مقاله فیلترینگ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله فیلترینگ در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فیلترینگ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فیلترینگ در pdf

چکیده

مقدمه

فیلتر کردن بسته ها

استفاده از فیلترهاى بسته اى جهت ایجاد یک حفاظ

فیلترینگ بسته اى چگونه کار مى کند

اصول فیلترینگ  بسته اى چگونه مشخص مى شود

مشخصات فیلترینگ پروتوکلهاى کاربردى

مشکلات مربوط به فیلترینگ بسته فعلى

خصوصیات  مشترک پروتوکل هاى IP  فیلتر کننده

RPC

DNS

FTP

RIP

ICMP

نتیجه گیرى

منابع

 چکیده

اگرچه اکثر سازمان ها تمایل به داشتن شبکه های امن دارند ولى گفتن یک تعریف واحد براى امنیت که همه نیازها را براورده سازد ممکن نیست . در عوض هر سازمان باید ارزش اطلاعات خود را تعیین کرده و سپس یک سیاست امنیتى تعریف کند که مواردى که باید محافظت شوند در آن مشخص شود

جنبه هاى مختلفى از امنیت وجود دارد که زمان تعریف سیاست امنیتى باید در نظر گرفته شوند.براى این منظور مجموعه مکانیزم هایى  طراحى شده که جنبه هاى مختلف امنیت را در اختیار ما مى گذارند. به منظور داشتن اطلاعات خصوصى  روی یک اینترنت دو کامپیوتر مى توانند از رمزنگارى استفاده کنند. فرستنده الطوریتمى را براى درهم ریختن پیغام استفاده کرده وگیرنده نیز با استفاده ازنگاشت معکوس از روى نسخه به هم ریخته پیغام اصلى را بازسازى مى کند

اگرچه تکنولوژى رمز نگارى کمک خوبى در رفع بسارى از مشکلات امنیتى است , اما وجود تکنولوژى دیگرى نیز در کنار آن لازم است . این تکنولوژى  که به منظور حفاظت از کامپیوترهاى یک سازمان در مقابل ترافیک ناخواسته جهانى استفاده مى شود “حفاظ  اینترنت” نام دارد

یک حفاظ مى تواند هزینه هاى ایجاد امنیت را کاهش دهد . بدون یک حفاظ براى ایجاد محدودیت  در دسترسى افراد بیرونى مى توانند بسته هایى را به هر کامپیوتر داخل یک سازمان ارسال کنند. در نتیجه سازمان باید جهت امنیت همه کامپیوترهاى خود را امن سازد. این در حالى است که با وجود یک حفاظ , مدیر مى تواند بسته هاى ورودى را فقط به یک مجموعه کوچک از کامپیوترهامحدود نماید و حتى در نهایت این مجموعه مى تواند یک کامپیوتر باشد. اگرچه کامپیوترهاى این مجموعه باید امنیت خوبى داشته باشند  ولی کامپیوترهاى دیگر ساؤمان نیازى به داشتن امنیت ندارند

بنابراین سازمان مى تواند در هزینه هاى سازمان صرفه جویى کند زیرا نصب یک حفاظ ارزانتر از ایمن سازى همه سیستم هاى کامپیوترى تمام مى شود

اولین مکانیزمى که براى ایجاد یک حفاظ استفاده مى شود ” فیلتر کردن بسته ها ” نام دارد . که ما در اینجا تصمیم داریم توضیحى در مورد فیلتر کردن بسته ها بدهیم

  مقدمه

جنبه هاى مختلفى از امنیت وجود دارد که زمان تعریف سیاست امنیتى باید در نظر گرفته شوند.براى این منظور مجموعه مکانیزم هایى  طراحى شده که جنبه هاى مختلف امنیت را در اختیار ما مى گذارند. یکى از این روشها فیلتر کردن بسته اى مى باشد

فیلتر کردن بسته اى ابزار مفیدى براى مدیر شبکه امنیتى است اما استفاده مفیدآن نیاز به درک کامل توانایى ها ونقاط ضعف وخصوصیات پروتوکل هایى دارد که فیلتر ها از آن استفاده مى کنند . این مقاله توانایى فیلتر کردن بسته اى را به عنوان یک مقیاس امنیت شبکه بررسى مى کند و فیلتر کردن بسته اى IP را با روشهاى امنیتى ىشبکه مانند ورودیهاى سطح کاربرد مقایسه مى کند و نوع فیلترهاى بسته اى را توضیح مى دهد و مشخصات پروتوکل هاى کاربرد معمولى را توضیح مى دهد که به فیلتر کردن بسته اى مربوط هستند .این مقاله مشکلات اجراى فیلتر کردن بسته اى را مشخص وبررسى مىکند و بیان مى کند که چطور این مشکلات مدیر شبکه را ضعیف مى کند و راه حلهاى این مشکل را بیان مى کند

در واقع نقطه نظر مدیر شبکه یا سایت مانند نقطه نظر تامین کننده سرویس یا فروشنده مسیریاب نیست . به عبارتى مدیر سایت بیرون نگه داشتن بیگانه ها نسبت به خودى ها علاقه مندتر است وهدف حفظ بیگانه ها از مختل شدن و خودى ها از قرار گرفتن در معرض خدمات و داده هاست و از متزلزل شدن اقدامات امنیتى خودى ها ممانعت نمى کند

فیلتر کردن بسته ها

 گفتیم اولین مکانیزمى که براى ایجاد یک حفاظ استفاده مى شود “فیلتر کردن بسته ها ” نام دارد . بسیارى از تولیدات مسیریاب IP , فیلتر کردن بسته اى را به عنوان ابزارى جهت اصلاح امنیت شبکه پیشنهاد مى کنند . فیلتر کردن بسته اى  , ابزار مناسب ومفیدى براى مدیر شبکه امنیتى است

 یک فیلتر بسته در واقع برنامه اى است که داخل یک مسیریاب اجرا مى شود .این فیلتر شامل نرم افزارى است که مى تواند جلوى عبور بسته ها از شبکه اى به شبکه دیگر را در محل مسیریاب بگیرد . یک مدیر شبکه باید فیلتر را به صورتى پیکربندى کند که مشخص شود کدام یک از بسته ها اجازه عبور از مسیریاب  را دارند و کدام یک این اجازه را ندارند

یک فیلتر بسته اى به این صورت عمل مى کند که حوزه هاى موجود در سرایند هر بسته را بررسى مى کند . فیلتر را مى توان طورى پیکربندى کرد که مشخص شود کدام حوزه از سرایند را بررسى کند و مقدار هر کدام را چگونه تفسیر نماید. به منظور کنترل اینکه کدام کامپیوتر روی  یک شبکه بتواند با کامپیوتر هاى دیگر ارتباط برقرار نماید , مدیر شبکه مشخص مى کند که فیلتر باید حوزه هاى “مبدا ” و “مقصد” موجود در سرایند هر بسته را بررسى نماید

علاوه بر استفاده از آدرس هاى مبدا و مقصد فیلتر مى تواند پروتوکل داخل  بسته و یا سرویس سطح بالایى که بسته به آن مربوط مى شود را نیؤ بررسى نماید .اعمال محدودیت روى بسته هاى مربوط به یک سرویس خاص به این معناست که مدیر مى تواند جلوى ترافیک مربوط به یک سرویس را گرفته و ترافیک سرویس دیگرى را آزاد گذارد . براى مثال مدیر مى تواند فیلتر را طورى پیکربندى نماید که جلوى بسته هاى ارتباطى www را گرفته  و بسته هاى مربوط به ترافیک پست الکترونیک را عبور دهد

     با توجه به شکل فوق جهت ممانعت از ارتباط  کامپیوتر با آدرس 19254827IP روى شبکه سمت راست باهر کامپیوترى از سمت چپ , مدیر مشخص مى کند که فیلتر باید جلوى همه بسته هایى که آدرس مبدا آنها 19254827 است رابگیرد و یا برای مثال اگر بخواهیم کامپیوترىبا آدرس 12810032 روى شبکه سمت چپ هیچ بسته اى از کامپیوترهاى شبکه سمت راست دریافت نکند , مدیر مشخص مى کند که فیلتر باید جلو همه بسته هایى کهآدرس مقصد آنها 1281000 را بگیرد

علاوه بر استفاده از اینآدرسهاى مبدا ومقصد , فیلتر مى تواند پروتوکل داخل بسته و یا سرویس سطح بالایى که بسته به آن مربوط مى شود را نیز بررسى نماید .اعمال محدودیت روى بسته هایى مربوط به یک بسته خاص به این معناست که مدیر مى تواند فیلتر را طورى پیکربندى کند که جلو بسته هاى ارتباطى را مسدود و بسته هاى مربوط به ترافیک پست الکترونیک را عبور دهد

یک مکانیزم فیلتر بسته به مدیر اجازه مى دهد تا ترکیباتی از آدرس مبدا ,آدرس مقصد و سرویس را براى ممانعت از عبور بسته ها مشخص نماید . نرم افزار فیلتر به مدیر اجازه مى دهد تا ترکیبات بولى از مبدا ,مقصد و نوع سرویس را مشخص نماید . براى مثال مدیر مى تواند اینطور تصمیم بگیرد که :همه ترافیک مربوط به سرویس FTP روى کامپیوتر 12810214  ممنوع شود , جلو کل ترافیک www که از کامپیوتر19254833 صادر مى شود گرفته شود و تمام نامه هاى الکترونیک کامپیوتر 19254834 نیز قطع شود . در این صورت فیلتر فقط ترکیبات مشخص را ممنوع خواهد نمود و مابقى ترافیک شبکه براى هر کامپیوتر دیگر و در مورد هر سرویس دیگر جارى خواهد بود

استفاده از فیلترهاى بسته اى جهت ایجاد یک حفاظ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه در pdf دارای 88 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه در pdf

فصل اول
کلیات   
فصل دوم
2-1- توصیف   
2-1-1- عقلائیت و خرد ورزی   
2-1-2- نفی اخباری گری   
2-1-3- نفی عقل فلسفی   
2-1-4- مفهوم عقل در دیدگاه تفکیک   
2-1-5- کیفیّت پیدایش معرفت   
2-1-6- ارزش معلومات   
2-1-7- فلسفه ستیزی   
نفی فلسفه به صراحت   
استدلال بر تباین کلّی فلسفه و شریعت   
2-1-8- از افراط تا تعدیل ( از فلسفه ستیزی تا فلسفه پذیری )   
2-2- تحلیل   
2-2-1- واژه شناسی   
معرفت شناسی   
2-2-2- پیشفرضها   
2-2-3- پیشفرضهای رقیب   
2-2-4- لوازم پیشفرضها   
2-2-5- نظام بحث   
2-3- نقد وبررسی   
2-3-1- نقد زبانی   
2-3-2- سازگاری درونی   
2-3-3- سازگاری برونی   
2-3-4- سازگاری با واقع   
منابع و مآخذ   

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله نقـد مبـانی فـکری انجمن حجتیه در pdf

1-     اصفهانی میرزامهدی ، اعجاز القرآن ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره

2-     اصفهانی میرزامهدی ، ابواب الهدی ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره

3-     اصفهانی میرزامهدی ، معارف القرآن ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره

4-     تهرانی میرزاجواد ، بحثی در فلسفه بشری و اسلامی ، تهران بنیاد بعثت

5-     تهرانی میرزاجواد ، عارف و صوفی چه می گویند ، چاپ دوم

6-     تهرانی مبرزاجواد ، میزان المطالب ، قم ، مؤسسه در راه حق ، چاپ چهارم

7-     حلبی شیخ محمود ، التوحید و العدل ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ،

8-     حلبی شیخ محمود ، تقریرات ، مرکز اسناد آستان قدس رضوی ، شماره

9-     حکیمی محمدرضا ، مکتب تفکیک ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی ، چاپ اول

10-   قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج1 ، مشهد ، 1370 هـ . ق

11-   قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج2 ، تهران دارالکتب الاسلامیه ، چاپ چهارم ، 1371 هـ . ق

12-   قزوینی شیخ مجتبی ، بیان الفرقان ، ج3 ، تهران ، جامعه تعلیمات اسلامی ، 1373 هـ . ق

13-   مروارید حسنعلی ، تنببیهات حول المبدء و المعاد ، مشهد ، بنیاد پژوهش های اسلامی ، چاپ چهارم

2-1- توصیف‏

2-1-1- عقلانیت و خرد ورزى

    در ابتدا ذکر این نکته ضروری است ، که عموم تفکیکیان پیرو مکتب عالی شأن اجتهاد در “فروع” و به اصطلاح مکتب “اصول” در مقابل اخباری گری می باشند ، با این وصف آنها در اصول دین به مشی اصولی پایدار نمانده و راه دیگری را برای خود برگزیده اند که اگر چه تلاش کرده اند از عقل اصطلاحی فاصله بگیرند و مشی فلسفی را در مواجهه با عقل کنار بگذارند و با آن به سختی مبارزه کنند و راه دیگری ابداع نمایند تا عقل گرایی خود را تضمین نمایند اما درگستره نظریه پردازی ها به وضوح به التقاط از اخباریگری و ظاهرگرایی اشعری ، دچار آمده اند ، کم و کیف روشی تفکیکیان را در مباحث معرفت شناسانه دنبال خواهیم کرد تا از نص صریح بیانات بزرگان این دیدگاه ، میزان نوآوری و توفیق آنان را در ارائه مدل فکری و شیوه معرفتی ، مشاهده کنیم

    آیا در دیدگاه تفکیک عقل از ابزار و منبع معرفت به‌شمار مى‏آید ؟

    جهت پاسخ ، ابتدا پرسش را به دو بخش تقسیم مى‏نمائیم . اساس این تقسیم بر این مطلب استوار است که منظور از « عقل » بیان گردد ، و بر مبناى این تقسیم ، پاسخ هر قسم نقیض پاسخ قسم دیگر است

    در این دیدگاه تأکید مى‏گردد که « عقل » به معناى فلسفى ، از ابزار معرفت و منابع آن محسوب نمى‏گردد . اما اگر از عقل مفهوم و معناى دیگرى مغایر با مفهوم فلسفى آن ، اراده شود چنان چه این دیدگاه مدعی تصویر چنین معنایى است ، « عقل » از منابع معرفت و البته منبع انحصارى و از « حجیت ذاتى » برخوردار و همیشه غیرقابل خطا و اشتباه است . همین حجیت ذاتى براى عقل و معرفت پدیدآمده از آن ، دور و تسلسل چراها را ازبین مى‏برد . آن‌چه شایسته عنوان « حجت و برهان » است معرفت برآمده از این « عقل » است ، چنانچه در آیات کریمه و روایات شریفه مراد از حجّت و برهان همان « علم و عقل » است ، که از سنخ حقیقت واحد برخوردار هستند

    بر این اساس ، عقل‌گرائى در این دیدگاه کاملاً مورد پذیرش است ، اما به معناى متفاوت از آنچه فلسفه از عقل مراد مى‏کند

    دو نکته در این جا باید تبیین گردد تا عقل‌گرایى را مورد پذیرش این دیدگاه قرار دهد

    نکته اول در نفى مشى اخباری‌گرى و نکته دوم در نفى مشى فلسفى . بنابراین با نفى این دو طرف در این دیدگاه سعى شده است تا راه میانه جستجو گردد . راهى که به اخباری‌گرى ختم نگردد و یا به فلسفه نینجامد . در مواجهه با عقل ، از اخباری‌گرى به حاشیه تفریط و از فلسفه به افراط تعبیر نموده‏اند

2-1-2- نفى اخبارى‏گرى

    تصور شده است از تعبیر عقل به معناى خاص خویش در این دیدگاه ، نباید اتهام گرایش به اخبارگرى را متوجه این دیدگاه دانست ، در این راستا سعى شده تا تفاوت دو دیدگاه تبیین گردد ، [1] تا از این رهگذر فاصله این دیدگاه با اخبارى‌گری ، خاطرنشان گردد . با شگفتى اظهار شده است که چگونه اخباریین به قطع حاصل از مقدمات عقلیه غیر ضروریه اعتماد نکرده‏اند

    اخباریین همان معنایى از عقل را منکر هستند که اصولیین بر اساس همان مفهوم عقل را در شمار ادله اربعه قرار داده‏اند اگر چه اخباریین نیز خود گفته‌هاى گونه‏گون درباره عقل دارند . برخى قطع حاصل از مقدمات عقلى غیر ضرورى را قابل اعتماد ندانسته و برخى دیگر، عقل را رأساً و بالکلّ حجت نمى‏دانند و برخى حصول قطع را از مقدمات عقلى غیر ممکن دانسته‏اند ، و بر همین اساس برخى محدثین قائل به وقوع خطا در شرعیات و عقلیات گشته‌اند و منشأ آن را ضمیمه نمودن مقدمه عقلى به مقدمه نقلى مى‏دانند

    اخبارى  هیچ‌گاه مایل نیست درباره‌اش داوری شود که خود را از عقل بى‌نیاز می‌داند و یا احساس گردد که مشى اخبارى عقل را به‌کلّى در تمام زمینه‌ها معزول نموده است . لذا برخى از آنها نظرپردازى براى عقل را به بدیهیّات منحصر دانسته ، و اما در نظریات در صورتى براى حکم عقل ارزش قائل شده‏اند که با حکم نقلى موافق باشد و در صورت تعارض بین آن‌دو معلوم است که حکم نقلى مقدم است و توجهى به عقل نمى‏شود

    دردیدگاه تفکیک براى گذر از این مقطع و نفى اخباری‌گرى توصیه شده است تا به تعبیرات قرآن کریم و روایات در شأن عقل و اولوالالباب مراجعه شود که در آنها بر تعقل تشویق ، و بر ترک آن نکوهش شده است از قبیل

« و یجعل الرجس على الذین لایعقلون » (یونس‏100)

« العقل شرع من داخل و الشرع عقل من خارج » [2]

 بر این اساس نهایت سخن با اخبارى این است

 تعبیر از عقل به این‌که حجت خداوند است و سایر تعبیرات درباره تعظیم عقل با تشکیک در حجیت عقل و احتمال خطا در مورد احکام آن و یا تبعیض نسبت به احکام ، بعد از فرض درک عقل ، منافى است و این مطلب جز به جهت عدم شناخت حقیقت عقل و احکام آن پدید نیامده است و توهم شده هر چه را انسان به علم حصولى به دست آورد و یا از مقدمات استنتاج نماید همان حکم عقل است . [3]

    مفاد صریح این سخن این است که اخبارى به حق عقل را نفى مى‏کند ، زیرا آنچه اخبارى نفى مى‏کند عقل به معناى واقعى آن در نظر شریعت نیست . اخبارى مفهوم دیگرى از عقل را مراد مى‏کند و گمان مى‏کند منظور از عقل همان چیزى است که او فهمیده است . حال آن‌که این توهمى بیش نیست . آنچه او نفى مى‏کند تا آنجا مورد پذیرش در دیدگاه تفکیک است که به نفى مطلق عقل نینجامد

    نزاع با اخبارى در این موطن بر این اساس است که اخبارى از مواجهه با عقل نفى مطلق آن را ( حتى معنایى که این دیدگاه براى آن ارائه می‌دهد ) مراد کند و گر نه در غیر این‌صورت اگر اخبارى نفى عقل به معناى فلسفى آن را مراد کند از تأیید و همراهى دیدگاه تفکیک برخوردار خواهدبود

    بر این اساس ، بر ضرورت تبیین مفهوم « عقل » در این دیدگاه تأکید مى‏گردد تا تفاوت بین اخبارى و بین مشى تفکیکى ، خود را نشان دهد

2-1-3- نفى عقل فلسفى

    مفهوم عقل و عقل‌گرایى در این دیدگاه با آنچه در فلسفه از آن مراد مى‏کنند تفاوت اساسى دارد . تلاش نه تنها بر نفى عقل فلسفى متمرکز است که سعی شده‌است تفسیر فلسفه از عقل را مغایر با مراد قرآن کریم و روایت و حتى عرف از عقل ، جلوه دهند . [4]

    جهت زدودن تصویر فلسفى عقل ، باید دید منظور از عقل در فلسفه چیست ؟ تصویر فلاسفه از عقل با استظهار از برخی سخنان آنها چنین ارائه شده است

« خلاصه آنچه برخى از محققین فلاسفه درباره عقل گفته‏اند این است که عقل همان نفس با مراتب چهار گانه‏اش مى‏باشد » [5]

    اگر چه تأکید شده است که نمى‏توان قواى بدنى و یا قواى نفسانى و مراتب چهار گونه عقل ؛ ( عقل هیولانى ، عقل بالملکه ، عقل بالفعل ، عقل مستفاد ) را انکار نمود . لکن مهم این است که حقیقت عقل که ، معقولات با آن ادراک مى‏شود و حقیقت علم که معلومات با آن دریافت مى‏گردد و کتاب و سنت آن را حجت مى‏نامد و به آن احتجاج مى‏نماید ، از همه این مطالب بیگانه است . عقل در اصطلاح دینى نه از مراتب قواى نفس است و نه حقیقت انسان را شکل می‌دهد

    حقیقت عقل که معقولات با آن درک مى‏شود و حقیقت علم که معلومات با آن درک مى‏شود و کتاب و سنت با آن احتجاج مى‏کند از همه این مطالب بیگانه است و نیز با حقیقت انسان که از آن به « من » تعبیر مى‏شود و با مراتب چهارگانه‏اى که براى نفس ذکر مى‏شود به‌کلی مغایر است . [6]

    بر این اساس مفهوم فلسفى عقل یعنى نیروى ادراکى انسان که کلیات با آن درک مى‏شود ، بیگانه از اصطلاح آیات و روایات است . در این دیدگاه با اصرار بلیغ این مغایرت ارائه می‌شود . نامگذارى مراتب چهار گانه نفس به عقل از سوى فلاسفه اصطلاحى است که از منظر تفکیک از معناى واقعى عقل ، هیچ بهره‏اى ندارد

    علاوه این اصطلاح خود سبب کژفهمى است . زیرا فهم  معناى عقل را در کتاب و سنت بر ما دشوار مى‏سازد

    در این دیدگاه در سراسر هستی ، هیچ مخلوقى مجرد از ماده نیست . تمام مخلوقات را ماده و مشتقات آن فرا گرفته است ، بنابراین نفس انسانى نیز مادى و مظلم‌الذات ، مى‏باشد . در نقطه مقابل ، عقل و علم موجود نورانى و مجرد است پس حقیقت انسانى نمى‏تواند عین چنین موجود نورانى باشد . و نفس و عقل دو سنخ متغایر و غیر مسانخ هستند ، و در توجیه آگاهى نفس باید راه حلى ارائه داد که در این توجیه نه نفس در صقع آن حقیقت نورانى داخل گردد و نه آن حقیقت نورانى از حقیقت خود تنزل نموده و از مراتب نفس قرار گیرد ، هیچ کدام از این دو طریق ( ترقی نفس یا تنزّل عقل نوری ) مبین کیفیّت تعقل نیست

    نفس هنگامى عالم مى‏شود که آن حقیقت نورانى را « واجد » شود اگرچه « وجدان » مراتبى دارد و تمام نفوس از وجدان همسان برخوردار نیستند . مغایرت براى نفوس کامله و عالیه نیز محفوظ است . و نفوس ولو به سر حدّ اعلاى کمال نایل شوند باز از ظلمت و مادیت ذاتى خویش رهایى نمى‏یابند و مغایرت ذاتى خود را با آن حقیقت حفظ خواهندکرد . [7]

    در مبحث نفس تجرّد یا مادیّت نفس را بررسى خواهیم نمود . آنچه اکنون باید مورد جستجو قرار گیرد این است که چگونه نفس مادى از حقیقت نورانى برخوردار مى‏شود و بدان وسیله عالم مى‏شود و به عبارت دیگر متنوّر شدن نفس به عنوان یک موجود مادى ، چگونه رخ می‌دهد ؟

    اگرچه برخى از راه تجرد علم ، تجرد نفس را اثبات نموده‏اند ؛ از این رهگذر که معلوم براى نفس قیام حلولى دارد و حلول مجرد در مادى محال است . لکن این مطلب خود مبین این نکته نیز هست که کیفیّت پیدایش شناخت را توجیه نماید . بنابراین صور معلوم به ویژه کلیات از قیام صدورى به نفس برخوردار هستند و با توجه به این نکته کیفیّت شناخت را مى‏توان این گونه تبیین کرد که

«معلوم قیام حلولى با نفس ندارد بلکه به وسیله نور مجرد خارج از نفس ، قیام صدورى با           نفس دارد و نفس آن نور را به ذات خویش درک مى‏کند . » [8]

    آنچه مى‏تواند قیام صدورى و کیفیّت وابستگى و ارتباط معلومات به نفس را تفسیر نماید جز « وجدان » نکته دیگرى نیست . نفس نور خارجى را که همان نور عقل و علم است مى‏یابد و وجدان مى‏کند و با تابش آن نور ، هم ذات و حقیقت نفس مشهود مى‏گردد و هم معلومات براى نفس آشکار مى‏گردند . [9]

    نفس انسان چون حقیقتى میّت و مرده است نور علم و عقل به او افاضه مى‏گردد . البته نه به نحو فیضان شئ از شئ ، مثلاً پرتو خورشید از خورشید و نیز نه به نحو تبدیل آب به بخار و یا موج و نهر ; بلکه در نفس صفتى ایجاد مى‏شود که از آن تعبیر به « وجدان » مى‏شود

« وجدان » حالت عرضى است که بر نفس عارض مى‏شود . مشابه نور حسى که بر اجسام عارض و سبب ظهور آنها مى‏شود . [10]

    کلمه « وجدان » یا « مالکیت » در این دیدگاه از واژه‏هاى کلیدى است که هم در مبحث معرفت‌شناسى و هم در مباحث هستی‌شناسى براى تبیین مسائل از آن استمداد مى‏شود و تأکید مى‏گردد بدون دریافت آن انتظار فهم و حل هیچ معضلى را نباید داشت

تفصیل مطلب در مبحث هستى‏شناسى بررسى خواهدشد

 2-1-4- مفهوم عقل در دیدگاه تفکیک‏

    با فاصله گرفتن از اخبارى و نفى عقل فلسفى مفهوم نوینى براى « عقل و علم » ارائه مى‏گردد تا در پرتو آن بتوان منبع اصیل معرفت را جستجو نمود

« حقیقت عقل که معقولات با آن درک مى‏شود و حقیقت علم که با آن معلومات درک مى‏شود همان نور متعالى است .» [11]

    حقیقتى که سبب ادراک انسان مى‏گردد از خارج بر انسان اثر مى‏کند و در حیطه وجودى نفس قرار نمى‏گیرد حقیقت نور است و نور “ظاهر بنفسه و مظهر لغیره” است . آن حقیقت چون تابش مى‏گیرد سبب ادراک مى‏گردد و نباید اشتباه کرد و مفهومات ذهنى و متخیلات را عقل و علم نامید

    لفظ علم و عقل از الفاظ وارد در قرآن و سنت اشاره به حقیقتى است که در خارج موجود است و واقعیت دارد تصوّرات و خیالات علم و عقل نیستند ، عقل و علم به تصوّر و توهم نمى‏آید ، معلومات و متصورات و متوهمات و متخیلات معانى و مفاهیم و صور ذهنیه همه به نور علم ، معلوم و مکشوف مى‏شوند ، نه اینکه حقیقت آنها علم باشد . [12]

    حقیقت عقل همان علم است نه مدرک یا مدرکات و یا مراتب نفس . [13]

    مقدمات یقینى را که بر یقین غیر نوری الذات استوار است و اثبات مطابقت آنها با واقع    محال است نمى‏توان علم و عقل نامید . عقل نورى ظاهر بالذّات مى‏باشد که حیثیت ذاتى آن کشف خوب و بد افعال اختیارى و کشف واقع است . [14]

    جهت تبیین حقیقت نورانى عقل مى‏توان آن‌را به نور حسّى تمثیل کرد و چنانچه حقیقت نور محسوس از حقیقت محسوسات مورد مشاهده ، خارج است ، حقیقت نور عقل نیز از معقولات و معلومات خارج است و البته تفاوتهایى بین نور محسوس و نور معقول وجود دارد

1- نور علم به ذات خویش ظاهر و معلوم است اما نور محسوس به « نور علم » واضح و آشکار مى‏گردد ، بنابراین نور حقیقى همان نور علم است که وضوح و ظهور همه چیز حتى نور محسوس به وسیله او مى‏باشد

 2- نور محسوس قابل رؤیت با چشم است . لکن نور علم اجلّ از رؤیت با چشم است و بصر و بصیرت به وسیله آن میسور مى‏گردد

 3- نور محسوس در عرض سائر جواهر و اعراض قرار مى‏گیرد اما نور علم فوق نور محسوس است البته نه فوق مکانى . [15]

    با توجه به آنچه در تعریف عقل ارائه شده مى‏توان ویژگیهاى عقل را در این دیدگاه چنین شمرد

1- علم و عقل از یک سنخ حقیقت هستند ، تفاوت آنها به متعلق آنهاست . متعلق علم اگر حسن و قبح ذاتى باشد عقل نام دارد . [16]

2- آنها از حقایق منحاز و مستقل خارجى هستند . [17]

3- حقیقت آنها مجرد و نورانى است ودر بین مخلوقات فقط آنها مجرد از ماده هستند . [18]

4- حیثیت ذاتى آنها کشف و ظهور است و ظهور سایر اشیاء به واسطه آنهاست .[19]

5- آنها از حجیت ذاتى برخوردار هستند . بنابراین همیشه مطابق با واقع مى‏باشند [20]

6- از حقایق بسیط و غیر مرکب هستند . [21]

7- این حقایق مغایر با معقولات و معلومات و مفهومات هستند . [22]

8- این حقایق مغایرت با نفس و بدن انسان دارند . [23]

9- این حقایق قابل تعریف و توصیف به هیچ چیز دیگر نیستند مگر به آثار و یا وجدان آنها . [24]

  بر اساس این ویژگیها آنچه نتیجه مى‏شود چنین است

1- اتحادعاقل وعقل و معقول امرى باطل و مغایرت بین عقل و نفس موردتأکید است . [25]

2- نامگذارى نفس و مراتب چهار گانه آن به « علم یا عقل » صرف اصطلاح است . [26]

3- حقیقت علم و عقل در این دیدگاه منطبق بر همان چیزى است که کتاب و سنت آنرا عقل نامیده است . [27]

4- حکما از عقل روى برتافته و به معقولات سرگرم شده‏اند نور را نادیده گرفته و به منورات متوجه شده‏اند و بر اساس همین نکته تقسیم علم به حصولى و حضورى باطل است زیرا این تقسیم مربوط به معلومات است نه علم. [28]

5- آنچه فلاسفه عقل پنداشته‏اند  منجر به پذیرش توالى فاسد است : از قبیل انهدام جمیع شرایع افحام انبیا ، ایجاب حق ، علیت علم الهى و ثبوت مشیت و اراده ازلى و استناد همه افعال به اراده ازلیه ، امتناع معاد جسمانى و امتناع اثبات نبوت به وسیله معجزه و امکان تطوّر حق

 از این رهگذر جمیع شرایع باطل مى‏شود که نتیجه براهین ، علم حصولى یقینى است و چه بسا این علوم در واقع خطا مى‏باشند در این صورت اساس این یقین حجت بر خداست نه حجت خداوند بر مردم ، یعنى مردم مى‏توانند بر خداوند احتجاج نمایند که چون براهین ایمن از خطا نیست ما به براهین گوش نمى‏دهیم که بنابراین لغویت بعثت  و امتناع حجت براى خداوند لازم مى‏آید . و همچنین بقیه تالى‌فاسدها به این دلیل است که بر اساس عقلى که فلاسفه علوم خود را بر آن استوار مى‏بینند مانعى جهت احتجاج مردم به این سخنان وجود ندارد . [29]

6- دلیلى ندارد عقل را به ادراک کلیات مختص بدانیم بلکه از شأن عقل است که جزئیات را نیز ادراک نماید . مبناى این سخن روایاتى مشابه این روایت است که در وصف عقل وارد شده است . « تعرف به الصادق على‌اللّه فتصدقه و الکاذب فتکذبه » [30]

 استدلال بر مفهوم ویژه این دیدگاه از عقل

    استناد این دیدگاه در جهت تایید مدعاى خویش در ارائه معناى عقل و علم به استظهار از برخى روایات و توجه و تذکر به برخى مطالب است . و بنا به اظهار استناد به روایات از باب تعبد نیست بلکه مفاد روایات همان تذکره و ارشاد به امرى است که خود ظاهر بالذّات است و انسان آن را مى‏یابد . بنابراین دلیل بر مطلب همان وجدان تأیید شده به سخن معصوم علیه‌السلام است و به عبارت دقیق‏تر

« دلیل همان خود علم و عقل مى‏باشد که خود بذاته معرّف ذات خود هستند . » [31]

    از جمله روایات : « العقل نور فى القلب یفرّق به بین الحق و الباطل » « إنّ اللّه خلق من نور مخزون مکنون فى سابق علمه الذى لم‌یطّلع علیه نبى مرسل و لاملک مقرَّب فجعل العلم نفسه و الفهم روحه و الزهد رأسه » « أنّه سُئل ممّا خلق اللّه عزوجل العقل : قال : ; فاذا بلغ کشف ذلک الستر ، فیقع فى قلب هذا الانسان نور فیفهم به الفریضه و السّنه و الجیّد و الردىّ ، الا و مثل العقل فى‌القلب کمثل السّراج فى وسط البیت »

 مستفاد از این روایات ، این است

   « عقل به نور و از نور تعریف شده است مثل عقل در قلب همانند چراغ در وسط خانه است . عقل از علم و قائم به علم است که از آن فهم و علم و زیرکى سرچشمه مى‏گیرد و علم نیز خود نور است . » [32]

 قسمت دیگرى از تأیید بر مدعا را تنبیه و تذکر تشکیل مى‏دهد

    انسان که به خود توجه نماید ، مى‏یابد که به ذاتش و تحقق خودش شعور دارد و نیز چون به کائنات توجه نماید چه از حقایق محسوس باشند یا از امور متصور و معقول به برخى از آنها شعور و آگاهى دارد و به برخى نه و نیز این مطلب را مى‏یابد که برخى امور که برایش مکشوف است قبلاً مکشوف نبوده است از این امر متوجه مى‏شود که غیر از اشیاء مکشوف و غیر مکشوف امر دیگرى وجود دارد که کشف و ظهور به وسیله آن انجام مى‏گیرد این امرى که سبب کشف و آگاهى شده است خود نفس انسان نیست زیرا مى‏یابد که نفس انسان نیز مورد کشف قرار گرفته است . [33]

    اسباب دیگر تذکار عبارتند از

غفلت ، جهل ، نسیان انسان نسبت به نفس ، که همه دلیل بر این مطلب هستند که حقیقت انسان را علم و عقل تشکیل نمى‏دهد و آنها مغایر با نفس انسانى هستند و از خارج بر انسان افاضه و ضمیمه مى‏شوند . [34]

    این تصویر انحصارى براى عقل در این دیدگاه زمینه تحلیل کیفیّت و پیدایش معرفت و منابع آن را چنین فراهم مى‏آورد . جز منبع واحد براى معرفت نمى‏توان به رسمیت شناخت و آن منبع ماورائى و وحیانى است

    عقل به معناى مألوف و معروف آن هیچ سهمى در شناخت ندارد . و بر این اساس معارف یا بشرى هستند و یا الهى ، منظور از معارف بشرى آن سلسله از علوم و معارفى است که مؤسس بر فلسفه یونان در بین بشریت در شرق و غرب منتشر گشته است

    ویژگى این نوع معارف « ظنّ » و « تخرص » و « ضلال مبین » است . اما معارف الهى از وصف نور ، بصائر ، بیّنات و هدایت ; برخوردار است . [35]

    این نوع معرفت و شناخت هیچگاه در بین بشر سابقه نداشته و لذا نیروى عقلانى انسان توانایى دستیابى به آن را ندارد . توصیف حکمت و علوم الهى به « حدیث » از همین نکته سر چشمه مى‏گیرد که از سابقه پیشین در بین بشر برخوردار نیست . قرآن کریم مکرر خود را به « حدیث » وصف مى‏نماید و همین جنبه جدید بودن سبب شد همه از آوردن مثل آن عاجز شوند

    جنبه اساسى براى اعجاز قرآن کریم جنبه نوآورى و حدیث و جدید بودن مطالب و محتواى آن است که در بین بشر تا آن روز سابقه نداشته است اگر چه در بین بشر مطالبى با نام معرفت و شناخت و از همان قبیل فلسفه رایج بوده است

    مغایرت و مباینت علوم قدیمى با معارف قرآنى مطلبى قطعى است و این نوع مباینت طولى نیست که معارف جدید اوج تعالى و کمال علوم قدیمى محسوب گردد . بلکه تغایر عرضى و به معناى عدم مسانخ بودن این علوم با یکدیگر است

    هیچ وجه جامع بین علوم بشرى و علوم جدید الهى در هیچ چیز نیست . [36]

    پایه معارف جدید قرآنى بر « تذکر » استوار است . تذکر به احکام عقل که نور ظاهر بالذّات است نه عقل به اصطلاح فلسفه که بر تألیف مقدمات یقینى مؤسس بر یقین غیر نوری‌الذات است . [37]

    با چنین مبنا و مرامى به کلّى فلسفه و عقل‌ورزى آن را باید کنار نهاد

   مطیعین احکام عقلى که به مسلمین ، مؤمنین ، متقین ، محسنین ، توصیف شده‏اند نزد استماع یا قرائت یا تذکر و تدبر در قرآن مجید بدون احتیاج به حکمت بشریه و برهان و مشقت و ریاضت صوفیان ، بغته علم رب العزه را به کنه حقیقت واقعیه مجهوله مظلمه فقیره خود وجدان کرده رب العزه را به ربّ‌العزّه ، بیابند . [38]

    تخلیه ذهن از هر مفهوم و معقول که همان اجتناب از معارف بشرى حکمى و عرفانى است اوجب و الزم از همه چیز است . این مفاهیم که به روش فلسفى یا عرفانى در ذهن پدید آمده‏اند اعظم حجب و اشد معاصى و افحش فحش به ربّ‌العزه و اشنع جنون در نظر صاحب شریعت مقدسه است . [39]

    با دو نمونه گفتارى که ذکر شد جستجوى منابعى دیگر جداى از منبع وحیانى یا لغو و بیهوده است و هیچ احتیاجى به آن نیست که راه سهل‌الوصول‌تر ، که تذکر است کارساز و کارآمد است ، و یا اینکه حتى مضرّ است و از بزرگترین حجاب‏ها و شدیدترین معاصى و سر درآوردن از شنیع‏ترین جنون و دیوانگى هاست . بر این اساس جز روش معرفتى انحصارى در این دیدگاه پذیرفته نیست

 2-1- 5 – کیفیّت پیدایش معرفت‏

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مدیریت و سرپرستی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت و سرپرستی در pdf دارای 27 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت و سرپرستی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مدیریت و سرپرستی در pdf

سرپرستی  
انگیزش  
محیط آموزشی موثر  
وظایف رهبر آموزشی  
تربیت مدیران و رهبران آموزشی  
رهبری اثربخش از راه ارتباط رویاروی میان مدیر و کارکنان  
مدل پنجره جوهری  
«پنجره جوهری»  
شخصیت رهبری  
عرصه عمومی:  
عرصه کور:  
عرصه خصوصی:  
عرصه‌ تاریک:  
مرحله اول تحقیقات:  
اعتماد بنفس:  
اخلاق اجتماعی:  
اراده قوی:  
تفوق:  
تموج شخصیت:  
مرحله دوم تحقیقات:  
مرحله سوم تحقیقات:  
نتیجه‌گیری:  

سرپرستی

همه کارکنان سازمان به سرپرستی نیازمندند و انتظار دارند که در انجام وظایف خود هدایت شوند. روابط مدیر با زیردستان در جریان سرپرستی شکل می‌گیرد یعنی راهنمایی‌های او پذیرفته یا رد می‌شود. در طی سرپرستی است که رفتار مدیر تاثیر خود را از لحاظ سوق دادن زیردستان در جهت اهداف سازمان به مرور آشکار می‌سازد

و مدیر بر مسائل و مشکلات زیردستان آگاهی یافته در صدد حل یا رفع آنها بر می‌آید. سرپرستی ممکن است توام با سخت‌گیری و شدت عمل یا ملایم باشد. ماهیت وظایف ما شیوه سرپرستی را مشخص می‌کند. بعضی وظایف باید به طور مستمر سرپرستی شوند وظایف دیگر حدود و چهارچوب مشخصی دارند و حداقل سرپرستی را ایجاب می‌کنند

در اینجا لازم است به یک نکته مهم اشاره کنیم در مدت مدیریت، غالباً میان مدیران و سرپرستان تفاوت قائل می‌شوند. سرپرستی همیشه اشاره می‌کند به هدایت فعالیتهای زیردستان بلافص. یعنی میان سرپرست و زیردستان فاصله‌ای نیست و فعالیتها او مستقیماً به زیردستان مربوط می‌شود. اگر سرپرستی به این معنا باشد پس در همه سطوح سازمانی صورت می‌گیرد با وجود این اگر در سلسله مراتب سازمان مدیریت سطح عملیاتی را رده اول به حساب آوریم، سرپرستان، مدیران رده اول سازمان تلقی می‌شوند. پس سرپرستان مدیران هستند که مسئولیت هدایت کار و فعالیت کارکنان عملیاتی را بر عهده دارند. مدیران سطوح بالاتر غالباً با کارکنان اداری، مثل مدیران دوایر، اعضای ستادی، منشی‌ها و غیره سروکار دارند

انگیزش

و بالاخره لازم است در اینجا به وظیفه بسیار مهم و حساس مدیران و سرپرستان در زمینه ایجاد انگیزه کار و فعالیت تاکید کنیم. وظایف سازمانی هر اندازه هم که دقیق و حساب شده باشند تا زمانی که کارکنان انگیزه کار فعالیت نداشته بشاند بطور موثر به مرحله عمل در خواهند آمد. انگیزه با محرک کارکنان ممکن است کاملاً درونی باشد ولی غالباً لازم است که مدیر از محرکات بیرونی برای انگیزش آنان استفاده کند

محیط آموزشی موثر

رهبری آموزشی مستلزم آن است که مدیر بتواند

اولاً محیط کار خود را با تعریف و تفسیر هدفها، تهیه و اجرای برنامه‌ها، و راهنمایی موثر فعالیتهای آموزشی به یک نظام همکاری فعال و پویا مبدل سازد

ثانیاً با یاری و مساعدت به افرادی که در امر آموزش و یادگیری نقشی دارند، آنها را در نوآوری و انجام کار موثر تقویت نماید. درچنین شرایطی است که موجبات شکوفائی استعدادها و قابلیتها فراهم می‌شود: معلمان بکار اثربخش برانگیخته می‌شوند، دانش‌آموزان به یادگیری تشویق می‌گردند والدین در جریان فعالیتهای آموزشی مشارکت می‌کنند، و روی هم رفته محیط موثر و مساعدی برای فعالیت آموزشی و تحقق اهداف آن به وجود می‌آید

وظایف رهبر آموزشی

وظایف مدیران آموزشی در نقش رهبری عبارتند از

1- ایجاد انگیزه در کارکنان محیط آموزشی به منظور بالا بردن اثربخشی کار و عملکرد آنها

2- ایجاد شرایطی که کارکنان به قبول مسئولیت تشویق شوند و در قبال عواقب آن پاسخگو باشند بطوری که نظارت و سرپرستی فعالیتهای آنان از سوی مدیر به حداقل کاهش یابد

3- ارزشیابی واقع بینانه و منصفانه از کار و فعالیت کارکنان با همکاری خود آنان بطوری که کیفیت و کمیت کار انجام شده از طریق اعمال روشهای منظم ارزشیابی بر همگان معلوم گردد و خطاها و کاستی‌ها با همکاری و اشتراک مساعی رفع شود

4- برقراری ارتباطات موثر با والدین دانش‌اموزان و مشارکت دادن آنان در امور مدرسه

5- تشویق کارکنان به مطالعه و تحقیق و ارزشیابی در زمینه‌های آموزشی نظیر اهداف، روشها، مواد و کتب درسی

6- استفاده از توان رهبری دانش‌آموزان در اداره امور مدرسه

7- ایجاد شرایطی که به ابتکار و نوآوری میدان دهد و کارکنان را به ابتکار عمل تشویق نماید. مقام رهبری مدیر از طریق اقدامات موثر در زمینه‌های فوق تثبیت می‌شود. با وجود این، چون ایفای نقش رهبری، ملازم با ایفای نقش اداری و سرپرستی است، از این رو نمی‌توان توانائی و مهارت در انجام دادن وظایف اداری و سرپرستی را از تبحر و صلاحیت رهبری مدیر آموزشی جدا دانست. در محیط آموزشی، شخص مدیر به عنوان عضو فعال گروه نه فقط باید بتواند رفتار همکاران و کارکنان خود را تحت تاثیر قرار دهد بلکه در عین حال باید بتواند وظایف رسمی خود را با مهارت و تبحر عملی سازد

بنابراین در ارتباط با وظایف اداری وسرپرستی او باید

1- سازمان آموزشی و اهداف وظایف و مقررات آن را بهتر از دیگران بشناسد و درک کند

2- روشهای مدیریت را بهتر و بیشتر از دیگران بدانند

3- بر امر آموزش و پرورش مسلط باشد و در زمینه سرپرستی، راهنمایی امور آموزش و پرورش و تدریس، تجربه و تحصیلات بیشتری داشته باشد تا بتواند درباره عملکرد معلمان و کارکنان خود به درستی داوری کرده دانش و مهارتهای آنان را بهبود بخشد

4- از توانائیها، مهارتها و انگیزه‌های کارکنان محیط آموزشی مطلع باشد تا به موقع از آنها استفاده کند

با ملاحظات فوق می‌توان نتیجه گرفت که مدیر و رهبر آموزشی

اولاً باید ادراک و برداشت درستی از جهت هدف و سازمان آموزش داشته باشد و از طریق ایجاد تعهد نسبت به این هدف، کارکنان خود را بکار و فعالیت برانگیزد

ثانیاً توانائی داشته باشد که بر رفتار آنان اثر گذاشته آنها را ورای هدفهای شخصی‌شان بر حول اهداف سازمانی متفق و یگانه سازد

رهبری در امر مدیریت آموزشی بدان معناست که هدایت و راهنمایی کار و فعالیت در جهت اهداف نظام آموزش و پرورش صورت می‌گیرد

تربیت مدیران و رهبران آموزشی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابنسینا در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابن‌سینا در pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابن‌سینا در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابن‌سینا در pdf

چکیده  
مقدمه  
الزام سیاسی  
مشروعیت  
عدالت  
فلسفه سیاسی اسلامی  
ابن سینا وآثارسیاسی  
سیاست عادله نبی  
فضیلت و سعادت  
اجتماع و قانون عادله  
سنت عادله و اعتدال مدنی  
استخلاف نبی  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله الزام سیاسی در فلسفه سیاسی ابن‌سینا در pdf

ابراهیمی دینانی، غلامحسین، نصیرالدین طوسی فیلسوف گفتگو، تهران، هرمس، 1386،

ابن سینا، اشارات وتنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسی، قم، البلاغه، 1380 ج

ـــــ ، الهیات نجات، ترجمه یحی یثربی، تهران، فکر روز، 1377،

ـــــ ، دانش نامه علایی(بخش دوم: علم الهی)، مقدمه وتصحیح محمدمعین، تبریز، دانشگاه بوعلی،

ـــــ ، رسایل، ترجمه ضیاءالدین دری، تهران، کتابخانه مرکزی،

ـــــ ، کتاب السیاسه، بیروت، دارالعرب، بی تا،

افلاطون، مجموعه آثار، ج 2، کتاب جمهوری، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران، خوارزمی،

پوپر، کارل، جامعه باز ودشمنان آن، ترجمه عزت الله فولادوند، تهران،

طباطبایی جواد، زوال اندیشه سیاسی درایران، تهران، کویر،

شکوری، ابوالفضل، فلسفه سیاسی ابن سینا، تهران، عقل سرخ، 1384،

طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان، ترجمه محمدباقر موسوی، قم، جامعه مدرسین،

فارابی، فصول منتزعه، متن، ترجمه وشرح از حسن ملکشاهی، تهران، سروش،

فیرحی، داوود، قدرت، دانش ومشروعیت دراسلام، تهران، نی،

کوربن، هانری، تاریخ فلسفه اسلامی، ترجمه جواد طباطبایی، تهران، کویر، 1387،

لاریجانی، صادق، «حکمای اسلامی و قضایای اخلاقی»، معرفت، ش 7، 1372

مصباح‌یزدی، محمدتقی مجموعه آثار مشکات، (4-3/6نظریه سیاسی اسلام)، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)،

ملاصدرا(صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی)، الشواهد الربوبیه فی منهج السلوکیه، بیروت، المرکزالجامعی للنشر، بی‌تا

چکیده

این مقاله با رویکرد تحلیلی، به بررسی فلسفه سیاسی از منظر ابن‌سینا و بر محور مسئله الزام سیاسی سامان یافته که «عدالت» را به عنوان مبنای فلسفی- اخلاقی اقتدار توصیف می‌کند. انسان در تفکر فلسفی- سیاسی ابن‌سینا، مدنی بالطبع و محتاج تعامل است. تعامل، محتاج قانون است و قانون باید«عادلانه»باشد تا تأمین کننده مصالح واقعی انسان باشد.«شریعت عادله الهی»، منبع و معیار حقیقی و کامل «عدالت» است، به این دلیل که منشأ و منبعی عالم، حکیم و عادل دارد. در عین حال، اجتماع و شریعت عادله محتاج سرپرست و مجری عادل است. نبی، یا امام عادل، نمونه کامل انسانی برای اجرای سالم و صادق شریعت عادله خواهد بود. «عدالت»، دلیل اخلاقی مردم برای اطاعت از حکومت/ حاکم عادل اسلام است.

کلید واژه‌ها: الزام سیاسی، عدالت، فلسفه سیاسی، ابن‌سینا، فضیلت، سعادت، شریعت عادله و نبی عادل.

 

مقدمه

اصولاً هر وقت تأمل فلسفی اندیشمندان در مورد هستی نظام سیاسی و مبانی فلسفی و اخلاقی آن صورت گیرد، مسئله «الزام سیاسی» پدیدار می‌شود. در واقع، الزام سیاسی رابطه اخلاقی خاصی است که بین اعضا و جامعه سیاسی آن موجود است.1 چیستی و چرایی«الزام سیاسی»بنیادی‌ترین مسئله فلسفه سیاسی است. سئوال اصلی الزام سیاسی این است که چرا و به کدام استدلالِ فلسفی، وجود یک حکومت، حق و مشروع می‌شود؟ چه دلیل فلسفی وجود دارد که شهروندان به لحاظ اخلاقی موظف به پذیریش اقتدار یک حکومت و اطاعت از آن باشند؟ به عبارت دیگر، از نظر عقلی و بر اساس کدام ارزش اخلاقی، شهروندان موظف‌اند( باید) از دستورات یک حکومت پیروی کنند؟ بنابر این، مسئله «توجیه»، هسته اصلی معضل فلسفی الزام سیاسی را تشکیل می‌دهد

نوشته حاضر متمرکز بر مباحث فلسفی ـ اخلاقی است، از این‌رو، دیدگاه یکی از فلاسفه سیاسی مسلمان را در خصوص مسئله الزام سیاسی و مبانی اخلاقی آن، توصیف و تحلیل خواهد کرد. مبحث «الزام سیاسی» و شناخت مبانی آن هرچند مهم است، اما متأسفانه در فلسفه سیاسی اسلامی کمتر به آن توجه شده است، به خصوص آنکه جنبه اخلاقی این بحث، مهجوریت بیشتر دارد، از این‌رو، پرداختن به مسئله الزام و توصیف و تحلیل عقلانی دیدگاه‌های فلاسفه مسلمان، ضرورت جامعه علمی ما می‌باشد

براساس منطق سعادت و فضیلت اسلامی، سؤال مهم الزام سیاسی این است که از نظر ابن‌سینا مبنای الزام سیاسی حکومت/حاکم اسلامی چیست؟ فرضیه اصلی نوشته، «عدالت» را مبنای الزام سیاسی معرفی می‌کند، زیرا عدالت در نگاه فلاسفه مسلمان، جامع فضایل و نقطه اصلی تحصیل فضیلت حاکم و حکومت است. «عدالت» یکی از اصول بنیادین اخلاق است که بنیان فلسفی و دینی محکمی برای الزام سیاسی (توجیه اخلاقی اقتدار) دارد

 

الزام سیاسی

«الزام سیاسی»3 در فارسی به «تعهد» و «تکلیف سیاسی» ترجمه شده است.4 این واژه در خارج از مباحث فلسفه سیاسی کاربرد زیادی ندارد، به همین دلیل هیچ تحلیل زبان عرفی از آن ممکن نیست وجود داشته باشد.5 «الزام سیاسی» به معنای تعهد اخلاقی شهروندان به انجام دستورات و قوانین حکومت است. این مفهوم در معنای خاص خود با این پرسش هنجاری مرتبط است که«چرا و بنا به کدام دلایل اخلاقی «باید» از دولت اطاعت کرد؟» کدام دلایل اخلاقی شهروندان را وا می‌دارد تا به قوانین و دستورات دولت گردن نهند؟

این دسته از سؤال‌ها از سوی آن دسته از فیلسوفان مطرح شده که معقتدند زور و اجبار، موجد حق اخلاقی برای اعمال قدرت نیست و باید دلایل اخلاقی قانع‌کننده‌ای باشد که هم هستی و مشروعیت دولت به عنوان یک قدرت عمومی برتر و در هرحال اجبارآمیز در جامعه سیاسی، و هم دلایل حدود و شرایط اطاعت شهروندان را توجیه کند. الزام سیاسی با اقناع درونی شهروندان برای اطاعت از یک قدرت سیاسی مشروع سروکار دارد و نه اجبار بیرونی و رابطه اقتداری، و الزام آوری را بر پایه دلایل اخلاقی بین فرد با دولت و جامعه سیاسی برقرار می‌کند، زیرا مشکل اصلی، یافتن دلایل تصدیق اخلاقی اقتدار حکومت است؛ اقتداری که به‌طور کلی مستلزم دو امر است: الف- وجود الزام به اطاعت از دستورهای صادره از سوی شخص یا گروهی که اقتدار (و نه قدرت صرف) دارند. ب- شخص یا گروه از حق صدور دستورات وحق اطاعت شدن بهره‌مند باشد. [

امر دوم، بیانگر ضرورت توجیه اخلاقی دستور حاکم و التزام به اطاعت از فرامین حکومت است. و البته روشن است که این مسله، فراتر از پذیرش مصلحت آمیز دستورات حکومتی به دلایل ناشی از ترس یا منفعت شخصی شهروندان خواهد بود، زیرا به حق اخلاقی وحقوقی فرمانروایی و الزام اخلاقی شهروندان به اطاعت از حکومت اشاره دارد. در چنین صورتی این مسئله قابل طرح است که «الزام سیاسی و دلایل اخلاقی اطاعت از دولت را چگونه می‌توان توجیه یا تبیین کرد؟» این مسئله کانون نظریه پردازی در باره الزام سیاسی را تشکیل می‌دهد

همان گونه که ‌آمد، واژه «الزام سیاسی» در خارج از مباحث فلسفه سیاسی کاربرد زیادی ندارد، از این‌رو، این اصطلاح، واژه‌ای نسبتاً فنی است که در ماهیت خودش بیانگر «طرح فیلسوفان» است. در پی این مسئله دست کم سه پرسش عمده در باب الزام سیاسی وجود دارد

الف. در قبال چه کسی یا چه چیزی الزام‌های سیاسی داریم؟

ب. گستره و حدود این الزام‌ها چیست؟

ج. تبیین یا توجیه این الزام‌ها چیست؟

هرچند دو پرسش اولی به لحاظ عملی مورد تأکید است، اما از نظر علمی، پرسش سوم اهمیت فلسفی دارد. در واقعیت امر، دو پرسش اولی، زمینه و مقدمه پرسش سوم به شمار می‌آید، زیرا پرسش سوم به این نکته اشاره می‌کند که مبانی یا توجیه الزام‌های سیاسی چیست؟ بنابراین، توجیه، هسته اصلی معضل فلسفی الزام سیاسی را تشکیل می‌دهد

در بسیاری از موارد به جای واژه «نظام سیاسی»، از واژه «حکومت» یا «جامعه سیاسی» استفاده می‌شود. تمام این واژه‌ها بیانگر یک حقیقت است، هرچند ممکن است تفاوت‌های ظریفی را نمایان کنند. معمولاً دولت و ارتباط نظام‌مند اعضای آن با یکدیگر بر اساس شرایط عضویت افراد است.8 البته تأکید بر الزام سیاسی و لزوم اطاعت از آن به معنای غفلت از الزام افراد نسبت به قانون خاص آن حکومت نیست، زیرا زندگی مدنی، خود مستلزم حداقل پایبندی به نظم عمومی و التزام به قانون است؛ با این فرض که اگر این التزام، عمق عقلانی و اخلاقی نیابد، در سطح التزام صوری باقی می‌ماند. الزام سیاسی نسبت به تمام ابعاد و گستره نظام سیاسی فراگیر بوده و تمام الزامات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و حقوقی ناشی ازحکومت / نظام سیاسی را در بر خواهد داشت

مشروعیت

با دقت در مسئله الزام سیاسی به روشنی درمی‌یابیم که هرنوع بحث از الزام سیاسی، مستلزم بحث پیشین از مشروعیت یا legitimacy است، زیرا مبحث الزام سیاسی، رابطه وثیقی با این مفهوم دارد. بر این اساس، شهروندان زمانی ملزم به اطاعت از یک نظام سیاسی خواهند بود که در مرحله اول، نظام موصوف را حق و مشروع بدانند و سپس با توجه به حقانیت آن به قبول فرمانروایی و اطاعت از آن ملتزم باشند

مشروعیت سیاسی با نگاه فلسفی به معنای «توجیه حقانیت فرمانروایی و دلیل عقلانی قبول حاکمیت یک نظام/فرد است»9 نظریه‌های مشروعیت فلسفی در پاسخ به سؤال مربوط به «چیستی وچرایی حق فرمانروایی و قبول سلطه سیاسی» ارائه می‌شوند؛ یعنی سؤال این است: دلیل اصلی «باید» اطاعت از حکومت چیست؟ 10 «الزام سیاسی» شامل حقانیت فلسفی و به‌خصوص ارزش اخلاقی با هم است. فرمانروایی هرچه باشد عین قدرت (محض) نیست. فرمانروایی مربوط به شایستگی حکم راندن است و قدرت صرف برای تأمین این شایستگی کافی نیست

اصطلاح «الزام سیاسی» و «مشروعیت»(بر اساس تلقی فلسفی) هم افق بوده و هم‌پوشانی دارند، البته با این تفاوت که الزام سیاسی، عام‌تر از مشروعیت است؛ هرجا الزام سیاسی وجود دارد، مشروعیت شرط قبلی آن است، اما ممکن است نظام مشروعی فرض شود که در مورد خاص، فاقد الزام سیاسی باشد، زیرا ممکن است نافرمانی مدنی گروهی از شهروندان در مورد نظام مشروع نیز مصداق یابد.12 در مورد الزام سیاسی، تمرکز اصلی بر توجیه اخلاقی می‌باشد؛ یعنی مردم از نظر اخلاقی زمانی موظف به اطاعت از یک حکومت/‌حاکم‌اند که حد‌اقل‌هایی از مشروعیت/ حق فرمانروایی را داشته باشد

مشروعیت جامعه شناختی به مقبولیت نظام سیاسی و کارآمدی نظری و عملی آن در عرصه عمل نظر دارد. از این‌رو، سؤال این است که مردم چرا ازحکومت خودشان اطاعت می‌کنند،13 نه آنکه چرا «باید» اطاعت کنند؟ ماکس وبر جامعه‌شناس معر.ف آلمانی بحث های منسجم و نظام‌مندی درباره مباحث مشروعیت جامعه شناختی، ارائه کرده است. تحلیل وی از مشروعیت با استفاده از مطالعات تاریخی و جامعه‌شناختی در تاریخ تفکر اجتماعی ـ سیاسی جوامع صورت می‌گیرد. ماکس وبر سیادت مشروع را منحصر در سه نوع: عقلایی ـ قانونی، کاریزمایی و سنتی می‌داند

عدالت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله استاندارد OHSAS 18001 در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله استاندارد OHSAS 18001 در pdf دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله استاندارد OHSAS 18001 در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استاندارد OHSAS 18001 در pdf

مقدمه :  
1ـ دامنه کاربرد  :  
2ـ استاندارد مرجع ( NORMATIVE REFERENCES ) :  
3ـ تعاریف  :  
4ـ عناصر سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی:  
4ـ1ـ الزامات کلی :  
4ـ2ـ خط مشی ایمنی و بهداشت شغلی ( OH & S Policy ) :  
4ـ3ـ طرح ریزی ( Planning ) :  
4ـ4ـ اجرا و عملیات ( Implementation and Operation ) :  
4ـ5ـ بررسی و اقدام اصلاحی ( Checking and Corrective Action ) :  
4ـ6ـ بازنگری مدیریت ( Management Review ) :  
منابع :  

مقدمه

 با آغاز انقلاب صنعتی و انتقال تولید از کارگاههای کوچک به کارخانه های تولید انبوه، موضوع حفاظت از سلامت نیروی کار نیز از حالت فردی خارج و حالت عمومی تری به خود گرفت . پس از پیدایش مکتب روابط انسانی در مدیریت که براثر تجربیات هاتورن پدید آمد ، توجه به ایمنی منابع انسانی اهمیت بیشتری یافت. پس از بیان اهمیت وجود ایمنی در محیط کار ، پرسش اصلی این است که چگونه می توان ایمنی محیط کار را افزایش داد . به عبارت دیگر بهترین راه ارتقای وضعیت ایمنی محیط کار چیست ؟امروزه اهمیت مدیریت ایمنی در دستیابی به کارایی سازمان به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است . مقررات ایمنی روز به روز سخت گیرانه تر می شود و از نگاه کارکنان نیز ایمنی شرط اولیه محیط کار است . حتی می توان گفت علت اصلی پیدایش سیستمهای مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی ،‌ ایجاد راهی برای رعایت مقررات اجباری است که روز به روز سخت گیرانه تر می شوند . البته امروز همگان بر این باورند که ایمنی و بهداشت به سیستم مدیریت فعالی نیاز دارد چرا که ایمنی و بهداشت را نمی توان از طریق مقررات اجباری یا احساس جمعی و یا توسط یک فرد به تنهایی تامین کرد . OHSAS مخفف عبارت Occupational Health and Safety Assessment Series می باشد

1ـ دامنه کاربرد 

 مشخصات این سری ارزیابی بهداشت حرفه ای و ایمنی ( OHSAS 18001 ) الزاماتی را برای یک سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی ( OH & S ) معین می نماید تا یک سازمان بتواند با کنترل خطرات ( ریسک ها ) بهداشتی و ایمنی ، عملکرد خود را بهبود بخشد .OHSAS 18001 خود بیانگر معیار عملکرد بهداشتی و ایمنی خاصی نیست و کلیه جزییات لازم برای طراحی یک سیستم مدیریتی را نیز ارائه نمی دهد. مشخصات OHSAS 18001 در مورد هر سازمانی که مایل به اعمال موارد زیر باشد کاربرد دارد

الف ) ایجاد یک سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی به منظور حذف یا کاهش خطرات (‌ ریسک ) برای کارکنان و سایر طرفهای ذینفع که ممکن است در معرض خطرات ( ریسک ) بهداشتی و ایمنی ناشی از فعالیتهای سازمان باشند

 ب ) استقرار ، حفظ و بهبود مستمر یک سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی

 ج ) حصول اطمینان از انطباق با خط مشی بهداشت شغلی ایمنی که خود تعیین کرده است

 د ) اثبات این انطباق به دیگران

ه ) درخواست گواهی / ثبت سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی خود توسط یک سازمان بیرونی

و ) تعیین انطباق با این مشخصات و اظهار آن توسط خود سازمان تمام الزامات مندرج در OHSAS 18001 به منظور لحاظ شدن در یک سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی در نظر گرفته شده اند

 گستره کاربرد آن به عواملی مانند خط مشی بهداشت شغلی و ایمنی ، ماهیت و شرایطی که در آن فعالیت می نماید ، اندازه سازمان و نیز خطرات و پیچیدگی این فعالیتها بستگی دارد . توجه : OHSAS 18001 قصد دارد تا به موضوعات بهداشت شغلی و ایمنی اشاره نماید و نه به ایمنی محصول و خدمات

2ـ استاندارد مرجع ( NORMATIVE REFERENCES )

سایر مراجع و انتشاراتی که می تواند اطلاعات و راهنمایی هایی را ارائه نماید در قسمت Bibliography آمده است . پیشنهاد می شود که آخرین چاپ بازنگری شده این مراجع مورد استفاده قرار گیرد . به طورویژه باید به موارد زیر ارجاع نمود : OHSAS 18002 : 1999 Guide line for implementation of OHSAS 18001 BS 8800 : 1996 Guide to occupational Health & safety Management systems

3ـ تعاریف 

3ـ1ـ حادثه ( Accident ) : یک اتفاق یا واقعه ناخواسته که منجر به مرگ ، بیماری ، جراحت ، صدمه و یا سایر خسارات گردد

3ـ2ـ ممیزی ( Audit ) : بررسی ( و در صورت امکان مستقل ) به منظور تعیین اینکه ایا فعالیتها و نتایج حاصل از آنها با ترتیبات برنامه ریزی شده مطابقت دارد و ایا این ترتیبات به طور موثر و مناسب برای دستیابی به خط مشی و اهداف سازمان اجرا شده اند

3ـ3ـ بهبود مستمر ( Continual Improvement ) : فرایند ارتقای سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی برای دستیابی به بهبودهایی در عملکرد کلی بهداشتی و ایمنی ، در راستای خط مشی بهداشتی و ایمنی سازمان

3ـ4ـ خطر ( Hazard ) : موقعیت یا منبع بالقوه ایجاد خسارات انسانی یا بیماری ، تخریب اموال و تجهیزات ، صدمه به محیط کارگاه ( یا محیط زیست ) و یا ترکیبی از آنها

3ـ5ـ شناسایی خطر ( Hazard Identification ) : فرایند شناسایی ( تشخیص ) وجود خطر یا عامل زیان آور و تعیین مشخصات آن

3ـ6ـ رویداد ( Incident ) : یک رخداد یا اتفاق ( برنامه ریزی نشده ) که منجر به یک حادثه ( accident ) شده و یا پتانسیل منجر شدن به حادثه را داشته باشد

یادآوری : یک رویداد ( incident ) که منجر به بیماری ، جراحت ، صدمه و یا سایر خسارات نشده است را misses – near نیز می گویند کلمه رویداد ( incident ) شامل این موارد misses – near هم می شود

3ـ7ـ طرف ذینفع ( Interested Parties ) : فرد یا گروهی که به عملکرد بهداشت شغلی و ایمنی یک سازمان مرتبط می باشد و یا از آن تاثیر می پذیرد

3ـ8ـ عدم انطباق ( Nonconformance ) : هرگونه انحراف از استانداردهای کاری ، دستورالعملها ، روشهای اجرایی ، مقررات ، عملکرد سیستم مدیریتی و غیره که به طور مستقیم منجر به جراحات یا بیماری ، صدمه به محیط کارگاه و یا ترکیبی از اینها شود

3ـ9ـ اهداف ( Objectives ) : اهداف یا مقاصد که در قالب عملکرد بهداشت شغلی و ایمنی بیان شده و سازمان خود را مقید به حصول آنها می داند

یادآوری : اهداف حتی المقدور باید کمی باشند

3ـ10ـ بهداشت شغلی و ایمنی ( Occupational Health and Safety ) : شرایط و عواملی که می تواند بر سلامتی ( being-well ) کارکنان ، کارگران موقتی ، پرسنل ، پیمانکاران ، میهمانان و مراجعه کنندگان و یا هر فرد دیگری در محل کار تاثیر بگذارد

یادآوری : منظور از سلامتی ( being-well ) در اینجا ، سلامتی به معنای عام می باشد

3ـ11ـ سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی ( OH & S Management System ) : بخشی از کل سیستم مدیریت که مدیریت بر ریسکهای بهداشتی ـ ایمنی ناشی از فعالیتهای هر سازمان را تسهیل می نماید . این شامل ساختار سازمانی ، فعالیتهای طرح ریزی ، مسئولیتها ، روشها ، فرایندها و منابع برای تهیه ، اجرا ،‌ بازنگری و حفظ خط مشی بهداشت شغلی و ایمنی می باشد

3ـ12ـ سازمان ( Organization ) : شرکت ، بنگاه ، اداره ، مجتمع کاری ، نهاد مسئول ، انجمن یا بخش یا ترکیبی از آنها ، اعم از ثبت شده یا نشده ، دولتی ، عمومی یا خصوصی که دارای وظایف و تشکیلات اداری خاص خود باشند

3ـ13ـ عملکرد ( Performance ) : نتایج قابل اندازه گیری سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی مربوط به کنترل ریسکهای بهداشتی و ایمنی توسط یک سازمان ، بر مبنای خط مشی و اهداف

یادآوری :‌ اندازه گیری عملکرد شامل اندازه گیری فعالیتهای مدیریت بهداشتی ـ ایمنی و نتایج آن می باشد

3ـ14ـ ریسک ( Risk ) : ترکیب یا تابعی از احتمال و پیامدهای ناشی از وقوع یک اتفاق خطرناک مشخص

3ـ15ـ ایمنی ( Safety ) : در امان بودن از ریسک غیر قابل قبول یک خطر

3ـ16ـ ریسک قابل تحمل ( Tolerable Risk ) : ریسکی که میزان آن تا حد قابل تحمل توسط سازمان و با در نظر گرفتن الزامات قانونی و خط مشی بهداشتی ـ ایمنی پایین آمده است

3ـ17ـ بیماری شغلی ( Ill – Health ) : بیماری که از فعالیت یا محیط کاری مشخص ناشی شده باشد و یا توسط این فعالیتها / محیط ، تشدید گردد

4ـ عناصر سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی

4ـ1ـ الزامات کلی

 سازمان باید یک سیستم مدیریت بهداشت شغلی و ایمنی ایجاد نموده و برقرار نگهدارد که الزامات آن در کل بند 4 تشریح می شود . باید توجه داشت که هدف از استقرار سیستم ایمنی و بهداشت شغلی همانگونه که در ویژگیهای OHSAS 18001 درج شده است ، بهبود عملکرد سازمان در زمینه ایمنی و بهداشت شغلی است . نکته مهم اینست که پیاده سازی یک سیستم مدیریت به خودی خود برای سازمان مفید نیست بلکه هنگامی این امر پسندیده است که بتواند موجب بهبود عملکرد سازمان در زمینه ای شود که سیستم مدیریت برای آن طراحی و اجراشده است

ویژگیهای مندرج در OHSAS 18001 نیز همگی بر این پایه استوارند که سازمان به طور مداوم سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی خود را بررسی ، ارزیابی و بازنگری می کند تا فرصتهای بهبود را شناسایی کند و آنها را به کار گیرد . در نهایت بهبود در سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی سازمان باید موجب بهبود در عملکرد ایمنی و بهداشت شغلی سازمان شود . تنها در این صورت است که می توان انتظار داشت پیاده سازی سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی موجب افزایش ارزش افزوده برای فعالیتهای سازمان شود . پیامد سیستم مدیریت ایمنی و بهداشت شغلی ، ایجاد فرایندی منسجم برای دستیابی به بهبود مستمر است که میزان و دامنه این فرایند ، با توجه به جنبه های اقتصادی و سایر شرایط ، توسط سازمان تعیین می شود

4ـ2ـ خط مشی ایمنی و بهداشت شغلی ( OH & S Policy )

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   196   197   198   199   200   >>   >