سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله عقل در دین در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عقل در دین در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عقل در دین در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عقل در دین در pdf

تعریف عقل در دین  
عقل در قلمرو دین  
اهمیت عقل در فقه  
حجیت عقل چیست ؟  
عقل عامل حیات شریعت  
شکوفائى عقل در نهج البلاغه  
حجت خدا بر مردم به واسطه عقل  
تقویت عقل در نهج البلاغه  
منابع :  

تعریف عقل در دین

اولین گام در شناخت جایگاه عقل در قرآن تبیین مفهوم عقل و معنای مورد نظر از آن در مباحث دینی و مفاهیم  قرآنی است . در روایات اسلامی وفرهنگ قرآنی منظور از تفکر و تعقل  صرفاً  تفکر منطقی  و تعقل  فلسفی نیست ؛ زیرا این مورد  در بین همه انسان ها مشترک است و هر انسانی چه  موحد و چه کافر توانایی  کنار هم  قرار دادن معلومات و ترسیم سیمای کلی از واقعیت جهان و هستی هر چند به پندار غلط خود را دارد . در حالی که قرآن کریم  کفار را فاقد تعقل دانسته  و معتقد است که آنها از عقل خود هیچ استفاده ای نمی کنند  چنان  که می فرماید :  « و مثل الذین کفروا کمثل الذی ینعق بما لایسمع الا دعاء و نداء صم بکم عمی فهم لایعقلون.مثل (دعوت کننده) کافران مثل کسی است  که ( حیوانات را برای نجات از خطر ) صدا می زند  ولی آن ها  جز سر و صدا چیزی نمی شنوند ، آنها کر و گنگ و کورند از این رو چیزی نمی فهمند»

استاد مطهری پس از ملاحظه آیات و روایات مربوط به عقل و تعقل و مقایسه آن ها با یکدیگر پیرامون مفهوم عقل در فرهنگ اسلامی می فرمایند

عقل درروایات اسلامی آن نیرو و قوه تجزیه وتحلیل است ودرغالب مواردیکه می بینید اسلام جاهل را کوبیده، جاهل درمقابل عالم به معنای بیسواد نیست بلکه جاهل ضدعاقل است.عاقل کسی است که از خودش فهم و قدرت تجزیه وتحلیل دارد وجاهل کسی است که این قدرت راندارد . ما خیلی افراد عالم را می بینیم که عالمند ولی جاهلند.عالمند به معنای این که فراگرفته از بیرون زیاد دارند ، خیلی چیزها یاد گرفته اند ،اما ذهن شان یک انبار بیش نیست، خودشان اجتهاد ندارند، استنباط ندارند، تجزیه و تحلیل در مسائل ندارند، این طور اشخاص از نظر اسلام جاهلند یعنی عقلشان راکد است
قرآن کریم برای ترسیم مفهوم دقیق «عقل » از تعبیر لطیف و معنادار « لب » استفاده می کند وبا این روش هم عقل را تعریف میکند وهم مفهوم کمال عقل را بیان می نماید. استاد مطهری کلمه لب را از اصطلاحات قرآنی  دانسته و در توضیح آن می فرمایند

 «لب» یعنی مغز (نه به معنی مخ،بلکه به معنی اعم که در مورد میوه ها مثلاً میگوئیم مغز بادام ، مغز گردو ) این اصطلاح شاید از اصطلاحات مخصوص قرآن باشد ; و اگر هم اصطلاح مخصوص قرآن نباشد قرآن درباره عقل کلمه لب را زیاد به کار برده گوئی انسان را تشبیه  به  یک گردو و یا  بادام  کرده که  تمام یک گردو و یا بادام پوسته است وآن اساسش مغزش می باشد که در درون آن قرار دارد. تمام هیکل و اندام انسان را در نظر بگیرید، آن مغز انسان،عقل و فکر انسان است، اگر بادامی مغز نداشته باشد چه می گوئیم؟ می گوئیم پوچ است و پوک وهیچ و باید دورش انداخت وانسانی که عقل نداشته باشد جوهر و مغز انسانیت و آن ملاک و مقوم انسانیت را ندارد . انسانی پوک و پوچ است ، یعنی  یک  صورت انسان است و معنی انسان  در او نیست ، به حسب این تعبیر معنی انسان همان عقل انسان است ، عقلی که در این حد باشد، عقل بودن عقل به استقلالش است . « الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» از این بهتر اساساً دیگر نمی شود تعبیری پیدا کرد در مورد دعوت به این که انسان با عقلش بالاستقلال حاکم باشد ، عقلش مستقل باشد ، دارای قدرت نقد و انتقاد باشد  و بتواند مسائل  را تجزیه  و تحلیل کند. آدمی که از این موهبت بی بهره است هیچ است

در عبارات فوق استاد علاوه بر این که معنای عقل را از نظر قرآن بیان می کنند  به اهمیت و ارزش آن در اسلام نیز اشاره می فرمایند . از مجموع سخنان استاد استنباط می گردد که در منطق قرآن عقل عبارت است از نیروئی که با تجزیه و تحلیل مسائلی که در برابر او قرار دارد و سبک و سنگین نمودن آن ها انسان را برای اخذ  تصمیمی مستقل و آزاد از هوی و هوس و فشارهای اجتماعی و تاریخی یاری می رساند . و هر چه عقل انسان کامل تر باشد مستقل تر و آزادانه تر می داند نقد و انتقاد  کند  و تصمیم بگیرید  و از این رهگذر انسان قادر خواهد بود از پوسته  جهان به مغز آن نفوذ کند  و سیطره و حاکمیت خدا را در همه ذرات هستی  مشاهده  نماید  و با همه  وجود حضور خدا را در تاریخ و جامعه ادراک کند

عقل در قلمرو دین

بخشى از مفاهیم و حقایق دینى به جز از راه معرفت عقلى , فهم آن ها ممکن نیست. مفاهیمى که  قرآن درباره خداوند و ماوراء طبیعت طرح کرده , تنها با  روشن گرى و تقسیر عقلى دانسته و فهم مى شوند, مانند بى همانندى,نامتناهى علم و قدرت,بى نیازى, حیات و قیّومیّت, اول و آخر و باطن و ظاهر, حاضر در زمان و مکان و; قرآن این مسائل را براى چه هدفى بیان کرده است. آیا براى این بوده که یک سلسله مسائل و مفاهیم درک نشدنى را بر بشر عرضه بدارد و از مردم بخواهد بدون آن که آنها را درک و فهم کنند, از روى تعبد بپذیرند و یا در واقع, هدف آن بوده که مردم خدا را با این شاءنها و صفتها بشناسند؟

در قرآن, مسائل و مفاهیم بسیار دیگرى نیز مطرح است, مانند: لوح محفوظ, لوح محو و اثبات ,وحى و اشراق, قضا و قدر و; هیچ کدام از این مفاهیم از راه مطالعه حسى, شناخته و درک نمى شوند . به طور قطع باید گفت : قرآن این مسائل را براى فهمیدن و درس آموختن , درافکنده است ; از این روى , در آیات بسیارى , انسانها را به تعقل  و تفکر در این داده ها و حقیقتها دعوت مى کند

((اءفلا یتدبرون القرآن اءم على قلوب اءقفالها.))  

آیا در آیات قرآن نمى اندیشند یا بر دلهایشان قفلها زده اند

  ((کتاب اءنزلناه الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوا الالباب.))

کتابى مبارک است که بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان یادآور حقایق آن شوند
وقتى به شناختن این حقایق امر مى کند , معنایش آن است که فهم و روشن گرى عقلى آن ها را می پذیرد ; زیرا براى  شناختن آن ها جز سلوک عقلى , راه  دیگرى نیست

گروه هایى مانند: اشاعره واخباریان که با عقلانیت دینى به طورکلى مخالفت میورزند, فهم این گونه مسائل و پرداختن به روشن گرى و تحلیل عقلانى آن ها را بدعت و حرام دانسته اند . اعتقاد دارند

دین بیش از آن چه که از ظاهر این واژگان دانسته مى شود, چیز دیگرى از ما نخواسته است

در نقد این شیوه باید گفت

(( این شیوه برخورد با قرآن خیلى زود باعث انحراف و گمراهى مى شود ; زیرا اینان ناگزیر از توضیح معناى آیات بودند , اما چون عقل را تعطیل کرده بودند , قهراً نوعى برداشت عوامانه از قرآن برایشان حاصل مى شد

آنها به دلیل همین طرز تفکر, خیلى زود از جاده درک صحیح منحرف شدند و اعتقادات نادرستى پیدا کردند . از جمله این که به تجسم خدا و صد ها اعتقاد انحرافى دیگر نظیر امکان روئیت خدا با چشم و گفت و گو با خدا با زبان بشرى و; قائل شدند. ))

در تحلیل این مساله که: چرا رساندن پیام وحى به مردمان,بر پیامبران دشواربوده است باید, بر این نکته تاءکید ورزید که: پیامبران وظیفه دارند پیام وحى را به عقلها برسانند و سپس به دلها بشنانند, از این روى ابلاغ وحى مشکل مى نموده است. برخى ابلاغ ها حسى است; یعنى باید مردمان بشنوند و ببینند, مانند ابلاغى که یک ماءمور ادارى انجام مى دهد. ولى پیامبران, که بلاغ مبین دارند , وظیفه شان همان رساندن به حس نیست , بلکه باید پیام وحى را به گونه اى بیان کنند که بر عقل و فکر و دل مردمان بنشیند . از همین روى, قرآن خطاب به پیامبر (ص) مى فرماید
((ادع الى سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه.))

چرا پیامبر (ص) باید با حکمت و برهان و سخن منطقى, مردمان را به خدا و حقایق و حیانى دعوت کند؟ جواب روشن است ; زیرا عقل جز ازراه برهان واستدلال وبه تعبیر قرآن ((حکمت)) پیام را نمى پذیرد

پس از پذیرفتن عقل, پیام الهى باید به دلها نفوذ یابد; یعنى در عمق روح انسان وارد بشود و تمام احساس ها و عاطفه هاى او را در اختیار بگیرد, چون پذیرفتن پیام وحى باید به سر حد ((ایمان)) برسد
اگر پیام دین باید به ((عقل)) و ((دل)) برسد, پس براى هر کدام باید زبان و ابزار فهم خودش را به کار گرفت

((قرآن براى ابلاغ پیامش ازدو زبان کمک مى گیرد: استدلال منطقى(عقلی) و احساس. هریک از این دو زبان , مخاطبى مخصوص به خود دارد که براى اولى عقل است و براى آن دیگرى دل.))
” کسى که مى خواهد  با پیام  وحى آشنا شود و حقایق و حیانى قرآن را به  درستى  و کمال , بفهمد و آن ها را بیان و تبلیغ کند , باید با دو زبان : ((حکمت )) و ((احساس)) آشنایى داشته باشد و هر دو ابزار را در کنار هم مورد استفاده قرار دهد. بهره گیرى از یکى بدون دیگرى, فهم وحى را ناتمام مى گذارد

قرآن,گاهى خود را کتاب تفکر و استدلال و حکمت معرفى مى کند: ((الکتاب الحکیم)), ((الذکر الحکیم )), (( اوحى الیک ربک من الحکمه )) و; گاهى کتاب احساس و عشق, که جانها را به هیجان مىآورد و در دلها ایمان مىآفریند

(( و اذا سمعوا ما انزل الى الرسول ترى اءعینهم تفیض من الدمع مما عرفوا من الحق یقولون ربنا آمنا فاکتبنا مع الشاهدین.))

و چون وحى را که  به سوى پیامبر فرود آمده  بشنوند , از حقیقتى که بدان رسیده اند , دیدگان شان از اشک لبریز مى شود , مى گویند : پروردگارا ایمان آوردیم  پس ما را با حق یافتگان ثبت کن
زبان احساس قرآن, آن اندازه نیرومند است که انسانهاى موئمن وقتى سخنان و آیه هاى آن را مى شنوند و در مى یابند, از خوشحالى و هیجان , بدن شان به لرزه مى افتد

((الله انزل احسن الحدیث متشابهاً مثانى تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم ثم تلین جلودهم و قلوبهم الى ذکر الله.))

(خدا بهترین سخنها را فرود آورده, کتابى را ازآمیز که از خواندنش پوست بدن خداترسان مى لرزد, سپس پوستها و دلهایشان با یاد خدا نرم مى شود.)

قرآن, هم کتاب حکمت است و هم کتاب احساس و ذوق. به این ترتیب, فرق و جدایى مهم میان فرهنگ و اندیشه اسلامى  و فرهنگ  مسیحى نمایان مى شود . در فرهنگ اسلامى, عقل گرایى و خردورزى , هرگز با ایمان گرایى وروح پردازى ناسازگارى ندارند, بلکه سازگارى و هم خوانى دارند و جدایى و استقلال آنها پذیرفته نیست . همه اشتباه و کژراهه روى فیلسوفان مغرب زمین در همین نکته است .  به اشتباه , ساحت عقل و اندیبشه را از ساحت ایمان و دل جدا مى انگارند  و به جفا میان این دو همزاد جدایى مى افکنند. در نتیجه, یا به عقل گرایى تند روانه و سرکشانه فرو مى افتند و یا به ایمان گرایى صرف و قفس تنگ درون گرایى پناه مى برند, ولى انتخاب هر یک از دو شق, به یکسان انسان را از رسیدن به هدف باز مى دارد.

اهمیت عقل در فقه

گرچه عنوان عقل دربین منابع فقه سابقه‏ای دیرینه دارد،اما مفهوم و مراد ازآن،اختلاف فراوان به خود دیده است. یک اختلاف اساسی در تعریف این منبع از این‏رو است که به آن به عنوان منبعی در کنار منابع نقلی (کتاب و سنت) نگریسته شود یا به عنوان منبع یا دلیلی برای راه بردن به منابع نقلی . اختلاف  دیگر بر این مبناست که عقل را برای به دست آوردن احکام واقعی در نظر گیریم یا برای تشخیص وظایف ظاهری، با فرض شک در احکام واقعی . صرف نظر از جزییات دیگر ، با نگاهی  به گزارشی که برخی از صاحب‏نظران از تاریخچه مطرح کردن عقل در اصول فقه شیعه ارائه کرده‏اند، این اختلافات کلی نمایان است. اولین یادکرد صریح از عقل در این گزارش، متنی است از شیخ مفید(ره) (م 413ق) . در این متن، ضمن شمارش منابع فقه که از آن به ” اصول احکام” یاد می‏شود،عقل را در کنار کتاب و سنت نمی‏آورد. اما از آن به عنوان نخستین راه برای رسیدن به کتاب و سنت یاد می‏کند. پس از وی، یخ طوسی(ره) ( م 460ق ) در کتاب مشهور “عدهالاصول ” به همین اندازه هم از عقل نام نمی‏برد ؛ ولی در ضمن برخی از مباحث خود به قبح عقلی ظلم و قتل اشاره می‏کند، همچنین عقل را تعیین‏کننده ادله می‏داند. ابن‏ادریس حلی (م 598ق)اولین فقیهی دانسته شده‏ که ازعقل درکنارکتاب، سنت واجماع، به عنوان راههای رسیدن به “حق” در مسایل شرعی یاد کرده است.البته تصریح می‏کند که کاربرد عقل درجایی است که از کتاب،سنت واجماع چیزی به دست نیاوریم. شهید اول(ره) (م 786ق)،با استفاده از میراث پیشینیان خود با تفصیل بیشتری به کاربردهای عقل می‏پردازد . وی عقل را در کنار کتاب ، سنت و اجماع ، به عنوان چهارمین اصل از اصولی که جوینده احکام شرع  باید از آنها احکام را به دست آورد ، نام می‏برد . سپس آن را بر دو قسم رئیسی تقسیم می‏ کند : قسمی که متوقف  بر خطاب نیست و قسمی که متوقف بر خطاب است

قسم اول را به پنج دسته تقسیم می‏کند

اول آن احکامی که از اقتضای عقل به دست می‏آید، مانند وجوب ادای دین، رد امانت، حرمت ظلم، استحباب احسان، کراهت بر گرفتن آتش در دست و مباح بودن استفاده از منافعی که ضرر ندارند ، چه این احکام عقلی  به ضرورت درک شوند ، چه  با نظر و تأمل عقلانی ، مانند حکم راستگویی نافع یا مضر؛ دوم تمسک  به اصل برائت ;؛ سوم اثبات نفی حکم بعد از تتبع تام از دلیل و عدم وجدان آن  ;؛ چهارم حکم به اقلّ ، وقتی دلیلی برای اکثر نداشته باشیم ؛ پنجم اصالت باقی بودن آنچه در گذشته بوده است (اصاله بقاء ما کان). قسم دوم ؛ یعنی آن جا که دلیل عقلی متوقف  بر خطاب است را بر شش دسته می‏کند

اول مقدمه واجب ؛ دوم لزوم نهی از ضد برای امر به  شی‏ء ؛ سوم فحوای خطاب  که همان اولویت استفاده شده از خطاب است ؛ چهارم لحن خطاب  که ضرورتاً از خطاب فهمیده می‏شود؛ پنجم لیل خطاب که همان مفهوم است ، مانند مفهوم شرط، وصف و ; ششم این که گفته می‏شود اصل در منافع اباحه  و در ضررها حرمت است . اما  برخی از معاصرین، همسان با تنقیح و الایش بهتر و روشن‏تر سایر مباحث اصولی، در ذیل عنوان دلیل عقل نیز تلاش کرده‏اند  تعریف ، قسیم و کارکرد های فقهی این منبع را به گونه‏ای منظم و مدون ‏تر ارائه دهند . اینان خود نیز به دلیل  تفاوت در انگیزه‏ای که از طرح این بحث داشته‏اند  و البته در نوع ارائه آن هم تأثیر داشته است، خود به دودسته قابل تقسیم هستند : برخی ” حجیت دلیل عقلی  ” را در ضمن  مباحث قطع  آورده‏اند و برخی دیگر، مستقلاً  و در ضمن شمارش منابع فقه ( کتاب، سنت و اجماع ) دلیل عقل را هم مطرح و بررسی کرده اند دسته اول ، در واقع به پیروی از شیخ انصاری( ره ) برای نقد گفته‏ های منسوب به اخباریها در انکار حجیت قطع  حاصل از عقل در احکام شرع، به موضوع پرداخته‏اند و البته به تفصیل و تنقیح جوانب آن همت کرده‏اند

بهترین تعریف و توضیح در باره دلیل عقلی  که در کنار کتاب و سنت به عنوان یکی از منابع احکام، ارائه شده است، به نظر نگارنده، تعریف و توضیحی است که مرحوم مظفر در اصول الفقه آورده است . وی ابتدا به طور خلاصه می‏گوید : ” مراد از دلیل عقلی در کنار کتاب و سنت هر حکم عقلانی است که باعث قطع به حکم شرعی گردد؛ بعبارت دیگرهرقضیه عقلی که ازطریق آن به علم  قطعی به حکم  شرعی دست یابیم”

آن گاه به توضیح  چگونگی  فراهم  آمدن  قطع به  حکم شرعی  از روی روند عقلانی می‏پردازد . اول ، روشن می ‏کند که مراد دست یافتن مستقیم عقل به حکم شرع یا حتی ملاک  ( مصلحت و مفسده تامه ) آن نیست ؛ زیرا حکم شرع را باید از منبع شرع  که همان کتاب و سنت است به دست آورد:  ” احکام شرع توقیفی است. بنابراین آگاهی از آنها فقط از طریق گوش دادن به  مبلّغ این احکام که از سوی  خداوند  متعال  منصوب شده تا به تبلیغ آنها بپردازد امکان‏پذیر است؛ چرا که احکام خداوند متعال نه از قضایای اولی است و نه از قبیل اموری است  که با  مشاهده چشم  و یا مانند آن از سایر حواس ظاهری بلکه باطنی بتوان به آنها پی برد.همچنین قابل تجربه وحدس واعمال خبرویت نیست”. بعد از این توضیح می‏گوید: “مراد ما از دلیل عقلی، حکم عقل نظری است به ملازمه بین حکمی که شرعاً یا عقلاً ثابت است با یک حکم شرعی دیگر”. در جایی که حکم شرعی در این تلازم  مفروض و ثابت در نظر گرفته  شود ، اصطلاحاً  ” غیر مستقلات عقیله  ” تشکیل می‏شود  . و در جایی که حکم عقلی ثابت در نظر گرفته شود
“مستقلات عقلیه ” به وجود می‏آید . به نظر مرحوم مظفر در مورد دوم؛ یعنی جایی که یک حکم عقلی  ثابت بتواند  با حکم شرعی ملازمه  پیدا کند  فقط جایی است که آن حکم عقلی مفاد عقل عملی ، آن هم در مورد حسن و قبح عقلی اشیا، باشد. چنین احکام عقلی نیز منحصر است در آن چه  که در منطق به ” قضایای مشهوره ” معروف است  و به ” آرای محموده ” خوانده می‏شود و همه عقلا از این جهت  که عاقل هستند به آن  حکم می‏کنند . آنچه در مطالب  فوق شامل اظهار نظر در موارد دلیل عقل می‏ شود که طبعاً در محدوده حجیت آن هم اثر می‏گذارد، به زودی مورد نقد و بررسی قرار می‏گیرد.من بر این باورم که عقل خودبنیاد  که فقط  متکی به عقل باشد  وجود ندارد . هر عقلی از نوعی نظام تبعیت می کند و آن نظام را در گزاره های خود صورت بندی می کند . عقل مدرن از نظام ارزشهای مدرن نیرو می گیرد و به آن بازمی گردد و آن را تقویت می بخشد و عقل عرفانی از نظام دیگری نشان دارد و عقل شریعتمدار از نظامی دیگر. این نظام ها می توانند حلقه های تو در تو نیز بسازند و اینجا یا آنجا با هم مشترکاتی بیابند اما نظام های عقل رویهمرفته از یکدیگر متمایزند و جداگانه قابل تشخیص و ارجاع. ادعای عقل مجرد یا خودبنیاد قابل اثبات نیست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله شرحی از چند شاعر و عارف در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله شرحی از چند شاعر و عارف در pdf دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله شرحی از چند شاعر و عارف در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله شرحی از چند شاعر و عارف در pdf

شرح رباعیات خیام  
شرح رباعیات  
ترجمه فیتزجرالد  
برگردان ترجمه فیتزجرالد  
تفسیر روحانی حکیم یوگانندا  
رباعی خیام  
ترجمه فیتزجرالد  
تفسیر رباعی فیتزجرالد  
رباعی خیام  
ترجمه فیتزجرالد  
برگردان ترجمه فیتزجرالد  
معانی رمزی بعضی لغات:  
تفسیر روحانی حکیم یوگانندا  
شیخ احمد غزالی  
شیخ روزبهان بقلی شیرازی  
شیخ شهاب الدین سهروردی  
شیخ سیف الدین باخرزی  
شیخ فخرالدین عراقی  
شعری از رابرت فراست  
شعری از امیلی برونته  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله شرحی از چند شاعر و عارف در pdf

8:رساله در عشق/سیف الله باخزری/به کوشش ایرج افشار/تهران/

79:وصایای سیف الدین باخزری/فرهنگ ایران زمین/شماره

213:اورادالاحباب وفصوص الاداب/یحیی باخرزی/به کوشش ایرج افشار /تهران /

کیمیا دفتری در ادبایت وهنر وعرفان/دکتر حسین الهی قمشه ای /سید احمدبهشتی شیرازی/روزنه /1381

شرح رباعیات خیام

آسانا یوگانندا

ترجمه دکتر حسین الهی قمشه ای

سالها پیش در هندوستانیک شاعر کهنسال ایرانی را ملاقات کردم که به من گفت شعر پارسی اغلب دارای دومعنی ظاهری و باطنی است و به یاد دارم که از شرح او در بیان معنی دوگانه چندین قطعه شعر فارسی چه لذت وابتهاجی در خاطر من حاصل گردید

یک روز هنگامی که با تمرکزی عمیق رباعیات خیام را از نظر می گذرندم ناگهان احساس کردم که دیوارهای معنی ظاهر پیش رویم فرو ریخت وقله زرین گنجهای روحانی عظیم و گسترده در پیش چشم من هویدا گردید

گویی یک قانون اسرارآمیز الهی از آثار معنوی وروحانی در روی زمین حراست می کند چنانکه رباعیات خیام را با وجود قرنها سوءتعبیر همچنان حفظ کرده است

عمرخیام در سرزمین خویش پیوسته به عنوان عارف و معلمی بلند مرتبه شناخته شده ورباعیات وی به عنوان کتاب مهم و مقدس صوفیان مورد احترام بوده است

پرفسور چارلز.اف.هورن .در مقدمه ای بر رباعیات خیام که در جلد هشتم از سری کتب مقدمه وادبیات کلاسیک قشری طبع گردیده می نویسد: ایه تاسف است که خیام در نظر بسیاری از خوانندگان مغرب زمین به عنوان یک شاعر ملحد وشهوت طلب و یک مست لایغل که تنها شوق او شرب خمر وبرخورداری از لذات دنیوی است شناخته شده است. و این همان اشتباه رایجی است که به طور کلی در باب تصوف رخ داده است

در حقیقت غرب خیام را (با قیاس به نفس) از دیدگاه خودنگریسته است واگر ما بخواهیم ادبیات شرق را آنچنانکه هست دریابیم یابد ببنیم مردم آن کشورها خود چه دریافتی از آثار ادبی خویش دارند، برای غریبان شاید مایه تعجب باشد اگر بشنوند که در ایران بحث و جدالی در حقیقت معانی رباعیات خیام وجود ندارد و همه به اتفاق او را یک شاعر بزرگ متدین می شناسند

سوالی که اغلب طرح می شود این است که پس از اینهه مدح وثنای شراب وعشق د ررباعیات چیست؟پاسخ این است که این الفاظ  ونظایر ان استعارات وکنایاتی است که در زبان صوفیان معانی خاص دارد واز جمله شراب و مستی کنایه از لذت روحانی است و عشق پیوند درستی و اخلاص و ارادت وبندگی انسان در پیشگاه معشوق ازل است

خیام دانش ومعرفت خود را به جای آشکار کردن در پرده های گوناگون مستور داشته (و پرده از اسرار نهان برنداشته است) و تصور  غریبان از خیام به عنوان مردی بیکاره و عیاش تصوری باطل وبیهوده است. زیرا اینهمه خرد وحکمت د رباعیات با آن درجه از کم عمقی و ظاهر پرستی در تناقض آشکار است

خیام وسایر شاعران متصوف تشبیهات واستعارات رایج زمان را به کار گرفته و صورت لذات عادی دنیوی را برای بیان لذات متعالی حیات معنوی استخدام کرده اند تا عامه مردمان را به سبب این مشابهت لفظی از استغراق در لذات حقیقی آسمانی منتقل کنند ووجه استفاده ازاستعاره شراب وغیره این است که چون شخص با نوشیدن این شراب مجازی غمها و مصائب غیرقابل تحمل زندگی را بطورموقت از یاد می برد مکتب عرفان شهدی لذت بخش عرضه می کند و آن شراب معرفت الهی وشهد شهود جمال ازلی است که چنان وجد ومستی  وقدرت وشجاعتی می آفریند که رنگ غم واندوه را به کلی و برای همیشه از صفحه دل پاک می کند

و بی تردید نامعقول تصور کنیم که خیام اینهمه رباعیات نغز و دلاویز را صرفا برای آن سروده است که به مردم بگوید برای فرار از غمها حواس خود را با خوردن شراب تخدیر کنید

جی لی نیکلاس که ترجمه اش از رباعیات خیام مشتمل بر 464 رباعی درسال 1867 یعنی چند سال پس از انتشار اولین چاپ ترجمه ادوارد فیتز جرالد منتشر گردید در مقدمه کتاب با نظر فیتز جرالد مبنی بر اینکه خیام یک فیلسوف مادی است مخالفت کرده است

فیتزجرالد در مقدمه چاپ دوم رباعیات با اشاره به نظر نیکلاس چنین گفته است

ترجمه نیکلاس بسیارنکته ها را به خاطر من آورد و در مسایلی برای من آموزنده بود خیام شاعری مادی اپیکوری آنچنانکه من از روی معانی تحت اللفظی کلمات برداشت کردم نیست بلکه ازجمله صوفیانی است که عالم قدس ربوبی و لذات عالم بالا را در کنایه شراب و ساقی وغیره بیان داشته وچنانچه درباره حافظ نیز چنین قضاوت می شود.از انجا که اینگونه تعبیرات از دیرباز درباره این شاعران رواج داشته و به تحقیق مردمان دانشمندی نیز براین نظر بوده و خیام را صوفی بلکه از قدسیان دانسته اند مرا اصراری نیست آنها که مایلند به هر گونه که می خواهند شراب وساقی را تعبیر و تفسیر کنند

خیام گاهی به وضوح وصراحت بیان میدارد که شراب رمزی از وجد ومستی و عشق الهی است وبسیاری از رباعیات او چنان خالص وپاک رائحه عالم روح درد که به سختی میتوان هیچگونه معنی مادی دنیوی از آن اخذ کرد برای مثال رباعیات شمار 44-66 را میتوان نام برد

من با یاری یک دانشمند ایرانی رباعیات را از متن فارسی به انگلیسی ترجمه کردم اما دریافتم که هرچند از نظر امانت ترجمه دقیق ودرستی است لیکن روح پرخروش خیام را منعکس نمی کند و پس از مقایسه آن با ترجمه فیتز جرالد دریافتم که فیتز جرالد علیرغم دریافت مادی از رباعیات باالهام الهی توفیق یافته است که روح وجوهر پیام خیام را در قالب انگلیسی پرشکوه و خوش آهنگ متجی سازد

از این رو بر آن شدم تا به جای ترجمه خود یا دیگران معانی باطنی و رمزی اشعار خیام را از ترجمه فیتزجرالد بیان کنم فیتز جرالد پنج نسخه مختلف از رباعیات عرضه نمود که من اولین آنها را برگزیدم. زیرا اولین الهامات اورا منعکس می سازد و اولین الهامات عموما از صمیمیت وسادگی بیشتر برخوردار است واغلب خالصترین وعمیقترین  بیان رااز درک واحساس شاعر عرضه می دارد. در ضمن شرح عرفانی رباعیات خود نیز در میانه راههای پیچ درپیچ حقیقت  قرار گرفتم چندانکه با شور وجذبه و حال در عالم حیرت غرق شدم اختلفای حقایق متافیزیکی وحکمت عملی در رباعیات الهامات قدیس یوحنای الهی را در خاطرمن می آورد از اینرو رباعیات عمر خیام را میتوان به حق الهامات عمرخیام نامید

شرح رباعیات

خورشید کمند صبح بر بام افکند                             کیخسرو روز باده در جام افکند

می خور که منادی سحرگه خیزان                             آوازه اشربوا در ایام افکند

 

 

ترجمه فیتزجرالد

Awake ;for morning in the bowl of night

Has flung the stone that puts thes stors to flight

And to; The hunter of the East has cought

The sultans turret in a noose of light

برگردان ترجمه فیتزجرالد

هان بیدار شو،زیرا که صبح سنگی درجام شب افکند وستارگان هر یک به سویی گریختند و آن صیاد مشرق بلندای قصرسلطان را باکمندی از نور درربود

تفسیر روحانی حکیم یوگانندا

بیدار شود وسر از خواب جهل وبیخبری بردار، زیراسپیده دم حکمت و خرد سر برآورده است برخیز وسنگ سخت ریاضت برجام تیره جهل انداز وانوار رنگ باخته ستارگان  را که مظهر امیال وهوسهای بی شمار دنیوی است گریزان ساز

بنگر حکمت مشرق را و تماشا کن آن صیاد حقیقت وآن ویرانگر فریبها و بر هم زن اوهام باطل را که چگونه دستار سلطان رو را باکمندی از نور در ربوده ورنگ سیاهی از آن زدوده است

به من چنین الهامی شده است که این رباعی اول به حقیقت شیپور بیدار باش خیام برای خفتگان عالم پندار است که

«ای ساکنان شهر فریب و خیال از خواب برخیزید که خورشید پیم عرفانی حکمت بیدارکننده من در افق شهر شما طالع شده است. برخیزید و به سنگ ریاضت روحانی سیه کاسه نادانی را در هم شکنید و این لذات ناپایدار دنیوی را که لحظه ای می درخشد و خاموش می شود از خود برانید

و با شک و آرزو بنگرید که چگونه صیاد حکمت کمند صید برگردن بلندپروازان و گردن فرازان و سلطان حقیقت جوی در افکنده و روحه آنان را در هاله ای از نور ابدی آزادی در پیچیده است

رباعی خیام

ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست              بی باده گلرنگ نمی یابد زیست

این سبزه که امروز تماشاگه ماست             تا سبزه خاک ما تماشاگه کیست؟

ترجمه فیتزجرالد

And we that now make merry in the Room

They left ,and summer dresses in new bloom,

Ourselves must we beneath the couch of Earth

Desecend ,ourselves to make a Couch –for whom

تفسیر رباعی فیتزجرالد

زندگی درگذر است وفراخنای جهان به مثابه تماشاخانه ای است که هرزمان بازیگرانی چون ما درصحنه پرزیب و زیور آن نقش خود را بازی می کنند و بی خبرند که پایان بازی آنها کی خواهد بود وما که اکنون لباس نمایش به تن کرده و در تابستان حیات برصحنه می خرامیم نیز باید نقش خود را ایفا کنیم زیرا این جامعه تن را بزودی از ما باز خواهند گرفت وآن را بر تن بازیگران تازه ای خواهند آراست پس تا آن هنگام که در این حیات نقشی به عهده ماست باید آن را به زیباترین وجه ایفا کنیم.پس نخست باید هدف نمنایش را دریابیم و بدانیم که نقش خاص ما در ان چیست و نباید نسل پس از نسل در جهل وبی خبری بر صحنه آییم وبگذریم آنچنان که حیوانات می آیند ومی روند بلکه ما باید از طریق همراز شدن با خدای خویش رمز و راز حیات را کشف کنیم و بدانیم که اینهمه موجودات چرا از مرگ به حیات و از حیات به مرگ می روند واین چه قانونی است که علی الدوام گروهی می آیند و غوغا حیات ادامه می دهند چون این رمز را دریابیم و احساس کنیم که لحظه دیگر نوبت ما برای خروج از صحنه نمایش فرا خوانند رسید فرصت را غنیمت خواهیم شمرد واز اینهمه مواهب زیبای طبیعت بهره خواهیم گرفت و نخواهیم گذاشت شادیهایی غفلت آمیزگذاران ما را از لذت وسعادت جاودانه که تنها در وصال با حضرت حق میسر است محروم کنند

رباعی خیام

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله زندگینامه حافظ شیرازی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله زندگینامه حافظ شیرازی در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله زندگینامه حافظ شیرازی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله زندگینامه حافظ شیرازی در pdf

مقدمه  
رفتن به مکتب  
اعتکاف در بقعه بابا کوهی  
تکمیل علوم رسمی  
مذهب حافظ  
خود را بشناس  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله زندگینامه حافظ شیرازی در pdf

1 _ شعر و اندیشه حافظ در نگاهی به حافظ شناسی

      معاصر دکتر محمود دل آگاهی

2 _ چرا حافظ

      دکتر علیقلی محمود بختیاری

3 _ دیوان حافظ

      دکتر قاسم غنی

4 _ دیوان حافظ

مقدمه

   خواجه شمس الدین محمد حافظ به سال 792 هجری قمری در شیراز که خاک عنبر آمیزش عشق می رویاند وباغهای سرو سر به فلک کشیده اش صاحبدلان را درس ایستادگی و آزادگی می داد، دیده به جهان گشود. پدرش کمال الدین از مردم تویسرکان یا بهاءالدین از اهالی کوپایه اصفهان و مادرش زنی با فضیلت از مردم کازرون بود. در دوران جوانی پدرش ملاءعلی جایگاه قدس قدسیان عروج فرمود و سه فرزند و همسر خویش را تنها گذاشت . برادران بر اثر فشار تنگدستی هر یک به دیاری رفتند و محمد با مادر تنهای تنها با بیم و هراس به آینده ای که داشتند می اندیشیدند تا اینکه مادر محمد فرزند کوچک خود را که آن روز از اداره اش ناتوان بود ، امور تربیت و تحصیلش را به آشنایی از اهل راز سپرد، از این زمان فراگیری را در کنار کار و کسب آغاز کرد محمد پس از گذشت زمانی کوتاه خود کوشید کاری مستقل اختیار کند راه زندگی را به تنهایی بپیماید و با سختیها آشنا شود به همین جهت شاگردی دکان نانوایی را اختیار کرد و به شغل خمیر گیری مشغول شد، چون خمیرگیران را رسم بود که از نیمه شب برخیزند و خمیر نان صبحگاهی را فراهم آورند، این سنت برای محمد بسیار فرصت مناسبی بود که ساعات خاص سحرگاهی را درک کند وارفیوضت آن بهره مند گردد، که فرموده اند بیداری سحرگاهی مقدمه بیداری باطنی و بینش روحانی و حرکت ملکوتی و روشنایی معنوی او گردید ، که خود پس از طی مراتب معنوی فرموده است

«هر گنج سعادت که خدا داد به حافظ                  از یمن دعای شب و ورد سحری بود»

رفتن به مکتب

   در همان ایام که به خمیرگیری در دکان نانوایی اشتغال داشت رفت و آمد مکتب خانه ای که در جنب محل کسب او بود نظرش را به خود جلب نمود مصمم شد که در کنار دیگران به فراگیری مقدمات علوم رسمی بپردازد . به امید لطف و عنایت الهی به مکتب رفت و شروع به تحصیل علم نمود، از آنروز درآمد روزانه اش را که از خمیرگیری کسب می کرد به چهار قسمت تقسیم نمود ، قسمتی برای معاش مادر، قسمتی برای معلم ، قسمتی برای خود و قسمتی برای فقراء اختصاص داد. در همین ایام نیز قرآن را به خوبی فرا گرفت

اعتکاف در بقعه بابا کوهی

   محمد در رفت و آمد به  مکتب متوجه شده بود که در جنب مکتب خانه جوانی دارای ذوق ادبی و قریحه شاعری به بزازی مشغول است ، او می دید که گاهی جوانان شاعر پیشه و ادب دوست در همان مغازه بزازی مجلس شعر و ادب بر پا می دارند ، محمد نیز گاهی به جمع آنان می رفت و شعر سرودن را می آموخت

   این گونه محافل را که هنوز هم در گوشه و کنار شهرها دیده می شود راه و رسم چنین است که سروده های شرکت کنندگان را مورد تشویق و تایید قرار داده ، در بعضی مواقع هم ایرادهای آن را می شمارند و به اصطلاح نکاتی را که شاعر به آن توجه نداشته می پردازند. یک روز محمد سروده خویش را در محفل شاعرانه ای که شرکت می نمود خواند ، حضار پی در پی به خورده گیری پرداختند به حدی با ناراحتی محمد مواجه شدند، عاقبت محمد با گرفتگی محل را ترک گفته با خاطره ای افسرده ، دلی گرفته راه بقعه بابا کوهی را در پیش گرفت . ساعتی در روضه مبارکه آن عارف کامل به راز و نیاز پرداخت ، در همان تضرع و زاری بود که ملهم شدار بعینی در جوار تربت مطهر و مشهد معطر هادی راهی که کاملی واصل بوده استنگاه دارد. از آن پس شبها را در چاهی که به چاه مرتاض علیشاه معروف است یکه و تنها به راز و نیاز به در گاه حضرت بی نیاز مشغول شد. عاقبت نیز دعای آن سوخته دل به هدف اجابت رسید و شاهد مقصود روی نمود. در یکی از شبهای خلوت و عزلت که به حال تضرع و ابتهال به درگاه حضرت ذوالجلال به خواب رفته بود در رویا شاهسواری را دید که از فعل مرکب او تا پایه عرش نور، ارتفاع می گیرد و به شمس الدین محمد می فرماید : « برخیز که مراد تو را دادیم» در این حال لقمه نورانی از دهان مبارک در آورده به دهان شمس الدین محمد گذارده ، می فرماید: « ابواب علوم بر تو گشاده گشت و در فصاحت و بلاغت نادره زمان شدی». شمس الدین محمد خود می گوید : هرگز لقمه ای به این گوارایی و لذت نخورده بودم در آن وقت آن رادمرد مه چون خورشید تابان بود خواست غائب شود، من پیش دویدم تا احوال از او معلوم نمایم که پیر روشن ضمیری به نظرم آمد و از او استفسار نمودم که این بزرگوار که بود و نام مبارکش چیست؟ فرمود،نمی دانی؟ حضرتش ساقی شراب طهور است . همان بزرگواری که پیامبر خدا در شانش فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها». شمس الدین محمد می فرماید: در این اثنا خواستم سر در قدمش نهم و جان نثار مقدمش نمایم که صدای مؤذن هنگام سحر به گوشم رسید و از خواب بیدار شدم ، باطن خود را از برکت آن بزرگوار متجلی یافتم در آن سفیده صبح دلم در موج آمد و این غزل را سرودم

« دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند                    واندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند»

فردای آن روز به شهر بازگشت ، یاران بر حسب معمول از او شعر خواستند و شمس الدین محمد این غزل را برای آنها خواند ، چون تمام شد گفتند: تاکنون هیچ کس از شعرا به این خوبی شعر نساخته ، چطور از تو قبول کنیم؟ پاسخ داد غزلی مطرح سازید تا من هم بسازم، طرح کردند و شمس الدین محمد ساخت و بسیار خوب شد ، باز هم مطرح نمودند، باز هم گفت که بهتر از آن نبود ، خواجه می فرماید در این موقع پیوسته آیه مبارکه «إنَ اللهَ علی کُل شی ءٍ قدیر» به یادم می آمد

تکمیل علوم رسمی

   پس از این اربعین تصمیم گرفت به تکمیل علوم رسمی بپردازد. به حوضه درس خواجه قوام الدین عبدالله که از بزرگان اهل عرفان و از جهت دانش در زمان خویش سرآمد اقران بود تلمذ نموده ، علوم متنوعه را آموخت . در مراتب عرفان و قرائت قرآن ، نادره زمان بود و تمامی آن کتاب آسمانی را با 14 روایت در حفظ داشته است و آنچه از عرفان و حقیقت نصیبش شده بود همانا از برکت قرآنی می دانست که فرموده است

« عشقت رسد به فریاد ، گر خود بسان حافظ             قرآنی زبر بخوانی با چهارده روایت»

   خواجه خود را ملزم نمود که شبهای جمعه در گرد مقصوره ای که میان مسجد شیراز واقع است تا صباح بگردد و با صدای خوش ختم قرآن نماید

   دشتی در کتاب تحقیقی ، تحلیلی «نقاشی از حافظ» درباره معلومات دانش وی نگاشته است: محققاً حافظ بر تمام معلومات عصر خود احاطه داشته است اینکه می گویند قرآن را از حفظ می دانسته و خود او نیز بدان اشاره می کند تنها عبارت قرآن نبوده است ، حقیقت قرآن با تمام تفاسیری که تا آن تاریخ دماغهای فعال و متحجر علمای دین نوشته و بر حقایق آن روشنایی پاشیده بودند میدانسته ، از فقه و حکمت اشراق بهره وافر داشته است ، بر علوم ادبی زبان عرب مسلط و به زبان فارسی و گنجینه های بی مانند آن مستولی بوده ، در تصوف قدم زده و به کنه معارف آنها رسیده و شاید مدتی هم سالک طریقه ای بوده و فکر آزاد او که از هر قالبی می گریخته از حوضه رسمی آنها کنار گرفته است . کناره گیری حافظ به علل گوناگون از حوضه های رسمی با وضوح و روشنی و گاه «رندانه» و «طنز آلود» در غزلیاتش باز تابی روشن و گسترده و وسیع دارد

«از قیل و قال مدرسه آری دلم گرفت                     یک چند نیز خدمت معشوق و مَی کنم»

مذهب حافظ

       حافظ که در همه دیر مغان مانندش به شیفتگی و شیدایی دیده نشده بدون تردید از مسلمانان تمام عیار بوده است که نسبت به ساحت قدس حضرت علی(ع) و عترت و خاندان حضرت ختمی مرتبت ارادت عاشقانه داشته است ، چنانچه می فرماید

   در مذهب ما کلام حق نادعلیست                               طاعت که قبول حق بود یاد علیست

   از جمله آفرینش کون و مکان                                   مقصود خدا علی و اولاد علیست

   حافظ غلام با اخلاص بارگاه حضرت علی مرتضی(ع) را شاه می داند و سالکان راه را نصیحت می نماید که اگردرراه ارادت و عشق ورزیدن به شاه جهان یعنی علی بن ابیطالب(ع) صادق باشی به مقام شاهی می رسی چنانکه خود به آن اشاره نموده

«ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش                    پیوسته در حمایت لطف اله باش»

   یاد خدا را گواه می گیرد که از جان محب رسول خدا و آل اوست چنانکه فرموده

«حافظ ز جان محب رسول است و آل او                                حقا بدین گواست خداوند داورم»

خود را بشناس

   خود را بشناس عبارتی است که آن را به سقراط نسبت داده اند ، چون سقراط انسان بزرگی است ، چون سقراط خود را شناخت و به جای پرداختن به «او» به «تو» پرداخت و کوشید تا «تو» را بشناسد و در خدمت «تو» باشد و جهان را برای «تو» زیبا و شاد و پدرام بسازد وجلوه دهد.مردی است عارف ، عرفان یعنی شناخت ، پی بردن به « چه ، چون ، چند» انسان و زندگی او و دمسازیش با هستی و راز آفرینش و دریافت انسان و دریافت پیوند و پیمان انسان با هنجار آفرینش، عرفان یعنی «خویش کاری » تلاش و کوشش برای رسیدن و رساندن « من به تو» و پدید آوردن جلوه حق و نمایشگاه و هنجار آفرینش و دادار آفریدگار . سقراط خود را سوخت تا حق را شناخت و آموخت. در عرفان ایرانی که حافظ چکیده و جوهره آن است به جای «او» باید «تو» را جستجو کرد و در پی خویشتنی و خوشی «تو» بود و به سوی «تو» رفت زیرا با پیوستن «من به تو» ، «او» خود به خود در آن هنجار زیبا تجلی می کند. زیرا انسان تجلی گاه اوست . انسان باید به خود بیندیشد ، خود را دریابید ، زندگی را دریابد ، لمس کند. «آن » ها و لحظه ها را دریابد. انسان باید عاشق هستی و آفرینش باشد. ما باید بندهای تعبد و تقلید صوفیانه را از دست و پای انسان باز کنیم . مراقبه آن نیست که در زبان صوفیان جاری است ، مراقبه یعنی بیداری در لحظه ها ، «آن » ها؛ نگریستن به درون خود ، یکپارچه شدن و یافتن خویشتن خویش و یکی شدن با آن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پایان نامه جرائم اینترنتی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه جرائم اینترنتی در pdf دارای 79 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه جرائم اینترنتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه جرائم اینترنتی در pdf

مقدمه  
جرایم اینترنتی  
پلیس و جرایم اینترنتی  
ماده 13 لایحه  
استرداد اموال در مورد جرم کلاهبرداری رایانه ای چگونه است ؟  
شروع به این جرم چه مجازاتی را در برخواهد داشت ؟  
پدیده مجرمانه:  
ماهیت جرایم رایانه ای  
تقسیم بندی جرائم رایانه ای:  
توسل به وسایل تقلبی  
تعریف کلاهبرداری سنتی :  
تعریف اینترنت :  
وسایل ارتباط از راه دور  
مقایسه کلاهبرداری سنتی با کلاهبرداری رایانه ای  
تفاوت تحصیل با بردن مال  
اغفال :  
نتیجه گیری:  
فهرست منابع تحقیق  

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه جرائم اینترنتی در pdf

قانون تجارت الکترونیک

قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء و اختلاس و کلاهبرداری

قانون مجازات اسلامی مصوب کمیسیون امور قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی

 مصوب 17/10/1382) مجلس شورای اسلامی ( مصوب 28/6/1364) مجلس شورای اسلامی و ( تایید 15/9/1367) مجمع تشخیص مصلحت نظام 1370 منابع غیر مستقیم

صانعی ، پرویز ، حقوق جزای عمومی

جلد اول انتشارات گنج دانش – پاییز 1376 جعفری لنگرودی، محمد جعفر ، ترمینولوژی حقوق

انتشارات گنج دانش – 1383 وکیل ، امیر ساعد ، حمایت از مالکیت فکری در سازمان تجارت جهانی تجارت و حقوق ایران ، انتشارات مجد چاپ اول

مقدمه

کلاهبرداری از عمده‌ترین و شایع‌ترین جرایمی است که گریبانگیر دنیای متمدن امروزی است و هر سال خسارات فراوان و جبران‌ناپذیری را به تجار و بازرگانان و بنگاههای مالی و بانکی وارد می‌نماید و حتی روابط عادی و دادوستدهای معمولی بین مردم را تحت‌الشعاع قرار داده و موجب کاهش اعتماد مردم در معاملات و امور تجاری نسبت به یکدیگر می‌گردد. در کشور ما نیز مانند سایر کشورها، کلاهبرداری از جمله جرائمی است که نسبت به سایر جرائم شیوع بیشتری دارد و قسمت زیادی از اوقات مراجع قضایی را به خود مشغول می‌دارد. توسعه روزافزون این جرم و پیچیدگی آن، قانونگذاران کشورهای مختلف را بر آن داشته که این جرم را تحت عنوان خاص ، تبیین نموده و مجازاتهای تقریبا سنگینی را برای مرتکبین آن پیش‌بینی نمایند. قانونگذار سوریه در ماده 641 و 642 قانون مجازات این کشور به بیان خصوصیات و شرایط تحقق این جرم پرداخته است . ماده 641 اختصاص به کلاهبرداری ساده و ماده 642 به بیان موارد کلاهبرداری مشدد اختصاص دارد. در حقوق مصر قانونگذار در ماده 336 قانون مجازات تنها به بیان کلاهبرداری ساده اکتفا کرده است . در حقوق سوریه مجازات مقرره برای جرم مذکور حبس و جزای نقدی است اما قانونگذار مصر در ماده فوق‌الذکر تنها مجازات حبس را برای این جرم پیش‌بینی نموده است . ریشه همه این مقررات ماده 405 قانون جزای فرانسه است . قانونگذار ما نیز ابتدا در ماده 238 قانون مجازات عمومی سابق با اقتباس از ماده 405 مذکور، به بیان شرایط تحقق و مجازات این جرم پرداخته است . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تصویب قانون مجازات اسلامی، متن ماده مذکور با کمی تغییرات در ماده 116 قانون تعزیرات گنجانده شده در سال 1367، قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء اختلاس و کلاهبرداری به تصویب مجمع تشخیص مصلحت نظام رسید. هدف از تصویب این قانون، تقلیل جرم کلاهبرداری با توسل به تحمیل مجازاتهای شدیدتر بر مرتکبین این جرم بوده است . اما قانونگذار تاکنون به مقصود خود نرسیده است و کماکان کلاهبرداری یکی از جرائم شایع و متداول در کشورمان محسوب می‌شود و خسارات و لطمات ناشی از آن نیز به نسبت زیاد است . برای جلوگیری از شیوع بیشتر این جرم علاوه بر تحمیل مجازات مشدده در قانون، لازم است دستگاه قضایی کشور به افرادی که با سیستم‌های پیشرفته جرم‌یابی آشنا هستند، مجهز شود تا هیچ جرمی نامکشوف باقی نماند. همچنین جهت اجرای دقیق و درست قانون به قضات با تجربه و کارآمد نیاز است . لذا به لحاظ اهمیت جرم کلاهبرداری و پیچیدگی آن بایستی شعبات خاصی مامور به رسیدگی به این جرم شوند

جرایم اینترنتی

طی چند سال اخیر کاربرد «اینترنت» و افزایش روزافزون شمار کارآفرینان وکاربران آن در کشور به یکی از بحث برانگیزترین موضوعات فرهنگی کشور تبدیل شده است

آسیب شناسی، جرم زدایی و آثار حقوقی مرتبط با این پدیده جدید ارتباطی، چالشهای جدیدی نیز فراروی مدیران جامعه، تصمیم سازان و حقوقدانان قرار داده است

چگونگی برخورد قانونی با جرایم ناشی از فعالیتهای غیرقانونی سایتهای اینترنتی، هکرها و قفل شکن های شبکه نیز از جمله چالشهایی است که به یکی از دغدغه های افکار عمومی مبدل شده است

اکنون برخی صاحب نظران، استناد به قانون مطبوعات را برای برخورد با جرایم اینترنتی کافی می دانند، اما در مقابل، گروهی از حقوقدانان معتقدند برای برخورد با جرایم اینترنتی نیاز به تدوین و تصویب قوانین خاصی در مجلس شورای اسلامی به چشم می خورد

این در حالی است که در بیشتر کشورهای پیشرفته که استفاده از اینترنت عمومیت یافته قوانین مدون مبارزه با جرایم اینترنتی وجود دارد و در بسیاری از این کشورها حتی بخشی از فعالیت پلیس در مورد اینترنت و جرایم مرتبط به آن متمرکز شده است. جداری فروغی، حقوقدان در این خصوص می گوید: با توجه به پیشرفت علم و گستردگی کاربرد اینترنت در جهان امروز، در بسیاری از کشورهای جهان مقررات و شرایط ویژه ای برای حمایت از حقوق کاربران اینترنتی وضع شده است و این مقررات بیش از آنکه جنبه کنترل و نظارت توسط دولتها داشته باشد به طور خاص در زمینه حمایت از کاربران اینترنت و شهروندان آن کشورها است. به طور مثال چند ماه قبل در دبی در یک سمینار بزرگ متشکل از حقوقدانان سرشناس دنیا، مسائل اینترنت از نظر قانونی و حقوقی مورد بررسی قرار گرفت

به اعتقاد این حقوقدان برای اینترنت باید تعریف مشخص حقوقی و قانونی وجودداشته باشد و برای تخلفات و جرایم احتمالی و به طور کلی برای هر نوع رابطه حقوقی در این زمینه قوانین و ضوابط خاص و مشخص تهیه، تدوین و تصویب شود. بدون قانون در زمینه اینترنت نمی توان با جرایم مربوط به آن برخورد کرد. چون طبیعت مطبوعات با سایتهای اینترنتی متفاوت است. بنابراین تسری دادن قانون مطبوعات به مسائل مربوط به اینترنت از لحاظ حقوقی جای اشکال فراوان دارد

بنابه اظهارات جداری فروغی هم اکنون نیز وزارت پست و تلگراف و تلفن در حال تهیه لایحه ای برای زمینه های مختلف حقوقی مربوط به اینترنت است که پس از تصویب لایحه در مجلس شورای اسلامی و تأیید شورای نگهبان به صورت قانون لازم الاجرا درخواهد آمد

وی در خصوص فیلترگذاری وزارت پست و تلگراف و تلفن روی بعضی سایتها می گوید: طبق قانون اساسی هر نوع سانسور، شنود، استراق سمع و مانند آن باید با اجازه قانون صورت گیرد و تا قانون مربوطه تصویب نشده، هر نوع فیلترگذاری به طور سلیقه ای بر روی بعضی از سایتهای اینترنتی از نظر قانون اساسی و سایر قوانین حفظ حقوق شهروندان محل اشکال و سؤال است

یکی از مشکلات کنونی برخورد با جرایم اینترنتی این است که جرایم اینترنتی مانند سایر جرایم به حضور در محل یا مکان خاصی نیاز ندارد و می تواند از هر نقطه از دنیا صورت بگیرد. از طرفی ممکن است یک عمل مجرمانه در محیط غیرمجازی اتفاق بیفتد اما عواقب آن در محیط مجازی قابل رؤیت باشد

بنابراین قوه مقننه باید به دنبال تدوین و تصویب قانون برای جرایم خاص اینترنتی باشد ودر هر صورت استفاده از کارشناسان صاحب نظر در علوم ارتباطات اینترنتی و کامپیوتر و حقوقدانان برجسته، برای تدوین این مجموعه قوانین مناسب است

در حالی که مدتی است رئیس جمهوری باتدوین لایحه ای در زمینه برخورد با سایتهای اینترنتی و ارائه آن به مجلس شورای اسلامی موافقت کرده است، نایب رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس از ارائه نشدن لایحه در خصوص برخورد با سایتهای اینترنتی از سوی دولت به این کمیسیون خبر می دهد. ولی الله شجاع پوریان در این باره اظهار می دارد: هنوز چنین طرحی در دستور کار کمیسیون فرهنگی مجلس قرار نگرفته است و تنها مطلبی در قوه قضاییه تدوین شده که جرایم اینترنتی را به صورت قانونی تعریف کند و مجازاتش را تعیین کند

وی در عین حال به ضرورت برنامه ریزی قانونی و منطقی برای مقابله با ناهنجاریهای ناشی از استفاده از اینترنت اشاره کرده و توضیح می دهد: اساسی ترین راه برطرف کردن این خلأ قانونی تقدیم لایحه کامل و همه جانبه نگر قوه قضاییه، به هیأت دولت برای تصویب در مجلس است حال آنکه فقدان قوانین خاص درباره اینترنت به شدت مشهود است. در حال حاضر نیز تعریفی ازجرم اینترنتی در قانون مطبوعات وجود ندارد و نمی توان این قانون را به جرایم اینترنتی تعمیم داد. در قوانین کیفری وجزایی مربوط به جرایم عادی هم، قانونی در خصوص بحث اینترنت نداریم و قانون در این باره ساکت است

به گفته کارشناسان به نظر می رسد کمیته مبارزه با جرایم اینترنتی و رایانه ای از ترکیبی برخوردار است که در آن حضور کارشناسان صنعت تکنولوژی اطلاعات چندان چشمگیر نیست، کارشناسان در عین حال یادآور می شوند، اگر قرار باشد همین ترکیب در تمام موارد جرم شناسی و تدوین قانون ایفای نقش کند، نتیجه کار نمی تواند با واقعیتهای جامعه اینترنت منطبق باشد

در این خصوص یک نکته مهم وجود دارد و آن نبود استانداردهای جهانی است. بطوری که یک رفتار در یک کشور ممکن است جرم محسوب شود ولی در کشوری دیگر این رفتار آزاد باشد و جرم تلقی نشود. در حالی که اکثر جوامع توسعه یافته و برخی جوامع در حال توسعه برای مبارزه با مجرمان اینترنتی اقدام به تشکیل پلیس اینترنتی کرده اند، کارشناسان اینترنت و حقوقدانان کشور از عدم تشکیل پلیس اینترنتی در کشور انتقاد می کنند

جمشیدی دبیر کمیته معاضدت قوه قضاییه نیز با انتقاد از نداشتن پلیس اینترنتی اعتقاد دارد نیروهای پلیس باید آموزشهای لازم را در این زمینه ببینند تا به شکل پلیس مجازی بتوانند به جرایم اینترنتی رسیدگی کنند

احساس ناامنی در بخش دولتی و خصوصی در مقابله با مجرمان رایانه ای و خلأ قانونی که در این زمینه وجود دارد، ضرورت پرداختن به این مقوله را بیشتر می کند و این در شرایطی است که 30 کشور دنیا کنوانسیون مبارزه با جرایم اینترنتی را تصویب کرده اند

دکتر حسین حسینی جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی هم با بیان این که استفاده از اینترنت حق فردی اشخاص در جامعه است بیان می کند: «اینترنت به عنوان یک فن آوری جدید ارتباطی، علاوه بر برنامه های منفی، واجد کارکردهای مثبت در زندگی اجتماعی است و ترویج فساد یا ناهنجاری اجتماعی از هر کانال امکانپذیر است و دولت به عنوان حافظ و مسؤول بهداشت محیط و روانی افراد، وظیفه دارد با این نوع جرایم مقابله کند

پاره ای از برنامه های اینترنتی از آن جهت که با منافع ملی، مصالح اجتماعی، اخلاقیات جامعه و شؤونات مذهبی مغایرت دارد، در ردیف جرایم اینترنتی قرارمی گیرد

موضوع جرایم اینترنتی نباید وسیله ای برای مسدودکردن راه مبادله علمی، فرهنگی، فکری جوامع با یکدیگر شود. زیرا اگر بدون داشتن قانون مشخص، به اداره کنندگان این سایت ها فشار وارد کنیم دست به فعالیتهای زیرزمینی می زنند که این امر، مشکلات اجتماعی به مراتب بیشتری را به دنبال خواهد داشت

در سالهای اخیر شاهد تشکیل پرونده هایی بودیم که از طریق نفوذ در سایت های سازمانها و ارگانها اقدام به تخریب آنها کرده و بعضاً قفل برخی نرم افزارها که با هزینه و انرژی زیاد تهیه شده اند، شکسته می شود که خسارت مالی فراوان به آن وارد شده است

پلیس و جرایم اینترنتی

در سالهای اخیر شاهد چندنمونه کلاهبرداری اینترنتی درکشور بوده ایم. اکثر افرادی که به وسیله اینترنت از آنها کلاهبرداری شده، به خاطر ناآگاهی از روند رسیدگی به جرایم اینترنتی در دستگاه قضایی کشور، از شکایت علیه مجرمان منصرف شده اند

سرپرست اداره کل مبارزه با جرایم خاص و رایانه ای نیروی انتظامی کشور درخصوص ضرورت فعالیت پلیس درمقابله با جرایم مرتبط با رایانه و اینترنت می گوید: رایانه و تکنولوژی ارتباطات دو تحول درمورد شکل جرایم ایجاد کرده است. تغییر درنحوه اجرای جرایم سنتی و به وجود آمدن جرایم جدید در سطح جامعه

بحث رایانه و تکنولوژی IT باعث راحتی کار مجرمان در ارتکاب جرایم سنتی و قدیمی با روش های جدید شده است و درکنار این جرایم سنتی یکسری جرایم جدید هم به وجودآمده که قبل از آن تعریفی از این جرایم نداشتیم و حتی قانونگذار مجازاتی را هم برای آن تعیین نکرده است

نیروی انتظامی از سال 78 با گسترش مصرف و به کارگیری رایانه و اینترنت درکشور و با توجه به نیازهایی جامعه برای رسیدگی جرایمی دراین خصوص که درحال صورت گرفتن و یا در شرف انجام بود، مطالعات و تحقیقات گسترده ای دراین خصوص آغازکرد که نتیجه این بررسی ها در سال 81 منجر به تشکیل یک واحد باعنوان اداره کل مبارزه با جرایم خاص و رایانه ای درمعاونت آگاهی نیروی انتظامی کشور شد

در تهران بزرگ معاونت مبارزه با جرایم خاص و رایانه ای و درمراکز استانها اداره مبارزه با جرایم خاص و رایانه ای پس از تشکیل پرونده در اداره آگاهی، رسیدگی به تخلفات رایانه ای را برعهده می گیرند و با مجرمان رایانه ای به طور قاطع برخورد می کنند

به گفته سرهنگ مهرداد امیدی کشف جرم رایانه ای کاری ترکیبی است که به همکاری متخصصان رایانه و کشف جرم درکنار یکدیگر نیازدارد که نیروی انتظامی علاوه بر تعدادی متخصص رایانه و کشف جرم، که درحال فعالیت هستند. درحال تربیت تعدادی نیروی کارآزموده و متخصص درخصوص مبارزه با جرایم رایانه ای درکل کشور است که بتوانند از تخصص آنها در سالهای آینده برای برخورد قاطع با مجرمان رایانه ای استفاده کنند

ولی از آنجا که درخصوص این جرایم در ابتدای راه هستیم درحال مجهزکردن پلیس مبارزه با جرایم رایانه ای هستیم تا بتوانیم ازلحاظ تجهیزات و امکانات، درسطح کشورهای پیشرفته قراربگیریم. البته برای مبارزه با جرایم رایانه ای در هیچ جای دنیا تجهیزات خاص و پیشرفته ای نیاز نیست و یک سری بررسی های اولیه و مستندات فنی توسط متخصصان این تکنولوژی برای مبارزه با این دسته از جرایم عمومیت دارد

نماینده یک شرکت رایانه ای با مراجعه به دادسرای عمومی تهران شکایتی درخصوص این هکرها مطرح کرد و پرونده برای رسیدگی به اداره کل مبارزه با جرایم خاص و رایانه ای نیروی انتظامی ارجاع شد. درجریان تحقیقات مشخص شد دونفر در جریان رقابت شغلی با این شرکت با طرح نقشه قبلی اقدام به ربودن 350 «دامین اینترنتی» کرده اند که پس از دستگیری و تکمیل پرونده تحویل مقامات قضایی شدند

البته این ماجرا نمونه ای از ضعف سیستم های امنیتی شرکتهای کامپیوتری است که اگر توجهی به این موضوع نشود کشور در آینده نزدیک همزمان با گسترش ITها و کارت های اعتباری با مشکلات زیادی در این زمینه مواجه خواهدبود

فعالیت هکرها و قفل شکن های شبکه در کشور در مقایسه با کشورهای توسعه یافته و یا درحال توسعه ، باتوجه به پایین بودن سطح فروش online، تجارت الکترونیکی، بانکداری الکترونیکی وسرویس دهی درکشورها درمقایسه با کشورهای توسعه یافته مطمئناً فعالیت مجرمان اینترنتی هم در سطح پایینی خواهدبود ولی با گسترش این تکنولوژی درکشور در آینده ای نزدیک شاهد افزایش فعالیت این مجرمان به صورت گسترده و مخرب در سطح کشور خواهیم بود.[1]

کلاهبرداری در اصطلاح عبارت است از بردن مال دیگری با توسل به عملیات متقلبانه. به دیگر بیان هرکس مانوری دروغین نمایش دهد و دیگری را فریفته و بدین وسیله پول یا مال او را تحصیل کند کلاهبردار تلقی می شود.[2]

کلاهبرداری رایانه ای از جمله جرائم کلاسیکی است که از ابتدا در جوامع بشری موجود بوده و مسؤلان اداره جوامع هرگز نتوانستند این جرایم را ریشه کن کنند . [3]

البته جالب این است که امروزه با ظهور فناوری نوینی با نام کامپیوتر طریقه های ارتکاب این جرم متنوع تر و به دام انداختن مجرمان سخت تر شده است . در حقوق ایران کلاهبرداری رایانه ای جرم انگاری شده است . ما بر آن شدیم تا جوانب مختلف حقوقی این جرم را در گفتگو با دکتر حسین میرمحمد صادقی ، حقوقدان برجسته کشورمان بررسی کنیم

ماده 13 لایحه

این ماده مقرر داشته است : هرکس با انجام اعمالی نظیر وارد کردن تغییر ، محو ، ایجاد ، توقف داده ها یا مداخله در عملکرد سیستم و نظایر آن از سیستم رایانه ای یا مخابراتی سوء استفاده کند و از این طریق وجه یا مال یا منفعت یا خدمات مالی یا امتیازهای مالی برای خود یا دیگری تصاحب یا تحصیل کند در حکم کلاهبردار محسوب و به حبس از یک تاهفت سال و پرداخت جزای نقدی معادل وجه یا مال یا قیمت منفعت یا خدمات مالی یا امتیازهای مالی که تحصیل کرده است محکوم می شود

اگر ما بخواهیم آنچه را که در این ماده مطرح شده است بحث کنیم در وهله اول برمی خوریم به عبارت « هرکس » خوب ممکن است که به ذهن برسد که بهتر بود قانونگذار از واژه هر شخص استفاده می کرد تا اشخاص حقوقی را هم در بربگیرد اما در اینجا واژه هرکس به کار رفته ، چون ماده دیگری در این لایحه وجود دارد . در رابطه با وقتی که اشخاص حقوقی مرتکب این جرایم می شوند و بنابراین ماده 13 به این شکل تنها اشخاص حقیقی است که میتوانند به این جرم ، محکوم شوند و اگر شخص حقوقی مرتکب آن شود مباحث مربوطه در ماده 23 آمده است

در مورد عبارت سوء استفاده نماید یعنی هرگونه اقدامات و دستگیری غیرمجاز را در واقع از مصادیق سوء استفاده می توان ذکر کرد . مثلاُ فرد با وارد کردن داده ها ، چه صحیح و چه کذب ، از امکانات فناوری استفاده می کند و در نتیجه اموالی را برای خود یا دیگری کسب می کند . مثلاً اطلاعاتی را وارد می کند که وی در حسابش مقداری پول دارد و در نتیجه بانک برای وی مبلغی منظور کند

اما تغییر شامل تغییر غیرمجاز داده ها و اطلاعات است که بدین طریق مال ، وجه و خدمات مالی تحصیل می شود . از طریق محو نیز اطلاعات رایانه ای و مخابراتی حذف می شود و باز همان نتیجه مالی کسب می شود و عبارت توقف یعنی ایجاد وقفه در فرایند تبادل داده ها و اطلاعات مثلاً دستور پرداختی که باید از شعبه A به شعبه B برود ، کلاهبردار یک وقفه ایجاد می کند تا پرداخت از حساب وی صورت نگیرد و در نتیجه منافع مالی را کسب کند

مداخله در عملکرد سیستم اختلال غیرقانونی در کارکرد سیستم است به هر شکلی اگر به تحصیل مال و منفعت بیانجامد کلاهبرداری است.عبارت و نظایر آن می رساند که این مصادیق حصری نیست و به هر شکلی که شخص از سیستم رایانه ای و مخابراتی که در ماده آمده است ، برخی معتقد بودند که به این سیستم ها ، سیستم ارتباطی هم اضافه شود ولیکن چون معنای سیستم ارتباطی گسترده و شاید دارای ابهام است ، ماده فقط سیستم رایانه ای و مخابراتی را مطرح کرده است

منظور از سیستم رایانه ای ، وسیله یا مجموعه ای از وسایل وابزار مرتبط و به هم پیوسته است که مطابق با یک برنامه ای پردازش اطلاعات را انجام می دهد و منظور از سیستم مخابراتی ، سیستم و وسایل ارتباط از راه دور است به این ترتیب وقتی صحبت از سیستم رایانه ای یا مخابراتی می شود مصادیق مختلفی از کل وسایل مرتبط با رایانه و مخابرات را در برمی گیرد

حال که این ماده را مورد توضیح قرار دادید بفرمایید که چه تفاوت هایی بین این ماده و ماده یک قانون تشدید مجازات مرتکبین اختلاس ، ارتشا و کلاهبرداری که عنصر قانونی جرم کلاهبرداری سنتی است می توان ملاحظه کرد ؟

طرح عبارت وجه یا مال یا منفعت یا خدمات مالی یا امتیازات مالی ; تحصیل کند در این لایحه امتیازی مهم نسبت به کلاهبرداری سنتی در قانون تشدید محسوب می شود . چون در قانون تشدید ماده یک می گوید : از این راه مال دیگری را ببرد و آنجا همواره این انتقاد به مقنن وارد است که چرا برخلاف برخی از کشورهای دیگر به منافع و خدمات مالی و امتیازات مالی اشاره نکرده است که کسی با حیله و تقلب موجب شود تا منفعت ، خدمت یا امتیازات مالی غیرمجازی را کسب کند مثلاً این که پیرمردی حق بیمه عمر را با وجود این که 90 سال را در شناسنامه تبدیل به 59 سال بکند تا با مبلغ بسیار کمتری بیمه شود . این مشکل و کمبود که در کلاهبرداری سنتی وجود دارد خود به خود و البته خوشبختانه در مورد کلاهبرداری رایانه ای وجود ندارد بنابراین کسب هرگونه وجه ، منفعت ، خدمات و امتیاز مالی در حکم کلاهبرداری است که خوب طبعاً یک نکته مثبت برای این طرح محسوب می شود

قطعاً این موارد جنبه مالی دارد و نه غیر از آن بنابراین اگر کسی بوسیله اعمال مذکور بتواند به مکان ممنوعی وارد شود مثلاً وارد دانشگاه شود قطعاً کلاهبردار محسوب نمی شود پس باید آنچه تحصیل می شود صیغه مالی داشته باشد تا کلاهبرداری واقع گردد

نتیجه مجرمانه کلاهبرداری رایانه ای این است که هر یک از این منافع مالی را برای خود و یا دیگری تصاحب یا تحصیل بکند . بنابراین کلاهبرداری رایانه ای هم مانند جرم کلاهبرداری سنتی . جرم مقید است و حتماً باید منتج به تصاحب و یا تحصیل یکی از موارد مذکور برای خود یا دیگری شود که باز این مورد هم از نکات مثبت این طرح است چون در قانون تشدید آمده است مال دیگری را ببرد . که بعضی از حقوقدانان در اینجا تردید می کنند که اگر شخصی تحصیل مال را برای دیگری انجام دهد آیا می توان آن شخص را کلاهبردار دانست یا خیر ؟

در اینجا می گوید برای خود یا دیگری تحصیل کند که بدین ترتیب ابهام زدوده شده است . دیگری باید شخص معین مد نظر مرتکب باشد یعنی اگر کسی فرضاً با دست بردن در داده ها و در یک سیستم رایانه ای صرفاً باعث شود به بانک ضرر برسد یا افرادی که به نظر او نیازمند هستند ، بدون این که مشخص باشند از نتیجه عمل او بهره مند شوند به نظر می رسد این عمل کلاهبردار رایانه ای محسوب نمی شود

و اما در مورد مجازات مقرر در این ماده چه نکاتی را می توان متذکر شد ؟

در مورد مجازات کلاهبرداری رایانه ای تقریباً شبیه کلاهبرداری سنتی ، یک تا هفت سال و پرداخت جزای نقدی ، معادل وجه یا قیمت منفعت یا خدمات و امتیازات مالی تحصیل شده است که این مجازات کلاهبرداری ساده در ماده یک قانون تشدید هم است . در قانون تشدید ما با چند کیفیت مشدده برای کلاهبرداری روبرو هستیم از جمله این که مرتکب جزو کارکنان دولت باشد . در این لایحه در ماده 27 این مسأله به طور کلی آمده است که در کل جرایم موضوع این قانون در صورتی که موضوع یکی از کیفیات مشدده قرار گیرند . مجازات مرتکب تشدید می شود یعنی بیش از دوسوم حداکثر مجازات خواهد بود و یکی از این کیفیات هم کارمند دولتی بودن مرتکب است که به اعتبار یا برحسب شغل و وظیفه اش مرتکب این جرایم شود . باز اینجا یک نکته مثبت نسبت به قانون تشدید وجود دارد چون در آنجا ، صرف کارمند دولت بودن ، کیفیات مشدده را به همراه داشت ولی اینجا باید غیر از کارمند بودنش ، جرم به اعتبار وظیفه یا شغل انجام شود

دومین مورد این کیفیات این است که جرم بر حسب تبانی بیش از دو نفر صورت بگیرد که در اینجا هم نکته مثبتی است که البته در قانون تشدید ماده چهار ، هم ما آن را داریم که به هر حال هرکدام از آن جرایم یعنی ارتشاء ، کلاهبرداری و اختلاس اگر دسته جمعی انجام شود مجازت آن تشدید می شود که با کنوانسیون دولتی هم که از دولت ها خواسته شده است تا با جرایم سازمان یافته برخورد سنگین تری شود هماهنگ است . بنابراین مجازات کلاهبرداری ساده در این ماده مشخص شده است ولی کلاهبرداری مشدد در این ماده نیامده و به جای آن ماده 27 وجود دارد که می گوید مجازات کل این جرایم به چه صورت تشدید می شود

استرداد اموال در مورد جرم کلاهبرداری رایانه ای چگونه است ؟

[3] . مجازات کلاهبرداری اینترنتی  – در گفتگو با دکتر حسین میرمحمد صادقی      ‎1386‎/‎3‎/‎

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه در pdf دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه در pdf

بخش اول  
مقدمه:  
کرامت و منزلت زن:  
مظهر جمال و مهر الهی:  
جایگاه ممتاز زن در هستی:  
محرم اسرار الهی:  
امانت الهی:  
اوجگرائی و تکامل زن:  
جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه  
بخش دوم  
فاطمه رکن علی است:  
مددکار اطاعت الهی:  
تمسک علی (علیه السلام) به کلام زهرا (علیها السلام):  
تنها تسلی بخش علی (علیه السلام):  
غضب خداوند به غضب فاطمه (علیها السلام):  
برگزیده پیامبر (صلی الله علیه وآله):  
تکرار مصیبت فقدان پیامبر (صلی الله علیه وآله):  
مقدم نمودن خواست فاطمه برخواست خویش:  
پایان شکیبائی علی (علیه السلام):  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله جایگاه حقوقی زن در نهج البلاغه در pdf

 1-    رک. بحارالانوار/ج41/ص151و 224

2-    نهج البلاغه

3-    طبرسی/ احتجاج/ مؤسسه الاعلمی للمطبوعات/ بیروت/ چاپ دوم، 1983 میلادی/ج1/ ص135

4-    همان/ ص123

5-    علامه الحافظ محب الدین الطیری، ذخائر العقبی فی مناقب ذوی القربی/ چاپ بیروت دار المعرفه/ص 56

6-    بحارالانوار/ ج43/ ص 117

7-    جوادی آملی/ زن در آئینه جمال و جلال/ ص42

8-    رحمانی همدانی/ فاطمه الزهرا بهجه قلب مصطفی/ ص 578/ به نقل از مجمع الروایه

9-    کنزالعمال/ مؤسسه الرساله بیروت/ ج12/ص111

10-  همان

11-  نهج البلاغه/ فیض السلام/ خطبه193

12-  سید محمد کاظم قزوینی/ فاطمه الزهرا من المهد الی الحد/ دارالصادق بیروت/ چاپ اول/ ص610- 609

13-  همان

14-  اصول کافی/ ج1/ص 159

بخش اول

از منابعی که از دیر باز در مباحث انتقادی درباره « جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی» مورد استفاده قرار گرفته است کلام امیرالمومنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد

 دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت، کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی پایه انگاشته اند. و دسته دیگر با تاکید بر منزلت و مقام کرامت والای زن، کلام حضرت را منافی با منزلت و جایگاه حقیقی وی پنداشته اند

اما یک بررسی اجمالی در سیره حضرت ثابت می کند که آن حضرت علیرغم  سنت جاهلیت به شخصیت و مقام زن احترام بسیار می گذاشته است. او نه تنها در خانه شریک زندگی همسر خود بوده است بلکه مردان را نیز به پاسداری از حرمت و حقوق زنان توصیه کرده و کوششهای ایشان را در اداره خانه و تربیت فرزندان ارج نهاده است. در بیان کرامت و منزلت زن همین بس که او را مظهر جمال و عطوفت الهی معرفی نموده و می فرماید

«المراه ریحانه و لیست بقهرمانه»

«زن گل خوشبوی زندگی است و نباید کارهای دشوار را بر او تحمیل کرد»

 در کلامی دیگر از زن به عنوان امانت الهی یاد شده است که همچون امانتهای دیگر خداوند ارزشمند و قابل احترام می باشد و باید آنچنانکه شایسته امانت گذار است از او محافظت و نگهداری شود

 امام علی (علیه السلام) پیش از هر مکتب مادی طرفدار زن، مدارا با زنان را تحت هر شرایطی حتی در صورت بد رفتاری و اهانت لازم و ضروری دانسته و خشونت و تعرض به او را محکوم نموده است

«فداروهن علی کل حال»

 در بررسی های روانشناختی و تحلیل های رفتار اجتماعی زن، تاثیر تربیتی چنین شیوه ای را اثبات نموده است. نقشی که زن در تربیت و پرورش نسل بشری ایفا می کند جایگاه ممتاز و منحصر به فرد او را در نظام خلقت مشخص می سازد

قرآن برای بیان نقش زن در سعادت و تربیت فرزندان، همسران حضرت نوح و لوط را مثال می زند که چه بسا به سبب عدم صلاحیت آنان، فرزندانشان به کفر کشیده شدند

 حضرت علی (علیه السلام) به جهت آگاهی و اعلام همین جایگاه ممتاز است که حتی وجود پدری همچون خود با آن همه رشادتها که تاریخ ازاو سراغ دارد – فاتح خیبر، قاتل عمروبن عبدود….- را برای داشتن فرزندی دلیر و نیرومند کافی نمی داند. از این رو عدم دلاوری محمد حنفیه را به مادر او نسبت داده و برای داشتن فرزندی شجاع و مبارز از عقیل می خواهد که همسری شایسته برای او برگزیند

 حضرت به احیای حقوق زن – سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و تربیتی، اجتماعی … توجه خاصی مبذول می فرمود. افزون برآنکه مردان را به رعایت حقوق زنان توصیه و در بعضی موارد مجبور کرده است، در جهت بالا بردن سطح آگاهی و شناخت زنان از حقوق خویش نیز تلاش نموده است تا آنجا که معاویه را نیز به اقرار و اعتراف واداشته است

 در بررسی خطبه ها ضمن مردود شمردن تمام تحلیلهائی که عایشه را تنها مصداق آن و یا سند خطبه را مورد خدشه قرار داده اند توجه به چند نکته ضروری است

هیچکدام از تفاوتهای موجود بین زن و مرد جنبه ارزشی ندارد

بسیاری از گزاره های نهج البلاغه قضایای خارجی است نه قضایای حقیقی

تبیین خطب باید با تکیه به قران و سیره عملی حضرت و ادله مذکور در متن روایت انجام گیرد. در ذیل این بررسی مباحثی از قبیل ادراکات زن، ارث زن، شر بودن او، وجوب اجتناب از او…مطرح گردیده است. به عنوان نمونه در بحث ادراکات ابتدا به اثبات تساوی وجود عقل در زن و مرد پرداخته و سپس قوی بودن احساسات و عواطف در زن، که لازمه مسئولیت سنگین او در جهان هستی است، مانعی برای رشد فعالیت عقلی او ذکر شده است. دلیلی هم که در روایت بر نقص عقل ذکر شده، عدم پذیرش شهادت زنان است که قابل تطبیق بر این تحلیل است، زیرا از دیدگاه روانشناسی دو عامل مهم در فراموشی حافظه، احساسات و هیجانات و شرم و حیا و عفت می باشد. هرقدر شخص بیشتر تحت تاثیر احساسات و هیجانات قرارگیردیا مأخوذ به حیا و شرم گردد به همان نسبت، حوادث و وقایع به خاطر سپرده را زودتر فراموش می نماید

 لکن قوی بودن عاطفه و احساسات در زن نه تنها نقص او نیست بلکه نقش عاطفه در تجلی و ظهور انسانیت برتر از عقل نظری است و تعبیر لطیف و ظریف قرآن از ابراز ادراک غیرحسی به فؤاد – به جای عقل – نیز مؤید مطلب است

مقدمه

امروزه محرز است که شرکت همگانی مردم برای توسعه پایدار و قابل کنترل لازم و اجتناب ناپذیر است. زنان نیمی از جمعیت جهان را تشکیل می دهند. آنان ذخیره های انسانی مهم و ارزشمندی برای سازندگی، اعتلای معنوی و مادی کشور محسوب می شوند و شرکت ایشان در فعالیت های اجتماعی در حوزه های فرهنگی، اقتصادی و سیاسی از لوازم اساسی رشد کشور و از آرمانهای انقلاب اسلامی تلقی می شود

 آنچه که موجب بالا رفتن میزان مشارکت زنان در جامعه می شود احترام به حقوق و شؤون ایشان است. بدون شناخت ویژگیهای روانی، اخلاقی، نیاز ها، توانایی ها و ظرافتهای دنیای شگفت انگیز بانوان و آگاهی از جایگاه حقیقی آنان در نظام هستی استفاده از عواطف، ادراکات، و توانیهای جسمی و روحی زنان مقدور نیست. اما علی رغم پژوهشها و کوششهای انجام گرفته هنوز سؤالات و شبهاتی در این زمینه اذهان جوانان را به خود مشغول داشته است. یکی از منابعی که از دیرباز در مباحث اخلاقی درباره جایگاه و منزلت زن در نگرش دینی به آن استناد شده است کلام امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه می باشد. دسته ای با تمسک به ظاهر کلام حضرت کمال پذیری زن و وجود ارزشهای والای انسانی او را انکار کرده و آن را موجودی دون و بی مایه پنداشته اند، گروهی دیگر با تاکید بر کرامت و منزلت زن کلام حضرت را منافی با مقام و جایگاه حقیقی زن انگاشته اند. اکنون سؤال اینست، واقعیت چیست؟

 در نگرش علی (علیه السلام) زن چگونه موجودی است؛ سلوک اجتماعی و سیره عملی حضرت کدام نظریه را تایید می کند؛ آیا در طول زندگی حضرت می توان موردی یافت که عمل و کردار حضرت به گونه ای بوده است که با کرامت انسانی و مقام و منزلت زن منافات داشته باشد؟ عکس العمل حضرت در برابر عایشه بعد از جنگ جمل و شکست او چگونه بود؟

 در برابر دشمنیها و توطئه های او، حضرت چه رفتاری داشت؟ آیا از حضرت در رابطه با کرامت و منزلت زن کلام صادر نشده است؟!  در زمینه حقوق زن چطور؟! و در صورت صدور، جمع بین این اقوال چگونه خواهد بود؟! و خلاصه آنکه آیا زن در دیدگاه علی (علیه السلام) موجودی ارزشمند و والا و برخوردار از حقوق انسانی است یا برعکس موجودی پست و بی ارزش است؟

 مقاله حاضر با اعتراف به بضاعت برای پاسخ به پرسشهایی از این قبیل در سه فصل تدوین گردیده است

فصل اول متکفل بیان «کرامت و منزلت زن از دیدگاه حضرت علی (علیه السلام) می باشد

فصل دوم حقوق سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی زن در نگاه حضرت تبیین گردیده است

فصل سوم سخنان و کلمات حضرت را که ظاهر آنها به نحوی منافی کرامت زن دانسته شده مورد مطالعه و بررسی قرار داده است

کرامت و منزلت زن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   251   252   253   254   255   >>   >