مقاله اضطراب در کودکان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اضطراب در کودکان در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اضطراب در کودکان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اضطراب در کودکان در pdf

چه عواملی موجب نگرانی و اضطراب در کودکان می شود؟    
مقدمه    
1- اختلاف والدین    
2-فشار برای موفقیت    
3-خط و نشان کشیدن    
4- احساس گناه    
5- بیماری های سخت افراد با خانواده    
6- ترس از مرگ خود یا اطرافیان    
7- نبود والدین در منزل    
8- احساس طرد شدگی    
9- احساس بدگمانی    
10- تضادهای انضباطی    
11- ممانعت کودک از شرکت در بازی ها و فعالیت ها    
12- بی توجهی به حس مالکیت کودک    
13- خود بیمارانگاری    
اضطراب در کودکان    
چه زمانی اضطراب کودک طبیعی است؟    
تشخیص اضطراب کودک    
عوامل موثر در اضطراب نوجوانان و مقابله با آن    
رویارویی با رنج ناشی از تغییرات جسمانی    
رویارویی با اضطراب ناشی از عدم پذیرش از جانب همسالان    
رویارویی با اضطراب ناشی از دوگانگی و ترس از مستقل شدن     
رویارویی با اضطراب ناشی از بروز رفتار پرخاشگرانه    
چگونه اضطراب کودکان را کم کنیم؟    
راه کارها و پیشنهادها    
منابع    

مقدمه

”نگرانی“ در فرهنگ لغت به معنای دلواپسی ، دل‌شوره داشتن و پریشانی خاطر آمده است (دهخدا ، 1373 ، ج 13 ، ص 20086) و معادل آن در زبان انگلیسی ، واژه‌ی (WORRIMENT) می‌باشد (آریان‌پور ، 1377 ، ج 6 ، ص 5731) . اما در اصطلاح و در حوزه‌ی روان‌شناسی ، نگرانی ، حالتی است که فرد در قبال آینده‌ی غیر قابل پیش‌بینی دچار آن می‌شود ؛ به‌طوری که کارکرد او را عملا تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و فرد نمی‌تواند از موقعیت کنونی خود لذت ببرید (سلحشور ، 1380، ص 12)

دنیای کودک باید سرشار از نشاط و سرزندگی باشد ، ولی متاسفانه بعضی از خانواده‌ها چنان محیط متشنج و دلهره‌ آوری برای کودکان خود فراهم می‌کنند که آن‌ها از همان ابتدای کودکی دچار تشویش و نگرانی می‌شوند . این گروه از کودکان هنگام روبه‌رو شدن با مسایل گوناگون دچار افکار منفی و فاجعه‌آمیزی می‌شوند که مانع از رفتارهای سالم و عادی آنان می‌گردد . نگرانی ، عامل بازدارنده‌ای است که قوه‌ی خلاقیت را از کودک می‌گیرد ؛ به‌طوری که توان شرکت در فعالیت‌های جدید و مبتکرانه را از دست می‌دهد و در تعامل با دیگران دچار شکست می‌شود . از دیدگاه روان‌شناسان و کارشناسان تربیت ، نگرانی و تشویش در کودکان معلول علل و عوامل گوناگون است که در این نوشتار ، به اجمال ، به برخی از آن‌ها اشاره می‌شود

1- اختلاف والدین

اولین عامل ایجاد کننده‌ی نگرانی در کودک ، اختلاف و ستیز والدین است . خانواده ، حریم امن و آسایش است ؛ اما در صورتی که بین والدین درگیری وجود داشته باشد ، آرامش و آسایش از فرزندان آن خانواده سلب می‌شود . تحقیقات نشان داده است کودکانی که در چنین خانواده‌هایی زندگی می‌کنند ، دچار نگرانی شدید و مشکلات عاطفی و روانی‌اند (فرقانی رئیسی ، 1382 ، ص 143) . وقتی پدر و مادر با هم توافق ندارند و بحث و مشاجره می‌کنند ، کودک در معرض عدم توافق و اختلاف‌های آنان قرار می‌گیرد و این امر نه تنها برای او ناراحت‌کننده است ، بلکه الگویی انحرافی برای کودک در جهت حل تعارض به وجود می‌آید . در خانواده‌هایی که بین والدین نزاع و کشمکش زیاد وجود دارد ، کودکان معمولا کم حرف ، گوشه‌گیر و بهانه جو بار می‌آیند و نگران آن‌اند که مبادا جنگ و ستیز به جایی برسد که یکی از والدین یا هر دو ، آن‌ها را ترک گویند و تنها بمانند (شفیع‌آبادی ، 1371 ، ص 30)

2- فشار برای موفقیت

کودکان ، افراد ناپخته و در حال رشدند . کودکی دوره‌ای است مشخص با تغییر و نیاز به انطباق ؛ بنابراین زمانی که توقعات از کودک فراوان است ، نگرانی در او ظاهر می‌شود (هور ، 1375 ، ص 10 )

بعضی از کودکان در محیط خانواده تحت فشار والدین‌اند و پدر و مادر از آنان انتظارات بیجا دارند ؛ مثلا اصرار دارند که در فلان درس حتما نمره‌ی بیست یا نوزده بگیرد . در این خواست هم ، هدف آنان پیش از آن‌که پیشرفت کودک باشد، چشم و هم‌چشمی و به رخ کشیدن در نزد دیگران است

اعمال فشار توسط والدین بر روی کودک ، برای دست‌یابی به نتایج بهتر ، سبب می‌شود که او به منظور کسب رضایت پدر و مادر ، زندگی و تلاش کند . این کودک فکر می‌کند زمانی ارزش دارد که موفق باشد . بدون موفقیت احساس می‌کند کسی نیست و هیچ کس به او احترام نخواهد گذاشت . با این شرایط ، جایی برای فضای خاکستری نیست ؛ هر چه هست ، سیاه است و سفید (نقیبی راد ، 1379 ، ص 56) . انتظاراتی که والدین از کودک خود دارند ، غالبا مبتنی بر ایده‌آل‌ها و آرزوهای خود آن‌ها است ، نه واقعیت وجودی کودک ؛ بنابراین اعمال این‌گونه فشارها و تحمیلات نتیجه‌ای جز ایجاد نگرانی ، فرسایش روانی کودک و در پایان ، خفه کردن قوه‌ی خلاقیت او ندارد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله چرایى تعدد همسران در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله چرایى تعدد همسران در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله چرایى تعدد همسران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چرایى تعدد همسران در pdf

چرایى تعدد همسران  
پى‏نوشت:  
طرح مسإله, سوالات و فرضیه ها  
4ـ ارتباط این گروه با پیامبر اسلام(ص) و مسلمانان صدر اسلام,  
صابئین و ماندایى ها  
صابئین و حرانیان  
صابئین و حنفا  
حمدت الله حین هدى فوادى  
الى الاسلام و الدین الحنیف  
لدین جإ من رب عزیز  
خیبر بالعباد بهم لطیف(61)  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چرایى تعدد همسران در pdf

ـ آلوسى, بلوغ الارب فى معرفه اموال العرب, (بیروت, دارالکتب العلمیه بى تا)
ـ ابن الاثیر, على بن ابى الکریم الشیبانى: الکامل فى التاریخ, تحقیق مکتب التراث (بیروت, موسسه التاریخ العربى, 1414ه’)
ـ ابن الاثیر, مجدالدین: النهایه فى غریب الحدیث و الاثر, تحقیق طاهر احمد الزادى, محمودمحمد الطناحى, بیروت المکتبه العلمیه, بى تا)
ـ ابن العبرى, علامه فرفوریوس: تاریخ مختصر الدول, تصیح آنتون صالحائى سوى (لبنان, دارالرئد, 1403ه’)
ـ ابن القفطى: تاریخ الحکمإ, به کوشش بهین دارایى (تهران, انتشارات دانشگاه تهران, 1371ش)
ـ ابن جوزى, ابى فرج عبدالرحمن: المنتظم فى تاریخ الملوک و الامم, تحقیق محمد و مصطفى عبدالقادر عرکا (بیروت, دارالکتب العلمیه, 1413ه’)
ـ ابن حوقل, ابواسحق ابراهیم اصطخرى: مسالک و ممالک, (بغداد, جامعه البغداد, 1413ه’)
ـ ابن خلکان: وفیات الاعیان, تحقیق احسان عباس, (بیروت, دارصادر, بى تا)
ـ ابن سعد, محمد: الطبقات الکبرى, (بیروت داربیروت, 1405ه’)
ـ ابن کثیر, اسماعیل: السیره النبویه, تحقیق مصطفى عبدالواحد, (بیروت, دارالفکر, 1411ه’)
ـ ابن کثیر, اسماعیل: تفسیر ابن کثیر, اختصار و تحقیق محمدعلى صابونى (بیروت, موسسه التاریخ العربى, داراحیإ التراث العربى, 1401ه’)
ـ ابن منظور: لسان العرب, (بیروت داراحیإ لتراث العربى, 1408ه’)
ـ ابن هشام: السیره النبویه, تحقیق گروهى از محققین (بیروت, داراحیإ التراث العربى, 1415ه’)
ـ ابوالفدإ: تقویم البلدان, ترجمه عبدالمحمد آیتى (تهران, انتشارات بنیاد فرهنگ ایران, 1349ش)
ـ ابویوسف: کتاب الخراج, (بیروت, دارالمعرفه, 1302ه’)
ـ اصفهانى, ابوالفرج: الاغانى, شرح استاد عبدعلى رضا, (بیروت دارالکتب العالمیه, 1412ه’)
ـ الزبیدى, محمدمرتضى: تاج العروس من جواهر القاموس, (مصر, مطبعه الخیریه, 1306ه’)
ـ القلقشندى, احمدبن على: صبح الاعشى, شرح و تعلیق محمدحسین شمس الدین, (بیروت دارالکتب العلمیه, 1409ه’)
ـ بغدادى, ابومنصور عبدالقاهر: الفرق بین الفرق, به اهتمام دکتر مشکور (تهران, امیرکبیر, 1344ش)
ـ بیرونى, ابوریحان: آثارالباقیه عن القرون الخالیه, ترجمه على اکبر داناسرشت, (تهران, امیرکبیر, 1363ش)
ـ ثعالبى: غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم, ترجمه محمد فضائلى, (تهران, نشر نقره, 1368ش)
ـ جاحظ, ابى عثمان عمروبن بحر: کتاب الحیوان, تحقیق و شرح عبدالسلام هارون, (بیروت, داراحیإ التراث العربى, 1388ه’)
ـ جوادعلى: المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام, (بغداد, جامعه البغداد, 1413ه’)
ـ جیهانى, ابوالقاسم احمد: اشکال العالم, ترجمه على بن عبدالسلام کاتب, با مقدمه فیروز منصورى (مشهد آستان قدس, 1368ش)
ـ حدود العالم من المشرق الى المغرب, مولف ناشناس, به کوشش منوچهر ستوده, (تهران, طهورى, 1362ش)
ـ خزاعى نیشابوى, حسین بن على بن محمد: روض الجنان و روح الجنان فى تفسیر القرآن (تفسیر البوالفتوح رازى), به کوشش محمدجعفر یاحقى, محمدمهدى ناصح (مشهد, آستان قدس, 1371ش)
ـ خوارزمى, ابوعبدالله محمدبن کاتب: مفاتیح العلوم, ترجمه حسین خدیومم جم, (تهران, انتشارات علمى و فرهنگى, 1362ش)
ـ زرین کوب, عبدالحسین: جستجو در تصوف ایران, (تهران, امیرکبیر, 1369ش)
ـ شهرستانى, عبدالکریم: ملل و نحل, تصحیح احمدفهمى محمد, (بیروت, دارالکتب العلمیه, 1410ه’)
ـ طبرى, فضل بن حسن: مجمع البیان فى تفسیر القرآن, (تهران, اسلامیه, 1395ه’)
ـ طبرى, محمدبن جریر: تاریخ الامم و الملوک, (بیروت, موسسه عزالدین, 1413ه’)
ـ طبرى, محمدبن جریر: جامع البیان عن تإویل آىالقرآن (تفسیر طبرى), (بیروت, دارالفکر, 1408ه’)
ـ طوسى, محمدبن حسن: التبیان فى تفسیر القرآن, (بیروت داراحیإ لتراث العربى, بى تا)
ـ علوى, ابوالمعالى محمدبن حسین: بیان الدیان, تصحیح هاشم رضى (تهران, موسسه فراهانى, 1342ش)
ـ فخررازى, محمدبن عمر: التفسیر الکبیر (بى جا, بى نا, بى تا)
ـ متز, آدام: تمدن اسلامى در قرن چهارم هجرى, ترجمه على اکبر ذکاوتى قراگزلو, (تهران, امیرکبیر, 1362ش)
ـ مستوفى, حمدالله: تاریخ گزیده, به اهتمام دکتر عبدالحسین نوایى, (تهران, امیرکبیر, 1364ش)
ـ مستوفى, حمدالله: نزهه القلوب, به کوشش محمود دبیرسیاقى (تهران, طهورى, 1336ش)
ـ مسعودى, على بن حسین: التنبیه و الاشراف, ترجمه ابوالقاسم پاینده, (تهران, انتشارات علمى و فرهنگى, 1365ش)
ـ مسعودى, على بن حسین: مروج الذهب و معادن الجوهر, (قم, دارالهجره, 1404ه’)
ـ مقدسى, مطهربن طاهر: آفرینش و تاریخ, ترجمه دکترمحمدرضا شفیعى کدکنى (چاپ اول: بى جا, آگه, 1374ش)
ـ ندیم, محمدبن اسحق: کتاب الفهرست, ترجمه و تحقیق محمدرضا تجدد (تهران, امیرکبیر, 1366ش)
ـ نوبختى: فرق الشیعه, ترجمه محمدجواد مشکور (تهران, بنیاد فرهنگ, 1353ش)

چرایى تعدد همسران

چرا پیامبر همسران متعددى برگزیده است؟ به راستى آیا آن گونه که برخى از مستشرقین تبلیغ مى‏کنند، آن حضرت مردى زنباره بوده است؟ اگر چنین نیست، راز و رمز تعدد ازدواج‏هاى آن حضرت چیست؟

ازدواج نه تنها به طور طبیعى ارضاى غرایز جنسى را در پى دارد و شکوفایى بسیارى از استعدادهاى آدمى در پرتو آن صورت مى‏پذیرد. برابر آیات قرآنى، جهان ماده بر اساس نظام زوجیت و مشارکت و پیوند مذکر و مؤنث شکل گرفته‏1 و حیات انسان و تداوم نسل او نیز در پرتو ازدواج میسّر شده است.2 بدین‏سان ازدواج برترین گزینه طبیعى براى دستیابى به رشد و تکامل صحیح انسانى است

تاریخ زندگى بشر در امر پیوند مرد و زن، چگونگى آن، شاهد فراز و نشیب‏هاى شگرفى بوده است؛ از دیرباز واقعیت‏هاى طبیعى همچون بلوغ دیرتر مردان و افزایش تعداد زنانِ مهیاى ازدواج و پایان یافتن زودتر سن بارورى در زنان و ضرورت‏هاى اجتماعى همچون کشته شدن مردان جوان در حوادث مختلفى همانند جنگ و نظایر آن و بر جاى ماندن زنان بیوه، چند همسرى را در عرصه تاریخ زندگى آدمیان رقم زده است؛ ولى دیدگاه‏هاى مکاتب و فلسفه‏هاى مختلف در زوال، فزونى، گسترش، کاهش یا محدود ساختن چند همسرى تاثیر بسیار داشته است

اسلام به عنوان واپسین دین الاهى در زمانى طلوع کرد که تعدد زوجات، به صورت نامحدود و به شکل غیر منضبط، در میان اعراب رواج داشت. قرآن کریم به دلیل ضرورت‏هاى طبیعى و اجتماعى اصل چند همسرى را به کلى مردود ندانست ولى از یک سو با محدود ساختن آن از نظر تعداد به چهار همسر، گام مهمى در اصلاح و سامان‏دهى وضعیت نامطلوب متداول آن دوران برداشت؛ و از سوى دیگر با مشروط ساختن تعدد زوجات به رعایت عدالت به صراحت اعلام کرد: اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، تنها یک تن را به همسرى برگزینید

اکنون این پرسش مطرح مى‏گردد که چرا پیامبر از این محدودیت مستثنا شده، همسران زیادترى برگزید؟ به راستى آیا علاقه جنسى موجب تعدد ازدواج آن حضرت شده است یا حقیقت چیز دیگرى است؟

نخست تعداد همسران، تاریخ و چگونگى ازدواج آنان با پیامبر را به صورت مختصر مورد بررسى قرار مى‏دهیم

پیامبر در طول زندگى خویش با یازده تن ازدواج کرده است

1 حضرت خدیجه: نخستین همسر پیامبر، خدیجه بنت خویلد است که آن حضرت در 15 سال قبل از بعثت در سن 25 سالگى با وى ازدواج کرد. در حالى که در آن روز، خدیجه 40 سال داشت، یعنى 15 سال از پیامبر بزرگ‏تر بود و قبل از پیامبر نیز دو بار ازدواج کرده بود. نخست به همسرى ابى هاله در آمد که از او دو فرزند به نام‏هاى هاله و هند داشت و پس از وفات او با عتیق بن عائذ مخزومى ازدواج کرد که این پیوند نیز پس از مدتى به جدایى انجامید.4 برابر برخى از منابع، خدیجه از همسر دومش نیز فرزندى به نام جاریه داشته است

حضرت خدیجه، 25 سال یگانه همسرِ پیامبر بود و از آن‏حضرت صاحب فرزندانى به نام طیب، طاهر، زینب، ام کلثوم، رقیه و حضرت فاطمه(س) گردید. حضرت خدیجه در سال دهمِ بعثت، سه سال قبل از هجرت (عام الحزن) در سن 65 سالگى در مکه از دنیا رفت. در آن هنگام پیامبر 50 سال داشت

2 پس از رحلت حضرت خدیجه، پیامبر تا یک سال براى خود همسرى برنگزید تا آن که به پیشنهاد خوله همسر عثمان بن مظعون، با سوده بنت زمعه ازدواج کرد. سوده قبلا همسر پسر عم خود سکران بن عمرو بود و از او پسرى به نام عبدالرحمان داشت. او و همسرش از هجرت‏کنندگان به حبشه بودند. همسرش در حبشه یا پس از بازگشت از دنیا رفت. ازدواج پیامبر با چنان زن سالخورده‏اى تعجب مکیّان را برانگیخت. سالخوردگى وى به گونه‏اى بود که او چند سال پس از ازدواج پیامبر با عایشه، حق همخوابگى خود را به عایشه بخشید. گفتنى است که پیامبر در سن 51 سالگى با او ازدواج کرد و سوده تا دو سال بعد تنها همسرِ پیامبر بود

3 عایشه دختر ابى بکر بن ابى قحافه: پیامبر او را که دخترى باکره بود، به پیشنهاد خوله قبل از هجرت در مکه به عقد خود در آورد؛ ولى پس از هجرت به مدینه، در سال اوّل هجرى با او عروسى کرد. سن عایشه را هنگام عقد به اختلاف 67 و 17 سال‏7 ذکر کرده‏اند. در نتیجه وى هنگام عروسى 9 یا 19 سال داشته است. او در سال 57 هجرى در مدینه در گذشت

4 حفصه دختر عمر بن خطاب: وى نخست همسر خنیس بن حذافه از صحابه پیامبر بود که پس از بازگشت از حبشه به مدینه مهاجرت کرد و در جنگ بدر و احد نیز شرکت جست و بر اثر جراحت جنگ احد در مدینه در گذشت. در آن زمان بیوگى حفصه که زنى جوان بود، ناراحتى و حتى بى‏قرارى عمر را برانگیخت. به گونه‏اى که وى غم و اندوه خود در مورد دختر جوانش را با ابابکر و عثمان و پیامبر در میان گذاشت. پیامبر در شعبان سال سوم هجرت (56 سالگى) با حفصه ازدواج کرد. در آن زمان سوده و عایشه نیز همسر پیامبر بودند

5 زینب بنت خزیمه: او در ابتدا همسر طفیل بن حارث بود که پس از جدایى از او همسر برادر طفیل، عبیده بن حارث گردید که به شهادت رسید. برابر برخى از منابع، پس از شهادت عبیده به همسرى عبدالله بن جحش در آمد که در جنگ احد وى نیز به شهادت رسید. زینب در سال سوم هجرى (56 سالگى پیامبر) به همسرى آن حضرت در آمد و تنها سه ماه و برابر روایت دیگر، تنها هشت ماه همسر پیامبر بود؛ زیرا وى در همان سال در گذشت

6 ام سلمه هند دختر ابى امیه: او نخست همسر ابوسلمه عبدالله بن عبدالاسد پسر عمه پیامبر بود و همراه شوهرش به حبشه مهاجرت کرد و سلمه را در آن جا به دنیا آورد. وى پس از بیعت عقبه، با همسرش به مدینه هجرت کرد و داراى سه فرزند دیگر شد. همسرش در جنگ بدر و احد شرکت جست و زخمى گردید. وى پس از بازگشت از سریّه قطن به دلیل تشدید جراحات پیشین خود وفات کرد. پیامبر در سال چهارم هجرى (57 سالگى) ام سلمه را به همسرى خود برگزید و او را در خانه‏اى که قبلا در اختیار زینب بنت خزیمه بود، جاى داد

7 زینب دختر جحش: وى که دختر عمه پیامبر بود، نخست به اشارت رسول خدا به همسرى زید بن حارثه فرزند خوانده آن حضرت در آمد ولى بدان جهت که زید در ابتدا غلامى آزاد شده و تندخو نیز بود و زینب خود را از خانواده اصیل قریش مى‏دانست، این پیوند به رغم توصیه‏هاى مکرر پیامبر به طلاق و جدایى انجامید. ازدواج با همسر غلام آزادشده خود، در عرف آن روز ناپسند و مخالف شأن پیامبر بود، ولى برابر آیات 37 و 38 سوره احزاب به دستور خداوند انجام گرفت تا سنت غلط و جاافتاده عرب جاهلى را به صورت عملى در هم ریزد. این ازدواج در سال پنجم هجرى در 58 سالگى پیامبر صورت گرفت

8 صفیه دختر حىّ بن اخطب سر کرده یهودیان بنى نضیر: وى نخست به همسرى سلام بن ابى الحقیق در آمد و پس از وى، همسر کنانه ابن ابى الحقیق که هر دو از شاعران یهود بودند، گردید. در جنگ خیبر، کنانه کشته شد و صفیه به اسارت مسلمانان در آمد. رفتار توأم با متانت صفیه به هنگام عبور از کنار عرصه نبرد، پیامبر را بر آن داشت، براى دلجویى، رداى خود را بر او افکند و مسلمانان را براى عبور دادن اسیران از کنار صحنه نبرد توبیخ کند.10 پس از آن، پیامبر او را آزاد کرد و چون وى به اسلام گرایید، با تعبیر هل لک فى، از وى پرسید: آیا مرا براى همسرى خود مى‏پسندى؟ و چون او پاسخ داد: قد کنت اتمنى ذلک فى الشرک فکیف اذا امکننى‏الله عنه فى الاسلام؟! من چنین افتخارى حتى آن گاه که یهودى بودم آرزو مى‏کردم، پس چگونه اکنون که به اسلام گرویده‏ام مشتاق نباشم؟!! پیامبر او را به عقد خود درآورد. این ازدواج در سال هفتم هجرى در سن 60 سالگى پیامبر صورت پذیرفت. صفیه در سال 50 هجرى در مدینه در گذشت

9 جویریه دختر حارث بن ابى ضرار سر کرده یهودیان بنى مصطلق: وى از اسیران غزوه بود که سهم ثابت بن قیس بن شماس گردید و بلافاصله براى آزادى خویش با وى قرارداد مکاتبه منعقد کرد و نزد پیامبر آمد و از او خواست وى را در آزاد شدن از این محنت کمک کند. پیامبر بهاى وى را به ثابت بن قیس پرداخت. آن گاه وى را به ازدواج خود در آورد.11 با انتشار خبر این پیوند، مردم دیگر اسیران یهودى را خویشاوندان پیامبر خوانده، بیش از صد نفر از اسیران بنى‏مصطلق را آزاد کردند. برابر روایت دیگر، پدرش نزد پیامبر آمد و گفت: همانند دختر من نباید اسیر و کنیز تلقى گردد!! پیامبر در پاسخ به درخواست پدر با وى ازدواج کرد، با این ازدواج، پدر و دو برادرش و جمعى از خویشاوندان وى نیز به اسلام گرویدند

10 میمونه دختر حارث خواهر ام الفضل همسر عباس: وى قبل از اسلام همسر مسعود بن عمرو ثقفى بود. اگر چه شوهرش از مشرکان بود، خود وى به دلیل رفت و آمد به خانه عباس به اسلام متمایل گردید. وى که از خبر پیروزى سپاه اسلام در خیبر خوشحال گشته بود، چون به خانه آمد، شوهرش را محزون یافت. شوهر این شادمانى را بر نتافت و از وى جدا شد. چون از وى جدا شد، به همسرى حویطب ابن عبد العزى در آمد. چون شوهرش از دنیا رفت، میمونه ناگزیر به خانه خواهر آمد و در آن‏جا اقامت گزید. در سال 7 هجرى که پس از صلح حدیبیه در (سال ششم هجرى) پیامبر براى اداى مناسک حج سه روز به مکه آمد، وى از طریق خواهرش، عباس را واسطه قرار داد و خود را به پیامبر بخشید. قرآن اقدام میمونه را چنین گزازش نموده است: وامراه مؤمنه ان وهبت نفسها للنبى ..13 پیامبر که منتظر فرصتى بود تا بیشتر در مکه بماند و دل مشرکان را به دست آورد، بلافاصله پذیرفت و در خواست کرد تا جشن عروسى بر پا شده، ولیمه‏اى داده شود؛ ولى مشرکان به استناد مهلت سه روزه قرارداد نپذیرفتند و گفتند ما را به غذاى تو نیازى نیست.14 پیامبر نیز به ناچار مکه را ترک گفت

11 ام حبیبه: رمله دختر ابى سفیان. وى نخست به همسرى عبیدالله بن جحش در آمد و به‏رغم آن که پدر و شوهر این زن، از سر کردگان کفر بودند، آن دو به اسلام گرویدند و به حبشه مهاجرت کردند و در حبشه صاحب دخترى به نام حبیبه شدند. در حبشه، عبیدالله بن حجش مرتد گردید و کوشید تا ام‏حبیبه را نیز به ارتداد بکشاند؛ ولى ام‏حبیبه پایدارى ورزید. با مرگ همسرش، وى به ناچار با تنها دخترش در دیار غربت باقى ماند؛ نه امکان بازگشت نزد خانواده خویش داشت و نه پناهگاهى از خانواده همسر. در این هنگام، پیامبر نماینده‏اى نزد نجاشى فرستاد و از طریق وى او را خواستگارى نمود. در جلسه‏اى با حضور مسلمانان مهاجر حبشه ، نجاشى به وکالت از پیامبر و خالد بن سعید بن عاص به وکالت از ام حبیبه عقد جارى گردید. پس از فتح خیبر که مهاجرین از حبشه بازگشتند، در سال ششم یا هفتم هجرت وى نیز به مدینه آمد و در خانه پیامبر اقامت یافت

علاوه بر همسران فوق، در سال ششم هجرت نیز فرمانرواى مصر، مقوقس، در پاسخ به نامه فراخوان پیامبر اسلام را نپذیرفت، اما کنیزى به نام ماریه به وى اهداکرد. وى نیز افتخار همسرى پیامبر یافت و فرزندى به نام ابراهیم به دنیا آورد که پس از 18 ماه از دنیا رفت و پیامبر را محزون ساخت

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله چرا عدالت زیباست در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله چرا عدالت زیباست در pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله چرا عدالت زیباست در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله چرا عدالت زیباست در pdf

چرا عدالت زیباست  
*تعریف عدالت  
ج) مفهوم عدالت  
د) عدالت اجتماعی  
* سازوکارهاى اقتصادى‏  
* سازوکارهاى فرهنگى‏  
* ساز و کارهای عدالت آموزشی  
* برخی از آیات قرآنی در مورد عدالت  
* عدالت در نهج البلاغه  
* عدالت مهدوی  
نیازمندتر از نیاز آنهایی.  
رفیق مسلمانم!  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله چرا عدالت زیباست در pdf

1-  قرآن مجید

2- نهج البلاغه

3- علی محمد دخیل ، عدالت ، انتشارات تهذیب ، تهران

4- اصغر ثنائی ، عدل از منظر نهج البلاغه ، انتشارات کلیدر ، قم ، چاپ اول

5- محمدی ری شهری، محمد، سیاست نامه امام علی(ع)، مترجم مهدی مهریزی، چاپ اول، زمستان

6- مرتضی مطهری، سیری در نهج البلاغه، چاپ چهارم، تهران، انتشارات صدرا

7- گرب‌، ادوارد.ج‌، نابرابری‌ اجتماعی‌ ; محمد سیاهپوش‌ و احمد غروی‌ زاد; تهران‌، معاصر،

8- مط‌هری‌، مرتضی‌، عدل‌ الهی‌ ; چ‌ دهم‌; قم‌، دفتر انتشارات‌ اسلامی‌،

9- میرسندسی‌، سیدمحمد; عوامل‌ موثر بر درک‌ مردم‌ از عدالت‌ و رابط‌ه‌ آن‌ با برابری‌ (نابرابری‌) ; مط‌العه‌ موردی‌ شهر مشهد، پایان‌ نامه‌ کارشناسی‌ ارشد جامعه‌شناسی‌ ; دانشگاه‌ تربیت‌ مدرس‌،

10- سید علوی ، ابراهیم ، عدل الهی و و عدالت بشری در نهج البلاغه ، انتشارات بنیاد نهج البلاغه ،

11- کاظمینی بروجردی ، سید محمد علی ، عدل گستر جهان حضرت مهدی (عج) ، انتشارات حروفیه تهران ، چاپ پنجم

12- رسول زاده خویی ، اسماعیل ؛ حکومت عدالت خواهی علی ابن ابیطالب (ع) ؛ انتشارات یاسین تهران ؛ چاپ اول سال

13- حکیمی ، محمد ؛ زمینه ها وموانع تحقق عدالت ؛ انتشارات دانش معاصر تهران ؛ چاپ اول

14- مرامی ، علیرضا ؛ بررسی مقایسه ای مفهوم عدالت (شهید مطهری ، دکتر شریعتی ، سید قطب ) ؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی تهران ؛

15- علوی، سیدمحمدرضا ؛تحقق عدالت اجتماعی (چالشها – چاله‌ها – چاره‌ها) ؛ انتشارات آینه آثار

16- آشوری، محمد  – یزدی، عبدالمجید  – هاشمی، سیدمحمد – بشریه، حسین ؛ حقوق بشر و مفاهیم مساوات، انصاف و عدالت ؛ انتشارات گرایش

17- عریضی (1383). بررسی نگرش عدالت اجتماعی در معلمان استان اصفهان – فصلنامه رفاه اجتماعی، شماره 13، تابستان 1383 و عریضی (1383، 3- عریضی و کاووسیان (1383). رابطه عملکرد خانواده با نگرش به عدالت اجتماعی در بین نمونه دانشجویان همدان و تویسرکان

18- شعاری نژاد ، علی اکبر ؛ نقش آموزش و پرورش در فرهنگ عمومی ؛ انتشارات فرهنگ و دانش ؛ چاپ اول 1382 تهران

چرا عدالت زیباست

دیده بر هم گذارم تو را می دیدم که از درد و رنج به خود می پیچی؛ تا سحر خواب به چشمم راه نیافت، معلوم است که عاشق بی خواب جز محبوب به چیزی نمی اندیشد، تمام مدت در رختخواب به فکر تو دردانه عزیز و بی همتا بودم اگر می توانستم در کنار تو محبوب باشم، بدبختی و حوادث شوم را فراموش می کردم و نوش داروی عشق به کامت می ریختم. در بلایا باید عاشق و معشوق شریک درد هم باشند، می دانم از دست مرض چه میکشی. به خدا یک دنیا متأسفم حاضرم هرچه که از دستم برمی آید کوتاهی نکنم امّا افسوس، که در برابر طبیعت غدار دستم کوتاه است، به خدا تو مایه حیات و روشنی بخش عمر منی، در این دنیا جز تو بود و نبود همه یکسان است. از تصوّر حال تو همه شب تا صبح در شکنجه و عذابم، گوئی بهشت مهر و محبّت را دوزخی سوزنده و دردآلود کرده اند و من دوزخی گناهکار آنم! اکنون چون تو زیبائی ها و دلربائی های طبیعت را نمی بینم و آهنگ های دلکش افلاک را نمی شنوم از درد تو وامانده و شور بختم و از خدا می خواهم هر چه زودتر شفای عاجل نصیبت گردد و مرا از این همه درد برهاند.آری آری با توام ای عدالت . سالهاست که زیر چکمه های استبداد لگد کوب شده ای دیر زمانیست که ترنم آوای مظلوم پسندت در گوش جهانیان غریب است اما

الیس الصبح بقریب؟

 مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمی‌توان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع می‌شود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجع‌تقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نباشد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست می‌دهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من می‌بینید؟ همه اعلام می‌کنند که ما فقیری سراغ نداریم. حضرت امام می‌فرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرض‌الحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی می‌گیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز  کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علی‌رغم استعداد فوق العاده‌ای که  دارند و می‌توانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌‌کنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم

عدالت اجتماعى را مى توان به عنوان بزرگترین هدف از تشکیل حکومت اسلامى تلقى کرد. بعثت پیامبران و تشریع ادیان به منظور تحقق قسط و عدل، با مفهوم وسیع کلمه در نظام حیات انسان بوده است، تا آنجا که از رسول خدا(ص) نقل شده که «کشور با کفر مى ماند اما با ظلم ماندنى نیست.»

*تعریف عدالت

در تعریف عدالت گفته‌اند بخش کردن چیزی است، به طور یکسان و یا برابر داشتن همه را در یک چیز و با موازنه و برابری میان همه، خواه در امری مادی و خواه معنوی و از نمونه دوم است آنچه از رسول (ص) روایت شده است «بِالْعَدْلِ قامَتِ السَّمَواتُ وَ الْأرْضُ» یعنی همه اجزای جهان با موازنه نهاده شده است چنانکه اگر جزیی از آن نابجا و نامتناسب بود نظم جهانی به هم می‌خورد

از دیدگاه شهید مطهری کلمه «عدل» در مجموع چهار معنا و یا چهار مورد استعمال دارد

          الف) موزون بودن; که نقطه مقابل ظلم نیست بلکه بى تناسبى است

          ب) تساوى و نفى هر گونه تبعیض

          ج) رعایت حقوق افراد و عطا کردن به هر ذى حق، حق خودش را

          د) رعایت استحقاق ها در افاضه وجود و امتناع نکردن از افاضه و رحمت به آن چه امکان یا کمال وجود دارد.بنابراین، «عدل» معنا و مفهوم وسیعى دارد

به عقیده استاد مطهری عدالت در مفهوم وسیعش عبارت است از دادن حق صاحبان استحقاق بدون هیچ تبعیضى میان آنها.اگر حق هیچ صاحب حقى ادا نشود بر خلاف عدالت است، همچنانکه اگر تبعیض شده و حق بعضى داده شود و حق بعضى دیگر داده نشود باز برخلاف عدالت است

عدالت از یک نظر ملازم است با مساوات.مساوات یعنى به همه به چشم مساوى نگریستن و تبعیض قائل نشدن.لازمه این گونه مساوات، عدالت است، یعنى این است که به هر کسى هر اندازه استحقاق دارد به او داده شود، اگر زیاد استحقاق دارد زیاد داده شود و اگر کم استحقاق دارد کم داده شود و در این جهت تبعیضى صورت نگیرد.اما اگر مساوات را مساوات در «اعطاء» فرض کنیم که بدون رعایت استحقاقها و درجه استحقاقها به همه افراد برابر یکدیگر داده شود، این گونه مساوات برخلاف عدالت است و ملازم با ظلم است، همچنانکه مساوات در منع نیز ظلم است، یعنى اینکه همه مانند هم و بدون هیچ تبعیضى نسبت به آنچه استحقاق دارند محروم و ممنوع بمانند. بنا بر این عدل الهى به این معنى است که موجودات جهان هر کدام در درجه‏اى از هستى و در درجه‏اى از قابلیت فیض گیرى از خداوندند.از طرف خداوند نسبت به هیچ موجودى تا آن اندازه که امکان و قابلیت دارد از فیض دریغ نمى‏شود.هر موجودى هر چیزى را که ندارد به این دلیل است که در مجموع شرایطى که قرار دارد امکان و قابلیت داشتن آن چیز را ندارد

ج) مفهوم عدالت

مفهوم‌ عدالت‌ را بعضی‌ فیلسوفان‌ سیاسی‌ از جمله‌ چهار ارزش‌ عمده‌ جوامع‌ بشری‌ می‌دانند که‌ کمتر بر سر آنها عدم‌ توافق‌ وجود دارد; یعنی‌ از جمله‌ مفاهیم‌ ارزشمندی‌ است‌ که‌ درباره‌ ارزش‌ آنها برای‌ جوامع‌ انسانی‌ توافق‌ عام‌ وجود دارد. همین‌ خصلت‌ پذیرش‌ عمومی‌ مفهوم‌ عدالت‌، سبب‌ شده‌ است‌ که‌ این‌ مفهوم‌ از ویژگی‌ معرفت‌ شناختی‌ خاصی‌ برخوردار باشد و از دیرباز مورد توجه‌ اندیشمندان‌ در حوزه‌های‌ فکری‌ مختلف‌ قرار گیرد و هنوز هم‌ دارای‌ جاذبه‌های‌ فراوان‌ باشد. براین‌ اساس‌، ردپای‌ آن‌ را حداقل‌ در نه‌ حوزه‌ معرفتی‌ می‌توان‌ پی‌گرفت‌. حقوق‌، اقتصاد، روانشناسی‌، مردم‌شناسی‌، علوم‌ سیاسی‌، فلسفه‌، جامعه‌شناسی‌ و روانشناسی‌ اجتماعی‌ از جمله‌ حوزه‌هایی‌ است‌ که‌ به‌ مط‌العه‌ در زمینه‌ عدالت‌ می‌پردازد; ضمن‌ اینکه‌ جایگاه‌ عدالت‌ در حوزه‌ معرفت‌ دینی‌ نیز سابقه‌ای‌ دیرینه‌ دارد; به‌ گونه‌ای‌ که‌ یک‌ برداشت‌ خاص‌ از عدالت‌ یعنی‌ مساوات‌ط‌لبی‌ را عده‌ای‌ برخاسته‌ از اندیشه‌های‌ دینی‌ می‌دانند. افزون‌ براین‌، واژه‌ عدالت‌ از کلمات‌ مورد علاقه‌ سیاستمداران‌ نیز محسوب‌ می‌گردد و در مواقعی‌ که‌ نیاز آنها به‌ مردم‌، اعم‌ از رای‌ یا حمایتهای‌ دیگر، زیاد می‌شود به‌ کارگیری‌ مفهوم‌ عدالت‌ بسیار فراوان‌ مشاهده‌ می‌شود

عدالت‌ از جمله‌ کلمه‌هایی‌ است‌ که‌ در اصط‌لاح‌ واژه‌شناسی‌ به‌ آنها اسم‌ معنی‌ (Abstract noun) می‌گویند. اسم‌ معنی‌ به‌ نامهایی‌ گفته‌ می‌شود که‌ مفهومی‌ تصوری‌ از آنها در ذهن‌ وجود دارد در مقابل‌ اسم‌ ذات‌ (Concrete noun) که‌ به‌ مفاهیمی‌ اط‌لاق‌ می‌شود که‌ مبتنی‌ بر آن‌ می‌توان‌ یک شی‌ مادی‌ را از ط‌ریق‌ حواس‌ درک‌ کرد. در تقسیم‌بندی‌ دیگری‌ که‌ معمولا” صورت‌ می‌پذیرد (عینی‌ ـ ذهنی‌) (Objective- Subjective)، عدالت‌ را باید در ردیف‌ مفاهیم‌ ذهنی‌ قرار داد; چرا که‌ به‌ ط‌ور عینی‌ و مشهود قابل‌ رویت‌ نیست‌، بلکه‌ در اثر انتزاع‌ بخشی‌ از پدیده‌ اجتماعی‌ می‌توان‌ به‌ آن‌ صفت‌ عادلانه‌ بودن‌ یا ناعادلانه‌ بودن‌ را اط‌لاق‌ کرد; به‌ عبارت‌ دیگر اط‌لاق عدالت‌، نوعی‌ ارزشگذاری‌ بر یک‌ وضعیت‌، و از این‌ رو مفهومی‌ اخلاقی‌ است‌. درباره‌ معنا و تقسیم‌بندی‌ مفهومی‌ عدالت‌، بیشترین‌ تلاشها در حوزه‌ فلسفه‌ سیاسی‌ صورت‌ پذیرفته‌ است‌; چرا که‌ از قدیم‌ یکی‌ از ارزشهای‌ بنیانی‌ علوم‌ سیاسی‌ بوده‌ است‌; به‌گونه‌ای‌ که‌ تمایل‌ اصلی‌ «جمهوری» افلاط‌ون و «سیاست» ارسط‌و به‌ همین‌ مفهوم‌ معط‌وف‌ بوده‌ است‌. در یک‌ تقسیم‌بندی‌ این‌ مفهوم‌ را به‌ دو جنبه‌ تقسیم‌ می‌کنند: عدالت‌ رویه‌ای‌ (Procedural justice) یااجرایی‌ و عدالت‌ ذاتی‌ (Substantive justice) یا عدالت‌ اجتماعی‌. از نظ‌ر رابرتسون‌ عدالت‌ رویه‌ای‌ یا اجرایی‌ عبارتست‌ از فرایند حق‌، محاکمه‌ منصفانه‌ و برابر نزد قانون‌ است‌ که‌ به‌ ط‌ور قابل‌ ملاحظ‌ه‌ای‌ ساده‌تر و قابل‌ فهمتر از عدالت‌ ذاتی‌ یا اجتماعی‌ است‌

د) عدالت اجتماعی

بحث عدالت اجتماعى، سابقه‏اى طولانى دارد و چون در حکومت اسلامى، از اهمّیّت فراوانى برخوردار است، به‏طورى که اهمّ وظایف حاکم به شمار مى‏آید، بحث از عدالت اجتماعى را بر سایر وظایف حاکم، مقدَّم داشتیم و چون این بحث، داراى اَبعاد متنوعى است، با تفصیل بیش‏ترى بدان مى‏پردازیم.            هر چند در مکاتب مختلف، از عدالت سخن گفته مى‏شود، امّا از عدالت، برداشت‏هاى متفاوتى وجود دارد. طرفداران «اصالت فرد»، در غرب، آن‏را صرفاً به معناى «برابرى سود و زیان ناشى از معاملات» دانسته‏اند و متقابلاً، طرفداران «اصالت اجتماع»، آن‏را به عدالت توزیعى، که در حوزه ارتباط فرد با حکومت مطرح مى‏شود، منحصر ساخته‏اند و از عدالت تعویضى که در حوزه ارتباط افراد با هم مطرح مى‏شود صرف‏نظر کرده‏اند و نقش افراد و حقوق آنان را فارغ از اجتماع، به کلّى، نادیده گرفته‏اند
عدالت اجتماعى گویاى توزیع عادلانه امکانات و ثروت میان افرادى است که طبق تعریف داراى حقوق برابرند. مسأله اینجاست که چه معیارى براى عدالت در توزیع وجود دارد؟ واضح است که تقسیم على‏السویه میان همه افراد، راه حل نیست؛ زیرا شایستگى، توانایى، تلاش، نیاز و ذائقه هر فردى با فرد دیگر متفاوت است. پس توزیع عادلانه مستلزم شناسایى ویژگى‏هاى فرد فرد آحاد جامعه است. اما در جوامع گسترده امروزى چنین کارى ناممکن است. از این گذشته رسیدن به معیارى واحد در توزیع، با توجه به تفاوت سلایق و ارزش‏ها و خلقیات ممکن نیست. بنابراین مفهوم عدالت اجتماعى، بر خلاف تصور رایج، مفهومى به‏غایت ذهنى و سیال است؛ به طورى که مضمونى عینى، مشخص و قابل قبول براى همگان نمى‏توان براى آن تصور کرد

* سازوکارهاى اقتصادى‏

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین در pdf دارای 37 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین در pdf

پیشگفتار  
نگاهی اجمالی به پیشینه تعارض علم و دین  
وارد صحنه شدن پوزیتیویسم  
طرفداران پوزیتیویسم در اروپا  
نقش پوزیتیویستها در دامن زدن به تعارض  
روند تعارض  
صحنه هایی از تعارض علم و دین  
ماهیت علوم تجربی  
انحصارگرائی  
ماهیت واقعی علوم تجربی  
رابطه بین علم ودین  
تحقیقی پیرامون نظریات  
تعارض علم ودین  
تباین علم ودین  
پیامد تعارض علم ودین  
اصلاح طلبی  
شبلی شمیل در مصر  
میرزا ملکم خان در ایران  
منابع :  

پیشگفتار

سالیان متمادی علم و دین مانند دو گوهر تابناک بر تارک این عالم می درخشیدند ، و از دیر باز در تمدنهای بشری ریشه مشترک داشتند ، زیرا که آدم ابوالبشر بعنی از آنی که لباس زندگی بر اندامش پوشیده شد ، کام جانش را نیز با علم و معرفت گرفتند ، و سرشت اش را با علم و دانش و دین عجین ساختند ، و لذا آدم و ذریه اش شایسته خطاب الست بربکم گردیدند ، و او و اولاد او با علم و آگاهی به این حقیقت قالوا بلی را گفتند

اما گذشت زمان و آلوده شدن فضای دل و جان انسان ، و نشستن غبار غفلت بر روح و روان انسان کار بجائی رسانید ، که دیگر نه تنها این دو امانت الهی مدد کار یکدیگر نبودند ، بلکه با ظهور اندیشه ها و دستیابی بشر به علوم و فنون جدید بعد از قرون وسطی و با جدا نمودن مسیر آندو و فاصله انداختن بین علم و دین کار بجایی رسید که در قرن هفدهم با رویاروی قرار دادن علم ودین آتش نزاع بوسیله اصحاب کلیسا و مدافعان علم شعله ور گردید ، که در این نوشتار در چهار بخش به بحث پیرامون آن خواهیم پرداخت

بخش اول

نگاهی اجمالی به پیشینه تعارض علم و دین

اولین برخورد و اصطکاک بین کلیسای کاتولیک رومی و نظریات علمی بطور رسمی در سال 1616 میلادی به این صورت شروع شد که شورای کلیسای مذکور با محکوم کردن نظریه ای که مدعی بود زمین به دور خورشید می گردد ، و باطل دانستن آن در قبال کتاب کوپرنیک موضع گرفت و آنرا جزء کتب ممنوعه قرار داد . و در همین راستا کلیسا از گالیله درخواست کرد تا از دفاع از نظریه کوپرنیک برداشته و آنرا رها سازد . گالیله با رد چنین درخواستی و مقاومت نشان دادن نسبت به آن در سن شصت و سه سالگی به جرم تعلیم امور باطل گناهکار شناخته شد و محکوم به بازداشت گردید

ویکتور هوگو در رابطه با برخورد کلیسا با اندیشه و نظریات علمی و جلوگیری از هر نوع نواندیشی و تجدد که با کتاب مقدس و احکام کلیسا سازگار نبود ، پیشینه کلیسا را چنین توصیف می کند : “ کلیسا بود که پرنیلی را به خاطر این سخن که : “ ستارگان از جای خود نمی افتند ” با ضربات شلاق مجروح کرده ، کامپانلا را به خاطر آنکه از وجود دنیای بی شمار دم زده بود ، به جرم دخالت در اسرار آفرینش بیست و هفت بار به زندان و شکنجه محکوم کرده ، کریستف کلمب را به خاطر کشف سرزمینی که در تورات ذکر نشده بود زندانی می کند . ”

گرچه بحث تفتیش عقاید در مسیحیت به دوران پاپ گرگوار نهم که رسما دستور تشکیل این محاکم را صادر کرد بر می گردد ، با صدور چنین فرمانی در سال 1231 میلادی مامورینی از فرقه سن دمینیک یا دمینیکن ها با اختیار تام به اطراف فرستاده شدند ، تا کسانی که از کیش مسیحیت روی برگردانده اند ، شناسایی کنند . این مامورین نیز طبق تشخیص خود هر چه را ممکن بود نسبت به افراد مظنون کوتاهی نکرده و در صورتی که تشخیص می دادند که فرد به عقاید کلیسا پشت کرده و از آن روی گردان شده است او را زنده در آتش می فکندند

متاسفانه کلیسا با برخورد زشت و غیر منطقی و موضع خصمانه گرفتن در برابر نظریات علمی کار را بجائی رسانید که با ظهور عصر جدید در اروپا موجب تجدد و نوگرایی و نواندیشی سوالات فراوان و شکاکیتهای پی در پی را در برابر همگان قرار داد ، و از آنجایی که معارف دینی مسیحیت توان پاسخگویی همه جانبه به این سوالات را نداشت ، عرصه بر او تنگ شده و کم کم مجبور به عقب نشینی و گاهی هم درگیری همراه با پذیرش شکست نیز گردید . نتیجه چنین برخوردی از جانب کلیسا حداقل دو اثر را از خود بر جای گذاشت

از یکطرف سبب شد تا معارف منسوب به مسیحیت هر چه بیشتر دامنه خود را تنگ تر نموده و در نهایت به حوزه های فردی انسان اختصاص یابد

و از طرف دیگر ، انسان عصر جدید با روی آوردن به فلسفه حس گرایی و پایه اساس قرار دادن اصالت تجربه علمانیتی را پایه ریزی کند ، که هر چه از این دایره خارج است و امکان اثبات آن بوسیله تجربه وجود ندارد ، انگ غیر علمی خورده ، و به هیچ وجه حق اظهار وجود را نداشته باشد

“ … انسان غربی با دامن زدن به بحثهای تحصلی قدرتی را به صحنه مبارزه سیاسی آورده بود ، تا خود را از سلطه تکنیکهای انسان سازی مسیحی آزاد سازد ، به تعبیر فوکو : ( به نظر من ) یکی از بزرگترین مسائل فرهنگ غربی دستیابی به خودشناسی ای بوده است که مانند خودشناسی مسیحیت اولیه ، مبتنی بر قربانی کردن خود نباشد ، بلکه بالعکس ، مبتنی باشد به ظهور ثبوتی و ظهور نظری و عملی خود ، این هدف نهادهای حقوقی بود ، همان هدف فعالیتهای پزشکی و روانکاوانه بود ، هدف نظریه سیاسی و فلسفی همین بود که مبنایی ذهنی را تشکیل دهند به عنوان ریشه خودی ثبوتی ، امری که می توانیم آنرا انسان شناسی دائمی فکر غربی بنائیم . ”

وارد صحنه شدن پوزیتیویسم

تا زمان تیوتن ( 1727 ـ 1642 ) که علم فیزیک یکه تاز میدان بود ، جایی برای ابزار وجود سایر علوم وجود نداشت و زمینه ظهور و بروز آنها از قرن هجدهم و مخصوصا قرن نوزدهم آغاز میگردد . از اینرو بحث اصلی و جدی در رابطه با علوم اجتماعی از دهه های پایانی قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم شکل مبنایی بخود گرفته و زمینه طرح جدی این سوال را فراهم می آورد که کدام نظریه و تئوری در مباحث اجتماعی در قالب علمی قرار میگیرد و کدام یک خارج از آن ، و این خود اولین طرح جدایی و دسته بندی نظریات را پایه ریزی می کند ، و از آنجایی که جو حاکم بر این دوران بگونه ای است که حس گرایی و اصالت تجربه محک علمی بودن قرار می گیرد ، بطور طبیعی تئوری و نظریه هایی مهر علمانیت بر آنها زده می شود که قابل تجربه و تجربه پذیر باشند . در نتیجه بسیاری از گزاره هایی که حالت توصیه ای و دستوری داشتند که ادیان در راس آنها قرار می گرفتند ، از مجموعه علوم خارج شده و در گوشه ای نهاده شدند . البته کار به اینجا ختم نشد بلکه “ پوزیتیویسم نظریاتی را ترویج می کرد که معتقد بود دین و علم رابطه دشمنانه ای با همدیگر داشته اند . ”

و همانگونه که هرمن رندال در کتاب سیر تکامل عقل نوین بیان می کند

“ علم جدید می خواهد آینده را پیش بینی کند و بر طبیعت تسلط یابد ، در صورتی که علم قرون وسطی فقط می خواست طبیعت را بشناسد و مطالعه کند ، نه اینکه در آن تاثیر کند یا بر آن تسلط یابد . در حقیقت هدف آن فهم معنی اشیاء بود و بالاتر از آن ، می خواست هدف اساسی وجود انسان و معنی زندگانی انسان و معنی خلقت و رابطه آن را با انسان بفهمد . بدین جهت ، موضوع اساسی این علم خدا بود که همه وجود از او بود . علم جدید کارهای بیشتر دارد ، زیرا عناصر طبیعت را جداجدا می گیرد و درباره آن بحث و کنجکاوی می کند ، ولی حکمت پیشه نیست و از آنچه باید و آنچه نباید سخن نمی گوید و در مقابل مشکل بزرگ ، که بحث از مقصد زندگانی انسان در این جهان است ، مردد و نومید می ماند . ”

ارنست ماخ ( 1838 ـ 1916 ) که از پیشگامان پوزیتیویسم علمی نوین است ، پا را فراتر گذاشت ، لذا در صدد برآمد تا به روح نیز جنبه مادی و حسی داده و کاملا راه را بسوی ماوراءالطبیعه ببندد . وی با اعتقاد به اینکه آنچه را که ما اجسام و ارواح نام گذاری می کنیم ، صرفا ترکیب نسبتا ثابتی از احساسات است ، لذا تفاوتی میان امر جسمانی و روحانی نیست ، “ زیرا هر دو از احساسات ترکیب یافته اند ” . ماخ تلاش می کرد “ تا زبان علم را از تعبیرهایی که ممکن است مظنون به داشتن ویژگی مابعدالطبیعی یا روح باورانه باشند بزداید ، مثلا او می گوید

“ من امیدوارم که در آینده علم ، مفاهیم علت و معلول را به عنوان مفاهیمی که مبهم و نا مفهومند ، رها کند من احساس می کنم که این صبغه ای غلیظ از بت پرستی دارد ، و قطعا من در این احساس تنها نیستم ”

طرفداران پوزیتیویسم در اروپا

ولتر را می توان در فرانسه از سردمداران پوزیتیویسم دانسته و در انگلستان نیز از جان لاک ( 1704 – 1632 ) نام برد ؛ فیلسوفی که “ فلسفه عینی او در ارتباط با دانش ، در روند متضادی با فلسفه رسمی کلیسای کاتولیک بود … اما این دیدگاه اولیه نسبت به داشن واقعی و شواهد تجربی ، بتدریج به “ ایمان عقلانی ” جدید تحول پیدا کرد و منجر به اعتقاد کامل به قدرت علوم طبیعی ، امکان تحویل سایر پدیده ها به عناصر طبیعیشان و یا حداقل تحویل آنها به تناظرهای خود در جهان طبیعت گردید . ”

جان لاک با قاطعیتی تمام اظهار می کرد که ذهن آدمی مانند لوح سفید و نانوشته ای است که حواس آثار خود را بر آن می نگارند ، و به اعتقاد وی همه تصورات انسانی ریشه و منشا تجربی دارند . هیوم ( 1711 ـ 1776 ) نیز همانند لاک بر این باور بود که “ تنها معرفت مطمئن بشری ” آنست که مبتنی بر تاثیرات حسی باشد و هر چه مبنایی غیر از حس داشته باشد بی مفهوم و بی معناست

از طرفداران سرسخت پوزیتیویسم اگوست کنت ( 1857 ـ 1797 ) فیلسوف نامدار فرانسوی و بنیانگذار مکتب اصالت تجربه است ، که علم را تنها از طریق مشاهده و تجربه قابل تعریف دانسته و معتقد است که با روش تجربی صلاحیت تایید و رد گزاره های علمی نیز ممکن است

این فیلسوف فرانسوی در قرن نوزدهم که سیر تکاملی معرفت بشری را به سه دوره ربانی ، فلسفی و علمی تقسیم کرده بود ، با این باور که دو دوره قبلی آن بسر آمده و حال دوران علمی معرفت بشری فرارسیده است باید به دیانتی روی آورد که بر مبنای علمی استوار باشد ، نه بر پایه و اساس تخیل . بر اساس “ دین انسانیت ” را بجای دیانت کلیسا پیشنهاد نمود

برتراند راسل ( 1872 ـ 1970 ) با بیان این مطلب که “ … آدمی نیازمند ایمانی واقعی و قوی است نه باوری بزدلانه و آمیخته به تردید ، و علم در اصل چیزی جز پویش منظم در معرفت نیست و معرفت هر اندازه هم که به دست نامردان افتد و نتایج ناروایی به بار آورد ، از اصالتی نیکو برخوردار است . اگر ایمان خود را نسبت به علم از دست بدهیم ، در این صورت ایمان ما نسبت به ارزنده ترین استعدادهای آدمی با مرگ روبروست … ” 11  به مقایسه بین باورهای علمی و دینی بر آمده ، و با کودکانه و بزدلانه و نابالغانه خواندن باورذهای دینی سعی در جایگزین کردن ایمان علمی بجای ایمان دینی برآمده و می گوید

“ … یک فرد گرای انعطاف ناپذیر ، دارای ایمانی بهتر و خوش بینی شکست ناپذیرتر از هر جوینده بزدلی است که در پی سبکباریهای کودکانه عصری نابالغ دل به امید دارد . ”

نقش پوزیتیویستها در دامن زدن به تعارض

پوزیتیویستها و طرفداران آنها با دامن زدن به حس گرایی و ملاک علمی دادن به هر چه که در قالب تجربه و آزمون قرار گیرد ، کار را بجایی رساندند که با القاء این معنا که معارف دینی فلسفی و اخلاقی نه تنها از حیطه علمی بودن خارجند ، بلکه چون این مفاهیم قابل اثبات بوسیله تجربه نمی باشند ، اساسا بی معنا بوده و خالی از هر گونه مضمون معرفت بخشی ( ناظر به واقع ) هستند . در حالی که قبل از جولان این گروه نزاع بین متدینان با منکران در صدق و کذب باورهای آنان دور می زند . در صورتی که باروی کار آمدن پوزیتیویستها اصل معنا داری مفاهیم دینی زیر سوال رفت ، دیگر جایی برای این سوال باقی نماند که آیا علوم دینی در ادعای خود به حق اند یا نه ، بلکه پرسش از این بود که آیا چیزی بعنوان مفاهیم دینی و فلسفی می تواند وجود داشته باشد ، زیرا به اعتقاد این گروه اگر نتوان راهی تجربی برای اثبات این معانی فراهم نمود هرگز سخن از معنا داری آنها به میان نخواهد آمد . 13  ایان باربور نویسنده کتاب علم ودین در این باره می نویسد : “ اصول عقاید و شعائر دینی ، به این بهانه که با روحیه جدید نمی خواند ، مشکوک و بی اعتبار شمرده می شد . در انگلستان این حمله معتدل و مهار شده بود ، در فرانسه تند و کینه توازانه بود ، و بر اثر سخت کیشی { سنت گروی } انعطاف ناپذیر کلیسا و اقدامات سرکوبگرانه اش تشدید یافته بود ، ولتر همه هوش و هنرش را معطوف به دست انداختن مسیحیت کرده بود ، هر چند که تا پایان عمرش خدا پرست طبیعی باقی ماند . تامس پین در کتاب عصر عقل اش تناقضهایی را که در کتاب مقردس یافته بود مطرح کرده و خشنودی خود را از پیروی عقل بر خرافات اظهار داشته بود ، ولی از مساله وجود خداوند و قواعد اخلاقی دفاع کرده بود

روشنگران { منورالفکرهای } نسل اول ، هم دین طبیعی را قبول داشتند و هم دین الهی را ، منورالفکرهای نسل بعدی از دین طبیعی جانبداری و وحی را تخطئه می کردند ، با ظهور نسل سوم زمزمه شکاکانه طرد و تخطئه انواع صور دین بر خاسته بود . هولباخ {= اولباک } منکر خدا ، اختیار و بقای روح بود ، و ماده را قائم به ذات { قدیم } می دانست ، وی گفت فقط طبیعت سزاوار پرستش است ”

روند تعارض

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

        چکیده           
روش تحقیق            
مقدمه              
1امام خمینی و توسعه    
1ـ1 اهداف توسعه از دیدگاه امام(ره)              
1ـ1ـ1 امام، توسعه و انسان  
2ـ1ـ1 امام، توسعه و دین (توسعه معنوی)            
3ـ1ـ1 توسعه فرهنگی    
1ـ3ـ1ـ1 تعلیم و تربیت اسلامی             
2ـ3ـ1ـ1 استقلال فرهنگی     
3ـ3ـ1ـ1 علم، تخصص، خلاقیت و فن‏آوری        
4ـ1ـ1 توسعه سیاسی               
1ـ4ـ1ـ1 استقرار حکومت اسلامی   
2ـ4ـ1ـ1 برقراری نظم    
3ـ4ـ1ـ1 ایجاد امنیت       
4ـ4ـ1ـ1 حاکمیت قانون               
5ـ4ـ1ـ1 نظارت و مشارکت مردم   
6ـ4ـ1ـ1 استقلال ملی و همه‏جانبه              
7ـ4ـ1ـ1 وحدت نیروهای درون نظام و اتحاد امت اسلامی(تشکیل امت واحده اسلامی      
8ـ4ـ1ـ1 اخوت کارگزاران و مردم             
9ـ4ـ1ـ1 آزادی      
5ـ1ـ1 توسعه اقتصادی               
2ـ1 نتیجه            
3-1فهرست منابع   

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تبیین ابعاد توسعه در نظام اسلامی از دیدگاه امام خمینی (ره) در pdf

 1)پیشگامان توسعه،ترجمه ی علی اصغر هدایتی و علی یاسری، انتشارات سمت

2)جامعه شناسی توسعه و توسعه نیافتگی جامعه شناسی،ترجمه منوچهر مناجیان

3)نوسازی جامعه از دیدگاه امام خمینی،محمدحسن حسنی

4)مقاله” روش‏شناسی مردم، پایه نظری دیدگاه نوین توسعه”،مجله فرهنگ توسعه،افروغ، عماد

5)توسعه اقتصادی در جهان سوم،ترجمه غلامعلی فرجادی،سازمان برنامه وبودجه

6) کلمات قصار (پندها و حکمتها)، امام خمینی،  مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی

7)  انتخابات و مجلس در کلام و پیام امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام

چکیده

 جایگاه توسعه در اندیشه امام خمینی(ره) فراتر از تعاریف نظری توسعه می‏باشد که غالباً معطوف به مفاهیم اقتصادی و بعضاً سیاسی است. نگرش ایشان به توسعه، متأثر از دیدگاه مذهبی او می‏باشد که نشأت ‏یافته از جهان‏بینی دینی است. در این دیدگاه با آنکه توسعه متوازن در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده اما این فرآیند باید در مجموع به استحکام پایه‏های دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد

 در اندیشه امام، توسعه در ابعاد مختلف خود می‏بایستی اهدافی بلند و متعالی را برآورده سازد که آن اهداف از درون اندیشه دینی ناشی می‏شوند. هدف عمده از این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که این اهداف در ابعاد توسعه و انسان، توسعه معنوی، توسعه سیاسی، توسعه علمی و فرهنگی و توسعه اقتصادی با بهره‏گیری از سخنان ایشان تبیین شده است

روش تحقیق

روشی که در این بررسی به کار گرفته شده، روش “تحلیل متن” یا تحلیل درونی متن است که عملی فکری بوده و بر پایه‏های عقلانی استوار می‏باشد. یعنی برای تفسیر، توضیح و بازنمایی موضوع از عقل و روش ذهنی استفاده می‏شود. به منظور نیل به عینیت بیشتر در این بررسی، تکیه اصلی بر سخنان امام خمینی بوده که در متون مختلفی به ویژه صحیفه نور، ولایت فقیه و ; آمده است. بنابراین روش کار، پژوهش کتابخانه‏ای بوده که طی آن برای جمع‏آوری اطلاعات به منابع مربوطه مراجعه شده و مطالب مورد نیاز از آنها استخراج و مورد استفاده و تحلیل قرار گرفته است

 

مقدمه

 مباحث مربوط به توسعه از جمله مباحثی است که سالها توجه اقتصاددانان و جامعه‏شناسان را به خود مشغول داشته است. دانشمندان و نظریه‏پردازان علوم اقتصادی ـ اجتماعی با هدف حل مشکلات و مسایل کشورهای جهان سوم یا توسعه نیافته به ارائه دیدگاهها و نظریاتی پرداختند که از عمده‏ترین آنها می‏توان به نظریه رشد، نظریه مارکسیستی، نظریه وابستگی، نظریه روانشناختی توسعه، دیدگاه نوسازی، و نظریه‏های ملهم از عوامل سیاسی و فرهنگی و غیره یاد کرد

مفهوم توسعه در علوم اجتماعی و اقتصادی دربردارنده معانی و مفاهیم گوناگونی است.وجود دیدگاههای نظری گوناگون در این تنوع تعاریف مؤثر بوده است. زیرا اولاً هر یک از این دیدگاهها و تعاریف، با ارائه تعبیری خاص و با نگاه ازمنظری ویژه، بیانگر بخشی از واقعیت هستند و نه همه آن. ثانیاً اغلب دیدگاهها ونظریات توسعه، مستقیم و یا غیر مستقیم،از مقایسه جوامع جدید (توسعه یافته) و جوامع توسعه نیافته یا در حال توسعه شکل گرفته‏اند

نظریه رشد اقتصادی، با توجه به چگونگی و عوامل رشد اقتصادی در جوامع توسعه یافته، به ارائه طریق برای رشد اقتصادی کشورهای توسعه نیافته یا در حال توسعه پرداخته‏اند. نظریه مارکسیستی چگونگی تحول جوامع توسعه یافته سرمایه‏داری از مراحل پیشین به مرحله سرمایه‏داری و سپس از آن مرحله به مرحله سوسیالیسم و کمونیسم را مد نظر قرار داده است. و توسعه در نظریه نوسازی به مرحله انتقال از جامعه سنتی به جامعه مدرن (صنعتی) اطلاق می‏شود. جامعه‏ای که این انتقال را به خوبی به انجام برساند، توسعه یافته است و جامعه‏ای که در جهت این روند انتقال باشد، جامعه در حال توسعه تلقی می‏شود. سایر دیدگاهها مانند دیدگاه وابستگی و دیدگاه نهادی، که برداشت جدیدی از توسعه را در دهه‏های هشتاد و نود بر اساس همان دیدگاه نوسازی ارائه می‏دهد، در انتقاد به دیدگاههای فوق، پدید آمده‏اند. با وجود پراکندگی و تنوع نظرات جدید، وجه مشترک اغلب این نظریات، توجه به نهادهای اجتماعی، اقتصادی کشورهای جهان سوم، چند بعدی دیدن توسعه و اهداف آن و اصلاح آموزه تقابل سنت و مدرنیسم در دیدگاه نوسازی است. بر این اساس، توسعه مستلزم تغییرات اساسی در ساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم و نهادهای ملی و نیز تسریع رشد اقتصادی، کاهش نابرابری و ریشه‏کن کردن فقر مطلق است. با گسترش مفهوم توسعه به همه شوون اجتماعی، توسعه در اصل باید نشان دهد که مجموعه نظام اجتماعی، هماهنگ با نیازهای متنوع اساسی و خواستهای افراد و گروه‏های اجتماع در داخل نظام، از حالت نامطلوب زندگی گذشته خارج شده و به سوی وضع یا حالتی از زندگی که از نظر مادی و معنوی “بهتر” است سوق می‏یابد

برای نمونه “سیرس Seers” توسعه را به‏معنای دستیابی به ظرفیتهای شخصیت‏انسانی می‏داند که در سه هدف متجلی می‏شود

الف) تأمین نیازهای اساسی (رفاه فردی)،

ب) ایجاد اشتغال کامل،

ج) کاهش نابرابری

در تعریف دیگری از توسعه، برای درک معنای درونی آن باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود علمی در نظر گرفته شود. این ارزشها عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس، و آزادی حق انتخاب. در نظریه ‏های جدید بر لزوم ملحوظ قرار دادن ویژگیهای خاص اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی هر کشور در استفاده ازراهبردهای توسعه تأکید شده است و توسعه “متناسب” یا توسعه “الگوی بومی” منطبق بر ویژگیهای هر کشور و جامعه مورد تبلیغ و تشویق واقع شده است

هدف عمده در این مقاله بررسی اهداف توسعه از دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) است که جایگاه توسعه در اندیشه ایشان فراتر از این تعاریف نظری ِمعطوف به مفاهیم اقتصادی‏می‏باشد

1 امام خمینی و توسعه

 نگرش امام خمینی(ره) به توسعه متأثر از دیدگاه مذهبی ایشان می‏باشد که منبعث از جهان‏بینی دینی است. مواضع و دیدگاههای ایشان در قبال پدیده‏های اجتماعی به ویژه پدیده‏های جدید، تحت تأثیر مبانی کلی‏تری قرار دارد که مبانی نظری و عملی ایشان را تشکیل می‏دهد. از جمله ویژگیهای امام، شناخت و اعتقاد به اسلام به عنوان دینی جامع و جاودان و همیشگی که در هر عصر و زمان و متناسب با هر سطح از پیشرفت، امکان تمسک به آن و اجرای آن وجود دارد. علاوه بر این به حفظ و بقای استمرار دیانت اسلام و به جدایی‏ناپذیر دانستن دین از سیاست و تأکید بر تشکیل حکومت اسلامی به منظور تحقق بخشیدن به آیین اسلام در جامعه و ایجاد زمینه مناسب برای حفظ و استمرار آن معتقدو متعهد می‏باشد

با این حال، اصل تغییر و تحول در جوامع در طول زمان را می‏پذیرد و اجتهاد پویا را با در نظر گرفتن نقش زمان و مکان و مصالح کشور و اسلام به کار می‏گیرد و بین ثبات احکام دینی از ثبات موضوعات و مصادیق تفکیک و تمیز قائل است

امام خمینی(ره) به عنوان برجسته‏ترین اسلام‏شناس و متفکر اسلامی معاصر، درکی عمیق و جامع الاطراف از اسلام دارند و اسلام را در ابعاد فردی و جمعی، عبادی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و به عنوان یک مکتب جامع می‏شناسند. نگاه ایشان به توسعه نیز مستثنی از این قاعده نیست. یعنی فرایند توسعه را در تمامی شؤون جامعه مؤثر و مفید می‏داند. در دیدگاه ایشان با آنکه توسعه متوازن و متناسب در همه ابعاد جامعه پذیرفته شده لیکن فرایند توسعه باید در مجموع به استحکام پایه‏های دین و تقویت مبانی اسلام و تربیت و هدایت انسان منتهی گردد

نکته قابل ذکر دیگر این است که در مبانی نظری و معرفتی اندیشه امام(ره)، جامعه و مردم جایگاه ویژه‏ای دارند. مصلحت جامعه و مردم، همانند مبانی و اصول مکتب، از اصول عمده اندیشه ایشان را تشکیل می‏دهد. از این‏رو امام، توسعه را برای تعالی جامعه و بستر سعادت و رشد مردم ضروری می‏داند اما این توسعه را در همه ابعاد جامعه می‏پذیرد؛یعنی توسعه سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، علمی و غیره

این نکته را نیز باید در نظر داشت که امام خمینی یک عالم علم توسعه یا جامعه‏شناس توسعه نیست که کوشش نظری ایشان معطوف به تبیین پدیده‏های اجتماعی در چارچوب روشهای رایج این علم باشد، بلکه ایشان یک رهبر دینی ـ سیاسی و یک اندیشمند اجتماعی است که با نگاهی عام و کلی‏نگر از طریق استنتاج عقلانی به هدفهای عمده‏ای که انسان باید در حصول آنها حرکت نماید توجه نموده است. اگر توسعه به تحقق آن اهداف عالی کمک نماید و رضایت خداوند حاصل شود و مصلحت جامعه و مردم تأمین گردد، مقبول ایشان واقع خواهد شد. بنابراین نباید آن گونه که از یک عالم توسعه اقتصادی توقع است، انتظار داشت که امام نیز به عنوان یک عالم توسعه به مفهوم رایج آن، به مسایل توسعه پرداخته باشد

بنابراین در اندیشه امام(ره) توسعه، چه توسعه سیاسی و اقتصادی و چه توسعه علمی و فرهنگی و غیره علاوه بر آنکه اصول، مبانی و ملزومات خاص خود را دارد، می‏بایست برآورنده اهدافی بلند و متعالی باشد که از بطن اندیشه دینی ناشی می‏شوند و در رأس همه، خداباوری و حاکمیت توحید در جامعه می‏باشد. توسعه در هدف غایی خود باید رضایت خداوند را برآورده سازد و گرنه اثر آن در همین حیات مادی مختصر می‏شود؛ اگر اثری بر آن مترتب باشد. اما اگر توسعه مادی به توسعه معنویت پیوند یافت و جامعه‏ای انسانی با مقاصد عالی ظهور یافت، این توسعه، پایدار و مبتنی بر هدف اصلی خود بوده است

  1-1 اهداف توسعه از دیدگاه امام(ره)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   86   87   88   89   90   >>   >