سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله مدیریت فناوری اطلاعات در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مدیریت فناوری اطلاعات در pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مدیریت فناوری اطلاعات در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدیریت فناوری اطلاعات در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مدیریت فناوری اطلاعات در pdf :

اگر سلسله مقالات <الفبای مدیریت فناوری اطلاعات> را تاکنون دنبال کرده باشید، لابد با بعضی از جنبه‌های مختلف این شاخه از علم مدیریت آشنا شده‌اید اصطلا‌حاتی مثل Outsourcing،BPR،ROI،TCO و KM از جمله موارد مهمی هستند که باید هر مدیر فناوری اطلاعات درباره آن‌ها بداند.

اما هنوز درباره مهمترین موضوع این بحث، یعنی <مدیر فناوری اطلاعات> سخنی نگفته‌ایم. او کیست؟ چه مسوولیت‌هایی دارد؟ و برای اینکه بتوان به یک مدیر خوب برای اداره کردن امور مربوط به فناوری اطلاعات (در یک سازمان) تبدیل شد چه تخصص‌هایی لازم است؟ در این مقاله مروری اجمالی بر مهمترین مهارت‌های عمومی یک <مدیر فناوری اطلاعات> خواهیم داشت. و در قسمت بعدی این مقاله که درشماره آینده از نظرتان خواهد گذشت، مهارت‌های تکنیکی و مسوولیت‌های اصلی یک CIO را بررسی خواهیم کرد.

CIO کیست؟
این کلمه سرنام عبارت Chief Information Officer است و ما در زبان فارسی این مقام اجرایی را در مجموعه مدیران یک سازمان یا شرکت تحت عنوان <مدیر فناوری اطلاعات> می‌شناسیم. البته معنی دقیق و صحیح لغوی این عبارت <مدیر اطلاعات> است و اطلاع داریم که این واژه کمی پیش از متداول شدن فناوری اطلاعات در جوامع صنعتی، در مباحث مدیریتی مطرح شده بود. اما چون فناوری اطلاعات در جامعه و به‌خصوص محیط شرکت‌ها و سازمان‌های صنعتی چنان پیشرفت کرده است که عملاً تمام مقولات مرتبط با <اطلاعات سازمانی> را تحت تأثیر قرار داده است،

می‌دانیم که وقتی ذکری از CIO به میان می‌آید، منظور همان مدیر فناوری اطلاعات است که به طور کلی <مدیریت گردش، ثبت و امنیت اطلاعات سازمانی> جزء وظایف اوست. CIO کسی است که ناگزیر از به‌کاربردن بهترین، مقرون به‌صرفه‌ترین و مناسب‌ترین ابزارها و راهکارهای شناخته شده برای مدیریت اطلاعات در یک سازمان است.

بدیهی است که این ابزارها و راه‌حل‌ها چیزی خارج از حوزه شمول فناوری اطلاعات نیستند. بنابراین چنین فردی باید شناخت مناسبی از این شاخه از علم و فناوری داشته باشد ولو اینکه موضوع کار سازمان یا شرکت مطبوع او هیچ‌گونه قرابتی با خود صنعت و ابزارهای فناوری اطلاعات نداشته باشد. امروزه گردش وسیع اطلاعات در صنایع و نهادهای خدماتی گوناگون بخشی حیاتی از گردش امور محسوب می‌شود و سازمان‌هایی که قادر به تسهیل گردش اطلاعات در مجموعه خود نیستند در یک فضای رقابتی قادر به ادامه بقا نخواهند بود.

در چنین شرایطی نقش راهبردی افرادی که در هریک از این موسسات و شرکت‌ها مسؤولیت نگهداری و توسعه شریان‌های گردش اطلاعات را برعهده دارند غیرقابل انکار و خطیر است. امروزه در کشورهای صنعتی مرسوم است که سازمان ها و نهادهای متوسط (مجموعه‌هایی با بیش از 100 نفر کارمند) یا بزرگ، یک نفر را به عنوان مدیر فناوری اطلاعات یا بهتر بگوییم، مدیر اطلاعات در سازمان منصوب می‌کنند و اداره‌کردن امور مذکور را به وی می‌سپارند. دقت کنید که این مسؤولیت متفاوت از نقش مسؤولین امنیتی و اطلاعاتی در برخی از سازمان‌هاست که در ارتباط تنگاتنگ با سرویس‌های امنیتی یا پلیسی کار می‌کنند،

هرچند که ماده خام موضوع فعالیت هردو دسته <اطلاعات> است. CIO بیشتر به دنبال توسعه گردش اطلاعات کسب وکار و تسهیل روند آن در یک سازمان است، در حالی که مسؤولین حفاظت اطلاعات مراقب جنبه‌های مجرمانه‌ فعالیت اشخاص در محدوده سازمان و محدود سازی نشت اطلاعات حساس سازمان به بیرون از آن هستند. البته بدیهی است که مسؤولیت این دو گروه از مدیران در هر سازمانی، در یک نقطه با یکدیگر اشتراک پیدا می‌کند و آن هم جایی است که امنیت اطلاعات یا کسب‌وکار سازمان از طریق ابزارها و روش‌های کامپیوتری و دیجیتالی به مخاطره می‌افتد.

پرسشی که در اینجا به‌وجود می‌آید این است که ویژگی‌ها، توانایی‌ها و مسؤولیت‌های خاص یک مدیر فناوری اطلاعات چیست؟ به عبارت دیگر اگر بالاترین مقام مدیریتی در یک شرکت یا سازمان به این نتیجه برسد که برای مدیریت اطلاعات نیازمند بهره‌گرفتن از چنین فرد یا افرادی است، به کدام گروه از متخصصین و کارشناسان باید مراجعه کند؟

من در ادامه مقاله، این ویژگی‌ها را به دو دسته <مهارت‌ها> و <مسؤولیت‌ها> تقسیم‌کرده‌ام. این موارد در حقیقت خلاصه‌ای است از آنچه که ممکن است در مقالات و کتاب‌های مختلف در زمینه مدیریت فناوری اطلاعات پیدا کنید. شرکت یا سازمانی که قصد به خدمت‌گرفتن چنین مدیری دارد باید توقعات خود را از او به‌درستی بشناسد (مسؤولیت‌ها) و توانایی‌ها و تخصص‌های لازم (مهارت‌ها) را از او جویا شود.
مهارت‌هایی که هر مدیرفناوری اطلاعات باید داشته باشد

در اینجا برای سهولت در ترسیم نقش‌های اصلی یک CIO، مهارت‌های او را به دو دسته عمومی (مهارت‌های مدیریتی) و اختصاصی (مهارت‌های مرتبط با IT) تقسیم کرده‌ام. البته واضح است که در یک نگاه کلی، همه این مهارت‌ها با فناوری اطلاعات مرتبط هستند ولی این تقسیم بندی از آن جهت مفید است که بفهمیم در هر دسته از مهارت‌ها، کدام جنبه از تخصص وزن بیشتری دارد؟ برخی از مهارت‌ها به‌دست نمی‌آیند مگر اینکه مدیر فناوری اطلاعات آگاهی کافی از تکنیک‌های عمومی مدیریت داشته باشد. در گام بعدی، همین تکنیک‌ها را می‌توان به مسائل مرتبط با فناوری اطلاعات پیوند زد. اما دسته دیگری از این مهارت‌ها حاصل نمی‌شوند مگرآن‌که CIO دانش کافی درباره <راهبرها و تکنیک‌های اصلی فناوری اطلاعات> داشته باشد و در وهله دوم این مهارت‌ها را به جنبه‌های عمومی مدیریت در سازمان پیوند بزند.

مهارت‌های عمومی مدیریتی

1- رهبری
بدیهی است که شرط اصلی احراز پست مدیریت، داشتن توان رهبری نیروی انسانی شاغل در بخش های مرتبط و مدیریت منابع سازمان در آن حوزه است. خصوصیاتی مانند: تعهد، لیاقت، شجاعت، بزرگواری، شکیبایی، مسؤولیت‌پذیری و برخورداری از شخصیت مناسب برای احراز این مقام، جزو مهارت‌های عمومی یک مدیر است و موضوع مدیریت چه فناوری اطلاعات و چه غیر آن، تغییری در این مهم ایجاد نمی‌کند.
یادآوری این نکته مفید است که <مدیریت> علمی است که تکنیک‌ها و فوت و فن‌هایی دارد. این فنون حاصل ده‌ها سال تجربه وتبادل نظر مدیرانی است که داستان شکست‌ها و کامیابی‌های خود را با دیگران (از جمله محافل آکادمیک) به اشتراک گذاشته‌اند. بهره‌گیری از این تجربیات و فنون، راه رسیدن به هدف‌های یک مدیر را کوتاه می‌کند.

2- درک ماهیت کسب‌وکار
یک موضوع مهم درباره CIO آن است که وی باید شناخت مناسبی از ماهیت کسب‌وکار اصلی سازمان یا شرکت مطبوع خود داشته باشد. صرف بلد بودنIT کسی را به یک مدیر خوب فناوری اطلاعات در یک سازمان تبدیل نمی‌کند. پیام مهم این حرف آن است که یک مدیر خوب برای فناوری اطلاعات در هر سازمانی ، احتمالا یک متخصص در زمینه فعالیت همان سازمان است که خود را به دانشIT نیز مجهز کرده است و نه برعکس. اگر یک مهندس شیمی دوره‌های تخصصی مرتبط با کامپیوتر، شبکه و مدیریت فناوری اطلاعات را بگذراند، احتمالا خیلی موفق‌تر از یک مهندس کامپیوتر خواهد بود که پس از گذراندن دوره‌های مرتبط با مدیریت فناوری اطلاعات، قصد دارد به عنوان یک CIO در یک شرکت تولید محصولات شیمیایی خدمت کند. زیرا اولی درک مناسبی از ماهیت کسب وکار سازمان مطبوع خود دارد درحالی که دومی ممکن است برداشت صحیحی از نیازها و مشکلات سازمان خود نداشته باشد.

3- روابط اجتماعی
فناوری اطلاعات چنان‌که از نام آن برمی‌آید با اطلاعات سروکار دارد و اطلاعات بخش جدایی‌ناپذیر از هر رابطه‌ اجتماعی است. وقتی دو نفر با یکدیگر ارتباط کاری برقرار می‌کنند در حقیقت شکلی از اطلاعات و آگاهی را میان خود رد و بدل می‌کنند. تجربه نشان داده است که آن‌دسته از مدیران رده بالای IT که روابط عمومی خوبی ندارند ولو با وجود بهره‌مندی از توان فنی بالا در زمینه فناوری اطلاعات چندان موفق نیستند.

4- توانایی خلق و مدیریت تغییر
بارها در کتاب‌ها و مقالات مرتبط با فناوری اطلاعات، از جمله مقالاتی که در همین مجله به چاپ رسیده‌است روی ابعاد پیچیده و چندگانه‌ مشکل <سرعت و شدت تغییرات> در محیط پیاده‌سازی فناوری اطلاعات تاکید شده است. مثلا پیش از این، طی مقالاتی درباره موضوع سیستم‌های قدیمی(1) و مهندسی مجدد فرآیند‌های کسب‌وکار(2) سخن گفتیم. همه این حرف‌ها مؤید یک واقعیت است: CIO باید نسبت به موضوع تغییر و تحول، آگاه و برای خلق یا مدیریت این تغییرات، توانایی کافی داشته باشد.

5- تجربه امور بین‌الملل
فناوری اطلاعات و پدیده‌های مرتبط با آن مرز نمی‌شناسد و اصولاً یکی از آرمان‌های فناوری اطلاعات این است که کسب وکارها و فعالیت‌ها را جهانی کند. اینترنت یکی از مهمترین سکوهای پرتاب کسب‌وکارها در عرصه جهانی است و باورکردنی نیست که مدیرIT در سازمانی که دارای روابط و تعاملات بین‌المللی است، بدون شناخت نسبت به ویژگی‌های روابط بین‌المللی (مانند درک تفاوت نوع کسب‌وکار و ریتم بازرگانی در کشورها و فرهنگ‌های مختلف) بتواند در این زمینه موفق باشد.

6- ایجاد توازن میان راهکار و راهبرد
مدیریت فناوری اطلاعات آمیزه‌ای از تاکتیک‌های مقطعی و راهبرهای کلان است. مدیرIT اصطلاحاً باید Vision ‌داشته باشد: کجا هستیم و به کجا می‌خواهیم برسیم؟ اما در عین حال مادامی که به نقطه دلخواهمان نرسیده‌ایم نیز باید چرخ امور بچرخد. آیا فکر می‌کنیم برای مدیریت امور پرسنلی سازمان نیاز به نرم‌افزار خاصی داریم؟ بسیار خوب! بهتر است تا آن زمان که سازمان بودجه این کار را فراهم کرد، یک جوری با استفاده از فوت و فن‌های موجود امور پرسنلی را اداره کنیم تا نرم‌افزار دلخواه به دستمان برسد. گاهی اوقات برای مدیریت اطلاعات در سازمان نیازمند به‌کارگیری راهکارهای مقطعی هستیم اما نباید راهبرد اصلی خودمان را فراموش کنیم. درغیراین‌صورت در چرخه امور روزمره گرفتار می‌شویم.

7- داشتن شهامت جلوگیری از خطاهای بینشی و عملکردی مدیران رده بالا در زمینه IT
یک مدیر فناوری اطلاعات باید آگاه باشد که فلسفه اصلی حضور او در یک سازمان، عدم اشراف کافی سایر مدیران اجرایی آن سازمان بر پیچیدگی‌ها و ظرافت‌های مدیریت فناوری اطلاعات است. بنابراین چنین فردی باید شهامت بازداشتن خطاهای بینشی و عملکردی مدیران رده بالای سازمان را در هر موضوعی که به فناوری اطلاعات مربوط می‌شود داشته باشد. اگر روزی مدیرعامل یک سازمان، یک بسته نرم‌افزاری E-Commerce خرید و خطاب به کارمندان گفت: مگر نمی‌گویند تجارت الکترونیک؟ خب شما هم خدمات ما را در اینترنت بفروشید! CIO باید شهامت آن را داشته باشد که بگوید: دست نگه دارید! آیا روند فعلی کسب وکارمان با مختصات و ویژگی‌های این بستر جدید بازرگانی همخوانی دارد؟

 

8- ایجاد توازن میان R&D و کاربرد
<توسعه> بخش جدایی ناپذیر از منظومه فناوری اطلاعات است. به همین دلیل است که به عنوان مثال فرآیند تولید نرم‌افزار را با نام Software Development یعنی توسعه نرم‌افزار می‌شناسند. یعنی این فرآیند پایانی ندارد. همیشه جای تصحیح و بهبود هست. فناوری اطلاعات همیشه در حال توسعه است. با این وجود باید توازنی میان توسعه و کاربرد برقرار کرد. بالاخره کی‌ می‌خواهیم از حاصل این توسعه استفاده کنیم و کی به بهره‌برداری می‌رسیم؟ نباید در مسیر توسعه راه افراط را طی کرد و یا در دام روزمرگی و محافظه‌کاری افتاد.

9- برقرار رابطه صحیح با مشاورانIT
برقراری رابطه صحیح و مناسب با مشاورانIT یکی از کارهای حساس است. بعضی وقت‌ها خود این مشاوران یا طرف مشاوره آن‌ها، وظیفه و مأموریت اصلی یک مشاورIT را گم می‌کنند. همه مدیران اجرایی سازمان، به‌خصوص مدیرIT آن باید فاصله خود را با مشاور حفظ کنند. تعامل با مشاوری که امروز مشورت می‌دهد و فردا خودش با سازمان قرارداد می‌بندد و در نقش یک پیمانکار ظاهر می‌شود، کار خطیری است. زیرا چنین فردی همواره می‌تواند سازمان را مجاب کند که صلاح و مصلحت آن در این است که با او قرارداد ببندد و کار را به او بسپارد. ممکن است یک شرکت یا فرد پیمانکار پیش از عقد قرارداد مشاوره هم بدهد ولی کسی که پست و نقش اصلی او در سازمان <مشورت> است بهتر است که همواره <مشاور> باقی بماند و در مواقعی که سازمان قراردادی می‌بندد ، یاور سازمان و مدافع منافع آن باشد.

10- تشخیص نقاط چرخش راهبردی
این اندرز حکیمانه مدیرعامل شرکت اینتل را باید آویزه گوش خود کنیم: نقاط چرخش راهبردی (3) کسب وکار را به موقع تشخیص دهیم و واکنش مناسب را نسبت به آن اتخاذ کنیم. آن دسته از مدیران فناوری اطلاعات که قادر به شناخت چرخش‌ها و تحولات اصلی صنعتIT نیستند از گردونه تحولات عقب می‌مانند و گاه خسارات سنگینی را به سازمان یا شرکت مطبوع خود تحمیل می‌کنند.

11- آگاهی از چگونگی دخالت صحیح در روند پروژه‌های داخلی و Outsource شده
اگر از من بپرسید مهمترین معضل در زمینه مدیریت فناوری اطلاعات در سازمان‌ها و شرکت‌های ایرانی چیست، خواهم گفت عدم توانایی در تعریف جایگاه صحیح و دقیق پیمانکاران طرف قرارداد سازمان. نه تنها در ایران، بلکه در بسیاری از نقاط دنیا، کسانی که به نوعی مدیریتIT در یک سازمان را به عهده می‌گیرند دقیقاً نمی‌دانند با متخصصان و پیمانکارانی که از بیرون به سازمان می‌آیند تا طی قرارداد یا پروژه‌ای سازمان را یاری دهند چگونه برخورد کنند.

آیا این پیمانکاران رقیب بخش‌IT سازمان هستند؟ در این مواقع چنین جملا‌تی به کرات شنیده می‌شود: <چرا مدیریت سازمان، اجرای فلان پروژه را به شرکت یا افرادی بیرون از سازمان سپرده است مگر ما نمی‌توانستیم آن را انجام دهیم؟ پس ما چه کاره‌ایم؟ چرا پول سازمان به جیب آن‌ها برود؟> یک CIO باید درک صحیحی از فلسفه وجودی مفهوم Outsourcing یا <برون‌سپاری امور> داشته باشد. مادامی که چنین بینشی حاصل نشود، مدیریت و پرسنل بخشIT یک سازمان خود را در تقابل با شرکت‌های طرف قرارداد سازمان و به نوعی رقیب او می‌پندارد.

12- آشنایی با حقوق درIT
لازم است مدیر فناوری اطلاعات در هر سازمان یا شرکتی با ابعاد حقوقی مسائل مربوط به کاربری و امنیت فناوری اطلاعات نیز آشنایی لازم را داشته باشد تا هر زمان که لازم شد بتواند در این‌باره تصمیم‌گیری کند و سازمان را در تعیین خط مشی مناسب در این خصوص یاری دهد. اگر لازم است کاربران فناوری اطلاعات درباره حریم خصوصی خود یا سایر کاربران و نیز موضوعاتی مانند کپی‌رایت، آموزش‌ها و آگاهی‌های لازم را دریافت کنند،

CIO می‌تواند برنامه‌های مناسب را تدوین و به اجرا بگذارد. همکاری با واحد‌های حراست سازمان نیز در این زمینه اجتناب ناپذیر است و در عین حال مدیر فناوری اطلاعات باید آگاه باشد که هر آن ممکن است یک پرونده حقوقی مرتبط با IT از سوی اشخاص حقیقی و حقوقی علیه سازمان گشوده شود یا سازمان مطبوع وی خود را ناگزیر از تسلیم یک شکایت حقوقی مرتبط با جرائم رایانه‌ای و شبکه‌ای به دادگاه ببیند. در چنین شرایطی، مدیر فناوری اطلاعات می تواند نقش یک مشاور خوب را برای بالاترین مقام اجرایی سازمان را ایفا کند.

مهارت‌های مرتبط با IT
یک مدیر فناوری اطلاعات به اقتضای ماموریتی که به او سپرده شده است، باید علاوه بر مهارت‌های عمومی مدیریتی، دارای مهارت‌های خاص مرتبط با فناوری اطلاعات نیز باشد. هفت مورد از مهمترین مهارت‌هایی که یک CIO در مقام عمل نیاز فراوانی به آنها خواهد داشت از این قرارند :

1- تجربه به‌کارگرفتن فناوری اطلاعات در خدمت سازمان
<فناوری اطلاعات> به خودی خود و به تنهایی چندان کارآمد نیست. این فناوری معمولا هنگامی ارزش‌های اصلی خود را نشان می‌دهد که در ارتباط با کاربردهای واقعی و نیازهای عینی سازمان به‌کارگرفته شود. آن‌دسته از مدیران IT که بدون توجه به خصوصیات و مقتضات خاص هر سازمان می‌خواهند نسخه واحد و یکسانی برای پیاده‌سازی فناوری اطلاعات ارائه کنند‌، معمولاً نتیجه چندان مطلوبی نمی‌گیرند. در اغلب موارد یک مشکل اساسی این است که ابزارهای نصب شده واقعا در خدمت اهداف سازمان عمل نمی‌کنند.

در این شرایط معمولا بهترین راه‌حل این است که CIO دنبال راهکارهای خاص فناوری اطلاعات برای همان سازمان باشد، نه این‌که بر پیاده سازی یک سیستم عمومی و همه منظوره، اصرار ورزد. سیستم‌های همه‌منظوره بهروری مورد انتظار را در مقایسه با گستره کلی فعالیت‌های سازمان ایجاد نمی‌کنند. خوشبختانه فناوری اطلاعات یک ابزار انعطاف‌پذیر و اصطلاحاً Customizable است. خیلی مهم است که از این ویژگی فناوری اطلاعات هنگام تطبیق آن با نیازهای واقعی سازمان استفاده کنیم. آشنایی با این موضوع مهم در مدیریت فناوری اطلاعات نیاز به تجربه ، دانش و تخصص ویژه دارد.

2-  ارتباطات 

ما در دوره‌ای زندگی می‌کنیم که مدیران فناوری اطلاعات اغلب در یک تلاش دائمی برای دفاع از نظریه <به‌کارگیری فناوری اطلاعات برای افزایش بهره‌وری سازمان> و توجیه فواید آن به سر می‌برند. درچنین شرایطی خیلی مهم است که یک CIO ، خود در رابطه با یکی از مهمترین مولفه‌های کاربری فناوری اطلاعات، یعنی <ارتباطات> موفق عمل کنند. در این‌جا مقصود ما از <ارتباطات>، روابط انسانی خصوصاً از طریق ابزارهای الکترونیکی است. قابل قبول نیست که کسی مروج به‌کارگیریIT در سازمان باشد، اما خود در ارتباط گیری با سایر افراد (خصوصاً با استفاده از ابزارهایIT) ضعیف عمل کند.

یک مدیر فناوری اطلاعات باید در زمینه استفاده از ابزارهای الکترونیکی برای انجام امور ارتباطی روزانه خود از قبیل ارسال و دریافت منظم ایمیل و انجام کارهای اداری به شیوه الکترونیکی، برای دیگر اعضای سازمان الگو باشد وگرنه در جاانداختن این نظریه که <الکترونیکی کردن امور نهایتاً به نفع سازمان است> موفقیت اندکی به‌دست خواهد آورد. به زبان ساده، دیگر افراد سازمان باید به چشم خود ببینند که چگونه یک CIO با تکیه بر ابزارهایی که استفاده از آن‌ها را تبلیغ می‌کند، خود به موفقیت‌هایی دست‌می‌یابد.

3- توانایی استخدام، پرورش و به‌کارگرفتن نیروی متخصص در زمینه IT
یکی از چالش‌های دائمی در مدیریت فناوری اطلاعات، مدیریت نیروی انسانی ماهر در این حوزه است. خیلی اوقات ذهن این افراد ناگزیر است با سرعت زیاد انبوه درهمی از وقایع، وضعیت‌ها و راه‌حل‌ها را (نوعا در ارتباط با مسائل تکنیکی فناوری اطلاعات) پردازش کند و به تصمیم‌گیری بپردازد. به همین دلیل در میان این قشر از متخصصان، افراد حساس، عصبی، پرتوقع و پرخاشگر کم نیستند. تجربه نشان داده است که تعامل موفق با این افراد فقط به صبر و شکیبایی نیاز ندارد، بلکه بهره‌مندی از سطحی از دانش علمی و فنی نیز ضروری است تا CIO توانایی بالقوه رویارویی با چالش‌های برخاسته از سوی این متخصصان را داشته باشد.

یک مدیر فناوری اطلاعات با اندوخته علمی و تجربی اندک، قادر به مهار متخصصان IT شاغل در سازمان نیست. متخصصانIT اگر بخواهند، برای فرار از مسوولیت‌های خود به اندازه کافی باهوش هستند. بنابراین به محض اینکه احساس شود مدیرIT یک سازمان دانش و تسلط اندکی بر مسائل فنی دارد، انواع کارشکنی‌ها، کم کاری‌ها و حتی خرابکاری‌ها ( مانند هک و مشکلات امنیتی) سازمان را تهدید می‌کند. همین نکته هنگام استخدام و پرورش نیروی انسانی متخصص نیز اهمیت دارد. به تجربه ثابت شده که وقتی یک متخصص‌IT هنگام استخدام با یک مدیر باهوش و کاردان روبرو می‌شود، برای انجام وظایف و مسوولیت‌های خود مصمم‌تر می‌شود و بهره‌وری بهتری از خود نشان می‌دهد.

4- آگاهی از گزینه‌های فناوری
یکی از مشکلا‌ت عمومی مدیران فناوری اطلاعات در سازمان‌های مختلف عدم اشراف به گزینه‌های مختلف فناوری اطلاعات در یک زمینه خاص است. گاهی اوقات دیده می‌شود که یک مدیرIT هنگام انتخاب یک راه‌حل (Solution) و پیاده سازی آن در سازمان، دید کوته بینانه‌ای نسبت به تنوع گزینه‌های پیش رو دارد. تعصب نسبت به نوع خاصی از محصولات و یا فناوری‌ها، از بدترین و مخرب‌ترین اشکال این محدودیت نگاه هستند.

البته هیچ ایرادی ندارد که هرکدام از متخصصان فناوری اطلاعات به یک سری از فناوری‌ها و ابزارها علاقه و گرایش داشته باشند و اصولا معنای <گرایش تخصصی> همین است. ولی یک مدیر فناوری اطلاعات که تیمی از متخصصان را اداره می‌کند باید جامع نگر باشد. اینکه با پیش داوری و بدون مطالعه و بررسی گزینه‌های پیش رو ، به دلیل علا‌قه یا تعصب، هربار خودمان را به محصولات خاصی محدود کنیم و از فناوری‌ها و ابزارهای دیگر چشم بپوشیم، ریسک استفاده از فناوری اطلاعات را بالا می‌برد.

زیرا هر ابزار و سیستم خاصی ، معایب و مزایای خاص خود را دارد و این‌گونه نیست که یک گروه از سیستم‌ها را بتوان برای همه مقاصد و کاربردها به عنوان گزینه ایده‌آل در نظر گرفت. معمولا برای هر کاربردی و بسته به شرایط، یک مارک یا یک گروه از ابزارهای شناخته شده در بازار محصولات و راهکارهای IT کارایی بیشتری دارند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقش گیاه دارچین در درمان بیماریها در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقش گیاه دارچین در درمان بیماریها در pdf دارای 215 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش گیاه دارچین در درمان بیماریها در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نقش گیاه دارچین در درمان بیماریها در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نقش گیاه دارچین در درمان بیماریها در pdf :

چکیده :
سیاستهای پولی به مجموعه تدابیر و تصمیم هایی اطلاق می شود که از طریق بانک مرکزی برای کنترل حجم پول گرفته می شود تا از طریق تغییرات عرضه پول و نرخ بهره ، جریان مخارج جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه نیل به اهداف اقتصادی تسهیل گردد معمولاً سطح قیمتها، میزان اشتغال، میزان تولید واقعی، صادرات، واردات به عنوان مهمترین متغیرهای هدف در اقتصاد کلان مطرح می باشند که افزایش ، کاهش و یا ثبات آنها هدفهای مورد نظر اقتصادی، از جمله سیاستهای پولی محسوب می گردد.

در اقتصاد ایران بخش کشاورزی، در طی سه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی محور توسعه قرار گرفته است و سعی دولت بر این بوده است که جهت اعتبارات حتی المقدور به سمت بخشهای تولیدی کشارزی سوق نماید. بنابراین با توجه به اهمیت سیاست پولی بر بخشهای اقتصادی و اهمیت بخش کشاورزی در رسیدن به رشد و توسعه در این تحقیق به بررسی ارتباط سیاست پولی و ارزش افزوده بخش کشاورزی پرداخته شده است. برای برآورد رابطه بین ارزش افزوده بخش کشاورزی و حجم پول برای ایران طی دوره 81-1338 و با

استفاده از تجزیه و تحلیل خود رگرسیونی VAR غیرمقید و بردار تصحیح خطا VECM و آزمون هم گرایی یومانسون و جوسیلیوس ،‌ بدست آوردن روابط و برآورد مدل می پردازیم.
نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که در بلندمدت اعمال سیاست پولی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی اثر مثبت، معنی دار اما ناچیز داشته است و اثر خشکسالی ‌در فاصله سالهای 80-1377 منفی بوده که منطقی نیز می باشد. و نیز باعث انتقال منحنی ارزش افزوده بخش کشاورزی به پایین شده است. در کوتاه مدت سیاست پولی انبساطی اثر معنی داری بر ارزش افزوده بخش کشاورزی نگذاشته است.

با وجود نقش محدودیت بخش کشاورزی در طی سه برنامه توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بعد از انقلاب، ولی سیاستهای پولی به صورت روی کارآمد برای رسیدن به این هدف عمل نکرده است. از سوی دیگر توصیه می شود که در کوتاه مدت و میان مدت از سیاستهای انبساط پولی کمتر و با احتیاط استفاده شود. زیرا این سیاست در کوتاه مدت بر تولید و ارزش افزوده بخش کشاورزی اثر معنی دار و قابل توجهی نگذاشته است.

فصل اول
ضرورت تحقیق

(1-1) مقدمه
سیاستهای پولی بخشی از سیاستهای اقتصادی کشور را تشکیل می دهد که از طریق آن ؟؟ پولی کشور تلاش می کنند در چارچوبی هماهنگ با سایر سیاستهای اقتصادی عرضه پول را به نحوی کنترل کنند که متناسب با اهداف کشور باشد. متابات پولی هر کشور می توانند با استفاده از ابزار سیاست پولی، کنترل جریان نقدینگی جامعه را بدست گیرند و با هدایت صحیح آن به سمت سرمایه گذاری در بخشهای مولد بر رشد و توسعه اقتصادی تأثیر مثبت بگذارند.

در اقتصاد ایران همانگونه که در برنامه اول و دوم و سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ذکر شده است، بخش کشاورزی محور توسعه قرار گرفته است و سعی دولت بر این بوده است که جهت اعتبارات حتی المقدور به طرف بخشهای تولیدی کشاورزی سوق پیدا نماید. بدین منظور در قوانین برنامه ، افزایش سهم تسهیلات بانکی ارزان و ایجاد و تقویت مؤسسات مالی و اعتباری غیر دولتی در بخش کشاورزی پیش بینی شده است و بدین منظور نرخ سود تسهیلات اعطایی به بخش کشاورزی همواره کمتر از بخشهای دیگر اقتصاد بوده و همچنین دولت موظف است که حداقل 25 درصد از تسهیلات کلیه بانکهای کشور را به طرحهای بخش آب و کشاورزی اختصاص دهد.

بنابراین با توجه به اهمیت شناخت تأثیر سیاستهای پولی و اعتباری بر بخشهای اقتصادی و با توجه به اهمیت بخش کشاورزی در رسیدن به رشد و توسعه اقتصادی، در این تحقیق سعی شده است تا به بررسی اثر این سیاست بر بخش کشاورزی پرداخته شود.
در فصل اول این پژوهش اهمیت و ضرورت تحقیق کشاورزی و اعمال سیاستهای پولی در این بخش را مورد بررسی قرار می دهیم و سپس فرضیات تحقیق را مطرح می کنیم و روش تحقیق را نیز مشخص می کنیم.

در فصل دوم ، تعریف سیاست پولی و اهداف سیاستهای اقتصادی کلان را به طر خلاصه شرح داده و سپس پول و سیاستهای پولی از نظر مکاتب اقتصادی را بیان می کنیم و در انتها نگاهی اجمالی بر ابزارهای سیاست پولی می اندازیم. در فصل سوم به عملکرد ابزارهای سیاست پولی ، عرضه پول و متغیرهای تشکیل دهنده آن برای اقتصاد ایران، عملکرد سیاستهای پولی و اعتباری در بخشهای تولیدی در هر یک از سه برنامه توسعه می پردازیم و در انتها نیز مروری بر روند ارزش افزوده بخش کشاورزی و زیربخشهای تشکیل دهنده آن در فاصله سالهای 81-1338 خواهیم داشت.

در فصل چهارم مروری بر مطالعات انجام شده در خصوص اثر سیاستهای پولی بر متغیرهای حقیقی انجام می دهیم و در نهایت در فصل پنجم با تشریح روش تجزیه و تحلیل داده ها، اقدام به برآورد مدل و تعیین روابط کوتاه مدت و بلند مدت کرده و پس از نتایج حاصله از برآورد مدل را مطرح و پیشنهاداتی در خصوص بهبود اثرگذاری سیاستهای پولی بر بخش کشاورزی آورده می شود.

(1-2) اهمیت موضوع
بخش کشاورزی در اقتصاد ایران از اهمیت و جایگاه ویژه ای برخوردار است. تأمین 25 درصد از تولید ناخالص داخلی، 23 درصد از اشتغال کشور ، 33 درصد از صادرات غیرنفتی و 80 درصد از نیاز غذایی کشور از ویژگیهای منحصر به فرد این بخش است که آنرا از سایر بخشهای اقتصادی متمایز می سازد. ] صادقی، 1378[
این بخش به رغم اعمال چندین دهه سیاست صنعتی و تقویت سایر بخشهای اقتصادی و حتی اجرایی سیاستهای توسعه بخش ، همچنان با قدرت به حیات خود ادامه داده و در شرایط نامطلوب نیز شکوفایی و ظرفیتهای نوینی را عرضه کرده است. در این چارچوب است که در قوانین توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، از بخش کشاورزی به عنوان بخش استراتژیک و حیاتی یاد شده است.

از طرف دیگر پس از پیروزی انقلاب اسلامی یکی از اهداف عمده دولت، نیل به خودکفایی در تولید محصولات اساسی کشاورزی بوده است. از این رو سعی شده است تا با سیاستها و ابزارهای مختلف موانع موجود در راه رسیدن به هدف فوق و توسعه بخش کشاورزی بر طرف گردد. سیاست پولی از جمله این ابزارها است که می تواند روند توسعه این بخش را متأثر سازد. همچنین به دلیل وابستگی زیاد کشور به درآمدهای نفتی و نوسانات قیمت نفت، در برخی سالها عرضه پول (به عنوان یکی از ابزارهای پولی) دچار نوسان می شود که باعث تغییراتی در متغیرهای اقتصادی شده است.

با توجه به مطالب فوق باید گفت که اگر هدف رشد و توسعه بخش کشاورزی مورد نظر باشد، لازم است بدانیم سیاست پولی چگونه بخش کشاورزی را تحت تأثیر قرار می دهد و این اثرات در کوتاه مدت و بلندمدت به چه نحو بوده است.
(1-3) اهداف تحقیق:

هدف پژوهش این است که تأثیر سیاستهای پولی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی (متغیر واقعی) را طی سالهای (81-1338) با در نظر گرفتن اثرات خشکسالی و کمبود بارش و برف و نزولات جوی طی سالهای 80-1377، تعیین و تبیین نماید. به عبارت دیگر هدف آن است که کارایی و اثر و شدت اثر سیاستهای پولی بر ارزش افزوده بخش کشاورزی در کوتاه مدت و بلند مدت مورد بررسی قرار گیرد.

(1-4) فرضیات تحقیق
با توجه به اهمیت موضوع که در قسمتهای بدان اشاره شد،‌ مهمترین اهداف تحقیق به شرح ذیل معرفی می گردد:
الف )‌فرضیه بلند مدت
سیاست پولی در دراز مدت بر ارزش افزوده بخش کشاورزی تأثیر معنی دار، مثبت ولی ناچیز دارد.
ب ) فرضیه کوتاه مدت
سیاست پولی بر ارزش افزوده بخش در کوتاه مدت تأثیر معنی داری ندارد.
(1-5) روش تحقیق

در این پژوهش برای پذیرش یا رد فرضیه فوق الذکر یا به عبارت دیگر تعیین رابطه متغیر سیاستهای پولی و ارزش افزوده بخش کشاورزی در کوتاه مدت و بلندمدت از روش تجزیه و تحلیل خودرگرسیونی VAR غیرمفید و بردار تصحیح خطا VECM و آزمون همگرایی یومانسون و حوسیلیوس برای بدست آوردن روابط و برآورد مدل استفاده کرده ایم. از سوی دیگر برای تکانه های موجود در روند ارزش افزوده بخش کشاورزی از متغیر مجازی بهره گرفته ایم تا خطاهای موجود در مدل به دلیل چنین تکانه هایی برطرف گردد و مدل از صحت بیشتری برخوردار باشد.
آمار و اطلاعات

آمار مورد نیاز این تحقیق شامل داده های سری زمانی در خصوص حجم پول یا M1 (میلیارد ریال) و ارزش افزوده بخش کشاورزی به قیمت ثابت سال 76 (میلیارد ریال) برای دوره زمانی 81-1338 می باشد که با مراجعه به گزارشات اقتصادی و تراز نامه بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران و نماگرهای اقتصادی اداره بررسی های اقتصادی بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران (سالهای مختلف) جمع آوری می گردد.

فصل دوم
مبانی نظری سیاستهای پولی، تولید و مکانیزم
اثرگذاری سیاستهای پولی بر سطح تولید و اشتغال

 

مقدمه
در این فصل در بخش اول تعریف سیاست بدلی و اهداف سیاستهای اقتصادی کلان را به طور خلاصه شرح می دهیم و آنگاه در بخش دوم این فصل اهداف سیاستهای پولی مورد توجه قرار می گیرد و سپس اهداف اشتغال کامل و رشد اقتصادی به عنوان بعضی از اهداف مهم سیاستهای پولی مورد تأکید و وتوجه قرار می‌گیرد.
در بخش سوم این فصل، نقش پول و سیاست پولی از نظر مکاتب اقتصادی مختلف بیان می گردد. در این راستا نظرات مکاتب کلایک، نئوکلاسیک،‌کیفری پول گرایان، کلاسیکهای جدید و کینزین های جدید در ربابطه با تأثیر حجم پول بر متغیرهای اقتصادی مطرح می گردد و در انتهای این بخش چکیده دیدگاه مکاتب مختلف اقتصادی در مورد اثر سیاستهای پولی به تولید بیان می گردد.

در بخش چهارم نگاهی اجمالی بر ابزرارهای سیاست پولی می اندازیم.
(2-1) تعریف سیاست پولی
به منظور نیل به اهداف اقتصادی،‌کشورها با توجه به موقعیت های خاص اقتصادی سیاسی و اجتماعی و نیز بینش عقیدتی خود اقدام به اتخاذ برنامه های خاصی در چارچوب سیاست های اقتصادی می‌کنند. در ان ارتباط دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی، افزایش سطح اشتغال، کنترل تورم، تعادل در موازنه پرداختها اهداف نهایی به شمار می روند. ابزراهای دوگانه سیاست های مالی و پولی، اهرم هایی هستند که دولت‌ها برای دستیابی به اهداف نهایی اقتصادی می توانند مورد استفاده قرار دهند. مکانیزم تأثیرگذاری این ابزارها یا از طریق تأثیر مستقیم بر اهداف نهایی است و یا آنکه از طریق اهداف میانی اثرات خود را به اقتصاد متنقل می کنند.

به طور کلی سیاست پولی بخشی از سیاست های اقتصادی کشور را تشکیل می دهد که از طریق آن مقامات پولی کشور تلاش می کنند در چارچوبی هماهنگ با سایر سیاستهای اقتصادی، عرضه پول را بنحوی کنترل کنند که متناسب با اهداف کشور باشد.

بدین ترتیب سیاست پولی بعنوان یکی از انواع سیاستهای اقتصادی عبارت است از:
استفاده از ابزارهای پولی معین در جهت رسیدن به هدفهای مشخص و به عبارت دقیق تر، سیاستهای پولی به مجموعه تدبیرها و تصمیم هایی اطلاق می شود که از طریق بانک مرکزی برای کنترل حجم پول و اعتبار گرفته می شود تا از طریق تغییرات عرضه پول و نرخ بهره جریان مخارج جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و در نتیجه نیل به اهداف اقتصادی تسهیل شود.
(2-2) اهداف سیاستهای اقتصاد کلان

اشتغال کامل، ثبات قیمتها، تعادل خارجی و نرخ مناسب رشد اقتصادی مفاهیم اقتصادی می باشند که از قبل با آنها آشنا هستیم. اینها عموماً به عنوان هدفهای سیاست اقتصادی کلان پذیرفته شده هستند. چون با حرتک در جهت دستیابی به این هدفهاست که به نظر می رسد رفاه اقتصادی در سطح ملی افزایش می یابد.
یکی از مشکلات این است که اغلب نمی توان به طور همزمان به تمامی این هدفها دست یافت، حرکت در جهت نیل به یک هدف،‌غالباً به دور شدن از دیگری منجر می شود. یعنی مسئله آب کردن یا به تعبیر دیگر یکی را فدای دیگری کردن بین برخی از هدفها مطرح می باشد. اکنون با توجه به هدف پژوهش نگاهی اجمالی به اهداف سیاستهای پولی و بویژه هدف اشتغال می کنیم.

(2-3) اهداف سیاستهای پولی
وقتی که صحبت از اهداف سیاستهای پولی می شود، عموماً به شش هدف اصلی اشاره می گردد.
این اهداف عبارتند از:
1 اشتغال کامل
2 رشد اقتصادی
3 ثبات قیمتها
4 ثبات نرخ بهره
5 ثبات در بازارهای مالی
6 ثبات در بازار ارز

در این بخش به دور از هرگونه تعریف و توضیح اضافی تنها به تشریح هدف اشتغال کامل و رشد اقتصادی می پردازیم، زیرا در ارتباط مستقیم و نزدیک باهم می باشند.
(2-3-1) هدف اشتغال کامل
سطح اشتغال کامل از جمله مهمترین اهاف کلیه ملل می باشد، زیرا:
الف) وقتی که سطح اشتغال کامل باشد نه تنها در اقتصاد نیروهای کار عاطل و بیکاری وجود ندارد، بلکه از منابع آن نیز بهتر استفاده می گردد (کارخانه های بسته و ابزارهای بلااستفاده وجود ندارد) و بنابراین GNP نیز افزایش می یابد.

ب) نرخ بیکاری بالا منجربه بدبختی زیادی برای انسانها شده، خانواده ها مجبور می شود تن به مشکلات مالی بدهند.
اگرچه اشتغال کامل بسیار مطلوب است، اما آن چگونه تحقق می یابد و چقدر باید باشد؟ اصلاً در چه نقطه‌ای می توان گفت که اقتصاد در شرایط اشتغال کامل است؟
ابتدا چنین به نظر می رسد که منظور از اشتغال کامل وضعیتی است که کارگر بدون شغل وجود نداشته باشد، به این معنی که نرخ بیکاری صفر باشد اما این تعریف بعضی از بیکاریها، نظیر بیکاری اصطکاکی (برخوردی) که حتی درشرایط اشتغال کامل نیز وجود دارد نادیده می گیرد.

به عنوان مثال کسی که می خواهد کار بهتری داشته باشد، مجبور است برای مدتی که در جستجوی کار جدید می باشد، کارش را رها کند. ملاحظه می شود در چنین شرایطی علی رغم اینکه شغل وجود دارد، بیکاری نیز وجود دارد. این نوع بیکاری را اصطکاکی (برخوردی) می گویند.
بنابراین منظور از اشتغال کامل این نیست که نرخ بیکرای صفر باشد، بلکه اشتغال کامل وضعیتی است که در آن عرضه و تقاضای کار باهم برابر باشند. اقتصاددانان نرخ بیکاری در شرایط اشتغال کامل را نرخ بیکاری طبیعی می گویند.

اما سئوالی که مطرح می شود این است که چه نرخ بیکاری با اشتغال کامل سازگار می باشد؟ به بیان دیگر مقامات پولی برای دستیابی به اشتغال کامل چه نرخ بیکاری را می بایستی هدف گری نمایند؟ روشن است که نرخ بیکاری طبیعی ثابت نبوده و از دوره ای به دوره دیگر متفاوت است به عنوان مثال در سالهای دهه 60 اقتصاددانان یک نرخ بیکاری 4 درصد را به عنوان هدف در نظر می گرفتند، در حقیقت در این دوره نرخ بیکاری 4 درصد را، نرخ بیکاری طبیعی تلقی شده و اقتصاد در شرایط اشتغال کامل بوده. امروزه نرخ بیکاری طبیعی را حول و حوض 6 درصد تخمین می‌زنند، اما حتی این برآورد نیز با نااطمینانی همراه بوده و مورد توافق اقتصاددانان نمی باشد. در هر حال، اگر چه نرخ بیکاری طبیعی از کشوری به کشور دیگر متفاوت بوده و با گذشت زمان به لحاظ به وجود آمدن فرصتهای شغلی جدید، نرخ آن افزایش می یابد، دولتها می بایستی در جستجوی اعمال سیاستهای برای کاهش آن باشند.
(2-3-2-) هدف رشد اقتصادی

رشد اقتصادی و اشتغال از جمله اهدافی هستند که به یکدیگر وابستگی نزدیکی دارند. اصولاً مدیران و سرمایه گذاران زمانی اقدام به سرمایه گذاری در وسایل و ابزار به منظور افزایش بهره وری و رشد اقتصادی می کنند که نرخ بیکاری پایین باشد.
به تغییر دیگر اگر نرخ بیکاری بالا باشد و کارخاغنه ها بیکار باشند، انگیزه ای برای مدیران و صاحبان برای سرمایه گذاری جدید و احداث کارخانه جدید وجود نخواهد داشت. به هر حال، اگرچه این دو هدف ه یکدیگر وابسته اند، اما می توان آنچنان سیاستگذاری نمود که مؤسسات مستقیماً تشویق به سرمایه گذاری شده و رشد اقتصادی را بالا ببرند و یا آنکه مردم برای تأمین وجوه بیشتر برای تأمین مالی مؤسسات تشویق به پس‌انداز گردند.

بعنوان مثال، از طریق کاهش مالیات و انگیزه های مالیاتی می توان سرمایه گذاران را تشویق به سرمایه‌گذاری در ابزار و وسایل و کارخانه ها نمود و نیز پس انداز بیشتر کرد. البته این در حقیقت همان سیاست اقتصادی عرضه است که توسط عده ای از اقتصاددانان توصیه می شود.
(2-4) نقش پول از دیدگاه مکاتب اقتصادی
(2-4-1) مکتب کلاسیک

مکتب کلاسیک همزمان با انتشار کتاب پژوهشی درباره ماهیت و علل ثروت ملل، نوشته آدام اسمیت پایه‌گذار این مکتب و بنیانگذار علم اقتصاد درسال 1776 میلادی در انگلستان بنیان نهاده شد. مسئله اساسی و مهم در اقتصاد کلاسیک، رشد اقتصادی در بلندمدت است. اقتصاددانان کلاسیک با استفاده از روش «اقتصاد کلان» مسئله رشد اقتصادی را مورد بررسی قرار دارند و در تحلیل ود بر نقش عرضه کل تولید اهمیت دادند.

اسمیت عقیده داشت که گردش طبیعی اقتصاد در «سیستم آزادی طبیعی» از طریق «دست نامرئی» طوری عمل می کند که همواره منافع عمومی جامعه حاصل شود و رفاه کلی بوجود آید. و «دست نامرئی» در اجتماعی به کار خود ادامه می دهد که از شرایط رقابت کامل برخوردار باشد. این طرز تفکر در واقع از نظریه توسعه و رشد اقتصادی اسمیت سرچشمه می گیرد. در این نظریه، بطور کلی فرض بر آن است که تقاضای کلی تولید هرگز کاهش نخواهد یافت، چون اگر قسمتی از درآمد ملی پس انداز شود، این پس‌انداز خود به خود به سرمایه گذاری تبدیل خواهد شد.
در اینجا اسمیت فرض می کند که پس انداز کنندگان و سرمایه گذاران یک گروه واحد هستند و به خاطر یک عامل مشترک یعنی سود، پس انداز و سرمایه گذاری می کنند. در این شرایط، پول فقط «وسیله مبادله» است.

براساس نظریه ژان باتیست سه سرمایه داری همیشه در بلندمدت در تعادل اقتصادی اشتغال کامل قرار خواهد گرفت. این استدلال از نظر سه کاملاً منطقی است زیرا او پس انداز کنندگان و سرمایه‌داران بنابراین به فرض آنکه زمین، سرمایه و شیوه فنی تولید ثابت باشد، تولید تابع اشتغال نیروی انسانی است و در شرایط رقابت کامل و انعطاف پذیری دستمزد پولی، بازار نیروی انسانی در اشتغال کامل قرار خواهد گرفت.

از آنجا که براساس فرض قانون سه، آینده اقتصاد روشن است، تقاضای نقدینگی پول وجود ندارد و دومین وظیفه پول بعد از واحد شمارش، وسیله مبادله می باشد و به فرض آنکه قیمت، انعطاف پذیر باشد تقاضای کل تولید همیشه به اندازه عرضه کل تولید در حالت اشتغال کامل خواهد بود، بعبارت دیگر عرضه است که تقاضای خود را بوجود می آورد. تعادل بین عرضه و تقاضا در اشتغال کامل به شرط وجود انعطاف‌پذیری دستمزد پولی و قیمت،‌ پایدار خواهد بود.
از نظر ژان باتیست سه بین بازار کالا و بازار پول، ارتباط خاصی برقرار می باشد. عرضه پول با تقاضای کالا متجانس بوده و همچنین تقاضای پول با عرضه کالا متجانس می شود. بنابراین، پول فقط نقش «وسیله مبادله» را بازی می کند و خود به خود دارای قدرت تاثیر و فعالیت نیست.

در تجزیه و تحلیل کلاسیک ها «نظریه مقداری پول» بعنوان «نظریه قیمت» تلقی می شود. اقتصاددانان کلاسیک معتقدند که پول در تعادل بلندمدت خنثی و بی اثر است و در صورت وجود قابلیت انعطاف در قیمتها (و از جمله نرخ دستمزد پولی و نرخ بهره)، در رقابت کامل سیستم اقتصادی به طور خودبه خود در جهت حصول به تعادل اشتغال کامل حرکت می کند.
(2-4-2) مکتب نئوکلاسیک

بعد از انتشار کتاب اصول اقتصاد سیاسی جان استورات میل در سال 1848 میلادی، تجزیه و تحلیل اقتصادی برای مدت بیست سال رونقی نداشت تا اینکه در سال 1871 میلادی ویلیم استنلی جونز کتابی تحت عنوان نظریه اقتصاد سیاسی منتشر کرد. هدف او از انتشار این کتاب تجدیدنظر در اصول اقتصادی مکتب کلاسیک با استفاده از مفهوم «مطلوبیت نهایی» و ریاضیات مربوط به آن بود. در همان زمان، اقتصاددانان دیگری به نام منگر در اتریش بر همان اساس علم اقتصاد را مورد بررسی قرار داد.
والراس در سال 1874 در سوئیس افکار علمی جونز و منگر را به محافل اقتصادی آن کشور معرفی کرد. این سه دانشمند بنیانگذار مکتب نئوکلاسیک هستند. عقاید این سه دانشمند را بعداً‌ آلفرد مارشال،‌ فریدریش وان وایزر، باورک، کلارک و پارتواشاعه و گسترش دادند.

مارشال با انتشار اصول علم اقتصاد در سال 1890 میلادی به عنوان برجسته ترین عضو مکتب نئوکلاسیک توانست «اصول نهائی گرایان» را جانشین اندیشه های کلاسیک نماید. مارشال قسمت عمده تحلیل خود را به «اقتصاد خرد» اختصاص داد و توجه زیادی به مباحث اقتصاد کلان نداشت. نظام اقتصادی در زمان مارشال و حتی پیش از آن از نظر عملکرد کلان ـ اقتصادی دارای دو خصیصه مهم بوده است.

اول براساس نظریه نئوکلاسیک ها و همچنین کلاسیک ها نظام سرمایه داری در صورت عدم دخالت دولت در امور اقتصادی و در شرایط معین در تعادل قرار می گیرد. تعادل براساس برابری بین عرضه کل و تقاضای کل تولید ایجاد می شود و این برابری همراه با اشتغال کامل خواهد بود.
در اقتصاد کلان مارشال با قبول «قانون سه» به تجزیه و تحلیل ‌«نظریه سطح عمومی قیمت» پرداخت. به عبارت دیگر، هرگاه اقتصاد در شرایط «قانون سه» در اشتغال کامل قرار گیرد و سرعت گردش پول نیز ثابت باشد، سطح قیمت ها بستگی به حجم پول دارد. اگر عرضه پول ثابت بماند، قیمتها نیز ثابت است، ولی با افزایش و کاهش عرضه پول، قیمتها افزایش و یا کاهش خواهند یافت.

مارشال با اعتقاد به اینکه تنها انگیزه مردم برای نگهداری پول «انگیزه معاملاتی» است. فرمول M=KPT را برای نظریه سطح عمومی قیمت معرفی کرد که در آن، ‌K برای معکوس با سرعت گردش درآمدی پول (V) ارتباط دارد. M حجم عرضه پول در زمان معین و P سطح متوسط و متعادل قیمتهاست مشروط بر آنکه حجم تولید و خدمات (T) معلوم بادش و ثابت بماند. به فرض آنکهT در حد اشتغال کامل باشد و K نیز ثابت بماند،‌P با M متناسب است و با تغییر P,M نیز به همان نسبت و در همان جهت تغییر خواهد کرد.

در اقتصاد پولی نئوکلاسیک، پول علاوه بر اینکه «واحد شمارش» محسوب می شود، یک وظیفه دیگر نیز دارد و آن «وسیله مبادله» است. از این لحاظ، بازار پول «نظریه قیمت» را بیان می کند. از طرف دیگر، از آنجا که مردم درآمد خود را تدریجاً خرج می کنند و «انگیزه نقدینگی» پول وجود ندارد، تعادل در بازار کالا بیان‌کننده تعادل در بازار پول نیز می باشد. «نظریه مقداری پول» که به صورت MV=PQ نشان داده می شود را در نظر می گیریم که در آن M عرضه پول، V سرعت گردش پول، P سطح قیمتها و Q سطح تولید است.

در طرف چپ این معادله مقدار تولید (محصول کل) در حد اشتغال کامل معلوم است و از آنجا که طبق «قانون سه» عرضه تقاضای خود را بوجود می آورد، با ثابت بودنV حاصلضربMV چیزی جزء ارزش تقاضای کل تولید نیست و اگر قرار باشد که در تعادل مقدار تقاضای کل برابر با مقدار عرضه کل گردد، در طرف راست معادله،‌P (سطح قیمتها) باید در حدی تعیین شود که حاصلضرب PQ‌ (ارزش پولی عرضه کل تولید) همواره معادل با MV (ارزش تقاضای کل تولید) شود.

بنابراین، سطح قیمتها طوری تعیین می شود که مقدار تولید در اشتغال کامل ثابت بماند و بازار پول و بازار کالا یک بازار است و کلاً ‌نظریه تعیین سطح قیمت است.
(2-4-3) مکتب کینزین
کینز زمانی در صحنه اقتصادی جهان ظهور کرد که نظام سرمایه داری در برخورد با یک دوران بحران، نومیدی و نگرانی روبه نابودی می رفت. این دوران با بحران شدید اقتصادی سال 1930 میلادی شروع و تا پس از جنگ جهانی دوم پایان یافت.

مشکل بیکاری در انگلستان و بحران شدید اقتصادی در آمریکا و دیگر کشورهای صنعتی جهان، مسئله و مشکلات عظیم اقتصادی برای نظام سرمایه داری بوجود آورد. تحت این شرایط کینز درصدد برآمد که به کشف علل بیکاری و بحران اقتصادی بپردازد و نظریه های جدیدی برای عملکرد کلان ـ اقتصادی نظام سرمایه داری طرح نماید.
تحلیل کلان ـ اقتصادی کلاسیک و نئوکلاسیک از اقتصاد سرمایه داری مربوط به یک وضعیت تعادلی می‌گردد و آن وضعیت تعادل اشتغال کامل ست. کینز معتقد است که تحلی بمزبور تحلیل خاصی از اشتغال است و جنبه عمومی ندارد. در مقابل، کینز تحلیل کتاب خود را با عنوان نظریه عمومی اشتغال شروع می‌کند، بدین معنی که نظام اقتصادی سرمایه داری در شرایط معین ممکن است در یکی از سه حالات تعادل (تعادل، ‌پایین تر از اشتغال کامل و بالاتر از اشتغال کامل) قرار گیرد. به این دلیل تحلیل کینز از اشتغال، تحلیلی «عمومی» از این مسئله است.

برخلاف نئوکلاسیک ها که معتقدند نرخ بهره در بازار پس انداز و سرمایه گذاری تعیین می شود، در اقتصاد کینزی، نرخ بهره مکانیسم متعادل کننده پس انداز و سرمایه گذاری نیست، بلکه درآمد ملی است که این وظیفه اقتصادی را انجام می دهد. به عبارت دیگر بازار پس انداز و سرمایه گذرای نظریه تعیین تولید یا درآمد ملی است. کینز معتقد است که بازار پول، نرخ بهره را تعیین می کند. در این بازار تقاضا برای پول تحت تأثیر سه انگیزه شکل می گیرد:

1 انگیزه معاملاتی پول (L1) تابع مستقیم درآمد ملی است و به شکل L1=f(Y) f > 0 بیان می شود.
2 انگیزه احتیاطی پول حجم پولی است که افراد بصورت پول برای عدم اطمینان به آینده نگهداری می‌کنند.
3 انگیزه نقدینگی پول (L2) تابع غیرمستقیم نرخ بهره است و به صورت L2= f(i) f < 0 بیان می‌شود.

در این تابع، با کاهش نرخ بهره مقدار L2 بالا رفته و بالعکس با افزایش نرخ بهره مقدار L2 کاهش می یابد. برای توجیه ارتباط منفی بین نرخ بهره و مقدار L2 فرض می کنیم که علاوه بر پول مردم می توانند دارایی‌های خود را بصورت اوراق قرضه نیز نگهداری نمایند پول غیرفعالی به معنی صرفنظر از بهره‌ای است که ممکن است از طریق نگهدرای اوراق قرضه حاصل شود از طرف دیگر، نگهدرای اوراق قرضه به دلیل بهره ای که به آن تعلق می گیرد سودآور است.

عامل دیگری که کینز برای ارتباط معکوس بین تقاضای نقدینگی پول و نرخ بهره ارائه می کند مربوط به قیمت اوراق قرضه می شود. هنگامی که نرخ بهره افزایش می یابد، بدان معنی است که قیمت اوراق قرضه کاهش یافته است و نتیجتاً بورس بازان در بازار بورس ترغیب می شوند که اوراق قرضه خریداری نمایند.
کینز نقش پول را علاوه بر اینکه مانند اقتصاددانان نئوکلاسیک وسیله ای برای تسهیل مبادلات می دانست، لیکن برخلاف نقطه نظر آنها، نقش پول را به عنوان ذخیره ارزش نیز مورد تأکید قرار می داد.

کینز معتقد است حجم پول می تواند در شرایط معینی بر متغیرهای واقعی و از جمله حجم تولید و سطح اشتغال تاثیر بگذارد، بدین دلیل کینز اجرای سیاست پولی را مطرح کرد. هدف سیاست پولی آن است که بوسیله حربه های معین در زمان رکورد، سطح تولید از طریق افزایش مخارج بمنظور ایجاد تعادل اشتغال کامل بالا رود و در زمان تورم سطح مخارج کاهش یابد.
در مدل کینز، اجرای سیاست پولی و تغییر در مقدار پول از یک کانال غیرمستقیم بر روی تقاضای مؤثر تأثیر می گذارد. تغییر در مقدار پول بر روی نرخ بهره تأثیر می گذارد و نرخ بهره، میزان سرمایه گذاری و اندازه ضریب تکاثری را تغییر می دهد. کینز تئوری رجحان نقدینگی را مطرح کرد و این امکان را بوجود آورد که سرعت گردش پول بدلیل افزایش تقاضا برای پول تغییر کند. در این صورت اثر تغییر M ممکن است توسط تغییر V در جهت خلاف تغییر M خنثی شود. بنابراین با در نظر گرفتن معادله MV=PY واضح است که تغییر در حجم پول سبب تغییر در V ، P یا Y می‌گردد و تضمینی برای خنثی بودن پول وجود ندارد.

در مدل کلاسیک تغییرات پولی روی بخش حقیقی تأثیری ندارد و پول خنثی است. چون مقدار تولید واقعی قبلاً توسط بازار رقابتی نیروی کار و قانون «سه» تعیین می شود، بنابراین هر تغییری در مقدار پول تنها روی سطح عمومی قیمتها تأثیر می‌گذارند. کینز، قانون سه و مدل بازار نیروی کار کلاسیک ها را رد کرد و کینز معتقد بود که تولید واقعی در سطح اشتغال کامل تعیین نمی شود و اگر منحنی عرضه کل کاملاً‌ با کشش باشد، افزایش در مقدار پول سبب تغییر در تقاضای مؤثر می شود و تولید و اشتغال افزایش می یابد و افزایش در حجم پول تا زمانیکه سطح اشتغال کامل حاصل شود، تأُثیری روی سطح قیمت ها ندارد. در هر حال، با در نظر گرفتن جریان عاد وقایع، افزایش در تقاضای مؤثر، تا حدودی باعث افزایش اشتغال و تا حدودی سبب افزایش سطح عمومی قیمت ها می گردد.

زمانیکه تولید در حالت اشتغال کامل صورت گیرد، کینز تئوری کلاسیک ها را می پذیرد و معتقد است حجم پول سبب تورم واقعی می گردد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آموزش و پرورش در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آموزش و پرورش در pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آموزش و پرورش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آموزش و پرورش در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آموزش و پرورش در pdf :

آموزش و پرورش

فهرست منابع :
1ـ عسکریان، مصطفی، «جامعه شناسی آموزش و پرورش».
2ـ مقدم، بدری، «کاربرد روانشناسی آموزشگاه».
3ـ خمارلو (میرهادی)، توران، «جستجو در راهها و روش‌های تربیت».
4ـ شریعتمداری، علی، «اصول تعلیم و تربیت».
5ـ راوندی، مرتضی، «سیر فرهنگ و تاریخ تعلیم و تربیت در ایران و اروپا».

از آموزش و پرورش تعاریف زیادی به عمل آمده است. عده ای آن را عمل بار آوردن کودک یا جوان می‌دانند که وسیله قرار می‌گیرد تا جمیع استعدادهای روانی و جسمانی تحت تعلیم گسترش یابد.

گروهی معتقدند آموزش و پرورش عملی است که به وسیله بزرگسالان روی خردسالان انجام می‌شود و به عبارت دیگر عملی است که نسل متقدم بر روی نسل متأخر انجام می‌دهد.
دسته‌ای آموزش و پرورش را کنش‌های تأثیراتی می‌دانند که در متعلم اعمال می‌شوند تا بدان وسیله در او شناخت‌ها، عادات، ارزش‌ها، روش زندگی و … بوجود آمده و به او اجازه می دهد که از خود فعالیتهای نهادی را که شخصاً قادر به تحقق آنها نبوده است، بروز دهد.

بنابر تعاریف فوق می‌توان گفت که آموزش و پرورش عملی است به منظور تربیت و تکامل روان و جسم، احساسات و عواطف یک فرد، که یک جامعه یا یک گروه اجتماعی سعی دارد بوسیله آن قدرتی را که از طریق یادگیری‌هایش بدست آورد، جهت ادامه حیات فردی و جمعی به اعضای جوان انتقال دهد. این چنین تربیتی لازم است تا موجب شود که فرد با استفاده بهتر از منابع موجود در یک جامعه و تفهیم ارزش‌های واقعی آن به سوی زندگی بهتر در آن جامعه جهت خود و دیگر افراد جامعه سوق داده شود. از این روست که هدف تعلیمات رسمی در یک اجتماع باید ضمن شناخت و شکوفایی استعدادها به حقیقت آنچه که می‌تواند ایده‌آل باشد و آنچه که باید مورد استفاده قرار گیرد، بپردازد.

کوشش‌های تربیتی باید دارای هدفی چون فراهم نمودن تسهیلات ادامه حیات فرد در ارتباط با جمع، متناسب با مکان و زمان، تفهیم مفاهیم ارزش‌ها، پیشرفت‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باشد.

مفهوم تعلیم و تربیت در هر جامعه‌ای با نظام اجتماعی آن ارتباط داشته و هدف تربیت در هر جامعه‌ای اختصاص به آن دارد. از این روست که در جوامع مختلف می‌تواند در مفهوم انتقال دانستنی‌ها، انتقال و تحلیل یادگیری‌ها، یک نیاز انسانی، وسیله حکومت حکام، وسیله منازعه برای تولید و بالاخره وسیله منازعه طبقات اجتماعی محسوب گردد.

نهاد آموزش و پرورش، در هر معنا و مفهومی که بکار ‌رود، می‌تواند وسیله لازمی باشد جهت پیشرفت هر تحول دریک جامعه و بخصوص تحولی که در شئون مختلف اجتماعی بکار رفته و سیاست زندگی جمعی را استحکام می‌بخشد.

از این روست که تعلیم و تربیت می‌تواند در قالب مفهوم یک نیاز و لازمه‌ی بقای هر جامعه‌ای قلمداد شود.
عده‌ای از مربیان وظیفه تعلیم و تربیت را انتقال سرمایه تمدنی ذکر کرده‌اند که در اینجا باید این نکته مدنظر مربیان باشد که تنها انتقال این میراث موجب ترقی و توسعه آن نمی‌شود زیرا بسیاری از افکار نظریات، آداب و رسوم و عقایدی که سال‌ها در میان مردم یک جامعه نفوذ داشته و بوسیله نسل‌ها انتقال یافته‌اند و این افکار و نظریات به همان وضع سابق باقی مانده،

بر اعمال مردم حکومت دارند. بنابراین وظیفه تعلیم و تربیت در مقابل میراث فرهنگی یا سرمایه تمدنی نه تنها انتقال آنها از نسلی به نسل دیگر است بلکه کار مهم تعلیم و تربیت یا مربی کمک به افراد در ارزش سنجی این میراث و توسعه آن‌هاست و شاید یکی از عوامل عقب ماندگی کشورهایی که در گذشته فرهنگ‌های غنی داشته‌اند همین امر بوده است که آنها فقط به انتقال میراث فرهنگی خود پرداخته‌اند و اقدامی برای ارزش سنجی و توسعه و پیشرفت آن میراث نکرده‌اند.

مدرسه مؤسسه‌ای از نهاد اجتماعی تعلیم و تربیت است که تربیت اعضای آینده اجتماع را به عهده می‌گیرد. لازمه تحقیق امر آموزش و پرورش این است که عمدتاً ارتباطی بین انسانها بوجود آورد و اجتماع که خود معجونی از ارتباطات است، دراین راه اقدام می‌کند. روابط انسانی موجود در درون مدرسه، جانبخش ارتباط اجتماعی است.

چون مدرسه در قالب ارتباطات عمدی که بوجود می‌آورد از طرق مختلف به فردی که در آینده قسمتی از مسئولیت‌های اجتماعی را به عهده خواهد گرفت، فهمیدن و تجزیه و تحلیل کردن را در کنار آموخته‌های خودکفایی جهت امرار معاش می‌آموزد. از این روست که مدرسه خود سیمایی است از اجتماع، در قالب اجتماعی کوچک برای کودکان و نوجوانان که کاملاً مشخص از سایر جوامع بشری است. بعلاوه برآورد آرمان‌های عالی آموزش و پرورش در رفع نیازهای اجتماعی را برنامه هایی منظم و قبلاً تدراک شده‌ای لازم است. نظام‌های تربیتی با اقدام براین عمل تحقق آن را در محلی به نام مدرسه یا آموزشگاه عملی می‌سازند.

مدرسه جهت سازندگی اجتماعی کوشش می‌کند در برنامه‌ریزی‌های خود، خواسته‌های اجتماعی را در مورد توجه قرار ‌دهد.
دراین مسیر با تصمیم یگانگی و یکسانی هدف بین دانش آموزان وحدت جامعه را تضمین می‌کند. جوامع متمدت امروزی با یادگیری‌های غیرمستقیم نمی‌توانند نیازهایشان را برآورده سازند، لذا وجود مدرسه الزامی شده و آن را رکنی از استمرار انسانهای اجتماعی قلمداد می‌کند. این اجتماع کوچک دانش آموختن را با ایجاد قدرت عمل اشاعه داده، حس اطاعت از قانون و مناطق را در فرد تقویت می‌نماید.

می توان اذعان نمود که اجتماعی بدون تعلیم و تربیت نمی‌تواند موجود باشد، چه آموزش و پرورش عامل اصلی و اساسی اجتماعی شدن هر فرد می‌باشد. کودک به محض ورود به مدرسه با دنیایی جدید روبرو می‌شود، او با یک رشته از مقررات لازم‌الاجرا مواجه شده و در مقابل فردی به نام معلم که مستقیماً به هدایتش پرداخته و به کمک سایر وسایل انتقال دانستنی‌ها و ایجاد انگیزش به آموختن در اجتماعی شدن کودک ایفای نقش می‌کند. این واقعیت در مدارس ابندایی بیشتر به چشم خورده و اجازه این اظهار نظر را می‌دهد که انگیزه اجباری و رایگان کردن این دوره از تعلیمات پایه‌ای عمدی و قرارگرفتن آن از سرلوحه برنامه‌های اجتماعی، همین امر است.

امروزه نقش مدرسه با هدف‌های گذشته آن که صرفاً جنبه تعلیمات به ویژه در مسیر خواندن و نوشتن داشت، بکلی عوض شده است. بدین طریق که آموزشگاه امروزی وظیفه دارد، ضمن انتقال دانستنی‌های مربوط به خواندن و نوشتن در تربیت انسانی سازنده همت گماشته و به جمعیت تحت تعلیم خود بیاموزد که ضمن کشف وجود خود، با شناخت از زندگی جمعی در شناخت وجودی دیگران نیز موفق شود. بدین طریق درست استدلال کرده و قضاوت نماید، راه ارتباط با دیگران را بیاموزد، روشن ببیند و نیک بیندیشد و به طور کلی هدف نهایی خود را با انسانی ساختن محتوای تعلیمات در راه تربیت انسان دنبال کند. چون او اشاعه گر ایدئولوژی نهادی است که باید ضمن تبعیضات درک الویت‌ها و تفهیم دموکراسی‌ با پرورش اذهان باز در تحکیم انسانیت در جوامع بشری اهتمام ورزد.

اجتماع از مدرسه به عنوان یک مؤسسه تربیتی متوقع است که ضمن ایجاد تربیت اجتماعی در دانش آموزان بتواند در پرورش افراد سازنده جهت رفع نیازهای اجتماعی نیز اهتمام ورزد. ولی باتوجه به برنامه‌ها و کیفیت محصول آن ضعف کفایت در ایفای نقش آن کاملاً مشهود می‌گردد و بدین طریق مدرسه پاسخگوی خواسته‌های اجتماعی با درصدی بالا نشده و غیرمستقیم با تربیت مستقیم اجتماعی شدن بهتر دانش آموزان را عاید نمی‌کند.

در بعضی از جوامع بخصوص در جوامع سرمایه داری بعلت وجود فواصل محدود، در میان طبقات اجتماعی مدرسه برای فرزندان متعلق به طبقات غیرمرفه که دارای کمبود‌های زبان تفهیمی و فرهنگی که ناشی از نارسایی‌های اقتصادی است، نمی‌تواند به صورت یکسان اجراء شود. بدین جهت است که برنامه‌های تربیتی با برخورد با نارسایی‌ها، عده کثیری از توده اجتماعی را پس از سالها سرگرمی بدون اندوخته لازم وارد اجتماع می‌سازد.

به این ترتیب ضمن تضعیف سازندگی آنان جهت جامعه، مدرسه که باید گسترش دهنده دموکراسی باشد، پرپرکننده گل آن می‌شود چون اگر مدرسه کودک را در جوامع سرمایه داری، اندک توشه‌ای هم بدهد مستقیماً به خدمت سرمایه‌داران گسیل می‌دارد.

محکوم کردن مدرسه به طور اعم بدور از انصاف است چون اگر آموزش و پرورش یک نهاد اجتماعی است و نظام هر اجتماعی در هدف‌های ایدئولوژی آن دخالت دارد، بدین نحو آموزشگاه مؤسسه‌ای است که ایدئولوژی دولت را اشاعه می دهد. پس مدرسه موقعی برای اجتماع است که از طریق نظام هر اجتماعی نارسایی‌های اقتصادی و نابرابری‌های موقعیت‌ها تضعیف شده و مدرسه دستگاه ایجاد هدف‌های گروه خاصی نباشد. در آن صورت مدرسه از موازین دموکراسی اجتماعی برخوردار خواهد شد.

نیروی انسانی آموزش و پرورش :
یکی از عناصر عمده آموزش و پرورش نیروی انسانی لازم است. آموزش و پرورش رسمی که زیرنظر سازمان مستقلی اشاعه می‌یابد از انسان‌هایی به نام معلم در برآوردن این هدف کمک می‌گیرد. هرچند تدریس حرفه‌ای بیش نیست ولی می‌توانیم بدون توجه به مفهوم صرف تدریس در قالب انتقال دانستنی‌ها آن را یک هنر تلقی کنیم. دارا بودن دانشی وسیع نمی‌تواند ملاک اصلی برای اشغال مقام معلمی باشد. بلکه شرط عمده احراز مقام معلمی علاوه بر آمادگی فرد برای پذیرش دانستنی‌ها این است که از شرایطی خاص برخوردار باشد.

برخورداری او از شرایطی خاص جهت ایجاد دگرگونی‌های لازم در رفتار شاگرد و تکمیل استناجات او از مفاهیم است. جهت برآوردن این هدف تربیتی لازم است در آمادگی این نیروی انسانی دقت نمود.

محتوی برنامه‌ی تربیت معلم با برخورداری از کیفیتی خاص می‌تواند معلم را در رسالتش یاری دهد. از آن جمله می‌توان گفت برنامه‌ی تربیت معلم باید :
ـ معلم را به تشریح و تفهیم مسائل مختلف قادر سازد.
ـ حس ایجاد گفت و شنود را در او تقویت کند.
ـ نحوه گوش دادن به شاگردان و حس دفاع از حقایق را با شناخت مسائل اجتماعی در او بیدار سازد.
ـ در امر آموزش و یادگیری و شناخت‌های لازم برای شاگرد به او مهارت بخشد.
ـ از اطلاعات کافی در مورد موادی که مسئول تدریس آن است او را بهره‌ور سازد.
ـ جهت شناخت قانون زندگی جمعی به او کمک نموده و در تبدیل محیط کلاس درس به جامعه کوچک او را آماده سازد.

ـ در ایجاد احساس مسئولیت به او کمک نموده و او را در مقابل شاگردان مسئول سازد.
ـ نحوه تکامل و گسترش کیفیت‌های روانی را برای او روشن سازد.
ـ برای توسعه‌ی شناخت‌های فردی هماهنگ با نیروی فرهنگی و اخلاقی او را قادر سازد.
ـ بطور کلی از مجموع برنامه‌های تربیت معلم آزاد منشی و قضاوت صحیح ایجاد شود.

براساس نکات فوق برنامه‌ی تربیت معلم با نقشی که باتوجه به محتوای برنامه و کیفیت تعلیمانی که به آن واگذار می‌شود، ارتباط دارد. ولی تنظیم و ترتیب برنامه‌های کامل برای تربیت معلم، نمی‌تواند امیدوار سازد که مربیان بهتری تربیت خواهند شد.

زیرا قبل از تنظیم برنامه‌های تربیت معلم لازم است خواسته‌ها و استعدادهای داوطلبان که همه در ایجاد علاقه شغلی آنها مؤثر است، مورد توجه قرار گیرد. بدین معنی که در گرایش‌های شغلی داوطلبان حرفه معلمی، اشکالات روانی و اجتماعی آنها سنجیده می‌شود. امروزه، حرفه‌ای که نتواند گذران زندگی را بهتر تأمین کند، از مقام اجتماعی پست‌تری برخوردار است و در ضمن ناراحتی‌های روانی برای فرد بوجود خواهد آورد. پس قبل از اینکه داوطلبان شغل معلمی برای تربیت انتخاب شوند، نخست راهنمایی شغلی برای حرفه معلمی می‌بایست بوجود آید. و سپس علاقه و انگیزش‌های شغلی داوطلبان از نظر عشق به تربیت و یاددادن سنجیده شود.

درحال حاضر معلم به علت دریافت‌های خود به عنوان حقوق در مقام مقایسه با سایر مشاغل نمی‌تواند هزینه‌های زندگی خود را کاملاً تأمین کند، از این رو اکثراً داوطلبان با کیفیت به خصوص پس از تحصیلات متوسطه به مسیرهای تحصیلی پر درآمد روی آورده‌اند.

معلم و آموزش و پرورش :
معلم و دانش آموز دورکن مهم و اساسی آموزش و پرورش هستند. معلم برای موفقیت در کار خود نه تنها باید تلاش کند تا دانش آموزان خود را بهتر بشناسد و به نیازهای آنان پی ببرد، بلکه باید خود را نیز بشناسد و از نیازها و آرزوهای خود آگاه باشد و ضمن پیدا کردن نقاط ضعف خود در صدد رفع و بهبود آنها برآید.

گاهی دیده می‌شود، که پس از دریافت مدرک تحصیلی و پایان دوره کارآموزی معلمان رابطه‌ی خود را با کتاب و مطالعه قطع می‌کنند و همان معلومات قبلی خویش را به دانش آموزان انتقال می‌دهند، با این تصور که به هدف خود رسیده‌اند. غافل از اینکه آغاز به تدریس برای آنها باید آغاز یادگیری باشد و پیوسته خود را به فراگیری مطالب تازه ملزم سازند.

معلم باید همیشه از خود و کاری که می‌کند ارزشیابی به عمل آورد. بدین منظور رابطه‌اش باید با سایر معلمان، دانش آموزان و اولیای آنها و اجتماع برقرار باشد تا به نیازهای آنها پی ببرد، هدف‌های آموزشی را با در نظر گرفتن این نیازها دنبال کند و در صورت عدم رضایت از نتایج کارخود درصدد تغییر و اصلاح نواقص برآید. معلم باید همیشه این پرسش برایش مطرح باشد که چه می‌کند؟ چرا چنین می‌کند؟ چگونه می‌تواند بهتر به هدف برسد و آیا در کارش موفق است یا خیر؟

نقش معلم در آموزش و پرورش :
نقش معلم در آموزش و پرورش با نقش او در گذشته متفاوت است و این تفاوت به خاطر آن است که هدف‌های آموزشی امروز با گذشته تفاوت دارد.
در حال حاضر هدف آموزش تنها از برکردن مطالب و بازگو کردن آنها نیست، بلکه تمام جنبه های شخصیت دانش آموز مورد نظر است. به عنوان مثال وقتی صحبت از رشد دانش آموز می‌شود فقط رشد یکی از جنبه‌های شخصیتی او مانند رشد، هوش، یادگیری و ریاضیات و غیره مورد نظر نیست، بلکه رشد دانش آموز از تمام جهات و باتوجه به هدف‌های فردی و اجتماعی مورد نظر می‌باشد.

از جمله عوامل مؤثر در رشد کودک، معلم بویژه معلم کودکستان و سالهای اول دبستان است. معلم در واقع جانشین مادر است. کودک که از دامن خانواده جدا می‌شود و به آموزشگاه می‌رود، معلم را در نقش مادر می‌بیند و همان نگرشی را که نسبت به مادر دارد به او انتقال می دهد. چنانچه معلم نقش خود را خوب ایفاء کند، نقش مادر دوم را در زندگی کودک دارد و در رشد و سلامت او مؤثر واقع می‌شود.

معمولاً کودک نسبت به معلم نگرش مثبت و محبت دارد، زیرا نگرش خود نسبت به مادر را، به او تعمیم می‌دهد. ولی گاهی بعضی از عوامل موجب می‌شود که کودک از معلم و آموزشگاه گریزان شود و این عوامل به معلم و طرز رفتار اوؤ نگرش او نسبت به دانش آموز، محیط آموزشگاه، نگرش پدر و مادر نسبت به معلم و بالاخره به هوش، استعداد و شخصیت خود کودک بستگی دارد. اغلب دیده شده است که دانش آموزان باهوش و قوی معلم را موجودی مهربان و دوست داشتنی می‌دانند و دانش آموزان ضعیف او را موجودی نامهربان و بی توجه می‌دانند.

هدف‌های آموزش ممکن است کوتاه مدت یا دراز مدت باشد، در هر حال معلم برای نیل به این هدفها با در نظر گرفتن خصوصیات فرد فرد دانش آموزان، نگرش آنها، ارزش‌ها، میزان استعداد آنها و سازگاری آنها با محیط به طرح برنامه آموزشی مناسب بپردازد.

عشق به یادگیری و کنجکاوی یکی از خصوصیات طبیعی بشر است و در واقع این دانش آموز است که مطالب را فرا می‌گیرد. نقش معلم تنها هدایت و راهنمایی، ایجاد موقعیت‌های مناسب برای کسب تجارب لازم، برانگیختن و تشویق و بطور کلی تسهیل مراحل یادگیری در جهت رشد و ناسازگاری دانش آموز با محیط و ایجاد تغییرات رفتاری لازم در او می‌باشد.

آموزش صحیح و درست به دانش آموز این توانایی را می‌دهد که هنگام برخورد با مسائل و مشکلات تازه درک صحیح داشته باشد و راه‌حل مناسب را بیابد. به همین دلیل دیگر امروزه به امور دور از ذهن و انتزاعی و مسائلی دور از زندگی روزمره چندان توجه نمی‌شود، بلکه کوشش برآن است که در تمرین‌هایی که داده می‌شود از امور روزمره زندگی بیشتر استفاده شود تا دانش آموزان با امور واقعی آشنا گردند.

هدف از تعلیم و تربیت آن است که هر فرد دانش آموز را تعلیم دهند چون هر فرد به سهم خود حقوق خاصی دارد و باید این امکان را داشته باشد تا استعداد و لیاقت خود را پرورش دهد و شخصیت او مهم شمرده شود.

بنابراین مدارس و سایر مراکز آموزشی مسئولیت دارند که به هردانش آموزی درباره وضع اجتماعی خود چیزهایی یاد بدهند و آنها از طرز زندگی در مدرسه یاد بگیرند که چگونه باید در زندگی اجتماعی رفتار کنند و برای زندگی فردی و اجتماعی خود برنامه صحیح و منظمی داشته باشند.

معلم در آموزش و پرورش راهبری است که با مساعی خود محیطی بوجود می‌آورد که در آن محیط شاگرد موقعیتی برای یادگیری مطالب نو و تصحیح و تکمیل آموخته های اشتباه و ناقص خود پیدا کند. بدین ترتیب شرایط ایجاد شده بوسیله مدرسه که معلم بهساز آن شرایط است، موجب می‌گردد که فرد دانش آموز خود را برای زندگی فردا و حل مشکلات ناشی از زندگی جمعی آماده سازد. پس معلم به مثابه هماهنگ کننده ارتباطات در میان شاگردان، هدف اجتماعی آموزش و پرورش را که تربیت انسان اجتماعی است، در چهار دیواری کلاس برآورده نموده و ارتباط بین مدرسه و جامعه را بر قرار می‌سازد.

در بعضی از کشورها کمبود معلم موجب شده که عده ای بدون صلاحیت را وارد جرگه معلمی سازند که این امر موجبات تنزل کارآیی تعلیم و تربیت را فراهم نموده و متعاقب این امر دستمزد معلم نسبت به سایر مشاغل کاهش یافته و در نقش معلم خدشه بوجود آورده است. ولی نظر به اینکه آموزش و پرورش در هر صورت یک نیاز اجتماعی است و از طرفی با پیشرفت‌های تکنولوژی نیاز به امر تعلیم و تربیت بیش از پیش افزایش می‌یابد، لذا با وجود تزلزل‌های قبلی پایگاه معلم، نمی توان نقش او را کم اثر دانست.

ویژگی‌های یک معلم :
وضع اخلاقی و اهلیت و شایستگی معلم در قرون وسطی مورد توجه نبود، ولی امروزه در کشورهای پیشرفته به نقش پرورشی مربی اهمیت فراوان می‌دهند.
از نخستین خصوصیاتی که یک مربی باید برای اشتغال به تدریس و پرورش اطفال و جوانان واجد باشد، خویشتن شناسی است که خود مقدمه ای برای شناسایی دانش آموزان و محیط کلاس است. همانطوری که یک روانکاو تا زمانی که از لحاظ روانکاوی مورد تحلیل واقع نگردد، نمی‌تواند دست به درمان بیماران روانی بزند،

همانطور، یک مربی تا مادامی که به شناسایی خویشتن نپردازد، نمی‌تواند در زندگی و غفلت از احوال و اعمال به خود توجه کند. مربی باید خود را بشناسد، بداند که کیست و چه می‌‌خواهد و چرا زندگی می‌کند؟ با هر عمل نفوذی به راهی و با هر گفته به طرفی متمایل نگردد، با معرفت به احوال خویش، شخصیتی بدست آورد که هر لحظه، به قیافه‌ای در نیاید و هر زمان به راهی نرود.

بنابراین خصلت شناسی معلم را آنطور که هست به خودش می‌شناساند، سپس راه شناسایی دیگران و اجتماع را برایش سهل و روشن می‌سازد. معلمی مسئولیتی بسیار خطیر و سنگین و دشوار است، مشروط براینکه به ارزش تأثیراتی که بر روی اطفال و نوجوانان می‌گذارد، آگاه باشد و بداند که دیگران از او درس می‌گیرند. و معلمی که خود را بشناسد شاگردان خود را بهتر و عمیق‌تر خواهد شناخت و مؤثرتر و عمیق‌تر خدمت خواهد کرد.

بعضی از افراد گویا ذاتاً معلم آفریده شده اند و بدون دیدن هیچ گونه آموزش ویژه‌ای در کار تدریس موفق هستند. برعکس افرادی هم هستند که حتی با دیدن دوره‌های کارآموزی هم در کار تدریس موفقیتی ندارند. ولی بطور کلی می‌توان گفت بیشتر افراد با کارآموزی صحیح و آشنایی با اصول روانشناسی و تربیتی می‌توانند در کار معلمی افراد موفقی باشند.
در مورد این پرسش که معلم خوب و موفق چه کسی است نمی‌توان پاسخ قاطعی داد زیرا این امر کاملاً بستگی به فرهنگ و ارزش‌های یک ملت دارد و قبل از اینکه در مورد خوبی‌ها و یا بدی‌های معلم قضاوت شود باید معیارهایی تعیین گردد تا برحسب آن معیارها معلم ارزشیابی شود و این معیارها باید به هدفهای آموزشی بستگی تام داشته باشد.

هرچند مشخصات یک معلم خوب و موفق در موقعیت ها و محیط های مختلف متفاوت است با این حال معلم‌ها بطور کلی خصوصیات مشترکی دارند که عبارتند از :
ـ علاقه به تدریس : به این معنی که معلم باید به تدریس بطور اعم و به تدریس موضوع خاصی که مورد تدریس اوست بطور اخص علاقه داشته باشد.
ـ ثبات عاطفی و روانی : معلم به عنوان یک رهبر و الگوی رفتاری باید در افکار و اعمالش ثبات داشته باشد و تحت تأثیر عواطف و هیجاناتش تصمیم گیری نکند، بطوری که دانش آموزان بتوانند از این نظر به او اطمینان داشته باشند.

ـ ادامه به یادگیری : معلم کسی است که همیشه احساس نیاز به یادگیری و فراگیری مطالب تازه و ادامه به مطالعه داشته باشد و مطالعات خود را پس از کسب مدرک تحصیلی متوقف نکند.
ـ مهربانی و همدردی با دانش آموزان : معلم باید رفتارش به طریقی باشد که دانش آموزان بتوانند آزادانه ناراحتی‌ها و مشکلات خود را با او در میان بگذارند و اطمینان داشته باشند که به مناسبت اشتباهاتی که کرده اند مورد انتقاد و بی مهری واقع نخواهند شد.

ـ روحیه همکاری : یک معلم خوب همیشه آماده همکاری با دیگر معلمان است، خصوصاً اگر احساس کند که وجودش دراین همکاری مؤثر و لازم است.
ـ صبر و بردباری : یکی از خصوصیاتی که واقعاً یک معلم باید از آن برخوردار باشد، بردباری است. زیرا اصولاً معلم با کودکان و نوجوانان سر و کار دارد و این افراد به مناسبت کمی تجربه گاهی اوقات رفتاری از خود بروز می‌دهند که چنانچه معلم در برابر آنها بردباری کافی نداشته باشد، موجب ناراحتی خواهد شد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق پیستون در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق پیستون در pdf دارای 6 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق پیستون در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق پیستون در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق پیستون در pdf :

طول پیستونها معمولا کمی بیشتر از قطرشان است و تا حد امکان سبک ساخته می‌شوند. پیستونها می‌بایست دارای استحکام لازم بوده و کیفیت بالایی داشته باشند در ضمن می‌بایست بتوانند به خوبی حرارت را هدایت کنند. هدایت حرارت در پیستون بسیار حیاتی است زیرا در غیر اینصورت پیستون بسیار داغ شده و خطر چسبیدن آن بر اثر انبساط به جداره سیلندر پیش می‌آید.
مواد ساختمانی
موادی که برای ساختن پیستونها بکار می‌روند عبارتند از چدن خاکستری ، فولاد ریخته گری ، و آلیاژ آلومینیوم. از چدن یا فولاد معمولا در ساختار پیستونهای موتورهای سنگین که به سرعت زیاد و شتاب آنی نیاز ندارند استفاده می‌شود. در اغلب موتورهای اتومبیلها از پیستونهایی استفاده می‌شود که با آلیاژ آلومینیوم ساخته شده‌اند. دلیل این تفاوت اینست که مواد بکار رفته در پیستونهای اتومبیل‌ها با وزن سبکتر خود اجازه کار در سرعت‌های بیشتر و انعطاف پذیری در سرعت‌های مختلف را به پیستونها می‌دهند.

از طرف دیگر در بعضی از موتورهای سنگین از پیستونهای آلیاژ آلومینیومی به لحاظ داشتن خواص رسانش گرمایی مناسب این ماده استفاده می‌شود بدین ترتیب که استفاده از آن ، کنترل بهتر حرارت محفظه احتراق را فراهم آورده و بنابراین باعث کنترل بهتر احتراق می‌گردد. پیستونهای چدنی در مقابل فرسودگی مقاومت بیشتری داشته شی کمتری در داخل سیلندر نسبت به پیستونهای آلومینیومی نیاز دارند (اصطلاح لقی پیستون به فاصله میان پیستون و جداره سیلندر گفته می شود). پیستونها چدنی گاهی اوقات با قلع یا یک فلز مخصوص روکش داده می‌شوند تا جلای صاف‌تر و مقاومت بهتری در مقابل فرسودگی بوجود آورند.
عیب پیستونهای آلومینیومی
عیب مهم پیستونهای آلیاژ آلومینیومی اینست که دارای ضریب انبساط بالایی می‌باشند. این بدان معناست که لقی در این پیستون می‌بایست اندکی بیشتر از لقی در پیستونهای چدنی باشد، معمولا برای جلوگیری از انبساط پیستونها از روشهای مخصوصی استفاده می‌شود که در ذیل چهار روش رایج آنها را به اختصار می‌کنیم.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آنتی ویروس کاسپر اسکای(Kaspersky) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آنتی ویروس کاسپر اسکای(Kaspersky) در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آنتی ویروس کاسپر اسکای(Kaspersky) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آنتی ویروس کاسپر اسکای(Kaspersky) در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آنتی ویروس کاسپر اسکای(Kaspersky) در pdf :

اکثر کاربران کامپیوتر و اینترنت برای تامین امنیت سیستم خود و در برابر انواع بدافزارها، ویروس ها و نرم افزارهای جاسوسی از یک نرم افزار امنیتی که در بیشتر مواقع یک آنتی ویروس است استفاده می کنند.
اما بسیاری از کاربران در انتخاب آنتی ویروس دچار سردرگمی و تردید هستند و بعضاً ذهنیت های غلطی نسبت به آنتی ویروس ها دارند. فاکتورهای فراوانی در انتخاب آنتی ویروس دخیل است اما شاید مهمترین آن ها قدرت، سرعت و قابلیت آپدیت شدن آسان و مداوم باشند.
NOD32 آنتی ویروسی است که محبوبیت فراوانی پیدا کرده و بخصوص در کشور ما افراد بسیاری از این آنتی ویروس استفاده می کنند. اما از نظر من آنتی ویروس شرکت Kaspersky گزینه مناسب تری به عنوان یک آنتی ویروس خوب است. تاکید می کنم شاید آنتی ویرویس شرکت Eset یعنی NOD32 در مواردی عملکرد بهتری نسبت به کاسپر اسکای داشته باشد و این یک نظر شخصیست!
مدت زیادی است که از این آنتی ویروس قدرتمند استفاده می کنم و پیشنهادم به شما Kaspersky Anti-Virus است.
تصمیم گرفتیم نسخه هفت این آنتی ویروس را که مدت زمان بسیاری است که به صورت نهایی عرضه شده (البته نسخه نیز عرضه شده است) را معرفی کرده و برای دانلود قرار دهیم.البته یکی از دلایل قرار دادن این نسخه و قرار ندادن نسخه جدیدترین ریجستر یا ثبت نرم افزار است که برای نسخه لایسنس کی های معتبری وجود دارد که برای نسخه کمتر است و ممکن است نتوان آن را فعال نمود. در ادامه به این موضوع خواهم پرداخت.

Kaspersky Anti-Virus 7.0 تست و تایید شده توسط متخصصان و کارشناسان آزمایشگاه کاسپراسکای با جدیدترین روش های محافظت یک سیستم امن را برای شما ایجاد می کند. Kaspersky Anti-Virus مجهز به سه تکنولوژی محافظت است که در برابر تهدیدهای ناشناخته احتمالی از سیستم شما محافظت می کند. این سه تکنولوژی عبارتند از: آپدیت ساعتی اتوماتیک، بررسی و آنالیز ابتدایی و بررسی و آنالیز پایدار و دائم. بنابراین شما می توانید بگردید، ایمیل دریافت و ارسال کنید،چت کنید، بازی کنید و هر کار دیگری را در فضای سایبر بدون نگرانی از تهدیدهای احتمالی و جدید انجام دهید.

ویژگی های Kaspersky Anti-Virus 7.0:
- محافظت در برابر ویروس ها، تروجان ها و کرم ها
- شناسایی و حذف اتوماتیک نرم افزارهای جاسوسی(Spyware)
- اسکن و وارسی real-time ایمیل ها، فایل ها و صفحات وب
- جلوگیری از سرقت اطلاعات به وسیله rootkits ها و Keylogger ها
- تشخیص فعالیت های غیرمجاز سیستم
- بلاک کردن pop-up ها و بنر های ناخواسته

ویژگی هایی که به آن ها اشاره شد قابلیت ها و ویژگی های کلی این آنتی ویروس محبوب است که در آپدیت ها بهبود یافته و اضافه شده اند.
پس از دانلود و نصب و فعال کردن برنامه با لایسنس کی معتبر با وصل شدن به اینترنت برای بار اول ممکن است حجمی حدود مگابایت برای آپدیت شدن دیتابیس برنامه دریافت شود که باید منتظر بمانید تا این آپدیت به خوبی انجام شود. در دفعات بعدی نرم افزار به صورت اتوماتیک و به محض وصل شدن به اینترنت دیتابیس خود را آپدیت خواهد کرد و فرایند آپدیت کوتاه و نامحسوس خواهد بود.

هدف اصلی از نوشت این مطلب معرفی یک آنتی ویروس معروف نبود، هر چند همانطور که گفته شد هنوز بسیاری از کاربران در انتخاب آنتی ویروس دچار مشکل هستند، بلکه هدف اصلی مقدمه ای برای ایجاد قسمتی به منظور قرار دادن لایسنس کی ها معتبر این آنتی ویروس است.

بسیاری از کاربران علاقه مند به استفاده از آنتی ویروس کاسپر با مشکل لایسنس کی (License Key) مواجه هستند و پس از مدتی با اضافه شدن لایسنس کی آن ها به لیست سیاه، آنتی ویروس شان غیر فعال شده و قابلیت آپدیت نیز از کار می افتد و آنتی ویروسی که آپدیت نباشد برای گشت و گذار در اینترنت اصلاً قابل اعتماد نیست.
علاوه بر اینکه در انتهای این مطلب لینک دانلود آنتی ویروس و لایسنس کی های معتبر قرار داده شده است قسمتی به نوار کناری سایت اضافه شده که می توانید با کلیک روی آن و به صورت مستقیم جدیدترین License Keyهای معتبر را دریافت کنید.

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   71   72   73   74   75   >>   >