سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله َارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬س

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله َارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬سازی تئوری اطلاعات در pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله َارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬سازی تئوری اطلاعات در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله َارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬سازی تئوری اطلاعات در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله َارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬سازی تئوری اطلاعات در pdf :

ارائه مدلی جهت تحلیل فرایند حسابداری با استفاده از شبیه¬سازی تئوری اطلاعات
مطالعه موردی: شرکت تراکتورسازی ایران

چکیده
اطلاعات تهیه شده توسط سیستم حسابداری همواره مورد توجه استفاده کنندگان بوده و آنها را در اتخاذ تصمیماتشان کمک می¬نماید. اگر به اعداد و ارقام تهیه شده توسط سیستم مزبور با این دید بنگریم که آنها تا چه حد ارزش¬های واقعی بازار را منعکس می¬کنند، می¬توان ادعا نمود که صورت¬های مالی با توجه به شرایط اقتصادی و ناکارایی بازارها در این زمینه با شکست مواجه شده و از عهده کار برنیامده¬اند. با این وجود دیده می¬شود اهمیت ارائه آنها هر روز مورد توجه و تاکید

صاحبنظران قرار می¬گیرد. لذا پیروان مکتب اطلاعات اقتصادی معتقدند حسابداری سیستم اندازه¬گیری ارزش¬های بازار نیست بلکه سیستمی است که با اندازه¬گیری¬های خود در پی انتقال اطلاعاتی در زمینه تاریخچه مالی واحد اقتصادی است و ارقام مندرج در صورت¬های مالی به جهت اینکه ارزش¬¬های واقعی را منعکس کنند ارائه نمی¬شوند؛ بلکه کدهایی هستند که در صورت رمزگشایی به استفاده¬کننده اطلاعاتی را منتقل می¬سازند، که دارای محتوای اطلاعاتی

بوده و می¬تواند در تصمیم¬گیری به او کمک نماید. از سوی دیگر شانون (1948) در تئوری اطلاعات سه نوع کانال انتقال اطلاعات را معرفی می¬کند که هر کدام با توجه به نوع ساختارشان ارزش¬های اطلاعاتی مختلفی از داده¬های یکسان منتقل می¬نمایند. در پژوهش پیش رو ترازنامه به عنوان جزیی مهم از صورت¬های مالی که منعکس کننده وضعیت مالی

شرکت است به عنوان کانال انتقال اطلاعات در نظر گرفته شده و مدلی ارائه می¬شود تا محتوای اطلاعاتی آن با ساختارهای مختلف اندازه¬گیری و مورد بررسی قرار گرفته و مناسبترین شکل آن که محتوای اطلاعاتی بیشتری را منعکس می¬کند معرفی گردد. برای این منظور ترازنامه شرکت تراکتورسازی ایران طی سال های 83 تا 88 مورد بررسی قرار گرفت و ارزش اطلاعاتی آن با طبقه بندی¬های مختلف اندازه گرفته شد. نتایج بدست آمده حاکی از آن است در صورتیکه در مورد برخی ارقام بزرگتر اطلاعات بیشتری ارائه شود محتوای اطلاعاتی ترازنامه افزایش خواهد یافت.

کلید واژه: تئوری اطلاعات، کانال انتقال اطلاعات، منبع اطلاعاتی، محتوای اطلاعاتی.
Exhibition a Model for Accounting Process Analytic with Using Information Theory Simulation
Case study: Iran Tractor Manufacturing Company

Abstract
Shanon (1948) introduced information theory. He applied three communication channels for information transmission. This theory was used in accounting by thiel (1969). By this application, accounting is a source of information that transferred financial information by financial statements for example balance sheet. In this meaning balance sheet is an information channel that could have variety formations. Each form of channel cans transfer dissimilar information content. In this research we apply three forms of Iran Tractor Manufacturing Company balance sheet and calculate their information value by using shanon entropy. Our result of research show if balance sheet presented by detail in some classes, the entropy and information content will increase in this form.
Keywords: Information Theory, Information Channel, Information Source, Information Content.
مقدمه

اهمیت صورت¬های مالی به عنوان محصول نهایی سیستم حسابداری همواره مورد توجه و تاکید صاحبنظران بوده و تحقیقات بسیاری در مورد ساختار و چگونگی ارائه آنها انجام شده است. در بسیاری از پژوهش¬های صورت گرفته با موضوع مزبور، اغلب شاهد بحث¬های مرتبط با اندازه¬گیری بوده و بیشتر مطالعات انجام شده با این رویکرد صورت پذیرفته است که بتواند ارقام مندرج در صورت¬های مالی را به واقعیت نزدیکتر سازد (دمسکی و دیگران، 2006). لیکن چنانچه به شرایط

اقتصادی موجود و ناکارایی بازارها توجه گردد، مشاهده می-شود که آنها از انجام این کار بازمانده و صورت¬های مالی ارزش¬های بازار را منتقل نمی¬نمایند. در مقابل این رویکرد که به مکتب اندازه¬گیری معروف است، مکتب اطلاعات اقتصادی معتقد است، صورت-های مالی هدفی والاتر از نمایش ارزش¬های واقعی را دنبال می-کنند و آن نشان دادن تاریخچه مالی واحد اقتصادی است. در این راستا و با توجه به این نگرش، می¬توان حسابداری را به عنوان منبع اطلاعاتی دانست که با کانال¬های اطلاعاتی¬ای همچون ترازنامه، صورت سود و زیان، صورت سود جامع و غیره در پی انتق

ال اطلاعاتی به استفاده کنندگان است، که در تصمیم¬گیری آنها نقش داشته و اگرچه قیمت¬های بازار را منعکس نمی¬کند؛ اما مورد استفاده قرار می¬گیرد (لی و بدفورد، 1969؛ دمسکی و کریستنسن، 2003). در حقیقت صورت¬های مالی رمزهایی را به گیرنده منتقل می¬کند که در صورت رمزگشایی، اطلاعات بدست آمده در امر تصمیم¬گیری مفید و موثر خواهد بود (والکر، 2009). در این دیدگاه می¬توان برای بررسی منبع و کانال¬های اطلاعاتی از نظریه اطلاعات بهره گرفت.

نظریه اطلاعات توسط کلود شانون (1948) مطرح شد؛ وی در این نظریه، نحوه مدل سازی مساله ارسال اطلاعات در کانال¬های مخابراتی را به صورت پایه¬ای بررسی کرده و روشی نوین برای مدل¬سازی ریاضی منبع اطلاعات، کانال ارسال اطلاعات و بازیابی آن ارائه داده است. در مقاله¬ای که شانون با همین عنوان منتشر کرده، در نظامی ارتباطی که متشکل از فرستنده، رسانه، گیرنده و فرایندهای رمز گذاری و رمز گشایی است، چگونگی رمز گذاری پیام، وجود اختلال و یا پارازیت

، ساختار و ظرفیت کانال را با تحلیل و توصیف آماری بیان داشته و از انتروپی برای اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی کانال¬¬های ارتباطی استفاده کرده است. کاربرد این نظریه بعدها توسط هنری ثیل (1969) در حسابداری بکارگرفته شد. ثیل حسابداری را به عنوان منبع اطلاعات و صورت¬های مالی را به عنوان کانال اطلاعات در نظر گرفته و با استفاده از انتروپی به محاسبه محتوای اطلاعاتی ترازنامه و صورت سود و زیان می¬پردازد. از سوی دیگر لی و بدفورد (1969) از انوا

ع کانال¬های معرفی شده در نظریه اطلاعات استفاده کرده و سعی نموده¬اند با وارد کردن این مفاهیم در حسابداری، فرایند طبقه¬بندی و ثبت را در چارچوب کانال¬های مختلف اطلاعاتی بررسی نمایند. با توجه به اهمیت ترازنامه به عنوان عنصر نمایشگر وضعیت مالی سازمان، در این پژوهش سعی می¬گردد تا با تلفیق رویکردهای بکارگرفته شده توسط ثیل، لی و بدفورد مدلی ارائه و ساختارهای مختلف ترازنامه به لحاظ انتقال میزان محتوای اطلاعاتی در چارچوب کانال¬های اطلاعاتی مورد بحث و بررسی قرار گیرد.

ادبیات موضوع
از آنجا که موضوع تئوری اطلاعات در دهه¬های 60 و 70 یکی از مطرح-ترین موضوعات مورد بررسی بوده و تحقیقات بسیاری در این زمینه صورت گرفته است؛ قسمت بیشتری از پیشینه تحقیق را تشکیل می¬دهد. شانون (1948) نشان داد جنبه¬های معناشناختی ارتباطات به مسائل فنی آن ارتباط ندارد، بلکه نکته مهم آن است که یک پیام از میان مجموعه¬ای از پیام¬های ممکن انتخاب گردد. او برای مدلسازی منبع اطلاعات از یک متغیر تصادفی ساده، که مقدار آن با استفاده از

احتمالات ممکن در انتقال پیام محاسبه می¬گردید استفاده کرد و آن را «انتروپی» نامید. طبق نظریه او مقدار اطلاعات بر مبنای تغییر در عدم اطمینان در یک سیستم، اندازه گیری می¬شود. در دهه 60 میلادی دامنه نفوذ تئوری اطلاعات به حسابداری نیز گسترش یافت. اولین بار بدفورد و انسی (1966) برای تعیین ارزش اطلاعات مندرج در صورت¬های مالی

از تئوری اطلاعات بهره گرفتند. بنابر عقیده آنها اگر یک پیام موجب تغییر در تصمیم¬گیری دریافت کننده آن نباشد، حاوی اطلاعات نخواهد بود. فلتهم (1968) با بهره گیری از نتایج بدفورد و انسی سعی در برقراری یک چارچوب رسمی برای ارزیابی اطلاعات با بکارگیری مفاهیمی همچون مربوط بودن، به هنگام بودن و صحت اعداد حسابداری نمود. ثیل (1969) با ارائه کاربردهایی از تئوری اطلاعات در تجزیه و تحلیل صورت¬های مالی، از مفهوم آنتروپی شانون برای اندازه¬گیری ار

زش اطلاعاتی صورت¬های مالی با مقیاس مشترک بهره گرفت؛ نتایج تحقیقات او نشان داد، در صورتیکه اقلام مندرج در ترازنامه و صورت سود و زیان در طبقات جزیی¬تر ارائه گردد؛ ارزش اطلاعات منتقل شده افزایش خواهد یافت. لی و بدفورد (1969) با وارد کردن مسایل مربوط به مراحل انتقال اطلاعات و کانال¬های انتقال دهنده، که از کارهای شانون در تئوری اطلاعات الهام گرفته شده بود، بر فرآیند پردازش اطلاعات حسابداری تمرکز نمودند. لو با استفاده از مفاهیم تئوری اطلاعات، پیشنهاد کرد از انتروپی، به عنوان معیاری برای اندازه¬گیری اطلاعات مورد انتظار در صورت¬های مالی استفاده گردد. بال و همکاران (1976) رابطه میان تغییرات درآمد و ساختار ترازنامه را با استفاده از تئوری اطلاعات بررسی نمودند. نتایج بدست آمده از این تحقیق نشان داد؛ با افزایش میزان انتروپی، اطلاعات به دست آمده از ترازنامه نیز ارزش بیشتری می¬یابد. دمسکی و فلتهم (1994) با انجام مطالعاتی پاسخ بازار به صورت¬های مالی را مورد بررسی قرار دادند؛ نتایج تحقیقات آنها نشان داد، صورت¬های مالی منتشر شده دارای محتوای اطلاعاتی است.
دمسکی و کریستینسن (2003) در پژوهشی با رویکرد اطلاعات، نگرشی نوین در تئوری حسابداری ایجاد نمودند، آنها تئوری حسابداری را در دو مکتب اندازه¬گیری و اطلاعات اقتصادی مورد بحث قرار داده و شیوه¬های هر یک از این دو روش را با یکدیگر مقایسه نمودند. ایجیری و همکاران (2006) و (2009) نظریه اطلاعات کوانتومی را در ارتباط با صورت¬های مالی بررسی کرده و نتیجه گرفته¬اند اطلاعات حسابداری دامنه وسیعی دارد که می¬تواند همگام با تغییر شرایط محیطی تغییر نماید و قضایای اطلاعات کوانتوم در مورد آن مصداق دارد. لاتریدیز (2010) با روش داده¬کاوی، محتوای اطلاعاتی صورت-های مالی را بررسی نموده و در این راستا استانداردهای بین-المللی حسابداری را نیز در نظر گرفته است.
در ایران نیز همزمان با مطرح شدن کاربرد تئوری اطلاعات در حسابداری پژوهش¬هایی صورت گرفته است. آقایی و کوک (1374) با استفاده از مفهوم تئوری اطلاعات و انتروپی، تغییرات مورد انتظار در ترکیب ترازنامه را به صورت تجربی بررسی نمودند. نتایج حاصل از تحقیق آنها نشان داد، میان تغییرات سود و تغییرات در ترکیب ترازنامه، رابطه مثبت قوی مشاهده نشده که احتمالا به دلیل دولتی بودن اکثر شرکتها می¬باشد. فقیه و نمازی (1376) در مطالعه¬ای، به تکمیل کارهای لو و ثیل در تجزیه و تحلیل صورت¬های مالی با استفاده از مفهوم تئوری اطلاعات و انتروپی پرداخته و راه را برای کاربردهای جدیدتر تئوری اطلاعات در تحلیل صورت¬های مالی هموار نمودند. نوروش و همکاران (1376) ارتباط انتروپی وضعیت مالی را با اصلاحات حسابرسان مورد بررسی قرار داده و انتروپی اقلام ترازنامه را شیوه¬ای برای کمک به حسابرسان در انجام روش¬های تحلیلی معرفی نمودند. بهرامفر و همکاران (1376) ارتباط تغییرات سود و آنتروپی اقلام صورت وضعیت مالی را

مورد بررسی قرار دادند. آقایی و همکاران (1377) رابطه آنتروپی وضعیت مالی را با ریسک سیستماتیک بتا مورد بررسی قرار دادند، نتایج تحقیقات آنها نشان داد میان ریسک سیستماتیک و تغییرات ترکیب دارایی¬ها، ترکیب ساختار سرمایه و ترکیب ترازنامه ارتباطی قوی و معنادار وجود دارد. بنابراین با استفاده از اطلاعات ترازنامه و به سهولت می-توان ریسک سیستماتیک سهام عادی را محاسبه نمود. اسدی و همکاران (1382) نیز تغییرات اقلام ترازنامه و سود و زیان را با مفهوم آنتروپی محاسبه نموده و اثر تغییرات آن را بر بازده سهام مورد مطالعه قرار دادند. آنها معتقدند با استفاده از انتروپی اقلام ترازنامه و صورت سود و زیان می¬توان بازده سهام را پیش¬بینی نمود.

پژوهش¬های مشابهی در زمینه استفاده از انتروپی؛ بعنوان ابزاری جهت اندازه¬گیری میزان محتوای اطلاعاتی صورت¬های مالی انجام شده است، که همگی به نوعی بر نتایج قبلی صحه گذاشته¬اند. در این پژوهش نیز سعی گردیده تا با استفاده از مفهوم انتروپی و کانال-های اطلاعاتی، مدلی بهینه در ارتباط با چگونگی ارائه اطلاعات ترازنامه طراحی و در ترازنامه شرکت¬ تراکتورسازی ایران از سال-های 83 تا 88 پیاده¬سازی گردد.

معرفی مدل پیشنهادی پژوهش
همانطور که اشاره شد از مفاهیم مفید بدست آمده از تئوری اطلاعات، در علوم مختلفی همچون حسابداری، روانشناسی و زبان¬شناسی استفاده گردید. از آنجا که برخی از این مفاهیم، در پژوهش پیش رو نیز بکار گرفته شده؛ برای معرفی مدل پیشنهادی بطور اجمالی به تشریح مطالب مزبور و کاربرد آنها در مدل خواهیم پرداخت.

انتروپی و محتوای اطلاعاتی
فرض کنید رویداد E در این لحظه از زمان دارای احتمال رخداد p است؛ در لحظه بعد، خبری به دست می¬آید که بیان می¬کند؛ رویداد E اتفاق خواهد افتاد، این خبر قطعی و قابل اتکا است. مسلم است که هرچه p اولیه کوچکتر باشد، خبری که مبنی بر رخداد آن اتفاق به دست ما رسیده است دارای ارزش و محتوای اطلاعاتی بیشتری خواهد بود. بعبارت دیگر، هرچه احتمال رخدادن یک رویداد معین کمتر باشد، و خبری مبتنی بر اتفاق افتادن آن منتشر شود؛ محتوای خبر بیشتر از حالتی خواهد بود که احتمال رخداد آن در مرحله اول نیز بالا باشد. با توجه به مفاهیم تئوری اطلاعات، می¬توان تابعی برای

سنجش و اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی چنین اخباری تعریف نمود؛ این تابع بصورت log 1/p بهترین و مناسبترین تابعی است که می¬توان با آن ارزش اطلاعات را اندازه¬گیری نمود (آقایی و کوک، 1374). یکی از دلایل انتخاب این تابع آن است که اصل اولیه را در خود دارد؛ یعنی هرچه p از صفر تا یک افزایش یابد، محتوای اطلاعاتی از بینهایت تا یک کاهش می¬یابد. اگر همین مطلب را برای مجموعه¬ای از رویدادها بشکل {E1,E2,…,En} در نظر بگیرید که دارای احتمال رخداد اولیه {p1,p2,…,pn} هستند؛ در آن صورت خواهیم داشت:

فرض کنید دو رویداد E1 و E2 را دارید که احتمال رخداد هرکدام 1/2 است، ارزش اطلاعاتی پیامی که به ما بگوید کدامیک از این دو رویداد رخ می¬دهد برابر با log 2 خواهد بود که اگر آن را در مبنای 2 در نظر بگیریم، برابر با 1 می¬شود. در تئوری اطلاعات از آنجا که مبنای 2 ملاک است، این عدد را واحد ارزش اطلاعات می¬دانند و به شکل bits بیان می¬کنند. مفاهیم گفته شده با این فرض عنوان شد که ما می¬خواهیم ارزش اطلاعاتی پیامی را محاسبه نماییم که دقیقا رخداد Ei را بطور قطعی تعیین می¬نماید، در حالیکه عملا اخباری که بدست ما می¬رسند از چنین قطعیتی برخوردار نیستند و اغلب ممکن است اخباری باشند که احتمال قبلی یعنی pi را به احتمال جدیدتری مانند qi تغییر دهند. حال باید مفاهیم و روابط بالا را در اندازه¬گیری ارزش اطلاعاتی چنین اخبار و پیام¬هایی بکار بگیریم که در آن صورت خواهیم داشت:

مفاهیم اجمالی فوق که در ارتباط با تئوری اطلاعات مطرح گردید، به ما کمک خواهد نمود تا از آنها در ارزیابی و تحلیل صورت¬های مالی استفاده نماییم.
کانال¬های اطلاعاتی
در تئوری اطلاعات علاوه بر معرفی روش انتروپی برای اندازه¬گیری محتوای اطلاعاتی، انواع کانال¬های اطلاعاتی و ظرفیت آنها نیز تشریح می¬شود. لی و بدفورد (1969) از سه کانال تئوری اطلاعات؛ در مدل سازی طبقه¬بندی اطلاعات حسابداری استفاده نمودند. آنها معتقدند اطلاعات حسابداری به سه شکل محدود، بدون اتلاف و باپارازیت قابل ارائه هستند. هر کدام از شکل¬های ارائه اطلاعات را در حقیقت، کانالی تعیین می¬کند که برای انتقال استفاده می-شود. بعنوان مثال چنانچه ا

ز داده¬های ورودی به سیستم اطلاعاتی حسابداری حداقل ارزش اطلاعاتی انتقال یابد، کانال مربوطه محدود و چنانچه حداکثر ارزش اطلاعاتی منتقل شود کانال مزبور کانال انتقال اطلاعات بدون اتلاف خواهد بود. لیکن در صورتیکه ارزش اطلاعات نسبت به داده¬های ورودی کاهش یابد، کانال انتقال اطلاعات پارازیتی مورد استفاده قرار گرفته است. بنابراین این پژوهش برای اولین بار نشان داد؛ اگر سیستم حسابداری به درستی تعریف و بکارگرفته نشود ممکن است موجب کاهش محتوای اطلاعاتی گردد.

تلفیق روش انتروپی و رویکرد کانال¬های اطلاعاتی در ارائه مدلی جهت افزایش محتوای اطلاعاتی ترازنامه
در این پژوهش با ترکیب رویکردهای پیش¬گفته، ترازنامه شرکت تراکتورسازی بگونه¬ای تغییر ارائه می¬یابد، که در چارچوب سه کانال اطلاعاتی مزبور مورد بررسی قرار گیرد. در حقیقت شکل کنونی ترازنامه به عنوان کانال محدود، مدل پیشنهادی به عنوان کانال بدون اتلاف و شکل سومی که با ارائه اطلاعات تفصیلی بیشتر، کانال پارازیتی را تداعی خواهد کرد؛ مورد بررسی قرار خواهد گرفت. این روند برای ترازنامه شش دوره شرکت مزبور از سال¬ 83 الی 88 مشخص شده که به روایی نتیجه اخذ شده کمک شایانی خواهد نمود.

اجرای مدل پیشنهادی پژوهش
از آنجا که شرکت تراکتورسازی ایران فعالیت تولید ادوات سنگین کشاورزی و صنعتی را در طولانی مدت بر عهده داشته و از گستردگی و تنوع بیشتری در حساب¬های خود برخوردار است؛ به همین جهت برای اجرای مدل پیشنهادی پژوهش از ترازنامه شرکت مزبور استفاده خواهد شد.

با استفاده از مفاهیم تئوری اطلاعات، محتوای اطلاعاتی ساختار ترازنامه شرکت در سه حالت؛ محاسبه شده و در هر حالت به بررسی کانال اطلاعاتی خواهیم پرداخت.
اگر فرض کنیم شخصی به اندازه یک ریال در سال 1387 در شرکت تراکتورسازی ایران سرمایه¬گذاری کرده و حال می¬خواهد بداند که یک ریال او صرف خرید دارایی¬های جاری گشته است و یا در دارایی¬های غیر جاری سرمایه¬گذاری شده است؛ با توجه به ترازنامه سال 1387 می¬توان اینگونه پاسخ داد، احتمال اینکه آن یک ریال در دارایی¬های جاری صرف شده باشد برابر با 3,595,522/4,364,062 p1= و احتمال اینکه در دارایی¬های غیر جاری صرف شده باشد، برابر با p2=768,540/4,364,062 خواهد بود. حال که ترازنامه سال 1388 ارائه شده در حقیقت به منزله خبر و یا پیامی است، که احتمالات قبلی را عوض نموده است. بنابراین احتمالات اولیه p1 و p2
داراییها 1388 1387 بدهیها و حقوق صاحبان سهام 1388 1387
داراییهای جاری بدهیهای جاری
موجودی نقد 163,905 59,943 حسابها و اسناد پرداختنی تجاری 418,270 432,877
حسابهاواسناد دریافتنی تجاری 585,730 723,076 سایر حسابها و اسناد پرداختنی 502,292 838,560
سایر حسابها و اسناد دریافتنی 785,795 818,099 پیش دریافتها 145,275 156,724
موجودی مواد و کالا 968,586 1,318,829 ذخیره مالیات 0 8,366
سفارشات و پیش پرداختها 539,987 675,575 سود سهام پرداختنی 317,676 243,028
تسهیلات مالی دریافتی 1,337,015 1,846,058
جمع داراییهای جاری 3,044,003 3,595,522 جمع بدهیهای جاری 2,720,528 3,525,613
داراییهای غیرجاری بدهیهای غیر جاری
داراییهای ثابت مشهود 231,197 236,453 حسابها و اسناد پرداختنی بلندمدت 3,145 2,584
دارییهای نامشهود 906 918 تسهیلات مالی دریافتی بلند مدت 187,433 46,050
سرمایه گذاریهای بلند مدت 446,871 446,871 ذخیره مزایای پایان خدمت کارکنان 59,549 58,809
سایر داراییها 38,808 84,298 جمع بدهیهای غیر جاری 250,127 107,443
جمع داراییهای غیرجاری 717,782 768,540 جمع بدهیها 2,970,655 3,633,056
حقوق صاحبان سهام
سرمایه 900,000 900,000
اندوخته قانونی 56,190 56,190
اندوخته احتیاطی 465 465
سود انباشته (165,525) (225,649)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf :

روانشناسی و تربیت کودکان از نگاه پیامبر اسلام (ص)

مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقی پیرامون روان شناسی کودک به انجام رسانده است که به واقع، نتایج چشمگیری از آن پژوهش ها به دست آمده است؛ هرچند به بسیاری از پژوهش های آنان نمی توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس، فیلسوف و روان شناس سوئیسی، متوفای 1980م. )، اسکینر، باندورا، کلارک هال، اریکسون و هاینزوانر، با یکدیگر نسبت به عقاید استادان خود اختلاف عقیده دارند.

جمعی کودک را بزرگسالی کوچک (به تعبیر آنان: مینیاتور بزرگسال) و بعضی او را کاملاً متمایز با بزرگسال تعریف می کنند. عده ای او را متمایل به بدی، و برخی او را پاک سرشت می دانند.
در باره تربیت، تغذیه، رشد، عادت ها و رفتارهای کودک نیز نظریات متفاوت و متناقض بسی

اری میان پژوهشگران وجود دارد که به واقع آدمی گاه در انتخاب نظریه درست میان آنان سرگردان می شود.
انبوه نتایج علمی که امروزیان بدان دست یافته اند در سایه آزمایش های سالیان متمادی، استفاده از فن آوری و استمداد از تجربیات گذشتگان است؛ با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدی به دست می آید که گاه به طور کامل، ناقض نظریات گذشته است. اما در صدها سال پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشی وجود نداشته است، از سوی حضرت محمد امین(ص) نسبت به کودکان، گفتارها و رفتارهایی مشاهده شده است که امروزیان در ژرفای آن درمانده اند و فهم عمیقی از آن به دست نیاورده اند. معجزه حضرت محمد امین(ص) تنها آیات قرآن نبود. گفتار و رفتارش، همه معجزه بود. چه آن که معجزه پدیده ای است که بشر از ارائه نمونه آن ناتوان باشد.
در عقاید امروزیان متمدن و متفکر]؟[ چنین آمده است که: اگر کودکان، وحشی و پرخاشگرند باید آنان را رام و مطیع گردانید. زیرا آنان ماهیت حیوانی دارند و غرایز نقش اساسی در انگیزش رفتارشان دارد.
این در حالی است که ما بارها این جمله را از سخنان رسول اکرم(ص) شنیده یا خوانده ایم که: پنج چیز است که تا آستان مرگ آنها را ترک نمی کنم؛ یکی از آنها سلام کردن به کودکان است.
به راستی، ژرفای مفهوم این جمله را کدام متفکر روان شناس درک می کند؟ در افکار خردسالان چه می گذرد که حضرت امام صادق(ع) در پی نقل آنچه از رسول خدا(ص) فرا گرفته، می فرماید: احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتمو هم ففو لهم فانهم لایرون الا

انکم ترزقونهم؛ به کودکان محبت بورزید و مورد شفقت شان قرار دهید و هرگاه به آنان وعده ای دادید، وفا کنید. زیرا

آنها شما را روزی دهنده خود می دانند4 در این رفتار رسول خدا(ص) چه حکمتی نهفته بوده است که همه روزه که صبحگاه از خواب برمی خاست، دست محبت به ی حضرت محمد

(ص) در باره کودکان می پردازیم .
نامطمئن بودن نظریات رایج کنونی و سرمشق بودن رفتار پیامبر(ص) برای ما -به تصریح آیه-6 قرآن ما را بر آن می دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم(ص) عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جای آورده -به فرض درستی روایت- فراتر از اکتشافات علمی امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پی ارائه معیاری است که برای معاصران وی ناشناخته ماند و برخی تا این زمان نیز ناشناخته باقی مانده است. از آن نمونه، در جمله ای ساده از آن بزرگوار می خوانیم:
«اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم؛7 فرزندانتان را گرامی بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید».
در نظر سطحی، این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. اما این که چه رفتاری در شأن کودک نیست تا از آن پرهیز شود، و چه روشی نادرست است تا نسبت به وی انجام نگیرد جای گفتگو است. آیا والدین و مربیان برای یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش، خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهی هایی به دست آورند، پدر ومادری که با آداب و روش صحیح زندگی ناآشنایند چگونه می توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان- دختر و پسر- تا چه سنی روا است؟ آیا از جا برخاستن در برابر بچه های کم سن بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش می شود؟ تفاوت گذاری میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازی کودک و «بازی با کودک» چه لزوم و فایده ای دارد؟
بنابراین، سفارش به گرامیداشت کودک، تاکید بر تاسیس بنیادی است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگی، آموزش و پرورش، صدا و سیما و مراکز فرهنگی، هر یک بنیادی است که باید بدین مهم توجه کند .
از طرف دیگر باید مشخص شود که بی احترامی به کودک و ترک آموزش وی چه پیامدهایی دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آ

مد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالی دریابد که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با وی در کودکی، ناصحیح بوده است، نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکی اکنون در بزرگسالی این کودک می توانند امیدوار باشند که وی آرای امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیاری از والدین بدین امر توجه ندارند که یکی از علت های تمرد نوجوانان و جوانان، پی بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکی

 

ایشان است !
به هر تحلیل، توجه رسول خدا(ص) به دنیای کودکان را در چندین جنبه می توان جستجو کرد:
.1 کوشش برای تولد فرزندان سالم
برخلاف عقیده بسیاری از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگی یا دو سالگی به بعد نتیجه بخش می دانند، تعالیم رسول خدا(ص) زمانی پیشتر از این را در تربیت کودک موثر می شمارد. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث می برد. بنابراین، تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز می شود.
دختر و پسری که پیش از ازدواج به اصول اخلاقی و دینی پایبند نباشند بسیار دشوار می توان امید داشت که فرزند آنان درستکار تربیت شود. البته سهم محیط تربیتی و عوامل و استثنائات روزگار را نادیده نمی انگاریم .
اگر تربیت کودک از شش ماهگی یادو سالگی آغاز می شود، این دستور رسول اکرم (ص) چه مفهومی می یابد که می فرماید: هر کس صاحب فرزندی شد در گوش راست کودکش اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید تا از شر شیطان در امان باشد. امیر مومنان علی(ع) می فرماید: زمانی که دو پسرم حسن و حسین (ع) تولد یافتند، آن حضرت همین عمل را انجام داد و دستور فرمود تا در گوش آن ها سوره حمد و آیه الکرسی و آیه های سوره حشر و سوره اخلاص و ناس و فلق را بخوانند.
اگر کودک دو ماهه استعداد تربیت و پذیرش ندارد و مشاهدات و شنیده های او در درونش تاثیر نمی نهد به چه سبب رسول خدا(ص) می فرماید: هرگز مبادا که کودکی در گهواره، نظاره گر رفتار زناشویی زن و مرد باشد9 اگر در چنین موقعیت صدای زن و مرد را بشنود به راه رستگاری و ]پاکی و خیر[ قدم نمی نهد10
به راستی، آیا سلامتی مادر در دوران حمل، تغذیه، ترس و نگرانی ها و نیز اعتیاد وی بر سلامتی روحی نوزاد اثر نمی گذارد؟! آنگاه چگونه می توان نوزاد ناسالم را درست تربیت کرد؟!
امام باقر(ع) می فرماید: در عصر رسول خدا(ص) مردی از انصار ]در مدینه[ به

 

آن حضرت شکایت کرد که : همسرم دختر عموی من است و خانواده و اجداد ما همه

سفید پوست هستیم و اینک او فرزندی به دنیا آورده که سیاه پوست و شبیه سیاهان حبشی است .
رسول خدا(ص) اندکی تامل کرد و سپس از زن توضیح خواست. زن به پاکی خود سوگند یاد کرد. پیامبر فرمود: بین هر انسان تا حضرت آدم (ع) عرق (پیوند، ژن، ریشه) وجود دارد که در ساختمان فرزند فعالیت می کنند; فرزند شبیه یکی از آنها می شود; این نوزاد سیاه پوست شبیه یکی از اجداد دور شماست. کودک را بگیر که فرزند خود تو است .
هنگامی که نوزاد رنگ پوست خود را به وسیله ژن از اجدادش به ارث ببرد، آیا صفات خوب یا بد به همین وسیله از آنان به وی سرایت نمی کند؟
آن حضرت در همین باره فرموده است: انظر فی ای شیء تضع ولدک فا ن العرق دساس، خوب بنگر که نطفه خود را در چه جایگاهی جای می دهی. زیرا ریشه ها ]و ژن آدمی[ به طور پنهان تاثیر گذار است. ]و از طریق آن، اخلاق اجداد به فرزندان منتقل می شود .[
نیز در جای دیگر فرمود: الشقی شقی فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه، بدبخت در شکم مادر بدبخت می شود و سعادت مند در شکم مادر چنین می شود.
در روایتی دیگر آن حضرت به نقش برادر (دایی فرزندان) در تربیت فرزند اشاره می کند و می فرماید: اختاروالنطفکم فان الخال احدالضجیعین؛14 همسر ]شایسته[ برای نطفه های خود انتخاب کنید. زیرا دایی یکی از دو ستون ]مهم تشکیل دهنده[ نوزادتان است .
و نیز فرموده است: از ازدواج با زنان زیبارویی که در خانواده بد پرورش یافته اند، بپرهیزید15
2- توجه به سلامت جسمی و روحی مادر
فرزندان ما -به ویژه دختران- بیشتر اوقات خود را در کنار مادر سپری می کنند و از تعلیمات او چیزها می آموزند. براین اساس، آنان که دغدغه تربیت فرزند دارند نخست باید به تربیت همسر بپردازند. دختران و زنان نیز تأثیرپذیرتر از پسران و مردان اند. بنابراین در آست

انه زندگی، مرد باید مهم ترین همت خود را آموزش و تربیت همسرش قرار دهد. زمانی که مادر خانواده درست آموزش ببیند و تربیت شود، تربیت فرزندان او با سهولت انجام می پذیرد. چنان که اگر مادر نکوهیده خوی باشد، تربیت فرزند خیلی دشوار است. زیرا او اولین آموزگار کودک شماست .
رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: «ایاکم و تزویج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با زنان کودن بپرهیزید که همنشینی آنها ]نوعی[ بلا و فرز

ندشان تباه است.»

پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او، مهم ترین وظیفه، ایجاد محیط روانی سالم در خانه است. این نخستین ابزار هر طرح تربیتی موفق است. هرکه دلسوز فرزند خود است پیش از هر کار باید بکوشد تا حد امکان فضای خانه آکنده از آرامش و مهرورزی شود. تا زمانی که کودک شما خود را در چنین فضایی نبیند زمینه ای برای شکوفایی استعدادهای خود نمی یابد و بیشتر توان او صرف مبارزه با ترس و اضطراب ها و مقابله با عوامل رنج آور زندگی می گردد. هرچه محیط آنان صمیمی تر و درس آموزتر و روان ایشان مطمئن تر و بی هراس تر باشد ،آموزش و تربیت آنها هموارتر و آموختن هایشان از محیط بیشتر و پایدارتر است .
حضرت محمد(ص) در این باره فرموده است: «حق الولد علی والده; ان یسفره امه;؛
حق فرزند بر پدر این است که ]پدر[ مادر را احترام کند.»
زمانی که فرزند،، مادر را در نگاه پدر محترم ببیند، احساس امنیت و آرامش می کنند.
مادری که در خانه از احترام پدر محروم باشد، نخواهد توانست نقش مادری خود را به درستی ایفا نماید.
3- پیشگیری بهتر از درما ن ن
اصل نامبرده در روان شناسی تربیتی جایگاهی ویژه دارد و کوشش می شود تا پیش از پدید آمدن ناهنجاری های رفتاری، عوامل پدیدآورنده آن شناسایی و پیشگیری شود.
از طرفی امروزه والدین از بسیاری از رفتارهای فرزندان خود ناخشنودند و امید دارند که کسی از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا کند، حال آن که گاه کوتاهی خود والدین سبب بروز چنین مشکلی است. زیرا در تربیت و پرورش آنان سهل انگاری نموده اند. رسول خدا(ص) در همین باره فرموده است: «رحم الله من اعان ولده علی بره؛ خدای رحمت کند کسی که فرزند خود را به نیک رفتاری کمک کند. »
از آن حضرت پرسیدند، چگونه؟ فرمود :
1- آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او بپذیرند .
2- آنچه انجام آن در توانش نیست، از او نخواهند .
3- او را به گناه و طغیان وادار نسازند .
4- به او دروغ نگویند و در برابر او رفتار نابخردانه انجام ندهند .

به واقع هر یک از ما دوست داریم فرزندانمان نسبت به ما چگونه رفتار کنند؟ با خود بیندیشیم که اگر ما خویشتن را برای نیل بدین منظور کمک نکنیم، دیگران چگونه و تاچه میزان خواهند توانست ما را در این هدف مدد رسانند! پس همان بهتر که فهرست همه انتظاراتمان را نسبت به فرزندانمان یادداشت کنیم و آن گاه بیندیشیم که برای موفقیت فرزند در این برنامه، خود ما چه

وظایفی بر عهده داریم.
چندی پیش، دوستی از فرزندانش سخت گله مند بود که آنها بیشتر

اوقات روزانه شان را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به وی گفتم: کمی به جای گله از آنها خود را نکوهش کن. چون غیبت طولانی شما و همسرت از محیط خانه، سبب دلتنگی آنها را فراهم می آورد. آنها برای رفع این دلتنگی به تماشای تلویزیون پناه می آورند و زمانی که بدین روش عادت کردند، دیگر در وقت حضور شما نیز نمی توانند از عادات خود دور شوند .
4- درمان روحی با اعطای شخصیت
احساس ضعف شخصیت، نه فقط بزرگسالان را رنج می دهد و به ناهنجاری رفتاری وا می دارد، کودکان را نیز دچار مشکل می کند. بعضی می پندارند چون کودک پیکری کوچک تر از بزرگسالان دارد، شخصیت خود را هم کوچک می پندارد؛ حال آنکه چنین نیست و چه بسا بی توجهی به شخصیت کودکان زیانبارتر از بی توجهی به شخصیت بزرگسالان باشد. زیرا احساس ضعف شخصیت در کودکی سبب بروز رفتارهای ناصواب و ویرانگر در بزرگسالی است. به همین سبب است که امام هادی (ع) فرموده است: از شر آن که خود را حقیر و بی مقدار بپندارد، در امان مباش.
از رفتارهای متداول حضرت رسول اکرم (ص) در مقابل فرزندش فاطمه (س) و نیز نوه های عزیزش امام حسن و امام حسین (ع)، احترام وصف نشدنی و برخاستن در مقابل آنان است. شیعه و سنی نقل نموده اند که آن جناب پیوسته با حضور دختر خردسالش، تمام قامت در برابر می ایستاد و احترامش می کرد .
گاه به احترام و نیز مراعات خردسالی نوادگانش، سجده نماز را طولانی می ساخت یا برای برآوردن حاجت آنان، نماز را با سرعت به پایان می برد. هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش می کشید و مهربانی و عطوفت نسبت به کودکان، خوی همیشگی آن حضرت بود.
با این همه، در بزرگداشت شخصیت کودکان باید همواره توجه داشت که این امر برای ارضای حس شخصیت طلبی آنان است. بدین سبب باید در انجام آن به شیوه ای گام برداشت که زمینه غرور و نازپروری کودکان فراهم نشود و این امر زمانی است که ما همه شیوه های تربیتی را همگام عمل کنیم؛ چنان که رسول خدا (ص) عمل می کرد .
5- توجه به بهداشت روانی کودکان
در مباحث روانشناسی عمومی، در بخش «یادگیری، حافظه و فراموشی» به عوامل تاثیرگذار بر رشد بدن و حافظه پرداخته می شود و یادآوری می کنند که یکی از مهمترین عوامل اختلال در حواس و حافظه کودکان و مانع جدی از رشد استعدادهای آنان، و بلکه عامل عقب ماندگی ذهنی، محرومیت از بهداشت روانی است. کودک به هر علت آرامش روان خود را از دست دهد، بخشی از فعالیت های مغز وی که تنظیم کننده رشد ذهنی اوست مختل و آینده وی دچار مخاطره می شود. مشکلات خانوادگی، فقر، بدرفتاری والدین با یکدیگر و با فرزندان، خشونت، تاکید بی اندازه بر رعایت نظم و مقررات و ترس های موهوم، همه عواملی است که روان کودک را نابسامان می نماید .
اگر رسول خدا (ص) هر صبحگاه که از خواب برمی میزد و دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگانش می کشد، این رفتار از هر هدیه برای کودک مناسب تر است و ما به درستی نمی توانیم تاثیر عمیق این رفتار ساده را لمس کنیم. کودکی که در آغاز صبح از چنین نوازشی بهره مند شود احساس آرامش، امنیت، پذیرفتگی، امید و شادی می کند. اطمینان می یابد که وجودش در خانه زاید نیست. جایگاهش نزد والدین شناخته شده و محفوظ و مورد توجه است .
روانشناسان معتقدند بهره مندی از محبت والدین در ماه های آغاز طفولیت و آغاز هر روز، از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تامین بهداشت روانی کودک است. کودکی که از مهر ومحبت پدر و مادر برخوردار است، نگرش مطلوبی نسبت به خود می یابد و روابط سالم تر و پذیرفته تر

ی با دیگران برقرار می کند. و ترس های موهوم و بی پایه را که مانع شکوفایی ا

ستعدادهای اوست، از وی دور می سازد.
.6 مهرورزی، مهم ترین ابزار تربیت
زمانی که آهن، نرم و گداخته شود به هر صورت که بخواهیم شکل می پذیرد. «مهر ورزی» به افراد -به ویژه کودکان- همان حرارتی است که افراد را نرم، تسلیم و گوش به فرمان می سازد.
تربیت نوعی کوشش برای نفوذ در ناخودآگاه افراد است. رنج و اندوه ها، آرزوها، شکست ها و گفته های ناگفته ، پیوسته در ضمیر ناخودآگاه جای می گیرند. پیرامون این ضمیر، مأمورانی آماده به خدمت وجود دارند که مانع از نفوذ دیگران بدان می شوند. از طرفی تا فردی به درون آن راه نیابد نمی تواند به اسرار آن پی ببرد و راه حلی برای مشکل آن ارائه کند .
پدر و مادری که ابزار نفوذ به ناخودآگاه فرزندان خود را نشناخته و شیوه ورود به آن را ندانند هیچ گاه نخواهند توانست ارتباط صمیمی با ایشان برقرار سازند؛ دردهایشان را بشناسند و درمان کند.
«مهرورزی به کودک» از مهم ترین ابزار نفوذ به ضمیر ناخودآگاه اوست. زمانی که فردی به کودک محبت و مهربانی می کند، قلب او را در اختیار می گیرد و آرام آرام می تواند از رنج هایش آگاه شود و راه درمانش را شناسایی و دنبال نماید .
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: از همان کودکی، پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و همسخن وی بودم; او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش [کنار خود] می خوابانید، به طوری که تنم را به تن خویش می چسبانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند .
من پیوسته در پی او روان بودم، مانند بچه در پی مادر، هر روز برای من از اخلاق خود

نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وا می داشت. در سال [چند روزی را] در غار حرا خلوت می گزید. من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید; او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و; هزینه زندگی مرا برعهده گرفت. در هر صبح و شام یک نشست خصوصی با او داشتم که در آن احدی جز من و او شرکت نمی کرد. در این اوقات، من با او بودم و هرجا که او می رفت و از هر دری که سخن می گفت، من با او همراه و هماهنگ بودم .
نیز در همین باره می نویسد: زمانی که رسول خدا(ص) کودکان انصار را می دی

د بر سر آنان دست می کشید و به آنان سلام می کرد و دعایشان می فرمود. روزی پیامبر(ص) از راهی می گذشت که کودکان بازی می کردند. چون نگاهش به یکی از آن ها افتاد نزد او نشست و پیشانی او را بوسید و به وی محبت نمود; و فرمود: روزی دیدم این کودک با فرزندم حسین بازی می کند و خاک های زیر پای حسین را برمی دارد و به صورت خود می مالد. چون او از دوستان حسین است من هم او را دوست دارم.
گاه می شد کودکی را نزد آن حضرت می آوردند و او در دامن حضرت، خود را خیس می کرد. اطرافیان با پرخاش به کودک می کوشیدند از کار او جلوگیری کنند و وی را از دامن رسول خدا(ص) جدا سازند، که آن حضرت آنان را از این کار باز می داشت و می فرمود: با تندی از ادرار کردن کودک جلوگیری نکنید. سپس کودک را به حال خود رها می کرد تا حاجتش برآورده شود. آنگاه خود می رفت و لباسش را تطهیر می کرد .
روزی آن حضرت با گروهی از مردم نماز جماعت می خواند. در هنگام سجده، حسین(ع) که کودکی خردسال بود، بر پشت رسول خدا(ص) می نشست و پاهایش را حرکت می داد. وقتی پیامبر(ص) سر از سجده برمی داشت او را می گرفت و کنار خود روی زمین می گذاشت و در سجده دیگر این رفتار حسین(ع) و آن حضرت تکرار می شد. فردی یهودی که شاهد این صحنه بود پس از نماز به رسول خدا(ص) گفت: با کودکان خود طوری رفتار می کنید که ما هرگز رفتار نکرده ایم. حضرت فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید با کودکان خود مهربان

بودید.
آن مرد پس از مشاهده آن رفتار و شنیدن این سخن، مسلمان شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده : یوسف غلامی
منبع:سایت تربیت وروانشناسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله َبودجه ریزی عملیاتی و نقش آن در اصلاح الگوی مصرف منابع در سازمانهای غیر انتفاعی و دولتی در pdf :

روانشناسی و تربیت کودکان از نگاه پیامبر اسلام (ص)

مدت یک قرن است که غرب تحقیقات دامنه دار و عمیقی پیرامون روان شناسی کودک به انجام رسانده است که به واقع، نتایج چشمگیری از آن پژوهش ها به دست آمده است؛ هرچند به بسیاری از پژوهش های آنان نمی توان به دیده اطمینان کامل نگریست. تا این زمان همچنان پیروان ژان پیاژه (زیست شناس، فیلسوف و روان شناس سوئیسی، متوفای 1980م. )، اسکینر، باندورا، کلارک هال، اریکسون و هاینزوانر، با یکدیگر نسبت به عقاید استادان خود اختلاف عقیده دارند.

جمعی کودک را بزرگسالی کوچک (به تعبیر آنان: مینیاتور بزرگسال) و بعضی او را کاملاً متمایز با بزرگسال تعریف می کنند. عده ای او را متمایل به بدی، و برخی او را پاک سرشت می دانند.
در باره تربیت، تغذیه، رشد، عادت ها و رفتارهای کودک نیز نظریات متفاوت و متناقض بسی

اری میان پژوهشگران وجود دارد که به واقع آدمی گاه در انتخاب نظریه درست میان آنان سرگردان می شود.
انبوه نتایج علمی که امروزیان بدان دست یافته اند در سایه آزمایش های سالیان متمادی، استفاده از فن آوری و استمداد از تجربیات گذشتگان است؛ با این حال پیوسته طرح ها و نظریات جدیدی به دست می آید که گاه به طور کامل، ناقض نظریات گذشته است. اما در صدها سال پیش که هیچ یک از این زمینه ها و امکانات پژوهشی وجود نداشته است، از سوی حضرت محمد امین(ص) نسبت به کودکان، گفتارها و رفتارهایی مشاهده شده است که امروزیان در ژرفای آن درمانده اند و فهم عمیقی از آن به دست نیاورده اند. معجزه حضرت محمد امین(ص) تنها آیات قرآن نبود. گفتار و رفتارش، همه معجزه بود. چه آن که معجزه پدیده ای است که بشر از ارائه نمونه آن ناتوان باشد.
در عقاید امروزیان متمدن و متفکر]؟[ چنین آمده است که: اگر کودکان، وحشی و پرخاشگرند باید آنان را رام و مطیع گردانید. زیرا آنان ماهیت حیوانی دارند و غرایز نقش اساسی در انگیزش رفتارشان دارد.
این در حالی است که ما بارها این جمله را از سخنان رسول اکرم(ص) شنیده یا خوانده ایم که: پنج چیز است که تا آستان مرگ آنها را ترک نمی کنم؛ یکی از آنها سلام کردن به کودکان است.
به راستی، ژرفای مفهوم این جمله را کدام متفکر روان شناس درک می کند؟ در افکار خردسالان چه می گذرد که حضرت امام صادق(ع) در پی نقل آنچه از رسول خدا(ص) فرا گرفته، می فرماید: احبوا الصبیان و ارحموهم و اذا وعدتمو هم ففو لهم فانهم لایرون الا

انکم ترزقونهم؛ به کودکان محبت بورزید و مورد شفقت شان قرار دهید و هرگاه به آنان وعده ای دادید، وفا کنید. زیرا

آنها شما را روزی دهنده خود می دانند4 در این رفتار رسول خدا(ص) چه حکمتی نهفته بوده است که همه روزه که صبحگاه از خواب برمی خاست، دست محبت به ی حضرت محمد

(ص) در باره کودکان می پردازیم .
نامطمئن بودن نظریات رایج کنونی و سرمشق بودن رفتار پیامبر(ص) برای ما -به تصریح آیه-6 قرآن ما را بر آن می دارد که به فرموده ها و کردار حضرت رسول اکرم(ص) عمیق تر بنگریم و به واقع اعتقاد داشته باشیم که آنچه او به جای آورده -به فرض درستی روایت- فراتر از اکتشافات علمی امروزیان است. کوچک ترین عمل او در پی ارائه معیاری است که برای معاصران وی ناشناخته ماند و برخی تا این زمان نیز ناشناخته باقی مانده است. از آن نمونه، در جمله ای ساده از آن بزرگوار می خوانیم:
«اکرموا اولادکم و احسنوا آدابکم؛7 فرزندانتان را گرامی بدارید و با آداب و روش پسندیده با آنان رفتار کنید».
در نظر سطحی، این فرموده تنها سفارش به احترام کودکان و رفتار صحیح با آنان است. اما این که چه رفتاری در شأن کودک نیست تا از آن پرهیز شود، و چه روشی نادرست است تا نسبت به وی انجام نگیرد جای گفتگو است. آیا والدین و مربیان برای یافتن پاسخ صحیح این دو پرسش، خود نباید پیش تر پیرامون تربیت کودک آگاهی هایی به دست آورند، پدر ومادری که با آداب و روش صحیح زندگی ناآشنایند چگونه می توانند فرزندشان را با آداب درست تربیت کنند؟! آیا بوسیدن کودکان- دختر و پسر- تا چه سنی روا است؟ آیا از جا برخاستن در برابر بچه های کم سن بجا است یا نابجا؟ آیا تنبیه و کتک آنان تا چه میزان سفارش می شود؟ تفاوت گذاری میان آنان تا چه اندازه صحیح یا ناصحیح است؟ بازی کودک و «بازی با کودک» چه لزوم و فایده ای دارد؟
بنابراین، سفارش به گرامیداشت کودک، تاکید بر تاسیس بنیادی است که به خانواده ها آموزش دهد چگونه با فرزندانشان رفتار کنند. خانواده و مجالس خانوادگی، آموزش و پرورش، صدا و سیما و مراکز فرهنگی، هر یک بنیادی است که باید بدین مهم توجه کند .
از طرف دیگر باید مشخص شود که بی احترامی به کودک و ترک آموزش وی چه پیامدهایی دارد! اگر اطرافیانش با آداب و روش درست با او برخورد نکنند چه پیش خواهد آ

مد؟ کودک در هر حال بزرگ خواهد شد. اگر او در بزرگسالی دریابد که بسیاری از رفتارهای بزرگسالان با وی در کودکی، ناصحیح بوده است، نسبت به آنان چگونه خواهد اندیشید؟ آیا والدین چنین کودکی اکنون در بزرگسالی این کودک می توانند امیدوار باشند که وی آرای امروز آنان را بپذیرد و بدان عمل کند؟ چگونه بسیاری از والدین بدین امر توجه ندارند که یکی از علت های تمرد نوجوانان و جوانان، پی بردن آنان به اشتباه روش پدر و مادر در کودکی

 

ایشان است !
به هر تحلیل، توجه رسول خدا(ص) به دنیای کودکان را در چندین جنبه می توان جستجو کرد:
.1 کوشش برای تولد فرزندان سالم
برخلاف عقیده بسیاری از نظریه پردازان که تربیت کودک را از شش ماهگی یا دو سالگی به بعد نتیجه بخش می دانند، تعالیم رسول خدا(ص) زمانی پیشتر از این را در تربیت کودک موثر می شمارد. نوزاد بیشتر صفات خوب و بد را از طریق ژن از پدر و مادر به ارث می برد. بنابراین، تربیت او نه از دوران حمل که پیش از ازدواج آغاز می شود.
دختر و پسری که پیش از ازدواج به اصول اخلاقی و دینی پایبند نباشند بسیار دشوار می توان امید داشت که فرزند آنان درستکار تربیت شود. البته سهم محیط تربیتی و عوامل و استثنائات روزگار را نادیده نمی انگاریم .
اگر تربیت کودک از شش ماهگی یادو سالگی آغاز می شود، این دستور رسول اکرم (ص) چه مفهومی می یابد که می فرماید: هر کس صاحب فرزندی شد در گوش راست کودکش اذان و در گوش چپ او اقامه بگوید تا از شر شیطان در امان باشد. امیر مومنان علی(ع) می فرماید: زمانی که دو پسرم حسن و حسین (ع) تولد یافتند، آن حضرت همین عمل را انجام داد و دستور فرمود تا در گوش آن ها سوره حمد و آیه الکرسی و آیه های سوره حشر و سوره اخلاص و ناس و فلق را بخوانند.
اگر کودک دو ماهه استعداد تربیت و پذیرش ندارد و مشاهدات و شنیده های او در درونش تاثیر نمی نهد به چه سبب رسول خدا(ص) می فرماید: هرگز مبادا که کودکی در گهواره، نظاره گر رفتار زناشویی زن و مرد باشد9 اگر در چنین موقعیت صدای زن و مرد را بشنود به راه رستگاری و ]پاکی و خیر[ قدم نمی نهد10
به راستی، آیا سلامتی مادر در دوران حمل، تغذیه، ترس و نگرانی ها و نیز اعتیاد وی بر سلامتی روحی نوزاد اثر نمی گذارد؟! آنگاه چگونه می توان نوزاد ناسالم را درست تربیت کرد؟!
امام باقر(ع) می فرماید: در عصر رسول خدا(ص) مردی از انصار ]در مدینه[ به

 

آن حضرت شکایت کرد که : همسرم دختر عموی من است و خانواده و اجداد ما همه

سفید پوست هستیم و اینک او فرزندی به دنیا آورده که سیاه پوست و شبیه سیاهان حبشی است .
رسول خدا(ص) اندکی تامل کرد و سپس از زن توضیح خواست. زن به پاکی خود سوگند یاد کرد. پیامبر فرمود: بین هر انسان تا حضرت آدم (ع) عرق (پیوند، ژن، ریشه) وجود دارد که در ساختمان فرزند فعالیت می کنند; فرزند شبیه یکی از آنها می شود; این نوزاد سیاه پوست شبیه یکی از اجداد دور شماست. کودک را بگیر که فرزند خود تو است .
هنگامی که نوزاد رنگ پوست خود را به وسیله ژن از اجدادش به ارث ببرد، آیا صفات خوب یا بد به همین وسیله از آنان به وی سرایت نمی کند؟
آن حضرت در همین باره فرموده است: انظر فی ای شیء تضع ولدک فا ن العرق دساس، خوب بنگر که نطفه خود را در چه جایگاهی جای می دهی. زیرا ریشه ها ]و ژن آدمی[ به طور پنهان تاثیر گذار است. ]و از طریق آن، اخلاق اجداد به فرزندان منتقل می شود .[
نیز در جای دیگر فرمود: الشقی شقی فی بطن امه والسعید سعید فی بطن امه، بدبخت در شکم مادر بدبخت می شود و سعادت مند در شکم مادر چنین می شود.
در روایتی دیگر آن حضرت به نقش برادر (دایی فرزندان) در تربیت فرزند اشاره می کند و می فرماید: اختاروالنطفکم فان الخال احدالضجیعین؛14 همسر ]شایسته[ برای نطفه های خود انتخاب کنید. زیرا دایی یکی از دو ستون ]مهم تشکیل دهنده[ نوزادتان است .
و نیز فرموده است: از ازدواج با زنان زیبارویی که در خانواده بد پرورش یافته اند، بپرهیزید15
2- توجه به سلامت جسمی و روحی مادر
فرزندان ما -به ویژه دختران- بیشتر اوقات خود را در کنار مادر سپری می کنند و از تعلیمات او چیزها می آموزند. براین اساس، آنان که دغدغه تربیت فرزند دارند نخست باید به تربیت همسر بپردازند. دختران و زنان نیز تأثیرپذیرتر از پسران و مردان اند. بنابراین در آست

انه زندگی، مرد باید مهم ترین همت خود را آموزش و تربیت همسرش قرار دهد. زمانی که مادر خانواده درست آموزش ببیند و تربیت شود، تربیت فرزندان او با سهولت انجام می پذیرد. چنان که اگر مادر نکوهیده خوی باشد، تربیت فرزند خیلی دشوار است. زیرا او اولین آموزگار کودک شماست .
رسول خدا(ص) در این باره فرموده است: «ایاکم و تزویج الحمقاء، فان صحبتها بلاء و ولدها ضیاع؛ از ازدواج با زنان کودن بپرهیزید که همنشینی آنها ]نوعی[ بلا و فرز

ندشان تباه است.»

پس از انتخاب همسر شایسته و توجه به آموزش و تربیت او، مهم ترین وظیفه، ایجاد محیط روانی سالم در خانه است. این نخستین ابزار هر طرح تربیتی موفق است. هرکه دلسوز فرزند خود است پیش از هر کار باید بکوشد تا حد امکان فضای خانه آکنده از آرامش و مهرورزی شود. تا زمانی که کودک شما خود را در چنین فضایی نبیند زمینه ای برای شکوفایی استعدادهای خود نمی یابد و بیشتر توان او صرف مبارزه با ترس و اضطراب ها و مقابله با عوامل رنج آور زندگی می گردد. هرچه محیط آنان صمیمی تر و درس آموزتر و روان ایشان مطمئن تر و بی هراس تر باشد ،آموزش و تربیت آنها هموارتر و آموختن هایشان از محیط بیشتر و پایدارتر است .
حضرت محمد(ص) در این باره فرموده است: «حق الولد علی والده; ان یسفره امه;؛
حق فرزند بر پدر این است که ]پدر[ مادر را احترام کند.»
زمانی که فرزند،، مادر را در نگاه پدر محترم ببیند، احساس امنیت و آرامش می کنند.
مادری که در خانه از احترام پدر محروم باشد، نخواهد توانست نقش مادری خود را به درستی ایفا نماید.
3- پیشگیری بهتر از درما ن ن
اصل نامبرده در روان شناسی تربیتی جایگاهی ویژه دارد و کوشش می شود تا پیش از پدید آمدن ناهنجاری های رفتاری، عوامل پدیدآورنده آن شناسایی و پیشگیری شود.
از طرفی امروزه والدین از بسیاری از رفتارهای فرزندان خود ناخشنودند و امید دارند که کسی از راه برسد و فرزندشان را به حقوق والدین آشنا کند، حال آن که گاه کوتاهی خود والدین سبب بروز چنین مشکلی است. زیرا در تربیت و پرورش آنان سهل انگاری نموده اند. رسول خدا(ص) در همین باره فرموده است: «رحم الله من اعان ولده علی بره؛ خدای رحمت کند کسی که فرزند خود را به نیک رفتاری کمک کند. »
از آن حضرت پرسیدند، چگونه؟ فرمود :
1- آنچه کودک در توان داشته و انجام داده، از او بپذیرند .
2- آنچه انجام آن در توانش نیست، از او نخواهند .
3- او را به گناه و طغیان وادار نسازند .
4- به او دروغ نگویند و در برابر او رفتار نابخردانه انجام ندهند .

به واقع هر یک از ما دوست داریم فرزندانمان نسبت به ما چگونه رفتار کنند؟ با خود بیندیشیم که اگر ما خویشتن را برای نیل بدین منظور کمک نکنیم، دیگران چگونه و تاچه میزان خواهند توانست ما را در این هدف مدد رسانند! پس همان بهتر که فهرست همه انتظاراتمان را نسبت به فرزندانمان یادداشت کنیم و آن گاه بیندیشیم که برای موفقیت فرزند در این برنامه، خود ما چه

وظایفی بر عهده داریم.
چندی پیش، دوستی از فرزندانش سخت گله مند بود که آنها بیشتر

اوقات روزانه شان را به تماشای تلویزیون می گذرانند. به وی گفتم: کمی به جای گله از آنها خود را نکوهش کن. چون غیبت طولانی شما و همسرت از محیط خانه، سبب دلتنگی آنها را فراهم می آورد. آنها برای رفع این دلتنگی به تماشای تلویزیون پناه می آورند و زمانی که بدین روش عادت کردند، دیگر در وقت حضور شما نیز نمی توانند از عادات خود دور شوند .
4- درمان روحی با اعطای شخصیت
احساس ضعف شخصیت، نه فقط بزرگسالان را رنج می دهد و به ناهنجاری رفتاری وا می دارد، کودکان را نیز دچار مشکل می کند. بعضی می پندارند چون کودک پیکری کوچک تر از بزرگسالان دارد، شخصیت خود را هم کوچک می پندارد؛ حال آنکه چنین نیست و چه بسا بی توجهی به شخصیت کودکان زیانبارتر از بی توجهی به شخصیت بزرگسالان باشد. زیرا احساس ضعف شخصیت در کودکی سبب بروز رفتارهای ناصواب و ویرانگر در بزرگسالی است. به همین سبب است که امام هادی (ع) فرموده است: از شر آن که خود را حقیر و بی مقدار بپندارد، در امان مباش.
از رفتارهای متداول حضرت رسول اکرم (ص) در مقابل فرزندش فاطمه (س) و نیز نوه های عزیزش امام حسن و امام حسین (ع)، احترام وصف نشدنی و برخاستن در مقابل آنان است. شیعه و سنی نقل نموده اند که آن جناب پیوسته با حضور دختر خردسالش، تمام قامت در برابر می ایستاد و احترامش می کرد .
گاه به احترام و نیز مراعات خردسالی نوادگانش، سجده نماز را طولانی می ساخت یا برای برآوردن حاجت آنان، نماز را با سرعت به پایان می برد. هر روز صبح بر سر فرزندان و نوادگانش دست نوازش می کشید و مهربانی و عطوفت نسبت به کودکان، خوی همیشگی آن حضرت بود.
با این همه، در بزرگداشت شخصیت کودکان باید همواره توجه داشت که این امر برای ارضای حس شخصیت طلبی آنان است. بدین سبب باید در انجام آن به شیوه ای گام برداشت که زمینه غرور و نازپروری کودکان فراهم نشود و این امر زمانی است که ما همه شیوه های تربیتی را همگام عمل کنیم؛ چنان که رسول خدا (ص) عمل می کرد .
5- توجه به بهداشت روانی کودکان
در مباحث روانشناسی عمومی، در بخش «یادگیری، حافظه و فراموشی» به عوامل تاثیرگذار بر رشد بدن و حافظه پرداخته می شود و یادآوری می کنند که یکی از مهمترین عوامل اختلال در حواس و حافظه کودکان و مانع جدی از رشد استعدادهای آنان، و بلکه عامل عقب ماندگی ذهنی، محرومیت از بهداشت روانی است. کودک به هر علت آرامش روان خود را از دست دهد، بخشی از فعالیت های مغز وی که تنظیم کننده رشد ذهنی اوست مختل و آینده وی دچار مخاطره می شود. مشکلات خانوادگی، فقر، بدرفتاری والدین با یکدیگر و با فرزندان، خشونت، تاکید بی اندازه بر رعایت نظم و مقررات و ترس های موهوم، همه عواملی است که روان کودک را نابسامان می نماید .
اگر رسول خدا (ص) هر صبحگاه که از خواب برمی میزد و دست نوازش بر سر فرزندان و نوادگانش می کشد، این رفتار از هر هدیه برای کودک مناسب تر است و ما به درستی نمی توانیم تاثیر عمیق این رفتار ساده را لمس کنیم. کودکی که در آغاز صبح از چنین نوازشی بهره مند شود احساس آرامش، امنیت، پذیرفتگی، امید و شادی می کند. اطمینان می یابد که وجودش در خانه زاید نیست. جایگاهش نزد والدین شناخته شده و محفوظ و مورد توجه است .
روانشناسان معتقدند بهره مندی از محبت والدین در ماه های آغاز طفولیت و آغاز هر روز، از مهمترین عوامل تاثیرگذار بر تامین بهداشت روانی کودک است. کودکی که از مهر ومحبت پدر و مادر برخوردار است، نگرش مطلوبی نسبت به خود می یابد و روابط سالم تر و پذیرفته تر

ی با دیگران برقرار می کند. و ترس های موهوم و بی پایه را که مانع شکوفایی ا

ستعدادهای اوست، از وی دور می سازد.
.6 مهرورزی، مهم ترین ابزار تربیت
زمانی که آهن، نرم و گداخته شود به هر صورت که بخواهیم شکل می پذیرد. «مهر ورزی» به افراد -به ویژه کودکان- همان حرارتی است که افراد را نرم، تسلیم و گوش به فرمان می سازد.
تربیت نوعی کوشش برای نفوذ در ناخودآگاه افراد است. رنج و اندوه ها، آرزوها، شکست ها و گفته های ناگفته ، پیوسته در ضمیر ناخودآگاه جای می گیرند. پیرامون این ضمیر، مأمورانی آماده به خدمت وجود دارند که مانع از نفوذ دیگران بدان می شوند. از طرفی تا فردی به درون آن راه نیابد نمی تواند به اسرار آن پی ببرد و راه حلی برای مشکل آن ارائه کند .
پدر و مادری که ابزار نفوذ به ناخودآگاه فرزندان خود را نشناخته و شیوه ورود به آن را ندانند هیچ گاه نخواهند توانست ارتباط صمیمی با ایشان برقرار سازند؛ دردهایشان را بشناسند و درمان کند.
«مهرورزی به کودک» از مهم ترین ابزار نفوذ به ضمیر ناخودآگاه اوست. زمانی که فردی به کودک محبت و مهربانی می کند، قلب او را در اختیار می گیرد و آرام آرام می تواند از رنج هایش آگاه شود و راه درمانش را شناسایی و دنبال نماید .
امیرمؤمنان علی(ع) می فرماید: از همان کودکی، پیامبر خدا(ص) مرا از پدرم برگرفت و من شریک آب و نان او شدم و پیوسته مونس و همسخن وی بودم; او مرا در کنار خود می نشانید و بر سینه خویش جای می داد و در بسترش [کنار خود] می خوابانید، به طوری که تنم را به تن خویش می چسبانید و بوی خوش خود را به مشامم می رساند .
من پیوسته در پی او روان بودم، مانند بچه در پی مادر، هر روز برای من از اخلاق خود

نمونه ای آشکار می ساخت و مرا به پیروی از آن وا می داشت. در سال [چند روزی را] در غار حرا خلوت می گزید. من او را می دیدم و جز من کسی او را نمی دید; او مرا از کودکی در دامن خود پروراند و; هزینه زندگی مرا برعهده گرفت. در هر صبح و شام یک نشست خصوصی با او داشتم که در آن احدی جز من و او شرکت نمی کرد. در این اوقات، من با او بودم و هرجا که او می رفت و از هر دری که سخن می گفت، من با او همراه و هماهنگ بودم .
نیز در همین باره می نویسد: زمانی که رسول خدا(ص) کودکان انصار را می دی

د بر سر آنان دست می کشید و به آنان سلام می کرد و دعایشان می فرمود. روزی پیامبر(ص) از راهی می گذشت که کودکان بازی می کردند. چون نگاهش به یکی از آن ها افتاد نزد او نشست و پیشانی او را بوسید و به وی محبت نمود; و فرمود: روزی دیدم این کودک با فرزندم حسین بازی می کند و خاک های زیر پای حسین را برمی دارد و به صورت خود می مالد. چون او از دوستان حسین است من هم او را دوست دارم.
گاه می شد کودکی را نزد آن حضرت می آوردند و او در دامن حضرت، خود را خیس می کرد. اطرافیان با پرخاش به کودک می کوشیدند از کار او جلوگیری کنند و وی را از دامن رسول خدا(ص) جدا سازند، که آن حضرت آنان را از این کار باز می داشت و می فرمود: با تندی از ادرار کردن کودک جلوگیری نکنید. سپس کودک را به حال خود رها می کرد تا حاجتش برآورده شود. آنگاه خود می رفت و لباسش را تطهیر می کرد .
روزی آن حضرت با گروهی از مردم نماز جماعت می خواند. در هنگام سجده، حسین(ع) که کودکی خردسال بود، بر پشت رسول خدا(ص) می نشست و پاهایش را حرکت می داد. وقتی پیامبر(ص) سر از سجده برمی داشت او را می گرفت و کنار خود روی زمین می گذاشت و در سجده دیگر این رفتار حسین(ع) و آن حضرت تکرار می شد. فردی یهودی که شاهد این صحنه بود پس از نماز به رسول خدا(ص) گفت: با کودکان خود طوری رفتار می کنید که ما هرگز رفتار نکرده ایم. حضرت فرمود: اگر شما به خدا و فرستاده او ایمان داشتید با کودکان خود مهربان

بودید.
آن مرد پس از مشاهده آن رفتار و شنیدن این سخن، مسلمان شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نویسنده : یوسف غلامی
منبع:سایت تربیت وروانشناسی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله حجاب و عفاف در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حجاب و عفاف در pdf دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حجاب و عفاف در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حجاب و عفاف در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حجاب و عفاف در pdf :

حجاب و عفاف
مقدمه
بسم‏الله الرحمن الرّحیم، و صلّى‏الله على محمّد و آله الطیّبین الطّاهرین، و لعنهالله على أعدائهم أجمعین.
در قرآن کریم، آیه‏هاى متعدّدى پیرامون حجاب آمده، از جمله، آیه:
(و اذا سألتموهنّ متاعاً فاسئلوهنّ من وراء حجاب)، اگر چیزى از زنان خواستید، از پشت پرده با آنان صحبت کنید، ـ بدون حجاب روبروى هم قرار نگیرید

ـ.
و آیه: (ولیضربن بخمرهنّ على جیوبهنّ)، بایستى که زنان مسلمان، خمارهاى خود را روى سینه‏هایشان بیندازند ـ خمار همان پوششى ا

ست که روى سر قرار گرفته، وگوش و سینه و گردن را مى‏پوشاند ـ.
و همچنین آیه: (وقرن فى بیوتکنّ ولا تبرّجن تبرّج الجاهلیّه الأولى)، اى زنان مسلمان: در خانه‏هاى خود قرار بگیرید، و هنگام بیرون آمدن، بى‏حجاب و بى‏عفّت، مانند زنان دوره جاهلیّت نباشید.

اسلام و حجاب
غالباً چنین تصور می شود که آداب و سنن و همچنین شعائر و قوانین اسلامی، مستقلا توسط بنیانگزاران و رهبران صدر اسلام وضع گردیده. بسیاری نیز با اینکه اعتقادی به خرافات مذهبی ندارند برخی شعائر و قوانین مذهبی را مفید بحال جامعه می شمارند. حجاب یکی از مهمترین این شعائر است. از یاد نبرده ایم زمانی که مزدوران و اوباشان حزب اللّه شعار “بی حجابی زن از بی غیرتی مرد اوست” را سر می دادند، چگونه با این شعار برده دارانه بر اینگونه ادراکات رایج و ارتجاعی خصوصاً در بین مردان اتکاء می کردند. مشاهده اسناد و شواهد تاریخی نشان میدهد که بسیاری از اینگونه شعائر و قوانین بطور مستقیم متاثر از شرایط جامعه و سایر ادیان بوجود آمده اند، و نه از توهمی بنام چشمه فی اض و نوربخش الهی. بع

نوان مثال بسیاری از آداب و سنن و مناسک اسلامی متاثر از عیسویت، یهودیت، زرتشتیگری و حتی جاهلیت اعراب 14 قرن پیش است. مثلا روزه از مذهب یهود و از مجرای عادات اعراب به اسلام آمده. در آن دوران اعراب، پیش از اسلام روز دهم محرم را روزه می گرفتند. پس از هجرت به مدینه ده روز اول محرم را روزه می گرفتند. و پس از آن

که مسلمانان خرج خود را از یهودیان جدا کردند ماه رمضان به ماه روزه گرفتن اختصاص یافت. حج تحقیقاً برای تایید و تثبیت عادات قومی عرب مقرر شده است. عاداتی که بعلت رونق کسب و کار و تجارت سران قریش و دیگر قبایل عرب رواج یافته بود. چرا که بعلت وجود بتخانه بزرگ کعبه و هجوم زوار، مکه به یک مرکز تجاری بزرگ اعراب تبدیل شده بود، و تبلیغات علیع بت پرستس از جانب محمد خطر لطمه وارد ساختن به کسب و کار برده داران و تجار بزرگ عرب و در نتیجه عدم برخورداری وی از حمایت آنان را بهمراه داشت. بهمین دلیل سنت حج که پیش از اسلام و در میان اعراب بت پرست نیز وجود داشت، ابقاء گردید. تمام مناسک حج، عمره، احرام، لمس حجرالاسود یا سنگ سیاه، “سعی” یعنی باشتاب راه رفتن میان

دو نقطه صفا و مروه، وقفه در عرفات، رمی جمره یا سنگباران شیطان، همگی در دوره جاهلیت متداول بود و در اسلام تنها با برخی تعدیلات مواجه شد. حتی بریدن دست راست دزد نیز پیش از اسلام متداول بود. همچنین انواع غسل، و منع ازدواج با برخی نزدیکان. شباهت مقام معنوی دختر زرتشت “پوروچیستا” با فاطمه دختر پیغ

مبر، شباهت اهمیت پنج نماز روزانه در اسلام و زرتشتیگری، اعتقاد به روز محشر و پل صراط ـ همان پلی که بهنگام عبور از آن در آخرت کافران و زیانکاران به قعر جهنم سقوط می کنند و مومنان به بهشت راه خواهند یافت ـ اعتقاد به ملائک مقرب، و همچنین باور به ظهور مهدی همه از مشترکات این دو مذهب است. قابل ذکر است که حتی خود قرآن که کتابی بزبان عربی فصیح بوده و به نسبت زیاد از کلمات غیرعربی برکنار می باشد، حدود 30 کلمه فارسی در آن وجود دارد.
تاریخچه حجاب نیز از این قاعده مستثنی نیست. ویل دورانت، مورخ سرشناس در کتاب تاریخ تمدن خود می نویسد: “در زمان زرتشت زنان منزلتی عالی داشتند، در کمال آزادی و با روی گشاده در میان مردم آمد و شد می کردند.”
اما با گذشت زمان و تحولات حاصله در ایران آن دوره، اوضاع تغییر مییابد. در اوایل حکومت هخامنشیان چهار طبقه اصلی در ایران وجود داشت: بردگان، برزگران، فرمانروایان ولایت (یعنی مامورین دولتی) و درباریان. غیر از سیل عظیم و روزافزون بردگان که بدون مزد فقط بیگاری می کردند، دهقانان نیز مالیات می پرداختند، بیگاری می کردند، وبصورت آزاد نیز زندگی می کردند. با وجود اینکه این مالیات و بیگاری

کمر دهقانان را خرد می کرد ولی آنها بهرحال جزء دهقانان آزاد محسوب می شدند. فشار طاقت فرسای کار و تولید، زنان زحمتکش را نیز به پروسه تولید می کشاند و این امر خود به آزادی زنان روستا نسبت به زنان شهری و درباری کمک می کرد. ولی مامورین دولت، دولتی که هر روز در اثر جهان گشای قدرتمندتر میشدو بدین جهت مامورین آن نیز جابرانه تر عمل می کردند، با چشمانی حریص بدنبال زیباترین زنان و دختران جهت ارائه و هدیه به شاه، درباریان، حکام و سوءاستفاده شخصی، می گشتند. به اینجهت مرد که در این جامعه صاحب و مالک خانه و مالک زن و فرزندان خود بود، جهت جلوگیری از غارت زنان و دختران خود چاره ای جز پوشاندن و مخفی کردن آنها از نظر مامورین دولتی نداشت. پوشاندن زن و دست و پاگیر بودن آن در پروسه تولید و کار خانه، حجابی متناسب با کار را برای زنان که عبارت از شلوار بلند چین دار، روسرس و شالی در کمر بود، ایجاب می کرد. بدین ترتیب میل به عیش و عشرت شاهان، برده داران و فئودالها از یکسو، و حکومت مردان در خانه بتدریج نقش زن در اقتصاد در اقتصاد و سیاست و علم و هنر و فرهنگ، و به یک کلام به حاشیه راندن زنان در جامعه را شدت بخشید.
زنان در شهرها بر خلاف زنان روستاها، اساساً در کار تولید اجتماعی شرکت نداشتند. به اینجهت تنها فعالیت مهم آنها انجام کارهای خانه، خدمتگزاری مردان و زائیدن و بزرگ کردن فرزندان بود. این تقسیم کار اجتماعی بعنوان زیربنا که در نهایت مردان را سرور و حاکم، چه در سطح جامعه و جه در عرصه خانواده تعیین می نمود، رفته رفته موقعیت زن بمثابه موجود درجه دوم و در خدمت مردان را تثبیت کرد.
البته این تقسیم کار تاریخی

بسیار پیشتر از اینها آغاز و تثبیت شده بود، اما آنچه در اینجا بیان می شود، اسناد تاریخی معتبر مربوط به آن دوره از حیات جامعه ایران است.
هردوت، مورخ معروف یونانی، درباره طبقه اشراف عهد هخامنشی می نویسد: “هرکدام از آنها چند زن عقدی داشتند ولی عده زنان غیرعقدی آنان بیشتر بود. وجود مامورین بسیار در شهرها، بویژه زنان زحمتکش را در خطر ربوده شدن و تجاوز قرار می داد. به این جهت در شهرهای ایران حجاب اهمیت بیشتری را نسبت به روستا کسب می کرده و با شدت بیشتری رعایت می شد.”
پس از حمله اسکندر و گس

ترش فرهنگ یونانی در قلمرو وسیع او در ایران، قدری از محدودیت زنان در زمینه های مختلف بویژه مسئله حجاب کاسته شد. این امر در مناطقی که یونانی ها در جوار سکنه بومی زندگی می کردند و یا با سکنه بومی در نتیجه ازدواج مخلوط شده بودند، بروشنی دیده می شود.
از اسناد و شواهد تاریخی چنین برمی آید که در زمان اشکانیان نیز تعدد زوجات معمول بوده. مرد می توانست فقط یک زن عقدی و تعداد زیادی زنان غیرعقدی داشته باشد. با توجه به این واقعیت می بینیم که با ظهور اسلام و حمله مسلمانان به ایران در زمان عمر، و مشروع بودن داشتن چهار زن عقدی در قرآن، بر ابعاد محرومیت و تعدی به حقوق زن در ایران افزوده شد. البته ناگفته نماند که بسته به اینکه قدرت اقتصادی مردان طبقه اشراف و درباریان و همچنین میزان نفوذ سیاسی آنان در جامعه چقدر بوده، ابعاد تسلط آنان بر شئون اجتماعی نیز متغیر بوده. بعنوان مثال، خسرو یکی از شاهان ساسانی حرمسرایی مشتمل بر 3000 زن داشت، و هر زمان که وی میل تجدید حرم می کرد، نامه ای به فرمانروایان اطراف می فرستاد و در آن وصف زنان مورد دلخواه خود را برمیشمرد. پیرو چنین نامه هایی مامورین او در هر کجا زنی را که با مشخصات توصیف شده تطابق می کرد، به دربار می بردند.
کشورگشائی های مکرر در دوره ساسانیان و افزایش تعداد بردگان یکی از دلایل رشد تعدیات وحشیانه به حقوق زنان در این دوره می باشد. چرا که در اثر این کشور گشائی ها و افزایش ثروت طبقات حاکم و عدم برخورداری زنان از استقلال اقتصادی، بر توان مالی و نفوذ مردان در جامعه افزوده گشت. بارتلو مه ی از شرق شناسان معروف در مورد تعدد زوجات در دوره ساسانیان چنین می نویسد: “تعداد زوجات در ا

مپراتوری ساسانی همانند امروزه کشورهای اسلامی بوده است. در عمل تمایل مرد، مخصوصاً موقعیت مالی او بود که تعداد زنان را معین می کرد. یک مرد معمولی باید به یک زن قناعت کند، در حالیکه مرد ثروتمند و اشرافی می توانست با تعداد زیادی از زنان ازدواج نماید. گزارشات یونانی حتی از صدها زن در این رابطه صحبت می کنند.”
بنابراین می بینیم که ایدئولوژی

اسلامی اگر حق و حقوق بیشتری در خصوص تعدد زوجات به مردان اعطاء نکرده باشد، حقوق کمتری نسبت به آنچه که شاهان و اشراف ایرانی قبل از اسلام برای مردان قائل بودند، در نظر نگرفته است.

علت وجوب حجاب
سؤال: چرا حجاب بر زنان واجب شده؟
پرسشى است که عدّه زیادى از برادران و خواهران مى‏کنند، (چرا حجاب بر زنان واجب شده)؟، آیا این آزادى زن را محدود نمى‏کند؟ و اساسا عواملى که واداشت تا اسلام قانون حجاب را تشریع کند، چیست؟
پاسخ این سؤال درچند مطلب خلاصه مى‏شود:
اوّل: براى بقاى دوستى زوجین:
علم (روانشناسى) ثابت کرده که زن با حجاب محبّت شوهر و اهتمامش را بیش از دیگران جلب مى‏کند، امّا چگونه؟
چون انسان بر دانستن آنچه منعش کرده‏اند کنجکاو مى‏شود، و همیشه سعى دارد که زنجیر ممنوعیّت را پاره کرده، و از همه چیز آگاهى یابد و زن باحجاب به محبّت قلبى شوهر نزدیکتر است تا زن بىحجاب، و مردى که زنش بىحجاب است از موى سر انگشتان پا روزانه دهها بار مى‏بیند، بدین وسیله زن آن صورت زیبا و دلربایش را براى مرد بطور کلّى از دست مى‏دهد، بخلاف زن با حجاب که همیشه با پوشاندن بدنش، محبّت و اشتیاق شوهرش را نسبت به خود جلب مى‏کند.
و به همین علّت مى‏بینم که معمولا زن دهاتى به محبّت قلبى شوهر، از زن معمولى شهرى نزدیکتر است.

زن دهاتى و شوهرش را کمک مى‏کند، براى زراعت صبحگاهان به مزرعه مى‏رود و با یک دنیا تفاهم و عشق، با دستان لطیفش گندم را آرد کرده و نان مى‏پزد، سپس کنار قنات به شستشوى لباس و غیره مى‏پردازد، و بالأخره تمام اعمال و مسئولیّتهائى را که به عهده دارد، با کمال عفّت و با حفظ حجاب انجام مى‏دهد و هنگامى که تاریکى از راه مى‏رسد سر حال و شاداب به گوشه کوخ یا خانه کاهگلیش باز مى‏گردد آنگاه شوهر او که سفر خسته‏کننده روز را پشت سر نهاده، او را مانند یک ملکه زیبا و حوریّه با آغوش باز مى‏پذیرد و به وى اظهار عشق و محبّت مى‏کند، و با هم رازیهاى دوست داشتنى و آرزوهاى امیدبخش و نغمه‏هاى لطیف زندگى پیروز بر مشکلات و ناملایمات، هردو در آغوش سعادت و یکدلى به خواب ناز مى‏روند.
و لذا یکى از مکروهات دین مبین اسلام، این است که زوجین با حالت عریان به اطاق خواب بروند زیرا در این حالت، در بدن هیچ

موضع هوس‏انگیز و دلپذیرى پنهان نخواهد بود، تا غریزه و عشق طرف دیگر را برانگیخته، و به خود جلب کند.
و به همین علّت مى‏بینیم که پدران و نیاکان ما، در ایّام جوانى ازدواج مى‏کردند بدون اینکه کلمه (طلاق) بر زبانشان جارى شود، سالهاى طولانى و شیرینى را پشت سر مى‏گذاشتند، زیرا در همسران خود که با حجاب کامل بودند جاذبیّت و زیبائى دل‏انگیزى یافته، و همیشه علاقمند به آنان بودند.

فلسفه حجاب در قرآن
بنابراین در هر بخشى و هر بعدى از ابعاد براى سیر به مدارج کمال بین زن ومرد تفاوتى نیست منتها باید اندیشه‏ها قرآن‏گونه باشد، یعنى همان‏گونه که قرآن بین کمال و حجاب واندیشه و عفاف جمع نمود، ما نیز در نظام اسلامى بین کتاب و حجاب جمع کنیم. یعنى عظمت زن در این است که:
«ان لایرین الرجال ولایراهن الرجال‏» (1)
نبینند مردان نامحرم را و مردان نیز آنان را نبینند.
قرآن کریم وقتى درباره حجاب سخن مى‏گوید مى‏فرماید: حجاب عبارت است از احترام گذاردن و حرمت قائل شدن براى زن که نامحرمان او را از دید حیوانى ننگرند لذا، نظر کردن به زنان غیر مسلمان را، بدون قصد تباهى جایز مى‏داند و علت آن این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت‏بى‏بهره‏اند.
حال اگر کسى از تشخیص ا

صول ارزشى عاجز باشد، ممکن است‏معاذ الله حجاب را یک بند بنداند، و حال این که قرآن کریم وقتى مساله لزوم حجاب را بازگو مى‏کند، علت و فلسفه ضرورت حجاب را چنین بیان مى‏فرماید:
«ذلک ادنى ان یعرفن فلا یؤذین‏» (2)
یعنى براى این که شناخته نشوند و مورد اذیت واقع نگردند. چرا که آنان تجسم حرمت و عفاف جامعه هستند و حرمت دارند.
عمده متون دینی که در این ب

خش مطرح می‌گردد، آیات مربوط به حجاب است که دو سوره قرآن، نور و احزاب آمده است. در این نوشتار، به آنچه در این آیات در مورد تعیین حد واجب آمده پرداخته نمی‌شود، بلکه مقصود اصلی بهره بردن از آن‌ها در راستای موضوع بحث است.

محدود شدن تقاضا
«قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکی لهم اِنّ الله خبیر بما یصنعون.»
خداوند متعال در این آیه تکلیف مرد نامحرم را در عرصه اجتماع و به هنگام برقرار کردن ارتباط با زن نامحرم مشخص ساخته است. خداوند متعال به پیامبر اکرم (ص) دستور می‌دهد که به مردان مؤمن ابلاغ کند که ا² خیره شدن به زنان بپرهیزند و دامان خود را از گنـاه حفظ کننـد. (یـا بر طبق تفسیر دیگری، فرج خـود را از دیـدگان دیگران بپوشانند.)

محدود شدن عرضه
زنان مؤمن همچون مردان باید نگاه خویش را کنترل نمایند. اما آن‌ها علاوه بر این تکلیف مشترک، موظف به انجام تکالیف دیگری نیز هستند. این تفاوت و تکلیف اضافی، نه از روی تبعیض ناروا بین زن و مرد است بلکه متناسب با تفاوت ذاتی این دو جنس است. مرد متقاضی است و همواره از طریق دیدن به دامن خطا می‌افتد، بر خلاف زن که چنین نیست. خطای زن در نحوه عرضه زیبایی‌های خویش است که همان خودنمایی و جلب نظر است؛ از این رو، شارع مقدس با تشریع حجاب در نظر داشته که عرضه، به حیطه خاصی (محیط امن خانواده) محدود شود. محدودیت عرضه، در اصل موجب محدود گشتن تقاضا می‌گردد. زیرا زنان با رعایت

و حفظ حجاب، خود را از هوس‌بازی‌های مردان در امان نگه می‌دارند و می‌توانند آزادانه در جامعه حضور پیدا کنند، بدون اینکه مورد اذیت و آزار قرار بگیرند و خود را به راحتی و ارزان در عرضه تماشای مردان قرار دهند.
همان‌طور که در مفهوم‌شناسی حجاب ذکر گردید، عرصه حجاب محدود به یک زمینه نیست، بلکه دامنه آن فراتر از حفظ پوشش ظاهری است که به این موارد اشاره می‌گردد:

1)- پوشش
«یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخن‌ها بزنند.» در فراز انتهایی این آیه، دستور دیگری به عنوان مکمل حجاب شرعی ذکر شده که مؤید نگرش مذکور است: «و پای به زمین نکوبند که زیورهای مخفیشان دانسته شود.» زنان عرب معمولاً خلخال به پا می‌کردند و گاه برای آن‌که بفهمانند که زینتی قیمتی به پا دارند، پای خود را محکم به زمین می‌کوبیدند. مضمون این نهی را می‌توان توسعه داد وهر آنچه عرضه و خودنمایی زن تلقی می‌شود، مانند استعمال عطرهای تند و آرایش در چهره را می‌توان ممنوع دانست.

موارد استثنائی
البته در جایی که تقاضایی نباشد، منطق حکم می‌کند که این حکم لغو شود، چنانچه در ادامه فرازی از این آیه ذکر گردیده است. این موارد استثنائی، گاهی در جانب تقاضا یعنی مرد و گاهی در جنبه عرضه، یعنی زن قرار دارد که به اجمال شامل موارد ذیل می‌گردد:
ـ مردانی که احتیاج به زن نـدارند؛ «و زیور خـویش آشکار نکنند مگر ; مردان طفیلی که حاجت به زن ندارند.» مقصود از مردان طفیلی، قدر مسلم دیوانگان و افراد ابله است که به علت عدم درک زیبایی‌های زنان در زمینه امور جنسی اساساً در خارج از دایره تقاضا قرار دارند.
ـ کودک نابالغ؛ «کودکانی که از راز زنان آگاه نیستند (یا بر کام‌جوی

ی از زنان توانا نیستند).» ـ زنان پیر؛ «و زنان قاعده و بازنشسته که امید ازدواج ندارند، باکی نیست که جامه خویش ]یعنی روسری و چهارقد[ را بر زمین نهند ]البته[ در صورتی که خود را به زیوری نیاراسته باشد و قصد خودنمایی نداشته باشند؛ و اگر از این نیز خودداری کنند برایشان بهتر است.» این آیه را می‌توان به عنوان استثنایی دیگر بر حکم حجاب که قبلاً ذکر شد دانست و فلسفه آن این است که این زنان به طور عادی، چیزی برای عرضه ندارند و رغبت و تق

اضایی نسبت به آنان وجود ندارد؛ از این رو، وجوب حجاب (لزوم پوشانیدن س

ر در حضور نامحرم) از آنان برداشته شده است؛ ولی همان‌گونه که در آیه تصریح شده این رخصت مشروط به این است که قصد عرضه و خودنما

یی در کار نباشد. دستور کلی اخلاقی‌ که در انتهای آیه آمده، مبنی بر ترجیح داشتن رعایت عفاف در هر حالی و در هر سنی، بیانگر توجه بیشتر شارع به جنبه عرضه و سالم نگه‌داشتن اجتماع از زمینه‌های انحراف است.

ـ «والذین یُؤذون المؤمنین و المؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا

بهتاناً و اثماً مبیناً یا ایها النبّی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهنّ من جَلابیبهنَّ ذلک أَدنی اَن یعرفن فلا یؤذین و کان الله غفوراً رحیماًـ لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی‌المدینه لنغرینّک بهم ثم لا یجاورونک فیها الا قلیلاً.» «آنان که بدون جهت مردان و زنان با ایمان را آزار می‌رسانند، بهتان و گناه بزرگی مرتکب می‌شـوند. ای پیـامبر به همسـران و دختـرانت و بـه زنـان مؤمنیـن بگو که روسری‌های خویش را به خود نزدیک سازند (خود را با آن‌ها بپوشانند). این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد اذیت قرار نگیرند بهتر است و خدا آمرزنده و مهربان است. اگر منافقان و بیماردلان و کسانی که در شهر نگرانی ایجاد می‌کنند از کارهای خود دست برندارند، ما تو را علیه آنان خواهیم برانگیخت؛ آن‌گاه فقط مدت کمی در مجاورت تو خواهند زیست.»
این آیات به خوبی صحنه بازار جرم و انحراف را تصویر می‌نماید. ظاهراً چنان‌که برخی مفسرین گفته‌اند، گروهی از منافقین و افراد منحرف در اوایل شب که هوا تازه تاریک می‌شد، در کوچه‌ها و معابر مزاحم زنان (اکثراً کنیزان) می‌شدند؛ برای مقابله با این پدیده دو راهکار در پیش روی جامعه قرار داده شده است که هر یک در جای خود اهمیت دارد:

– رعایت حجاب در خارج از منزل؛ زیرا از این طریق زنان نجیب و عفیف یعنی کسانی که قصد عرضه خود را ندارند، شناخته می‌شوند و بیماردلان از اینکه چشم طمع به آنان ببندند و آنان را مورد اذیت قرار دهند، چشم می‌پوشند.
برخورد فیزیکی و کاربرد زور و اجبار علیه افراد خاطی و منحرف؛ خداوند در این آیه، افراد مزاحم و بیماردل را به حمله و حرکت شدید پیامبر (ص) علیه آنان و حتی تبعید از جامعه پاک اسلامی تهدید می‌کند.

نکته مهم دیگر در این باب، مقدم داشتن راهکار فرهنگی است که کانون آن را کنترل بزه‌دیدگان احتمالی و آماج‌های جرم و انحراف بر رفتار خود و محافظت آنان از خود در برابر افراد آماده ارتکاب انحراف و جرم تشکیل می‌دهد. این تقدم در ذکر راهکارها در آیه شریفه، هرچند تقدم زمانی استفاده از راهکار اولی بر راهکار دوم را نمی‌رساند، ولی می‌تواند بیانگر تأکیـد و اهمیت بیشتر در نظر شارع مقدس باشد.

2)- گفتار
ـ «یا نساء النبی لستن کاحدٍ من النساء إن اتقیتن فلا تخضعن بالقول فیطمع الذی فی قبله مرض و قلن قولاً معروفاً.»، «ای زنان پیغمبر، شما اگر پرهیزکار باشید، همچون سایر زنان نیستید؛ مواظب باشید که در سخن، نرمش زنانه و شهوت‌آلود به کار نبرید که موجب طمع بیماردلان گردد؛ به خوبی و شایستگی سخن بگویید.»
خودداری از سخن گفتن به شیوه تحرک‌آمیز، شـاخصه دیگر حجاب است. در این آیه با صرف نظر از اینکه روی سخن با زنان پیامبر (ص) است، به خوبی نشان داده شده مردانی که احتمال انحراف در آن‌ها وجود دارد، آنچه در نزد آنان است، آمادگی درونی و تقاضا است، اما طرف

دیگر قضیه این است که درعرصه اجتماع آنچه مایه گسترش این بیماری و خارج شدنش از حالت درونی و باطنی به حالتی بیرونی و عملی می‌شود، عرضه نشود تا از این طریق زن‌ها در امنیت قرار بگیرند و بتوانند آزادانه در اجتماع حضور پیدا کنند.
بخشی از آیه 53 همین سوره، نیز همین مضمون را با بیانی دیگر تأکید و تقویت می‌کند؛ آنجا که خداوند به مسلمانان توصیه می‌کند که اگر از زنان پیامبر (ص) درخواستی دارند، خواسته خود را از پشت حجاب و پرده‌ای و بدون داخل شدن در منزل مطرح کنند: «وَ اذا سألتموهنَّ متاعاً فاسئَلوهنَّ مِن وراءِ حجابٍ»؛ سپس به علت این توصیه اشاره می‌فرماید: «این برای پاکیزگی دل شما و دل آنان ]زنان پیامبر[ بهتر است.» «ذلک اطهر لقلوبکم و قلوبِهنَّ» از مقدم داش

تن «لقلوبکم» یعنی دل شما مردان، بر «قلوبهن» یعنی دل زنان پیامبر (ص)، شاید بتوان استنباط کرد که آمادگی برای انحراف قلبی که مقدمه انحراف عملی است، از راه شنیدن صدای جنس مخالف، در مردان بیشتر و قوی‌تر است لذا خداوند تکلیف بیشتری را متوجه زنان کرده و آنان را به پوشاندن خود از دیدگان نامحرمان و محافظت خود از طریق حفظ حریم در رفتار و سخن واداشته است.

3)- رفتار
ـ «قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن.»، «و به زنان مؤمن بگو که چشمان خویش را ببندند.»
ـ «وَ قرن فی بیوتکن ولا تبّرج الجاهلیه الاولی»، «و در خانه‌های خویش قرار گیرید و مانند دوران جاهلیت نخستین، به خودنمایی و خودآرایی از خانه خارج نشوید.» این آیه نیز چنان‌که از سیاق آن پیداست، بر روی خارج شدن زنان پیامبر (ص) از منزل، همراه با عرضه خود به نامحرمان، حساسیت به خرج داده است. البته مقصود از آن حبس کردن زنان ایشان در منزل نیست، چرا که تاریخ اسلام گواه آن است که سیره معمول پیامبر (ص) بر چنین رفتاری استوار نبوده است و نیز فقط حفظ پوشش مراد نیست، بلکه خودنمائی در تمام صور و شیوه‌هایش، اعم از نوع نگاه و رفتار مورد نظر است.
در مجموع، آنچه از ملاحظه چند آیه شریفه مذکور به دست می‌آید، این است که در تمام این آیات، بیش از همه بر حفاظت زنان از خود در پوشش، رفتار، سخن و ;، و تأثیر آن در پیشگیری از وقوع انحراف در مرحله عمل (و حتی در مرحله نیت و خطورات ذهنی) تأکید شده و فقط در یکی از این آیات به راهکار کنترل از طریق اعمال زور و سیاست‌های بازدارنده راهنمایی شده است. همین امر به ما نشان می‌دهد که در یک جامعه اسلامی، برابر تعالیم دینی و نتایج تحقیقات جدید علمی، در امر کنترل انحرافات اجتماعی و اخلاقی در روابط زن و مرد، نقطه تأکید باید بر مقاوم‌سازی بزه‌دیدگان (زنان) در برابر افراد آماده جرم و انحراف و کنترل عرضه در برابر افراد متقاضی، از طریق کار فرهنگی سنجیده و بلند مدت در زمینه ترویج معنای صحیح حجاب صورت گیرد.

شبهات در مورد حجاب
شبهه‏اى که در ذهنیت‏بعضى افراد هست، این است که خیال مى‏کنند حجاب براى زن محدودیت و حصارى است که خانواده و وابستگى به شوهر براى او ایجاد نموده است، و بنابراین، حجاب نشانه ضعف ومحدودیت زن است.

راه حل این شبهه و تبیین حجاب در بینش قرآن کریم این است که زن باید کاملا درک کند که حجاب او تنها مربوط به خود او نیست تا بگوید من از حق خودم صرف نظر کردم، حجاب زن مربوط به مرد نیست تا مرد بگوید من راضیم، حجاب زن مربوط به خانواده نیست تا اعضاى خانواده رضایت‏بدهند، حجاب زن، حقى الهى است، لذا مى‏بینید در جهان غرب و کشورهایى که به قانون غربى مبتلا هستند اگر زن همسردارى الوده شد وهمسرش رضایت داد، قوانین آنها پرونده را مختومه اعلام مى‏کنند، اما در اسلام این‏چنین نیست، حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ویه برادر وفرزندانش مى‏باشد، همه اینها اگر رضایت‏بدهند قرآن راضى نخواهد بود، چون حرمت زن وحیثیت زن به عنوان حق الله مطرح است و خداى سبحان زن را با سرمایه عاطفه آفرید که معلم رقت‏باشد وپیام عاطفه بیاورد، اگر جامعه‏اى این درس رقت و عاطفه را ترک نمودند و به دنبال غریزه وشهوت رفتند به همان فسادى مبتلا مى‏شوند که در غرب ظهور کرده است. لذا کسى حق ندارد بگوید من به نداشتن حجاب رضایت دادم، از این که قرآن کریم مى‏گوید هر گروهى، اگر راضى هم باشند، شما حد الهى را در برابر آلودگى اجرا کنید، معلوم مى‏شود عصمت زن، حق‏الله

است وبه هیچ کسى ارتباط ندارد. قهرا همه اعضاى خانواده واعضاى جامعه وخصوصا خود زن امین امانت الهى هستند. زن به عنوان امین حق‏الله از نظر قرآن مطرح است‏یعنى این مقام

را و این حرمت و حیثیت را خداى سبحان که حق خود اوست، به زن داده وفرموده: این حق مرا تو به عنوان امانت‏حفظ کن، انگاه جامعه به صورتى در مى‏آید که شما در ایران مى‏بینید، جهان در برابر ایران خضوع نموده است، زیرا که در مساله جنگ تا آخرین لحظه، صبر نمود و کارى که بر خلاف عاطفه ورقت ورافت و حمت‏باشد انجام نداد. با این که دشمنان او از آغاز، حمله به مناطق مسکونى، کشتار بى‏رحمانه بى‏گناهان و غیر نظامى‏ها را مشروع نمودند.
جامعه‏اى که قرآن در او حاکم است، جامعه عاطفه است و سرش این است که نیمى از جامعه را معلمان عاطفه به عهده دارند و آن مادرها هستند، چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه بدانیم و چه ندانیم اصول خانواده درس رافت ورقت مى‏دهد، و رافت و رقت در همه مسائل کارساز است.

نتیجه
مرد و زن در آن معیارهاى اصلى همتاى هم هستند، و یک سلسله مسؤولیت‏هاى اجرایى براى مرد است که اگر انجام ندهد باید وزر آن را تحمل کند، بنابراین نتیجه مى‏گیریم که اولا: آن تهمت‏هایى که به اسلام زده ومى‏گویند که: اسلام نیمى از جامعه را از بسیارى از حقوق محروم نموده است، نارواست.
ثانیا: این تعصبات و رسومات جاهلى که از دیرباز در فرهنگ جوامع اسلامى رواج پیدا کرده است که زن را به عنوان مظهر ضعف و زبونى یاد مى‏کنند این باید زدوده بشود.
ثالثا: اگر کسى احساس مى‏کند که زن نباید از علوم و مسائل تربیتى و مانند آن که خدمات قابل عرضه‏اى به جامعه ارائه مى‏دهد استفاده کند، باید از این اعتقاد صرف نظر کند و علاقه‏مند باشد زن همتاى مرد در این علوم و معارف بار یابد و به جامعه خدمت کند مگر آنجایى که به

طور استثنا وظیفه مرد قرار گرفته است.
رابعا: جمله «عاشروهن بالمعروف‏» اختصاصى به مسائل داخل منزل ندارد، بلکه در کل جامعه هم جارى است و مساله پنجم این است که زن در مقابل مرد غیر از زن در مقابل شوهر است‏یعنى زن در مقابل شوهر باید تمکین کند اما زن در مقابل جامعه، مثل فردى از افراد جامعه است واین چنین نیست که باید اطاعت کند و در مسائل خانوادگى هم مى‏بینیم که گاهى زن قوا وقیوم است و مرد باید اطاعت کند، همچنانکه لاسر باید از مادر اطاعت کند ولو در حد بالایى از تخصص‏هاى علمى باشد.
در پایان گرچه هنوز شبهاتى در مساله برابرى زن و مرد قابل طرح است لیکن باتوجه به اصول کلى یاد شده وآشنایى با خطوط اصیل نظام ارزشى در اسلام وتبیین محور سعادت و شقاوت پاسخ آنها روشن خواهد بود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله زن در دوره ساسانی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله زن در دوره ساسانی در pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله زن در دوره ساسانی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله زن در دوره ساسانی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله زن در دوره ساسانی در pdf :

زن در دوره ساسانی

ساسانیان مظلومترین سلسله تاریخ ایران هستند به این دلیل که با سقوط آنها، سقوط ایران هم آغاز میشود و دلخوریها متوجه آنان میگردد. این که می گویند ساسانیان در تاریخ دست برده‌اند درست نیست و نسخه‌های تاریخی این حکومت، منابع اندیشمندان ایرانی آن دوران بوده است.

ساسانیان تعصبات دینی نداشتند، به عنوان مثال در دانشگاه «جندی شاپور» مسیحیان نیز درس میخواندند و فردوسی هم در شاهنامه از این حکومت تعریف کرده است. اختلاف طبقاتی در زمان ساسانیان وجود نداشته و برپایه منابع تاریخی، خواندن و نوشتن برای همه آزاد بوده است. اردشیر بابکان نظام نوینی را در این سلسله ایجاد میکند که از ایران وارد غرب می شود. اقتصاد

ساسانیان ترکیبی از سرمایه داری و سوسیالیسم بود و نکته بسیار جالب این است که همه مردم بیمه بودند، بدون این که حق بیمه و عوارض پرداخت کنند.
عصر ساسانی از درخشانترین دوران تاریخ ایران است. در هنگام فرمانروایی ساسانیان، زن ایرانی از ارج و پایداشت والایی برخوردار بود. تحصیل و کار برای زنان آزاد بوده است. «گردیه» خواهر «بهرام چوبین» به سپهسالاری و نیز فرمانروایی قلمرو ری رسید. دو بانو: آزر

مدخت و پوراندخت بر تخت شاهنشاهی ایران زمین نشستند. در داستان ها، بارها میبینیم که شاه ساسانی به گونه ای ناشناس در خانه شبان یا کشاورز مهمان بوده و از میان همین مردم، دختری به زنی گرفته وبعدها فرزندی که از همان دخترشبان یا کشاورز به دنیا آمده بود، به پادشاهی ایران برگزیده می شد. قباد با دختر یکی از دهقانان اهواز زناشویی می کند و کسرا (انوشیروان) زاده میشود.

 

سکه شاه بانو: پوراندخت

«سعیدی سیرجانی» در کتاب «سیمای دو زن» هنگام سنجش میان دو زن ایرانی و عرب (شیرین ـ‌ لیلی) مینویسد: در دیار «شیرین» منعی بر مصاحبت و معاشرت مرد و زن نیست. پسران و دختران با هم می نشینند، با هم به گردش و شکار می روند و با هم در جشن ها ومهمانی ها شرکت می کنند. و عجبا که در عین آزادی معاشرت، شخصیت دختران، پاسدار عفاف ایشان است که به جای ترس از پدر و بیم بدگویان، محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خویشتن قایلند. دخترها، مادران و پیران خانواده را مشاوران نیک اندیش

خویشتن می دانند، و هشداری دوستانه چنان در دل و جانشان اثر می کند که وسوسه های شهزاده جوان عشرت طلبی چون پرویز نمی تواند در حصار پولادین عصمتشان رخنه کند. در سرتاسر داستان خسرو و شیرین بیتی و اشارتی به چشم نمی خورد که آدمی زاده خیرخواه مصلحت اندیشی از عمل نامعقول شیرین انتقادی کرده باشد. در دیار شیرین مردم چنان گرم کار خویشتن اند و مشاغل روزانه، که نه از ورود نامنتظر ولیعهد شاه ایران به سرزمین خود با خبر می شوند و نه پروای سرگذشت عشق شیرین و پر

 

ویز دارند. حتی یک نفر هم در این

مملکت بی در و دروازه متعرض این نکته نمی شود که در بزم شبانه مهین بانو چه می گذرد و جوانانی چون پرویز و همراهانش چرا با دختران ولایتشان مسابقه اسب تازی و چوگان بازی می گذارند. گویی احدی را عقده ای از میل های سرکوفته بر دل ننشسته است. دختری سرشناس یکه و تنها بر پشت اسب می نشیند و بی هیچ ملازم و پاسداری از نا

ف ارمنستان تا قلب تیسفون می تازد و وقتی که محروم از دیدار یار نادیده به دیار خود برمی گردد، یک نفر مرد غیرتی در سرتاسر مملکتش پیدا نمی شود تا بپرسد چرا رفتی و کجا رفتی؟ دنیای شیرین دنیای گشاده ی بی پروایی ها است، دنیایی است که جزییاتش با یکدیگر هماهنگی دارد. شیرین دست پرورده زنی است که سترگی از مردان بیشتر دارد، دختری ورزشکار، نشاط طلب و طبیعت دوستی است که بر اسب گردش زمانه و اندیشه و رفتار برمی نشیند و با جماعتی از دختران هم سن و سال خویش که از برقع نیست ایشان را روی بندی، هر یک با فنون سوارکاری و جنگ آوری و دفاع از خویش چنان آشنایی دارند که در معرکه مبارزه کنند. دختری که در چنین محیطی بالیده است در مورد طبیعی حق مشروع خویش یعنی انتخاب شوهر نه گرفتار حیای مزاحم است و نه در بند ریای محبت کش. آخر در محیط او هیچ دختری را به جرم زیبایش به قداره نکشیده اند و به جرم نگاه محبتی به زندان سرای حرم نسپرده اند و داغ بدنامی و رسوایی بر جبین بختش ننهاده اند، تا او بترسد و عبرت گیرد و در نخستین برخوردش با تصویر پرویز ابرو در هم کشد و روی بگرداند و دزدانه ای از گوشه چشم قناعت ورزد. او به حکم تربیتش و محیش با نخستین جرقه عشق احساس درونی خود را بر زبان می آورد. شیرین خود یک پ

ا مرد است، دور از تحکمات متعصبانه و آسوده از بد زبانی ها و شایعه سازی های مردم محیط و بلفضولان قبیله اش. دخترک با اسب و چوگان سر وکار دارد نه دوک و چرخه، مرد محبوبش را شخصن انتخاب می کند و روزها و شب ها در میدان چوگان و بزم طرب با می نشیند و می گوید

و می خندد، بی آنکه حریم حرمتش در هم شکند و به گستاخی های مستانه طرف مجال تجاوزی دهد. در داستان خسرو و شیرین هم واسطه و دلاله‌ای هست اما نه میان همسر آینده و پدر دختر، و نه برای جوش دادن قضیه! در همچو حال و هوایی است

که شیرین با همه فوت و فن های دل ربایی آشنا و در همه م

قولات لوندی استاد، یک تنه جامه سفر می پوشد و بر اسب می نشیند و به شکار شوهر می رود بی آنکه از رهزنان بیابان و ولگردان شهرهای سر راهش بیمی داشته باشد. ملاحظه می فرمایید چه هم دست و هماهنگ شیخ گنجوی صحنه های داستان را آفریده و پروراند

ه است. در محیطی بدین آسودگی و استغناست که جوان پر شر و شوری چون پرویز در جنگل انبوه مسیرش، بر سطح آبگیری لبریز از طراوت هوس انگیز بهاری چشم می گشاید و دختر زیبای برهنه ای را مشغول آبتنی می بیند، و عکس العملی هماهنگ با دیگر اجزا و صحنه های داستان نشان می دهد. اگر همچو صحنه در کویر دیار لیلی اتفاق می افتاد تصور می فرمایید رهگذر به گنج رسیده وگرچه نوفل شمشیرزن باشد بدین سادگی و بزرگواری از این خلوت بی مدعی و سفره بی انتظار دست بر می داشت؟! اما در حال و هوای داستان خسرو و شیرین مجال این خشونتها نیست. در این گوشه جهان شاهزاده ای هوس پرست و شهوت زده ای چون پرویز هم چاره ای ندارد جز به صبری آورد فرهنگ در هوش، دیده بستن و دندان بر جگر گذاشتن و به آیین جوانمردی بر فرق هوای نفس پای مردانگی کوفتن و از تماشای اندام لخت زن به سیر طبیعت پرداختن. اینجا است که خواننده بی اختیار مجذوب ظرافت هنر نمایی نظامی می شود و تسلطش در رعایت فن

ون داستان سرایی در همچو فضای داستانی زن نه تنها احساس حقارت و بی چارگی نمی کند که خودش را یک سر و گردن از مردان بالاتر می بیند و شاه مغرور و محتشمی چون پرویز را از لب آب تشنه برمی گرداند.

«کریستیان بارتلمه» در رساله «زن در حقوق ساسانی» اشاره میکند که: تربیت

علمی در میان زنان شاهنشاهی ساسانی شیوع داشته است. کتاب حقوقی «مادیکان هزار دادستان» گزارشی را از نوشته یک قاضی محقق نقل می کند که وی را روزی، 5 زن در سر راهش به دادگاه نگه می دارند. یکی از زنان سوالاتی راجع به مسایل حقوقی مربوط به ضمانت و اهلیت می کند. قاضی مذکور یادآور می شود که نخست پرس و گو به خوبی برگزار شد لیکن در پاسخ آخرین سوال در جای خود ایستاده و هیچ گونه جوابی برای آن نمی دانستم. در این هنگام یکی از زنان، قدم پیش نهاده می گوید: «استاد بیهوده به مغز خود فشار نیاورید و به آسانی بگویید: نمی دانم! و ضمنا می توانید پاسخ این سوال را در فلان کتاب بیابید»! در اینجا ملاحظه می کنیم که حتی مطالعه و تحصیل علم حقوق در میان زنان عصر ساسانی بیگانه و نامأنوس نبوده است. و تصور نمیرود که این علاقه به مطالعه، در مورد رشته های عمومی تر و غیر اختصاصی تر کمتر موجود بوده است. دختر می توانست به پدر و یا قیم خود اظهار دارد که از قبول ازدواج پیشنهادی او خودداری خواهد کرد، و پدر نیز ناگزیر از قبول سخن وی می گردید. بدین ترتیب، پدر مجاز نبوده است که دختر خود را به ازدواج مجبور کند و یا حتی هنگام اجتناب دختر خود از ازدواج، نمی توانسته است او را از ارث محروم سازد و یا به وسیله دیگری او را کیفر دهد. در مورد این گونه مسایل، مردم عصر ساسانی، کم تعصب و دارای سعه‌ی صدر و افق نظر و بینشی بلند بوده اند. زن می توانسته است در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند. در موارد متعددی گزارش شده است که شوهری حق تصرف در قسمت معینی از اموال خانوادگی و یا بهای آن را صریحن به زن خود واگذ

ار کرده است. در یک مورد جالب دیگر می خوانیم که مردی با دو زن قراردادی می بندد که یک شرکت سهامی تجارتی تشکیل دهند و در این شرکت هر یک از سه طرف دارای حقوق برابر باشند به استثنای حق فسخ قرارداد که از برای مرد باقی می ماند. از آنچه که منابع

و مآخذ ما با اطمینان خاطر در اختیار ما می گذارند، می توانید ملاحظه کنید که زن در شاهنشاهی ساسانی، به راستی راه تعالی و استقلال حقوقی خود را می پیموده و نیز بخش بزرگی از این راه را در پشت سر داشته است. لیکن پیروزی عرب و سقوط شاهنشاهی ساسانی دوباره موجب شد که این موفقیت های زن، همه یکباره طریق زوال و تباهی در پیش گیرند.

در افسانه ها، بارها می بینیم که شاه ساسانی به گونه ای ناشناس در خانه شبان یا کشاورز مهمان بوده و از میان همین مردم، دختری به زنی گرفته وبعدها فرزندی که از همان دخترشبان یا کشاورز به دنیا آمده بود، به پادشاهی ایران برگزیده می شد. قباد با دختر یکی از دهقانان اهواز زناشویی می کند و کسرا(انوشیروان)زاده می شود.
«سیرجانی» می نویسد: در دیار«شیرین» منعی بر مصاحبت ومعاشرت مردوزن نیست.پسران ودختران با هم می نشینندبا هم به گردش وشکار می روند وبا هم در جشن ها ومهمانی ها شرکت می کنند.وعجبا که در عین آزادی معاشرت،شخصیت دختران پاسدار عفاف ایشان است، که به جای ترس از پدر و بیم بدگویان، محتسبی در درون خود دارند و حرمتی برای خویشتن قایلند. دخترها، مادران و پیران خانواده را مشاوران نیک اندیش خویشتن می دانند، و هشداری دوستانه چنان در دل و جانشان اثر می کند که وسوسه های شهزاده جوان عشرت طلبی چون پرویز نمی تواند در حصار پولادین عصمتشان رخنه کند. در سرتاسر داستان خسرو و شیرین بیتی و اشارتی به چشم نمی خورد که آدمی زاده خیرخواه مصلحت اندیشی از عمل نامعقول شیرین انتقادی کرده باشد.

در دیار شیرین مردم چنان گرم کار خویشتن اند و مشاغل روزانه، که نه از ورود نامنتظر ولیعهد شاه ایران به سرزمین خود با خبر می شوند و نه پروای سرگذشت عشق شیرین و پرویز دارند. حتی یک نفر هم در این مملکت بی درودروازه متعرض این نکته نمی شود که در بزم شبانه مهین بانو چه می گذرد و جوانانی چون پرویز و همراهانش چرا با دختران ولایتشان مسابقه اسب تازی و چوگان بازی می گذارند. گویی احدی را عقده ای از میل های سرکوفته بر دل ننش

سته است. ظاهرا” این دیار ولنگاری ها و بی اعتنایی ها نمونه همان

سرزمین بی حساب و کتابی است که در آن کسی را با کسی کاری نباشد.
دختری سرشناس یکه و تنها بر پشت اسب می نشیند و بی هیچ ملازم و پاسداری از ناف ارمنستان تا قلب تیسفون می تازد و وقتی که محروم از دیدار یار نادیده به دیار خود برمی گردد، یک نفر مرد غیرتی در سرتاسر مملکتش پیدا نمی شود تا بپرسد چرا رفتی و کجا رفتی؟
دنیای شیرین دنیای گشاده ی بی پروایی ها است، دنیایی است که جزییاتش با یکدیگر هماهنگی دارد. شیرین دست پرورده زنی است که سترگی ازمردان بیشتر دارد، دختری ورزشکار نشاط طلب طبیعت دوستی است که بر اسب گردش زمانه و اندیشه و رفتار برمی نشیند و با جماعتی از دختران هم سن و سال خویش که از برقع نیست ایشان روی بندی، و هر یک با فنون سوار کاری و جنگ آوری و دفاع از خویش چنان آشنایی دارند که در معرکه مبارزه کنند از چنگ شیر از پیل دندان به چوگان بازی می رود. دختری که در چنین محیطی بالیده است در مورد طبیعی حق مشروع خویش یعنی انتخاب شوهر نه گرفتار حیای مزاحم است و نه در بند ریای محبت کش. آخر در محیط او هیچ دختری را به جرم زیبایش به قداره نکشیده اند و به جرم نگاه محبتی به زندان سرای حرم نسپرده اند و داغ بدنامی و رسوایی بر جبین بختش ننهاده اند، تا او بترسد و عبرت گیرد و در نخستین برخوردش با تصویر پرویز ابرو در هم کشد و روی بگرداند و دزدانه ای از گوشه چشم قناعت ورزد. او به حکم تربیتش و محیش با نخستین جرقه عشق احساس درون

ی خود را بر زبان می آورد.
شیرین خود یک پا مرد است، دور از تحکمات متعصبانه و آسوده از بد زبانی ها و شایعه سازی های مردم محیط و بلفضولان قبیله اش. دخترک با اسب و چوگان سروکار دارد نه دوک و چرخه، مرد محبوبش را شخصا” انتخاب می کند و روز ها و شب ها در میدان چوگان و بزم طرب با می نشیند و می گوید و می خندد بی آنکه حریم حرمتش در هم شکند و به گستاخی های مستانه طرف مجال تجاوزی دهد. در داستان خسرو و شیرین هم واسطه و دالا ای هست اما نه میان همسر آینده و پدر دختر، و نه برای جوش دادن قضیه، وظیفه اش تحقیق در این مسئله مقدماتی است که علیا مخدره اصلا سر پیوند مردم زاده دارد، یا نه. در همچو حال و هوایی است که شیرین با همه فوت و فن های دل ربایی آشنا و در همه مقولات لوندی استاد، یک تنه جامه سفر می پوشد و بر اسب می نشیند و به شکار شوهر می رود بی آنکه از رهزنان بیابان و ولگردان شهرهای سر راهش بیمی داشته باشد ملاحظه می فرمایید چه هم دست و هماهنگ شیخ گنجوی صحنه های داستان آفریده و پرورانده است. در محیطی بدین آسودگی و استغناست که جوان پر شر و شوری چون پرویز در جنگل انبوه مسیرش، بر سطح آبگیری لبریز از طراوت هوس انگیز بهاری چشم می گشاید و دختر زیبای برهنه ای را مشغول آبتنی می بیند، و عکس العملی هماهنگ با دیگر اجزا و صحنه های داستان نشان می دهد. اگر همچو صحنه در کویر دیار لیلی اتفاق می افتاد تصور می فرمایید رهگذر به گنج رسیده وگرچه نوفل شمشیرزن باشد بدین سادگی و بزرگواری از این خلوت بی مدعی و سفره بی انتظار دست بر می داشت؟ اما در حال و هوای داستان خسرو و شیرین مجال این خشونت ها نیست. در این گوشه جهان شاهزاده ای هوس پرست شهوت زده ای چون پرویز هم چاره ای ندارد جز به صبری آورد فرهنگ در هوش ، دیده بستن و دندان بر جگر گذاشتن و به آیین جوانمردی بر فرق هوای نفس پای مردانگی کوفتن و از تماشای اندام لخت زن به سیر طبیعت پرداختن.
اینجا است که خواننده بی اختیار مجذوب ظرافت هنر نمایی نظامی م

ی شود و تسلطش در رعایت فنون داستان سرایی در همچو فضای داستانی زن نه تنها احساس حقارت و بی چارگی نمی کند که خودش را یک سر و گردن از مردان بالاتر می بیند و شاه مغرور و محتشمی چون پرویز را از لب آب تشنه برمی گرداند.
کریستیان بارتلمه: زن در حقوق ساسانی
تربیت علمی در میان زنان امپراطوری ساسانی شیوع داشته است. کتاب حقوقی مادیکان هزار دادستان گزارشی را از نوشته یک قاضی محقق نقل می کند که وی را روزی، 5 زن در سر راهش به دادگاه نگه می دارند. یکی از زنان سوالاتی راجع به مسایل حقوقی

مربوط به ضمانت و اهلیت می کند. قاضی مذکور یادآور می شود که ن

خست امتحان به خوبی برگزار شد لیکن در پاسخ آخرین سوال در جای خود ایستاده و هیچ کونه جوابی برای آن نمی دانستم. در این هنگام یکی از زنان، قدم پیش نهاده می گوید:
استاد بیهوده به مغز خود فشار نیاورید و به آسانی بگویید: نمی دانم! و ضمنا می توانید پاسخ این سوال را در فلان کتاب بیابید.
در اینجا ملاحظه می کنیم که حتی مطالعه و تحصیل علم حقوق در میان زنان عصر ساسانی بیگانه و نامأنوس نبوده است. و تصور نمی رود که این علاقه به مطالعه، در مورد رشته های عمومی تر و غیر اختصاصی تر کمتر موجود بوده است دختر می توانست به پدر و یا قیم خود اظهار دارد که از قبول ازدواج پیشنهادی او خودداری خواهد کرد، و پدر نیز ناگزیر از قبول سخن وی می گردید.
بدین ترتیب، پدر مجاز نبوده است که دختر خود را به ازدواج مجبور کند و یا حتی هنگام اجتناب دختر خود از ازدواج، نمی توانسته است او را از ارث محروم سازد و یا به وسیله دیگری او را کیفر دهد; در مورد این گونه مسایل، مردم عصر ساسانی، کم تعصب و دارای سعه ی صدر و افق نظر و بینشی بلند بوده اند; زن می توانسته است در دادگاه به نفع خود اقامه دعوی کند; در موارد متعددی گزارش شده است که شوهری حق تصرف

در قسمت معینی از اموال خانوادگی و یا بهای آن را صریحا به زن خود واگذار کرده است;. در یک مورد جالب دیگر می خوانیم که مردی با دو زن قرادادی می بندد که یک شرکت سهامی تجارتی تشکیل دهند و در این شرکت هر یک از سه طرف دارای حقوق برابر باشند به استثنای حق فسخ قرارداد که از مرد باقی می ماند از آنچه که منابع و مآخذ ما با اطمینان خاطر در اختیار ما می گذارند، می توانید ملاحظه کنید که زن در امپ

راطوری ساسانی، جدا راه تعالی و استقلال حقوقی خود را می پیموده و نیز بخش بزرگی از این راه را در پشت سر داشته است. لیکن پیروزی عرب و سقوط امپراطوری ساسانی دوباره موجب شد که این موفقیت های زن، همه یکباره طریق زوال و تباهی در پیش گیرند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   41   42   43   44   45   >>   >