سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله علائم ظهور امام زمان (عج) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله علائم ظهور امام زمان (عج) در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله علائم ظهور امام زمان (عج) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علائم ظهور امام زمان (عج) در pdf

الف) لوح محفوظ  
ب) لوح محو و اثبات  
2 علایم ظهور و امور حتمی  
3 بداء و قیام حضرت مهدی(ع)  
4 تعیین زمان ظهور حضرت مهدی(ع)  
خسوف و کسوف  
خروج موافقان و مخالفان  
خروج یمانی و خراسانی  
خروج سفیانی  
صیحه ی آسمانی  
فرو رفتن سپاه سفیانی در بیداء  
پی‏نوشت‏ها :  
منابع:  

علائم ظهور امام زمان (عج)

ظهور حضرت حجت(عج) از اموری است که در اسلام نسبت به آنها به شدت تأکید شده و در حتمیت آن ذره‏ای شک و شبهه وجود ندارد. پیش از این گفتیم که در آیاتی نظیر آیه 55 سوره نور، خداوند متعال به مؤمنان وعده داده است که فرمانروای زمین گردند و بر آن سیطره یابند

.صحبت کردن از حضرت مهدی(ع) و نشانه ‏های ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثی است که بناست در آینده اتفاق بیفتد و لذا بجاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسی اسناد صورت گرفت و مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا می‏توان مطمئن بود که حتماً همه آن حوادث آن‏گونه که در روایات شریف ما آمده‏اند وقوع یابند؟ پاسخ به این پرسش در کتب عقیدتی و فلسفی تحت عنوان «بداء» داده می‏شود که طی این بخش از مطالب به آن می‏پردازیم

«بداء» در لغت به معنای ظهور و روشن شدن پس از مخفی بودن چیزی است و اصطلاحاً به روشن شدن چیزی پس از مخفی بودن از مردم اطلاق می‌شود؛ بدین معنا که خداوند متعال بنا بر مصلحتی، مسئله‏ای را از زبان پیامبر یا ولی‏ای از اولیای خویش به گونه‏ای تبیین می‏کند و سپس در مقام عمل و ظهور و بروز، غیر آن را به مردم نشان می‏دهد. در قرآن آمده است

خداوند هر چه را بخواهد محو یا اثبات می‏کند در حالی که ام‏الکتاب نزد اوست و خود می‏داند عاقبت هر چیزی چیست

و در آیه‏ای دیگر: و بدالهم سیّئات ما کسبوا

بدی‏هایی را خود کسب کرده بودند و برای آنها مخفی بود برایشان نمایان شد
یا: ثمّ بدالهم من بعد ما رأؤا الآیات

پس از آنکه نشانه‏ها را دیدند حقیقت امر بر آنها روشن شد

این ظهور پس از خفا، تنها برای انسان رخ می‏دهد و در مورد خداوند متعال ابداً صدق نمی‏کند وگرنه لازمه‏اش این است که خداوند نسبت به آن موضوع جهل داشته باشد

که این امر محالی است. خداوند، چنانکه قرآن کریم می‏فرماید به همه چیز آگاه و داناست 4 و نسبت به همه چیز در همه زمان‌ها و مکان‌ها چه حاضر باشند و چه غایب، چه موجود باشند و چه فانی و چه در آینده به وجود بیایند، علم حضوری دارد. قرآن کریم در این زمینه می‏فرماید

هیچ چیزی در آسمان و زمین از نظر خداوند متعال مخفی نمی‏شود

از همین روست که مسئله بداء و ظاهر کردن آن امر مخفی به خداوند نسبت داده می‏شود
و بدالهم من الله مالم یکونوا یحتسبون

خداوند آنچه را گمان نمی‏کردند، برای آنها ظاهر کرد

براساس آیه:خداوند چیزی را که از آنِ مردمی است دگرگون نکند تا آن مردم خود دگرگون شوند

و با استفاده از دیگر آیات و روایات می‏توان چنین برداشت کرد که برخی اعمال حسنه نظیر: صدقه، احسان به دیگران، صله رحم، نیکی به پدر و مادر، استغفار و توبه، شکر نعمت و ادای حقّ آن و; سرنوشت شخص را تغییر داده و رزق و عمر و برکت زندگی‌اش را افزایش می‏دهد، همان‏طور که اعمال بد و ناشایست اثر عکس آن را بر زندگی شخص می‏گذارد

علائم ظهور حضرت مهدی (عج) که در کتابها آمده اند

تعیین مصداق در زمان ما ممکن نمی باشد چون خواجه نیست حاضر، معذور دار ما را زمان دقیق ظهور به طور کامل معلوم ومشخص نمی باشد ولیکن علایمی که برای آن ذکر کرده اند به دو قسمت تقسیم می شوند: یکی علایمی که مطلقاً دلالت بر ظهور دارد و دیگر علایمی که نشانه نزدیک شدن آن است، وقایعی که به طور مطلق نشانه ظهور می باشند، بسیار است که به احادیث “أشراط الساعه” معروف و بیشتر بیانگر اوضاع و احوال جامعه و مردم می باشند. اکثر این گونه از پیش بینی ها که در روایات بیان شده اند و قبل از ظهور حادث می شوند، اتفاق افتاده است؛ وقایعی از قبیل زیادی ظلم و فساد، ربا، عدم احترام به بزرگترها، خوار شدن مومنان، محترم شدن اهل فسق، شبیه شدن زنان به مردان و مردان به زنان در لباس و;. اما دسته دوم علایم مانند: خروج سفیانی و دجال و قیام سید حسنی و; که دلالت بر بسیار نزدیک شدن ظهور تا حد یک سال دارد، هنوز رخ نداده است
تا به حال تقرِیبا تمامی نشانه های غیر حتمی، ظهور یافته است و تنها نشانه های حتمی جامه وقوع نپوشیده است و تعیین زمان آنها فقط در علم غیب الهی رقم خورده است-با یک بیان – می توان گفت مقصود از علائم حتمی ظهور علامت هایی است که هرگاه آنها واقع شوند، قطعاً حضرت، ظاهر خواهند شد، که این علامتها چند نشانه محدود بیش نیست
- خروج سفیانی
- ندای آسمانی بطوری که همه مردم دنیا آنرا می شنوند
- کشته شدن نفس زکیه (فرد هاشمی که در مسجدالحرام کشته خواهد شد)
- خروج یمانی(شخصی از یمن که زمینه ساز قیام آن حضرت است و هدایت بخش ترین قیام هاست)
- پر شدن زمین از ظلم و جور

- خسوف و کسوف غیر عادی(چرا که بر خلاف سیر طبیعی خسوف و کسوف، ماه در اوایل ماه قمری و خورشید در اواسط ماه قمری خواهد گرفت)
- طلوع خورشید از مغرب
- خروج سید حسنی خراسانی

و یا به عبارتی دیگر می توان گفت که نشانه های دوره آخرالزمان و ظهور به دو دسته تقسیم می شوند
1 – نشانه هایی که در اجتماع رخ می دهد و سبب تغییر اخلاق اجتماعی اقشار مختلف در جامعه قبل از ظهور می شود
2 – حوادثی که بروز می کنند و علامت ظهور می باشند. حوادثی مثل خروج دجال، سفیانی، قتل نفس زکیه و ;
امّا برای بیان اینکه کدامیک از این مجموعه علائم تحقق پیدا کرده است به مواردی از نشانه های مذکور در روایات اشاره می کنیم
نخست نشانه هایی در اخلاق اجتماع در قبل از ظهور حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه: حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلّم می فرمایند: ; “و رأیت العقوق قد ظهر و استخف بالوالدین” و آنگاه که می بینی عقوق ظاهر می شود و والدین خفیف وسبک شمرده می شوند;. “و یعیرونه بضیق المعیشه و یکلّفهونه ما لا یطیق حتی یوردوه موارد الهلکه” مرد را به سبب تنگ دستی سرزنش کرده او را به کاری که در توان او نیست مجبور می کنند تا اینکه به هلاکت می افتد
“یجفوالرجل والدیه و یبرّ صدیقه” به والدین خود جفا و ظلم می کند و به دوستش نیکی کند
“یغتری ولد علی ابیه و یدعو علی والدیه و یفرح بموتهما” به پدر خود بهتان می زند و والدین خود را نفرین کرده از مرگ آنها خوشحال می شود
“یحسد الرجل اخاه و یسبّ أباه و یتعامل الشرکاء بالخیانه” نسبت به برادر خود حسادت می کند و به پدر خود ناسزا گفته به شریک خود خیانت می کند
“اذا قطعوا الأرحام و منّوا بالطعام و اذا ذهبت رحمه الأکابر و قلّ حیاء الأصاغر” آنگاه که صله رحم از خویشاوندان قطع شود و به خوراک و طعام بر یکدیگر منّت گذارده شود و بزرگان بی ترحم و کوچکترها بی حیاء گردند
“اذا انتهکت المحارم و الکتسب المآخم و سلّط الأثرار علی الاخیار و یفشوالکذب و یتباهون بالّلباس” آنگاه که از گناهان پرده دری شود و معصیت جمع آوری شود و افراد شرّ بر خوبان مسلّط شوند و دروغ شایع و رایج شده و به لباس فخر و مباهات شود
“عندها یظهر الرباء و یتعا ملون بالرشی و یوضح الدین و ترفع الدنیا” در آن هنگام که ربا آشکار شده به وسیله رشوه معاملات صورت گیرد. دین رها شده دنیا ارزش پیدا می کند
“اذا کثر الطلاق و لایقام حدّ” آنگاه که طلاق زیاد شود و حدود الهی اقامه نگردد
و نیز از امام باقر علیه السلام روایت شده است که: ” اذا اصبح المومن ذلیلاً و المنافق عزیزاً ویکون المومن أذلّ من الأمه” آنگاه که مومن خوار و ذلیل شمرده شود و منافق عزیز گردد و مومن از برده خوارتر باشد
و چنانچه پیامبر می فرمایند: ” اذا کنت فی عشرین رجلاً او أقل او اکثر فتصفّحت وجوههم فلم ترفیهم رجلاً یهاب فی الله فاعلم ان الأمر قد قرب” هر گاه میان بیست مرد یا بیشتر یا کمتر قرار گرفتی و در چهره ایشان جستجو کردی و مردی را که خدا ترس باشد نیافتی پس بدان که امر ظهور نزدیک شده است. [روایات منتخب در کتاب یوم الخلاص از صفحه 419 تا 443]
البته روایات در این زمینه بسیار گسترده است

برای بیان دسته دوّم از علائم ظهور که صورت حادثه دارند می توان به احادیث فراوان شدن زلزله، گرانی اجناس و قحطی، زیاد شدن جنگها و آشوب و کثرت شبهات دینی و فتح عراق و نابسامانی عراق و شهر هایی چون بصره و ; و تصرّف بیت المقدس توسط اجانب غیر مسلمان و ; اشاره نمود
این موضوع در ضمن یک روایتى جامع بطور مشروح بیان شده و امام صادق(علیه السلام) آن را در 119 ماده بیان کرده است و اینک ترجمه روایت
حضرت امام صادق(علیه السلام) به یکى از یارانش فرمود
1 ـ هرگاه دیدى: حق بمیرد و طرفدارانش نابود شوند
2 ـ و دیدى که: ظلم همه جا را گرفته
3 ـ و دیدى که: قرآن فرسوده شده و درست معنى نمى شود
4 ـ و دیدى که: دین همچون ظرف تو خالى، و بى محتوا شده است
5 ـ و دیدى که: طرفداران حق بر طرفداران باطل فائق شده اند
6 ـ و دیدى که: کارهاى بد آشکار شده و از آن نهى نمى شود و بدکاران بازخواست نمى شوند
7 ـ و دیدى که: چنان فسق و فجور آشکار شده که مردان به مردان و زنان به زنان اکتفاء مى کنند
8 ـ و دیدى که: افراد با ایمان سکوت کرده و سخنشان را نمى پذیرند
9 ـ و دیدى که: شخص بدکار، دروغ گوید، و کسى دروغ و نسبت نارواى او را رد نمى کند
10 ـ و دیدى بچه ها، بزرگان را تحقیر کنند
11 ـ و دیدى که: قطع پیوند خویشاوندى شود
12 ـ و دیدى که: بدکار را ستایش کنند و او شاد شود و سخن بدش به او برنگردد
13 ـ و دیدى نوجوانان پسر، همان کنند که زنان مى کنند
14 ـ و دیدى که: زنان با زنان ازدواج نمایند
15 ـ و دیدى که: مدّاحى دروغین از اشخاص، زیاد شود
16 ـ و دیدى که: انسانها اموال خود را در غیر اطاعت خدا مصرف مى کنند و کسى مانع نمى شود
17 ـ و دیدى که: افراد با دیدن کار و تلاش نامناسب مؤمنین، به خدا پناه مى برند
18 ـ و دیدى که: همسایه به همسایه خود اذیت مى کند و از آن جلوگیرى نمى شود
19 ـ و دیدى که : کافر به خاطر سختى مؤمن، شاد است
20 ـ و دیدى که: شراب را آشکارا مى آشامند و براى نوشیدن آن کنار هم مى نشینند و از خداوند متعال نمى ترسند
21 ـ و دیدى: کسى که امر به معروف مى کند خوار و ذلیل است
22 ـ و دیدى آدم بدکار در آنچه آن را خدا دوست ندارد، نیرومند و مورد ستایش است
23 ـ و دیدى اهل قرآن و دوستان آنها خوارند
24 ـ و دیدى راه نیک بسته و راه بدباز است
25 ـ و دیدى خانه کعبه تعطیل شده، و به تعطیلى آن دستور داده مى شود
26 ـ و دیدى که: انسان به زبان مى گوید ولى عمل نمى کند
27 ـ و دیدى که: مردان از مردان و زنان از زنان لذّت مى برند، (یا مردان خود را براى مردان، و زنان خود را براى زنان فربه مى کنند)
28 ـ و دیدى که: زندگى مرد از راه لواط و زندگى زن از راه زنا تأمین مى شود
29 ـ و دیدى زنان همچون مردان براى خود مجالس (نامشروع) تشکیل مى دهند
30 ـ و دیدى که: در میان فرزندان «عبّاس»، کارهاى زنانگى به وجود آید
31 ـ و دیدى که: زن براى زنا با مردان، با شوهر خود همکارى کند
32 ـ و دیدى که: بیشتر مردم و بهترین خانه ها، زنان را بر بدکارى کمک مى کنند
33 ـ و دیدى که: مؤمن، خوار و ذلیل شمرده شود
34 ـ و دیدى که: بدعت و زنا آشکار شود
35 ـ و دیدى مردم به شهادت ناحق اعتماد کنند
36 ـ و دیدى که: حلال، حرام شود و حرام، حلال گردد
37 ـ و دیدى که: دین بر اساس میل اشخاص معنى شود و کتاب خدا و احکامش تعطیل گردد
38 ـ و دیدى که: جرئت برگناه آشکار شود، و دیگر کسى براى انجام آن منتظر تاریکى شب نگردد
39 ـ و دیدى مؤمن نتواند نهى از منکر کند مگر در قلبش
40 ـ و دیدى که: ثروت بسیار زیاد در راه خشم خدا خرج گردد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله قدرت از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قدرت از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قدرت از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قدرت از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

مقدمه:  
تعریف عدالت  
1 تعریف اخلاقى  
2 تعریف عرفانى  
3 تعریف فقهى  
عدالت فقهى در شش شخص معتبر است:  
4 عدالت و غایت‏ حقیقى قدرت سیاسى  
راه تشخیص عدالت  
راه تشخیص فقدان عدالت  
چگونگى حفظ و تقویت ملکه عدالت  
تملق آفتى است که به یکسان رئیس و مرووس را تهدید مى‏کند:  
عدالت و اشتباه  
ساز و کارهاى جلوگیرى از اشتباه  
جمع‏بندى  
منابع  

مقدمه

از مهمترین پرسشهاى اندیشه سیاسى این است که چگونه مى‏توان جلو سؤ استفاده از قدرت را گرفت، بدون آنکه در انجام کارویژه‏هاى اصلى آن اخلال کرد. به طور کلى، مهار قدرت سیاسى از دو راه متصور است: درونى و بیرونى. ساز و کار درونى مهار قدرت، به معناى وجود ویژگى‏هاى خاصى در شخص حاکم است که جلو سؤ استفاده او را از قدرت مى‏گیرد. اما ساز و کار بیرونى مهار قدرت، به معناى ایجاد راه‏هایى براى نظارت بر عملکرد قدرت سیاسى و کنترل آن به وسیله نهادهاى بشرى است. این دو گونه ساز و کار با یکدیگر جمع پذیرند، اما غلبه آنها در اندیشه سیاسى این امکان را فراهم مى‏آورد که اندیشه‏هاى سیاسى را از نظر چگونگى مهار قدرت بررسى و طبقه‏بندى کنیم. پاسخ اندیشه‏وران سیاسى از چگونگى مهار قدرت مبتنى بر فهم هر یک از آنان از قدرت و ارزش اخلاقى آن است. نگرشى که قدرت را ذاتا خیر مى‏داند، بر این باور است که ساز و کار اصلى مهار قدرت درونى است. در مقابل، نگرشى که قدرت را شر و فساد آور مى‏داند، به استفاده از ساز و کارهاى بیرونى مهار قدرت مى‏گراید. پرسش اصلى این مقاله این است که در اندیشه سیاسى امام خمینى (ره) ساز و کار اصلى مهار قدرت چیست؟

در جایى دیگر به تفصیل گفته شده که قدرت از دیدگاه حضرت امام ذاتا خیر است (1) و حق اعمال آن از سوى خداوند متعال در وهله نخست‏به انبیاء عظام و ائمه معصومین علیهم السلام واگذار شده است. آنان مصادیق تام و تمام”انسان کامل” هستند که در سفرى روحانى به بارگاه حضرت حق بار یافته‏اند، اما “اعتزال از خلق و انزوا اختیار” نکرده‏اند. آنان “مامور به آشنا نمودن و آشتى دادن گمراهان با این جلوه‏ها هستند. ” رسیدن به این مرحله “کمال مطلوب” آن سفر روحانى است. (2)

 آنچه که در انبیاء علیهم السلام مانع از اشتباه و گناه مى‏گردد، “عصمت” است. حضرت امام در تعریف عصمت مى‏فرماید

“حالتى است نفسانیه و نورى است‏باطنیه که از نور کامل یقین و اطمینان تام حاصل شود” (3)

رهاورد این “مشاهده حضوریه” یقینى است که نمونه عالى آن را در حضرت على (ع) مى‏بینیم که مى‏فرماید: “اگر همه عالم را به من دهند که یک مورچه‏اى را در حبه‏اى که برداشته ظلم کنم، نخواهم کرد. ” (4)

در نتیجه، در سایه حکومت امام معصوم (ع) ، نه تنها هیچ دغدغه‏اى درباره احتمال سؤ استفاده از قدرت به ذهن راه نمى‏یابد; بلکه با حضور امام معصوم در راس حکومت از سؤ استفاده دیگر کارگزاران حکومت از قدرت و تعدى اعضاى جامعه به یکدیگر جلوگیرى مى‏شود و در نتیجه جامعه آرمانى اسلامى و “مدینه فاضله” تحقق مى‏یابد. متاسفانه، در طول تاریخ، دوران برقرارى چنین حکومتى بسیار کوتاه بوده که آخرین نمونه آن، حکومت‏حضرت على (ع) است و “بالاترین مصیبتى که بر اسلام وارد شد، همین سلب حکومت از حضرت امیر، سلام الله علیه، بود. ” (5)

در زمان غیبت امام معصوم علیه السلام، فقهاى جامع الشرایط عهده‏دار امر حکومت‏بر جامعه اسلامى هستند و شرط “عدالت” در آنان جایگزین شرط “عصمت” در امام معصوم است

تعریف عدالت

عدالت را با سه رویکرد متفاوت مى‏توان مورد بررسى قرارداد: اخلاقى، عرفانى و فقهى. در آثار حضرت امام مى‏توان درباره این هر سه رویکرد اشارتى مجمل یا توضیحاتى مفصل یافت

1 تعریف اخلاقى

در کتاب شرح چهل حدیث‏به نظریه علماى اخلاق درباره عدالت اشاره شده است. بر طبق این نظریه، قواى نفس انسان عبارت است از: قوه نفس ناطقه، قوه غضبیه و قوه شهویه. مجموعه فضایل نیز در چهار فضیلت‏خلاصه مى‏شود: “حکمت، و عفت، و شجاعت، و عدالت. و ” حکمت” را فضیلت نفس ناطقه ممیزه دانسته‏اند; و “شجاعت” را از فضایل نفس غضبیه و ” عفت” را از فضایل نفس شهویه; و “عدالت” را تعدیل فضایل ثلاث شمرده‏اند. ” (6) البته در جایى دیگر عدالت همان “حد وسط” دانسته شده که به معناى “خروج از حد افراط و تفریط” و ملاک فضیلت‏یا “خلق حسن” است. مثلا شجاعت که حد وسط بین افراط تهور و تفریط جبن در قوه غضبیه است; بنابراین با وجود “شجاعت” مى‏توان گفت که قوه غضبیه داراى “عدالت” است. (7) براى بیان چنین مقصودى از “عدالت”، علماى اخلاق غالبا کلمه “اعتدال” را به کار مى‏برند و از عدالت همان معناى نخست را اراده مى‏کنند; حضرت امام نیز “عدالت” را غالبا در همان معناى نخست‏به کار مى‏برد

انسان در صورتى که از نعمت دو مربى عقل و شرع بهره‏مند نگردد، زمام اختیارش به دست قواى سرکش غضب و شهوت مى‏افتد و رو به حیوانیت مى‏گذارد. اما “اگر به واسطه تعلیم انبیاء و تربیت علما و مربیان، مملکت انسانیت این انسان کذایى، [. . . ] در تحت تاثیر تربیت واقع شد، و کم کم تسلیم قوه مربیه انبیا و اولیا علیهم السلام، گردید، ممکن است چیزى بر او نگذرد جز آنکه قوه کامله انسانیه، که در او به طریق استعداد و قابلیت‏به ودیعه گذاشته شده بود، فعلیت پیدا کند و ظهور نماید و تمام شئون و قواى مملکت‏برگردد به شان انسانیت‏شیطان ایمان آورده به دستش; چنانچه در دست رسول اکرم، ء ایمان آورد، فرمود: ان شیطانى آمن بیدى. (8) “شیطان من به دست من ایمان آورد. “و مقام حیوانیت او تسلیم مقام انسانیتش شود، به طورى که مرکب مرتاض راهوار عالم کمال و ترقى و براق آسمان پیماى راه آخرت شود و ابدا سرخودى نکند و چموشى ننماید. و بعد از تسلیم شدن شهوت و غضب به مقام عدل و شرع، عدالت در مملکت‏بروز کند و حکومت عادله حقه تشکیل شود که کار کن در آن و حکمفرماى در آن حق و قوانین حقه باشد و قدمى برخلاف حق در آن برگذاشته نشود و بکلى از باطل و جور عارى و برى گردد. ” (9) (تاکید از نگارنده است. )

سیرى که انسان با گذراندن آن در سایه تبعیت از عقل و شرع، به تحصیل ملکه عدالت توفیق مى‏یابد “تهذیب نفس” نام دارد و غایت نهایى علم اخلاق است. حضرت امام، در تعریف تهذیب نفس مى‏فرماید

“غلبه کردن انسان بر قواى ظاهره خود، و آنها را در تحت فرمان خالق قرار دادن، و مملکت را از لوث وجود قواى شیطان و جنود آن خالى نمودن” (10)

2 تعریف عرفانى

براى دریافت درک عرفانى حضرت امام از مفهوم عدالت، على رغم آنکه به عبارات صریحى در این باره دسترسى حاصل نشد، مى‏توان به نامه عرفانى ایشان به فرزندشان اشاره کرد که در آن آیه هجدهم از سوره حشر تفسیر شده است

یا ایها الذین امنوا اتقوا الله ولتنظر نفس ما قدمت لغد واتقوا اللهان اللهخبیر بما تعملون (اى مومنان از خداوند پروا کنید و هر کس بنگرد که براى فردا چه پیش اندیشى کرده است; و از خداوند پروا کنید، چرا که خداوند به آنچه مى‏کنید آگاه است. )

ایمان داراى مراتب متعددى است که در آخرین مرتبه آن مقام “عصمت” براى ” انسان کامل” تحقق مى‏یابد. اما تا پیش از این مرتبه، مراتب دیگرى وجود دارد که در هر یک از آنها “تقوى” معناى متفاوتى مى‏یابد و در نتیجه، مفهوم “عدالت” نیز از مرتبه‏اى به مرتبه‏اى دیگر و از مرحله‏اى به مرحله‏اى بالاتر متحول مى‏گردد. نخستین مرتبه ایمان “ایمان عامه” است و آن پرهیز از مخالفت احکام الهى است و مربوط به اعمال قالبى است. (11) مرتبه دوم ایمان، ایمانى است که به قلب رسیده باشد و همین مرتبت است که انسان را از معاصى برکنار مى‏دارد. (12) دراین صورت، تقواى اینان، تقواى از اعمال ناشایسته نیست تقواى از توجه به غیر است، تقواى از استمداد و عبودیت غیر حق است، تقواى از راه دادن غیر او جل و علا به قلب است، تقواى از اتکال و اعتماد به غیر خداست. (13) سومین مرتبه ایمان، ایمان کسى است که در شمار “خواص اهل معرفت” قرار دارند و “با چشم قلب و معرفت‏باطن همه موجودات را جلوه حق مى‏بیند و نور الله را در همه مرائى مشاهده مى‏کنند. ” (14) در این صورت، تقواى اینان “تقواى از رویت کثرت” است. هر چند به صورت “توجه به حق از خلق” باشد. دیگر مرتبه ایمان، ایمان “خلص اولیاء” است. “که از مرحله رویت‏حق در خلق و جمال حضرت در وحدت فعلى گذاشته‏اند[. . . ] در این احتمال امر به تقوى، اتقاء از رویت کثرات اسمائى و جلوات رحمانى و رحیمى و دیگر اسماء الله است”. (15) جامع‏ترین احتمالات آن است که ایمان و تقوى در آیه “به معنى مطلقشان حمل شود و همه، مراتب آن حقایقى هستند که الفاظ، عناوین موضوعند براى معناى بى‏قید و مطلق از حد و حدود. ” (16)

در هر یک از مراتب ایمان، “معصیت” مفهوم تازه‏اى مى‏یابد; این است که گفته شده ” حسنات الابرار سیئات المقربین”. به این ترتیب مفهوم عدالت نیز داراى مراتبى، منطبق با هر یک از مراتب ایمان مى‏گردد. البته حضرت امام در این نامه، به مفهوم “عدالت” اشاره‏اى ندارد; اما تصریح مى‏کند که هیچ گناهى را نباید کوچک شمرد “انظرالى من عصیت” و با این نظر، همه گناهان، بزرگ و کبیره است” (17) و هر یک از آنها منافى عدالت در مفهوم عرفانى آن است

3 تعریف فقهى

حضرت امام در کتاب تحریرالوسیله، عدالت را چنین تعریف کرده است

“عدالت عبارت از ملکه راسخه‏اى است که باعث ملازمت تقوى در ترک محرمات و انجام واجبات مى‏گردد. ” (18)

در مبحث‏شرایط امام جماعت، حضرت امام تعریف دیگرى از عدالت ارائه مى‏کند که از تعریف یاد شده روشن‏تر و گویاتر است

 عدالت “حالتى نفسانى است که باعث ملازمت تقوى مى‏گردد و از ارتکاب کبائر باز مى‏دارد و اقوى آن است که از ارتکاب صغایر نیز باز مى‏دارد تا چه رسد به اصرار بر آنها که خود از کبائر به شمار مى‏آید و نیز ارتکاب اعمالى که عرفا بر بى‏مبالاتى فاعل آنها نسبت‏به دین دلالت دارد; و احوط آن است که اجتناب از آنچه که منافى مروت است نیز در عدلت معتبر است، اگر چه اقوى عدم اعتبار آن است. ” (19)

گناهان کبیره را از راه‏هاى متعددى مى‏توان شناخت

1 نصى وارد شده باشد که جزاى گناهى را “آتش یا عقاب” دانسته یا “تشدیدى عظیم” درباره آن به کار برده است

2 دلیل، دال بر آن باشد که گناهى از کبیره‏اى دیگر بزرگتر یا همانند آن است

3 داورى عقل این باشد که گناهى کبیره است

4 متشرعان گناهى را کبیره دانسته باشند

5 نصى وارد شده باشد که گناهى را در شمار “کبائر” دانسته باشد. (20)

گناهان کبیره بسیارند که از آن جمله است

یاس از رحمت الهى، ایمن پنداشتن خود از مکر خداوند، دروغ بستن به خداوند یا پیامبر یا اوصیائش علیهم السلام، قتل نفسى که خداوند تحریم فرموده مگر آنکه به حق باشد، عقوق والدین، مال یتیم را به ستم خوردن، تهمت زنا بر زنان شوهر دار بستن، فرار از جنگ، قطع رحم، سحر، زنا، لواط، سرقت، سوگند دروغ، کتمان شهادت، شهادت زور، پیمان شکنى، دست‏بردن در وصیت، شراب‏خوارى، رباخوارى، خوردن مال حرام، قمار، خوردن مردار و خون و گوشت‏خوک و آنچه جز براى خدا قربانى شده بدون ضرورت، کم فروشى، تعرب پس از هجرت، یارى ستمگران و گرایش به آنان، حقوقى را بدون عذر حبس کردن، دروغ، کبر، اسراف، تبذیر، خیانت، غیبت، سخن چینى، اشتغال به ملاهى، سبک شمردن حج، ترک نماز، منع زکات و اصرار بر گناهان صغیره. (21)

اصرار بر صغیره به معناى “مداومت و ملازمت‏بر گناه [صغیره] بدون قصد توبه” است که موجب مى‏گردد گناهان صغیره نیز در شمار کبایر قرار گیرند. البته “بعید نیست که عزم بر بازگشت‏به گناه بعد از ارتکاب آن به معناى اصرار باشد اگر چه به گناه باز نگردد به ویژه اگر عزم او در بازگشت‏به گناه در همان حال ارتکاب گناه نخست‏باشد. ” گر چه “ظاهر آن است که به صرف توبه کردن پس از گناه بدون عزم بازگشت‏به آن، اصرار محقق نمى‏گردد. ” (22)

عدالت فقهى در شش شخص معتبر است

مرجع تقلید (مفتى) ، قاضى، امام جماعت، امام جمعه، شاهد و حاکم اسلامى

عدالت; شرط ضرورى حاکم اسلامى

در عصر غیبت، که دسترسى به امام معصوم وجود ندارد، به استناد آیات و روایات متعدد، حق اعمال قدرت از آن “فقیه جامع‏الشرایط” است. حضرت امام پیش از آنکه در ضمن مباحث‏خارج فقه خویش در نجف اشرف “ولایت فقیه” را در حکومت‏بر جامعه اسلامى، اثبات کند، در برخى آثار دیگر، نیز به ضرورت حکومت “فقیه جامع الشرایط” اشاره کرده بود. (23) تنها جایى که گمان مى‏رود حضرت امام موضعى غیر از این داشته، کتاب کشف اسرار است که در سال 1323 ه . ش به نگارش درآمده است

حضرت امام در این کتاب، ضمن اثبات ضرورت عقلى و شرعى وجود حکومت، تصریح مى‏کند که ما “نمى‏گوییم حکومت‏باید با فقیه باشد بلکه مى‏گوییم حکومت‏باید با قانون خدایى که صلاح کشور و مردم است اداره شود و این بى‏نظارت روحانى صورت نمى‏گیرد. ” (24)

 بدین منظور، باید “مجلس از مجتهدین دین دار که هم احکام خدا را بدانند و هم عادل باشند و از هواهاى نفسانیه عارى باشند و آلوده به دنیا و ریاست آن نباشند و جز نفع مردم و اجراء حکم خدا غرضى نداشته باشند تشکیل شود و انتخاب یک نفر سلطان عادل کنند که از قانونهاى خدائى تخلف نکند واز ظلم و جور احتراز داشته باشند و بمال و جان و ناموس آنها تجاوز نکند”. (25) اگر هم تشکیل چنین مجلسى امکان‏پذیر نباشد، حداقل آن است که به قانون اساسى مشروطه عمل شود و “مجلس شورا” با نظارت مجتهدین تشکیل شود. (26)

خواه، همچنانکه در ظاهر مى‏نماید، نظریه حضرت امام را در کشف اسرار، “نظارت فقیه” به جاى “ولایت فقیه” بنامیم (27) و خواه آن را صورتى دیگر از “ولایت فقیه” بدانیم، آنچه که اهمیت دارد این است که حضرت امام حتى در هنگامى که قدرت را به “سلطان” مى‏سپارد و مجتهدان را در مقام انتخاب کنندگان “سلطان” و ناظران بر کار او مى‏نشاند، “عدالت” را شرط لازم در فرمانروا مى‏داند. “سلطان عادل “منتخب مجتهدان، اگر چه از قانون اسلام آگاه نیست و در این مورد باید به مجتهدان رجوع کند، اما در هر حال “عادل” است

حضرت امام، عدالت را در ولى فقیه نیز شرطى ضرورى مى‏داند; زیرا کسى که مى‏خواهد ” حدود” جارى کند، یعنى قانون جزاى اسلام را به مورد اجرا گذارد، متصدى بیت المال و خرج و دخل مملکت‏شود، و خداوند اختیار اداره بندگانش را به او بدهد، باید معصیتکار نباشد: “ولاینال عهدى الظالمین” تنها در این صورت است که “عدالت واقعى” از مجراى عمل به قوانین اسلام د رجامعه تحقق مى‏یابد. (28)

اما اگر حاکم اسلامى، فقیه باشد، اما عادل نباشد، “در دادن حقوق مسلمین، اخذ مالیاتها و صرف صحیح آن و اجراى قانون جزا، عادلانه رفتار نخواهد کرد; و ممکن است اعوان و انصار و نزدیکان خود را بر جامعه تحمیل نماید، و بیت المال مسلمین را صرف اغراض شخصى و هوسرانى خویش کند. ” (29) فقیهى که “به منجلاب دنیا طلبى” درآمده باشد “نمى‏تواند امین رسول‏اکرم‏ء و مجرى احکام باشد” (30) و چه بسا براى رسیدن به امیال دنیوى خویش دست‏خیانت در دین بگشاید و همانند راویانى گردد که “روایت‏بر ضد اسلام جعل کردند. ” (31)

نتیجه آنکه، “عدالت” در عصر غیبت که امکان دسترسى به امام معصوم وجود ندارد، شرط ضرورى حاکم اسلامى است تا از قدرت سؤ استفاده نکند; خواه این حاکم، “سلطان” عادل باشد یا “فقیه” عادل

4 عدالت و غایت‏ حقیقى قدرت سیاسى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

اهداف و مقاصد نزول قرآن  
راه‏های ترویج قرآن (اصول ترویج قرآن)  
پاورقیها:  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله قرآن شناسی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

1امام خمینی، آداب الصلوه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1370ش
2امام خمینی، جلوه‏های رحمانی، معاونت فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی، چاپ اول، 1371 ش
3امام خمینی، ولایت فقیه، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1373 ش
4امام خمینی، شرح حدیث عقل و جهل، نسخه خطی موجود در مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

5امام خمینی، کشف الاسرار، انتشارات مصطفوی، قم
6امام خمینی، چهل حدیث، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، چاپ اول، 1371 ش
7امام خمینی، صحیفه نور، (مجموعه 22 جلدی) وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول

قرآن ‏شناسی از دیدگاه امام خمینی(ره)

 قرآن شناسان تاکنون قرآن را از زاویه‏های مختلف نگاه کرده‏اند. همچنین افکار و اندیشه‏ های امام خمینی (ره) به عنوان یک قرآن شناس برجسته و تأثیرگذار بر مسلمانان از جهات گوناگون بررسی و تحقیق شده است. نویسنده مقاله حاضر کوشیده است تا قرآن‏شناسی امام را از نظر راه و رسم برخورداری از قرآن طرح و شرح کند. ما امیدواریم که این مقاله از یک سو فتح بابی باشد برای قرآن‏شناسی دیگران و از سوی دیگر، گامی هرچند کوچک در فراخوانی از همه آنان که مایلند در ویژه‏نامه قرآن‏شناسی امام خمینی ما را یاری رسانند
این کتاب بزرگ الهی که از عالم غیب الهی و قرب ربوبی نازل شده; از بزرگترین مظاهر رحمت مُطلقه الهیه است. این مطلبی است که امام خمینی در کتاب آداب الصلواه عنوان کرده‏اند

قرآن شریف به قدری جامع لطایف و حقایق و سرایر و دقایق توحید است که عقول اهل معرفت در آن حیران می‏ماند. این، اعجاز بزرگ این صحیفه نورانیه آسمانی است، نه فقط حسن ترکیب و لطف بیان و غایت فصاحت و نهایت بلاغت و کیفیت دعوت و اخبار از مغیبات و اِحکام اَحکام و اتقان تنظیم عایله و امثال آن، که هر یک مستقلاً اعجازی فوق طاقت و خارق عادت است. بلکه می‏توان گفت این که قرآن شریف معروف به فصاحت شد و این اعجاز در بین سایر معجزات مشهور آفاق شد، برای این بود که در صدر اول اعراب را این تخصص بود و فقط این جهت از اعجاز را درک می‏کردند و جهات مهم‏تری که در آن موجود بود و جهت اعجازش بالاتر و پایه ادراکش عالی‏تر بود اعراب آن زمان درک نکردند. الآن نیز آنهایی که هم افق آنها هستند، جز ترکیبات لفظیه و محسنات بدیعیه و بیانیه چیزی از این لطیفه الهیه ادراک نکنند

قرآن یک سفره گسترده‏ای است که همه از آن استفاده می‏کنند، منتها هر کس به وضعی استفاده می‏کند.2 آن برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان بلکه عایله بشری از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی (ص) تنزل کرد که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند. این صحیفه الهیه، کتاب احیای قلوب به حیات ابدی علم و معارف الهیه است. این کتاب خداست و به شؤون الهیه جل و علا دعوت می‏کند

اهداف و مقاصد نزول قرآن

ما باید مقصود از تنزیل این کتاب را قطع نظر از جهات برهانی، که خود به ما مقصد را می‏فهماند، از خود کتاب خدا اخذ کنیم. صاحب کتاب مقصد خود را بهتر می‏داند. اکنون به فرموده‏های این مصنف راجع به شؤون قرآن نظر می‏کنیم، می‏بینیم خود می‏فرماید: “ذالک الکتاب لاریب فیه هدی” للمتقین”. این کتاب را کتاب هدایت خوانده است. می‏بینیم در یک سوره کوچک چندین مرتبه می‏فرماید: “ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مذکر” می‏بینیم می‏فرماید “وانزلنا الیک الذکر تبین للناس ما نزل الیهم و لعلهم یتفکرون”. می‏فرماید: “کتاب انزلناه مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب”. (سوره ص آیه29)
بدان که این کتاب شریف، چنانچه خود بدان تصریح فرموده، کتاب هدایت و راهنمای سلوک انسانیت و مربی نفوس و شفای امراض قلبیه و نوربخش سیر الی الله است. بالجمله، خدای تبارک و تعالی به واسطه سعه رحمت بر بندگان، این کتاب شریف را از مقام قرب و قدسی خود نازل فرموده و بر حسب تناسب عوالم تنزل داده تا به این عالم ظلمانی و سجن طبیعت رسیده و به کسوه الفاظ و صورت حروف درآمده، برای استخلاص مسجونین در این زندان تاریک دنیا رهایی مغلولین در زنجیرهای آمال و امانی و رساندن آنها از حضیض نقص و ضعف و حیوانیت به اوج کمال و قوت و انسانیت.5،

مقصد قرآن، چنانچه خود آن صحیفه نورانیه می‏فرماید: هدایت به سبل سلامت است و اخراج از همه مراتب ظلمات است به عالم نور و هدایت به طریق مستقیم است. باید انسان به تفکر در آیات شریفه مراتب سلامت را از مرتبه دانیه آن، که راجع به قوای ملکیه است تا منتهی النهایه آن که حقیقت قلب سلیم است; به‏دست آورد. و سلامت قوای ملکیه و ملکوتیه گم شده قاری قرآن باشد، که در این کتاب آسمانی این گم شده موجود است و باید با تفکر آنرا استخراج کند.6 هیچ جا بهتر از قرآن نیست. هیچ مکتبی بالاتر از قرآن نیست. این قرآن است که ما را هدایت می کند به مقاصد عالیه که در باطن ذاتمان توجه به او هست و خودمان نمی‏دانیم

اتصال معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیت از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است. قرآن در عین حالی که یک کتاب معنوی، عرفانی و آنطوری است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرییل امین هم نمی‏رسد، در عین حال یک کتابی است که تهذیب اخلاق می‏کند، استدلال هم می‏کند، حکومت هم می‏کند، و وحدت را هم سفارش می‏کند و قتال را هم سفارش می‏کند

[ آرمان اصلی وحی این بوده است که برای بشر معرفت ایجاد کند، معرفت به حق تعالی در راس همه امور این معناست. اگر تزکیه گفته شده و دنبالش تعلیم گفته شده است، برای این است که نفوس تا تزکیه نشوند نمی‏توانند برسند.9] از مقاصد و مطالب آن، دعوت به تهذیب نفوس و تطهیر بواطن از ارجاس طبیعت و تحصیل سعادت و بالجمله، کیفیت سیر و سلوک الی الله است

قرآن و کتاب‏های حدیث، که منابع احکام و دستورات اسلام است با رساله‏های عملیه که توسط مجتهدین عصر و مراجع نوشته می‏شود، از لحاظ جامعیت و اثری که در زندگی اجتماعی می‏تواند داشته باشد به کلی تفاوت دارد نسبت اجتماعیات قرآن با آیات عبادی آن، از نسبت صد به یک هم بیشتر است.11 کتابی است که آدمی باید از اینجا تا آخر دنیا و تا آخر مراتب حرکت بکند، یک همچو کتابی است که هم معنویات انسان را درست می‏کند و هم حکومت را درست می‏کند، همه چیز توی قرآن هست.12 قرآن کتاب تعمیر مادیات نیست. همه چیز است. انسان را به تمام ابعاد تربیت می‏کند، مادیات را در پناه معنویات قبول دارد ، و مادیات را تبع معنویات قرار می‏دهد.13 ما یک همچو کتابی داریم که مصالح شخصی، مصالح اجتماعی، مصالح سیاسی، کشورداری و همه چیزها در آن هست. قرآن مشتمل بر تمام معارف است و تمام مایحتاج بشر است

انگیزه بعثت بسط این سفره در بین بشر از زمان نزول تا آخر است این یکی از انگیزه‏های کتاب است و انگیزه بعثت است. “بعث الیکم” رسولی را که تلاوت می‏کند بر شما قرآن را، آیات الهی را، ویزکیهم و یعلمهم الکتاب الحکمه” این شاید غاین این تلاوت باشد، تلاوت می‏کند برای تزکیه و برای تعلیم و برای تعلیم همگانی، تعلیم همین کتاب و تعلیم حکمت که آن هم از همین کتاب است. پس انگیزه بعثت نزول قرآن است و انگیزه تلاوت قرآن بر بشر این است که تزکیه پیدا کنند و نفوس مصفا بشوند از این ظلماتی که در آنها موجود است تا اینکه بعد از اینکه نفوس مصفا شدند، ارواح و اذهان آنها قابل این بشود که کتاب و حکمت را بفهمند.16 انگیزه نزول این کتاب مقدس این است که این کتاب در دسترس همه قرار بگیرد و همه از او به اندازه سعه وجودی و فکری خودشان استفاده کنند
مهجوریت قرآن و راه‏های رهایی از آن اکنون ببیینم چه گذشته است بر کتاب خدا، این ودیعه الهی و ماترک پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله و سلم. مسایل اسف انگیزی که باید برای آنها خون گریه کرد، پس از شهادت حضرت علی شروع شده است. خودخواهان و طاغوتیان، قرآن کریم را وسیله‏ای کردند برای حکومتهای ضد قرآنی و مفسران حقیقی قرآن و آشنایان به حقایق را با بهانه‏های مختلف و توطیه‏های از پیش تهیه شده آنان را عقب زده و با قرآن در حقیقت، قرآن را، که برای بشر تا ورود به حوض، بزرگترین دستور زندگانی مادی و معنوی بوده و هست از صحنه خارج کردند و هر چه این بنیان کج به جلو آمد، کجی‏ها و انحراف‏ها افزون شد. تا آنجا که قرآن کریم را که برای رشد جهانیان و نقطه جمع همه مسلمانان، بلکه عایله بشری، از مقام شامخ احدیت به کشف تام محمدی تنزل کرد، که بشریت را به آنچه باید برسند، برساند و این ولیده “علم الاسماء” را از شر شیاطین و طاغوت‏ها رها سازد، و جهان را به قسط و عدل برساند و حکومت را به دست اولیاء الله معصومین، علیهم صلوات الاولین و الاخرین بسپارد تا آنان به هر که صلاح بشریت است بسپارند، چنان از صحنه خارج نمودند که گویی نقشی برای هدایت ندارد; و مع‏الاسف به دست دشمنان توطیه‏گر و دوستان جاهل، قرآن، این کتاب سرنوشت ساز، نقشی جز در گورستان‏ها و مجالس مردگان نداشت و ندارد و آن که باید وسیله جمع مسلمانان و بشریت و کتاب زندگی آنان باشد، وسیله تفرقه و اختلاف گردید و یا به کلی از صحنه خارج شد
ای قرآن، ای تحفه آسمانی و ای هدیه رحمانی! تو را خدای جهان برای زنده کردن دل‏های ما و باز کردن گوش و چشم توده مردم فرستاد، تو نور هدایت و رهنمای سعادت ما هستی تو ما را از منزل حیوانی می‏خواهی به اوج انسانی وجود رحمانی برسانی، فسوسا که آدمیزادگان قدر تو را ندانسته و پیروی تو را فرض خود نشمردند، اسفا که قانون های تو در جهان عمل نشد تا همین ظلمتخانه و جایگاه مشتی وحشیان و درندگان که خود رامتمدنین جهان می‏دانند، رشک بهشت برین شود و عروس سعادت در همین جهان در آغوش همه درآید

اسلام همه چیز برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع‏الاسف ما استفاده از آن نکرده‏ایم و مسلمین مهجورش کردند یعنی استفاده‏ای که باید از آن بکنند نکردند

قرآن و اسلام مهجور و مظلوم‏اند، برای اینکه مهجوریت قرآن و مهجوریت اسلام به این است که مسایل مهم قرآنی و مسایل مهم اسلامی یا به کلی مهجور است یا برخلاف آنها بسیاری از دولت‏های اسلامی قیام کرده‏اند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله گناه چیست؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله گناه چیست؟ در pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله گناه چیست؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله گناه چیست؟ در pdf

گناه چیست؟  
ملاک کبیره (بزرگ) بودن گناه:  
فهرست گناهان کبیره:  
گناهان کبیره در کلام امام صادق) علیه السلام):  
موارد تبدیل گناه صغیره به کبیره:  
اول. اصرار بر صغیره:  
از گناهان کوچک غافل نشویم:  
دوم . کوچک شمردن گناه:  
سوم. اظهار خوشحالى هنگام گناه:  
چهارم. گناه از روى طغیان  
پنجم.  مغرور شدن به مهلت الهى:  
ششم. تجاهر به گناه:  
هفتم. گناه شخصیت ها:  
گناه بزرگان از دیدگاه قرآن:  
گناه بزرگان از دیدگاه روایات:  
جوانان و دورى از گناهان  
اقسام گناهان:  
گناهان صغیره:  
گناهان کبیره:  
وظیفه ما در برابر گناهان چیست؟  
شرایط توبه:  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله گناه چیست؟ در pdf

کتاب گناه شناسی، محسن قرائتی

گناهان کبیره از دیدگاه امام خمینى قدس سره

گناه چیست؟

 «گناه» عملی است که با اراده و رضایت الهی در تضاد بوده ، با ایجاد نوعی “ تاریکی” معنوی در نفس انسان، آدمى را از خدای متعال که “نور” آسمانها و زمین است، دور مى‏سازد و به عبارت دیگر، موجب بازماندن وى از کمال و قرب به خدا مى‏گردد. تعیین این که چه چیزی گناه است و چه چیزی ثواب از طریق کتاب و سنت مقدور است، زیرا در بسیاری از موارد، گناه بودن عملی قابل تشخیص عقلانی نیست و خدای متعال است که این موارد را به اقتضای علم و حکمت مطلق خود، از طریق وحی و دین، برای بشر بیان نموده است

اقسام گناه

عالمان اسلامی گناهان را بر دو گونه تقسیم نموده اند: گناهان کبیره (بزرگ) و گناهان صغیره (کوچک)

این تقسیم بندى از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است ؛ در قرآن چنین مى خوانیم: اگر از گناهان کبیره اى که از آن نهى شده اید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مى پوشانیم وشما را در جایگاه خوبى وارد مى سازیم . (نساء، 31) 

 و در جاى دیگر آمده است: و کتاب (نامه اعمال ) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مى بینى که از آنچه در آن است ، ترسان و هراسناکند، و مى گویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست ، مگر اینکه آن را شماره کرده است ؟ (کهف، 49)

و درباره ى بهشتیان مى خوانیم: مواهب آخرت ، جاودانه است براى آنانکه از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مى کنند. (شوری، 38)

از این آیات به روشنى استفاده مى شود، که گناهان ، دو گونه اند: کبیره و صغیره و همچنین استفاده مى شود بعضى از گناهان ، بدون توبه حقیقى بخشودنى نیست ، ولى بعضى از آنها بخشودنى است

امام على علیه السلام در گفتارى فرمود: گناهان بر سه گونه اند: گناه بخشودنى و گناه نابخشودنى و گناهى که براى صاحبش ، هم امید بخشش داریم و هم ترس از کیفر

 سپس فرمود: اما گناهى که بخشیده است ، گناه بنده اى است که خداوند او را در دنیا کیفر مى کند و در آخرت کیفر ندارد. در این صورت خداوند حکیم تر و بزرگوارتر از آن است که بنده اش را دو بار کیفر کند

اما گناهى که نابخشودنى است ، حق الناس است یعنى ظلم بندگان نسبت به همدیگر که بدون رضایت مظلوم بخشیده نمى شود

و اما نوع سوم ، گناهى است که خداوند آن را بر بنده اش پوشانده ، توبه را نصیب او نموده است ، و در نتیجه آن بنده هم از گناهش هراسان است و هم امید به آمرزش پروردگارش دارد، ما نیز درباره ى چنین بنده اى ، هم امیدواریم و هم ترسان . (بحار الانوار، ج6، ص29)

ملاک کبیره (بزرگ) بودن گناه

در قرآن مجید و کلام معصومین (ع) کلیه اعمالى که گناه محسوب مى‏شود، بیان گردیده است ، منتهی کبیره بودن گناه، پیرو ملاک هایی است

در کتاب تحریر الوسیله امام خمینى قدس سره پیرامون معیار گناهان کبیره ، چنین آمده است

1- گناهانى که در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامى وعده ى آتش ‍ دوزخ ، داده شده باشد

2- از طرف شرع ، به شدت ، از آن نهى شده است

3- دلایلی وجود دارد که معلوم می شود آن گناه ، بزرگتر از بعضى از گناهان کبیره است

4- عقل ، حکم کند که فلان گناه، کبیره است

5- در ذهن مسلمینِ پاى بند به دستورات الهى ، چنین تثبیت شده که فلان گناه ، از گناهان بزرگ است

6- از طرف پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله) یا امامان (علیهم السلام) در خصوص گناهى تصریح شده که از گناهان کبیره است

(برخی از فقها تعزیر را نشانه کبیره بودن گناه می دانند که در این صورت استمنا نیز از گناهان کبیره محسوب خواهد شد ، زیرا در روایتی آمده است که علی (ع)، با زدن روی دست، شخص مستمنی را تعزیر فرمودند.)

البته گناهان کبیره نیز همه در یک سطح نیستند. بعضى بدون توبه بخشیده نمى‏شوند، مانند «شرک» و «قتل نفس» و برخى بدون توبه و تحت شرایطی و در اثر انجام کارهای نیک ممکن است مشمول مغفرت گردند

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله گناه چیست؟ در pdf

روایات متعددى از ائمّه علیهم السلام به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است ، ودر کتاب اصول کافى یک باب تحت عنوان” باب الکبائر” به این موضوع اختصاص یافته که داراى 24 حدیث است

در روایت اوّل و دوّم این باب ، تصریح شده که گناهان کبیره ، گناهانى را گویند که خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است

در بعضى از این روایات (روایت سوم و هشتم )، هفت گناه به عنوان گناه کبیره ، و در برخى از روایات (روایت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان کبیره ، شمرده شده است

گرچه هر گناه ، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است ، سنگین و بزرگ است، ولى این موضوع منافات ندارد که بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى که دارد، بزرگتر از برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و کوچک تقسیم گردد

گناهان کبیره در کلام امام صادق) علیه السلام)

عمروبن عبید یکى از علماى اسلام ، به حضور امام صادق (علیه السلام) آمد، سلام کرد و سپس این آیه را خواند: نیکوکاران کسانى هستند که از گناهان بزرگ ، و زشتى پرهیز مى کنند.  (شوری، 38)

سپس سکوت کرد و دنبال آیه را نخواند؛ امام صادق (علیه السلام) به او فرمودند: چرا سکوت کردى ؟! او گفت : دوست دارم ، گناهان کبیره را از کتاب خداوند بدانم

آنگاه امام صادق (علیه السلام) گناهان کبیره اى را که در قرآن آمده بیان نمودند

1- بزرگترین گناهان کبیره ، شرک به خدا است : قرآن مى فرماید کسی که براى خدا، شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مى کند. (مائده، 72 )

2-  ناامیدى از رحمت خدا: هیچ کس جز کافران از رحمت خدا، نومید نگردد. (یوسف،87)

3-  ایمنى از مکر (عذاب و مهلت ) خدا: از مکر خدا ایمن نشود، مگر مردم زیان کار. ( اعراف، 99) 

4- عقوق (و آزار) والدین : چنان که قرآن از زبان عیسى (علیه السلام) مى فرماید: خدا دستور داده که به مادرم نیکى کنم و مرا زورگوى تیره بخت قرار نداده است . (مریم، 32)

 5-  کشتن انسانِ بى گناه : و هر کس فرد با ایمانى را از روى عمد، به قتل برساند مجازات او، دوزخ است که جاودانه در آن مى ماند، و خداوند بر او غضب مى کند و از رحمتش دور مى سازد و عذاب عظیمى براى او آماده ساخته است . (نساء، 93)

6-  نسبت نارواى زنا به زن پاکدامن : کسانى که زنان پاکدامن و بى خبر (از هر گونه آلودگى ) و با ایمان را متهم مى سازند، در دنیا و آخرت ، از رحمت الهى بدورند، و عذاب بزرگى در انتظارشان است . (نور، 23)

7-  خوردن مال یتیم: همانا کسانى که اموال یتیمان را مى خورند، آنها در شکم هاى خود، آتش فرو مى برند و بزودى در آتش سوزان مى سوزند. ( نساء، 10)

 8- فرار از جبهه جهاد: و هر کس در آن هنگام (جنگ ) به آنها پشت کند مگر در صورتى که هدفش ، کناره گیرى از میدان براى حمله مجدد و یا به قصد پیوستن به گروهى (از مجاهدان ) بوده باشد (چنین کسى ) گرفتار خشم پروردگار خواهد شد، و جایگاه او جهنم ، و چه بد عاقبتى است . ( انفال، 16)

9-  ربا خوارى: کسانى که ربا مى خورند، بر نمى خیزند مگر مانند کسى که شیطان باتماس  خود، او را همچون دیوانه ، آشفته حال کرده است . 14( بقره، 275)

10- سحر و جادو: قطعا دانستند که هر کس خریدار جادو شود، در آخرت ، بى بهره خواهد بود. ( بقره، 102)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله گواهان روز قیامت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله گواهان روز قیامت در pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله گواهان روز قیامت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله گواهان روز قیامت در pdf

گواهان روز قیامت  
علم گسترده‌ی شهود  
قرآن کریم در این باره می‌فرماید:  
معاد ودلائل آن اعتقادات در قرآن  
اعتقادات در قرآن  
عالم عجیب پس از مرگ  
پرونده اعمال،شهود و گواهان در قیامت  
شهود و گواهان در قیامت  
صراط و میزان اعمال  
شفاعت در قیامت  
عالم برزخ  
پاداشهاى معنوى و مادى اعتقاد در قرآن  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله گواهان روز قیامت در pdf

. حج / 78

. بقره / 143

. احزاب / 45 و فتح / 8

. مزمل / 15

. وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً. . اعراف / 17

. (تفسیر برهان، ج1، ص160

. کافی، ج1، ص147 ـ 146

. مائده / 20

 محدثان مشهور مانند بخارى و مسلم،و مفسران معروف مانند طبرسى،آلوسى و قرطبى این حدیث را در کتابهاى خود آورده‏اند

آیت الله جعفر سبحانی- با تلخیص از منشور جاوید، ج9، ص

گواهان روز قیامت

معمولاً در دادگاه‌ها شاهدان عینی به سود یا زیان طرف گواهی می‌دهند، و پس از طی مراحلی، حکم دادگاه صادر می‌شود، بر این اساس نیز در روز رستاخیز شاهدانی بر جرائم اعمال انسان‌های گنهکار گواهی می‌دهند

قرآن نیز روز رستاخیز را محکمه الهی و روزی که شاهدان به پا می‌خیزند معرفی کرده است چنان که می‌فرماید

«یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهادُ»

و در آیه دیگر مضمون شهادت آنان را بیان کرده می‌فرماید: «یُعْرَضُونَ عَلى رَبِّهِمْ وَ یَقُولُ الْأَشْهادُ هؤُلاءِ الَّذِینَ کَذَبُوا عَلى رَبِّهِمْ»

مجرمان بر پروردگار خود عرضه می‌شوند و گواهان می‌گویند آنان کسانی هستند که به پروردگار خود دروغ گفتند

گواهان روز رستاخیز به دو گروه تقسیم می‌شوند

1ـ شاهدان عینی خارجی (خدا و پیامبران و;)

2ـ گواهان داخلی (اعضاء بدن مجرم)

در این جا می‌توان از نوع دیگر از شهادت نیز نام برد هر چند خود بحث جداگانه‌ای دارد و آن مسأله تجسم اعمال است

مقصود از «تجسم اعمال» این است که اعمال انسان اعم از نیک و بد در سرای دیگر جلوه خاصی دارند، افعال نیک انسان به صورت موجودات زیبا و دلنشین خود را نشان می‌دهند و گناهان انسان به صورت موجودات مهیب و کریه مجسم شده و در حالی که خود یک نوع کیفر برای مجرم به شمار می‌روند، بر جرائم او نیز گواهی می‌دهند

نخست به تبیین شاهان خارجی می‌پردازیم که در آیات قرآنی به آنها اشاره شده است

1ـ خداوند بزرگ

نخستین شاهد بر کردارهای انسان‌های خدای بزرگ است، که چیزی بر او در جهان پنهان نیست چنان که می‌فرماید

«لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلى ما تَعْمَلُونَ»

چرا نسبت به آیات الهی کفر می‌ورزید با آن که خدا بر اعمال شما شاهد و گواه است. و در آیه‌ی دیگر می‌فرماید

«إِنَّ اللَّهَ یَفْصِلُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ إِنَّ اللَّهَ عَلى کُلِّ شَیْ‏ءٍ شَهِیدٌ»

خداوند روز رستاخیز میان آنان داوری می‌کند، خدا بر همه چیز شاهد و گواه است

و در آیه‌ دیگر می‌فرماید

«فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ ثُمَّ اللَّهُ شَهِیدٌ عَلى ما یَفْعَلُونَ»

به سوی ما است بازگشت آنان، آنگاه خدا بر آنچه انجام می‌دهند، شهید و گواه می‌باشد

2ـ پیامبران الهی

قرآن به روشنی یادآور می‌شود که روز قیامت فردی از هر امت بر اعمال آنان گواهی می‌دهد چنانکه می‌فرماید

«فَکَیْفَ إِذا جِئْنا مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً»

چگونه می‌شود آنگاه که از هر امتی گواهی بیاوریم و تو را نیز بر آنان (گواهان) شاهد بیاوریم;

در آیات دیگر نیز به صورت کلی یادآوری شده است که بر هر امتی شاهد و گواهی هست

ولی مفسران گواه هر امت را پیامبر آن امت دانسته‌اند و گواه این مطلب این است که قرآن حضرت مسیح را شاهد امت خویش معرفی کرده است آنجا که می‌فرماید

هیچ اهل کتابی نیست مگر این که به عیسی پیش از مرگ او، ایمان می‌آورد، عیسی در روز قیامت بر علیه آنان شهادت می‌دهد

بنابراین می‌توان شهود هر امت را پیامبر آن امت دانست

در این جا مطلب دیگری نیز قابل توجه است و آن این که در آیه گذشته (وجِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً) خود پیامبر گواه (بر آنان) معرفی شده است، اکنون باید دید مقصود از آنان کیست؟

آیا مقصود گواه بودن بر پیامبران پیشین است که در حقیقت پیامبران شاهدان امت خویش بوده و پیامبر اسلام شاهد بر شهود می‌باشد و یا مقصود شهادت پیامبر اسلام بر امت خویش است؟

در این جا دو احتمال وجود دارد، مرحوم طبرسی همان احتمال نخست را ذکر کرده و از احتمال دوم ذکری به میان نیاورده است و از اینکه در آیه، کلمه «هولاء» بکار برده (وجِئْنا بِکَ عَلى هؤُلاءِ شَهِیداً) می‌توان گفت که مقصود همان امت خود پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ می‌باشد

علم گسترده‌ی شهود

این آیات از علم گسترده و همه جانبه «شاهدان» پرده برمی‌دارد و اینکه شاهدان امت‌ها از کارهای ظاهری و باطنی آنان آگاه می‌باشند، زیرا «اَداِء» شهادت فرع «تَحمُلّ» آن است و شهادت به حکم این که به معنی شهود و حضور است مستلزم آن که شاهد نزد مَشهُود بِهْ (کاری که بر وقوع آن شهادت می‌دهد) نوعی حضور داشته باشد، اکنون سئوال می‌شود آیا با علم عادی می‌توان بر جمیع اعمال یک فرد که به صورت پنهان و آشکار در تمام مدت عمر خود انجام داده است شهادت داد؟

بنابراین باید بگوئیم: پیامبران در پرتو احاطه بر افعال ظاهری و باطنی افراد به چنین شهادتی موفق می‌شوند

شگفت‌آور این که پیامبران نه تنها بر اعمال انسان‌های معاصر خود گواهی می‌دهند، بلکه بر اعمال مجموع افراد امت که چه بسا پس از رحلت پیامبر چشم به جهان گشوده و زندگی را آغاز کرده‌اند، گواهی خواهند داد

و از این جا می‌توان پایه‌ی گستردگی علم پیامبران و احاطه‌ی غیبی آنان را نسبت به امت‌های خود به دست آورد و بر خلاف اندیشه گروهی از کوته‌فکران که علم انبیاء را به دائره محدودی منحصر می‌کنند این آیات بر خلاف اندیشه آنان گواهی می‌دهد

3ـ پیامبر اسلام

به حکم آیات گذشته پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بر اعمال امت خود گواهی می‌دهد ولی در این خصوص آیاتی وارد شده است که به همین جهت آن را جداگانه مطرح نمودیم

قرآن کریم در این باره می‌فرماید

طریقه و راه پدرتان ابراهیم (را پیروی کنید) او شما را در زمان‌های پیش مسلمان نامیده است. و در این مورد پیامبر بر شما گواه است و شما نیز گواهان بر مردم می‌باشید

و در آیه دیگر می‌فرماید

«وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً»

شما را امت برگزیده قرار دادیم تا بر مردم شاهد و گواه باشید و پیامبر نیز بر شما شاهد و گواه باشد

در برخی از آیات قرآن، پیامبر گرامی شاهد و مبشر معرفی شده است آنجا که می‌فرماید

«یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً»

ای پیامبر ما تو را گواه و نوید دهنده برانگیختیم

ممکن است مقصود از این شاهد، شهادت بر اعمال در روز رستاخیز باشد

و در آیه دیگر می‌فرماید

«إِنَّا أَرْسَلْنا إِلَیْکُمْ رَسُولاً شاهِداً عَلَیْکُمْ»

ما به سوی شما پیامبری را برانگیختیم که شاهد بر اعمال شما است

با توجه به این که ادای شهادت فرع تحمل آن است این آیات خود گواه روشنی بر وسعت و گستردگی علم پیامبر اسلام بر اعمال ظاهری و باطنی امت اسلامی می‌باشد

4ـ گواهی دادن افرادی از امت اسلامی

از برخی از جمله‌های آیات گذشته استفاده می‌شود که امت اسلامی نیز جزء گواهانند مثلاً در آیه‌ی سوره‌ی بقره یادآور می‌شود که ما شما را امت برگزیده قرار دادیم تا شاهد و گواه بر مردم باشید، در اینجا این سئوال مطرح می‌شود که آیا همه امت اسلامی شاهد و گواه می‌باشند، در این صورت مشهود علیه کیست؟

آیا می‌توان گفت شهود، همه‌ی امت اسلامی و مشهود علیه، امت‌های پیشین می‌باشند؟ یا ناچاریم بگوئیم برخی از امت اسلامی بر برخی دیگر شهادت می‌دهد، و در نتیجه همه‌ی امت اسلامی به نوعی شاهد و به نوعی مشهود علیه می‌باشند

گذشته از این، سئوال دیگری نیز در اینجا مطرح است و آن این که بیشتر امت اسلامی بسان امت‌های پیشین به حکم آیه قرآن «وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرِینَ» اکثر آنان را سپاسگزار نمی‌یابی، فاقد شرط اداء شهادت می‌باشند

و به تعبیر امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ در میان امت اسلامی کسانی هستند که شهادت آنان بر یک «دسته سبزی» و یا یک کیلو خرما[15] پذیرفته نمی‌شود، چگونه می‌توان گفت: همه‌ی امت اسلامی شاهدند

با توجه به نکات یاد شده چاره‌ای جز این نیست که بگوئیم: مقصود از «جعلناکم» همه امت اسلامی نیست بلکه مقصود آن طبقه بلند پایه از امت است که از هر نظر شایستگی گواهی دادن را دارند و در روایات اسلامی بر پیشوایان معصوم تطبیق شده است

ممکن است گفته شود که اگر مقصود پیشوایان معصوم است چرا شهادت را به همه امت اسلامی نسبت داده می‌فرماید

«لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ»؟

ولی پاسخ این سئوال با توجه به نظائر آن در قرآن روشن است، قرآن همه بنی‌اسرائیل را «مَلِک» (فرمانروا) معرفی کرده می‌گوید: نعمت‌های خدا را بیاد آورید، آنگاه که در میان شما پیامبرانی برانگیخت و شماها را فرمانروایان قرار داد

در حالی که همه‌ی بنی‌اسرائیل فرمانروا نبوده و تنها برخی از آنان مانند داود و سلیمان فرمانروایی داشته‌اند ولی حکومت و فرمانروایی را به همه آنان نسبت داده است از این جهت باید گفت مقصود از شهادت دادن امت اسلامی خصوصاً بر اعمال ظاهری و باطنی شهادت آن گروهی است که از علم وسیع و گسترده‌ای برخوردار بوده و این گروه جز پیشوایان معصوم کسی نیست، و اگر بخواهیم در این مورد طبقه دیگر از افراد امت را نیز وارد کنیم، یعنی آنان که از نظر تقوی و طهارت در درجه‌ی بالایی قرار دارند، ناچاریم برای آنان علم وسیعی قائل شویم که بر اعمال پنهانی دیگران نیز آگاه بوده و بتوانند بر آن نیز گواهی دهند و یا لااقل شهادت آنان را به اعمال ظاهری آن هم در مورد افراد معاصر با خود اختصاص دهیم

معاد ودلائل آن اعتقادات در قرآن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   156   157   158   159   160   >>   >