سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟ در pdf :

رشد شخصیت به چه عواملی بستگی دارد ؟

فرهنگ نفوذ عمیقی روی شیوه‌های تعلیم و تربیت یک جامعه دارد. برنامه‌های تعلیم و تربیتی علاوه بر تاثیر از برنامه‌های دیگر جامعه (اقتصادی ، سیاسی و ;) در چارچوب فرهنگی طرح ریزی و اجرا می‌شوند. با توجه به این که هدف تعلیم و تربیت ، رشد شخصیتهای یک جامعه است. روشن است فرهنگ با سایه‌ای که روی برنامه‌های تعلیم و تربیت می‌گستراند شکل گیری و تربیت شخصیتهای جامعه را متاثر می‌سازد. برخی برنامه‌های تعلیم و تربیتی و حتی توصیه‌های روانشناختی قابل اجرا در تمامی فرهنگها نیستند. بر این اساس متخصصان تعلیم و تربیت و روانشناسان هر جامعه

یافته‌های سایر جوامع را در زمینه‌های مختلف تعلیم و تربیت ، شخصیت و ; بر اساس فرهنگهای جامعه خود مورد بررسی قرار می‌دهند. حتی آزمونهای شخصیتی قبل از اجرا در جوامع مختلف باید با هنجارهای فرهنگی آن جامعه سازگار گردد.

نظریات شخصیت

در سه ربع اول قرن حاضر درباره شخصیت نظریه‌های متعدد و گوناگون آورده شده است.

بطوری که تعاریف مختلفی برای شخصیت ارائه شده است که ناشی از گوناگونی این نظریه‌هاست که صاحبانشان نظرات متفاوتی از چگونگی تشکیل و تحول شخصیت و مفاهیم انگیزشی رفتار آدمی دارند. نظریه‌های مربوط به شخصیت هر چند که باهم فرق دارند، در مواردی و در اص

ولی نزدیک به یکدیگرند و تا حدی همانند هستند. از این رو چنین به نظر می‌رسد که می‌توان آنها را با توجه عامل یا عواملی که در هر کدام مهمتر از عوامل دیگر پنداشته شده‌اند، طبقه بندی کرد. ولی لازم است خاطرنشان سازیم که هیچ طبقه بندیی ، به خصوص در مورد نظریه‌های مربوط به شخصیت ، نمی‌تواند خالی از عیب و نقص باشد و قطعی محسوب شود. نظریه‌ای که به یک اعتبار در طبقه‌ای آمده است، ممکن است به اعتباری دیگر در طبقه‌ای دیگر قرار گیرد و این خود دلیل اختلاف طبقه بندیهایی است که تاکنون صورت گرفته است.

سوال اصلی در مطالعه شخصیت (Personality) و نظریه‌های شخصیت این است که شخصیت چیست؟ با وجود مطالعات و تحقیقات زیاد به دلیل پیچیدگی شخصیت که ناشی از پیچیدگی انسان است هنوز پاسخ واحد یکسانی به این سوال داده نشده است و به همین دلیل نظریه‌های مختلفی پیرامون این موضوع شکل گرفته است که می‌توان آنها را در هشت رویکرد اصلی روانکاوی ، تیپ شناسی ، رفتاری ، یادگیری اجتماعی ، تحلیل عاملی ، شناختی ، انسان گرایی و رویکرد حیطه محدود مورد بررسی قرار داد. در کنار این رویکردها که رسمی هستند یک رویکرد شخصی نسبت به انسان و شخصیت در اکثر ما انسانها وجود دارد که اگر بخواهیم می‌توانیم با مطالعه و تحقیق در این باره ، آن را به یک نظریه رسمی تبدیل کنیم.
وجوه اشتراک و افتراق نظریه‌های شخصیت
در بعضی از این نظریه‌ها اهمیت فراوان به ضمیر ناخودآگاه داده شده است و پیروان آن معتقدند که آدمی از انگیزه‌های واقعی رفتار و اعمال خود بی اطلاع است، زیرا آنها در شعور باطن یا ناخودآگاه هستند. در نظریه‌های دیگر ، ناخودآگاه مورد انکار است، یا کم اهمیت است و یا این که تاثیرش فقط در افراد نابهنجار مورد قبول است. در این نظریه‌ها خود آگاه حاکم بر رفتار آدمی دانسته شده است. نظریات فروید و یونگ و ماری جزو دسته اول و نظریه آسپرت متعلق به دسته دوم است. نظریه‌هایی هستند که اهمیت فراوان به تاریخ زندگی و به دوران کودکی می‌دهند و هر کس را بنده و اسیر گذشته خود می‌پندارند و نظریه‌های دیگر آدمی را از قید گذشته آزاد ساخته، حال و آینده و گرایش به سوی غایت و غرض را در رفتار او موثر می‌دانند، یا این که چگونگی هر عمل را وابسته به محیط خارجی و میدانی می‌پندارند که شخص در موقع اجرای آن عمل در آن محیط یا میدان قرار گرفته است.

 

البته در نظریه‌های دیگر بیشتر به محیط روانی یا ذهنی توجه شده است. به این معنی که عالم خارج و رویدادهای آن ، آنچنانکه هر کس شخصا آنها را درک می‌کند، در رفتارش موثر واقع می‌شوند و چون ادراک افراد از عالم خارج و رویدادها متفاوت است، افراد آدمی در محیط واحد و در شرایط یکسان ، رفتاری متفاوت خواهند داشت. در نظریه‌های دیگر آدمی به صورت یک واح عمل بدون شناخت این زمینه به درستی میسر نیست. در نظریه‌های دیگر چگونگی یادگیری معیار پدیده‌های رفتار پنداشته شده است. خواه این یادگیری بر مبنای اصل مجاورت باشد و خواه بر مبنای اصل تقویت و پاداش. در نظریه‌های دیگر این توجیه و بیان بدون استعانت از علوم دیگری چون تاریخ ، مردم شناسی و جامعه شناسی و یا چون عصب شناسی ، فیزیولوژی و زیست شناسی و ; غیر میسر اعلام شده است.
نظریه رسمی در برابر نظریه‌های شخصی
همه ما انسان‌ها تصوری از مفهوم شخصیت داریم و از پیش فرض‌های معینی درباره شخصیت افرادی که با آنها در تعامل هستیم برخورداریم. علاوه بر این برداشت‌هایی نیز درباره ماهیت کلی انسان داریم. برای مثال ممکن است معتقد باشیم که همه انسان‌ها ذاتا خوب هستند و یا برعکس. این پیش فرض‌ها یا برداشتها همان نظریات شخصی هستند که بر اساس اطلاعات حاصل از ادراک رفتارهای اطرافیان شکل می‌گیرند و در واقع برمشاهده رفتار دیگران مبتنی هستند. نظریه‌های شخصی در مورد انسان و شخصیت با توجه به آنکه حاصل مشاهدات هستن

د همانند نظریه‌های رسمی (علمی) هستند ولی با وجود این با آنها تفاوتهای بارز دارند. نظریه‌های رسمی حاصل داده‌های مشاهدات روی تعداد زیادی از افراد با ویژگی‌های مختلف هستند و از پشتوانه اطلاعاتی وسیعتری برخوردار هستند. در کنار نظریات شخصی حاصل دید شخصی و ذهنی خودمان است، در صورتی که یک نظریه شخصیت رسمی حاصل مشاهدات عینی و بی‌طرفانه است و در واقع از عینیت بیشتری برخوردار است.

 

 

از طرف دیگر نظریه‌های رسمی از سوی کسانی که وضع کننده آن نظریه نیستند، پیوسته مورد آزمون قرار می‌گیرند، حمایت می‌شوند، اصلاح می‌شوند. و یا کنار گذاشته می‌شوند. اما در نظریه‌های شخصی چنین موضوعی صادق نیست. تفاوت بین نظریه‌های شخصی و رسمی همیشه آن گونه که مطرح شد، روشن و بارز نیست. چنین مطرح شده است که نظریه پردازان شخصیت ، رویدادهای زندگی خودشان را به عنوان منبع اصلی داده‌های تجربی در نظر گرفته‌اند. علاوه بر آن برداشت‌های زیربنایی درباره ماهیت انسان نیز هم بوسیله واقعیت‌های تجربی و هم توسط طیف کاملی از عوامل فردی و انگیزشی هر نظریه پرداز هدایت شده است. اما سوال مهم در باره این نظریه‌های رسمی این است که تجربه‌های شخصی بر نظریه اثر گذاشته است یا نظریه بر تفسیر خاطرات گذشته تاثیر گذاشته است.
رویکردها در نظریه‌های رسمی
نخستین رویکرد درباره شخصیت در واپسین سالهای قرن نوزده توسط فروید مطرح شد. نظریه پردازهای فروید چنان با اهمیت و گسترده بود که نه تنها در روانشناسی بلکه در فرهنگ ، جامعه نیز نفوذ پیدا کرد، بگونه‌ای که آن را یک انقلاب شبیه آنچه داروین با نظریه تکامل ارائه کرد دانسته‌اند. تقریبا تمام نظریه‌های شخصیت که در سالهای پس از فروید روی کار آمدند مدیون دیدگاه او هستند. در واقع نظریه‌های بعدی شخصیت یا در مقام گسترش و پالایش نظریه او ب

وجود آمدند (نظیر نظریه‌های روان کاوان جدید همچون یونگ ، آدلر ، هورنای و دیگران) و یا در مقام مخالفت بوجود آمدند.
رویکرد تیپ شناسی
صاحب نظران قدیمی‌ترین طبقه بندی تیپ شناختی را به بقراط و جالینوس از حکمای یونان با

ستان نسبت داده‌اند. بقراط جسم را دارای چهار نوع خلط خون ، بلغم ، صفرا و سودا تصور می‌کرد و برای هر یک از آنها ویژگی‌هایی را تصور می‌کرد. در قرن بیستم و با گرایش روان شناسی به سوی علمی شدن کوشش‌هایی در کارهای کرچمر (Kretschmer) و شلدون به عمل آمد تا این طبقه بندی جنبه علمی بخود بگیرد. ولی با وجود تمام تلاش‌ها به سبب انتقادات صحیحی که به آنها وارد شد، اعتبار علمی آنها کاهش یافت.

رویکرد رفتاری
رویکرد رفتاری که در کارهای بی.اف.اسکینر (B.F.Skinner) و به تبعیت از بنیان گذار آن جان.بی.واتسون منعکس شده است بازتابی است از شکل و صورت اصلی رفتارگرایی افراطی که هر نوع نیرو یا فرآیند منتسب به درون و ناهوشیار را نامربوط دانسته و بشدت رد می‌کند و در عوض توجه خود را با رفتار عینی قابل مشاهده و محرک بیرونی معطوف می‌دارد. اسکینر می‌کوشد تا شخصیت انسان را از طریق پژوهش در آزمایشگاه بجای درمانگاه مطالعه کند. او مخالف روانکاوی است.

رویکرد یادگیری اجتماعی
رویکرد یادگیری اجتماعی که بیشتر در کارهای آلبرت بندورا و جولیان راتر مشاهده می‌شود بسط رویکرد رفتارگرایی اسکینر است. آنها نیز روان کاوی را رد و بر رفتار عینی تاکید می‌ورزند. ولی نکته اختلاف آنها این است که به متغیرهای شناختی درونی نیز اعتقاد دارند، چیزی که در نظام اسکینر مطلقا جایی ندارد.

 

رویکرد تحلیل عاملی
رویکرد تحلیل عاملی که بیشتر در کارهای آلپورت ، کتل ، آیزنک تجلی یافته است بر این عقیده است که شخصیت شامل مجموعه‌ای از صفت‌ها یا کیفیات متمایز کننده یک شخص

است که می‌توان آنها را از طریق تحلیل عاملی (نوعی روش آماری پیشرفته) مشخص نمود. با توجه به اینکه این نظریه‌ها بر نقش صفت‌های بنیادی در ساختار شخصیت تاکید دارند، به آنها نظریه‌های صفات نیز می‌گویند.
رویکرد شناختی
رویکرد شناختی در شخصیت بر شیوه‌هایی که مردم توسط آنها به شناخت محیط و خودشان می‌پردازند، تاکید می‌ورزد. اینکه آنها چگونه ادراک می‌کنند، ارزیابی می‌کنند، تصمیم می‌گیرند و مسائل را حل می‌کنند. این رویکرد در کارهای بسیاری از روان شناسان شناخت گرا بخصوص در کارهای جورج کلی منعکس شده است.
رویکرد انسان گرایی
رویکرد انسان گرایی که بیشتر در کارهای آبراهام مزلو و کارل راجرز منعکس شده است بخشی از جنس انسان گرایی دهه 1960 آمریکا است که با رویکردهای روان کاوی و رفتارگرایی مخالف بودند. این رویکرد و نظریه پردازان آن بر فضایل و آرزوهای انسان ، اراده آزاد آگاهانه و خود شکوفایی تاکید دارند. آنها تصویری زیبا و خوش بنیانه از انسان معرفی می‌کنند، برعکس روانکاوی.
رویکرد حیطه محدود
نظریه پردازان شخصیت عموما دستیابی به جامعیت یا کامل بودن را به عنوان یکی از هدفهای اصلی نظریه پردازی در نظر می‌گیرند. اما هیچ کدام از نظریه‌های موجود را نمی‌توان بدرستی جامع دانست و به علاوه داشتن چنین هدفی می‌تواند غیر واقع بینانه باشد. برخی روان شناسان پیشنهاد می‌کنند که برای رسیدن به درک کاملتری از شخصیت نیاز داریم که تعدادی نظریه جداگانه وضع کنیم که هر کدام گستره محدودی داشته باشد و بر یک وجه محدود و باریک شخصیت تاکید ورزد. در حال حاضر این نوع گرایش بیشتر شده و در کارهای کسانی نظیر دیوید مک کلند ، ماروین زاکرمن و آرنولد باس و رابرت پلامین و دیگران منعکس و قابل مشاهده است.
گوناگونی در رویکردها به شخصیت
رویکردهای مختلف به شخصیت غالبا با یکدیگر همسو نیستند و در جهت مخالف یا اصلاح نظریه قبلی بوجود آمده‌اند، اما این ساده انگاری خواهد بود که تصور کنیم تنها یک از نظریه‌ها درست و بقیه غلط ، در واقع این اختلاف به معنی بی‌اعتباری آنها نیست بلکه هر دیدگاهی تنها بخشی از حقایق مربوط به انسان را بازگو می‌کند و این نقطه را یادآور می‌شود که شخصیت موضوع پیچیده ای است، در شکل گیری آنها شرایطی تاریخی و زندگی شخصی نظریه پرداز تاثیر داشت

ه است و علم روانشناسی علم جوانی است و روان شناسی شخصیت از آن هم جوان‌تر است.

عوامل موثر بر نظریات شخصیت

نظریه‌های جدید مربوط به شخصیت ناگهان بروز و ظهور نکرده‌اند، بلکه از تحقیقات دانشمندان سلف از بقراط و افلاطون و جالینوس تا ابن سینا و جان لاک و هابس و بسیاری دیگر مایه گرفته‌اند، ولی در دوران معاصر مهمترین عواملی که در تنظیم و تعبیر نظریه‌ها تاثیر مسلم داشته‌اند، عبارتند از:
1 مطالعات و تحقیقات درمانگاهی (کلینیک) که در سده گذشته با شارکو و پیرژانه فرانسوی آغاز شد و توسط فروید ، یونگ و مکدوگال ادامه یافتند.
2 گشتالت یا نظریه هیات کل که ورتهایمر و کهلر و کافکا پیشروان آن بوده‌اند.
3 روان شناسی تجربی و پیشرفتهای آن
4 روان سنجی و اندازه گیریهای آن
5 نظریات یادگیری
فواید نظریه‌های شخصیت
• فایده نظریه‌های مربوط به شخصیت بخصوص در این است که در برابر تحقیقات تجربی و آزمایشگاهی که فقط گوشه‌ها یا جنبه‌های محدودی از شخصیت را مورد مطالعه و بررسی قرار می‌دهند، این نظریات درباره ارتباط این گوشه‌ها و یا جنبه‌ها و در نتیجه درباره چگونگی تشکیل و تحول شخصیت به بحث و تحقیق می‌پردازند.

• فایده دیگر نظریه‌ها این است که نشان می‌دهند، مطالعه و تحقیق در چه زمینه‌ای بهتر است صورت گیرد و این زمینه‌ها و فرضهایی را که در تحقیق شخصیت مهم هستند، معلوم می‌دارند.

• فایده دیگر نظریه‌های شخصیت این است که افکار تازه‌ای به میان می‌آورند و حس کنجکاوی را بر می‌انگیزند و برای تحقیقات دیگر مقدمه می‌شوند و بدین ترتیب به پیش بردن علم کمک می‌کنند.
به سوی یک دیدگاه یکپارچه از شخصیت
هر یک از رویکردهای بالا چگونگی رشد خصوصیات افراد و تعامل آنها با شرایط محیطی را به طریقی توضیح داده‌اند. اما بهترین دیدگاه برای نگریستن به شخصیت یعنی بدست آوردن تصویر یکپارچه از شخص کدام است؟ رشته روانشناسی شخصیت دوره انتقالی پرتحولی را پشت سر می‌گذراند. آشکار است که هیچ نظریه برای تبیین شخصیت کفایت نمی‌کند و روند جاری در جهت در جهت تلفیق رویکردهای مختلف سیر می‌کند.

 

روانشناسی شخصیت
تعاریف مختلفی از شخصیت ارائه شده است که هر یک بر وجهی از شخصیت تأکید کرده‌اند. هیلگارد (Hilgard) شخصیت را «الگوهای رفتار و شیوه‌های تفکر که نحوه سازگاری شخص

را با محیط تعیین می‌کند» تعریف کرده است در حالی که برخی دیگر «شخصیت» را به ویژ

گیهای «پایدار فرد» نسبت داده و آن را بصورت «مجموعه ویژگیهایی که با ثبات و پایداری داشتن مشخص هستند و باعث پیش بینی رفتار فرد می‌شوند» تعریف می‌کنند.

شخصیت (Personality) از ریشه لاتین (Persona) که به معنی «نقاب و ماسک» است گرفته شده است و اشاره به ماسک و نقابی دارد که بازیگران یونان و روم قدیم بر چهره می‌گذاشتند و این تعبیر تلویحا به این موضوع اشاره دارد که «شخصیت هر فرد ماسکی است که او بر چهره خود می‌زند تا وجه تمایز (تفاوت) او از دیگران باشد».
شخصیت به همه خصلتها و ویژگیهایی اطلاق می‌شود که معرف رفتار یک شخص است، از جمله می‌توان این خصلتها را شامل اندیشه ، احساسات ، ادراک شخص از خود ، وجهه نظرها ، طرز فکر و بسیاری عادات دانست. اصطلاح ویژگی شخصیتی به جنبه خاصی از کل شخصیت آدمی اطلاق می‌شود.
نگاه اجمالی
«شخصیت» یک «مفهوم انتزاعی» است، یعنی آن چیزی مثل انرژی در فیزیک است که قابل مشاهده نیست، بلکه آن از طریق ترکیب رفتار (Behavior) ، افکار (Thoughts) ، انگیزش (Motivation) ، هیجان (Emotion) و … استنباط می‌شود. شخصیت باعث تفاوت (Difference) کل افراد (انسانها) از همدیگر می‌شود. اما این تفاوتها فقط در بعضی «ویژگیها و خصوصیات» است. به عبارت دیگر افراد در خیلی از ویژگیهای شخصیتی به همدیگر شباهت دارند بنابراین شخصیت را می‌توان از این جهت که «چگونه مردم با هم متفاوت هستند؟» و از جهت این که «در چه چیزی به همدیگر شباهت دارند؟» مورد مطالعه قرار داد.

از طرف دیگر «شخصیت» یک موضوع پیچیده است ولی از زمانهای قدیم برای شناخت آن کوششهای فراوانی شده است که برخی از آنها «غیرعملی» ، بعضی دیگر «خرافاتی» و تعداد کمی «علمی و معتبر» هستند. این تنوع در دیدگاهها به تفاوت در«تعریف و نگرش از انسان و ماهیت او» مربوط می‌شود. هر جامعه برای آنکه بتواند در قالب فرهنگ معینی زندگی کرده ، ارتباط متقابل و موفقیت آمیزی داشته باشد، گونه‌های شخصیتی خاصی را که با فرهنگش هماهنگی داشته باشد، پرورش می‌دهد. در حالی که برخی تجربه‌ها بین همه فرهنگها مشترک است، بعید نیست که تجربیات خاص یک فرهنگ در دسترس فرهنگ دیگر نباشد.
شخصیت از دیدگاه مردم
واژه «شخصیت» در زبان روزمره مردم معانی گوناگونی دارد. یکی از معانی آن مربوط به

هر نوع «صفت اخلاقی یا برجسته» است که سبب تمایز و برتری فردی نسبت به افراد دیگر می‌شود مثلا وقتی گفته نمی‌شود «او با شخصیت است» یعنی «او» فردی با ویژگیهایی است که می‌تواند افراد دیگر را با «کارآیی و جاذبه اجتماعی خود» تحت تأثیر قرار دهد. در درسهایی که با عنوان «پرورش شخصیت» تبلیغ و دایر می‌شود، سعی بر این است که به افراد مهارتهای اجتماعی بخصوصی یاد داده ، وضع ظاهر و شیوه سخن گفتن را بهبود بخشند با آنها واکنش مطبوعی در دیگران ایجاد کنند همچنین در برابر این کلمه ، کلمه «بی‌شخصیت» قرار دارد که به معنی داشتن «ویژگیهای منفی» است که البته به هم دیگران را تحت تأثیر قرار می‌دهد، اما در جهت منفی.

در اجتماع گاهی به جای این کلمات از مترادف آنها «شخصیت خوب یا بد» صحبت می‌شود که هر یک ویژگیهایی را می‌رسانند و گاهی از کلمه شخصیت به منظور توصیف بارزترین ویژگی افراد استفاده می‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود«او پرخاشگر است» یعنی ویژگی و خصوصیت غالب «او» پرخاشگری است. در کنار این موضوعات گاهی کلمه شخصیت جهت «احترام» به چهره‌های مشهور و صاحب صلاحیت «علمی ، اخلاقی یا سیاسی» بکار می‌رود نظیر «شخصیت سیاسی ، شخصیت مذهبی و شخصیت هنری و …».
شخصیت از دیدگاه روانشناسی
دیدگاه روانشناسی در مورد «شخصیت» چیزی متفاوت از دیدگاههای «مردم و جامعه» است در روانشناسی افراد به گروههای «با شخصیت و بی‌شخصیت» یا«شخصیت خوب و شخصیت بد» تقسیم نمی‌شوند؛ بلکه از نظر این علم همه افراد دارای «شخصیت» هستند که باید به صورت «علمی» مورد مطالعه قرار گیرد این دیدگاه به«شخصیت و انسان» باعث پیدایش نظریه‌های متعددی از جمله : «نظریه روانکاوی کلاسیک (Classical Psychoanaly Theory) ، نظریه روانکاوی نوین (Neopsychoanalytic Theory) ، نظریه انسان گرایی (Humanistis Theory) ، نظریه شناختی (Cognitive Theory) ، نظریه یادگیری اجتماعی (Social-learning Theory) و … » در حوزه مطالعه این گرایش از علم روانشناسی شده است.
ماهیت شخصیت و انسان
یکی از جنبه‌های با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریه‌های شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا می‌شود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط می‌کنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ می‌دهند؛ بطوری

که می‌توانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را می‌توان در جدول زیر خلاصه کرد.

 

اراده آزاد یا جبرگرایی؟ آیا انسان آگاهانه اعمال خود را جهت می دهد یا بوسیله نیروهای دیگری کنترل می‌شود؟
وراثت یا محیط؟ آیا انسان بیشتر تحت تأثیر وراثت است یا تحت تأثیر محیط؟
گذشته یا حال؟ آیا شخصیت انسان وقایع و اتفاقات اوائل زندگی شکل می‌گیرد یا اینکه تحت تأثیر تجربه‌های دوران بزرگسالی قرار دارد؟
بی‌همتایی یا جهان شمولی؟ آیا شخصیت هر انسان بی‌همتاست یا اینکه شخصیت دارای الگوهای کلی خاصی است که با شخصیت بسیاری از افراد انطباق دارد؟
تعادل جویی یا رشد؟ آیا انسان فقط برای حفظ تعادل و توازن رفتاری را انجام می‌دهد یا او بخاطر میل به رشد و تکامل رفتار را انجام می‌دهد؟
خوش بینی یا بد بینی؟ آیا انسان اساسا موجودی خوب است یا بد؟

نقش وراثت زیستی در رشد شخصیت
وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل می‌پذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث می‌برد. این نیازها ، شامل اکسیژن ، غذا ، آب ، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.
اهمیت محیط طبیعی در رشد شخصیت
محیط طبیعی نیز بر شخصیت تأثیر می‌گذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط می‌گیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه می‌شوند.
رابطه فرهنگ و شخصیت
بعضی از تجربه‌های فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربه‌های اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید می‌آید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده می‌شود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیم‌اند، اشاره می‌کنند.

نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد
کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا می‌آید. با اخذ و کسب مجموعه‌ای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل می‌شود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست می‌آورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر می‌دهد. به عبارت دقیق‌تر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را می‌آموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بی‌همتا می‌سازد، پدید می‌آید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار می‌رود.
اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت
چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش می‌یابند، حتی اگر تجربه‌های یکسانی هم در معرض تجربه‌های اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفته‌اند. تجربه هرکس بی‌همتاست. بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل ، نظیر آن تجربه را ندارد. یادداشت دقیق تجربه‌های روزانه کودکان یک خانواده می‌تواند گوناگونی تجربه‌های آنان را به خوبی آشکار سازد. هر کودک اولاً ، وراثت زیستی بی‌همتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً ، از مجموعه بی‌همتای تجربه‌های زندگی برخوردار است که باز ، کسی دیگر ، عینا از آن برخوردار نیست.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روش و مبانی تفسیر المیزان در pdf :

روش و مبانی تفسیر المیزان

سابقه تفسیر در عالم اسلام
پیامبر (ص) رسولی بود که معجزه اش کتاب بود. رسول امینی بود که قرآن در وجود مبارک او تجلی یافته بود . رسول خدا آبشار روحی را که بر جانش ریخته شده بود به اجمال و تفصیل دریافته بود.بدین لحاظایشان درزمان حیات شان تنها منبع رجوع مردم به قرآن و وحی بودند و قرآن را به مردم تبین می کردند.اما بعد از رحلت نبی مکرم اسلام ، از آنجا که قرآن منبع قرآن احکام و دستورات دین مبین اسلام بود و دارای پایات محکم و متشابه، عام و خاص ، ناسخ و منسوخ، مطلق و مقید و مبهم و مبین بود.

همچنین د رقرآن آیاتی مبنی بر حقیقت و مجاز، تصریح و کنایه، ایجاز و اطناب بود.بدین جهت صحابه در فهم قرآن دچار اختلاف آرا گردیدند. صحابه پیامبر با این که قرآن بصورت اجمال می فهمیدند اما در فهم قرآن بصورت تفصیلی دچار اختلاف شدند و منشا این اختلاف آراء آنان به علت هایی بر می گشت.که هریک در خور تاملی محققانه است ، علت هایی چون اختلاف سطحادراک و دانش آنها – میزان آشنایی و تسلط انها به زبان عربی – نحوه ارتباط آنها با شخص رسول خدا(ص) – شناخت

انها نسبت به شان و نزول آیات.
نیاز به فهم قرآن از یک طرف و اختلاف آراء گوناگون صحابه در فهم قرآن از طرف دیگر ، باعث شد که

در میان طبقه اول صحابه پیامبر، مفسرانی پدید آیند تا گره از این مشکل مسلمین را بگشانید مفسرینی چون بن عباس، عبدالله بن عمر اقدام به تفسیر قرآن کردند.تفسیر آنان در آن روز«.. از بحث درباره جهات ادبی آیات، و شان نزول آنها، و مختصری استدلال به ایات برای توضیح آیاتی دیگر و اندکی تفسیر به روایات وارده از رسول خدا(ص) درباب قصص و معارف مبدا ومعادو امثال آن تجاوز نمی کرد.» 1
پس از مفرین صحابه، نوبت به مفسرین تا بعد رسید که این مفسرین تا بعد با آموختن علم تفسیر از صحابه پیامبر اقدام به تفسیر قرآن نمودند، منابع تفسیری آنان در آن دوره عبارت بور از: قرآن کریم – احتدیث پیامبر (ص) که تابعین از صحابه نقل می کردند – گفتار خود صحابه – اجتهاد و استنباط خود تابعین- و استفاده از اهل کتاب.
آنچه که لازم به ذکر است این است که در دوره صحابه و تابعین تفسیر بر مدار رو

ایت بود.دراین نوع تفسیر قرآن را با توجه به روایت پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی تفسیر می کردند و نیازی به دگیر دانش ها و علوم در تفسیر قرآن نمی دیدند و اما به تدریج که فتو

حات اسلامی اغاز گردید و مسلمین با این فتوحاتشان وارد حیات تازه عقلی اجتماعی و دینی شان گردیدند و با مردم سرزمین های فتح شده در آمیختند و از آداب و رسوم و اف

کار و عقاید و سنت های آنان تاثیر پذیرفتند. بدین دلیل در دوره های بعد مفسرانی در بین مسلمین قدم به عرصه تفسیر گذاشتند که تفسیر انان علاوه بر روایات ، بحث های علمی و فلسفی و کلامی و فقهی و عرفانی و ادبی را نیز با خود داشتند.

حال با این توضیحات مختصر ، به روش مفسران نگاهی به اجمال می اندازیم و نحوه روش انان را تا عصره ظهور علامه طباطبایی بررسی می کنیم و آنگاه در ادامه به بررسی نقش تحول لفرین ایشان در عصر و تفسیر عظمت کاری که کرده اند اشارهای خواهیم کرد.
1- روش تفسیر روایی : این نوع روش اولین روش تفسیری بود که در میان مسلمانان به منصه ظهور رسید. در این نوع روش ، تفسیر قرآن از طریق خود آیات و احادیث پیامبر (ص)که از طریق صحابه و تابعان نقل می شد صورت می گرفت.هم چنان که گفتیم تفسیر در این نوع روش، اغلب پیرامون موضوعات ادبی قرآن شان و نزول آیات ، درباب قصص و معارف مبدا و معاد قرآنی بود به موضوعات علوم دیگر پرداخته نمی شد.این که سخن صحابه و تابعان در این روش تفسیری آیا حجت است یا نه ، میان مفسران اختلافات نظر بوده، گروهی سخن صحابه را حجت دانسته و س

خن تابعان را فاقد حجت می دانستند و گروهی هم سخن صحابه و هم سخن تابعان را در صورت اجماع شان بر سر مسئله ای دارای حجت می دانستند.اما از دیدگاه شیعیه تف

سیر روایی عبارت بود از: تبیین و توضیحی که در قرآن آمده و یا در روایت پیامبر ا

کرم و ائمه نقل شده است. به اعتقاد شیعه ، تفسیر قرآن جز با حدیث صحیح پیامبر و ائمه که قول مانند قول پیامبر (ص) حجت است جایز نمی باشد.از بهترین تفسیر های اهل سنت به روش روایی می توان به تفسیر جامع البیان فی تفسیر القرآن طبرسی و به تفسیر «درالمنثور» سیوطی و در میان شیعه به «تفسیر العیاثی» محمد بن مسعود بن عیاشی و« تفسیر الفرات» فرات بن ابراهیم بن فرات کوفی و «تفسیرالقمی» علی بن ابراهیم بن هاشو قمی اشار

ه کرد.
2- روش تفسیر لغوی: در این روش سعی می شود که به قرآن از جنبه ادبی نگاه شود ، زیرا پیروان این روش معتقدند که قرآن علاوه بر متن دینی ، جنبه ادبی معجزه آسایی نیز دارد از این جهت «; در فهم قرآن از روش لغوی آن استمداد جسته و ار آنچه که دلالت لغوی ندارد و از ترکیب ادبی اعجاز آمیز قرآن نمی توان آنرا استنباط کرد،دوری جستند. این موضوع هرماه با رشد زبان عرب و پیش رفت علوم عربی بود.» 2 از بهترین کتب تفسیری این روش می توان به « معنای القرآن » ابی عبیده و «کشاف» زمخشری اشاره کرد.

3- روش باطنی : پیروان این روش معتقدند که قرآن ظاهر و باطنی دارد. آنها هنگام تفسیر ظاهر قرآن را مردود می شمارند و به باطن قزآن توجه دارند.به اعتقاد این گروه انکس که به ظاهر قرآن تمسک جوید راه به جایی نمی برد و معذب میشود اما آنکس که به باطن قرآن تمسک جوید به مقصد می رسد.انها در اثبات ادعای خود به این آیه قرانی تمسک می جویند « فضرب بینهم بسورله باب باطنه فیه الرحمه و ظاهره من قبله

العذاب» لازم به ذکر است که اسماعیلیه به داشتن چنین عقایدی معروفند.
4- روش تفسیر فلسفی: پیروان این روش معتقدند که باید فلسفه را با دین تطبیق داد.از این رو انها با تاویل متون و حمل ان برمعانی که با نظریات فلسفی موافقت داشته باشد، اقدام به این تطبیق می کردند.از جمله این فلاسفه که به تفسیر قرآن به روش فلسفی اقدام کرده اند می توان به فارابی و ابن سینا اشاره کرد.

5- روش عرفانی: در این روش قرآن را مطابق افکار ف فرهنگ و اشراق های روحی این گروه تاویل می کنند. در این رو شف کسانی که دبه مراحل و مقامات عرفانی رسیده اند و یا بهره از مشاهدات و مکاشفات عرفانی برده اند می توانند از قرآن بهره ببرند.پیشنهاد این روش محی الدین ابن عربی است.
6- تفسیر فقهی : بعد از رحلت نبی اکرم اسلام کرمی

ان مسلمین اختلافات آراء افتاد و مسلمین به فرقه های گوناگون تقسیم شدند، مفسران هر کدام ازاین فرقه ها در شناخت احکام فقهی ، به کتاب و سنت استناد کرده و نظر خود را درپرتو قواعد کلی این دو (قرآن و سنت) اعمال می کردند از جمله تفاسیر فقهی فرقه ها می توان به تفاسیر زیر اشاره کرد: از مذهب حنفی تفسیر «احکام القرآن»تالیف ابوبکر رازی معروف به جصاص.از مذهب شافعی «احکام القرآن» تالیف ابوالحسن طبری معروف به کیالهراسی از مذهب مالکی :«احکام القرآن» ابوبکر بن عربی و از شعیه« کنزالعرفان فی فقه القرآن» از مقداد سیوری.
7- تفسیر در قرون اخیر: علاوه بر تفاسیر و

روش های تفسیر ی یاد شده بالا که قدمت انها به قرون اولیه اسلام می رسد و در میان مسلمین سابقه دارند، در قرون اخیر تفسیر جهت های گوناگونی به خود گرفته و از نیاز ها و مقتضیات عصر تاثیر پذیرفته است.« ; ماهیت دوره ای که اندیشه اسلامی جدید از آن می گذشت، مفسران را وا داشت تا به کوشش های اسلامی درهمه زمینه ها، رنگ و وجهه عملی دهند تا جبران عقب ماندگی دورانهای تخلف گذشته را نموده و در بر

ابر تلاش های بیگانگان که هدف شان براندازی جامعه اسلامی بود، بایستند و بدین ترتیب در دوره جدید، بعد اجتماعی در حرکت تفسیر ظاهر گشت تا امور عملی را بدور از مباحث کلاسیک محض مورد بررسی قرار دهد.» 3 مفسران دوران عصر جدید دیدگاهشان در برابر وضع جدید مختلف بودعده ای اقوال قدما را با اهمیت انگاشتند و اهمیت خاصی برای تفسیر گذشتگان قایل شدند و در تفاسیرشان از تفسیر قدما تبعیت کردند و عد های هم سعی کردند که در تفسیر قرآن مطالب تمدن جدید را با اصول قدیم تفسیر در آمیزند و برای رهایی از تنگنائی که ناشی از برخورد و تناقض میان مطالب قدیم و جدید بود، بنا چار باب اجتهاد را گشودند.این مسئله در عمل برای شیخ محمد عبده و مکتب تفسیری وی رخ داد.
از مسایل مهم دیگر مسئله نظام حکومت بود. لذا پژوهشگران اسلامی ، ضمن استفاده از معارف قرآن درصدبررسی و تحقیق جدی مسئله نظام حکومت در اسلام برآمدند، سید جمل الدین اسدآبادی پیش گام این روش تفسیری به حساب می آید. سید جمال قرآن را ابزار بزرگی در توجیه مبارزه مسلمانا برعلیه بیگانه می دانست و براستفاده از این ابزار تاکید می کرد.
در عصر جدید مسایل گوناگونی در جامعه اسلامی و غیر مسلمان ازهان عمومی را به خود مشغول کرده که متفکران اسلامی هرکدام با استفاده ا

ز تفسیر قرآن سعی کرده اند که این مسایل را با متن قرآن تطبیق دهند.از جمله این مسایل می توان به «مسئله زن» ،«مسئله اقتصادی» ،«مسئله نظریه های علمی و نوآوری علمی» اشاره کرد.در تفسیر «المنار» سعی شده که برنامه های اقتصادی اسلام ترسیم شود و در تفسیر بیست و پنج جلدی «طنطاوی» که قرآن را با عینک علوم طبیعی تفسیر کرده است، حائز اهمیت می باشند.

 

نحوه شکل گیری تفسیر شریف المیزان
قبل از بیان این که تفسیر المیزان با کدام اسلوب و روش تفسیری نوشته شده استف بهتراست به ویژگی های مولف گران قدرآن نیز اشارهای شود، چون که این کار بزرگ و خطیر قطعا از عهده هر کسی برنمی آمد.
علامه طباطبایی با شخصیت بی نظیرش ، ویژگی ها و خ

صوصیات منحصر به فردی داشت که در سایه این ویژگی ها توانست که موفق به این کار خطیر شود.
به فرموده قرآن مجید «لایمه الاالمطهرون» کسی قرآن را مس نمی کند مگر مطهرون، پس توفیق علامه در این امر خطیر قبل از هر چیز متوقف بر این بود که علامه در سایه ریاضتها و مجاهدتهای علمی و عملی اش به طهارت باطن رسیده بود و استاد مسلم اخلاق گشته بود و مصداق بارز این فرمایش مولا علی (ع) گشته بود که :«من نصب نفس، الناس اماما فعلیه، این یبدا بتعلیم نفسه قبل تادیب غیره ولیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه بلسانه» علامه شخصیت جامع ایی داشتند، بدین معنی که علامه سالها در محضر عارف عامل و آیت حق مرحوم م

یرزا علی آقاقاضی مراحل و مدارج عالی عرفان نظری و عملی را گذرانده بودند و خود عارفی عالی مقام گشته بودند.در فقه و اصول استاد مسلمی بودند و سالیان دراز در محضر استاد انی چون سید حسین باد کوبه ای مسائل و بحث ها ی عمیق فلسفی را به نحو عالی تلمذ کرده بودند و بعنوان یک فیلسوف عالی مقدار در مسائل فلسفی صاحب نظر شده بودند. علامه درآسمان شعرو ادب شاعری بدیع و ادیبی کم نظیر بودند ، مسلط به ریاضیات و هندسه بودند . آشنایی و آگاهی عمیق علامه نسبت به نیاز ها و مقتضیات اصل از ایشان عالمی ساخته بودند که مصداق «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس»بود. ساده زیستی ، تواضع ، تحمل عقایدو افکار دیگران از ویژگی های اخلاقی و اجتماعی این شخصیت بی نظیر عالم اسلام بود.

حال با در نظرگرفتن این ویژگی های منحصر به فرد علامه است که می توانیم به عزمت کار های ایشان پی ببریم .
چرا که علامه توانسته که فکر و روح اصیل دینی را که ریشه ها و اصل و ماهیت آن در لابه لای متون ومنابع قدیمی بوده استخراج و استنتاج کرده و به صورت فکر دینی

اصیلی ارائه دهد . ایشان در سراسر تفسیر المیزان ، حالت عمیق علمی و منطقی بودن را چنان رعایت نموده است که در هیچ جای المیزان در طرح مباحث ، از حالت خطابه ای و شعری و لفظی و شعاری و جو زدگی استفاده ننموده است و این کار بسیار سختی است . زیرا معمولا دیده می شود که کسانی از دانش و علم بالایی برخوردارند در طرح مباحثشان به طور وسیع و مفصل وارد بحث می شوند و در کنار بحث اصلیشان ، بحث هایی ازدیگر علوم را نیزمطرح میکنند و این امر باعث نوعی خلط مباحث می شوند.
علامه با طرزی عالی توانسته است که در سرار تفسیر المیزانش ،مسائل کلامی ، عقیدتی ، تاریخی ، فلسفی ، اجتماعی ،اخلاقی را در جایی که لازم بوده مطرح کند.به نحوی که مطرح کردن هر کدام از این مسائل افاده معنی ومنظور می کرده و در تضاد با مسائل دیگر مطرح شده نبوده است . اما نکته جالب این است که علامه هر کدام از این بحث های مط

رح شده را در یک سیستم کلی ارائه کرده است که آن سیستم کلی ، همانا فکر و نظر اصیل اسلام بوده است .
علامه با جامعیت علمی و آگاهی و آشنایی به نیازهای عصر به خوبی به این نکته واقف گشته بود که در عصر کنونی معاندین دین مبین اسلام با اهداف سیاسی و گاه با چهره مذهبی ، در صدد تضعیف مبانی اعتقادی و دینی مسلمانان بر آمده اند .و مسلمانان را با ایجاد تفرقهبه فرقه های مختلف در آورده اند و سعی بر این داشته اند که این فرقه ها را رو در روی هم قرار دهند . از این جهت ، علامه با تالیف این اثر گرانسنگ خویش ،اولا اعتماد به نفس مسلمانان را تقویت کردند و ثانیا مسلمانان را اعم از شیعه و سنی گرد محور مشترکی چون

قران مجید در آورده اند و از طرق غیر استنادی به قران را در میان مسلمانان باطل ننموده اند.

روش و مبانی تفسیرالمیزان
الف – تفسیر قران به قران در میان متقدمان و متاخران قبل از علامه وجود داشته است حتی عده ای از علما این روش تفسیری را اولین روش تفیسری قرآن بشمار آورده اند چرا که عده اعتقاد براین دراند که هرکس که بخواهد کتاب را تفسیر کند ابتدا باید از خود قرآن تفسیر آنرا درخواست نماید ،درمرحله ثانی است که اگر به تنیجه نرسیده باید از سنت تفسیر آنرا بجوید،چونکه سنت شارح و قرآن و مبین آنست.نبی مکرم اسلام خودش اولین شخص است که قرآن را با قرآن تفسیر می کرد و بعد از نبی مکرم ، ائمه هدی نیزک نی بودند که قرآن رابا قرآن تفسیر می کردند چنان که امام علی(ع) در توصیف این روش فرموده؛«ینطق بعضه ببعض و یشهد

بعضه علی بعض» 4 (بعضی از آیات بوسیله بعضی دیگر به سخن می آیند و بعضی دیگر شهادت می دهدن.0)مفسرانی که در تفسیر به این روش توجه می کردند وآنرا درمیان روش های دیگر دارای شرافت و عظمت می دانستندف معتقد بودند که هیچ تفسیری از این روش بدور نبوده است.
اما آنچه که در اینجا یاد آوری اش لازم است ، این نکته می باشد که این روش در میان مسلمانان هیچ گاه بعنوان روشی رسمی و تدوین شده بکار گرفته نشد

ه است.در میان مسلمین این روش همواره بصورت جسته و گریخته و بدون نظم بکار رفته است.علامه با اشرافیتی که به این روش داشته، آنرا اساس کار خود در بیان معانی آیات قرار داده است.به نظر علامه تفسیر که به معنی روشن و آشکار کننده مقاصدآیات است باید قبل از هرچیز معرف و روشن کننده خود قرآن باشد و بعد معرف و روشن کننده چیز های دیگر . قرآن که تبیان کل شیء است حتما باید تبیان خودش هم باشد زیرا این امر منطقی

نیست که چیزی که تبیان چیزی باشد تبیان و روشن کننده خودش نباشد و این تعبیری بود که علامه سخت بدان معتقدبود که«حاشاان یکون القرآن تبیانا کل شیء ولایکون تبیانا لنفسه»
به نظر علامه ، قرآن در تبیان مقاصدش نیاز به غیر ندارد بلکه خودش حجت است و با استعانت از دیگری حجیت او اثبات نمی شود.ایشان می گویند«;اگر این کتاب

در روشن شدن مقاصدش نیاز به چیز دیگر داشت ، این حجیت تمام نبود; بعبارت دیگر رفع اختلافات قرآن توسط پیامبراکرم (ص)بدون آوردن شاهد لفظی از خود قرآن برای کسی که نبوت و عظمت وی معتقدنباشد ، کافی نیست.» 5
علامه شیوه تفسیر قرآن به قرآن را به عنوان شیوه اساسی در کشف معانی قرآن و آگاهی برمدلولهای آن اختیار نموده است .ایشان در تفسیر به این روش اعتماد می نمایند و در این راه از سنت در تایید معانی استنباط شده با تدبر در آیات استعانت می جوید و نیز د رتوجیه روایات و مقایسه بین آراءمفسران به آن نتایج استناد می کند.با توجه به مطالب گفته شده این نکته بدست می آید که علت این که علامه تفسیر خود را المیزان نامیده است

توجه به دو امر بوده است .اول اینکه: در این کتاب تفسیری معیار و میزان شناخت و سنجش آیات کتاب خدا، جز خود کتاب خدا معیار و میزان دیگری نیست و هیچ چیزی کلام خدا را بهتر از کلام خدا سنجش و ارزیابی نمی تواند بکند، پس باید قرآن را زا طریق قرآن با

ید شناخت.
دیگر اینکه:در این تفسیر آراءو اقوال مفسران و سایر دانشمندان ذکر شده و مورد نقد بررسی قرار گرفته است.علامه در مواردی که لازم شده آراءمفسران را در یک موضوع ارزیابی کند و بعضی از آن آراء تایید و بعضی را مردود شمارد،میزان و معیار این کارش ،همان کتاب خدا بوده است.اگرآراء مفسری با قرآن انطباق داشته آن رای پذیرفته شده و اگر قولی باآیات قرآن انطباق نداشته آن رای مردود دانسته شده است.
ب- در تفسیر المیزان اساس براین مدار است که قرآن در سندیت خود و در دلالت ظواهر الفاظ بر مدالیل و مضامین خود متکی به روایات نیست و قرآن برای «حجیت استقلالی» دارد.در حالیکه
روایات هم در اصل سندیت خود و هم درحالت تعارض با یکدیگر و بعد از فراغ از اعتبار سند و عدم امکان جمع عرفی، وابسته و متکی به قرآن می باشند.به تعبیری دیگر اعتبار ورش تفسیرقرآن به قرآن متوقف براین است که قران «حجیت مستقل» باشد به این معنا که هم در اصل حجیت خودو هم در تبین امهات و محکمات معارف الهی وابسته و متکی به احادیث و روایات نباشد.از دیدگاه علامه حجیت گفتار پیغمبراکرم(ص) و ائمه هدی(ع) را از قرآن باید است

خراج کرد0بنابراین چجگونه متصور است که حخجیت دلالت قرآن به بیان ایشان متوقف باشد ف بلکه در اثبات اصل رسالت و امامت باید بدامن قرآن که سند نبوت است چنگ زد.طبق گفتار علامه«; قرآن مجید که سنخ کلام است مانند سایر کلام های معمولی از معنی

حراد خود کشف می کندو هرگز در دلالت خود گنگ نیست واز خارج نیز دلایلی وجود ندارد که مراد تحت اللفظی قرآن جز آن است که از لفظ عربیش فهمیده می شود اما اینکه خودش در دلالت خود کنگ نیست زیرا هرکس به لغت آشنایی داشته باشد از جملات آیات کریمه معنی آنها را آشکارا می فهم چنان که از جملات هرکدام کلام عربی دیگر معنی می فهمد.» 6
با این توضیحات ، حجیت استقلالی قرآن از دیدگاه علامه با استناد به آیاتی اثبات می شودکه درآن آیات قرآن خود را : 1- بعنوان«نور» معرفی کرده است. 2- قرآن خود را به عنوان «برهان» معرفی کرده است. 3- قرآن تبیان کل شیء است چگونه می شود تبیان خود نباشد. 4- قرآن نه تنها بینته بلکه بنیات هدایت و حقیقت است. 5- قرآن خود را «فرقان» معرفی نموده است. 6- قرآن خود را «میزان» معرفی نموده است. 7- قرآن خود را« فصل الخطاب» معرفی نموده است.
ج- قرآن کتابی است ذوبطون ، قرآن ظاهری دراد و بطنی و بطنش نیز بطنهایی دیگر دارد.به تعبیر دیگر اگر ظهور آیه ای ابتدا و در نگاه اول ساده به نظر آید با تدبر و تاملی بیشتر به معنای وسعیتر و عمیق تری که در پشت این معانی ساده و ظاهری آیه هست می توان رسیده و همچنین ظهور و تجلی معنایی درزیر معنایی دیگر در سرتاسر قرآن مجید جاری است.همچناکه پیغمبر اکرم فرموده:«انالقرآن ظهرا وبطناً و لبطنه بطناً الی سبعته ابطن».
قرآن کتابی است دارای ظاهر و باطن ،اما نکته قابل توجه این است که دراین کت

اب آسمانی ظاهر و باطن در عرض هم و در تقابل باهم قرارنگرفته اند،بلکه ظاهر و باطن در طول هم قرار گرفته اند وبوسیله ظاهر قرآن است که به باطن ان می توان رسید.چنانچه که خود علامه تصریح میکند که «قرآن مجید ظاهر داردو باطن (یاظهر و بطن )که هر کدام از کلام

 

اراده شده اند جز اینکه این دومعنی در طول هم مرادند نه در عرض همدیگر،نه اراده ظاهر لفظ اراده باطن را نفی می کند و نهاراده باطن مزاحم اراده ظاهر می باشد.» 7 حال که ظاهر و باطن داشتن قرآن دانسته شد، سخن برسراین نکته که آیاظاهر قرآن اصالت دارد یا باطنش؟ میان مفسران و اندیشمندان اسلامی اختلاف آراء بوده که پرداختن بدان در حوصله این مقال نمی گنجد . بنابراین علامه طباطبایی با اشرافی که بدین بحث داشته اند کتاب خدا را از آنجایی که برای مردم عادی می دانستند که فهم افراد معمولی بدان دسترسی دارد ، لذا قرآن را اصاله الظاهر می دانستند و در تفسیر خویش معتقد به اصاله الظاهر بودند و هرگونه تفاسیر باطنی را مردود می دانستند به گفته آیت الله جوادی آملی « ; مرحوم علامه قدس سره تنزل قرآن کریم را به طور تجلی می دانستند نه تجافی ، لذا معارف طولی آن را مورد نظر داشته و هر یک از آنها را در رتبه خاص خویش قرار می دادند و هیچ کدام از آنها را مانع حمل بر ظاهر و حجیت و اعتبار آن نمی دیدند و اصالت را در هنگام تفسیر به ظاهر می دادند و هرگز در مقام تفسیر مفهومی آیه اصل را باطن نمی دانستند که فقط بر آن حمل گردد بلکه از راه حفظ و حجیت ظاهر آن به با

طن راه یافته و از آن باطن به باطن دیگر سلوک می کردند که روایات معصومین (ع) نیز این چنین است . » 8

د- قبل از اینکه روشن شود که معانی آیات قرآن آیا به تنهایی و بدون در نظر گرفتن آیه ای با آیات دیگر معنایی دارد و افاده ی مقصود می کند یا اینکه آیات را در یک کل و سیستم مربوط به هم معنا کرد و افاده ی مقصود نمود ؟ پرداختن به نکته ای لازم است و آن اینکه یک سیستم یعنی چه ؟ و مشخصات اصلی آن چگونه است ؟

سیستم را می توان مجموعه ای از اجزایی دانست که هر جزء آن حداقل با یک جزء دیگر مجموعه در ارتباط بوده و هر گونه تغییری در هر یک از اجزاء دارای تاثیری در رفتار و خصوصیات کل مجموعه می گردد . بدن انسان زنده مثال خوبی برای یک سیستم پیچیده است که دارای رفتار و عملکرد مخصوصی است که آن را از طریق اجزای مرتبط خودانجام می دهد . در غذا خوردن این سیستم زنده علاوه بر فعالیت دستگاه گوارش، دستها و چشمها و مغز و دیگر اعضا نیز در فعالیت

هستند . حال سوال پیش رو این است که آیا قرآن آیات خویش را به صورتی بیان کرده که هر جزء آن دارای هدف و معنای مخصوص به خود است که به دیگر آیات مرتبط نیست و با درک و بیان آن آیه به نتیجه می توان رسید ؟ و یا اینکه آیات قرآن به صورت کلی و سیستماتیک بیان گردیده و ما آن زمان به نتیجه می رسیم که آیات مرتبط آن را درک کنیم و بتوانیم جایگاه هر آیه را نسبت به آیات دیگر ارزیابی کرده و به نتیجه برسیم ؟ نقل عباراتی از علامه طباطبایی این نکته را رو

شن می کند که همانا روش قرآن در بیان معانی آیاتش و افاده ی مقصودش همان ارائه ی آیات قرآن به صورت شبکه ای و سیستماتیکی بودن است و هرگز نمی توان آیات قرآن را ب

ریده و گسسته از دیگر آیات معنا کرد و از آن آیه مجزا شده به نتیجه و معنا رسید . علامه در این ارتباط می فرمایند : « ; حال که امر به این منوال است یعنی میان اجزای حق اختلاف و تفرقه نیست ، بلکه همه اجزاء آن با یکدیگر ائتلاف دارند ، قرآن کریم که حق است ، قهرا اختلافی در آن دیده نمی شود و نباید دیده شود . جون حق است و حق یکی است و اجزاء ش یکدیگر را ب

ه سوی خود می کشند و هر یک سایر اجزاء را نتیجه می دهد ، هر یک شاهد صدق دیگران و حاکی از آنها است و این از اعجایب امر قرآن کریم است ، برای اینکه یک آیه از آیات آن مم

کن نیست بدون دلالت و بی نتیجه باشد و وقتی یکی از آیات آن با یکی دیگر مناسب با آن ضمیمه شود ممکن نیست که از ضمیمه شدن آن دو نکته بکری از حقایق به دیت نیاید ، و همچنین وقتی آن دو آیه را با سومی ضمیمه کنیم می بینیم که سومی شاهد صدق آن نکته می شود . و این خصوصیت تنها در قرآن کریم است . » 9
چنانچه ملاحظه می شود آیات قرآن ، اجزاء منفرد و مجزا از هم نیستند که هر کدام بتوانند به تنهایی کل حقیقتی را بیان کنند ، بلکه آیات ، اجزاء مرتبط به همی هستند که هماهنگی بین آنها می تواند بیانگر هدفمند بودن کل حقیقت باشد . علامه گاهی در تفسیر آیات از این روش قرآن بهره گرفته و برای توضیح معنای آیه ای با استناد به تعدادی آیات دیگر بعضی از اشکالات را پاسخ می دهد به عنوان مثال « ; در بحث پیرامون اهل اعراف در آیه « و علی الاعراف رجال یعرفون کلا بسیماهم و نادوا اصحاب الجنه ان اسلام علیکم لم یدخلوها و هم یطمعون » ( 46 / اعراف ) از ظاهر آیه و آیات بعدی استفاده کرده که اهل اعراف با بهشتی ها صح

بت کرده و آنان را با درودهای بهشتی تحیت می گویند و با دوزخیان یعنی پیشوایان کفر و ضلالت و طغیانگران نیز محاوره داشته و آنان را با احوال و گفتارشان بی پروا شماتت و سرزنش می کنند . این تکلم ادامه داشته و چیزی آنان را از این امر باز نمی دارد . سپسلائکه هذا یومکم الذی کنتم توعدون » و نیز آیه » یوم یقوم الاشهاد » که همه بر همین معنا دلالت دارند . » 10

ثمرات تفسیر المیزان
درباره ثمراتی که تفسیر شریف المیزان بعد از خود به جا گذاشت ذکر آنها احتیاج به گفتاری مستقل دارد و در این مقال فرصت پرداختن بدان ها مقدور نیست . اما برای اینکه ارج و مقدار المیزان شناخته شود و تاثیر و تحولی که این تفسیر شریف در میان مفسران و اندیشمندان عالم اسلام به جا نهاده قدر و عظمتش شناخته شود اشاره ای به اجمال به مواردی می نمائیم .
الف – در تفسیر المیزان علامه ، گاه در جائی که اقتضا می کرده هنگام تفسیر آیه ای ، آیات متشابه با آن را هم به دنبالش ذکر می کرده و به صورتی گ

سترده و مفصل همه آن آیات را شرح و تفسیر می کرده و از طریق این روش به صورتی ترتیبی و موضوعی به نتیجه ای می رسید . علامه با ابداع این روش ، راهی جدید به سوی تفسیر موضوعی قرآن گشودند و پایه گذار روش تفسیر موضوعی قرآن گش

تند . این روش علامه در جهان اسلام با استقبال گسترده روبرو شد و مفسران و اندیشمندان بزرگ سعی کردند که ادامه دهنده و به کمال رساننده روش موضوعی تفسیر قرآن باشند که در این راستا می توان به تفسیر موضوعی ده جلدی « مفاهیم القرآن » آیت الله سبحانی اشاره کرد .
ب- علامه با جامعیت علمی اش در تفسیر المیزان ، قرآن را از مهجوریت بیرون آورد و آن را در عصر کنونی کتابی زنده و پویا و متناسب با نیازها و مقتضیات عصر کنونی شناساند . علامه به انسان امروزی نشان داد که قرآن کتابی است که توان پاسخ گویی و ارائه طریق رستگاری به انسان کنونی را دارد و هم چنین این توان و قابلیت را دارد که تمامی فرقه ها و نحله های اسلامی را به گرد خویش در آورد و آنان را هم چون زنجیری متصل به هم یکپارچه و متحد سازد .
ج – قرآن پژوهانی که بعد از علامه آمدند ، این حقیقت را از زندگی عرفانی و اخلاقی و علمی علامه دریافتند که اگر کسی می خواهد موفق به کاری عظیم و بزرگ الهی شود ، باید سعی کند که در زندگی اش قول و عملش مطابق قرآن باشد ، همچنانکه قول و عمل علامه چنین بود . کاری بس بزرگ و عظیم کردن لازمه اش «خود » را ساختن است و این درسی است که تفسیر المیزان و مولف کبیر آن به آیندگان داده است .

منابع :

1- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 50
2- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص144
3- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص 155
4- شرح نهج البلاغه – شیخ محمد عبده – جلد 2 ص 17

5- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 64
6- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 30
7- قرآن در اسلام – علامه طباطبایی – دارالکتب الاسلامیه ص 36
8- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 24
9- تفسیر المیزان – علامه طباطبایی – دفتر انتشارات اسلامی – جلد اول – ص 115
10- روش علامه طباطبایی در تفسیر المیزان – دکتر علی الاوسی – شرکت نشر بین الملل ص 144

11- علامه و المیزان – مجموعه مقالات کنگره علامه طباطبایی – نشر یاس نبی ص 115

– حیدر زایر کعبه دولت آبادی – دبیر آموزش و پرورش مرند
– مرند – اداره آموزش و پرورش – مدرسه پیروزی – حیدر زایر کعبه دولت آبادی
تلفن : – 09143913936-04912256199

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران در pdf :

ارزیابی تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیری مدیران

چکیده
مدیریت فرایند تصمیم گیری است و تصمیم گیری نیازمند اطلاعات است . از میان اطلاعات گوناگونی که مدیران برای اخذ تصمیمات خود بدان نیازمندند ، اطلاعات مالی جایگاه ویژه ای دارد ، چرا که اکثر تصمیمات مدیران یا مستقیم و یا بطور غیر مستقیم پیامدها مالی دارند که وضعیت مالی

مؤسسه را تحت تاثیر قرار میدهد .بنابراین مباحث و ابزارهای حسابداری بعنوان ابزاری مهم می تواند مدیریت واحد اقتصادی را در تصمیمات مربوط به تامین ، تخصیص و کنترل منابع اقتصادی دراختیار مدیران قرار میدهد که ارتقاء دانش و توانمندی بکارگیری این ابزار، خود مقوله ای بسیار مهم در آموزش مدیران است .

محور اصلی این تحقیق بررسی میزان تاثیر آموزش حسابداری بر تصمیم گیریهای مدیران می باشد و در واقع قصد بررسی نحوه آموزش این مباحث به مدیران و اینکه مباحث مربوطه تاچه حد متناسب با نیازهای مدیران در جهت استخراج نیازهای اطلاعاتی مرتبط با تصمیم گیریها یشان می باشد. براساس نتایج ابن تحقیق در شرکتهای مورد بررسی مباحث مربوط به صورتها مالی،تجزیه و تحلیل بهای تمام شده و حجم و سود و بودجه بندی جامع مورد استفاده قرار میگیرد ولی در مورد سایر مباحث کاربردهای جزئی و محدود است .

در این تحقیق سعی شده است براساس نتیجه مربوط به نظر سنجی از مدیرانی که دوره مربوطه را گذرانده اند نسبت به شناسایی عوامل و موانع بکارگیری این مباحث در شرکتهای مورد بررسی را مشخص نماییم و به ارائه پیشنهاداتی در جهت رفع موانع احتمالی موجود در سرراه استفاده از مباحث حسابداری مورد نیاز مدیران در شرکتهای تحت تابعه آنها می باشد و انتظار میرود با استناد به نتایج این تحقیق زمینه های لازم جهت استفاده از مباحث حسابداری و بخصوص حسابداری مدیریت در کلیه شرکتها ایجاد شود .
تحقیق حاضر همچنین میزان اهمیت هر یک از مباحث مطروحه را از دیدگاه مدیران شرکتهای تحت بررسی مشخص نموده و تغییر زود به زود مدیران،عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری و عدم آشنایی مدیران با مباحث تکنیکهای حسابداری را محدودیتهای اساسی در بکارگیری این موارد در عمل دانست .
مقدمه
سیر تحول تاریخی تمدنهای بشری نشان دهنده این حقیقت است که تمامی اجتماعات انسانی به مرور و براثر پیشرفت درعلوم و فنون سطح زندگی خود را ارتقا بخشیده اند و این مسئله از طریق ایجاد تکنولوژی های نوین صورت پذیرفته که این امر نیز به نوبه خودباعث ایجاد پیچیدگیهای بسیاری در امر هدایت و کنترل فعالیتهای مربوط به این صنایع گردیده است.

از سوی دیگر عواملی چون افزایش روز افزون جمعیت ، تغییرات الگوی مصرف و روشهای تولید باعث مشکلات و پیچیدگیهای عدیده ای در اداره امور سازمانها و موسسات تجاری شده است. بنابر این امروزه نیازبه مدیریتی کارآمد در سطوح مختلف بیشتر احساس می گردد . از سوی دیگر مدیریت این موسسات برای اداره مطلوب سازمانهای تحت نظارت و سرپرستی و ایفای وظایف اصلی ، برنامه ریزی ، سازماندهی ، هدایت و کنترل نیازمند اطلاعاتی هستند ، که بطور موثر بااستفاده از منابع محدود موجود برای دستیابی به اهداف اساسی تعیین شده بکار گرفته شود .

هیچ مدیری ولواینکه بسیار با هوش و دانا باشد نمیتواند بدون اطلاع از حقایق کار و عملیات یک موسسه تصمیم درست و مناسب اتخاذ نماید و مدیرانی که بر اساس فرضیات و اعتقادات شخصی و بدون توجه به واقعیتهای موسسه، تصمیماتی اتخاذ کرده اند نتایج نامطلوبی ببار آورده و موسسه خود را در تنگنا و فشار مالی و بحران اقتصادی قرار می دهند .مجموعه این شرایط ونیاز به اطلاعات

مربوط ، صحیح و به موقع جهت برنامه ریزی ، سازماندهی و نهایتاکنترل، باعث گردیده است تاحسابداری (به ویژه حسابداری مدیریت)بعنوان یک واحدستادی که جهت تصمیمات مختلف اطلاعات مساعدی به مدیریت ارایه می نماید، مطرح گردد.بنابراین آشنا کردن مدیران با مهمترین وضروری ترین مباحث حسابداری وارتقاء دانش آنها در جهت استفاده مطلوب تر از نتایج سیستم های اطلاعاتی حسابداری امری حیاتی برای چرخه صنعت کشور محسوب می شود .

واژه های کلیدی :
حسابداری مدیریت ؛ به آن بخش از حسابداری که اطلاعات مالی مورد نیاز مدیران جهت برنامه ریزی کنترل و تصمیم گیری را حاصل می نمایداطلاق می گردد . مباحث حسابداری مدیران ؛ در واقع تلفیقی از حسابداری مالی و حسابداری مدیریت و مدیریت مالی است و از مجموع مباحث فوق تکنیکهای زیر از اهمیت بیشتری برخوردارند : اقلام صورتها و گزارشات مالی هزینه یابی استاندارد هزینه یابی مستقیم حسابداری سنجش مسولیت بودجه بندی سرمایه ای بودجه بندی جامع تجزیه و تحلیل بهای تمام شده برنامه ریزی خطی و روشهای تامین مالی .

یافته های تحقیق و تجزیه و تحلیل اطلاعات :

در تحقیق حاضر از روش مطالعات میدانی استفاده شده است، برای این منظور از طریق پرسشنامه و مصاحبه فردی از مدیران شرکتهای تحت پوشش آموزشهای حسابداری اطلاعات مورد نیاز جمع آوری و سپس از تجزیه و تحلیل آماری برای بررسی فرضیات پژوهش مورد استفاده قرار گرفته شده است. در تحقیق حاضر از آنجائی که محقق قصد دارد تا تاثیر آموزش حسابداری را بر تصمیم گیری مدیران ارزیابی نماید ، لذا نمایان ساختن میزان آگاهی مدیران ،مدیران مالی و حسابداران جزء این روش تحقیق محسوب می شود .

در تحقیق حاضر محقق از پرسشنامه “پژوهش ساخته جهت گرد آوری اطلاعات استفاده می نماید . پرسشنامه تحقیق با توجه به اهداف تحقیق تهیه گردیده است . بطوری که محقق درآن سعی نموده است تا میزان استفاده از مباحث حسابداری را از جنبه های گوناگون مورد ارزیابی قرار داده و جایگاه این مباحث را در تصمیم گیریهای مدیران شرکتهای تحت بررسی مشخص نماید .

بخش اول ، تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها :

در این بخش محقق با توسل به روشهای مختلف آمار توصیفی سعی در توصیف داده های تحقیق خود دارد . برای این منظور از شاخص های مختلف گرایش مانند میانگین و برای شاخص پراکندگی مانند انحراف استاندارد استفاده می نماید و برای تحصیل در تفهیم مطالب از جداول و نمودارها سود می جوید .

همانطوری که از نتایج نمودار شماره 1 بر می آید. مشخص می گردد که مدیران شرکتهای تحت بررسی دارای نظرات تقریبا متفاوتی در رابطه با مباحث حسابداری هستند، به طوری که به اعتقاد آنها تکنیک بودجه بندی جامع بیشتر مورد استفاده آنها قرار میگیرد. و آنها بیشتر از این تکنیک، استفاده می نمایند. همچنین 8/91 درصد از مدیران نمونه عنوان نموده اند که از اقلام صورتها و

گزارشهای مالی استفاده می نمایند و همچنین 2/88 درصد از مدیران نمونه عنوان نموده اند که تکنیک تجزیه و تحلیل بهای تمام شده در محل کار آنها مورد استفاده قرار میگیرد . و 8/58 % از مدیران نمونه عنوان کرده اند که هزینه یابی مستقیم در محل کار آنها به کار گرفته می شود.

 

 

همانطورکه از نمودار شماره 2 بر می آید، مشخص می گردد که میزان اهمیت بکارگیری مباحث از نظر مدیران متفاوت است . بطوری که 61% از نمونه تحقیق عنوان نمودند که اقلام صورتها و گزارشات مالی دارای بیشترین میزان اهمیت است و 8/52% از مدیران معتقدند که “بودجه بندی جامع دارای اهمیت می باشد و از نظر مدیران بکارگیری آن در شرکتها ضروری است . 9/52% از مدیران معتقدند که مبحث هزینه یابی استاندارد و لزوم بکارگیری آن اهمیت زیادی دارد . 7/58% از مدیران بر این اعتقادند که اهمیت مبحث “حسابداری سنجش مسئولیت “در میزان متوسط قرار دارد و به نظر آنان بکارگیری آن ضروری نیست . 7/24% از مدیران معتقدند که “برنامه ریزی خطی” کم اهمیت ترین مبحث حسابداری برای مدیران است .

همانطور که از نمودار شماره 3 بر می آید، مشخص می گردد که به اعتقاد مدیران خودشان شناخت متفاوتی از مباحث حسابداری مدیران دارند . بطوریکه 7/64% از آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث ” اقلام صورتها گزارشات مالی ” دارند. 5/56% آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث تجزیه و تحلیل بهای تمام شده دارند .9/52% آنان عنوان نمودند که آشنایی خیلی زیاد با مبحث بودجه بندی جامع دارند. 47% از مدیران مالی عنوان نمودند که با مبحث هزینه های مستقیم آشنایی کاملی را دارند. ولی با مباحث برنامه ریزی خطی و هزینه یابی استاندارد آشنایی نسبتا ضعیف دارند .

 

همانطور که از جدول شماره 4 بر می آید، مشخص می گردد که به اعتقاد مدیران میزان آشنایی کارکنان مالی از مباحث حسابداری مدیران متفاوت است . بطوریکه به نظر آنان کارکنان هیچ یک از مباحث حسابداری مدیران را بغیر از مبحث ” اقلام صورتها و گزارشات مالی”خیلی زیاد نمی دانند و آشنایی کاملی با آنان ندارند . به عقیده آنان فقط 4/35% از کارکنان با مبحث ” اقلام صورتها و گزارشات مالی” تا حدود زیادی آشنایی دارند و آنان معتقدند فقط 9/5% از کارکنان با مبحث “بودجه بندی جامع تا حدود زیادی آشنایی دارند و این مبحث را در محل کار خود به خوبی انجام میدهند. به عقیده مدیران 6/70% کارکنان با مبحث هزینه های مس

تقیم تا حدودی آشنایی دارند و بسیاری از مباحث دیگر حسابداری مدیران آشنایی کمتری دارند.

همانطور که از نمودار شماره 5 برمی آید، مشخص می گردد که 3/35% از مدیران نمونه تحقیق ، عنوان نمودند که یکی از عوامل بسیار اثر گذار بر عدم استفاده از مباحث حسابداری، تغییر زود به زود مدیران می باشد . این عامل باعث می شود که یک مدیر زمان لازم را برای ایجاد تکنیکهای حسابداری مدیران را در محل کار خود نداشته باشد . 2/41% از نمونه تحقیق عنوان نمودند که عدم ثبات اقتصادی تاثیر نسبتا زیادی بر روی عدم استفاده از مباحث حسابداری مدیران دارد و 8/58% از نمونه تحقیق بر این باورند که عدم آشنایی کارکنان مالی با مباحث حسابداری مدیران دارای اثر گذاری ، تا حدودی می باشد . و 8/58% از مدیران بر این باورند که فقدان امکانات نرم افزاری تاثیر چندانی در عدم استفاده از مباحث مذکور ندارد .
جدول شماره 1
نتایج آزمون t میزان آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0

1- بودجه جامع
2- اقلام صورتها و گزارشات مالی
3- هزینه یابی استاندارد
4- بودجه بندی سرمایه ای
5- برنامه ریزی خطی

6- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
7- مدلهای کنترل موجودی
8- حسابداری سنجش مسئولیت

9- هزینه یابی مستقیم
10- روشهای تامین منابع مالی 61/4
48/4
32/4
02/4
73/3
47/3
42/3
27/3
15/3
55/2
50/.
58/0
67/0
61/0
81/0
60/0
90/0
93/0
43/0
23/1
163/0
204/0
055/0
000/1
204/0
748/0
056/0
214/0
104/0
666/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
همانگونه که از جدول شماره 1 برمی آید، مشخص می گردد که با اطمینان 95% می توان گفت که مدیران با مباحث بودجه جامع ، اقلام صورتها و گزارشات مالی و تجزیه و تحلیل بهای تمام شده آشنایی کاملی دارند و به خوبی با این مبحث آشنا هستند . همچنین با اطمینان 95% می توان گفت که میزان آشنایی مدیران با مبحث بودجه بندی سرمایه ای در سطح بالایی می باشد و مدیران مورد تحقیق در این نمونه با سایر مباحث نیز آشنایی نسبتا خوبی دارند .
همانگونه که از جدول شماره2 که در زیر آمده بر می آید . مشخص می گردد که مقدار t محاسبه شده از فرمول ، t دارای میزانهای متفاوتی است . در واقع مقدار میانگین مشاهده شده مباحث حسابداری نشان دهنده میزان اهمیت آنان است . از دیدگاه مدیران با اطمینان 95% می توان گفت که مبحث ” بودجه بندی جامع از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. از دیدگاه مدیران از مبحث فوق بایستی در اخذ تصمیمات استفاده نمود و همچنین از دیدگاه آنان مباحث بعدی از اهمیت خاصی برخوردارند .

جدول شماره 2
نتایج آزمون t میزان اهمیت مباحث حسابداری مدیران در تصمیمات مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1- بودجه جامع
2- هزینه یابی استاندارد
3- اقلام صورتها و گزارشات مالی
4- حسابداری سنجش مسئولیت
5- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
6- هزینه یابی مستقیم
7-بودجه بندی سرمایه ای
8- برنامه ریزی خطی
9- مدلهای کنترل موجودی
10- روشهای تامین منابع مالی 50/4
47/4
27/4
86/3
80/3
62/3
42/3
38/3
23/3
92/2 60/0
63/0
17/1
62/0
58/0
65/0
62/0
73/0
59/0
71/0
541/0
163/0
748/0
494/0
163/0
428/0
104/0
716/0
453/0
000/1
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0

جدول شماره 3
نتایج آزمون t میزان آشنایی کارکنان مالی با مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1- بودجه جامع
2- اقلام صورتها و گزارشات مالی
3- هزینه یابی استاندارد
4- بودجه بندی سرمایه ای
5- تجزیه تحلیل بهای تمام شده
6- حسابداری سنجش مسئولیت
7- هزینه یابی مستقیم
8- برنامه ریزی خطی
9- مدلهای کنترل موجودی
10- روشهای تامین منابع مالی 06/4
15/3
10/3
71/2
64/2
35/2
33/2
32/2
18/2
85/1
66/0
60/0
16/1
56/0
81/0
80/0
82/0
87/0
79/0
54/0
505/0
017/0
031/0
379/0
772/0
000/0
008/0
000/0
004/0
090/0

05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
05/0
همانگونه که از جدول 3 بر می آید ، مشخص می گردد که میزان آشنایی کارکنان مالی با این مباحث بغیر از بودجه بندی جامع ضعیف است . چرا که مقدار میانگین محاسبه شده در سطوح پائینی قرار می گیرد ، و تمام مقدارهای میانگین محاسبه شده نشانگر عدم آشنایی کارکنان با مباحث حسابداری مدیران در حد قابل قبول جهت تهیه اطلاعات مورد نیاز مدیران می باشد .
جدول شماره 4
نتایج آزمون t عوامل مؤثر بر عدم بکارگیری مباحث حسابداری مدیران
متغیرها میانگین خطای انحراف از میانگین مقدار t
Sig سطح معناداری 95%
05/0
1-عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری با مباحث حسابداری مدیران

2- عدم ثبات اقتصادی

3- تغیر زود به زود مدیران

4- پایین بودن کیفیت آموزش در مراکز علمی

5-بالا بودن هزینه بکارگیری مباحث حسابداری مدیران

6- فقدان امکانات نرم افزاری

7- عدم آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران
93/3

88/3

79/3

79/3

83/2

41/2

35/2

64/0

97/0

00/1

66/0

94/0

07/1

00/1

090/0

000/1

494/0

004/0

004/0

171/0

017/0
05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

05/0

همانگونه که از جدول 4 بر می آید، مشخص می گردد که از بین مؤثر بر عدم بکارگیری مباحث حسابداری چهار عامل بیش از سایر عوامل دارای اثر گذاری هستند . چرا که مقدار میانگین محاسبه شده نشان می دهد عامل ” عدم آشنایی کارکنان قسمت حسابداری با مباحث حسابداری مدیران و “عدم ثبات اقتصادی ” و ” تغیر زود به زود مدیران از عوامل مهم و اثر گذار بحساب می آید و عامل ” عدم آشنایی مدیران با مباحث حسابداری مدیران نیز به عنوان کم اهمیت ترین عامل عدم بکارگیری مباحث به حساب می آید . یافته های تحقیق نشان می دهد که مقدار میانگین محاسبه شده برای عوامل دیگر در حد فاصل نقاط بحرانی قرار گرفته بنابراین می توان آنها را به عنوان عوامل مؤثر در نظر گرفت .

بخش دوم ، تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها :
در این بخش محقق با توسل به روشهای مختلف آمار استنباطی سعی در آزمون فرضیات تحقیق خود دارد . برای این منظور از آزمون نسبت ها و آزمون همبستگی فریدمن استفاده می نماید . نتایج حاصل از ده فرضیه تحقیق برای کمیت آماره آزمون هر یک از آنها در جدول شماره 5 خلاصه شده است .
جدول شماره 5
نتایج آزمون فرضیات تحقیق
شماره فرضیه شرح تکنیک مقدارZ قبول یا رد فرضیه
فرضیه اول

فرضیه دوم

فرضیه سوم

فرضیه چهارم

فرضیه پنجم

فرضیه ششم

فرضیه هفتم

فرضیه هشتم

فرضیه نهم

فرضیه دهم

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان در pd

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان در pdf :

کاربرد حسابداری منابع انسانی در ارزشیابی دانش سازمان

چکیده
عصر اطلاعات به انقلاب در دانش منجر شده است . رمزموفقیت سازمان‌های پیشتاز درعرصه فعالیت های اقتصادی در توان فکری، استراتژی صحیح، حفظ اسرار تجاری، آگاهی به نیازهای مشتریان خود و ارتقاء دانش کارکنان آن سازمان نهفته است.در این راستا ،تربیت افراد برخوردار از مهارتهای جدید در حال دگرگونی است و مجموعه های اطلاعات فردی به مبانی دانایی جمعی تبدیل می‌شوند. کسب این مبانی دانش ،و ارزشیابی آن به عنوان یک دارایی، چالشی مهم برای قرن فعلی است.حسابداری منابع انسانی به عنوان ابزار اندازه گیری و افشای دارایی ها در حوزه دانش سازمانی ارائه کننده روش های اندازه گیری مناسب برای این دارایی های راهبردی می باشد .در این مقاله به تعریف دانش ضمنی نیروی انسانی به عنوان یک دارایی راهبردی و بخشی از فرایند مدیریت دانایی پرداخته و روش های مختلف اندازه گیری و نقاط قوت و ضعف هر یک برای اندازه گیری و گزارشگری دانش ضمنی مورد بحث قرار می گیرد.
واژه های کلیدی
حسابداری منابع انسانی،مدیریت دانش، دانش ضمنی ،دانش صریح ،اندازه گیری ،ارزیابی،نیروی انسانی
مقدمه
سازمانهای موفق همواره در فرآیند بهبود مستمر ارتباط خود را با منابع انسانی تقویت نموده و با رهبری صحیح نیروی انسانی و بکارگیری منابع مناسب و حفظ ارتباطات بهینه با ذینفعان می توانند فرآیندهای خود را بهبود داده و در افزایش کیفیت فرآیندها،کاهش ضایعات و هزینه ها و از طرف دیگر افزایش سودآوری به نتایج مهمی دست یابند. این سازمانها با احترام به جامعه و افزایش نقش خود به عنوان شهروند سعی در معرفی سازمان و ایجاد تصویر مناسب در میان مردم می کنند و از طرف دیگر مشتریان وفاداری خود را به اینگونه سازمانهابه اثبات رسانیده و مشتری دائمی محسوب می شوند و در این میان کارکنان نیز از عملکرد سازمانها بهره مند شده و به تعالی می رسندمنابع انسانی یک سازمان پل ارتباطی جامعه با سازمان است.از منظر خارجی از آنجا که کارکنان گروهی از مردم تلقی می شوند می توانند در ایجاد تصویر مناسب از سازمان موثر بوده و نگاه جامعه را به آن سازمان بهبود بخشند.از منظر داخلی نیز نیروی انسانی بخش مهمی از دانش سازمانی را با خود به همراه داشته و از این نظر یک دارایی استراتژیک می باشد .با کوتاه شدن دوره عمر محصولات ، سازمانها قادر نخواهند بود در این محیط رقابتی و همراه با تغییرات شدید در فناوری ، منابع زیادی را برای تولید محصولات جدید صرف نمایند و به عبارتی باید به فکر استفاده بهینه از منابع باشند . در جهت استفاده بهینه از منابع سازمان ، مشکل اصلی مدیران کمبود اطلاعات راجع به منابع سازمان نیست بلکه مسئله اصلی چگونگی استفاده از حجم زیاد اطلاعات که به شکل دانش سازمانی در می آیند میباشد . امروزه استفاده از سیستمهای اطلاعاتی که یکی از دستاوردهای فناوری اطلاعات در سازمانها میباشد به یک ضرورت تبدیل گشته و سازمانها را در جهت استفاده هر چه بیشتر از این فناوری جدید که بستگی به تفکر مدیران ارشد سازمان و شناخت و درک آنان از اهمیت این سیستمها در امورسازمان دارد ، ترغیب خواهد کرد . فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری قوی در جهت آمادگی سازمانها برای رقابت در عرصه جهانی و افزایش کارایی سازمان و همچنین تغییر ساختارسازمان از حالت هرمی و مقاوم در برابر تغییر به ساختار مسطح با سطوح کمتر مدیریت و درجه بالای تغییر و انعطاف پذیری مورد استفاده قرار خواهد گرفت . در این محیط سازمانی جدید که انفجار دانش و اطلاعات رخ نموده مدیریت دانش از اهمیت بالایی برخوردار است .عصر اطلاعات به انقلاب در دانش منجر شده است.بررسی‌های آماری نشان می‌دهد که رمزموفقیت سازمان‌های پیشتاز درعرصه فعالیت های اقتصادی در توان فکری، استراتژی صحیح، حفظ اسرار تجاری، آگاهی به نیازهای مشتریان خود و ارتقاء دانش کارکنان آن سازمان نهفته است.در این راستا فرآیندها و روشهای نوین و تربیت افراد برخوردار از مهارتهای جدید در حال دگرگونی است و مجموعه های اطلاعات فردی به مبانی دانایی جمعی تبدیل می‌شوند. کسب این مبانی دانش ،و ارزشیابی آن به عنوان یک دارایی، چالشی مهم برای قرن فعلی است.حسابداری به عنوان ابزار اندازه گیری و افشای دارایی ها در حوزه دانش سازمانی نیز می بایست ارائه کننده روش های اندازه گیری مناسب برای این دارایی های راهبردی باشد .از اینرو،حسابداری منابع انسانی به عنوان ابزاری مفید برای اندازه گیری بخش مهمی از دارایی دانش بار دیگر وارد عمل شده است.
مدیریت دانش و ارتباط آن با منابع انسانی
مدیریت دانایی بیش از آنکه تفکری درباره چگونگی اداره یک سازمان باشد، یک دارایی راهبردی برای سازمان است.
جهان کنونی ، در حال تجربه کردن انتقال به سوی سازمانهایی با محوریت دانایی در جامعه ای براساس دانش می باشد. در چنین سازمانهایی به دانش بعنوان یک منبع باارزش و جدی توجه می شود و تجهیز مهارتهای پردازش دانایی برای به حداکثر رساندن ارزش این منبع حمایت می شود.سازمان های ارزش آفرین از طریق بهره گیری از اطلاعات و تقویت دانش سازمانی در جهت تخصیص آسان منابع و یافتن بهترین راه حلها و متناسب سازی سریع آنها با نیازهای مشتریان و به تبع آن توسعه و به کارگیری مدیریت دانایی و یک سیستم مدیریت مؤثر برای به دست آوردن سرمایه فکری برای سازمان حرف اول را می زنند.
اما یکی از الزامات هر سیستم مدیریت از جمله مدیریت دانایی توجه به روش های اندازه گیری آن دارایی است که حسابداری با ابزارهای قوی در این حوزه به عنوان بهترین ارائه کننده این خدمات در اختیار مدیریت قرار می گیرد.در صورتی که نتوان دانایی رادر سازمان به طور صحیح ارزیابی و اندازه گیری نمود،پس از اندک زمانی مدیریت دانایی به یک مفهوم آرمانی و شعاری تبدیل می گردد که در سازمان بر سر زبانهاست اما بر دل ها جاری نمی شود.بنابراین همان‌طور که کنترل سرمایه‌های مالی سازمان یکی از حساسترین و راهبردی‌ترین پایه‌های مدیریت آن است، برای سازمانی که از روش‌های دانش‌بر در کسب‌وکار خود استفاده می‌کند نیز کنترل سرمایه‌های اطلاعاتی سازمان بسیار مهم و کلیدی است.
از سوی دیگر سرمایه های انسانی هر سازمان بخشی از سرمایه اجتماعی است که جامعه به سازمانها وام داده است و درخواست گزارشگری در مورد چگونگی تقویت، حمایت، بهینه سازی، بهره وری و رشد و توسعه آنرا می نماید .گزارش های ارزیابی عملکرد کارکنان با این رویکرد ممکن است بخشی از اسناد اجتماعی تلقی گردند.حسابداری و حسابرسی منابع انسانی به عنوان بخشی از فرایند ارزیابی عملکرد می تواند اطلاعات مربوط و با معنی برای تصمیم گیری مدیریت فراهم سازد .حسابداری منابع انسانی راهی عملی برای اطلاع رسانی به تصمیم گیرندگانی است که ، مایلند منابع انسانی تحت کنترل خود را بهتر اداره کنند و در دامنه وسیع تر آن یعنی حوزه مدیریت دانش وارد شوند.
با نگاه به انسان به عنوان راهبردی ترین منبع زنده دانش در سازمان های پیشتاز،نتنها ثبت ارزش اقتصادی انسان در گزارشهای مالی دلیل بر نادیده گرفتن جنبه های معنوی انسان نیست و لطمه ای به اعتقادات، ارزشها و باورهای انسانی وارد نمی کند بلکه زمینه جدیدی برای برجسته کردن انسان به عنوان بخش تاثیر گذار دانش سازمانی فراهم می آید.
به هر حال تاکنون به دلیل شکل سنجش منابع انسانی مسأله کاربرد حسابداری منابع انسانی در وادی عمل موفقیتی نداشته است .اما نگریستن از جنبه مدیریت دانش و ابزار ارزشیابی بخش مهمی از دارایی دانش هر سازمان حوزه جدید کاربردی برای حسابداری منابع انسانی خواهد بود که در این مقاله سعی شده به این حوزه پرداخته شود.
تعریف و ویژگی های مدیریت دانش
مدیریت دانایی، موضوع مهمی است، زیرا به مهم ترین سرمایه ارزشمند سازمانی یعنی سرمایه های فکری مربوط می شود. مدیریت دانش با تبدیل سرمایه های انسانی به دارایی های فکری سازمان یافته برای سازمان ایجاد ارزش می کند.
داونپورت ودیگران در سال 1998 مدیریت دانش را این گونه تبیین می کنند:مدیریت دانش با کشف و ارتقاء دارایی دانایی یک سازمان، با دیدگاهی که پیشبرنده اهداف سازمان است مرتبط می شود. دانشی که مدیریت می شود شامل هر دو نوع دانش صریح (دانش مستند موجود در آثار) و دانش ضمنی (دانش ذهنی افراد) است. در جدول شماره 1برخی از ویژگی های مدیریت دانایی در سازمان ارائه شده است.
جدول شماره 1: ویژگی های کلیدی مدیریت دانش( KM)
بهبود مستمر یادگیری از دیگران ذخیره سازی دانش در کارمندان، مشتری، تولیدات،فرایندها وخدمات
ارزش قائل شدن برای کارمندان به منزله سرمایه های معنوی درنظر گرفتن دانش به عنوان منبع برتری رقابت
توسعه افراد/ توسعه شایستگی
اختیاربخشی/ تعهد تحقق بهره وری بیشتر از طریق کاربرد دانش
ایجاد گروه های کاری/ همکاری
فراهم آوری دانش در مورد رقبا مشتریان عرضه کنندگان و شرکا تولید و اشاعه دانش جدید وذخیره سازی آن در تکنولوژی و تولیدات جدید
تسهیل/ بهبود دسترسی به دانش
بهبود کیفیت و کارایی تصمیم گیری جستجو برای منابع جدید اطلاعات
اهمیت ورود متغیر های حسابداری منابع انسانی در حوزه مدیریت دانش
امروزه دانایی مهم ترین دارایی سازمان ها محسوب می شود، لذا مدیریت دانایی به منزله چالش کشف دانایی های فردی و تبدیل آن به یک موضوع اطلاعاتی به نحوی که بتوان آن را در پایگاه های اطلاعاتی ذخیره کرد، با دیگران مبادله نمود و در فرایند کارهای روزمره به کار گرفت، مطرح می باشد.برای تکامل این فرایند باید منابع دانش را اندازه گیری و میزان مخارج انجام شده در هر منبع را ارائه نمود. این اندازه گیری به ارزیابی کارایی و اثربخشی منابع صرف شده کمک می کند و در برنامه ریزی برای مدیریت دانایی در آینده نیز رهنمود خواهد داد.کمیته ناظر بر حسابداری منابع انسانی (HRA) وابسته به انجمن حسابداری آمریکا ، حسابداری منابع انسانی را به عنوان ((فرایند شناسایی و اندازه گیری داده های مرتبط با منابع انسانی و ارائه آن به گروههای علاقه مند)) تعریف کرده است. (صفحه 169،CHRA 1973). هدف حسابداری منابع انسانی بهبود بخشیدن به کیفیت تصمیمات مالی مورد اتخاذ گروه های داخل و خارج یک سازمان از طریق وارد کردن متغیرهای سرمایه انسانی به جمع متغیرهای سنتی تصمیم گیری مدیریت است. در این راستا پژوهشگران حسابداری منابع انسانی کوششهایی را به شرح زیر آغاز کرده اند:
1 تدوین و پی ریزی مدلها و روشهایی برای سازمانها به منظور اندازه گیری بهای تمام شده و ارزش (پولی و غیر پولی) کارکنان.
2 طراحی سیستمهایی کاربردی برای استفاده از اطلاعات منابع انسانی.
3 تعیین اثر حسابداری منابع انسانی بر رفتار و طرز تلقی مردم.
ورود متغیر های حسابداری منابع انسانی در بحث مدیریت دانش در هر سه زمینه و خصوصا در حوزه سوم حائز اهمیت ویژه می باشد.یکی ازموضوعات مترتب برمدیریت دانش سازمانی ،پیشرفت های شگرف و خیره کننده فن آوری اطلاعات (IT) می باشد. این امر باعث توجه و سرمایه گذاری قابل توجه سازمانها گردیده است . این کار باعث شده است تا آن بخش از پایگاه دانش که به راحتی ازقابلیت فرموله شدن برخوردار است ، یعنی به آسانی بین افراد مورد ارتباط اطلاعاتی قرار می گیرد، محور توجه و تأکید قرار گیرد و در مقابل دانش ضمنی علی رغم تأکید و توجه ادبیات موضوع برنقش غیرقابل انکار آن درتعیین میزان توان رقابتی سازمان در بازار متلاطم و اقتصاد جهانی ، صرفاً به دلیل فقدان قابلیت فرموله شدن درحاشیه قرار گیرد .حوزه نرم افزاری دانش یعنی کارکنان سازمان که به عنوان سرمایه های انسانی نامیده می شوند از اهمیت بیشتری برخوردارند و باید به طریقی اندازه گیری و ارزیابی گردند. بنابراین حسابداری منابع انسانی روشی عملی برای اندازه گیری مخارجی است که برای انگیزش و ساماندهی سرمایه انسانی در جهت ایجاد نشر و بکارگیری دانش آنان در سازمان انجام می گیرد.
نتایج تحقیقات منتشر شده مؤید آن است که چنانچه دانش ضمنی در ایجاد مزیت رقابتی سازمان نقش اصلی را ایفا ننماید، آنگاه سرمایه گذاری در IT و استفاده از آن بدون توجه به این دانش موجب از دست رفتن سریع مزیت یاد شده می گردد . از این رو سازمانها نباید انتظار داشته باشند که سرمایه گذاری در IT بدون توجه به سرمایه گذاری در منابع انسانی منجر به ایجاد وحفظ مزیت رقابتی برای آنان گردد .(jon-arild j& et al,2001)
یکی از شیوه های ارزشیابی ارائه دارایی دانش همراه با سایر دارائی ها در ترازنامه شرکت است . برای مثال اسکاندیا، یک شرکت بزرگ ارائه کننده خدمات مالی سوئد، بطور داخلی سرمایه معنوی خود را هر سال برای ارائه گزارش سالیانه به سهامداران ،مورد ممیزی و حسابرسی قرار می دهد. هدف از این کار این است که سرمایه گذاران را در امر سرمایه گذاری در برنامه دانش تشویق نماید. هدف دیگر تمرکز سازمان بر روی چگونگی افزایش یا کاهش کاربرد مؤثر دارائی های دانش درطول زمان است.
طبقه بندی انواع دانش در سازمان و نحوه اندازه گیری آنها
در اقتصاد نوین، دانش منبع اصلی توسعه اقتصادی و صنعتی است و سایر عوامل سنتی تولید مانند زمین، نیروی کار و سرمایه در مرتبه بعدی اهمیت قرار دارند(DRUCKER , 1994). عوامل سنتی تولید از نظر مقیاس و دامنه با محدودیت روبرو بوده و افزایش نهایی آنها به بازده نزولی سرمایه گذاری منجر می شود. در مقابل، قانون اقتصادی دیگری بر بازده دانایی حکمفرماست: سرمایه گذاری بیشتر در دانش یا اطلاعات به بازدهی بالاتری ختم خواهد شد. نگرش سنتی به نوآوری از تاکید بر داراییهای فیزیکی و ملموس به فرایندهای جذب، همانند سازی و تسهیم دانایی برای ایجاد نوآوری در دانایی مبدل شده است. سازمانهایی در اقتصاد مبتنی بر دانایی موفق عمل می کنند که بتوانند در فرصتهای حاصل از داراییهای دانایی سرمایه‌گذاری کنند. برای این کار سازمانها مجبورند انواع داراییهای دانایی را شناسایی و نحوه اجرای موثر مدیریت دانایی را بیاموزند. معمولاً داراییهای دانایی را به دو دسته داراییهای عینی و داراییهای ذهنی طبقه بندی می کنند. برای مثال، داراییهای عینی عبارتند از: حق اختراع، مارک تجاری و غیره. این نوع اطلاعات را می توان با استفاده از فناوری اطلاعات ثبت، بایگانی و کددار کرد.بنابراین ارزش این دارایی ها شامل بهای تمام شده گزارش شده در صورت های مالی بابت این دارایی ها به علاوه مخارجی است که برای فناوری اطلاعات(IT) و سیستم های اطلاعاتی مستقر شده و توسعه یافته در سازمان برای ثبت، بایگانی و کددار کردن این دارایی ها انجام می گردد که از اسناد و مدارک مالی قابل استخراج می باشد.
دانایی از طریق اثرگذاری در محصولات، فرایندها و افراد موجب ایجاد ارزش برای سازمانها می شود، در حالی که مدیریت دانایی، داده ها و داراییهای فکری را به ارزشهای دیرپا و ماندگار تبدیل می کند(DELL , 1996). به دلیل نیاز سازمانها به نوآوری، توجه به مدیریت دانایی با توجه به مدیریت نوآوری همراه و همگام بوده است. حوزه رقابت، سازمانها را مجبور می‌سازد که با نیاز به کارایی روبه رو شوند و آن را تشویق کنند، از مدیریت دانایی برای ارتقای عوامل هوشمند استفاده کنند، و همچنین آنها را قادر می‌سازد که از امکانات و ابزارهای فنی استفاده بیشتری نمایند. سازمان می‌تواند بعضی از داراییهای غیرمحسوس خود را اندازه‌گیری نماید و از نسبتهای غیرمالی و یا شاخصهایی برای اندازه‌گیری کارایی مدیریت سود جوید. اما اگر شرکت دارای اطلاعات ریالی و کمی در مورد دارایی های دانایی خود خصوصا بخش دارایی های ذهنی و انسانی باشد می توان از این داده ها و اطلاعات در جهت ارزیابی های مالی استفاده نمود و نسبت های مالی مبتنی بر دارایی های دانایی نیز ارائه کرد. بر مبنای مجموعه‌ای از ابزارهای فنی سیستم حمایت از تصمیمات استراتژیک (کار گروهی و واسطه‌ها، عوامل یکپارچه‌کننده سیستم، و نرم‌افزار و سخت‌افزار)، سازمانها می‌توانند تلاش نمایند که رهیافت جدیدی برای نیل به سطوح بالاتر، تصمیمات استراتژیک یکپارچه، کارایی سازمانی، و عملکرد مدیریت دست یابند. بسته به مهم‌ترین فرایندهای تولیدکننده ارزش، هر سازمانی مجبور است که این داراییها را انتخاب نماید تا مبنایی برای مقیاس داشته باشد و همچنین شاخصهای سودمندی داشته باشد. اندازه‌گیری داراییهای غیرمحسوس کار آسانی نیست، زیرا نه تکنیک‌های ویژه‌ای وجود دارد و نه معیارهای ارزیابی.در حسابداری دارایی های نامشهود تعریف مشخص و روش های استانداردی برای محاسبه ارزش این دارایی ها در صورت های مالی وجود دارد که به راحتی می توان این اطلاعات را از صورت های مالی (ترازنامه) استخراج و استفاده نمود.اما داراییهای نامحسوس در مدیریت دانایی دارای مفهوم فراتری است که شامل کلیه تکنولوژی های سخت افزاری و نرم افزاری استقرار و بهره گیری از سیستم های اطلاعاتی می باشد.اطلاعات مالی و حسابداری مربوط به این بخش از دارایی های نامحسوس نیز قابل استخراج از سایر مدارک و مستندات حسابداری می باشد
اما داراییهای ذهنی به اطلاعات موجود در افکار مردم شامل کارکنان و مشتریان و عموم اشاره دارد که نمی توان آنها را ثبت، بایگانی و کددار کرد ( ,Amidon 1997,Drucker,1998 ) .بنابراین بخش مهمی از این دانش در ارزش منابع انسانی سازمان نهفته است با توسعه ،بهسازی و آموزش آنها می توان دانش ایجاد و منتشر شده در آنها را ارتقا بخشید.دانش شامل همه اشکال اطلاعاتی می باشد که آنها رانمی توان در سیستم های اطلاعاتی ، نظیر اطلاعاتی که بصورت ناگفته و ضمنی در ذهن و افکار کارکنان سازمان وجود دارد.در این رویکرد کارکنان به عنوان مشارکت کنندگان انباره های دانش در سازمان می باشند که هر یک از مشارکت کنندگان مهارتهایی دارند وحافظه ای از دانش می باشند. برای اندازه گیری مخارج صرف شده برای منابع انسانی که ذخایر دانش ذهنی و ضمنی سازمان را تشکیل می دهند می توان از روش های مختلف حسابداری منابع انسانی بهره برد.
مدل های متداول اندازه گیری حسابداری منابع انسانی ابزاری جهت اندازه گیری دانایی ضمنی
برای تعمیم روشهای اندازه گیری ارزش منابع انسانی باید ارزش خدمات کارکنان و عواملی که روی این ارزش اثر می گذارند را مشخص کنیم .اما اگر انسانها راهبردی ترین سرمایه شرکت هستند، چرا در ترازنامه با آن ها مثل مزاحم رفتار می شود؟ چرا به مخارج برای آموزش، پیشرفت و حفظ کارکنان به عنوان هزینه نگاه می شود و نه به عنوان سرمایه گذاری؟ نیروی بی امان سازمان برای سود آوری پایدار شرکت ها تنها یک راه باقی گذارده است .شرکت هایی که دستمزد بالایی دارند و به این سرمایه های اجتماعی به چشم امانت نگاه می کنند، این راه را طی کرده اند .مزیت هایی که بر توانایی و راهبرد های سرمایه انسانی ممتاز استوار است.
مدل های متداول اندازه گیری منابع انسانی به دو گروه معیارهای پولی و معیارهای غیر پولی تقسیم می شوند. معیارهای پولی (که در روش های حسابداری منابع انسانی پیشنهاد شده اند) در ادامه مقاله مرور می شود .اما هدف این مقاله شرح وبسط تفضیلی مدل های مختلف نیست بلکه سودمندی هر یک از آنها در ارزیابی دانش ضمنی نیروی انسانی مد نظر می باشد.
1- نظریه ارزش اقتصادی (ارزش فعلی)
این نظریه مبتنی بر تئوری ارزش سرمایه است. طبق نظر ایروینگ فیشر سرمایه به مفهوم ارزش سرمایه ای؛ ارزش تنزیل شده درامدهای آینده است”.

اما لزوماً تحلیلهای مسایل اقتصاد کلان در سطح اقتصاد خرد تعمیم نمی یابد. قیمت بازار داراییها، قیمت پرداختی برای تمام منافع و خدمات بالقوه این داراییهاست. این مساله در مورد حقوق و دستمزد کارکنان مصداق ندارد، زیرا حقوق و دستمزد پرداختی بهای استفاده از خدمات کارکنان برای یک زمان مشخص و یا برای مقدار کار معینی است. بنابراین، قیمت بازار کار به مفهوم دقیق قابل مقایسه با قیمت داراییها نیست. بعلاوه، می توان استدلال کرد که بازار کار بشدت تحت تاثیر

قانون کار، مقررات صنفی و قراردادهای دسته جمعی کار می باشد. در نتیجه، مقایسه بازار کار یا سایر بازارها چندان عملی نیست. به هر حال براساس این نظریه ، برخی معتقدند که درامدهای آینده حاصل از خدمات منابع انسانی را می توان تنزیل کرد و به عنوان ارزش منابع انسانی به حساب آورد.از سوی دیگر این ارزش نمی تواند بیانگر ارزش دانش ضمنی یا پنهان در منابع انسانی باشد زیرا ممکن است هیچ گاه متبلور نشود و یا خیلی بیش از این ارزش سازمان را منتفع سازد.بنابراین ویژگی کیفی مربوط بودن باعث می شود از رویکرد ارزیابی دانش نیروی انسانی این روش چندان مطلوب به نظر نرسد.

ضمنا در این مدل احتمال ترک خدمت فرد از سازمان به دلایلی غیر از بازنشستگی یا فوت در نظر گرفته نشده است.با ترک فرد سازمان از دانش وی محروم می گردد.
از سوی دیگر رقمی که برای حقوق سالهای آتی کارمند محاسبه و تنزیل می شود برگرفته از عملکرد گذشته کارمند است که با نوآوری های آتی وی در اثر دانش کسب شده طی سال های کار چندان مربوط نیست.ضمنا بکارگیری این روش در حسابداری منابع انسانی با اصول پذیرفته شده حسابداری سازگاری ندارد.
2- نظریه ارزش جایگزینی

ارزش جایگزینی منابع انسانی، همان مخارج جایگزین کردن منابع انسانی موجود در یک سازمان است. البته بهاء جایگزین ممکن است از سیاستهای پرسنلی سازمان متأثر شود. یعنی شاغلی که سازمان را ترک می کند ممکن است با بهترین فرد ممکن و در بهترین زمان ممکن جایگزین گردد و یا اینکه جایگزین نگردد.
ارزش جایگزینی در این روش شامل اقلامی به شرح زیر است:

الف – هزینه های استخدام افراد جدید برای مشاغل موجود،
ب- هزینه های آموزش افراد جدید،

ج- هزینه انتقال یا اخراج فرد شاغل.
در میان این سه نوع هزینه تنها مورد دوم مستقیما با دانش فرد مرتبط است و سایر هزینه ها علی رغم مبالغ هنگفت ممکن است هیچ دانشی را به خودی خود برای سازمان ایجاد نکرده باشد.بنابراین اگر هدف حسابداری منابع انسانی اندازه گیری دانش پنهان افراد است، در انتخاب روش مناسب می توان برخی از این هزینه ها را حذف نمود.

ارزش جایگزینی نه فقط موقعیت فرد را در داخل سازمان در نظر دارد، بلکه هزینه انتقال یا اخراج فرد و همچنین هزینه کاهش کارایی را نیز در نظر دارد. بهای جایگزینی به عنوان جانشینی بالقوه برای ارزش کارکنان مطرح است.از این نظر ارزش دانش افراد نه تنها با رویکرد درون سازمانی(ارزش افزوده ایجاد شده ناشی از دانش فرد در درون سازمان) بلکه با رویکرد برون سازمانی(ارزش جایگزین کردن فرد در محیط رقابتی کسب و کار به خاطر دانش ایجاد شده در وی) نیز سنجیده می شود.

اما روش ارزش جایگزینی، یک روش ذهنی است. در هنگام برآورد بهای جایگزینی عینیت و اتکاءپذیری آن به ویژه زمانی که نتوان برای یک کارمند زبده جانشینی همانند پیدا کرد مورد تردید قرار می گیرد. (CHRA 1973؛Tsaklan ganos1980).ضمناتعیین ارزش منابع انسانی براساس ارزش جایگزینی دشوار است.

3-نظریه ضریب ارزش
براساس نظریه ضریب ارزش، ارزش منابع انسانی برابر است با تفاضل ارزش کل شرکت و ارزش ثبت شده در دفاتر شرکت. در این محاسبه بابت داراییهای نامشهود نظیر سرقفلی ، حق امتیاز، میزان وابستگی مشتریان و ارزش قراردادهای بلند مدت تعدیل صورت می گیرد. . بر اساس این روش در صورتی که هدف محاسبه ارزش دانش ضمنی باشد می بایست تعدیلی نیز بابت ارزش دانش صریح منظور گردد. در غیر این صورت آثار ارزش دانش صریح را نمی توان بر دانش کارکنان نادیده گرفت.
در این روش ضرایب ارزش که اساس محاسبه می باشند، با توجه به هر یک از عوامل زیر تعیین می گردد.
• تحصیلات و تجارب فنی،تجربه مورد نیاز برای شغل مورد نظر،خصوصیات فردی،قابلیت ترفیع،عرضه و تقاضا،میزان وابستگی افراد به شرکت و انتظار بهره وری شرکت از خدمات آنان.
در این روش یک ضریب اختیاری از صفر تا 5/2 تعیین شده است. بعلاوه، کارکنان به چهارطبقه عمده به شرح زیر تقسیم می شوند.
• مدیریت سطح عالی،
• مدیریت سطح میانی،
• سرپرستان،
• کارمندان.
با توجه به تقسیم بندی فوق، بهای تمام شده تاریخی سالانه کارکنان بین چهار طبقه تقسیم می گردد و سهم هر یک در ضرایب تعیین شده ضرب می شود. بدین ترتیب ، ارزش کل تقریبی منابع انسانی به دست می آید . در صورتی که ارزش منابع انسانی بیش از داراییهای نامشهود باشد(تفاوت ارزش بازار شرکت و ارزش خالص دفتری) ضرایب به گونه ای تعدیل می گردد تا این تفاضل معادل اقلام داراییهای نامشهود شود. هزینه های ایجاد شده برای کارکنان به منظور استخدام، آموزش و پرورش منابع انسانی در یک دوره در ضرایب مربوط ضرب می شوند.

نتیجه تغییرات ایجاد شده در ارزش منابع انسانی در طول دوره نشان داده می شود .اما از مشکلات این روش این است که ارزش منابع انسانی به طور مستقیم اندازه گیری نمی شود، بلکه از طریق مقایسه با عوامل دیگر به دست می آید. با توجه به آن که داراییهای نا مشهود معمولاً برحسب حدس و گمان ارزشیابی می شوند، در نتیجه رقم به دست آمده از دقت کافی برخوردار نیست.مشکل بزرگتر از بابت تعدیل لازم برای دانش صریح سازمانی می باشد که معیار ریالی مستقیمی ندارد.از سوی دیگر نحوه تعیین ضرایب فاقد پایه علمی است.
4-مدل فلیم هولتز

این مدل به تغییر شغل کارکنان در داخل سازمان توجه دارد. یعنی فرض می شود که فرد طی زمان عهده دار مشاغل مختلف در یک سازمان است. وظایف مانعه الجمع هستند و فرض می شود که موقعیتهای خدمتی در طی یک دوره زمانی را با در نظر گرفتن احتمالات می توان تخمین زد. این مدل فرض می کند که برای هر فرد پیشبینی دوره ای که انتظار می رود وی در یک موقعیت خدمتی باقی بماند و در سازمان خدمت کند، وجود دارد. این دوره دوره خدمت مورد انتظار تعریف می شود.
یک وضعیت خدمتی موقعیتی فرض می شود که در آن انتظار می رود فرد مدت معینی در سازمان خدمت ارایه کند. در سازمانها وضعیتهای خدمتی را می توان از طریق سطوح خدمت که با سطوح شغل و حقوق مرتبط است و نیز گروههای خدمتی که سطوح مختلف عملکرد مانند زیر متوسط، متوسط، بالاتر از متوسط را در یک وضعیت خدمتی ویژه نشان می دهند، در نظر گرفت.

برای کامل شدن مدل، دو عامل دیگر به آن اضافه می گردد. یکی از این عوامل زمانی است که در آن فرد از یک سری موقعیتهای خدمتی می گذرد که این زمان در محور سوم نشان داده می شود. عامل دوم، این است که چون امکان پیشبینی میزان خدمت مورد انتظار از یک فرد در یک مقطع مشخص از زمان با قطعیت کامل وجود ندارد، این کمیت باید با حساب احتمالات تعیین گردد.هر چه فرد در طول زمان از موقعیت های خدمتی متنوع تری گذر کند انباره دانش ضمنی او پرتر می شود

بنابراین این روش روش مناسبی برای ارزیابی منابع انسانی با رویکرد مدیریت دانش است.
برای تعیین ارزش منابع انسانی در این مدل، باید سه متغیر تعیین گردند:
1- دوره زمانی ارزشیابی؛این دوره با طول خدمت مورد انتظار هر فرد اندازه گیری می شود. عواملی نظیر سلامتی فردو; این متغیر را تحت تاثیر قرار می دهند. این متغیر با استفاده از احتمالات محاسبه می شودو همان امید ریاضی طول خدمت فرد است.

2- ارزش خدمات دریافتی مورد انتظار برای تعیین این متغیر را به دو طریق و به شرح زیر می توان نشان داد.
الف- حاصلضرب میزان خدمت ارایه شده در ارزش آن ، برای مثال، حجم فروش عرف خدمت ارایه شده توسط یک فروشنده است،

ب- محاسبه درامد مورد انتظار در نتیجه استفاده از خدمات آینده منابع انسانی را می توان برحسب پول بیان کرد، زیرا ارزش پولی این خدمات درامد آینده مورد انتظار فرد می باشد،
3- ارزش فعلی خدمات آینده؛ درامد آینده مورد انتظار را باید تنزیل کرد تا ارزش فعلی این خدمات محاسبه گردد.

اگر چه این مدل به عقیده برخی از محققان پیشرفته تر از سایر مدلهاست اما کاربرد آن مشکل است. یکی از مشکلات ، تعیین ارش پولی خدمات آینده است زیرا بسهولت و دقت نمی توان این متغیر را محاسبه کرد و احتمالات مورد استفاده در این مدل بسیار ذهنی هستند. مشکل دیگر این است که احتمال قرار گرفتن در وضعیتهای خدمتی مختلف برای n دوره باید به روز محاسبه گردد، که بسیار وقتگیر و هزینه زااست.
5- نظریه مارکو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیرفته شده در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیرفته شده در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیرفته شده در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیرفته شده در pdf :

بررسی رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت شرکت های پذیرفته شده
در بورس اوراق بهادار تهران

 

چکیـده
پیچیده شدن روابط انسانی به ویژه روابط اقتصادی و توسعه بازارهای مالی و پولی و در پی آن ایجاد رقابت بین واحدهای تجاری، منجر به ورشکستگی بسیاری از شرکت‌ها شد. این امر سبب نگرانی صاحبان سرمایه شده و آنان برای جلوگیری از زیان و کسب بازده به دنبال روش‌هایی بودند تا ورشکستگی واحدهای تجاری را پیش بینی نمایند و سهامی را خریداری نمایند که سودآور باشد.

یکی از روشهایی که برای وضعیت موجود و پیش بینی وضعیت آتی موثر است نسبت‌های مالی می باشد. در این تحقیق رابطه بین نسبت های مالی و تداوم فعالیت در شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال‌های 1387- 1383 مورد بررسی قرار گرفته است. نمونه آماری این تحقیق که به طور تصادفی از بین جامعه آماری انتخاب شده است شامل 155 شرکت که ترکیبی از شرکت های موفق و غیرموفق (مشمول و غیرمشمول) می باشد، برای تجزیه و تحلیل اطلاعات

پس از نرمال نمودن متغیر وابسته و با توجه به شاخص ، مدلهای لگاریتمی برای بیان ارتباط انتخاب شدند، و از تحلیل پانل دیتا برای برازش مدل استفاده شده است. نتایج بدست آمده از تحقیق حاکی از تأیید رابطه تعدادی از نسبت های مالی و تداوم فعالیت می باشد، لذا می توان از بعضی نسبت های مالی برای رفع ابهام در خصوص تداوم فعالیت شرکت ها استفاده کرد.
واژه‌های کلیدی: تداوم فعالیت، نسبت های مالی، بورس اوراق بهادار تهران

1- مقدمه
صورتهای مالی محصول اصلی گزارشگری مالی و ابزاری جهت انتقال اطلاعات حسابداری به افراد خارج از سازمان می‌باشد. گزارشگری مالی باید اطلاعاتی درباره منابع اقتصادی، تعهدات، حقوق صاحبان سرمایه و عملکرد واحد تجاری ارائه نماید. این اطلاعات به مدیران، سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و سایر گروه‌های استفاده کننده در زمینه شناسایی نقاط ضعف و قوت، سنجش نقدینگی، توانایی پرداخت تعهدات و ارزیابی عملکرد واحد تجاری کمک می‌نماید. این قضیه سبب نگرانی صاحبان سرمایه شده، که برای رفع این نگرانی به دنبال روشهایی بودند تا تداوم فعالیت یا ورشکستگی شرکتها را پیش بینی نمایند.

فرض تداوم فعالیت به عنوان یکی از مفروضات اساسی و بنیادی که مبنای تئوریک برای بسیاری از طبقه بندی‌های متداول در حسابداری بوده و بر فرآیند اندازه‌گیری در حسابداری به شدت تأثیر می‌گذارد. در این تحقیق معیار تداوم فعالیت و یا ابهام در خصوص تداوم فعالیت شرکت‌ها ماده 141 قانون تجارت می باشد. این ماده بیان می کند که: «اگر بر اثر زیان‌های وارده حداقل نصف سرمایه

شرکت از میان برود، هیأت مدیره مکلف است بلافاصله مجمع عمومی فوق العاده صاحبان سهام را دعوت نماید تا موضوع انحلال یا بقاء شرکت مورد شور و رأی واقع شود. هرگاه مجمع مزبور رأی به انحلال شرکت ندهد، باید در همان جلسه سرمایه شرکت را به مبلغ سرمایه موجود کاهش دهد.
تحقیقات در زمینه ورشکستگی شرکت‌ها از بحران اقتصادی آمریکا در دهه 1930 شروع شد. دو

 

پژوهشگر آمریکایی به نام‌های ویناکر و اسمیت سوابق 183 شرکتی را که دارای نابسامانی مالی بودند، مطالعه و 21 نسبت از نسبت‌های مختلف صورت‌های مالی آنها را طی مدت ده سال محاسبه و به این نتیجه رسیدند که دقیق‌ترین نسبتی که روند نامطلوب آن دلالت بر ورشکستگ

ی واحد تجاری می‌نماید، نسبت سرمایه در گردش به جمع دارایی می‌باشد. طبعاً بحران اقتصادی آن زمان ایجاب نموده به این نسبت که حاکی از رجحان نقدینگی است، توجه شود. متقاعب آن پژوهشگر دیگری به نام فیتز پاتریک بعد از بررسی نسبت‌های مالی20 شرکت ورشکسته و 19 شرکت سودآور به این نتیجه رسید که دو نسبت بازده سرمایه و حقوق صاحبان سرمایه به جمع بدهی با ورشکستگی شرکت‌ها رابطه دارد. در سال 1942 تحلیلگری به نام مروین با بررسی 939 شرکت به این نتیجه رسید که نسبت‌های جاری، سرمایه در گردش به کل دارایی‌ها و سرمایه به کل بدهیها با ورشکستگی شرکت‌ها رابطه دارد. در سال 1966 بیور با مطالعه بروی 79 شرکت به این نتیجه رسید که نسبت‌های وجوه نقد حاصل از عملیات به بدهی، سود خالص به کل داراییها، کل بدهی‌ها به کل داراییها، سرمایه در گردش به کل داراییها و نسبت جاری با ورشکستگی شرکت‌ها رابطه دارد. از تحقیقات دیگر در این زمینه که در سال 1986 انجام شده است، مربوط به ادوارد آلتمن می‌باشد که با بررسی بر روی 33 شرکت طی مدت 20 سال به این نتیجه رسید که پنج نسبت بازده دارایی، فروش به دارایی، ارزش بازار سهام به بدهی، سرمایه در گردش به دارایی و جمع سود انباشته و اندوخته‌ها به دارایی با ورشکستگی شرکت‌ها رابطه دارد.

اهمیت انجام این تحقیق در بازار نوپای سرمایه گذاری در ایران این است که می‌تواند راه گشای تصمیم گیرندگان و سرمایه‌گذاران باشد. در این تحقیق به دنبال آن هستیم که آیا نسبت های مالی با تداوم فعالیت و یا ابهام در خصوص تداوم فعالیت شرکت‌های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران رابطه دارد یا خیر؟

تعریف متغیرها:
فرض تداوم فعالیت: در تهیه صورتهای مالی، فرض بر این است که فعالیت واحد مورد رسیدگی در آینده ی قابل پیش بینی، معمولاً دوره أی تا یک سال پس از پایان دوره مالی ادامه یابد، مگر خلاف آن تصریح شود.

نسبتهای مالی: «معمولاً یک نسبت نشان دهنده رابطه نسبی بین دو متغیر است»، نسبتهای مالی سنجش دو متغیر از داده های مالی است که با استفاده از آنها به تجزیه و تحلیل اطلاعات مالی می‌پردازیم: حال به تعریف نسبتهایی که در فرضیات تحقیق به کار رفته است می‌پردازیم:
الف: نسبتهای نقدینگی: نسبتهای نقدینگی به نسبت هایی اطلاق می شوند که توانایی واحد تجاری را در واریز بدهیهای کوتاه مدت نشان می‌دهند که نسبتهای در این تحقیق شامل دو نسبت جاری و نسبت آنی می‌باشند.

ب: نسبتهای اهرمی : نسبتهایی که توانایی مؤسسه را در انجام تعهدات بلند مدت و میان مدت نشان می‌دهند که نسبتهای ارائه شده در این تحقیق عبارتند از : نسبت کل بدهی (نسبت کل بدهی به ارزش ویژه)، نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه و نسبت بدهی بلند مدت به ارزش ویژه

 

ج: نبستهای فعالیت : نسبتهای فعالیت ، کارایی مدیران را در کاربرد دارایی ها با (منابع مالی در اختیار مدیران) نشان می دهند که نسبتهای به کار گرفته شده در این تحقیق عبارتند از: نسبت کالا به سرمایه در گردش و نسبت گردش سرمایه جاری
د: نسبتهای سودآوری : نسبتهایی هستند که نشان دهنده میزان موفقیت در تحصیل سود می باشد و نسبتهای ارائه شده در این تحقیق عبارتند از : بازده فروش ، بازده ارزش ویژه ، بازده دارایی و بازده سرمایه در گردش .
4- مواد و روش ها:
4-1- جامعه و نمونه آماری: جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادر تهران که کلیه اطلاعات مالی آنها طی سالهای مورد نظر تحقیق در دسترس و موجود بود، می باشد و نمونه آماری تحقیق که از روش نمونه گیری تصادفی طی سالهای 1387-1383 انتخاب شده اند شامل تعداد 155 شرکت که ترکیبی از شرکتهای مشمول ماده 141 قانون تجارت و شرکتهای غیر مشمول می باشد.

4-2- روش پژوهش: این تحقیق به بررسی ارتباط بین نسبتهای مالی و تداوم فعالیت با یکدیگر می پردازد، لذا از بعد روش تحقیق، از نوع همبستگی می باشد و از بعد نتیجه تحقیق، نوع تحقیق کاربردی است. یعنی در پی حل یک مشکل خاص در شرکتها می باشد. اطلاعات مربوط به تحقیق از منابع کتابخانه ای، صورتهای مالی شرکت ها، قیمت سهام همچنین از گزارش حسابرس و بازرس قانونی جمع آوری شده است. با استفاده از تحلیل عاملی تحلیل پانلی بهترین ارتباط (در صورت وجود ارتباط) بین متغیر مستقل و وابسته برآورد شده است. برای محاسبات آماری و برآورد‌ها از نرم‌افزار‌های SPSS نگارش 15 و Eviews نگارش 4 استفاده شده است.

4-3- فرضیه‌های تحقیق: با توجه به توضیحات ذکر شده فرضیه اصلی تحقیق بصورت زیر می‌باشد:
بین نسبتهای مالی و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.

با توجه به اینکه هدف این تحقیق بررسی و تجزیه و تحلیل تمامی نسبتهای مالی و چهارگانه می‌باشد فرضیات فرعی تحقیق شامل چهار فرضیه کلی بوده که جمعاً به یازده فرضیه فـرعی ذیل تقسیم می شود :

1- بین نسبتهای نقدینگی و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
الف: بین نسبت جاری و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ب: بین نسبت آنی و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.

2- بین نسبتهای اهرمی و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
الف: بین نسبت کل بدهی به ارزش ویژه و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ب: بین نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ج: بین نسبت بدهی بلندمدت به سرمایه در گردش و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
3- بین نسبتهای فعالیت و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
الف: بین نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ب: بین نسبت گردش سرمایه جاری و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
4- بین نسبتهای سودآوری و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
الف: بین نسبت بازده فروش و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ب: بین نسبت بازده ارزش ویژه و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
ج: بین نسبت بازده دارائی و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
د: بین نسبت بازده سرمایه در گردش و نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه رابطه معنی دار وجود دارد.
نسبتهای مالی مربوطه به تحلیل داده ها (خروجی نرم افزار آماری) به ترتیب با نشانه های اختصاری زیر می باشد:
– نسبت سود و زیان انباشته به سرمایه
– نسبت جاری (دارائی جاری به بدهی جاری)
– نسبت آنی (دارائی آنی به بدهی جاری)

– نسبت کل بدهی (کل بدهی به ارزش ویژه)
– نسبت بدهی جاری به ارزش ویژه
– نسبت بدهی بلندمدت به ارزش ویژه
– نسبت موجودی کالا به سرمایه در گردش
– نسبت گردش سرمایه جاری (فروش خالص به سرمایه در گردش)

– نسبت بازده فروش (درصد سود خالص به فروش خالص)
– نسبت بازده ارزش ویژه (درصد سود خالص به ارزش ویژه)
– نسبت بازده دارائی (درصد سود خالص به جمع دارائی)
– نسبت بازده سرمایه در گردش (درصد سود خالص به سرمایه در گردش)
نرمال بودن باقیمانده‌های مدل، شرط لازم برای اعتبار رگرسیونی است ولی د

ر صورتی که متغیر وابسته نرمال باشد باقیمانده‌ها نیز نرمال خواهند بود. فرض صفر و فرض مقابل در این آزمون به صورت زیر نوشته می‌شود:

آزمون کلموگروف- اسمیرنف برای بررسی فرض صفر بالا به کار رفته است، در صورت غیرنرمال بودن مدلهای رگرسیونی و پانلی از اعتبار ساقط خواهند بود و باید برای نرمال بودن داده‌ها از شیوه‌های مناسب مثل تبدیلات استفاده نمود. همانگونه که در جدول زیر دیده می‌شود. سطح معنی‌داری در تمامی سال‌ها بالاتر از 0/05 است (به جز سال آخر که از آن هم می توان چشم پوشی نمود). پس فرض صفر رد نمی‌شود، یعنی داده‌ها برای متغیر وابسته از توزیع نرمال پیروی می کنند.

4-4- بررسی ضریب همبستگی بین متغیرها: در ماتریس همبستگی زیر میزان همبستگی بین متغیرهای مستقل و وابسته و همچنین میزان همبستگی بین متغیرها محاسبه شده است میزان همبستگی متغیرها به صورت فرض صفر و فرض مقابل زیر نوشته می شود:

در ماتریس زیر مقادیر معنادار در سطح 95 درصد اطمینان با دو ستاره و موارد معنی دار در سطح 90 درصد با یک ستاره مشخص شده‌اند دو نکته حائز اهمیت این است که:
*میزان همبستگی متغیر وابسته با متغیرهای 1،2، 8، 9، 10 و 11 معنی دار و جهت آن مثبت است.
* میزان همبستگی بین مواردی از متغیرهای مستقل معنی دار است این مورد ممکن است در مراحل بعدی مشکل همخطی را ایجاد بکند مساله همخطی یکی از مشکلات عمومی در مباحث مدل‌بندی شاخص‌های مالی است.

4-5- ساخت شاخص‌ها با استفاده از تحلیل عاملی(Factor Analysis )
یکی از عمومی ترین مشکلات شاخص‌های مالی در مدلبندی وجود ارتباط (همبستگی) بین متغیرهای مستقل می‌باشد این مساله تا بدان حد جدی است که منجر به تفسیرهای غلطی از ضرایب می‌گردد در این تحقیق نیز داده‌ها این مشکل را داشته‌اند میزان ضریب همبستگی بالا بین متغیرهای 1 ، 2 و 11، 5، 6 و 7 و همچنین 10، 9 و 8 گواه وجود چنین مشکلی است به طور کلی این مساله در مباحث مدلسازی به همخطی معروف است. وجود همخطی عوارض دیگری نیز به همراه خواهد داشت که برای اطلاع از آن میتوان به مباحثی در این ارتباط مراجعه کرد. در تحلیل دقیقتر داده ها مشاهده گردید که رابطه مثبت متغیرهای 7 و 8 در صورت استفاده از متغیر 10 به رابطه‌ای منفی تبدیل می شود. تحلیل عاملی یکی از مناسبترین روش‌های حل مساله همخطی است. با استفاده از روش تحلیل عاملی می‌توان متغیرهای مختلف را در عاملهایی خلاصه نمود این عامل‌ها می توانند بر اساس ترکیب مختلفی از متغیرها نام‌گذاری و تفسیر شوند ضمن اینکه این عاملها کاملا از هم مستقل‌اند.
Factor Analysis

مقدار سطح معنی داری آزمون بارتلت (کمتر 05/0 است) و مقدار KMO مناسب بودن تحلیل عاملی را برای این داده ها نشان میدهد (مقادیر 60/0> KMO مناسب بودن استفاده از این تحلیل را نشان می دهد). در جدول زیر کل واریانس توضیح داده شده است:

از آنجایی‌که بعد داده‌ها کاهش می‌یابد بنابراین انتظار این است که دقت کمی از حالت اصلی کمتر شود. در اینجا بعد داده‌ها از 11 به 4 کاهش پیدا کرده است این 4 عامل 4/84 درصد از تغییرات کل را بیان می‌کند. جدول زیرماتریس مولفه های چرخش داده می باشد:

در جدول بالا عامل‌ها محاسبه شده‌اند. بنابراین چهار عامل را به ترتیب اهمیت می‌توان به صورت زیر نوشت:

پس به جای استفاده از متغیرهای اصلی از 4 عامل بدست آمده استفاده می‌گردد.
4-6- بررسی رابطه با استفاده از تحلیل پانلی: در تحلیل پانلی، داده‌ها به صورت مقطعی- زمانی گردآوری شده‌اند. در داده‌هایی که بدین صورت جمع آوری می شوند، استقلال مشاهدات حفظ نمی گردد، زیرا از هر شرکت در سال‌های مختلف چندین مشاهده وجود دارد که این مشاهدات به هم وابسته اند. به عبارت دیگر در این تحلیل تعداد داده عبارت است از تعداد شرکت‌ها ضربدر تعداد سال‌ها. مدل کلی به ترتیب برای مدل‌های اول، دوم و سوم به صورت زیر خواهد بود.

هدف، برآورد پارامتر‌های 0 1,,…, 4 با استفاده از روش حداقل مربعات ترکیب شده (PLS) است. گرچه برآورد پارامتر‌ها در این روش با روش حداقل مربعات معمولی (ols) متفاوت است ولی شاخص‌های به دست آمده تفسیری مشابه با تحلیل رگرسیونی خواهد داشت. فرض صفر و فرض مقابل برای معنی‌داری مدل است.

یا

در جدول زیر نتایج تحلیل پانلی آورده شده است :
متغیر وابسته y
حداقل مربعات ادغام شده
نمونه 1387- 1383
طول سالها 5 سال
کل داده های انباشتی 737
ماتریس انحرافات و کواریانس همسانی وایت
Variable Coefficient Std. Error t-Statistic Prob.
C 0.3936 0.0316 12.4499 0.0000
F1 0.0530 0.0295 1.7977 0.0726
F2 0.1598 0.0408 3.9168 0.0001
F3 0.0567 0.0498 1.1392 0.2550
F4 0.3580 0.0389 9.2028 0.0000
R-squared 0.1790 Mean dependent var 0.3934
Adjusted R-squared 0.1745 S.D. dependent var 0.9449
S.E. of regression 0.8585 Sum squared resid 539.5207
F-statistic 39.8941 Durbin-Watson stat 0.9110
Prob(F-statistic) 0.0000
مقدار احتمال (یا سطح معنی‌داری) F برابر با 0/0000است. چون این مقادیر کمتر از 05/0 است، بنابراین فرض صفر در سطح اطمینان 95 ‌درصد رد می‌شود. یعنی مدل معنی‌داری وجود دارد. میزان ضریب تعیین یا برابر با 18/0 است. این مقدار در عمل قابل توجه است. این بدان معناست که در 18 درصد تغییرات متغیر وابسته توسط 4 عامل بیان میگردد. مقدار آماره دوربین واتسون برابر با 91/0 است که این مقدار وجود خودهمبستگی را نشان می دهد بنابراین برای حل این مشکل از مدلهای خود بازگشتی (اتو رگرسیون) استفاده شده است.

در جدول زیر و با استفاده از بخش AR میزان دوربین واتسون به 2 نزدیک شده که می تواند عدم وجود خود همبستگی را نشان دهد. بنابراین مدل به صورت زیر نوشته می شود:
متغیر وابسته y
حداقل مربعات ادغام شده
نمونه 1387-1383
طول سالها 5 سال
کل داده های انباشتی 567
ماتریس انحراف و کواریانس همسانی وایت
Variable Coefficient Std. Error t-Statistic Prob.
C 0.4532 0.0754 6.0076 0.0000
F1 0.0149 0.0265 0.5629 0.5737
F2 0.3480 0.0740 4.7059 0.0000
F3 -0.0405 0.0510 -0.7934 0.4279
F4 0.2305 0.0391 5.8960 0.0000
AR(1) 0.5782 0.0593 9.7464 0.0000
R-squared 0.4375 Mean dependent var 0.3735
Adjusted R-squared 0.4325 S.D. dependent var 0.9300
S.E. of regression 0.7006 Sum squared resid 275.3858
F-statistic 87.2580 Durbin-Watson stat 1.8124
Prob(F-statistic) 0.0000

اما همانگونه که در جدول مشخص است تمام موارد معنی دار نبوده زیرا مقادیر سطح معنی داری F1و F2 به ترتیب برابر با 57/0 و 43/0 است که حاکی از عدم رد فرض صفر یا برابر با صفر بودن ضرایب آنهاست. در جدول زیر مدل معنی دار و کوتاه شده مدل با استفاده از روش گام به گام بدست آمده است.
متغیر وابسته y
حداقل مربعات ادغام شده
نمونه 1387-1383
طول سالها 5 سال
کل داده های انباشتی 567
ماتریس انحراف و کواریانس همسانی وایت
Variable Coefficient Std. Error t-Statistic Prob.
C 0.4471 0.0721 6.2031 0.0000
F2 0.3433 0.0731 4.6938 0.0000
F4 0.2396 0.0401 5.9775 0.0000
AR(1) 0.5701 0.0600 9.4972 0.0000
R-squared 0.4355 Mean dependent var 0.3735
Adjusted R-squared 0.4325 S.D. dependent var 0.9300
S.E. of regression 0.7006 Sum squared resid 276.3509
F-statistic 144.7833 Durbin-Watson stat 1.8034
Prob(F-statistic) 0.0000

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   11   12   13   14   15   >>   >