سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله نقشه برداری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقشه برداری در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقشه برداری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقشه برداری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقشه برداری در pdf :

نقشه برداری

نقشه برداری چیست ؟
کلیه کارها و عملیاتی که منجر به تهیه نقشه می شود و شامل اندازه گیری نقاط مختلف سطح زمین و نمایش دادن قطعاتی از سطح زمین برروی کاغذ به طوری که تمام عوارض ، جزئیات و فرم کلی آن معین شده و موقعیت عوارض نسبت به هم مشخص شده باشد .به طور کلی نقشه برداری علم تهیه نقشه می باشد .

مهمترین نقشه برداری که در کشاورزی کاربرد دارند عبارتند از :
1- توپوگرافی و توپومتری :
در این گونه نقشه برداری علاوه براینکه وضعیت مسطحاتی منطقه مورد بررسی قرار می گیرد وضعیت ارتفاعی آن نیز مشخص می شود مثلاً در یک زمین کشاورزی علاوه بر اینکه قسمت مسطحاتی مورد بررسی قرار میگیرد ارتفاعهای آن نیز مشخص می شود .
2- پلانیمتری :
در این نوع نقشه برداری فقط وضعیت مسطحاتی مورد استفاده قرار می گیرد و نقشه هایی که به این ترتیب نامیده می شود پلان می گویند .

3- نقشه های مسیر :
کلیه کارهای نقشه برداری مربوط به مسیر را مربوط می شود . مانند تیرهای چراغ برق کنار خیابانها و …
اندازه گیری فاصله در زمین های هموار با استفاده از چشم غیر مسلح :
برای اندازه گیری فواصل کوتاه مثلاً‌ حدود 200 تا 150 متر تتوسط ژالون استفاده می شود . ژالونها میله هایی است فولادی که یک سر آن نوک تیز است و به داخل زمین فرو می رود . بروی ژالون ها برچسب هایی به رنگ صورتی یا نارنجی می چسبانند که به راحتی از آن فاصله قابل دیدن باشد .

شرح عملیات :
ابتدا فاصله ای را که می خواهیم اندازه گیری می کنیم سپس نوک ژالون را برروی نقطه قرارداده و از نگهداره ژالون به عنوان قیم استفاده می کنیم سپس ژالون را به حالت قائم درمی آوریم . برای نقطه دوم نیز عیناً‌ همین کار انجام می وشد (نقطه B ) که برای انجام این کار یک گروه چهار نفره لازم است . باید دقت شود کته ژالون ها پشت سرهم قرار گیرند چون فاصله کمی دور می باشد و امکان اینکه صدا به سایر افراد نرسد با استفاده از حرکات دست به آن LINE دادن می گوئیم استفاده می شود .
چگونگی LINE دادن :
فردی که پشت ژالون قرارگرفتن ژالون سوم ر ا در راستای دو ژالون ثابت کنترل می کند . اگر برای رسیدن به این وضعیت ژالون سوم قرار باشد که سمت راست کشیده شود فرد پشت ژالون دست راستش را به صورت افقی نگه میدارد . و اگر خیلی فاصله داشته باشد شدت حرکات دست خود را شدیدتر می کند و وقتی که فاصله کمتر شد دست خود را به آرامی بالا و پائین می کنیم تا اینکه موازی برژالون های دیگر باشد . سپس بعد از اتمام کار علامت OK که دو دست خود را به طرف بالا می بریم

سپس با استفاده از متر فاصله بین دو ژالون ها را اندازه می گیریم و همه فاصله های اندازه گیری شده بین دو ژالون را برهم جمع می کنیم نقطه AB بدست می آید . برای این که کار دقیق باشد بعد از اینکه یک رفت را انجام دادیم عمل برگشت را هم صورت می دهیم و از جمع بین عمل رفت و برگشت و تقسیم بر 2 بهترین فاصله A و B بدست می آید .

چگونگی خواندن میر :
پیش از قرائت اعداد منطبق بر تارهای استادیمتری میر باید توسط تراز میر به حالت قائم استوار باشد .
اگرچه اعداد روی میر برحسب دسی متر نوشته می شود اما باید برحسب میلیمترخوانده شود.
به منظور اجتناب از اشتباه دو رقم ، دو رقم خوانده می شود .
مثل شکل مقابل که 1275 خوانده می شود .

اندازه گیری طول به روش استادیمتری: ( استفاده از نیو )
این روش را می توان به کمک زاویه یاب ها و ترازیاب ها انجام داد . روش استادیمتری یعنی تعیین فاصله به کمک تارهای استادیمتری در این روش با استفاده از دوربین که بر روی یکی از نقاط مستقر شده و تراز گردیده و به کمک شاخص ( میر ) که بروی نقطه دیگر به طور عمودی استقرار یافته و فاصله بین دو تار بالا و پائین یعنی L را اندازه گیری می کنیم

.
دوربین نیو :
دوربین نیواز چه قسمت هایی تشکیل شده است :
1- سه پایه که به کمک تراز کروی باید به تحالت افقی روی سه پایه قرارداشته باشد .
2- مگسک که تار قائم را بر وسط میر قرار می دهیم .
3- پیچ چشمی که برای واضح کردن تارهای رتیکول
4- پیچ های سمت راست : برای واضح کردن
5- پیچ کوچک : جهت حرکات پیکومتری

6- شاقول که باید وسط سه پایه باشد و عمود بر زمین باشد .
مثال : جهت فاصله بین دو نقطه A و B از یک ترازیاب (نیو ) استفاده شده است چنان چه نیو در ایستگاه A مستقر شده باشد و اعداد قرائت شده میر در نقطه B به صورت زیر باشد فاصله بین A و B چقدر است ؟
m 216/0= mm 216=1739-1955=L 1955 = تار بالا
m 6/21= ( 216/0 ) 100 =L100=D 1847 = تار متوسط
1739 = تار پائین
R1: قرائت عقب H2=H1+(V2ـR1) = ارتفاع نقطه 2(H1) برحسب نقطهA1
V: قرائت جلو H3= H2+ ( V3- R2 ) m100= H
ارتفاع نقطه H فاصله اختلاف ارتفاع قرائت جلو قرائت عقب نقاط ایستگاه
H1=100 20 586/1 1 1
H2 = 100/213 20 0/273 313/1 788/1 2 2
H3 = 100/852 20 0/579 209/1 620/1 3 3
H4 = 101/239 20 0/387 233/1 642/1 4 4
H5 = 101/672 20 0/433 209/1 665/1 5 5
H6 = 102/082 20 0/410 255/1 626/1 6 6

H7 = 102/467 20 0/385 241/1 605/1 7 7
H8 = 102/865 20 0/398 207/1 8

جدول نیولمان دور برگشت :
ارتفاع نقطه H فاصله اختلاف ارتفاع قرائت جلو قرائت عقب نقاط ایستگاه
H 8=102/865
20 207/1 8 7
H 7 = 102/468
20 -0/577 604/1 225/1 7 6
H 6 = 102/072

20 -0/396 620/1 189/1 6 5
H 5 = 101/672
20 -0/400 590/1 174/1 5 4
H 4 = 101/244
20 -0/428 601/1 209/1 4 3
H 3 = 100/845

20 -0/399 608/1 245/1 3 2
H 2100/478
20 -0/417 662/1 070/1 2 1
H 1 = 100/ 20 -0/475 545/1 1

چند تعــــریف :
ترازیابی :
عبارت است از مطالعه واندازه گیری ارتفاع نقاط مختلف آن نسبت به یک سطح مبنا ونشان دادن آن روی نقشه .
بنچ مارک :
به نقاط ثابتی گویند که ارتفاع آنها دقیقا‌ً اندازه گیری شده و برای تصحیح عملیات ترازیابی مورد استفاده قرار میگیرد بنچ مارک ها ممکن است میخ چوبی ، رنگ . پلاکها و …باشند .

انواع بنچ مارکها :

تراز یابی مستقیم ( استفاده از دوربین نیو ) :

انواع ترازیابی با استفاده از دوربین نیو

ولی آنچه را که ما بیشتر با آن سروکار داریم ترازیابی تدریجی می باشد . معمولا ً اختلاف ارتفاع را نمی توان با ترازیابی ساده انجام داد زیرا ممکن است اختلاف ارتفاع بیش از 4 متر باشد و یا اینکه فاصله آنها بسیار زیاد باشد و با توجه به شرایطجوی امکان دقیق دقیق شاخص مقدور نباشد .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و تامین هدفهای گزارشگری مال در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و تامین هدفهای گزارشگری مال در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و تامین هدفهای گزارشگری مال در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و تامین هدفهای گزارشگری مال در pdf :

استاندارد حسابداری سرمایه گذاریها: آثار اقتصادی و تامین هدفهای گزارشگری مال

مقدمه‌
استانداردهای حسابداری ایران عمدتاً با استانداردهای بین‌المللی مطابقت دارد، از جمله موارد مطابقت کامل، استاندارد حسابداری شماره 15 تحت عنوان<حسابداری سرمایه‌گذاریها>ست که با استاندارد بین‌المللی شماره 25 مغایرتی ندارد. براساس استاندارد حسابداری شماره 15، سود سهمی موجب تغییر در مبلغ دفتری سرمایه‌گذاری نمی‌شود. طبق همان استاندارد

سرمایه‌گذاریهای کوتاهمدت سریع‌المعامله در بازار را می‌توان در صورتهای مالی به ارزش بازار منعکس کرد و سود یا زیان حاصل از تغییرات قیمت آنها را در طی دوره به حساب درامد یا هزینه دوره منظور نمود. از طرف دیگر براساس استاندارد حسابداری شماره 3 تحت عنوان <درامد عملیاتی>، سود حاصل از سرمایه‌گذاریهایی که به‌ روش ارزش ویژه ثبت نشده است، در زمان احراز حق دریافت توسط سهامدار، شناسایی می‌شود.

این مقاله به ارائه مسائل، اشکالات یا ابهاماتی می‌پردازد که در مورد موضوعات بالا و کاربرد آنها وجود دارد.
هدفهای گزارشگری مالی‌
در ماه آوریل سال 1971 هیئت‌مدیره انجمن حسابداران رسمی امریکا(AICPA) برای تدوین چارچوب نظری حسابداری دو گروه تحقیق تعیین کرد که یکی از آن دو به نام کمیته تروبلاد(Trueblood) ، ماموریت یافت که هدفهای گزارشگری مالی را تدوین کند.
برخی از هدفهای صورتهای مالی که طبق گزارش کمیته تروبلاد تنظیم و ارائه شد به‌شرح زیر است:
ارائه اطلاعاتی که مبنای تصمیمات اقتصادی قرار گیرد؛

تامین نیازهای آن دسته از استفاده‌کنندگان که اختیار، توانایی یا منابع محدودی دارند و به ‌همین دلیل نمی‌توانند به‌راحتی اطلاعات مالی را به‌ دست آورند و به صورتهای مالی به‌عنوان یگانه منبع اطلاعات درباره فعالیتهای شرکت، اتکا می‌کنند؛
ارائه اطلاعاتی سودمند به سرمایه‌گذاران تا آنها بتوانند جریانهای نقدی آینده را پیشبینی، مقایسه و ارزیابی کنند؛
ارائه اطلاعاتی به استفاده‌کنندگان برای پیشبینی، مقایسه و ارزیابی قدرت سوداوری شرکت؛
ارائه اطلاعاتی مفید برای قضاوت درباره توانایی مدیریت از نظر استفاده بهینه از منابع شرکت در جهت دستیابی به‌ هدف اصلی شرکت؛

ارائه اطلاعات عینی و ذهنی درباره مبادلات اقتصادی و سایر رویدادها که برای پیشبینی، مقایسه و قضاوت درباره قدرت سوداوری شرکت مفید باشد؛
ارائه وضعیت مالی به‌گونه‌ای که برای پیشبینی، مقایسه و ارزیابی قدرت سوداوری شرکت مفید باشد. این گزارش باید در مورد مبادلات شرکت و سایر رویدادها که بخشی از چرخه‌های ناقص ایجاد درامد هستند، اطلاعاتی را ارائه کند.
استانداردهای حسابداری‌

استانداردهای حسابداری، مقررات حاکم‌بر چگونگی انجام کار حسابداری هستند.
استانداردها به‌عنوان قواعد پایدار مورد پذیرش همگان قرار می‌گیرند، اما در عمل به‌طور دائم در تغییرند.
استانداردهای حسابداری معمولاً شامل سه بخش به‌شرح زیرند:
شرح مسئله،
بحث مستدل یا ارائه راههایی برای حل مسئله،
ارائه راه‌حل مطلوب.
بنابراین بحث در مورد مسئله می‌تواند به روشن شدن ابعاد مختلف مسئله و در نتیجه ارائه راه‌حل مطلوبتر بینجامد.
یکی از دلایل تدوین استانداردها، ارائه اطلاعات روشن، قابل اعتماد، دارای ثبات رویه و مقایسه‌پذیر در مورد وضعیت مالی، نتایج عملیات و شیوه رفتار شرکت است. در ادامه، اشکالاتی که استاندارد شماره 15 با توجه به هدف تدوین استانداردها دربردارد مورد بررسی قرار می‌گیرد.
مفهوم درامد و سود

تعریف سود از نظر اقتصاددانانی مانند هیکس(Hicks) ،که از نظر مفهومی و تعیین پایه روشهای شناسایی سود، مورد قبول حسابداران نیز قرار گرفته، این است که سود عبارت از میزان پولی است که اگر در طول یک دوره خرج شود، وضعیت شخص در پایان دوره مانند اول دوره باشد.
از تعریف فوق مفهوم نگهداشت سرمایه استخراج شده است. یکی از انواع مفاهیم نگهداشت سرمایه، مفهوم نگهداشت پول یا سرمایه مالی است که برحسب واحد پولی محاسبه می‌شود و درحال‌حاضر مبنای اصلی تدوین استانداردهای حسابداری قرار گرفته است.

با استفاده از مفهوم نگهداشت سرمایه مالی می‌توان گفت که سود عبارت از مبلغی است که شرکت می‌تواند پس از پایان دوره مالی به صاحبان سهام خود پرداخت کند و در میزان سرمایه صاحبان سهام از نظر پولی (مبلغ) تغییری ایجاد نشود. براساس مفاهیم نظری گزارشگری مالی، درامد عبارت است از افزایش در حقوق صاحبان سرمایه، به‌جز مواردی که به آورده صاحبان سهام مربوط می‌شود.
ویژگی سرمایه‌گذاریها
در بین مجموعه اقلامی که در ترازنامه تحت عنوان داراییها و بدهیها منعکس می‌شوند و مبلغ خالص آنها معادل حقوق صاحبان سهام شرکت است، مبالغ سرفصلهای داراییهای ثابت، داراییهای نامشهود، موجودی کالا و سرمایه‌گذاریها ممکن‌است با قیمت روز آنها متفاوت باشد. در تمام موارد فوق چنانچه خالص ارزش فروش کمتر از قیمت تمام شده و یا خالص ارزش دفتری باشد، باید برای مابه‌التفاوت ذخیره کاهش ارزش در حسابها منظور شود.

داراییهای ثابت، داراییهای مشهودی است که به‌منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری به وسیله واحد تجاری نگهداری می‌شود و انتظار می‌رود بیش از یک دوره مالی مورد استفاده قرار گیرد. در نتیجه داراییهای مذکور برای استفاده در فرایند عملیات نگهداری می‌شود و اصولاً هیچ قصد اولیه‌ای در مورد فروش و احتمالاً کسب سود حاصل از فروش آنها در واحد تجاری وجود ندارد. به‌همین دلیل و با توجه به اینکه برای انواع داراییهای ثابت استفاده

شده و در شرایط مختلف، بازاری که بتوان براساس آن قیمت داراییهای استفاده شده را تعیین کرد وجود ندارد، شناسایی کاهش ارزش آنها عمدتاً برمبنای استهلاک منظور شده در دوران استفاده، مورد قبول قرار می‌گیرد و به‌جز در موارد غیرعادی که یک دارایی کلاً قابلیت استفاده خود را از دست می‌دهد، معمولاً موضوع لزوم منظور کردن ذخیره کاهش ارزش برای داراییهای ثابت مطرح نمی‌شود.

داراییهای نامشهود، داراییهای غیرپولی و فاقد ماهیت عینی است که به‌منظور استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات، اجاره به دیگران یا برای مقاصد اداری با قصد استفاده طی بیش از یک دوره مالی توسط واحد تجاری تحصیل شده‌ است، مشروط بر آنکه قابل تشخیص باشد. همان‌طور که از تعریف مشخص می‌شود، هدف از تحصیل داراییهای نامشهود نیز فروش آنها و در نتیجه کسب درامد حاصل از آن نیست، بلکه این داراییها نیز وسیله‌ای برای انجام کار و فعالیتهای تجاری است و حتی اگر در صورت توقف عملیات واحد تجاری، داراییهای ثابت را بتوان به‌قیمتی که ممکن‌است کمتر از خالص ارزش دفتری آنها باشد، فروخت، در مورد داراییهای نامشهود ممکن‌است این امکان نیز پدید نیاید.
با آنکه ماهیت داراییهای ثابت و داراییهای نامشهود چنان است که عمدتاً در فرایند عملیات مورد استفاده و بهره‌برداری قرار می‌گیرد، در مورد هر دو دسته داراییهای مذکور نیز می‌توان از تجدید ارزیابی به‌عنوان یک نحوه عمل جایگزین در مقابل خالص ارزش دفتری آنها استفاده کرد.
موجودی کالا نیز دارایی‌ است که به‌قصد فروش به‌همان صورتی که خریداری شده و یا تبدیل و تکمیل و سپس فروش، نگهداری می‌شود و قصد واحد تجاری آن‌ است که در اثر فروش آن و نه در اثر نگهداری آن، به سود دست یابد. در نتیجه مقطع شناسایی درامد در مورد موجودیهای کالا، زمان فروش و انتقال مزایا و مخاطرات مالکیت آنها به خریدار تعیین شده است.

اما سرمایه‌گذاریها در این میان وضعیت دیگری دارد. طبق تعریف، سرمایه‌گذاری نوعی دارایی است که واحد سرمایه‌گذار برای افزایش منافع اقتصادی از طریق توزیع منافع (به‌شکل سودسهام، سود تضمین شده و اجاره)، افزایش ارزش یا سایر مزایا (مانند مزایای ناشی از مناسبات تجاری) نگهداری می‌کند. یعنی هدف از سرمایه‌گذاریها عمدتاً کسب سود ناشی از نگهداری آنهاست و در کنار آن نیز ممکن‌است سود ناشی از فروش آنها، درامدی برای واحد تجاری ایجاد کند.
با شرح فوق می‌توان چنین نتیجه گرفت که تنها دارایی که واحد تجاری، قصد کسب درامد یا سود از طریق نگهداری آن را دارد، سرمایه‌گذاریهاست و در نتیجه باید به سرمایه‌گذاریها با دید دیگری نگریست. در این نوشته فقط به <سرمایه‌گذاری در سهام سایر شرکتها> می‌پردازیم.
درامدهای مربوط به سرمایه‌گذاری در سهام سایر شرکتها

درامدهای سرمایه‌گذاری در سهام سایر شرکتها بدون در نظر گرفتن چگونگی شناسایی آنها به اشکال مختلف زیر حاصل می‌شوند:
سود تقسیمی (نقدی)،
سود سهمی،
افزایش ارزش،
فروش.
از میان درامدهای فوق بر طبق استانداردها، همه بر ثبت درامد ناشی از سود تقسیمی (نقدی) و فروش سرمایه‌گذاری در سایر شرکتها اتفاق نظر دارند.
اما در مورد درامد ناشی از سود سهمی و افزایش ارزش سرمایه‌گذاری در سایر شرکتها تردیدهایی وجود دارد. بر طبق استاندارد حسابداری سرمایه‌گذاریها در ایران تغییرات ارزش سرمایه‌گذاریها در مورد سرمایه‌گذاریهای سریع‌المعامله در بازار را می‌توان به حساب درامد (یا هزینه) منظور کرد. اما منظور نمودن سود سهمی به‌عنوان درامد مجاز نیست.

سود سهمی‌
کمیته رویه‌های حسابداری انجمن حسابداران رسمی امریکا معتقد است که سود سهمی، درامد دریافت‌کنندگان آن به حساب نمی‌آید و دلیل اعتقاد خود را تئوری تفکیک شخصیت ذکر می‌کند. این کمیته استدلال می‌کند که شرکت، یک شخصیت جداگانه است و تا هنگامی که چیزی از داراییهای شرکت جدا نشده باشد، هیچ‌گونه درامدی کسب نشده است.
“درامد شرکت متعلق به خود شرکت است نه متعلق به سهامداران آن و تنها در صورت توزیع سود نقدی سهام است که انتقال دارایی از شرکت به سهامداران رخ می‌دهد و بنابراین می‌توان آن را

درامد دریافت‌کنندگان سود نامید. سود سهمی ممکن‌است نتیجه افزایش تحقق‌نیافته در ارزش شرکت باشد اما تا زمانی که نتوان آن را تقسیم سود به سهامداران یا انتقال دارایی از شرکت به آنان تلقی کرد، نمی‌توان آن را سود سهامداران نامید. علاوه‌بر توجه به تئوری تفکیک شخصیت، تاکید اساسی بر مفهوم تحقق نیز از ویژگیهای خاص این استدلال است. تفسیر دیگری از تئوری تفکیک شخصیت که به نتیجه‌گیری متفاوتی می‌انجامد این است که سود انباشته نشاندهنده

بخشی از جمع حقوق صاحبان سهام است و بنابراین سود شرکت که منجربه افزایش سود انباشته می‌شود به‌معنی افزایش حقوق صاحبان سهام نیز هست. هنگامی که ارزش حقوق صاحبان سهام در نتیجه سرمایه‌گذاری مجدد سود شرکت افزایش می‌یابد، می‌توان گفت که سود عاید سهامداران شده است. براساس این تفسیر، نه سود سهام نقدی و نه سود سهمی، هیچیک درامد صاحبان سهام عادی نیستند.”

براساس بند 43 استاندارد شماره 15 “دریافت سود سهمی (یا سهام جایزه) موجب تغییر در مبلغ دفتری سرمایه‌گذاری نمی‌شود بلکه به‌منظور تعیین مبلغ دفتری هر سهم، مبلغ دفتری سرمایه‌گذاری باید به تعداد کل سهام موجود بعد از دریافت سود سهمی تقسیم شود”.
در بند 44 استاندارد، استدلال مربوط‌به وضع آن قسمت از استاندارد که در بند 43 درج شده به‌شرح زیر بیان شده است:
“دریافت سود سهمی یا سهام جایزه منجربه ورود وجه نقد یا داراییهای دیگر به واحد تجاری سرمایه‌گذار نمی‌شود. به بیان دیگر، واحد تجاری سرمایه‌گذار با دریافت سود سهمی چیزی جز آنچه داشته است، تحصیل نمی‌کند. به‌همین دلیل در زمان دریافت سود سهمی نمی‌توان درامد سرمایه‌گذاری را شناسایی کرد و یا بهای تمام شده سرمایه‌گذاری را افزایش داد. دریافت سود سهمی تنها باعث افزایش تعداد سهام در سرمایه‌گذاری مربوط و در نتیجه کاهش مبلغ دفتری هر سهم موجود می‌شود. از سوی دیگر تقسیم سود به‌شکل نقد و سپس افزایش سرمایه از محل

مطالبات سهامداران با تصویب مجمع عمومی فوق‌العاده در تعریف سود سهمی طبق این استاندارد قرار نمی‌گیرد. ضمن اینکه به‌موجب اصلاحیه قانون تجارت، واحد سرمایه‌گذار حق مطالبه سود سهام نقدی را دارد و تنها در صورت تمایل، این حق را در قبال کسب سهام جدید واگذار می‌کند که این امر به‌منزله دریافت سود سهام و پرداخت مجدد آن در قبال سهام جدید است. بدین‌ترتیب سود سهام نقدی مزبور با رعایت الزامات این استاندارد و استاندارد حسابداری شماره 3 با عنوان <درامد عملیاتی> شناسایی می‌شود.”
در استاندارد فوق سود سهمی

معادل سهام جایزه در نظر گرفته شده است در حالی‌که سود سهمی عبارت از تسویه قسمتی از سود قابل تقسیم به صورت سهام و از طریق افزایش سرمایه است، اما سهام جایزه عبارت از انتقال اندوخته‌ها به حساب سرمایه و در نتیجه تغییر در تعداد سهام است

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد اخلاق اسلامی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد اخلاق اسلامی در pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اخلاق اسلامی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اخلاق اسلامی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اخلاق اسلامی در pdf :

اخلاق اسلامی

مقدمه
فلسفه اخلاق رشته‏اى علمى، فلسفى و نوپاست که در آثار گوناگون اهل‏فن، تعاریف متفاوتى براى آن عرضه گردیده است. در بین آثارى که نام‏فلسفه اخلاق، (Ethics) بر آن نهاده شده است مى‏توان سه نوع مساله‏متفاوت را یافت:
الف- گاهى این آثار بیانگر دیدگاهى خاص در زمینه مسائل اخلاقى‏است; مثلا، مسائل اخلاقى را از دیدگاه اسلام و یا مسیحیت‏بررسى‏مى‏کند. در این حال، گزاره‏هایى چون «عدالت‏خواهى خوب

است‏»،«دروغگویى بد است‏»، «کمک به مستمندان وظیفه ماست‏» و «سقط جنین ناصواب است‏» بیانگر این توصیف است. در عین حال، ممکن است ازسوى بعضى از دیدگاههاى فرهنگ غرب، نظرى متناقض با این گزاره‏هاابراز گردد. هرگزاره اخلاقى را،که درصددتوصیف اخلاقى یک فعل انسانى،از نظر یک شخص خاص، یک قوم خاص و یا بطور کلى، از یک دیدگاه‏خاص است، اخلاق توصیفى، (Descriptive Ethics) مى‏نامند. براى اثبات‏گزاره‏هاى این قسم از روشى نقلى استفاده مى‏شود

.
ب- اخلاق دستورى یا اخلاق هنجارى، (Normative Ethics) نیز ازمباحثى است که در فلسفه اخلاق مورد بحث قرار مى‏گیرد. در این بخش،به نفس مسائل اخلاقى، قطع نظر از آراء و انظار یک قوم یا یک مذهب یایک راى خاص، توجه مى‏شود. اخلاق دستورى در اثبات گزاره‏هاى خودروشى استدلالى و عقلى – در مقابل نقلى – دارد.

ج- فرااخلاق، (Meta_ethics) نیز سومین نوع است که گاهى به آن اخلاق‏نظرى، (Theoretical Ethics) ،اخلاق فلسفى، (Philosophical Ethics) یا منطق‏اخلاق، (The Logic Of Ethics) و گاهى نیز فلسفه اخلاق (به معناى خاص)اطلاق مى‏شود. در این بخش، از معنى و مفاد گزاره‏هاى اخلاقى و اجزاى‏آن بحث مى‏شود; مثلا،خوب،بد، صواب،خطا، وظیفه، باید و نباید. گاهى‏نیز عدل و ظلم را از واژه‏هاى‏اخلاقى محسوب مى‏دارند. بررسى‏مفادحقیقى‏این الفاظ برعهده فرا اخلاق است.

اما باید توجه داشت که همه نویسندگان از این تقسیم پیروى نکرده‏اندو حتى گاهى نیز آن را غلط مى‏دانند. گاهى هم اصطلاحات دیگرى به آن‏مى‏افزایند;مثلا، عده‏اى برآنندکه فلسفه اخلاق تنها باید بر قسم سوم، بر اخلاق توصیفى و اخلاق‏هنجارى نادرست است. گاهى نیز، با استثنا کردن اخلاق توصیفى،فلسفه‏اخلاق را شامل‏دوقسم دیگر مى‏دانند.بحث‏حاضراز این نمونه است. آنچه مهم است اینکه لفظ Ethics (فلسفه اخلاق)، در کاربردهاى‏گوناگون، معانى متفاوتى را افاده مى‏کند ولى همواره، دست‏کم، شامل‏مباحث فرا اخلاق مى‏باشد. مقاله ذیل نوشته مارکوس جى. سینگر، ازفیلسوفان اخلاق معاصر، است که در دیسکت نورى (The Software Toolworks Multimedia نشر یافته است.او در سال 1961 کتابى به نام تعمیم در اخلاق، ( Generalization in Ethics) به چاپ رس

انید که در سال 1971 نیزتجدید چاپ شد. این مقاله، به دلیل‏اختصار و بیان کلى مفاهیم و نگرشهاى گوناگون در فلسفه اخلاق، راهنماى‏خوبى براى دانشجویان و طلابى محسوب مى‏گردد که تنها به مقدار دوواحد درسى (حدود 30 ساعت) از این رشته را در مطالعات و دروس خوددارند.

نوپایى فلسفه اخلاق بحث در مجموعه‏اى از مقالات را، که سیمایى‏کلى از این رشته ترسیم مى‏نماید، در کنار مقالاتى که با نظرى مدققانه به‏یک دیدگاه خاص پرداخته است، ضرورى مى‏گرداند. آنچه در پى مى‏آیدنمونه‏اى از مقالات نوع اول است که همراه توضیحاتى از مترجم [درون‏دوقلاب] در اختیار ارباب معرفت قرار مى‏گیرد:
فلسفه اخلاق
و منش، (character) تحقیق نظام‏وار اصول و روشهاى تمییز صواب از خطا وخوب از بد مى‏باشد. فلسفه اخلاق ارتباط متقابل و متعددى با دیگرشاخه‏هاى فلسفه، همچون متافیزیک (تحقیق در باب هستى) وشناخت‏شناسى (تحقیق در باب معرفت) دارد. این [ارتباط] را مى‏توان‏در مسائلى از این قبیل مشاهده نمود: آیا تفاوتى حقیقى بین صواب وخطا وجود دارد و اگر وجود دارد آیا قابل شناخت است؟
تجاربى که ما را به تحقیقات اخلاقى سوق داده است عبارتند از :عدم قطعیت‏یا نزاعهایى نظرى در باره آنچه باید عمل نمود; عواقب گاه‏وبیگاه دردناک فعلى که قبلا بنظر مى‏رسید کاملا پذیرفتنى باشد و توجه‏به اختلافاتى که در هنجارها (3) و اعمال مختلف جوامع وجود دارد.این تجارب نه تنها موجب بروز مسائلى در باب اخلاق عملى گردید(که چه باید انجام دهم؟ آیا این ترتیب منصفانه است؟)، بلکه علاوه برآن، مسائلى در باب اخلاق نظرى را نیز پدید آورد (که آیا هیچ‏یک از این‏معیارها حقیقتا صواب است‏یا همه آنها تنها دلخواهانه، ( arbitrary) است؟)این‏تجارب – همراه‏بااین واقعیت که

گزاره‏هاى اخلاقى با مشاهده‏اثبات‏پذیر نمى‏باشند – ریشه‏هاى اصلى شکاکیت اخلاقى نیز مى‏باشند،زیرا بنظر نمى‏رسد که در تجربه، چیزى متناسب با درستى یک فعل‏وجود داشته باشد [تا بتوان آن را با تجربه به اثبات رسانید.] از اینرو،این‏مسائل نیز، در بین مسائل دیگر، بروز کرده است: این به چه معناست که‏بگوییم چیزى صواب یا خوب است؟ چه چیزافعال صواب راصواب مى‏گرداند؟ چگونه اختلاف نظرها، در باب مسائل اخلاقى، رفع‏مى‏گردد؟ این وظیفه فلسفه‏اخلاق است که‏به چنین سؤالاتى‏پاسخ گوید.

اخلاق عقلانى(فلسفى)، (philosiphical ethics) غالبا «اخلاق‏هنجارى‏»، (normative ethics) نامیده مى‏شود و از اخلاق توصیفى، (descriptive ethics) متمایز مى‏گردد. «اخلاق توصیفى‏» بخشى از علوم‏تجربى است که مشابه جامعه شناسى مى‏باشد و بر آن است تاباورهاى‏اخلاقى رادریک فرهنگ مفروض کشف وتوصیف کند. اخلاق هنجارى‏بیشتر بر آن است تا بگوید که این [رشته] در جستجوى هنجارهاست،اما نه به معناى آنچه که معمولى، (average) و به این

معنى‏بهنجاراست،بلکه‏به‏معناى معیارهاى معتبرى براى آنچه‏که باید باشد.
فرااخلاق، (meta ethics)
یک تمایز مهم که در مباحثات معاصر درون فلسفه اخلاق صورت‏گرفته است تمایز بین اخلاق هنجارى و فرااخلاق مى‏باشد. فرااخلاق، Metaethics) که‏لفظا به معناى «درباره اخلاق‏» (4) است) تحقیق تحلیلى‏خود، ( the discipline of ethics) است. این واژه تنها در قرن بیستم کاربردپیدا کرده است و از اینرو، نمى‏توان آن را در آثار فیلسوفان اخلاق سنتى‏یافت، هرچند در آثار آنها قطعا تحقیقاتى، از آن نوع که این رشته از آنهاتدوین یافته است، به چشم مى‏خورد.

 

فرااخلاق مى‏کوشد تا معانى واژه‏هاى هنجارى، چون صواب،خوب، باید، عدل، تکلیف، (obligation) و ارتباط متقابل آنها را مشخص‏نماید و نیز اینکه آیا هیچ‏یک از آنها اصلى، (basic) هستند یا خیر؟[مفاهیم اصلى آنهاست که در تعریف مفاهیم دیگر اخذ مى‏شوند; مانندلفظ خوب، (good) که از نظر جورج ادوارد مور مثلا در تعریف صواب، (right) به کار مى‏رود ولى به هیچ روى، قابل ارجاع نیست.]
فرااخلاق همچنین مى‏کوشد تا ماهیت گزاره‏هاى اخلاقى را تحلیل‏کند و مشخص نماید که آیا مى‏توان

آنها را توجیه نمود و اینکه آیامى‏توان آنها را صادق یا کاذب دانست. مساله نسبتا برجسته‏اى که درمباحثات‏اخیر مطرح گردیده این است که‏آیا مى‏توان «باید» رااز «هست‏»استنتاج نمود ودقیقاچه ارتباطى بین حقایق وارزشها وجود دارد.

اینها هم مسائل فرااخلاق‏اند و هم مسائل اخلاق سنتى، .(ethicstraditi onal) اهمیت تمایز بین فرااخلاق و اخلاق هنجارى خود بحث‏انگیزاست.بعضى‏ازنویسندگان این‏تمایز را ضرورى مى‏دانند وبعضى دیگر نه.سؤال دراین‏است که آیامى‏توان مفاهیم وگزاره‏هاى اخلاقى رابدون‏پیش‏فرض‏گیرى همزمان باورهاى اخلاقى تحلیل نمود؟اگر چنین باشدآنگاه فرااخلاق مى‏تواند از حیث اخلاقى خنثى باشند وگرنه نمى‏تواند.
مکاتب در فلسفه اخلاق
در بین رویکردهاى اصلى در فرااخلاق، نظراتى وجود دارد که‏طبیعت‏گروى، (naturalism) ،شناخت‏گروى، (cognitivism) ،شهودگروى،، (intuitionism) و ذهن‏باورى، (subjectivism) نام دارند. و جان دیوئى، (John Dewey) به‏دو شکل گوناگون ارائه گردیده، بر این عقیده است که واژهاى اخلاقى‏موضوعات پیچیده واقعى هستند و گزاره‏هاى اخلاقى را مى‏توان باتحقیقات علمى یا مبتنى بر واقعیات به اثبات رسانید. نظریه‏هاى غیرطبیعت‏گرایانه; مانند نظریه جى. اى. مور، (G.E.Moore) این امر را انکارمى‏کنند. نظریه شناخت‏گروى بر این عقیده است که گزاره‏هاى اخلاقى‏مى‏توانند صادق یا کاذب باشند و مى‏توانند نظرا موضوع معرفت‏یاشناخت قرارگیرند. نظریه‏هاى غیرشناخت گرایانه، (noncognitivist) این‏امر را انکار مى‏کنند. بین این دو مقوله، تصادقى جزئى وجود دارد. یک‏نظریه شناخت‏گرا مى‏تواند طبیعت‏گرا یا غیر طبیعت‏گرا باشد.

شهودگرایان، از قبیل اچ. اى. پریکارد، و دبلیو. دى.راس، ادعا دارندکه معرفتى‏که ما درباب صواب و خطا داریم‏حضورى، و بدیهى، است. لذا واکنش در برابرشهودگروى به ذهن‏باورى، عاطفه-گروى ودستورگروى،( انجامید.ذهن‏باوران‏براین عقیده‏اندکه‏گزاره‏هاى‏اخلاقى‏تنهاحقایقى ذهنى رادرباره رهیافتها بیان مى‏دارند و هیچ‏نظرى رادرباره‏اعیان، بیان نمى‏دارند. از اینرو، اگر کسى

بگوید که چیزى‏خطاست تنها گفته است که او یا جامعه او از آن خشنود نمى‏گردد.
نظریه عاطفه‏گروى (اى. جى. آیر، و سى. ال. استیونسن، ادعا دارد که گزاره‏هاى اخلاقى هیچ چیزى را که قابل‏صدق و کذب باشد، حتى بنحو ذهنى، بیان نمى‏دارد، بلکه تنها ابرازعاطفه‏هاست.بر طبق این نظریه، واژه‏هاى اخلاقى نیز، مانند قسم وتعجب، (oaths) ،تنها معانى عاطفى دارند. دستورگروى (رودلف‏کارناپ) ادعا دارد که گزاره‏هاى اخلاقى ظاهرى فریبنده دارند و درواقع،

دستورى‏اند (بنحوى که «تو باید این کار را انجام دهى‏» صرفابدین معناست که «این کار را انجام بده.») لذا غیر قابل صدق وکذب مى‏باشند. دستورگروى وعاطفه‏گروى دوصورت ازغیرشناخت‏گروى مى‏باشند. ولى ذهن‏باورى این‏گونه نیست، هرچندبدرستى نمى‏توان آن را تحت‏شناخت‏گروى نیز طبقه بندى نمود.
هر ملاحظه فلسفى در باب اخلاق ابتدا باید با شکاکیت اخلاقى به‏توافق برسد و این نظریه‏هاى فرااخلاقى پاسخهاى گوناگونى به‏شکاکیت اخلاقى هستند. هر نظریه‏اى که عقیده دارد اصول اخلاقى رانمى‏توان اثبات نمود، هیچ حقیقت اخلاقى وجود ندارد، اخلاق هیچ‏اساس عقلانى ندارد یا عقیده دارد که تفاوت بین صواب و خطا صرفاامرى مربوط به امیال، یا آداب و رسوم، مى‏باشد،شکلى از یک شکاکیت اخلاقى است. بنابر این، ذهن‏باورى،دستورگروى و عاطفه‏گروى انواعى از شکاکیت مى‏باشند. در مقابل، نظریه‏هاى‏شناخت‏گروى معمولا با آن در تضاد است.
یک نوع شایع و متداول از شکاکیت نسبیت‏گروى اخلاقى، است; نظرى مبتنى بر اینکه هیچ اصل اخلاقى صحیحى‏براى همه زمانها و همه مردم وجود ندارد و هر گروهى نسبت‏به حوایج‏و ارزشهایش اخلاق خود را داراست و تمامى آراء اخلاقى ضرورتامنسوب، به فرهنگ خاصى هستند. بر طبق این نظر،آدمخواران، ،مطابق معیارهاى فرهنگ خود، با خوردن‏گوشت آدمیزاد کارى موجه انجام مى‏دهند، هرچند بر طبق معیارهاى‏فرهنگ غرب این امر پذیرفته نیست و نمى‏توان هیچ اساسى براى این‏ادعایافت که معیارهاى فرهنگ غرب بر معیارهاى آنان تفوق دارد.

بنظر مى‏رسد که نسبیت‏گروى توسط شتابزده‏ترین مشاهداتى که دراختلاف بین فرهنگها و تشکلات، صورت گرفته – که هم‏براى متافیزیک و هم براى اخلاق هنجارى مشکلى است – تاییدمى‏گردد; زیرا اگر هیچ صواب و خطایى نیست که بتوان آن را مجزاى ازآداب و رسوم در فرهنگ خود شخص معین نمود این سؤال پیش‏مى‏آید که وقتى فرهنگها با هم متعارض مى‏شوند چه باید کرد؟ آیا من‏در بین آدمخواران باید آن‏گونه که آنان عمل مى‏کنند عمل کنم یا مطابق‏فرهنگ خود عمل نمایم؟ حتى نسبیت‏گرایان و دیگر شکاکان اخلاقى‏برآنند تا با فرآیندى از استدلالات اخلاقى، که ممکن است در آن به یکى‏از معیارهاى

اخلاق هنجارى توسل یافت، جوابى را (براى این سؤال)بیابند. حتى اگر یک فرد، به عنوان نظریه‏پرداز، عاطفه‏گروى یا موضع‏دیگرى را در شکاکیت‏بپذیرد، به عنوان یک انسان، با مشکلاتى دررفتار مواجه خواهد شد که باید بدانها جواب گوید.
اخلاق هنجارى
در بین مسائل اخلاق هنجارى، این مسائل وجود دارد: چه چیز موجب‏درستى افعال صواب، مى‏گردد؟ چگونه مى‏توانیم بگوییم‏چیزى درست است؟ چرا باید متخلق بود؟
معمولا اکثر نظریه‏ها به نتیجه‏گرا، (غایتگرا، و غیر نتیجه‏گرا، (وظیفه‏گرا، تقسیم مى‏شوند. نتیجه‏گروى بر این باور است که‏اخلاقى بودن یک فعل تنها به وسیله نتایج آن فعل تعیین مى‏گردد.نظریه‏هاى وظیفه‏گرا، با تمام تنوعى که دارا هستند، ادعا دارند که‏اخلاقى بودن یک فعل به ماهیت ذاتى آن فعل، انگیزه‏هاى آن یا تطابق‏آن با یک قاعده یا اصل بستگى دارد و اصلا به نتایج فعل وابسته نیست.اگرهم وابستگى درکارباشد به صورت جزئى بدان وابسته است.
نظریه‏هاى غایت‏گرا، در تعیین اینکه نتایج مربوط [به فعل] چیست‏و اینکه چگونه ارزش نتایج تعیین مى‏شوند، با هم اختلاف دارند. اماتمامى آنها گزاره‏هاى اخلاقى را، به نحوى وابسته به ارزشها وارزشیابى، تفسیر مى‏کنند. یکى از این نظریه‏هاى ارزشى لذت‏گروى است، نظرى که تنها لذت را یک غایت‏خوب مى‏داند وبطور کلى، نظریه‏هاى غایت‏گرا به لذت‏گروى و غیر لذت‏گروى تقسیم‏مى‏شوند. سودگروى (جرمى بنتام، و جان‏استوارت میل، ،(نظریه‏اى که بزرگترین سعادت‏بیشترین افراد را آزمونى براى صواب و خطا مى‏داند، یک نظریه‏لذت‏گراست، از آن جهت که سعادت را غلبه لذت بر الم تفسیر مى‏کند

وشکلى غیر لذت‏گرا از نتیجه‏گروى «سودگروى آرمانى‏» جى.اى.مور، و هیستینگز رندال، است. بر طبق این‏عقیده، باید، در بین افعالى که در اوضاع و احوال خاص بیشتر انجام‏مى‏گیرند، فعلى را انجام داد که موجب بیشترین خیر مى‏شود.
یکى دیگر از نظریه‏هاى رقیب براى سودگروى مکتب تحقق نفس، یا کمال‏گروى، (ارسطو و توماس‏هیل گرین، است که عقیده دارد غایت نهایى، رشدکامل نفس یا کمال آن است. این یک شکل از نظریه غایت‏گروى‏مى‏باشد که لذت‏گرا نیست.

بعضى از نظریات به سادگى تحت تقسیمات فوق مندرج‏نمى‏گردند; یکى از این موارد نظریه کلامى (یا دستور الهى) است‏که بر طبق آن، فقط اراده الهى صواب یا خطا بودن یک فعل را تعیین‏مى‏کند. در این راى (قدیس آگوستین و ویلیام پالى، ،اخلاقى‏بودن یک فعل نه بستگى به نتایج آن دارد، نه به طبیعت ذاتى آن‏ونه به‏انگیزه‏هایش،بلکه فقطبه‏مطابقت آن‏بااراده‏الهى‏بستگى دارد. چنین‏نظریه‏هاى ایت‏گروى پذیرش وسیعى یافته‏است وهمخوانى تنگاتنگى‏با آنچه که بسیارى از مردمان متدین – هر چند نامتامل – به نحوى‏تقلیدى، درباره حقیقت اخلاق مى‏پندارند، دارد. ولى دین‏ضرورتا یک [چنین] نظریه کلامى را، که هم متدینان (مثل ریچاردواتلى) و هم غیرمتدینان (مثل مور) بدان تاخته‏اند، ابراز نمى‏دارد.
در فلسفه‏امانوئل کانت، براى‏اینکه فعل فرداخلاقا صواب‏باشد، بایدبتواند بخواهد که اصل، او یک قانو

ن عمومى گردد; یعنى بتواندبخواهد که هر کسى به همین نحو عمل کند. کانت، با ارائه مفهوم ارزش‏اخلاقى، ،عنصر دیگرى را در بحث وارد نمود. او اصرارداشت‏که فعل‏یک فرد،حتى‏اگرصواب باشد، تنهادرصورتى‏ارزش اخلاقى‏داردکه‏انگیزه اوبراى فعل فقط‏انجام کار صواب باشد. پس ارزش اخلاقى‏بستگى به‏انگیزه یانیت فرددارد، نه به آنچه که به واقع انجام مى‏دهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مجموعه شعر زیبا در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مجموعه شعر زیبا در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مجموعه شعر زیبا در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مجموعه شعر زیبا در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مجموعه شعر زیبا در pdf :

مجموعه شعر زیبا

مقدمه

مجموعه شعری که بدان می نگرید، در بر دارنده اشعار و نثرهای دو شاعر جوان است.
یکی از ویژگی های مهم، مشخص و ممتاز شعر، وزن آن است که بدون آن هیچ کلامی جواز ورود به قلمرو شعر را ندارد و سخن غیر موزون، نثر است که قلمرو عقیده های مختلف در این مجموعه حد و مرز یافته و به خوبی به چشم می خورد.

گردآوری این مجموعه کوششی است تا این میراث عظیم را حفظ کند. نظام جمهوری اسلامی ایران برای ادبیات فارسی این گنج با ارزش، جایگاه ارزشمند و رفیعی را در نظر گرفته و ما تازه رستگان شعر، این اصل را حفظ می کنیم و این مهم را ارج می نهیم.
امید است که این مجموعه، به قدر توان خود، در خاطر شما دلپذیر افتد و با پیشگامی شاعران بزرگی همچون حافظ و سعدی و پذیرش طبع جامعه و حمایت نودوستان شعر، که تنها ضامن بقای شعر است، در روزگاران دراز به یادگار بماند.

معادله

در کوچه پس کوچه های مبهم دلم آنجا که در دنیای مجازی ام دنبال حقیقت بودم دنبال واژه واژه برای وصف عشق می گشتم تو را دیدم تو را که خود عاشق تر از من بودی من که خود را در عشق از همه برتر می دانستم.
تو هر روز به آنجا می آمدی برای تجدید میثاق و عهدت با او.هر گاه از آنجا می گذشتم و نگاه عاشقانه او را به تو میدیدم که چه عاشقانه برای هم می گریید واژه واژه های عشق را می یافتم.
لحظه ها برای سبقت گرفتن از پی هم تمام هستی خود را به کار گرفتند. شما سنبل عشق من شدید اما تا در جستجوی حل تک معادله ی عشقم گشتم تا آن را با تو حل کنم خودم را تنها دیدم.
آن شب زیر کورسوی عشق بازی ستارگان خودم را تنها دیدم;!!!

ای کاش;

ای کاش آسمان حرف کویر را می فهمید اشک خود را نثار گونه های خشک او می کرد. کاش واژه حقیقت آنقدر با لبها صمیمی بود که برای گفتنش نیازی به شهامت نبود. کاش دلها آنقدر خالص بود که دعاها قبل از پایین آمدن دستها مستجاب می شد. کاش مهتاب با کوچه های تاریک شب آشناتر بود.
کاش بهار آنقدر مهربان بود که باد;

کاش بهار آنقدر مهربان بود که باد عطرش را با خود به همراه می آورد تا با یادش بی اختیار مست می شدم .کاش دلها آنقدر یکرنگ بود تا هرگز چشم کسی بارانی نمی شد مگر برای شادی. کاش قاصدکها زبان داشتند تا حرف دل عشاق را به همه می رساندند بلکه اجابت می شد قنوتی;

کاش افسانه ها حقیقت داشتند اما افسوس و حسرت که اگر اینگونه بود دیگر افسانه نبود. کاش دلها آنقدر صبر داشتند تا برای سبک کردن بار سنگینش محتاج به دل بی وفایان نمی شد. کاش مردم آنقدر وفادار بودند تا برای گفتن و بیان واژه واژه های عشق احتیاجی به شهامت نبود. کاش حرمت شکنان می فهمیدند چقدر برای عشاق سخت است شنیدن واژه عشق بدون وضوی عاشقان؟!! کاش ضمایم پرونده عشق همگان پر از داستانهای شیرین وفرهاد، لیلی و مجنون ; بود.
وکاش پرونده عشق کسی بسته نمی شد. ای کاش هیچ گاه برای ریختن قطرات مقدس اشک در دل عشاق ترسی وجود نداشت. ای کاش هیچ کس پشیمان نمی شد تا بدون چاره بماند.

ای کاش سه گروه از مردم وجود نداشتند:
حرمت شکنان، بی وفایان و عشاق
اگر عشاق نبودند بی وفایان حرمت شکنی نمی کردند.
و ای کاش;!!!;

لحظه ای که هرگز نخواهد رسید;!!!

زیر چتر طلایی خورشید آن جا که اسب خورشید از کنار هر طلوع در کوچه های آسمان می دوید من بر پشت اسب آفتاب می پریدم و با هم تا غروب خورشید می تاختیم و با طلوع هر ستاره می فهمیدیم امروز هم دیروز شد.

یک روز که خورشید دوباره چتر محبتش را بر زندگیم گسترانده بود و من با چشمان زلال اسب سپیدم سخن می گفتم و با هم شانه به شانه با صدای آواز باد با پیچکی از صدای زمزمه ی جویبارها در کوچه هایی آبی تر از احساس عبور می کردیم جایی که می شد عطر علف را قاب کرد فهمیدم یک کبوتر بر روی بام دلم بی خبر لانه کرده. آن کبوتر آنقدر زیبا بود و آن قدر عاشقانه لانه می ساخت که دلم نیامد او را از بام خانه ی دلم برانم .

روزها از پی هم می گذشتند دلبستگی و انس من به آن کبوتر آنقدر فراوان شده بود تا حدی که حتی خودم را هم فراموش کردم تمام وجودم را فرا گرفته بود. بخاطر محافظت از آشیانه و وجود آن کبوتر حاضر به هر کاری بودم. گذشت از جان کمترین کاری بود که می توانستم در حقش انجام دهم.
به حرمت آیین نیایش عاشقان مثل باران آسمان چشمم قطره قطره با جوهر خاکستری رنگ دلم را برایش سرودم.
گر چه از دل تنگی دلم به تنگ آمده بود اما در قصه هایم فقط امید بود.

شاید زمان خواب زلال ماهی ها از نگاهم ستاره می با رید و با بارش هر ستاره یا کلام لبخند کبوتر گرمی وصالی دوباره در رخسارم نقش می بست.
مجموعه ای از عشق ، در هر ورقش پیدا بود. حرفی از حرفهای وصال با یک دنیا از پاکی چشمان بی همتایش برایش سرودم. تا عاشقانه به او هدیه کنم.
اما در جواب پس از انتظاری کهنه گفت: ” فراموشی بهترین واژه برای جداییست “
لانه آن کبوتر از بام دلم فرو ریخت و من با چشمانی پر از ستاره به افق به پرواز بی مهر آن کبوتر چشم دوخته بودم وانتظار می کشیدم؛ بازگشت ” لحظه ای که هرگز نخواهد رسید;./ “

باران

باران می بارید. ابر همچون عاشق اشک می ریخت.
قطراتش الماس گونه بر زمین می ریخت. بر سر هر کسی، با اشکها و ناراحتی هایش رنج و غم را از دل هر عاشقی می گرفت. اما افسوس که بعد از تمام شدنش غمشان چند برابر می شد! شاید آسمان به حال او می گریست.کس نمی داند.
اما حکایتیست از دل عاشق و خسته. گفت: باران اریب می بارید. در جاده ای دراز و سیاه بی قرار راه می رفتم . ناگاه به ژولیده ای که گرد و غبار عاشقی بر رخسارش، گِل شده بود و غمگین افتاده بود رسیدم از ناتوانی طعامی نمی جست و از بی زبانی سخنی نمی گفت ولی گاهگاهی به یک باره چون رعد از بی قراری ناله می کرد و می گریست. همرازی نداشت تا با او راز گوید و کسی را نداشت که از بیماریش درمانی سازد. سر تا پای آن غریبه را نگاه کردم چون مرده ای بر روی خاک افتاده بود. با خود گفتم: این رنجور نیز بی گمان عاشق است که از دلدارش دور مانده است.

چه کار می کردم؟ چگونه کمکش می کردم؟ بی درنگ پرسیدم: چه شده؟ چرا در خاک افتاده ای و در جشن باران شادی نمی کنی؟ چه شده که این چنین بی قراری؟
گفت : ای از دل عشاق بی خبر ! از حال من چه چیز می خواهی بدانی؟ صورتم را ببین، تن رنجورم را ببین نشان از حالم نمی دهد. گفت : مرا به حال خود بگذار و برو.
گفتم: برخیز که من خود از تو بدترم. نمی دانی چه ها کشیدم تا این گونه سر پا ایستاده ام من هم همانند تو دلدارم به صنمی دلباخت و رفت!
نا گهان صدای گریه ها وناله هایش کم شد و پرسید که پس چرا گریه نمی کنی؟

خواستم بگم من گریه هایم را در زمان فراق و انتظار کردم. خواستم بگویم زمانی آب دیدگانم همچون سیل جاری می شد که بر من بی وفایی کرد و رفت.
خواستم بگویم من گریه هایم را وقتی کردم که فهمیدم برای ابد باید تنها بمانم.
اما تا خواستم بگویم گریه هایم نگذاشت.

حرف دل

تو روزی آینه مهربانی بودی، اگر تو نبودی شعر من هم نبود. من شعر را برای پیوستگی با تو می خوانم که احساس قلب پاکم را به عطوفت تو برسانم و به آن گره کنم.
برای تو می نویسم زیرا حرف دلم است. با نوشتن هر روزت را به روز خود نزدیکتر احساس می کنم.
با تو هم فریاد و هم دم. من عاشق و مجنون تو بودم که اگر آن روزها مجالی برای حرف زدن بود، جان من هم به فریاد می آمد.
اگر تنها باشی، من در کنارت می نشینم. نه من، که دل من با تو همراه خواهد بود. هیچکس جز خدا نمی داند، که تا کدامین راه تو را دوست دارم. هیچگاه خود را از تو جدا نخواستم، جز آنکه مرگ را به این جدایی رجحان دهم.

اگر روزی بمیرم، از گریه خواهد بود که جان مرا به خروش می آورد و اگر دوباره متولد شوم، از شادی توست که بر در سرایم حلقه می کوبد، چراکه شادی تو مرا به اهتزاز وا می دارد.
هنگامی که از چشمانی معصوم دم می زنند چشمان پر عصمت تو پیش چشمم برق می زند.
آن دم که از عشق می گویند، واژه واژه های صامت شعرم را از قامت تو، صدای تو، چشمان تو؛ نه! از عشق تو می گریم.
بلندی شعرم از صفای وجود توست، درخشانی لولوهای چشمم، از نور چشمان سیاه توست. آری این تو هستی که مثل رحمت خدا و معجزه او در زمین، در قلب و زندگی من و جوانه های وجودم جاری می باشی.

غم و شادیم، بود و نبودم، هست و نیستم و زندگی من از تو مایه می جوید. این حقیقت افسانه نما را باور کن.
من در دنیا از خدا هیچ نخواستم جز خدا را و جز تو را، جز محبت تو و جز شادی تو. آب و خاک را نمی خواهم، زیرا که به آه دلسوخته من بر باد می رود. اما آتش عشق تو هیچگاه از بین نمی رود، تا ابد جاویدان و زنده است. از خویش، سر پناهی ندارم جز رویاهای تو.
به زیر سرپناه تو می آیم، بلکه این افسانه حقیقت نما را در دستان خود حس کنم.

خورشید تابان

در این شهر تاریک خورشید نیست. مدتهاست انتظار می کشم، اما خبری از خورشید نیست. پس کی می آیی ای خورشید تابان؟
همه خفته اند، کی می آیی ای خورشید تابان؟
تا به کی از پس این دلواپسی ها در انتظارت بشینم؟

پس کی می آیی ای خورشید تابان؟
این لحظه های سخت و این دلواپسی ها نمی گذرد. سالهاست می سوزم، می سوزم، اما این لحظه ها نمی گذرد. در فراق تو می سوزم! می سوزم و می میرم در فراقت. اما این لحظاتِ سخت نمی گذرد!
این آتش، این سوز، این فراق .
چرا نمی گذرد ای خورشید تابان؟

 

وداع سبز

از طلوع خورشید یک روز پاییزی دلم چشمان پاکت را شناخت. اما آنقدر از نجابت رفتارت خجالت کشیدم که دلم نیامد آن حرمت سبز را پاره کنم. هیچ کس را به پاکی تو ندیدم اما خواستم تا بدانی دلی بی پروا همیشه دوستت دارد، برای همین در وداع سحر بهاری، در طلوع آفتاب مهربانی، کنار ایستگاه عشق، در ورای زلالی آب وچشمانت، زیر آسمان پاک، با یک قطره نقره ای، با بیان عشقی گمنام تو را ترک میگویم. ای یار دیر آشنای من.

چرا عشق؟

اینکه هستی ولی باید با نیستی سر کنی زجر آوره.
اینکه بیداری ولی باید با رویا سرکنی دیوونه کنندست.
چیزهای زیبای زیادی رو همه در دست دارند ولی تو از دیدنش هم محرومی، حتی ستاره های آسمون.
دنیا بزرگه ولی تو آخرش باید توی یه چارقدش بپوسی، و بدون که همیشه توی دنیا بخاطر یه چیزی از خودمون گذشتیم.
بخاطر احساسمون از صداقتمون گذشتیم. بخاطر یک نگاه از نجابتمون گذشتیم.
همیشه بخاطر یک لحظه اش ;
بخاطر یک لحظه اش از فکرمون گذشتیم. از چشمامون، از نگاهمون.
از عشق، به عشق، برای عشق
ولی چرا عشق; چرا عشق؟;

 

اشکهای پنهانی

در تفسیر آنان که نمی فهمند.
در ورای آنان که نمی بینند.
در سکوت آنان که نمی خوانند.
در تبسم آنان که نمی خندند.
همان تفسیر و تبسم را در اشکهایشان حک می کنم تا تو را با همانها که نمی خندند، در
اشکهایشان، پنهانی، پنهان کنم.

غروب انتظار

من در شباهنگ غریب لاله
در جست و جوی آلاله های عاشق سحر می گردم
که در حاشیه شطرنج زندگی
به تماشای مات شدن می پردازند
و با سکوت پنجره های آهنی

و از لابه لای میله های آهنی
به ذوب شدن خورشید می نگرم
و با توهم به انسجام آینده ای روشن
آینده ای که سکوت در آن به معنای غربتی است که لاله دارد
به زنبق و میخک می اندیشم
و به درختی که بر سایه اش برگهای خزان خوابیده اند
و به نجابتی که آسمان دارد
و بارانی که هنگام باریدن

مرا به بهشت رویاهای نمناک رنگین کمان می برد
وبه لبخندی که تو- وبه اشک هایی که تو-از تو جاری می شود
و لاله هایی که گمگشته اند در خاک
و آلاله هایی که روییدند از خاک
و پاییز هایی که می روند از خاک وگرد خاطرات یاد
و از خاطرم رفت شمار جمعه شبهایی که در انتظار گذشت

انتظاری که با هر لحظه اش
قطره اشکی به روی سالهای عمر لاله گونم میریزد
و انتظار در انتظار
و هر بار با غروب خورشید در انتظار طلوع تو هستم
وبه امید روزی که انتظاری باقی نماند
با صد ستاره گیتار هستی را بر آسمان نیلی کوبیدم.

عطر مهدی

در سکوت سبز صداهای بی انتها
در بارانی ترین طلوع تابناک تردید
در سرخ فجر آفرین فردا
این قصه ی سرد سکوت را
به انتها می رسانم
بلکه به ریش سفید این برف حرمت نهند
و بر لطف قدمش به پابوسش روند

و او را که چون شباهنگی تا صبح می نوازد
تا بوی اذان او را در بر می گیرد
و به انسجام قدمهایش قدوم متبرکش را چون خزنده ای می بویم
تا به عطر عطاران عطر مهدی را ببویانم.

 

بی نام و نشون

مــن تـو تبار عاشقی، عاشق تـرین عـاشقتم
مــن تـو دیار بی کسی، تنهاتـرین گـلدونتم
مـــن تــو صـــدای بـــارون، روی نـــاودون
تــو رو تـنها دیـدم بـا اشکها و گریـه هـامـون
تــــو رو دیـــدم کنــار یـه بـلبل بـــودی
کنـار صـد تـا خاطره، خاطره ای تنها بـودی

می ترسم تو صدای سکوت، عاشقی رو رها کنی
دل بـسپری بــه بلبل و تــرانه رو رهــا کنــی
بـری از ایـن دیـار و اون دیـار، تنهـا بـشـی
آواره و ویـرونـه و حـیـرون جـنگلا بــشـی
ســاز بــزنــی، داد بــزنـی، دیــوونــه شـــی
بـری تـو قصه هـا و مثل چـوپـون دروغگوشـی
نقاشی

در سطری عمیق از واژه های گنگ
در تنگ کوچک قناری ام
در بازتاب تبسمی تلخ
در ساحل بی دریای یک نگاه
رو به قبله ای بی نشانه
در جست و جوی یک نشانه ام
شاید در یک صفحه ی آبی رنگ

به دنبال رد پایی آبی تر می گردم
به دنبال چشمانی آبی،دریایی آبی، بر صفحه ای پر از آبی
شاید کسی مرا در این وسیع آبی نگاه کند
که من دیوانه فقط در این همه آبی قدم می زنم
و به دنبال هیچ می گردم
قلبی در سینه نیست که تپد برای من

قضا و قدری نیست گم شدن من در این آبی
آبی گمرنگ بر بوم نقاشی کوچکم ،که هیچ بر آن نقش نبسته است هنوز
هیچ برآن نقش نبسته است هنوز!

بهار بیقرار اوست

دیروز خورشید باز نیامد
دلگیر بود از آسمان
در آغوش پر مهر بهار
خورشید باز نیامد انگار
قهر بود با طبیعت
بهار در انتظار اوست
برفهای زمستانی
روز دیگری باز گذشت
شب بود و هوا سرد
بهار بیقرار اوست
شعر تنهایی گل را در آسمانها می سرود
اسم خورشید را هر بار روی برفها می نوشت
بهار بیقرار اوست

پرتوی خورشید تابیده به رویا بود در یک آسمان محبت
رنگ رخسارش زرد و نارنجی ست
در آفتاب مهرش دلی بزرگ دارد
بر خلاف ظاهرش قلبی نازک دارد
بهار بار دیگر آمد
آفتاب می بوید بهار را
آن یار همیشه بی قرار را

مولای من

مولای من، باران سوی توست
مولای من، آبها جاری تـوست

سـکوت شد صحرا از نـالـه فـرزندت
که باز می کرد دهان را علی اصغرت

 

همش ســرابِ آبِ نــاب مـی دیـدی
همش ناله و فغان و فریاد می شنیدی

گفتی خموش لحظه ای چند شوید
شاید یزید را به دلش رحم گـردید

سـکوت شد دشت کـربلا تا انتهـا
فریاد زد حسین مصطفی بر جانها

ای یـزید، جنگ تـو بـا مـن است یـا کـودکان

جرعه ای آب دهید بر من نه، بر این تشنه لبان

فـرزندم تـشنه است، آبـش دهید
به قرآن قسم می دهم آبش دهید

نـاگـهان تیـری از دور روانـه شد
از گلوی اصغرش خون جاری شد

اشــک در چشمـان حسین حلقـه زد
خاک صحرا خیز آمد و آسمان نعره زد

 

خون سرخش، از گلو چید و بر زمین چکید
با نیـزه اش قـبر کوچکی در دل صحرا برید

زینب فــریــاد زد: نـامـردِ لـعین
نیـزه بـر بچه می زنید، این چنین

 

خاک عالم بر سرت باد ای یزید
دنیا ننگ آخرت بر سرت کوبید

ای خــــــــدا گنـــــاه او چـــه بــــود؟
جرعه ای آب از دست یزید خواستن این بود؟

ابـوالفضل تاب ناله طفلان نـداشت
رو به دشمن کرد و مشک برداشت

 

بر لب فرات نشست و جرعه ای آب ننوشید
عـکس طـفلان تشنـه لـب در آب جـوشید

آب درمــشک کــرد و ایـستـاد
تا باایستاد مشک از دستش افتاد

تیــرهــا ســـوی او روانـــه گـشتند

حتی لحظه ای تیر از او غافل نداشتند

با دست دیگر مشک را برداشت
زان میـان یک تن رحم نداشت

تـا گـرفت بر دنـدان مـشک را

شمشیر برآوردند و زدند سر را

در بدن تیر بود و پـولاد
بر زمین افتاد و جان داد

کودکان گریه می کردند و عمو می خواستند

تـشنگی فـراموش کردند و آب نمی خواستند

حمله کردند بر هم و خونها ریختند
روز تاسوعـا شد و یاران امام کشتند

بر نماز ایستاد حسین و اقامه کرد
از سویی، تیری سوی او روانه کرد

در نماز بودو جانش فدای خـدا کرد

ناگهان سر نازنینش از بدن جدا کرد

عـــاشــورا بــود و رستــاخـیـز آسمـانهــا
سکینه بود و رقیه بود و یک سر، از بدن جدا

نـــه عمـو داشـتند و نـه بـابـا
عمه هم از حال خود بیخود رها

در دل آهنگ غریبی می شنیدند
شـاید درد یتیمـی مـی شـنیدند

 

نیـــزه بـــالا بــود، ســـری در آن بــــود
کلامش نور بود، چشمانش آکنده از خون بود

چــه سخت بـود برای رقیه
یزید در عذای بابا می رقصه

تــلخ تــر از زهـــر جــدایـــی نیست
تعبیر خوابی که به حقیقت پیوستنیست

ضجه های تلخ طفلان کربلا بود

آه جــانسـوز دختـر زهـــرا بود

در کنارش باید از عشق گفت
سر بریدند امــا باز باید گفت

باید گفت از دردهای یتیمان

از سـر کـوفتهـای نـدیمـان

چگونه باید سر کرد زندگی را؟
صــدهـا ســال دوری از او را؟

چگونـه بـاید سـر کرد زنـدگی را؟
چگونه باید نوشید آب بی منت را؟

چگونه باید خوابید بی سوز گداز؟

باید اندازید سفره ای از راز و نیاز

چگونه باید سرکرد زندگی را؟
چگونه باید سرکرد زندگی را؟

عاشورا

دشت کـربلا را مـی دیدم
خواب می دیدم، می دانم

در آسمـانهـا در کنـار ابـــر بـــودم
اشکهای ابر را ، در پرتو نور می دیدم

گفتم ای ابر، که سر به فلک داری
چه شده، چـرا اینقدر بی قــراری

بـغضهــا را در خــــود خفــه کــرد
نگاهی عمیق به خورشید و زمین کرد

گـفـت: آنجــا، روی زمــین را نمـی بـینی
حسین را نمی بینی، فرزندانش را نمی بینی

نمی بینی چگونه دست بر آسمان برده اند
نمـی دانی از آسمــان چــه مــی خواهند

جــرعه ای آب، رحمت، بـــاران مـی خواهند
فقط آب می خواهند، چیز زیادی نمی خواهند

لبهــایشان تـرک بـرداشته
دستهایشان از دعا برنداشته

کاش می توانستم ببارم
بـر تمام کربلا من ببارم

کـــاش حـــق دستــور مـی داد
قطره های باران را فرو می فرستاد

با نسیم در کنـار خورشید رفتم
گفت من شرمنده عباس هستم

کاش نورم خاموش مـی شد
تا کـه آسمان تاریک می شد

در سیاهـی پنهان مـی شدم
شرمنده اولاد زهرا نمی شدم

ولــی بـاید بتـابـم تــا قیـامت
سرخی شرم بر صورتم تا قیامت

کاش دستور حق، باران بود
یـا کـه آفتـاب را پنهان بود

اشـــک از چـشمــانـش فـــرو ریـخـت
چشمانش را بست و چون شمع نور ریخت

رفتم بر بال نسیم نشستم
گفت مـن فرومایـه ای پستم

کـــاش مــی شــد مـــن مــی وزیــدم
نور نیستم، باران نیستم، من باد می وزیدم

کــاش در کنــار ابــوالفضـل بـــودم
شاید عرق از پیشانی اش می دزدیدم

خــواب تـلخـی مـی دیدم مـن
ولی اشکهای باد را هم دیدم من

در کنـــار خــــاک رفتــم
گفت: از شرم من خار هستم

کـــاش مـی تـوانستم کــاری کنــ‌م
زمین بشکافم و آب از دلم جاری کنم

بــر خاک مـن جـای آب، خـون جاریست
علی اکبر و علی اصغر، گهواره ای خالیست

کـــاش حــق، فــرمـان مــی داد
آب از دلم چون زمزم بیرون می داد

کاش یزید می دانست روزی او را می بلعم
آنــوقــت در دلــم بـــه او مــی خنـدم

ولی روزی که حسین را در آغوش می گیرم
او را در آسمـــــانـهــــا مـــی بـیـنـــم

دیگــر طــاقت سـخن گـفتن نــداشـت
چشمهایش را بست و من را تنها گذاشت

مـن قـدم برداشتم بـه سوی خیمه
آتش روی خیمه و طفلان در خیمه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق راهکار برای صرفهجویی آب مصرفی و کشاورزی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق راهکار برای صرفه‌جویی آب مصرفی و کشاورزی در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق راهکار برای صرفه‌جویی آب مصرفی و کشاورزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق راهکار برای صرفه‌جویی آب مصرفی و کشاورزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق راهکار برای صرفه‌جویی آب مصرفی و کشاورزی در pdf :


آب نیروی محرکه‌ی کشاورزی در جهان به شمار می‌رود و توسعه نیز باالطبع با توجه به منابع آب و شیوه‌های آبیاری مقدور است، اما گزارش کارشناسان از وضعیت نگران کننده روند رو به رشد اراضی در معرض شور و ماندابی شدن، کمبود آب موردنیاز و تجمیع آن با کمبود و نارسائیهای مختلف از جمله مسائل مربوط به امکانات اجرایی و تأمین اعتبار، نارسایی در ارتباط‌های فنی و تبادل نظرهای کارشناسی، عدم توجه به تجارب دیگر کشورها موجب به خطر افتادن کشاورزی و کشت آبی و در نهایت امنیت غذایی خواهد شد. علاوه بر این به امر بهره‌برداری و نگهداری نیز بهای کافی داده نمی‌شود. به نظر می‌رسد چاره کار در افزایش تحقیقات کاربردی، آموزش و ترویج راهکارهای آبیاری و زه‌کشی به منظور صرفه‌جویی در مصرف آب کشاورزی و سایر بخش‌ها نهفته است که از آنجا که مصرف آب در این بخش تا 95 آب مصرفی را به خود اختصاص می‌دهد از اهمیت بیشتری نسبت به سایر بخشها برخوردار می‌باشد لذا این مقاله از یک مقدمه و 6 بخش تشکیل شده است: 1- صرفه‌جویی چیست؟ 2- سخنان آیات عظام در مورد صرفه‌جویی آب 3- آب فرهنگ مذهب در گذر زمان 4- در مورد آب آیا می‌دانید که؟ 5- شیوه‌های صرفه‌جویی در آب مصرفی بخش کشاورزی و 6ـ راه‌های صرفه‌جویی در مصرف آب خانگی؛ در پایان نیز پیشنهادات و منابع تحقیق آمده است.



مقدمه

به نام خدایی که آب آفرید
ز آب آمده زندگی را پدید‌

چو یزدان به گیتی ره نو گشاد
گیاه و دد و دام و مردم نهاد

همه تشنه‌ی آب پاک آمدند
از او زنده بر روی خاک آمدند


اگر چه در سال 1386 شعار بین‌المللی سازگاری با کم آبی بود اما این واقعیتی است که هر روز بیش از پیش واقعیت زندگی ما شده و هرگز کهنه نمی‌گردد.
آب قدمتی به طول تاریخ بشر و ریشه‌ای به عمق همه‌ی باورها و فرهنگ‌ها دارد. پیشینیان معتقد بودند که زمین مخلوق آب و زندگی مولود آن است. و ما نیز باور داریم که عرش خداوند بر آب استقرار یافته و خداوند هر چیزی را از آب زنده گردانیده است.
با مروری بر تاریخ ایران نیز معلوم می‌شود که از 6000 سال قبل به این طرف جای پای آب را در سازه‌ها و بناها و ... می‌بینیم، اما از دهه‌ی آخر قرن بیستم تاکنون موضوع آب به اندازه تمام تاریخ آن مورد بحث قرار گرفته است و این دغدغه نه فقط بحث سران، بلکه دغدغه‌ی اکثر افراد بشر است به طوری که کارشناسان گفته‌اند در دو دهه‌ی آینده از هر سه نفر انسان روی زمین دو نفر استرس آب خواهند داشت. امروزه نیز مطابق آمار رسمی حداقل 2/1 میلیارد نفر از مردم جهان به آب سالم بهداشتی و 4/2 میلیارد نفر نیز به سیستم دفع بهداشتی فاضلاب دسترسی ندارند. همچنین روزانه 3 هزار کودک نیز جان خود را به خاطر آب و بیماریهای ناشی از آن از دست می‌دهند. این کره خاکی را آب فرا گرفته که تنها 3 آن شیرین است و نزدیک به این آب شیرین هم به لحاظ اقتصادی و فنی قابل دسترسی نیست. اگر همه‌ی آب‌های موجود دنیا را در یک گالن فرض کنیم کل آب شیرین به اندازه یک قاشق چای خوری است تا جایی که یکی از صاحب‌نظران گفته است: جهانی که به اندازه یک قاشق آب دارد.
در این میان کشور ما ایران از اولین تمدنهایی است که به مقوله آب پرداخته است و بعضی تمدن آن را تمدن آبی نامیده‌اند اما همین کشور 85 درصد سطح آن در مناطق خشک و نیمه خشک و فراخشک قرار گرفته است و متوسط بارش آن بارش جهانی است و در حالی که یک درصد از جمعیت جهان را در خود جا داده، تنها یک سوم منابع آب تجدیدپذیر را در اختیار دارد، پس برای زندگی همراه با رفاه و سلامت گریزی جز پرداختن جدی به مشکل آب نداریم. ما اول باید باور کنیم که کشور کم آبی هستیم و این باور باید در بین مردم و برنامه‌ریزان به طور عمیق نهادینه بشود، دوم اینکه باید باور کنیم چاره‌ای جز سازگاری با کم آبی نداریم یعنی شرایط زندگی خود را باید با کم آبی سازگار کنیم و سپس باید برنامه‌ریزی داشته باشیم، راهکار اجرایی تدوین نمائیم و به مرحله‌ی اجرا بگذاریم و برای تدوین این راهکارها باید به دنبال میراث گرانقدر خود باشیم و در نهایت سازگاری با کم آبی را تبدیل به فرهنگ کنیم: گیاه کم آب بر، درخت کم آب بر، صنعت کم آب‌بر، انسان بهینه مصرف و در نهایت کشور کم مصرف و اینگونه است که ضرورت پیدا کردن راهکارهایی برای صرفه‌جویی در مصرف آب خودنمایی می‌نماید.


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   46   47   48   49   50   >>   >