سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه گزارشات نادرست در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه گزارشات نادرست در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه گزارشات نادرست در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی ارتباط بین اختیار خرید سهام اعطایی به مدیران و ارائه گزارشات نادرست در pdf :

روانشناسی کودکان استثنایی

مقدمه:
هدف از آموزش استثنایی تعلیم و تربیت کودکان 4 تا 18 ساله ای است که به دلیل شرایط خاص جسمی ، روحی ، روانی ، اجتماعی و بهداشتی شان نمی توانند از نظام آموزش عادی بهره برند. یکی از اصول اساسی آموزش استثنایی این است که افرادی که نیاز به آموزش استثنایی دارند تا حد امکان از محیط اجتماعی و طبیعی شان جدا نگردند .از این رو ، اقداماتی انجام شده تا این کودکان در مدارس عادی تعلیم ببینند یا به عکس در مدارس عادی امکانات آموزش استثنایی برایاجتماعی فراهم شده بهره گیرند.
سیاست های آموزشی:
از جمله مهمترین سیاستهای آموزشی مراکز آموزش استثنایی می توان به موارد ذیل اشاره نمود:
1- آموزش کودکان استثنایی از سنین آغازین کودکی

2- ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره به خانواده های برخوردار از کودک معلول
3- ارائه تمرینات منسجم جسمی و ذهنی به کودکان استثنایی
4- طراحی و اجرای برنامه های آموزش استثنایی فردی
5- ارائه آموزش اجباری پیش دبستانی به کودکان استثنایی
اصول و اهداف آموزشی

مؤسسات آموزش استثنایی:
این کلاس ها در کنار مدارس ابتدایی عادی برای دانش آموزان ناشنوا ، نابینا و عقب افتاده ذهنی ایجاد می شوند .طبق آمار بدست آمده در سال تحصیلی 92-1991، 159849 دانش آموز در 873 مدرسه ویژه با 8574 معلم تعلیم دیدند .در همین مدت 1813 دوره خاص و 813 درس آموزش خاص نیز وجود داشت . در این دوره های بالغ بر 227789 دانش آموز حضور داشتند.
این مدارس ، با هدف آموزش معلولان جسمی و روحی و نیز افراد داری استعداد بالا برای قادر ساختن آنها در تبدیل شدن به اعضای مفید جامعه و دست یافتن به یک شغل ، تأسیس شده اند .
در این مدارس که کلاسهای روزانه و مسکن و غذا را برای دانش آموزان فراهم می کند ، تحصیل به صورت رایگان است . طبق آمار بدست آمده در سال تحصیلی 92-1991، بالغ بر 952382 دانش آموز در گروه سی تا 18 سال که آموزش خاصی نیاز داشتند ، 17574 نفر در مدارس خاص و 5084 نفر در مدارس عادی جای گرفتند که در اینصورت آنها توانستند با سایر کودکان ادغام شوند .
این مدارس نیز خود به گروه های اصلی ذیل تقسیم می شوند :
ـ مدارس نابینایان :
این مدارس فرصت های آموزش را برای کودکانی که درجه بینایی آنها کم

تر از10/1 در هر دو چشم است و نیز برای کسانیکه درجه بینایی آنها به

صورتی جدی معیوب است ( ببین 30/1 و 10 /1 )فراهم می آورد.مدت تحصیل در مدارس ابتدایی 6 سال است .بعضی از این مؤسسات مدارس متوسطه نیز دارند .
ـ مدارس ناشنوایان :
این مدارس فرصت های آموزشی مناسب را برای کودکانی که علی رغم همه اقدامات انجام شده کاهش بیشتر از70 دسی بل در میزان شنوایی خود داشته اند و بعنوان بسیار ناشنوا طبقه بندی می شوند و نیز برای کودکانی که کاهش حد شنوایی آنها بین 2

5 الی70 دسی بل بوده و به صورت افراد سنگین گوش طبقه بندی می شوند، فراهم می آورد .مدت تحصیل در مدارس بخش ابتدایی6 سال می باشد. بعضی از این مراکز ، مدارس دوره متوسطه و کودکستان نیز دارند .
ـ مدارس معلولان اورتوپدیکال :
این مدارس فرصت های آموزشی را برای کودکانی که با وجود اقدامات انجام شده ، به دلیل نقص عضو قادر به دنبال کردن یک دوره عادی نیستند، فراهم می

آورد .مدارس مذکور در آنکارا مستقر می باشند که شامل یک مدرسه ابتدایی ، یک مدرسه متوسطه صنایع دستی و یک دبیرستان حرفه ای می باشد .
ـ مدرسه کودکان عقب افتاده ذهنی :
این مدرسه برای بچه هایی با I . Q بین 25 الی 44 و نیز برای آنهایی است که قادرند نیازهای شخصی خود را جستجو کنند، در نظر گرفته شده است.
ـ مدرسه کودکان عقب افتاده ذهنی با قابلیت آموزش نسبی:
این مدرسه برای کودکانی با I . Q مابین 45-75 در نظر گرفته شده است
انواع اختلالات:
1- اختلالهایی که نخستین بار در دوره های شیر خوارگی کودکی ونوجوانی بروز می کنند:
شامل بیش کاری عقب ماندگی ذهنی اظطراب های دوره ی کودکی اختلال های مربوط به خوردن وسایر انحراف از رشد طبیعی.

2-اختلالهای روانی عضوی:
شامل اختلال هایی است که در آنها نشانه ها مستقیما مربوط به آسیب مغزی یا وجود یک وضع غیر عادی در محیط زیست شیمیایی مغز است ممکن است در نتیجه ی بیماری های تباه کننده دستگاه عصبی یا پیری یافرو بری مواد سمی ایجاد شوند.
3-اختلالهای ناشی از مصرف مواد:
شامل استفاده افراطی از الکل باربیتورات ها آمفتامین ها ک

وکایین وداروهای دیگر که تغییرات رفتاری ایجاد می کنندماری جوانا وتوتون نیز در این طبقه قرار گرفته اند واین خود مجادله های زیادی را دامن زده است.
4- اختلالهای اسکیزوفرنیایی:
گروهی از اختلالها با ویژگی های فقدان تماس با واقعیت پریشانی های بارز اندیشه و ادراک و رفتار عجیب وغریب.
5-اختلالهای پارانویایی:
اختلال هایی با ویژگی های بد گمانی وخصومت شدید همراه با احساس توطئه از سوی دیگران تماس با واقعیت در حیطه های دیگر رضایت بخش است.
6-اختلاهای عاطفی ـ خلقی:
پریشانی حالت خلقی شخص ممکن است به شدت افسرده یا به طور غیر عادی سرخوش باشد ویا بین دوره هایی از سرخوشی و افسردگی نوسان کند.
7-اختلالهای اظطرابی:
شامل اختلال هایی است که در آنهایا اظطراب نشانه ی اصلی اختلال است یا اظطراب وقتی تجربه می شودکه شخص نتوانداز موقعیت های ترس آورمعینی دوری کندیا آنکه شخص سعی کنددر برابرمیل به انجام دادن شعائرمعین ویا فکر کردن به اندیشه های سمج مقاومت کند.
8-اختلالهای جسمانی شکل:
نشانه های اختلال جسمانی است ولی هیچ گونه مبنای عضو

ی برای آنها نمی توان یافت وبه نظر می رسد که نقش اصلی با

 

عوامل روانی است اختلال های تبدیلی (خانمی که از پرستاری مادرش ناتوان شده ناگهان دست چپش فلج می شود)وبیماری خیالی(ترس از بیماری).
9- اختلالهای گسستی:
تغییرات موقت در کارکردهای هوشیاری حافظه یا هویت شخصی به علت مشکلات هیجانی از جمله این اختلالها:یاد زدودگی ،چند گانگی شخصیت است.
10-اختلالهای روانی ـ جنسی:
شامل مشکلات هویت جنسی اختلال عملکرد جنسی و هدف گیری جنسی. همجنس خواهی فقط زمانی به عنوان اختلال تلقی میشود که فرد از گرایش جنسی خود خوشحال نیست و میخواهد آن را تغییر دهد.
11-عارضه هایی که اختلال روانی محسوب نمی شود:
این مقوله شامل بسیاری از مشکلاتی است که مردم را به کمک خواهی وامیداردمانند مشکلات زناشویی مشکلات پدر یا مادر با کودک بهره کشی از کودک.
12-اختلالهای شخصیت:
الگوهای دیرپایی از رفتارغیر انطباقی شامل شیوه های نارس ونامناسب برای کنار آمدن با فشار روانی یا حل مشکلات دو نمونه از آنهااختلا شخصیتی جامعه ستیزی و اختلال شخصیتی خود شیفتگی.
علائم آسیب های روانی در اطفال کمتر از 2 سال:
در کودکان کمتر از 2 سال که در حوادث ، والدین و عزیزان خود را ا
.1گریه و بی قراری
.2بی علاقگی به آنچه که در اطرافش اتفاق می افتد یا ترس از محیط اطراف
.3اختلال در خواب و اشتها
.4وقفه یا تأخیر در سیر رشد رفتاری آنان مانند زمان شروع خندیدن ، زمان شروع نشستن ، راه رفتن و تکلم و;
.5فقدان عکس العمل نسبت به محرک های طبیعی
.6پس رفت تکاملی ، مانند توقف در راه رفتن و تکلم

اختلالات روانی در اطفال 2 تا 4 سال:
استرس و اختلالات روحی کودکان سنین 2 تا 4 سال ، در مواجهه با حوادثی که منجر به از دست دادن والدین و دیگر اعضاء خانواده آنها شده باشد ، با علائم زیر بروز می نماید.
.1بازگشت به مراحل اولیه رشد ، مثلاً تکلم به شیوه ابتدایی ( کودکانه
مکیدن شست دست(
.2شب ادراری
.3بی اختیاری دفع مدفوع

.4کابوس های شبانه
.5ترس از اشیاء خیالی
.6پرخاشگری نسبت به دیگران
.7ترس و بی اعتمادی نسبت به دیگران
.8عدم تمرکز حواس و اختلال در یادگیری

.9عدم عکس العمل مناسب به محرک های محیطی
علائم آسیب های روحی در اطفال سنین مدرسه عموماً علائم روانی در این سنین به اشکال ذیل می باشد.
.1گریستن و بی قراری

 

.2 اختلالات خواب (بی خوابی – پرخوابی – کابوس های شبانه)
3 . شب ادراری
. 4 شکایات جسمی متعدد
.5 پرخاشگری و تهاجم
.6 عدم تمرکز حواس و مشکلات تحصیلی
.7 ترس از اتفاقات قریب الوقوع
. 8 تقلید صحنه های ناراحت کننده
نشانه های معمول در نوجوانان 12 تا 17 ساله احتمالاً واکنش هایی نظیر بزرگسالان شامل یادآوری مکرر سانحه ، کابوس ، کرختی عواطف ، اجتناب از هر چیزی که یادآور سانحه است ، افسردگی ، استفاده نابجا از دارو ، ناسازگاری با همسالان ، پس رفت های آموزشی ، رفتار غیراجتماعی ، همچنین گوشه گیری و انزوا ، ناراحتی های جسمانی ، تصمیم به خودکشی ، امتناع از رفتن به مدرسه ، ناراحتی در خوابیدن و سردرگمی از خود بروز می دهند. بدیهی است درمان این اختلالات یک امر تخصصی است که بوسیله پزشک و در صورت لزوم بوسیله روان پزشک یا روان شناس بالینی انجام خواهد شد ولی آنچه به امدادگران مربوط می شود. شناخت این کسالت هاست تا بتوانند ضمن بیماریابی و ارجاع به مراکز تخصصی ، استرس آسیب دیدگان را کاهش دهند و از بروز شدت اختلالات روانی آنان پیشگیری به عمل آورند.
لکنت زبان:
لکنت زبان عمدتا و بطور کلی جز در موارد استثنایی در دوران خردسالی آغاز شده و یک پدیده خاص دوران کودکی است. معمولا از سنین 2 تا 4 سالگی شروع می‌شود. لکنت زبان از مهمترین و متداولترین اختلالات تکلمی است. در سنین 6 تا 7 سالگی نیز

که مصادف با زمان آغاز مدرسه می‌باشد به لحاظ ویژگیهای عاطفی و سازگاری اجتماعی خاص این دوره موقعیت مناسبی است برای بروز لکنت زبان در میان کودکانی که بیشتر مستعد چنین اختلالی می‌باشند. گاهی از موارد در دوران بلوغ نیز افرادی که قبلا به نحوی لکنت زبان داشته‌اند دچار لکنت زبان می‌شوند.
در واقع سن ، شرایط و ویژگیهای بلوغ نیز احتمالا در تغییر شکل

یا تشدید لکنت موثر است. لکنت زبان در میان پسران بیشتر از دختران است و در بررسی‌ها و تحقیقات مختلف نسبتی در حدود 70 درصد برای پسران و 30 درصد برای دختران ذکر گردیده است. بسیار دیده‌ایم که بعضیها به هنگام صحبت ، لکنت زبان دارند؛ یعنی زبان‌شان بر سر برخی از حروف گیر می‌کند. با چنین افرادی باید با ملایمت رفتار کرد؛ ولی متاسفانه عده‌ای هستند که کند زبانی را دستاویز شوخی و ریشخند می‌پندارند. کندی زبان در جایی پیش می‌آید که دستگاههای تکلم انسان دچار پاره‌ای از تشنج‌هاست؛ از اینرو ادای کلمات ناگهان ب

ه مانع برخورد می‌کند و پیوسته مکثی در میان صحبت روی می‌دهد. به هنگام چنین رویدادی معمولا انسان حرفی را که روی آن مکث ایجاد شده است، چندبار تکرار می‌کند

انواع لکنت:

 

.1لکنت کلونیک یا حالت تکراری در بیان کلمه :
در این نوع از لکنت زبان کودک یک سیلاب از کلمه‌ای را (که معمولا اولین سیلاب کلمه را) با سرعت و تشنج تکرار می‌کند. مثلا کلمه پدر را چنین بیان می‌کند : پ پ پ پدر.
. 2لکنت تونیک یا توقف در تلفظ :
در این حالت در فعالیت عضلات تلفظی چند ثانیه توقف و سکون بوجود می‌آید و کودک دچار وقفه در تلفظ و ادای کلمه همراه با فشار ، کوشش و حرکات خاصی است. کودک مبتلا به این لکنت برای ادای کلمه شدیدا به خودش فشار می‌آورد و پس از لحظاتی سکون بطور ناگهانی و با تشنج کلمه را ادا می‌کند.

مراحل مختلف لکنت :
کودکانی که دچار لکنت زبان هستند معمولا و از بدو پیدایش لکنت تا مرحله نهایی مراحل مختلفی را به شرح زیر می‌گذراند
. 1لکنتی که کودک پذیرفته است:
کودک در این مرحله متوجه می‌شود که برخی از حروف و کلمات را بطور غیرطبیعی تکرار می‌کند. اما به نظر می‌رسد که نگران حالت گویایی خودش نیست. کودک از این که اختلال تکلمی دارد ناراحت نبوده و رنجی نمی‌برد و کوششی هم برای رفع آن نمی‌نماید. در این مرحله ،‌ لکنت کودک معمولا همراه با اختلالات تنفسی و یا علایم و عوارض بیماری نمی‌باشد. نوع لکنت کودک در این مرحله بیشتر از لکنت تکراری است و به همین دلیل در این حالت برنامه‌های گفتار درمانی موثر است.

.2لکنتی که کودک در برابر آن عکس العمل نشان می دهد (لکنت پس رانده) :
بتدریج که کودک بزرگ شده و دامنه مکالمات وسیع تر می‌شود به واسطه رفتار‌های خاص و فشارهایی معمولا از سوی همسالان ، والدین و معلمان متوجه کودک می‌شود، که کودک بطور قابل توجهی با تعجب و گاه همراه با دلسردی نسبت به چگونگی اختلالات گویایی خود عکس العمل نشان می‌دهد. مثلا به محض اینکه برخی از اعضای فامیل و نزدیکان و اطرافیان کودک متوجه می‌شوند که او لکنت دارد، رفتارها و واکنش‌های مختلفی نشان می‌دهند. وی این واکنشها را درک کرده و بالطبع عدم اطمینان و تنش عضلانی او بیشتر می‌شود.
.3لکنت پیچیده و شدید:
بتدریج که حرکات و رفتار ضمنی همراه با لکنت به صورت غیر ارادی

ظاهر می‌گردد، شدت لکنت افزایش می‌یابد. به نحوی که کودک نسبت به همه موفقیتها و به همه کلمات و همه اصواتی که با عدم روانی و سلامت او در صحبت توام می‌شوند، حساسیت و نگرانی پیدا می‌کند. در این شرایط لکنت خود ، روز به روز پیچیده تر و شدیدتر می‌شود. بطوری که هر چقدر بیشتر نسبت به موفقیتها ، کلمات و جملات از خود نگرانی و ترس نشان می‌دهد، لکنت او بیشتر می‌شود و هر چقدر لکنت او بیشتر می‌شود نگرانی و ترس او از شرایط و موقعیتها و کلمات و اصوات افزایش می‌یابد

علل لکنت :
در واقع دلایل بروز لکنت زبان در کودکان ، تا کنون بطور دقیقی روشن نشده است. اما آنچه که تا حدودی مشخص است، آن است که لکنت نمی‌تواند علت واحدی داشته باشد. بلکه همواره معلول علت بدنی ، عاطفی ، اجتماعی و یا ترکیب این عوامل است. بسیاری از افرادی که لکنت زبان دارند دچار بعضی از ناراحتیهای عصبی و ناسازگاری‌های اجتماعی هستند. اما تشخیص اینکه آیا اینگونه ناراحتیهای روانی علت لکنت زبان است و یا لکنت خود حاصل حالات و فشارهای ناشی از اختلالات روانی است، بسیار مشکل است. در بعضی از مواقع لکنت ربان ممکن است حاصل نارساییها و اختلالات دستگاه عصبی باشد و یا در مواردی نیز لکنت زبان از زمان کودکی در اثر بعضی ناهنجاریهای خفیف فیزیولوژیکی پدید می‌آید.

روشهای اصلاح و درمان لکنت زبان :
امروزه از روشهای مختلفی برای اصلاح ، درمان و بازپروری اختلالات گویایی و لکنت زبان استفاده می‌نمایند. از جمله این روشها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد.
.1روشهای زبانی یا تلفظی :
برای انجام این عمل بهترین هماهنگی‌ها بین حنجره ، گ

ونه‌ها ، زبان و لب‌ها لازم است؛ اما همین که در این هماهنگی خللی ایجاد شود، زبان به لکنت می‌افتد. پیش از سن 4 یا 5 سالگی به‌ندرت معلوم می‌شود که کودک لکنت زبان دارد. کندی زبان بر اثر اختلال‌های بدنی یا برآشفتگی‌های عاطفی، در انسان رشد می‌یابد. گویا بتوان در پاره‌ای موارد ، کند زبانی را از راه آموزش برطرف کرد؛ یعنی به شخص مبتلا آموخت که چگونه آهسته آهسته چیزی را بخواند؛ آهسته آهسته و با توجه خاص به حرف زدن خود ، سخن بگوید و هر هجایی را با کمال دقت ادا کند.
همچنین به وی می‌آموزند چگونه به هنگام بند آمدن زبانش ، تنفس خود را تنظیم کند. بر اثر مطالعه درباره صوتها یا ترکیب صوتهایی که چنین مشکلی را فراهم می‌آورند، به پاره‌ای از تمرینهای مرحله‌ به مرحله‌ای ، برای خواندن دست یافته‌ایم که با انجام آن می‌توان تا حدود زیادی بر مشکل «کند زبانی» چیره شد. به هر حال ، درمان لکنت ‌زبان باید بوسیله متخصص انجام گیرد. این نکته نیز بسیار قابل توجه است که نباید مبنای عاطفی را در کند زبانی نادیده گرفت.
.2روش دو جانبه یا مکمل :
در این روش به بازپروری و پرورش جنبه‌های دوگانه فکری و زبانی اهمیت فراوان داده می‌شود. این روش بیشتر در مورد کودکان 3 تا 7 ساله استفاده می‌شود و معمولا نتایج ثمر بخشی دارد. هدف این روش در واقع پرورش دوگانه‌ای از قدرت و صحت تفکر

، قدرت و صحت بیان است. به عنوان مثال برای نیل به این منظور به کودک می‌آموزند که افکار خود را اصلاح و روشن دریابد، فقط افکار واضح و روشن خود را به زبان جاری نماید و کلمات و جملات را دقیق و رسا بازگو نماید.

.3روشهای روان درمانی :
این روشها بویژه در مورد افرادی که دچار کشمکش‌های عاطفی و اختلالات روانی عصبی هستند بکار می‌رود. روش روان درمانی برای کودکان سنین پایین ثمر بخش نمی‌باشد.
.4روش دارو درمانی :
برخی اعتقاد دارند که یکی از عوامل لکنت تنش‌ها و اضطراب و هیجانات عاطفی است. لذا داروهای آرام بخش می‌توانند تا حدودی کودک را از اضطراب و هیجانات عاطفی به دور داشته و در نتیجه لکنت زبان او را تقلیل دهند.
.5رفتار درمانی :
یکی دیگر از روشهای متداول و نسبتا جدید در اصلاح و بازپروری لکنت زبان روش تغییرات و اصلاحات رفتاری می‌باشد. نظریه مدافعان این روش در این است که یکی از علل لکنت زبان کودک رفتارهای سازش نایافته و یا ناهنجار اوست. لذا در این روش سعی بر اصلاح رفتارها و بالطبع تقلیل لکنت زبان کودک است.
.6روش خود درمان گری :
این روش که در واقع می‌تواند نوعی روش رفتار درمانی نیز تلقی شود، بر این اساس استوار است که فرد لکنتی با انگیزه قوی و ایجاد تغییرات لازم در زمینه بازخوردها و نگرشهایش نسبت به لکنت خود به برنامه‌ای منظم ، مشخص و بطور جدی و مصمم ت

لاش کند که اختلال گویایی خود را اصلاح کند.
علت شناسی :
هنوز پاسخ قانع کننده ای در باره ی علت لکنت زبان(stuttering) وجود ندارد . برخی آن را به مشکلات شخصیتی، برخی به مشکلات پزشکی و برخی این اختلال را در چهارچوب مشکلات ارتباطی قرار می دهند. از دیدگاه مکتب روان تحلیل گری، لکن

ت زبان یک روان آزردگی یا نوعی واپس روی است.
مجموعه ای از رفتارهای آموخته شده را نیز به عنوان علت بروز لکنت در نظر گرفته اند. این احتمال وجود دارد که کمال جویی و خواسته های افراطی اطرافیان و بخصوص والدین درباره ی گفتار کودک در ایجاد لکنت زبان مشارکت داشته باشد.
عده ای نیز بر تعامل مادر- کودک متمرکز شده اند ولکنت را ناشی از ناتوانی در ایجاد فاصله ای می دانند که در هر ارتباط کلامی بوجود می آید.(این ناتوانی به دلیل اضطراب جدایی است.)
از لحاظ شخصیتی مادران کودکان الکن، مضطرب، فزون حمایتگر، دارای بازخوردهای متناقض(درعین حال جاذب و دافع)و یا نامنعطف و فاقد گرمی عاطفی،نا ایمن و ناراضی هستند.
عده ای نیز نقش وراثت و عوامل ژنتیکی را در بروز این اختلال مهم می دانند.
درمانها:
درمانهای متفاوتی وجود دارد از جمله:1-درمانهای مبتنی بر تلقین، انحراف توجه واقناع 2- درمانهای مبتنی بر تنش زدایی 3- درمانهای مبتنی بر آهنگ گفتار و مهار بازده 4- درمانهای مبتنی بر تنبیه و تقویت 5- دارو درمانی و گروه درمانی
پیشنهادات:
1- عوامل اضطراب زا را در خانواده از بین ببرید.
2- ارتباط عاطفی خود را با کودک حفظ کنید.

3- از تحقیر و مسخره کردن کودک در خانه و مدرسه خودداری کنید.
4- از تنبیه بدنی برای حل مشکل استفاده نکنید.
5- با کودک بصورت آرام و روان صحبت کنید و به او یاد بدهید تا آرام وشمرده صحبت کند،اشعار و داستانها را چند بار خوانده و تمرین کند.
6- موقعی که دچار لکنت می شود، طوری رفتار کنید که احساس بکند مشکل مهمی وجود ندارد. هنگام صحبت کردن او به موضوعی که بیان می کند توجه کنید نه به لکنت زبان او.
7- در جلو جمع برای صحبت کردن او را تحت فشار قرار ندهید.

8- مسئولیتهایی (درحد توانش) به او واگذار کنید تا بیشتر در جامعه حضور یابد. همچنین اگر به مدرسه می رود، از معلمّش بخواهید،سئوالاتی را از کودک بپرسد که مطمئن است کودک قادر به پاسخگویی است و در صورت موفقیت او را تشویق نماید.
9- از درگیریهای خانوادگی در حضور کودک خودداری کنید

؛ چون اضطرابش را افزایش می دهد.
10- در ابراز محبت افراط نکنید. طوری رفتار نکنید که به شما وابسته شود.در عین حال فضایی ایجاد کنید که کودک بتواند در مورد ناراحتیها و نگرانیهایش با شما صحبت کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله رسالت پیامبر در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله رسالت پیامبر در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رسالت پیامبر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رسالت پیامبر در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رسالت پیامبر در pdf :

رسالت پیامبر

پیغمبر اکرم یگانه پیغمبرى استکه تاریخ کاملا مشخصى دارد. حضرت رسول اکرم (ص) در ساعات ابتدایى صبح روز جمعه هفدهم ماه ربیع الاول یعنى در فصل بهار در شهر مکه به دنیا آمد. در آن محیط که فقط و فقط محیط بت پرستى بود، او هرگز بتى را سجده نکرد. پیغمبر اکرم در همه عمرش، از اول کودکى تا آخر، هرگز اعتنائى به بت و سجده بت نکرد. این، یکى از مشخصاتایشان است.
پیش از بعثت براى خدیجه که بعداَ به همسرى اش در آمد، یک سفر تجارتى به شام پیش آمد در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانت و درستکارى حضرت محمد برایش روشن شد. او در میان مردم آنچنان به درستى شهره شده بود که لقب محمد امین یافته بود و امانتها را به او مى سپردند. پس از هجرت به مدینه، حضرت على ( علیه السلام ) را چند روزى بعد از خود باقى گذاشت که امانتها را به صاحبان اصلى برساند.

بزرگان در بسیارى از کارها به عقل او اتکا مى کردند. عقل و صداقت و امانت از صفاتى بود که پیغمبر اکرم سختبه آنها مشهور بود به طورى که در زمان رسالت وقتى که فرمود آیا شما تاکنون از من سخن خلافى شنیده اید، همه گفتند: ابدا، ما تو را به صدق و امانت مى شناسیم.
یکى از جریانهایى که نشان دهنده عقل و فطانت ایشان است، این است که وقتى خانه

خدا را خراب کردند ( دیوارهاى آن را برداشتند ) تا دو مرتبه بسازند، حجر الاسود را نیز برداشتند. هنگامى که مى خواستند دو مرتبه آنرا نصب کنند، این قبیله مى گفت من باید نصب کنم، آن قبیله مى گفتمن باید نصب کنم، و عنقریب بود که زد و خورد شدیدى روى دهد. پیغمبر اکرم آمد قضیه را به شکل خیلى ساده اى حل کرد. به این شکل که فرمودند از هر قبیله مردى به نمایندگى بیاید و در گذاشتن سنگ در سرجایش کمک کند. بدین ترتیب پیامبر آن ماجرا را به خوبى به پایان رسانید.
از سوابق دیگر قبل از رسالت رسول اکرم یعنى در فاصله ولادت تا بعثت، این است که تا سن بیستو پنج سالگى دو بار به خارج عربستان مسافرت کرد.
پیغمبر فقیر بود، از خودش پولى نداشت یعنى به اصطلاح یک سرمایه دار نبود. هم یتیم بود، هم فقیر و هم تنها. یتیم بود خودش شخصا کار مى کرد و زندگى مى نمود
بعد از سى سالگى در حالى که خودش با خدیجه زندگى و عائله تشکیل داده است، کودکى را در دو سالگى از پدرش مى گیرد و میآورد در خانه خودش. کودک، على بن ابى طالب است.
تا وقتى که مبعوث مى شود به رسالت و تنهائیش با مصاحبت وحى الهى تقریبا از بین مى رود، یعنى تا حدود دوازده سالگى این کودک، مصاحب و همراهش فقط این کودک است
،.پیغمبر اکرم در میان قوم خودش تنها بود، همفکر نداشت.. یعنى در میان همه مردم مکه کسى که لیاقت همفکرى و همروحى و هم افقى او را داشته باشد، غیر از این کودک

نیست. خود حضرت على ( ع ) نقل مى کند که من بچه بودم، پیغمبر وقتى به صحرا مى رفت، مرا روى دوش خود سوار مى کرد و مى برد.

در بیست و پنج سالگى خدیجه از او خواستگارى مى کند.
عجیب این است:
حالا که همسر یک زن بازرگان و ثروتمند شده است، دیگر دنبال کار بازرگانى نمى رود. تازه دوره عبادتش شروع مى شود. آن حالت تنهایى یعنى آن فاصله روحى اى که او با قوم خودش پیدا کرده است، روز بروز زیادتر مى شود. دیگر این مکه و اجتماع مکه، گویى روحش را مى خورد. حرکت مى کند تنها در کوههاى اطراف مکه ( 1 ) راه مى رود، تفکر و تدبر مى کند. خدا مى داند که چه عالمى دارد، ما که نمى توانیم بفهمیم. در همین وقت است که غیر از آن کودک یعنى على ( ع ) کس دیگر، همراه و مصاحب او نیست.
ماه رمضان که مى شود در یکى از همین کوههاى اطراف مکه – که در شمال شرقى این شهر است و از سلسله کوههاى مکه مجزا و مخروطى شکل است – به نام کوه حرا که بعد از آن دوره اسمش را گذاشتند جبل النور ( کوه نور ) خلوت مى گزیند. شاید خیلى از شما که به حج مشرف شده اید این توفیق را پیدا کرده اید که به کوه حرا و غار حرا بروید. پدرم که دوبار به آنجا رفته است خیلى از محیط آنجا تعریف میکند.براى یک آدم معمولى حدود سه ربع هم طول مى کشد تا به بالاى آن کوه برسد. ماه رمضان که مى شود اصلا به کلى مکه را رها مى کند و حتى از خدیجه هم دورى مى گزیند. یک توشه خیلى مختصر، آبى، نانى با خودش بر مى دارد و مى رود به کوه حرا و ظاهرا خدیجه هر چند روز یک مرتبه کسى را مى فرستاد تا مقدارى آب و نان برایش ببرد. تمام این ماه را به تنهایى در خلوت مى گذراند. البته گاهى فقط على ( ع ) در آنجا حضور داشته و شاید همیشه على ( ع ) بوده است. قدر مسلم این است که گاهى على ( ع ) بوده است، چون مى فرماید: آن ساعتى که وحى نزول پیدا کرد من آنجا بودم.
از آن کوه پائین نمیآمد و در آنجا خداى خودش را عبادت مى کرد. اینکه چگونه تفکر مى کرد، چگونه به خداى خودش عشق مى ورزید و چه عوالمى را در آنجا طى مى کرد، براى

ما قابل تصور نیست. على ( ع ) در این وقت بچه اى است حداکثر دوازده ساله. در آن ساعتى که بر پیغمبر اکرم وحى نازل مى شود، او آنجا حاضر است. پیغمبر یک عالم دیگرى را دارد طى مى کند. هزارها مثل ما اگر در آنجا مى بودند چیزى را در اطراف خود احساس نمى کردند ولى على ( ع ) یک دگرگونیهایى را احساس مى کند. قسمتهاى زیادى از عوالم پیغمبر را درک مى کرده است، چون مى گوید:
من صداى ناله شیطان را در هنگام نزول وحى شنیدم.
مثل شاگرد معنوى که حالات روحى خودش را به استادش عرضه مى دارد، به

پیغمبر عرض کرد: یا رسول الله ! آن ساعتى که وحى داشت بر شما نازل مى شد، من صداى ناله این ملعون را شنیدم. فرمود بله على جان !
شاگرد من ! تو آنها که من مى شنوم، مى شنوى و آنها که من مى بینم، مى بینى ولى تو پیغمبر نیستی.
پاره اى از شب، گاهى نصف، گاهى ثلث و گاهى دو ثلث شب را به عبادت مى پرداخت با اینکه تمام روزش خصوصا در اوقات توقف در مدینه در تلاش بود، از

وقت عبادتش نمى کاست او آرامش کامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مى یافت عبادتش به منظور طمع بهشت و یا ترس از جهنم نبود، عاشقانه و سپاسگزارانه بود روزى یکى از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت مى کنى ؟ تو که آمرزیده اى ! جواب داد: آیا یک بنده سپاسگزار نباشم ؟
بسیار روزه مى گرفت. علاوه بر ماه رمضان و قسمتى از شعبان، یک روز در میان روزه مى گرفت دهه آخر ماه رمضان بسترش بکلى جمع مى شد و در مسجد معتکف مى گشت و یکسره به عبادت مى پرداخت، ولى به دیگران مى گفت: کافى است در هر ماه سه روز روزه بگیرید مى گفت: به اندازه طاقت عبادت کنید، بیش از ظرفیت خود بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد.
با گوشه گیرى و ترک اهل و عیال مخالف بود، بعضى از اصحاب که چنین تصمیمى گرفته بودند مورد انکار و ملامت قرار گرفتند مى فرمود: بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقى بر شما دارند و مى باید آنها را رعایت کنید.
عبادت تنهایى را طول مى داد، گاهى در حال عبادت شخصى و شبانه ساعتها سرگرم بود، اما در جماعت به کوتاهى آن اصرار داشت، رعایت حال ضعفا را لازم مى شمرد و به آن توصیه مى کرد.
یکى ازسوابق رسول خدا این است که امى بود یعنى مدرسه نرفته ودرس نخوانده بود و نزد هیچ معلمى علم نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابى آشنا نبوده است.
هیج مسلمان یا غیر مسلمانى مدعى نشده است که آن حضرت در دوران کودکى یا جوانى، چه رسد به دوران کهولت و پیرى که دوره رسالت است، نزد کسى خواندن یا نوشتن آموخته است، و همچنین احدى ادعا نکرده و موردى را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است.

مردم عرب، بالاخص عرب حجاز، در آن عصر و عهد به طور کلى مردمى بى سواد بودند. افرادى از آنها که مى توانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگ

شت نما بودند.
خاور شناسان نیز که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامى مى نگرند کوچکترین نشانه اى بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم نیافته، اعتراف کرده اند که او مردى درس ناخوانده بود و از میان ملتى درس ناخوانده برخاست.
به عقیده من او با خط و خواندن آشنا نبود، جز زندگى صحرا چیزى نیاموخته بود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مى گوید: ظاهرا هیچ کس در این فکر نبود که وى ( رسول اکرم ) را نوشتن و خواندن آموزد. در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربها اهمیتى نداشت به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمى دانستند. معلوم نیست.
کونستان ورژیل گیورگیو در کتاب محمد پیغمبرى که از نو باید شناخت مى گوید: با اینکه امى بود، در اولین آیات که بر وى نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنى نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است. در هیچیک از ادیان بزرگ این اندازه براى معرفت قائل به اهمیت نشده اند و هیچ دینى را نمى توان یافت که در مبدا آن، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد. اگر محمد یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار ( حرا ) تولید حیرت نم

ى کرد، چون دانشمند قدر علم را مى داند، ولى او سواد نداشت و نزد هیچ آموزگارى درس نخوانده بود.
رسول اکرم در خلال سفرى که همراه ابو طالب به شام

رفت، ضمن استراحت در یکى از منازل بین راه، برخورد کوتاهى با یک راهب به نام بحیرا داشته است. بحیرا که تا حدودى هم نقاشى میکرده است بعدها چهره او را میکشد.
در کتب تواریخ نام کاتبان رسول خدا آمده است. على بن ابى طالب ( ع )، عثمان بن عفان، عمرو بن العاص، معاویه بن ابى سفیان، شرحبیل بن حسنه، عبدالله بن سعد بن ابى سرح، مغیره بن شعبه، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، حنظله بن الربیع، ابى بن کعب، جهیم بن الصلت، حصین النمیرى
دعوت ازخویشاوندان
در اوائل بعثت پیغمبر اکرم آیه آمد که خویشاوندان نزدیکت را انذار و اعلام خطر کن. هنوز پیغمبر اکرم اعلام دعوت عمومى به آن معنا نکرده بودند. مى دانیم در آن هنگام على ( ع ) بچه اى بوده در خانه پیغمبر. ( على ( ع ) از کودکى در خانه پیغمبر بودند که آن هم داستانى دارد. قرار شد که رسول اکرم غذایى ترتیب بدهد و بنى هاشم و بنى عبدالمطلب را دعوت کند. على ( ع ) هم کمک کرد و غذایى از گوشت درست کرد و مقدارى شیر نیز تهیه کرد که آنها بعد از غذا خوردند. پیغمبر اکرم اعلام دعوت کرد و فرمود من پیغمبر خدا هستم و از جانب خدا مبعوثم. من مأمورم که ابتدا شما را دعوت کنم و اگر سخن مرا بپذیرید سعادت دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد. ابولهب که عمومى پیغمبر بود تا این جمله را شنید، عصبانى و ناراحت شد و گفت تو ما را دعوت کردى براى اینکه چنین مزخرفى را به ما بگویى ؟
جارو جنجال راه انداخت و جلسه را بهم زد. پیغمبر اکرم براى بار دوم به على ( ع ) دستور تشکیل جلسه را داد. خود امیرالمؤمنین که راوى هم هست مى

فرماید که اینها حدود چهل نفر بودند یا یکى کم یا یکى زیاد. در دفعه دوم پیغمبر اکرم به آنها فرمود هر کسى از شما که اول دعوت مرا بپذیرد، وصى، وزیر و جانشین من خواهد بود. غیر از على ( ع ) کسى جواب مثبت نداد و هر چند بار که پیغمبر اعلام کر

د، على ( ع ) از جا بلند شد. در آخر پیغمبر فرمود بعد از من تو وصى و وزیر و خلیفه من خواهى بود.
شغلها

پیغمبر اکرم چه شغلهایى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى، شغل و کار دیگرى را از ایشان سراغ نداریم. بسیارى از پیغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى کرده اند ( حالا این چه راز الهى اى دارد، ما درست نمى دانیم ) همچنانکه موسى شبانى کرده است. پیغمبر اکرم هم قدر مسلم این است که شبانى مى کرده است. گوسفندانى را با خودش به صحرا مى برده است، محافظت مى کرده و مى چرانیده و بر مى گشته است. بازرگانى هم که کرده است . آن سفر را با چنان مهارتى انجام داد که موجب تعجب همگان شد.

مسافرتها
رسول اکرم، به خارج عربستان فقط دو مسافرت کرده است که هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است. یکسفر در دوازده سالگى همراه عمویش ابوطالب، و سفر دیگر در بیست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بیوه به نام خدیجه که از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج کرد. البته بعد از رسالت، در داخل عربستان مسافرتهایى کرده اند. مثلا به طائف رفته اند، به خیبر که شصت فرسخ تا مکه فاصله دارد و در شمال مکه است رفته اند، به تبوک که تقریبا مرز سوریه است و صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند، ولى در ایام رسالت از جزیره العرب هیچ خارج نشده اند.
هجرت پیامبر اکرم (ص)
همان شبى که دشمنان تصمیم گرفتند این محرمانه حضرت محمد را به قتل برسانند وحى الهى بر پیغمبر اکرم نازل شد: از مکه بیرون برو، خواستند شبانه بریزند. ابولهب که یکى از آنها بود مانع شد. گفت شب ریختن به خانه کسى صحیح نیست. در آنجا زن هست، بچه هست، یک وقت اینها مى ترسند یا کشته مى شوند. باید صبر کنیم تا صبح شود. گفتند بسیار خوب. آمدند دور خانه پیغمبر حلقه زدند و کشیک مى دادند، منتظر که صبح بشود و در روشنا

یى بریزند به خانه پیغمبر. پیغمبر اکرم، على علیه السلام را خواست و فرمود على جان ! تو امشب باید براى من فداکارى بکنی. عرض کرد یا رسول الله ! هر چه شما امر بفرمایید. فرمود امشب، تو در بستر من مى خوابى و همان برد و جامه اى را که من موقع خواب به سر مى کشم به سر میکشی. عرض کرد: بسیار خوب. شب، على ( ع ) آمد خوابید و پیغمبر اکرم ( ص ) بیرون رفت. در بین راه که حضرت مى رفتند به ابوبکر برخورد کردند. حضرت، ابوبکر را با خودشان بردند. در نزدیکى مکه غارى است به نام غار ثور، در غرب مکه و در یکراهى است که اگر کسى بخواهد به مدینه برود از آنجا نمى رود. مخصوصا راه را منحرف کردند. پیغمبر اکرم ( ص ) با ابوبکر رفتند و در آن محل مخفى شدند. قریش هم منتظر که صبح دسته جمعى بریزند و اینقدر کارد و چاقو به حضرت بزنند نه با شمشیر که بگویند یک نفر کشته که حضرت کشته بشود و بعد هم اگر بگویند کى کشت، بگویند هر کسى یک وسیله اى داشت و ضربه اى زد.
اول صبح که شد اینها مراقب بودند که یک وقت پیغمبر اکرم از آنجا بیرون نرود. ناگاه کسى از جا بلند شد. نگاه کردند دیدند على است. پرسیدند محمد کجاست ؟ فرمود مگر شما او را به من سپرده بودید که از من مى خواهید ؟ گفتند پس چه شد ؟ فرمود: شما تصمیم گرفته بودید که او را از شهرتان تبعید کنید، او هم خودش تبعید شد. خیلى ناراحت شدند. گفتند بریزیم همین را به جاى او بکشیم، حالا خودش نیست جانشینش را بکشیم. یکى از آنها گفت او را رها کنیم، جوان است و محمد فریبش داده است. فرمود: به خدا قسم اگر عقل مرا در می

ان همه مردم دنیا تقسیم کنند، اگر همه دیوانه باشند عاقل مى شوند. از همه تان عاقل تر و فهمیده ترم.
غارثورتند تا به آن غار رسیدند. دیدند اینجا اثرى که کسى به تازگى درون غار رفته باشد نیست. عنکبوتى هست و در اینجا تنیده است، و مرغى هست و لانه او. گفتند نه، اینجا نمى شود کسى آمده باشد. تا آنجا رسیدند که حضرت رسول ( ص ) و ابوبکر صداى آنها را مى شنیدند و همین جا بود که ابوبکر خیلى مضطرب شده و قلبش به طپش افتاده بود و مى ترسید. آنگاه پیغمبر به او گفت: نترس، غصه نخور، خدا با ماست.
تا به این مرحله رسید، از همان جا برگشتند. گفتند ما نفهمیدیم این چطور شد ؟ به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت ؟ مدتى گشتند. پیدا نکردند که نکردند. سه شبانه روز یا بیشتر پیغمبر اکرم ( ص ) در همان غار بسر بردند. شب که مى شد، هند بن ابى هاله که پسر خدیجه است از شوهر دیگرى، و مرد بسیار بزرگوارى است محرمانه آذوقه مى برد و بر مى گشت. قبلا قرار گذاشته بودند مرکب تهیه کنند. دو تا مرکب تهیه کردند و شبانه بردند کنار غار، آنها سوار شدند و راه مدینه را پیش گرفتند.
مردم مدینه ورسول اکرم(ص)
مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج که همیشه با هم جنگ داشتند. یک نفر از آنها به نام اسعد بن زراره می آید به مکه براى اینکه از قریش استمداد کند. وارد مى شود بر یکى از مردم قریش.
کعبه از قدیم معبد بود گو اینکه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف که از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هرکس که می آمد، یک طوافى هم دور کعبه مى کرد. این شخص وقتى خواست برود به زیارت کعبه و طواف بکند، میزبانش به او گفت: ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده، ساحر و جادوگرى که گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد. یک وقت سخنان او به گوش تو نرسد که تو را بى اختیار مى کند. سحرى در سخنان او هست). اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف که رسول اکرم در کنار کعبه در حجر اسماعیل

نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند. در گوش این شخص پنبه کرده بودند که یکوقت چیزى نشنود. مشغول طواف کردن بود که قیافه شخصى خیلى او را جذب کرد. ( رسول اک

رم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نکند این همان آدمى باشد که اینها مى گویند ؟ یک وقت با خودش فکر کرد که عجب دیوانگى است که من گوشهایم را پنبه کرده ام. من آدمم، حرفهاى او را مى شنوم، پنبه را از گوشش انداخت بیرون. آیات قرآن را شنید. تمایل پیدا کرد. این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اکرم ( ص ) شد. بعد آمد صحبتهایى کرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول کردند تا اینکه عده اى از اینها[ به مکه] آمدند و قرار شد در موسم حج در یکى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى که همه خواب هستند بیایند در منا، در عقبه وسطى، در یکى از گردنه هاى آنجا، رسول اکرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند. در آنجا رسول اکرم فرمود من شما را دعوت مى کنم به خداى یگانه و; و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید، من به شهر شما خواهم آمد. آنها هم قبول کردند و مسلمان شدند، که جریانش مفصل است. زمینه اینکه رسول اکرم ( ص ) از مکه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد. این اولین[ حادثه]بود. بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد. اینهایى که ابتدا آمده بودند، عده اندکى بودند، به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد. قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند، و در نهایت امر تصمیم گرفتند که دیگر کار رسول اکرم را یکسره کنند که داستانش را قبلا گفتیم.
مهاجرین وانصار

مهاجرین
گروهى از مسلمانهاى صدر اسلام، مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن سابقون الاولون نامیده مى شوند. مهاجرین اولین یعنى کسانى که قبل از آنکه پیغمبر اکرم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتى که بنا شد پیغمبر اکرم خانه و دیار را، مکه را رها کنند و بیایند به مدینه، اینها همه چیز خود را یعنى زن و زندگى و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یکجا ر

 

ها کردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان رفتند. قرآن اینها را مهاجرین اولین مى نامد.

انصار

دسته دوم که اینجا به آنها اشاره شده است، کسانى هستند که قرآن آنها را[ ( انصار]( مى نامد یعنى یاوران. مقصود، مسلمانانى هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند و حاضر شدند که شهر خودشان را مرکز اسلام قرار بدهند و برادران مسلمانشان را که از مکه و جاهاى دیگر و البته بیشتر از مکه می آیند در حالى که هیچ ندارند و دست خالى میآیند بپذیرند و نه تنها در خانه هاى خود جاى بدهند و به عنوان یک مهمان بپذیرند بلکه از جان و مال و حیثیت آنها حمایت کنند مثل خودشان. به طورى که در تاریخ آمده است، منهاى ناموس، هر چه داشتند با برادران مسلمان خود به اشتراک در میان گذاشتند و حتى برادران مسلمان را بر خودشان مقدم مى داشتند.
آن هجرت بزرگ مسلمین صدر اسلام خیلى اهمیت داشت ولى اگر پذیرش انصار نمى بود آنها نمى توانستند کارى انجام بدهند. قرآن در این باره ذکر مى کند: آنان که پناه دادند و یارى کردند این مهاجران را. هم مهاجرت آنها در روزهاى سختى اسلام بود، هم یارى کردن اینها. هم آنها گذشت و فداکاریشان زیاد بود هم اینها.
غزوه احد
چنانکه مى دانیم، ماجراى احد به صورت غم انگیزى براى مسلمین پایان یافت. هفتاد نفر از مسلمین و از آن جمله جناب حمزه، عموى پیغمبر، شهید شدند. مسلمین در ابتدا پیروز شدند و بعد در اثر بى انضباطى گروهى که از طرف رسول خدا بر روى یک[ ( تل]( گماشته شدند، مورد شبیخون دشمن واقع شدند. گروهى کشته و گروهى پراکنده شدند و گروه کمى دور رسول اکرم باقى ماندند. آخر کار همان گروه اندک بار دیگر نیروها را جمع کردند و مانع پیشروى بیش

تر دشمن شدند. مخصوصا شایعه اینکه رسول اکرم کشته شد بیشتر سبب پراکنده شدن مسلمین گشت، اما همین که فهمیدند رسول اکرم زنده است نیروى روحى خویش را بازیافتند.
صلح حدیبیه
پیغمبر اکرم در زمان خودشان صلحى کردند که اسباب تعجب و بلکه اسباب ناراحتى اصحابشان شد، ولى بعد از یکى دو سال تصدیق کردند که کار پیغمبر درست بود. سال ششم هجرى است، بعد از آن است که جنگ بدر، آن جنگ خونین به آن شکل واقع شده و قریش بزرگترین کینه ها را با پیغمبر پیدا کرده اند، وبعد از آن است که جنگ احد پیش آمده و قریش تا اندازه اى از پیغمبر انتقام گرفته اند و باز مسلمین نسبتبه آنها کینه بسیار شدیدى دارند، و به هر حال، از نظر قریش دشمن ترین دشمنانشان پیغمبر، و از نظر مسلمین هم دشمن ترین دشمنانشان قریش است. ماه ذى القعده پیش آمد که به اصطلاح ماه حرام بود. در ماه حرام سنت جاهلیت نیز این بود که اسلحه به زمین گذاشته مى شد و نمى جنگیدند. دشمنهاى خونى، در غیر ماه حرام اگر به یکدیگر مى رسیدند، البته همدیگر را قتل عام مى کردند ولى در ماه حرام به احترام این ماه اقدامى نمى کردند. پیغمبر خواست از همین سنت جاهلیت در ماه حرام استفاده کند و برود وارد مکه شود و در مکه عمره اى بجا آورد و برگردد. هیچ قصدى غیر از این نداشت. اعلام کرد و باهفتصد نفر و به قول دیگر با هزار و چهارصد نفر – از اصحابش و عده دیگرى حرکت کرد، ولى از همان مدینه که خارج شدند محرم شدند، چون حجشان حج قران بود که سوق هدى مى کردند یعنى قربانى را پیش از خودشان حرکت مى دادند و علامت خاصى هم روى شانه قربانى قرار مى دادند، مثلا روى شانه قربانى کفش مى انداختند – که از قدیم معمول بود – که هر کسى مى بیند بفهمد که این حیوان قربانى است. دستور داد که اینها که هفتصد نفر بودند هفتاد شتر به علامت قربانى در جلوى قافله حرکت دهند که هر کسى که از دور مى بیند بفهمد که ما حاجى هستیم نه افراد جنگی. زى و همه چیز، زى حجاج بود. از آنجا که کار، مخفیانه نبود و علنى بود، قبلا خبر به قریش رسیده بود. پیغمبر در نزدیکیهاى مکه اطلاع یافت که قریش، زن و مرد و کوچک و بزرگ، از مکه بیرون آمده و

گفته اند: ( به خدا قسم که ما اجازه نخواهیم داد که محمد وارد مکه شود). با اینکه ماه، ماه حرام بود، اینها گفتند ما در این ماه حرام مى جنگیم. از نظر قانون جاهلیت هم کار قریش بر خلاف س

نت جاهلیت بود. پیغمبر تا نزدیک اردوگاه قریش رفت و در آنجا دستور داد که پایین آمدند. مرتب رسولها و پیامرسانها از دو طرف مبادله مى شدند. ابتدا از طرف قریش چندین نفر به ترتیب آمدند که تو چه مى خواهى و براى چه آمده اى ؟ پیغمبر فرمود من حاجى هستم و براى حج آمده ام، کارى ندارم، حجم را انجام مى دهم، بر مى گردم و مى روم. هر کس هم که مى آمد، وضع اینها را که مى دید مى رفت به قریش مى گفت: مطمئن باشید که پیغمبر قصد جنگ ندارد. ولى آنها قبول نکردند و مسلمین ( خود پیغمبر اکرم هم ) چنین تصمیم گرفتند که ما وارد مکه مى شویم ولو اینکه منجر به جنگیدن شود، ما که نمى خواهیم بجنگیم، اگر آنها با ما جنگیدند با آنها مى جنگیم. بیعت الرضوان در آنجا صورت گرفت. مجددا با پیغمبر بیعت کردند براى همین امر، تا اینکه نماینده اى از طرف قریش آمد و گفت که ما حاضریم با شما قرار داد ببندیم. پیغمبر فرمود: من هم حاضرم. پیغامهایى که پیغمبر مى داد پیغامهاى مسالمت آمیزى بود. به چند نفر از این پیامرسانها فرمود: واى به حال قریش، جنگ اینها را تمام کرد. اینها از من چه مى خواهند ؟ مرا وا بگذارند با دیگر مردم، یا من از بین مى روم، در این صورت آنچه آنها مى خواهند به دست دیگران انجام شده، و یا من بر دیگران پیروز مى شوم که باز به نفع اینهاست، زیرا من یکى از قریش هستم، باز افتخارى براى اینهاست فایده نکرد. گفتند قرار داد صلح مى بندیم. مردى به نام سهل بن عمرو را فرستادند و قرار داد صلح بستند که پیغمبر امسال بر گردد و سال آینده حق دارد بیاید اینجا و سه روز در مکه بماند، عمل عمره اش را انجام دهد و باز گردد.
نشانى به همان نشانى که همینکه این قرار داد صلح رابستند و بعد مسلمین آزادى پیدا کردند وآزادانه مى توانستند اسلام را تبلیغ کنند، در مدت یک سال یا کمتر، از قریش آن اندازه مسلمان شد که در تمام آن مدت بیست سال مسلمان نشده بود. بعد هم اوضاع آنچنان به نفع مسلمین چرخید که مواد قرار داد خودبخود از طرف خود قریش از بین رفت و یک شور عملى و معنوى در مکه پدید آمد.
سهیل بن عمرو یک پسر داشت که مسلمان و در جیش مسلمین بود. این قرار داد را که امضا کردند، پسر دیگرش دوان دوان از قریش فرار کرد و آمد نزد مسلمین. تا آمد، سهیل گفت قرار داد امضا شده، من باید او را برگردانم. پیغمبر هم به او – که اسمش ابوجندل بود – فرمود برو، خداوند براى شما مستضعفین هم راهى باز مى کند. این بیچاره مضطرب شده بود، داد مى کشید و م

ى گفت: مسلمین ! اجازه ندهید مرا ببرند میان کفار که مرا از دینم برگردانند. مسلمین هم عجیب ناراحت بودند و مى گفتند: یا رسول الله ! اجازه بده این یکى را دیگر ما نگذاریم ببرند. فرمود: نه، همین یکى هم برود.
داستان شیرینى نقل کرده اند که مردى از مسلمین به نام ابوبصیر که در مکه بود و مرد بسیار ه بیایند او را برگردانند. آمدند گفتند ما طبق قرار داد باید این را ببریم. حضرت فرمود: بله همینطور است. هر چه این مرد گفت: یا رسول الله ! اجازه ندهید مرا ببرند، اینها در آنجا مرا از دینم بر مى گردانند، فرمود: نه، ما قرار داد داریم و در دین ما نیست که بر خلاف قرار داد خودمان عمل بکنیم، طبق قرار داد تو برو، خداوند هم یک گشایشى به تو خواهد داد. رفت او را تقریبا در یک حالت تحت الحفظ مى بردند. او غیر مسلح بود و آنها مسلح بودند. رسیدند به ذوالحلیفه، تقریبا همین محل مسجد الشجره که احرام مى بندند و تا مدینه هفت کیلومتر است. در سایه اى استراحت کرده بودند. یکى از آن دو شمشیرش در دستش بود. این مرد به او گفت: این شمشیر تو خیلى شمشیر خوبى است، بده من ببینم. گفت بگیر. تا گرفت زد او را کشت. تا او را کشت، نفر دیگر فرار کرد و مثل برق خودش را رساند به مدینه. تا آمد، پیغمبر فرمود مثل اینکه خبر تازه اى است ؟ بله، رفیق شما رفیق مرا کشت. طولى نکشید که ابوبصیر آمد. گفت: یا رسول الله ! تو به قرار دادت عمل کردی. قرار داد شما این بود که اگر کسى از آنها فرار کرد تو او را تسلیم بکنى، و تو تسلیم کردى، پس کارى به کار من نداشته باشید. بلند شد رفت و در کنار دریاى احمر، نقطه اى را پیدا کرد و آنجا را مرکز قرار داد. مسلمینى که در مکه تحت زجر و شکنجه بودند همینکه اطلاع پیدا کردند که پیغمبر کسى را جوار نمى دهد ولى او رفته در ساحل دریا و آنجا نقطه اى را مرکز قرار داده، یکى یکى رفتند آنجا. کم کم هفتاد نفر شدند و خودشان قدرتى تشکیل دادند. قریش دیگر نمى توانستند رفت و آمد بکنند. خودشان به پیغمبر نوشتند که یا رسول الله ! ما از خیر اینها گذشتیم، خواهش مى کنیم به آنها بنویسید که بیایند مدینه و مزاحم ما نباشند، ما از این ماده قرار داد خودمان صرفنظر کردیم، و به همین شکل صرف نظر کردند.
به هر حال این قرار داد صلح براى همین خصوصیت بود که زمینه روحى مردم براى عملیات بعد

ى فراهم تر بشود، و همین طور هم شد، عرض کردم مسلمین بعد از آن در مکه آزادى پیدا کردند، و بعد از این آزادى بود که مردم دسته دسته مسلمان مى شدند، و آن ممنوعیتها به کلى از میان برداشته شده بود.
فتح مکه
در سال هشتم هجرت، پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد، فتحى بدون خونریزی.

ود، از جنبه معنوى بیشتر بود تا جنبه نظامی. مکه ام القراء عرب و مرکز عربستان بود. قهرا قسمتهاى دیگر تابع مکه بود و به علاوه یک اهمیتى بعد از قضیه عام الفیل و ابرهه که حمله برد به مکه و شکست خورد پیدا کرده بود. بعد از این قضیه این فکر براى همه مردم عرب پیدا شده بود که این سرزمین تحت حفظ و حراست خداوند استو هیچ جبارى بر این شهر مسلط نخواهد شد. وقتى پیغمبر اکرم به آن سهولت آمد مکه را فتح کرد گفتند پس این امر دلیل بر آن است که او بر حق است و خدا راضى است. به هر حال این فتح خیلى براى مسلمین اهمیت داشت. مسلمین وارد مکه شدند. مشرکین هم در مکه بودند. تدریجا از قریش هم خیلى مسلمان شده بودند.
یک جامعه دوگانه اى در مکه به وجود آمده بود، نیمى مسلمان و نیمى مشرک. حاکم مکه از طرف پیغمبر اکرم معین شده بود یعنى مشرکین و مسلمین تحت حکومت اسلامى زندگى مى کردند. بعد از فتح مکه مسلمین و مشرکین با هم حج کردند با تفاوتى که میان حج مشرکین و حج مسلمین وجود داشت. آنها آداب خاصى داشتند که اسلام آنها را نسخ کرد.
حجه الوداع
حجه الوداع آخرین حج پیغمبر اکرم ( ص ) است و شاید ایشان بعد از فتح مکه یک حج بیشتر نکردند، البته قبل از حجه الوداع حج عمره کرده بودند. رسول اکرم صلاى عام دادند و مخصوصا مردم را دعوت کردند که به این حج بیایند. همه را جمع کردند و بعد در مواقع مختلف، در مسجد الحرام، در عرفات، در منا و بیرون منا، در غدیر خم و در جاهاى دیگر خطابه هاى عمومى خود را القا کردند. از جمله در غدیر خم بعد از آنکه جا به جا مطالبى را فرموده بود، مطلبى را به عنوان آخرین قسمت با بیان شدیدى ذکر نمود. به نظر من فلسفه اینکه پیغمبر این مطلب را در آخر فرمود همین آیه اى است که در آنجا قرائت کرد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته. بعد از اینکه پیغمبر اکرم در عرفات و منا و مسجد الحرام کلیات اسلامى را در باب اصول و فروع بیان کرده که مهمترین سخنان ایشان است، یک مرتبه در غدیر خم اینطور مى فرماید: مطلبى است که اگر آنرا نگویم هیچ چیز را نگفته ام.
حجه الوداع در سال آخر عمر حضرت رسول دو ماه مانده به وفات ایشان رخ داده است. وفات حضرت رسول در بیست و هشتم صفر یا به قول سنیها در دوازدهم ربیع الاول اتفاق افتاده. در هجدهم ذى الحجه به غدیر خم رسیده اند. مطابق آنچه که شیعه مى گوید حادثه غدیر خم دو ماه و ده روز قبل از وفات حضرت روى داده و مطابق آنچه که سنیها مى گویند این حا

دثه دو ماه و بیست و چهار روز قبل از رحلت حضرت رسول اتفاق افتاده است.
رفتار رسول خدا با کودکان

رسول اکرم(ص) به کودکان احترام مى‌گذاشت، از کنار بازى آن‌ها به آرامى مى‌گذشت تا مزاحم لحظه‌هاى شاد آنان نگردد، هیچ وقت آنان را موجود کوچک و حقیر به حساب نمى‌آورد، و با همه بچه‌ها در خور شأن و منزلت آنان رفتار مى‌نمود. أنس بن مالک مى‌گوید: رسول خد(ص) وقتى از کنار بچه‌ها مى‌گذشت به آن‌ها سلام مى‌کرد.
سسیا نقل مى‌کند پیامبر(ص) بر جوانان در حال بازى کردن وارد شده به آنان سلام مى‌نمود. همچنین مى‌گوید: ما بچه‌هاى نوجوانى بودیم رسول خد(ص) بر ماوارید شد و به ما سلام نمود.

ابن عباس مى‌گوید: پیامبر(ص) از کشتن کودکان مشرکین خوددارى مى‌کرد و هیچ یکى از آنان را به‌قتل نمى‌رساند. بعد مى‌گوید: کشتن اطفال جایز نیست مگر این که به اندازه‌ى حضرت خضر، راجع به کسى که مى‌کشى آگاهى داشته باشی. نقل شده که در زمان پیامبر(ص) مردم اطفال کوچک خود را خدمت حضرت مى‌آوردند تا پیامبر(ص) براى آنان دعا کند و اسمى براى آنان انتخاب نماید. حضرت اطفال را با نهایت احترام در بغل گرفته و نسبت به‌والدین آن‌ها اظهار محبت مى‌نمود. گاهى پیش مى‌آمد که بچه‌ها در بغل حضرت ادرار مى‌کردند، والدین شان از این کار بچه ناراحت شده سر آنان داد مى‌کشیدند، اما پیامبر(ص) به‌شدت از این کار منع مى‌کرد و مى‌گذاشت تا نوزادان قضاى حاجت نمایند. آنگاه اسمى براى آن برگزیده و در حق شان دعا م

ى‌فرمود و طفل را به‌والدین مى‌سپرد. بعد از رفتن آنان لباس خود را آب مى‌کشید، و با این کار خود موجب سرور و خوش حالى مردم مى‌گردید.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در ش

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در pdf :

بررسی رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود در شرکتهای
پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران

چکیده
سرمایه گذاران شرکتی یا مالکین شرکتی نوعی از ساختار مالکیت در شرکتها می باشند. شرکت با مالکیت شرکتی به شرکتی اطلاق می شود که بزرگترین مالک آن اشخاص حقوقی غیردولتی باشد. در تحقیق حاضر رابطه بین سرمایه گذاران شرکتی و مدیریت سود در قالب فرضیه ای تدوین گردیده و برای آزمون این فرضیه یک مدل رگرسیون خطی چندگانه بر اساس

متغیرهای وابسته تعریف شده است. جامعه آماری تحقیق را شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران تشکیل می دهد و نمونه آماری پژوهش نیز شامل 75 شرکت طی سالهای 1381 تا 1387 می باشد. دو نوع آزمون مختلف شامل آزمون همبستگی و آزمون رگرسیون چندگانه برای بررسی فرضیات مورد استفاده قرار گرفته است. به طور کلی یافته های تحقیق بیانگر وجود رابطه مثبت و معنادار بین سطح سرمایه گذاران شرکتی سهام و مدیریت سود می باشد.
واژه های کلیدی: سرمایه گذاران شرکتی، مدیریت سود، ساختار مالکیت

1 موضوع و اهمیت تحقیق
در طی سالهای گذشته موارد بسیاری از تضاد منافع بین گروهها و چگونگی مواجهه شرکتها با این گونه تضاد ها توسط اقتصاد دانان مطرح شده است، این موارد به طور کلی تحت عنوان “تئوری نمایندگی” در حسابداری مدیریت بیان می¬شود. طبق تعریف جنس ومک لینگ [7] رابطه نمایندگی قراردادی است که بر اساس آن صاحبکار یا مالک، نماینده یا فرد دیگری را از جانب خود منصوب و اختیار تصمیم گیری را به او تفویض می¬کند. . سود خالص نیز یکی از اقلام مندرج در صورت های مالی

است که در تصمیم گیری استفاده¬کنندگان صورت های مالی تأثیر به سزایی دارد و توجه زیادی را معطوف خود ساخته است یکی از گروههای اصلی استفاده کنندگان از صورت های مالی سهامداران می¬باشند. از اینرو عموماً اینگونه تصور

 

می¬شود که ساختار مالکیت شرکت ها ممکن است به تغییر رفتار شرکت ها منجر شود این امر از فعالیت¬های نظارتی که سرمایه گذاران مختلف در این ساختار انجام می-دهند نشأت می¬گیرند [11] تأثیر ساختار مالکیت بر تصمیمات مدیریت در قبال سود از جمله مدیریت سود، از اهمیت به سزایی برخوردار است. ¬در¬این تحقیق راهکارهایی جهت کاهش مدیریت سود مورد توجه قرار می گیرد زیرا بخش زیادی از ادبیات مرتبط با مدیریت سود معطوف به چرایی، چگونگی و تبعات مدیریت سود بوده است و بررسی راهکارهایی جهت کنترل و مهار کردن این عمل، کمتر مورد توجه محققین بوده است. مثلاً در تحقیقاتی همانند تحقیقات: ماراکچی، چونگ، کاپوپولس، پنمن، جانگ و کاون، نقش مدیریت سود به طور جدی مورد بررسی قرار نگرفته است.

2 مروری بر تحقیقات پیشین
به دلیل اهمیت حفظ اعتماد سهامداران و به دنبال آن حفظ سلامت اقتصادی کشور وفضای حاکم بر آن، حاکمیت شرکتی به دنبال دستیابی به شیوه هایی است که بر اساس آن تامین کنندگان مالی، اطمینان حاصل نمایند که از سرمایه گذاری خود در شرکت، بازده مناسبی را دریافت خواهند نمود. لذا حاکمیت شرکتی به دنبال ارتقای عدالت، شفافیت و پاسخگویی در شرکت است. حاکمیت شرکتی با مکانیزم های برون سازمانی (که اکثراً شامل قوانین و مقررات می باشند) و همچنین مکانیزم های درون سازمانی که اکثراً اختیاری می¬باشند، می-توانند به اعمال مدیریت خوب، کاهش مشکلات عدم تقارن اطلاعاتی، افزایش اعتماد سهامداران و در نهایت کاهش مدیریت سود منجر شود .

دیچو و دیگران [5] در مقاله¬ای به بررسی دیدگاههای استادان دانشگاهها، حسابداران حرفه ای و قانونگذاران در مورد مدیریت سود پرداختند. به اعتقاد آنها استادان دانشگاهها در حرفه حسابداری اغلب تصورات متفاوتی از مدیریت سود نسبت به حسابداران حرفه¬ای و قانونگذاران دارند. حسابداران حرفه¬ای و قانونگذاران اغلب خواهان اقدام عاجل برای پیشگیری از پدیده درد¬سر¬ساز مدیریت سود هستند ولی استادان حسابداری دانشگاهها خوشبین تر هستند.

شلیفر و ویشنی [10]¬ ¬ بر این اعتقادند که¬ تمام سهامداران از نقش نظارتی یک سهامدار عمده منتفع می¬گردند زیرا هیچ گونه هزینه¬ای بابت چنین نظارتی متحمل نمی¬شوند ضمن اینکه سهامداران عمده، خود از انگیزه مناسبی برای انجام نظارت فعال بر مدیریت سود برخوردارند. ماراکچی و همکاران[8] در سال 2001 پی بردند که بین میزان استقلال هیئت مدیره و سطح مدیریت سود رابطه منفی وجود دارد. چونگ، فیرث و کیم [4] در سال 2002 به بررسی ” کنترل نهادی و

مدیریت سودهای ناشی از فرصت از دست رفته” پرداختند و به این نتیجه رسیدند که سرمایه گذاران نهادی برای هموار سازی سود جهت دستیابی به سطح مطلوب سود، از درگیر شدن مدیریت اقلام تعهدی خوداری می نمایند. بالسام و بارتو [3] در سال 2000 به بررسی “مدیریت اقلام تعهدی، مهارت سرمایه¬گذار و اررزیابی حقوق صاحبان سهام” پرداختند و به این نتیجه رسیدند که سرمایه¬گذاران نهادی نسبت به سرمایه¬گذاران شخصی، توانایی بیشتری در تجزیه و تحلیل اجزاء

تشکیل دهنده اقلام تعهدی دارند که باعث ارزیابی درست و دقیقی از سود می¬گردد. دیگورگ و همکاران [6] در سال 1999 به بررسی ” مدیریت سود جهت افزایش آستانه سود” پرداختند و مدیریت سود را نوعی دستکاری مصنوعی سود برای بعضی تصمیمات خاص تعریف می کنند به نظر آنان انگیزه اصلی مدیریت سود، مدیریت تصور سرمایه گذاران در مورد واحد تجاری است. پنمن و همکاران [9] در سال 2001 به بررسی”تجزیه و تحلیل صورتهای مالی و ارزیابی اوراق بهادار” پرداختند ونشان دادند که بین کیفیت سود و بازده سهام رابطه مستقیمی وجود دارد.

 

مهدی مراد زاده و همکاران در تحقیق خود رابطه بین مالکیت نهادی و مدیریت سود را مورد بررسی قرار داده اند در این تحقیق رابطه بین تعداد سرمایه گذاران نهادی و همچنین تمرکز آنها با مدیریت سود مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه رسیده اند که بین مالکیت نهادی سهام و مدیریت سود رابطه منفی معناداری وجود دارد [2]. حمید بزاغی و بزاززاده در تحقیق خود رابطه بین مدیریت سود و کیفیت افشاء را مورد بررسی قرار داده اند و به این نتیجه رسیده اند که افشاء بیشتر و کاملتر اطلاعات، راهکارهایی جهت کاهش مدیریت سود می باشد [1].

3 اهداف و فرضیه های تحقیق
مالکین شرکتی در تحقیق حاضر اشخاص حقوقی غیردولتی می باشند. با توجه به آن فرضیه تحقیق به صورت زیر ارائه می شود:

فرضیه تحقیق¬) رابطه منفی معنی داری بین مالکیت شرکتی و مدیریت سود وجود دارد.
4 جامعه آماری و نمونه آماری

جامعه آماری این تحقیق شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است که دارای شرایط زیر باشند :
1 پایان سال مالی آنها 29 اسفند ماه باشد و از سال 81 تا 87 در بورس فعال باشند .

2 اطلاعات مالی مورد نیاز به ویژه یادداشتهای پیوست صورتهای مالی جهت استخراج داده ها در دسترس باشد .
3 شرکتها طی قلمرو زمانی تحقیق ، تغییر سال مالی نداشته باشند .

با توجه به شرایط مذکور تعداد 75 شرکت در دوره زمانی 1381 تا 1387 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند.
5 روش ها و ابزار های تحقیق
در این مطالعه، از نسخه تعدیل شده مدل جونز که توسط دچو و دیگران [5] توسعه داده شد برای برآورد اقلام تعهدی جاری غیر عادی استفاده شده است. برآوردی از اقلام تعهدی جاری غیر عادی ((AcAcc به عنوان معیاری برای مدیریت سود، به کار گرفته می شود. مدل کل اقلام تعهدی جاری، (اقلام سرمایه در گردش غیر نقدی) به صورت زیر به کار گرفته می شود.
مدل (1)

t در سال i کل اقلام تعهدی جاری برای شرکت =
tدر سال iتغییر در داراییهای جاری برای شرکت =
t در سال i تغییر در بدهی های جاری برای شرکت =

t در سال iتغییر در وجه نقد و معادل آن برای شرکت =
t در سال i تغییر در حصه جاری بدهیهای بلند مدت برای شرکت =
پس از اندازه گیری میزان اقلام تعهدی کل با استفاده از رابطه ی ذیل به تخمین ضرایب مورد استفاده در تضمین اقلام تعهدی جاری خاص شرکت می پردازیم:
مدل (2)

t-1 درپایان سال i تقسیم بر کل داراییهای شرکتtدرسال i کل اقلام تعهدی حسابداری برای شرک
t-1 درپایان سال iتقسیم بر کل داراییهای شرکتtدرسالiتغییر در درآمدها برای شرکت

t-1 درپایان سالiتقسیم برکل داراییهای شرکتtدرسالi تغییر در خالص حسابهای دریافتنی برای شرکت
t-1 درپایان سالiتقسیم بر کل داراییهای شرکتt درسالiتغییر در بهای تمام شده کالای فروش رفته شرکت

t-1 درپایان سال iنسبت به سال قبل تقسیم بر کل داراییهای شرکتtتغییر درموجودی کالا درسال
t-1 درپایان سال iنسبت به سال قبل تقسیم بر کل داراییهای شرکتtدر سالiتغییر در وجه نقد عملیاتی شرکت
(جزء ناشناخته )t در سالi خطا برای شرکت

اقلام تعهدی غیر عادی: این اقلام در تحقیق حاضر با AcAcc نشان داده شده که از طریق باقیمانده برآوردی مدل شماره 2 محاسبه می گردد و با استفاده از نرم افزار Spssاین باقیمانده برآوردی به دست می آید.

مدل رگرسیون برای آزمون فرضیه تحقیق):

طی دوره نمونه،¬i میانگین درصد مالکیت شرکتی سهام عادی در شرکت =CORP
متغیرهای کنترل: در تحقیقات قبلی چند عامل که بر مدیریت سود اثر می گذارند را شناسایی کرده اند. از آن جمله می توان به اندازه شرکت، اهرم، شاخص رشد، اشاره کرد. در تحقیق حاضر همراه با موارد مذکور عاملهای دیگری به شرح زیر ارائه شده است:

برای دوره نمونه) i اندازه شرکت (لگاریتم طبیعی مجموع داراییهای شرکت =Size
اهرم(نسبت بدهی بلند مدت به مجموع داراییها)=DEBT
شاخص رشد(نسبت ارزش بازار حقوق صاحبان سهام به ارزش دفتری آن)=PB

در دوره نمونه)I شاخص سودآوری عملیاتی(متوسط بازده فروش شرکت =ROS
در طول دوره نمونهi متوسط مخارج سرمایه ای شرکت =CAP
عملکرد نسبی صنعت جاری (نسبت سود خالص دوره جاری بر جمع داراییهای ابتدای دوره)=CRP

انحراف معیار در نقدینگی ،( میانگین سرمایه در گردش)
انحراف معیار در حقوق صاحبان سهام (میانگین حقوق صاحبان سهام) =

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله رسالت پیامبر در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله رسالت پیامبر در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رسالت پیامبر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله رسالت پیامبر در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله رسالت پیامبر در pdf :

رسالت پیامبر

پیغمبر اکرم یگانه پیغمبرى استکه تاریخ کاملا مشخصى دارد. حضرت رسول اکرم (ص) در ساعات ابتدایى صبح روز جمعه هفدهم ماه ربیع الاول یعنى در فصل بهار در شهر مکه به دنیا آمد. در آن محیط که فقط و فقط محیط بت پرستى بود، او هرگز بتى را سجده نکرد. پیغمبر اکرم در همه عمرش، از اول کودکى تا آخر، هرگز اعتنائى به بت و سجده بت نکرد. این، یکى

از مشخصاتایشان است.
پیش از بعثت براى خدیجه که بعداَ به همسرى اش در آمد، یک سفر تجارتى به شام پیش آمد در آن سفر بیش از پیش لیاقت و استعداد و امانت و درستکارى حضرت محمد برایش روشن شد. او در میان مردم آنچنان به درستى شهره شده بود که لقب محمد امین یافته بود و امانتها را به او مى سپردند. پس از هجرت به مدینه، حضرت على ( علیه السلام ) را چند روزى بعد

از خود باقى گذاشت که امانتها را به صاحبان اصلى برساند.
بزرگان در بسیارى از کارها به عقل او اتکا مى کردند. عقل و صداقت و امانت از صفاتى بود که پیغمبر اکرم سختبه آنها مشهور بود به طورى که در زمان رسالت وقتى که فرمود آیا شما تاکنون از من سخن خلافى شنیده اید، همه گفتند: ابدا، ما تو را به صدق و امانت مى شناسیم.
یکى از جریانهایى که نشان دهنده عقل و فطانت ایشان است، این است که وقتى خانه خدا را خراب کردند ( دیوارهاى آن را برداشتند ) تا دو مرتبه بسازند، حجر الاسود را نیز برداشتند. هنگامى که مى خواستند دو مرتبه آنرا نصب کنند، این قبیله مى گفت من باید نصب کنم،

آن قبیله مى گفتمن باید نصب کنم، و عنقریب بود که زد و خورد شدیدى روى دهد. پیغمبر اکرم آمد قضیه را به شکل خیلى ساده اى حل کرد. به این شکل که فرمودند از هر قبیله مردى به نمایندگى بیاید و در گذاشتن سنگ در سرجایش کمک کند. بدین ترتیب پیامبر آن ماجرا را به خوبى به

پایان رسانید.

از سوابق دیگر قبل از رسالت رسول اکرم یعنى در فاصله ولادت تا بعثت، این است که تا سن بیستو پنج سالگى دو بار به خارج عربستان مسافرت کرد.

پیغمبر فقیر بود، از خودش پولى نداشت یعنى به اصطلاح یک سرمایه دار نبود. هم یتیم بود، هم فقیر و هم تنها. یتیم بود خودش شخصا کار مى کرد و زندگى مى نمود
بعد از سى سالگى در حالى که خودش با خدیجه زندگى و عائله تشکیل داده است، کودکى را در دو سالگى از پدرش مى گیرد و میآورد در خانه خودش. کودک، على بن ابى طالب است.
تا وقتى که مبعوث مى شود به رسالت و تنهائیش با مصاحبت وحى الهى تقریبا

از بین مى رود، یعنى تا حدود دوازده سالگى این کودک، مصاحب و همراهش فقط این کودک است
،.پیغمبر اکرم در میان قوم خودش تنها بود، همفکر نداشت.. یعنى در میان همه مردم مکه کسى که لیاقت همفکرى و همروحى و هم افقى او را داشته باشد، غیر از این کودک نی

ست. خود حضرت على ( ع ) نقل مى کند که من بچه بودم، پیغمبر وقتى به صحرا مى رفت، مرا روى دوش خود سوار مى کرد و مى برد.
در بیست و پنج سالگى خدیجه از او خواستگارى مى کند.
عجیب این است:
حالا که همسر یک زن بازرگان و ثروتمند شده است، دیگر دنبال کار بازرگانى نمى رود. تازه دوره عبادتش شروع مى شود. آن حالت تنهایى یعنى آن فاصله روحى اى که او با قوم خودش پیدا کرده است، روز بروز زیادتر مى شود. دیگر این مکه و اجتماع مکه، گویى روحش را مى خورد. حرکت مى کند تنها در کوههاى اطراف مکه ( 1 ) راه مى رود، تفکر و تدبر مى کند. خدا مى دا

ند که چه عالمى دارد، ما که نمى توانیم بفهمیم. در همین وقت است که غیر از آن کودک یعنى على ( ع ) کس دیگر، همراه و مصاحب او نیست.
ماه رمضان که مى شود در یکى از همین کوههاى اطراف مکه – که در شمال شرقى

این شهر است و از سلسله کوههاى مکه مجزا و مخروطى شکل است – به نام کوه حرا که بعد از آن دوره اسمش را گذاشتند جبل النور ( کوه نور ) خلوت مى گزیند. شاید خیلى از شما که به حج مشرف شده اید این توفیق را پیدا کرده اید که به کوه حرا و غار حرا بروید. پدرم که دوبار به آنجا رفته است خیلى از محیط آنجا تعریف میکند.براى یک آدم معمولى حدود سه ربع هم طول مى کشد تا به بالاى آن کوه برسد. ماه رمضان که مى شود اصلا به کلى مکه را رها مى کند و حتى از خدیجه هم دورى مى گزیند. یک توشه خیلى مختصر، آبى، نانى با خودش بر مى دارد و مى رود به کوه حرا و ظاهرا خدیجه هر چند روز یک مرتبه کسى را مى فرستاد تا مقدارى آب و نان برایش ببرد. تمام این ماه را به تنهایى در خلوت مى گذراند. البته گاهى فقط على ( ع ) در آنجا حضور داشته و شاید همیشه على ( ع ) بوده است. قدر مسلم این است که گاهى على ( ع ) بوده است، چون مى فرماید: آن ساعتى که وحى نزول پیدا کرد من آنجا بودم.
از آن کوه پائین نمیآمد و در آنجا خداى خودش را عبادت مى کرد. اینکه چگونه تفکر مى کرد، چگونه به خداى خودش عشق مى ورزید و چه عوالمى را در آنجا طى مى کرد، براى ما قابل تصور نیست. على ( ع ) در این وقت بچه اى است حداکثر دوازده ساله. در آن ساعتى که بر پیغمبر اکرم وحى نازل مى شود، او آنجا حاضر است. پیغمبر یک عالم دیگرى را دارد طى مى کند. هزارها

مثل ما اگر در آنجا مى بودند چیزى را در اطراف خود احساس نمى کردند ولى على ( ع ) یک دگرگونیهایى را احساس مى کند. قسمتهاى زیادى از عوالم پیغمبر را درک مى کرده است، چون مى گوید:
من صداى ناله شیطان را در هنگام نزول وحى شنیدم.

مثل شاگرد معنوى که حالات روحى خودش را به استادش عرضه مى دارد، به پیغمبر عرض کرد: یا رسول الله ! آن ساعتى که وحى داشت بر شما نازل مى شد، من صداى ناله این ملعون را شنیدم. فرمود بله على جان !
شاگرد من ! تو آنها که من مى شنوم، مى شنوى و آنها که من مى بینم، مى بینى ولى تو پیغمبر نیستی.
پاره اى از شب، گاهى نصف، گاهى ثلث و گاهى دو ثلث شب را به عبادت مى پرداخت با اینکه تمام روزش خصوصا در اوقات توقف در مدینه در تلاش بود، از وقت عبادتش نم

ى کاست او آرامش کامل خویش را در عبادت و راز و نیاز با حق مى یافت عبادتش به منظور طمع بهشت و یا ترس از جهنم نبود، عاشقانه و سپاسگزارانه بود روزى یکى از همسرانش گفت: تو دیگر چرا آن همه عبادت مى کنى ؟ تو که آمرزیده اى ! جواب داد: آیا یک بنده سپاسگزار نباشم ؟
بسیار روزه مى گرفت. علاوه بر ماه رمضان و قسمتى از شعبان، یک روز در م

یان روزه مى گرفت دهه آخر ماه رمضان بسترش بکلى جمع مى شد و در مسجد معتکف مى گشت و یکسره به عبادت مى پرداخت، ولى به دیگران مى گفت: کافى است در هر ماه سه روز روزه بگیرید مى گفت: به اندازه طاقت عبادت کنید، بیش از ظرفیت خود بر خود تحمیل نکنید که اثر معکوس دارد.
با گوشه گیرى و ترک اهل و عیال مخالف بود، بعضى از اصحاب که چنین تصمیمى گرفته بودند مورد انکار و ملامت قرار گرفتند مى فرمود: بدن شما، زن و فرزند شما و یاران شما همه حقوقى بر شما دارند و مى باید آنها را رعایت کنید.
عبادت تنهایى را طول مى داد، گاهى در حال عبادت شخصى و شبانه ساعتها سرگرم بود، اما در جماعت به کوتاهى آن اصرار داشت، رعایت حال ضعفا را لازم مى شمرد و به

آن توصیه مى کرد.
یکى ازسوابق رسول خدا این است که امى بود یعنى مدرسه نرفته ودرس نخوانده بود و نزد هیچ معلمى علم نیاموخته و با هیچ نوشته و دفتر و کتابى آشنا نبوده است.
هیج مسلمان یا غیر مسلمانى مدعى نشده است که آن حضرت در دوران کودکى یا جوانى، چه رسد به دوران کهولت و پیرى که دوره رسالت است، نزد کسى خواندن یا نوشتن آموخته است، و همچنین احدى ادعا نکرده و موردى را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته است.

مردم عرب، بالاخص عرب حجاز، در آن عصر و عهد به طور کلى مردمى بى سواد بودند. افرادى از آنها که مى توانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگشت نما بودند.
خاور شناسان نیز که با دیده انتقاد به تاریخ اسلامى مى نگرند کوچکترین نشانه اى بر سابقه خواندن و نوشتن رسول اکرم نیافته، اعتراف کرده اند که او مردى درس ناخوانده بود و از میان ملتى درس ناخوانده برخاست.

به عقیده من او با خط و خواندن آشنا نبود، جز زندگى صحرا چیزى نیاموخته بود.
ویل دورانت در کتاب تاریخ تمدن مى گوید: ظاهرا هیچ کس در این فکر نبود که وى ( رسول اکرم ) را نوشتن و خواندن آموزد. در آن موقع هنر نوشتن و خواندن به نظر عربها اهمیتى نداشت به همین جهت در قبیله قریش بیش از هفده تن خواندن و نوشتن نمى دانستند. معلوم نیست.
کونستان ورژیل گیورگیو در کتاب محمد پیغمبرى که از

نو باید شناخت مى گوید: با اینکه امى بود، در اولین آیات که بر وى نازل شده صحبت از قلم و علم، یعنى نوشتن و نویسانیدن و فرا گرفتن و تعلیم دادن است. در هیچیک از ادیان بزرگ این اندازه براى معرفت قائل به اهمیت نشده اند و هیچ دینى را نمى توان یافت که در مبدا آن، علم و معرفت اینقدر ارزش و اهمیت داشته باشد. اگر محمد یک دانشمند بود، نزول این آیات در غار ( حرا ) تولید حیرت نمى کرد، چون دانشمند قدر علم را مى داند، ولى او سواد نداشت و ن

زد هیچ آموزگارى درس نخوانده بود.
رسول اکرم در خلال سفرى که همراه ابو طالب به شام رفت، ضمن استراحت در یکى از منازل بین راه، برخورد کوتاهى با یک راهب به نام بحیرا داشته است. بحیرا که تا حدودى هم نقاشى میکرده است بعدها چهره او را میکشد.
در کتب تواریخ نام کاتبان رسول خدا آمده است. على بن ابى طال

ب ( ع )، عثمان بن عفان، عمرو بن العاص، معاویه بن ابى سفیان، شرحبیل بن حسنه، عبدالله بن سعد بن ابى سرح، مغیره بن شعبه، معاذ بن جبل، زید بن ثابت، حنظله بن الربیع، ابى بن کعب، جهیم بن الصلت، حصین النمیرى
دعوت ازخویشاوندان
در اوائل بعثت پیغمبر اکرم آیه آمد که خویشاوندان نزدیکت را انذار و اعلام خطر کن. هنوز پیغمبر اکرم اعلام دعوت عمومى به آن معنا نکرده بودند. مى دانیم در آن هنگام على ( ع ) بچه اى بوده در خانه پیغمبر. ( على ( ع ) از کودکى در خانه پیغمبر بودند که آن هم داستانى دارد. قرار شد که رسول اکرم غذایى ترتیب بدهد و بنى هاشم و بنى عبدالمطلب را دعوت کند. على ( ع ) هم کمک کرد و غذایى از گوشت درست کرد و مقدارى شیر نیز تهیه کرد که آنها بعد از غذا خوردند. پیغمبر اکرم اعلام دعوت کرد و فرمود من پیغمبر خدا هستم و از جانب خدا مبعوثم. من مأمورم که ابتدا شما را دعوت کنم و اگر سخن مرا بپذیرید سعادت دنیا و آخرت نصیب شما خواهد شد. ابولهب که عمومى پیغمبر بود تا این جمله را شنید، عصبانى و ناراحت شد و گفت تو ما را دعوت کردى براى اینکه چنین مزخرفى را به ما بگویى ؟

جارو جنجال راه انداخت و جلسه را بهم زد. پیغمبر اکرم براى بار دوم به على ( ع ) دستور تشکیل جلسه را داد. خود امیرالمؤمنین که راوى هم هست مى فرماید که اینها حدود چهل نفر بودند یا یکى کم یا یکى زیاد. در دفعه دوم پیغمبر اکرم به آنها فرمود هر

کسى از شما که اول دعوت مرا بپذیرد، وصى، وزیر و جانشین من خواهد بود. غیر از على ( ع ) کسى جواب مثبت نداد و هر چند بار که پیغمبر اعلام کرد، على ( ع ) از جا بلند شد. در آخر پیغمبر فرمود بعد از من تو وصى و وزیر و خلیفه من خواهى بود.
شغلها

پیغمبر اکرم چه شغلهایى داشته است ؟ جز شبانى و بازرگانى، شغل و کار دیگرى را از ایشان سراغ نداریم. بسیارى از پیغمبران در دوران قبل از رسالتشان شبانى مى کرده اند ( حالا این چه راز الهى اى دارد، ما درست نمى دانیم ) همچنانکه موسى شبانى کرده است. پیغمبر اکرم هم قدر مسلم این است که شبانى مى کرده است. گوسفندانى را با خودش به صحرا مى برده است، محافظت مى کرده و مى چرانیده و بر مى گشته است. بازرگانى هم که کرده است . آن سفر را با چنان مهارتى انجام داد که موجب تعجب همگان شد.

مسافرتها
رسول اکرم، به خارج عربستان فقط دو مسافرت کرده است که هر دو قبل از دوره رسالت و به سوریه بوده است. یکسفر در دوازده سالگى همراه عمویش ابوطالب، و سفر دیگر در بیست و پنج سالگى به عنوان عامل تجارت براى زنى بیوه به نام خدیجه که از خودش پانزده سال بزرگتر بود و بعدها با او ازدواج کرد. البته بعد از رسالت، در داخل عربستان مسافرتهایى کرده اند. مثلا به طائف رفته اند، به خیبر که شصت فرسخ تا مکه فاصله دارد و در شمال مکه است رفته اند، به تبوک که تقریبا مرز سوریه است و صد فرسخ تا مدینه فاصله دارد رفته اند، ولى در ایام رسالت از جزیره العرب هیچ خارج نشده اند.
هجرت پیامبر اکرم (ص)

همان شبى که دشمنان تصمیم گرفتند این محرمانه حضرت محمد را به قتل برسانند وحى الهى بر پیغمبر اکرم نازل شد: از مکه بیرون برو، خواستند شبانه بریزند. ابولهب که یکى از آنها بود مانع شد. گفت شب ریختن به خانه کسى صحیح نیست. در آنجا زن هست، بچه هست، یک وقت اینها مى ترسند یا کشته مى شوند. باید صبر کنیم تا صبح شود. گفتند ب

سیار خوب. آمدند دور خانه پیغمبر حلقه زدند و کشیک مى دادند، منتظر که صبح بشود و در روشنایى بریزند به خانه پیغمبر. پیغمبر اکرم، على علیه السلام را خواست و فرمود على جان ! تو امشب باید براى من فداکارى بکنی. عرض کرد یا رسول الله ! هر چه شما امر بفرمایید. فرمود امشب، تو در بستر من مى خوابى و همان برد و جامه اى را که من موقع خواب به سر مى کشم به سر میکشی. عرض کرد: بسیار خوب. شب، على ( ع ) آمد خوابید و پیغمبر اکرم ( ص ) بیرون رفت. در بین راه که حضرت مى رفتند به ابوبکر برخورد کردند. حضرت، ابوبکر را با خودشان بردند. در نزدیکى مکه غارى است به نام غار ثور، در غرب مکه و در یکراهى است که اگر کسى بخواهد به مدینه برود از آنجا نمى رود. مخصوصا راه را منحرف کردند. پیغمبر اکرم ( ص ) با ابوبکر رفتند و در آن محل مخفى شدند. قریش هم منتظر که صبح دسته جمعى بریزند و اینقدر کارد و چاقو به حضرت بزنند نه با شمشیر که بگویند یک نفر کشته که حضرت کشته بشود و بعد هم اگر بگویند کى کشت، بگویند هر کسى یک وسیله اى داشت و ضربه اى زد.

اول صبح که شد اینها مراقب بودند که یک وقت پیغمبر اکرم از آنجا بیرون نرود. ناگاه کسى از جا بلند شد. نگاه کردند دیدند على است. پرسیدند محمد کجاست ؟ فرمود مگر شما او را به من سپرده بودید که از من مى خواهید ؟ گفتند پس چه شد ؟ فرمود: شما تصمیم گرفته بودید که او را از شهرتان تبعید کنید، او هم خودش تبعید شد. خیلى ناراحت ش

دند. گفتند بریزیم همین را به جاى او بکشیم، حالا خودش نیست جانشینش را بکشیم. یکى از آنها گفت او را رها کنیم، جوان است و محمد فریبش داده است. فرمود: به خدا قسم اگر عقل مرا در میان همه مردم دنیا تقسیم کنند، اگر همه دیوانه باشند عاقل مى شوند. از همه تان عاقل تر و فهمیده ترم.
غارثور
حضرت رسول ( ص ) را تعقیب کردند. دنبال اثر پاى حضرت را گرفتند تا به آن غار رسیدند. دیدند اینجا اثرى که کسى به تازگى درون غار رفته باشد نیست. عنکبوتى هست و در اینجا تنیده است، و مرغى هست و لانه او. گفتند نه، اینجا نمى شود کسى آمده باشد. تا آنجا رسیدند که حضرت رسول ( ص ) و ابوبکر صداى آنها را مى شنیدند و همین جا بود که ابوبکر خیلى مضطرب شده و قلبش به طپش افتاده بود و مى ترسید. آنگاه پیغمبر به او گفت: نترس، غصه نخور، خدا با ماست.
تا به این مرحله رسید، از همان جا برگشتند. گفتند ما نفهمیدیم این چطور شد ؟ به آسمان بالا رفت یا به زمین فرو رفت ؟ مدتى گشتند. پیدا نکردند که نکردند. سه شبانه روز یا بیشتر پیغمبر اکرم ( ص ) در همان غار بسر بردند. شب که مى شد، هند بن ابى هاله که پسر خدیجه است از شوهر دیگرى، و مرد بسیار بزرگوارى است محرمانه آذوقه مى برد و بر مى گشت. قبلا قرار گذاشته بودند مرکب تهیه کنند. دو تا مرکب تهیه کردند و شبانه بردند کنار غار، آنها سوار شدند و راه مدینه را پیش گرفتند.
مردم مدینه ورسول اکرم(ص)
مردم مدینه دو قبیله بودند به نام اوس و خزرج که همیشه با هم جنگ

داشتند. یک نفر از آنها به نام اسعد بن زراره می آید به مکه براى اینکه از قریش استمداد کند. وارد مى شود بر یکى از مردم قریش.
کعبه از قدیم معبد بود گو اینکه در آن زمان بتخانه بود و رسم طواف

که از زمان حضرت ابراهیم معمول بود هنوز ادامه داشت. هرکس که می آمد، یک طوافى هم دور کعبه مى کرد. این شخص وقتى خواست برود به زیارت کعبه و طواف بکند، میزبانش به او گفت: ( مواظب باش ! مردى در میان ما پیدا شده، ساحر و جادوگرى که گاهى در مسجد الحرام پیدا مى شود و سخنان دلرباى عجیبى دارد. یک وقت سخنان او به گوش تو نرسد که تو را بى اختیار مى کند. سحرى در سخنان او هست). اتفاقا او موقعى مى رود براى طواف که رسول اکرم در کنار کعبه در حجر اسماعیل نشسته بودند و با خودشان قرآن مى خواندند. در گوش این شخص پنبه کرده بودند که یکوقت چیزى نشنود. مشغول طواف کردن بود که قیافه شخصى خیلى او را جذب کرد. ( رسول اکرم سیماى عجیبى داشتند ). گفت نکند این همان آدمى باشد که اینها مى گویند ؟ یک وقت با خودش فکر کرد که عجب دیوانگى است که من گوشهای

م را پنبه کرده ام. من آدمم، حرفهاى او را مى شنوم، پنبه را از گوشش انداخت بیرون. آیات قرآن را شنید. تمایل پیدا کرد. این امر منشأ آشنایى مردم مدینه با رسول اکرم ( ص ) شد. بعد آمد صحبتهایى کرد و بعدها ملاقاتهاى محرمانه اى با حضرت رسول کردند تا اینکه عده اى از اینها[ به مکه] آمدند و قرار شد در موسم حج در یکى از شبهاى تشریق یعنى شب دوازدهم وقتى که همه خواب هستند بیایند در منا، در عقبه وسطى، در یکى از گردنه هاى آنجا، رسول اکرم ( ص ) هم بیایند آنجا و حرفهایشان را بزنند. در آنجا رسول اکرم فرمود من شما را دعوت مى کنم به خداى یگانه و; و شما اگر حاضرید ایمان بیاورید، من به شهر شما خواهم آمد. آنها

هم قبول کردند و مسلمان شدند، که جریانش مفصل است. زمینه اینکه رسول اکرم ( ص ) از مکه به مدینه منتقل بشوند فراهم شد. این اولین[ حادثه]بود. بعد حضرت رسول ( ص ) مصعب بن عمیر را فرستادند به مدینه و او در آنجا به مردم قرآن تعلیم داد. اینهایى که ابتدا آمده بودند، عده اندکى بودند، به وسیله این مبلغ بزرگوار عده زیاد دیگرى مسلمان شدند و تقریبا جو مدینه مساعد شد. قریش هم روز بروز بر سختگیرى خود مى افزودند، و در نهایت امر ت

صمیم گرفتند که دیگر کار رسول اکرم را یکسره کنند که داستانش را قبلا گفتیم.
مهاجرین وانصار
مهاجرین
گروهى از مسلمانهاى صدر اسلام، مهاجرین اولین یا به تعبیر قرآن سابقون الاولون نامیده مى شوند. مهاجرین اولین یعنى کسانى که قبل از آنکه پیغمبر اک

رم به مدینه تشریف ببرند مسلمان شده بودند و آن وقتى که بنا شد پیغمبر اکرم خانه و دیار را، مکه را رها کنند و بیایند به مدینه، اینها همه چیز خود را یعنى زن و زندگى و مال و ثروت و خویشاوندان و اقارب خویش را یکجا رها کردند و به دنبال ایده و عقیده و ایمان خودشان رفتند. قرآن اینها را مهاجرین اولین مى نامد.

انصار

دسته دوم که اینجا به آنها اشاره شده است، کسانى هستند که قرآن آنها را[ ( انصار]( مى نامد یعنى یاوران. مقصود، مسلمانانى هستند که در مدینه بودند و در مدینه اسلام اختیار کرده بودند و حاضر شدند که شهر خودشان را مرکز اسلام قرار بدهند

و برادران مسلمانشان را که از مکه و جاهاى دیگر و البته بیشتر از مکه می آیند در حالى که هیچ ندارند و دست خالى میآیند بپذیرند و نه تنها در خانه هبه اشتراک در میان گذاشتند و حتى برادران مسلمان را بر خودشان مقدم مى داشتند.
آن هجرت بزرگ مسلمین صدر اسلام خیلى اهمیت داشت ولى اگر پذیرش انصار نمى بود آنها نمى توانستند کارى انجام بدهند. قرآن در این باره ذکر مى کند: آنان که پناه دادند و یارى کردند این مهاجران را. هم مهاجرت آنها در روزهاى سختى اسلام بود، هم یارى کردن اینها. هم آنها گذشت و فداکاریشان زیاد بود هم اینها.
غزوه احد
چنانکه مى دانیم، ماجراى احد به صورت غم انگیزى براى مسلمین پایان یافت. هفتاد نفر از مسلمین و از آن جمله جناب حمزه، عموى پیغمبر، شهید شدند. مسلمین در ابتدا پیروز شدند و بعد در اثر بى انضباطى گروهى که از طرف رسول خدا بر روى یک[ ( تل]( گماشته شدند، مورد شبیخون دشمن واقع شدند. گروهى کشته و گروهى پراکنده شدند و گروه کمى دور رسول اکرم باقى ماندند. آخر کار همان گروه اندک بار دیگر نیروها را جمع کردند و مانع پیشروى بیشتر دشمن شدند. مخصوصا شایعه اینکه رسول اکرم کشته شد بیشتر سبب پراکنده شدن مسلمین گشت، اما همین که فهمیدند رسول اکرم زنده است نیروى روحى خویش را بازیافتند.
صلح حدیبیه
پیغمبر اکرم در زمان خودشان صلحى کردند که اسباب تعجب و بلکه اسباب ناراحتى اصحابشان شد، ولى بعد از یکى دو سال تصدیق کردند که کار پیغمبر درست بود. سال ششم هجرى است، بعد از آن است که جنگ بدر، آن جنگ خونین به آن شکل واقع شده و قریش بزرگترین کینه ها را با پیغمبر پیدا کرده اند، وبعد از آن است که جنگ احد پیش آمده و قریش تا اندازه اى از پیغمبر انتقام گرفته اند و باز مسلمین نسبتبه آنها کینه بسیار شدیدى دارند، و به هر حال، از نظر قریش دشمن ترین دشمنانشان پیغمبر، و از نظر مسلمین هم دشمن ترین دشمنانشان قریش است. ماه ذى القعده پیش آمد که به اصطلاح ماه حرام بود. در ماه حرام

سنت جاهلیت نیز این بود که اسلحه به زمین گذاشته مى شد و نمى جنگیدند. دشمنهاى خونى، در غیر ماه حرام اگر به یکدیگر مى رسیدند، البته همدیگر را قتل عام مى کردند ولى در ماه حرام به احترام این ماه اقدامى نمى کردند. پیغمبر خواست

 

از همین سنت جاهلیت در ماه حرام استفاده کند و برود وارد مکه شود و در مکه عمره اى بجا آورد و برگردد. هیچ قصدى غیر از این نداشت. اعلام کرد و باهفتصد نفر و به قول دیگر با هزار و چهارصد نفر – از اصحابش و عده دیگرى حرکت کرد، ولى از همان مدینه که خارج شدند محرم شدند، چون حجشان حج قران بود که سوق هدى مى کردند یعنى قربانى را پیش از

خودشان حرکت مى دادند و علامت خاصى هم روى شانه قربانى قرار مى دادند، مثلا روى شانه قربانى کفش مى انداختند – که از قدیم معمول بود – که هر کسى مى بیند بفهمد که این حیوان قربانى است. دستور داد که اینها که هفتصد نفر بودند هفتاد شتر به

علامت قربانى در جلوى قافله حرکت دهند که هر کسى که از دور مى بیند بفهمد که ما حاجى هستیم نه افراد جنگی. زى و همه چیز، زى حجاج بود. از آنجا که کار، مخفیانه نبود و علنى بود، قبلا خبر به قریش رسیده بود. پیغمبر در نزدیکیهاى مکه اطلاع یافت که قریش، زن و مرد و کوچک و بزرگ، از مکه بیرون آمده و گفته اند: ( به خدا قسم که ما اجازه نخواهیم داد که محمد وارد مکه شود). با اینکه ماه، ماه حرام بود، اینها گفتند ما در این ماه حرام مى جنگیم. از نظر قانون جاهلیت هم کار قریش بر خلاف سنت جاهلیت بود. پیغمبر تا نزدیک اردوگاه قریش

رفت و در آنجا دستور داد که پایین آمدند. مرتب رسولها و پیامرسانها از دو طرف مبادله مى شدند. ابتدا از طرف قریش چندین نفر به ترتیب آمدند که تو چه مى خواهى و براى چه آمده اى ؟ پیغمبر فرمود من حاجى هستم و براى حج آمده ام، کارى ندارم، حجم را انجام مى دهم، بر مى گردم و مى روم. هر کس هم که مى آمد، وضع اینها را که مى دید مى رفت به قریش مى گفت: مطمئن باشید که پیغمبر قصد جنگ ندارد. ولى آنها قبول نکردند و مسلمین ( خ

ود پیغمبر اکرم هم ) چنین تصمیم گرفتند که ما وارد مکه مى شویم ولو اینکه منجر به جنگیدن شود، ما که نمى خواهیم بجنگیم، اگر آنها با ما جنگیدند با آنها مى جنگیم. بیعت الرضوان در آنجا صورت گرفت. مجددا با پیغمبر بیعت کردند براى همین امر، تا اینکه نماینده اى از طرف قریش آمد و گفت که ما حاضریم با شما قرار داد ببندیم. پیغمبر فرمود: من هم حاضرم. پیغامهایى که پیغمبر مى داد پیغامهاى مسالمت آمیزى بود. به چند نفر از این پیامرسانها فرمود: واى به حال قریش، جنگ اینها را تمام کرد. اینها از من چه مى خواهند ؟ مرا وا بگذارند با دیگر مردم، یا من از بین مى روم، در این صورت آنچه آنها مى خواهند به دست دیگران انجام شده، و یا من بر دیگران پیروز مى شوم که باز به نفع اینهاست، زیرا من یکى از قریش هستم، باز افتخارى براى اینهاست فایده نکرد. گفتند قرار داد صلح مى بندیم. مردى به نام سهل بن عمرو را فرستادند و قرار داد صلح بستند که پیغمبر امسال بر گردد و سال آینده حق دارد بیاید اینجا و سه روز در مکه بماند، عمل عمره اش را انجام دهد و باز گردد.

نشانى به همان نشانى که همینکه این قرار داد صلح رابستند و بعد مسلمین آزادى پیدا کردند وآزادانه مى توانستند اسلام را تبلیغ کنند، در مدت یک سال یا کمتر، از قریش آن اندازه مسلمان شد که در تمام آن مدت بیست سال مسلمان نشده بود. بعد هم اوضاع آنچنان به نفع مسلمین چرخید که مواد قرار داد خودبخود از طرف خود قریش از بین رفت و یک شور عملى و معنوى در مکه پدید آمد.
سهیل بن عمرو یک پسر داشت که مسلمان و در جیش مسلمین بود. این ق

رار داد را که امضا کردند، پسر دیگرش دوان دوان از قریش فرار کرد و آمد نزد مسلمین. تا آمد، سهیل گفت قرار داد امضا شده، من باید او را برگردانم. پیغمبر هم به او – که اسمش ابوجندل بود – فرمود برو، خداوند براى شما مستضعفین هم راهى باز مى کند. این بیچاره مضطرب شده بود، داد مى کشید و مى گفت: مسلمین ! اجازه ندهید مرا ببرند میان کفار که مرا از دینم برگردانند. مسلمین هم عجیب ناراحت بودند و مى گفتند: یا رسول الله ! اجازه بده این یکى را دیگر ما نگذاریم ببرند. فرمود: نه، همین یکى هم برود.
داستان شیرینى نقل کرده اند که مردى از مسلمین به نام ابوبصیر که در مکه بود و مرد بسیار شجاع و قویى هم بود فرار کرد آمد به مدینه. قریش طبق قرار داد خودشان دو نفر فرستادند که بیایند او را برگردانند. آمدند گفتند ما طبق قرار داد باید این را ببریم. حضرت فرمود: بله همینطور است. هر چه این مرد گفت: یا رسول الله ! اجازه ندهید مرا ببرند، اینها در آنجا مرا از دینم بر مى گردانند، فرمود: نه، ما قرار داد داریم و در دین ما نیست که بر خلاف قرار داد خود

مان عمل بکنیم، طبق قرار داد تو برو، خداوند هم یک گشایشى به تو خواهد داد. رفت او را تقریبا در یک حالت تحت الحفظ مى بردند. او غیر مسلح بود و آنها مسلح بودند. رسیدند به ذوالحلیفه، تقریبا همین محل مسجد الشجره که احرام مى بندند و تا مدینه هفت کیلومتر است. در سایه اى استراحت کرده بودند. یکى از آن دو شمشیرش در دستش بود. این مرد به او

گفت: این شمشیر تو خیلى شمشیر خوبى است، بده من ببینم. گفت بگیر. تا گرفت زد او را کشت. تا او را کشت، نفر دیگر فرار کرد و مثل برق خودش را رساند به مدینه. تا آمد، پیغمبر فرمود مثل اینکه خبر تازه اى است ؟ بله، رفیق شما رفیق مرا کشت. طولى نکشید که ابوبصیر آمد. گفت: یا رسول الله ! تو به قرار دادت عمل کردی. قرار داد شما این بود که اگر کسى از آنها فرار کرد تو او را تسلیم بکنى، و تو تسلیم کردى، پس کارى به کار من نداشته باشید. بلند شد رفت و در کنار دریاى احمر، نقطه اى را پیدا کرد و آنجا را مرکز قرار داد. مسلمینى که در مکه تحت زجر و شکنجه بودند همینکه اطلاع پیدا کردند که پیغمبر کسى را جوار نمى دهد ولى او رفته در ساحل دریا و آنجا نقطه اى را مرکز قرار داده، یکى یکى رفتند آنجا. کم کم هفتاد نفر شدند و خودشان قدرتى تشکیل دادند. قریش دیگر نمى توانستند رفت و آمد بکنند. خودشان به پیغمبر نوشتند که یا رسول الله ! ما از خیر اینها گذشتیم، خواهش مى کنیم به آنها بنویسید که بیایند مدینه و مزاحم

ما نباشند، ما از این ماده قرار داد خودمان صرفنظر کردیم، و به همین شکل صرف نظر کردند.
به هر حال این قرار داد صلح براى همین خصوصیت بود که زمینه روحى مردم براى عملیات بعدى فراهم تر بشود، و همین طور هم شد، عرض کردم مسلمین بعد از آن در مکه آزادى پیدا کردند، و بعد از این آزادى بود که مردم دسته دسته مسلمان مى شدند، و آن ممنوعیتها ب

ه کلى از میان برداشته شده بود.
فتح مکه
در سال هشتم هجرت، پیغمبر اکرم مکه را فتح کرد، فتحى بدون خونریزی.
فتح مکه براى مسلمین یکموفقیت بسیار عظیم بود چون اهمیت آن تنها از جنبه نظامى نبود، از جنبه معنوى بیشتر بود تا جنبه نظامی. مکه ام القراء عرب و مرکز عربستان بود. قهرا قسمتهاى دیگر تابع مکه بود و به علاوه یک اهمیتى بعد از قضیه عام الفیل و ابرهه که حمله برد به مکه و شکست خورد پیدا کرده بود. بعد از این قضیه این فکر براى همه مردم عرب پیدا شده بود که این سرزمین تحت حفظ و حراست خداوند استو هیچ جبارى بر این شهر مسلط نخواهد شد. وقتى پیغمبر اکرم به آن سهولت آمد مکه را فتح کرد گفتند پس این امر دلیل بر آن است که او بر حق است و خدا راضى است. به هر حال این فتح خیلى براى مسلمین اهمیت داشت. مسلمین وارد مکه شدند. مشرکین هم در مکه بودند. تدریجا از قریش هم خیلى مسلمان شده بودند.
یک جامعه دوگانه اى در مکه به وجود آمده بود، نیمى مسلمان و نیمى مشرک. حاکم مکه از طرف پیغمبر اکرم معین شده بود یعنى مشرکین و مسلمین تحت حکومت اسلامى زندگى مى کردند. بعد از فتح مکه مسلمین و مشرکین با هم حج کردند با تفاوتى که میان حج

مشرکین و حج مسلمین وجود داشت. آنها آداب خاصى داشتند که اسلام آنها را نسخ کرد.
حجه الوداع
حجه الوداع آخرین حج پیغمبر اکرم ( ص ) است و شاید ایشان بعد از فتح مکه یک حج بیشتر نکردند، البته قبل از حجه الوداع حج عمره کرده بودند. رسول اکرم صلاى عام دادند و مخصوصا مردم را دعوت کردند که به این حج بیایند. همه را جمع کردند و بعد در مواقع مختلف، در مسجد الحرام، در عرفات، در منا و بیرون منا، در غدیر خم و در جاهاى دیگر خطابه ها

ى عمومى خود را القا کردند. از جمله در غدیر خم بعد از آنکه جا به جا مطالبى را فرموده بود، مطلبى را به عنوان آخرین قسمت با بیان شدیدى ذکر نمود. به نظر من فلسفه اینکه پیغمبر این مطلب را در آخر فرمود همین آیه اى است که در آنجا قرائت کرد: یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته. بعد از اینکه پیغمبر اکرم در عرفات و منا و مسجد الحرام کلیات اسلامى را در باب اصول و فروع بیان کرده که مهمترین سخنان ایشان است، یک مرتبه در غدیر خم اینطور مى فرماید: مطلبى است که اگر آنرا نگویم هیچ چیز را نگفته ام.
حجه الوداع در سال آخر عمر حضرت رسول دو ماه مانده به وفات ایشان رخ داده است. وفات حضرت رسول در بیست و هشتم صفر یا به قول سنیها در دوازدهم ربیع الاول اتفاق افتاده. در هجدهم ذى الحجه به غدیر خم رسیده اند. مطابق آنچه که شیعه مى گوید حادثه غدیر خم دو ماه و ده روز قبل از وفات حضرت روى داده و مطابق آنچه که سنیها مى گ

ویند این حادثه دو ماه و بیست و چهار روز قبل از رحلت حضرت رسول اتفاق افتاده است.
رفتار رسول خدا با کودکان

رسول اکرم(ص) به کودکان احترام مى‌گذاشت، از کنار بازى آن‌ها به آرامى مى‌گذشت تا مزاحم لحظه‌هاى شاد آنان نگردد، هیچ وقت آنان را موجود کوچک و حقیر به

حساب نمى‌آورد، و با همه بچه‌ها در خور شأن و منزلت آنان رفتار مى‌نمود. أنس بن مالک مى‌گوید: رسول خد(ص) وقتى از کنار بچه‌ها مى‌گذشت به آن‌ها سلام مى‌کرد.
سسیا نقل مى‌کند پیامبر(ص) بر جوانان در حال بازى کردن وارد شده به آنان سلام مى‌نمود. همچنین مى‌گوید: ما بچه‌هاى نوجوانى بودیم رسول خد(ص) بر ماوارید شد و به ما سلام نمود.

ابن عباس مى‌گوید: پیامبر(ص) از کشتن کودکان مشرکین خوددارى مى‌کرد و هیچ یکى از آنان را به‌قتل نمى‌رساند. بعد مى‌گوید: کشتن اطفال جایز نیست مگر این که به اندازه‌ى حضرت خضر، راجع به کسى که مى‌کشى آگاهى داشته باشی. نقل شده که در زمان پیامبر(ص) مردم اطفال کوچک خود را خدمت حضرت مى‌آوردند تا پیامبر(ص) براى آنان دعا کند و اسمى براى آنان انتخاب نماید. حضرت اطفال را با نهایت احترام در بغل گرفته و نسبت به‌والدین آن‌ها اظهار محبت مى‌نمود. گاهى پیش مى‌آمد که بچه‌ها در بغل حضرت ادرار مى‌کردند، والدین شان از

این کار بچه ناراحت شده سر آنان داد مى‌کشیدند، اما پیامبر(ص) به‌شدت ا

ز این کار منع مى‌کرد و مى‌گذاشت تا نوزادان قضاى حاجت نمایند. آنگاه اسمى براى آن برگزیده و در حق شان دعا مى‌فرمود و طفل را به‌والدین مى‌سپرد. بعد از رفتن آنان لباس خود را آب مى‌کشید، و با این کار خود موجب سرور و خوش حالى مردم مى‌گردید.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) در شرکت های شیر پاستوریزه پگاه شمال غرب کشوراز دید کارکنان در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) در شرکت های شیر پاستوریزه پگاه شمال غرب کشوراز دید کارکنان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) در شرکت های شیر پاستوریزه پگاه شمال غرب کشوراز دید کارکنان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) در شرکت های شیر پاستوریزه پگاه شمال غرب کشوراز دید کارکنان در pdf :

بررسی امکان پذیری استقرارسیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) در شرکت های شیر پاستوریزه پگاه شمال غرب کشوراز دید کارکنان

چکیده :
تحقیق حاضربه امکان پذیری استقرار سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهای تولید کننده شیر پاستوریزه پگاه شمالغرب کشوراز دید کارکنان اقدام ورزیده است.فرضیه اصلی تحقیق حاضر به این شرح است که: نتایج حاصل از به کار گیری سیستم های حسابداری بهای تمام شده برمبنای روش جذبی سنتی قادر نیستند،اطلاعات دقیق مورد نیاز مدیران و

مدیر عاملان این شرکت هارا در ارتباط با تعیین بهای تمام شده واقعی و قیمت گذاری محصولات تولیدی در اختیار آنها قراردهند.فرض صفر حاکی از این ادعاست که اطلاعات به دست آمده و سیستم های حسابداری بهای تمام شده بر مبنای روش جذبی سنتی پاسخگوی نیاز مدیران به این گونه اطلاعات نمی باشند.برای این تحقیق رویکرد پرسشنامه یک روش تحقیق مناسب به نظر می رسد.بنابراین پرسشهای آماده شده بین مدیران شرکتهای شیر پاستوریزه پگاه شمالغرب کشور

توزیع می گردد.دلیل اصلی انتخاب این صنعت تعیین شرکتهای شیر پاستوریزه شمالغرب کشور جهت انجام تحقیق علاوه بر دسترسی به مدیران شرکتهای فعال در این زمینه هماهنگی شرایط موجود در صنعت مذکور با شرایطی است که برای استقرار سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ABC) ) عنوان شده است .

واژه های کلیدی:هزینه یابی بر مبنای فعالیت،امکان پذیری، هزینه یابی جذبی

مقدمه
در نتیجه تغییراتی که اخیرا در شرکتها به وجود آمده و آنها را از تمرکز بر نیروی کار به سمت تمرکز بر سرمایه هدایت نموده است،بسیاری از صنایع روشهاهی سنتی بهای تمام شده محصولات خود را با روشهای جدید جایگزین کرده اند و هر سازمانی نیز که تمایل به عرصه رقابت داشته باشد مجبور است همین روش نوین را بکار گیرد.اتوماسیون ،تکنولوژی و کامپیوتریزه شدن صنایع،بهای تمام شده تولید بسیاری از محصولات را پایین آورده در حالیکه سهم بیشتری از هزینه های

ثابت را به علت بهره گیری از خدمات متعدد به خود اختصاص میدهد .علاوه بر این ،امروزه هزینه های تولید وفروش ،نقش عمده تری را در ارتباط با بهای تمام شده محصولات (از زمان صدور مواد به خط تولید تا زمان مصرف ) ایفا می نماید.تحت این شرایط جدید،ادامه بکارگیری روش هزینه یابی جذبی به عنوان مبنای تصمیم گیری های مدیریت ،ممکن است منجر به اقدامات نامناسبی گردد.هزینه یابی بر مبنای فعالیت به عنوان روش مکمل برای روش هزینه یابی جذبی سنتی جهت

گزارشگری برون سازمانی به سرمایه گذاران ،اعتبار دهندگان و مراجع مالیاتی تلقی میگردد.روش مذکور روش بسیار مناسبی را برای تهیه اطلاعات حسابداری مفیدی فراهم می آورد که در برنامه ریزی های تاکتیکی و استراتژیکی و تصمیم گیری های مربوط به سرمایه گذاری در شرکتهای جدید مورد استفاده قرار میگیرند.در این پژوهش امکان استقرار سیست

م هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکت مورد بررسی ارزیابی میگردد.مبنای این ارزیابی شرایطی است که جهت استقرار سیستم مذکور الزامی بوده و در تحقیات کتابخانه ای به آنها اشاره میشود. هزینه یابی بر مبنای فعالیت فراتر از یک روش جذب سربار به محصولات تولید شده است .در واقع نتایج حاصل از بکارگیری چنین سیستمی ابزار بسیار مفیدی را برای مدیران فراهم میکند تا در خصوص مسائل متعددی از قبیل قیمت گذاری محصولات ،کنترل کیفیت ،کاهش هزینه های بدون ارزش افزوده و ایجاد بستری مناسب جهت رقابت ،تصمیمات مهمی را اتخاذ نمایند.

مدیریت هزینه ها در شرکتهایی که تحت شرایط رقابتی شدید به فعالیت می پردازند ،امری بسیار حیاتی و ضروری است و امروزه هزینه یابی بر مبنای فعالیت به عنوان بخشی از فرایند مدیریت هزینه ها از ابزار مدیریتی بسیار موثر به شمار می آید ،اکنون بیش از هرزمان دیگری کانون توجه مدیران در حوزه مدیریت هزینه بر فعالیتهای زیر بنایی است تا بر محصولات. اگر فعالیت ها به خوبی کنترل شوند ،هزینه ها نیز کاهش خواهند یافت و در نتیجه محصولات بدست آمده در بازار ،قابلیت رقابت

بیشتری خواهند داشت.اگر تغییرات عمده ای در فعالیتها ایجاد شود،لازم است که مدیران متناسب با آن سیستمهای حسابداری خود را نیز تغییر دهند.در پژوهش حاضر نیز قابلیت بکارگیری اطلاعات خروجی سیستم اطلاعات حسابداری که بر مبنای این روش جدید تنظیم شده است،برای تصمیم گیری مدیران در شرکتهای تولیدی محصولات لبنی در موارد زیر بررسی میگردد:

1-تعیین بهای تمام شده محصولات جدید وسفارش و ارائه پیشنهاد قیمت مناسب .
2-هزینه یابی روشهای جدید تولید ، و;..
3-برنامه ریزی سود و سایر فعالیت های عملیاتی شرکت.
در بکار گیری سیستم جدید سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکت های مورد بررسی ، هر فعالیت به عنوان یک موضوع هزینه یابی جداگانه در نظر گرفته شده و کلیه هزینه ها برای هر فعالیت انباشته می شوند. سپس هزینه ها به محصولات به همان اندازه ای که در معرض فعالیت های گوناگون قرار میگیرند،تخصیص داده خواهند شد.بدین ترتیب بهای تمام شده محصول نهایی عبارت خواهد بود از هزینه های فعالیت های انجام شده.

در سیستم هزینه یابی جذبی سنتی که همواره در شرکتهای تولید محصولات لبنی مورد استفاده واقع میشود،هزینه های مستقیم تولید اعم از هزینه مستقیم و دستمزد مستقیم که قابل رد یابی به محصول هستند،به صورتی واقعی به هر یک از محصولات تولیدی تعلق می گیرند .اما هزینه تولیدی قابل رد یابی به محصول مشخصی را و بنابر طبق نرخی محاسبه شده که میتواند بر اساس ساعت کار مستقیم کار کنان ،مبلغ دستمزد مستقیم وسایر معیار های مبتنی بر حجم تولید تعیین شود

،جذب هر یک اطلاعات محصولات می شود .بدین ترتیب در این سیستم سربار تنها با استفاده ازیک مبنا جذب سر بار می شود و این می تواند مشکلات متعددی را برای مدیران یک سازمان بوجود آورد.به عنوان نمونه اگر زمانی مبلغ هزینه سربار نسبت به کل بهای تمام شده تولید با اهمیت و عمده باشد ،رقم نهایی بهای تمام شده محصول تحریف شده و بسیاری از تصمیمات مدیران دچار دگرگونی میشود. علاوه براین ،نه تنها در سیستم هزینه یابی سنتی جذبی نمی توان هزینه فعالیت

های را که در تولید محصول نقش دارند تعیین نمود ، بلکه تنوع و پیچیدگی تولید که دو عامل مهم هزینه زا می باشند در روش سنتی نادیده گرفته میشوند.د حالیکه این دو موجب تغییر در هزینه های متغیر بلند مدت می شوند.هزینه یابی بر مبنای فعالیت در حال حاضر توسط بسیاری از شرکت ها و سازمانهایی که علاقه به اصلاح سیستم هزینه یابی سنتی خود هستند،مورد استفاده قرار میگیرد .

یکی از دلایل تمایل شرکتها در به کار گیری این روش جدید هزینه یابی این است که برخلاف هزینه یابی جذبی که سربار را بر مبنای حجم تولید میان محصولات تسهیم می نماید،هزینه یابی بر مبنای فعالیت از مبنای برای تخصیص استفاده می کند (عامل محرک هزینه )که منحصر به آن فعالیت است.از آنجا که هزینه تولید هر واحد به ظرفیت عامل محرک هزینه برای هر فعالیت بستگی دارد ،هزینه واحد به واسطه تغییر در تعداد واحدهای تولد شده از یک دوره به دوره بعد تغییر مینماید Bexandale ,Sidney)).

در واقع این روش میان عوامل محرک هزینه و محصولات ارتباط برقرار نموده و اطلاعات مفید تری را به مدیران ارائه مینماید.باید توجه داشت که حسابداری برمبنای فعالیت یک سیستم عمومی است ،بدین معنی که میتواند بخشی از یک سیستم سفارش کار یا هزینه یابی مرحله ای باشد .به طور کلی استفاده از هزینه یابی بر فعالیت علاوه بر تمرکز بر مراکز انباشت هزینه و استفاده بیشتر از عوامل محرک هزینه به عنوان مبنای تخصیص سربار به محصولات ،از متغییر های غیر مالی نیز در

تعیین بهای تمام شده محصولات تولیدی استفاده مینماید.علاوه بر این عموما گزارشها نشان می دهند که در شرکتهایی که اقدام به استفاده از این روش هزینه یابی نموده اند ،روابط میان حسابداران مدیریت و مدیران عملیاتی تا حد زیادی بهبود یافته است .علی رغم مزایای متعدد بکارگیری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت ،عملا شرکتها در اجرای روش مزبور ب

ا مشکلاتی نیز روبه رو شده اند .دو مورد از معمول ترین مشکلات گزارش شده عبارت بوده اند از تعریف و تشخص فعالیتها و انتخاب عوامل موجد هزینه .جهت رفع این دو مشکل روشهایی وجود دارد از دید کارکنان تا چه حد امکان استقرار سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در شرکتهای مورد بررسی وجود دارد؟بکار گیری سیستم هزینه یابی بر مبنای فعالیت در یک صنعت علاوه بر نوع صنعت منتخب ،مستلزم وجود شرایط خاصی از جمله وجود مستندات کافی جهت طراحی و استقرار این

سیستم ،آگاهی مدیران از منافع بکار گیری سیستم مذکور،نیاز آنها به اطلاعات قابل اتکای سیستم حسابداری میباشد.در صورتی که سیستمی قادر باشد .اطلاعات مربوط و قابل اتکایی برای مدیران فراهم آورد و مدیران در اتخاذ در تصمیمات مختلف قادر باشند با اطمینان به صحت اطلاعات ارائه شده توسط این سیستم عمل نمایند،سازمان موفق به کسب سودهای هنگفتی می گردد. داشتن این گونه اطلاعات در کلیه صنایع،اعم از تولیدی ،بازرگانی وخدماتی مفید بوده و علاوه بر این در بهبود روابط میان مدیران و حسابداران نقش مهمی را ایفا می نماید. این تحقیق برای اولین بار در شرکتهای مورد بررسی هم از نظر مکانی و زمانی برای اولین بار انجام شده است.

انتقادی که طی سالیان اخیر مدیران ارشد و مالی شرکتهای تولیدی لبنی در ارتباط با سیستم هزینه یابی داشته اند ، عبارت اند از اینکه به نظر آنها این سیستم مبالغی را منعکس مینماید که در عرصه رقابت مفید واقع نمیشوند. از نظر آنان گزارشات هزینه سیستم فعلی ارقامی را منعکس می کنند که چندان واقعی نبوده و لذا تصمیمات مدیریت که بر اساس این گزارشات اتخاذ می گردد،از جمله قیمت گذاری وتحلیل سود آوری با مشکل مواجه شده است .مدیران این شرکتها بر این باور هستند که در برخی مراکز فعالیت عوامل مختلفی هزینه ها را تحت تاثیر قرار می دهند اما سیستم حسابداری فعلی نمی تواند راجع به آنها اطلاعاتی جمع آوری نماید.

به این ترتیب هدف اصلی انجام تحقیق حاضر عبارت است از بهینه سازی و ارزیابی امکان اصلاح سیستم هزینه یابی سنتی این شرکتها ،به منظور انعکاس مبالغ دقیق تری به عنوان هزینه محصولات و نمایش صحیح تر میزان استفاده محصولات از منابع مختلف که نهایتا با ارائه اطلاعات مفید نه تنها مدیران را در امر تصمیم گیری ،بلکه در انجام وظایفشان در حوزه مدیریت یاری نماید.پاسخهای پرسش نامه مبنای انجام تحلیل آماری برای قبول یا رد این سه فرضیه می باشد و علاوه بر این ،تفاوت نسبی این دو سیستم هزینه یابی از لحاظ میزان پاسخگوئی به نیازهای اطلاعاتی مدیران مشخص می نماید.

روش تحقیق
با توجه به این که انتخاب روش تحقیق بستگی به هدف و ماهیت موضوع پژوهش و امکانات اجرایی آن دارد . محقق با مد نظر قرار دادن این نکته ، روش تحقیق را روش پیمایشی انتخاب کرده است. هدف تحقیق از نوع کار بردی است و طرح تحقیق نیز توصیفی و استنباطی است. در جمع آوری اطلاعات از روشهای کتابخانه ای و میدانی استفاده گردیده است و ابزار جمع آوری اطلاعات نیز پرسشنامه بوده است.

پرسشنامه به عنوان روش جمع آوری اطلاعات و آزمون فرضیه ها در بخش میدانی تحقیق انتخاب شده و پرسشنامه های آن به شکل کلی و به گونه ای طراحی شده است تا ضمن اینکه پاسخگویی به آنها مستلزم تخصص در رشته حسابداری نباشد،پاسخ دهندگان را در تکمیل دقیقتر پرسشنامه یاری نماید . در این پرسشنامه 18 سوال مطرح شد و علاوه بر آن توضیحاتی نیز در مورد موضوع تحقیق و منظور از هر یک مواد مندرج در پرسشنامه به پاسخ دهندگان ارائه شد. این

پرسشنامه برای مدیران وکارشناسان ارشد ومالی این شرکتها در نظر گرفته شده بود. پاسخ های ارائه توسط مدیران با پاسخ مدیران و کارشناسان ارشد ومالی مطابقت گردید.و نتایج حاصل در کسب اطلاعات لازم برای آزمون فرضیات،نتیجه گیری در باره آنها و نهایتا ارائه پیشنهادات مورد استفاده واقع شدند.در تهیه پرسشنامه حاضر ابتدا ادبیات مربوط به ABCمورد مطالعه قرار و نوع شرکتهایی که سیستم ABCتوانسته است در آنها به بهترین نحو نیازهای اطلاعاتی مدیران را پاسخگو باشد و همچنین عوامل و شرایط لازم جهت استقرار بهینه سیستم مذکور مشخص شدند.پس از این که طرح ارائه پرسشنامه که با توجه به فرضیات تحقیق و پژوهش کتابخانه ای تهیه شده بود به تایید اساتیدراهنما و مشاور رسید در بین نمونه آماری توزیع گردید.

تعداد کل تعداد شرکتهای شیر پاستوریزه پگاه فعال در زمینه تولید لبنیات در شمالغرب کشورچهارشرکت می باشد و جامعه آماری این پژوهش نیز شامل مدیران ارشد و کارشناسان ارشد مالی این شرکتها است. تعداد مدیران ارشد مالی این شرکتها مجموعا 91 نفر است.مدیران ارشد از این جهت انتخاب شده اند که تصمیم گیریهای آنها که کل عملیات آتی را تحت تاثیر قرار میدهد ،در گرو هزینه یابی های انجام شده قرار دارد و حسابداران و مدیران مالی شرکت نیز فراهم کنندگان این اطلاعات حیاتی برای مدیران ارشد شرکتها هستند و از مجموعه این نود و یک نفرحدود چهل نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند که پرسشنامه بین همه آنها توزیع شد و سی و سه پرسشنامه تکمیل و برگشت داده شد.(آزمون کوکران)

فرمول کوکران به صورت زیر است:

که در آن : : خطای برآورد : مقدار آماره نرمال استاندارد برای005 = : نسبت موفقیت : حجم جامعه می باشند .لازم به توضیح است که در این تحقیق 40 نفر مورد پرسش قرار گرفتند که 37 پرسشنامه کامل و بازگردانده شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
تحقیق حاضر مستلزم گرد آوری اطلاعاتی است که از طریق مصاحبه و پرسشنامه میسرمی باشدو به این منظور نیز پرسشنامه ای تنظیم و در اختیار مدیران و سطوح ارشد شرکتهای مورد بررسی قرار گرفت که پاسخ آنها نیزدریافت گردیده است .

پاسخ های دریافت شده بر اساس طیف پنج درجه ای تنظیم شده اند وطیف پاسخها از یک تا پنج می باشد یعنی بر اساس میزان گرایش پاسخ دهندگان به هر یک از گزینه ها و برای تخصیص داده می شود.به عنوان نمونه گرایش کاملا موافق با عدد پنج و گرایش مخالف با عدد یک درجه بندی شده اند.

در پژوهش حاضر به منظور بررسی سوالات فرضیات در شرکت های مورد بررسی از تحلیل توصیفی واستنباطی به عنوان روش آماری استفاده خواهد شد.

امتیاز بندی پاسخ در پرسشنامه به ترتیب عبارتست از:5) خیلی زیاد 4)زیاد 3)متوسط 2)کم 1)خیلی کم
پاسخهای ارائه شده به هر یک از سوالات با توجه به امتیازات فوق و فراوانی پاسخها مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته وسپس میانگین پاسخ ها به سوالات مربوط به هر یک از فرضیات محاسبه می گردد. نهایتا میانگین این میانگینها برای 33 پاسخگو در رابطه با هر فرض مورد بررسی قرار میگیرند.

تجزیه و تحلیل داده ها
برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارSpss استفاده شده است .و تحلیل ها در دو سطح توصیفی و استنباطی ارائه شده است که در بخش استنباطی نیز از آزمون خی دو و آزمون فریدمن استفاده شده است.
الف) تجزیه و تحلیل توصیفی داده ها

1- پاسخگویان به تفکیک تحصیلات: از مجموع پاسخگویان 79 درصد لیسانس ، 18 درصد فوق لیسانس و 3 درصد نیز دکتری بوده اند.
2- پاسخگویان به تفکیک پست سازمانی:از مجموع پاسخگویان 9 درصد مدیر عامل، 12 درصد معاون امور مالی، 12 درصد مدیر مالی، 43 درصد حسابدار و 24 درصد کمک حسابدار می¬باشند.
3- پاسخگویان به تفکیک سابقه فعالیت: از مجموع پاسخگویان 24 درصد دارای سابقه فعالیت 1 تا 5 سال، 21 درصد دارای سابقه فعالیت 6 تا 10 سال، 43 درصد دارای سابقه فعالیت 11 تا 15 سال و 12 درصد دارای سابقه فعالیت بالای 15 سال هستند.

ب) تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها
برای تجزیه و تحلیل استنباطی داده ها از دو روش بشرح ذیل استفاده شده است:
آزمون فرضیه اول:
: مدیران شرکتهای شیر و پاستوریزه پگاه شمالغرب کشور با مزایای حاصل از به کارگیری سیستم¬های هزینه¬یابی بر مبنای فعالیت آشنایی ندارند.
: مدیران شرکتهای شیر و پاستوریزه پگاه شمالغرب کشور با مزایای حاصل از به کارگیری سیستم¬های هزینه¬یابی بر مبنای فعالیت آشنایی دارند.
نتایج حاصل از این آزمون خی دو برای هفت سئوال سازنده ی فرضیه اول در جدول 1 آمده است:
جدول شماره1: آزمون خی دو برای هفت سئوال سازنده ی فرضیه اول
سئوال هفتم سئوال ششم سئوال پنجم سئوال چهارم سئوال سوم سئوال دوم سئوال اول
697/12 515/18 242/11 545/17 212/20 061/17 970/13 خی دو
3 3 3 3 3 3 3 درجه آزادی
005/0 000/0 010/0 001/0 000/0 001/0 004/0 -مقدار تقریبی
همانگونه که در جدول فوق ملاحظه می شود با توجه به میزان – مقدارهای تقریبی به دست آمده برای سئوالات اول تا هفتم که تواماً کمتر از میزان خطای نوع اول 05/0 هستندو همچنین با توجه به مقادیر خی دوی به دست آمده برای سئوالات که همگی بزرگتر از میزان خی دوی جدول برای میزان خطای نوع اول 05/0 و درجه آزادی 3 یعنی 81/7 هستند فرض صفر رد می شود و بنابراین با 95 درصد اطمینان می توان اظهار داشت که توزیع پاسخها یکنواخت نبوده و گزینه های با فراوانی بیشتر تعیین کننده نوع پاسخ هستند. لذا با توجه به نتایج به دست آمده در بخش آمار توصیفی نتیجه می گیریم که مدیران شرکتهای شیر و پاستوریزه پگاه شمالغرب کشور با مزایای حاصل از به کارگیری سیستم¬های هزینه¬یابی بر مبنای فعالیت آشنایی ندارند.
جهت کشف عواملی که تاثیر بیشتری را در فرضیه اول داشته اند از آمون رتبه ای فریدمن استفاده شده که با توجه به مقادیر آماره خی دو102/50 و درجه آزادی 6 و همچنین سطح معناداری 000/0 در می یابیم که میانگین رتبه هایی که برای هریک از عوامل در جدول شماره2 ارائه شده است به لحاظ آماری دارای تفاوت معناداری بوده و تفاوت مشاهده شده بین میانگین رتبه ها ظاهری نبوده و واقعی می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که سوال هفتم با میانگین رتبه 61/5 تاثیر گذارترین عامل در فرض اول بوده است.
جدول شماره2: آزمون فریدمن جهت مقایسه میزان تاثیر عوامل مختلف در فرضیه اول
عامل میانگین رتبه ها
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال اول 12/4
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال دوم 29/3
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال سوم 36/3
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال چهارم 44/3
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال پنجم 55/3
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال ششم 64/4
مزایای حاصل از سیستم هزینه یابی سوال هفتم 61/5

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >