سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد در pdf دارای 47 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد در pdf :

تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد

مقدمه:
تعلیم و تربیت صحیح و کار آمد یکی از ارکان مهم اساسی رشد و شکوفایی استعدادهای بالقوه تک تک افراد هر کشور برای رشد و پیشرفت همه جانبه ان جامعه می باشد. در این راستا سالت عمده بر روش دستگاه آموزش و پرورش و در عمل بر عهده مربیان و مسئولین نهاده شده است تا با استفاده از تمامی امکانات موجود بتوانند زمینه های رشد فکری، جسمی و روانی دانش اموزان را برای فراگیری علوم و فنون مختلف فراهم نمایند. به عبارت دیگر تعلیم و تربیت سعی در ایجاد هماهنگی بین ابعاد جسمی، فکری و روانی دانش اموزان با توجه به شرایط واقعی زندگی در جهت رسیدن به کمال مطلوب دارد و تربیت بدنی به عنوان یکی از عناصر مهم تعلیم و تربیت می تواند به سالم سازی و پروش قوای جسمی و فکری دانش اموزان نقش موثر و کارآمدی در توسعه دانش و قوای جسمانی و ابعاد رومی و روانی آنان داشته باشد. (9).

تربیت بدنی مدارس به عنوان یکی از عناصر مهم تعلیم و تربیت مسئله ی است که در کشور ما نسبت به آن توجه کافی نشده است مسلماً منظور از تربیت بدنی مدارس چیزی فراتر از یک ساعت بازی و سرگرمی در محیط مدرسه است که اگر چنین فرض می شد این درس از ساعت درس مدارس ضرورتی نداشت و مسلماً نیازی به این همه مراکز آموزش عالی برای تربیت معلمین تربیت بدنی در سطوح مختلف نبود اما به نظر می رسد در حال حاضر تربیت بدنی از جایگاه مطلوب و مناسبی در نزد مربیان برخوردار نمی باشد.

آگاهی از علل و عوامل ایجاد وضعیت موجود تربیت بدنی در مدارس کشور نیازمند انجام تحقیقات عمیق گسترده و کاربردی در سراسر کشور می باشد تا با ریشه یابی و تجزیه و تحلیل دقیق نتایج این تحقیقات عمیق گسترده و کاربردی در سراسر کشور می باشد تا با ریشه یابی و تجزیه و تحلیل دقیق نتایج این تحقیقات بتوان به نقاط قوت و ضعف برنامه های جاری تربیت بدنی مدارس کشور آگاهی یافت و امکان ارتقاء کمی و کیفی و اعمال اصطلاحات و تغییرات لازم در برنامه های تربیت بدنی مدارس با پشتوانه تحقیقات علمی و کاربردی فراهم شود.

با توجه به مطالب عنوان شده به نظر رسید با انتخاب عنوان بررسی نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزش وضعیت تربیت بدنی و از رهگذر انجام این تحقیق بتوان علاوه بر توصیف جنبه های کیفی و کمی امکانات میزان هماهنگی مربیان و مدیران و چگونگی نگرش آنان در مورد درس تربیت بدنی اهمیت و محتوا نموده اجرای ساعت تربیت بدنی آگاهی یافته و بتوان در جهت توسعه و ارتقاء همکاری و هماهنگی مربیان که به نظر می رسد بیشترین نقش را در برگزاری مطلوب و شایسته ی ساعت تربیت بدنی دارند به راهکارهای مناسبی دست یافت.

 

بیان مسئله:
تعلیم و تربیت و نظام آموزش و پرورش شایسته و کارآمد از جمله مهمترین عوامل پیشرفت و توسعه هر کشور در زمینه های مختلف فرهنگ، اقتصاد، حساسیت، تکنولوژی و ; می باشد تعلیم و تربیت هر کشور از نظام ارزشی و جهان بینی حاکم بر آن کشور تاثیر می پذیرد. می تواند بزرگترین نقش را در سالم سازی فضای جامعه برای اموزش فرد فرد اعضای جامعه جهت به

فعالیت رسانیدن نیروهای بالقوه آنها برای تکامل جسمی و فکری داشته باشند. تربیت افرادی که در جهت حفظ و اعتلای جامعه و مملکت خود از هر کوششی فروگذار نباشند و در این راه تربیت بدنی به عنوان امری جهت پرورش افرادی تندرست و شاداب و فعال و به عنوان عامل پیشگیری و درمان بسیاری از بیماریهای جسمی و روانی می تواند از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد آشنایی و تاثیر پذیری افراد از تربیت بدنی از دبستان آغاز و پس از گذراندن دوره های تحصیلی راهنمائی و

دبیرستان سرانجام در دانشگاه به تکامل می رسد لذا لازم کسب بهترین نتیجه برخورداری از یک برنامه آموزشی و اجرای مسجم و فضای آموزشی مناسب و استفاده مطلوب و به موقع از شاخص های ارزشیابی و کنترل در تمام مراحل می باشد

ولی در حال حاضر به نظر می رسد درس تربیت بدنی در مدارس از جایگاه مطلوب و مناسبی برخوردار نمی باشد و از نظر برخی تنها به عنوان سرگرمی و تفریح و پر کردن اوقات بیکاری دانش آموزان قلمداد شده و حتی ضرورت وجود ان را در برنامه درسی مدارس مورد سوال قرار داده اند و یا اینکه بعضی از والدین ناآگاهانه این درس را مانعی برای پیشرفت تحصیلی

فرزندان خود می داند و هیچ گاه پیگرد وضعیت ورزشی فرزند خود رد ساعت تربیت بدنی مانند سایر دروس نیستند و از طرف دیگر خود دانش اموزان نیز به سبب عدم شناخت و یا بر حسب عادت سالهای تحصیلی قبل همینکه توپ و امکانات ورزشی در اختیارشان قرار گیرد انتظارشان از ساعت تربیت بدنی برآورد شده و مشغول بازی و سرگرمی می شوند. به نظر می رسد

بلاتکلیفی معلمان و مربیان دلسوز تربیت بدنی مدارس که همه ساله همزمان با شروع سال تحصیلی با دریافت ابلاغ تدریس خود به مدارس مراجعه و یکسال تحصیلی دیگر را بدون داشتن برنامه آموزشی مدرن و هماهنگ با سایر مدارس کشور به انجام وظیفه می گذرانند نیز شامل این امری می شود البته این مسائل در مدارس و شهرها و استان های مختلف از شدت و ضعف برخوردار بوده است و در سال های اخیر با تلاش مسئولین تربیت بدنی، آموزش و پرورش همگام با ارتقاء نسبی

جایگاه عمومی ورزش در جامعه قدم هایی در جهت برنامه ریزی بهتر و بهبود کیفیت ساعت تربیت بدنی مدارس برداشتند شده است که هر چند مفید و ارزشمند بوده ولی کافی نیست و ارتقاء این درس بستگی به تلاشهای هر چه بیشتر و مستمر مسئولین، کارشناسان، مربیان، دانش اموزان و والدین آنها و تک تک افراد جامعه دارد وضعیت برخی از مهمترین عوامل موثر بر ساعت تربیت بدنی مدارس از جمله میزان تحصیلات مربیان تربیت بدنی اهمیت و جایگاه ساعت تربیت بدنی در برنامه ی درس مدارس، نحوه ارزشیابی کار دانش آموزان، امکانات آموزشی و ورزشی مدارس نحوه کار و فعالیت مربیان و چگونگی نگرش و طرز تلقی آنان در مورد درس تربیت بدنی و میزان تاثیر آن در مفید بودن ساعات ورزشی و همکاری و هماهنگی مدیران و مسئولین تا نگرش عمومی و نظام ارزشی جامعه نسبت به تربیت بدنی شرایط آب و هوایی، تهیه و تدوین کتاب درس تربیت بدنی و ; در مدارس کشور به طور دقیق مشخص نیست و تحقیقات انجام شده در این زمینه غیر هماهنگ و اندک بوده و هیچ گاه تحقیق جامع و منظمی در سطح کشور در این زمینه به عمل نیامده است اما آنچه که از مرور این تحقیقات برداشت می شود حکایت از کمبودها و نارسائیها در زمینه های مذکور در بالا دارد.
بنابراین با توجه به مطالب گفته شده آیا می توان طرز تلقی و نگرش مربیان را به عنوان عامل موثر در تغییر وضعیت کنونی درس تربیت بدنی و ورزش مدارس عنوان کرد؟

– آیا راهکارهایی برای تغییر نگرش مربیان در مورد درس تربیت بدنی و ورزش وجود دارد؟
– نگرش دبیران و مربیان تربیت بدنی تا چه حد می تواند در ارتقاء درس و ورزش تربیت بدنی موثر واقع شود؟

اهمیت و ضرورت تحقیق:
بدون شک فعالیتهای علمی و فرهنگی بدون پشتیبانی و حمایت تحقیقات و پژوهش نمی تواند حرکتی سازنده و مفید باشد زیرا پشتوانه تحقیقاتی می تواند دوام دست آوردهای تحقیق را با نیازهای واقعی جامعه ضمانت نماید اعتلای تربیت بدنی و ورزش در جامعه زمانی میسر است که تحولی سازنده و مثبت در برنامه های جاری تربیت بدنی ورزش به عمل آید بازنگری در برنامه های گذشته جاری و تدوین برنامه ای کارساز و جامع بدون تردید نیازمند تحقیقات گسترده و همه جانبه ای است که نتایج آنها بتواند خط مشی برنامه های جدید را تعیین نماید و صحت انطباق آن را با نیازهای اساسی جامعه در حال تحول ما تضمین نماید.

با توجه به اینکه تربیت بدنی به عنوان بخشی از آموزش و پرورش می تواند در توسعه و تکامل حیطه های روانی، حرکتی، عاطفی و جسمانی دانش اموزان تاثیرات مهمی داشته باشد ضرورت دارد با انجام تحقیق و پژوهش پیرامون اهمیت محتوا و نحوه اجرای درس تربیت بدنی پس از ترسیم سیمای عمومی و ساعت تربیت بدنی در حال حاضر و یا با استفاده از نظر دبیران و مربیان مدارس از نقاط قوت و ضعف موجود آگاهی یافته و با استفاده از نتایج حاصل از این تحقیق بتوان برنامه ریزیهای مناسب و مطلوبی را برای ارتقاء وضعیت موجود و تدوین نمود. این تحقیق حول 3 محور، توصیف،تعیین اولویت مسائل و مشکلات موجود در نظر سنجی پیرامون موارد اختلاف نظر تاکید دارد که در زیر به شرح هر قسمت به صورت مجزا پرداخته می شود.
الف) جنبه های توصیفی : این بخش شامل 2 قسمت است.
1) توصیف کمی امکانات و فضاها و تاسیسات ورزشی موجود در مدارس تحت بررسی به عبارت دیگر این تحقیق در پی آگاهی از چگونگی توزیع امکانات و فضاهای آموزش و پرورش در مدارس و تعیین کمبودها و نیازهای ضروری مدارس در ارتباط با ساعت تربیت بدنی به عنوان یکی از مشکلات عمده این ساعت می باشد. به نظر می رسد این جنبه از تحقیق از اولویت و اهمیت بالائی برخوردار باشد چراکه اهمیت و نقش برجسته امکانات و فضاهای آموزش ورزشی مناسب مدارس در ارتقاء کیفیت نحوه اجرای درس تربیت بدنی از یک سو و همچنین محدودیت و کم بودن اعتبارات و منابع مالی ویژه تربیت بدنی مدارس از سوی دیگر ضرورت تخصیص بودجه و اعتبارات ورزشی برای خرید وسایل و نیز احداث فضاهای ورزشی را با در نظر گرفتن نیازها و کمبودها دوچندان می نماید.

2) توصیف جنبه های کیفی: در این رابطه تحقیق در پی توصیف مواردی نظیر میزان تحصیلات ، نوع مدرک تحصیلی، سن، سابقه خدمت و ; و یا به عبارت دیگر خصوصیات فردی جامعه آماری شامل مربیان مدارس تحت بررسی و همچنین توصیف مواردی نظیر نگرش و نظر مربیان می باشد.

ب) تعیین اولویت مسائل و مشکلات ساعت تربیت بدنی متاثر از مسائل و مشکلات متعددی نظیر امکانات و فضای اموزشی، عملکرد و فعالیت مربیان، نحوه برنامه ریزیها و مدیریتها در سطوح مختلف، میزان هماهنگی و همکاری مدیران، مسئولین و دبیران تربیت بدنی، شرایط آب و هوایی و جغرافیایی، و فرهنگ عمومی و نگرش جامعه نسبت تربیت بدنی مدارس و ; می باشد.

ج) نظر سنجی مواردی نظیر : برگزاری مسابقات ورزش مدارس، ضرورت تهیه و تدوین کتاب درسی مقایسه وضعیت ساعت تربیت بدنی نحوه ارزشیابی از کار دانش اموزان و ; از جمله دیگر اهداف و دستاوردهای تحقیق می باشد تا با تاکید بر آراء تک تک آزمودنیها به یک نتیجه واحد و نهایی در هر یک از زمینه های مورد اختلاف رسیده و به هماهنگی هر چه بیشتر مربیان تربیت بدنی مدارس کمک شود.

 

اهداف تحقیق:
هدف کای تحقیق:« بررسی نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره وضعیت درس تربیت بدنی .

اهداف اختصاصی تحقیق:
1) توصیف آماری ویژگیهای فردی مربیان مدارس راهنمائی دختر کشور.
2) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی در مورد کیفیت درس تربیت بدنی در مقایسه با سایر دروس.
3) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره وضعیت کیفی آموزش ساعت تربیت بدنی مدارس تحت بررسی .
4) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره وضعیت نگرش عمومی جامعه نسبت به تربیت بدنی.
5) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره علاقه و اشتیاق دانش اموزان نسبت به تربیت بدنی.
6) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره وضعیت امکانات کمک آموزشی ، بهداشتی و کمک های اولیه و ..
7) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره وضعیت برنامه ریزیها و مدیریتهای حاکم بر تربیت بدنی مدارس تحت بررسی .
8)توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره راهکارهای مناسب برای اجرای درس تربیت بدنی.

9) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره میزان ارتقاء کیفی برنامه های جاری درس تربیت بدنی .

10) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره میزان همکاری و استقبال مدیران مدارس تحت بررسی در حل مشکلات.

11) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره امکانات و فضاهای ورزشی از لحاظ کمی و کیفی در مدارس تحت بررسی .

12) توصیف نگرش مربیان مدارس راهنمائی دختر شرکت کننده در نوزدهمین المپیاد ورزشی درباره میزان رضایت شغلی دبیران مدارس تحت بررسی.

تعریف واژگان:
نگرش: ارزیابی مداوم – مثبت یا منفی – از مردم، اشیاء و عقاید (15).
مربی تربیت بدنی : مربیانی هستند که وظیفه هدایت بدن و مهارت های حرکتی کودکان و بزرگسالان را بر عهده دارند. (7).
تربیت بدنی : فعالیتی به فرد فرصت خوداگاهی- خود پنداری و فرصت کسب مهارت و نمایش توانائی ارتباط اجتماعی ، لذت، سلامت و احساس مفید بودن می دهد (6).

« فرضیه ها یا سوالهای تحقیق»
1) بین ارتقاء سطح کیفیت امکانات و پیشرفت تربیت بدنی رابطه ای مثبت وجود دارد.
2) بین تدبیر و مدیریت مسئولان و ارتقاء وضعیت موجود تربیت بدنی در مدارس رابطه ی مثبت وجود دارد.
3)بین ارتقاء و مسایل ورزشی و ارتقا سطح تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
4) بین همکاری مدیران و دبیران و پیشرفت تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
5) بین ارتقاء نگرش و فرهنگ ورزش و جایگاه تربیت بدنی در جامعه رابطه مثبت وجود دارد.
6) بین کنترل و نظارت مدیران بر اجرای ساعت تربیت بدنی و ارتقاء جایگاه تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
7) بین ارتقاء اشتیاق و انگیزه دانش آموزان نسبت به تربیت بدنی و پیشرفت تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
8) بین آموزش و اجرای متاسب درس تربیت بدنی و پیشرفت تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
9) بین برنامه ریزیها و مدیریتها مطلوب در سطوح مختلف و ارتقاء
جایگاه تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
10) بین برگزاری مسابقات ورزشی و پیشرفت سطح تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.
11) بین ارتقاء امکانات کمک آموزشی، بهداشتی و کمکهای اولیه و پیشرفت تربیت بدنی رابطه مثب وجود دارد.
12) بین رضایت شغلی مربیان و ارتقاء جایگاه تربیت بدنی رابطه ی مثبت وجود دارد.

« محدودیتهای تحقیق»
محدودیتهای قابل کنترل:
1) انتخاب مربیان به صورت تصادفی انتخاب شد.
2) تحقیق بر روی مربیان کلیه تیم ها« هندبال» « بدمینتون» والیبال و ; صورت گرفت.
3) تحقیق بر روی مربیان مدارس دفتر صورت گرفت.
4) تحقیق زمانی صورت گرفت که تیم ها در زمان استراحت بودند.
5) زمان تحقیق « کلیه نشانه ها زمان» آخر شب توزیع شد و حدود یک ربع بعد تحویل گرفته شد.

محدودیتهای غیر قابل کنترل:
1) عدم آگاهی از پر کردن دقیق پرسشنامه ها توسط نمونه آماری .
2) پاسخ ندادن یا دو جواب زدن به برخی از سوالات پرسشنامه.
3) عدم کنترل دقیق شرایط
4) مشکلات زمانی به دلیل کمبود وقت
5) عدم برگشت کلیه پرسشنامه های توزیع شده
6) عدم همکاری بعضی از مربیان

فصل 2
«مقدمه»
آروسون نگرش را چنین تعریف کردند « ارزیابی مداوم – مثبت یا منفی – از مردم ، اشیاء و عقاید . نگرش به ورزش ممکن است مشخصا مثبت یا منفی می باشد و اطلاع از ماهیت نگرش ها برای روان شناسان ورزش ، مربیان و معلمان حائز اهمیت است. [15]
یکی از علومی که خواص علفی آن در ابعاد فرهنگی و اجتماعی با روز روشن است و در بهداشت و سلامتی جسم ، در نشاط و تفریح خاطر و در افزایش اقلیت های کار بردن عضلات نقش موثر و کار ساز دارد ورزش و تربیت بدنی است و به همین خاطر است که کشورهای مختلف جهان در قوانین جاری خود ، جایگاه ویژه ای را برای تربیت بدنی و ورزش پیش بینی نموده و سازمان ها و نهاد های مختلف را برای گسترش آن بوجود آوردند اند چنانکه در جامعه اسلامی که همه امور فرهنگی ، اجنماعی و همه مسائل ارزشی آن مبتی بر فرهنگ اسلامی است به این مهم توجه خاصی شده و دولت در این زمینه کوشش همه گیر و توجهی همه جانبه مبذول می دارد [1]
افراد از ابتدائی ورود به دنیای ناشناخته ، پیوسته در این تلاش اند که به کمک حرکت و تربیت به زندگی خوب و سالم و پر طراوت دست یابد و برای دست یابی به نشاط و تندرستی باید از ورزش مدد جوید. برای رسیدن به چنین هدفی لازم است مربیان آگاه تربیت بدن با مطالعات علمی گسترده به آموزش صحیح تربیت بدنی به کودکان و نوجوانان همت گمارند باید دانست که ایران امروز بیش از همیشه بر رشد و توسعه همه جانبه ی قوای ذهنی و اخلاقی در امر ورزش نیازمند است تا بتواند نیازهای کودکان و نوجوانان را در هر زمینه های ورزشی بر آورد کند . بنابراین سعی مربیان ورزش این سرزمین یابد دراین باشد که آموزش تربیت بدنی و ورزش نوین را در اقصی نقاط ایران توسعه دهند و اصول و فلسفه ان را به عنوان یک علم حیاتی و در عین حال ملموس ، در میان کودکان و نوجوانان به شکل مطلوب رواج دهند[3]
تربیت بدنی جز دمکمله آموزش و پرورش عمومی است که می خواهد بوسیله فعالیتهای جسمانی ، ورزشها کمک کند تا استعداد های نهفته دانش اموزان شکوفا و به حد اعلای رشد و تکامل خود برسد و به عبارت دیگر تربیت بدنی نوعی آموزش است : یک روش ویژه اصلاح جسم و جان است : یک شیوه خاص برای تکوین شخصیت است و برآن است که از طریق فعالیتهای عضلات بزرگ بدن دانش اموزان به هدفهای عمومی آموزش و پرورش نائل شود.
تربیت بدنی هدف ارائه ورزشها را بر هدف می گیرد تا در رفتار دانش اموزان تغییر مطلوب دانمی بوجود آورد تربیت بدنی تبعی را به این منظور به کار می برد تا قوت و تندرستی دانش اموزان را افزایش دهد ، ادب و سولک آنها را شایسته تر گرداند . لیکن استفاده از فعالیتهای عضلات بزرگ به خاطر تفریح و سرگرمی ، تربیت بدنی نیست زیرا ان نوع از فعالیتها صرفا جنبه ی تفریحی و سرگرم کنندگی دارند[9]
و در این فصل پیشینه تحقیق در دو بخش ارائه می گردد:
بخش 1 تحقیقاتی که در ارتباط با موضوع تحقیق در داخل کشور کار شده است
و بخش 2 پژوهشهای که در خارج کشور کار شده است .

« تحقیقات صورت گرفته در داخل کشور »
1) مجید کاشف و حسین مجتهدی ( 1368) موضوع بررسی وضعیت جاری مدارس را از واحد پژوهش و تحقیق اداره کل تربیت بدنی و وزارت اموزش و پرورش را عنوان تحقیق خود انتخاب کرد . این تحقیق اهداف زیر را در دستور کار خود داشت الف . بررسی امکانات و فضاهای ورزشی ب : بررسی سطح تحصیلات معلمین ج : بررسی وضعیت شخص معلمین .
اهم نتایج حاصل از این تحقیق عبارتست از :

1) کمبود وسایل و لوازم ورزشی در حد بسیار بالایی بود
2) کمبود اطلاعات علمی معلمین مهمترین مشکل مهمترین مشکل بود 3) میانگین سن معلمین 25 سال و میانگین سابقه تدریس حدود 4 سال بود [2]قوام الدین حلیلی در سال 1369 عنوان بررسی عوامل مانع پیشرفت درسی تربیت بدنی در مقظع راهنمایی شهر باختران را در دستور کار خود داشت . اهم نتایج حاصل از این تحقیق عبارت بودند از :
1، کمبود امکانات و وسایل ورزشی بهترین فاکتور بود 2، پایین بودن سطح تحصیلا

ت معلمین ورزشی دومین فاکتور بود 3، کافی نبودن بودجه و سرانه ورزشی سومین فاکتور به شعار می رفت.[4]
3) مهرعلی همتی نژاد در سال 1369 تحقیق خود را با عنوان تجزیه و تحلیل برنامه های تربیت بدنی دروس گیلان انجام داد .
این تحقیق 3 هدف عمده ای که

داشت عبارت بودند از :
1 بررسی
2 بررسی برنامه ریزیها
3 بررسی محتوای برنامه های تربیت بدنی مدارس .

 

و اهم نتایج تحقیق عبارت بود از:
1) اکثر معلمین دارای مدرک فوق دیپلم بودند
2) هر هفته 2 ساعت کلاس تربیت بدنی برای دانش آموزان در نظر گرفته شده بود

3) معلمان در ارتباط با موضاعات درسی و تخصصی دارای اطلاعات کافی نبودند. [12]
4) عباسعلی گائینی در سال 1372 بررسی مشکلات موجود درس تربیت بدنی ندارس سراسر کشور را موضوع تحقیق خود انتخاب کرد.
اهم نتایج حاصل از این تحقیق عبارت بودند از:
1) سطح تحصیلات معلمین در سطح پایینی بود

2) امکانات و فضاهای ورزشی مهمترین مشکل اجرای درس تربیت بدنی بود
3) اولیاء دانش اموزان حساسیت لازم را نسبت به تربیت بدنی نداشتند
4) نگرش و فرهنگ عمومی درباره درس تربیت بدنی در سطح پایینی بود .
5) هماهنگی و همکاری لازم بین مدیران و معلمان در سطح پایینی بود [13]
6)گان هادی پور در سال 1374 با انتخاب عنوان بررسی تنگناهای موجود درس تربیت بدنی استان چهارمحال بختیاری برای اخذ درجه کارشناس ارشد به نتایج زیر دست یافت .
سطح کمی و کیفی امکانات در سطح پایینی بود 2) معلمین تخصص کافی در رشته ی خود نداشتند 3) معلمین ورزش دروس دیگر را نیز تدریس می کردند 4) وقت کمی برای ساعت تربیت بدنی در نظر گرفته شده بود . ( 2 ساعت ) [5]
پیشینه تحقیق
تحقیقات انجام گرفته در زمینه موضوع تحقیق در خارج از کشور :
پس از بررسی و مرور تحقیقات انجام شده در داخل کشور که با موضوع این تحقیق مشابهت و نزدیکی داشت در این تحت به چند نمونه از تحقیقاتی اشاره می شود که در خارج از کشور انجام گرفته و از جهاتی با موضوع این تحقیق مشابهت دارند .
*جوند (1986) تحقیقی با عنوان امتحان و ارزشیابی برنامه های تربیت بدنی مدارس پسرانه منتخب ایالت کالیفرنیا انجام داد این تحقیق با هدف بررسی میزان تاثیرات موارد، حمایت و هم کاری مدیریت، موقعیت ها و برنامه های مختلف ورزشی پرداختن به مربیگری، نقش امکانات: لوازم و تجهیزات، عضویت معلم در سازمان های تخصصی و نقش تعهد معلم تربیت بدنی در برنامه های تربیت بدنی مدارس مورد نظر انجام گرفت و اهم نتایج بدست آمده از ان به قرار زیر است:
– حمایت مدیریت مهم ترین فاکتور برنامه های می باشد
– تعهد دبیر تربیت بدنی دومین عامل موثر در برنامه ها می باشد
– امکانات و تجهیزات سومین

– تسهیلات عامل موثری بر برنامه ها نبوده و داراری کمترین تاثیر می باشد
– برنامه های مختلف ورزشی تعیین کننده موفقیت برنامه ها نمی باشد. [8]

* کراس ( 1973) عنوان مطالعه موقعیت برنامه های تربیت بدنی مدارس ایالت و پسکانین را برای تحقیق خود در نظر گرفت این تحقیق اهداف زیر را در دستور کار خود داشته است. الف – بررسی وضعیت شخصی معلمین ب) بررسی وضعیت سازماندهی و سیستم آموزشی ج ، بررسی وضعیت امکانات و تجهیزات مورد نیاز .

خلاصه مهمترین نتایج حاصل از این تحقیق به قرار زیر است :
– میانگین سن معلمین 25 سال ، میانگین سابقه تدریس 11 سال و میانگین داشتن پست اجرائی 7 سال و میانگین حقوق سالیانه آنها 7624 دلار بوده است
– عضویت معلمین در گروهها و شوراهای ورزشی بسیار پایین است.
– رشته ی تحصیلی 78 % معلمین تربیت بدنی بوده است .

– بیشتر درسی که معلمین گزرانده بودند عبارتند از سازمان دهی . مدیریت آموزشی.
روش تدریس
– تست سلامتی که باید برای هر دانش آموز صورت گیرد در 19 % مدارس انجام می شده است.
– به علت عدم امکانات ارائه ورزشهای داخل سالن و ورزشهای فضای باز در فصل زمستان محدود بوده است
– در ارزشیابی درس تربیت بدنی ، نحوه اجرای مهارتهای مختلف ورزشی ، آمادگی جسمی و تست هوش بالاترین نمره را به خود اختصاص داده است. [10]

• کاگر ( 1972) تحقیقی با عنوان درس برنامه های تربیت بدنی مدارس متوسطه پسرانه انجام داد این تحقیق که اهداف زیر را مدنظر داشت الف : بررسی آمادگی تخصصی و زمینه های قلبی معلمان ب: بررسی سطوح علمی معلمین ج: بررسی محتوای برنامه های تربیت بدنی د: بررسی روشهای اموزش .

اهم نتایج حاصل از این تحقیق به قرار زیر است :
– بسیاری از معلمان برای تدریس تربیت بدنی امادگی خوبی داشتند همه انها دارای مدرک تحصیلی لیسانس بوده و 37% آنها دارای مدرک فوق لیسانس بوده و یا دانشجوی دوره فوق لیسانس بودند.
– کمتر از 20 % معلمان عضو سازمانهای تخصصی تربیت بدنی بودند.
– 7% معلمان برای تعییین نمره تربیت بدنی دانش آموزان از امتحان کتبی استفاده می کردند [11]
لاگاری (1974) تحقیق خود را با عنوان « بررسی وضعیت درس تربیت بدنی در مدارس انجام داد. اهداف این تحقیق به قرار زیر بودند.
– الف . بررسی نحوه تهیه اطلاعات آموزشی اساتید و مدرسین مدارس
ب. بررسی سطوح آموزشی معلمین .
ج. بررسی برنامه ریزیها و مواد آموزشی
اهم نتایج حاصل از این تحقیق :
– همه معلمین دارای مدرک تحصیلی لیسانس بردند.
– 27% درصد از معلمین دارای تجربه آموزشی کمتر از2 سال در تربیت بدنی بودند.
– بعضی از معلمین به علت کمبود معلم ورزش در مدارس دیگر نیز تدریس می نمودند.
– بیشتر معلمین رشته های مختلف ورزشی را تدریس می نمودند .
– بیشتر مدارس مورد تحقیق دارای فضاهای آموزشی برای ژیمیناستیک ، بولینگ بودند ولی استخر شنا نداشتند [14]
• سوارزد (1970 ) تحقیق خود را با عنوان « ارزشیابی برنامه های تربیت بدنی مدارس پسرانه و دخترانه «پورتوریکو » در پورتلند انجام داد. الف. بررسی امکانات و تجهیزات موجود ب. بررسی آما دگی تخصصی معلمان ورزشی ج . بررسی برنامه های آموزشی د. بررسی میزان گرایش دانش اموزان به تربیت بدنی اهداف این تحقیق را شامل می شدند . موارد زیر از جمله مهمترین نتایج تحقیق می باشد.
– حمایت مدیریت مدرسه . نحوه کنترل و راهنمایی های ایمنی مدرسه در حد عالی بوده است .
– تنوع ورزشها به علت محدودیت وسایل امکان پذیر نبوده است.
– هیچ کدام از مدارس قادر به ارائه مطلوب حداقل نیازهای تربیت بدنی نبودند .
– به علت عدم وجود امکانات یک برنامه مدون آموزشی وجود نداشت .
– علی رغم عدم وجود امکانات ، میزان گرایش دانش آموزان به تربیت بدنی عالی بوده است.
– معلمان در ارتباط با موضوعات درسی و تخصصی دارای اطلاعات کافی بوده اند .[17]
• بای (1918) در تحقیق خود با عنوان تعیین وضعیت برنامه های تربیت بدنی مدارس متوسطه پسرانه مسیحی که با اهداف الف) بررسی وضعیت تحصیلی معلمان تربیت بدنی ب) بررسی اهمیت درس تربیت بدنی در مدارس مورد نظر ج) بررسی کیفیت ارائه درس تربیت بدنی در مدارس مورد نظر د) بررسی امکانات موجود تربیت بدنی انجام گردید و به نتایج زیر دست یافت.
-معلمان تربیت بدنی 46% مدارس مورد نظر فاقد مدرک تحصیلی تربیت بدنی بوده اند.
-میانگین سابقه تدریس تربیت بدنی معلمین 5 سال بوده است.
-میانگین تعداد دانش اموزان در هر کلاس 20 نفر بوده است.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بحرانی به نام شلحجابی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بحرانی به نام شل‌حجابی در pdf :

به نام شل‌حجابی

بیش از ربع قرن از پیروزی انقلاب و استقرار نظام اسلامی ‌می‌گذرد؛ انقلابی که به تعبیر بزرگان، بیش از آنکه سیاسی باشد، فرهنگی بود. در این مدت، تمامی‌ رسانه‌های ارتباط جمعی مروج اسلام و مبلغ ارزش‌های اسلامی ‌بوده و هستند. افزون بر آن نیز چندین نهاد، سازمان و ارگان رسمی‌ و غیررسمی، ‌متولی آموزش، تربیت و ترویج سنن و آداب مذهبی بوده و هستند.
سازمان عریض و طویل تبلیغات اسلامی، ‌با بودجه‌ای هنگفت و تشکیلاتی بسیار گسترده و

سراسری، دست‌اندرکار نگاهبانی و پرورش فرهنگ اسلامی ‌در سراسر کشور و حتی خارج از کشور است. بخش وسیع و سازمانی تبلیغات حوزه علمیه قم با تشکیلات، امکانات، بودجه،

پرسنل، ابزار و رسانه‌های سمعی و بصری، مسؤولیت حفظ و حراست ارزش‌های دینی و گسترش آموزه‌های فرهنگ مذهبی را بر عهده دارد. هیأت‌های بی‌شمار دینی در تکیه‌ها و حسینیه‌ها و مساجد، پاسدار سنن و آداب شرعی و برگزارکننده مراسم مذهبی در مناسبت‌های تاریخی
هزاران واعظ، روحانی و عالم دینی در طول سال و ماه و در شهر و روستا بر روی منابر به ارشاد خلایق مشغولند و نظام آموزشی کشور، در تمامی‌ مقاطع تحصیلی توسط کارشناسان و متولیان مذهب، سامان یافته و همه کتاب‌های درسی به وسیله خبرگان تعلیم و تربیت اسلامی‌ تدوین شده و می‌شود و قوانین و مقررات اجتماعی حافظ ارزش‌های دینی، نه تنها حوزه‌های عمومی ‌که حتی حریم خصوصی افراد حتی اقلیت‌های غیراسلامی‌ را نیز شامل شده است.
پنج کانال رسمی ‌تلویزیونی و ده‌ها کانال رسمی‌ سراسری و منطقه‌ای رادیویی به م

وازات شماری فراوان همایش‌های موسمی‌ و سنواتی و سمینار‌های پر خرج و اردوهای پرورشی و; مروج مسائل عقیدتی و ناهی منکرات دینی و پاسدار حرمت‌های فردی و اجتماعی بوده و هستند.

با وجود همه اینها، اسلام را در خطر یافته و تلویحا اعلام می‌داریم، همه کارهای صورت گرفته مذکور در بالا و تمامی ‌انرژی‌های بیکران صرف شده و نیروی بی‌شمار انسانی و بودجه‌های کلان به کار گرفته شده، بی‌حاصل بوده است. از وضع فرهنگی جوانان می‌نالیم و از «بدحجابی»، «شل‌حجابی» و «کم‌حجابی» شکوه سر می‌دهیم و هر از چند گاهی با بسیجی مقطعی و اعتراضات خیابانی و بگیر و ببند‌ عاری از ملاحظاتی روان‌شناختی و احیانا مجازات‌های جسمی‌، روحی و مالی، در پی اصلاح دختران و پسران و حتی بزرگسالانی هستیم که به زعم ما پایبند ارزش‌های دینی و فرهنگ ملی اسلامی‌ نیستند.

پس از مدتی با انذارها، اشارات و تذکرات فرهیختگان و برخی بزرگان دین و سیاست متوجه می‌شویم که «این ره که می‌رویم، به ; است».
چند صباحی می‌گذرد و دوباره پیش‌خطبه‌ای در نماز جمعه، نطق پیش از دستوری در مجلس و سرمقاله‌ای در روزنامه‌ای، از وضع بد و غیرقابل‌تحمل اخلاق جوانان می‌نالد و در پی آن با اعلام راهپیمایی و مراسم ارشاد خیابانی، مواجه می‌شویم و دنیا را متوجه عواقب شبیخون فرهنگی «غرب» کرده و راه‌های نجات نسل جوان را از منجلابی که در آن غوطه‌ور است، به عالمیان نشان داده و آن را چاشنی وعده جامعه‌ای پاک و نمونه و الگویی ارزشمدار برای

جهانیان می‌سازیم.
مدتی می‌گذرد و دوباره «روز از نو و روزی از نو»؛ «بدحجابی» بدتر، «شل‌حجابی» شل‌تر، رنگ‌ها و مدل‌های لباس‌های زننده، زننده‌تر و مفاسد اجتماعی گسترده‌تر شده و برخوردها وسیع‌تر می‌شود.
و سر انجام در کنار همه این تدابیر، با برگزاری وسیع و تبلیغات رسانه‌ای دعاهای دسته‌جمعی، تعجیل در ظهور منجی موعود و مهدی منتظر(عج)، کار صلاح، اصلاح و فلاح را به مصلح و عدل‌گستر نهایی وا می‌گذاریم.
راستی اشکال کار در کجاست؟
نگاهی به سال‌های پیش از انقلاب می‌افکنیم.
در دهه‌های منجر به پیروزی انقلاب اسلامی،‌ از هیچ‌کدام از سازمان‌ها، نهاد‌ها، رسانه‌ها، اردو‌ها، سمینارها، منابر، مجلات، کتاب‌ها، روزنامه‌های ارزشی و حوزه‌های ترویج و تبلیغ که در بالا به آنها اشاره شد، خبری نبود. در عوض فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها، سریال‌های تلویزیونی، شب‌نشینی‌ها، جشن‌ها و برنامه‌های پرزرق‌وبرق ضددینی، آشکار و نهان و به وفور به کار فرهنگ‌زدایی و ترویج بی‌بندوباری، برهنگی و گسترش بساط عیش و طرب و سکس وقیحانه و حتی همجنس‌بازی مشغول بودند. مراسم پرسروصدای ازدواج دو همجنس‌باز مرد در تالار یکی از هتل‌های بزرگ تهران، هنوز در خاطره انسان‌ها و در آرشیو مجلات و روزنامه‌های آن دوران وجود دارد. برنامه‌های به اصطلاح هنری و جشن‌های فرهنگی پر

از مفسده‌های گوناگون به موازات تشکیلات گسترده کاخ جوانان و تشویق دختران و پسران به عضویت در آن و شرکت در اردوهای مختلط تابستانی در سواحل دریای شمال و جشنواره‌های موسمی‌، امری رایج بود. ورود بانوان با حجاب اسلامی‌ (حتی بدون چادر) به برخی هتل‌ها نظیر «متل قو» در شمال و به بعضی کلوب‌های حتی دانشگاهی ممنوع بود.
از تشکیلات تبلیغاتی حوزه علمیه قم نه تنها خبری نبود، بلکه وعاظ و روحانیان در منابر و مجالس وعظ، غالبا زبان بریده بودند. کم نبود تعداد علما و روحانیانی که به دلیل احساس وظیفه شرعی، به ارشاد پرداخته و سر از زندان و تبعیدگاه د

رآورده بودند. قلم‌های دردمندان، شکسته و نفس‌های آنان در سینه حبس بود.
دانشگاه، کانون مروجان فرهنگ ضددینی بود و مبارزان سیاسی غیرمذهبی و ضدمذهبی (تا زمانی که دست به اسلحه نبرده بودند) آزادانه جولان می‌دادند. از آمران، ناهیان، متولیان، مروجان، مبلغان، مرشدان دینی و حافظان دین و ایمان دختران و پسران و گشت‌های خیابانی پاسداران عفت خصوصی و عمومی ‌زنان و مردان، چه در حریم خانواده و چه در مجالس عروسی و جشن‌های کوچک و بزرگ، خبری نبود.

در حیطه آموزش و پرورش و نیز مقولات هنری اعم از سینما، تئاتر و موسیقی و; نوعی هدایت آشکار و پنهان به سوی فرهنگ ضددینی و ضد اسلامی ‌مشهود بود. کسانی که در این زمینه‌ها قلم می‌زدند و یا به خلق آثار موسیقایی و هنری مشغول بودند، تا آنجا که علیه دین و فرهنگ ملی، آداب و سنن و ارزش‌های مذهبی در حرکت بودند از همه نوع آزادی برخوردار و از گونه‌ای مصونیت سیاسی و پشتوانه مالی بهره‌مند بودند.

در چنان شرایط و اوضاعی، پیشگامان سیاست و دین بپا می‌خیزند. عده آنان در قیاس با امکانات و ابزار سردمداران فرهنگ جور و تباهی، بسیار اند ک بود. در همان زمان امام می‌گفت، اگر این رادیو و تلویزیون فقط هفته‌ای دو ساعت در اختیار ما باشد، «نه از تاک، نشانی خواهد ماند و نه از تاک‌نشان».
امام به ترکیه و سپس به عراق تبعید می‌شود و سیاسیون دانشگاهی مبارز و مسلمان و روحانیون مجاهد، یکی پس از دیگری روانه زندان می‌گردند.
حرکتی که آغاز می‌شود، مبتنی بر نگرشی غیرسنتی از دین و فرهنگ غالب در حوزه‌ها است. شهید مطهری کار سنتی حوزوی را رها کرده به محیط‌های آکادمیک روی می‌آورد. شهید بهشتی با تأسیس مراکزی آموزشی به میدان مبارزه فرهنگی گام می‌نهد. حسینیه ارشاد تأسیس می‌شود و علی شریعتی به کمک معدود روشنفکران مذهبی، حرکت انفجاری و توفنده فرهنگی و مذهبی خود را نه در غالب شیوه‌های کهن و آداب رایج سنتی، بلکه برخاسته از راه و رسمی ‌علمی‌ و نوین و متناسب با اقتضائات دوران جدید، پی می‌افکند.
اسلام ناب محمدی ـ به قول امام خمینی ـ به رغم سیطره دقیانوس، نقاب از رخساره بر می‌کشد و روشنگری آغاز می‌شود. ابزار کار، علم است و منطق و شیوه عمل، لطف است و مرحمت و روش تبلیغ، آموزش قرآنی «جدال احسن» است. مروت با دوستان و مدارا با دشمنان، مرام عام می‌شود. تهاجمات فرهنگی گروه‌های الحادی، با ابزار منطق، استدلال و شیوه‌های محبت‌آمیز، به ضد خود تبدیل می‌گردد.
محافل عیش و نوش و طرب جوانان به کانون‌های بحث و تبادل نظر با پیروان مکاتب جدید نظیر اومانیسم، مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، پوزیتیویسم و;..تبدیل می‌گردد. جوش و خروشی فزاینده شکل می‌گیرد.

در خارج از کشور ـ به ویژه در کشورهای اروپایی و آمریکا ـ نیز جوانان مسلمان در قالب انجمن‌های اسلامی‌ به ترویج فکر و اندیشه و مرام و منش دینی مشغول می‌شوند. از چیزی که خبری نیست، روش‌های تربیتی ارعاب وتهدید است . میدان، میدان عرضه فکر، منطق و استدلال است. با آنکه در آن فضا و در آن محیط، نهاد‌های حافظ و مسؤ

ول ارزش‌های دینی وجود نداشت و کسی را با کسی کاری نبود، ولی روش‌های محبت‌آمیز، معقول و منطقی جوانان مسلمان سبب می‌شد، بیشتر جوانانی که به قصد تحصیل به اروپا می‌آمدند، به دین و به فرهنگ ایرانی اسلامی‌ و به ارزش‌های ملی و مقدس خود پایبند بمانند و حتی بالاتر از آن، موفق شوند به تعمیق عاطفه و اندیشه دینی خود نیز بپردازند.
آیین و مرامی ‌که انجمن‌های اسلامی‌ از آن پیروی می‌کردند، برخاسته از مکتبی بود که پیشگامان روشنفکری دینی، امام خمینی و یاران طراز اول ایشان نظیر شهید مطهری و شهید بهشتی و نیز امام موسی صدر و ; مبلغ آن بودند. خوشرویی، ملاطفت، نرمخویی، شیوه بحث استدلالی، عدم تفحص در امور داخلی و خصوصی دانشجویان و کمک به حل مشکلات مالی و تحصیلی آنان، راه و رسمی‌ بود که پیوسته مورد تذکر و حمایت بزرگان مذکور بود. همین مرام و آیین، باعث گسترش و تقویت کمی‌ و کیفی روزافزون انجمن‌های اسلامی‌ در مقابل سازمان‌های دانشجویی غیر و یا ضد مذهبی شده بود. دانشگاهیان مسلمان و متعهد و متخصص و روشنفکران قرآن‌شناس و آشنا به مقتضیات عصر، محصول همین انجمن‌ها بوده و هستند.
در لبنان نیز شرایط سیاسی، اجتماعی و دینی دیگری حاکم بود.
به لبنان در دهه‌های چهل و پنجاه نگاه می‌کنیم: فضای حاکم بر ذهن و احساس تحصیلکردگان، متأثر از پیروزی‌های پی در پی جنبش‌های آزادی‌بخش کمونیستی در سراسر نقاط جهان است. فکر و مکتب حاکم و غالب برسر و دل جوانان، تئوری‌های مارکس و اندیشه‌های لنین و پرچم بر افراشته مائوتسه تونگ و مشی پیروزهوشی مینه و دلاوری‌های چه گوارا و پیکارگری‌های فیدل کاسترو و مجاهدت‌های احمد بن بلا و خروش پر فروغ لومومبا در آسیا و آمریکای لاتین و آفریقا، علیه سلطه‌گری‌های امپریالیسم آمریکا می‌باشد. دین، به عنوان افیون توده‌ها و عامل بازدارنده و رخوت جمع و جماعت و وادادگی انسان‌ها در مقابل ستمگران تلقی می‌شود . جامعه دانشگاهی به شدت ضددینی و ضدمذهبی است.
از سوی دیگر بزرگ‌ترین متفکران ضد شیعی و بر جسته‌ترین علمای اهل سنت، با آن داعیه‌های بلندپروازانه خود، جو حاکم بر جماعت مسلمانان را شکل می‌دادند. علمای بزرگ مسیحی و متکلمان برجسته عصر بیداری و نویسندگان پرآوازه و شعرای با نام و نشان فرقه‌های مختلف مسیحیت نیز حضوری پراقتدار داشتند. همه این بزرگان فکر و اندیشه چه در عالم سیاست و چه در وادی دین اعم از مارکسیست، مسیحی و سنی، یک وج

ه مشترک داشتند و آن، ضدیت و مبارزه با فکر و عقیده و مرام تشیع بود.
جامعه شیعه لبنانی به عنوان اقلیتی مفلوک، مهجور، فقیر و مستضعف و فاقد هویت فرهنگی، در فقر و فاقه غوطه می‌خورد و دختران و پسران خود را اسیر روسپیگری و قاچاق مواد مخدر می‌دید. اگر تک و توک جوان تحصیل‌کرده‌ای در میان این قوم دیده می‌شد، ناچار بود انگل فئودال‌های شیعه‌تبار و یا خادم سرمایه‌داران مارونی و یا عنصر و آلت س

ر به زیر زمامداران حاکم گردد.
در چنان فضایی از فقر فرهنگی و درماندگی اقتصادی و فحشای اخلاقی که بر قوم شیعه لبنانی حاکم بود، روحانی 28 ساله‌ای از قم وارد می‌شود. در مدتی کمتر از ده سال از آن اقلیت مفلوک، جماعتی می‌سازد دارای بالاترین هویت انسانی، دینی، فرهنگی و سیاسی .
آن شمار عظیم متفکران، اندیشمندان، قلمزنان و انقلابیون چپ و راست و روحانیان مسیحی و اهل تسنن، نه تنها مانع موفقیت این روحانی شیعی نمی‌شوند، بلکه حتی آنچنان مجذوب خلق‌و‌خو و مرام و منش و شیوه سلوک و منطق دینی او می‌شوند که زبانزد خاص و عام می‌شود . امام موسی صدر، «وجدان لبنان» نام می‌گیرد و قدم و قلم و کلامش در کلیسای مسیحی ـ به قول یک عالم بزرگ مسیحی ـ همان روحانیتی را فرو می‌پاشد که در مساجد اهل تسنن و محافل شیعه.
کارشکنی‌های عمال جور و ستم، ترفند‌های موذیانه آخوند‌های درباری، نفاق‌افکنی‌های فئودال‌های شیعه، سمپاشی‌های وابستگان به سفارت شاهنشاهی، عنادورزی‌های مشتی ورشکسته سیاسی و دربدر، هجمه‌های تبلیغاتی و رسانه‌ای مزدوران بعثی عراق و شبنامه‌ها و روزنامه‌های چپی‌های عقیدتی و جیره‌خواران دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی و جاسوسان ساواک و سیا و موساد ـ که با تمامی‌ توشه و توان و انواع حیله‌ها، دسیسه‌ها و شایعه‌پراکنی‌ها، علیه این روحانی جوان به کار گرفته می‌شد، هیچ کدام کارساز و اثرگذار واقع ن

می‌گردد.
دانشجویان دانشگاه‌های لبنان، فوج فوج به دورش گرد می‌آیند. جوانان و دختران و پسران لبنانی، اعم از شیعه و سنی و مسیحی، تحت آموزش‌های دینی و اخلاقی و سیاسی او قرار می‌گیرند . سازمان سیاسی «حرکت المحرومین» با هدف فقر و استضعاف‌ستیزی و عدالت‌پروری و با مشارکت جوانان پر شور از همه فرقه‌ها و ادیان وبه رهبری امام صدر،

 

اعلام موجودیت می‌کند.
مدارس، مؤسسات، آموزشگاه‌ها، درمانگاه‌ها، انجمن‌های خیریه و نهادهای دینی، فرهنگی، سیاسی، خدماتی و بالاخره انستیتو تکنولوژی جبل عامل، پای می‌گیرند. امام صدر در جستجوی یاوری توانا، مسلمان، متعهد، متخصص، انقلابی و هوشیار به دکتر مصطفی چمران برمی‌خورد. این معلم عارف و دانشمند الکترونیک شاغل در ناسای آم

یکا و استاد دانشگاه برکلی، به لبنان می‌رود. او که به قول خودش «تبلور مظلومیت چهارده قرن تشیع و عدالت علوی» را در سیما و سینه امام صدر می‌بیند، از تمامی ‌عناصر وجودی خویش و از تمامی‌ ابعاد خلاقه و هنری و اجتماعی خود، برای ایجاد و پرورش نسلی نو و انقلابی و متدین، مایه می‌گذارد. او هم به قول خودش «مجذوب راه و رسم و سیره و سلوک، بردباری و عزتمداری معبودش امام صدر» گشته و نجات ملت لبنان و جامعه ایران را از یوغ ستم و استبداد، وجهه همت خود قرار می‌دهد.
به اقتضای شرایط سیاسی و اقوام مسلح، حضور اسراییل در مرزهای جنوبی لبنان و ضرورت فراهم بودن امکانات دفاعی، سازمان شبه‌نظامی «امل» مرکب از جوانان انقلابی و پاکباخته شیعی، شکل می‌گیرد و هدف خود را حفظ وحدت و عظمت لبنان و کرامت انسانی، دفاع از موجودیت «قدس شریف» و مبارزه با اشغالگران و استعم

ارگران صهیونیست، اعلام می‌دارد.
نسل و قوم‌ و جامعه‌ای در لبنان توسط امام موسی صدر، این عالم پارسای دینی و روحانی روشن‌ضمیر و فقیه جهان و زمان‌شناس ساخته می‌شود که حتی تا امروز که بیش از یک ربع قرن از فقدان و اختفای ظالمانه و پررمز‌وراز او و شهادت عارفانه مصطفی چمران در میدان جهاد علیه کفر جهانی می‌گذرد، همچنان پرچمدار جهاد علیه ا

ستعمار صهیونسیتی در فلسطین و لبنان و اثرگذار در میدان سیاست خاورمیانه می‌باشد. از دختران و پسران بی‌هویت دیروز، زنان و مردان مجاهد و متعهدی ساخته شده‌اند که امان و امنیت را از دشمن صهیونسیتی بریده و مبشر و مروج فرهنگ انسان‌ساز دینی در جامعه لبنان شده‌اند. از بدحجابی و کم‌حجابی و شل حجابی و خودباختگی و افسون‌زدگی در مقابل رسانه‌های تصویری غرب، در میان آنان خبری نیست. از سازمان‌های متولی و نگاهبان عفت عمومی جوانان، نه در زمان حیات امام موسی صدر و مجاهدت‌های دکتر چمران خبری بود و نه امروز نیازی به ارعاب و تهدید و اعلام راهپیمایی علیه بی‌حجابی احساس می‌شود. نه پای گذاشتن در کازینو‌ها، قمارخانه‌ها، عشرتکده‌ها و مشروب‌فروشی‌ها با مجازات‌های جسمی‌، روحی و مالی و تحدید آزادی‌ها مواجه بود و نه امروز حضور جوان مسلمانی را در چنین مکان‌هایی ناظر هستیم.
سری هم به اروپای امروز می‌زنیم، به رغم محدودیت‌های شغلی، آموزشی و اجتماعی که دختران و زنان جوان مسلمان در اروپا با آن مواجه هستند، هر روزه بیش از پیش شاهد حضور آنان با حجاب اسلامی در مجامع و محافل مختلف هستیم. آیا وجود سازمان‌های مختلف مراقب حجاب، اخلاق، نماز و روزه و شعائر دینی، عامل این پایبندی به دستورات دینی است؟ یا شیوه‌های تربیتی ویژه؟ آیا ترس از شلاق و محرومیت از آزادی و مجازات های جسمی و; باعث روی آوردن این جوانان به ارزش‌های دینی و اسلامی در آن محیط‌ها شده است؟ آیا راهپیمایی‌های موسمی و تظاهرات ارعاب‌آمیز خیابانی، این جوانان را به آئین های مذ

هبی سوق داده است؟
در ترکیه، با وجود حکومتی به ظاهر لاییک و در باطن ضدمذهبی، با تعهد ا ت روز افزون جوانان به شریعت اسلامی و حجاب متین دختران و زنان مواجه می‌شویم. کیست نداند که آمریکا و اسراییل، با بهره‌گیری از تمامی ترفندها به دین‌زدایی و فرهنگ‌ستیزی در این کشور مسلمان‌نشین مشغول هستند.

در هیچ یک از کشورهای اسلامی نظیر سوریه و الجزایر، با اعمال فشار از ناحیه حکومت برای حفظ شعایر دینی و سنن مذهبی روبرو نمی‌شویم. با وجود آن، کیفیت حجاب و نوع پوشش اختیاری زنان مسلمان، عمق باور دینی آنان را جلوه‌گر می‌سازد. در هیچ کدام از این کشورها، ماهواره‌های تصویری، اثرات تربیت دینی جوانان را خنثی نساخته است. در هیچ کدام از این سرزمین‌های اسلامی، ناهیان منکر به چوب و چماق توسل نمی‌جویند.
چرا در جامعه‌ای که همه‌گونه امکانات و ابزار و شرایط طرب و عیش و عشرت و بی‌بندوباری فراهم است و گویی افیون، دین توده‌هاست،جوانان مسلمان این‌گونه‌اند، ولی در جامعه‌ای مانند ایران که هیچ کدام از این عوامل مهیا نیست ـ دست‌کم رایج نمی‌باشد و بدون هزینه‌ای گزاف فراهم نمی‌گردد ـ و از آ ن طرف تمامی امکانات رسانه‌ای، انتشاراتی، تبلیغی، آموزشی و تربیتی و; در کنار ابزار های بر حذر دارنده و مجازات‌های مختلف و تهدیدهای متفاوت و سرزنش‌های روحی و جسمی و محرومیت‌های تحصیلی، مالی، شغلی و; هر از چندی باید به ارعاب و راهپیمایی و نطق و خطابه و موعظه‌های تهدیدآور و بگیروببند و نیز توقیف و مصادره آنتن‌های ماهواره‌ای و گیرنده‌های امواج تصویری متوسل شویم؟
آیا از این راه و رسم‌های تربیتی، تا به حال سودی برده‌ایم؟
اگر این روش‌ها کارساز بوده‌اند، چه نیازی به تکرار آنها وجود دارد؟
ممکن است عده‌ای گمان کنند مقصود ما حذف قوانین مربوط به حجاب در جامعه کنونی‌مان است، اما این دوستان را به قسمت بعدی این یادداشت ارجاع می‌دهیم که طی آن راه‌حلی که نگارنده از سیره بزرگان در باب چنین مسائلی آموخته، عرضه می‌‌دارد.

در بخش اول یادداشتی تحت این عنوان، به طرح مسأله پرداختم و سعی کردم تا اندازه‌ای به شرح وضع موجود و مقایسه آن با شرایط پیش از انقلاب و شرایط لبنان و کشورهای دیگر بپردازم که همین طرح مسأله، واکنش‌های متعدد و گوناگونی از سوی خوانندگان سایت به همراه داشت و بعضا پرسش‌ها و ابهاماتی را به وجود آورد که به اعتقاد من، بخش دوم که به راه و روش و پاسخ می‌پرداخت، می‌توانست آنها را حل کند.

با این حال، به رغم اصرار من، دوستان «بازتاب»، حاضر به انتشار سریع بخش دوم یادداشت نشدند و البته توجیه آنان هم این بود که این پرسش‌ها و ابهامات و اظهارنظرها که از سوی خوانندگان مطرح می‌شود، خود به باز شدن موضوع کمک می‌کند و می‌تواند مفید باشد.
اینک بخش دوم و پایانی یادداشت در برابر شماست که طی آن تلاش شده تا به چاره‌جویی مسأله پرداخته شود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شود؟ در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شود؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شود؟ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شود؟ در pdf :

چرا خون در رگ ها لخته نمی شود ولی در بیرون رگها لخته می شود؟

همان طور که می دانیم انعقاد خون یک رخداد طبیعی می باشد که باعث قطع خونریزی پس از جراحت می شود. برای مثال زمانی که ما به زمین می خوریم و زانوی ما خراشیده می شود، مشاهده می شود که پس از مدتی لایه ای تیره رنگ بر روی زخم ما درست می شود. این لایه همان خون خارج شده از زانوی ما به هنگام آسیب رسیدن است که حالا لخته شده است. این عمل یعنی لخته شدن خون توسط پلاکتها Platelets انجام می شود .

در بیماری کرونری قلب هم یک سری لخته خونی درست می شود، البته نه به خاطر جراحت خارجی بلکه به خاطر رسوب چربی در دیواره داخلی عروق. دیواره عروق به طور طبیعی صاف هستند و هیچ نقطه ای وجود ندارد که در آنجا امکان ایجاد لخته خون باشد. در اثر تصلب شرایین، دیواره رگها این ویژگی خود را از دست می دهند. و جایی که چربی رسوب کرده است، باعث تخریب سطح داخلی رگ می شود.

کلسترول یا چربی با تراکم کم Low Density Lipoprotein or LDL
کلسترول از جمله آن موادی است که برای بدن لازم است، اما به مقدار بسیار ناچیز؛ به عبارتی کلسترول اضافی باعث بروز بیماریهای قلبی و عوارض زیادی می شود. این ماده در زرده تخم مرغ، روغن جامد، گوشت قرمز، میگو و ;. موجود می باشد. مصرف بیش از حد مواد غذایی فوق باعث بالا رفتن میزان کلسترول خون می شود که این عامل باعث می شود تا کلسترول در رگهای خونرسان قلب رسوب کرده و مانع عبور خون به راحتی به قلب می شوند؛ به عبارتی باعث تنگ شدن شریانهای بدن یا تصلب شریانها Atherosclerosis می شوند. این عامل که مدت طولانی طول می کشد – در حدود 20 سال – یکی از بیماریهای شریانهای کرونری Coronary Artery Disease می باشد.

پس از تشکیل رسوب لایه درونی شریان که از جنس سلولهای مخاطی می باشد دیواره شریان کلاهکی رشته ای درست می کند و آنرا دور تا دور رسوبات درست می کند که تمامی این عوامل آسیب زیادی به شریان وارد می کند. پس از چندی با فشار زیادی که رسوبات به کلاهک وارد می کنند، آن را پاره کرده و باعث زخم شدن و آسیب شدید به دیواره سرخرگ می شوند. این عامل سبب می شود تا پلاکتهای موجود در خون ( که به لخته شن خون کمک می کنند ) به آن محل بیایند.

پلاکتها سعی می کنند تا جراحت را برطرف کنند و در مواقعی که زخم زیاد جدی نیست برطرف شده و مشکلی پیش نمی آید، اما اگر آسیب دیدگی وخیم باشد، پلاکتها هیچ کاری نمی توانند بکنند و خون را لخته می کنند. با لخته شدن خون راه شریان بسته شده و خون دیگر نمی تواند عبور کند و شریان کرونری به طور کامل بسته می شود و چون شریانهای کرونری خون را به عضلات قلب می رساند و عضلات قلب بدون خون نمی توانند فعالیت کنند از کار می افتند و حمله قلبی یاMyocardial Infraction رخ می دهد.

 

خون ما مخلوط پیچیده‌ای از قطعات جامد شناور درون مایع است. قطعات جامد آن همان گلبول‌های قرمز، سفید و پلاکت‌ها هستند. بخش مایع خون هم پلاسما نام دارد که بی‌رنگ است و عمده آن از آب تشکیل شده که البته پروتئین‌های مهمی چون پروتئین‌های مسئول انعقاد، غذا و املاح معدنی و البته گازهای دفعی به وسیله آن حمل می‌شوند انعقاد خون عملی

است که برای جلوگیری از اتلاف خون در هنگام ایجاد زخم صورت می‌گیرد. خون در محل بریدگی منعقد می‌شود و سدی را پدید می‌آورد که مانع خروج خون می‌شود. حتی زمانی که خون در داخل بدن نیز از درون رگها خارج شود، منعقد می‌شود. عمل انعقاد شامل تشکیل لخته است که از مایع خون که در این حالت به آن سرم گفته می‌شود جدا می‌شود. لخته خون

شامل یک شبکه تور مانند است که سلولهای خون بخصوص گلبولهای قرمز و پلاکتها به این شبکه‌ها می‌چسبند. در بدن این رشته‌ها از پروتئین مخصوصی به نام فیبرین تشکیل شده‌اند. فیبرین که پروتئینی نامحلول است از پروتئین دیگری به نام فیبرینوژن درست می‌شود که در پلاسما محلول است. در پلاسما پروتئین دیگری به نام پروترومبین وجود دارد که به کمک

ویتامین K در کبد ساخته می‌شود. پروترومبین در اثر ماده فعال کننده‌ای که در هنگام انعقاد خون بوجود می‌آید به ترومبین تبدیل می‌شود و وجود یون کلسیم نیز برای این تبدیل لازم است. ماده فعال کننده پروترومبین از سلولهای مجروح بدن و بویژه پلاکتهای صدمه دیده آزاد می‌شود. ترومبین حاصل با یک عمل آنزیمی فیبرینوژن را به فیبرین تبدیل می‌کند. بیشتر عوامل

انعقادی در کبد ساخته می‌شوند. برای مثال، پروتئینی در پلاسمای خون وجود دارد که مدام به وسیله سلول‌های کبدی ساخته می‌شود. این پروتئین موجب می‌شود مولکول‌هایی موسوم به “فیبرینوژن” که در پلاسما هستند، تکثیر پیدا کنند و به هم متصل شوند و رشته‌ای را به نام “فیبرین” بسازند. این رشته‌های فیبرین گلبول‌های قرمز، گلبول‌های سفید و پلاکت‌ها را در محل خون‌ریزی به دام می‌اندازند و در عرض چند دقیقه، توده‌ای نرم و ژله مانند به نام “لخته ی خون” به وجود می‌آید که

محل پارگی رگ را پرُ می کند. وقتی پوست‌مان آسیب می‌بیند و رگ خونی پاره می‌شود، باکتری‌ها در محل پارگی رگ، تجمع کرده و سعی می‌کنند از محل نشت خون وارد بدن شوند. برای همین گلبول ‌های سفید خون از جدار رگ خارج شده و به باکتری‌های مهاجم حمله می‌کنند. شاید این سئوال در ذهن‌تان شکل بگیرد که «اگر آن پروتئین مسئول انعقاد خون، همواره در پلاسمای خون است، پس چرا خون همواره در گردش طبیعی است و منعقد نمی‌شود؟» درست است. اما هم

پلاکت‌ها و هم پروتئین پلاسما به صورت غیر فعال در خون ما قرار دارند و عامل محرکی لازم است تا آنها را فعال کند. آن عامل محرک، آسیب به دیواره عروق(پارگی رگ) است، که یک پیغام از سوی بافت آسیب دیده به عوامل انعقادی می‌رساند تا روند انعقاد را شروع کنند. گاهی نیز آسیبی داخلی مانند آسیب به خود پلاکت‌ها و تخریب آنها موجب می‌شود ماده‌ای را از خود آزاد کنند که به فاکتورهای انعقاد خون، پیام شروع بدهد. اگر یکی از فاکتورهای انعقادی آن روز غایب باشد یا کارش را درست

انجام ندهد، انعقاد خون به مشکل بر می‌خورد و خون زیادی از دست می‌دهیم. بیماران هموفیلی یکی از فاکتورهای انعقاد خون را ندارند و برای همین دچار مشکل می‌شوند. از این گذشته چون عوامل انعقاد خون در کبد ساخته می‌شوند، اگر کبد، بیمار باشد مانند هپاتیت یا سیروز کبدی، روند انعقاد خون مختل می‌شود. حتی کاهش ذخیره ویتامینی در کبد مانند کمبود ویتامین K ، می‌تواند به کاهش تولید عوامل انعقادی در کبد بیانجامد.
انعقاد طبیعى خون، با تعادل فیزیولوژیک بین فاکتور هاى پیش انعقادى و فاکتور هاى ضدانعقادى ایجاد مى شود. روند انعقاد خون، پیچیده و جالب است و مولکول ها و ساختار هاى فراوانى در ارتباط با آن هستند همان طور که انعقاد صحیح و به موقع خون، باعث بقاى زندگى و ممانعت از اتلاف بیش از حد خون مى شود، جلوگیرى از انعقاد بى مورد خون هم داراى اهمیت فوق العاده زیادى است. به علاوه هنگامى که به هر علتى یک لخته خون در بدن تشکیل مى شود. بلافاصله باید واکنش هایى در جهت حل کردن لخته و ترمیم ضایعه احتمالى فعال شوند. در یک فرد سالم، همه این فرآیند ها و واکنش ها در حال تعادل هستند. خون بى دلیل لخته نمى شود، در صورت نیاز به فرآیند انعقاد خون، واکنش هاى مربوطه به سرعت انجام شده و خون به موقع لخته مى شود و سپس ظرف مدت زمانى منطقى و مطلوب، لخته تشکیل شده تحلیل مى رود و همه چیز به جاى اولش برمى گردد.

 

انحراف از مسیر هاى طبیعى در همه این موارد، به بروز بیمارى ها و عوارضى مى انجامد که در کل در مقوله بیمارى هاى انعقاد خون یا هموستاز مورد بحث قرار مى گیرند. اولین اتفاقى که متعاقب آسیب رگ هاى بدن رخ مى دهد، انقباض این رگ ها ست. انقباض عروق آسیب دیده و کم شدن قطر آنها باعث مى شود میزان خونریزى بلافاصله متعاقب آسیب کاهش چشمگیرى پیدا کند. پلاکت ها سلول هاى بسیار کوچک و بدون هسته اى هستند که به تعداد نسبتاً زیاد (150 هزار تا 450 هزار عدد در هر میلى متر مکعب) در خون وجود دارند و همراه با خون در همه رگ هاى بدن گردش مى کنند. وجود پلاکت هاى سالم و فعال، براى انعقاد خون به خصوص در آسیب سرخرگ هاى بدن که با خونریزى زیادى همراه است، ضرورى است.

پلاکت ها در محل آسیب، مستقیماً به دیوار ه رگ ها مى چسبند. تجمع پلاکت ها به تشکیل توده کوچکى مى انجامد که در صورت جزیى بودن آسیب، مى تواند جلوى خونریزى را بگیرد، اتفاق مهم ترى که متعاقب اتصال پلاکت ها رخ مى دهد، فعال شدن آنها و آزاد شدن موادى است که باعث پیشرفت مراحل بعدى انعقاد خون مى شوند. تجمع پلاکت ها، باعث شکل گیرى ساختارى موسوم به میخ پلاکتى بر روى منطقه آسیب دیده مى شود. این ساختار امکان قطع خونریزى هاى کوچک را

در مدت زمانى اندک و بدون درگیر شدن واکنش هاى پیچیده انعقادى، فراهم مى آورد. پس از اتصال پلاکت ها به دیواره رگ، آزاد شدن یک سرى مواد از آنها به همراه عملکرد فاکتور هایى که از بافت هاى آسیب دیده آزاد مى شوند، واکنش هاى زنجیره اى رخ مى دهند که نتیجه آنها تبدیل مولکول محلول در آب فیبرینوژن به یک پروتئین رشته اى غیرمحلول در آب به نام فیبرین است. رشته هاى فیبرین به صورت متقاطع قرار گرفته و یک شبکه تورى مانند را پدید مى آورند سلول هاى خون به خصوص گلبول هاى قرمز در این شبکه تورى گیر مى کنند و آنچه در آخر کار به دست مى آید، همان لخته خون است که محل آسیب دیده رگ را مى پوشاند.

 

براى تبدیل شدن فیبرینوژن به فیبرین، چندین واکنش یکى پس از دیگرى رخ مى دهند. حداقل سیزده فاکتور براى تحقق انعقاد خون به طور طبیعى مورد نیاز هستند. کمبود یا ناکارا بودن هر یک از آنها مى تواند به اختلال در لخته شدن طبیعى خون بینجامد. به عنوان مثال هموفیلى A و B که دو بیمارى ارثى خونریزى دهنده هستند، به ترتیب به علت کمبود فاکتور هاى هشت و نه رخ مى دهند. هر چند مسیر واکنش هاى انعقاد خون پیچیده به نظر مى رسد، ولى همین تعدد فاکتور هاى دخیل در این فرآیند، امکان تنظیم و کنترل آن را در سطوح مختلف فراهم مى کند.

 

ایجاد لخته ، حاصل برهم کنشهای متوالی ، منظم و پیچیده بین گروهی از پروتئینهای پلاسما ، پلاکتهای خون و مواد آزاد شده از بافتها می‌باشد. که نقش آنها در بند آمدن خونروی و حفظ خونروی و حفظ حالت هموستاز بدن می‌باشد.

اطلاعات اولیه
در سالهای اخیر تحقیقات زیادی بر روی تمام جوانب سیستم انعقاد خون انجام گرفته و با دستیابی فزاینده به فاکتورهای خالص انعقادی ، امکان مطالعه مستقیم برهم کنشها و شرایط انجام آنها ، برای هر فاکتور خاصی فراهم شده است. از آن طریق ، برهم کنشهای جدیدی مشخص شده است که از آن جمله می‌توان واکنشهای متقاطع که مسیرهای داخلی و خارجی انعقاد را بهم مربوط می‌کنند و حلقه‌های مهم فیدبک منفی و مثبت که در مراحل مختلف روند آبشاری انعقاد موثراند اشاره نمود. همچنین در چند سال گذشته ، برای بسیاری از فاکتورهای انعقادی ، DNA مکمل ار راههای DNA نوترکیب مربوطه تهیه شده و ساختمان اولیه اسیدهای آمینه آنها تعیین شده است.

مکانیسم انعقاد
سیستم انعقاد خون با فعال شدن فاکتور XII یا VII و یا هر دو شروع می‌شود. اما هنوز معلوم نیست که فعال کننده خود اینها چیست. اینها هم موجب فعال شدن پروتئینی به نام ترومبین می‌گردند. تشکیل ترومبین یک حادثه بحرانی در روند انعقاد خون تلقی می‌شود. ترومبین مستقیما قطعات پپتیدی را از زنجیره‌های و مولکول فیبرینوژن می‌شکند و ایجاد منومرهای فیبرینی می‌کند که متعاقبا به صورت یک لخته فیبرینی پلی‌مریک بسیار منظم درمی‌آیند.

به علاوه ترومبین به عنوان یک محرک فیزیولوژیک بسیار قوی برای فعال شدن پلاکتها عمل می‌کند. پلاکتها در حضور یون کلسیم ، پروترومبین را به ترومبین تبدیل می‌کنند و همین باعث افزایش مقدار ترومبین و در نتیجه شدت واکنشها می‌گردد. نقطه پایان این واکنشها ، ایجاد پلیمر فیبرین است که هنوز قوام کمی دارد اما برهمکنشهای الکتروستاتیک ما بین مولکولهای منومر فیبرین مجاور ، باعث استحکام آن می‌شود.

 

پایدار شدن نهایی لخته خون با فعال شدن فاکتور XIII یا همان فاکتور پایدار کننده فیبرین صورت می‌گیرد که شامل ایجاد پیوند کووالانسی ما بین اسید آمینه‌های لیزین با گلوتامین بین زنجیرهای و مجاور هم در مولکولهای فیبرین می‌باشد. نیز فاکتور XIII می‌تواند یک مهار کننده فیزیولوژیک فیبرینولیز را به لخته فیبرین با پیوند کووالانسی متصل می‌کند و در نتیجه لخته مربوطه در مقابل اثر لیزکنندگی پلاسمین حساسیت کمتری خواهد داشت. چنانچه در طی تشکیل لخته ، پلاکت باشد، لخته ایجاد شده کاملا جمع یا منقبض می‌شود و علت آن انقباض یک پروتئین پلاکتی است.

 

مهار کننده‌های طبیعی انعقاد
1 آنتی ترومبین III: با ترومبین به صورت یک به یک جمع شده و آن را از فعالیت باز می‌دارد.
2 کو فاکتور IIهپارین: این نیز به عنوان مهار کننده ترومبین می‌باشد، کمبود ارثی این ، می‌تواند موجب ترامبوز شود.
3 آلفا ماکروگلوبین: از جنس گلیکوپرتئین است و باز هم فعالیت ترومبین را باز می‌دارد.
4 پروتئین C: وجود نیاز به ویتامین K دارد که بوسیله ترومبین فعال شده و موجب انعقاد می‌شود.
5 پروتئین S: به عنوان کو فاکتور همراه پروتئین C عمل می‌کند و برای وجودش ، نیاز به ویتامین K است.

فیبرینولیز طبیعی
تشکیل لخته باعث قطع خونریزی از عروق صدمه دیده و مجروح می‌شود اما نهایتا باید برای برقراری مجدد جریان خون ، لخته ایجاد شده از سه راه برداشته شود. این عمل با حل شدن لخته بوسیله سیستم فیبرینولیتیک انجام می‌شود. آنزیمی به نام پلاسمین بطور متوالی برخی پیوندها را در مولکول فیبرین شکسته و باعث آزاد شدن محصولات پپتیدی و د ر نتیجه حل شدن لخته می‌شود. مکانیسمهای متعددی می‌توانند در ایجاد پلاسمین فعال دخیل باشند که در همه آنها فاکتورهای خاص انعقاد موجب تبدیل این پروتئین از شکل غیر فعال به فعال می‌شود یعنی پلاسمینوژن به پلاسمین.
اختلالات مادرزادی انعقاد خون
هموفیلی A
هموفیلی A ، شایع‌ترین اختلال مادرزادی مربوط به فاکتورهای انعقادی است. که در اکثر کمبود فاکتور انعقادی VIII ایجاد می‌شود. ژن سازنده این پروتئین بر روی کروموزوم X فرد مبتلا قرار دارد و بنابراین ، در درجه اول ، مردان همی‌زیگوت را گرفتار می‌کند. با آنکه بطور معمول در ناقلین زن ، تمایل به خونریزی دیده نمی‌شود، اما مواردی هم وجود دارد که در زنان ناقل هم کمبود بالینی فاکتور VIII دیده می‌شود.

این ناهنجاریهای ژنتیکی در افراد با فنوتیپ زنانه عبارتند از یک کروموزوم x ای که دارای ژن هموفیلی می‌باشد و فعال است. و در اثر غیر فعال شدن تصادفی کروموزوم X بطور افراطی (Extreme Lydnijtion) در زن هتروزیگوت ، X سالم غیرفعال شده است. تقریبا در 3/1 هموفیلیها نمی‌توان سابقه خانوادگی هموفیلی را پیدا کرد و به نظر می‌رسد این به دلیل وجود چندین نسل ناقل خاموش یا وقوع یک جهش جدید است.

هموفیلی B
کمبود مادرزادی فاکتور IX یا هموفیلی B نیز ، اختلالی وابسته به کروموزوم X است و میزان شیوه آن حدودا 5/1 شیوع هموفیلی A است و از نظر تظاهرات بالینی ، قطعا نمی‌توان بین هموفیلی A و B فرقی قائل شد. در هر دو ، خونریزیهای داخل مفصلی یا عضلانی ، خونریزی وسیع به دنبال عمل جراحی و عموما کبود شدگی آسان پوست می‌باشد. در هموفیلیها از علل عمده فوت ، وقوع خونریزی داخل جمجمه‌ای است. هموفیلی B نیز اختلال وابسته کروموزوم X است.
بیماری خون ویلبراند
این بیماری به صورت اتوزومی غالب منتقل می‌شود، اما در تعداد کمی از بیماران بنظر می‌رسد که به صورت اتوزومی مغلوب باشد. خونریزی در این بیماران ، مشخصا از پرده‌های مخاطی و نواحی جلدی است. در این بیماری با کمبود فاکتور VW مواجه هستیم که توسط سلولهای آندوتلیوم رگها و مگا کاریوسیتها ساخته می‌شوند و در پلاکتها ذخیره می‌گردند و در موقع لزوم ، از پلاکتها آزاد می‌گردد.
درمان اختلالات مربوط به انعقاد خون
هم اکنون با بکار بردن روش RELP یکی از روشهای قوی از مهندسی ژنتیک به بودن یا نبودن این بیماریها می‌توان در نسل بعد پی برد. همچنین |روش PCR ، توانسته است. با تولید پروتئینهای عامل انواع هموفیلی بعد جایگزینی این پروتئینها در گردش خون ، کمک شایانی به درمان این بیماریها بکند.

مکانیسم عمومی
تقریبا تمام محققین که در زمینه انعقاد خون کار می‌کنند متفق‌القول‌اند که انعقاد خون در سه مرحله اساسی انجام می‌شود:

1 در پاسخ به پاره شدن رگ یا آسیب خود خون مجموعه پیچیده‌ای از واکنشهای شیمیایی پشت سرهم با دخالت بیش از یک دوجین فاکتورهای انعقادی خون در خون انجام می‌شود. نتیجه خالص ، تشکیل مجموعه‌ای از مواد فعال شده است که روی هم فعال کننده پروترومبین نامیده می‌شوند.
2 ماده فعال کننده پروترومبین ، تبدیل پروترومبین به ترومبین را کاتالیز می‌کند.
3 ترومبین به عنوان یک آنزیم عمل کرده و فیبرینوژن را به رشته‌های فیبرین تبدیل می‌کند که پلاکتها ، گویچه‌های سرخ و پلاسما را در بین خود به دام انداخته و لخته را تشکیل می‌دهند.
شروع انعقاد
مکانیسم‌های شروع لخته شدن با ایجاد آسیب در جدار رگ یا بافتهای اطراف ، با آسیب رسیدن به خون یا تماس خون با سلولهای آندوتلیال آسیب دیده و کلاژن و سایر عناصر بافتی در خارج آندوتلیوم وارد عمل می‌شوند. این عوامل در هر مورد منجر به تشکیل فعال کننده پروترومبین می‌شوند که سپس موجب تبدیل پروترومبین به ترومبین و سایر مراحل بعدی لخته شدن می‌گردد. عموما چنین در نظر گرفته می‌شود که فعال کننده پروترومبین به دو روش تشکیل می‌شود اگرچه در حقیقت این دو روش دائما دارای واکنش متقابل با یکدیگر هستند.
1 از راه مسیر خارجی که با وارد شدن آسیب به جدار رگ و بافتهای اطراف شروع می‌شود.
2 از راه مسیر داخلی در خود خون شروع می‌شود.

تبدیل پروترومبین به ترومبین
بعد از آنکه ماده فعال کننده پروترومبین در نتیجه پارگی رگ خونی یا در نتیجه آسیب خود مواد فعال کننده در خون ، تشکیل شد آنگاه فعال کننده پروترومبین می‌تواند در حضور مقادیر کافی یون کلسیم موجب تبدیل پروترومبین به ترومبین شود. ترومبین به نوبه خود موجب پلیمریزاسیون مولکولهای فیبرینوژن و تبدیل آنها به رشته‌های فیبرین ظرف 10 تا 15 ثانیه می‌شود. به این ترتیب عامل محدودکننده سرعت ایجاد انعقاد خون معمولا تشکیل ماده فعال کننده پروترومبین است نه واکنشهایی که بعد از این مرحله قرار دارند.

زیرا این مراحل پایانی در حال طبیعی با سرعت زیاد انجام شده و لخته را تشکیل می‌دهند. پلاکتها نیز نقش مهمی در تبدیل پروترومبین به ترومبین بازی می‌کنند زیرا قسمت زیادی از ترومبین ابتدا به گیرنده‌های ترومبین بر روی پلاکتهایی که قبلا به بافت آسیب دیده چسبیده‌اند منتقل می‌شود. سپس این اتصال تشکیل ترومبین از پروترومبین را تسریع می‌کند و این عمل دقیقا در بافت ، در جایی که لخته مورد نیاز است انجام می‌شود.
ساختمان و غلظت پروترومبین و ترومبین
پروترومبین یکی از پروتئین‌های پلاسما یعنی یک آلفا -گلوبین با وزن مولکولی 700 و 68 است. پروترومبین در پلاسمای طبیعی با غلظت حدود 15 میلی گرم در دسی لیتر وجود دارد و یک پروتئین ناپایدار است که می‌تواند به آسانی به ترکیبات کوچکتر که یکی از آنها ترومبین با وزن مولکولی 700 و 33 یعنی تقریبا نصف وزن مولکولی پروترومبین است تجزیه شود. پروترومبین بطور مداوم بوسیله کبد تشکیل می‌شود و بطور مداوم در سراسر بدن برای لخته شدن خون به مصرف می‌رسد.

هرگاه کبد نتواند پروترومبین تولید کند، غلظت آن در پلاسما در ظرف یک تا چند روز آن قدر کم می‌شود که قادر به ایجاد انعقاد طبیعی خون نیست. کبد برای تشکیل طبیعی پروترومبین و نیز چهار ماده انعقادی دیگر به ویتامین K نیاز دارد. بنابراین با فقدان ویتامین K یا وجود یک بیماری کبدی که از تشکیل طبیعی پروترومبین جلوگیری کند می‌تواند غلظت پروترومبین را به مقادیر آنچنان پایینی کاهش دهد که تمایل به خونریزی ایجاد شود.

فیبرینوژن
فیبرینوژن یک پروتئین با وزن مولکولی زیاد (340000 دالتون) است که با غلظت 100 تا 700 میلی گرم در دسی لیتر پلاسما وجود دارد. فیبرینوژن در کبد تشکیل می‌شود و بیماری‌های کبدی گاهی غلظت فیبرینوژن موجود در گردش خون را کاهش می‌دهند. فیبرینوژن به علت اندازه مولکولی درشتش در حال طبیعی فقط به مقدار مختصری به داخل مایعات میان بافتی نشت می‌کند و چون یکی از فاکتورهای اساسی در روند انعقاد خون به شمار می‌رود لذا مایع بین سلولی در حال عادی لخته نمی‌شود. اما هنگامی که نفوذپذیری مویرگها بطور مرضی افزایش می‌یابد در این حال فیبرینوژن واقعا به مقادیر کافی به داخل مایعات بافتی نشت می‌کند و اجازه می‌دهد که این مایعات نیز به همان روش پلاسما و خون کامل ، لخته شوند.
تبدیل فیبرینوژن به فیبرین (تشکیل لخته)
ترومبین یک آنزیم پروتئینی با خواص پروتئولیتیک است. ترومبین بر روی فیبرینوژن عمل کرده و چهار پپتید با وزن مولکولی کم را از هر مولکول فیبرینوژن جدا می‌کند و یک مولکول مونومرفیبرین تشکیل می‌دهد که دارای این قدرت است که می‌تواند بطور اتوماتیک با سایر مولکولهای مونومرفیبرین پلیمریزه شود. بنابراین ، تعداد زیادی مولکولهای مونومرفیبرین در ظرف چند ثانیه پلیمریزه و به رشته‌های بلند فیبرین تبدیل می‌شوند این رشته‌ها ، شبکه لخته را تشکیل می‌دهند.

در مراحل ابتدایی این پلیمریزاسیون ، مولکولهای مونومرفیبرین توسط پیوندهای ضعیف غیر کووالانسی و هیدروژنی به یکدیگر می‌چسبند و رشته‌های تازه تشکیل شده در یکدیگر نیز فرو نمی‌روند. در نتیجه لخته حاصل بسیار ضعیف بوده و می‌توان به آسانی آن را از هم گسست. در طی چند دقیقه بعد روند دیگری بوجود می‌آید که تورینه فیبرینی را شدیدا محکم می‌سازد. این روند با دخالت ماده‌ای موسوم به فاکتور تثبیت کننده فیبرین به انجام می‌رسد که بطور طبیعی به مقادیر کم در گلوبولینهای پلاسما وجود دارد اما همچنین از پلاکتهای به دام افتاده در لخته آزاد می‌گردد.

قبل از آنکه فاکتور تثبیت کننده فیبرین بتواند اثری روی رشته‌های فیبرین داشته باشد باید فعال گردد همان ترومبین که موجب تشکیل فیبرین می‌شود فاکتور تثبیت کننده فیبرین را نیز فعال می‌کند. سپس این فاکتور فعال شده به صورت آنزیمی عمل می‌کند که موجب ایجاد اتصالات دوجانبه متعدد بین رشته‌های فیبرین مجاور می‌شود و به این ترتیب به مقدار فوق‌العاده عظیمی بر استحکام سه بعدی تورینه فیبرینی می‌افزاید.

لخته خون
لخته از تورینه‌ای از رشته‌های فیبرین تشکیل شده که در تمام جهات سیر می‌کنند و گویچه‌های قرمز خون ، پلاکتها و پلاسما را به دام می‌اندازند. رشته‌های فیبرین به سطوح آسیب دیده جدار رگ نیز می‌چسبند و بنابراین لخته خون به هر سوراخ رگ می‌چسبد و از این راه از خروج خون جلوگیری می‌کند. همین که یک لخته خون شروع به تشکیل شدن کرد، بطور طبیعی در ظرف چند دقیقه به خون اطراف گسترش می‌یابد. یعنی خود لخته موجب شروع یک حلقه معیوب (فیدبک مثبت) برای تولید لخته بیشتر می‌شود. یکی از مهمترین علل این موضوع این حقیقت است که عمل پروتئولیتیک ترومبین به آن اجازه می‌دهد که علاوه بر فیبرینوژن بر روی بسیاری از فاکتورهای انعقادی دیگر خون تاثیر کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله اعتیاد و مواد مخدر در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اعتیاد و مواد مخدر در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اعتیاد و مواد مخدر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اعتیاد و مواد مخدر در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اعتیاد و مواد مخدر در pdf :

اعتیاد و مواد مخدر

 

برخلاف باورهای قدیمی و بر مبنای اطلاعات و دانش کنونی در مورد مغز انسان، ثابت شده است که اعتیاد یک مشکل اخلاقی و یا ضعف اراده نیست؛ بلکه نوعی بیماری ذهنی است. در این قسمت خلاصه ای از این تحقیقات علمی در رابطه با اعتیاد به مواد مخدر آورده شده است تا با مطالعه آن از چگونگی تاثیرگذاری مواد بر سلامت جسم و روح معتادان آگاه شوید.

دانش شناخت اعتیاد
مواد مخدر و مغز انسان
اعتیاد و سلامت انسان

در این قسمت کتابچه ” دانش شناخت اعتیاد -مواد مخدر، مغز و رفتار” که در سال 2007 میلادی از سوی موسسه ملی تحقیقات مصرف مواد مخدر – بخشی از وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا – منتشر شده، به صورت خلاصه ارائه شده است.
دانش شناخت اعتیاد
چگونه علم انقلابی در شناخت ما از اعتیاد به وجود آورده است
در طول بخش عمده ای از قرن گذشته، دانشمندان و پژوهشگرانی که درباره اعتیاد به مواد مخدر مطالعه می کردند همواره با برداشت های غلط و نادرستی درباره ماهیت اعتیاد دست به گریبان بوده اند. زمانی که در دهه 1930 میلادی دانشمندان مطالعات عملی درباره رفتار های ناشی از اعتیاد راآغاز کردند،

معتادان به عنوان افرادی بی بند و بار بوده و بدون اراده به شمار می آمدند. همین نگرش به فرد معتاد باعث شده بود تا برداشت و واکنش جامعه نسبت به اعتیاد نیز تحت تاثیر قرار گرفته و اعتیاد به عنوان یک نقص اخلاقی و نه به عنوان یک بیماری شناخته شود. همچنین چنین نگرشی باعث می شد تا به جای اتخاذ تدابیری برای پیشگیری و درمان این بیماری، بر

اتخاذ تدابیر تنبیهی تاکید شود. خوشبختانه امروزه در پرتو پیشرفت های شگرف علمی، شناخت و واکنش ما نسبت به مصرف مواد مخدر در مقایسه با گذشته کاملاً تغییر کرده است. یافته های خیره کننده درباره مغز انسان دیدگاه و درک ما از اعتیاد به مواد مخدر را کاملا دگرگون ساخته و سبب شده است تا در برابر این مشکل رفتارهایی موثرتر و سازنده تر از خود نشان دهیم.

با توجه به یافته های علمی، اکنون ما می دانیم که اعتیاد از جمله بیماری هایی است که هم عملکرد مغز انسان و هم رفتار او را تحت تاثیر قرار می دهد. ما به بسیاری از عوامل زیستی (بیولوژیک) و محیطی موثر در بیماری اعتیاد پی برده ایم و اکنون در مرحله جستجو برای یافتن تغییرات ژنتیکی هستیم که در ایجاد، پیشرفت، و حادتر شدن بیماری اعتیاد ایفای نقش می کنند. دانشمندان تلاش می کنند تا با بهره گیری از یافته های جدید روش های موثری را برای پیشگیری و درمان این بیماری پیدا کرده و بتوانند میزان مصائب و مشکلاتی که مصرف مواد مخدر برای معتادان، خانواده آنها و جامعه ایجاد می کنند را کاهش دهند.

با وجود چنین پیشرفت هائی، هنوز هم بسیاری از مردم نمی دانند که چرا افراد به مواد مخدر معتاد می شوند یا این که مصرف مواد مخدر چه تاثیری بر روی مغز معتادان می گذارد که آنها مجبور به مصرف معتادگونه مواد مخدر می شوند. هدف از انتشار این کتابچه پاسخ دادن به پرسش هائی در این زمینه و ارائه اطلاعات علمی درباره بیماری اعتیاد از جمله برخی از پی آمدهای زیانبار مصرف مواد مخدر و رویکردهای اولیه ای است که برای پیشگیری و مداوای این بیماری ارائه شده اند. در

موسسه ملی تحقیقات مصرف مواد مخدر، ما بر این باوریم که آگاهی بیشتر در باره مسائل و نکات اولیه مربوط به بیماری اعتیاد افراد را قادر خواهد ساخت تا درباره زندگی خود تصمیم آگاهانه تری بگیرند، سیاست ها و برنامه هایی علمی برای کاستن از میزان مصرف مخدر و شمار معتادان در جوامع اتخاذ شود، و در نهایت از تحقیقات علمی که در زمینه مقابله با اعتیاد صورت می گیرد حمایت بیشتری به عمل آید. ” دکتر نورا د. ولکو مدیر موسسه ملی تحقیقات مصرف مواد مخدر “

اعتیاد به مواد مخدر چیست؟
اعتیاد نوعی بیماری مغزی مزمن، پیشرونده و عود کننده است که باعث می شود با وجود پی آمدهای زیانبار مصرف مواد، فرد معتاد باز هم برای به دست آوردن یا مصرف مواد مخدر خود را به آب و آتش بزند. اعتیاد از آن جهت بیماری محسوب می شود که مصرف مواد مخدر، ساختار مغز و نحوه کارکرد و فعالیت آن را تغییر می دهد. تغییراتی که بر اثر مصرف مواد مخدر در مغز انسان به وجود می آید ممکن است پایدار و بلند مدت باشد و به ایجاد رفتارهایی زیانبار در کسانی که مواد مخدر مصرف می کنند منجر شود.

اعتیاد کاملا شبیه به سایر بیماری های مزمن همچون بیماری قلبی است. چراکه در هر دوی این بیماری هافعالیت عادی و سالم یکی از اندام های بدن مختل شده و پی آمدهای زیانباری به همراه می آورد. باید توجه داشت که این بیماری ها قابل پیشگیری و قابل درمان هستند، ولی چنانچه اقدامی در مورد آنها صورت نگیرد تا پایان عمر ادامه پیدا خواهند کرد.

 

چرا افراد مواد مخدر مصرف می کنند؟
افراد به دلایل مختلفی به مصرف مواد مخدر روی می آورند:
1) برای اینکه احساس خوبی داشته باشند – بسیاری از انواع مواد مخدر در انسان لذت فراوانی ایجاد می کنند. این احساس سرخوشی اولیه با پی آمدهای دیگری نیز همراه است که از یک ماده مخدر به ماده دیگر تفاوت می کند. برای مثال ماده مخدر تحریک کننده ای چون کوکائین علاوه بر سرخوشی و نشئگی، با احساس قدرت، اعتماد به نفس و انرژی بیشتر همراه است. در مقابل، ماده مخدر افیونی ماننده هروئین، پس از سرخوشی و نشئگی، حالت خلسه و رضایت خاطر برای فرد ایجاد می کند.

2) برای داشتن احساس بهتر – برخی از افرادی که از نگرانی های اجتماعی، ناهنجاری های اضطراب آور و افسردگی رنج می برند برای کاستن از میزان اضطراب خود به مصرف مواد مخدر روی می آورند. اضطراب نقش مهمی در آغاز کردن و ادامه دادن مصرف، یا روی آوردن دوباره بیماران در حال بهبودی به مواد مخدر ایفا می کند.
3) بهتر انجام دادن کارها – فشار فراوانی که برخی از افراد برای تقویت توان جسمی یا فکری خود احساس می کنند می تواند به تجربه کردن اولیه نوبت مصرف و سپس تداوم یافتن آن منجر شود.

4) کنجاوی و مشاهده مصرف کردن دیگران – نوجوانان بیش از گروهای سنی دیگر آسیب پذیر هستند چراکه نفوذ شدید همشاگردی ها و همقطاران باعث می شود که آنها نیز رفتارهای هیجان انگیز و جسارت آمیزی از خود نشان داده و مثلا برای حفظ آبرو و اعتبار خود در بین آنها دست به مصرف مواد مخدر بزنند.

اگر مصرف مواد مخدر باعث می شود تا افراد احساس خوبی داشته باشند و کارها را بهتر انجام دهند در آن صورت مصرف مواد مخدر چه اشکالی دارد؟
در ابتدا ممکن است مردم تنها به آنچه که تاثیر مثبت مواد مخدر محسوب می شود توجه نشان دهند. آنها در عین حال ممکن است چنین تصور کنند که می توانند مصرف مواد مخدر خود را تحت کنترل داشته باشند، اما واقعیت این است که مواد مخدر به سرعت زندگی آنها را تحت کنترل خود در می آورد. توجه داشته باشید فردی که از روی تفنن و در حضور جمع به خوردن مشروبات الکلی می پردازد، ممکن است بر اثر زیاده روی به شدت مست شود و با نشستن در پشت فرمان خودرو، رانندگی که فعالیتی لذت بخش است را برای خود و دیگران به یک فاجعه تبدیل کند. چنانچه مصرف مواد مخدر برای مدتی طولانی ادامه پیدا کند، فعالیتی که از روی تفنن و لذت جوئی آغاز شده است دیگر سرخوشی و لذت قبلی را در فردایجاد نخواهد کرد و وی صرفا برای اینکه حالت عادی خود را حفظ کند به مصرف مواد مخدر نیاز خواهد داشت. مصرف کنندگان مواد مخدر به نقطه ای می رسند که علیرغم آگاهی از مشکلات عظیمی که مصرف مواد مخدر برای آنها، اعضای خانواده و اطرافیانشان ایجاد کرده است دیگر نمی توانند از مصرف این گونه مواد دست بردارند و همواره در پی تهیه کردن و مصرف مواد هستند. برخی از افراد ممکن است حتی از همان اوایل روی آوردن به مصرف مواد مخدر، مقدار و دفعات مصرف خود را افزایش دهند.

آیا تداوم مصرف مواد مخدر کاری است که از روی میل انجام می شود؟
نخستین تصمیمی که برای مصرف مواد مخدر گرفته می شود اغلب حالت داوطلبانه داشته و از روی میل و اراده است. اما وقتی که مصرف مواد مخدر طولانی و گریز ناپذیر می شود، شخص معتاد دیگر نمی تواند مصرف مواد را به راحتی کنترل کند. تصاویر گرفته شده از مغز افراد معتاد نشان می دهد که قسمت هائی از مغز که نقش مهمی در تصمیم گیری، قضاوت، یادگیری، حافظه و کنترل رفتار دارند در این افراد تغییر فیزیکی پیدا کرده اند. هفت دانشمند در تحقیقات خود به این نتیجه رسیده اند که این تغییرات چگونگی عملکرد و کارکرد مغز را تحت تاثیر قرار داده و عامل بروز رفتارهای ویرانگر و غیر قابل کنترلی از سوی افراد معتاد می شود.

چرا برخی از افراد به مواد مخدر معتاد می شوند و برخی دیگر نمی شوند؟
همانند سایر بیماری ها، میزان آسیب پذیری افراد مختلف در برابر بیماری اعتیاد نیز تفاوت دارد. در مجموع هر چه عوامل آسیب پذیری در فرد زیاد تر باشد امکان اینکه وی با مصرف مواد مخدر به این گونه مواد معتاد شود بیشتر خواهد بود. عوامل دفاعی سبب می شود تا میزان خطر و آسیب پذیری فرد در مقابل اعتیاد کاهش پیدا کند.

چه عواملی باعث می شوند تا یک فرد معتاد شود؟
هیچ عاملی به تنهائی باعث معتاد شدن فرد نمی شود. ساختار بیولوژپک بدن فرد می تواند به گونه ای باشد که احتمال اعتیاد وی را بالا ببرد. حتی عواملی چون جنسیت، قومیت، مرحله بلوغ فکری، محیط اجتماعی اطراف (برای مثال وضعیت خانه ، مدرسه و محله) نیز می توانند در معتاد شدن فرد دخیل و سهیم باشند.

چه عوامل بیولوژیکی خطر اعتیاد را افزایش می دهد؟
دانشمندان بر این باورند که عوامل ژنتیکی بین 40 تا 60 درصد در آسیب پذیری فرد در برابر اعتیاد دخیل هستند. نوجوانان و افرادی که از ناهنجاری های روانی رنج می برند بیش از دیگران با خطر اعتیاد روبرو هستند.

کدام عوامل محیطی در افزایش خطر ابتلا به اعتیاد سهیم هستند؟
خانه و خانواده – محیط خانه معمولا بیش از هر عامل دیگری بر چگونگی شکل گیری شخصیت کودک تاثیر می گذارد. والدین یا پدر بزرگ ها و مادر بزرگ هائی که مواد مخدر مصرف می کنند یا فعالیت های تبهکارانه دارند می توانند مشوقی برای روی آوردن فرزندان یا نوه های خود به مواد مخدر باشند.
دوستان و مدرسه – در دوران نوجوانی، دوستان و آشنایان بیش از هر کس دیگری افراد را تحت تاثیر قرار می دهند. دوستانی که مواد مخدر مصرف می کنند می توانند حتی نوجوانانی که هیچ عامل خاصی برای افزایش ضریب ابتلای آنها به بیماری اعتیاد وجود ندارد را تحریک کنند تا فرد را برای نخستین بار مواد مخدر را تجربه کند. شکست و ناکامی در تحصیلات دانشگاهی یا مهارت های اندک اجتماعی نیز می تواند کودک و نوجوان را با خطر مصرف مواد مخدر روبرو کند.

چه عوامل دیگری باعث می شوند تا احتمال اعتیاد به مواد مخدر افزایش پیدا کند؟
1- مصرف زدود هنگام مواد مخدر – گرچه مصرف مواد مخدر در هر سنی می تواند به اعتیاد منجر شود اما تحقیقات نشان می دهد که هر چه سن فرد هنگام آغاز مصرف مواد مخدر پائین تر باشد امکان ادامه دادن مصرف و تبدیل شدن وی به معتاد مزمن بیشتر خواهد بود. مصرف مواد مخدر در سنین پائین، آسیب دیدگی مغز بر اثر اعتیاد را به خوبی نشان دهد. ممکن است مجموعه ای از عوامل اولیه بیولوژیک و آسیب پذیری اجتماعی از جمله استعداد ژنتیکی، بیماری روانی، روابط متزلزل و نابسامان خانوادگی و قرار گرفتن در معرض سوء استفاده جنسی به آغاز زودهنگام مصرف مواد مخدر از سوی افراد منجر شود. با وجود این، نمی توان این نکته را انکار کرد که مصرف مواد مخدر در سنین پائین می تواند مشکلات فراوانی در پی داشته باشد که در میان آنها می توان به تداوم مصرف و اعتیاد به مواد مخدر اشاره کرد.
2- شکل و چگونگی مصرف مواد مخدر – کشیدن مواد مخدر یا تزریق مستقیم آن به جریان خون، اعتیاد آور بودن ماده مخدر را افزایش می دهد. کشیدن مواد مخدر یا تزریق آن به رگ سبب می شود تا ماده مخدر ظرف چند ثانیه به مغز رسیده و احساس سرخوشی و لذت فراوانی ایجاد کند. اما این حالت سرخوشی و نشئگی شدید چند دقیقه ای بیشتر دوام نمی آورد و فرد پس از مدت کوتاهی مجددا به حالت عادی خود باز می گردد. این حالت در واقع عکس حالت نشئگی است و خماری نام دارد. دانشمندان اعتقاد دارند که خماری سبب می شود افراد برای تکرار تجربه نشئگی و سرخوشی، مصرف مواد مخدر را تکرار کنند. مغز انسان تا دوران بلوغ به طور دائم در حال رشد می باشد و در دوران نوجوانی نیز تغییرات چشمگیری در آن ایجاد می شود. یکی از قسمت های مغز انسان که در دوران نوجوانی نیز همچنان به رشد خود ادامه می دهد ناحیه جلوی مغز است. این قسمت از مغز انسان را قادر می سازد تا وضعیت خود را ارزیابی کرده و تصمیمات منطقی بگیرد و در ضمن احساسات و خواسته های خود را نیز کنترل کند. از آنجا که این قسمت از مغز یک نوجوان همچنان در حال شکل گیری است، اینکه آنها در معرض خطر تصمیم گیری های نادرست همچون تجربه کردن مواد مخدر و سپس ادامه دادن مصرف آن قرار بگیرند محتمل است. در دورانی که مغز انسان در حال شکل گیری و رشد است مصرف مواد مخدر می تواند تاثیری عمیق و پایداری بر مغز بگذارد.

مواد مخدر و مغز
تشریح مغز انسان
مغز پیچیده ترین عضو بدن انسان است. این توده خاکستری رنگ که حدود یک و نیم کیلو وزن دارد در واقع کانون همه فعالیت های انسان است. برای رانندگی کردن، لذت بردن از غذا، نفس کشیدن، خلق یک شاهکار هنری و لذت بردن از فعالیت های روز مره و هر فعالیت دیگری این مغز انسان است که فرمان می دهد. به طور خلاصه مغز انسان عملکرد و فعالیت بدن انسان را تنظیم می کند، اعمال انجام شده را ارزیابی کرده و واکنش نشان می دهد، و افکار و احساسات وی را شکل دهد. مغز از قسمت های مختلفی تشکیل شده است و همه آنها همراه با یکدیگر و همانند یک تیم یا گروه کار می کنند. هر یک از قسمت های مغز مسئول هماهنگ ساختن و انجام اقدامات خاصی هستند. مصرف مواد مخدر می تواند قسمت های مهمی از مغز انسان که برای سامان دادن به زندگی روزمره ضروری است را تحت تاثیر قرار داده و سبب شود تا فرد بدون آنکه اراده ای از خود داشته باشد به مصرف مواد مخدر ادامه دهد و سرانجام معتاد شود.

1- ریشه نخاع – فعالیت های اصلی و حیاتی بدن انسان همچون تنظیم ضربان قلب، تنفس و خواب را کنترل می کند.
2- سیستم لیمبیک – قسمت لذت جوئی مربوط به مغز را کنترل می کند. این قسمت قسمت های مختلف مغز که سبب می شوند تا ما احساس لذت کنیم را کنترل می کند. احساس لذت سبب می شود تا ما توانائی خود برای تکرار برخی از رفتارها همانند غذا خوردن را که برای دامه حیات ما نقشی اساسی دارند تنظیم کنیم. این قسمت از مغز هنگام انجام این گونه اقدامات و همچنین مصرف مواد مخدر فعال می شود. قسمت لیمبیک مغز در عین حال مسئول ارزیابی ما از احساسات مثبت و منفی است و همین قسمت است که خاصیت روان گردان بودن بسیاری از مواد مخدر را نشان می دهد.

3- کورتکس یا قشر مغز– این قسمت از مغز به بخش های مختلفی تقسیم شده است و هر قسمت نوع خاصی از فعالیت های انسان را کنترل می کند. بخش های مختلف کورتکس مغز اطلاعات دریافتی از حس های مختلف را دریافت و آنها را پردازش می کنند و ما را قادر می سازند تا ببینیم، بشنویم، طعم های مختلف را تشخیص دهیم و احساس داشته باشیم. قسمت جلوی کورتکس یا قسمت جلوی مغز، مرکز تفکر و اندیشه است. این قسمت ما را قادر می سازد تا فکر کنیم و برای مشکلات راه حل پیدا کنیم و تصمیم بگیریم.

مغز چگونه ارتباط برقرار می کند؟
مغز در واقع یک مرکز ارتباطی است که از میلیارد ها عصب و سلول های عصبی تشکیل شده است. شبکه هائی از نورون ها اطلاعات را در قسمت های مختلف مغز از جمله نخاع و سیستم های عصبی جانبی از نقطه ای به نقطه دیگر منتقل می کنند. این شبکه ها هر آنچه که ما احساس می کنیم یا درباره آن فکر می کنیم و انجام می دهیم را کنترل و هماهنگ می کنند.
از نورون تا نورون – هر سلول عصبی مغز اطلاعاتی را به شکل حرکات الکتریکی دریافت و ارسال می کند. زمانی که یکی از سلول ها یک رشته از پیام ها را دریافت می کند آنها را به نورون های دیگر منتقل می سازند.
فرستنده های نورونی – پیام رسان های شیمیائی مغزپیام ها بین نورون ها به وسیله عناصر شیمیائی که فرستنده های نورونی نامیده می شوند از نورونی به نورون دیگر انتقال می یابند.

دریافت کنندگان – دریافت کنندگان عناصر شیمیائی مغز: نورون های فرستند به قسمت های خاصی از سلول های دریافت کننده که گیرنده نامیده می شوند می چسبند. فرستند و گیرنده نورونی همانند قفل و کلید عمل می کنند؛ نوعی مکانیزم و ساز و کار خاص و جالبی که باعث می شود تا هر گیرنده ای پیام مناسب را تنها پس از برقراری ارتباط با نورون فرستنده متناسب، به سلول های دیگر منتقل کند.

حامل ها و فعالیت شیمیائی مغز – به گردش درآورنده ها: به گردش درآورنده ها در سلول هائی قرار گرفته اند که فرستنده های نورونی تولید می کنند و حمل کننده ها این فرستنده های نورونی را به گردش درمی آورند (برای مثال، آنها را به همان سلولی که ایجادشان کرده است باز می گردانند) و به این ترتیب علائم را بین نورون های پس و پیش می برند. برای ارسال یک پیام، سلول مغزی یک ماده شیمیائی که همان فرستنده نورون است در فضای موجود بین دو سلول که سیناپس نامیده می شود ایجاد می کند. نورون فرستنده از سیناپس عبور کرده و به پروتئین ( گیرنده) در سلول دریافت کننده مغز می چسبد. این کار سبب می شود تا در سلول گیرنده مغز تغییراتی ایجاد شود و پیام منتقل گردد.

 

مواد مخدر چگونه بر مغز تاثیر می گذارد؟
مواد مخدر موادی شیمیائی هستند که پس از مصرف وارد سیستم ارتباطی مغز شده و فرایند عادی ارسال، دریافت و پردازش اطلاعات از سوی سلول های عصبی را مختل می کنند. ساختار شیمیائی برخی از مواد مخدر از جمله ماریجوانا و هروئین شبیه نورون های فرستنده طبیعی مغز است و در نتیجه نورون ها را تحریک می کند. شباهت ساختار شیمیائی این گونه مواد مخدر به نورون های فرستنده طبیعی سبب می شود تا سلول های گیرنده مغز فریب خورده و اجازه دهند تا مواد مخدر وارد سلول های عصبی شده و آنها را تحریک کنند. گرچه ساختار شیمیائی این گونه مواد مخدر شبیه ساختار مواد شیمیائی مغز است اما سلول های عصبی مغز را به طور طبیعی تحریک و فعال نمی کنند و سبب می شوند تا پیام های غیر عادی در شبکه عصبی مغز جریان پیدا کنند.
برخی دیگر از مواد مخدر همچون امفتامین و کوکائین باعث می شوند تا سلول های عصبی مغز به مقدار بسیار زیادی نورون های فرستنده طبیعی ایجاد کند یا از گردش عادی این مواد شیمیائی در مغز جلوگیری می کنند. ایجاد چنین اختلالی سبب می شود تا یک پیام بسیار قوی در مغز ایجاد شده و کانال های ارتباطی مغز مختل شود. تفاوت میان طنین پیام طبیعی و پیامی که بر اثر مصرف این گونه مواد مخدر در مغز ایجاد می شوند شبیه تفاوت میان سخنانی است که کسی در گوش شما زمزمه کند و صدائی که با فریاد کشیدن در برابر میکروفون ایجاد می شود.

مواد مخدر چگونه در مغز انسان احساس سرخوشی و نشئگی ایجاد می کنند؟
بیشتر انواع مواد مخدر به طور مستقیم یا غیر مستقیم سیستم با سرازیر کردن مقادیر زیادی از دوپامین، مدار احساس لذت در مغز را هدف قرار می دهند. دوپامین یک فرستنده عصبی است که در قسمت هائی از مغز که حرکات بدن انسان، احساسات، درک و شناخت، انگیزه و احساس لذت و سرخوشی را تنظیم می کند وجود دارد. تحریک شدن بیش از اندازه این سیستم باعث می شود که از رفتارهای عادی خود احساس لذت کنیم. حالت های سرخوشی و نشئگی که مصرف کنندگان مواد مخدر خواستار آن هستند به این ترتیب در مغز آنها ایجاد شده و به آنها یاد می دهد تا مصرف مواد مخدر را تکرار کنند.

تحریک شدن مدار لذت مغز چگونه به ما می آموزد که به مصرف مواد مخدر ادامه دهیم؟
مغز ما به گونه ای تنظیم شده است که باعث می شود فعالیت هایی که برای ادامه زندگی ضروری هستند را با پیوند دادن به فعالیت هائی که از انجام آنها احساس رضایت خاطر یا سرخوشی می کنیم تکرار کنیم. برای مثال هنگامی که گرسنگی و تشنگی خود را رفع می کنیم، و یا خودمان را از یک خطر احتمالی دور می کنیم، نوعی احساس لذت و رضایت در ما ایجاد می کند تا ناخودآگاه ما را به انجام چنین کارهایی ترغیب کند. هر زمان که این مدار احساس رضایت و سرخوشی تحریک و فعال می شود مغز متوجه می شود که رویداد مهمی در حال رخ دادن است که باید آنرا به خاطر بسپارد و به ما یاد می دهد که بدون توجه و فکر کردن به آن، این عمل را مجددا تکرار کنیم. از آنجاکه مواد مخدر نیز همین مدار را تحریک می کنند ما نیز مصرف مواد مخدر را همانند دیگر رفتارهای ضروری تکرار می کنیم.

چرا مصرف مواد مخدر بیشتر از احساس لذت طبیعی اعتیاد آور است؟
پس از مصرف برخی از مواد مخدر، میزان دوپامینی بین 2 تا 10 برابر بیشتر از احساس رضایت خاطر و لذت طبیعی در مغز آزاد می شود. در برخی از مواقع آزاد شدن دوپامین در مغز تقریبا بلافاصله پس از آغاز مصرف مواد مخدر صورت گرفته و تاثیر آن به مراتب بیشتر از حالت سرخوشی طبیعی باقی می ماند. احساس سرخوشی و رضایت خاطری که مصرف مواد مخدر در مغز انسان ایجاد می شود به حدی زیاد است که احساس رضایت خاطر ناشی از رفتارهای طبیعی همچون خوردن و روابط جنسی در برابر آن بسیار ناچیز است. تاثیر احساس سرخوشی بسیار شدید ناشی از مصرف مواد مخدر باعث می شود تا افراد به مصرف مواد مخدر ادامه دهند. به همین علت است که برخی از دانشمندان می گویند مصرف مواد مخدر کاری است که ما به خوبی آنرا یاد می گیریم.

اگر به مصرف مواد مخدر ادامه دهید چه اختلالی در مغز شما ایجاد می شود؟

همانگونه که ما صدای رادیو را وقتی که بیش از اندازه بلند است کم می کنیم، مغز ما نیز هنگامی که با مقادیر بسیار زیاد دوپامین و دیگر نورون های فرستنده روبرو می شود، میزان دوپامین کمتری تولید می کند یا برای دریافت علائم کمتر، تعداد گیرنده ها را کاهش می دهد. به این ترتیب مقدار دوپامین ایجاد شده در مغز فردی که مواد مخدر مصرف می کند به گونه ای غیر عادی کاهش پیدا می کند و قابلیت آن برای احساس هر گونه سرخوشی و لذت دیگر به شدت کاهش می یابد. به همین

علت است که معتادان در نهایت احساس خماری، بی رمقی و افسردگی می کنند و نمی توانند از کارهائی که پیش از این از انجام آنها احساس رضایت می کردند لذت ببرند. در این مرحله است که آنها ناچار می شوند تا برای تولید دوپامین کافی و رساندن آن به حد و اندازه عادی و طبیعی نیز مواد مخدر مصرف کنند. آنها ناگزیر می شوند مقدار مصرف مواد مخدر را در مقایسه با مقداری که در ابتدا مصرف می کردند افزایش دهند تا دوپامین بیشتری در مغزشان تولید شود؛ پدیده ای که از آن به عنوان تولرانس یا بالا رفتن مقاومت بدن یاد می شود.

 

مصرف طولانی مدت مواد مخدر چگونه برمدارهای مغزی تاثیر می گذارند؟
می دانیم عواملی که سبب می شوند تا تلورانس ایجاد شود همان عواملی هستند که باعث ایجاد تغییرات عمیق در نورون ها و مدارهای مغز می شوند و در بلند مدت نیز سلامت جسمی مغز را به خطر می اندازند. برای مثال، گلاتامیت یکی دیگر از فرستنده های نورون است که مدار احساس لذت و سرخوشی و توان فراگیری را تحت تاثیر قرار می دهد. زمانی که میزان مطلوب گلاتامیت بر اثر مصرف مواد مخدر تغییر می کند، مغز تلاش می کند تا خود را با این تغییر هماهنگ سازد و به این

ترتیب است که قابلیت ادراک و تشخیص فرد مختل می شود. مصرف طولانی مدت مواد مخدر در عین حال می تواند سازگار شدن با سیستم های عادت یا حافظه غیرارادی را نیز تحریک کند. شرطی شدن از جمله نمونه های یادگیری است که بر اثر آن عوامل و نشانه های محیطی با تجربه مصرف مواد مخدر ارتباط پیدا کرده و باعث می شود تا در صورت قرار گرفتن در معرض این گونه علائم و نشان ها حتی بدون اینکه مواد مخدر در دسترس قرار داشته باشد، وسوسه یا ویار غیر قابل کنترلی در فرد ایجاد شود. این حالت شرطی شدن از چنان قدرتی برخوردار است که می تواند حتی سال ها پس از قطع مصرف مواد مخدر بازهم در شخص ایجاد شده و وی را به مصرف مجدد مواد ترغیب کند.

 

مصرف مواد مخدر چه تغییرات دیگری در مغز ایجاد می کند؟
مصرف طولانی مدت مواد مخدر چگونگی ارتباط ساختار های مهم مغز با یکدیگر را مختل کرده و بنابراین قدرت کنترل و جلوگیری از رفتارهای ناشی از مصرف مواد را نیز از مغز سلب می کند. بعلاوه مصرف طولانی مدت مواد مخدر سبب می شود تا مقاومت و تلورانس فرد معتاد در برابر مواد مخدر افزایش پیدا کرده و به بیان دیگر به مصرف مقدار بیشتری از مواد مخدر نیاز پیدا کند. این پدیده ممکن است به اعتیاد منجر شود و باعث شود که فرد بی اراده و بی اختیار به سمت مصرف مواد مخدر کشانده شود.

اعتیاد و سلامت انسان
اعتیاد به مواد مخدر چه تاثیری بر سلامت انسان می گذارد؟
افرادی که به مواد مخدر اعتیاد دارند معمولا از یک یا چند عارضه ناشی از اعتیاد همچون ناراحتی ها ریوی، قلبی، سکته، سرطان و ناراحتی ها روانی رنج می برند. تصاویر اسکن، رادیولوژی و آزمایش خون افراد معتاد نشان می دهد که مصرف مواد مخدر همه اندام های آنها را تحت تاثیر قرار داده است. برای مثال ، مصرف دخانیات عاملی برای بروز سرطان دهان، حنجره، نای، خون، ریه، معده، پانکراس ( لوزالمعده )، کلیه ها، مثانه و دهانه رحم محسوب می شود. علاوه بر این، برخی از مواد مخدر از جمله موادی که از راه بینی مصرف می شوند به سلول های عصبی نیز آسیب های فراوانی رسانده و ممکن است باعث نابودی آنها شود.
برای کسب اطلاعات بیشتر در خصوص عوارض و بیماری های ناشی از مصرف مواد مخدر، لطفا به قسمت مواد مخدر و بیماری ها رجوع کنید.

آیا مواد مخدر باعث ناهنجاری های روانی می شوند یا برعکس این ناراحتی های روانی هستند که باعث اعتیاد می شوند؟
مصرف مواد مخدر و ناهنجاری های روانی در بیشتر مواقع یکدیگر را همراهی می کنند. در برخی از موارد مصرف مواد مخدر به ویژه در کسانی که از آسیب پذیری خاصی رنج می برند ممکن است ناراحتی های روانی را تشدید کند.

اعتیاد چگونه به افراد دیگر نیز صدمه وارد می کند؟
مصرف مواد مخدر افزون بر آسیب رساندن به فرد معتاد برای سلامتی دیگران نیز مشکلات زیادی ایجاد می کند. در اینجا به سه مورد از این آسیب ها اشاره می کنیم:
اثرات منفی مصرف مواد مخدر در دوران بارداری بر نوزادان و کودکان – این احتمال وجود دارد کودکانی که در معرض مواد مخدر قرار داشته اند برای برطرف ساختن برخی از نارسائی های رفتاری، تمرکز و یادگیری خود در کلاس درس، به حمایت های تحصیلی و آموزشی نیاز داشته باشند. بررسی هائی در جریان است تا معلوم شود که آیا نارسائی های ناشی از قرار گرفتن در معرض مواد مخدر تا دوران نوجوانی نیز ادامه می یابد و در این مرحله از زندگی نیز مشکلاتی در زمینه رشد و تکامل نوجوان ایجاد می کند یا خیر.
تاثیرات ناشی از قرار گرفتن در معرض دودی که از مصرف مواد مخدر ایجاد می شود – دود موسوم به دود دست دوم ناشی از مصرف دخانیات که به آن دود تنباکوی محیط گفته می شود منشاء بسیاری از عناصر و موادی است که قرار گرفتن در معرض آنها برای سلامت انسان به ویژه کودکان زیانبار است. براساس گزارش سازمان پزشکی قانونی آمریکا در سال 2006 قرار گرفتن ناخواسته در معرض دود ناشی از مصرف تنباکو توسط دیگران، خطر ابتلا به بیماری های قلبی و ریوی را بین 20 تا 30 درصد در مقایسه با کسانی که هرگز دخانیات مصرف نکرده و در معرض دود دست دوم هم قرار نگرفته اند افزایش می دهد.
افزایش احتمال ابتلا به بیماری های عفونی – تزریق مواد مخدر از جمله هروئین، کوکائین و متامفتامین عامل یک سوم از موارد ابتلا به بیماری ایدز است. در عین حال تزریق مواد مخدر عامل مهمی در ابتلا به هپاتیت نوع C محسوب می شود که نوعی بیماری مرگبار کبدی است. تنها تزریق مواد مخدر نیست که باعث شیوع بیماری های عفونی می شود بلکه مصرف هر گونه مواد مخدر به هر شکل ممکن نیز باعث مسمومیت بدن انسان، کاهش یافتن قدرت تشخیص و قضاوت انسان، و گرفتار شدن در معرض رفتارهای جنسی و در نتیجه افزایش میزان خطر پذیری می شود. همین رفتارهای مخاطره آمیز است که خود به گسترش بیماری ایدز، هپاتیت B و C، و دیگر بیماری های واگیردار جنسی منجر می شود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله فسلفه پیشرفت گرایی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله فسلفه پیشرفت گرایی در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فسلفه پیشرفت گرایی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فسلفه پیشرفت گرایی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله فسلفه پیشرفت گرایی در pdf :

فسلفه پیشرفت گرایی

مقدمه
اندیشه پیشرفت و توسعه گرایی در قلمرو اقتصاد و اجتماع و سیاسی ریشه در تغییر اجتماعی، به ویژه در دگرگونی های سده نوزدهم دارد. دگرگونی های گسترده ژرفی که در زمینه علوم و فرهنگ، بویژه علوم اجتماعی، پیرایش و پرورش اندیشه و اندیشمندان اجتماعی و بنیانگذاری دانشی نو به نام جامعه شناسی را در باختر زمین شتاب بخشیدند و آینده نگریها و برنامه ریزی های اجتماعی – اقتصادی را بر اساس دستاوردهای دانش های اجتماعی و در پرتو شناخت جامعه و قوانین حاکم بر حرکات و تغیرات اجتماعی به اصطلاح در دستور کار ترقیخواهان و صالح اندیشان قرار دادند.

پیشرفت گرایی و آموزش و پرورش

 

پیشرفت گرایی جهان نگرایی ای است که بر این باور می رود که بهبود و اصطلاح شرایط انسان و جامعه هم ممکن است و هم مطلوب. بسیاری از پرورشکاران اولیه پیشرفت گرایی در جستجوی نوآوری های تربیتی ای بودند که موجب آزادی نیروهای کودک گردد. پیشرفت گرایان دیگر به عمل گرایی جان دیوئی منتسب بودند، اعتقاد داشتند که مدارس جزئی از قلمرو وسیع تر اصلاح نهادی و اجتماعی هستند.
پیشرفت گرایان، همچون روسو، آموزه ]دکرین[ دنائت آدمی را مردود انگاشتند، معتقد بودند که مردم ذاتاً نیکند. علاوه بر این پیشرفت گرایی در روحیه صلاح اجتماعی که بر جنبش پیشرفت گرایی قرن بیستم آمریکا حاکم بود ریشه داشت.
روسو در مقام، یکی از نخستین طغیانگران علیه آموزش و پرور

ش سنتی، مدعی بود که مؤثر ترین یادگیری هنگامی تحقق می یابد که از علایق و نیازهای کودک پیروی کند.
پتالوتستی بر آن بود که اموزش و پرورش طبیعی باید در محیطی آکنده از محبت و امنیت عاطفی صورت پذیرد. مضافاً آنکه تربیت باید از محیط مستقیم کودک آغاز شده، متضمن فعالیت های حواس او در ارتباط با اشیاء موجود در محیط باشد.
به منظور انجام بخشیدن به موضوع تربیتی پیشرفت گرا، انجمن بر اص

ول زیر صحه نهاد:
1) آموزش و پرورش پیشرو باید آزادی ای فراهم کند که حامی رشد و کمال طبیعی کودک از طریق فعالیت هایی باشد که ابتکار، خلاقیت، و ابزار وجود را در او پرورش می دهد.
2- آموزش باید تماماً به یاری

رغبت خود طفل که از تماس با جهان واقعی برانگیخته می شود، هدایت شود.
3- معلم پیشرفتگرا باید یادگیری کودک را در مقام مدیر فعالیت های پژوهشی هدایت کند، نه به عنوان دستور دهنده.

4- موفقیت های دانش آموزان باید برحسب پیشرفتهای فکری، جسمانی، اخلاقی و اجتماعی اندازه گیری شود.
5- به منظور تأمین نیازهای کودک برای رشد و تکامل باید بین معلم، مدرسه و خانه و خانواده همکاری بیشتری معمول گردد.
6- مدرسه پیشرفتگرای حقیقی باید آزمایشگاهی برای فعالیت های نوجویانه باشد.
اهداف تعلیم و تربیت
دیویی و پراگماتیستها معتقد بوده که تعلیم و تربیت یک ضرورت زندگی است او خاطر نشان می ساخت که جامعه متمدن بدان سبب به حیاتش ادامه می دهد که تعلیم و تربیت با استفاده از ارتباط عادتها، فعالیت ها، افکار و احساسات از نسلی به نسل دیگر از مسن ترها به جوان تر ها منتقل می شود.
اساساً تعلیم و تربیت یک هنر است و معلمان هنگامی که آن را از روز مرگی و کسالت دور می سازند والاترین مفهوم این هنر را تبیین می کنند. فرایند تربیتی تنها زمانی متحقق می شود که فهمیدن ترویج یابد. در مقابل حرفه آموزی صرف کمک کردن به کودک برای اندیشیدن تعلیم و تربیت است. باید به تعلیم و تربیت نه به عنوان آمادگ

ی برای زندگی، بلکه به عنوان خود زندگی نگاه شود.
دیویی در کتاب «آیین تربیتی من» این اعتقاد را که تعلیم و تربیت دو جنبه مبنایی دارد مطرح می کند: جنبه روان شناختی و جامعه شناختی.

اهمیت هر یک کمتر از دیگری نیست چون امیال و توانایی های کودک فراهم کننده ماده و نقطه شروع همه تربیت هاست ضمن اینکه دانش مربی در مورد شرایط اجتماعی برای تفسیر توانایی های کودک ضروری است.
به نظر دیویی مقاصد باید:
1- از شرایط موجود ناشی شده باشد.
2- لااقل در آغاز آزمایشی بوده قابل انعطاف باشد.
3- مقصود باید همیشه به سوی آزادی فعالیت ها و یک مناسبت مورد نظر جهت داده شود.
دیویی می پنداشت این مردم (والدین- شاگردان و شهروندان) هستند که مقاصد تربیتی دارند نه فرایند تعلیم و تربیت به نظر او مقصد تعلیم و تربیت

رشد است: «چون رشد ویژگی زندگی است، تعلیم و تربیت سراسر رشد است و هیچ غایتی ورای رشد ندارد.»
سیدنی هوک تأکید می کند که آموزش و پرورش برا

ی رشد با آموزش و پرورش برای جامعه دموکراتیک همخوانی دارد.
ویلیام هرد کیلپاتریک، یکی از شاگردان و همکاران دیویی اصرار داشت که دغدغه فوق العاده هر فرد باید آن باشد که همه مردم بیشترین و بهترین امکان زندگی

را داشته باشند.
آموزش و پرورش موظف به آموزش چگونه زندگی کردن به کودکان است.این امر در سه مرحله انجام می شود: 1- تدارک فرصت برای زندگی 2- آینده نگری برای یادگیری تجربه ها 3- تأمین شرایط برای رشد خصلت های مطلوب
روشهای تعلیم و تربیت
مربیان شیوه هایی را ترجیح می دهند که انعطاف پذیر شده، قابلی

ت استفاده به صورتهای مختلف را داشته باشد به همین منوال آنان ساختمان و وسایلی را برای مدرسه می پسندند که مفید باشد. مبلهای قابل جابه جایی، مبلهای هماهنگ با کودکان، دیوارهای تاشو و چاپ کتاب با حروف درشت، همه چیزهایی است که از کارهای دیویی در مدرسه تجربی او در شیکاگوسردرآورد. علاقه مندند به کودکان بیاموزند چگونه مشکلات را حل کنند، آنان می پندارند که موقعیت های زندگی واقعی، توان حل مشکل را در صحنه عمل تأیید می کند. (روش اکتشافی)
از برخی جنبه ها روش یادگیری همان قدر مهم است که محتوای آموخته شده آنان می پندارند که اگر کسی بداند چگونه باید به سراغ حل مشکل برود، پس آماده شده تا از عهده چیزهای دورتری که مدرسه شاید نتواند با آن سروکار داشته باشد براید چون مدرسه نمی داند شخص در آینده با کدام نوع از مشکلات زندگی مواجه شود. اما به نظر آنان مشکلاتی مانند آنچه که مربوط به ازدواج، خانواده، اوقات فراغت، و سوالات مربوط به صلح و جنگ است شاید معرفی یا پیش بینی شود.

مدرسه باید به منظور آماده ساختن فرد برای فائق آمدن بر آن مشکلات به او کمک کند.
تعلیم و تربیت گسترده و کلی تر را تأیید می کنند و معتقدند اگر کسی دانش را به عناصر مجزا تقسیم کند آن را به هم پیوند ندهد، با خطر از دست رفتن دور نما مواجه می گردد.
این رویکرد مخالف تجزیه دانش به عناصر سازنده آن نیست، بلکه ما را با قرار دادن آنها در کل

نوسازی شده که به انسان جهت و بینش جدید می دهد، ترغیب می کند. در تحصیل این کلیت جدید است که پراگماتیسم انسان گرا و جامع نگر می شود روش تجزیه اذعان دارد که نتیجه ثا

بت یا مطلق وجود ندارد، در نتیجه تعلیم و تربیت پراگماتیک حقیقتاً تعلیم و تربیت «کشف » است. یکی از رویکردهایی که توسط مربیان پراکماتیک همچون ویلیام هردکیلپاتریک پیشنهاد شده «رویک

رد پروژه» برای یادگیری است.
هرچند شاید در میان صاحب نظران این مکتب اختلافاتی فردی در مورد جنبه های مشخص روش وجود داشته باشد، ولی همه آنها با این امر موافقند که شیوه مناسب تعلیم و تربیت، تجربی،

انعطاف پذیر و نامحدود بوده، به سوی رشد قابلیت تفکر و مشارکت هوشمندانه فرد در زندگی اجتماعی جهت داده می شود.
برنامه آموزش درسی
به نظر جان دیویی دو موضوع مهم وجود دارد: موضوع منطقی و موضوع روانشناختی. اولی «انضباط» دومی «رغبت» را مورد تأکید قرار می دهد این اشتباه است که بین رغبت کودک و موضوع درسی ضروری شکاف مشاهده شود، چون موضوع درسی مناسب چیزی ثابت و آماده و خارج از رغبت

کودک نیست.
اینان به یک برنامه درسی متنوع معتقدند. به عنوان نمونه از مطالعاتی در حرفه ها و بهداشت، و در عناوینی همچون خانواده و اقتصاد حمایت کرده اند.

تجربه دینی
نظریه های دیویی در مورد تجربه دینی را می توان در شماری از کارهای او یافت، ولی این نگرش ها در کمال ایجاز در کتاب« ایمان همگانی» (که در سال 1934 منتشر شد) اظهار شده است. به نظر دیویی مذهبی بودن نیازمند پذیرش عقاید فوق طبیعی یا دین نظامدار نیست. او میپنداشت که اکثر ادیان دارای تأثیر منفی است چون به تفکیک و طبقه بندی مردم گرایش دارد که خود عمل نامعقول در جامعه دموکراتیک است. او فوق طبیعی گرایی والحاد نعطاف ناپذیر، هر دو را رد کرده به جای آن توجه درباره وجود انسان درقلمرو طبیعت را ترویج می کرد. اندیشه های دینی در نیازهای طبیعی انسان ریشه دارد.
رشد اخلاقی
مقررات اخلاقی باید بر حسب نتایج خود در هر موقعیت هماهنگ شده یا از اینرو، هر عملی برحسب پیامدهایش خوب یا بد ارزیابی می شود. این ماهیتاً فرایندی تربیتی است، چون آگاهی و دغدغه نسبت به نتایج فقط از طریق تفکر دقیق و انعکاسی حاصل می شود. دیویی اخلاق را به عنوان شاخه ای از دانش که مبتنی بر درک صومعه ای یا فریضه ای الهی باشد، مردود م

ی دانست. اساساً او می پنداشت که خصایص اخلاقی با مشارکت فرد در گروه اجتماعی یا با فراگیری اخلاق در خلال زندگی به دست می آید.
دیویی تعلیم و تربیت اخلاقی را به مشابه فرایند پیشرفت از طریق مراحل پیش تربیت داده شده، فراگیر، یا غیر متفاوت نمی دید بلکه می توان گفت که این تربیت از تجربه افراد در متن اج

تماع حاصل می شود و می تواند به نظام صحیح برنامه ریزی، روش ها و زندگی اجتماعی مدرسه قاطعانه رشد کند. به نظر دیویی مقصد آموزش و پورش رشد است، و اهمیت اخلاقی آن در نتایج اجتماعی هوش اجتماعی و قضاوت شخصی قرار دارد.
رشد زیبایی
هرکسی مستعد کسب و لذت بردن از تجارب زیبایی شناختی است به شرط آنکه هوش اخلاق از طریق تعلیم و تربیت توسعه داده شود. تجربه زیبایی شناختی آن است که طی آن فرد و محیط، یا عامل درونی و بیرونی، باهم سازگار باشد. این نوع تجربه همان است که دیویی آن را «تجربه کامل» یا تجربه ای که وحت و کمال را به ارمغانط می آورد، می نامد. این تجربه انسانی در اوج خود است. دیویی عقیده داشت که تعلیم و تربیت پیش ازهر چیز فعالیتی هنری بوده از یک فعالیت کاملاً علمی متمایز است.
پراگماتیسم (پیشرفت گرایی) به عنوان فلسفه تعلیم و تربیت
این اشتباه است که پراگماتیسم را درپیوندی بسیار نزدیک با تعلیم و تربیت پیشرفته در همه زمینه ها بدانیم. هرچند مطمئناً درست است که بیشتر پیشرفت گرایان مدعی موافقت با فلسفه جان دیویی اند، ولی خود دیویی اغلب منتقد تندرویهای پیشرفت گرایی بود. کتاب تجربه و تعلیم و تربیت او همانقدر به افراط پیشرفت گرا متمایل شده که به تعلیم و تربیت آمریکایی به شیوه کهن و محدود سنتی آن.
بنظر پراگماتیستها تعلیم و تربیت باید طبیعی و مربوط به رشد انسان به عنوان نوع پیچیده ای از حیوانات باشد. آنان مدتها از مدارسی که کودکان بتوانند در حوالی آن حرکت کنند، یعنی از مدارس باز و محیط محرکی که عنصر طبیعی را در تعلیم و تربیت وار کند، حمایت می کردند. احتمالاً اندیشه های بی کس، لماک و روسو به بهترین شکل با تفکرات جان دیویی ترکیب شده باشد. همچنان که اندیشه های پیشرفت گرایی با پذیرش بیشتری مواجه می شدع تأثیر آنها نیز افزایش

می یافت. آمریکایی ها در طول جنگ جهانی دوم باید تعلیم و تربیت را روی شمعک قرار می دادند. اما درباره پس از جنگ تأثیر آن پدیدار شد. انتقاد از آموزش و پرورش «احمقانه» و «تابع هوسها و تکلف ها» «و بی بندوباری» در تعلیم و تربیت پیشرفت گرا مطرح می شد.
ماهیت تجربه

به نظر دیویی تجربه فقط یک رویداد مجزا ینست تجربه عمق داشته به طبیعت می رسد. تجربه و طبیعت دو چیز جدا از هم نیستند، بلکه تجربه بخشی از طبیعت است. به نظر او تجربه درباره طبیعت و در آن است، طبیعت عبارتست از سنگ ها، گیاهان، شرایط اجتماعی، لذتها و آلام است. خلاصه دیویی بر آن بود که ما نمی توانیم تجربه و طبیعت را تفکیک کنیم طبیعت آن چیزی است که تجربه می کنیم. و ما باید تجارب خود را بر حسب روابط طبیعی آن مشاهده نماییم. به این ترتیب دیویی طبیعت را هم ثابت و هم متزلزل، هم معین و هم نامعین می دید، یعنی چیزهایی هست که به کندی تغییر می کند. برخی تجارب ثابت است، حال آن که برخی دیگر در آشفتگی و نوسان است.
دیویی از رهبری روسو در مهم دیدن طبیعت در تعلیم و تربیت پیروی کرد، هر چند او بیشتر مسلک رمانتیک روسو را مردود می دانست روسوس برای تعلیم و تربیت سه منبع مشخص کرد.
1- طبیعت: رشد خودجوش ها و استعدادها
2- موجودات انسانی : کاربردهای اجتماعی که بر این رشد عرضه می کنیم .
3- اشیا: فراگیری فراگیری تجربه شخصی از محیط پیرامون
ابزارگرایی
توجه دیویی به کنش اجتماعی تعلیم و تربیت، به فلسفه او نوعی جهت یابی عمل قطعی می دهد اصرار او بر این بود که فلسفه باید بجای بحث در مورد ساختارهای نظری غیر قابل تغییر، خود را با مشکلات انسان در جهاتی متغیر و نامعین درگیر کند.
دیویی در کتاب چگونه می اندیشیم، نشان داد که چگونه می توان اندیشه ها را به عنوان ابزارهایی در جهت حل مشکلات واقعی به کار گرفت و دیدگاهش را رد پنج مرحله توصیف کرد:
الف) مشکل محسوسی که در اثر تضاد در تجربه یا گرو دشواری نسبت به تجربه سیال اتفاق می افتد.
ب) موقعیت و تعریف آن، تعیین حدود یا ویژگی های مشکل با عباراتی شفاف
ج) توصیه هایی در مورد راه حل ممکن، تشکیل دامنه ای وسیع از فرضیات

د) پیشرفت به کمک استدلال در مورد موقعیت های توصیه شده
هـ) مشاهده و تجربه بیشتر که به پذیرش یا رد آن پیشنهاد می انجامد.
فردگرایی و روابط اجتماعی

یکی از جوانب فلسفه دیوئی که در اطراف آن مشاجره بسیاری شده نگرش او نسبت به فرد گرایی در جهان اجتماعی است. از یک طرف کسیانی مدعی بوده اند که او فرد گرایی را به زبان جامعه نظام دار ارتقا بخشیده است. از سوی دیگر بسیاری او را مهتم می کنندکه فرد را در زیر عینیتی پنهان که توسط فن آوری، هوشیاری علنا و موسسات اجتماعی متمرکز ارائه شده مدفون کرده است.
دیویی پیش از پذیرش دو قطب ذهنیت یا عینیت، بر آن بود تا نشان دهد که تجربه قبل از هر چیز خام و کلی است و تمایز ذهنیت (یا فردیت) و عینیت (یا محیط اجتماعی) از تجربه ناشی می شود. خلاصه یکی از اینها ضرورتاً واقعی تر از دیگری نیست چرا که دیویی ذهن و شی ء یا یا فرد و جامعه را در تعالی متزلزل، یعنی ارتباطی تعاملی می دید. به نظر دیویی جامعه صنعتی مدرسه باید موسسه ای باشد که در ان استعدادهای فردی و اجتماعی کودکان بتواند پرورش یابد راه کسب این هر دو زندگی دموکراتیک است فردیت مهم است چون سرچشمه ابداع و تغییر در موضوعات انسانی است.
ویلیام کیلپتریک و روش پروژه
روش پروژه کیلپتریک اتکای آ.پ سنتی را بر آموزش کتاب محور مردودی انگاشت با اینکه کیلپتریک خود ستیزه نبود ولی معتقد بود که کتاب نمی تواند جانشین برای یادگیری از راه زندگی باشد. زیانبارترین وجه کتاب زدگی در سلطه کتاب درسی در آموزش سنتی یافت می شود. معلمان به طور انحصاری به اطلاعات کتب درسی تکیه می کنند این امر غالباً به تجارب دست در دومی می انجامد که به صورت مکانیکی سازماندهی شده اند. دانش آموزی که در مدرسه سنتی موفقیت کسب می کند غالباً گرایش کتاب محورانه دارد و در حفظ کردن مطالب موفقیت دارد، نه ضرورتاً در درک آنچه می خواند.
در برابر ماهیت مکانیکی آ.پ سنتی کتاب محور، روش پروژه کیلپتریک به این منظور طراحی ده بود که پیشرفتگرایی سازنده ای را در راستای خطوط آزمایشگرایی توضیح دهد. در روش پروژه دانش آموزان می بایست کار خود را در قالب فعالیت ها یا پروژه هایی که زمینه ساز تلاشهای هدفمند باشند، طراحی، هدایت و اجرا کنند. روش پروژه در صورتبندی تئوریکی به عنوان روشی مشکل کشایانه قلمداد می شود. دانش آموزان چه به صورت فردی و چه گروهی مسائل

را که در تجربه هایشان ظهور می کنند، تعریف می کنند. یادگیری وظیفه مدار خواهد بود به این معنی که موفقیت از طریق حل مسأله و آزمودن راه حل از طریق عمل کردن بر پایه آن حاصل می شود. عملی که از طراحی هدفمندانه ناشی شود با آزمودن عملگرایانه همخوانی خواهد داشت و برپایه پیامدهایش مورد قضاوت واقع می شود.فرد تربیت یافته ای که کیلپتریک بر پایه همکاری هدفمند مد نظر داشت شامل مرد و زن مدوکرات بود چنین فردی از کرایش آزما

یشگری برخوردار بود، تمایل دارد که تنها ارزشها و باورهای مد روش ا محک بزند. دانش آموزان از طریق روش پروژه با چگونگی اعمال شیوه های دموکراتیک بحث آزاد، اندیشه ورزی مستدل و دقیق،س تصمیم گیریهایی که حقوق اکثریت و اقلیت را محترم بدارد، و عمل که زمینه ساز دگرگونی آرام اجتماعی باشد آشنا خواهد شد.
همزمان با جنبش و پیشرفتگرایی و ایدئولوژی پیشرو، فلسفه مدرن در برابر فلسفه سنتی به طور گزینشی اصول پیشرفتگرایی را رد خود ادغام کرد. فلسفه جدید آ.پ رکن اساسی بارز بسیاری از برنامه های داشنگاه ها را رد زمینه آ.پ حرفه ای تشکیل می داد. در رویکرد نوین، وجوه اصلی عبارت بودند از : 1) مدارس بزرگتر که بخش های متعدد کلاس ه و تنوع بیشتر برنامه درسی را تسهیل می کرد.
2) تنوع برنامه درسی که بر غنای آ.پ می افزود.
3) گرایش به ایجاد مدارس راهنمایی یا مدارس میانی به عنوان مدارس مستقل این تحولات اغلب از حمایت پیشرفتگراها برخوردار بودند و به صورت بخشی از ایدئولوژی مدیران مدارس جدید در آمدند.
دیوئی و سایر دانشوران پیشرفت گرا دست به کار سدند تا فلسفه آ.پ را ر

د مقابل داروینیسم اجتماعی تثبیت یافته هربرت اسبنسر، به ابزاری برای اصلاحات اجتماعی تربیتی تبدیل کنند.
معلم پیشرو
شاید مهمترین چالش برای معلم عبارت از آن بود که مانند راهنما رفتار کند  بر آن سلطه ندارد، بلکه علایق یادگیرندگان را محور قرار می دهد. معلم به طور شایسته راهنمای گفت و شنود، طرح ریزی و اجرای یادگیری است.
روابط فلسفی و ایدئولوژیک پیشرفتگرایی
پیشرفتگرایان از طبیعت گرایانی همچون روسو این آموزه را آریه گرفتند که کودکان را باید آزاد گذارد تا طبق اعتماد و نیازهای خود رشد کنند.
پیشرفتگرای به عنوان نظریه ای تربیتی با بسیاری از مفاهیم و عملکردهای مرتبط با ماهیت گرایی و پایدارگرایی مخالف است پرورشکار بنیاد گرا که موضوع تربیتی او منعکس کننده ماهیت گرایی و پایدار گرایی محافظه کارانه تر و سنتی تر است نکات زیر طرفداری می کندس :
1) یادگیری مهارتهای وسیله ای و فرهنگی پایه، که مبنای سایر موضوعات مدرسه و فعالیت های خارج از مدرسه جنبه بنیادی اساسی و زایا دارند. از دیرباز طرفداران آ.پ بنیادی، تحصیل را به صورت آموزشی ادبی کتاب محور تلقی کرده اند.
2) سازمان دادن برنامه درسی بر محور مهارتها و موضوعات اساسی تعریف شده، همچنین ابزار مخالفتی عمومی با الگوی برنامه ای نسنجیده نامشخص و آشفته ای که بر آ.پ باز، یادگیری از راه تجربه های میدانی، پروژه ها، فعالیت ها و سایر انواع آموزش های پراکنده تکیه می کند.
3) شناسایی مدرسه و مدیران و معلمان آن به عنوان متخصصان آکادمیک که در محتوای برنامه و روش تدریس صاحبنظرند . حامیان آ.پ با بهره گیری از مدسته به عنوان ابزار تحول اجتماعی، نوآوری و آزمایشگری مخالفند. کلاس تحت سلطه معلم است و تدریس به دست او طراحی می شودو هدایت می شود.
پرورشکار پیشرفتگرا متقابلاً موضع تربیتی زیر را اتخاذ می کند:
1) به جای معرفی مهارتهای بنیادی به صورت مستقیم به کودکان، بهتر است آنان ر

ا وادار کنیم که روش های یادگیری و تحقیق را از طریق حل مسائل و ارضای نیازهایشان فراگیرند.
2) مدرسه باید در متن مسائل اجتماعی و پیشبرد تحولات جمعی قرار گیرد.
3) معلمان باید راهنمایان پروژه، و محرکان، مستشاران یادگیری باشند نه انتقال

دهندگان اطلاعات، باید متنوع و اغلب غیر مستقیم باشد.
نقادی دیوئی از آموزش و پرورش پیشرو
دیوئوی هشدامی داد که مجادله بین آموزش و پرورش سنتی و پیشرو به صورت اداعاهایی دال بریا «این مشق» یا «آن مشق» تنزل کرده است . اگرچه دیوئی هوادار پیشرفت گرایی بود ولی معتقد بود که بسیاری از پیشرفتگرایان صرفاً علیه عملکردهای مدارس سنتی عکس العمل نشان می دهند و از عهده صورتبندی فلسفه ای تربیتی که بتوان از آن مشابه نقشه ای برای فعالیت عملگرایانه بهره گرفت برنیامده اند.
تحلیل دیوئی از مدارس سنتی و پیشرو در شفاف ساختن تضادهای بین این دو نهاد مفید بود وی می گفت مدارس سنتی نهادهایی رسمی هستند که برنامه موضوع محوری تکیه می کند که معارفی همچون زبان، تاریخ، ریاضایات و علوم را مستقل از هم سازماندهی شده اند، شامل می گردد.
سنت گرایان پایدارگرا و ماهیت باور معتقد بودند که خرد انسان در میراث فرهنگی بشریت نهفته است آداب هنجارها، و اخلاق از سنت برداشت می شوند و مشمول آزمون روش علمی نمی شوند.
معلم سنت گرا کدام مکتوب را به مشابه سرچشمه حمت تلقی می کرد. و بر کتاب در

سی به عنوان منبع دانش ، و بر درس پس دادن به مشابه جاری ساختن دانش از دانش آموز تاکید می کرد . سنت گراها تلاش کرده بودند که مدرسه را از مجادله های اجتماعی به دور نگه دارند. آنان بر پایه این باور که یادگیری شامل انتقال ذخیره های معرفت به ارث مانده از گذشته و

تسلط بر آن است، علاقه و نیازهای کودکان را نادیده انگاشته و عامرانه از مسائل اجتماعی و سیاسی اضطراری چشم پوشی کرده بودند. انتظار آن بود که محصولات آ.پ متعارف (یعنی دانش آموزان ) خرد سنتی را پذیرا شوند و از عادات و نگرش هایی که همرنگی را موجب می شوند، برخوردار گردند و نسبت به مرجع قدرت فروتن و فرمانبردار باشند.
پرورشکار پیشرفتگرایی ای حقیقی معلمی است که در ارتباط دادن شرایط درونی یادگیرنده – یعنی نیازها، علایقریا، قابلیت ها و آمال دانش آموز با شرایط عینی تجربه- یعنی عوامل محیطی که جنبه تاریخی، طبیعی، اقتصادی و جامعه شناختی دارند- ماهر باشد. دیوئی معتقد بود که پیشرفت گرای یبا ید از رویا پردازی ساده لوحانه درباره ماهیت کودک بپرهیزد . اگر چه نیازها و رغبت های کودکان همیشه سرآغاز یاد گیری می باشند ، ولی غایت آن نیستند . غرایز وسائقها باید پالایش یافته، به هوش اجتماعی تامل ارتقاء یابند.

آموزش و پرورش پیشرو ، باید الگو های تحقیق هدف مند توام با تامل را در یادگیری پرورش دهد . دیویی ماهیت گرایی و پایدار گرایی را به چالش خوانده ، به پرورشکاران هشدار می دا دکه از( بازگشت به روشهای فکری و آرمانهایی که قرنها قبل از پیدایش روش ظهور کرده بودند) پر هیز کنند . پرورشکاران حقیقی خواهند کوشید کهد به طور منظمی ( از روش علمی به مشابه الگو و آرمان هوشمندانه کاوش و از به کارگیری امکانات بلقوه درون ذاتی تجربه ) بهره گیری کند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >