مقاله حکیم ابولقاسم فردوسی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حکیم ابولقاسم فردوسی در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حکیم ابولقاسم فردوسی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حکیم ابولقاسم فردوسی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حکیم ابولقاسم فردوسی در pdf :

حکیم ابولقاسم فردوسی

حکیم ابولقاسم فردوسی ، حماسه سرا و شاعر بزرگ ایرانی در سال 329 هجری قمری در روستایی در نزدیکی شهر طوس به دنیا آمد . طول عمر فردوسی را نزدیک به 80 سال دانسته اند، که اکنون حدود هزار سال از تاریخ درگذشت وی می گذرد.

فردوسی اوایل حیات را به کسب مقدمات علوم و ادب گذرانید و از همان جوانی شور شاعری در سر داشت . و از همان زمان برای احیای مفاخر پهلوانان و پادشاهان بزرگ ایرانی بسیار کوشید و همین طبع و ذوق شاعری و شور و دلبستگی او بر زنده کردن مفاخر ملی، باعث بوجود آمدن شاهکاری برزگ به نام «شاهنامه» شد .
شاهنامه فردوسی که نزدیک به پنجاه هزار بیت دارد ، مجموعه ای از داستانهای ملی و تاریخ باستانی پادشاهان قدیم ایران و پهلوانان بزرگ سرزمین ماست که کارهای پهلوانی آنها را همراه با فتح و ظفر و مردانگی و شجاعت و دینداری توصیف می کند .

فردوسی پس از آنکه تمام وقت و همت خود را در مدت سی و پنج سال صرف ساختن چنین اثر گرانبهایی کرد ،در پایان کار آن را به سلطان محمود غزنوی که تازه به سلطنت رسیده بود ، عرضه داشت ،
تا شاید از سلطان محمود صله و پاداشی دریافت نماید و باعث ولایت خود شود.سلطان محمود هم نخست وعده داد که شصت هزار دینار به عنوان پاداش و جایزه به فردوسی بپردازد. ولی اندکی بعد از پیمان خود برگشت و تنها شصت هزار درم یعنی یک دهم مبلغی را که وعده داده بود برای وی فرستاد.
و فردوسی از این پیمان شکنی سلطان محمود رنجیده خاطر شد و از غزنین که پایتخت غزنویان بود بیرون آمد و مدتی را در سفر بسر برد و سپس به زادگاه خود بازگشت.
علت این پیمان شکنی آن بود که فردوسی مردی موحد و پایبند مذهب تشیع بود و در شاهنامه در ستایش یزدان سخنان نغز و دلکشی سروده بود ، ولی سلطان محمود پیرو مذهب تسنن بود و بعلاوه تمام شاهنامه در مفاخر ایرانیان و مذمت ترکان آن روزگار که نیاکان سلطان محمود بودند سروده شده بود.

همین امر باعث شد که وی به پیمان خود وفادار نماند اما چندی بعد سلطان محمود از کرده خود پشیمان شد و فرمان داد که همان شصت هزار دینار را به طوس ببزند و به فردوسی تقدیم کنند ولی هدیه سلطان روزی به طوس رسید که فردوسی با سر بلندی و افتخار حیات فانی را بدرود گفته بود و در گذشته بود.
و جالب این است که دختر والا همت فردوسی از پذیرفتن هدیه چادشاه خودداری نمود و آن را پس فرستاد و افتخار دیگری بر افتخارات پدر بزرگوارش افزود
باید دانست که بن‌مایه‌های داستان‌های شاهنامه ساخته فردوسی نیست و این داستان‌ها از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته‌اند. مثلاً در کتب پهلوی مانند بندهشن، ایاتکار زریران (که مشابهتهای بسیار با گشتاسب‌نامه دقیقی دارد) و دینکرد تلمیحات و اشارات بسیاری به قهرمانان و پهلوانان شاهنامه وجود دارد. همچنین در اوستا خصوصا در نسک یشت‌ها اشارات فراوانی به بسیاری از شخصیتهای شاهنامه (پیشدادیان و کیانیان) شده است.

این قضیه در تمام آثار حماسی بزرگ به چشم می‌خورد به این معنا که در آغاز (و شاید برای مدتی مدید) داستان‌های حماسی در میان مردم دهان به دهان و از نسلی به نسلی سینه به سینه می‌گردد تا آنکه شاعر توانا و با ذوق و قریحه‌ای پدیدار شده و اثری بزرگ از روی آنها می‌آفریند.
مأخذ اصلی فردوسی در به‌نظم کشیدن داستان‌ها، شاهنامه منثور ابومنصوری بود که چندی پیش از آن توسط یکی از سپهداران ایران‌دوست خراسان از روی آثار و روایات موجود گردآوری شده بود.
نیز شایان ذکر است که کتاب بسیار عظیمی در اواخر روزگار ساسانی به نام خوتای ‌نامگ (خدای‌نامه) تالیف شده بود که به یک معنا کتاب تاریخ رسمی شاهنشاهی به شمار می‌آمد. روزبه پسر دادوویه با کنیه عربی «عبدالله بن مقفع» یا همان ابن مقفع مترجم کلیله و دمنه آن را به عربی ترجمه کرد. این کتاب یکی از مآخذ تقریباً همه تاریخنگاران سده‌های آغازین اسلامی به شمار می‌آمد. از خوتای نامگ در شاهنامه با نام نامه خسروان یاد شده‌است. «خوتای» برابر پهلوی «خدای» است که به معنی پادشاه به کار می‌رفته است. معنی مشابهی برای خدا هنوز هم در نامهایی چون «کدخدا» دیده می‌شود.

این نکته دارای اهمیّت است که داستان‌های شاهنامه در آن دوران نه به عنوان اسطوره بلکه به عنوان واقعیّتی تاریخی تلقی می‌شدند. یعنی فردوسی تاریخ ایرانیان و حماسه‌های ملی آنان را به نظم کشید نه اسطوره‌های آنان را.
شاهنامه‌های منظوم دیگر
فردوسی نخستین کسی نبود که به نظم حماسه‌های ملی اقدام کرد پیش از او دیگرانی نیز دست بدین کار یازیده‌ بودند. از آن میان دقیقی طوسی (همشهری فردوسی) شایسته نامبردن است. وی شاعری خوش‌قریحه بود که نخست به نظم شاهنامه ابومنصوری اقدام کرد ولی هنوز چندی از آغاز کارش نگذشته بود که به دست یکی از بندگانش کشته شد و کار او ناتمام ماند. فردوسی در شاهنامه خود از دقیقی به نیکی نام می‌برد و هزار بیت از سروده‌های او را در کار خود می‌گنجاند (احتمالاً برای قدردانی). هزار بیت دقیقی مربوط به پادشاهی گشتاسب و برآمدن زرتشت است. ذبیح‌الله صفا به این هزار بیت لقب گشتاسپ‌نامه داد که خوشبختانه امروز جاافتاده و مقبول است.

زندگی
در مورد زندگی فردوسی افسانه‌های فراوانی وجود دارد که چند علت اصلی دارد. یکی این که به علت محبوب نبودن فردوسی در دستگاه قدرت به دلیل شیعه بودنش، در قرن‌های اول پس از پایان عمرش کمتر در مورد او نوشته شده است، و دیگر این که به علت محبوب بودن اشعارش در بین مردم عادی، شاهنامه‌خوان‌ها مجبور شده‌اند برای زندگی او که مورد پرسش‌های کنجکاوانه مردم قرار داشته است، داستان‌هایی سرِهم کنند.

تولد

بنا به نظر پژوهشگران امروزی، فردوسی در حدود سال 329 هجری قمری در روستای پاژ در نزدیکی طوس در خراسان متولد شد.
استدلالی که منجر به استنباط سال 329 شده است شعر زیر است که محققان بیت آخر را اشاره به به قدرت رسیدن سلطان محمود غزنوی در سال 387 قمری می‌دانند:
و از این که فردوسی در سال 387 پنجاه و هشت ساله بوده است نتیجه می‌گیرند او در حدود سال 329 متولد شده است.
تولد فردوسی را نظامی عروضی، که اولین کسی است که درباره فردوسی نوشته است، در ده «باز» نوشته است که معرب «پاژ» است. منابع جدیدتر به روستاهای «شاداب» و «رزان» نیز اشاره کرده‌اند که محققان امروزی این ادعاها را قابل اعتنا نمی‌دانند. پاژ امروزه در استان خراسان ایران و در 15 کیلومتری شمال مشهد قرار دارد.

نام او را منابع قدیمی‌تر از جمله عجایب المخلوقات و تاریخ گزیده (اثر حمدالله مستوفی) «حسن» نوشته‌اند و منابع جدیدتر از جمله مقدمه بایسنغری (که اکثر محققان آن را بی‌ارزش می‌دانند و محمدتقی بهار مطالبش را «لاطایلات بی‌بنیاد» خوانده است) و منابعی که از آن مقدمه نقل شده است، «منصور». نام پدرش نیز در تاریخ گزیده و یک منبع قدیمی دیگر «علی» ذکر شده است. محمدامین ریاحی، از فردوسی‌شناسان معاصر، نام «حسن بن علی» را به خاطر شیعه بودن فردوسی مناسب دانسته و تأیید کرده است. منابع کم‌ارزش‌تر نام‌های دیگری نیز برای پدر فردوسی ذکر کرده‌اند: «مولانا احمد بن مولانا فرخ» (مقدمه بایسنغری)، «فخرالدین احمد» (هفت اقلیم)، «فخرالدین احمد بن حکیم مولانا» (مجالس المؤمنین و مجمع الفصحا)، و «حسن اسحق شرفشاه» (تذکره الشعراء). تئودور نولدکه در کتاب حماسه ملی ایران در رد نام «فخرالدین» نوشته است که اعطای لقب‌هایی که به «الدین» پایان می‌یافته‌اند در زمان بلوغ فردوسی مرسوم شده است و مخصوص به «امیران مقتدر» بوده است، و در نتیجه این که پدر فردوسی چنین لقبی داشته بوده باشد را ناممکن می‌داند.

کودکی و تحصیل
پدر فردوسی دهقان بود که در آن زمان به معنی ایرانی‌تبار و نیز به معنی صاحب ده بوده است (ریاحی 1380، ص 72) که می‌توان از آن نتیجه گرفت زندگی نسبتاً مرفهی داشته است. در نتیجه خانواده فردوسی احتمالاً در کودکی مشکل مالی نداشته است و نیز تحصیلات مناسبی کرده است. بر اساس شواهد موجود از شاهنامه می‌توان نتیجه گرفت که او جدا از زبان فارسی دری به زبان‌های عربی و پهلوی نیز آشنا بوده است. به نظر می‌رسد که فردوسی با فلسفه یونانی نیز آشنایی داشته است (ریاحی 1380، ص 74).

جوانی و شاعری
کودکی و جوانی فردوسی در دوران سامانیان بوده است. ایشان از حامیان مهم ادبیات فارسی بودند.
با وجود این که سرودن شاهنامه را بر اساس شاهنامه ابومنصوری از حدود چهل سالگی فردوسی می‌دانند، با توجه به توانایی فردوسی در شعر فارسی نتیجه گرفته‌اند که در دوران جوانی نیز شعر می‌گفته است و احتمالاً سرودن بخش‌هایی از شاهنامه را در همان زمان و بر اساس داستان‌های اساطیری کهنی که در ادبیات شفاهی مردم وجود داشته است، شروع کرده است. این حدس می‌تواند یکی از دلایل تفاوت‌های زیاد نسخه‌های خطی شاهنامه باشد، به این شکل که نسخه‌هایی قدیمی‌تری از این داستان‌های مستقل منبع کاتبان شده باشد. از جمله داستان‌هایی که حدس می‌زنند در دوران جوانی وی گفته شده باشد داستان‌های بیژن و منیژه، رستم و اسفندیار، رستم و سهراب، داستان اکوان دیو، و داستان سیاوش است.

فردوسی پس از اطلاع از مرگ دقیقی و ناتمام ماندن گشتاسب‌نامهاش (که به ظهور زرتشت می‌پردازد) به وجود شاهنامه ابومنصوری که به نثر بوده است و منبع دقیقی در سرودن گشتاسب‌نامه بوده است پی برد. و به دنبال آن به بخارا پایتخت سامانیان («تختِ شاهِ جهان») رفت تا کتاب را پیدا کرده و بقیه آن را به نظم در آورد. (سید حسن تقی‌زاده حدس زده است که فردوسی به غزنه که پایتخت غزنویان است رفته باشد که با توجه به تاریخ به قدرت رسیدن غزنویان، که بعد از شروع کار اصلی شاهنامه بوده است، رد شده است.) فردوسی در این سفر شاهنامه ابومنصوری را نیافت ولی در بازگشت به طوس، امیرک منصور (که از دوستان فردوسی بوده است و شاهنامه ابومنصوری به دستور پدرش ابومنصور محمد بن عبدالرزاق جمع‌آوری و نوشته شده بود) کتاب را در اختیار فردوسی قرار داد و قول داد در سرودن شاهنامه از او حمایت کند.

شاهنامه فردوسی
شاهنامه مهم ترین اثر فردوسی و یکی از بزرگ ترین آثار ادبیات کهن فارسی می باشد.
فردوسی برای سرودن این کتاب در حدود پانزده سال بر اساس شاهنامه ابومنصوری کار کرد و آن را در سال 384 قمری پایان داد. فردوسی از آنجا که به قول خودش هیچ پادشاهی را سزاوار هدیه کردن کتابش ندید («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)، مدتی آن را مخفی نگه داشت و در این مدت بخش‌های دیگری نیز به مرور به شاهنامه افزود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد تمرین و آمادگی جسمانی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد تمرین و آمادگی جسمانی در pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد تمرین و آمادگی جسمانی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد تمرین و آمادگی جسمانی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد تمرین و آمادگی جسمانی در pdf :

تمرین و آمادگی جسمانی

امروزه کسانی که به گونه ای با ورزشکاران سرو کار دارند به خوبی می دانند که بهره گیری از زحمات توان فرسای ورزشکار و مربی به پیروی از اصول علمی و انضباط و جدیت در بکارگیری یافته های علمی وابسته است .
بنابراین نوشته حاضر با هدف کمک به م

ربیان و ورزشکاران شیفته ی پیشرفت و موفقیت، با یک ساختار کاربردی و در همان حال ساده برای انتقال برخی مفاهیم علم و تمرین و آمادگی جسمانی تهیه شده است .
آشکار است که با توجه به گستردگی موضوعات آمادگی جسمانی و علم تمرین، پرداختن به همه ی مفاهیم امکان ندارد. بنابراین منتخبی از مفاهیم برای شما برگزیده شده است و هر مفهوم نیز به صورت گذرا بررسی شده .
امیدواریم بسط و تحلیل مفاهیم در جزوات دیگری انجام شود. روشن است که تایید این نوشتار با بحثهای گروهی (در کلاس های تخصصی و جلسات مشورتی) دو چندان خواهد شد .
مفهوم اول، علم تمرین
علم و تمرین زاییده ی همه ی اطلاعات علمی درباره ورزش و تمرین است. این اطلاعات همراه با تجربه و دانش مربی ورزشکار، به مربی کمک می کند تا برنامه تمرینی موثری برای بالا بردن سطح آمادگی ورزشکار طراحی و اجرا کند .
بهتر آنست که همگی به مفاهیم زیر توجه کنیم و آنها را به کار بندیم :
1- علوم تمرین: برای تحقق اهداف تمرین، باید یافته ها و فن های چند شاخه از علم را به کار گرفت، تغذیه، روان شناسی، مدیریت، فیزیولوژی، بیومکانیک و بیوشیمی، ; بنابراین علوم تمرین، یعنی در مجموعه دانش هایی که برای رسیدن ورزشکار به اوج عملکرد مورد نیاز است. مربی باید با علوم تمرین آشنا باشد و تا حد امکان از یافته های آنها بهره گیرد، ولی انجام دادن وظیفه ی متخصص تغذیه، روان شناسی یا دیگر متخصصان را کسی از او انتظار ندارد .
2- طرح برنامه تمرین: برای تحقق اهداف تمرین باید برنامه ای نوشت که در آن هر چه مربوط به افزایش توانایی های جسمانی، مهارتی و روانی ورزشکار است، منظور شده باشد، امکان ارزیابی ورزشکار را نیز فراهم می کند و به اوج عملکرد ورزشکار در مسابقه بینجامید. امروزه در ایران علم تمرین را بیشتر به جای طرح تمرین به کار می گیرند .
3- بدنسازی و آمادگی جسمانی: بخشی از آمادگی ورزشکار که در برنامه نیز پیش بینی می شود، بهبود عواملی چون قدرت، سرعت، استقامت و ; است، این مفهوم بخشی از علوم تمرین است و نه همه آن که پیشتر به آن پراخته شد .
مفهوم دوم، آمادگی
توانایی سازگاری با یک رفتار مشخص سازگاری نامیده می شود. یک برنامه ی منظم تمرین که مبنای علمی داشته باشد، چارچوبی برای آمادگی ورزشکار است. بنابراین علم تمرین می تواند مکمل دانش مربی برای کمک به او در طرح برنامه های آمادگی ورزشکاران در هر سطح باشد. پیشرفت های ورزشی در گرو رسیدن به سطح بالاتر آمادگی است و هدف علم تمرین، افزایش آمادگی با طراحی برنامه ی مناسب تمرین است .
مفهوم سوم، تمرین
این مفهوم به فعالیت منظم و برنامه داری گفته می شود که با هدف بهبود عملکرد ورزشکار انجام می شود. در واقع تمرین انجام فعالیت هایی است که قابل

یت سازگاری بدن در برابر فشارهای وارد شده را به تدریج و پیوسته افزایش می دهد با این تعریف تمرین فرایندی تدریجی و آهسته است. و در آن هیچ گونه تعجیلی مجاز نیست. اگر تمرین به خوبی انجام شود به تغییرات آشکاری در بافتها و دستگاههای بدن می انجامد که آن نیز خود به بهبود عملکرد در ورزش خواهد انجامید .
برای بیان دقیق مفهوم تمرین باید به نکات زیر توجه داشت :
1- تمرین باید موجب توسعه ی همه سویه شود، یعنی استقامت، قدرت، سرعت، انعطاف و هماهنگی را بیشتر کرده و بدن ورزشکار را از توسعه ای هماهنگ برخوردار سازد. این ویژگی به عنوان شالوده ی عملکرد بهتر همه ی ورزشکاران در رشته های گوناگون شناخته می شود و برای همه ی آنها است .
2- تمرین باید موجب توسعه ی بدنی ویژه ی هر رشته ورزشی شود، یعنی موجب پیشرفت عوامل گوناگون آمادگی شود که هر رشته ورزشی خاص به آنها نیاز دارد. در هر رشته ی ورزشی خاص چه عواملی هستند ؟
قدرت مطلق یا نسبی توده ی عضلانی یا انعطاف؟ ; ؟ این ویژگی تمرین موجب می شود که ورزشکار توانایی اجرای آسان و روان همه ی حرکات ویژه ی رشته ی مورد نظر خود را بدست آورد .
3- تمرین باید توانایی اجرای همه ی فنون لازم را افزایش داده یک اجرای مناسب همراه با بهره وری، بیشترین سرعت ممکن، بالا سطح تولی نیرو، کمترین اثر پذیری از شرایط ناخواسته و صحیح ترین حرکات را ممکن کند .
4- تمرین باید عامل تاکتیک را نیز فرا گیرد، یعنی مناسب ترین تاکتیک را که بر خواسته از توانایی های هر ورزشکار است شامل می شود و همچنین راهکار ورزشکار را برای رو به رو شدن با شرایط مسابقه بهینه کند، بنابراین در طول تمرین، به راهکارهای گوناگونی می توان توجه کرد که با در نظر گرفتن اهداف ورزشکار، استفاده خواهند شد و به تکامل خواهند رسید .
5- تمرین باید ابعاد روانی را نیز در بر گیرد، زیرا برای بهبود عملکرد و اجرای ورزش، آمادگی روانی ورزشکار نیز لازم است. عواملی چون بهبود انضباط، پشتکار و پایداری، خواستن، اعتماد به نفس، انگیزه و میل و رغبت بخشی از تمرین به شمار می آید .
6- تمرین باید توانایی گروهی را در نظر بگیرد. یعنی در ورزشهای گروهی آمادگی گروهی هدف تمرین است. هماهنگی در آمادگی بدنی، فنی و تاکتیکی گروه نقش اصلی را در موفقیت داراست .
اصول و مبانی تمرین
آماده‌سازی صحیح بدنی علاوه بر اینکه باعث توانائی انجام بهتر فعالیت ورزشی و کسب نتایج مطلوب در رقابت‌ها می‌گردد. از صدمات و آسیب‌های جسمانی نیز جلوگیری می‌نماید. عدم تمرینات کافی و آماده‌سازی غلط بدنی که باعث عدم هماهنگی لازم عصبی عضلانی، کمی انعطاف‌پذیری، عدم وجود قدرت و مقاومت کافی در عضلات، تاندون‌ها و رباط‌ها و ; می‌گردد، باعث افزایش میزان آسیب‌های جسمانی خواهد شد. آمادگی بدنی یا ورزشی را می‌توانبه طرق مختلف طبقه‌بندی نمود. در زیر عناصر آمادگی جسمانی، تعریف و کاربرد این عوامل در پیشگیری از آسیب‌دیدگی را ارائه می‌دهد.
عناصر آمادگی جسمانی و اصول تمرینی مربوطه
اجزاء تناسب بدنی/ ویژگی / اضافه بار فزاینده / شدت/ مدت/ تکرار
ـ استقامت قلبی – تنفسی / دوچرخه‌سواری، دو آهسته، طناب زدن، شنا، پیاده‌روی/ افزایش سرعت تا میزان مجاز ضربان قلب، حفظ ضربان قلب در (EBZ*)/ افزایش تدریجی مدت تمرین، 15 دقیقه حداثل زمان موردنیاز برای کسب اثرات تمرین/ حداقل یک روز در میان.
ـ ترکیب بدنی/ دوچرخه‌سواری، دو آهسته، شنا، پیاده‌روی/ افزایش سرعت تا میزان مجاز قلب، حفظ ضربان قلب در EBZ/ افزایش تدریجی مدت تمرین، 30 دقیقه حداقل زمان موردنیاز برای کسب اثرات تمرین/ حداقل یک روز در میان، 5 روز در هفته اگر صرف کاهش ذخایر چربی و یا وزن باشد.
ـ نیروی عضلانی/ تمرین با وزنه/ هالتر زدن در دوره‌های 6 تکراری، افزایش وزنه پس از تکمیل دوره‌های 10 تکراری/ افزایش به وسیله تکرار دوره‌های 6-10 تکراری / حداقل یک روز در میان
ـ استقامت عضلانی/ ورزش‌های سوئدی تمرین با وزنه/ افزایش دشواری تمرینات، هالتر زدن در دوره‌های 15-25 تکراری، افزایش وزنه بعد از تکمیل دوره‌های 25 تکراری/ افزایش یا تکرار بیشتر هر دوره تمرین، افزایش تکرار دوره‌های 15-25 مرتبه‌ای/ حداقل یک روز در میان حداقل یک روز در میان
ـ انعطاف‌پذیری / ورزش‌های سوئدی، یوگا/ استفاده از نیروی متوسط جهت کشیدن رباط‌ها و مفاصل/ افزایش مدت تمرین برای هر حرکت از 10 ثانیه به 60 ثانیه/ حداقل یک روز در میان
Exercise Bene fit zone=Maximum Heart Rate.
اصول ده‌گانه آمادگی جسمانی جهت پیشگیری از آسیب‌های ورزشی
اصول ده‌گانه ذیل را می‌توان در آماده‌سازی بدن در رشته‌های مختلف ورزشی جهت پیشگیری از آسیب‌دیدگی‌ها به‌کار برد.
1) گرم کردن و سرد کردن
2) افزایش تدریجی: روزانه مقدار کمی به فعالیت خود بیافزائید (رسیدن به بالاترین سطح آمادگی به شش تا هشت هفته وقت نیاز دارد).
3) زمانبندی: از فعالیت بیش از اندازه پرهیز کنید. بسته به رشته ورزشی دوره‌های تمرین باید از یک ساعت تا یک ساعت و چهل و پنج دقیقه طول بکشد (فرد خسته مستعد پذیرش صدمات بدنی است).
4) شدت عمل: به‌جای میزان فعالیت بر شدت آن تأکید کنید.
5) میزان ظرفیت: از خود، آن مقدار فعالیت بدنی انتظار داشته باشید که محدودیت‌های فیزیولوژیک شما اجازه می‌دهد و یا حفظ ایمنی و سلامتیتان قابل انجام است.
6) قدرت بدنی: باعث افزایش مقاومت عضو در مقابل نیروهای وارده به آن می‌گردد. افزایش قدرت به معنی ایجاد استقامت و سرعت بیشتر نیز می‌باشد.
7) انگیزش: از عوامل اولیه در آماده‌سازی بدنی در رشته‌های مختلف ورزشی محسوب می‌گردد. برای ایجاد انگیزش بیشتر ورزشکار می‌توان از تمرینات دایره‌ای (تمرینات با

وزنه یا بدون وزنه که در آنها از یک تمرین به تمرین دیگر می‌پردازند. بدون اینکه استراحت کنند) و ورزش‌های ایزومتریک استفاده نمود.
8) اختصاصی بودن: برنامه‌های ورزشی باید تمرینات لازم برای ایجاد قدرت بد

ن

ی آرامش و نسل شدن عضلات و قابلیت انعطاف‌پذیری را دربرداشته باشد.
9) آرام‌سازی و شل کردن عضلات: آموزش تمرینات ویژه که باعث آرامش و ش

ل شدن عضلات شده و به رفع خستگی و فشارهای موجود کمک کند ضروری است.
10) شیوه معمول: هم در فصل مسابقات و هم در فصل تعطیلی باید یک شیوه معمول و مشخص ورزشی روزانه برقرار گردد.
اصول و مبانی آمادگی جسمانی
این مبانی به‌طور کلی در اصل SAID مخفف و گرفته شده از حروف اول کلمات Specific Adaptation to Imposed Demands خلاصه شده است. اصل Said با سازگاری ویژه نسبت به نیازهای تحمیل‌شده بیان می‌کند که وقتی بدن تحت فشارهای مختلف قرار می‌گیرد سعی کند با نیازهای تحمیل شده سازگاری و انطباق پیدا کند. در اینجا دو اصل مهم اضافه بار که نشانگر تغییر میزان فشار و ویژگی که نشانگر نوع فشار و سیستم خاص تمرینی می‌باشد را مورد دقت قرار می‌دهیم.
اصل اضافه بار
می‌گویند میلو بزرگترین قهرمان قرن ششم قبل از میلاد هر روز گوساله‌ای را به دوش می‌کشید و حمل می‌کرد تا به گاوپرواری تبدیل شد. وی با استفاده از این روش آنقدر قوی شد که در طول 24 سال هرگز شکست نخورد و 6 بار پیاپی مقام قهرمانی المپیک را کسب کرد. این داستان بیانگر اصل اضافه بار است. یعنی برای بهبود آمادگی جسمانی باید سیستم درگیر را به‌صورت فزاینده و تدریجی تحت فشار اضافه قرار داد. این فشار اضافه می‌تواند با افزایش عوامل ذیل ایجاد گردد.
1) مقاومت
2) تکرار تمرین
3) شدت تمرین
4) مدت تمرین
مثلاً جهت افزایش قدرت عضلانی باید تمرین یا مقاومت نزدیک به حداکثر (مثل کشیدن یا هل دادن یک نیروی مقام) که به‌تدریج افزایش داده می‌شود انجام شود.
به سازگاری بدن در مقابل فشار افزایش یافته، اثر تمرین گفته می‌شود. به‌طور مثال اثر تمرین در برنامه توسعه ترکیب بدن ازدیاد قطر و وزن عضلات و کاهش میزان و چربی و .. می‌باشد.
افزایش فشار ایجاد شده باید به‌حدی باشد که بدن بتواند خود را با آن سازگار نماید. لذا باید اضافه بار به‌صورت آهسته و تدریجی اعمال گردد. افزایش سریع فشار باعث آسیب‌دیدگی و یا یأس و سرخوردگی خواهد شد. علایم ذیل نشانگر آن است که احتمالاً اضافه بار خیلی شدید است.
– ضربان سریع قلب که هنگام فعالیت ایجاد می‌شود 5 الی 10 دقیقه پس از تمرینات همچنان ادامه یابد.
– خستگی و سستی تا 24 ساعت پس از توقف تمرینات ادامه یابد.
– ایجاد گرفتگی و درد عضلانی
اصل ویژگی تمرین

آماده‌سازی و تمرین‌دهی باید مطابق با نیازمندی‌های ویژه رشته ورزشی جهت‌گیری شود. این نیازها شامل دستگاه یا دستگاه‌های انرژی درگیر در ورزش موردنظر، الگوهای حرکتی، رسته‌های عضلانی‌ای که بیشتر درگیر هستند و ; می‌باشد.
برنامه تمرینی باید مطابق اهداف موردنیاز طراحی شود، چرا که فقط آن گروه از اندام‌های بدن که به‌طور مستقیم تحت‌تأثیر تمرین قرار می‌گیرند، از فواید تمرین برخوردار می‌شوند. مثلاً تمرینات لازم برای ازدیاد قدرت بازوها با تمرینات لازم برای افزایش کارآئی قلبی – عروقی بسیار متفاوت است.
اگر طراحی تمرین جهت دستیابی به هدف موردنظر نامناسب باشد مزیتی نخواهد شد. مثلاً فرد چاقی با قد 170 سانتی‌متر، دور کمری به اندازه 100 سانتی‌متر داشت، جهت کاهش دور کمرش به پیشنهاد دوستش تمرین دراز و نشست را صبح و ظهر و شب برای مدت سه ماه انجام داد. با وجود آنکه روزی صد مرتبه حرکت را تمرین می‌کرد، اما پس از این مدت تغییری در اندازه‌های بدنش حاصل نشد و سرانجام تسیلم شد. یک ماه بعد در نشریه‌ای خواند که فعالیت هوازی مانند دویدن و دوچرخه‌سواری در جهت کاهش وزن بسیار مؤثر است.
به این ترتیب او دوچرخه‌سواری را با روزی یک ساعت و پنج روز در هفته آغاز نمود. همچنین رژیم غذائیش را تنظیم نمود و موفق شد اندازه کمرش را تا 95 سانتی‌متر کاهش دهد. یک سال بعد دور کمر او تا 85 سانتی‌متر کاهش یافت.
مراحل گرم کردن و سرد کردن
توصیه می‌شود جلسات تمرین با مرحله گرم کردن شروع و با مرحله سرد کردن خاتمه یابد. لذا هر جلسه تمرین علاوه بر خصوصیات خاص آنکه با توجه به نیاز تعیین می‌گردد مانند: سیستم انرژی غالب، نوع فعالیت، شدت، مدت و ; باید شامل یک مرحله گرم کردن اولیه و یک مرحله سرد کردن پایانی باشد. گرم کردن و سرد کردن نقش مهمی در پیشگیری از بروز آسیب‌های ورزشی دارد.
تمرینات مقداتی با گرم کردن
هر چند در خصوص انجام و سودمندی مرحله گرم کردن اختلاف‌نظر وجود دارد عقیده عمومی بر این است که این مرحله بدن را از نظر جسمی و روحی برای انجام فعالیت شدید آماده می‌کند. از گرم کردن جهت پیشگیری از آسیب‌های ورزشی استفاده می‌شود، گرچه اطلاعات محدودی جهت اثبات این امر وجود دارد اما عقیده بر این است که گرم کردن بدن از بروز ضرب‌دیدگی‌ها و پارگی تارهای عضلانی از محل اتصال تاندونی آنها پیشگیری نموده یا از میزان این آسیب‌ها می‌کاهد:
بیش از همه، عضلات مخالف دچار پارگی می‌شوند. عدم توانائی این عضلات در شل شدن سریع، به اضافه قوه انقباضی عظیم عضلات موافق که به اندازه حرکت قسمت متحرک افزوده می‌شوند، عضلات مخالف را در معرض ضرب‌دیدگی شدید و ناگهانی قرار می‌دهند که در نتیجه می‌توانند باعث پارگی خود تارهای عضلانی و نیز پارگی از محل اتصال تاندونی آنها بشود، فرآیند گرم کردن صحیح بدن می‌تواند از سختی و دردناک شدن عضله جلوگیری کرده و یا میزان آن را کاهش دهد.
اهداف فیزیولوژیک گرم کردن بدن

اهداف اصلی این کار افزایش دمای عمومی بدن و عضلات عمقیق است تا قدرت کشانی در بافت‌های کلاژنی بالا رفته و امکان انعطاف‌پذیری بیشتری را به بدن بدهد. با این کار احتمال پارگی‌های عضلانی و پیچ‌خوردگی‌های رباطی کاهش یافته و به پیشگیری از دردهای عضلانی نیز کمک خواهد شد. هنگامی که دمای سلول‌ها افزایش یابد همگام با آن در فرآیندهای متابولیکی داخل سلول‌ها نیز ازدیاد سرعت متقابل روی خواهد داد، زیرا اینگونه فرآیندها وابسته به حرارت و دمای سلولی می‌باشند.
در برابر یک درجه افزایش دمای داخلی، تقریباً معادل 13% ازدیاد سرعت متابولیسم ایجاد می‌شود. در دماهای بالاتر آزاد شدن اکسیژن از هموگلوبین و میوگلوبین‌ها با سرعت و میزان بیشتری میسر شده و میزان جریان خون بالا می‌رود و چسبندگی عضلانی کاهش می‌یابد که این پدیده باعث بهبود اکسیژن‌رسانی در خلال فعالیت خواهد شد. سرعت انتقال تکانه‌های عصبی نیز افزایش می‌یابد. به‌کارگیری دستجات عضلانی قبل از به‌کارگیری آنها در فعالیت‌های قدرتی به بهبود عملکرد شخص منجر خواهد شد.
اگر در یک واحد حرکتی ابتدا بار کاری نسبتاً بالائی اعمال شده و سپس فعالیت اصلی به عضله تحمیل شود، احتمالاً انگیزش بیشتری حاصل خواهد شد که در مجموع نتیجه آن، افزایش ظرفیت فعالیت بدنی در شخص ورزشکار است.
برای اینکه فرآیند گرم کردن، بدن را به حالت آماده دربیاورد حداقل پانزده تا سی دقیقه وقت لازم است که در این مدت دمای بدن افزایش می‌یابد و تغییرات ذیل در فیزیولوژی بدن ایجاد می‌شود: افزایش دسترسی عضلات به شبکه‌های مویرگی به‌منظور آمادگی برای فعالیت بیشتر و فراهم نمودن قند خون و آدرنالین موردنیاز. مدت زمان لازم برای اینکه بدن به‌طور رضایت‌بخشی گرم شود برحسب وضعیت فرد متغیر است و با بالا رفتن سن افزایش می‌یابد.
فرآیند گرم کردن برحسب نوع رقابت نیز فرق می‌کند. به ورزشکاران توصیه می‌شود که در چارچوب فعالیت‌هائی خود را گرم کنند که شباهت به مسابقه داشته و قرار است آنها در آن رقابت نمایند. بنابراین شخصی که دونده دو سرعت است باید مقداری به صورت آهسته بدود، چند بار استارت زده و باالأخره بعضی از نرمش‌های کششی و تمرینات عمومی بدن را اجراء کند.
بازیکن بینس‌بال ابتدا باید نرمش‌های عموم یبدن را انجام دهد، چند بار چوب بیس‌بال را در هوا حرکت داده و پرتاب‌های مقدماتی را اجراء نماید و در این ضمن متناوباً حرکات کششی را نیز انجام دهد. به‌نظر می‌رسد به‌کارگیری اصل اضافه بار و حرکات تقلیدی برای آن دسته از مسابقاتی که نیاز به هماهنگی عصبی – عضلانی دارند بسیار حائزاهمیت باشد. در روزهائی که هوا سرد است مدت زمان فرآیند گرم کردن بدن باید افزایش بیابد و هنگام انجام فعالیت‌ها لباس گرم پوشیده شود. حرکات کششی در مراحل گرم کردن و سرد کردن از اهمیت خاصی برخوردار است. فرآیند گرم کردن بدن
عموماً این فرآیند به دو دسته تقسیم می‌شود:
1) گرم کردن عمومی یا گرم کردنی که به رشته ورزشی ارتباط ندارد. این دسته فعالیت‌هائی هستند که باعث گرم شدن عمومی بدن می‌شوند. بدون کوچکترین ارتباطی به مهارت‌هائی که در رشته مربوطه لازم‌الاجراء است.
2) گرم کردن اختصاصی یا مرتبط با رشته ورزشی که تقلیدی است، یعنی همان مهارت‌ها و یا مشابه همان مهارت‌هائی هستند که در مسابقه باید انجام شوند (مانند: پرتاب وسیله، ضربه زدن با راکت یا چوب و مرور فنون رشته ورزشی خاص).
گرم کردن عمومی: شیوه‌های این فرآیند باید شامل دویدن به صورت آهسته یا دوی راحت و تمرینات عمومی و کششی باشد. این مراحل باید بدن را برای فعالیت آماده ساخته و آن را نرم و روان کند. این فعالیت‌ها باید از شدت عمل کافی و مدت زمان مناسب برخوردار باشند تا دمای بافت‌های عمقی بدون ایجاد خستگی افزایش بیابد، هنگامی که ورزشکار عرق کرد، دمای داخلی بدن به حد مطلوب رسیده است.
طبیعت گرم شدن بدن متغیر بوده و تا حدودی به ماهیت فعالیت وابسته است. برخی از این فعالیت‌ها برای کلیه رشته‌های ورزشی مناسب بوده و باید با کنار سایر فعالیت‌هائی که برای رشته‌های ورزشی تخصصی طراحی شده‌اند، انجام شوند.
گرم کردن اختصاصی: پس از اتمام شیوه‌های عمومی گرم کردن بدن، ورزشکار باید به آن دسته از تمریناتی که مختص مسابقات با فعالیت‌های اوست بپردازد. افراد باید با سرعت متوسط کار را شروع کرده و سپس هنگامی که متوجه ازدیاد دمای بدن و افزایش فعالیت قلب و عروق شدند به شدت عمل خود بیافزایند. اثرات فرآیند گرم شدن بدن ممکن است تا مدت چهل و پنج دقیقه نیز ادامه یابد. ولی هر چه قدر که دوره گرم کردن به فعالیت اصلی نزدیکتر باشد. اثرات مثبت آن بر روی فعالیت فوق بیشترین بهره را از فرآیند گرم کردن خواهد برد. نباید بین اتمام این فرآیند و شروع فعالیت اصلی بیش از پانزده دقیقه فاصله بیافتد.
تمرینات پایانی یا سرد کردن
چنین مرسوم است که ورزشکارها و سایر افرادی که درگیر تمرینات بدنی منظم می‌شوند، به سرد کردن بدن خود دست می‌زنند. به این معنی که پس از جلسات رقابت و تمرین به انجام تمرینات نرم و سبک می‌پردازند. حداقل دو دلیل عمده جهت این قبیل تمرینات در دست است.
1) سطح اسید لاکتیک عضله و خون، هنگام برگشت به حال اولیه فعال نسبت به برگشت به حال اولیه غیرفعال سریع‌تر کاهش پیدا می‌کنند. لذا سرد کردن بدن، سبب کاهش اسیدلاکتیک و برگشت به حال اولیه سریع‌تری پس از خستگی بدنی می‌شود.
 هر چند می‌توان توصیه نمود که فعالیت‌های اصلی باید بلافاصله پس از جلسات تمرین یا مسابقه دنبال شوند، به‌عنوان مثال می‌توان پس از دوهای سنگین و شدید به انجام دوی سبک یا راه رفتن و پس از یک مسابقه فشرده بسکتبال، به اجراء شوت آزاد یا شوت از نقاط مختلف زمین پرداخت. پس از این، به انجام پاره‌ای از نرمش‌ها و سپس تمرینات کششی اقدام نمود. فعالیت اصلی و تمرینات کششی می‌بایست به‌عنوان مهمترین مراحل سرد کردن بدن مورد توجه قرار گیرند.
انعطاف‌پذیری
انعطاف‌پذیری به دامنه حرکت یک مفصل معین و یا گروهی از مفاصل اطلاق می‌شود که تحت‌تأثیر استخوان‌ها و ساختارهای استخوانی مربوطه، خصوصیات فیزیولوژیک عضلات، تاندون‌ها، رباط‌ها و سایر بافت‌های کلاژنی که مفصل را احاطه می‌کنند قرار دارد. در زیر میزان دامنه طبیعی انعطاف‌پذیری مفاصل مختلف بدن را نشان می‌دهد.
در صورت کم بودن انعطاف‌پذیری مفاصل، با افزایش آن علاوه بر اینکه انجام بهتر و مطلوب‌تر فعالیت ورزشی میسر می‌شود، میزان بروز صدمات نیز کاهش خواهد یافت. کاهش انعطاف باعث ایجاد کشیدگی عضلانی، پیچ‌خوردگی مفصلی و ; می‌گردد. از طرف دیگر انعطاف‌پذیری بیش از حد نیز امکان بروز برخی از صدمات را افزایش می‌دهد. مثلاً به‌علت کاهش میزان استحکام مفصلی احتمال پیچ‌خوردگی، نیمه‌دررفتگی و دررفتگی مفصل افزایش می‌یابد. همچنین احتمال بروز استئوآرتریت و دردهای عضلانی افزایش خواهد یافت.
افزایش قابلیت انعطاف‌پذیری
افزایش انعطاف‌پذیری در ورزشکاران جهت افزایش توانائی ورزشی و پیشگیری از آسیب‌دیدگی‌های بسیار مهم است. همچنین این مسئله در بازتوانی ورزشکاران آسیب‌دیده، تندرستی عمومی و آمادگی جسمانی اهمیت دارد. مثلاً تمرینات مربوطه در ناراحتی‌هائی مانند: قاعدگی دردناک، تنش عمومی عصب و عضله، دردهای تحتانی ستون فقرات و ; مفید واقع می‌شود.
امروزه جهت افزایش انعطاف‌پذیری از سه روش اعمال کشش استفاده می‌شود که عبارتند از: کشش‌های ایستا، تابی، تسهیل‌سازی عصبی عضلات عمقی، باید دقت شود که در همه روش‌ها، افزایش انعطاف‌پذیری با ملایمت و آهستگی صورت گیرد.
کشش ایستا
در این روش مفصل را تا حد ممکن باز می‌کنیم، تا حدی که عضله و بافت‌های در حال کشش تا مرز ایجاد درد کشیده شوند. حرکت با کشش ساده شروع و به مدت 20 الی 30 ثانیه در وضعیت کشش ثابت می‌مانیم تا به ملایمت عضله و بافت‌ها کشیده شوند. سپس استراحت نموده و بعد کشش تکمیلی را به مدت 20 تا 30 ثانیه در حالت کشش متوسط انجام می‌دهیم. در کلیه مراحل از حیس نفس پرهیز کنید. هنگام اعمال کشش تکمیلی، همزمان با اعمال کشش، هوا را به کلی از ریه خارج نمائید و مجدداً با نفس‌گیری آهسته، آرام و موزون به‌کار خود ادامه دهید. از اعمال کشش شدید دردناک اجتناب نمائید. سه تا پنج بار تکرار هر نرمش کششی مفید خواهد بود. حداقل دفعات تمرین سه جلسه در هفته می‌باشد. جهت حصول نتیجه بهتر باید هر روز کشش انجام شود. با گذشت زمان می‌توان کشش را افزایش داد مثلاً تا یک دقیقه.
کشش تابی

شامل حرکت تابی و فعال عضو در انتهاء محدوده حرکتی مفصل است. در این نوع کشش، عضلات در حالت کشیدگی نهائی نگاه داشته نمی‌شوند. این روش نیز مانند: نوع ایستا باعث بهبود انعطاف‌پذیری می‌‌گردد. اما با توجه به اینکه حرکات تابی سریع و شدید باعث ایجاد آسیب‌دیدگی بیشتر در نسوج، مصرف انرژی بالاتر، ایجاد خستگی و کوفتگی عضلانی بیشتر به خصوص برای غیرورزشکاران می‌شود در مجموع کمتر توصیه می‌شوند.
تسهیل‌سازی عصبی عضلات عمقی
در این روش چندین شیوه وجود دارد که هر نوع ترکیبی از انقباض و انبساط متناوب عضلات آگونیس (موافق حرکت) و آنتاگونیست (مخالف حرکت) را شامل می‌شود. هر شیوه شامل یک مرحله فشار به مدت 5 تا 10 ثانیه و یک مرحله انبساط به مدت 10-5 ثانیه می‌باشد.
منقبض کردن – منبسط(شان) کردن
عضو را تا انتهاء دامنه حرکتی به صورت غیرفعال (به کمک یار کمکی) حرکت می‌دهیم. سپس ورزشکار عضلات آنتاگونیست خود را به‌صورت ایزوتونیک منقبض می‌کند. یار کمکی، باید به مدت 10 ثانیه تا وقتی که خسته شود از حرکت جلوگیری نماید. سپس 5 ثانیه عضلات را شل می‌کند تمرین دو تا سه بار تکرار می‌شود.
نگاه داشتن – شل کردن
مانند روش قبل است. اما انقباض عضلات آنتاگونیست‌ به صورت ایزومتریک انجام می‌شود.
نگاه داشتن معکوس آهسته
ورزشکار به‌صورت فعال عضو را به انتهاء دامنه حرکتی می‌برد. سپس عضلات آنتاگونیست شل شده و عضلات آگونیست منقبض می‌شوند. این کار عضو را به محدوده دامنه حرکتی جدید می‌برد.
عناصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی:
1توانایی قلبی و تنفسی
2قدرت عضلانی
3استقامت عضلانی
4قابلیت انعطاف
5ترکیب بدنی
توانایی قلبی – تنفسی (استقامت هوازی)
مهمترین عنصر تشکیل دهنده آمادگی جسمانی ،توانایی قلبی و تنفسی است.دستگاه قلبی ،تنفسی از دو سیستم1قلبی عروقی.2تنفس .تشکیل شده است.
قلب:
قلب عبارت است از تلمبه ای عضلانی که خون را از طریق دستگاه گردش خون به جریان وا میدارد،جهت جریان خون توسط دریچه های یک طرفه واقع در قلب کنترل میگردد.همه تارهای آن با یکدیگر مرتبط می باشند.لذا قلب به صورت یک تار واحد منقبض می شود.قلب دارای انقباض ذاتی موزونی است که از گره سینوسی دهلیزی در دهلیز راست آغاز شده و سپس به طرف گره دهلیزی بطنی جریان یافته و از آنجا در سراسر عضله قلب منتشر میگردد.برای اینکه انتقال گازهای خون بتواند نیازهای مورد لزوم بدن را هنگام تمرین کاملاٌ برآورده سازد دو تغییر اساسی در جریان خون ضروری است:1افزایش در برون ده قلب.2توزیع مکرر جریان خون از اندامهای غیرفعال به عضلات مخطط فعال.
تنفس:
وارد و خارج کردن هوا از ریه ها را تنفس گویند که هدف از آن تامین اکسیژن برای بافت ها و خارج کردن CO2 است.برای انجام این کار تنفس را می توان به چهار بخش عمده تقسیم کرد:
1تهویه ریوی که به معنای ورود و خروج هوا بین محیط و حبابچه هاست.
2دیفوزیون O2 و CO2 بین حبابچه ها و خون.
3انتقال O2 و CO2 در خون و مایعات بدن به سوی سلولها و بالعکس.
4تنظیم تنفس و سایر جنبه های تنفس
ریه ها را می توان به دو روش بزرگ و کوچک کرد:
1به وسیله حرکت رو به پایین و رو به بالای دیافراگم برای دراز کردن یا کوتاه کردن حفره سینه.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله در مورد اصول و مبانی طراحی شهری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله در مورد اصول و مبانی طراحی شهری در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله در مورد اصول و مبانی طراحی شهری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد اصول و مبانی طراحی شهری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله در مورد اصول و مبانی طراحی شهری در pdf :

اصول و مبانی طراحی شهری

تعریف معماری :
سوما اُوزکانی، دبیر کل هزینه های کمکی آقاخال، بار دایده و باور معماری اسلامی جهانی، از تنوع گوناگون عمده و خصوصیات تطبیق حمایت می کند که می تواند در جوامع اسلامی قدیم با معماری متناسب در نظام دنیا یافت شود.
در تاریخ و آثار مربوط به معماری، یک بخش کلی از محیط ساخت وجود دارد که اشتباهاً اما به صورت ثابت و منسجم، به عنوان معماری اسلامی رجوع داده می شود. این خصوصیت معماری به حق برای معماری مسیحی، بودائی و هندو، اعتباری نداشته است. در حالیکه در مذهبهای دیگر، فقط معابد و کلیساها، معماری به سبک مذهبی داشته اند برای مثال برای اسلام مقام ساختمان ها به ویژه بناهای زمانی گذشته، اسلامی نامیده می شدند.

آیا یک دین یا مذهب، معیاری، صرف و تنها است که براساس آن معماری می تواند طبقه بندی شود؟ قطعاً نه، مذاهب نقطه تمرکز و توجه زندگی و رفتار اجتماعی و شخصی مردن هستند. معماری، فقط یک بخش از نقششان در حوزه فرهنگی را تشکیل می دهد. الزامی است تا به این موضوع برای ادراک و فهم پدیده آنچه که معماری اسلامی نامیده می شود، بررسی و رسیدگی شود.

به صورت سنتی (قدیمی)، معماری ای که درون بافت و متن مذهب و دین مسلمانان توسعه یافته، به عنوان یک جنبه مهم فرهنگی، موثر است و نحوه زندگی و ارتباط با یکدیگر و با محیط شهری خود را تعریف و تحسین می کند. خلوت و زندگی خصوصی غیرقابل نفوذ و تقریباً اختصاصی محیط خانه و دسترسی کاملاً کنترل شده آن و قابلیت دید از حوزه عمومی شهر، شاید موضوعی مینا باشد که مقام معماری شهری را تعریف می کند. علاوه بر این، در حالیکه اندازه و ایجاد مشترک خاص، برای فراهم کردن فضاهای راحت و قابل امکان برای شرایط جوی ای موردنیاز است که در تقریباً تمام جوامع مسلمان نشین عرب حاکم می باشد، ما نباید فراموش کنیم که شما 15 درصد از

مسلمانان عرب هستند و در آب و هوای جوی خشک و گرم زندگی می کنند. بنابراین ادعای اعتبار یک سبک معماری اسلامی جهانی و یا مبناسازی این ادعا به طور انحصاری براساس معماری عربی، اشتباه خواهد بود. در سبک هنری، مهندسی و ظرافت، توسعه معماری در فرهنگ اسلامی در سراسر تاریخ با تمرین مهارت ها (دستاوردها) در هر جماعتی دیگر در جهان، قابل مقایسه بوده است. مهمترین و ستوده ترین معماری رنسانس دینار غرب، سهم و شراکت خود را در دنیای

اسلامی پیدا می کند. چه کسی ادعا خواهد کرد که تاج محل در آگرا، مجلس سلطان جسن و مادراسه در قاهره یا مسجد سلطانیه در استانبول محصولات یک شاهکار تقریباً معماری اسلامی نسبت به سنت پیترنه در روم می باشند.

قدرت معماری اسلامی، نه فقط از ارزش های فرهنگی داخلی (ذاتی) جوامعی به وجود آمده که آن را تولید کردند، بلکه از این واقعیت که، اسلام خود را در تلفیق با فرهنگ های دیگر، همزمان با انتشار خود، تطابق داده است. مثال های با ارزش و قابل ذکر از چنین تعاملاتی، تداخل و تعامل بین او تامان ها و امپراطوری روم شرقی با بیزانس و فرهنگ های محلی بومی اندونزی کنونی و مالزی با ضربی که جلوتر از آنها بود. این معاوضات و تغییرات در حوزه کلی تبدیل فرهنگی بوده که از نمونه های معماری منحصر و جدا نشد. در دنیای معاصر اسلام، همان تعامل، حتی به صورت شدیدتر آشکار و مبرهن است. امروزه انتقال فرهنگی گسترده و انبوه بین جهان اسلامی و غرب است و چالش موردنظر به صورت نوگرائی می باشد.

نوگرائی به عنوان شیوه ای از زندگی و مدرنیسم، به عنوان یک انقلاب معماری بر نوع و نماد زندگی و فرهنگی به صورت جهانی اثر گذاشته و فرهنگ های اسلامی هم طبیعتاً بی تفاوت نسبت به این تغییرات نبوده اند. تغییرات غالب و چشمگیر دوره مدرن و تازه، به ویژه درطی دهه های پررونق به دنبال پایان جنگ جهانی دوم، هم جنبه های مثبت و هم منفی داشته که نه فقط زندگی ها بلکه محیط اطرافیان را تغییر داده است.

از زمان شروع قرن 20 ، مدرنیسم، خود را در دو شمار محصور کرده مایه آذین آدولف لوس، گناه است و شکل لوئیس سولیوان که عمل را دنبال می کند. مدرنیسم با خطاب بر زیبایی شناختی صنعتی و تولید انبوه، به سرعت توسعه یافته و زبان میانجی بدون مدعی معماری شد. آن، خود را در بسیاری از اشکال هنری آشکار و متجلی کرد و از نظر سیاسی مترادف با فرایند، مترقی شدن و روبه رشد بودن شد. معماری مدرنیست (نوگرا) نمودهای ساده، عملی قابل تولید از لحاظ صنعتی، شکوهمند و صادقانه را در شکل ساختاری خواهان بود.

با کاربرد نافذ و فراگیر بتون آرمه که فراوان و با قیمت ارزان قابل استفاده است، نظام چشم اندازهای شهری در سراسر دنیا تغییر یافتند. در کشورهائی که فعالیت ساختمانی، منظم و قانونی می باشد، این، الزاماً محیط را با ساختمان های عاری از هرگونه ارزش معماری یا اهمیت معماری بدنما نمی کند. ولی در جاهای دیگر، فقدان کنترا و نیاز ضروری برای خانه های جدید (خانه سازی نو) و ساختمان های دیگر به این معنا بود که فعالیت های ساختمانی غیررسمی بیشتر اشاعه یافته بود. عملیات ساختمانی ریسکی، سهولت اعتراف و اقرار شده توسط مدرنیسم را مورد سوء

استفاده قرار دادند و عملیات ساختمانی بد و بی تفاوت هم به صورت معماری مدرن، طبقه بندی شده حتی با آنکه بر انصافی است تا مدرنیسم را برای اشاعه جهانی ساختمان های یکی، غیر جذاب و یکنواخت سرزنش کرد و اینکه محیط های شهری عمدتاً برای سود ساخته شدند، مدرنیسم را بسیاری، برای ترویج مجموعه ای از ارزش ها و قضایا بررسی کرده اند ارزشهائی که ناکام از توجه و احترام با هویت فرهنگی، تداوم تاریخی و ارتباط جوی بوده است.
واکنش در برابر مدرنیسم، اشکال بی شماری دارد. پست مدرنیسم (پسامدی ) با اصول اخ

لاقی سطحی آن، گذرا و موقتی بود. بدون شباهن به مدرنیسم که خود را در زمینه های زیادی از جمله نقاشی، مجسمه سازی موسیقی، رقص و صنعت متجلی کرده، پسا مدرن در معماری نمود دارد و به زمینه های دیگر آثار ویژه و خاص و نسبتاً نازک (ظریف) اشاعه می یابد که آن را تا درجه زیادی توسعه و افزایش می دهد. جنبش پسامدرن به طور بی نهایت با انعکاس سطحی معنا، منابع (مراجع) تاریخی و نمود شخصی مشغول شده است.

به طور متناوب، معماری آزادی یک انکار یا تکذیب انتشاری از هر شکل از کنترل می باشد. آن، انکار کنترل سیاسی و برنامه ریزی برعملیات ساختمانی توسط افرادی بود که پیشقدم برای برطرف کردن مشکلات خانه های ضخی خودشان شوند. این جنبش بر مبنای سخنان آن درباره ساخت هر روزه و تولید اقامت های انبوه بود نظیر فاولاس و باریوس در آمریکای جنوبی، باسوس در قاهره

فرعی هندوستان، پروسفیکاس در یونان، بیدون ویلس در آفریقای شمالی، کمپونگز در اندونزی وگیکوندوس در ترکیه که مقام اینها بعد از جنگ جهانی دوم به عنوان راه حل های مردمی برای خانه سازی در کشورهای با شهرسازی سریع ظاهر می شد. شناختی که این شیوه از ساختمان سازی، راه حل مائی را ارائه داد که شکست معماری مدرن نهادی، یا برای آن موضوع، ارتباط با تقاضا را به چالش کشید، شعار همیشگی خود را در اصطلاح جان اوسی ترند، منوال بر آزادی براس ساختن یافت.

در تقریباً هر شهر از دنیای مسلمان وضعیت در هم و برهم سریع از خانه سازی بدون فکر و بی برنامه (بی طرح) در مقام بافت شهری بعد از دهه 1950، احساسات شگفتی و ناتوانی معماران و طراحان مشابه را القاء می کند. انواع سیستم های خانه سازی طبیعی، به نام های محلی رایجی که در بالا بیان شد، نسبت داده می شدند. علاوه بر این اردوی پناهندگان برای افراد بی خانمان، انواع سکونتی جمعی شده که جوامع مسلمان باید با آن مواجه شوند. تئوری معماری، عملکرد و

آموزش آبی نه فقط این شکل از فعالیت ساختمانی را طرد کرد بلکه به طور کامل آن را جدا و نادیده گرفت. در حقیقت هنگامی که هزینه های کمکی آقاخان برای معماری، شرایط توسعه یافته در چندین سکونت گاه هائی را به عنوان اجزای الزامی یک جامعه معاصر فرا گرفت و تشخیص داد، یک اعتراض همگانی وجود داشت با این تصمیمات پیشگام کمکی به همراه با عزت و افتخار بود.

سوم و شاید جدی ترین واکنش در برابر مدرنیسم، بومی بودن است از بسیاری از جهان و جنبه هائی که به طور انتقادی بومی را در مرکز نظریه معماری قرار داده، مهم ترین آنها، تحقیق برای معماری بومی (محلی) و رونق عملیات ساختمان سازی قدیمی می باشد.
شهرهائی با رشد سریع، فشار زیادی را بر لایه های تاریخی شهرک های قدیمی شان البته با پذیرفتن تکنیک های ساختی ارزان و کم ارزش و با کمی دقت و توجه با توسعه و برنامه ریزیشهری بنا ساخته اند. به طور متعاقب با آن ، گروه های نو و موقت و محروم به این نواحی نقل مکان کردند. به طور سنتی، چنین گروه هائی، احساس کمی درباره تاریخچه یک محل در مناطق شهری و ابزار اقتصادی حداقل برای غلبه بر نابودی میراث تاریخی داشتند. به طور همزمان با آن، بسیاری آژانس های بین المللی که جوازشان (دستور)، حفظ میراث تاریخی بوده است، در ابتدا، مناطق تاریخی و بناهای یادگاری را فرا گرفتند (مشغول شدند)، . به لایه و بافت شهری شهرهای قدیمی، تا اواخر دهه 1970 توجه خاص نداشتند. در بسیاری از شهرها، خانه سازی تاریخی همگام و همزمان با بناهای تاریخی وجود دارد که یک بافت شهری متنوع و غنی را شکل می دهد (بجزء) یکی، که بی ثبات و ضعیف است. رونق و احیاء سازی،نه فقط به بازسازی معماری بلکه به زیربناهای اجتماعی و اقتصادی برای اطمینان از بقاء و حیات جوامع نیاز دارد.
سیستم خانه سازی، همیشه مورد توجه مرکزی برای معماری بوده و تقاضای انبوه و مازاد برای خانه سازی های جدید وجود داشته است. در بهترین نمونه ها، خانواده ها و افراد، توسط معماری در شخصی ترین احساسات خود درگیر شده اند. در هر خطابه معماری، این باید، به ویژه با تمرکز و توجه بر تلاش های صورت گرفته در گروه های کم درآمد (ابتکارات عمومی و خصوصی) کشف و بررسی شود. پروژه های نه چندان موفق، تا به حال انجام و شناخته شدند ولی فقط چند دستاورد مهم داشته اند.
بسیاری از جوامع مسلمان در شرایط روستائی زندگی می کنند. با این حال توسعه روستائی ومعماری متناسب با آن در جریان اصلی معماری عصر متجلی نشده است. در خطابه مربوط به معماری.

معـماری ایرانی را باید بطور صحـیح از اعـماق تاریخ ایـن سرزمـیـن کهـن مـورد بررسی قـرار داد.
معـماری ایرانی به شـش قـرن قـبل از میلاد مسیح باز می گـردد، که مـشـخـصات هـر دورهً معـماری را در دوره های مـخـتـلف تاریـخـی شـرح می دهـیـم :

1- معـماری دوران ماقـبـل تـاریخ تـا زمان حـکـومت مادها.
2- معـماری از زمان حکـومت مـادهـا تـا پـایان دوره حـکـومت ساسانیان .
در رابـطه با معـماری ایران، بایـد به خـوانـنـدگـان یـادآوری شـود، تـغـیـیـراتی کـه در رابـطه بـا هـنـر پـیـشـیـنـیان ایـران در معـماری داده شـده و نـحـوهً ساخـتمان سازی آن دوران. در سخـنی کـوتاه مـی تـوان به : حکـاکـی بـر روی سـنگ، گچکاری، نقاشی، آجرکاری، آئینه کاری، کاشی کاری، موزائیک کاری و دیـگـر کـارهـای تـزئـیـنی اشـاره کرد.
الـبـتـه مـا بایـد استـثـنـاهـایی هـم بـرای ساخـتـمان هـای چـنـد شـکـلی کـه بـرای مـواردی خـاص اسـتـفـاده می شد، قـائـل شـویم. این گـونـاگـونـی بـرآمـده از نـیـازهـای خـاص مـردم در زمـانـهـای مـتـفـاوت بـوده است.
هـنـرمـنـدان ایـرانی بـه دنـیـا ثـابـت کـردن کـه تـوانائـی هـای بالایی دارنـد و شـامـل احـتـرام بـسیار، بـخـاطر اثـرهـای تـاریخـی مـنـحـصر بـفـرد فـراوانـی کـه از خـود بـجـای گـذاشـتـه، هـسـتـند.
بـنـظر مـشکـل می رسد که بـتوان معـماری ایرانی را از زمانـهـای بـسـیـار دور تـا بـحـال طـبـقـه بـنـدی کرد. اما، تـرتـیـبات زیـر مـی تـواند چـشـم انداز وسـیـعـی از ایـن کـارهـا در اخـتـیـار شـمـا

 

قـرار دهـد: کـلـبه هـای ماقـبل تـاریـخ، شهـرهـا و قـصـبه های اولـیه، اسـتحـکـامات و دژهـای نـظـامی، معـابـد و آتـشـکـده ها، مـقـبـره ها و آرامـگـاه هـای بـزرگ، مـکـانهـای عـظـیـم تـاریـخـی، سـدهـا و پـلـهـا، بـازارهـا، حـمام هـا، جـاده هـا، مسـاجـد عـظـیـم، بـرجـهـا و مـنـاره هـا، ساخـتـمانهـای مـذهـبـی و محـلهـایی از دوران اسلامی، و هـمچـنـیـن بـنـاهـا و یـاد بـودهـای گـسـتـرده در کـشـور ایران.

از دیگـر چـیـزهـای مهـمی که بـرروی معـماری ایرانی تـاثـیـر گـذار بوده است، شـرایط مهـم آب و هـوائی در فلات ایران بوده است. بطور مـثـال سبک معـماری در شـمال کـشـور و کـوهـپـایـه های ایران بـا سـبک معـماری در جـنـوب و کویر ایران تـفـاوت دارد. اکـنـون با مصـادف شـدن بـا اطاعـات تـمام نـشـدنـی و حـیرت آوری کـه امـکـان آن در هـیچ کـشور دیـگـری نـیـست، نگـاهـی داریم گـذرا بـه معـماری ایرانی.

کاربرد¬های شعر و ادبیات در معماری
شعر و ادبیات دو ابزار نیرومند برای طراحی به شمار می‌روند تمامی شیوه‌های ادبی سودمند هستند، اما برای اهداف طراحی خلاق، شعر بر ادبیات رجحان دارد. شعر به مثابه مجموعه‌ای از کلام مکتوب است که رویکردهای جمعی مردم را خلاصه می‌کند و به عنوان بیانگر «یکتایی» ویژه فضا و مکان لازمه هر طرح ملی، منطقه‌ای و محلی است.

یکی از عوامل بنیادی مشترک میان شعر و معماری شفافیت است، سبکی است و یا شاید تمام هستی است. شعر و معماری می‌توانند در نور با یکدیگر هم آوا شوند و با ذات نوری خود فاصله‌ها را از میان بردارند و معماری که شاعر فضای شایسته زندگی است. در آزادمنشی، شعر، همنشینی و آمیزش با تلاشهای خلاقانه، الهام‌بخشی و انگیزه‌بخشی را می‌جوید.
فضایی شاعرانه است که با مواد و مصالح ساخت و ساز و تلفیق فضاها حس سیالیت و سبکی را به مراجعه کننده و فضا ببخشد و تصاویر ذهنی و خیال‌انگیز ایجاد کند. انسان با حواس پنجگانه خود با محیط اطراف ارتباط برقرار می‌کند. در بعضی موارد خاطره‌ای ماندگارو تأثیرگذار حاصل ارتباط انسان با محیط اطراف اوست. در طراحی فضای شاعرانه و ادبیانه چنین کیفیتی مطلوب به نظر می‌رسد.

بافت و شناسه در معماری :
بافت و شناسه در معماری نیز بی شباهت به بافت شناسه در سایر هنرها نیست . برای درک بهتر این مسئله مثالی را مورد بررسی قرار می دهیم . شهر یزد را می توان به عنوان بهترین نمونه در این زمینه به میان آورد .
یزد شهری دارای بافت تاریخی متمایز است و این بافت از ساخت خانه ها ، مساجد و سایر فضاها شکل گرفته است . بافتی یکدست به رنگ خاک که در آن فضایی همچون مسجد جامع خود نمایی کرده و خود را به صورت شناسه ای در داخل بافت مطرح می کند . وقتی بنایی همچون مسجد در بافتی خاص و به این شکل به صورت شناسه ظاهر می شود نشان از اعتقادات دینی و مذهبی ساکنان آن دیار دارد .

– تغییر در تناسبات : ابعاد بزرگتر این بنا در سه بعد طول ، عرض و ارتفاع در مقایسه با سایر بناها باعث خودنمایی بیشتر بنا شده و آن را به صورت یک شناسه مطرح می نماید .
– تغییر در رنگ و انعکاس : خاک به عنوان عمده ترین ماده ساختمانی در ساخت بناهای یزد به کار ر فته است ؛ اسکلتی از خشت که به وسیله کاهگل اندود شده است . بنابراین بافتی به رنگ خاک دارد و در خاک نیز انعکاس کمی به چشم می خورد . ولی گنبد کاشی کاری شده با کاشی های رنگی و انعکاس نور آن به واسطه لعاب کاشی ها ، مسجد را به عنوان شناسه ای بی بدیل معرفی می نماید .
– استفاده از عناصر معماری : استفاده از گنبد و نیز سردری با تناسباتی اینچنین خود گویای شناسه بودن این بنا است . همه مسجد جامع یزد را به واسطه سردر ورودی آن می شناسند .
وجود شناسه در شعر و معماری به راحتی قابل مشاهده است . شاعر هزاران بیت می گوید ولی در تمام شعر های او شعری وجود دارد که شاه اشعارش است و در آن شعر بیتی ،که شاه بیت اوست در شاه بیت او نیز کلمه ای وجود دارد که تمام شاه بیتش را خلاصه می کند . در اصل این کلمه شناسه بافت شعری یک شاعر است

 
معماران نیز سازند شهر ها هستند ، آنها شهری همچون یزد را می آفرینند . و در یزد که دارای بافت فرهنگی خاص و مردمی مذهبی است مسجدی همچون مسجد جامع را می سازند . این مسجد دارای عناصری خاص همچون سردر ورودی و گنبد است که بار معنایی و سایر عوامل بصری ، آنها را به عنوان یک شناسه در بافت مسجد و همین طور بافت شهری یزد معرفی می کند .
حال می توانیم بگوییم وجود عناصر شاخص در زمینه بافت یک اثر ادبی یا معماری که آن را شناسه نامیدیم وجه تشابه دیگری را میان ادبیات و معماری پدید آورده است.
هندسه :

{ ابزار اولیه ای که ما با توجه به توان خود آن را ترکیب می نماییم و از این طریق شکل منظم یا نا منظم را می آفرینیم ، نقطه است ؛ و فاصله است ؛ و اندازه است ؛ و خط و سطح است و حجم که به نوب خود ، تناسب و مرتبت و منزلت را به دست می دهد . } ( دکتر محمد منصور فلامکی )
هندسه مطالعه انواع مختلف اشکال و خصوصیات آنهاست. همچنین مطالعه ارتباط میان اشکال، زوایا و فواصـل است. هندسه علمی است که ابزارهایی خاص را در اختیار هنرمند قرار می دهد تا احساسات ، عواطف و تفکرات خود را به وسیل آن به سایرین منتقل نماید . در اصل پایه هندسه را عینیات تشکیل می دهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط در pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن تحقیق در مورد دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط در pdf :

دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط

دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط، توسط کاهن، ویلیام، امروز تاریخ، 00182753، اکتبر 2006، جلد 56، انتشار 10
پایگاه داده:
مهم ترین تحقیق دانشگاهی
دیزرائلی، تمایل به شیک پوشی و انحطاط

مفاد
1- برای مطالعه بیشتر
ویلیام کاهن برخی از روشهایی را بررسی می کند که نگاهی به میل جنسی بنجامین دیزرائلی، عقیده ما درباره ویکتوریایی ها و مردم خودش را به چالش می کشاند. بنجامین دیزرائلی، یکی از سنجیده ترین مردان تاریخ است. هم اکنون بیش از هفتاد اثر زندگی نامه ای، تاریخی، نمایش نامه ای و داستانی وجود دارد که او را به عنوان موضوع مورد بحث شان انتخاب کرده اند. در این بین، جلدهایی از مکاتبات و گفته های او به علاوه سه شرح حال همسرش وجود دارند. چه چیزی برای صحبت درباره او به جای مانده در پی موارد زیادی که در معرض فروش قرار گرفته اند؟

توجه کنونی، تلاش ما برای بازگویی چیزهای بیشتری از ویکتوریایی های پایبند به مبادی آداب است که مضحکه ی قرن بیستم بودند. چیزهایی دیگذر از عصر طلایی ما، توجه ما را به مردم قرن نوزدهم برانگیخته اند. علاوه بر این، بدبینی ** درباره ویکترویایی ها خودش به این تاریخ برمی گردد. لیتون استراچی، قهرمانان ویکتوریایی را به اندازه ویکتوریایی های برجسته پایین آورد امّا او از نقطه نظر خشم نسلی می نویسد که آنها را به عنوان منابع ویکتوریایی اولین جنگ جهانی به شمار می آورند. برای زمان طولانی، محبوبیت کتاب اش، دشمنی تاریخی بر علیه ویکتوریایی ها را نشان داد.

اخیراً، تسهیل پیشداوری اجتماعی، ترقی جنسیت به عنوان ردیفی از تجریه و تحلیل تاریخی و علاقه در بین مورخان به سئوالات مربوط به امور جنسی، علاقه به موضوعات مشابه را مجدداً قوت بخشیده اند. تعدد در اسناد فراوان چاپ شده از زندگی دیزرائلی، ما را هشیار کرد و متوجه نظر به این موضوعات جدید کرد. آن قسمت هایی از زندگی اش را که مورخان قبلی به عنوان حرف چرند یا گمان پردازی برای مثال علاقه اش به مقام سلطنت و اشراف زادگی یا شهرت اش برای تضاد جنسی رد کرده اند نیاز به یک نگاه جدید دارند.

یک پاداش جدی گرفتن آن اجزاء دوره دیزرائلی که برای علاقمند شدن به موضوعات دیگر ممانعت ایجاد کرده یا شکست خورده اند، افشای جنبه منفی محافظه کاری ویکتوریایی است. پاداش دیگر این است که دریابیم چطور دیزرائلی بر مانع اصلی پیشرفت اش غلبه کرد و آن را به نفع خودش تغییر داد. سرانجام در درک برخی روشها، شکل برجسته ویکتوریایی می تواند میل جنسی اش را هم مخفی و هم آشکار نماید، یکی با ستایش فزاینده نه تنها برای مرد بلکه برای دنیوی بودن و زیرکی نسل اش به وقوع بپیوندد. دیزرائلی علاوه بر سیاستمداری، نویسنده هم بود. از نوشته هایش بخصوص رمان دوازدهم اش علاوه بر خاطره گویی های چاپ نشده اش ما می توانیم درک کنیم که چطور کشش اش به جامعه اشرافی در زمان

یکسان هم غیرمنطقی و هم خطرناک بود. تولد در یک خانواده یهودی طبقه متوسط رو به بالا با پدری که تمام روز را در کتابخانه صرف می کرد، دیزرائلی آرزو داشت در گردهمایی های هنری شرکت کند و در کلاس های نقاشی حضور یابد. او اولین داستانش را در طول نیابت سلطنت منتشر کرد و قهرمانانش، نلانروس با لباس پرزرق و برق و شیک پوشان بودند. او در اشراف سالاری نخبه بود و گفته لرد النبروگ از خانواده های سرشناس را به یاد می آورد که می گفت: همیشه یک تجمل پرستی در نسل سوم وجود دارد. به عنوان یک تجمل پرست، دیزرائلی همیشه مراقب نسل سوم بود.

قصه های شاد دیزرائلی درباره دنیای اجتماعی به عنوان یک ویژگی داستان گذشته نگرانه و خودزیستنامه ای اش، او را بسیار متفاوت از موقعیت سیاسی اش می کرد. لیبرال های گلادستونین انگشت بر روی اصلاح و بهسازی گذاشتند. آنها به دنبال جهانی سازگار با آینده با عقیده استوار به پیشرفت بودند. موضوع اصلی سیاست های دیزرائلی، لذت، بهره مندی از اشیا زمانیکه وجود دارند و احترام به چیزهایی که بوده اند بود. زندگی خوب اجتماعی در لندن و رفتن به مهمانی ها، آرزویی برای خرسند کردن دیگران بودند. این دیدگاه دیزرائلی است که درک بیوفورت می گوید:

استفاده می شود برای گفتن این موضوع که زندگی شهری برای ظهور طراوت، مطلوب بود. افرادی که همیشه در شهر زندگی می کردند خیلی زودتر از ساکنان لندن پیرتر می شوند. او این را به خودخواهی، خودکامگی و زندگی نکردن با میل به خرسندی نسبت می داد.

هنر خرسند کردن دیگران نه فقط عنصری از افسونگری بود، آن یک چسب اجتماعی بود که زندگی را همانطور که بود حفظ و تقویت می کرد.
مایکل اکشرت فیلسوف و مفسر محافظه کار قرن بیستم، عنوان نقش نوئل کووارد را برای ایجاد دیدگاهش به کار برد تا محافظه کار باشد که قرار است خنده فعلی را به عصر طلایی یا دید آرمانی حد مطلوب اجتماعی ترجیح دهد. به علاوه، تأکید دیزرائلی بر خرسندی اجتماعی نه فقط خودخواهی بود، امّا او شعف ناخوشایندی را در آن ایجاد می کرد، آن روشش برای گفتن این موضوع بود که سرگرمی شدید در اینجا و اکنون یک نتیجه اجتماعی بود.

در سن پیری اش هرگز از رفتن به مهمانی ها دست نکشید. زمانیکه سلامت اش در اواخر 1880 و اوایل 1881 تحلیل رفت، ملکه ویکتوریا به او هشدار داد زیاد بیرون نرود. او نصیحت ملکه را نادیده گرفت. هرچند، او به انفصال طعنه آمیزش ادامه داد. زمانیکه شراب شامپانی وارد یک مهمانی نهار به طور بد سازماندهی شده شد در جائیکه ظرف قبلی سرد شده بود، او گفت: «خدایا برای این چیز گرم متشکرم». او یک روح هم سرشت در لیدی والدگراورا تشخیص داد.

میزبان انجمن، دختر خواننده اپرا، چهار بار ازدواج کرد، با یکی از شوهرانش در زندان زندگی کرد و از طریق همسرش که قبل از او مرد، بسیار ثروتمند شد. دیزرائلی در خاطره گویی هایش به طور تأییدآمیزانه ای از او نقل قول کرد زمانیکه او به مادام دروزچیلد می گفت: من یک یهودی واقعی هستم؛ من عاشق فضولی و مرغابی ها هستم.

دیزرائلی می خواست از طبقه بندی عجیب و غریب اجتماعی لذت ببرد که اتاقی در آن برای ورزش های دوست داشتنی لیدی والدگراو بود نه برای اصول غیرسنتی یا برابرگرایی که بوجود آمده بود. در کجا امّا بریتانیایی می تواند مردی که در جوانی اش رمانهای اجتماعی کم ارزش نوشته بود، اِرل بکونفیلد شود؟ این روحیه مستقیماً مربوط به سبک خطیبانه ای است که او با آن بیشترین کرسی را در مجلس عوام کسب کرد. در حالیکه گلدستون از سبک بی محتوای کشیشان استفاده می کرد، روزنامه نگاران، گفته ی دیزرائلی را در آن تالار رقص زیبا فریاد می زدند. بذله گویی، طعنه، کنایه و تمسخر، موفقیت آمیزترین سلاحهای او بودند و تأثیرات بسیار مشابهی داشتند که باعث موفقیت او در گردهمایی های هنری می شدند. همانند یک رمان نویس، فیلسوف سیاسی و سخنگوی پارلمانی، او همیشه بی اعتنایی به شیک پوشی و سرگرمی با صداقت یا اشتیاق مبارزه را ترجیح می داد.

دیزرائلی برای داشتن رابطه ی خوب با ملکه ی ویکتوریا مشهور است. مهمترین گفته نقل شده اش این است که با مقام سلطنت شما باید چاپلوسی را با ماله پهن کنید. هرچند، همزمان با ترقی اجتماعی اش، هم لذت و هم فلسفه سیاسی خطرناک، بدبینی آشکارش را مخفی می کرد. هنری پونسونبای برای بیست و پنج سال در رأس خانواده ملکه به عنوان منشی خصوصی و متصدی اعتبار ویژه برای هزینه های شاه علاوه بر فرصت های رسمی، شغل شخصی داشت که دیزرائلی را خوب شناخت، امّا به همسرش اعتراف کرد که نخست وزیر هنوز برای او یک آدم اسرارآمیز است.

من کاملاً معتقدم که دیزرائلی با تمجیدی برای شوکت، برای دوک ها با ریسمانهای مروارید، برای ثروت و زیبایی درآمیخته است، من نیز به ریشخند طعنه آمیز و تفکر هجوآمیز درباره آنها فکر می کنم. زمانیکه او، دولت را تشکیل می داد، او با بیشترین شعف از نام های بزرگ که او برای ادارات خانگی و دفاتر کوچک- پسرهای دوکهای بزرگ انتخاب کرده بود، صحبت می کرد. سخنرانی اش اینجا بر روی عظمت شکوهمند، پزشک سلطنتی که به او توجه می کرد، معاون آبدارخانه سلطنتی که به ایما و اشاره او پاسخ می داد- هر یک، نیمی از واقعی، نیمی به طور مضحک در بیان تمجید سلطنت و ملکه برانگیخته شده بودند هنوز ممکن است ریشخندی بر طبق آن بوده باشد.

چقدر بزرگداشت دیزرائلی برای ملکه مسخره بازی بود و چقدر واقعی بود؟ پونسونبای نمی توانست بگوید.
حتی لرد بلک، تفسیر درباره رفتار دیزرائلی با سلطنت در دهه 1840 در زندگی نامه 1966 اش موجب رغبت آشکار دیزرائلی برای حمایت از قسمتهای اجرایی و وراثتی قانون اساسی دربرابر هر مؤسسه می شد که در آن او زیر بار منت پیشرفت خودش بود. در مشهورترین رمان سیاسی سه گانه اش یعنی کافیگس بای، سیبل و تنسروکه بین سالهای 1844 و 1847 منتشر شد، دیزرائلی استدلال کرد که اشراف سالاری شکوفا شده و سلطنت احیا شده باید برای هدایت طبقات کار دور از فرمانبرداری طبقات صنعتی و تجاری با یکدیگر متحد شوند. بلکه گفت که

چیزی که قابل توجه است این نیست که صندوقچه عقاید درباره این حقیقت که عضو فعال پارلمان متعلق به حزب سیاسی LI باید به سمت این دیدگاههای مبهم ضدپارلمانی رانده شود.
هم پنسوبای و هم بلک چگونگی سلطنت طلبی تخیلی دیزرائلی گرفتار شده با عشق به گذشته قرون وسطایی قرن را دست کم گرفتند. ایستگاه های راه آهن و دادگاههای قضایی برای شباهت با کلیساهای جامع گوتیک مجدداً ساخته شدند. هر کسی که رمانهای سروالتر اسکات را می خواند در قرون وسطی اسکاتلند قرار می گیرد. سلطنت طلبی دیزرائلی در واقع شور و شوق شوالیه گری آن دوره بود. علاوه بر این، مردمی مانند پنسوبای و حتی رابرت بلک بیش از یک قرن تفکر مورد قبول درباره ساختار اجتماعی را ارائه می دهند. ویگیش،

هانوورین و دیدگاه نئوکلاسیک سلطنت طلبی به عنوان تنها پنجره پوشندگی برای ماهیت جمهوری سیستم پارلمانی بریتانیا است. تقریباً به طور شرم انگیزی برای این دیدگاه، دیزرائلی و ملکه هر دو عاشق، استوراتهای رنگارنگ و خودکامه بودند. آنها تحت تأثیر بینش عملی، فرعی سلطنت طلبی بودند که با ماجرای عادی قدرت سلطنتی موجود در انحطاط قابل قبول در طول قرن نوزدهم مناسب نبود. آن ممکن است یک دیدگاه نامتعارف و حتی خطرناک باشد که امتیاز گذشته سلطنت باید دوباره شکوفا شود. امّا آن دیزرائلی واقعی بود که بسیاری از

مفسران جدید دیزرائلی ترجیح می دهند فراموش کنند. نه تنها داستان دیزرائلی و سلطنت به سادگی شناخت اش از کشش عمومی به عناصر گوتیک است بلکه یاد حسرت آمیز ظاهری خاص خودش برای استبداد استوارتی است. اگرچه به نظر می رسد یک رابطه منطقی بین رمانهای دهه 1840اش و همکاری نزدیک اش با ملکه در دهه 1870 باشد، زمانهایی وجود داشتند- کمتر تبلیغ شده اند که او از انجام درخواست ملکه امتناع می کرد. برخی سالها بعد از مرگ شوهرش، او سعی می کرد موقعیت منشی خصوصی از نظر رسمی مشخص شده اش را داشته باشد و توسط پارلمان به او حقوق بدهد.

 

دیزرائلی به عنوان وزیر دارایی، آن ایده را سرکوب کرد. دیزرائلی به ملکه گفت مبالغ هنگفتی که برای اعتبار ویژه هزینه های ملکه در نتیجه کناره گیری اش از کمک دولتی از زمان مرگ شوهرش پرداخته بود؛ باید برای حقوق منشی استفاده می شدند. دیزرائلی در جائیکه به پول مربوط می شد، چاپلوس نبود. با این وجود، او به شهرت وجه الخساره را برای تسلیم در برابر هر خواسته ملکه به دست آورد. این شهرت با عنوان چاپلوس و ملازم پادشاه منجر به حمله مخالفان سیاسی اش برای زن صفتی شد. برای مثال، زمانیکه دیزرائلی لایحه با 187 بند را معرفی کرد که ملکه از همسر امپراطور هند یک اشرافی ساخت انتقادی را در مجلس لردان به وجود آورد. آلمریک فیتزوری، منشی شورای سلطنتی، وجدان! لرد سیمور

آنوقت در سن پیری، یک سخنرانی تحقیرآمیز ارائه داد که بر تقبیح لایحه با عناوین سلطنتی تأکید می کرد که در آن او نخست وزیر (لرد بکونفیلد) را با طرز راه رفتن پرناز و کرشمه در طول راهرو بزرگ قصر وینور نشان داد چنانچه او بر بالش دربار امپراطوری تکیه می کرد در حالیکه از لبانش کلمات ریاکارانه بیرون می آمد. بنگر، چه ظرف زیبایی در جلوی ملکه قرار دارد.
اختصاص دیزرائلی به سلطنت سزاوار بررسی مجدد است چون آن، جایگاه مناسبی در داستان مترقیانه معمولی تکامل ساختار اجتماعی یافت نکرده است و چون آن، دیزائلی را نسبت به پیشنهادات آسیب پذیر ساخت، او کمتر از یک مرد بود.

شهرت دیزرائلی هرگز به طور کامل کشف نشده بود. اگرچه اشارات زیادی به همجنس بازی او به خصوص در زندگی نامه های سارا برادنورد و جن ریدلی وجود دارند، هیچکس، شاهدی را برای دیدن اینکه چطور آن به عنوان یک واحد در نظر گرفته می شود، فراهم نکرده است. حساسیت موضوع مذکور و این حقیقت که زمانیکه کتابدار اصلی مسئول آرشیو دیزرائلی در بولولیان، آن را مطرح می کرد، مقالات دیزرائلی بعد از مرگش کاملاً حذف می شدند. بعید بود که هرگونه مدرک معتبر و کاملی وجود می داشت. هرچند، اگر ما تکه هایی از پازل را کنار هم بگذاریم، به تدریج تصویری نمایان می شود که دیزرائلی احتمالاً هم جنس باز بوده است. این مطلب، اینرا مشخص می کند که پیشرفتش درقدرت سیاسی در دوره ای از پیشداوری

گسترده شده ضد هم جنس بازی، مخاطره آمیزتر از چیزی بود که قبلاً فهمیده بود. برعکس، موضوعی بسیار جذاب درباره بی پروائی او وجود دارد که با آن دیزرائلی نزدیک به لبه افشای چیزی حرکت می کرد که در 1832 در جامعه ویکتوریایی شدیداً ممنوع بود. زمانی که 28 سال داشت، رمانش یعنی کونتارینی فلمینگ با عنوان فرعی خودزیستنامه روان شناختی را منتشر کرد. در مدرسه، قهرمان رمان یعنی کونتارینی فلمینگ پسری با نام موسائوس را ملاقات می کند که فوراً جذب او می شود.

به نظر می رسید که من هرگز صورتی آنقدر زیبا و افسرده ندیده بودم صورتش کاملاً بیضی شکل، چشمانش آبی سیر بود، حلقه های قهوه ای خوشرنگ اش در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش هم ردیف شده بودند و رگهای آبی کم رنگ پیشانی سفید صاف اش را سایه وار کرده بودند. دوستی من از روی شهوت بود.
آنها جدایی ناپذیر شدند. با دستانی حلقه شده به دور یکدیگر راه می رفتند. زمانیکه توسط پسرهای دیگر احاطه می شدند، نگاه های پنهانی رده و بدل می کردند. در ساعت مدرسه، از کنار هم رد می شدیم یا صورت هایمان شانس به هم خوردن را داشتند، همیشه یک لبخند شیرین اندک وجود داشت که توسط دیگران که می خواستند عشق ما را مبادله کنند قابل مشاهده نبود.
بنجامین دیزرائلی در اواخر بیست سالگی اش، خالق شخصیتی بود که او صراحتاً اعتراف می کرد که خود زیستنامه ای بوده است، حقیقتاً زمانی عاشق شده بود که موضوع علاقه اش پسری زیبا بود.

البته هم جنس بازی در آن زمان به عنوان یک رابطه وجود نداشت. مردان می توانستند تا زمان 1860 برای داشتن هم جنس بازی روانه زندان شوند. در دوره ای که چنین اعمالی تقریباً وصف نکردنی بودند، دوستی عاطفی بین مردان را رونق داد. کونتارینی نشان می دهد که چطور دیزرائلی، مقدای زمین نامشخص در بین چیزهایی که ما باید هم جنس بازی و تفکر ویکتوریایی را به عنوان دوستی بنامیم، مورد استفاده قرار داد. بدون شک، دوستهای مرد وجود داشتند که با یک نفر دیگر مقاربت جنسی نداشتند؛ امّا برای تعداد قلیلی که این کار را

انجام می دادند یا کسانی که آرزوی چنین کاری را داشتند، دوستی عاطفی یک پوشش مفید بود. یقیناً شهرت دیزرائلی موضوع علاقه کونتارینی به موسائوس شاعر یونانی را ارزشمند ساخته است. عشق یونانی یک روش تلویحی بود که ویکتوریایی ها نیز به هم جنس بازی اشاره کرده بودند. حقیقتی که در آن مری موسائوس هم ردیف شده در ظرافت سنبلی بر روی سرخی دلپذیر گونه نرمش ممکن است به خوبی سنت ها و مبانی رفتار باشد. بایرون و دوستهای جنسی اش، روابط نامشروع با پسرها را با اشاره به عشق آپولو به پسر یعنی سنبل افشا نکردند. تعدادی شواهد وجود دارد که دیزائلی همین کار را انجام می داد.

به عنوان یک مرد جوان، دیزائلی، بایرون را به عنوان شاعر افسانه ای در زمان خودش نه تنها برای سیاستهای بنیادین اش بلکه برای شایعه دو جنسیت اش ستایش می کرد. او برای روابط جنسی نامشروع با زنان مشهور بود. او نیز برای عشق ورزیدن به پسرهای مدرسه ای و جوانان یونانی مشهور بود. بسیاری از مردان جوان، اعضای فرقه بایرون بودند، امّا تعداد کمی این کار را به دیزرائلی نسبت دادند. او، موریس قایقران بایرون را که بایرون را در یک توفان به لک لمن برده بود، برای آنکه موریس بخشی از نمایشنامه را برای او مجدداً اجرا کند، استخدام کرد. بعداً دیزرائلی با تینا ملوان گوندولای بایرون آشنا شد و او را برای کار برای خانواده اش به انگلستان برگرداند. او سعی کرد و نتوانست اتاق های بایرون در آلبانی را از

دوستش بولور لیتون یک شخص بایرونی ژیگول وار اجاره کند. جدیدترین زندگی نامه های بایرون و بولورلیتون بر تمایلات شهوانی در شخصت های سرشناس آنها تأکید می کردند که در گذشته یا سرکوب شده بودند یا کتاب را سانسور اخلاقی کرده بودند. در کتاب اش درباره بایرون (زندگی و داستان شگفت انگیز بایرون، 2002)، اسکار ویلد، رونالد نیرنبک، هارولد نیکسون و فوئل کووارد و جیمزلیس میلن تا حدودی هم جنس باز بودند. ملک کارتی می گوید که رفتارش با بایرون یقیناً درگیر با اسرارآمیزی جنسی خاص دیزرائلی بود.
بلکه در دهه 1960 نوشته بود و ملزم بود مدبرانه باشد. او به وجه اشتراک دیزرائلی با ویلد اشاره کرد:

بارها و بارها داستانهایی درباره رفتار، لباس پوشیدن و گفتگوی دیزرائلی می خوانیم که بسیاری از بورژواهای موقر والای انگلستان را از یاد نبریم که او آنها را برای حکومت بر انگلستانی کنار گذاشته بود که ده سال بعد از مرگش رونق گرفت- انگلستان کتاب زرد و اسکارویلر.
بلک ذکر کرد که ویلد به قدردانی از اولین رمان دیزرائلی یعنی ویویان گری پرداخت.
تصادفی نبود که او عنوان دورین گری را برای یکی از فوق العاده ترین کتاب هایش انتخاب کرد و مشوهرترین کلمات قصار خاص او ممکن است به خوبی تناقض در صفحات رمان دیزرائلی ظاهر شده باشند.
هم ویلد و هم دیزرائلی به روش وحشتناکی لباس می پوشیدند، رمانها را می نوشتند و جرأت عرض اندام احساس متفاوت شان در جلو هم عصرانشان را داشتند. همانند ویلر، دیزرائلی ازدواج کرد، امّا بر خلاف ویلر، ازدواج دیزرائلی با ماری آن لویز یک ازدواج موفق نبود.

 

زمانیکه ماری آن در 1872 مرد، مونتا گوکوری، منشی خصوصی دیزرائلی، جایگزین همسرش شد. کوری از آن قسم مردان جوانی بود که دیزرائلی دوست داشت یعنی مرد مجرد خوش قیافه با پیوندهای اشرافی. او جزئیات زندگی خانوادگی دیزرائلی علاوه بر کارهای سیاسی اش را تهیه کرد. دو نفری که بسیار نزدیک بودند که در زمانیه به دیزرائلی دستور داده شد در اسبورن بماند، ملکه ویکتوریا به او امتیازی داد که هرگز به منشی های قبلی و به ندرت حتی به همسران آنها داده بود، از کوری دعوت کرد تا در خانه اش بماند. او حتی پافشاری کرد که کوری باید در رختکن دیزرائلی یعنی سنت ویکتوریایی برای زن و شوهر بخوابد.

ملکه همانند بسیاری از ویکتوریایی ها، دوستی نزدیک بین مردان بدون مورد مشکوک را که ممکن بود علاوه بر علاقه روحی بین آنها باعث کشمش فیزیکی شود محترم می شمرد. هرچند، جزئیات همیشه به این حقیقت برمی گردند که دیزرائلی در اکثر موارد عاشق حس روحی مردان می شد. در داستانش، او راهش را نه تنها برای آرمانی کردن عشق بین پسرها، بلکه برای ارتباط دادن زوج هایی از عاشقان مذکر یونانی- رومی مانند هادیزان و آنتنیوس یازئوس و گانی مر که اسامی شان باید برای هر فرد آموزش دیده در دوره های کلاسیک مدرسه آشنا باشد، از بین برد.

جنبه نهایی تمایل شهوانی دیزرائلی، علاقه اش به خاورمیانه بود. ویکتوریایی ها به مدیترانه شرقی به عنوان محلی برای گردشگری جنسی می اندیشند. بایرون پس از بازگشت از ترکیه به ناشرش با ذوق و شوق می گفت که حمامهای ترک، ساختمانهای شراب خوری و هم جنس بازی بودند. دیزرائلی مراحل بایرونی را از سرتاسر ترکیه جمع کرد و برای چند ماه در کاریو در 1831 زندگی کرد. ما نمی دانیم که آیا او در آنجا معشوقه مذکر داشت، امّا علاقه او به حمامهای ترک یقیناً در رمانهای خاورمیانه اش همانند تنسرد و آلووی علاوه بر برنامه هایی که او برای خانواده اش نوشت، منعکس شد. در اینجا، او اعلام کرد که با مردی ازدواج نکرده بود.

او بعداً عقیده اش را درباره ازدواج تغییر داد، امّا علاقه اش به خاورمیانه پایبند ماند. در واقع، زمانیکه او در کشمکش هایش با روسیه در 1870 از ترکیه حمایت کرد، رقبایشان با استفاده از این اشارت که دیزرائلی ترکیه را برای دلایل غیراخلاقی دوست دارد به او حمله کردند. گلدستون به لرد اکتون گفت که دیزائلی غیراخلاقی ترین سیاستمدار از زمان لرد کتلراگ بود که بعد از صحبت با جرج چهارم خودش را کشته بود که او به اتهام توطئه برای ارتکاب به هم جنس بازی دستگیر شده بود.

از طریق منشور نگرانی نسل جدید نسبت به جنسیت و میل جنسی، زندگی نامه سیاسی رایج قدیمی، نگاه جدیدی را به کار می گیرد. با توجه به قسمت هایی از کار دیزرائلی که زمانی جنسی محسوب می شدند، نوع سیاستهایش قابل قبول تر از کاری به نظر می رسد که قبلاً انجام می داد. علاقه اش به اشراف سالاری منجر به نوعی سخنوری می شد که تفاوت بسیار جالب با گلدستون داشت. عشرت طلبی مسرت آمیز در ریشه سیاستهای محافظه کارانه اش قرار دارد. علاقه اش به سلطنت و امپراطوری در سخنانش هویدا می شدند که باعث بازگشت محافظه کاران به قدرت در سال 1870 شد. میل جنسی اش، یک راز آشکار بود که او به طور شوخی آمیزی در رمانهایش اشاره کرد و اینکه مخالفانش از آن برای

حمله به او استفاده کردند. سرانجام این به ویکتوریایی ها پیشنهاد می کند که با دانش نهفته تنوع جنسی زندگی کنند و در هر جایی که آن را یافتند، آن را بپذیرند. قوانین مخالف آن نوع، ظالمانه بودند و اسکارویلر، افتضاح کوته فکری را کاهش داد، امّا دیزرائلی با لذت زندگی کرد و برخی از ابهاماتی را کشف کرد که عشوه گری اش درباره دوستی و سکوت درباره میل جنسی را در بر می گرفت زندگی دیزرائلی مرتبط با جهان نیابت سلطنت لوچ با انحطاط فین دِ سیکل بررسی می شود. او زندگی کرد که زندگی با دیدگاه نسبتاً ساده باید عقیده ما را نسبت به کسانی که کتابش را می خواندند، از سخنانش لذت می بردند و او را نخست وزیر ساخت، تغییر دهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

  پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf دارای 25 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پاور پوینت پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


لطفا به نکات زیر در هنگام خرید

دانلود پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf

توجه فرمایید.

1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه 

دانلود پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf

قرار داده شده است

 

2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید

3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد

4-در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است


بخشی از متن پاورپوینت هنر و فرهنگ نخستین انسان در pdf :

هنر و فرهنگ نخستین انسان

مقدمه
جامعه اولیه چه آداب و رسومی داشتند؟ درباره جهان و خلقت آن چه تصوری داشتند؟
مراسم ازدواج و امور خویشاوندی آنان چگونه بود؟ آیا همچون عصر ما، در طول سال روزهای ویژه‌ای برای جشن و عزا و اجرای سایر مراسم اختصاص داده بودند.
باستان‌شناسان با استفاده از دستاوردهای زمین‌شناسان، زیست‌شناسان، شیمی‌ دانها و جغرافی‌دانها و به کمک روشهای تحقیق ویژه خود توانسته‌اند آگاهی‌های جالبی درباره انسان‌های پیش از تاریخ به دست آورند.

هرچند بقایای جسدهایی از انسانهای نخستین در نقاط مختلف دنیا نظیر آفریقای جنوبی، پکن، چین، هایدلبرگ(آلمان)، به دست آمده است، اما از زندگی بشر پیش از عصر یخبندان اطلاعات چندانی در دست نیست. از حدود 400 هزار سال پیش تغییراتی در آب و هوای زمین رخ داد که در سرنوشت موجودات زنده تاثیر زیادی داشت. کاهش دمای متوسط جهان موجب شد که بخش‌های وسیعی از شمال آسیا، اروپا، آمریکای شمالی و نواحی مرتفع کوهستانی جهان چندین نوبت از یخ پوشیده شود. به طوری که ماموتها (یعنی اجداد فیلهای امروزی) نتوانسته‌اند خود را با شرایط آب و هوایی جدید انطباق دهند و از میان رفته‌اند.
در این دوران مناطق استوایی آفریقا برای زندگی مناسب‌تر بود. با افزایش نسبی دمای هوا و ذوب شدن یخچالهای طبیعی کم‌کم جنگل‌های وسیع پدید آمد.
در این دوران باران‌های زیادی می‌بارید. حال باید پرسید: در این دوران انسان چگونه زندگی می‌کرد؟

مصنوعات بشر در دوران کهن‌سنگی دیرین مرحله ابتدایی خود را طی می‌کرد. گذشته از چخماق، قطعات سنگی با لبه‌های تیز به کار می‌رفت. کم‌کم تراشیدن سنگ‌مشته از سنگ چخماق معمول شد وآن اسلحه‌ای سنگی بود به شکل بادام که درازای آن به 20 سانتیمتر و وزن آن به 2 کیلوگرم می‌رسید. این سنگ‌ها را به کمک چخماق‌های دیگر می‌تراشیدند. این ابزار ابتدایی برای درست کردن میخ‌های چوبی، کندن ریشه‌ها، خراب کردن لانه‌ها و کنام‌ها و کشتن جانوران مجروح به کار می‌رفت. احتمالا این سنگ‌مشته‌ها را مستقیما برای شکار به کار نمی‌بردند، زیرا گرز و یا چوبدستی برای این کار مناسب‌تر بود. علاوه ‌بر سنگ‌مشته ورقه‌هایی از چخماق برنده نیز ساخته می‌شد که برای تیز کردن ابزارها به کار می‌رفت.

بدیهی است در دورانی که هنوز اختراعات مهم پدید نیامده و دانش بشری از طبیعت اندک بوده انسان زندگی بسیار سختی در طبیعت گذرانده است.
با این حال انسان به دلیل استعدادهای ذهنی و داشتن دست‌های توانا که با آنها قادر به انجام فعالیت‌هایی متنوع‌تر از حیوانات بود با پناه بردن به غارها و تلاش برای بقا توانست خود را با شرایط جدید منطبق سازد و به حیاط خویش ادامه دهد.
بنابراین منابع لازم برای بقای انسان در طبیعت موجود بود، او می‌بایست با کوشش خود این منابع را می‌شناخت و راه استفاده از آنها را می‌آموخت.

این کار هزاران سال به طول انجامید.
ابتدا انسان با استفاده از میوه‌های جنگلی و شکار حیوانات شکم خود را سیر می‌کرد، از پوست حیوانات بدن خویش را می‌پوشاند و در غارها و حفره‌های موجود در دامنه کوهها می‌خوابید تا خود را از سوز و سرما و گزند حیوانات وحشی حفظ کند.
طی سالیان دراز تنها ابزار انسان برای شکار، تکه‌تکه کردن گوشت و دفاع از خود سنگ بود.

رفته‌رفته تجربه اندوخته می‌شود و تکنیک تکامل می‌یابد. انسان‌های اولیه در مناطق مختلف و با شیوه‌های گوناگون به ساختن ابزارهای کوچک‌تر و ظریف‌تر نایل می‌گردند. ابزار عمده نئاندرتال‌ها به صورت ورقه‌های مثلثی شکل از سنگ چخماق درمی‌آید، نوک آن برای بریدن و سوراخ کردن و لبه‌ها برای کندن پوست جانوران کشته به کار می‌رود. آسیاب شکار، چنگال و نیزه چوبین است.
انسان‌ها احتمالا نه پناهگاهی و نه پوششی داشتند و تصور می‌رود که مدت درازی از درختان به منزله پناهگاهی در برابر حیوانات درنده استفاده می‌کردند. بعدها انسان فرا گرفت که حایل‌هایی در برابر باد ایجاد کند و در آن پناه گیرد. سپس انسان غارهای جانوران وحشی را تسخیر کرد و در آن جای گرفت و از پوست آنها برای بستر و لباس _ که خود نوعی خرقه بود که با بند و نخ به هم وصل می‌شد _ استفاده کرد.

نکته: یعنی ابزار ساده‌ای که از محیط خود تهیه می‌کرد به همین دلیل باستان‌شناسان این دوران از زندگی انسان را عصر سنگ نامیده‌اند. کشف آتش از نخستین و مهم‌ترین کشفیات بشر بود که زندگی اش را بهبود بخشید. انسان با کشف آتش تاریکی را به روشنایی و سردی را به گرمی تبدیل کرد.
در نتیجه ترس او از طبیعت وحشی و ناشناخته کاسته شد. همجنین می‌توانست خود را گرم کند و در پناه آتش آرام گیرد و نیز با استفاده از آتش گوشت و غذا را برای خود گواراتر سازد. با گذشت زمان انسان ابزارهای کاملتر و متنوع‌تری ساخت. با تراشیدن سنگ آن را به شکل‌های مختلف درمی‌آورد. مثلا از آن تیر، نیزه، تیشه و اره می‌ساخت. همچنین علاوه بر سنگ از استخوان حیوانات و از چوب درختان نیز برای ساختن ابزارهای گوناگون استفاده می‌کرد.
برای تغذیه علاوه بر شکار از میوه درختان و ریشه برخی گیاهان بهره می‌برد. همه این کارها را به صورت گروهی انجام می‌داد. گروه‌های کوچک در حدود 20 تا 30 نفر که با هم می‌زیستند و با همه به شکار می‌پرداختند.

نکته: یعنی ابزار ساده‌ای که از محیط خود تهیه می‌کرد به همین دلیل باستان‌شناسان این دوران از زندگی انسان را عصر سنگ نامیده‌اند. کشف آتش از نخستین و مهم‌ترین کشفیات بشر بود که زندگی اش را بهبود بخشید. انسان با کشف آتش تاریکی را به روشنایی و سردی را به گرمی تبدیل کرد.
در نتیجه ترس او از طبیعت وحشی و ناشناخته کاسته شد. همجنین می‌توانست خود را گرم کند و در پناه آتش آرام گیرد و نیز با استفاده از آتش گوشت و غذا را برای خود گواراتر سازد. با گذشت زمان انسان ابزارهای کاملتر و متنوع‌تری ساخت. با تراشیدن سنگ آن را به شکل‌های مختلف درمی‌آورد. مثلا از آن تیر، نیزه، تیشه و اره می‌ساخت. همچنین علاوه بر سنگ از استخوان حیوانات و از چوب درختان نیز برای ساختن ابزارهای گوناگون استفاده می‌کرد.
برای تغذیه علاوه بر شکار از میوه درختان و ریشه برخی گیاهان بهره می‌برد. همه این کارها را به صورت گروهی انجام می‌داد. گروه‌های کوچک در حدود 20 تا 30 نفر که با هم می‌زیستند و با همه به شکار می‌پرداختند.

انسان استقرار در پناهگاه مصنوعی، سایبان‌ها، کلبه‌ها و زاغه‌ها را آغاز می‌کند. باستان‌شناسان شوروی(پ.افی منکو، س. زامیاتنین و دیگران) بر کرانه‌های رود دن و جاهای دیگر کلبه‌های دوران کهن‌سنگی نوین را کشف کرده‌اند. اینها مسکن‌هایی بودند که بر سطح زمین صاف و به شکل بیضی ساخته شده بودند.
استخوان ران ماموت، که در زمین کار گذاشته می‌شد به منزله ستون‌هایی به کار می‌رفت و بر روی این ستون‌ها سقفی از تیر و شاخه که روی آن خاک می‌ریختند تعبیه می‌شد. در وسط کلبه یک یا چند اتاق قرار داشت که سوخت آن از استخوان حیوانات بود. در کنار مساکن گودال‌هایی کنده بودند و در آنها گوشت گوزن و خوراکی‌های دیگر را نگهداری می‌کردند.

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >