سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله اهمیت قرآن در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اهمیت قرآن در pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اهمیت قرآن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اهمیت قرآن در pdf

اهمیت قرآن  
پس مسئولیت ما که اهل ایمان هستیم در پیشگاه قرآن چیست؟  
قرآن کریم بدون جزئی ترین تغییر و تحریفی در دسترس ما قرار دارد پس آیا ممکن است که از میان ما نمونه هایی مانند آنان پیدا شود؟  
بیایید با قرآن باشیم;  
اهمیت قرآن درآیات قرآن و احادیث:  
آیا قرائت و روخوانی قرآن برای نزدیک شدن به خداوند کافی است؟ و اگر معنای قرآن را نفهمیم روخوانی خاصیتی ندارد؟  
برای اینکه قرآن در زندگی ما تاثیرگذار باشد و حضور آن را لمس کنیم ، چگونه با قرآن ارتباط برقرار کنیم و چه کاری باید انجام دهیم؟  
منابع :  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله اهمیت قرآن در pdf

1 – نظرات فی القرآن الکریم امام شهید حسن البنا (رح)

2 – معالم فی الطریق استاد سید قطب ( رح)

3 – زاد الطریق استاد مصطفی مشهور(رح)

4- المصفی من الصفات الدعاه استاد عبدالحمید بلالی

5- کیف نتعامل مع القرآن العظیم دکتر یوسف قرضاوی

6 – تفسیر فی الظلال القرآن استاد سید قطب ( رح)

7 – تفسر نور دکتر مصطفی خرّم دل

اهمیت قرآن

مطالبی که پیش رو داریدبرگزیده و گلچینی از سخنان و رهنمودهای بزرگان دعوت و حرکت اسلامی و توصیه های چند تن از مصلحان اندیشمند و طبیبان دلسوز بشریت می باشد.کسانی که در عرصه های مختلف جاهلیت عصر حاضر و در تاریکیهای زمان خود و در آن وقتی که بشریت با سرعت سر سام آور و هولناک به سوی هلاکت و نابودی در سیرندو در آن هنگام که انسانیت و ارزشهای انسانی فدای هوسهاو شهوات حیوانی شده است ایشان چون مشعلی فروزان در مسیر دعوت حق و حقیقت و در راه نجات بشریت از این سقوط هولناک پرتو افشانی می کنند.آری این مطالب مختصری از رهنمودهای این عزیزان در رابطه با «اهمیت توجه به قرآن کریم»یا «تکلیف و مسئولیت انسان در قبال قرآن»می باشد

جای هیچگونه شک و تردیدی نیست،که یکی از اهداف و مقاصد والای بیداری اسلامی،بازگشت مردم به ارزشها و معیارها و اصول قرآنی است،تا در پرتو قرآن کریم انسانیت به آرامش فکری و روحی دست پا زد،و از برکات مادی و معنوی حیات شرافتمندانه برخوردار می گردد

منادیان بیداری اسلامی معتقدند،که دور شدن از این سرچشمه فیض و عزت بوده است،که ملت ها را گرفتار جمود فکری و عقب ماندگی نموده است،و هر چه بر سر مردم آمده به علت دور شدن از این کتاب آسمانی و پیام رهائی بخش آن است.کتابی که انسان را به بیداری و هوشیاری و تفکر و اندیشیدن می خواند

و در اینجا ما دوست داریم که خواننده محترم این اهمیت را در متن سخنان و رد کلام زیبا و گهر بار این عزیزان مشاهده کندو با نگاه به این وارستگانی که قرآن را درد زندگی خود واقعیت عینی بخشیده و بافدای جان و مال خود در راه اعدای کلمه حق و خشنودی خداوند متعال پیش رفته و می روند،توجه خود را معطوف قرآن کریم کنیم و ارتباط محکمی بین قلبمان و قرآن ایجاد کنیم ارتباطی که هیچ عاملی نتواند آن را بگسلاند

برگزیده ای از سخنان زیبای امام شهید حسن البنا(رح)تحت عنوان «تکلیف و مسئولیت ما در پیشگاه قرآن کریم»

در حقیقت انسان در مورد موقف و تعامل مردم در پیشگاه کتاب خدا (قرآن کریم )در تعجب می ماند چنانکه پیش از این به برادران گفتم ، موقف مردم در مقابل کتاب خدا در این روزها همانند قصه جماعتی ا ست،که تاریکی آنان را از همه جهات احاطه کرده است

آنان در اعماق ا ین تاریکی قدم بر می دارند،و کور کورانه سیرمی کنند،گروهی به چاله می افتند،و گروهی با سنگ برخورد می کنند وگروهی با همدیگر تصادف می کنند.همچنان کورکورانه در تاریکی تیره و تار به حرکت نادرست خود ادامه می دهند،با این که در پیش رویشان کلید چراغ برق موجود است که اگر انگشتان خود را به آن برسانند،با اندک فشار بر آن می توانند از چراغی روشن و منور برخوردار گردند;هان ای برادران این است حکایت مردم امروز و حکایت قرآن کریم و موقف مردم در پیشگاه کتاب خدا;

تمام جهان در شب دیجور و ظلمانی بسر می برد،تمام جهان در روشهای خود بر غیر راه سعادت سیر می کند،نظام جهانی درمانده است و اجتماع در حال ویرانی و طبیعت گرفتار انحطاط هر گاه مردم برای خود نظامی را وضع کرده اند به واپسگرائی دچار شده اند و هم اکنون مردم راهی نمی یابند جز دعاو ماتم و گریه.و تعجب است که قرآن کریم و کتاب خدای تبارک و تعالی در مقابلشان قرار داردد و از آن بی بهره اند« داستان مردم همانند حکایت شتر ی است که تشنگی آن را در بیابان هلاک می کند در حالیث که در پشت خود آب حمل می کند»

مردم نمی توانند راهی را به سوی هدایت پیدا کنند،در حالی که در پیش رویشان نور کامل قرار دارد !!:«و لکن جعلناه نوراًنهدی به من نشاء من عبادنا و انک تهدی الی صراط مستقیم »شوری-52یعنی:ولی آن را نوری گردانیدیم ،که به وسیله اش هر کس را از بندگان خود بخواهیم هدایت می کنیم و تو ای پیامبر راهنما به صراط مستقیم هستی.-

خداوند چشمان کافران را با این نور باز نکرده است و آنان در زندگی خود بدون راهنما هستند این هم معقول است و هم مقبول ولی مسلمانان را جه شده است؟که به قرآن ایمان دارند و آن را تصدیق می کنند و به آن احترام می گزارند و خانه ای نیست که خالی از قرآن باشد ولی از نور آن بی بهرن اند

واقعیت این است که اهل کفر با نیرنگ و تزویر هر بار تحت عنوانی و از طرق مختلفی بین آنان و نور هدایتشان فاصله ایجاد کرده اند،گاهی از راه سیاست ،گاهی از طریق علم دنیوی و از راه های مختلف چون ثروت،شهوات،تزویر،سلطه و;

و نتیجه این شد که مسلمین منبع این هدایت را فراموش کردندوپیرو کافرین گردیدند در صورتیکه خداوند تبارک و تعالی آنان را از این کار بر حذر فرموده که از روشهای اهل کفر پیروی کنند و یا به تزویرها و نیرنگها ی کافرین متسل گردند

«یا ایها الذین آمن امن تطیعوا فریقاًمن الذین اوتوالکتاب بردوکم بعد ایمانکم کافرین»آل عمران/

«هان ای اهل ایمان ،بترسید از خدا حق ترسیدنش را،و شما را مرگ در نیابد مگر شما مسلمان باشید و چنگ بزنید به رشته خداوند همگی متفرق نشوید»

کاملاً روشن است که سینه های کافران از این آرزو خالی نیست،آرزوی اینکه کاش موءمنین به کفر باز گردند:«ولایذالون یقاتلونکم حتی یرودکم عن دینکم ان استطعوا »البقره/

یعنی « همواره با شما در جنگند تا شما را اگر بتوانند از دینتان باز گردانند.»

علی رغم اینکه کتاب خدا پرده از نیات کافرین برگرفته است،با همه اینها ما داریم خود را در هلاکت و نابودی می اندازیم و در پی اهل کفار حرکت می کنیم .هم اکنون در جائی قرارگرفته ایم که اهل کفر به این نور ایمان ندارد و اهل ایمان هم نسبت به آن نادان هستندو این موقفی دردناک بر علیه بشریت است

پس مسئولیت ما که اهل ایمان هستیم در پیشگاه قرآن چیست؟

ای برادران مسئولیت ما در پیشگاه قرآن4چیز است

1) باید ایمان بیاوریم ایمانی جازم و لازم و قوی که ضعف در آن راه نداشته باشد.و سستی را نشناسد،به اینکه با راه نجات نخواهیم رسید تا آن زمان که روش زندگی اجتماعی ما،از کتاب تبارک و تعالی برگرفته نشده باشد،روشی که از کتاب خداگرفته شده و از آن صادر شده باشدو ایمان داشته باشیم که هر نظام اجتماعی که مبتنی بر قرآن نباشدو از آن سرچشمه نگرفته باشد،در ه9ر بخشی از حیات که باشد روشها بی بنیاد است

2) بر ما لازم است که به سوی کتاب خدا حرکت کنیم و آن را انیس شبهای تار خود قرار دهیم و آنرا به عنوان علم خود بر گزینیم ،بطوریکه به تلاوت و قرائت آن همت گماریم و اجازه ندهیم روزی بر ما بگذرد و با خدای تبارک و تعالی پیوند نداشته باشیم .اسلاف ما رضی الله عنهم بدینسان بوده اند،آنان از قرآن کریم سیر نمی شدند و هیچگاه قرآن کریم را ترک نمی کردند بلکه در آن غنی می شدندبطوریکه رسول الله (ص)آنان را از غلو در قرآن منع می فرمودند

3)بر ما لازم است که در هنگام قرائت قرآن به تلاوت توجه کنیم و در هنگام استماع قرآن آداب آن را مراعات نمائیم و در حد توان به اندیشیدن و تأثیر گرفتن از قرآن کریم اقدام نمائیم

می باید وقتی را برای حفظ و وقتی را برای ذکر اختصاص دهی،و تلاش کنی که از قرآن تأثیر حقیقی را بگیری ;

آورده اند:که سرور ما حضرت عمر(رض)در شبی به شبگردی پرداخت صدائی را شنید که می خواند:«بسم الله الرحمن الرحیم و الطور و کتاب مسطور فی رق منشور و البیت المعمور،و السقف المرفوع،و البحر المسجور،ان عذاب ربک لواقع ماله من دافع;»طور1-

چون این آیات را شنید فرمود :سوگند به پروردگار کعبه که سوگندی حق است ،و سپس در حال بیهوشی به زمین افتاد .یکنفر محابی بنام اسلم او را بر دوش گرفت و به خانه اش برد و حضرت عمر به سبب تأثیر قرآن بر او مدت 30روز بیمار شد که مردم به عیادتش می آمدند

4) برادرم پس از آنکه ایمان آوردیم به اینکه فقط کتاب خداست که عامل رهائی و نجات است بر ما واجب است که به احکام آن عمل کنیم ،احکام قرآن کریم چنانکه بر ما آشکار می گردد،و آنچنانکه ما می دانیم به 2 بخش است

الف) احکام فردی که خاص هر انسان است ،مثل روز،نماز،حج،زکات،و;

ب ) احکامی که مربوط به جامعه می باشد احکامی که مربوط به حاکم است و آن مسئولیت های دولت می باشد مثل حدود و جهاد

; درود و سلام خدا بر سرور ما حضرت محمد و بر خاندان و یاران او باد ;

گوهری از سخنان اندیشمند بزرگ جهان اسلام شهید سید قطب(رح) زیر عنوان نسل بی نظیر قرآنی

در اینجا یک پدیدتاریخی مطرح است که باید دعوتگران اسلام در هر زمان و مکان در باره اش فراوان به تأمل و کندکاو بپردازند.چون در خط مشی این دعوت و جهت گری آن تأثیر حتمی و غیر قابل انکار دارد

باید سرچشمه ای را که آن نسل اول از آن سیراب می شده اند مورد توجه قرار دهیم و باید در برنامه و راهخ و روشی که بر اساس آن بار آمدند دقت نمائیم.آیا در این برنامه هچیزی تغییر و دگرگون شده است ؟

اولین سرچشمه ای که آن نسل از آن سیراب می شدند فقط و فقط قرآن بود .و در داقع احادیث و سنت رسول الله (ص)هم تنها اثری از آثار همین سرچشمه بودند همانطور که حضرت عایشه می فرمایند«خلق و خوی او قرآن بود»

پس قرآن تنها منبعی بود که از آن استفاده می کردند و بر طبق آن خود را می ساختند و بر اساس آن بار می آمدند علت اینکه آن نسل در مرحله تشکل،به کتاب خداا (قرآن)محدود شدند فقدان فرهنگ و تمدن و فرهنگ های جهانی نبود بلکه از یک طرح و برنامه از پیش تعیین شده نشأت گرفته بود

رسول خدا (ص)می خواست نسلی را بسازد که عقلها و قلبهایشان و شعور و بینش آنها پیراسته و کاملاًخالص باشد و در مرحله تکوین یافتن از هر عامل موءثری جز برنامه الهی تعبیر شده در قرآن ،دور و بر کنار باشند

آری،اگر ان نسل در تاریخ به چنان موقعیت منحصر به فردی دست یافتند،به خاطر آن بود که تنها از یک سرچشمه استفاده می کردندولی متأسفانه نسلهای بعدی سرچشمه های دیگری را هم بالین سرچشمه در آمیختند!بدون تردید،آمیختن و آلوده شدن آن سرچشمه نخستین با سایر سرچشمه ها ،اساسی ترین عامل بوجود آمدن این اختلاف فاحش میان آن نسل بی نظیر و منحصر به فرد با دیگر نسلها می باشد

عامل اساسی دیگری علاوه بر «انحصاری بودن منبع مورد استفاده» می تاوان عنوان کرد،اختلافی است که در نحودرک و دریافت از قرآن ،میان آن نسل و دیگر نسلها دیده می شود

آن نسل اول هیچ گاه قرآن را به قصد دانش اندوزی و کسب معلومات بیشتر و یا به منظور تفنن و تلذذ نمی خواندند و هیچ یک قرآن را صرفاً برای افزودن برتوش معلومات افزودند دستاوردهای علمی و فقهی خود ،فرا می گرفتند .مدت آنها از فراگیری قرآن این بود که اوامر و رهنمودهای خدا را در رابطه با خویشتن ،جامعه،رویه و شیوه زندگی کردنشان ،دریابند و پس از شنیدن فرمان الهی،بلافاصله هم بدان عمل نمایند;درست مثل سربازی که در میدان نبرد به محض رسیدن «فرمان روز »آن را به مورد اجرا در آورد !و به همین دلیل اصرار نداشتند که انبوهی از آیات را در یک جلسه فرا گیرند

و به این ترتیب قرآن به عنوان یک برنامه ی واقعنگر ، فعالیت های درونی و زندگی روز مره ی آنها را پوشش می داد و مبدل به فرهنگ پویایی شده بود که با آثار و پدیده های خود ، خط سیر زندگی را دگرگون می ساخت و هیچگاه به کنج اذهان و به لابه لای اوراق محدود نمی گشت

 قرآن گنج های خود را تنها در اختیار کسانی قرار می دهد که با روحیه ی علم برای عمل به آن روی بیاورند

قرآن کریم از مهمترین و غنی ترین وسایل فیض و برکت و چشمه ی روانی است که آب آن هیچگاه کم نشده و هرگز خشک نمی گردد.نه تنها چنین صفتی دارد بلکه منبع راهنمایی و هدایتی است که به وسایل توشه های دیگر و انواع نور و رحمت هدایت می کند

قرآن کریم ما را به تلاوتش که یکی از بهترین وسایل مسلح شدن به سلاح ایمان و تقوا است دعوت می کند و تلاوت نیز ما را به توحید و وحدانیتی ارشاد می کند که آرامش و تسلّی به ضمیر و وجدان پاک و سلیم می بخشد . از لابه لای قصص انبیاء که در این کتاب حکایت شده است به مواعظ سودمندی می رسیم که ما را به زیور تجربه و دانایی و حکمت آراسته می گرداند . همچنین قرآن کریم به اطاعت و فرمانبرداری پیغمبر ارشاد می کند و این بهترین کمک به راه دعوت است . تمام اصول تربیتی که می تواند مردان معتقد رابسازد و قوه ی خیر و نیکویی را در وجودشان شکوفا سازد ،درآن وجود دارد

«ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم » اسراء

عاملی که در جزیره العرب یک قوم جاهلی را با آن همه فساد و گمراهی که داشته اند تغییر داد و سبب شد که از آنان ملتی بسازد که برای هدایت و راهنمایی مردم انتخاب شوند و از بین همان ملت افرادی پیدا شوند که در تمام صحنه های خیر وفضیلت نمونه بوده و شهره ی خاص و عام گشتند افرادی مانند یاسر و سمیٌه ،بلال،صهیب و امثال آنان;

تربیت قرآنی مردانی را دیدیم که درجهاد با نفس و پرهیز از معاصی و آراسته شدن به اخلاق نیک و فضایل اسوه شدند. اسوه ای در صداقت ، وفاداری ، امانت، بردباری، زهد،تقوا، ایثار و;

قرآن کریم بدون جزئی ترین تغییر و تحریفی در دسترس ما قرار دارد پس آیا ممکن است که از میان ما نمونه هایی مانند آنان پیدا شود؟

 

مسلمانان عصر نزول، زمانی که قرآن را تلاوت می کردند و یا می شنیدند، با حضور قلب و تدبٌر و تعمٌق کامل و بدون موانع ذهنی به آن گوش می دادند و هر کس که آن را می شنید درباره اش

می اندیشید مثل اینکه خداوند او را جداگانه مورد خطاب قرار داده است و از شنیدن پندها و نواهی آن متأثر می شدند و هرگاه ندای «یا ایها الذین آمنوا » را می شنیدند با تمام نوجه و دقٌت به آن گوش فرا می دادند . به این ترتیب ایشان خود قرآن زنده ای بودند که حرکت می کردند و راه می رفتند و چنین آن را به شکل عملی نگهداری می کردند . ولی مسلمانان امروزی بدون هیچ رنج و زحمتی اسلام را صاحب شده اند در حالی که تعالیم پاک آن با مزخرفات و بدعت ها مخلوط شده است و اینها در حین تلاوت قرآن تنها و تنها از آواز خوش قاری لذٌت بردند همچون کسی که از نوای موسیقی لذت می برد . و عظمت و جلالت قرآن را به عنوان کتاب رب العالمین نشناختند . بسیاری از مسلمانان کسانی هستند که زندگی و امور دنیوی آنان را سرگرم کرده و عقل ودلشان را ربوده است و قلب هایشان چنان سخت شده که نور قرآن نمی تواند در آن نفوذ کرده و نورانی و منورشان سازد « افلا یتدبٌرون القرآن ام علی قلوب اقفالها » محمد

بیایید با قرآن باشیم;

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آسیب شناسی اقامه نماز در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آسیب شناسی اقامه نماز در pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آسیب شناسی اقامه نماز در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آسیب شناسی اقامه نماز در pdf

آسیب شناسی اقامه نماز  
1) جوانان معتقد:  
2) جوانان اعتقاد گریز:  
3) جوانان متزلزل:  
عوامل بازدارنده در باورمندی  
جوانان به نماز:  
1) نقش منفی محیط خانواده:  
2) نقش منفی محیط آموزشی:  
3) نقش منفی مربیان دینی و پرورشی:  
4) نقش منفی محیط اجتماعی:  
5) نقش منفی برخی نهادهای ارشادی جامعه:  
6) نقش منفی علم زدگی و روشنفکر گرایی:  
7) نقش منفی فشارهای ناشی از جامعه:  
8) نقش منفی احساس گناه در دل جوان:  
9) نقش منفی گروه همسالان:  
10) نقش منفی رسانه های تبلیغاتی  احزاب سیاسی:  
11) نقش منفی سایر عوامل:  
آسیب های ناشی از غفلت از نماز  
1) ابتلا به تنگی معیشت در دنیا:  
2) ابتلا به اضطراب و افسردگی:  
3) از بین رفتن تکیه گاه برای غافل و عدم آرامش:  
4) سقوط و اسارت فرد غافل:  
5) دست و پا زدن در دریای شک و تردید:  
6) کاهش قوه تخیل و خلاقیت در فرد غافل:  
7) تبعیت غافلان از هدایت شیطانی در جامعه:  
8) بی تفاوتی غافل نسبت به حجاب اسلامی:  
9)  حضور در محافل غیر ارزشی:  
10) گرفتار شدن غافل در شهوات:  
11) سستی در انجام وظایف:  
12) قطع ارتباط غافل با علمای دین:  
نتیجه گیری  
پیشنهادات (راهکارهای عملی) :  

آسیب شناسی اقامه نماز

از ابتدای خلقت تاکنون،انسان همواره در پی یافتن پناهگاهی مطمئن و تکیه گاهی قدرتمند بوده تا او را  در برابر مشکلات و مصائب یاری داده و به وجود او آرامش بخشد، در این مسیر هر کس به چیزی دل بسته و او را گمشده خویش تلقی می کند، عده ای به سراغ بت پرستی رفته و به او دل می سپارند،عده ای  زر اندوزی را پیش خود قرار داده و پول و ثروت را درمان همه دردهای خود میدانند و عده ای;

اما در این میان خدا شناسان و انسان های مومن تنها دل به خدا سپرده و شب و روز مشغول ذکر خدا هستند و معتقدند که تنها یاد خدا آرامش بخش دلهاست

نماز یاد و ذکر خداست، نماز تسلی بخش و آرامشگر دل های مضطرب و خسته و مایه صفای باطن است. در این میان در جامعه اسلامیافرادی را می بینیم که کم کم از نماز فاصله گرفته و به جرگه غافلان در می آیند، آنچه در این نوشتار به طور گذرا به بحث و بررسی آن خواهیم پرداخت همین موضوع است که چرا برخی افراد (مخصوصا جوانان) با اهمیت ویژه ای که نماز در دین اسلام دارد و کلید سعادت بشر است از این فریضه غفلت می ورزند و نسبت به آن بی توجه هستند

در ابتدا ویژگی های جوانان را بر شمرده ایم و با دسته بندی جوانان به سه دسته: جوانان معتقد، جوانان اعتقاد گریز و جوانان متزلزل، عوامل باز دارنده در باورمندی جوانان به نماز را مورد بررسی قرار داده و در ادامه چند مورد از آسیب هایی که جوانان در اثر غفلت از نماز به آنها دچار میشوند را بیان نموده ایم و بعد از نتیجه گیری، چند پیشنهاد ارائه شده است

اسلام دین فطرت است و آموزه های حیات بخش آن چونان زلالی گوارا بر کویر دل مینشیند و عطش خداجویی و خداخواهی را فرو می نشاند. جوانی بهار عمر است و نماز، شبنم طراوت بخش این فصل است. باید جوان را شناخت و نماز را به او شناساند. باید به او اجازه داد تا با نیروی فطری و زلال خود آزادانه حقایق را بکاود و گوهر فطرت را از کاوش در صدف طبیعت بیابد

لذا قبل از ورود به بحث در مورد جوان، بی توجهی و غفلت او از نماز و آسیب هایی که در این رهگذر بر پیکره جامعه و جوانان وارد میآید. بهتر است نگاهی گذرا داشته باشیم بر ویژگی های جوانان سپس وارد مقوله غفلت آنان از نماز شویم

در بررسی نظرات و دیدگاه های روانشناسی به تعاریف متفاوتی از دوره نوجوانی و جوانی برمیخوریم
مجموع یافته های تعاریف نشان میدهد که نوجوانی و جوانی از دید روانشناسان، دورههایی است که فرد در آنها، دارای جنبههای افراطی و اغراق آمیز در سلوک و رفتار، توفان و فشار جسمانی، بحرانی ترین دوران زندگی، مرحله دگرگونی ژرف شخصیتی، نابسامانی در ساختار فیزیولوژیکی، بحران خودشناسی، مشکل اجتماعی شدن، مساله جنسی، بیماری های روانی و مانند آنهاست

اسلام نیز این دوره را سکرالشباب تعبیر میکند که بیانگر در هم بودن اندیشهها و عقاید، زمان قدرت نیروی بدنی، شور و توان، رشد توانمندی های جسمانی و عقلانی، آمادگی پذیرش مسوولیت، شکل گیری شخصیت، دوران ابهام و پوشیدگی، شعله وری نیروی شهوانی وشکل گیری احساسات ظریف و سرگردان است

همه جوانان، بحران انقلاب ژرف و شدید شخصیتی را میگذرانند و دگرگونی بلوغ، بر حسب وضعیت اجتماعی، شخص و حتی محیط جغرافیایی و فرهنگی جوانان تغییر میکند

مهمترین نکته ای که در دوره  جوانی قابل ذکر است، آن است که جوان، همه  پذیرفتههای دوران کودکی، به ویژه مسائل مربوط به مذهب را زیر پرسش میبرد و میخواهد با توجه به شخصیت شکل پذیر و استقلال جو، نظامیاز ارزش ها درباره  دین، حقیقت، زیبایی و قدرت به دست آورد. نظام ارزش ها، مبتنی بر شیوه  نگران جوان از زندگی وموقعیت او در جهان و در مورد پدیدههای پیرامونی است

جوانان را از دیدگاه باورمندی میتوان به سه دسته تقسیم کرد

1) جوانان معتقد

   2)  جوانان اعتقاد گریز

 3) جوانان متزلزل

1) جوانان معتقد

در برگیرنده  جوانانی است که افزون بر تثبیت ویژگی های شخصیتی و انگیزشی در آنان، دارای کنش اجتماعی تعریف شده، روشن و شکل یافته ای هستند. اینان با درک شرایط محیطی، شناخت نسبتا دقیق از ماهیت و هویت خود، آگاهی از هنجارها، ارزش ها، اخلاق و آیین اجتماعی جامعه  خود، به مرحله ای از دیدگاه کارکرد رسیده اند که با شناسایی شاخصهای هدفمندی در حال و آینده توانایی نگریستن به چشم اندازهای پیرامونی دارند

2) جوانان اعتقاد گریز

 در بر گیرنده جوانانی است که به دلیل نابسامانی های موجود در محیط خانوادگی، آموزشی و اجتماعی از یک سو و نبود پرورش و آموزش درست، برخوردار نبودن از دیدگاه های اندیشه ای و شناختی، برخورداری از امکانات مالی و رفاهی مهار نشده، اثرپذیری از تجددگرایی و رفاه زدگی، تهیدستی فرهنگی و شناختی در مقولههای گوناگون،خودشیفتگی ناشی از پوچ گرایی فرهنگ خانواده و گروه همسالان، خود باختگی اعتقادی و اندیشه، پذیرش ضد ارزش های طبقه ای و نابهنجاری های دیگر، بر گریبان جامعه و خانواده در آویخته اند. اینان همواره در تعلیق فکری، روحی شخصیتی و رفتاری، بی آنکه ارزش زمان را دریافته باشند، صرفا رفاه پسندی خویش را معیار سرزنش طبقات اجتماعی جامعه می دانند

3) جوانان متزلزل

در بر گیرنده  جوانانی است که در طبقههای گوناگون (بالا، متوسط، پایین) وجود دارند.پیشینه این گروه، نشانگر آن است که باورمندی مذهبی، ناشی از شرایط موجود در محیط خانه بوده است و با برخی از ارزش ها و اخلاقیات و معتقدات آشنایی داشته اند. از دیدگاه روان شناختی، از شخصیتی متزلزل برخوردارند. آسیب پذیری آنان،ناشی از نفوذپذیری احساساتی، دنباله روی کامل و بدون بررسی از همسالان و حتی شخصیتهای کاذب ذهنی، نرمش ناپذیری، خواست غریزی، رایگان گذراندن زمان خود در برنامه  بهره گیران آنان است

عوامل بازدارنده در باورمندی

جوانان به نماز

عوامل متعددی در باورمندی جوانان نقش بازدارنده دارد که در زیر به برخی از آنها اشاره میشود، پر واضح است که بازدارندگی این عوامل با یکدیگر برابر نبوده و برخی تاثیر بیشتر و تعدادی تاثیر کمتری را دارا می باشند

1) نقش منفی محیط خانواده

عوامل بازدارنده در محیط خانواده که به گونه ای در ارتباط با اقامه نماز است. ناشی از چند عامل عمده است که سازش گذرای دوره خردسالی را به نوعی ایستادگی و ناسازگاری روحی و رفتاری تبدیل میکند، اگر چه بحث اجزای آن بسیار گسترده ونیازمند بررسی بیشتر میباشد، اما به دلیل محدودیت در زیر اشاره ای مختصر به آنها خواهیم داشت

الف) رفاه زدگی و تجدد

 در برخی از محیطهای خانوادگی، پدر و مادر، یا دارای نقش انفعالی یا صریحا نقش بازدارنده دارند، اگر پدر و مادر در برابر فریضه  نماز، بی تفاوت باشند  یا آن را کاری عبث و بی نتیجه و ناسازگار با مسائل علمی روز بدانند، بی گمان آثار نامطلوبی در روحیه  جوان بر جا میگذارد که عامل مهمی برای ایستادگی دوباره در برابر ارزشها خواهد بود

ب) عدم هماهنگی گفتار و کردار بزرگسالان

 وجود حالت دوگانگی اندیشیدن، به دلیل پیدایش دگرگونی های ذهنی در جوان، همزمان با رویارویی با تناقصها و تضادهای رفتاری و گفتاری والدین، موجب گسستن رشتههای وابستگی اعتقادی می شود

ج) خودفتوایی

بسیاری از بزرگسالان این گونه خانوادهها، خود نیز دچار فرافکنی رفتاری، از راه توجیه گرایی آن به عنوان ابزار گریز از آگاهیهای سطحی علم زدگی میشوند. در این حالت، ابزار توجیه به عاملی سیستماتیک برای توسل به اصالت عقل، اصالت انسان، بی نیازی ذات باریتعالی، بی خبری از جهان، خودگریزی، شیوه برخورد با تعارض ها و ناسازی ها و سرانجام، خود فتوایی تبدیل میشود

د) بی توجهی والدین

اگر کانون خانواده را مهمترین عامل در شکل گیری شخصیت جوانان بدانیم مسلم است که هر گونه برخورد و واکنشی نسبت به مسائل مذهبی و نماز تاثیر مستقیمی در نحوه  نگرش جوان به این مسئله خواهد داشت، در برخی از خانوادهها، اولیا، خود به نماز اهمیت نداده و اهمیتی نیز به روی آوردن جوانان به نماز نخواهند داد

در برخی دیگر، پدر و مادر علیرغم خواندن نماز نسبت به فرزندان خود بی تفاوت بوده و به امر پایبندی فرزندان به نماز هیچ وقعی نمی نهند

به هرحال این جوان که نسبت به سایر امور زندگی فردی و اجتماعی سربه زیر و تسلیم است. اهل نماز و دیانت نیست. این بدان جهت است که والدین در آن امور تاکید داشته اند اما در امور دینی اصراری به خرج نداده اند. مطمئنا اگر به بعد دینی آنها نیز توجه میشد قطعا خللی در او مشاهده نمی شد

2) نقش منفی محیط آموزشی

از آنجا که زندگی اخلاقی جوان، بازتابی از نفوذ و تاثیر محیط آموزشی بر رفتار اوست، هر گونه نقش راستین یا انفعالی و ناسازی محیط و تعیین کننده  ایده گرایی و رفتاریابی نوجوان و جوان خواهد بود

آنگاه که محیط آموزشی، بدون آگاهی و شناخت از بازتاب های درونگرایی و برونگرایی و ویژگی های درونی جوان، و به صرف بخشنامه، در شرایطی نابسامان و به اجبار، به نماز در مدرسه و امید دارد تا بهانه ای برای گزارش به مدیران داشته باشند. تردیدی نمی توان داشت که میزان وازدگی و بیزاری، گریز و انفعال، خود فتوایی و; چنان افزایش مییابد که سال های پیاپی باید تا کارشناسان و عالمان اسلامی با بکارگیری راهکارهای جبرانی مطالعه شده بکوشند تا با خنثی کردن این گونه نقشهای منفی، جوان را به مقطع بی تفاوتی اولیه برسانند

3) نقش منفی مربیان دینی و پرورشی

فطرت انسان، بسیار نرمش پذیر است. به این مفهوم که برای فرهنگ و محیط، از بین بردن کامل  یا تضعیف تواناییهای بالقوه  ژنتیکی، کاری آسان است. از سویی، تواناییهای بالقوه  انسان در محیط نامطلوب و نامساعد، به آسانی تباه یا نابود می شود; مطالعه  اجتماعی شور و هیجان مذهبی و گرایش جوانان به مذهب، نمایانگر آنست که اگر مذهب در راستای درست آن قرار گیرد، جوان را شیفته و مجذوب میکند

نکته ای که مربیان دینی و پرورشی از آن غافل هستند و یا تخصص آن را ندارند. از این رو، هر گونه خشک اندیشی ناآگاهانه و توجیه کننده  هدف، بویژه در مورد ارزش های دینی، و بخصوص در مورد نماز، باز پس زدن احساس و خواست جوان است. هرچه میزان پافشاری بر اینگونه الزام ها، نابخردانه شدت یابد، بنا به ویژگی ها و طبیعت و ماهیت جسمی – روانی جوان، ستیز گرایی و جدال و موضع گیری و حس خود درست بینی را در او تقویت خواهد کرد

4) نقش منفی محیط اجتماعی

ارضا نشدن نیازهای آرمانی و ارزشی جوان، یا ناشی از کردار و رفتار نابهنجار اوست و یا از نابسامانی و نابهنجاری و تسامح موجود در جامعه سرچشمه میگیرد. اگر چه میتوان در شعار گفت که جامعه  باز، جامعه ای است که با ارضای نیازهای اساسی انسان، به والاترین هدف های وی مجال بروز میدهد، اما از یک سو، همه نیازها را نمی توان مشروع و بخردانه دانست و از سوی دیگر، ارزش های دگرگون شده و مفاهیم ارزشی در دوره جوانی نیز مورد پرسش قرار میگیرند. بنابراین آیا میتوان الگوی بزرگسالی را بر جوان تحمیل کرد ؟

5) نقش منفی برخی نهادهای ارشادی جامعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی در pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی در pdf

آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی  
مقدمه  
آثار موسیقى بر فرد و اجتماع  
اثرات مثبت موسیقی  
تاثیر موسیقی بر کودکان  
مفهوم غنا  
اثرات روحی و معنوی موسیقی  
احکام موسیقى  
صدا و آواز زنان  
منابع  
یادداشت ها  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی در pdf

- چیت سازیان، مرتضی. موسیقی در اسلام. تهران: باشگاه اندیشه، 1386

- فاطمی، ولی. نت شیاطین. قم: حضور، 1386

- اشمیت پترز، ژاکلین. مقدمه ای بر موسیقی درما نی. تهران: اسراردانش، 1384

- استور، آنتونی. موسیقی و ذهن. تهران: نشر مرکز، 1383

- اساتید معارف و مشاوره دانشجویی. آثاردنیوی موسیقی. مرکز مشاوره حوزه علمیه قم

- شرفخا نی خویی، احمد. انسان، غنا، موسیقی. انتشارات مشهور قم، 1380

- زاده محمدی، علی. کاربرد های موسیقی در زمینه های روانپزشکی، پزشکی و روانشناختی. تهران: اسرار دانش، 1384

- جهانشیر، گیتا. تاثیر موسیقی بر روان انسان

آموزه های دینی، اجتماعی و روانی پیرامون موسیقی

از دیدگاه روانشناسی اگر موسیقی بر مبنای آهنگ ضربان قلب تدوین شده باشد و دارای روح سازندگی و بالندگی و نیز حامل پیام ارزشی باشد، می تواند تأثیرات مثبتی بر فرد و جامعه بجا بگذارد. همچنین اکثر روانشناسان متفق القولند که موسیقی یکی از عوامل اصلی ایجاد هیجان بوده و موجب افزایش برانگیختگی در افراد می شود

در شریعت اسلامی آن بخش از موسیقی که حکم غنا را در بر می گیرد، به خاطر ضرر و فسادی که بر روح انسان وارد

می سازد، منع گردیده است و از مطالعه مجموع روایات و احکام اسلامی ملاحظه می شود که موسیقی حرام (غنا) موجب اثرات منفی روحی و معنوی بسیاری همچون: غفلت زدگی، افزایش دلبستگی های مادی و دنیوی، کوتاهی عمر، محرومیت از رحمت الهی، فقر و تهی دستی، عدم استجابت دعا و تخدیر مغز انسان می گردد


مقدمه

در مورد موسیقی باید گفت همانطور که دراسلام خوردن برخی خوراکی ها منع گردیده است و در دیدنی ها، دیدن برخی چیزها جایز نمی باشد، درشنیدنی ها نیز اسلام شنیدن برخی از موسیقی ها را به خاطر ضرر و فسادی که در روح انسان ایجاد می کند منع نموده است و برای موسیقی محدودیت ها و موازینی را وضع نموده چرا که اسلام معتقد است که انسان نباید اسیر احساسات شود ؛ لذا باید توجه داشت که اسلام مخالفتی با ذات موسیقی ندارد. استاد حسین الهی قمشه ای می گوید: “موسیقی یکی از معجزات پیامبر خدا یعنی حضرت داوود (ع) می باشد”. خداوند رحمان نیز در بهشت انسان را به شنیدن موسیقی های دلنواز و صدای خوش وعده داده است

در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که هیچگاه در تعریف و تشخیص دقیق مسائل نمی توان دست به کلی گویی زد؛ مثلاً اینکه بگوییم کتاب خوب است یا بد است، آب خوب است یا بد است، چرا که هر آبی یا هر کتابی نمی تواند برای انسان مفید باشد. لذا در این مقاله تلاش شده است تا میان موسیقی های سالم و ناسالم تفکیک لازم صورت گیرد و سپس به اثرات انواع خاصی از موسیقی اشاره گردد


آثار موسیقى بر فرد و اجتماع

اگر موسیقی، روح سازندگی و بالندگی داشته و احساسات درونی و پسندیده را به ترسیم کشاند، هم برای هنرمند و هم برای جامعه پیام دارد. اما اگر موسیقی حامل پیام ارزشی نباشد، موجب بطالت و بیهودگی، لهوو لغو و در نهایت انحراف و افسردگی در فرد و جامعه می گردد

- تشدید استعدادات روحانی

نوع خاصی از سبک های موسیقی موجب همبستگی روحی و اجتماعی گردیده و میل به همدردی را در فرد بیشتر و وجدان انسانی را تحریک می کند

- بیان عواطف و احساسات

موسیقی به عنوان وسیله ی ارتباط کلامی و غیر کلامی می تواند عامل ابراز عواطف و احساسات باشد

- برقراری ارتباطات اجتماعی

موسیقی در جایی که کلمات به تنهایی ناتوان هستند در ایجاد ارتباط کمک می کند و چون موسیقی فعالیتی مثبت و لذت بخش است بخاطر ترغیب های ذاتی و نیروهای ارتباطی آن غالباً می تواند انگیزش هایی را فراهم کند که باعث پیوستن به گروه و ارتباط با دیگران شود

- موسیقى بم و غم‌انگیز

صداهاى بسیار بم و غیر قابل شنیدن موسوم به اصوات زیر آستانه ای و مادون صوت (Infrasound)، براى انسانها مضر بوده و موجب بروز حالات غیر طبیعى از قبیل اضطراب، نگرانى، غم شدید، ترس و ناامیدى در افراد می‌شوند. همچنین آهنگهای‌ غم‌انگیز موسیقی ‌باعث ایجاد اختلال در خواب، سستی‌ و بی حالی، غفلت‌ و فراموشی، بی‌ رغبتی‌ به‌ دنیا، بدبینی‌ به‌ جامعه‌، غم‌ و غصه‌های‌ بی‌ مورد، سیر شدن‌ از زندگانی و خودکشی، افکار درهم‌ و برهم‌ و درجا زدگی فکری می گردد

اثرات مثبت موسیقی

جان بلکینگ نویسنده کتاب ” نگاه عرف و عقل به موسیقی” معتقد است که موسیقی در تربیت حواس و پرورش عواطف می تواند بسیار مؤثر واقع گردد. حال در اینجا به برخی دیگراز اثرات مثبت موسیقی اشاره می کنیم

1 دادن انگیزه و طرز برخورد مثبت به شنونده

2 کاهش فشار کار و آسان تر نمودن آن

3 کمک به درمان برخی بیماری ها همچون آلزایمر، دمانس، آسیب های مغزی، ناتوانی های جسمی حرکتی، اسکیزوفرنی و پارکینسون

4 ایجاد تغییرات مثبت در خلق وخو

5 حل تضادهای روانی درفرد

6 کمک به برقراری ارتباط با دیگران

تاثیر موسیقی بر کودکان

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پایان نامه علائم، تابلوها و تجهیزات ترافیکی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه علائم، تابلوها و تجهیزات ترافیکی در pdf دارای 84 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه علائم، تابلوها و تجهیزات ترافیکی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه علائم، تابلوها و تجهیزات ترافیکی در pdf

مقدمه      
پیشینه تاریخی        
کلیات       
عملکرد و طبقه بندی علائم   
طرح و کاربرد علائم        
استقرار علائم   
مطالب مربوط به علائم بازدارنده (حکم کنده)        
مطالب مربوط به علائم اخباری (اطلاعاتی)     
نوشتار و ارتفاع حروف فارسی        
مفهوم علامت ایست و رعایت حق تقدم     
نصب علائم ایست و پیش آگاهی        
اندازه علائم و اعداد روی آن   
روشنایی علائم        
خط کشیهای طولی کاربرد و انواع        
خط کشی عرضی و انواع آن   
فلشها و نوشته ها        
خط کشی آزاد راهها         
خط نوشته ها     
پایه های مسیرنما        
مصالح خط کشی         
اجرای خط کشی       
نگهداری خطوط       
منابع      

بخشی از منابع و مراجع پروژه پایان نامه علائم، تابلوها و تجهیزات ترافیکی در pdf

 1ـ دکتر بهبهانی ـ حمید (1374). مهندس ترافیک تئوری و کاربرد . سازمان حمل و نقل و ترافیک تهران . چاپ اول ، تهران

2 ـ آئین نامه علائم راهنمای ایران ـ وزارت کشور ـ انتشارات معاونت آموزش ـ اسفند 1380 ( تهران )

مقدمه

نصب علائم واضح و موثر از جمله ضرورتهای مهندسی راه و ترافیک به منظور بهره وری مناسب از راههای موجود کشور محسوب می شود، جاده ایکه دارای علائم کم و نامناسب است بعنوان یک راه رضایت بخش تلقی نمی گردد، از طرفی استفاده کنندگان از راهها جهت کسب راهنمایی و دریافت اطلاعات مورد نیاز و مقامات مسئول، جهت انجام وظیفه موثر و اعمال قوانین ترافیک، به این علائم متکی بوده و از آنها بعنوان وسائلی که ایمنی تردد جاده ای را افزایش می دهند، استفاده می نمایند

علائم مذکور نه تنها شامل علامت هائی بر روی پایه ها است بلکه خط کشیها، چشم گربه ایها و سایر تجهیزات ایمنی را نیز در بر می گیرد

علائم بایستی چنان باشند که بموقع و بطور مشخص راهنمائیهای صحیح را به استفاده کنندگان از جاده ها ارائه نمایند. اینگونه راهنمائیها بایستی غیر مبهم بوده و بسرعت قابل درک باشند. آنها را نباید زودتر از زمان مورد نیاز عرضه کرد زیرا امکان ازیاد بردن آنها هنگام تردد وجود دارد همچنین نبایستی آنها را دیرتر از زمان مورد نیاز عرضه نمود زیرا در این صورت مانورها و عملیات بعدی استفاده کنندگان به مخاطره خواهد افتاد

انواع علائم و خط کشیهای سواره رو و غیره که مورد استفاده قرار می گیرند بایستی همراه با قوانین مرزوط به خود بکار برده شوند. محدود کردن تعداد انواع علائم موجود به شناخت سریع آنها کمک می کند همچنانکه هماهنگی شکل ، رنگ و حروف بکار برده شده برای هر نوع از علائم نیز برای شناخت سریع آنها مفید است

این کار باعث ایجاد علائم استاندارد برای مقامات مسئول می شود و در وقت طراحی علائم صرفه جویی می گردد. این عمل همچنین به دادگاهها کمک می کند تا یک مفهوم یکسان به علائم استاندارد بدهند

چنانچه شکلها و رنگهای گوناگون رابرای گروههای مختلف علائم بکار بریم، به شناخت سریع آنها کمک می کند، مثلا علائم خطر بشکل مثلث هستند و دارای یک علامت سیاه رنگ همراه با زمینه سفید و حاشیه قرمز می باشند

هماهنگی علائم به تنهائی کافی نیست . هماهنگی علائم بدون هماهنگی در کاربرد آنها می تواند ایمنی جاده را مورد تهدید قرار دهد. برای مثال نصب علائم خطر بفواصل نامناسب از محل در خطر در مناطق مختلف ، راننده ای را که بفاصله مشخصی در منطقه خویش عادت کرده گیج می کند

جهت کسب حداکثر مزایای یکنواختی علائم راهنمائی نه تنها لازم است که علائم یکنواخت باشند بلکه نحوه استفاده از آنها (نصب و روشنائی ) نیز بایستی یکنواخت باشد

پیشینه تاریخی

در سالهای گذشته کوششهای قابل توجهی از طرف سازمان ملل متحد، سازمان کشورهای اروپایی و آمریکائی بعمل آمده بود تا بتوان نوعی یکنواختی در مورد علائم راهها و علائم راهنمائی و رانندگی و خط کشی ها برقرار کرد

در سال 1949 کنفرانسی از طرف سازمان ملل در ژنو بمنظور تجدید نظر و به روز در آوردن سیستم قانون گذاری ترافیک بین المللی منعقد گردید که در زمینه این کنفرانس پروتکل 1949 برای علائم و چراغهای راهنمائی پذیرفته شد.این سند که آنرا پروتکل می نامیدند، سیستمی از علائم را توصیه می کرد که تقریبا به طور کامل متکی به علائم بدون کلمه بود و بر مبنای طرحهای اروپائی طرح ریزی شده بود

در اوایل دهه 1950 گروهی از کارشناسان سازمان ملل ماموریت یافتند تا این موضوع را مورد مطالعه بیشتری قرار دهند و یک سیستم بین المللی را توصیه کنند که در آن بهترین علایم پروتکل و بهترین علائم سیستم راهنمایی و رانندگی ایالات متحده آمریکا گنجانده شود. گزارش آنها که در سال 1952 به اتمام رسید بنام پیش نویس کنوانسیون 1953 معروف است

در سال 1957 کشورهای آمریکای مرکزی یک سیستم علائم راهنمایی و رانندگی را مورد تصویب قرار دادند که کلا بر مبنای پیش نویس کنوانسیون 1953 پایه ریزی شده بود

در سال 1963 کشور کانادا پروتکل را بر طبق نیازهای خود تطبیق داد و در سال 1964 انگلستان پروتکل را برای علائم جاده های بریتانیا اقتباس کرد . در سال 1967 کمیته اقتصادی سازمان ملل متحد برای اسیا و خاور دور (اکافه) نوعی سیستم علائم را توصیه نمود که شبیه سیستمی بود که در پیش نویس کنوانسیون 1953 پیشنهاد شده بود و در همان سال دهمین کنگره آزادراههای پان آمریکن توصیه نمود که کشورهای آمریکائی بعنوان رهنمون ، آئین نامه اینترامریکن را برای ابزار کنترل یکنواخت ترافیک بپذیرند

سیستم علائم در این آئین نامه شبیه سیستمی است که در پیش نویس کنوانسیون 1953 گنجانده شده بود

بعلت اینکه پروتکل و همچنین پیش نویس کنوانسیون 1953 مورد استفاده وسیع قرار گرفته و احتیاج به بازنگری داشتند، سازمان ملل در سال 1968 کنفرانسی درباره ترافیک جاده ها در وین منعقد نمود. این کنفرانس یک پیش نویس کنوانسیون درباره علائم و چراغها تهیه نمود که بنام کنوانسیون 1968 وین معروف است

قسمتهائی از پروتکل و پیش نویس کنوانسیون 1953 در کنوانسیون 1968 وین گنجانده شده است. دولت وقت ایران نیز در کنفرانس وین شرکت نمود و یکی از امضاء کنندگان این کنوانسیون بود. همچنین در ماه می   (may) 1976 تصویب نامه دولت ایران مورد کنوانسیون ترافیک جاده ها و کنوانسیون 1968 وین درباره علائم و چراغهای راهنمائی جاده ها به دبیر کل سازمان ملل تسلیم گردید

در سال 1974 کنفرانس وزیران ترابری کشورهای اروپائی سندی را ، بنام قوانین اروپائی ترافیک جاده ها ، علائم و چراغهای راهنمائی منتشر کرد. این عمل نوعی هماهنگی با کنوانسیون 1968 وین و موافقت نامه اروپائی 1971 و 1973 ژنو می باشد و توسط کشورهای عضو بعنوان قوانین آزادراههای اروپا پذیرفته شده است

کلیات

عملکرد و طبقه بندی علائم

علائم به منظور کنترل و هدایت ترافیک و افزایش ایمنی راهها بکار می روند لذا آنها را باید فقط در محلهائی بکار برد که بتوان به آسانی به اهداف فوق رسید. علائم خطر اگر بطور وسیع در جایی بکار برده شوند که احتمال خطر نمی رود، نمی توانند باعث افزایش ایمنی راه گردند. از طرف دیگر در جائیکه کنترل و هدایت لازم بوده و احتمال خطر وجود داشته باشد عدم نصب آنها به نفع استفاده کنندگان از راه نمی باشد

علاوه بر خط کشی سواره رو و علائم موقتی ، سه نوع علائم اصلی جاده وجوددارد. هر نوع از این علائم دارای شکل اساسی مربوط به خود است و همانطور که در فصلهای بعدی گفته خواهد شد استفاده از بعشی رنگها فقط برای بعضی از انواع علائم محدود می گردد

علائم بازدارنده و حکم کننده ( انتظامی )

این علائم شامل مجموعه علائمی است که مربوط به ضرورت ، ممنوعیت و یا محدودیت می گردند. این نوع از علائم ممکن است مجبور کننده یا ممنوع کننده باشند و کلا باستثناء دو علامت خاص، همگی مدور هستند

این استثنائات عبارتند از علامت ایست که هشت گوشه است و علامت رعایت حق تقدم عبور که مثلث متساوی الاضلاع است و راس آن رو به پائین است . علائم بازدارنده و حکم کننده ممکن است دارای صفحات متمم در پائین باشند که بدینوسیله در رساندن پیام ، علامت مورد نظر را کمک می کنند

علائم خطر ( اخطاری )

این علائم مربوط به خطراتی است که راننده در مسیر با آن روبرو خواهد شد مانند علامت “پیچ” این علائم بشکل مثلثهای متساوی الاضلاع هستند که راس آنها معمولا روبه بالا است. این علائم دارای یکی ـ دو استثناء هستند، مانند علامت تعیین جهت که نشان دهنده تغییر سریع جهت یا انحراف جاده می باشد و علامت خطر در بعضی از تقاطع های خطوط راه آهن و همچنین مثلث معکوس که جزء علائم انتظامی بوده و به منظور هشدار دادن یک توقف یا رعایت حق تقدم می باشد

صفحات مستطیل شکل ممکن است در پائین علامت هشدار دهنده بکار روند تا بدینوسیله اطلاعات داده شده را تکمیل نمایند

علائم اخباری ( اطلاعاتی )

علائم اخباری معمولا اطلاعات مربوط به مسیر، مکانها ، وسائل و امکانات مورد علاقه رانندگان را ارائه می دهد. اکثر علائم اخباری بشکل مربع مستطیل هستند ولی بعضی علائم جهت نما دارای یک انتهای نوک تیز می باشد

طرح و کاربرد علائم

برای اینکه یک تابلو وظیفه محوله اش را انجام دهد باید قادر باشد پیغام خود را به رانندگانی که با سرعت مجاز در جاده مسافرت می کنند بطور واضح برساند. برای نیل به این منظور یک تابلو باید دارای فاصله دید مناسب جهت قرائت، ارزش رسیدن به هدف صحیح ، سادگی محتوی ، طرح ، روشنائی و انعکاس دهندگی موثری باشد

در تهیه علائم در حین طراحی و ساخت ، باید از افزایش بهای غیر ضروری آنها جلوگیری کرد

از مشخصات فوق الذکر خوانا بودن مهمترین آنهاست و این عمل بوسیله اندازه حروفی که بکار برده می شوند تعیین می گردند. ولی اختلاف رنگ ، زمینه و نوع حروف بکاربرده شده نیز مهم می باشد

ارزشی که یک تابلو به منظور ارتقاء یک ” هدف” خواهد داشت متکی به رنگ و اندازه آنست. یک تابلو بزرگ ارزش هدفی کافی را در هر رنگی خواهد داشت، ولی انتخاب محل نصب که ارزش هدفی تابلو را از بین نبرد برای تابلوهای کوچکتر در مناطق شهری ممکن است با مشکلاتی توام باشد

برای سادگی محتوی و طرح ، انتخاب پیامهای سمبولیک، موثرترین راه خواهد بود ولی هرجا ضرورت ایجاب نماید، پیغام باید در کلماتی که بسرعت قابل فهم هستند خلاصه شود

حروف اختصاری کمتر رضایت بخش می باشند زیرا معنی آنها باید یادگرفته شده و به خاطر آورده شود. در پیشنهاد طراحی تابلوهائی که مخصوصا بوسیله مسئولین راهها سفارش داده می شوند از بکاربردن لغت اختصاری باید پرهیز کرد

اندازه ، مهمترین عامل در هزینه تابلو می باشد بنابراین تابلو باید طوری طراحی شود که خوانائی لازم را بدون ضایع کردن فضا ارائه دهد

اگر فرض شود که یک راننده همیشه زمان معینی را برای درک پیغام تابلو بخصوصی لازم دارد، هرقدر سرعت حرکت او بیشتر باشد باید از فاصله بیشتری از تابلو شروع بخواندن پیغام نماید و تا قبل از انحراف توجه راننده به جاده ، خواندن پیام را به پایان رساند

یک راننده برای خواندن علائم، نباید مجبور باشد چشمان خود را بیش از ده  درجه از جاده روبروی خود منحرف نماید بنابراین تا قبل از اینکه موقعیت زاویه ای او به بزرگتر از این حد برسد، باید عمل خواندن را تمام کرده باشد. این موضوع به اضافه مدت زمان لازم برای خواندن و فاصله بین علامت و کناره سواره رو معین کننده فاصله ایست که باید بار اول برای یک سرعت فرضی قابل خواندن باشد

با در نظر گرفتن این ملاحظات ، طرحهائی با اندازه های مختلف برای علائم درست شده اند که برای سرعتهای مختلف مناسب باشند. برای علائم جهت نما و اخباری خوانا بودن کلمات دارای اهمیت فراوان می باشد و اندازه های مختلف حروف مورد استفاده قرار می گیرد

برای علائم سمبولیک ، اندازه های مختلف ارائه گردیده اند

حروفی که تقریبا برای تمام علائم راهها بزبان انگلیسی انتخاب می شود از نوع حروف کوچک با حرف اول بزرگ ، یک نوع الفبا است که در نوع اول حروف روشن روی زمینه تیره و در نوع دیگر حروف تیره روی زمینه روشن نقش بسته است

انواع مختلف علائم، علاوه بر شکلهای متمایز، دارای ترکیبات رنگی متنوعی می باشند. تعداد رنگهای مختلفی که می توان بطور مفید روی علائم مورد استفاده قرار داد، توسط ملاحظات زیباشناسی و فنی محدود می گردند

با استاندارد کردن انواع علائم ، باید یکنواختی در کاربرد، استقرار ، ارتفاع نصب ، روشنائی و انعکاس دهندگی آنها ( با در نظرگرفتن محدودیتهای شرایط محیطی ) حفظ گردد

همانطور که تاکنون تاکید شده ، یکنواختی در استفاده از علائم دارای اهمیت درجه اول می باشد

علائم ترافیک باید در هنگام تاریکی به اندازه روز روشن و موثر باشند. بنابراین علائم را باید روشنائی داد و این عمل را می توان مستقیما توسط یک منبع نور درونی یا بیرونی و یا با تولید انعکاس ایجاد نمود

توصیه می گردد که بطور کلی ، همه علائم خطر، بازدارنده و حکم کننده و جهت نما را در صورتیکه فاصله آنها تا چراغ الکتریکی بیش از 50 متر باشد، در تمام ساعات تاریکی توسط یک منبع درونی یا بیرونی روشن نگاه داشت. هدف این عمل آنست که روشن نگاهداشتن علائم را در جائیکه یک منبع اصلی برق وجود دارد به تدریج الزامی نمود

بعلاوه علائمی که بدین طریق روشن نگاهداشته می شوند باید شب نما باشند تا درصورتیکه منبع برق قطع شود به وظیفه خود ادامه دهند. با چند استثناء مانند علائم توقف ممنوع ، هرجا که علائم روشن نگاهداشته نمی شوند، باید آنها را منعکس کننده نمود. لازم به تذکر است که کلیه علائم باید منعکس کننده نور باشند

استقرار علائم

چهار جنبه را باید در مورد استقرار علائم در نظر گرفت

1 ـ انتخاب محل نصب آنها در کناره راه نسبت به تقاطع ، خطر یا سایر جنبه هائی که به این موضوع مربوط می شود

2 ـ نحوه قرار گرفتن آنها نسبت به کناره سواره رو و سایر جوانب مربوط به مقطع عرضی

3 ـ ارتفاع آنها از زمین

4 ـ جهت نصب

محل نصب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی در pdf دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی در pdf

پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی  
1 تنگناهای شهود و شناخت بشر  
ارزیابی و نقد  
2 تکثر تفسیرهای متون دینی  
حاصل استدلال  
ارزیابی و نقد  
الف.ذو بطون بودن کلام الهی  
ب. تفسیر پذیری متون دینی  
ج. جمعی بودن فهم دینی  
د. داعیه برگزیده و بر حق بودن  
نتیجه  
منابع و مواخذ  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی در pdf

1 جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص 238

2 کیان، 28، ص 28، چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد؟نوشته: مایکل پترسون، دیوید بازینچر، بروس رایشنباخ، ویلیام هاسکر، ترجمه ابراهیم سلطانی

3 فرهنگ آکسفورد(1995)ذیل کلمه Pluralism

4.فلسفه دین، ص 245

5 کیان، 28، چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد، ص 28; فلسفه دین، ص 245-243

6 کیان، 36، مقاله: صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش، ص 76

7 المیزان: 17/174

8 توحید صدوق، باب 36، حدیث 11، ص 246

9 همان، باب 7، حدیث 8

10 همان، حدیث 1و7

11کیان، شماره 28، ص 28، و شماره 36، ص 6

12 مثنوی، دفتر سوم، 1269-1271

13کیان، 28، مقاله «چگونه می توان تنوع ادیان را تبیین کرد»، ص 29-30

14 کیان، 36، صراطهای مستقیم، عبدالکریم سروش، ص 24

15در این باره به المیزان، ج 3، ص 4466، 72 رجوع شود

16و 17 اصول کافی، ج 1، کتاب العقل و الجهل، حدیث 12و20

18و19 نهج البلاغه، خطبه 25 و 133

20 نهج البلاغه، خطبه 158

21 قبض و بسط تئوریک شریعت، چاپ اول، ص 147

پلورالیزم یا کثرت گرایی دینی

کثرت دینی را به دو گونه طولی و عرضی می توان تقریر کرد، البته این تقریر مربوط به ادیان سماوی و توحیدی است. کثرت طولی عبارت است از ادیان یا شرایع آسمانی که در طول تاریخ ظهور نموده و به دین یا شریعت اسلام ختم گردیده اند، چنین کثرتی نه با حقانیت همگانی ادیان منافات دارد و نه از جنبه عملی مشکل ساز است; زیرا که فرض این است که همه ی آنها الهی و توحیدی اند و تغییر و تحریفی هم در آنها راه نیافته است(پس از جنبه نظری و تئوریک همگی بر حق اند). و از طرفی در زمانهای مختلف و متوالی ظهور کرده اند، و پیروان آنها در یک زمان نمی زیسته اند (پس از جنبه عملی و اجتماعی هم هیچ گونه مشکلی پدید نخواهد آمد)

کثرت عرضی ادیان آسمانی بدین صورت است که، همه یا عده ای از پیروان دین و شریعت پیشین، از قبول شریعت جدید سرباز زده و بر شریعت پیشین باقی مانند. مثال روشن این کثرت، ادیان ابراهیمی یعنی یهود، مسیحیت و اسلام است. در این جا در مورد دین یا شریعت پیشین با دو پدیده، مواجه می شویم که یکی پدیده ای است الهی و دیگری پدیده ای است بشری و بلکه شیطانی; پدیده ی نخست «نسخ »، و پدیده ی دوم «تحریف » و «تغییر» نام دارد. هر دو پدیده در این که منشا کثرت دینی و ناهمخوانی و تقابل می گردند، یکسانند، این امر بحث حق و باطل و سعادت و شقاوت را در میان پیروان این ادیان در پی دارد. و مسئله ی پلورالیزم دینی از همین جا سر بر می آورد و مسایل زیر مورد بحث و گفتگو قرار می گیرد

1 از جنبه تئوریک کدامیک از ادیان بر حق و کدامیک باطل است؟

2 از جنبه غایت اندیشی و رستگاری جویی پیروی از کدام دین مایه نجات و رستگاری خواهد بود؟

3 از بعد اجتماعی پیروان ادیان مختلف چگونه می توانند با هم زندگی مشترک و مسالمت آمیز داشته باشند؟

بحث و گفتگو در باره مسایل مذکور سابقه ای دیرینه دارد گرچه در جهان معاصر حساسیت و برجستگی خاصی یافته و مباحثه های بسیاری در باره آن درگرفته است. یکی از نظریه هایی که در این خصوص مطرح گردیده این است که هیچ یک از ادیان برخوردار از حقیقت خالص و ناب نیست، بلکه هر یک تنها بهره و نصیبی از آن دارد، حقیقت خالص و واقعیت غایی فراسوی مذاهب و ادیان است

این حکم در مورد همه ادیان و مذاهب اعم از توحیدی و غیر توحیدی صادق است. از این نظریه به عنوان پلورالیزم Pmsilarul یاد می شود.جان هیک متکلم مسیحی معاصر که یکی از طرفداران این نظریه است می گوید

«ادیان مختلف، جریانهای متفاوت تجربه دینی هستند که هر یک در مقطع متفاوتی در تاریخ بشر آغاز گردیده و هر یک خودآگاهی عقلی خود را درون یک فضای فرهنگی متفاوت باز یافته است ». (1)

همو گفته است

«کثرت گرایی دینی بر آن است که ادیان گوناگون همگی می توانند مایه رستگاری یا کمال نفس پیروان خود شوند، چنان که در هندوئیسم تصریح می شود که برای نیل به رهایی و رستگاری راههای بسیاری وجود دارد». (2)

نظریه دیگر در باب پلورالیزم دینی این است که ما در عین این که به پیروان ادیان حق می دهیم که بحث حق و باطل را در مورد خود و دیگران جدی بگیرند، و نیز پیروی از آیین و مذهب خود را راه نجات و رستگاری بدانند، ولی این دو مطلب که جنبه نظری و تئوریک دارد چنان نیست که راه معاشرت مسالمت آمیز را به کلی مسدود سازد، بلکه می توان با رعایت یک سلسله قوانین کاربردی جامعه ای را تشکیل داد که پیروان ادیان مختلف با یکدیگر معاشرت و معاونت داشته باشند. یکی از معانی که در فرهنگ آکسفورد برای پلورالیزم شده ناظر به همین نظریه است (3) برخی این تفسیر را تولرانس Tecnarelo یعنی تحمل کردن دیگران و برخورد شکیبانه داشتن با مخالفان خود، نامیده اند

به اعتقاد ما معنای قابل قبول پلورالیزم دینی همین معنای اخیر است. این معنا علاوه بر این که از جنبه ی نظری مدلل و استوار است، در عمل نیز تجربه شده است، و در آیین مقدس اسلام نیز چارچوب روشنی برای آن تعیین شده است; ولی نظریه ی نخست، گذشته از این که کاربردی و عملی نیست، از جنبه ی نظری نیز نادرست و بی پایه است، چنان که با نقد مبانی ای که برای آن گفته شده، روشن خواهد شد

بررسی همه این مبانی از گنجایش این نوشتار بیرون است، برخی از آنها را مورد بحث قرار می دهیم

1 تنگناهای شهود و شناخت بشر

طرفداران پلورالیزم دینی، دین و معرفت دینی را بر اساس تجربه ی دینی بنا نهاده و یادآور شده اند که چون هیچ تجربه تعبیر ناشده ای وجود ندارد، و از طرفی تعبیر و تفسیرهای تجربه دینی به دلیل محدودیت ها و ویژگیهای مختلف فرهنگی که دارند، هرگز نمی توانند درک کاملی از حقیقت مطلق به انسان بدهند، در نتیجه هیچ دین و معرفت دینی، کامل و تمام عیار نخواهد بود. در تبیین این نظریه از اصل معروف کانت که میان شیی ء فی نفسه (نومن nemon ) و شیی ء در مرحله ظهور در دستگاه ادراکی انسان (فنومن pnemoneh ) فرق نهاده است نیز استفاده شده است چنان که جان هیک می گوید: «امانوئل کانت (بدون این که قصد این کار را داشته باشد) چهارچوبی فلسفی فراهم نموده که ضمن آن چنین فرضیه ای می تواند بسط و تکامل یابد. او میان عالم آن گونه که فی نفسه هست و آن را عالم معقول می نامد، و عالم آن گونه که بر آگاهی و شعور انسان ظاهر می گردد و آن را عالم پدیدار می نامد فرق گذاشت ». (4)

بنابر این هنگامی که دینداران می کوشند تا از واقعیت غایی فی نفسه سخن بگویند، فقط می توانند توضیح بدهند که آن واقعیت چگونه برای آنان پدیدار شده است، چگونگی توصیف دینداران از واقعیت فی نفسه، بستگی به مفاهیمی دارد که در تفسیر آن به کار می برند. در نتیجه سخن کسانی که معتقدند خداوند موجودی متشخص است با سخن کسانی که واقعیت غایی را نا متشخص می دانند، تعارضی ندارد. (5)

در تایید این فرضیه از داستان موسی و شبان مولوی بهره گرفته و گفته شده است: «قصه ی موسی و شبان در حقیقت برخورد یک متکلم است با یک عامی واجد تجربه های خام و تفسیر نشده ی مذهبی. مولوی از این داستان استفاده های پلورالیستیک می کند. می گوید: شبان یک مشبه بود، تجربه خود از خدا را به یک انسان، یک طفل و امثال آن تفسیر کرده بود و فکر می کرد که خدا هم مثل ما همین گونه نیازها را دارد و لذا او را آن چنان وصف می کرد. موسی یک متکلم تنزیه گر بود، و لذا بر شبان بانگ زد و او را عتاب کرد که چنین مشبهانه در حق خداوند سخن مگو، سپس توضیح می دهد که هرکدام از ما در هر مرتبه ای از تنزیه که باشیم، باز هم مبتلا به تشبیهیم; چرا که از قالبهای مانوس ذهنمان برای توصیف خدا کمک می گیریم، هیچ کس نیست که از تشبیه به طور کامل رهایی یافته باشد و بتواند خدا و کنه ذات او را چنان که هست، با تجرید تام ذهن از همه عوارض، بشناسد و دریابد; از نظر عارفان و صوفیان، این مطلب حتی در حق انبیای عظام الهی هم صادق است، چه رسد به آدمیانی که به مقام عصمت انبیا هم نرسیده اند و به تمام حقیقت و همه پیکره واقعیت دست نیافته اند». (6)

ارزیابی و نقد

محدودیت و تنگنای شهود و شناخت بشر تنها می تواند مبین وجود کثرت معرفتهای بشری نسبت به واقعیت غایی و حقیقت مطلق وعلت پیدایش مذاهب و فرق دینی باشد، ولی معیار حق دانستن همه ی آنها نخواهد بود، بسان این که تزاحم منافع و تمایلات بشری و محدودیت داده های طبیعی و دست مایه های معیشتی علت بروز اختلاف و نزاع در جوامع بشری است، ولی دلیل بر حقانیت همه ی طرفهای نزاع نمی باشد. و این در حالی است که پلورالیسم دینی به تفسیر یاد شده در صدد یافتن راه حل تعارض میان پیروان ادیان است; بدین صورت که چون درک و فهم همگان از حقیقت مطلق محدود است، و هیچ یک از آنها با واقعیت آن گونه که هست مطابقت ندارد، پس هیچ یک حق نخواهد بود و کسی را نرسد که درک خود را حق و درک دیگری را باطل بداند

ولی مطابقت نداشتن هیچ یک از معرفتها و درکها با حقیقت مطلق آن گونه که هست دلیل بر حقانیت یا بطلان همه ی آنها نیست; زیرا حقیقت مطلق امری است بسیط و دارای کمالات غیر متناهی و منزه از هرگونه نقص و نیاز، بنابراین هر تصویر و تعریفی از حقیقت مطلق که تشبیه آلود و ملازم با نقص و نیاز باشد، باطل، و هر تصویر و تعریفی از آن که منزه از نقص و نیاز باشد حق خواهد بود

و این که گفته شده است برای هیچ انسانی درک خداوند منزه از تشبیه امکان پذیر نیست، قطعا در مورد آنان که قرآن کریم ایشان را «مخلصین » نامیده است صادق نیست. قرآن کریم در باره ی آنان می فرماید

«سبحان الله عما یصفون الا عبادک المخلصین » (صافات/160159): خداوند از آنچه وصف کنندگان می گویند منزه است، مگر برگزیدگان از بندگان خدا (که توصیف آنها پذیرفته است)

علامه طباطبایی در ذیل این آیه گفته است:«علت این که خداوند از وصف های بشری در حق او منزه است این است که خداوند نامحدود است و هر وصفی که بندگان در حق او می اندیشند یا بر زبان جاری می کنند او را تحدید می کند، ولی بندگان برگزیده ی خداوند که خدا را قبل از غیر خدا می شناسند، هرگاه خدا را در درون خود وصف کنند او را به صفاتی که لایق او است وصف می کنند، و هرگاه آن صفات را بر زبان جاری سازند از آنجا که معانی و الفاظ از توصیف حقیقت مطلق قاصرند به قصور بیان خود اعتراف می کنند.چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم که سید «مخلصین » است فرمود:«لا احصی ثناء علیک انت کما اثنیت علی نفسک »: آن حضرت در این عبارت خدا را ثنا گفته است، و نقصان ثنای خود را با این جمله که او ثنایی جز آنچه خدا می پسندد اراده نکرده است، جبران نموده است (7) ».و به نص قرآن کریم پیامبران از مخلصین و برگزیدگان الهی اند

اصولا روش قرآن کریم و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اهل بیت علیهم السلام در خداشناسی جمع میان اثبات و نفی است، یعنی هم صفات کمال را برای خداوند اثبات می کنند (در مقابل مذهب تعطیل) و هم صفات نقص را از او نفی می کنند(در مقابل مذهب تشبیه) و این است حقیقت «امر بین الامرین » در بحث صفات الهی. امام صادق علیه السلام در احتجاج با یکی از زنادقه فرمود: «درباره ی خداوند نه اندیشه ی نفی مطلق درست است، و نه اندیشه ی تشبیه; زیرا نفی مطلق مستلزم انکار و رد خداست، و تشبیه مستلزم ترکیب و تالیف است ». (8) امام رضا علیه السلام فرمود: «درباره توحید و خداشناسی سه مذهب است

1 مذهب نفی، 2 مذهب تشبیه، 3 مذهب اثبات بدون تشبیه، دو مذهب نخست باطل، و مذهب سوم درست است ». (9)

فردی از امام جواد علیه السلام پرسید: آیا جایز است که خدا را شیی ء بنامیم؟ امام علیه السلام فرمود: آری مشروط به این که از دو جانب تعطیل و تشبیه برحذر باشی. (10)

مثال کوران و فیل (فیل در تاریکخانه) نیز که جان هیک و دیگران (11) در تعیین پلورالیسم دینی به آن استناد کرده اند، براین مطلب دلالت ندارد، و درمورد بحث ما مطابقت ندارد، و مولوی نیز از آن چنین استفاده ای نکرده است، نتیجه ای که مولوی از این داستان گرفته محدودیت درک حس است که نمی توان با تکیه بر درک حسی، حقایق غیبی را شناخت. وی می گوید: در آن تاریکخانه افرادی که از طریق دست و لمس، فیل را توصیف کردند اگر هر یک شمعی در دست می داشت می توانست به خطای درک خود آگاه شود، مشکل در موضوع معرفت (فیل) نبود، بلکه مشکل در ابزار شناخت بود.اگر بخواهیم مثال مزبور را در بحث کنونی (خداشناسی) پیاده کنیم باید چنین نتیجه بگیریم که ابزارهای حسی نمی تواند انسان را به وجود و صفات خدا رهنمون شود، باید از ابزار دیگری بهره گرفت و آن شهود، عقل و وحی است.چنان که می گوید

در کف هر کس اگر شمعی بدی

اختلاف از گفتشان بیرون بدی

چشم حس همچون کف دستست وبس

نیست کف را بر همه او دست رس

چشم دریا دیگر است و کف دگر

کف بهل وز دیده ی دریا نگر (12)

نتیجه ای که مولوی از داستان فیل در تاریکخانه گرفته است درست مخالف پلورالیسم دینی است. مولانا می گوید: اگر در خداشناسی از راه و ابزار درست استفاده شود، اختلاف از میان برداشته می شود، بدین صورت که همگان حقیقت را آن گونه که درک آن برای بشر میسور است، فهم خواهند کرد. پلورالیسم زاییده مشوب نمودن درک عقلی یا شهود عرفانی به داده های حسی است، حال اگر بگویی بشر در تاریکخانه ی حواس جای دارد و او را از چنین تنگنای معرفتی گریز و گزیری نیست، پاسخ این است که باید در این جهت به هادیان الهی رجوع کرد و از چراغ خرد و نورافکن وحی بهره جست تا در دام تشبیه یا تعطیل نیفتاد، و فلسفه نبوت ها همین بوده است

استناد به مثال فیل در تاریکخانه مشکل دیگری نیز دارد و آن جهل مرکب دایمی است; زیرا آنان که در تاریکخانه و از راه حس لامسه با فیل رابطه معرفتی بر قرار کردند، هرگز از فیل شناخت درستی به دست نیاوردند. فیل نه عمود و ستون است، و نه باد بزن و نه ناودان و نه; و اگر هیچ گاه در روشنایی فیل را نمی دیدند، پی به خطای خود نمی بردند، و چون در مورد حقیقت مطلق و غیر متناهی فرض بر این است که هیچ کس نمی تواند آن را آن گونه که هست درک کند; بنابر این، هیچ کس به آن معرفت ندارد، پس همگی در اشتباهند، و یا دچار شکاکیت و حیرت

برخی از ناقدان غربی در این باره چنین گفته اند: «ممکن است در نقد کثرت گرایان بگویند که این اعتقادشان لاجرم به شکاکیت می انجامد، به داستان تمثیلی هیک باز گردیم، ما نمی توانیم هیچ چیز در باره فیل واقعی بدانیم، حتی نمی توانیم اطمینان داشته باشیم که فیلی وجود دارد، همین امر در مورد واقعیت غایی هم صدق می کند. در واقع نکته ای که می توان از داستانهای تمثیلی هیک آموخت این نیست که همه ی مردان کور درست می گفتند، این است که هیچ کدام درست نمی گفتند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   141   142   143   144   145   >>   >