سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله حقوق بشر در اسلام در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حقوق بشر در اسلام در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حقوق بشر در اسلام در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حقوق بشر در اسلام در pdf

چکیده        
بحث اول: مزایای حقوق بشر در اسلام         
گفتار اول: برتری زیر سازها            
گفتار دوم: برهان پذیری            
گفتار سوم: برخورداری از ضمانت اجرا      
گفتار چهارم: سازگاری و هماهنگی         
گفتار پنجم: تناسب و دوام ابزار سنجش      
بحث دوم: نگاهی به اعلامیه جهانی حقوق بشر         
گفتار اول: اعلامیه جهانی حقوق بشر و دلیل ناکامی ها        
گفتار دوم: از ادعا نا عمل         
گفتار سوم: کاستی های بنیادین اعلامیه جهانی حقوق بشر     
گفتار چهارم: تجربه تخل و عبرت آمیز      
پی نوشت ها             

چکیده

ابتدا در مبحث نخست‏به برخى از مزیتهاى نظام حقوق بشر از منظر اسلام اشاره کرده و بهترین تعریف از نظام حقوقى بشر را تعریف فراگیر اسلام از آن دانسته و نظام حقوقى ارائه شده از سوى آن را برهان‏پذیر برشمردند . سپس به منظور تحقق و تامین حقوق بشر، با طرح پایه‏هاى ضمانت اجرا و جایگاه ارزشهاى اخلاقى و با استناد به آیاتى از قرآن کریم و فراتر از دست‏نوشته‏هاى بشرى براى آن (حقوق بشر) ضمانت اجرایى ویژه‏اى قائل شده‏اند و حقوق بشر در اسلام را برگرفته از قرآن کریم ومانندآن از انسجام، تناسب و سازگارى برخورداردانسته‏اند

در مبحث دوم نیز اعلامیه جهانى حقوق بشر را به عنوان محصول نظام حقوقى غرب مورد بررسى قرار داده و با ذکر دلایلى از کتاب و سنت‏به علل و عوامل ناکامیها و وضعیت موجود آن و یادآورى نقش صهیونیزم و جریان حق وتو در ناکامیها و نابسامانیهاىحقوق جهانى بشرپرداخته‏اند

در این بررسى، تنها به برخى از مزیتهاى نظام حقوق بشر در اسلام اشاره مى‏کنیم تا خطوط کلى مطلب روشن شود . سپس اعلامیه جهانى حقوق بشر را که محصول نظام حقوقى غرب است،به اختصار مورد بررسى قرار مى‏دهیم

مبحث اول: مزایاى حقوق بشر در اسلام

گفتار اول: برترى زیرسازها

در «منطق‏» بیان شده است که بهترین و فراگیرترین تعریف آن است که از زیرسازهاى داخلى، فاعلى و غایى شى‏ء مورد تعریف خبر دهد . همین سخن در باب «نظام حقوق بشر» نیز صادق است . بهترین نظام حقوقى آن است که این هر سه زیرساز در آن تعریف شده باشند و نیز این تعریف از صلابت‏برخوردار باشد . اگر تنها زیرساز داخلى در تعریف گنجانده شود، یعنى فقط به ماده و صورت یک چیز براى تعریف و شناساندن آن توجه شود، چنین تعریفى کم فایده و ناتمام است . این از آن روست که حقیقت هر چیز در پیوندش با علت فاعلى و غایى خود تجلى مى‏یابد . اگر پدید آورنده یک چیز و هدفى که آن چیز پیش رو دارد، شناخته نشود، نمى‏توان به حقیقت آن پى برد . بر همین قیاس، «حد تام‏» و تعریف استوار یک نظام حقوقى آن است که هم از زیر ساز داخلى آن نظام و هم از زیرسازهاى فاعلى و غایى‏اش خبر دهد، البته منظور تعریف ماهوى با جنس و فصل نیست‏بلکه مقصود، تعریف مفهومى است

این گونه تعریف را قرآن کریم، در عمل، به ما آموخته است . آنگاه که قرآن از شناخت جهان سخن مى‏گوید، هم پدیدآورنده آن را به ما مى‏شناساند و هم هدف آن را معرفى مى‏کند و هم ساختار درونى‏اش را تبیین مى‏سازد . براى نمونه به این آیه توجه کنید تا چگونگى سخن گفتن از زیرساز فاعلى نظام هستى را بنگرید

«الله الذی خلق سبع سماوات و من الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا ان الله على کل شی‏ء قدیر و ان الله قد احاط بکل شی‏ء علما» (2)

یعنى: خداست آن که هفت آسمان را آفرید و زمین را نیز همسان آنها ساخت . امر خدا در هفت آسمان و زمین فرود مى‏آید تا بدانید که او بر هر چیزى تواناست و دانش او همه هستى را فرا پوشانده است

بر اساس این آیه، خداوند زیرساز فاعلى نظام هستى است و امر او زیرساز نظام داخلى، و نیز معرفت انسانها به قدرت و علم پروردگار، زیرساز غایى نظام هستى است . زیرساز فاعلى در نظام حقوق بشر اسلام، فرمان پروردگار و راهنمایى‏هاى قرآن و عترت است; بر خلاف حقوق بشر مکتب‏هاى غیرالهى که خود را بى‏نیاز از فرمان خداوند و راهبران الهى دانسته و تماما بر منابع بشرى مانند عرف، آداب، آراى حقوق‏دانان و اراده دولت‏ها تکیه کرده‏اند

در جنبه زیرساز داخلى نظام حقوق بشر نیز نظام اسلامى برتر است . زیرساز داخلى نظام حقوق بشر در اسلام، عبارت است از قواعد تنظیم‏گر روابط فردى و اجتماعى انسانها . در این نظام، بسیارى از تکالیف و وظایف فردى در حوزه مسائل حقوقى‏اند، اما نظام غیر الهى، بسیارى از تکالیف و وظایف فردى را از حیطه مسائل حقوقى بیرون مى‏شمارد و آنها را تنها امورى اخلاقى مى‏داند که‏تصمیم‏گیرى درباره آنها بر عهده خود فرد یا جامعه‏اى است که در حوزه نیازها و روابط فردى تصمیم‏مى‏گیرد

هدف و زیرساز غایى نظام حقوق بشر در نظام حقوقى اسلام، نورانى ساختن جامعه انسانى است، البته سالک این راه، در میانه مسیر، از منزلگاه عدل و قسط هم مى‏گذرد و – به تعبیر پیشین – عدل هدف متوسط این نظام است، اما زیرساز غایى نظام حقوق بشر در غرب – اگر خوشبینانه بدان بنگریم – این است که انسانها از «استاندارد» ها و هنجارهاى مطلوب یک زندگى متمدنانه بهره گیرند . و تعیین کننده این «میزان‏» ها و «هنجار» ها چیزى جز آرزوها، خواستها، بلندپروازى‏ها، رغبتها و در یک واژه «هوس‏» ها نیست

براى نمونه، مى‏توان برترى‏هاى نظام حقوق بشر اسلامى را در مساله تکالیف و احکام خانوادگى نگریست; امورى همچون میراث برى، نفقه‏پردازى، همدلى با همسر و رعایت‏حقوق او، همه از مسائل فردى‏اند، اما کاملا حقوقى به شمار مى‏آیند و تصمیم‏گیرى پیرامون آنها در زمره اختیارات دادگاه اسلامى، براساس مواد حقوقى الهى است; یعنى «خانواده‏» در نظام حقوق بشر اسلامى یک بنیاد اصیل است و همه آن احکام در خدمت این بنیادند

در کدام نظام حقوقى، مى‏توان روابط دو شریک را چنین بهنجار و باشکوه – که از آن، به «حق شفعه‏» تعبیر مى‏شود – یافت؟ در کدام نظام، روابط همسایگان، میزبانان و مهمانان، حاضران در صحنه‏هاى مختلف اجتماعى و . . . تا این اندازه متین، بایسته و شایسته، آن هم در قالب تعالیم حقوقى تنظیم شده است؟

با مقایسه نظام حقوقى اسلام و نظام حقوقى غیردینى مى‏توان دریافت که زیرساز داخلى حقوق غیر دینى تا چه اندازه سست است و چگونه بسیارى از امور انسانى از حیطه حقوق بیرون مى‏روند . این، خود، برخاسته از همان برترى نظام حقوقى اسلام در زیرسازهاى فاعلى و غایى است . هنگامى که تعالیم الهى مبناى حقوق باشد و نورانى ساختن جامعه هدف آن، آنگاه خود به خود زیرساز داخلى آن نظام نیز کاملا برتر جلوه مى‏کند

گفتار دوم: برهان پذیرى

برترى دیگر نظام حقوق بشر در اسلام این است که قابلیت و زمینه برهان پذیرى را داراست . نظام حقوقى برهان‏پذیر آن است که بتوان بر سودمند یا زیانبار بودن آن، برهان اقامه کرد، البته هنگامى این برترى کامل است که برهان اقامه شده، برهانى عقلى باشد نه تجربى

سر برهان‏ناپذیرى نظام حقوق بشر غیر الهى، این است که حقوق بشر غربى مجموعه‏اى از قواعد و مقررات اعتبارى است که هرگز در امور واقعى و تکوینى ریشه ندارند . پیداست که امور قراردادى و اعتبارى، به تار موى انتزاع متصلند و هرگز نمى‏توان با استدلال در پى اثبات آنها برآمد . چه بسا در جایى و زمانى، چنین انتزاعى، حق و پذیرفته شده تلقى شود و در جا و زمان دیگر، نه، اما حقوق بشر اسلامى مجموعه‏اى است از قوانینى که داراى ریشه‏هاى تکوینى‏اند . این قوانین از اصالت و واقعیت‏برخوردارند و تنها زاییده انتزاع در یک یا چند شخص حقیقى یا حقوقى نیستند . هر چیز که خود، تکوینى باشد یا ریشه در تکوین و جهان واقعیت داشته باشد، برهان‏پذیر است

از دیگر سو، برهان آنگاه کارآمد و بسزاست که عقلى باشد، نه تجربى . برهان تجربى همواره مى‏تواند دستخوش بهانه‏ها و معاذیر گوناگون شود; مثلا اگر براى بطلان یک قانون، برهان تجربى آورده شود، ممکن است کسانى بگویند این قانون، خود، سودمند و شایسته است، اما کارگزاران نتوانسته‏اند در عمل آن را به شایستگى اجرا کنند . از این رو سودمند نیفتاده است، اما در برهان عقلى، جایى براى چون و چرا و بهانه آورى نیست; مثلا هم اینک برخى از مارکسیست‏ها بهانه مى‏آورند که اگر قوانین مارکسیزم به درستى اجرا مى‏شد، هرگز کوس رسوایى آن در جهان نواخته نمى‏شد

سخن دیگر این است که گر چه نظام حقوقى برهان‏پذیر، نظامى است‏برتر، اما این برترى هنگامى افزون مى‏شود که آن برهان عقلى، «برهان لمى‏» باشد، آن هم برهانى که در حد وسط آن، علت فاعلى یا علت غایى رخ بنماید . زیرساز درونى – علت مادى یا صورى – نیز مى‏تواند در حد وسط قرار گیرد، ولى هرگز در بردارنده فایده قابل وصول از طریق قرار گرفتن علل فاعلى و غایى در حد وسط نیست . زیرا علل مادى و صورى تضمین کننده‏هاى ماهیتند (علل قوام) در حالى که علل فاعلى و غایى عهده‏دار تامین وجودند (علل هستى .) با عنایت‏به این که اصالت از آن هستى است نه ماهیت، علل فاعلى و غایى نیرومندتر و سودمندتر از علل مادى و صورى‏اند . از این گذشته، همه موجودات جهان داراى ماده و صورت نیستند، در حالى که جز خداوند، همه موجودات، نیازمند دو مبدا فاعلى و غایى‏اند; مثلا اندیشه‏ها، فرشته‏ها، ارواح و جز آنها داراى مبدا مادى نیستند، ولى همه اینها مبدا فاعلى و غایى دارند . به این ترتیب، اگر این دو، در حد وسط یک برهان قرار گیرند بر عمق و کارآیى آن مى‏افزایند

نظام حقوق بشر اسلامى از این نظر نیز برتر است که برهان اقامه شده در اثبات آن، داراى حد وسطى این چنین است . تدوینگر اصلى و مبدا فاعلى این نظام، پروردگار و علت غایى آن نیز لقاى بارى تعالى است . خداوند متعال مبدئى است که هیچ فاعلى پیش از او نبوده و پس از او نخواهد بود . نیز هیچ کس جز او غایت‏بالذات نیست . همان گونه که فاعلهاى بالعرض باید به فاعل بالذات منتهى شوند، غایتهاى بالعرض نیز باید به همان غایت‏بالذات انتها یابند

در برابر، نظام حقوق بشر غیر دینى هرگز از این مزیت‏برخوردار نیست . مبدا فاعلى این نظام، خواست و میل بشر است و علت غایى آن، برقرارى نظامى ساختگى و بى‏روح در جامعه است . از این رو هرگز نمى‏توان در اثبات درستى و شایستگى این نظام حقوقى، برهان عقلى اقامه کرد، چه رسد به این که آن برهان از ویژگى‏هاى مزبور برخوردار باشد

گفتار سوم: برخوردارى از ضمانت اجرا

یکى از برجسته‏ترین امتیازات نظام حقوق بشر اسلامى این است که بر خلاف مکاتب و نظامهاى آرمان خواه غربى و شرقى، در محدوده کتابها و مقالات باقى نمى‏ماند و ضمانت اجراى آن به همراهش پیش‏بینى شده است . شرح این سخن در دو بخش ارائه مى‏شود

الف) بنیانهاى ضمانت اجرا

ضمانت اجراى هر قانون و قاعده حقوقى بر دو بنیان استوار است: یکى هراس از شرمندگى نزد دیگران; و دیگرى بیم از کیفر، اما اگر در برخى از موارد، هیچ یک از این دو یافت نشود، انگیزه‏اى بشرى براى اجراى قانون باقى نمى‏ماند . قانون شکنى اگر در پنهان صورت پذیرد، قانون شکن خود را از نگاه نقدآمیز جامعه و شرمندگى عمومى رها مى‏شمارد . نیز اگر قانون شکن داراى اقتدار و نفوذ اجتماعى باشد، مى‏تواند از کیفر بر کنار بماند و با توان خویش راه مجازات را ببندد . گر چه این دو بنیان اساسى همواره مهمترین تضمینهاى اجراى قانون بوده‏اند، اما نمونه‏هاى فراوان حاکى از آنند که استثنائات قاعده مزبور چندان کمیاب نیستند . اکنون این سؤال پیش مى‏آید که اگر آن دو بنیان مفقود شوند، ضمانت اجراى قانون در چیست؟ چه انگیزه‏اى مى‏تواند در پنهان، بازدارنده قانون شکنى باشد؟ چه عاملى مى‏تواند افراد زورمند و صاحب نفوذ را از قانون شکنى باز دارد؟ پیداست که اجراى قانون انگیزه مى‏خواهد . طبعا قانون شکنى در نظر انسان سودمند است; زیرا منافع شخصى، غرایز و لذتها و خوى جاه خواهى او را تامین مى‏سازد . از دیگر سو، نظام حقوقى بدون ضمانت اجرا ارزش ندارد; زیرا کافى است راه تخلف باز شود تا آنگاه همه جا و همه کس را در بر گیرد

در این میان، نظام حقوقى اسلام داراى افتخار آمیزترین کارنامه است . زیرا که همه شریعتهاى آسمانى و بویژه اسلام، به انسان چنین پیام داده‏اند که اجراى قانون کارى است‏بایسته که تنها با نیت نزدیکى به پروردگار و در همه جا و همه دم باید بدان وفادار بود; زیرا آن کس که شرمندگى نزد وى بسیار رنج‏آور است‏خداست; و نیز آن کس که گناهکاران را کیفر جاوید مى‏دهد خداست . و چنین شاهد منتقمى در همه جا و همه گاه، انسان و کارهایش را مى‏نگرد و در شمار مى‏آورد

«هو معکم اینما کنتم و الله بما تعملون بصیر» (3)

یعنى: هر جا باشید، او با شماست . و خداوند بدانچه انجام مى‏دهید بیناست

بر این پایه، هرگز کسى براى اجراى قانون، بى‏انگیزه نخواهد بود و همواره این صداى پیچیده در جهان هستى را مى‏شنود

«الم یعلم بان الله یرى‏» (4)

یعنى: آیا ندانست که خدا مى‏بیند؟

بنیان دوم (بیم از کیفر) نیز در نظام حقوق بشر اسلام استوار است . در تفکر اسلامى، هرگز کسى را نمى‏توان یافت که بدان پایه و مایه از قدرت دست‏یابد که توان جلوه‏نمایى در برابر قانون الهى را داشته باشد یا خود را از کیفر قانون شکنى برهاند . در این نظام، هیچ کس به جایگاهى نمى‏رسد که از قلمرو حکومت پروردگار بیرون باشد; گر چه خدا فراموشان چنین پندارند

«و لا یحسبن الذین کفروا سبقوا انهم لا یعجزون‏» (5)

یعنى: کافران هرگز مپندارند که پیش رفته‏اند و در قبال اراده الهى سبقت گرفته‏اند . به راستى، آنان توان ایستادن در برابر حق را ندارند

به این ترتیب، زمینه سرکشى و قانون شکنى از میان مى‏رود و کسى به گمان رهایى از کیفر، به قانون شکنى روى نمى‏آورد و همواره به یاد دارد که

«ان ربک لبالمرصاد» (6) یعنى: به راستى، پروردگارت بر کناره کمینگاه است

ب) جایگاه اخلاق در پایبندى به قانون

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله سیاوش در شاهنامه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله سیاوش در شاهنامه در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سیاوش در شاهنامه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله سیاوش در شاهنامه در pdf

پیشگفتار :  
مقدمه :  
سیاوش  
فهرست منابع :  

پیشگفتار

سخن گفتن از فردوسی اگر چه گاهی آسان گرفته می شود آسان نیست چون او شخصیتی پایاب و آسان یاب نیست. این خردمند ژرف نگراین نماد و نمود فرهنگ آزادگی و ستم ستیزی این وجدان بیدار قوم ایرانی و این پاسدار ارزشهای انسانی در هر کیش و کسوت برتر از حد هر وصفی است

گروهی او را حامی توده رنجبر خوانده اند و معدودی هم بر عکس وی را همسوی ارباب زر و زور دانسته اند وضحاک وی را تطهیر فرموده اند! برخی او را شعوبی افراطی و دین گریز انگاشته و برخی دیگروی را بر کنار از گرایش شعوبی یا سخت متدین قلمداد کرده اند

با وجود همه گونه گفتار و جستاری در هرباره وبا هر دیدگاهی تا آنجا که نگارنده به یاد  دارد تا کنون هیچ بحث مبسوط و بسامانی  در باب او از دید هنر داستان پردازی صورت نگرفته و آن چه در این زمینه وجود دارد دست بالا چیزی فراتر از بحثهای کلی یا مقالاتی در اینجا و آنجا نبوده گو که برخی از آنها گوشه هایی از کار و کمال فردوسی را روشن کرده اند

داستان های شاهنامه و همچنین الگوهای داستانی و سنخ های باستانی شاهنامه مطرح شده و در بیان انها سعی بر آن بوده تا دیدی پیوسته از تحولات و رویدادها و پدیدارهای درون شاهنامه بدست داده شود

مقدمه

سیاوش چهره همیشه مغموم شاهنامه با اختر بد میزاید رستم که بیم دارد محیط دربار کاوس و شاید خلق و خوی او روح سیاوش را تباه کند می آید و به کاوس میگوید

چو دارندگان تو را مایه نیست              به گیتی مراو را چومن دایه نیست

و اورا به زابلستان میبرد و وقتی پهلوانی تمام عیار از او میسازد وی را به در بار باز میفرستد. پیداست بخشی از جنبه های مثبت شخصیتی اش را از رستم و محیط او دارد که دلیری و شرم و سبوری و نیک عهدی از آن جمله است

سیاوش

رستم سیاوش را ناخود آگاه به جای پسر مقتولش دوست میدارد و به اصطلاح قسم راست او سیاوش است . او با وجود جوان سالی در خردمندی یگانه است

بدان اندکی سال و چندان خرد                  تو گفتی روانش خرد پرورد

پیران بعدها نزد افراسیاب علاوه بر ستایش از نژادگی میگوید

هنر با خرد نیز بیش از نژاد                    زمادر چنو شاهزاده نزاد

همه از زیباییش حیرانند. او یوسف شاهنامه است و روحیات وی و برخی از جنبه های زندگی او از جمله عشق ممنوع و هوسبازانه زن شوهردار به او و پاکی وی در این ماجرا شبیه یوسف است جز در مورد عاقبت که سیاوش از عزت به ذلت می افتد و یوسف برعکس

پدر هفت سال می آزمایدش و به هر کار جز پاک زاده نبود . تا حدودی مایه های زن گریزی دارد چنان که وقتی کاوس ساده لوح به القای سودابه می خواهد پسر را به شبستان بفرستد سیاوش در مخالفت با او میگوید

چه آموزم اندر شبستان شاه ؟                  به دانش زنان کی نماینده راه؟

سخت درون گرا و تودار است . در بدو ورود به دربار پدر

نخست آفرین کرد و بردش نماز              زمانی همی گفت با خاک راز

سیاوش با خاک چه کار دارد چه رازی میگوید؟احساسش در آن لحظه چیست؟ آیا بویی غریب از ان خاک شنیده؟ به هر حال به کمانم باید روی راز با خاک گفتن تامل کرد . معمولا کسانی که خود را تنها حس میکنند با خاک یا چاه رازونیاز میکنند. زیا دبر خود می پیچد از جمله وقتی پدرش وی را به رفتن به  شبستان ترغیب میکند : بپبچید و بر خویشتن راز کرد

گاهی به وضوح نشان میدهد که قاطعیت چندانی ندارد و از این لحاظ به اسفندیار می ماند . مثلا با علم به  این که جایش در شبستان نیست پس از استدلال مخالفت آمیزش تسلیم پدر میشود و با رفتن او به شبستان رشته رویدادهای منجر به واژگونگی بخت وی آغاز میگردد و این در حالی است که میداند کار کار سودابه است

وقتی سودابه با حیله گری دختران خود را بر او عرضه میدارد تا یکی را از آنان برگزیند

سیاوش فرو ماند و پاسخ نداد                      چنین آمدش بر دل پاک یاد

که من بر دل پاک شیون کنم                       به آید که از دشمنان زن کنم

اوماجرای ناجوانمردی پدر سودابه با کاوس را شنیده اما همچنان با دل در گفتگوست . هنگامی که سودابه او را بر میگیرد و جامه چاک میدهد و از او کام میطلبد وی که خیانت به پدر را روا نمیداند همچنان از خدعه گری سودابه و تسلیم کاوس در برابر او آگاه است ولی راه نرمی و مدارا بر میگزیند در حالی که همان وقت می توانست نزد کاوس رود و با مطلع کردنش از قضایا دست پیش را بگیرد. به زن می گوید : بیا میخت با جان تو مهر من و

تو این رازمگشای و باکس مگوی                      مرا جز نهفتن همان نیست روی

اما زیرکانه به او یادآور میشود

سر بانوانی و هم مهتری                                من ایدون گمانم که تو مادری

بدین سان با سخنی دو پهلو هم میگوید تو برای من حکم مادر را داری و هم بدین وسیله مادر بودن سودابه را که منافی با این گونه هوسهای ممنوع است به او یاداور میشود . در هر صورت او اهل سازش است و یکسره از خشونت یا برندگی بی بهره . ولی مگر میشود با کسی چون سودابه نرمی کرد چرا که وقتی کام وی بر نمی آید آن سلیطه گریها را از خود بروز میدهد . کاوس در این میان تلون و تذبذبی را دارد که همیشگی اوست . نخست تصمیم به کشتن سودابه میگیرد ولی از بیم شورش ها ماوران و نیز با یاد آوردن یاری سودابه به وی در محبس شاه هاماوران منصرف میشود . او همیشه رعد و برق بی باران است! پس از چند بار حیله گری سودابه   کاوس حیران و متزلزل رای موبدان را مبنی بر گذشتن سیاوش ازآتش می پسندد .سیاوش خلیل وار با شهامت و اطمینان به نفسی عجیب  لبخند زنان با جامه سپید و اسب سپیدش که هر دو نماد پاکی است از میان کوه آتش آنچنان میگذرد ( که گفتی  سمن داشت اندر کنار) صحنه ای با شکوه و تصویری است . وقتی کاوس بار دیگر عزم کشتن سودابه میکند آن بزرگواری که در خواست بخشش او را از کاوس میکند کسی جز سیاوش نیست . ضمنا او فکر میکند که اگر شاه سودابه را بکشد ممکن است با آن تلون طبع پشیمان شود و آن را از چشم پسر ببیند هنگامی که سیاوش برای مصون ماندن از شر سودابه راهی مقابله با سپاه افراسیاب می شود و پدر و پسر وداع میکنند دی آگاهی میدهد که دیگر دیداری در پی نخواهد بود . سیاوش به یاری رستم بر سپاه توران پیروز میشود و از کاوس اجازه می خواهد تا وارد خاک توران شود که کاوس در پاسخ او را این کار باز می دارد به این دلیل که اگر سپاه بیش از حد در جایی پراکنده شد خطر هم بیشتر می شود و میگوید

همی از لبت شیربوید هنوز                       که زد بر کمان تو از جنگ توز؟

افراسیاب به دنبال خوابی وحشت زا که دیده میکوشد تا با آشتی جویی و باژ دادن قضا را از مسیر خود بگرداند بدین سان که نه سیاوش کشته شود و نه عواقب آن دامنگیر

سیاوش به عنوان شروط صلح از افراسیاب می خواهد تا صد تن از همخونان خود و دلاوران تورانی را به رسم گروگان نزد وی فرستد و هر شهری را هم که بدان دست یافته تخلیه کند . کاوس بیخرد این بار به رستم که به عنوان پیام آور سیاوش نزد شاه آمده میتازد که او و سیاوش به مال تطمیع شده و محافظه کاری پیشه کرده اند  گویی این آن کاوس نبوده که سیاوش را اندکی پیش به صراحت از ادامه جنگ و پیشروی  باز داشته بود! سیاوش را به پیشروی در توران تا کاخ افراسیاب و کشتن و غارت و سوختن فر مان میدهد و این که گروگان ها را برای اعدام نزد خود او بفرستد . رستم میگوید

وقتی سیاوش در رزم دلیری و جانبازی میکرده کاوس جز به بزم و گنج نمی اندیشیده وانگهی سیاوش ممکن نیست پیمان بشکند در حقیقت او مظهر درست پیمانی هم هست . کاوس رستم را با گفتن سخنانی تند می آزارد از این دست

تو اینها را به سیاوش آموخته ای تو همین جا بمان و سیاوش باز گردد و طوس سپاه داری را بر عهده گیرد. رستم بر سر کاوس بانگ میزند و به قهر باز میگردد

کاوس در نامه ای به سیاوش همین سخنان را تکرار و انواع اهانت ها را به وی می کند و حتی به ناروه میگوید که اومعاشر زنان و زن صفت است

سیاوش با خود می اندیشد که فرستادن گروگانها نزد کاوس جنگیدن با افراسیاب کاری پیمان شکنانه است که خداوند آن را هیچ گاه نخواهد بخشود

اگر هم نزد پدر رود ممکن است آسیبی به او از جانب پدر برسد زیرا فتنه گری به نام سودابه در آنجاست

سیاوش درضمن درد  دل کردن و بیان این مسائل برای بهرام و زنگه شاوران که شوربخت است . سیاوش این ایرجی تبار و اسطوره پاکی و مظلومیت معتقد است

به کین بازگشتن بریدن زدیدن                       کشیدن سر از آسمان و زمین

چنین کی پسندد زمن کردگار؟                      کجا بر دهد گردش روزگار

و تصمیم میگیرد

شوم کشوری جویم اندر جهان                      که نامم زکاوس ماند نهان

او توصیه بهرام وزنگه را که از وی میخواهند نامه ای به کاوس بنویسد و پیلتن را بخواهد و به فرمان او عمل کند نمی پذیرد و میگوید نمی خواهد از پدر نافرمانی کند ولی اگر فرمان او با فرمان خداوند در تضاد باشد سر از کردگار نخواهد تافت

تصمیم میگیرد به دشمن پناه ببرد گاو او به چرم اندر است و رفتن نزد افراسیاب هنوز اول ماجراست!

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله سهراب سپهری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله سهراب سپهری در pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سهراب سپهری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله سهراب سپهری در pdf

مقدمه      
فشرده ای از زندگی سهراب سپهری      
شاعر نقاش و نقاش شاعر      
شاعر در آغاز و پایان راه      
یک خاطره از روان شاد سهراب سپهری      
قصه سهراب و نوشدارو      
منابع      

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله سهراب سپهری در pdf

  1- معرفی و شناخت سهراب سپهری ، نوشته شهناز مرادی کوچی

2- شعر زمان   تالیف : محمد حقوقی   انتشارات نگاه    تهران

3-باغ تنهایی، به کوشش حمید سیاهپوش ، دفتر نشر پگاه

4- پیامبر سبز ، شرحی بر مجموعه ما هیچ ما نگاه  و چند شعر دیگر

 5- کتاب حجم سبز- سوره تماشا- موسسه نشر البرز

6- دنیای سخن ، شماره 40 چاپ فروردین و اردیبهشت

 

مقدمه

خانه دوست کجاست

سهراب سپهری،دست کم ،در این دو دهه ذهن کمتر کسی را که سر در کتاب دارد وبا تحولات نقاشی محشور است به خود مشغول نکرده است .مجموعه اشعار و منتخبی از تابلوهای نقاشی اش  بارها ودر تیراژ وسیع  منتشر شده    و تعداد  دوستداران  و علاقه مندان شعرها و  نقاشی های او از حد متعارف گذشته است

اثر او اظهار نظرهای متفاوت و متنوعی بر انگیخته و به مقدار فراوان درباره

آن نقد وتحلیل نوشته شده است .سپهری وشعرهایش وحتی شماری از تابلو هایش از نظرگاه وجنبه های مختلف تاویل شده است ،وبی اقراق حجم نقد و  نظر درباره سپهری و آثارش بیش ازحجم مجموعه های شعرو اظهار نظرهای

خود او است . منتقدان او از هر زاویه ای به شعرهای اوپرداخته اند: از دیدگاه

اجتماعی  ، زیبایی شناختی ، عرفان و فلسفه شرق دور ، نسبت شعرهایش با

سوررئالیسم ، کافکا و بحران  هویتها و همچنین از منظر شاعری که مفاهیم ،

تصویر ولحظه های شفافی برای مخاطبان آثارش آفریده است ،یکی او را صنعتگر زبان  نامیده و دیگری خلاف این ، یکی دیگر برای  ایماژ  در شعر سپهری نقش مهمی قائل شده ودیگری بر عکس ، یکی هم اندیشه های او را

متاثر  از   عرفان و فلسفه خاور دور دانسته و برای  اثبات این  موضوع از شعرهای  سپهری  شاهد  مثال آورده ، و دیگری  هم  کوشیده  است  ک یفیت شعرهای او راحاصل وحدت فکر وتجربه ارزیابی کند . هر چه هست ،دست کم ،در دو دهه اخیر کمتر منتقدی است  که برای  ثبت  نظر خود  درباره  سپهری وآثارش دست در نیاورده باشد .چه آنها که شعرها و  نقاشیهای  سپهری را

 تحسین بر انگیز میدانند  چه آنها که ،  حداقل ،آثار او را  قابل  تامل  ارزیابی       می کنند  تلاش کرده اند نظر خود را درباره سپهری به دست دهند ،

فشرده ای از زندگی سهراب سپهری

 1307     تولد در پانزدهم مهر ماه 1307 در کاشان

         پدرش اسدالله سپهری ،کارمند اداره پست و تلگراف به نقاشی و موسیقی علاقه داشت .مادرش ماه جبین (فروغ ایران ) سپهری . او پساز فوت شوهرش فرزندانش را بزرگ کرد ،و درخرداد ماه  1373 ،چهارده سال پس از مرگ دریغ آور سهراب سپهری چشم از جان فرو بست . خواهرهاو برادرها ،منوچهر ،همایون دخت ،پری دخت وپروانه

1313 گذراندن دوره شش ساله آموزش ابتدایی در (( دبستان خیام )) کاشان ،علاقه به نقاشی وخوشنویسی وبه تدریج شعر

       از  شعرهای  دوره دبستان او

       زجمعه تا سه شنبه خفته نالان

       نکردم هیچ یادی از دبستان

       زدرد دل شب و روزم گرفتار

       ندارم یک دمی از درد ،آرام

1319     پایان دوره دبستان وآغاز دوره اول دبیرستان در کاشان

1322 پایان دوره سیکل در کاشان در خرداد ماه و آغاز دوره دانش  سرای مقدماتی در تهران

        قوت گرفتن علاقه اش به نقاشی وشعر و حشر ونشر با اعضای ( انجمن ادبی صبای کاشان )

1324     پایان دوره دو ساله دانشسرای مقدماتی تهران در خرداد ماه

1325      استخدام در (( اداره فرهنگ کاشان )) ( اداره آموزش پرورش ) در آذر ماه وشرکت در امتحانات ششم ادبی

1326     انتشار نخستین شعرهایش بانام (( در کنار چمن یا آرامگاه عشق ))  در کاشان با مقدمه دوستش ( عباس کی منش ) در 26 صفحه

1327     اخذ دیپلم کامل دوره دبیرستان واستعفا از اداره فرهنگ کاشان در  شهریور ماه و استخدام در شرکت نفت تهران در مهر ماه همان سال

1328     تحصیل در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی

1330  انتشار نخستین دفتر شعر بانام (( مرگ رنگ )) ( در مهر ماه )   با مقدمه ای از امیر شاپور زندنیا ،خویشاوند با نفوذ و روزنامه نگارش( در 71 صفحه  با 22 قطعه شعر )

1331     شرکت در نمایشگاه پاییزی کانون مهرگان

1332     پایان دوره آموزش نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای داتشگاه تهران بارتبه اول ودریافت نشان درجه اول علمی . شرکت درچندنمایشگاه  نقاشی درتهران ( خرداد ماه ) وانتشار دومین دفتر اشعارش با عنوان   ( زندگی خوابها ) . ( در 63 صفحه ) ،  استخدام در سازمان همکاری بهداشت تهران ( خرداد ماه ) . اشتغال  به کار در ( اداره کل هنرهای زیبا ) در قسمت موز ه ها  ( آذر ماه ) وتدریس در هنرستانهای هنر های زیبا

1333     ترجمه اشعار ژاپنی برای مجله ( سخن ) ( مهر ماه )

1336     نخستین سفر به اروپا ( پاریس و لندن ) در مرداد ماه وثبت نام در مدرسه هنرهای زیبای پاریس در رشته لیتوگرافی ( چاپ سنگی )

1337     سفر به ایتالیا ( فروردین ماه ) وشرکت در اولین بینال تهران .  اشتغال در اداره کل اطلاعات وزارت کشاورزی با سمت سر پرستی سازمان سمعی وبصری ( خرداد ماه )

شرکت در بینال ونیز . آماده سازی دفتر اشعار ( آوار آفتاب ) برای. چاپ

1338     شرکت در بینال دوم تهران و دریافت جایزه بزرگ هنرهای زیبای کشور ( فروردین ماه ) سفر به ژاپن ( مرداد ماه ) و آموزش فنون حکاکی روی چوب

1339     دیدار از هند در راه بازگشت به ایران و تماشای ( آگره ) و ( تاج محل ) انتشار سومین دفتر شعر با نلم ( آوار آفتاب ) ( اردیبهشت ماه ) و برگزاری نمایشگاه انفرادی نقاشی در تالار رضا عباسی تهران .انتشار چهارمین مجموعه اشعار با عنوان (شرق اندوه ) ( مهرماه )

1340     برگزاری نمایشگاه انفرادی در تالار فرهنگ

1341     شرکت در نمایشگاه نقاشی گروهی در گالری ( گیل گمش ) تهران و برگزاری نمایشگاه انفرادی در ( کارگاه فیلم گلستان )در سالهایآشنایی با فروغ فرخ زاد ( تیر ماه )

 سفر به برزیل  وشرکت در بینال سان پائولو ( تیرماه ). سفر به فرانسه وشرکت در نمایشگاه گروهی هنر معاصر ایران وموزه بندر لوهاور  فرانسه ( تیر ماه ) باز گشت به ایران و شرکت در نمایشگاه گروهی ( نیالا ) ی تهران و برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری صبای تهران  ( تیر ماه )

1344 سفر به هندوستان ، پاکستان و افغانستان . سفر مجدد به هندوستان    تاثیذر شگرفی بر شاعر – نقاش می گذارد

1344 شرکت در نمایشگاه گروهی در گالری بورگنر تهران و برگزاری نمایشگاه انفرادی در همان گالری ( تیرماه ) انتشار منظومه بلند ( صدای پای آب ) در فصل نامه آرش ( آبان ماه ) .سفر به آلمان وانگلستان

1345 سفر به فرانسه ،‌اسپانیا ،‌ هلند ،ایتالیا واتریش . تدریس در هنرکده هنرهای تزئینی تهران ( مهرماه ) ،انتشار منظومه بلند ( مسافر ) در  فصل نامه آرش ( آبان ماه )

1346 انتشار دفتر شعر ( حجم سبز ) ( بهمن ماه )

1347 سفر به فرانسه

1348 سفر مجدد به فرانسه

1349 سفر به آمریکا

1351 سفر به پاریس

1352 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران

1353 سفر به یونان ومصر و شرکت در غرفه ایران در نخستین نمایشگاه بین المللی تهران ( دی ماه )

1354 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران ( دی ماه )

1355 سفر  به سوئیس وشرکت در نمایشگاه هنر معاصر ایران در ( بازار هنر ) سوئیس ( خرداد ماه )

1356 انتشار مجموعه کامل اشعار در ( هشت کتاب ) ( خرداد ماه ) تحلیل  اشعار کتاب در برنامه ( کتابها و دید گاها )  توسط تورج رهنما ، بیژن جلالی ومنوچهر آتشی در تلویزیون ملی ایران

1357 برگزاری نمایشگاه انفرادی در گالری سیحون تهران

1358 سفر به انگلستان

1359 مرگ در اول اردیبهشت ماه بر اثر سرطان خون در بیمارستان پارس تهران . سپهری وصیت کرده بود که او را در روستای گلستانه به خاک بسپارند ، اما دوستانش از بیم آنکه طغیان رودخانه مزارش را زیر آب بگیرد اورادر صحن امام زاده سلطان علی در دهستان مشهد اردهال به خاک سپردند

 شاعر نقاش و نقاش شاعر

 سهراب سپهری (1359-1307 ) هم شاعر بود هم نقاش ،اما قبل از انکه شعر بسراید بر بوم سپید رنگ نقش میزد ،وپیشتر از انکه به عنوان  شاعر شناخته شود در محافل هنری ومیان جماعت خاص اعیان به عنوان نقاش شناخته شده بود .با وجود این او شعر ونقاشی هایش را تقریبآ در یک زمان وبا فاصله اندک به میان جمع آورد . نخستین مجموعه شعرش را با عنوان مرگ در مهر

ماه 1330 انتشار داد ،واز پاییز 1331 نقاشی هایش را با شرکت در چند نمایشگاه در تهران عرضه کرد .علاقه سپهری در مجموعه مرگ رنگ به نقاشی همان قدر آشکار است که حرکت قلم مو و رنگ در تابلوهای نخستینش

از نقاشی شاعر خبر داده است

سپهری همان قدر که شاعر بود نقاش هم بود ، وطبعا شاعری نبود که از سرتفنن نقاشی کند و در عین حال نقاشی هم نبود که برای تفریح ودر ( اوقات فراغت ) شعر بسراید . سپهری اساسا انسانی متفنن نبود او شاعر – نقاشی

شاعری حرفه ای بود ، که اگر لازم میشد از درآمد آثارش ـکه تسامحا میتوان (( حق البوق )) تعبیر کرد ـ زندگی خود را می گذراند

برای پیدا کردن راه وهدف اش آنقدر مصمم بود که اگر چه در آذر ماه 1325 به استخدام آموزش و پرورش کاشان در آمد . در شهریور ماه 1327 استعفا داد . ودر مهر ماه همان سال در شرکت نفت تهران استخدام شد

یک سال بعد از شرکت نفت نیز استعفا داد و جهار سال معطل ماند تا در خرداد ماه 1332 در سازمان همکاری بهداشت تهران ، وسپس در آذر ماه همان سال در اداره کل هنرهای زیبا ( فرهنگ و هنر ) در قسمت موزه ها و در تدریس در هنر ستانهای هنر های زیبا مشغول کار شود

روح سر کش وبیقرار سپهری – که موجب رشد وتحول او بود – او را به اینجا وآنجا میکشاند تا برای لحظاتی ، آرام و قرار بگیرد .وقتی سپهری از اداره کل هنرهای زیبا بیرون آمد کوشید آشوب درونی خود را با سفر به دور دنیا تسکین دهد

ابتدا در سفری به اروپا به پاریس ولندن رفت (1336 ) سپس عازم ایتالیا شد (1337 ) و دو سال بعد از ژاپن سر در آورد (1339 ) در راه باز گشت به ایران از هند دیدار کرد (1340 ) وچندی بعد به سفر برزیل و فرانسه رفت (1342) پس از آن دائم در سفر و گشت و گذار وتجربه آموزی – به تعبیر قدما سیر آفاق وانفس ـ بود .سفر به هندوستان و پاکستان وافغانستان (1343) ،‌سفر به آلمان و انگلستان (1344)، سفر به فرانسه و اسپانیا وهلند وایتالیا و اتریش (1345) ، سفر به فرانسه (1348) و (1347 ) ، سفر به آمریکا (1349)،سفر به پاریس (1351)،‌سفر به یونان ومصر (1353) ، سفر به سوئیس (1355) ودست آخر سفر به انگلستان (1358) ، اما سپهری در پایتخت هیچ کشور بزرگی مامن و ماوایی نیافت ،تا اینکه به تعبیر کریم امامی .(صفای بیابان های اطراف کاشان را به چشم انداز معرکه طبقه پانزدهم مشرف بر رود سن و سکوت ویلای منشعب از کیلو متر پنجاه وسه اتوروت جنوب ترجیح داد ، وحاصل تجربیات خود را از این نیم قرن زندگی برای ما گذاشت ، و برای هر کس که پس از ما بیاید وبخواهد در احوال ما کنجکاوی کند

اهل کاشانم

روزگارم بد نیست

تکه نانی دارم ، خرده هوشی . سر سوزن ذوقی

مادری دارم ،بهتر از برگ درخت

دوستانی بهتر از آب روان

وخدایی که در این نزدیکی است

لای این شب بوها ،پای آن کاج بلند

روی آگاهی آب ، روی قانون گیاه

من مسلمانم

قبله ام یک گل سرخ

جا نمازم چشمه ،مهرم نور

دشت ، سجاده من

صدای پای آب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تعیین ارش البکاره و مهرالمثل در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تعیین ارش البکاره و مهرالمثل در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعیین ارش البکاره و مهرالمثل در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تعیین ارش البکاره و مهرالمثل در pdf

چکیده:  
مقدمه  
3-1) نظرات فقها و استفتاآت فقهی  
3-2) آراء دیوان ونظرات مشورتی  
نتیجه گیری کلی  
بررسی فقهی:  
تدلیس در حقوق موضوعه و حقوق جزا:  
نمونه هایی از تدلیس عبارتند از:  
مهریه در اسلام  
مهر المسمی  
شرایط مهر المسمی:  
مهرالمثل  
مهرالمتعه  
مهریه در دین بهائی  
منابع و مآخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تعیین ارش البکاره و مهرالمثل در pdf

کتاب احکام، معارف مقدماتی، قسمت ازدواج

باغانی، علیرضا. فعلاً سکه‌های خود را نفروشید. روزنامه همشهری (12 بهمن 1383). بازدید در تاریخ 6 فروردین
میانگین مهریه زنان ایرانی 260 تا 350 سکه طلا. مرکز مطالعات و پژوهش‌های جمعیتی آسیا و اقیانوسیه. بازدید در تاریخ 6 فروردین
روند تورمی مهریه در چند سال اخیر چند برابر گذشته شده‌است. خبرگزاری ایرنا (26 بهمن 1387). بازدید در تاریخ 6 فروردین
میانگین مهریه زنان ایرانی، 260 تا 350 سکه طلا. روزنامه جام‌جم (15 بهمن 1387، شماره 2492). بازدید در تاریخ 14 آبان
مهریه 124 هزار سکه‌ای و عواقب آن. وب‌سایت تابناک (28 آذر 1387). بازدید در تاریخ 6 فروردین

چکیده

با توجه به گسترش زندگی شهری و برخوردهای اجتماعی و به تبع آن گسترس روابط زنان و مردان در جامعه بحث آسیب های اجتماعی و انحرافات جنسی در جوامع بیش از پیش مطرح می شود و در این میان دستگاه قضایی می بایست به روش هایی برای رسیدگی به این دسته از جرایم توسل جوید که در این میان بحث تعیین ارش البکاره برای دخترانی که مورد تجاوز قرار گرفته اند جایگاه ویژه ای دارد که متاسفانه به طور صریح از سوی قانونگذار مورد بحث و کنکاش قرار نگرفته و حقوقدانان نیز تا به حال نگاه جدی به آن نداشته اند؛ لذا نگارنده در نوشتار حاضر به بررسی این مسئله، فروض مختلف تحقق آن و نیز ارائه راهکارهایی در این باب نموده است

 

مقدمه

در تعیین ارش البکاره و مهرالمثل تعارضاتی در آراء محاکم ونیز نظرات فقهاء دیده می شود و تا بحال نیز رویه واحدی در این موضوع دیده نشده است و همین اختلاف آراء سبب شده است تا به نوعی حقوق برخی افراد تضییع شود؛ لذا نگارنده لازم دید تا تحقیقی در باب صُور مختلف این موضوع انجام دهد و در ضمن آن در صدپاسخگویی به چندسوال ذیل باشد

اول) تفاوت مهر المثل و ارش البکاره ، آیا میان این دو تفاوتی وجود دارد ؟ دوم) آیا از اله بکارت دختر را که به سبب پارگی پرده بکارت است می توان نوعی از جراحت ( دامیه) دانست وبرای آن دیه ای لحاظ نمود یا خیر ؟ سوم) آیا رضایت یا عدم رضایت دختر به منظور ازاله بکارت تاثیری در تعیین ارش البکاره دارد ؟ چهارم) آیا ازاله بکارت به هنگام تصادفات رانندگی میسر است ( البته بدون اینکه کل واژن پاره شود )یاخیر ؟ و آیا ارش البکاره به آن تعلق می گیرد یا نه ؟

1. مهر المثل چیست ؟ و آیا مهر المثل با ارش البکاره متفاوت است ؟

مطابق تعریفی که در ترمینولوژی حقوق از این موضوع صورت گرفته است مهر المثل عبارتست از مالی که پس از وقوع نزدیکی و قبل از تراضی به مهرمعین به حسب شرافت و اوضاع و احوال زوجه به او داده می شود ( جعفری لنگرودی ، ترمینولوژی حقوق، صفحه 702 ) امام (ره) درتحریر الوسیله جلد چهارم مساله 5 صفحه 584 و صاحب جواهر درجواهر الکلام اعتقاد دارند که مقصود از ارش البکاره همان مهر المثل است . هرچند که امام ( ره ) درجلد دوم استفتاآت خودشان صفحه 405 نظری دیگر می دهند بدین نحو که اگر مکرَه باکره باشد آیا علاوه بر مهر و دیه ، ارش بکارت نیز برای او واجب است ؟ محل تردید است واحوط این است . که از این نظر چنین به دست می آید که امام ( ره ) قائل به تفصیل بین مهرالمثل و ارش البکاره شده اند . از دیگر سو آیت الله شیخ صادق روحانی نیز درمجموعه استفاآت خویش اینگونه بیان می دارد که : درموارد ثبوت مهر المثل ارش البکاره معنی ندارد ، زیرا مراد از مهر المثل مهر باکره است که با دخول بکارت زائل شده است وقهرا زیادتر ازمهر المثل ثیبه است ، پس ارش البکاره درهمان مهر المثل ملاحظه می‌شود

آیت الله صانعی نیز درمجموعه استفاآت خویش اینگونه نظر می دهد که مرد تنها موظف به پرداخت مهرالمثل است و نه چیزی بیشتر و چون بکارت ازموارد موثر در تعیین مهر المثل است لذا ارش البکاره درمهرالمثل لحاظ می گردد

آیت الله نوری همدانی درمجموعه استفتاآت خویش ارش البکاره راجدای از مهر المثل دانسته و در صورتی که زنا باعنف واکراه باشد آن رابرای دختر لازم می داند . آیت الله مکارم شیرازی تنها به مهرالمثل اکتفا نموده زاید برآن ( ارش البکاره ) را لازم نمی دانند

آیت الله تبریزی نیز بیان می دارد که ارش البکاره جزئی از مهر المثل است و پسر فقط محکوم به دادن مهر المثل می گردد ونه بیش تر

البته فقهای پیشین و ما تقدم نیز دراین مورد اظهار نظر کرده اند من جمله : این ادریس که در جلد 3 صفحه 449 اینگونه بیان می دارد که درموارد ازاله بکارت ناشی از روابط نامشروع تنها مهر المثل تعلق می گیرد

از سوی دیگر علامه حلی درصفحه 683 از کتاب خویش جمع بین مهر المثل و ارش بکاره را لازم می داند و به جمع آن دو حکم داده است

محقق حلی در صفحه 1037 ازکتاب خویش جمع بین المثل وارش البکاره را لازم می‌داند

شیخ طوسی درجلد 3 المبسوط صفحه 67 اینگونه بیان می دارد که به زن تنها مهر المثل تعلق می گیرد نه ارش البکاره

شیخ حسن نجفی ( صاحب جواهر ) درجلد 43 صفحه 276 حکم به پرداخت مهر المثل وارش البکاره داده است والبته نظر عجیبی هم ابراز نموده و آن اینکه برای زن ثیبه نیز پرداخت ارش البکاره راساقط ندانسته است ونیز درنظر ابن ادریس پرداخت مهر المثل را به زن ثیبه درمورد زنای به عنف پذیرفته است

نگارنده درتوجیه نظر صاحب جواهر برای پرداخت ارش البکارت به ثیبه موفق به یافتن هیچ گونه استدلال فقهی نشده است

چند روایت صحیحه نیز در این خصوص مطرح شده است که در ذیل بیان می شوند

صحیحه ابن سنان از ابی عبد الله(ع) در مورد زنی که با انگشت جاری خود را ازاله بکارت کرده بود که امام فرمودند: برای او مهر المثل قرار داردو 80 ضربه تازیانه.(الوسائل، جلد 28، صفحه 144، ابواب حد زنا باب 39)

روایت معتبری از سکونی که طی آن از ابی عبد الله(ع) نقل شده: دو جاری که با هم به حمام رفته بودند و طی آن یکی از آنها دیگری را با انگشت ازاله بکارت کرده بود نزد وی بردند و او اینگونه قضاوت کرد که مسبب باید عقل را به مجنی علیها بپردازد.( الوسائل، جلد29، صفحه 354، ابواب دیات اعضاء باب 45، حدیث 1)

که البته آیت الله خویی مراد از عقل را در اینجا مهری می داند که به از بین رفتن بکارت در غیر جماع تعلق می گیرد

نتیجه آنکه نگارنده حاضر نظری را که طبق آن ارش البکاره جزئی از مهر المثل لحاظ می شود را نظری منطقی دانسته و این نظر را در ازاله بکارت غیر از سوانح و حوادث مطابق با قاعده می داند . هرچند که در رای شماره 670-12/6/73 شعبه 27 دیوان عالی کشور اینگونه بیان شده است که اگر ازاله بکارت با انگشت و امثال آن باشد ( بدون دخول ) ارش البکاره ثابت می شود ولی در صورت دخول تنها مهر المثل ثابت می گردد

2.آیا ازاله بکارت دختر را می توان به سبب پارگی در پرده بکارت نوعی جراحت دانست وبرای آن دیه یا ارش معین نمود؟

این مسئله نیز تاکنون به طور صریح مطرح نگشته و آراء صریحی دراین مورد وجود ندارد لکن ماسعی دریافتن پاسخی مناسب برای این سوال داریم

دراین آثار فقها به عنوان دیه برای ازاله بکارت دیده نشده است جز درمورد کنیز که عشر قیمت کنیز تعیین شده است که البته درمورد زنان آزاد مهر المثل وجوددارد . در اینجا ذکر چند نکته خالی از لطف نیست که تعدد سبب موجب تعدد مسبب می شود ، از اینرو مهر المثل درمقابل تفویض بضع است وبرای ازاله بکارت هم ارش البکاره قرار می گیرد ، اما درمورد جراحات که بربدن زن وارد می شود . چه چیز قرار میگیرد ؟ زیرا همانطور که می دانیم ارش البکاره خود در برابر از بین رفتن بکارت یاهمانا دست نخوردگی زن است چونانکه رسول گرامی اسلام ( ص ) می فرماید . زنان با کره همانند جزایری هستند که پای کسی به آنجا باز نشده است

لذا از این روایت این مسئله استفاده می شود که صرف وجود پرده بکارت نشانگر بکر بود دختر نیست بلکه اماره ای براین امر است ، از اینرو ارش البکاره برای از بین رفتن این بکر بودن است ونه پارگی حاصل از پاره شدن پرده و می توان برای آن ارش خاص تعیین کرد ، ( که البته این نظر نگارنده است ) برای توضیح بیشتر این نظر رایی از دیوان عالی کشور ذکر می شود

یکی از شعب دیوان عالی کشور درمورد زنای به عنف به دو طفل 5 و 9 ساله که دادگاه بدوی درمورد آنها حکم به پرداخت توامان مهر المثل و ارش البکاره به هریک از مجنی علیها داده بود را نقض کرد وچنین استدلال نمود که با ازبین رفتن بکارت طبق گواهی پزشکی قانونی مهر المثل به عهده متهم ثابت می شود ولی اضافه نمودن زائد بر آن در صورتی صحیح است که پزشک افضاء را نیز تصریح نماید ؛که البته در این صورت دیه ثابت می شود و در غیر اینصور ت فقط ضامن مهر المثل است وبه پارگی ها ارش تعلق می گیرد ولی نه ارش البکاره ( رای شبه 26 دیوان عالی کشور در دادنامه های 1226/26 ) از این رای 2 نکته استفاده می شود : اول تاکید نظر فوق الاشعار نگارنده حاضر درمورد محسوب شدن ارش البکاره به عنوان بخشی از مهر المثل ودوم توانایی تعیین نمودن ارش برای پارگی پرده بکارت که سوای ارش البکاره است

گرچه نظریه مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه به شماره 4022/7 – 7/10/1362 در خصوص م 441 قانون مجازات اسلامی مهر المثل را به عنوان دیه پاره شدن پرده بکارت عنوان کرده است ، لکن این نظر چندان قابل دفاع نبوده وبا دلایل فوق الذکر رد می شود

3.آیا رضایت یا عدم رضایت دختردر تعیین ارش البکاره تاثیری دارد ؟

3-1) نظرات فقها و استفتاآت فقهی

درمورد تاثیر رضایت یا عدم رضایت دختر در تعیین ارش البکاره نظرات مختلف است ابتدا به بیان این نظرات می پردازیم سپس نظری را که معقول است بیان می داریم

حضرت امام ( ره ) درج 4 تحریر الوسیله صفه 405 ، مساله 5 می فرماید اگر زن از غیر شوهر اکراه شده باشد پس برای او مهر المثل است بادیه واگر زن موافق او باشد برای زن دیه است و نه مهر . ( این مساله درتوضیح ماده 441 است ) . حضرت امام (ره) در نظری متفاوت در جلد دوم استفتاات خویش می فرمایند : که جانی باید ارش البکاره را بپردازد حتی در صورتی که زنا با رضایت خود دختر باشد زیرا قاعده (لامهر لبغی ) ناظر به مهر است و نه ارش

آیت الله صانعی نیز درجلداول استفتاآت قضایی خویش بیان می دارد که اگر زنا با رضایت زن باشد مهر وارش البکاره محقق نمی شود چون قاعده کلی ( لاحرمه و لا مهر لبغی ) ناظر براین است که زنی که بضعش رامجانا به زانی داده است مستحق هیچ چیزی ( نه مهر المثل و نه ارش البکاره ) نیست اما اگر زن مکره باشد مستحقق مهر المثل است . البته اغفال دختر را هم به رضایت ملحق نمود و وی را مستحقق مهر المثل ندانسته است

آیت الله صادق روحانی نیز درمجموعه استفتاآت خود برای موسسه حقوقی وکلای بین الملل بیان می دارد که درصورتی که دختر مکره باشد مستحقق مهر المثل است واگر با رضایت وی باشد مستحق هیچ چیز نیست وایشان نیز حکم صورت فریب را حکم صورت رضایت می داند

شیخ جواد تبریزی در کتاب استفتاآت جدید بیان می دارد که اگر دختر با رضایت خویش ازاله بکارت شود مستحق هیچ چیز نیست و اگر مکرَه باشد مستحق مهر المثل است . آیت الله مکارم شیرازی در سوال 1400 از مجموعه استفاآت جدید خویش بیان می دارد که زانیه مطاوعه حق مهریه و ارش بکارت ندارد ، مگر اینکه مرد او را اغفال کرده باشد

آیت الله نوری همدانی در پاسخ به سوال 870 از مجموعه استفتاآت خویش نظری متفاوت دارند ، ایشان بیان می دارد که در صورتی که زنا با رضایت دختر باشد وی فقط مستحقق ارش البکاره است و اگر دختر مکره باشد هم مستحق ارش البکاره و هم مستحق مهر المثل است و در مورد اغفال نیز حکم به همین نحو است

ابن ادریس درجلد 3 صفحه 449 و شیخ طوسی درجلد 3 المبسوط صفحه 67 و صاحب جواهر درجلد 43 جواهرالکلام صفحه 276 مهر المثل را در صورت رضایت یا فریب زدن لحاظ ننموده اند وتنها در صورت اکراه زن برای وی حق مهر المثل را درنظر گرفته اند

شهید ثانی در مسالک قائل به این نظر است که با تفویت جزء ارش ثابت می گردد، بنابر این ایشان از بین رفتن بکارت دختر در صورت مکرَه بودن وی را علاوه بر مهر المثل مستحق ارش البکاره نیز می دانند.(شهید ثانی، مسالک الافهام، جلد 2، صفحه 397)

آیت الله ابوالقاسم خویی در مورد اینکه آیا دختر باکره مکرَه علاوه بر مهر المثل مستحق ارش البکاره نیز هست یا خیر؟ اینگونه پاسخ می دهد که: گفته شده که ارش البکاره واجب می شود لکن این نظر ضعیف است؛ و صحیح عدم وجوب ارش البکاره است.( خویی، ابوالقاسم، مبانی تکمله المنهاج، جلد 42، صفحه 461، انتشارات موسسه امام خویی،قم، 1422ه.ق)

آیت الله خویی چند دلیل دیگر برای برای نظر خویش بیان می دارد: اول آنکه هیچ دلیلی بر اینکه برای ازاله بکارت ارشی زائد بر مهر المثل تعیین گشته وجود ندارد؛ و از اینرو ایشان ادعایی را که بیان می دارد تعدد سبب موجب تعدد مسبب می شود را رد می کنند. دلیل دیگر آنکه همانا مهر المثل تعیین شده مهر زن باکره است و از اینرو میزان تفاوت میان باکره و ثیبه در آن لحاظ شده است و از اینرو تفویت این جزء (پرده بکارت) که یک منفعت برای دختر است هدر نمی شود

3-2) آراء دیوان ونظرات مشورتی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله حزب کمونیست توده و تحولات ایران در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حزب کمونیست توده و تحولات ایران در pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حزب کمونیست توده و تحولات ایران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله حزب کمونیست توده و تحولات ایران در pdf

چکیده:  
حزب توده و شوروی‏  
حزب توده و نفت شمال ایران‏  
گسترش فعّالیّت حزب توده‏  
اقدامات مسلحانه حزب توده  
فهرست پاورقی ها  
منابع و مآخذ:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله حزب کمونیست توده و تحولات ایران در pdf

    1 یرواند آبراهیان، ایران بین دو انقلاب، ترجمه احمد گل‏محمدی، محمد

       ابراهیم فتاحی

   2 حسن نظری (غازیانی) ، گماشتگی‏های بدفرجام

چکیده

در مسئله نفت شمال که حزب توده سرسختانه تلاش می‏کرد امتیاز آن به شوروی واگذار شود غایله‏ای هم که پیشه وری از اعضای قدیمی و سرسخت کمونیست، آن را در آذربایجان به دستور استالین راه انداخت بی ارتباط با نفت نبود;

حزب توده و شوروی‏

پیشینه شوروی‏گرایی در ایران به تشکیل حزب کمونیست ایران باز می‏گردد. هرچند در دوره رضاشاه گروه پنجاه و سه نفر مروج کمونیسم دستگیر و زندانی شدند ولی در شهریور 1320 اعضای گروه آزاد شده با حضور نیروهای ارتش سرخ در ایران و با حمایت مستقیم دولت شوروی حزب توده تشکیل شد.(1) به رغم ‏ پژوهش‏های صورت گرفته در این زمینه، نقش این حزب در تاریخ معاصر ایران هنوز جای پژوهش بسیار دارد.(2) علی‏رغم اهمیت حزب توده در پیشبرد سیاست‏های شوروی در ایران کتاب دکتر حسنلی اطلاعات زیادی در این مورد نمی‏دهد؛ حتّی در مراحلی چنین تصوری هم ایجاد می‏کند که بین حزب توده ایران و اتحاد جماهیر شوروی در مورد فرقه دمکرات اختلاف نظر اساسی وجود داشته است. اگرچه در زمان تأسیس فرقه دمکرات، حزب توده غافل‏گیر شد و از برآمدن یک تشکیلات رقیب راضی نبود، ولی بدون تردید براساس همراهی‏های بعدی حزب توده به دستور مقامات شوروی و با تکیه بر سازماندهی‏ها و زیرساخت‏های این تشکل فرقه دمکرات سربرآورد

در سایه حمایت‏های اتحاد جماهیر شوروی، حزب توده آذربایجان فعالیت‏های گسترده‏ای کرد. کسانی که به هر نحو در مقابل حزب توده مقاومت کردند توسط ارتش سرخ سرکوب شده یا مقدمات تبعید آن‏ها از آذربایجان فراهم می‏شد. از رئیس شهربانی تبریز گرفته(3) تا معاون فرماندار و رئیس فرهنگ خوی(4) جزو این دسته‏ بودند. حسن وزیری بخشدار سلماس و شاهپور، در پی اقدامات شوروی‏ها، به دلایل سیاسی مجبور گردید «در اسرع وقت به تهران عزیمت» کند. (5) هم‏چنین فرماندار خوی تحت فشار ارتش سرخ، در اواخر آبان 1323 دستور خروج میرقاسم موید ماکویی، یداللَّه فتحی، سیدعلی‏اصغر صادقی را از شهر صادر کرد. علت اصلی اخراج این افراد به روایت اسناد چنین است: «گویا آقای فرماندار هم احضار شده و احضار سه نفر نامبرده بالا در اثر شکایت یک نفر توزیع‏کننده روزنامه (وطن یولندا) تعبیر می‏نماید. چون در چندی قبل حسن نامی پیش‏خدمت حزب توده، به واسطه توزیع روزنامه در خیابان صدا می‏زده، آقای نواب فرمان‏دار جلو فرمان‏داری بوده و از پسر مؤاخذه و بالاخره منجر به کتک‏کاری می‏گردد که چند قطعه روزنامه هم که در دست او بوده پاره شده است و حسن وزیری و آقای جوانشیر هم حضور داشته‏اند و نظر رئیس شهربانی خوی بر این است که اگر چه حسن نامبرده با دلایلی به دادستانی و دادگستری خوی شکایت نموده، از قراین، این تصور می‏رود به تهران و مقامات عالی‏تری هم شکایت و با شرح و بستی تقدیم داشته‏اند که سبب احضار آن‏ها شده است.»(6)
رحمت‏اللَّه ریاحی خویی نیز به دلیل مخالفت با حزب توده از خوی تبعید شد و در نتیجه تضیقات ارتش سرخ و عوامل داخلی آن‏ها، از هستی ساقط گشته و فرزندش فوت نمود.(7) هم‏چنین در شهرستان سلماس (شاهپور) اقدامی از آن‏ها گزارش شده است؛ بدین ترتیب که دکتر سعید، رئیس بهداری؛ لطفی آذر، کارمند دارایی؛ معینی، کارمند شهربانی؛ علی بهنیا، خبرنگار روزنامه اطلاعات و واعظزاده به دلیل مخالفت با حزب‏توده به دستور ارتش سرخ از شهر اخراج شدند.(8)

حزب توده و نفت شمال ایران‏

حزب توده، مجری سیاست‏های شوروی در ایران بود و با مشخص شدن سیاست این کشور درباره نفت شمال ایران (9)، برنامه‏ها و فعّالیت‏های خود را در حمایت از اعطای نفت شمال به شوروی متمرکز ساخت.(10) در ادامه، مخالفت با کابینه ساعد مراغه‏ای که بخشی از سیاست اتخاذ شده توسط روس‏ها و حزب توده بود، تحرکات حزب از آبان ماه سال 1323 در شهرهای آذربایجان شروع گردید. تقی‏زاده، مسئول حزب توده مراغه، در سخنرانی 10 آبان ضمن حمله به ساعد، خواستار اعطای نفت به روس‏ها شد.(11) روز چهاردهم آبان نیز اجتماعی به صحنه‏گردانی حزب توده مراغه و «جمعیت دوستان اتحاد جماهیر شوروی»(12) در مخالفت با ساعد و در حمایت از اعطای امتیاز نفت به شوروی ترتیب یافت.(13) در سلماس (شاهپور) نیز حزب توده در 18 آبان‏ مراسم مشابهی (14) برگزار کرد. مشابه همین مراسم در اردبیل، در میدان‏های عالی‏قاپو و پیرعبدالملک (15) و در تبریز، مقابل شهرداری و باغ گلستان برپا شد. در مراسم تبریز، محمد بی‏ریا در «اطراف امتیاز نفت شمال و واگذاری آن به دولت شوروی اظهار مخالفت با کابینه جناب آقای نخست‏وزیر {سخنرانی‏} نمود و به طور دسته جمعی در خیابان‏های شهر با نظم و آرامش نمایش می‏دادند.» (16) در مراسمی که روز 6 آبان توسط حزب توده‏ رضائیه (ارومیه) برپا شد «از خدمات لنین، رئیس جماهیر شوروی» نیز تجلیل گردید.(17) در گزارشی از سلماس‏ (شاهپور) می‏خوانیم: روز «20 آبان ماه، اهالی شاهپور در حزب توده تجمع و با پرچم‏های سفید و سرخ به میدان گندم رفته، چند نفر از افراد حزب راجع به واگذاری امتیاز نفت به دولت شوروی و تعویض آقای ساعد سخنرانی نمودند.» (18)

گسترش فعّالیّت حزب توده‏

براساس گزارش‏های موجود، از اواخر سال 1323 تشکیلات حزب‏توده در آذربایجان گسترش فوق‏العاده‏ای یافت. تلاش‏حزب توده برای رخنه در بازار تبریز و به دست گرفتن مقدرات آن، موضوع گزارش مهمی از ستاد ارتش به نخست‏وزیری در بهمن 1323 است. (19) هم‏چنین حزب توده در 21 دی‏ماه اولین جلسه ایالتی‏حزب‏ توده آذربایجان را با حضور 150 نماینده برگزار کرد. هیأت رئیسه به این شرح انتخاب گردید: 1- شبستری 2- صادق پادگان 3- علی امیرخیزی 4- محمد بی‏ریا 5- یکانی 6- چشم‏آذر 7- احمد اصفهانی.(20) به اعتقاد حسنلی‏ فکر تشکیل این کنفرانس از آن شوروی‏ها بود و با نظارت ماتوییف سرکنسول شوروی در تبریز برگزار شد. (21)
در این زمان سیدجعفر پیشه‏وری به دستور مقامات شوروی از تهران به تبریز عزیمت (22) و پس از استقرار در تبریز، در اوّل اسفندماه اولین سخنرانی خود را در پی رد اعتبارنامه‏اش در دبیرستان فردوسی ایراد کرد. وی در قسمتی از سخنرانی خود اعلان کرد: «از طرف متفقین، مخصوصاً دولت اتحاد جماهیر شوروی، هیچ‏گونه نیت سوءقصد به استقلال و تمامیت ایران نخواهد شد.»(23)
پیشه‏وری چند روز بعد راهی اردبیل شد و در سخنرانی‏ای که در سالن دبیرستان صفوی این شهر ایراد کرد چنین گفت: «من مأموریت دارم در ولایات آذربایجان به تشکیلات جبهه آزادی توسعه داده و [آن را] به طرز مرتب و صحیح درآورده و روشنفکران ملت ایران را برای تشریک مساعی با جبهه آزادی دعوت تا ملت بیچاره از این فلاکت نجات داده شود و نیز درباره کسانی که بر علیه متفقین انتشار منفی می‏دهند بایستی مخالفت نمود.»(24)
این اقدامات در حالی صورت می‏گرفت که ارتش سرخ از سربازگیری مأموران در نواحی تحت اشغال خود جلوگیری می‏کرد،(25) ضمن آن که جلسات حزب توده در شهرستان‏ها در پناه نیروهای ارتش سرخ برگزار می‏شد. برای مثال موقعی که در سخنرانی حزب توده در میدان مرکزی مرند چند نفر اخلال‏گری کردند، توسط سربازان شوروی بازداشت شدند.(26) علاوه بر این، به گونه‏ای که در اسناد ملاحظه خواهد شد، فعّالیّت نصراللَّه‏ اسحاقی، رهبر حزب توده ماکو کش و قوس بسیاری یافت؛ سرهنگ زنگنه به وسیله سران حزب توده تبریز درصدد تعیین کس دیگری به عنوان مسئول حزب توده ماکو برآمد. با این همه احضار اسحاقی به تهران موضوع چند گزارش استانداری آذربایجان غربی شده است.(27) در اردیبهشت سال 1324 شعبه حزب توده در خوی‏ میتینگی برگزار کرد (28) و شعبه حزب توده گرگر در قهوه‏خانه اجاره‏ای مرتضی مهاجر واقع در میدان این قصبه در 16 خرداد دایر گردید که این نیز به نوبه خود موضوع گزارش‏های دیگری است.(29)
اقدامات محمدقلی نادری کدخدای قصبه گرگر، در جلوگیری از پیشرفت کار حزب توده به شوروی‏ها گزارش شده بود. بدین علت در 28 خرداد، سروان حسین‏اف رئیس دژبان نیروی شوروی مقیم جلفا، راهی علمدار شد و به اتفاق شهردار بخش جلفا در گرگر در منزل حسینقلی امیرفتحی از کدخدای گرگر بازجویی کرده و سپس او را برای تحقیقات بیش‏تر به کماندانی جلفا بردند.(30)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   261   262   263   264   265   >>   >