سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله حیوانات آزمایشگاهی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حیوانات آزمایشگاهی در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حیوانات آزمایشگاهی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حیوانات آزمایشگاهی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حیوانات آزمایشگاهی در pdf :

حیوانات آزمایشگاهی

      امروزه، حیوانات آزمایشگاهی، جزء جدایی‌ناپذیر بسیاری از پروژه‌های تحقیقاتی دنیا محسوب می‌شوند. داروها و روش‌های درمانی جدید، همگی قبل از تجربه بر روی انسان، باید بر روی حیوان تجربه شوند. بسیاری از اطلاعاتی که راجع به واکنش‌های سلولی و ملکولی، بدست آمده، حاصل کار بر روی حیوانات آزمایشگاهی است.ستلزم برقراری رابطه‌ای دوطرفه است که در یک طرف آن، انسان و در طرف دیگر، حیوان قرار دارد. حاصل این تعامل می‌تواند از یک سو به محقق، کارکنان تیم تحقیق و مسؤولین نگهداری از حیوانات، آسیب رسانده و از سوی دیگر، موجبات آزار حیوان را فراهم سازد. بعنوان مثال، عدم رعایت نکات ایمنی، بهداشتی و اخلاقی در هنگام کارکردن، جابجا کردن و غذادادن به حیوان ممکن است علاوه بر ابتلای

انسان به بیماری‌هایی چون آلرژی و بیماری‌های مشترک بین انسان و حیوان، منجر به آزار حیوان و تحمیل درد و شکنجه و محرومیت حیوان از شرایط مناسب زیستی بشود.

چهار شیوه جدید برای آزمون سمیت مواد توسط اتحادیه اروپا مورد تایید قرار گرفته است. این شیوه ها نقش قابل توجهی در کاهش تعداد حیوانات مورد نیاز برای آزمایش های تاکسیکولوژی خواهد داشت. در انگلستان در سال ،2000 6/2 میلیارد رویه آزمایشگاهی که متضمن استفاده از حیوانات آزمایشگاهی بوده صورت گرفته است. استفاده از شیوه های جدید موجب کاهش 16 درصدی در این آزمایشات خواهد شد. دو آزمایش از این آزمایش های چهارگانه باعث حذف خرگوش از آزمون های خورندگی مواد شیمیایی می شود. اکنون

به جای مطالعه تاثیر مستقیم مواد خورنده بر بافت پوست خرگوش، تاکسیکولوژیست ها می توانند اثرات موادشیمیایی را بر بافت پوست کشت یافته انسان یا جوندگان مورد مطالعه قرار دهند. آزمون سوم که برای ارزیابی نفوذپذیری مواد در بافت های زنده به کار گرفته می شود اکنون می تواند با استفاده از بافت های کشت یافته صورت گیرد. آزمایش چهارم که موسوم به فوتو تاکسیسیتی است تاثیر توام نور و مواد شیمیایی را بر بافت پوست ارزیابی می کند. این آزمون اکنون می تواند بر روی بافت های مهندسی ژنتیکی شده موشی صور

ت گیرد که تحت تشعشع امواج ماورا بنفش تغییر رنگ می دهد. البته آزمون فوتو تاکسیسیتی تاکنون صورت نگرفته است بنابراین استفاده از این شیوه جدید تاثیری بر حیوانات آزمایشگاهی نخواهد داشت. اکنون کمپانی های داروسازی و کشاورزی قدم های بزرگی را به پیش برداشته اند. آن ها با استفاده از تکنیک های بیوشیمیایی و ژنتیکی، استفاده از حیوانات زنده را برای ارزیابی اثرات سمی آن ها منتفی کرده اند. اکنون می توان با استفاده از شبکه ای از پروتئین ها یا ژن ها اثرات سمی مواد شیمیایی را به خوبی شناخت. مطالعه ساختارهای شیمیایی مواد نیز می تواند نشانه هایی از میزان سمیت آن ها را به دست دهد. اصل بنیادی برای پرهیز از استفاده از حیوانات آزمایشگاهی حرکت به سمت کاهش، تصفیه و جایگزینی است. تاکنون بیشترین میزان پیشرفت در زمینه کاهش و تصفیه به دست آمده است. در این دو زمینه با ایجاد تغییرات در شیوه عمل از تعداد کمتری از حیوانات آزمایشگاهی استفاده می شود. ولی هدف غایی، جایگزینی حیوانات آزمایشگاهی به وسیله شیوه های جدید است.

اندی کوگلان

 

طی 10 سال آینده چندین میلیون موش، خرگوش و رات به نام علم محکوم به مرگ هستند. به زعم برخی، این کار یک قصابی غیرقابل بخشش است. به زعم برخی دیگر استفاده از حیوانات تنها راه مناسب برای آزمودن داروها، مواد شیمیایی و همچنین شیوه های درمانی جدید است. ولیکن طی هفته های گذشته برخی از دولت های غربی در تدارک مصوباتی برآمدند که می تواند شدیدا بر این جدل عاطفی و قطبی شده تاثیر بگذارد. اکنون نشانه هایی

در دست است که نشان می دهد سیاستمداران ممکن است در حال مهیاکردن شرایطی باشند که طی آن امکان آزمایش بر روی حیوانات به طور کلی از میان برود. عامل این حرکت جدید یک منبع غیرقابل انتظار بوده است: سازمان همکاری و توسعه اقتصادی اروپا (OECD) یا کلوپ خصوصی ثروتمندترین کشورهای جهان. در ماه مه گذشته اعضای

OECD برای اولین بار موافقت کردند که چهار نوع آزمون ایمنی مواد بدون استفاده از حیوانات صورت گیرد. این تصمیم به تنهایی موجب خواهد شد که میلیون ها حیوان آزمایشگاهی به کار گرفته نشوند.

این تصمیم یک پیروزی برای OECD محسوب می شود چرا که بسیاری بر این عقیده اند که اعضای این سازمان مسئول رشد آرام شیوه های جایگزین برای آزمون ایمنی مواد شیمیایی هستند. نظام تصمیم گیری دولتی به شیوه ای است که همه اعضا می بایست قبل از آغاز استفاده از آزمون با آن موافق باشند. بنابراین حتی اگر یک عضو با استفاده از یک شیوه آزمون ایمنی مخالفت داشته باشد مباحثات متوقف می شود. در گزارشی که توسط مرکز اروپایی تایید شیوه های جایگزین (ECVAM) تهیه شده سرعت آرام پیشرفت امور مورد انتقاد قرار گرفته است. در انگلستان نیز در گزارشی که توسط مجلس سنا انتشار خواهد یافت انتظار می رود که تحقیقات در زمینه توسعه شیوه های جایگزین برای آزمودن ایمنی مواد شیمیایی مورد تشویق واقع شود.
در حالی که طرفداران استفاده از شیوه های جایگزین به جای استفاده از حیوانات از پیشرفت امور اظهار رضایت نمی کنند برخی دیگر معتقدند که تصمیم اخیر جامعه اروپا (OECD) نشانه آغاز دوره جدیدی از تکوین و توسعه نگرش های جدید است. آزمون های جدید که در این کشورها آغاز خواهد شد می تواند زمینه را برای توسعه تکنیک های قابل اعتماد فراهم سازد. اکنون طرفداران حقوق حیوانات امید فراوانی به این روش های جدید یافته و معتقدند که شیوه های جایگزین با سرعت توسعه خواهند یافت. چه عاملی باعث کندی امور در پیشرفت شیوه های جایگزین بوده است؟ دکتر جان مک آردل (J.McArdle) مدیر بنیاد تحقیقات جایگزین در مینه سوتا انگشت خود را به سوی دولت آمریکا و آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا نشانه می رود. در بسیاری از کشورهای اروپایی در مواردی که امکان استفاده از شیوه های جایگزین فراهم است آزمون دوزکشنده 50 درصد (LD50) غیرضروری تشخیص داده می شود. در این آزمون خشن، گروه حیوانات در مقابل تراکم های متفاوت از مواد شیمیایی سمی قرار داده می شوند تا زمانی که 50 درصد از آن ها از میان بروند. در آمریکا استفاده از شیوه های جایگزین بسیار دیرتر از کشورهای اروپایی ممکن شد. ریچارد هیل (R.Hill) نماینده آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا در اتحادیه اروپا که این آژانس به لحاظ نبود سازمان اداری و همچنین عدم اعتماد به هر چیز نوین دچار محافظه کاری مزمن است. به نظر هیل آزمون های تعیین سمیت به خوبی جا افتاده و امکان استفاده از شیوه های جایگزین فراهم نیست. با این وجود هیل معتقد است که دورنمای تغییرات در حال نمایان شدن است.
عامل مهم این تغییرات به زعم هیل، کمیته ارزیابی شیوه های جایگزین است که در سال 1996 تاسیس شده و هدف آن بررسی شیوه های قدیم و جدید برای اولین بار است. برای نمونه در فوریه گذشته آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا کارگاهی تشکیل داد که در آن به محققین آموخته می شد چگونه می توان به جای استفاده از 25 حیوان آزمایشگاهی از 9 حیوان استفاده کرد تا LD50 مواد محاسبه شود. ولیکن به نظر منتقدین

این کفایت نمی کند. قوانین موجود در آمریکا می بایست اصلاح شوند تا بتوان همچون اروپا آزمایشگاه ها را مجبور کرد تا به جای استفاده از حیوانات آزمایشگاهی از شیوه های جایگزین استفاده کرد. مشکل بزرگ و دیگری که مک آردل به آن اشاره می کند تغییرات اخیر در قوانین حمایت از حیوانات آمریکاست. دو ماه پیش طی

تغییرات ایجاد شده در این قوانین، موش رات و پرندگان از رده حیوانات مورد حمایت این گروه خارج شدند. این بدان معنی است که انجمن حمایت از حیوانات آمریکا حمایت خود را از قریب به 95درصد از حیوانات آزمایشگاهی سلب می کند.

هیل معتقد است که تمایل کمتری برای استفاده از آزمون های آزمایشگاهی بر روی موجود زنده در آمریکا وجود دارد ولی در عین حال اذعان می کند که شیوه های جایگزین معمولا در این موارد کمتر مورد استفاده قرار می گیرد. برای نمونه شیوه های جایگزین برای نشان دادن میزان حساسیت آفرینی مواد شیمیایی بر روی چشم به سادگی وجود ندارند. نکته بنیادی آن است که هر شیوه جدیدی می بایست در نهایت بتواند حداقل به اندازه شیوه های قدیمی در جهت حمایت از سلامت انسان یا محیط زیست به کار گرفته شود یا این که بسیار موثرتر از شیوه های گذشته باشد. فرد استاکس (F.Stokes) از کمیته ارزیابی شیوه های جایگزین می گوید: «غیرمسئولانه است اگر چنانچه شیوه هایی مورد استفاده قرار گیرند که نتوانند در جهت حمایت از سلامت انسان یا محیط زیست به کار گرفته شوند. » اگر استفاده از شیوه های جایگزین بدون مطالعه کافی صورت گیرد ممکن است یک تولیدومید دیگر روی دست ما بماند.

علیرغم همه مشکلات اکنون در آمریکا نیز توافق عمومی بر این است که می بایست رنج و صدمات وارده بر حیوانات آزمایشگاهی به حداقل ممکن برسد. طرفداران حقوق جانوران معتقدند دلیل آنکه آمریکا در این زمینه از اروپا عقب مانده این است که مردم آمریکا در مقایسه با اروپاییان به حیوانات توجه کمتری دارند. عامل دیگری که باعث کندی پیشرفت در استفاده از شیوه های جایگزین در آمریکا می شود کمبود بودجه در این زمینه است. هرمن کوتر (H.Koeter) که برای مدت های طولانی برنامه های اتحادیه اروپا در تهیه دستورالعمل برای استفاده از حیوانات آزمایشگاهی را هدایت کرده معتقد است که همواره عدم انطباق کاملی بین آن چه که مردم می خواهند و آن چه که دولت در اختیار آن ها می گذارد وجود دارد. کوتر می گوید که تعداد پیشنهادهای جدید برای استفاده از شیوه های جایگزین در حال کاهش است چرا که آزمایشگاه ها و همچنین مقامات اداری، آمادگی استفاده از روش های نوین را ندارند. غالب شیوه های جایگزین به وسیله موسسات خصوصی یا گروه های علمی وابسته به انجمن های حمایت از حیوانات به وجود آمده است. دولت بریتانیا سالانه کمتر از 60 هزار پوند را برای تحقی

قات در زمینه توسعه روش های جایگزین اختصاص می دهد. این میزان از اختصاص بودجه بسیار ناچیز است. باید در نظر داشت که هرگونه پیشرفت در زمینه توسعه روش های جایگزین اهمیت اقتصادی فراوانی دارد چرا که هزینه پرورش و نگهداری این حیوانات بسیار زیاد است. در هر حال به نظر می رسد که دولت ها در حال رعایت نظرا

ت افراد و انجمن هایی هستند که از حقوق حیوانات حمایت می کنند. این امر در نهایت ممکن است موجب شود که برخی از آزمون های سنتی تعیین ایمنی مواد منسوخ اعلام شوند. در سال جاری انجمن های حمایت از حیوانات برای اولین بار اجازه یافتند تا به صورت یک نمایندگی واحد تحت نام انجمن بین المللی حمایت از حیوانات در جلسات OECD شرکت کنند. آن ها در این جلسات صاحب رای نیستند اما نقش اساسی در تغییر لحن و محتوای مصوبات داشته اند. طی چند هفته گذشته این انجمن بین المللی پیروزی بزرگی را در زمینه آزمون سرطان زایی مواد شیمیایی به نام خود رقم زد. به طور سنتی برای آنکه بتوان نشان داد یک ماده جدید شیمیایی قابلیت سرطان زایی دارد یا خیر به تعدادی بین 500 تا 1000 جونده و 2 سال وقت نیاز است. ولیکن شیوه های جایگزین آزمون سرطان زایی که متضمن استفاده از بافت جنین هامستر سوری است می تواند این کار را طی چند روز صورت دهد. این امر باعث صرفه جویی مقدار قابل توجهی پول و نجات جان هزاران حیوان آزمایشگاهی می شود. در واکنش نسبت به خواست عمومی و به ویژه طرفداران حقوق حیوانات و همچنین دانشمندان، کمیسیون اروپایی توسعه شیوه های جایگزین را مورد حمایت بیشتری قرار داده است. اکنون به زعم بسیاری عامل عمده محدودکننده، پشتیبانی مالی برای ایده هایی است که به سرعت در حال توسعه هستند

پایین آمدن از درخت

پستانداری که جرأت این ریسک را داشته باشد که تا نوک شاخه های ناپایدار آنجا که میوه و گل به وفور یافته می شود صعود کند پاداش خوبی دریافت خواهد کرد

Carpolestes simpsoni بازسازی شده

بهار سال گذشته، رابرت مارتین (R.D.Martin) از موزه صحرایی شیکاگو با استفاده از یک رویکرد آماری برآورد کرد که نخستی ها در حدود 80 میلیون سال پیش طی دوره کرتاسه، هنگامی که دایناسورها هنوز بر زمین حاکم بودند، منشأ گرفتند. این تاریخ نسبتا به خوبی با نتایج حاصل از بررسی های مولکولی تطابق دارد. اما قدیمی ترین سن

گواره نخستی ها که بر سر آن اختلاف نظری وجود ندارد تنها 55 میلیون سال قدمت دارد. اکنون توصیف Carpolestes و سایر میمون های سنجاب شکل به عنوان نخستی قدمت شواهد سنگواره ای این گروه را به 65 میلیون سال پیش بازمی گرداند. آیا ممکن است دیرین شناسان سرانجام نخستی های کرتاسه را بیابند؟ بلاخ معتقد است که گرچه چنین چیزی بعید است اما غیرممکن نیست. اگرچه شواهد سنگواره ای متعلق به دوره کرتاسه، نسبتا با دقت زیادی در آمریکای شمالی، اروپا و آسیا ثبت شده اند اما هنوز م

مکن است در آفریقای جنوبی و شبه قاره هند شگفتی های بسیاری در انتظار دیرین شناسان باشد.

نخستی های کنونی (Primates یا نخستی ها، راسته ای از پستانداران هستند که میمون ها، لمورها، انسانریخت ها و انسان را شامل می شود ـ م) تنوع حیرت آوری از اشکال را به نمایش می گذارند ـ از بوش بی بی های نعلبکی چشم پایین تر از صحرای آفریقا گرفته تا میمون دماغ دراز جنگل های بورنئو (پینوکیوی نخستی ها) تا انسان ها که جانوران دوپای جهان زی اند. اما داشتن مغز بزرگ، چشم های رو به جلو، ناخن به جای چنگال، توانایی گیرندگی و توانایی جهیدن آنها را یکپارچه می سازد. تقریبا سه دهه است که زیست شناسان تکاملی سردرگم از آنند که چگونه این مجموعه متمایز از صفات در نخستی های امروزی گرد آمده است. بعضی از پژوهشگران استدلال کرده اند که این ویژگی ها تکامل یافته اند تا شکار حشرات را امکان پذیر سازند. دیگران پیشنهاد کرده اند که این صفات آنها را قادر به تهیه میوه از نوک شاخه های درخت کرده اند و این در حالی است که پژوهشگرانی دیگر آنها را سازش هایی با یک شیوه از جابه جایی مرکب از گیرندگی و جهش می دانند. اما شواهد سنگواره ای ناقص از نخستی های اولیه ـ عمدتا دندان ها و قطعات استخوانی اسکلت ـ پژوهشگران را برای آزمودن این فرضیه ها در وضعیت دشواری قرار داده است.
یک اکتشاف تماشایی در دره های وایومینگ (ایالات متحده ـ م) بخشی از پاسخ را روشن کرده است. دیرین شناسان به تازگی اسکلت 55 میلیون ساله تقریبا کاملی را از خاک خارج کردند که به موجودی در اندازه موش به نام Carpolestes simpsoni تعلق دارد. این جانور مانند نخستی های امروزی (یا در اصطلاح علمی نخستی های حقیقی) انگشتانی دراز و نیز روی هر بند متقابل ناخن داشت که برای گرفتن شاخه های نازک درختان مناسب است. اما برخلاف نخستی های حقیقی چشم های این جانور در وضعیت جانبی قرار گرفته و پاهایش برای بالا رفتن ساخته شده بودند نه جهیدن. پیش از این بعضی از محققان، کارپولستیدها و خویشاوندان شان ـ گروهی معروف به plesiadapiforms (یا میمون های سنجاب شکل ـ م) ـ را در گروهی از پستانداران بالباز رونده به نام پوست بالان قرار داده بودند. اما شواهد آناتومیک موجود در نمونه ای جدید از نظر کاشفان آن، جاناتان بلاخ (J.I.Bloch) که اکنون در دانشکده معادن و تکنولوژی داکوتای جنوبی کار می کند و داگ بویر (D.M.Boyer) از دانشگاه میشیگان در آن آربر

، به معنای آن است که Carpolestes و دیگر میمون های سنجاب شکل در واقع نخستی های باستانی و خویشاوندان نزدیک نیاکان لمورهای امروزی، میمون ها، انسانریخت ها و انسان بودند. اگر این طور باشد، Carpolestes نخستین شاهد سنگواره ای است که نشان می دهد نخستی ها صفات شاخص خویش را تدریجی کسب کرده اند. دیرین شناس دانشگاه واشنگتن، تب راسموسن (D.Tab Rasmussen) با توجه به اینکه تا پیش از

این اکتشاف، شواهد سنگواره ای تنها شامل نمونه هایی بود که یا همه ویژگی ها را با هم داشتند یا هیچ کدام را نداشتند، می گوید: «در ابتدا، نظریه های مربوط به منشاء نخستی ها، تمام این صفات را یکجا در نظر می گرفتند. » راسموسن معتقد است که بلاخ و بویر «توانستند این تصور را باطل کرده و نشان دهند که سازش هایی مانند گرفتن شاخه های انتهایی، ابتدایی هستند و بقیه صفات احتمالا اندکی بعد ظاهر شدند. »

این یافته با شواهد دیرین شناختی که نشان می دهند گیاهان گلدار درست در همان زمان از نظر ابداع میوه گل، صمغ و شهدهای جدید برای تطمیع گرده افشان ها و انتشاردهندگان بذر به اوج فراوانی و تنوع رسیده بودند، به خوبی جفت و جور می شود. پستانداری که جرأت این ریسک را داشته باشد که تا نوک شاخه های ناپایدار، آنجا که میوه و گل به وفور یافت می شود، صعود کند، پاداش خوبی دریافته خواهد کرد و هنگامی که نخستی ها به تغذیه از شاخه های انتهایی عادت کردند، احتمالا پس از آن تنها طی زمانی کوتاه چشم های رو به جلو نیز در آنها تکامل یافت تا بتوانند حشراتی را نیز که در اطراف خوان گسترده گیاه ازدحام می کردند، شکار کنند. بلاخ و بویر از این جلوتر رفته و حدس می زنند که رقابت با جوندگان نیمه درختی که در آن زمان در سرتاسر جهان انتشار یافته بودند، ممکن است به راندن نخستی های اولیه به سمت شاخه های قطورتر کمک کرده باشد.
برای تشخیص اینکه سایر صفات معرف نخستی ها دقیقا چگونه و در چه زمان ظهور کرده اند، سنگواره های بیشتری لازم است. ممکن است از پنج نمونه دیگر از میمون های سنجاب شکل که به تازگی توسط این تیم مورد بررسی قرار گرفته است سرنخ های دیگری به دست آید. تمام این نمونه ها از فضایی به اندازه یک جعبه کفش در یک صخره آهکی خارج شده اند که Carpolestes را نیز در خود مدفون ساخته بود. تابستان امسال بلاخ و بویر برای جمع آوری سنگواره از نهشته های قدیمی تر به حوضه رشته کوه کریزی در مونتانا خواهند رفت. اما خارج کردن بقایای جانداران از دل سنگ کاری کند و طاقت فرساست. سنگ آه

ک باید به تدریج حل شده و موقعیت هر استخوان با دقت زیاد ثبت شود تا اطلاعات حیاتی درباره اینکه کدام استخوان به کدام اسکلت تعلق دارد حفظ شود. بنابراین تا آشکار شدن کامل ریشه های درخت خانوادگی نخستی ها هنوز زمان باقی است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسانی در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسانی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسانی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسانی در pdf :

حسابداری منابع انسانی در ارزشگذاری و گزارشگری سرمایه انسانی

چکیده :
امروزه در بسیاری از کشورها، نیروی انسانی به عنوان یک منبع سرمایه ای مورد توجه مدیران تمامی واحد های اقتصادی و نهادهای اجتماعی در جهت ارتقای سطح عملکرد و افزایش بازدهی آن ها قرار گرفته است. سرمایه گذاران، اعتبار دهندگان و سایر گروه های ذینفع، به منظور اخذ تصمیمات مناسب تر، به اصلاحاتی در مورد ارزش داراییهای انسانی نیازمندند. حسابداری ابع انسانی به عنوان یکی از ابزارهای مدیریت، به دنبال ارائه اطلاعات مالی سرمایه انسانی است تا استفاده بهینه از تمام منابع موجود در شرکت در جهت تحقق اهداف کوتاه مدت و بلند مدت

سازمان تحت مدیریت است. به همین منظور از یک سوی ارزشگذاری سرمایه انسانی و روش های مبتنی بر معیارهای پولی و غیرپولی و از سوی دیگر نحوه گزارشگری سرمایه انسانی آن مطرح شدند. در این راستا در این مقاله سعی در تبیین حسابداری منابع انسانی و نقش رو به رشد روش های ارزشگذاری سرمایه انسانی مبتنی بر معیارهای پولی آن در تهیه و ارائه اطلاعات مورد نیاز از منابع انسانی می باشد.
واژه های کلیدی : حسابداری منابع انسانی، ارزشگذاری سرمایه انسانی، گزارشگری سرمایه انسانی، روش های مبتنی بر معیارهای پولی و غیرپولی

مقدمه
در دنیای رقابتی امروزه منابع انسانی یکی از عواملی است که می تواند برای سازمان

های مزیت رقابتی ایجاد کند موفقیت یا شکست هر سازمانی، تا حد زیادی بستگی به افراد آن سازمان دارد، و سازمان هایی می توانند به بقای خود ادامه دهند که با توجه به ت

غییرات مردم دنیای کنونی، نقش قابل قبولی را در انعطاف پذیری با این تغییرات ایفا کنند. در این خصوص لازم به ذکر است که علت تمایز میان منابع انسانی و سایر منابع سازمانی، به این خاطر است که منابع انسانی یک سازمان، دارای قابلیت هایی نظیر یادگیری، تغییر پذیری، نوآوری و خلاقیت می باشند که اگر درست مدیریت شوند، می توانند بقای طولانی مدت سازمان ها را تضمین کنند. اهمیت ایجاد یک سیستم حسابداری جدید و به دنبال آن مدیریت موثر منابع انسانی به این دلیل است که سالیانه سهم عظیمی از هزینه های هر سازمانی را هزینه های علمیاتی آن تشکیل می دهد که بخش قابل ملاحظه ای از آن به نیروی انسانی بر می گردد.
بر خلاف عصر صنعتی که سازمان ها دارایی های فیزیکی خود را مورد توجه قرار می‏دهد ولی امروزه بر مبنای اقتضای محیط و پیدایش اقتصاد مبتنی بر دانش، سرمایه انسانی بخش قابل توجهی از ارزش سازمان را تشکیل می دهد و بر این اساس، آن باید به عنوان یک دارایی از ترازنامه نشان داده شود تا بر اساس تجزیه تحلیلهای کمی حاصل از آن، تصمیمات مناسبی توسط مدیریت اتخاذ شود و اقدامات لازم صورت گیرد. حسابداری منابع انسانی[1] از اواسط قرن گ

ذشته به تجزیه تحلیلهای کمی منابع انسانی پرداخته و همچنان رو به پیشرفت است

مفهوم حسابداری منابع انسانی
روند تحولا‌ت حسابداری، چهار مرحله «حسابداری سیاهه‌نویسی» ، «حسابداری مالی» ، «حسابداری مدیریت» و «حسابداری اجتماعی- اقتصادی» را در بر می‌گیرد که حسابداری کمابیش سه مرحله اول را طی کرده است و چالش آینده حسابداران، پیاده‌سازی مرحل

ه چهارم حسابداری است که «حسابداری منابع انسانی» از این مقوله است. کمیته ناظر بر حسابداری منابع انسانی وابسته به انجمن حسابداری آمریکا[2] در جهت افشاء هزینه های اجتماعی در موضوع استاندارد شماره 5 هیأت تدوین استاندارهای حسابداری مالی[3]، حسابداری منابع انسانی را به عنوان فرایند شناسایی و اندازه گیری اطلاعات مربوط به منابع انسانی و ارائه آن به افراد ذینفع تعریف کرده است و تعاریف مختلف دیگری نیز موجود می باشد که همگی در 3 اصل زیر مشترک هستند :
• افراد منابع با ارزش سازمان هستند
• مفید بودن نیروی انسانی به عنوان منبع سازماین، از طریق شیوه مدیریت این منبع تعیین می‏شود.
• برای تصمیم گیری در سازمان اطلاعات در مورد سرمایه گذاری و ارزش منابع انسانی، مفید می باشد.
آنچه در حسابداری پیش‌بینی می‌شود، حرکت از ایجاد ارزش برمبنای معامله با شخص سوم[4] به عوامل خلق ارزش است و به دنبال آن حرکت از حسابداری مالی و گزارشگری سنتی به ارائه سیستم موازی حسابداری و گزارشگری خلق ارزش است. آنچه اخیراً توسط هیئت استانداردهای حسابداری مالی(FASB) مطرح شده است که: “دارایی نامشهود تحصیل شده باید به ارزش بازار در گزارشهای مالی افشا شود”، دلیلی بر این مدعاست
از زمان مطرح شدن «حسابداری منابع انسانی» در ادبیات حسابداری که به دهه شصت برمی‌گردد، همواره انتقادات بسیاری بر آن وارد بوده است. از جمله این که انسان دارایی یا ملک نیست و به مالکیت در نمی‌آ‌ید.این چالش فکری و همچنین نیاز مبرم استفاده کنندگان اطلاعات مالی منجر به تحولی در این زمینه گردید که در ادامه به آن پرداخته می شود.
سیر تحول حسابداری منابع انسانی
تحقیقات در این زمینه از سال 1960 آغاز شده و همگان با مکتب « مدیریت انسانی » گسترش یافته است، این مکتب انسان را به عنوان یکی از منابع با ارزش هر سازمانی مورد توجه خاص قرار می‏دهد.
فلم هولتز[5] پنج مرحله را در توسعه حسابداری منابع انسانی ذکر می کند :
مرحله اول سال های 1966- 1960 : در این دوره مفهوم حسابداری منابع انسانی استنتاجی از نظریه اقتصادی « سرمایه انسانی » و متأثر از مکتب « منابع انسانی نوی

ن » و روانشناسی سازمانهای متمرکز و تاثیر نقش رهبری در سازمان بود.
مرحله دوم سال های 1971-1966 : تحقیقات فنی و عملی در این دوره به الگوهایی برای اندازه‏گیری دقیق و تعیین هویت استفاده کنندگان بالقوه این روش و استفاده تجربی حسابداری و منابع انسانی در سازمانهای واقعی معطوف گشت.

مرحله سوم سال های 1976-1971 : این دوره را می توان دوره توجه پژوهشگران و سازمان ها به حسابداری منابع انسانی دانست. سازمان های کوچک تلاش بیشتری برای به کار بردن حسابداری منابع انسانی داشتند. برآوردها و نتیجه گیری های به عمل آمده بر اساس تاثیرات بالقوه اطلاعات حسابداری منابع انسانی بر مدیریت اجرایی و تصمیمات سرمایه گذاران بود.
مرحله چهارم سال های 1980-1976 : این دوره، دوره توجه نکردن محققان حسابداری و موسسه‏های بازرگانی به حسابداری منابع انسانی بوده است.
مرحله پنجم از سال 1980 تاکنون : که دوره توجه دوباره به حسابداری منابع انسانی است. مطالعات جدید و گذار از اقتصاد صنعتی به اقتصاد خدمات فناوری از عوامل توجه مجدد به حسابداری منابع انسانی است.
شاید یک علاقه مندی واقعی در برخی از مدیران اجرایی برای سنجش ارزش منابع انسانی بر حسب واحد پول، موجب پدیداری دوباره حسابداری منابع انسانی در عصر حاضر شده باشد، تا مدیران ارشد را آماده نمایند که کارکنان را به عنوان ارزش‏مندترین دارایی ها، مورد توجه قرار دهند.
اهمیت و اهداف حسابداری منابع انسانی
کمیته حسابداری برای منابع انسانی انجمن حسابداران آمریکا[6] در سال 1974 توضیح می دهد که منابع انسانی تفاوتی اساسی با سایر منابع دارد. زیرا منابع انسانی استفاده و مصرف از منابع طبیعی و مالی دیگر را آسان می سازد. بنابراین این کمیته اهمیت حسابدا

ری منابع انسانی را مورد توجه قرار می دهد. اما نه فقط از نقطه نظر یک منبع انسانی با ارزش که مورد استفاده یا در اختیار مؤسسه است. بلکه رشد مدیریت منابع انسانی را به دلیل رشد کیفیت کالاها و خدمات تولیدی مورد توجه قرار می دهد. تحلیلگران اقتصادی عقیده دارند سرمایه گذاری در منابع انسانی در راستای حفظ کارایی از نظر سرمایه گذاران ضروری تلقی می گردد. این امر از راه های مختلف می تواند برای سرمایه گذاران مفید واقع شود. سرمایه گذاران می توانند تعیین کنند که : آیا منابع انسانی به نحو مطلوب محافظت می شود و یااینکه آیا منابع ا

نسانی در حال توسعه و یا کاهش هستند ؟ کاهش سرمایه گذاری در منابع انسانی ممکن است باعث افزایش سود در کوتاه مدت شود. اما تهدیدی برای سودآوری سازمان در بلند مدت نیز می باشد. مدیران تمامی واحد های اقتصادی و نهاد های اجتماعی نیز برای ارتقاء سطح عملکرد؛ در جستجوی آن هستند تا با صرف هزینه های مالی؛ توان بالقوه منابع انسانی را بالفعل سازند و از طریق توسعه منابع انسانی؛ موجب رشد؛ کارایی و اثر بخشی سازمان شوند.
در واقع هدف حسابداری منابع انسانی از« شناسایی ارزش منابع انسانی » و « چگونگی اندازه گیری ارزش منابع انسانی » و « گزارشگری اطلاعات مربوط به منابع انسانی » بیشتر جلب مدیرانی است که به ایجاد رضایت شغلی و انگیزه های مثبت در کارکنان بی توجه اند وبه امنیت شغلی، ایجاد امید و حس وفاداری، ایجاد فرصت برای پیشرفت و رفع مشکلات منابع انسانی نمی اندیشند و موجبات اخراج و یا استعفای کارکنان را فراهم می آورند. در پی این هدف، حسابداری منابع انسانی، به دنبال ایجاد انگیزش مدیران برای پذیرش دیدگاه جدید در مورد منابع انسانی، ایجاد اطلاعات تطبیقی در مورد هزینه ها و مزایای مرتبط با سرمایه گذاری در دارایی های انسانی، ارائه اطلاعات در مورد ظرفیت درآمد زایی منابع انسانی سازمان به همه افراد علاقه مند می باشد.
بر این اساس در عصر حاضر؛ تلاشی آغاز گردید تا مدیران؛ علی الخصوص مدیران منابع انسانی؛ اطلاعات لازم در رابطه با تصمیم گیری پیرامون منابع انسانی ارایه کنند.
دلایل ارزش گذاری منابع انسانی
در رویه های متداول حسابداری که هزینه های زیادی صرف استخدام، گزینش و آموزش و توسعه کارکنان می شوند عموماً این هزینه ها به عنوان هزینه های جاری تلقی می شوند ولی امروزه این هزینه ها که به منظور حصول منابع آتی از خدمات نیروی انسانی متحمل می شود، باید به صورت سرمایه در ترازنامه نشان داده شود. در نتیجه با توجه به مطالب قبلی در باب اهمیت

اجرای حسابداری منابع انسانی، ضروری می‏نماید که با منابع انسانی دقیقاً مشابه دارایی های فیزیکی و مالی برخورد شود و اقدام به ارزش گذاری این منابع شود. در نهایت 3 دلیل اساسی برای ارزیابی دارایی های منابع انسانی و گزارشگری سرمایه گذاری در دارایی های انسانی وجود دارد :
• تهیه اطلاعات مربوط به وضعیت مالی شامل صورت های مالی به منظور آگاهی سرمایه گذاران، کارکنان دوام دهندگان

• تعیین مشارکت سرمایه و کار در عملکرد کلی سازمان
• ارائه مبنایی بر اساس انگیزه های اقتصادی بیشتر برای اداره سازمان و تهیه اطلاعات گسترده برای انجام وظایف کارمندی.
کاهش سرمایه گذاری در منابع انسانی ممکن است در کوتاه مدت باعث افزایش سود شود ولی تهدیدی برای سودآوری سازمان در بلند مدت است. حداقل مزیت استفاده از حسابداری منابع انسانی در دسترس قرار دادن چنین اطلاعاتی برای سرمایه گذاران است.
روش های ارزشگذاری منابع انسانی
متناسب با پیدایش مباحث نظری در زمینه حسابداری منابع انسانی که در مطالب پیشین مطرح شد، روشها و مدل های متنوع جدیدی بر مبنای معیار های پولی و غیر پولی در مورد سنجش و اندازه گیری ارزش منابع انسانی توسط محققین ارائه گردید. در ادامه این بحث به معرفی و بررسی آنها پرداخته می شود.
الف) روشهای مبتنی بر معیار های غیر پولی
روش های غیر پولی در تعیین ارزش اقتصادی منابع انسانی به جای واحد پولی بر شاخص ها، رتبه بندی ها و نرخ ها متکی هستند.این روش ها ممکن است به مهارت ها و ظرفیت های موجود در افراد سازمان رجوع کنند یا از یکسری از تکنیک های اندازه گیری رفتاری برای ارزیابی منافع حاصل از منابع انسانی استفاده کنند.
• الگوی لیکرت[7]
این الگو که هدفش نشان دادن «توانایی تولید عوامل انسانی هر شرکت یا واحدی درون آن» است برعوامل تعیین کننده ارزش گروه استوار است وبر این اساس سه متغیر را که بر اثربخشی عوامل انسانی یک شرکت اثر می گذارد، معرفی می نماید:
1) متغیر های علی، متغیر های مستقلی هستند که می توان به صورت مستقیم یا آگاهانه آنها را تغییر داد یا بوسیله سازمان یا مدیریت تغییر می کنند و این اقلام، به نوبه خود مسیر رویدادهای درون سازمان را تعیین می نمایند مانند ساختار سازمانی، سیاست های مدیریت، روش های رهبری، رفتار مدیریت ورفتار همکار و زیر دست
2) متغیر های مداخله گر، منعکس کننده وضع داخلی، توانایی عملکرد و پنداشت سازمان هستند، یعنی میزان وفاداری، نگرش ها، انگیزه ها، هدف های عملکرد و پنداشت همه اعضا و مجموعه توانایی آنها برای انجام دادن کاری اثر بخش.
3) متغیر های موید نتیجه نهایی، در زمره مثغیر های وابسته قرار می گیرند که ن

شان دهنده نتیجه هایی هستند که به وسیله یک سازمان بدست می آیند مانند بهره وری، رشد، سهم بازار و عملکرد مالی
بر طبق این مدل، ارزش فعلی منابع انسانی یک سازمان را می توان از امتیازات تعلق گرفته به متغیر های علی ومتغیر های مداخله گر به دس

ت آورد
• مدل ولینگ[8]

نمونه ای دیگر از روش های غیر پولی است که ولینگ برای وفق دادن اهدافی چون بهره وری، گسترش منابع انسانی و رضایت پرسنل آن را ب

ه صورت یک مدل برنامه ریزی مبتنی بر هدف تدوین کرد.این مدل اثر تغییر در سود (هدف سازمان) را بر متغیر هایی چون اضافه کاری کارکنان، آموزش شغلی و اشتغال حرفه ای پیگیری کرده است واین امکان را می دهد تا مدیریت بر اساس اوزانی که به این متغیر ها تخصیص می دهد(در همان حال که آنها راتحت کنترل و نظارت نیز دارد)برای آنها هدف تعیین کند.
اگرچه ارزشیابی منابع انسانی به روش های غیر پولی اندازه گیری می شود اما این روش ها نمی توانند در اتخاذ تصمیم گیری های جذب، پرورش، تخصص و نگه داری نیروی انسانی به کار گرفته شوند.
الف) روشهای مبتنی بر معیار های پولی
موارد زیرمهمترین و پر کاربرد ترین روشهای مبتنی بر معیار های پولی می باشند
• نظریه ارزش اقتصادی[9] ( ارزش فعلی)

بر اساس این نظریه که متعلق به لو و شوارتز[10] است برخی معتقدند که درآمد های آینده حاصل از خدمات منابع انسانی را می توان تنزیل کرد و به عنوان ارزش منابع انسانی به حساب آورد. نظریه ارزش اقتصادی ( ارزش فعلی ) را می توان با فرمول زیر بیان کرد.
12i=zTIi(1+r )t-z’ type=”#_x0000_t75″> 12T=ZTPz( t-1)’ type=”#_x0000_t75″> = E(VR)
= E(VR) ارزش منابع انسانی یک فرد با سن Z
r = نرخ تنزیل
t = سن بازنشستگی
(t) = احتمال بقا (احتمال مرگ فرد در سن Z)
Z = سن فرد در هر زمان
r = سن قعلی فرد
= درآمد سالیانه فرد تا زمان بازنشستگی
کاربرد منطقی این دو روش به سازمانهای بزرگ اقتصادی که تعداد بیشماری نیروی انسانی در آن شاغل هستند، محدود می شود.
نارسایی های این روش :
1- احتمال ترک خدمت فرد از سازمان به دلیل غیر بازنشستگی یا فوت در نظر گرفته نشده است.
2-احتمال تغییر موقعیت وپست فرد در زمانی که در سازمان مشغول است در نظر گرفته نشده است.

3-برآورد درآمد کارکنان مشکل است.
4-به کارگیری این روش در حسابداری منابع انسانی با اصول پذیرفته شده حسابداری انطباق ندارد.
• نظریه ارزش جایگزینی[11]

ارزش جایگزینی منابع انسانی، همان مخارج جایگزین کردن منابع انسانی موجود در یک سازمان است این نظریه نه فقط موقعیت فرد رادر داخل سازمان، بلکه هزینه های انتقال یا اخراج فرد وهمچنین هزینه کاهش کارایی را نیز در نظر دارد. ارزش جایگزینی در این روش اقلامی به شرح زیر است :
الف – هزینه های استخدام افراد جدید برای مشاغل موجود
ب – هزینه های آموزش افراد جدید
ج – هزینه انتقال یا اخراج فرد شاغل
نارسایی های این روش :
1- منافع آتی داراییهای انسانی در نظر گرفته نمیشود.
2- این روش یک روش ذهنی است.
3- تعیین ارزش منابع انسانی بر اساس این روش بسیار دشوار است.
• نظریه ضریب ارزش
بر اساس نظریه ضریب ارزش، ارزش منابع انسانی برابر است با تفاضل ارزش کل شرکت و ارزش ثبت شده در دفاتر شرکت. در این محاسبه، بابت داراییهای نامشهود مانند سرقفلی، حق الامتیاز، میزان وابستگی مشتریان و ارزش قراردادهای بلند مدت، تعدیل صورت می گیرد. در این روش ضرایب ارزش، اساس محاسبه می باشند. میشوند.ضرایب ارزش در این روش که اساس محاسبه هستند با توجه به تحصیلات وتجارب فنی، خصو

صیات فردی، قابلیت ترفیع، عرضه وتقاضا و میزان وابستگی افراد به شرکت وانتظار بهره وری شرکت از خدمات آنان تعیین می گردند.میزان وابستگی افراد به شرکت و انتظار بهره وری شرکت از خدمات آنان در این روش یک ضریب اختیاری از صفر

تا 5/2 تعیین شده است.به علاوه کارکنان به طبقات عمده ی مدیریت سطح تعاریف، مدیریت سطح میانی، سرپرستان، کارمندان تقسیم می شوند.
نارسایی های نظریه ضریب ارزشی:
1- ارزش منابع انسانی به طور مستقیم اندازه گیری نمی شود، بلکه از طریق مقایسه عوامل دیگر بدست می آید.
2- نحوه تعیین ضرایب پایه عملی ندارد.
3- تعیین خالص ارزش جاری شرکت به طور دقیق میسر نیست.
• مدل فلم هولتز( ارزیابی منافع وضعی)
این مدل ارزشی افراد را برای سازمان از 2 جنبه مهم مورد بررسی قرار می دهد :
1- ارزش مشروط مورد انتظار فرد: که ارزش قابل دستیابی می باشد که به طور بالقوه در فرد وجود دارد و در صورت انجام کار مفید در سازمان به دست می آید.
2- ارزش قابل حصول مورد انتظار فرد: که ارزشی است که احتمال ترک خدمت افراد نیز در آن مدنظر قرار گیرد.
بر اساس این مدل، ارزش فرد، به موقعیت های کاری قابل دستیابی افراد در طول دوره زندگی، بستگی دارد. یعنی این ارزشی، به جایگاه های خدماتی که فرد مورد نظر در سلسله مراتب سازمانی مانند شغل قبلی، شغل بالاتر و. بر عهده خواهد گرفت، و یا به احتمالات برعهده گرفتن هر جایگاه ممکن خدمت بستگی دارد. پس بر این مبنا، ارزش منابع انسانی دارای فرآیند وضعی یا احتمالی برای سازمان می باشد. مفاهیم فوق را در قالب فرمول ریاضی به شکل زیر ارائه شده است :
الف) فرمول روش محاسبه ارزش قابل حصول
ب) فرمول روش محاسبه ارزش مشروط مورد انتظار
علائم مذکور در فرمول به شرح زیر است :

RV : ارزش قابل حصول
CV : ارزش مشروط
i : جایگاه خدمت (m و 1 ,2,3,… )
P(Ri): احتمال کسب منافع مرتبط با جایگاه های خدمت توسط سازمان
m : جایگاه خروج
نظریه مزایده ( روش بهای فرصت از دست رفته[12] )
بر اساس این نظریه شرکت به مراکز سرمایه گذاری تقسیم می شود و خدمات نیروی انسانی متخصص، برای اشتغال در این مرکز سرمایه گذاری، به مزایده گذارده می شود. مدیری که بالاترین قیمت برای خدمات نیروی انسانی مورد مزایده پیشنهاد می کند، نیروی انسانی را در اختیار خواهد گرفت. قیمت توافق شده به عنوان سرمایه مرکز سرمایه گذاری محسوب می شود. از نظر مهندسی این روش بر ارزیابی عملکرد مدیران بخشهای مختلف واد اقتصادی مبتنی است که مرکز سرمایه گذاری مذکور را در بر می گیرد.
نارسایی های این روش :

1-.نرخ بازده سرمایه نسبت قابل پذیرشی برای ارزیابی عملکرد مدیرا ن نیست.
2- برای تعیین کمیابی یا فراوانی افراد متخصص ضابطه ای تعیین نشده است.
3- کاربرد نظریه مزایده در سازمانهای غیر انتفاعی وتولید مرحله ای که قابل تقسیم به مراکز سرمایه گذاری نیستند با اشکال روبروست.
4- این نظریه ممکن است برروحیه کارکنانی که خدمات آنها به بهای ناچیز محک زده شده است ویا مطلقا در مزایده شرکت نداشته اند تاثیر منفی داشته باشد.

نظریه بهای تمام شده تاریخی
این نظریه یه مبتنی بر اصول متداول حسابداری است. طبق این نظریه، هزینه های انجام شده برای کارکنان به طور مستقیم موجب افزایش ارزش خدمات آنها می گردد. هزینه های آموزش و پرورش کارکنان نیز موجب افزایش قدرت انسانی می شود. در این روش، ارزش منابع انسانی از طریق محاسبه بهای تمام شده تاریخی آن محاسبه می گردد.
بهای تمام شده منابع انسانی شامل هزینه های استخدام آموزش کارکنان است که در یک نیرو شامل دو جزء مستقیم و غیر مستقیم است.
مزایا:
1- این روش با نحوه عمل حسابداری مبتنی بر اصول پذیرفته شده حسابداری به عنوان مقیاس اندازه گیری داراییها هماهنگی دارد.
2- روش بهای تمام شده تاریخی یک روش عینی است.
3- این روش به دلیل مستند بودن، احتمالا بیشتر از سایر روشها از سوی اداره مالیاتها پذیرفته میشود.
نارسایی ها:
1تعیین وجه تمایز بین اقلام منابع انسانی وسایر منابع وهمچنین تفکیک هزینه های منابع انسانی به هزینه های جاری وسرمایه ای بسیار دشوار است.
2منابع حاصل از روش بهای تمام شده تاریخی نمیتواندجوابگوی تمامی نیاز مدیریت برای تصمیم گیری اقتصادی باشد.زیرا آنچه از نظر مدیریت در تصمیم گیریهای اقتصادی یک سازمان اهمیت دارد نتایج آینده تصمیمات است نه آنچه در گذشته اتفاق افتاده است.
3تعیین ارتباط بین بازده منابع انسانی وهزینه های انجام شده برای این منابع بر اساس نرخهای از پیش تعیین شده استهلاک ناممکن است.
مدل غرامت کار
این مدل نیز توسط لو و شوارتز ارایه شد. آنها برای حل مشکلات مربوط به ارزش منابع انسانی در شرایط عدم اطمینان پیشنهاد دادند که از مزایای آتی کارکنان استفاده کنیم و همچنین معتقدند که در اثر افزایش سن کارایی افراد کم می شود، پس

بایستی ارزش فعلی خدمات آنها را محاسبه کنیم.
اگر فرض شد که فرد دارای درآمد (I) در سال می باشد، خالص ارزش فعلی درآمد او عبارت خواهد بود از :

=
در این مدل :
= ارزش سرمایه انسانی فردی که (r) ساله است
= پیش بینی درآمد سالانه فرد تا سن بازنشستگی
t = سن بازنشستگی
= فاصله زمانی تا سن بازنشستگی
r = نرخ تنزیل برای شخص معین
لو و شوارتز پیشنهاد نمودند که افراد در گروه های همسان دسته بندی شوند و متوسط آتی آنان مورد محاسبه قرار گیرند.
روش دستمزد تنزیل شده تعدیل یافته
هرمانسون ارزش غرامت طرح شده در روش فوق را مجدداً به وسیله عامل کارایی، به منظور سنجش اثربخشی نسبی سرمایه، تعدیل می کند.
این عامل کارایی که بازدهی سرمایه گذاری یک موسسه نسبت به بازدهی سرمایه گذاریهای تمام موسسات برای یک دوره معین در اقتصاد است.
روش نرخ بازده تلاشها
واتسون این روش را مطرح نمود و عنوان می نماید که در مؤسساتی که طبقه بندی شاغل وجود دارد می توان از این طبقه بندی برای ارزیابی نیروی انسانی استفاده کرد. با استفاده از طرح طبقه بندی مشاغل، ضریب هر شغل را بدست می آوریم. سپس می توان حدود کارایی و فعالیت افراد را مشخص و برای آن هم ضریبی در نظر گرفت و همچنین سالهای تجربی ( تا سقف معین ) را در نظر گرفته و ضریبی برای هر سال تعیین می گردد. سپس جهت مشخص نمودن امتیاز هر فرد ضرایب مربوط به آن فرد در هم ضرب می شود. زمانی که امتیازات کلیه پرسنل یک موسسه با هم جمع شد،سود هر امتیاز به دست می آید و اگر سود هر امتیاز در تعداد امتیازات هر فرد ضرب شود،سودآوری هر فرد نسبت به سود کل مؤسسه به دست خواهد آمد.
روشهای گزارشگری منابع انسانی
برای انعکاس سرمایه گذاری های در منابع انسانی در گزارشگری های مالی سالانه شرکت ها چهار روش وجود دارد، که به شرح زیر می باشند:
1) گزارش هیات مدیره به مجمع عمومی صاحبان سهام
گزارش هیات مدیره به مجمع عمومی صاحبان سهام اغلب شامل اطلاعاتی در باره مخارج مربوط به منابع انسانی است که ممکن است چشمگیر یا حتی

به نسبت مهمتر از مخارجی باشد که برای داراییهای عینی( مشهود) انجام شده است. به عنوان یک اقدام اولیه در مورد نحوه عمل حسابداری داراییهای انسانی، گزارش هیات مدیره ممکن است مخارجی را به عنوان سرمایه گذاری در داراییهای انسانی گزارش دهد. برای نمونه یک شرکت ممکن است مخارج انجام شده برای آموزش کارکنان خود را ج

داگانه گزارش دهد. این گونه اطلاعات به سرمایه گذاران و تحلیل گران مالی کمک می کند تا میزان توجه مدیریت به توسعه منابع انسانی را به عنوان عامل حیاتی برای تضمین سوددهی شرکت در بلند مدت ارزیابی کنند. به علاوه گزارش هیات مدیره باید شامل اطلاعاتی در مورد ترک خدمت کارکنان از لحاظ روند

و هزینه آن نیز که ممکن است به رقبای تجاری شرکت ملحق شوند یا رقیب جدیدی را بوجود آورند، گزارش دهند. این موضوع در صنایعی که با تکنولوژی پیش می روند و تحقیق و توسعه دانش فنی در آنها نقش بسیار مهمیدارد، غیر عادی نیست.
2) گزارش داراییهای نامشهود
این روش توسط موسسه حسابرسی آرتور اندرسن پیشنهاد شده است. این موسسه پیشنهاد می کند که مبالغ عمده ای که صرف داراییهای نامشهود از جمله منابع انسانی می گردد در صورتهای مالی به صورتهای مالی به صورت جداگانه گزارش شود. به علاوه شرکتهایی که مخارج هنگفتی را در رابطه با داراییهای نامشهود متحمل می شوند، به ویژه شرکتهایی با وابستگی شدید به تکنولوژی و شرکتهای خدماتی که برای کارکنان خود سرمایه گذاریهای کلان می کنند و همچنین شرکتهایی که از طریق ادغام و خرید سهام و پرداخت مبلغ هنگفت برای سرقفلی فعالیتهای تجاری موجود، رشد می کنند، باید صورتی از داراییهای نامشهود خود را ارائه کنند. این گزارش باید بیانگر مخارج انجام شده برای انواع داراییهای نامشهود در دوره جاری و همچنین در دوره های گذشته باشد. یادداشتهای لازم به منظور افشای اطلاعاتی در مورد ماهیت مخارج انجام شده و سایر اطلاعات مربوط باید پیوست گزارش داراییهای نامشهود ارائه شود. محدودیت مهم این روش آن است که ترازنامه گمراه کننده است زیرا ارزش داراییهای شرکت، کمتر از واقعیت ارائه می شوند. اندازه گیری سود یا زیان نیز تعریف شده است، زیرا کلیه مخارج مر بوط به داراییهای انسانی در دوره ای که واقع شده اند، هزینه جاری تلقی می شوند. به همین ترتیب اندازه گیری بازده سرمایه گذاری نیز تعریف شده خواهد بود.
3) صورتهای مالی حسابرسی نشده
شرکتها می توانند مجموعه ای از صورتهای مالی را که در برگیرنده سرمایه گذاری در داراییهای انسانی طبق روشهای پیشنهادی حسابداری منابع انسانی است به عنوان تکمیل اطلاعات به همراه صورتهای مالی سالانه ارائه کنند. همچنین در گزارشها تصریح خواهند شد که صورتهای مالی مزبور باید جدا از صورتهای مالی اساسی که طبق اصول پذیرفته شده حسابداری و ارائه شده اند مورد بررسی قرار گیرند.
4) منظور کردن در صورتهای مالی اساسی

در این روش سرمایه گذاری در داراییهای انسانی به عنوان دارایی بلند مدت مطرح و در زمان عمر مفید مورد انتظار آن مستهلک می شود. اگر چه این عمل در مورد سرمایه گذاریها در منابع انسانی معمول و متداول نیست اما برخی شرکتها از آن پیروی کرده اند. برخی از موسسه ها و شرکتها نظیر خطوط هواپیمایی، صنایع الکترونیک و باشگاههای ورزشی و حرفه ای که بخش عمده سرمایه آنان را نیروی انسانی تشکیل می دهد این روش را اعمال می کنند.

 

نتیجه گیری
عمل سنجش و گزارش اطلاعات حسابداری منابع انسانی باید مدیران را به گونه‏ای تحت تاثیر قرار دهد که افشای روش حسابداری منابع انسانی، انسانها را همچون سرمایه ای بلند مدت تلقی کند، نه به صورت مخارجی کوتاه مدت که بایستی به حداقل برسند. با استفاده از حسابداری منابع انسانی می توان سرمایه گذاری های پیشنهادی روی منابع انسانی را بر اساس ارزش آنها ارزیابی کرد و ارزیابی درست نیز نیاز به مدلهای ارزشگذاری مناسب دارد که در سیر تحول نظری آنها، مدل های مبتنی بر معیارهای پولی در حال تکامل و بکارگیری هستند.در واقع این مدلهای ارزشگذاری اطلاعات لازم برای تصمیم گیری هایی از قبیل تخصیص بهینه، پرورش و موازنه نیروی انسانی را فراهم می کنند.
در خاتمه نباید فراموش کرد که امروزه یکی از مهم ترین ابزارهای توسعه، مدیریت است و اگر موفقیتی در توسعه حاصل شود، مرهون توجه به نیروی انسانی و محیط اجتماعی است. بی تردید توجه به نیروی انسانی و افزایش سطح بهره وری را باید جدی گرفت و در این میان نقش حسابداری منابع انسانی و توجه به روش های ارزشگذاری مناسب حساس تر خواهد بود.

منابع و مآخذ
1- ابطحی، سید حسین. 1375حسابداری و ممیزی منابع انسانی.فصلنامه دانش مدیریت.شماره 33و34: صفحه 53-49
2- تالانه، عبدالرضا و پوریانسب، امیر. 1373 حسابداری منابع انسانی. فصلنامه بررسی های حسابداری. سال دوم. شماره 36 :صفحه70-45
3- حسن قربان، زهرا. 1379 حسابداری منابع انسانی:روشهای اندازه گیری ارزش منابع انسانی.مجله حسابدار.شماره 120:صفحه 17-11
4- حسن قربان، زهرا. 1379 روشهای گزارشگری سرمایه گذا

ری منابع انسانی. مجله حسابدار. شماره121: صفحه 44-41
5- رحمانی، علی. 1383 حسابداری رفتاری باگری سیگل.هلن، مارکونی. مرکز تحقیقات تخصصی حسابداری و حسابرسی صفحه 108-98
6- رهنمای رود پشتی، فریدون. 1387حسابداری مدیریت راهبردی«مبتنی برمدیریت هزینه ارزش آفرین». انتشارات دانشگاه آزاد واحد علوم تحقیقات تهران.
7- رهنمای رود پشتی، فریدون و صالحی، الله کرم. 1389 مکاتب و تئوری های مالی و حسابداری. انتشارات دانشگاه آزاد واحد تهران مرکزی.

8- طبرسا، غلامعلی ومحمدی، فتانه. 1387حسابداری منابع انسانی با رویکرد ارزش گذاری منابع انسانی.مجله حسابدار.شماره 195:صفحه 35-26
9- وادی زاده، کاظم. 1387حسابداری منابع انسانی«تعیین ارزش پولی».دومین کنفرانس توانمندی سازی منابع انسانی.تهران]اینترنتی[. قابل دسترس در: http://www.yektatadbir.com تاریخ بازدید89/8/2
10- Ahmed، asif.2010.human Resource Accounting (HRA): Techniques and Accounting Treatment.University of Dhaka – Department of Accounting & Information Systems

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله حضانت اطفال در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حضانت اطفال در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حضانت اطفال در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حضانت اطفال در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حضانت اطفال در pdf :

حضانت اطفال

تعریف: حضانت در لغت به معنای پروراندن، پرستاری، دایگی و تیمارداری و در اصطلا‌ح حقوقی عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشته و قائم به ارکان زیر است: 1- حضانت مخصوص ابوین و اقربای طفل است و میان اقربا رعایت طبقات ارث نمی‌شود. 2- به موجب ماده 1168 قانون مدنی نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است. 3- حفظ مادی (جسم) و تربیت اخلا‌قی و معنوی طفل مناسب با شؤون او 4- اهلیت قانونی برای حضانت طفل. از نظر قانونی حضانت به معنای مواظبت و نگهداری و مراقبت از حال صغیر است که غالباً برعهده پدر و مادر می‌باشد؛ چراکه از نظر محبت و علا‌قه نسبت به فرزند سزاوارتر از دیگری هستند. قانون مدنی

هم از این امتیاز قانونی استفاده کرده و در ماده 1171 آورده است: «در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با آن که زنده است، خواهد بود؛ هرچند متوفا پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشند.»مطابق مواد 1180 و 1181 قانون مدنی، طفل صغیر تحت ولا‌یت قهری پدر و جد پدری است و هریک از پدر و جد پدری نسبت به اولا‌د خود ولا‌یت دارند. حضانت یا نگهداری اطفال حق و تکلی

فی است که پدر و مادر برابر قانون نسبت به طفل خود دارند؛ اما شیر دادن ک

ودک از لوازم حضانت محسوب نمی‌شود؛ یعنی مادر مجبور نیست که فرزند خود را شیر دهد؛ مگر در صورتی که تغذیه طفل به غیر از شیر مادر ممکن نباشد. «براساس ماده 1168

قانون مدنی نگهداری اطفال هم حق و هم تکلیف ابوین است.» رأی شماره 117 مورخ 31 شهریور 1373 شعبه 7 دیوان عالی کشور بدین ترتیب مادر مجبور نیست فرزند خود را شیر دهد. قرآن مجید هم به این امر توجه داشته و در آیه 6 سوره طلا‌ق فرموده است: «و ان کن اولا‌ت حمل فانفقوا علیهن حتی یعضن حملهن فان ارضعن لکم;»؛ اگر زن حامله باشد تا وقت وضع حمل نفقه دهید؛ ‌ آن‌گاه اگر فرزند شما را شیر دهد. ماده 1176 قانون مدنی نیز بر همین مبنا اشعار می‌دارد: «مادر مجبور نیست که به طفل خود شیر دهد؛ مگر در صورتی که تغذیه به غیر شیر مادر ممکن نباشد.» حقوق و تکالیف زیر از لوازم حضانت است: 1- تربیت طفل: پدر و مادر در صورت قدرت و استطاعت در حدود توانایی خود باید به تربیت فرزندان خود بپردازند. (ماده 1178 قانون مدنی) 2- تنبیه طفل: ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند؛ اما به استناد این حق نمی‌توانند او را خارج از حدود تأدیب، تنبیه نمایند.‌(ماده 1179 قانون مدنی) 3- اطاعت طفل: در مقابل هر حقی یک تکلیف هم وجود دارد. بر این اساس قانونگذار در ماده 1177 قانون مدنی فرزند را مکلف نموده که مطیع پدر و مادر خود بوده و در هر سنی که باشند، به آنها احترام گزارد. «صدور رأی به حضانت افراد کبیر فاقد وجهه قانونی است.» رأی شماره 115 مورخ 8 مهر 1371 شعبه 7 دیوان عالی کشور حضانت طفل با چه کسی است؟ مطابق ماده 1169 اصلاحی مصوب 1382 مجلس شورای اسلامی و تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام قانون مدنی برای حفاظت و نگهداری طفلی که والدین او جدا از یکدیگر زندگی می‌کنند، مادر تا سن 7 سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است. ا‌ین

قاعده مربوط به زمانی است که پدر و مادر هردو در قید حیات باشند، والا‌ در صورت فوت یکی از آنها حضانت برعهده کسی است که زنده می‌باشد. «چنانچه مادر متعهد تأدیه مخارج اطفال ذکور شود، با این قید که تا زمان رشد و بلوغ آنان پدر، اطفال مزبور را از مادر مطالبه نکند، این تعهد و قید به نفع مادر بوده و مانعی است برای پدر در مطالبه اطفال و بر این موض

وع دلا‌لت ندارد که در صورت صرف‌نظر مادر از قیدی که به نفع او شده، باز هم ملزم به نگهداری اطفال باشد.» حکم شماره 363 مورخ 8 خرداد 1334 شعبه 4 دیوان عالی کشور (مجموعه متین، قسمت حقوقی، ص 155) در ماده 1173 اصلا‌حی مصوب 11 آبان 1376 قانون مدنی آمده است: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلا‌قی پدر و مادری که طفل تحت حضانت آنهاست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلا‌قی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا قیم او و یا رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.» موارد زیر از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلا‌قی هری

ک از والدین است: 1- اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار 2- اشتهار به فساد اخلا‌قی و فحشا 3- ابتلا‌ به بیماری‌های روانی به تشخیص پزشکی قانونی 4- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به روی آوردن به مشاغل ضداخلا‌قی مانند فساد و فحشا، تکدی‌گری و قاچاق 5- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف. از این ماده چنین استنباط می‌شود که شخصی که مکلف به نگهداری طفلی است، به واسطه عدم لیاقت یا فساد اخلا‌قی شایسته حضانت نمی‌باشد. «حضانت با وجود شرایط قانونی، حق مادر است نه اولویت.» حکم شماره 2551 مورخ 21 آبان 132

1 شعبه 6 دیوان عالی کشور (مجموعه متین، قسمت حقوقی) تکالیف والدین در مقابل فرزندان خود از دیدگاه قانون: یکی از مهم‌ترین وظایف پدر و مادر، حضانت و تربیت فرزندان و حرفه‌آموزی به آنها تا حد امکان، فراهم آوردن وسایل تحصیل و مواظبت در اموالشان است، به‌گونه ای که بیکار و مهمل نمانند. در ماده 1178 قانون مدنی هم تصریح شده است: «ابوین مکلف هستند در حد توانایی خود به تربیت اطفال خویش برحسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.»برابر این ماده پدر و مادر تکلیف دارند تا آنجا که برایشان امکان‌پذیر است، به تربیت و تأدیب فرزندان خود اهتمام نموده و در این‌خصوص اهمال ننمایند و از آنجا که فرزندان سرمایه‌های آینده جامعه می‌باشند، باید در حفظ و تربیت آنها به نحو صحیحی اقدام کنند و هرگاه از آنان خطایی سر زند، به تنبیه و ملا‌متشان بپردازند؛ البته تنبیه نمودن فرزندان نباید از حدود قانونی فراتر رود. در ماده 1179 قانون مدنی به همین امر تصریح شده و آمده است: «ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند؛ اما به استناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب، تنبیه نمایند.» از مفهوم ماده مذکور استنباط می‌شود که این تنبیه صرفاً برای جلوگیری از انحراف فرزند اعمال می‌شود و از این حد باید به گونه‌ای استفاده گردد که با تنبیه پشیمانی عاید نشود. تفاوت حضانت با ولا‌یت قهری پدر نسبت به فرزند از نظر حقوقی: ولا‌یت قهری از حقوق اصلی پدر و جد پدری

است و به منظور تعلیم و تربیت و تأدیب و اداره اموال فرزند پیش‌بینی شده و اختیاری است مطلق که به پدر اعطا گردیده است.در ماده واحده مربوط به حضانت مادران آمده است: «حضانت فرزندان صغیری که پدرانشان به مقام والا‌ی شهادت رسیده یا فوت کرده باشند، با مادران آنها خواهد بود؛ مگر این که دادگاه صالح حکم به عدم صلا‌حیت مادر صادر کند.»این ماده واحده در واقع تأکیدی است بر ماده 1171 قانون مدنی که برابر آن در صورت فوت پدر یا ش

هادت او حضانت به مادر داده می‌شود. بنابراین هزینه متعارف زندگی این فرزندان که از اموال موروثی‌شان و یا از طریق بودجه نهادهای انقلا‌بی پرداخت می‌شود، در اختیار مادران آنها قرار می‌گیرد؛ مگر این که دادگاه براساس آگاهی و تحقیق خود به عدم صلا‌حیت مادر حکم صادر نماید. در این صورت حدود هزینه متعارف را دادگاه تعیین و به مادر یا نماینده قانونی او پرداخت خواهد کرد. اهمیت حضانت اطفال به روایت قانون و آیات قرآن: ماده 1173 اصلا‌حی قانون مدنی می‌گوید: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلا‌قی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلا‌قی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا قیم او و یا رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند.» موارد زیر از مصادیق عدم مواظبت و یا انحطاط اخلا‌قی هریک از والدین است: 1- اعتیاد زیان‌آور به الکل، مواد مخدر و قمار 2- اشتهار به فساد اخلا‌قی و فحشا 3- ابتلا‌ به بیماری‌های روانی به تشخیص پزشکی قانونی 4- سوءاستفاده از طفل یا اجبار او به روی آوردن به مشاغل ضداخلا‌قی مانند فساد و فحشا، تکدی‌گری و قاچاق 5- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف. ماده 1174 همان قانون می‌گوید: «در صورتی که به علت طلا‌ق یا به هر جهت دیگر ابوین طفل در یک منزل سکونت نداشته باشند، هریک از ابوین که طفل تحت حضانت او نمی‌‌باشد، حق ملا‌قات فرزند خود را دارد. تعیین زمان و مکان ملا‌قات و سایر جزئیات مربوط به آن در صورت اختلا‌ف بین ابوین با محکمه است.» با توجه به این موارد ملا‌حظه می‌شود که خان

واده هسته اجتماع و طفل کانون این هسته را تشکیل می‌دهد؛ زیرا کودک در درون خانواده پرورش می‌یابد و اجتماع را به وجود می‌آورد. از این رو چنانچه به وضع اطفال و خواسته‌ها، امیال و مقتضیات کودکی آنان توجه شود، بی‌شک قسمت اعظم تبهکاری‌هایی که در جوامع به وقوع می‌پیوندد، از میان خواهد رفت. بنابراین مسأله نگهدا

ری و تربیت اطفال و اداره امور مالی و معنوی آنان در این سن اقتضای توجه و دقت بیشتری را دارد. اسلا‌م به موضوع کودکان توجه خاصی را مبذول داشته و سعی نموده با قوانین آسمانی خود عواطف انسان‌ها را برانگیخته و برای این قشر معصوم اجتماع، موقعیتی شایسته به وجود آورد. در آیه 233 سوره بقره آمده است: «والوالدات یرضعن اولا‌دهن حولین کاملین لمن اراد ان یتم الرضاعه و علی المولود له رزقهن و کسوتهن بالمعروف لا‌تکلف نفس الا‌ وسعها;»؛ مادران باید 2 سال تمام فرزندان خود را شیر دهند. آن که خواهد فرزند را شیر تمام دهد، برعهده صاحب فرزند (پدر) است که خوراک و پوشاک مادر را به حد متعارف بدهد و هیچ کس را تکلیف جز به‌اندازه طاقت نکنند. در آیه 6 سوره طلا‌ق نیز آمده است: «; و ان کن اولا‌ت حمل فانفقوا علیهن حتی یضعن حملهن فان ارضعن لکم فاتوهن;»؛ یعنی به زنان مطلقه اگر حامله هستند تا وقت وضع حمل نفقه دهید. آن‌گاه که فرزند شما را شیر دهند، اجرتشان را با قرارداد متعارف میان خود بپردازید. خداوند همچنین در آیه 151 سوره انعام می‌فرماید: «لا‌تقتلوا اولا‌دکم من املا‌ق نحن نرزقکم و ایاهم و لا‌تقربوا الفواحش ما ظهر منها;»؛ هرگز فرزند خود را از بیم فقر نکشید. شما و آنها را روزی می‌دهیم و دیگر به کارهای زشت آشکار و پنهان نزدیک نشوید.بدین ترتیب حضانت در فقه امامیه عبارت است از ولا‌یت و سلطنت بر تربیت طفل و آنچه متعلق به اوست، مانند خوابانیدن وی در رختخواب، نظافت و شست‌وشو و سرکشی کردن به او و موضوعاتی مانند‌آن. در حقوق مدنی ایران مبنای حقوقی حضانت همان‌‌گونه که در ماده 1168 قانون مدنی آمده است هم حق و هم تکلیف ابوین است؛ اما این حق مطلق نبوده و اعمال آن موکول به داشتن صلا‌حیت اخلا‌قی پدر، مادر و جد یا شخص ثالث دیگر، مقیم بودنشان در محل سکونت طفل و سرانجام کوشش آنها در مواظبت از مولی‌علیه است. در ماده 1178 قانون مذکور نیز آمده است: «ابوین مکلف هستند در حدود توانایی خود به تربیت اطفال خویش برحسب مقتضی اقدام کنند و نباید آنها را مهمل بگذارند.» بنابراین حضانت حقی نیست که صرفاً به خاطر استفاده پدر، مادر و جد یا شخص ثالث دیگر که عهده‌دار حضانت طفل هستند تأسیس شده باشد؛ بلکه حقی است که غایت آن مصلحت جامعه بوده و وظیفه‌ای است که براساس آن قانونگذار، والدین را در نگهداری و تربیت طفل، نسبت به دیگران برتری و سلطه قانونی داده است.در نتیجه می‌توان گفت که حضانت ترکیبی است از حق و تکلیف؛ حق است به دلیل اختیاراتی که به سرپرست طفل می‌دهد

و حق تقدمی‌است که برای او به وجود می‌آورد و اما تکلیف است به جهت این که هدف از ایجاد آن حفظ حقوق عمومی‌به ویژه رعایت مصلحت طفل می‌باشد نه حفظ منافع سرپرست؛ بلکه صلا‌حیت اعمال حق حضانت در حقوق مدنی ایران از ابتدای تولد طف

ل تا هنگام بلوغ او توأمان برعهده پدر و مادر است. قبول حضانت مادر امری است که مورد قبول قانونگذار ایران می‌باشد؛ زیرا به موجب ماده 1171 قانون مدنی، در صورت فوت یکی از ابوین، حضانت طفل با آن که زنده است، خواهد بود؛ هرچند متوفا پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد. از این رو اگر پدر طفلی ولو یک‌روزه فوت کند، مادر او خواهد توانست حضانت او را تا هنگام خروج از حجر تصدی نماید. لا‌زم به یادآوری است که مسأله اولویت والدین در اجرای حق حضانت، هم مربوط به زمان ازدواج و هم مربوط به زمان پس از انحلا‌ل نکاح می‌باشد و این موضوع به عنوان یک قاعده آمره پذیرفته شده است.

ضمانت اجرای حضانت در حقوق ایران
ضمانت اجرای حضانت در حقوق ایران به نحو اختصار عبارت است از:
1- ضمانت اجرای جلوگیری از اعمال حق حضانت
ماده 632 قانون مجازات اسلا‌می‌در این مورد گفته است: «اگر کسی از دادن اطفالی که به او سپرده شده است، در موقع مطالبه اشخاصی که قانوناً حق مطالبه دارند، امتناع کند به مجازات حبس از 3 ماه تا 6 ماه یا به جزای نقدی از یک میلیون و 500 هزار ریال تا 3 میلیون ریال محکوم خواهد شد.»
2- ضمانت اجرای خودداری از اعمال حضانت

ماده 1172 در این خصوص می‌گوید: «هیچ یک از ابوین حق ندارند، در مدتی که حضانت طفل به عهده اوست، از نگهداری او امتناع کند، در صورت امتناع یکی از ابوین، حاکم باید به تقاضای قیم یا یکی از اقربا و یا به تقاضای مدعی‌العموم نگهداری

طفل را به هر یک از ابوین که حضانت به عهده اوست، الزام کند;»

3- ضمانت اجرای عدم مواظبت از طفل
ماده واحده ماده 1173 اصلا‌حی قانون مدنی (که به نحو مشروح توضیح داده شد) تکلیف را روشن نموده است.
در مورد مسؤولیت حقوقی کسی که نگهداری یا مواظبت

از مجنون یا صغیر قانوناً به او سپرده شده، هرگاه تقصیری در نگهداری و مواظبت آنها نموده و زیانی به آنها وارد شود، مسؤول جبران زیان وارده خواهد بود. در این مورد ماده 633 قانون مجازات اسلا‌می‌گفته است: «هرگاه کسی شخصاً یا به دستور دیگری طفل یا شخصی را که قادر به محافظت از خود نمی‌باشد، در محلی که خالی از سکنه است، را نماید به حبس از 6 ماه تا 2 سال و یا جزای نقدی از 3 میلیون تا 12 میلیون ریال محکوم خواهد شد.»

با توجه به موارد مذکور چکیده عناوین مارالذکر جهت اجرای مفاد آن برای طرفین ضروری است:
1- عدم تسلیم طفل به کسی که حضانت بر عهده اوست، 3 تا 6 ماه حبس و تا 3 میلیون ریال جریمه را در پی دارد.

2- عدم مواظبت از طفل یا انحطاط اخلا‌قی مانند اعتیاد، اشتهار به فساد، تکرار ضرب و تکدی‌گری موجب سقوط حضانت و مستوجب مسؤولیت مدنی است.
3- در صورت ممانعت از استرداد طفل، ممانعت کننده به حبس محکوم شده تا عمل استرداد انجام شود.
4- منع ملا‌قات طفل برای طرف دیگر تا 2 بار جزای نقدی و برای بار سوم موجب سلب حضانت می‌گردد.
5- در صورت امتناع از پذیرش حضانت، دادگاه طرف مقابل را الزام و اگر الزام میسر واقع نشد، حضانت به شخص ثالث واگذار و با هزینه پدر و مادر اداره خواهد شد.
6- فاسد بودن مادر مانع ملا‌قات فرزند نخواهد شد؛ زیرا ملا‌قات فرزند حق فطری و طبیعی یک مادر است.
7- تعیین زمان و میزان ملا‌قات در صورت نبود توافق طرفین با دادگاه است.
8- در صورت بالا‌ رفتن هزینه زندگی، مادری که حضانت طفل بر عهده اوست، می‌تواند از دادگاه تقاضای افزایش نفقه را بنماید.
توضیح اینکه با رسیدن سن بلوغ (در پسر 15 سال تما

م قمری و در دختر 9 سال تمام قمری) دادگاه خود را فارغ از رسیدگی درخصوص حضانت دانسته و فرزندان حق انتخاب ادامه زندگی نزد یکی از والدین را خواهند داشت که در هر صورت تأمین مخارج زندگی با پدر خواهد بود.

تنبیه طفل
شکی نیست که پدر و مادر به عنوان والدین و مربی

کودک برای تربیت و تأدیب و جلوگیری از انحراف او می‌

توانند تا حدی که شرع انور اسلا‌م به آن اشاره داشته است، از تنبیه (حدود 3 ضربه و در برخی روایات، تا 6 ضربه که جای آن سرخ یا کبود نشود) استفاده کنند؛ اما این بدان معنا نیست که ضرب و شتم و اعمال خشونت بر فرزند برای تربیت بی‌اشکال است و تأثیر منفی ندارد.
اصل اساسی و اولیه اسلا‌م که نقش تربیتی و اصلا‌حی عظیمی دارد، همان تشویق و تحریک و ترغیب به کارهای خوب است که متأسفانه خانواده‌ها به دلا‌یل مختلف به آن کم توجهی می‌کنند. قانون هم در صورتی این اختیار را به والدین داده است که پا از حدود مجاز فرا نگذارند، در غیر این صورت تنبیه آنان حالت غیرقانونی پیدا نموده و به مانند سایر افراد به مجازات‌های قانونی محکوم خواهند شد؛ زیرا ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند؛ اما به استناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود، تأدیب و تنبیه نمایند.
اقدامات والدین و اولیای قانونی و سرپرستان صغار و محجورین که به منظور تأدیب یا حفاظت آنها انجام می‌شود، باید در حد متعارف و معمول و صرفاً در جهت تأدیب و تربیت طفل صورت گیرد، همان طور که شق اول ماده 59 قانون مجازات اسلا‌می‌هم در این مورد تأکید کرده است.
بنابراین همان‌طور کهآورده شد، والدین و مربی کودک جهت تربیت و تأدیب و برای جلوگیری از انحراف وی می‌توانند تا حدی که شرع مقدس به آن اشاره داشته است، عمل نمایند.
حدود تنبیه، متأسفانه در قانون ما به طور واضح و شفاف تبیین و مطرح نشده و تعریفی از آن که حد و مرز تنبیه را مشخص نماید، در قانون نیامده است که والدین تا چه حد و با چه وسیله ای مجاز به تنبیه هستند، قانون تنها به یک مورد اشاره مختصر نموده و موارد دیگر را احصا و یا لا‌اقل روشن نکرده است.
در این زمینه روایاتی از ائمه داریم که حدود تنبیه طفل را روشن نموده و پدر را در صورت تنبیه طفل که منجر به سرخ یا کبود شدن بدن کودک گردد، به پرداخت دیه محکوم نموده است.
از جمله وصایای حضرت پیغمبر (ص) این بود که فرمود: «برای تأدیب بیش از 3 ضربه نزن و اگر چنین کردی، روز قیامت قصاص خواهی شد.»
با تعمق و دقت نظر در شرایطی که در روایات بدان اشاره شد و همین طور سخنان گهربار معصومین (ع)، تنبیه یک اصل حکیمانه است نه شیوه خشونت‌آمیزی برای جبران ناتوانی‌های والدین در تربیت کودک، حتی در روایات داریم که والدین مجاز نیستند کودکان کمتر از 7 سال را حتی برای وادار کردن به نماز کتک بزنند؛ زیرا اسلا‌م دین رأفت و مهربانی است و چنانچه دستورهای حکیمانه آن را سرلوحه زندگی قرار دهیم، بی‌تردید زندگی مناسبی

خواهیم داشت.
در نهایت هرگاه قانون حدود تنبیه را تبیین و احصا نکند، همچنان راه برای سوءاستفاده افراد و تضییع حقوق کودکان باز خواهد بود. در ماده 1173 اصلا‌حی مصوب سال 76 قانون مدنی آمده است: «هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلا‌قی پدر یا مادری که طفل تحت حضانت اوست، صحت جسمانی و یا تربیت اخلا‌قی طفل در معرض خطر باشد، محکمه می‌تواند به تقاضای اقربای طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند، اتخاذ کند;» ملا‌حظه می‌گردد در این قانون نیز به تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف اشاره شده و حال آن که حد متعارف در پرده‌ای از ابهام قرار گرفته است که امیدواریم هرچه سریع‌تر شاهد رفع خلأهای قانونی، اجرایی و حمایتی از کودکان باشیم.

در پایان بحث متذکر می‌شوم که والدین به هیچ وجه نمی‌توانند فرزندان خود را خارج از حدود تأدیب، تنبیه نمایند. همچنین مطابق شق 5 ماده 1173 اصلا‌حی مصوب 76 قانون مدنی که در بحث حضانت آورده شده است، نمی‌توانند طفل خود را خارج از حد متعارف مورد ایراد ضرب و جرح قرار دهند.

بنابراین در صورتی که ابوین طفل خارج از حد متعارف و موارد قانونی اشاره شده، نسبت به تنبیه طفل خود اقدام نمایند که در نتیجه منجر به ایراد ضرب و جرح و یا قتل طفل شود، به تناسب نتیجه حاصل شده از ارتکاب جرم، به مثابه سایر مجرمان به تحمل مجازات‌های قانونی محکوم خواهند شد. در ماده 1179 قانون مدنی آمده است: «ابوین حق تنبیه طفل خود را دارند؛ ولی به استناد این حق نمی‌توانند طفل خود را خارج از حدود تأدیب، تنبیه نمایند.»

حضانت نگهداری و تربیت طفل است به گونه ای که صحت جسمانی و تربیت وی با توجه به نیازمندیهای حال و آینده او، و وضع و موقعیت والدین طفل تأمین گردد. مسأله حضانت و اولویت هر یک از پدر و مادر برای نگهداری و سرپرستی طفل بیشتر زمانی مطرح می گردد که آنها از هم جدا می شوند، مشهور فقها و به تبع آن قانون مدنی ایران برآنند که مادر برای حضانت فرزند پسر تا 2 سال و برای دختر تا 7 سال شایسته تر است.
در حقوق فرانسه نیز حضانت تحت عنوان «ولایت ابوینی» مطرح شده است که علاوه بر سرپرستی کودک، ولایت بر اموال او را نیز در بر می گیرد. ظاهراً حضانت برای مادر حق و برای پدر حق و تکلیف است؛ اگر چه نظرات مخالف نیز در این زمینه وجود دارد. مهمترین مسأله در بحث حضانت، حفظ مصلحت طفل است که مورد نظر قانونگذار بوده است؛ به همین جهت چنان که ابوین شایستگی و شرایط اخلاقی لازم را دارا نباشد، این حق از آنها سلب و به فرد شایسته ای که دادگاه معین می کند، اعطا می شود.

نگارنده در این مقاله بر آن است که بطور موجز به بررسی حقوق و تکالیف والدین در قبال فرزندان از دیدگاه قانون مدنی ایران و فرانسه، بپردازد و در پایان بـعضی از

مفاد اعلامـیه جـهانـی حقوق کودک را ارزیابی کرده، نتایجی را

ارائه نماید.

واژگان کلیدی
حضانت، حق، تکلیف، سقوط حضانت، ولایت ابوینی، تعلیم و تربیت خانواده هسته اولیه و شالوده جامعه بشری است؛ به همین جهت حمایت از خانواده و تأمین حقوق افراد آن، از سوی دولتها و قانونگذاران از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این راستا باید دولت ها برای حفظ و تأمین نظم اجتماع و سلامت جامعه، بر روابط افراد در چهار چوب خانواده نظارت داشته باشد و آن گاه که ظلمی بر کسی ـ بخصوص کودکان ـ می رود، اعمال قدرت نمایند.
البته صرفاً با وضع قوانین نمی توان حقوق افراد، بویژه کودکان را که موضوع بحث است، تأمین نمود؛ بلکه برای رسیدن به جامعه مطلوب علاوه بر قانون، باید زمینه اجرایی قانون را نیز فراهم ساخت.
دولت (حکومت) نیز باید ضمن حفظ حریم خصوصی خانواده و تأیید حقوق افراد، بنا به وظیفه خویش از ایشان حمایت کند. و با آگاهی دادن به جامعه و بالا بردن سطح فرهنگ جامعه، شناساندن ارزش های اخلاقی و اجتماعی، زمینه اجرای قوانین حمایتی را فراهم سازد.

حضانت در لغت و اصطلاح
حضانت کلمه ای عربی و در لغت به معنای پروردن است و در اصطلاح عبارت است از نگهداری مادی و معنوی طفل توسط کسانی که قانون مقرر داشته است (لنگرودی، 1368، ج 1، ش1720). معانی دیگر همچون «زیر بال گرفتن، در برگرفتن، در دامان خود پروراندن و پروراندن» نیز برای حضانت ذکر شده است ( معین ، 1371، ج 1، ص1360).
وجه تسمیه حضانت برای پروراندن و امر نگهداری طفل این است که «الحضن» در لغت عربی، زیر بغل تا تهیگاه یا سینه و فاصله دو بازو را گویند و چون مادر، طفل را در بین بازوان و سینه (آغوش) قرار می دهد، گفته می شود که حضانت نموده است (معلوف، 1374، ص 139).

حضانت حق است یا تکلیف والدین؟

اگر به پیروی از اصطلاح مرسوم، حضانت را مطلقاً حق بدانیم، با توجه به مبنی و جوهر حق که عبارت است از «سلطه و اختیاری که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آنها می دهد» (کاتوزیان، 1349، ش195)، در آن صورت والدین در اعمال آن مختارند و تعهدی در قبال طفل و جامعه نخواهند داشت و می توانند قرارداد خصوصی درباره آن منعقد کنند و ضمن آن حق خویش را ساقط یا به دیگران انتقال دهند. ولی اگر حضانت را مطلقاً حکم قانونگذار یا تکلیف ناشی از این حکم بدانیم با توجه به اینکه «حکم عبارت است از اوامر نواهی قانونگذار که یا به طور مستقیم کاری را مباح یا واجب و ممنوع می دارد یا آثار حقوقی خاص براعمال اشخاص بار می کند» (همو)، در آن صورت اولویت والدین در اعمال آن نسبت به دیگران مورد نظر قرار نخواهد گرفت؛ بلکه اولویت در زمره احکام یا قوانین امری قرار می گیرد.
ولی قانونگذار در ماده 1168 قانون مدنی، حضانت را هم حق و هم تکلیف ابوین قرار داده است که نتایج تکلیف بودن حضانت عبارت است از: 1ـ بی اعتباری قرارداد راجع به واگذاری یا اسقاط آن و پرداخت وجه التزام از سوی پدر و مادر؛ 2ـ مکلف در برابر دیگران مسؤول اعمال طفل قرار می گیرد؛ 3ـ در صورت استنکاف از انجام تکلیف، می توان مکلف را ملزم نمود. این نکته در ماده 1172 قانون مدنی ذکر شده که هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده اوست، از نگهداری او امتناع کند و در صورت امتناع می توان او را ملزم نمود (کاتوزیان، 1371، ج 2، ش 378 – 383) البته باید مصلحت طفل نیز رعایت شود. شناسایی حق حضانت برای پدر و مادر مانع از آن است که دادگاه بتواند ـ جز در موارد مقرر در قانون ـ آنان را از این حق محروم سازد (ماده 1175 ق.م). همچنین پدر و مادر می توانند اجرای حق خود را از دادگاه بخواهند و نمی توانند در قبال اجرای تکالیف خود بر حضانت دستمزد بگیرند؛ چون تکلیف آنهاست.
اکثر فقهای شیعه معتقدند که حق نگهداری و حضانت را مادر می تواند از دوش خود بردارد (نجفی، 1367، ج 31، ص 284)، ولی پدر هرگز نمی تواند، یعنی اگر مادر امتناع کرد، پدر به پذیرش مجبور است، یعنی حضانت برای مادر حق، اما برای پدر حق و تکلیف است؛ اما صاحب جواهر به نقل از شهید در قواعد می گوید: «اگر مادر از نگهداری فرزند امتناع نماید، پدر در نگهداری اولویت دارد و اگر هر دو امتناع کنند، ظاهر آن است که اجبار پدر لازم است، و از بعضی اصحاب آمده است که اجبار پدر واجب می باشد. این نگاه به مسأله بهتر است زیرا اگر به غیر از این حکم شود، لازم می آید که حق فرزند تضییع شود» (همو).

اعراض از حق حضانت
آیا دارنده حق حضانت می تواند از آن اعراض کند یا خیر؟ با توجه به ماده 959 ق.م ایران که مقرر داشته: «هیچ کس نمی تواند به طور کلی حق تمتع و یا حق اجرای تمام یا قسمتی از حقوق مدنی را از خود سلب کند» و ماده 960 قانون مذکور که «هیچ کس نمی تواند از خود سلب حریت و یا در حدودی که مخالف قوانین و اخلاق حسنه باشد از استفاده حریت خود صرف نظر کند».
برای والدین حق اعراض از «حق حضانت» امکان پذیر نیست و ماده 1172 نیز همین معنا را صریحاً بیان کرده که «هیچ یک از ابوین حق ندارند در مدتی که حضانت طفل بر عهده آنهاست از نگاهداری او امتناع کنند زیرا این تنها حق سرپرست نیست بلکه امتیازی است در زمره تکالیف (کاتوزیان، 1349، ش 195).
حضانت از روی تسامح، تعبیر به حق شده، و در واقع تکلیفی است که از طرف قانونگذار به پدر و مادر تحمیل شده و در نتیجه قابل اسقاط و واگذاری نیست و نمی توان به موجب قرارداد منتقل کرد یا شرط ضمن عقد خارج لازم، آن را ساقط یا منتقل نمود، بلکه تکلیفی است که قانونگذار به جهت حفظ مصلحت طفل و جامعه بر عهده والدین او گذاشته و جز در

مواردی مانند انحرافات اخلاقی و ثبوت عدم لیاقت آنها که قانونگذار معین کرده، این حق از آنها قابل سلب نیست. لازم به ذکر است در مواردی که پدر و مادر بنا

بر رعایت مصالح طفل بصورت معقول و معروف اقدام نمایند، ورود به حریم خانه ایشان و دخالت دولت و حاکمان در نوع اعمال وظایف والدین در نگاه و اندیشه حقوقی اسلام جایز نیست؛ زیرا این نوع دخالت موجب آسیب پذیری فرزند و نیز بر هم خوردن شاکله طبیعی و اخلاقی خانواده است. در هیچ یک از مکاتب قانونگذاری دولت نمی تواند پرستاری شایسته و یا حاکمی باشد که حکم او از نفوذ لازم در عرصه خانواده برخوردار است. زیرا حضانت یک پشتوانه محبت طبیعی و مأمنی از عشق و فداکاری لازم دارد و با قوانین آمرانه حقوقی یا حکومتی به شکل صحیح سامان نمی پذیرد. مگر آنکه به واسطه عدم شناخت صحیح والدین از وظایف یا آسیب پذیری طفل از رفتار آنان نیاز به بازرسی یا نظارت دولت یا حاکم داشته باشند.

حق تقدم پدر و مادر در حضانت
ماده 1169 قانون مدنی ایران مقرر داشته که «برای نگهداری طفل، مادر تا دو سال از تاریخ ولادت او اولویت خواهد داشت و پس از انقضاء این مدت، حضانت با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم حضانت آنها با مادر خواهد بود».
قانونگذار در این ماده برای آنکه بین پدر و مادر بر سر انتخاب روش لازم برای نگهداری و تربیت او اختلاف روی ندهد، چاره ای اندیشیده است که به اعتبار آشنا بودن به طرز نگهداری طفل، تا دو سال در پسر و تا هفت سال در دختر، مادر را برای نگهداری از طفل بر پدر مقدم داشته است و در این مدت هر عملی که مادر برای نگهداری طفل لازم بداند، انجام خواهد داد و پدر نمی تواند او را منع نموده، یا روش دیگری را بر او تحمیل کند. زیرا تجانس روحی و اخلاقی مادر و آشنایی او به طرز نگاهداری و تربیت کودک در سنین مزبور بیش از پدر است؛ ولی پس از دو سال در پسر و

هفت سال در دختر تربیت اجتماعی را لازم دارند و قدرت پدر نوعاً برای تربیت طفل در این سنین بیش از مادر است. البته نباید از نظر دور داشت که هرگاه مادر یا پدر برای حضانت طفل برگزیده می شود، دیگری باید او را معاضدت و همراهی نماید. البته این حکم قانون است و این مسأله که آیا این حکم، همیشه منطبق با مصلحت طفل است، خود بحث جداگانه ای می طلبد که در این موجز نمی گنجد.

حضانت طفل در صورت جدایی ابوین یا فوت آنها
در صورتی که عقد ازدواج بین ابوین طفل، منحل گردد یا در اثر ناسازگاری بدون ان

حلال نکاح، آنان در محل های جداگانه سکونت کنند، این حق تقدم همچنان باقی است و نمی توان ادعا کرد که پس از جدایی زن و شوهر، دادگاه اختیار کامل دارد تا طفل را به هر کدام که می خواهد یا دیگران بسپارد (کاتوزیان، 1371، ج2، شماره 399 ).
طفل نزد کسی می ماند که در حضانت او بوده است و طرف دیگر نمی تواند بخواهد که طفل در حضانت او قرار بگیرد. البته در این مدت طرف دیگر، حق ملاقات طفل خود را دارد که این مطلب در ماده 1174 قانون مدنی ذکر شده و تعیین زمان و مکان ملاقات در صورت اختلاف بین ابوین با محکمه است.
در صورت فوت یکی از ابوین، مطابق با ماده 1171 قانون مذکور، «حضانت طفل، با آنکه زنده است خواهد بود. هر چند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد».
در این مورد، طرف دیگر زنده، مقدم بر دیگران در حضانت طفل می باشد

و حکم این ماده در موردی هم که پس از فوت پدر ولایت به جد پدری می رسد، قابل اجرا است. در این زمینه «ماده واحده قانون واگذاری حق حضانت فرزندان صغیر یا محجور به مادران آنها» مصوب 6/5/1364 مقرر داشته است که «حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده و یا فوت شده باشند، با ما

دران آنها خواهد بود و هزینه متعارف زندگی این فرزندان چنانچه از اموال خودشان باشد، در اختیار ولی شرعی (وصی یا جد پدری) است و اگر از طریق بودجه دولت یا از بنیاد شهید پرداخت می شود در اختیار مادرانشان قرار می گیرد مگر آنکه دادگاه صـالح در موارد ادعای عدم صلاحـیت مادر حکم به عدم صلاحیت بکند;».

اما در صورت فوت پدر و مادر حضانت به جد پدری و در صورت نبودن او به وصی واگذار می شود. ولی هرگاه از این گـروه کـسی نباشد، حضا

نت با قیـم منصوب دادگاه است و در تعیین قیم نیز مطابق ماده 1232 ق.م خویشان کودک با داشتن صلاحیت مقدم هستند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره ترب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی در pdf :

راهکارهای مشارکت فراگیر و فعال کارکنان مدرسه در مشاوره تربیتی و تحصیلی

راهکارهای نوین تعلیم و تربیت

مقدمه:
اهمیت مسائل دینی و پیاده نمودن این مسائل از جمله حجاب که در جامعه کنونی از هر سو در معرض تیرهای سهمگین تهاجم فرهنگی میباشد موردی است که دشمن پس از ناکام ماندن 8 سال جنگ تحیلی بر کشور ما که کشور جوانی میباشد به فکر حمله از

جهت دیگری نمود و آن تهاجم فرهنگی و تابع مُد و تابع نظریات خود قرار دادن جوانان این مملکت بود. همان روش کهنهای که در عهد رضاخان تجربه کرد و جهت پیشرفت کار خود ابتدا از حجاب زنان شروع نمود و کمکم توانست برای خود پایگاهی ایجاد نماید، پس همین امر انگیزهای بود جهت بررسی مسائل مربوط به حجاب بانوان در جامعه کنونی و راههایی که بتواند ما را به فطرت خداگونه خود بازگرداند.

چگونه است که بسیاری از دانش آموزان کلاسهای بالاتر و حتی مقاطع بالاتر، با اینکه سالها تحت تعلیم و آموزش قرار میگیرند هنوز تا حد بسیار با مسائل اعتقادی دینی بیگانه هستند.
چرا حتی بسیاری از بزرگسالان ما که بعضاً دارای مدارک بالاتر نیز میباشند هنوز احساس نمیکنند که دین برای زندگی آنهاست، آنهم برای تمام زندگی.
سؤالاتی که ذهن مرا بخود مشغول کرده این است که چگونه دانش آموزی که از اول راهنمایی تا کنون مسائل دینی را جزء درسهای مدرسه خوانده است و در خانواده و محیط

اجتماعی هم با آن برخورد داشته است هنوز یک انسان بدون انگیزه است و مسائل اعتقادی در زندگی او آن گونه که زیبنده یک دختر مسلمان است مطرح نمیباشد.

 

جمع آوری اطلاعات (شواهد)
برای بررسی بهتر مسئله لازم دانستم که با چند نفر در زمینه کارم مشورتهایی داشته باشم، سعی نمودم نظرات حداکثر افراد را در کارم دخالت دهم، لذا با مربی پرورشی مدرسه خودمان و معلم دینی به مصاحبه و گفتگو پرداختم و چگونگی کارم را توضیح دادم و از آنها راهنمایی خواستم، ارشادات آنها در تسهیل کارم نقش اساسی داشت. گروه بعدی مدیر و معاونین مدرسه بود، که با آنها صحبت نمود، آنها نیز این کار را پر زحمت و در عین حال بسیار مفید دانسته و البته نظرات و پیشنهاداتی ارائه نمودند که از آنها نیز استفاده شد. چند تن از مشاوران پایههای مختلف و اول

یاء دانش آموزی نیز کسانی بودند که در این مورد با آنها مشورت شد، آنان نیز آنرا مفید دانسته، چند نفر از کادر محترم اداره آموزش و پرورش نیز کار را دیده و آنها را مورد تأیید قرار دادند.
انتخاب راههای پیشنهادی:
راه حلی که برای نقصان یا رفع این مورد به نظرم رسید این بود که در کلاسی که درس

میخواندم به فعالیت پرداخته و در ساعات بحث و گفتگو یا صحبتهای دوستانه افکار دوستان را به سمت پژوهش و تفسیر که باعث تفکر و تعقل در آیات گردد و استفاده از نهج البلاغه و حدیث و داستان زندگی علما و خوابهای روحانی و معنوی آنان و دوستان و سخنان علمای بزرگ کمک بگیرم، تا همکلاسیها با علاقه هم به مسائل درسی پرداخته و هم به رعایت صحیح حجاب بپردازند. مبنای کار من در این زمینه تفکر بوده است که دانش آموزان در طول دوران تحصیل یکساله خود روزی یک مطلب را در زندگی پیاده نمایند طولی نخواهد کشید که تمام مسائل دینی مخصوصاً حجاب را عملاً در زندگی خود پیاده نموده، پس با این دیدگاه چند راهحل در نظر گرفته و آنان را آزمودم.
راهحلهایی که سبب ایجاد انگیزه خودباوری دینی و رعایت حجاب در بین دوستان گردد.
1- تفکر و تعقل پیرامون آیات درس عفاف کتاب دین و زندگی2 در مواقع خارج از ساعات درسی و بحث و گفتگو پیرامون آنچه که تفکر نمودن و بیان نظرات و عقاید خود در گروه همکلاسیها
2- شرکت در نماز جماع و تشویق دوستان به این امر
3- خود به عنوان یک الگوی عملی سعی نمودم مواردی که لازم است یک دختر مسلمان رعایت کند، انجام دهم.
4- نوشتن تحقیق پیرامون مسئله با همکاری دوستان و همکلاسیها و ارسال آنان از طریق مدرسه با همکاری بزرگوارانه مدیر محترم مدرسه به ناحیه و استان.
5- با کمک مدیر و اولیای دانش آموزان نشست پرسش و پاسخ با علماء بزرگ
برپایی و برگزاری جلسات ادعیه
– معرفی دوستان به پژوهشگاه معلم استان جهت استفاده آنان از منابع عل

می آن پژوهشگاه با کمک کارت عضویت ماردم.

مرحله اول

اجرای آزمایش
ابتدا همکلاسیهای خود را که 22 نفر بودند و در درس دین و زندگی گروهبندی شده بودند به صورت همان گروهها قرار داده و در ساعات دینی یا پرورشی و یا بیکاری هر گروه پیرامون مسئله حجاب به بحث و گفتگو و بیان نظرات و عقاید گروه پرداخته و در هنگام اذان ظهر در نماز جماعت شرکت مینمودم و دوستان را به این امر تشویق مینمودم و هنگام صحبت بسیار آرام صحبت میکردم و با ظاهر مرتب و آراسته به مدرسه میرفتم و با احترام کامل با دانش آموزان صحبت میکردم و همیشه سعی مینمودم در مسائل درسی یک قدم از کلاس جلوتر باشم و بتوانم یک الگوی عملی برای همکلاسیهایم باشم.
اجرای عمل انتخاب شده:
همکلاسیهای من در خارج از محیط مدرسه به گونهای که نشانه تمدن غرب میپنداشتند بیرون میرفتند و افراد انگشت شماری در نماز جماعت مدرسه شرکت مینمودند و رفتارها و کلمات نامطلوب را از خود نشان میدادند.

در مرحله بعد:
در کنار روش قبل (مانند تفکر و تعقل در آیات و استفاده از منابع پژوهشگاه استان که قبلاً دوستان را به آن پژوهشگاه جهت تحقیق معرفی نموده بودم و پیاده نمودن روش ایجاد خلاقیت و نوآوری در کلاس و سخنان شیرین و معنوی دبیر دینی و پرورش و ایجاد بحث و گفتگو در هنگامیکه دبیر محترم اجازه میداد و به اقتضای کلاس و حضور فعالتر دوستان گویای نقش دین در زندگی آنان بود.
در مرحله بعد:
هر روز صبح یک آیه یا حدیث پیرامون حجاب بر روی تخته کلاس و قراردادن مسابقه ختم قرآن در بین دوستان و ختم صلوات جهت سلامتی امام زمان(عج) و تسبیح دست دانش آموزان در محیط مدرسه گویای پیشرفت کار در مدرسه بود.
مرحله آخر:
با توجه به محتوای درس دینی که مسائل حجاب و آیات و احادیث درس فعالیت دوستان در کلاس و خارج از کلاس و تشکیل نمایشگاهی با همکاری دبیر محترم دینی و پرورشی نمایشگاه از کارها و خلاقیتهای دوستان که سعی مینمودم منابع علمی را برای آنان معرفی کنم و یا ب مدیر محترم آموزشگاه انجام گرفت با دوستان به بحث و گفتگو میپرداختیم. گفتگوی دوستان گویای این بود که فعالیتهای انجام شده در این زمینه مؤثر بوده است، مدیر محترم مدرسه و دبیر دینی و پرورشی نیز در صحبتهایشان از این وضع اظهار رضایت میکردند، و دوستان در رفتارهای ظاه

ری و رعایت حجاب خود با تفکر و تعمل برخورد مینمودند و شوق بسیاری برای انجام فرائض از خود نشان میدادند و ظاهر آنان بسیار متین و باوقار بود.
گردآوری اطلاعات (شواهد 2 )
گرچه از رفتارها و اظهار نظرهای همکلاسیها و مدیر و معلمان محترم پیدا بود که تغییر و تحول در رفتارهای ظاهری و خودباوری دینی بوجود آمده است، برای اینکه دقیقاً مشخص شود که روشهای بکار گرفته شده مؤثر بوده است یا نه تصمیم گرفتم درباره آنچه انجام دادهام اطلاعات عینی و موثق جمع آوری کنم.
در گفتگویی با معلمان و مدیر مدرسه راههایی را برای مطلع شدن از نتایج کار پیشبینی کردیم.
از آن جمله بود:

1- نظر خواهی کتبی از همکلاسیها درباره موضوع
2- نظرخواهی شفاهی در جلسه بحث و گفتگو از والدین و شورای دانش آموزی درباره روشهای بکار گرفته شده.
3- نظرخواهی مشاورین اهل فن درباره نمونههایی از گزارشها و روش بکار گرفته شده.
4- مقایسه رفتارهای ظاهری و پایبندی به حجاب پیش از آموزش و پس از آموزش.

شواهد جمع آوری شده در این مرحله نشان داد که راههای پیشنهادی مناسب بودند و همکلاسیها از روشها اظهار رضایت میکردند. رفتارهای ظاهری و نمرات درس دینی هم نشان دهنده این واقعیت بود.
در فرآیند آموزش در کلاس قبل از آموزش درصد نمرات همکلاسیهایم پایین بود، اما بعد از آموزش نمرات تمامی دوستان و رفتارهای ظاهری و خودباوری دینی آنان صددرصد تغییر نموده و در درس دینی میانگین نمرات بسیار خوب بود که در بررسی میانگین زیر نشان داده شده است.
میانگین نمرات بعد از اجراء طرح میانگین نمرات قبل از اجراء طرح
18 13

19 16
20 15
از بررسی میانگین نمرات و فعالیتهای معنوی همکلاسیها در مراحل پس از انجام طرح به انجام فرائض رغبت بسیار داشته و میانگین نمرات درس دینی از نمرات قبل از طرح بیشتر بوده است. جهت دستیابی به اطلاعات عینی موثق در روشهای بکار گرفته شده پس از نظر خواهی کتبی از همکلاسیهایم درباره اجرای طرح نتایج ذیل بدست آمد. تعداد همکلاسیهایم 22 نفر میباشد و آخرین امتیاز برای هر سوال 100 میباشد.

تجزیه وتحلیل دادهها:
با بررسی دقیق پرسشنامه و محاسبه هر امتیاز و هر سؤال این نتایج حاصل گردید.
خیلی زیاد کم خیلی کم
تا چه اندازه رعایت حجاب را دوست دارید. 74% 26% ــ ــ
2- رعایت حجاب برای شما در زندگی مفید است؟ 81% 19%
3- رعایت مسائل دینی در چه حد خداشناسی شما را بالا می برد؟
4- تشویق و تقدیر اطرافیان در رعایت مسائل دینی در شما چقدر مؤثر است؟ 0

جمع آوری دادهها:
جمعآوری دادهها میتوانست از دو طرق مصاحبه و پرسشنامه صورت گیرد ولی روش پرسشنامه مطلوبتر به نظر میرسد. در این پریش نامه اسامی افراد خواسته نشده، ولی افراد میتوانستند در پایان نظرات و پیشنهادهای خود را بدهند. در روش مصاحبه، ممکن بود فرد مصاحبه شونده

پاسخهای درست ندهد و با توجه به عامل زمان این روش خودبخود منتفی شود.
خیلی کم کم زیاد خیلی زیاد
ــ ــ 20 % 80 % تا چه اندازه اسلام بیان کننده احکام اساسی لازم برای سعادت بشر است؟
ــ ــ ــ 100 % اعتقاد به خدا در حل مشکلات زندگی کمک میکند؟
ــ ــ 10 % 90 % اعمالی که انجام میدهیم در آخرت حساب و کتاب دارد.
ــ ــ 10 % 90 % به عنوان وظیفه دینی چقدر مقید به رعایت حجاب خود هستید؟
ــ ــ 15 % 85 % نماز ما را از انجام عمل زشت و گناه باز می دارد.

ــ ــ 25 % 75 % کسب علم یک وظیفه دینی است.
ــ ــ ــ 100 % برای حل مشکلات به اولیای خدا توسل میکنید؟
ــ ــ ــ 100 % حضرت فاطمه (س) را الگوی خود میدانید؟
ــ ــ 20 % 80 % کتابهای دینی را مطالعه میکنید؟
تجزیه و تحلیل درصدها:
الف) با بررسی دقیق پرسشنامهها و محاسبه هر امتیاز حاصل گردید که بالاترین امتیاز مربوط به:
– تشویق و تقدیر از دانش آموزان
– اعتقاد به خدا در حل مشکلات زندگی
– توسل به اولیاء خدا برای حل مشکلات
– حضرت فاطمه (س) بهترین الگوی عملی
– حساب و کتاب اعمال در آخرت
– مقید به رعایت حجاب
– بالا بودن درجه خداشناسی با رعایت مسائل دینی
– بازداری نماز از اعمال نادرست و گناه
– اسلام بیان کننده احکام اساسی برای سعادت بشر است.

نتایج:
از آنچه گذشت میتوان به نتایج زیر اشاره نمود.

با اجرای این روشها:
– دانش آموزان به رعایت مسائل اعتقادی علاقه مند شدند و نشاط و شوق آموختن و عمل نمودن به آنها بالا رفته است.
– اکثر همکلاسیها در انجام فعالیتهای مذهبی فعال شدند.
– اکثر دانش آموزان در درس دینی فعال شدند.
– خود پنداره دانش آموزان درباره رعایت حجاب دگرگون شد و اکثر همکلاسیها به خودباوری رسیدند که انجام فرائض دینی دست وپاگیر نخواهد بود، بلکه لذت بخش هم هست.
– مشارکت در ماین همکلاسیها و مسئولین مدرسه افزایش یافت.
– این شکل کار زمینههای رشد اجتماعی-مذهبی همکلاسیها را افزایش داد.
– عادت به مطالعه و پژوهش و تحقیق بیش از پیش در میان هملاسیها گسترش یافت.
– علاوه بر علاقه به درس دینی و رعایت مسائل مربوط به حجاب نشاط و شوق عمل نمودن به باورهای دینی، با مهارت سخنرانی بسیاری از هملکلاسیها و شرکت در مسابقات مختلف فرهنگی تربیتی آنان بیشتر شد.

نمونه ای از روشهای تربیتی قرآن
قرآن کریم کتاب انسان سازی است. این بحر بیکران علم و معرفت و کتاب جا

وید حضرت حق تعالی، سرشار از روشهای متعدد تربیتی برای کمال انسان است.
در نوشته حاضر، نویسنده کوشیده است به نمونه هایی از روشهای تربیتی قرآن کریم، اشاره داشته باشد.
اینک مطلب را باهم ازنظر می گذرانیم.

مفهوم تربیت

تربیت به معنای پرورش انسانها در راستای ایجاد و تصحیح رفتارهای اجتماعی است. از این رو، هرچند که از برخی جهات ارتباط تنگاتنگی با حوزه اخلاقی نیز پیدا می کند که ایجاد فضایل و منش های پسندیده عقلانی و عقلایی و شرعی در خود شخص است ولی توجه به دیگری و اجتماع و رفتارهای اجتماعی در آن اصالت می یابد. از این روست که تربیت را به معنای پرورش دیگری و فعلیت بخشیدن استعدادها و قوای درونی دانسته اند. مربی می کوشد تا با توجه به استعدادها و قوای موجود در شخص از راه به کارگیری روش های خاص آن را به فعلیت برساند.
خداوند در آیات بسیاری خود را به عنوان رب العالمین معرفی می کند که به معنای پرورش دهنده است. خداوند افزون بر آفریدگاری به نقش پروردگاری نیز توجه می دهد؛ زیرا پروردگاری به معنای تربیت و پرورش هر آفریده ای به گونه ای است تا به کمال شایسته و لایق خویش دست یابد. این روش ها شامل مجموعه ای از کنش ها و واکنش های تکوینی و یا آموزه های دستوری است. روش هایی که می توان آن را از حوزه فتنه ها و بلاها و ابتلائات تا حوزه های امتحان و آزمایش و مانند آن ردگیری و شناسایی کرد.

کمال طلبی انسان
انسان ها به طور طبیعی می کوشند تا خود را از نقص برهانند و به کمال برسانند. حتی نوجوانانی که به نظر رفتارهای شکننده و خطرسازی را در پیش می گیرند در راستای دست یابی به کمال گام برمی دارند هرچند که ممکن است که در شناخت مصداقی امر کمالی و یا غیرکمالی اشتباه کرده و به خطا روند. انسان در حوزه اخلاقی می کوشد منش های خویش را به گونه ای درآورد که از نقص به دور و فضیلت های انسانی را در خود نهادینه کند. بخشی از امور اخلاقی و فضایل منشی انسان اختصاصی و مربوط به ذات آدمی است و به نظر می رسد که بازتاب اجتماعی آن کم باشد ولی برخی از آن ها ارتباط با حوزه اجتماعی می یابد که بیشترین اصول و فضایل اخلاقی را دربر می گیرد. از این روست که عالمان علم اخلاق و تربیت از مجموعه ای همانند سخن می گویند و تنها اختلاف میان فضایل اخلاقی و تربیتی در آن است که شخص در علم اخلاق می کوشد تا فضایل را شناسایی و آن را در خود نهادینه کرده و به شکل منش خویش درآورد. از این روست که می توان گفت که در حوزه خودسازی قرار می گیرد. اما اصول تربیتی ناظر به رفتارهای اجتماعی آدمی است و از این روست که دیگر سازی و یا مسایل و اصول اخلاقی مرتبط با جامعه و رفتاری مراد و منظور در علوم تربیتی است.

دانش رشدی
در قرآن داستان هایی از پیامبران گزارش شده است که آنان برای آموزش رفتارهای اجتماعی و کمال یابی به سراغ دیگرانی رفته اند که به نظر ایشان الگوهای عینی و عملی بودند. اکتسابی بودن رفتارها و هنجارهای اجتماعی عامل مهمی است که مردمان را به سوی استادانی رهنمون می سازد که می توانند آدمی را در ایجاد و یا تصحیح رفتارهای درست اجتماعی یاری رس

انند. هنگامی که سخن از آموزش به میان می آید تنها دانش های نظری مراد نیست بلکه دانش هایی نیز مراد و منظور است که آدمی را به رفتارهای درست رهنمون می سازد. از ای دانش به دانش رشدی و کمالی نیز یاد می شود. حضرت موسی(ع) برای دست یابی به رفتارهای درست اجتماعی همراه و همگام با عالم ربانی می شود که از دانش رشدی و لدنی برخوردار بوده است.
آن حضرت(ع) نشان می دهد که تغییر رفتاری تنها اختصاص به زمان خاصی ندارد و انسان در هر سن و یا سطح علمی باشد نیازمند بهره گیری از دانش های رفتاری و مربیان و استادانی است که بتوانند با کنترل و نظارت نزدیک رفتاری آن را شناسایی و ارزیابی و تحلیل خود را از رفتار بیان دارند. به سخن دیگر هر چند که آدمی در برخی از سنین به سادگی و آسانی می تواند رفتارهای خویش را بازسازی و تصحیح نماید و یا در سطوح علمی و سنی پایین تر نیازمندی بیش تری به آموزش و تربیت دارد ولی نیاز به استاد و آموزش و پرورش اختصاصی به سن و یا سطح خاص علمی ندارد و انسان همواره می بایست نیازمندی خویش را به آموزش و پرورش تقویت کند.

رابطه علم و عمل
استاد علامه حسن زاده آملی می فرماید: انسان حد یقف ندارد و هیچ زمان و سنی و سطح علمی نمی بایست به این باور برسد که به پایان راه رسیده است و دیگر نیازی به بالا رفتن ندارد. به نظر ایشان کسی که به این باور رسیده باشد که دیگر نیازی به آموزش و پرورش ندارد به بیماری کم اشتهایی و بی اشتهایی معنوی دچار شده است و می بایست او را درمان کرد؛ زیرا انسان آفریده و عمل خداوندی است که او بی نهایت است و حد و اندازه ای را نمی توان تصور کرد که در آن پایانی است. خداوند می فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی براساس شخصیت و ذات خویش عمل می کند که این حکم و قانون شامل خداوند نیز می شود و از آن جایی که خداوند بی نهایت است عمل او که وجود انسانی است نیز بی نهایت است و آدمی می بایست همواره در جست وجوی بیش تر کمالات علمی و عملی باشد و حدیقفی را برای خود تصور نکند. امیرمؤمنان علی(ع) به فرزند خویش محمد حنفیه می فرماید: ارق فارق؛ بخوان و بالا رو؛ به این معنا که عمل کتبی خداوند که قرآن است را بخوان و بر درجات شناختی و ذاتی خویش بیافزا؛ زیرا قرآن نیز عمل خداوندی است که بی نهایت است و انسان می تواند با خواندن آن هر دم به معنا و درجه و مرتبه ای برسد که پیش از آن نرسیده است.
این خواندن و خوانش می بایست همراه با عمل باشد؛ زیرا عمل است که دانش را به ش

کل علم حضوری جزو ذات بشر می سازد. هرگاه دانشی ذاتی شود و از راه عمل صعود کند: العمل الصالح یرفعه، در آن زمان دریچه دیگری از معرفت و شناخت به روی او گشوده می شود و به معرفت تازه ای دست می یابد و این گونه است که با هر دانش و عمل به آن در حوزه

رفتاری می توان دریچه ای دیگر از دانش گشود و به زاویه تازه ای دست یافت که پیش از آن بر آن نایستاده بود. به سخن دیگر هر دانشی با رفتار و عمل است که آدمی را به درجه ای بالاتر می برد و در آن جاست که آدمی می تواند امور دیگری را ببیند و بشناسد.
به هر حال رفتار آدمی تاثیر به سزایی در ترقی ذات و دست یابی به دانش ها و کمالات تازه دارد. البته از آن جایی که دانش ها و معرفت های آدمی همانند رفتارهای وی دو دسته متضاد می باشد می بایست در پی دانش ها و رفتارهایی بود که از آن به دانش های مفید و رفتارهایی صالح و نیکو یاد می شود. از این روست که حضرت موسی(ع) خواستار دانش های رشدی می شود که قابل عمل باشد و درهای تازه ای از علم و دانش و شناخت و بصیرت را بر وی بگشاید. (کهف آیه 66)
رفتارهای صالح و نیک برخاسته از دانش های رشدی و کمالی است. بنابراین در اصل تربیت می بایست به این نکته توجه شود که تنها دانش های رشدی و کمالی را به تربیت شونده انتقال داد و از او خواست تا آن را به شکل عملی در خود تقویت کند.
بنابراین ممارست اصلی اساسی در آموزش و پرورش قرآنی است. قرآن بر این اساس همواره هر آموزه ای را زمانی تجویز می کند که شخص با تکرار و ممارست توانسته است آن را به شکل منش خویش درآورد. شاید تجربه نبوی در ایجاد امت الگوی عصر خویش بر این اساس و پایه بوده است و قرآن از آن به نزول تدریجی برای آموزش امت یاد می کند.
در آیات چندی چون 192 سوره شعراء و آیه 80 سوره واقعه و 9 سوره حدید سخن از روش تربیتی تدریجی است که از آن به نام تنزیل یاد می شود. تنزیل به معنای نزول تدریجی آموزه های وحیانی است که در یک فرآیند زمانی اتفاق می افتد. شخصی که در تحت آموزش و پرورش تدریجی قرار می گیرد گام به گام آموزش ها را دریافت و با پرورش آن در خود به شکل منش ثابت رفتاری درمی آورد. هدف از تدریجی بودن آموزش و پرورش آن است که شخص با ممارست آن را به شکل ثابت درآورد.
آزمون های پیاپی می تواند برای تثبیت آموزش و پرورشی که انجام شده است موثر باشد. از این روست که هر از گاهی شخص تربیت شونده با آزمون هایی مواجه می شود تا آن چه آموخته و یا عملیاتی کرده را در خود بروز و ظهور دهد. در آیه 155 و 157 سوره بقره سخن از آزمون ها

ی مختلف برای شناخت اهل اهتدا و راه یافته گان است. شخصی که در مسیر هدایت است و می کوشد تا با بهره گیری از آموزش های استادان تربیتی خود را چنان که شایسته خود و جامعه انسانی است بسازد در هنگام آزمون ها خود و توانایی خویش را محک می زند و به

این راه و روش توانایی های خویش را می سنجد و به داوری می گذارد. خداوند در آیه 164 و 165 سوره انعام بیان می دارد که امکانات و مزایای هر انسانی وسیله آزمون او از سوی خداوند مطرح می شود تا هر شخصی با فعلیت بخشی توانایی ها بالقوه در هنگام آزمون های سخت و دشوار راه رشد و تکامل را بپیماید.

رابطه ابتلا با پرورش استعدادها
در حقیقت هرگونه بلا و ابتلایی را نمی بایست شر دانست و با آن معامله شر نمود؛ بلکه از جمله بلایا و ابتلائات آن دسته از بلایایی هستند که در راستای پرورش استعدادها و ظهور و بروز آن انجام می شود. چنان که این مسئله برای حضرت ابراهیم(ع) پیش آمده و خداوند در آیه 124 سوره بقره به آن اشاره کرده است.
بسیاری از مردم نسبت به آزمون ها برخورد منفی و سلبی داشته و واکنش درستی در برابر آن انجام نداده و موضع گیری منفی بروز می دهند؛ زیرا به نظر ایشان هرگونه آزمونی در راستای خوار و ذلیل کردن وی است که در سوره فجر به این نگرش منفی مردمان نسبت به آزمون ها اشاره شده است. درهمین سوره بیان می شود که برخی آزمون هایی را کرامت و تکریم خویش می شمارند که آن ها نیز این گونه نیست؛ زیرا هدف از آزمون ها حتی اگر به شکل خیر و کرامت باشد و یا به شکل از دست دادن نعمتی صورت گیرد به قصد اهانت و یا تکریم نیست بلکه هدف اصلی از آزمون دست یابی اشخاص به کمالات و بروز و ظهور قوا و استعدادهای ایشان است. به نظر می رسد که حتی آن دسته از بلایا که در دنیا به شکل مجازات و تنبیهات می باشد نیز برای بازگردان شخص به مسیر تکاملی است.
براین اساس است که خداوند تنبیهات و مجازاتی را به عنوان مجازات پرورشی یاد می کند. از این رو نمی توان هرگونه مجازاتی را مجازات تعذیبی شمرد بلکه می توان آن را در دسته تنبیهات و تذکرات الهی دسته بندی کرد.
هر مربی می بایست در هنگام خطا تربیت شونده او را آگاه و متنبه کند که مجازات محدود و متعین یکی از راه های بیدار کردن و هوشیار نمودن شخص است.

روش تشویق از دیگر روش هایی است که قرآن برای تربیت افراد از آن بهره می گیرد و به دیگران می آموزد که از آن بهره گیرند.

در روش های تربیتی قرآن تشویق بر تنبیه و انذار مقدم است. (انعام آیه 147 و فصلت آیه 43) از مربیان نیز می خواهد که نسبت به تربیت شوندگان در عمل رفتاری را نشان دهند تا آنان از آن پند گیرند. در حقیقت آموزش و پرورش عملی بسیار مفید و سازنده است.
در گذشته هر شخصی که به جایگاهی دست می یافت می کوشید تا دستگیر دیگران شود و به حکم امر به معروف و نهی از منکر راهنمای علمی و عملی دیگران شود. از این رو بود که در گذشته انسان های کامل بیش تری پدید می آمد و استادان خود را موظف می دانستند تا شاگردانی اخلاقی و کامل تربیت کنند. درس های کوچک و افراد با استادان به نوعی زندگی می کردند. از استاد میرزاهاشم قزوینی حکایت می شود که وی شاگرد خویش را به میان مردم می برد تا در عمل کنش ها و رفتارهای او را زیرنظر گیرد و می گفت که برخی از این آموزش ها نمی تواند در اتاق و بیرون از جامعه انجام پذیرد.
پرورش عملی
اگر به روش خضر(ع) نیز توجه شود این گونه بوده است که وی به جای این که آموزش رشدی خویش را به مجموعه ای از دانش های مفهومی و انتقال آن به شکل علم حصولی اکتفا و بسنده کند، حضرت موسی(ع) را با خود به میان جامعه می برد و در عمل هم خود کارها و رفتارهای خاص آموزشی را در پیش می گیرد و هم شاگرد را به کار عملی وادار می سازد. در داستانی که قرآن گزارش می کند حضرت موسی(ع) ناچار می شود که تن به کار سپارد و کارگری مجانی و رایگان بکند و بی مزدی به دستور استاد دیواری را بنا گذارد. این پرورش عملی بو دکه روش خضری(ع) و حضرت موسی(ع) از آن به آموزش و پرورش رشدی و الهی یاد می کند.
آموزش ها در هر علم و دانشی می بایست افزون بر دانش های نظری که از راه گفت وگو و جدل احسن و استدلال انجام می شود به شکل عملی صورت گیرد. آن چه دانشی را پایدار و به شکل علم حضوری و ذاتی در می آورد شکل عملی آن است. به نظر می رسد که در حوزه ها و مراکز آموزشی کنونی کم تر به آموزش های عملی توجه می شود. آن چه در دانشگاه ها و حوزه های کنونی تدریس می شود علم اخلاق و علم تربیت است نه پرورش اخلاقی و تربیتی افراد. استاد علامه حسن زاده آملی همواره هنگام تدریس شرح فصوص الحکم ابن عربی و مصباح الانس به شاگردان خویش تاکید می کردند آن چه در این کلاس ها آموخته می شود مفاهیم عرفانی است که دانش تعلیمی است و آن چه باید تحقق یابد و انسان را محقق به عرفان کند دانش رشدی و پرورشی است که می بایست زیر نظر استاد انجام شود.
در گذشته هر استادی شاگردی را با خود همراه داشت و یا شماری از شاگردان به شکل نوکر حتی شبانه روز او را همراهی می کردند و این گونه است که حضرت امیرمومنان(ع) می فرماید: انا عبد من عبید محمد (ص) من بنده ای از بندگان و نوکری از نوکران محمد(ص) هستم. روش آموزشی رشدی که در آن زمان به کار می رفت موجب می شد تا

 

شاگردان همه رفتارها و کنش ها و واکنش های استاد را در هنگام خشم و خوشی و سختی و راحتی زیرنظر داشته باشند و استاد نیز شاگردان خویش را نظارت مستقیم نماید. این گونه است که حتی در آموزش های رسمی نیز موفق بودند و استاد آیت حق حائری یزدی به عنوان نمونه از 500 شاگرد خویش سیصد مجتهد مسلم تحویل اجتماع داد که بسیاری از ایشان الگوهای رفتاری و اخلاقی زمانه خویش بودند. هم چنان که استاد سیدقاضی طباطبایی از استادان معروف که هنوز شاگردانی از ایشان چون آیت الله بهجت باقی مانده اند توانسته است ده ها استاد مسلم و عارف کامل و مکمل تحویل اجتماع دهد.
بنابراین نظارت مستقیم و کنترل رفتارهای شاگردان از نزدیک از اصول اصلی آموزش و پرورش قرآنی است که در داستان های بسیاری بدان اشاره شده است و تجربیات نیز به خوبی تاثیر آن را نشان داده است. در حالی که در دانشگاه ها و حوزه های امروز این روش تربیتی به کلی به فراموشی سپرده شده است و کلاس های اخلاق و حتی آموزش های دینی به صورت هزاری برگزار می شود و شاگردان خاص و خصوصی وجود ندارد.
اکنون دیگر نمی توان رفتار عملی استادان را در حوزه های خانوادگی و اجتماعی ردگیری کرد و آنان را الگوهای عینی و عملی خویش قرارداد. این گونه است که بسیاری از آموزش ها به شکل قول بی عمل و بی نظارت است.
این ها بخشی از روش های تربیتی قرآن است که در این مجال کوتاه بدان پرداخته شده است و روش های قرآنی را می توان به بیش از 50 مورد برآورد کرد که امید است تا در آینده و در نوشتاری دیگر بدان ها پرداخته شود. باشد با بهره گیری از این روش های قرآنی بتوانیم در الگوسازی و جامعه پذیری نسل های آینده نقش سازنده و مفیدی داشته باشیم و با عمل به آموزه های قرآنی از مشکلات گوناگون کنونی در آموزش های تربیتی رهایی یابیم.

روشهای تربیت دینی:
مقصود از روشها ، فنون ، شیوه ها و دستور العملهای جزئی است که اهداف آموزش را به ثمر می رسانند .برخی از این روشها عبارتند از :

1ـ روش غیر مستقیم
نتایج استفاده از روشهای غیر مستقیم بسیار مفید تر از روش مستقیم است چرا که در روش مسقیم تذکرات زیاد و متوالی سبب لجاجت و مقاومت منفی می شود و بیان ایرادات و نصایح . احساسات کودک را جریحه دار می کند . علاوه بر این احساس غرور ، خودخواهی و احساس خفت ناشی از پذیرش خطا سبب مقاومت روحی فراگیر می شود.9
روش الگویی ، روش استفاده از مثال ، قصه گویی ، یادآوری نعمات الهی ، نمایشی از جمله روشهای غیر مستقیم هستند.10
در سیره بزرگانی چون آیت ا; بهجت نیز روش غیر مستقیم بسیار دیده می شود . ایشان هیچ گاه به طور مستقیم به شخص نمی فرمایند این کار را بکن یا نه . بلکه در ض

من داستان یا حدیثی قصور و اشتباه اطرافیان را گوشزد می نمایند.11
2ـ استفاده از روشهای فعال
در این روش مشارکت کودکان مد نظر است و مزیت آن تأثیر عمقی آن است ، فعالیت گروهی بچه ها ، واگذاری مسئولیت به ایشان ، وضع قوانین توسط آنها و نظارت و قضاوتشان در مورد افراد خاطی از موارد مهم و موثر است.12

3ـ روش تربیت تلقینی
تلقین مثبت به خود و دیگران از روشهای مورد استفاده در تربیت اسلامی است ، حضرت امام خمینی (ره ) در این مورد می فرمایند : « یکی از چیزهایی که برای انسان مفید است تلقین است ; یک مطلبی که باید در نفس انسان تاثیر بکند با تلقینات و تکرارها بیشتر در نفس انسان نقش پیدا می کند به همین جهت اگر استفاده از روش تلقین در تعلم و تربیت به صورت منفی و تحمیل نباشد بلکه به شیوه مثبت ، آگاهانه و آزادانه انجام پذیرد بسیار مطلوب و موثر خواهد بود.13

شیوه آموزش برخی مفاهیم دینی:
مفهوم دین : در سالهای اول دبستان از پرداختن به معنا و مفهوم واژه دین باید اجتناب کرد زیرا کودکان در این دوره علاقه ای به طرح این مباحث ندارند و فقط باید به تعریف ساده ای بسنده کرد .
مفهوم دعا : در مورد دعا باید چند نکته را در نظر داشت : دعاها باید متناسب با سن و حوزه درک کودک باشد تا لذت بیشتری ببرد . همچون دعاهای کوتاه و دسته جمعی مثل سرود و مناجات که در روح کودکان موثر است . دیگر اینکه دعاها هر چند وقت یکبار عوض شوند تا تازگی و تأثیر داشته باشند.14

در ضمن باید عوامل عدم استجابت دعا را برای کودکان بیان کرد تا شبهه ایجاد نشود که چرا دعایشان مستجاب نمی شود .

مفهوم نماز :
زمینه نماز در روح پاک کودکان و فطرت سلیم آنها موجود است و باید آن را باور کنیم . از سنین نخست دبستان باید کودکان را به تدریج با نماز آشنا کرد و آنها را به گزاردن نماز تشویق و ترغیب نمود . قبل از تعلیم باید مفهوم خدا و دعا برای کودک تبیین شده باشد و علت نماز خواندن را نیز بداند . برای این کار می توان از آموزشهای ساده استفاده کرد البته پرداختن به آموزش برخی دیگر از مفاهیم دینی شیوه های خاص خود را دارند که باید از نظم خاصی برخوردار باشند .آموزش اصول دین و دلایل ساده ای برای آنها،پرداختن به خداشناسی،معاد ،وقوع و ضرورت آن ،نبوت و نیاز انسان به آن از مسائل مهم علاقه مند کردن کودک به خدا و پیامبران و امامان است.15
نتیجه:
هر چه والدین ، معلم یا مربی که تربیت یا قسمتی از تربیت کودک را بر عهده دارند با ویژگیهای کودکان ، نکات روانشناسی و تربیتی آنان آشناتر باشند در امر آموزش م

وفق تراند .
شیوه های آموزش باید اصولی و علمی کاربردی باشند . در آموزش مفاهیم دینی باید عوامل تأثیر گذار را شناخت و آنها را در راستای بهتر شدن امر آموزش جهت داد و از سخنان معصومین ـ علیهم السلام ـ بهره جست ؛ چرا که اگر دیر شود قلب او مشغول به چیزهای دیگر شده و سخت می گردد و دیگر تربیت او امکان پذیر نبوده یا بسیار مشکل و کم اثر خواهد شد . الگوهای رفتاری کودک باید در درجه اول خودشان مسائل اخلاقی و دینی را رعایت کنند چرا که کودکان الگو پذیران خوبی هستند و معمولا از پدر و مادر خود الگو می گیرند .
در آموزش بیشتر باید از روشهای غیر مستقیم استفاده کرد تا موجب مقاومت روحی در کودک نشود و همچنین روشهای فعال بسیار موثر هستند . زهرا مستمند

پی نوشتها:
1- مقدسی پور ، علی ؛ اصول و روشهای آموزش مفاهیم دینی به کودکان ، ماهنامه معرفت ، شماره 75 ، ص 36 .
2- باهنر ، ناصر ؛ آموزش مفاهیم دینی همگام با روانشناسی رشد ، شرکت چاپ و نشر بین الملل ، پاییز 1380، صص 78 ـ 79 .
3- همان ، صص 164 ـ 166 .
4- همان ، صص 172ـ 173 .
5- مطهری ، محمد رضا ؛ محبت نیاز اساسی کودکان ، ماهنامه پیام زن ، ش 119 ، صص 62ـ 65 .
6- باهنر ، ناصر ؛ صص 156 ـ 162 .
7- مظاهری ، حسین ؛ تربیت فرزند از نظر اسلام ، انتشارات روحانی ، قم ، 1378 ، صص 95ـ 112 .
8- قائمی ، علی ؛ نقش پدر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ،
9- قائمی ، علی ؛ نقش مادر در تربیت فرزند ، انتشارات امیری ، تهران ، 1370 ،
10- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، صص 38 ـ 40 .
11- باهنر ، ناصر ؛ همان ، ص
12- مقدسی پور ، علی ؛ همان ، ص 41 .
13- فریادگر توحید ، موسسه انتشاراتی انصاری ، قم ،1379 ، ص 56 .
14- موگهی ، عبدالکریم ؛ روشهای تربیت دینی ، ماهنامه فرهنگی یاس، 1380 ، پ 8 ، ص 42 .
15- باهنر ، ناصر ؛ همان ، صص 146 ـ 246 .

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تراکم جمعیت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تراکم جمعیت در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تراکم جمعیت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تراکم جمعیت در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تراکم جمعیت در pdf :

تراکم جمعیت
تراکم جمعیت راهی است برای سنجش جمعیت در واحد مساحت یا واحد حجم که تا کنون بارها در مورد موجودات زنده به ویژه آدمی به کار بسته شده است.
فرمول بدست آوردن تراکم:

سازمان ملل: جمعیت جهان تا سال 2050 به 9 میلیارد نفر خواهد رسید
________________________________________

سازمان ملل اعلام کرد: جمعیت جهان تا سال 2050 با 40% افزایش به 1/9 میلیارد نفر خواهد رسید. اما بطور تقریبی می توان گفت تمامی این رشد جمعیت مربوط به کشور های در حال توسعه و جهان سوم و به خصوص در 50 کشور فقیر جهان می باشد.
در این گزارشات آمده است که انتظار می رود که تا سال 2050 جمعیت کشور های جهان سوم از 3/5 میلیارد نفر به 8/7 میلیارد نفر برسد اما جمعیت کشور های پیشرفته همچنان 2/1 میلیارد نفر باقی بماند. دبیر کمیسیون بخش جمعیت سازمان ملل می گوید: “بدین

ترتیب یک تراکم جمعیت را در کره زمین شاهد خواهیم بود.” البته بیشتر این جمعیت در کشور هایی متمرکز خواهند شد که از نظر تامین مسکن، امکانات آموزشی و بهداشتی با مشکل مواجه هستند.
پیش بینی می شود که آمریکا به عنوان اولین کشور مهاجرپذیر ج

هان، سالانه پذیرای 1/1 میلیون مهاجر باشد که با این تفاسیر جمعیت امریکا که در سال 2005، 298 میلیون نفر است تا سال 2050 به 394 میلیون نفر برسد. بر طبق همین آمار، رشد جمعیت در 8 کشور جهان _هند، پاکستان، نیجریه، کنگو، بنگلادش، اوگاندا، ایالات متحده امریکا، اتیوپی و چین_بین سالهای 2005 تا 2050 نیمی از رشد جمعیت در کل جهان را شامل شود.
امروزه میزان متوسط باروری در هر زن 6/2 نوزاد است که تا سال 2050 به 2 نوزاد برای هز زن کاهش خواهد یافت. جمعیت هند در اواخر دهه اخیر از جمعیت چین پیشی خواهد گرفت چرا که میزان متوسط باروری در هند برای در هر زن 3 کودک و در چین در هر زن 7/1 کودک است. در فاصله سال های 2000 تا 2005 میزان متوسط باروری در 35 کشور از 148 کشور در حال توسعه جهان، 5 کودک در هر زن بوده است که 30 کشور از این 35 کشور را کشورهای فقیر جهان تشکیل می دهد. روند کاهش جمعیت در چندین کشور در مجاور صحرا

ی بزرگ افریقا و شمال آسیا کندتر از آنچه قبل از این پیش بینی شد، می بوده است.
رابطه‌ی افزایش جمعیت با رشد و توسعه
نیروی انسانی یکی از ارکان مهم توسعه و پیشرفت در

امر تکنولوژی و صنعت هر جامعه محسوب می‌شود
کشورهای متمدن و پیشرفته جهان با توجه به کار و تلاش فراوان و استفاده بهینه از نیروی‌انسانی خود نقش مهمی در پیشرفت جامعه ایجاد می‌کنند و این توسعه و پیشرفت نشأت گرفته از وجدان کاری و تلاش برای بهتر اداره کردن جامعه و پیشرفت و مدرنیزاسیون جامعه خود نقش فعال ایفا می‌کنند و این میسر نمی‌شود مگر با کار فراوان کشورهای پیشرفته‌ای مانند فرانسه، آلمان و ژاپن با دادن انعام و جایزه به خانواده‌هایی که فرزندان زیادی متولد می‌کنند و نیروی کار فراوانی را به جامعه عرضه می‌دارند می‌توانند کارگشا باشند این مطلب را گفتم که مقدمه‌ای باشد برای صحبت‌های اخیر ریاست جمهوری درباره ازدیاد جمعیت.
آیا آقای رئیس جمهور که در صحبت‌های خودشان فرمودند ایران اسلامی ظرفیت بیش از 12 میلیون نفر جمعیت را دارد. آیا فکری به حال تربیت فرهنگی و رشد امکاناتی که در جامعه وجود دارد نیز کرده‌‌ایم منکر این بخش از صحبت‌های ایشان نیستم. امروزه ما چقدر توانسته‌ایم به نیروهایی که از دانشگاه فارغ‌التحصیل شده‌اند اشتغال‌زایی را به وجود آوریم.
چرا سن ازدواج در جامعه بالا رفته ما باید فکری به حا

ل اینان کنیم تا بتوانند زندگی بدون دغدغه‌ای داشته باشند و بعد از آن می‌توان فرزندان صالحی را تحویل جامعه داد و تحصیلات کلاسیک را پشت سر بگذارند و به عنوان نیروی فعال، پویا و دینامیک مشکلات جامعه را حل کنند، نه این‌که سربار جام

عه باشند.
آقای رئیس جمهور! آیا می‌دانید چند نفر معتاد در جامعه وجود دارد شما که دم از ازدیاد جمعیت می‌زنید چرا بسیاری از اساتید دانشگاه را و دانشجویانی که دوره‌های بالای علمی را می‌خواهند طی کنند ستاره‌دار معرفی می‌کنید.
شرایط ادامه تحصیل را از آنان می‌گیرید شما اگر می‌گویید ازدیاد جمعیت، چقدر بودجه برای کارهای تحقیقاتی دانشگاه مدنظر گرفته‌اید ما با کنار زدن دانشجویان موفق و اساتید خبره و گذاشتن افراد ناکارآمد در لیست‌های کلیدی نمی‌توانیم زمینه‌ی پیشرفت برای جوانان فراهم آوریم و ازدیاد جمعیت نیز برای ما نه این‌که مشکل‌گشا نیست بلکه خطرآفرین هم هست امروزه معضلات و بزهکاری اجتماعی که در کشورهای بزرگ وجود دارد و عدم امنیت روانی و جانی مردم و نبودن کنترل لازم نه این‌که مشکلات ما را حل نمی‌کند بلکه باعث افزایش آن نیز می‌شود.
آیا مراکز بهداشت درمان جوابگوی جمعیت کشور ایران می‌باشد که ما به فکر ازدیاد آن افتاده‌ایم ما حرف از ازدیاد جمعیت می‌زنیم اما فکری به حال نخبگان و متفکران جامعه که در المپیادهای مختلف شرکت می‌کنند و عده زیادی از آنان چون زمینه رشد و بالندگی در ایران برای آن‌ها مقدر نمی‌باشد به کشورهای دیگر می‌روند، اقتصاد و صنعت جوامع دیگر را احیا می‌کنند، آیا این‌ها درد نیست.
رئیس‌جمهور محترم، ما به فکر ازدیاد جمعیت هم بودیم، اما اگر زمینه‌ی تلاش، کار و خلاقیت در جوامع خودمان وجود نداشته باشد چه فایده‌ای برای جامعه دارد؟ آیا فکری هم به حال تورم اقتصادی کرده‌اید؟
در شهرستانی که جمعیتی بالغ بر 200 هزار نفر جمعی

ت دارد و دارای یک بیمارستان می‌باشد، آن هم بدون تجهیزات و امکانات پزشکی زندگی می‌کنیم.
آیا ما حاشیه‌نشینان خلیج‌فارس با در دست داشتن منابع گازی باید باز هم مشکل بیمارستان داشته باشیم؟ هنوز در این دو شهرستان کنگان و دیر م

دارس کپری- استیجاری وجود دارد.
پس این همه جمعیت چرا؟!!

جمعیت و پراکندگی آن
براساس آخرین نتایج آمارگیری جمعیت در آبان سال 1375، جمعیت کشور 60/05 میلیون نفر است که 36/8 میلیون نفر (61/3درسد) آن شهری و 23 میلیون نفر (38/3درسد) در نقاط روستایی و بقیه غیرساکن هستند.
تحول رشد جمعیت ایران
جمعیت ایران طی هفتاد سال اخیر از حدود 10 میلیون نفر در سال 1300 شمسی به 60 میلیون نفر درسال 1370 رسیده است. میزان این افزایش در تمام دوره¬ی 70 ساله یکسان نبوده و رشد شتابان آن ازسال 1330 آغاز و تنها طی 40 سال حدود 3/5 برابر شده و از 17 میلیون نفر به 60 میلیون نفر رسیده است.
با توجه به روند جمعیت گذشته و سرشماری¬های انجام شده، رشد سالیانه¬ی جمعیت تحول چشمگیری داشته است. بیشترین رشد جمعیتی در خلال سال¬های 1355 تا 1365 کشور به علت مهاجرپذیری کشور به ویژه ازافغانستان بوده است و پس از آن با کوشش¬های به عمل آمده تا سال 1375 رو به کاهش گذارده است. میزان رشد جمعیت بین سال¬های 70 تا 75 به میزان 1/47 درسد برآورد شده است. رشد سریع جمعیت در ایران،

اثر برنامه‌ریزی¬های اقتصادی، اجتماعی را خنثی و موضوع کنترل جمعیت را بطور جدی مطرح کرده است.
رشد طبیعی جمعیت کشور ایران در حال حاضر حدود 1/41 درسد در سال است؛ یعنی در هر سال نیم میلیون نفر به جمعیت کشور افزوده می‌شود.
از نظر تعداد جمعیت، ایران در میان کشورهای همجوار در خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز در سال 1358 به ترتیب پس از پاکستان، ترکیه و مصر در مقام چهارم قرار دا

شت، ولی به دلیل افزایش سریع جمعیت ایران در سال¬های اخیر، جمعیت کشور ما از سال 1371 به مرتبه دوم پس از پاکستان رسیده است. بنابراین ضرورت تنظیم رشد جمعیت برای کشورهای در حال توسعه¬ی جهان، به ویژه ایران امری حیاتی است.
ساخت جنسی و سنی
در آبان 1375، از 60055488 نفر جمعیت کشور، 30515159 نفر مرد و 295040329 نفر زن بوده‌اند که در نتیجه، نسبت جنسی برابر 103 به دست می‌آید. به عبارت دیگر، درمقابل هر 100 نفر زن، 103 نفر مرد وجود داشته است.
75/6 درسد جمعیت کل کشور را جمعیت ده ساله و بیشتر تشکیل می‌دهد. از جمعیت 10 ساله و بیشتر روستایی 37/6 درسد فعال و از این جمعیت فعال 90/6 درسد شاغل و مابقی بیکاراند.
ساخت سنی جمعیت ایران همانند دیگر کشورهای در حال توسعه، بسیار جوان است به طوری که 56 درسد جمعیت کشور را افراد کمتر از 20 سال تشکیل می‌دهند.
نوع خانوار و پراکندگی آن
در آبان 1375، از کل خانوارهای معمولی کشور،99/69 درسد را خانوارهای معمولی ساکن تشکیل می‌داده‌اند. از این تعداد، 64/12 درسد در نقاط شهری و 57/35 درسد درنقاط روستایی سکونت داشته‌اند. در کل کشور، میانگین تعداد افراد در خانوارهای معمولی

،4/77 نفر به دست آمده است.
این میانگین برای خانوارهای شهری، 4/56 نفر، برای خانوارهای روستایی،5/14 نفر و برای خانوارهای غیرساکن،5/43 نفربوده است.
توزیع جمعیت
توزیع مکانی جمعیت درسطح کشور ناموزون بوده و عوامل جغرافیایی، بسیار متأثر است. هرچند دردهه‌های اخیر این تأثیر تا حدودی کاهش یافته است، اما هنوز عامل عمده در پراکندگی جمعیت ایران محسوب می‌شود. نیمه¬ی غربی به دلیل برخورداری از مح

یطی مساعدتر نسبت به نیمه شرقی، از تراکم جمعیت بیشتری برخورداراست. تمام استان¬های این بخش به جز ایلام، تراکم بیشتری از تراکم متوسط کشور یعنی 35 نفر در کیلومترمربع دارند. با توجه به متوسط تراکم جمعیت کشور، نواحی کم تراکم و پرتراکم جمعیت از نظرجغرافیایی معنی‌دار خواهد بود. بدین ترتیب نیمه¬ی شرقی کشور از تراکمی کمتر از تراکم متوسط کشور برخوردار است. کمبود منابع آب دراثر بارش کم، وجود زمین¬های کویری و شوره‌زار، کمبود زمین با خاک مناسب و وجود اقلیم خشک و نامناسب از عوامل اصلی این تراکم ناچیز جمعیت است. پرتراکم‌ترین استان ایران استان تهران است که درسال 1370 حدود 370 نفر درهر کیلومتر مربع جمعیت داشته است.
آماری جالب از جمعیت کره زمین!
1:جمعیت یک منطقه به معنای تعداد افرادی است که در یک بازه زمانی مشخص در آن منطقه زندگی میکنند.جمعیت تحت تاثیر مرگ افراد تولد و یا مهاجرت آنها تغییر میپذیرد.تفاوت حاصل از مرگ و تولد در افراد یک جامعه به معیار رشد طبیعی معروف میباشد.دولتها در دوره های متناوب نسبت به سر شماری اقدام میکنند.در کشورهائی مانند ایران هند و امریکا این سرشماری هر ده سال یکبار و در کانادا هر پنج سال یکبار انجام میگیرد.
در حال حاضر بیش از شش و نیم میلیارد انسان بر روی ک

ره زمین زندگی میکنند.100 سال گذشته به عنوان قرنی که بالاترین میزان رشد جمعیت را داشت شناخته شده است.جالب است بدانید فقط در 38 سال یعنی از سال 1961 تا 1999 جمعیت کره زمین به دو برابر رسید.جمعیت در سال 1961 سه میلیارد نفر و در سال 1999 شش میلیارد نفر بر آورد شده است. این سرعت بالای رشد جمعیت انفجار جمعیت نیز خوانده میشود.
2: آماری تخمینی از جمعیت جهان در 400 سال اخیر تا

سال 2050
سال 1750: 791 میلیون نفر
سال1850: : 1،262،000،000 نفر
سال1950: 2،518،629،000نفر

سال 2050 (تخمینی) : 8،918،724،000 نفر
همواره آسیا بیشترین جمعیت دنیا را به خود اختصاص داده است و بیشترین رشد جمعیت در قرن گذشته نیز مربوط به قاره امریکا میباشد.
قاره اقیانوسیه نیز همواره کمترین جمعیت دنیا را داشته است.در سال 1750تقریبا 2میلیون نفر ساکن اقیانوسیه بودند که در حال حاضر بیش از 35 میلیون نفر ساکن آن هستند.
3:مقایسه جمعیت قاره ها در سال 2050:
آسیا 5،217،202،000 نفر
افریقا 1،803،298،000 نفر

اروپا 653،323،000 نفر
امریکای جنوبی 767،685،000 نفر

امریکای شمالی 447،931،000 نفر
اقیانوسیه 45،815،000 نفر

4:پدیده شهر نشینی(مهاجرت به شهرها) :

در طول تاریخ همواره مردم علاقه به مهاجرت به شهرها داشته اند.اما در یک قرن گذشته (و شاید بیشتر) این پدیده رشد ویژه ای پیدا کرده است.برای مثال در سال 1880فقط 20درصد مردم انگلیس در شهر ها زندگی میکردند ولی در حال حاضر بیش از 95 در صد انگلیسیها

ساکن شهر ها هستند.در سال 1960 فقط 2 شهر نیو یورک و توکیو در جهان دارای جمعیت بالای10میلیون نفر بوندند در حالیکه این نرخ امروزه به 25 شهر رسیده است.و از این بین 15 شهر در کشورهای در حال توسعه قرار گرفته اند.
نتیحه سیل مهاجرت مردم به شهر ها باعث میشود که در سال 2030بیش از 5 میل

 

یارد نفر در دنیا که شامل 61 در صد از مردم میباشد ساکن شهر ها باشند.
5:آماری از 10 شهر پرجمعیت دنیا در سال 2006 :
1:توکیو (ژاپن، آسیا):34،200،000 نفر
2:میکزیکو سیتی (مکزیک،امریکای شمالی) : 28،000،000
3: سئول (کره جنوبی، آسیا): 22،830،000 نفر
5:سائو پائولو(برزیل،امریکای جنوبی): 20،200،000 نفر
4: بمبئی (هند،آسیا) : 19،850،000 نفر
6: دهلی (هند،آسیا) : 19،700،000 نفر
7:نیو یورک (سال 2005،ایالات متحده،امریکای شمالی): 19،254،630
8: شانگهای (چین،آسیا): 18،150،000
9: لوس آنجلس (ایالات متحده،امریکای شمالی) 18،000،000
10: ازاکا (ژاپن،آسیا) :16،800،000 نفر
6: دلایل افزایش جمعیت دنیا:
یکی از دلایلی که جمعیت دنیا امروزه تا این حد افزایش داشته است میتواند افزایش طول عمر مردم باشد.در واقع انسانها در عصر حاضر بیش از سایر قرون عمر میکنند و این نیز میتواند به علل مختلفی بستگی داشته باشد و از آن جمله میتوان به داروهای جدید و مدرن، بهداشت بهتر، برداشت بیشتر و اصلاح محصولات کشاورزی، توانائی حمل و نگه

داری مواد غذائی تا کیلومترها و در مسافات دور و ; اشاره کرد.
امروزه امید به زندگی نیز تا حد زیادی افزایش داشته است تا جائیکه در ژاپن امید به زندگی 81 سال میباشد.
7: به آمار زیر دقت نمائید:
در سال 2006 در هر ثانیه 4.1 نفر انسان متولد میشود در حالیکه در هر ثانیه 1.8 انسان فوت میشود. رشد طبیعی جمعیت با این حساب 2.4 نفر انسان در ثانیه و 74281173 نفر در هر سال میباشد.
8: ده کشور پر جمعیت دنیا در سال 2006:
1:چین 1،313،973،713 نفر
2: هند 1،095،351،995 نفر
3: ایالات متحده 298،444،214 نفر
4:اندونزی 245،452،739 نفر
5:برزیل 188،078،227 نفر
6:پاکستان 165،803،560 نفر

7:بنگلادش 147،365،352 نفر
8:روسیه 142،893،540 نفر
9:نیجریه 131،859،731 نفر
10:ژاپن 127،463،611 نفر
9:ده کشور کم جمعیت دنیا در سال 2006
1:واتیکان 932 نفر
2:تووالو 11،810 نفر
3:ناورو 13،287 نفر
4:پالائو 20،579 نفر
5:سن مارینو 29،251 نفر
6:موناکو 32،542 نفر
7:لیختن اشتاین 33،987
8:اس.تی.کیت 39،129 نفر
10:باربودا 69،108 نفر
10:در سال 2000 نرخ رشد 1.4 در صد معادل 91 میلیون نفر در سال بود که در سال 2006 به 1.14 در صد یعنی 74 میلیون نفر در سال کاهش داشته است.
81 درصد از افراد بالای 15 سال سواد پا پا یه ای خواندین و نوشتن را دارند.
هر زن 2.6 فرزند دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >