سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله اقمار منظومه شمسی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اقمار منظومه شمسی در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اقمار منظومه شمسی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اقمار منظومه شمسی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اقمار منظومه شمسی در pdf :

اقمار منظومه شمسی
مریخ
چهارمین سیاره منظومه شمسی. مریخ آخرین سیاره سنگی است که بر گرد خورشید می چرخد. در طول تاریخ بشر همواره این سیاره در کانون توجهات نجومی بوده است.بابلیان قدیم برای مثال حرکات این نور قرمزسرگردان آسمان شب را دنبال کردند ونام nargel یا نام خدای جنگ را برآن گذاشتند.در همان زمان رومی ها بخاطر گرامیداشت خدای جنگشان اسم کنونی آنرا انتخاب کردند. یونانی ها نیز این سیاره را آرس که بیانگر خدای جنگ آنان است می نامیدند. این سیاره نزد کسانی که به آسمان می نگریستند مظهر جنگ و خون بود.

این سیاره در یک مدار بیضی شکل و با سرعتی حدود 1/24 کیلومتر در ثانیه به دور خورشید می چرخد که اوج یا دورترین فاصله آن از خورشید 258 میلیون کیلومتر و در حضیض یانزدیکترین فاصله208 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله می گیرد. ولی به طور متوسط 228 میلیون کیلومتر از خورشید فاصله دارد. این سیاره همسایه بعدی زمین است که گاهی به ما نزدیک می شود و به حدود 58 میلیون کیلومتری ما می رسد و گاهی در آن سوی خورشید به فاصله 403 میلیون کیلومتری از ما قرار می گیرد. از جهاتی هم شبیه زمین است و یک شبانه روز آن حدود24 ساعت و43 دقیقه طول می کشد.اگر هرشب در یک ساعت خاص مریخ را رصد کنید حدود 33 شب وقت لازم است تا بتوانید کل سیاره را رصد کنید. محور گردش آن نسبت به خط عمود حدود 24 درجه است. هر یک سال آن معادل 2 سال (687 روز) زمینی است و قطر آن حدود 6794 کیلومتر است (جالب است بدانید مساحت مریخ با مساحت خشکیهای زمین برابر است.) به علت دوری از خورشید حداقل دمای آن به 100 درجه زیر صفر و حداکثر آن به 27 درجه سانتیگراد می رسد.

قمرهای مریخ
در سال 1877 میلادی هنگامی که شیپارلی به دقت در حال ترسیم کانالها بر روی نقشه هایش بود یک ستاره شناس آمریکایی به نام آسف هال نیز در حال مشاهده مریخ بود. او از نوعی تلسکوپ انعکاسی جدید 66 سانتیمتری واقع در رصدخانه نیروی دریایی ایالات متحده در شهر واشنگتن استفاده می کرد.ستاره شناسان سالها به دنبال قمرهای مریخ بودند. یوهان کپلر در قرن هفدهم میلادی اعلام کرده بود که مریخ باید دو قمر داشته باشد. او معتقد بود که در ورای منظومه شمسی یک الگوی ریاضی نهفته است. طبق این الگو تعداد قمرهای سیاراتی که پس از زمین قرار دارند باید افزایش یابد. به این ترتیب که تعداد آنها هر دفعه باید دو برابر شود. با توجه به این که زمین دارای یک قمر است و در زمان کپلر تصور می شد که سیاره مشتری چهار قمر دارد بنابراین طبق ریاضیات حاکم بر این تئوری مریخ باید دو قمر داشته باشد.

آسف هال در ابتدای اوت 1877 میلادی مشاهدات طاقت فرسایی را برای یافتن اقمار مریخ آغاز کرد. در آن زمان نزدیکی مریخ به زمین مشکلاتی را ایجاد می کرد. مریخ آنقدر نزدیک بود که به هنگام مشاهده آن توسط تلسکوپ درخشندگی قابل توجهش اشکالاتی را در رصد این سیاره ایجاد می کرد. هال در یازدهم اوت متقاعد شد که چیزی نمی تواند بیابد. ولی همسرش به او اصرار کرد که بار دیگر نگاه کند. بالاخره در آن شب او متوجه چیزی شد. آن جرم آسمانی خیلی کوچک بود ولی قطعا” وجود داشت. بعد از مدتی آسمان ابری شد.

در شانزدهم اوت آسمان دوباره صاف شد و هال توانست قمر مریخ را به وضوح مشاهده کند. در روز هفدهم اوت هال با پیدا کردن قمر دوم مریخ به هیجان آمد. به این ترتیب نظریه دو برابر شدن اقمار درست به نظر می رسید. دانشمندان همچنان تصور می کردند که سیاره مشتری دارای چهار قمر و سیاره زحل دارای هشت قمر است. اما آنها در سال 1892 میلادی قمر پنجم مشتری و در سال 1898 میلادی قمر نهم سیاره زحل را کشف کردند. به این ترتیب نظریه کپلر برای همیشه منسوخ شد.

آسف هال اقمار مریخ را به صورت نقاطی نورانی و متحرک مشاهده کرد. ولی تصاویری که در سال 1969 میلادی توسط فضاپیمای مارینر و در سال 1975 توسط وایکینگ ارسال شد نشان داد که اقمار دوقلوی مریخ ظاهری بسیار ناهنجار و بی قاعده دارند. هال این اقمار را به افتخار اسبهای کالسکه خدای جنگ در افسانه یونان فوبوس (به معنای ترس) و دیموس (به معنای وحشت) نامید.

آساف هال نتوانست اندازه اقمار مریخ را تعیین کند. اما مشاهدات بعدی نشان داد که طول قمر بزرگتر مریخ یعنی فوبوس تقریبا” 27 کیلومتر است. فوبوس خیلی به مریخ نزدیک است و دریک مدار دایره ای شکل و به فاصله 9380 کیلومتری آن قرار دارد. نزدیکی زیاد باعث می شود که این قمر با سرعت زیادی حول مریخ بچرخد. به طوری که هر چرخش کامل آن 7 ساعت و 51 دقیقه طول می کشد.

دیموس هم مانند فوبوس دارای یک مدار دایره ای شکل است ولی در فاصله 23500 کیلومتری مریخ قرار دارد. طول دیموس در حدود 15 کیلومتر است و 31 ساعت و 5 دقیقه طول می کشد تا یکبار به دور مریخ بچرخد.فوبوس و دیموس هر دو تاریکند و به خاطر وجود دهانه های آتشفشانی شبیه شهاب سنگهای آبله گون اند. این دو قمر هم مانند قمر زمین همیشه یک روی خود را به مریخ نشان می دهند.

عقیده بر این است که حداقل 12 شهاب سنگ غیر عادی کشف شده بر سطح زمین در واقع تکه هایی از مریخ بوده اند که بر اثر برخوردهای شدید شهابی از سیاره قرمز جدا شده ودر دام جاذبه زمین گیر افتاده اند.یک نمونه آن شهاب سنگ معروف ALH 84001 می باشد .در تابستان 1996 یک تیم پژوهشی ناسا در مرکز فضایی جانسون اعلام کردند که شواهدی از وجود حیات ابتدایی در این سنگ یافته اند.کارشناسان این تیم عقیده داشتند اولین مولکولهای ارگانیک واصلی که به نظر می رسید دارای منشاء مریخی باشند چندین ترکیب معدنی که از ویژگیهای فعالیت زیستی بوده واحتمالا” میکروفسیل ها(فسیل هایی بسیار ریز) از ساختار باکتری شکل اولیه را درون سنگ مریخی یافته اند.نتایج کار این گروه هنوز بطور قطعی اثبات نشده است.

مشتری
مشتری، پرجرم ترین سیاره منظومه شمسی ما با چهار قمر با اندازه های سیاره ای و بسیاری قمرهای کوچک تر، برای خود منظومه ای مینیاتوری است. مشتری سیاره ای گازی و از نظر ترکیبات مانند یک ستاره است. در واقع، اگر حدود 80 برابر بیشتر از جرم اکنونش جرم داشت، به یک ستاره تبدیل می شد.

در 7 ژانویه سال 1610میلادی ، گالیله با تلسکوپ ساده و ابتدایی خود چهار “ستاره” در اطراف مشتری دید. او چهار قمر بزرگ مشتری را که اکنون آیو ، کالیستو، گانیمد و اروپا نامیده می شوند، کشف کرده بود. امروزه این چهار قمر به قمرهای گالیله ای مشهورند.

در 30 سال اخیر اکتشافات بسیاری درباره مشتری و قمرهایش صورت گرفته است که اگر گالیله زنده بود و آنها را می شنید، بسیار شگفت زده می شد. آیو، فعال ترین جرم آتشفشانی منظومه شمسی است. گانیمد بزرگترین قمر منظومه است و تنها قمر شناخته شده ای است که میدان مغناطیسی خودش را دارد. اقیانوس مایعی ممکن است زیر پوسته یخ زده سطح اروپا نهفته باشد. اقیانوس های یخ زده ای نیز ممکن است زیر سطح گانیمد و کالیستو وجود داشته باشند. فقط در سال 2003 میلادی، ستاره شناسان 23 قمر جدید برای مشتری کشف کردند که تعداد اقمار آن را به 63 عدد، بیشترین تعداد قمر برای یک سیاره در منظومه شمسی، رساند. بسیاری از اقمار کوچک مشتری ممکن است سیارکهایی باشند که در دام گرانش سیاره افتاده اند.

اقمار مشتری:
آیو:
داخلی ترین قمر گالیله ای از اقمار بزرگ مشتری قطر آن 3632 کیلومتر قدر 9/4 فاصله متوسط از مرکز مشتری421600 کیلومتر .این قمر بعد از زمین تنها عضو منظومه شمسی است که دارای حدود 100آتشفشان فعال است.مدت زمان گردش نجومی این قمر 769/1 روز است.

کالیستو:
چهارمین بیرونی ترین و تیره ترین قمر از اقمار گالیله ای مشتری با قطر 4820 کیلومتر قدر 6/5 .فاصله متوسط از مرکز مشتری 1883000 کیلومتر ومدت زمان گردش نجومی آن 689/16 روز است.

ضریب بازتاب سطحی آن 02 از حفره های بسیاری تشکیل شده وبرخلا ف بقیه اقمار گالیله ای هیچ نشانی از فعالیت های ساختمانی سطحی جدید یا قدیمی در آن بچشم نمیخورد.چگالی آن 19 گرم در سانتی متر مکعب است واین چگالی نشان می ده که به نسبت 40 به 60 از صخره ویخ تشکیل شده است.مطالعات انجام گرفته توسط مدارنورد گالیله نشان میدهد که توده صخرهای بطور متمرکز در هسته قرار ندارد.ظاهرا”بدلیل عبور قمراز میان میدان مغناطیسی مشتری یک میدان مغناطیسی درست زیر نواحی پوسته ای آن ایجاد شده است.دلیل بوجود آمدن حفره های سطح آن با حفره های سطح ماه متفاوت است واین نشان می دهد که گونه ای دیگر از اجرام سماوی سطح آن را بمباران کرده اند.چندین دشت برخوردی (basin) که دارای گسلهای مستقیم وشعاعی در سطح آن وجود دارد که بزرگترین آنها با طول 4000 کیلومتر Valhallaنامیده می شود.چندرشته حفره های برخوردی زنجیره ای نیز وجود دارد که احتمالا”از برخورد تکه های دنباله دار هایی که توسط مشتری تکه تکه شده اند(مانند دنباله دار شومیکر-لوی) بوجود آمده اند.

گانیمد:
سومین قمر از اقمار گالیله ای مشتری باقطر 5276 کیلومتر قدر آن 6/4 فاصله متوسط از مرکز مشتری 1070000 کیلومتر است.مدت زمان گردش نجومی آن 155/7 روز است. چگالی این قمر 19 وترکیب آن نیمی آب (یخ) و نیمی ماده سنگی است. گانیمید سیمای ماه زمین را دارد ، بعضی از نواحی آن تاریک و نواحی دیگر روشن به نظر میرسد . نواحی تاریکتر پر دهانه اند و گمان میرود بسیار قدیمی باشند ، نواحی روشن تر تراکمهای دهانه ای گوناگونی نشان میدهد و با یک سیستم خاکی شیار دار شده مشخص میشود که به هیچ چیزی که در ماه خودمان دیده میشود شباهتی ندارد .

اروپا:
دومین قمر از اقمار گالیله ای مشتری با قطر 3126 کیلومتر وقدر 3/5 .فاصله متوسط از مرکز مشتری برابربا 670900 کیلومتر ومدت زمان گردش نجومی 551/3 روز است.اروپا احتمالا ترکیب سنگی با چگالی 309 گرم بر سانتیمتر مکعب دارد . تفاوت اروپا با آیو در این است که به نظر میرسد با لایه ای از یخ ، احتمالا به عمق 100km پوشیده شده است .گمان ما این است که سطح این قمر در اوایل تشکیلش ، ضربات فراوانی از خرده پاره هایی که سبب بزرگتر شدن سیاره میشود ، دریافت کرده است. در این صورت ممکن است سطح آن بر اثر گرمای حاصل از واپاشی عناصر رادیو اکتیو گرم شده و دهانه های اولیه را حفظ کرده باشد، یا ممکن است لایه ی یخی که سطح آن را پوشانده امروز چنین آثاری را مخفی میکند .

تصویر معادل فارسی توضیح معادل لاتین

آناهیتا (زهره) نام دومین سیاره منظومه خورشیدی در زبان پهلوی ، به معنی پاک و نیالوده است و فرشته موکل آبها را نیز به همین نام خوانده‌اند. زهره یا ناهید یکی از سیاره‌هایی است که می‌توان آن را به آسانی در آسمان پیدا کرد. زهره گاهی ‘ستاره شام’ نامیده می‌شود. این سیاره درخشان بیش از هر سیاره دیگر ، به زمین نزدیک می‌شود و در نزدیکترین نقطه به 42 میلیون کیلومتری ما می‌رسد. در روشنترین حالت ، پس از ماه ، درخشنده‌ترین جرم آسمانی است. هنگام طلوع خورشید در مشرق دیده می‌شود و هنگام غروب خورشید در مغرب. شعاع زهره نزدیک به 6100 کیلومتر و چگالی آن 501 گرم بر سانتیمتر مکعب است Venus
آئرولیت شهاب سنگی با آلیاژی مرکب از آلومینیوم ، مس و منگنز که تقریبا 86 درصد آن را آلومینیوم تشکیل می‌دهد. aerolite
آپولو ، آپولون سیارکی که در سال 1932 م. کشف شد. مدار این سیارک در نزدیکترین وضعیت به یازده میلیون کیلومتری زمین می‌رسد. نام رب النوع اساطیری ، آفتاب و روشنایی یونان (آپولون) ، بر روی این سیارک گذاشته شده است. Appollo
آدراسیت یکی از شانزده قمر “مشتری” نام این قمر از نام “آدرست” یکی از پادشاهان اساطیری “آرگوش” اخذ شده است. Adrastea
آدرنیس سیارکی که در سال 1936 م. کشف شد. این سیارک در نزدیکترین وضعیت به 4/2 میلیون کیلومتری زمین می‌رسد. تمام اساطیری “آدونیس” قهرمان یونانی که زیباروی بود و افرودیت دلباخته او شد، بر روی این سیارک گذاشته شده است.
آریل یکی از پانزده قمر “اورانوس” که قطری در حدود 160/1 کیلومتر دارد. Ariel
آستانه دمای ذرات درجه حرارتی که هرگاه دما از آن فراتر رود مقادیر زیادی ذرات مادی از انرژی تشعشعی پرتو جسم سیاه ایجاد می‌گردد. برای هر ذره مادی “آستانه دمای” خاصی وجود دارد. temperature

آستروئید سیارک asteroid
آمالیتا یکی از شانزده قمر “مشتری” نام اساطیری رایه روزگار کودکی “زئوس” خدای خدایان یونان بر روی این قمر گذاشته شده است. Amalthea
آمور سیارکی که در سال 1932 م. کشف شد. مدار این سیارک در نزدیکترین وضعیت به 16 میلیون کیلومتری زمین می‌رسد. Amor
آنانک نام یکی از شانزده قمر “مشتری” نام اساطیری رب النوع (الهه) آگاهی و بصریت در یونان بر روی این کمتر گذاشته شده است. Ananke
ابرون نام یکی از اقمار “اورانوس” که قطری در حدود 1550 کیلومتر دارد. oberon
اپیمدئوس یکی از اقمار “زحل” نام یکی از برادران قهرمانان اساطیری یونان “اطلس” و “پرومته” بر روی این قیر گذاشته شده است. Epimetheus

اروپا یکی از اقمار گالیله‌ای مشتری با قطری در حدود 130/3 کیلومتر و 900 و 670 کیلومتر فاصله از سطح سیاره که تماس سطح آن را لایه‌ای از یخ به ضخامت 100 کیلومتری پوشانده است. Europa,JII
اروس سیارکی ما بین زمین و مریخ که در سال 1898 م. کشف شده است، مدار این سیارک در نزدیکترین وضعیت به کمتر از بیست و یک میلیون کیلومتری مدار زمین می‌رسد. نام اساطیری خدای عشق که هم زمان با زمین متولد شده ، بررسی این سیارک گذاشته شده است. Eros
اطلس نزدیکترین قمر کشف به سیاره “زحل” نام قهرمان اساطیری یونان که به دستور “زئوس” خدای خدایان به بر دوش کشیدن زمین محکوم شده بر روی این قمر گذاشته شده است. Atlas
افلیا نام یکی از پانزده قمر “اورانوس” که در دهخه 1980 م . کشف شده است. نام یکی از قهرمانان نمایشنامه “هملت” اثر ویلیام شکسپیر ، بر روی این قمر گذاشته شده است. ophelia
اقمار گالیله‌ای چهار قمر “یر” ، “اروپا” ، “گانیمید” و “کالیستو” که در سال 1610 م. بوسیله “گالیله” کشف شده‌اند. قمر این چهار قمر به ترتیب 3640 ، 310 و ، و5 ، 850 و 4 کیلومتر است. این چهار قمر را با نمادهای JIV,JIII,JII,JI نیز نشان می‌دهند که ترکیبی از اعداد یک تا چهار رومی و حرف اول نام اروپایی مشتری (حرف J) است. Galilean moons
الیمیوس یکی از چهار آتشفشان خاموش مریخ و بلندترین کوه سرتاسر منظومه خورشیدی. نام اساطیری پرورش دهنده دوران کودکی “زئوس” خدای خدایان یونان ، بر روی این آتشفشان گذاشته شده است. Olympus
امبریل نام یکی از قمرهای “اورانوس” که قطری در حدود 190و1 کیلومتر دارد. Umbriel
انسلادوس یکی از قمرهای “زحل”. Enceladus
اورمزد نام باستانی سیاره مشتری که از مخفف نام “اهورامزدا” خداوندگار زرتشتیان اخذ شده است و همچنین نام روز اول از هر ماه خورشیدی.
ایکاروس سیارکی واقع در حد فاصل عطارد و خورشید که نزدیکترین جسم آسمانی به خورشید است. نام اساطیری رب النوع “ایکاروس” که با بالهائی از موم به سوی خورشید پرواز نمود، بر روی این سیارک گذاشته شده است. Icarus

بدر ماه تمام ، ماه شب چهارده ، آیبک ، اهله قمر. full moon
پاسیفا یکی از شانزده قمر “مشتری”. Pasi phae
پالاس دومین سیارکی که در سال 1802 م. کشف شده و فاصله متوسط آن از خورشید 8/2 واحد نجومی است. Pallas
پاندورا یکی از هفده قمر “زحل” نام اساطیری “پاندور” نخستین زنی که توسط “زئوس” خدای خدایان یونان باستان خلق شد، بر روی این قمر گذاشته شده است. Pandora
پرومتئوس یکی از هفده قمر “زحل” نام این قمر از نام “پرومته” یکی از پادشاهان اساطیری “کولوفون” اخذ شده است. Prometheus
پورتیا یکی از قمرهای سیاره “اورانوس” که در سال 1986 م. هنگام عبور سفینه “ویه جر (Voyager)” نزدیکی سیاره ، کشف شده است. Portia
پوک یکی از پانزده قمر سیاره “اورانوسگ که در سال 1985 م. هنگام عبور سفینه “و به جبر (Voyager)” از نزدیکی سیاره ، کشف شده است. Puck
تالاسا یکی از هشت قمر نپتون. The Lassa
تبه یکی از قمرهای شانزده گانه “مشتری” نام اساطیری دختر پادشاه “کولوفون” بر روی این قمر گذاشته شده است. Thebe
تتا – نهر ستاره‌ای با قدر ظاهری 1/3 واقع در صورت فلکی “نهر (جوی)” که بعضا “آخر النهر” نیز نامیده شده است. Theta-Eridani,.Eri
تتیس یکی از هفده قمر “زحل”. Tethys

تریتون بزرگترین قمر از قمرهای هشت گانه نپتون که با دمایی منفی 235 درجه سانتی گراد ، سردترین جسم منظومه خورشیدی است. Trition
تلستو یکی از اقمار هفده گانه “زحل” نام اساطیری یکی از چهل و یک فرزندی که از ازدواج دختران “تتیس” و “اقیانوس” ، قهرمانان اساطیری با خدا ، این افرباد شبه متولد شدند ، بر روی این قمر گذاشته شده است. Telesto
تیتان بزرگترین قمر از قمرهای هفده گانه “زحل” و تنها قمری که پیرامون آن “جو” مشاهده می‌شود. Titan
تیتانیا یکی از پانزده قمر در اورانوس با قطر 610 و 1 کیلومتر نام این قمر از نام عمومی شش دختر رب النوع اساطیری آسمان (اورانوس) اخذ شده است. Titania
تیر شهاب پدیده نورانی حاصل از برخورد شهابواره‌های جامد با جو زمین بر اثر مقاومت هوا و وجود مالش زیاد. سرعت تیرهای شهاب نزدیک 80 کیلومتر در ثانیه است و در حدفاصل 80 تا 150 کیلومتری سطح زمین مرئی می‌گردند. Falling star, meteor

فوبوس نام یکی از اقمار دو گانه سیاره “مریخ” که با قطری در حدود 16 کیلومتر و 5900 کیلومتر فاصله از سطح سیاره هر 7 ساعت و 39 دقیقه یکبار به دور میخ می‌گردد. نام فوبوس به معنی ترس و نام یکی دو صحابه رب النوع اساطیری چنگ (مریخ) ، بر روی این قمر گذاشته شده است. Phobos
فوبه یکی از اقمار “زحل” که از سطح سیاره 106×16 کیلومتر فاصله دارد. نام فوبه به معنی درخشنده و نام دختر قهرمانان اساطیری یونان “اورانوس” و “گایا” بر روی این قمر گذاشته شده است. Phoebe
کالیپسو نام یکی از هفده قمر زحل. Calypso
کالیستو یکی از اقمار گالیله‌ای. سیاره مشتری که با قطری در حدود 4850 کیلومتر ، دومین قمر بزرگ سراسر منظومه خورشیدی است. مقایسه قطر کابیستو با قطر 4880 کیلومتری سیاره عطارد نشانگر عظمت و بزرگی این قمر است. در فاصله کالیستو از سطح سیاره مشتری 1880000 کیلومتر است. Callisto , JIV
کبوتر ، حمامه مواد طبیعی غیر آلی و جامد که در پوسته بیرونی زمین ، سنگهای آسمانی و سنگهای ماه و سیارات یافت می‌شوند. Columba
کردلیا یکی از پانزده قمر اورانوس که در سال 1986 م. و به دنبال دیوار شفینه “ویجر- 2 (Voyager2) از سیاره کشف شد. Cordelia
کرسیدا یکی از پانزده قمر اورانوس که در سال 1986 م. و به دنبال دیدار سفینه “ویجر- 2 (Voyager2) از این سیاره کشف شد. Cresside
کسوف حلقوی هرگاه ماه به هنگام کسوف (خورشید گرفتگی) آنقدر از زمین دور باشد که اندازه قرص ظاهری آن از قرص خورشید کوچکتر به نظر برسد، نور خورشید همچون حلقه‌ای پیرامون ماه مشاهده می‌شود. annular eclipse
لدا یکی از شانزده قمر سیاره “مشتری”. Leda
لیستیا یکی از شانزده قمر سیاره مشتری. Lysithea
متیس یکی از شانزده قمر سیاره مشتری. Metis
میراندا یکی از پانزده قمر اورانوس که از نظر شکل ظاهری ، کره‌ای ناهمگن و صیقل نیافته است. احتمال می‌رود که اصابت شد “یک جسم آسمانی بزرگ با قمر اولیه موجب از هم پاشیدگی هر دو چسم شده و سپس خرده‌های باقی مانده – در غیاب حرارت کافی برای ذوب مجدد و ایجاد شکل منظم – بر اثر گرانش چون توده‌ای کلوخ مانند در هم تنیده شده باشند. Miranda
میماس یکی از هفده قمر زحل 188000 کیلومتر از مرکز سیاره فاصله دارد. Mimas
نایاد یکی از هشت قمر “نپتون”. Naiad
نرئید یکی از هشت قمر سیاره نپتون که هر 360 روز یکبار به دور آن می‌گردد. در خروج از مرکز “مدار این قمر 75/0 است، از همین رو حداقل فاصله آن از سیاره (1175000 کیلومتر) با حداکثر فاصله آن (11000000کیلومتر) بسیار اختلاف است. Nereid
نستور از جمله سیارکهای منظومه خورشیدی که اوج مدار آن از مدار مشتری فراتر است. Nestor , 659 Nestor
هرمس نام سیارکی که در دهم اکتبر سال 1937 م. از فاصله‌ای بسیار نزدیک به زمین (حدود 800 کیلومتری آن) عبور نمود. Hermes
هلن یکی از هفده قمر زحل. Helen
هیپریون یکی از اقمار هفده گانه زحل که قمری در حدود 480 کیلومتر دارد. Hyperion
هیمالیا یکی از شانزده قمر سیاره مشتری. Hymalia
پاپتوس یکی از هفده قمر زحل. Iapetus

یو یکی از اقمار گالیله‌ای و سیاره مشتری با قطری حدود 3640 کیلومتر واقع در فاصله متوسط 421600 کیلومتری سطح سیاره. Io,JI
مقارنه سفلی در مورد سیاره‌های زهره و عطارد ، مقارنه ، دو نوع است. یکی مقارنه سفلی و آن زمانی است که سیاره بین خورشید و زمین قرار گرفته ، و دیگری مقارنه علیا و آن وقتی است که خورشید بین زمین و سیاره واقع است. Inferior Conjuction
مقارنه علیا Superior Conjunction
مقابله وقتی که خط واصل از زمین به خورشید و از زمین به ماه یا یک سیاره ، دقیقا در یک راستا اما در دو جهت مختلف قرار داشته باشند، گفته می‌شود که ماه و یا سیاره در حالت مقابله‌اند. در چنین حالتی طول خورشید و سیاره بر روی کره سماوی 180 درجه مختلف خواهند داشت. Oppasition
حرکت مداری زمین به دور خورشید زمین دارای دو حرکت واقعی است؛ یکی حرکت وضعی و یا حرکت دورانی آن حول محورش ، که موجب حرکت ظاهری روزانه خورشید است و دیگری حرکت انتقالی و یا مداری سالیانه به دور خورشید که موجب پیدایش حرکت ظاهری سالانه خورشید در امتداد دایره البروج ، می‌باشد. The Earth’s Orbital Motion Round the Sun
نقطه حضیض در حوالی دوازدهم دی ماه (دوم ژانویه) زمین به نقطه‌ای می‌رسد که دارای نزدیکترین فاصله از خورشید است، در این حالت گفته می‌شود که زمین در نقطه حضیض است. Perihelion
نقطه اوج در حوالی یازدهم تیرماه (دوم ژوئیه) زمین به نقطه‌ای می‌رسد که دارای دورترین فاصله از خورشید است که نقطه اوج نام دارد. Aphelion
نقطه حضیض خورشیدی وقتی که زمین نسبت به خورشید در نقطه حضیض است، در آن صورت خورشید نسبت به زمین ، در نقطه حضیض خورشیدی است. Perigee
اوج خورشیدی وقتی زمین نسبت به خورشید در نقطه اوج است، خورشید نسبت به زمین در اوج خورشید است. Apogee
خط حد دوری و نزدیکی خط واصل بین دو نقطه حضیض و اوج ، به نام خط حد دوری و نزدیکی مرسوم است. Apse Line
فصول در طول مدتی که زمین در مسیر بیضی شکل ، به دور خورشید می‌گردد، امتداد محور آن به موازات خود باقی مانده و زاویه آن با سطح مدار در حدود 55/ ْ 66 است، مایل بودن محور چرخشی زمین نسبت به سطح مداری آن ، موجب بوجود آمدن فصول است. The Seasons

ماه گرفتگی در خسوف (ماه گرفتگی) زمین در حرکت مداری خود به دور خورشید سایه‌اش را، که در فضا در سمتی مخالف خورشید ممتد است، به دنبال می‌کشد. سایه زمین به شکل یک مخروط است که قاعده آن مقطع زمین و طول متوسط آن 1،3a80،000 کیلومتر است. طول این سایه ، بر اثر تغییر فاصله زمین از خورشید تا حدود 40000 کیلومتر نسبت به مقدا متوسط تغییر می‌کند. خسوف زمانی اتفاق می‌افتد که ماه وارد مخروط سایه زمین شود. Eclipses
حرکت قهقرایی مدار ماه محور عمود بر مدار ماه یک مخروطی را در حدود کمی کمتر از 19 سال به دور محود عمود بر دایره البروج می‌پیماید. این اثر به نام حرکت قهقرایی مدار ماه نامیده می‌شود. این اثر به همراه دو پدیده مذکور در فوق موجب رقص محوری ، محور زمین در مسیر حرکت تقدیمی آن می‌شود. Rgression of the Moon ‘s Orbit

حرکت تقدیمی عمومی حرکت تقدیمی ناشی از اثر ماه و خورشید و حرکت تقدیمی سیاره‌ای ، به عنوان تغییرات دراز مدت شناخته شده‌اند. مجموعه دو حرکت تقدیمی ، به نام حرکت تقدیمی عمومی معروف است. General Precession

مریخ (بهرام) مریخ ، سیاره سرخ فام منظومه شمسی ، نصف زمین قطر دارد و مساحت سطح آن برابر با مساحت خشکیهای روی زمین است. درست مانند زمین ، یخهای قطبی ، دره‌های عمیق ، کوه ، غبار ، طوفان و فصل دارد. در دشتهای آن مانند ماه ، گودالهای برخوردی حاصل برخورد سنگهای آسمانی دیده می‌شود. با وجود اندازه کوچکش ، بلندترین کوه و بزرگترین دره منظومه شمسی در این سیاره پیدا شده است. Mars
عطارد (تیر) عطارد نزدیکترین سیاره به خورشید است. از اینرو ، دمای آن در روز به 400 درجه سانتیگراد می‌رسد. در این دما سرب هم ذوب می‌شود. شبها دما افت می‌کند و احتمالا تا 200 درجه سانتیگراد پایین می‌آید. عطارد جو ندارد و نمی‌تواند گرما را نگه دارد. از اینرو دمای شب و روز آن تفاوت زیادی باهم دارند. یک بار چرخش آن به دور خود 59 روز و یک بار گردش آن به دور خورشید 88 روز طول می‌کشد. مدار عطارد کاملا به شکل بیضی است و در نتیجه فاصله آن از خورشید بین 47 تا 69 میلیون کیلومتر تغییر می‌کند. این سیاره کوچک اندکی از ماه بزرگتر است. Mercury

مشتری (برجیس) مشتری که نزدیکترین سیاره غول پیکر به خورشید است، از نظر بزرگی و جرم در مقام اول جای دارد. هنگامی که در آسمان پدیدار می‌شود، به غیر از زهره از تمام ستارگان و سیاره‌های دیگر ، نورانی تر دیده می‌شود. اشکال گوناگونی در مشتری دیده می‌شود که حتی با یک تلسکوپ کوچک نیز قابل رویت است. مثلا لکه بزرگ سرخ رنگی می‌توان در آن دید. موقعی که به مشتری نگاه می‌کنیم، فقط ابرها و توفانهای جو فوقانی آن را می‌بینیم. حتی تلسکوپهای مستقر در سفینه‌های فضایی نمی‌توانند از سطح پنهان در زیر هزاران کیلومتر گاز تیره جو آن تصویر بدست آورند. Jupiter

زحل (کیوان) زحل از جنبه‌های زیادی شبیه مشتری است، جز اینکه در اطراف آن چندین حلقه شگفت انگیز وجود دارد. جرم زحل ، صد بار بیش از جرم زمین است. و لی تقریبا تمام ماده آن به شکل گاز است و صخره‌ای نیست. لایه‌های ابری جو آن مانند ابرهای مشتری واضح نیستند. اما وجودشان حتمی است. ده قمر در اطراف زحل وجود دارد. قطر یکی از آنها که تیتان نامیده می‌شود، حدود 6000 کیلو متر است. از این رو بزرگترین قمر در منظومه شمسی به حساب می‌آید. تیتان خود دارای جوی است که از متان و آمونیاک تشکیل یافته است. Saturn

نپتون نپتون هشتمین سیاره نزدیک به خورشید و چهارمین غول گازی است. از لحاظ اندازه و ساختار شبیه به سیاره همسایه‌اش ، اورانوس ، می باشد. جو آبی رنگ و درخشان این سیاره بخاطر وجود گاز متان در آن است. شکلهای ابر مانند متعدی روی این سیاره وجود دارند که مهمترین آنها لکه سیاه بزرگ نام دارد. این لکه ، مجموعه طوفانی عظیمی به بزرگی کره زمین است. شکلهای ابر مانند نپتون ، توسط سریعترین بادهای منظومه شمسی با سرعتی معادل 2200 کیلومتر در ساعت (1370 مایل در ساعت) جابجا می‌شوند. زیر این ابرها ، جبه‌ای از یخ و گاز و هسته‌ای سنگی و کوچک قرار دارد. Nepton

پلوتون نهمین سیاره منظومه شمسی ، پلوتون (سیاره تنها) در سال 1930میلادی توسط کلاید تامباو از طریق عکسبرداریهای متوالی کشف شد. مقایسه عکسهای یک ناحیه ثابت از آسمان در شبهای مختلف نشان می‌داد که این اجرام آسمانی طی یک فاصله زمانی معین ، نسبت به ستارگان زمینه تغییر مکان می‌دهد. از همین رو وجود آن به عنوان یک سیاره جدید ، تأیید شد.

تمام قمر های منظومه ی شمسی
عطارد وزهره قمر ندارد ولی زمین یک قمر به نام ماه دارد به قطر 3659 کیلومتر وسیاره ی مریخ دوقمر دارد فوبوس با 12 کیلومتر قطر و دیموس هم 8 کیلومتر قطر دارد مشتری 63 قمر دارد که 47 قمر بی نام وقمر های کارم متیس سینوب لیسیتیا انانک لدا آدرستیا الادا پاسیفا آملتیا هیمالیه تب یو یروپا کالیستو گانیمد را شامل می شود
زحل 60 قمر دارد 36 قمر بدون نام و سیارنک هلن آلبیوریکس اطلس یان تلستو پالیاک کالیپسو یمیر کیو1 ناروس ایجیراک اریاپو پرومتئوس پاندورا فوئب جانوس اپیماتئوس میماس های پریون انکلادوس رئا لیتوس دیان تتیس تیتان است
اورانوس دارای قمر هایی به نام اونلیا -کوردلیا – ستبوس- پروسپرو – پردیتا- مب – استفانو – کاپید – فرانسیسکو – فردینانو – ماز گریت – ترینکولو- کالپبان – ژولیت – بلیندا – کرسیدا -روزالیند – دسدیمونا- بیانکا – سیکوراکس – پاک – پورتیا – میراندا – تیتانیا – اوبر نون – آمبریل و آوریل
ونپتون دارای 8 قمر به نام های صامنا تالاسا لاریسا گالاتیا دزپینا پورتئوس نرئید و تریتون می باشد
پلوتون دارای 3 قمر میباشد به نام های نیکس هیدرا وشارون وقمر آریس به نام 20051/sاست

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله EدرLearning چیست ؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله EدرLearning چیست ؟ در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله EدرLearning چیست ؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله EدرLearning چیست ؟ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله EدرLearning چیست ؟ در pdf :

چیست ؟
امروزه اینترنت به خاطر صرفه جویی در هزینه ، زمان ، رفت و آمدها و ; در اکثر کاربردها نظیر تجارت ، ارتباطات ، آموزش و غیره جایگاه ویژه ای پیدا کرده است ، بطویکه استفاده از اینترنت در اکثر کاربردها امری اجتناب ناپذیر مینماید .

در حال حاضر انقلاب تکنولوژی عمیقاً نحوه تفکر عمل و بسیاری از فرآیندهای کاری را در زندگی ما تغییر داده و تحولات بزرگ جامعه بشری ، ما را به سویی می کشاند که آموزش از راه دور امری اجتناب ناپذیر خواهد شد و گاهاً میتوان در این عرصه فرصتهایی را یافت که نتیجه فرآیند آموزش را غنی تر نموده و چه بسا با در اختیار گرفتن امکانات کمک آموزشی دیداری و شنیداری پیشرفته در این نوع آموزش ، دروس و ارائه مطالب را بسیار جذاب تر کرد . آموزش الکترونیکی (E-Learning)

عبارت است از ارائه محتوای آموزشی و تجربیات اساتید مجرب هر رشته از طریق تکنولوژی الکترونیک به دانشجویان علاقه مند ، که این دانشجویان میتوانند در هر نقطه جهان از این آموزشها بهره مند گردند .

از نگاهی دیگر یک سیستم آموزش از راه دور کاری جدید و هنرمندانه و راه حلی جامع میباشد که به موسساتی که خواهان حرکت در مسیر تکنولوژی روز و تغییر روشها و محیط های آموزشی خود هستند ، امکان دستیابی به شیوه های نوین آموزشی را فراهم مینماید.
اصطلاح آموزش الکترونیکی، شامل لیست بزرگی از کاربردها و عملکردها از جمله آموزش مبتنی بر وب (web based training)، آموزش مبتنی بر کامپیوتر، کلاسهای مجازی (Virtual claaroom)، و همکاریهای الکترونیکی (Digital cooperation) است.
آموزش از راه دور هم اکنون سالها است که در دنیا متداول و رایج است . اما ترکیب این نوع آموزش با اینترنت منجر به ابداع روش جدیدی از نحوه تدریس به نام e-learning شده است ، این آموزش الکترونیکی در عین حال که بسیار موثر و کار آمد است از لحاظ تجاری نیز مقرون به صرفه بوده و به سرعت قابل دسترسی برای تمامی افراد از هر قشر و موقعیتی می باشد .
در این روش با استفاده از ارتباط دو طرفه در اینترنت مشکل محدودیت زمانی مرتفع شده و ارتباط میان استاد و دانشجو و همچنین همکلاسیها مستقل از زمان و و مکان خواهد بود . در این سیستم آموزشی دانشجویان میتوانند از طریق اینترنت در مرکز ثبت نام نموده ، از میان دورس ارائه شده انتخاب واحد نمایند ، جزوه درس مورد نظر را مطالعه نموده و از جلسات درس استاد استفاده نموده و در آخر دوره نیز امتحان بدهند .
همچنین میتوانند هر روز و هر لحظه که اراده نمایند با استاد و همکلاسیهای خود ارتباط برقرار نموده و به تبادل نظر و مباحث گروهی پیرامون مفاد درسی و یا تمرینهای داده شده از طرف استاد ، بوسیله اینترنت بپردازند .

در اینجا به تعریف بیشتر آموزش الکترونیکی به گفته کارشناسان مختلف میپردازیم:
Howard block میگوید : “ آموزش الکترونیکی توجه به یادگیری از طریق اینترنت است”
Elif trondsen میگوید: “ آموزش الکترونیکی نیروی شبکه را به کار میبرد برای کسانیکه به تکنولوژی های اینترنتی تکیه دارند که در ضمن کار با شبکه آنها را قادر به یادگیری نیز می کند.”
Elliott masie میگوید: “ آموزش الکترونیکی، تکنولوژی شبکه را برای طراحی، انتخاب، اداره کردن و بسط دادن آموزش به کار می برد.”
دست اندرکاران سیستم های cisco اینگونه معتقدند که : “ آ

موزش الکترونیکی یک یادگیری اینترنتی است که میتواند شامل رساندن مطلب در چندین شکل ، مدیریت آموزش و یک مجموعه شبکه شده از دانش آموزان و تعدادی توسعه دهندگان و کارشناسان خبره باشد. همچنین آموزش الکترونیکی یادگیری را سریعتر و با هزینه ای کمتر میسر میسازد. بعلاوه دستیابی به آموزش برای همه و شرکت همگان در فرآیند یادگیری را فراهم می سازد.”
Cornelia weggen میگوید: “ آموزش الکترونیکی رساندن مطل

ب از طریق تمام رسانه هایی که اینترنت، اکسترانت ها، به همراه broadcast ، نوار صوتی/ تصویری، تلویزیون محاوره ای و CD-ROM فراهم می کنند ، می باشند.”
“Greg priest” از شرکت آموزش الکترونیکی “Smart Force” موارد زیر را در تعریف E-Learning بیان می کند:
“ آموزش الکترونیکی پویاست. امروزه محتوای آن کاملاً به روز و Real Time است کارشناسان خبره بصورت on-line، بهترین منابع در دسترس هستند.
آموزش الکترونیکی بصورت real-time عمل می کند، شما نیازتان را میگیرید هر زمان که بخواهید.
آموزش الکترونیکی نوعی تشریک مساعی است، زیرا افراد از یک آموزش چندین نفر یاد می گیرند و نیز دانش آموزان را با افراد حرفه ای و خبره یک

علم آشنا میکند.
آموزش الکترونیکی متعلق به تک تک افراد است، هر دانش آموز فعالیت مورد نظرش را انتخاب میکند و سپس میتواند ساعاتی در آن مورد اطلاعات کسب کند.
آموزش الکترونیکی جامع و فراگیر است، زیرا یادگیری را از منابع بسیار زیادی فراهم می کند و دانش آموز را قادر به انتخاب مدل آموزشی خاصی می سازد.”

مزایای مهم آموزش الکترونیکی چیست ؟

امروزه با پیدایش آموزش الکترونیکی ، تصورات قبلی در زمینه نیاز به وجود امکانات فیزیکی بسیار برای امر آموزش و یادگیری در سطح عمومی و آموزش عالی دچار تحول ودگرگونی جدی شده است.
اکنون با به صحنه آمدن دانشگاهها و مراکز آموزش الکترونیکی ، امکان یادگیری در هر زمینه ای ، برای هر فردی در هر زمان و مکانی به صورت مادام العمر فراهم شده است.
در شرایط جدید ، نیاز به تاسیس ساختمانهای و امکانات فیزیکی و صرف هزینه های گزاف نبوده و دانشجویان و مدرسان نیاز به ترک منزل و یا محل کار خود برای حصور در کلاسها ندارند.
افزون بر این ، ساعات شروع و خاتمه کلاسها ثابت نبوده و دانشجویان هر زمان که بخواهند میتوانند وارد کلاس شده و تا هر زمان که لازم باشد حضور در کلاس را ادامه دهند .
در این روش شما میتوانید هر روز و هر لحظه که اراده نمایید با استاد و همکلاسیهای خود ارتباط برقرار نموده و به تبادل نظر و مباحث گروهی پیرامون مفاد درسی و یا تمرینهای داده شده از طرف استاد ، بوسیله اینترنت بپردازید .
یکی از نکاتی که در این روش از آموزش توجه افراد بسیار زیادی را به خود جلب کرده است ، آزادی در انتخاب موضوعات و سر فصلهای مورد علاقه افراد است . در این روش هیچ کس برای آموزش حد و مرزی روشن ندارد و به راحتی میتواند به اطلاعات تمامی رشته های علمی در حداقل زمان ممکن دسترسی پیدا کند.
به طور خلاصه میتوان گفت که مراکز آموزش الکترونیکی ، محدودیتهای مراکز آموزش سنتی را نداشته و در بسیاری از جهات مزایای زیادی نیز نسبت به آنها دارند .

به طور کلی میتوان این مزایا را بصورت زیر برشمرد
1 – عدم نیاز به حضور فیزیکی استاد و دانشجو در کلاس درس:
از آنجا که در این نوع دانشگاه کلیه ارتباطات از طریق اینترنت انجام می شود، لزومی به حضور استاد و دانشجو در کلاس نیست، تنها کافیست دانشجو یا استاد از طریق یک دستگاه کامپیوتر از منزل یا نزدیکترین مرکز متصل به اینترنت، به سایت متصل شوند و از امکانات آن استفاده کنند. این امر خود سرمنشاء مزایای دیگری است

، چرا ه با این اوصاف دیگری نیازی به صرف هزینه برای ساختمان سازی مجتمع های آموزشی نیز نخواهد بود. از سوی دیگر در شهرهای بزرگ منجر به کاهش رفت و آمد در شهر و در نتیجه کمتر شدن ترافیک شهری و آلودگی هوا می شود.
2- عدم وابستگی کلاس درس به زمان خاص :
هر چند که این سیستم آموزشی از تکن

ولوژیهای Teleconferencing و مانند آن را نیاز به حضور در پشت کامپیوتر در زمانهای خاصی دارد، پشتیبانی می کند، ولی قسمت اعظم سیستم آموزشی مبتنی بر دروسی است که هر زمان دانشجو اراده کند می تواند به سایت مرکز متصل شود و دروس را دریافت کند. بنابراین این سیستم برای افراد شاغل که وقت آزاد محدودی برای تحصیل دارند کاملاً مناسب است، چرا که در هر ساعتی از شبانه روز می توانند به سایت مراجعه و دروس مورد نظر را دریافت کنند.
3- کیفیت بالاتر ارائه دروس آموزشی :
در روش سنتی ، درس توسط یک استاد ارائه می شود که این امر مطلوب نیست، چرا که کیفیت مطالب ارائه شده در کلاس به پارامترهای زیادی وابستگی پیدا می کند. به عنوان مثال اگر جلسه ای استاد درس کسالت داشته باشد این م

ساله می تواند بر کیفیت مطالب ارائه شده در آن جلسه تاثیر منفی بگذارد. همچنین پارامترهای محیطی از قبیل سرما، گرما و ;. نیز می تواند بر کیفیت آموزش تاثیر منفی بگذارد . در حالی که در سایت این مشکلات وجود نداشته و در این سایت دروس توسط اساتید کارکشته ویا حتی تیم های مجربی متشکل از این اساتید آماده می شوند و با استفاده از تکنولوژیهای مدرن و مت

نوع چند رسانه ای بنحو مطلوبی ارائه م

ی شوند. علاوه بر آن ممکن است دانشجو در کلاس سنتی بر اثر مسائلی، گیرایی خوبی نداشته باشد و چون مطالب فقط یکبار ارائه می شود، بنابراین کیفیت آموزش پایین می آید، در صورتیکه در سایت این محدودیت وجود ندارد و دانشجو می تواند به کرات مطالب ارائه شده در جلسه را مشاهده کند و از این لحاظ کیفیت آموزش بهبود می یابد.
4- پشتیبانی از تعداد زیاد دانشجویان در یک کلاس :
در مراکز آموزشی معمولی معمولاً به خاطر محدودیت ظرفیت کلاسها و همچنین بازدهی این مشکل وجود دارد که دانشجویان ممکن است به خاطر تکمیل ظرفیت کلاسها نتوانند در دروس مورد علاقه خود ثبت نام کنند. این مشکل طبعاً در سایت آموزش الکترونیکی وجود ندارد و دانشجویان ثبت نام شده در یک کلاس درس می تواند هزاران نفر باشد که تحقق آن نیازمند سخت افزارهای فوق العاده پیشرفته است.
5- بالا بردن سطح علمی جامعه بخصوص نسل جوان :
در دانشگاههای واقعی معمولاً بخاطر محدودیت امکانات از لحاظ مکان، اساتید و ;. هر ساله تعداد محدودی از طریق آزمونهایی که برگزار می شود موفق به ورود به دانشگاه می شوند که بدین ترتیب خیل عظیمی از کسانی که در آزمونها شرکت می کنند شانس ادامه تحصیل در دانشگاه را از دست می دهند. ولی در مراکز آموزش الک

ترونیکی این محدودیتها وجودندارد. بنابراین تمامی افراد علاقمند به تحصیل شانس ادامه تحصیل را در آنها پیدا می کنند که این امر مطمئناً در بالا بردن سطح علمی و فرهنگی جامعه جوان کشور میتواند بسیار مؤثر باشد.
6- دسترسی Online به کتابخانه دیجیتال :
در مراکز آموزشی واقعی بخاطر محدودیت ، معمولاً نسخه های محدودی از یک کتاب به خصوص در کتابخانه ها برای استفاده دانشجویان نگهدا

ری می شود که این امر مشکلاتی ایجاد می کند. فرضاً اگر چندین دانشجو نسخ های کتاب بخصوصی را برای استفاده از کتابخانه به امانت گرفته باشند مابقی دانشجویان شانس استفاده از آن کتاب را در زمانی که به امانت برده شده است را از دست می دهند که این امر در مورد کتابهای کمیاب حادتر است. علاوه بر به مرور زمان کتابهای موجود در کتابخانه به دلیل استفاده نامناسب دانشجویان از آنها از بین می رود یا کیفیت خود را

از دست می دهند. تمامی مسائل گفته شده برای مقالات و مجلات نیز صادق است. ولی در سایت آموزش الکترونیکی با استفاده از کتابخانه دیجیتال، تمامی کتب ، مقالات بصورت Online در اختبار دانشجو است و مشکلات مطرح شده در مورد محدودیت استفاده از آنها زمان خاص یا از بین رفتن آنها به مرور زمان در اینجا صادق نیست. البته این امکان قبلا بصورت بسیار محدود در کالج بوجود خواهد آمد .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آسیب شناسی اجتماعی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آسیب شناسی اجتماعی در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آسیب شناسی اجتماعی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آسیب شناسی اجتماعی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آسیب شناسی اجتماعی در pdf :

آسیب شناسی اجتماعی

مقدمه
ای خدای پاک و بی انباز ویار دست گیر وجرم ما را در گذار
«مولوی»
انسانها در فراز و نشیبهای تاریخ همیشه از دردها و آسیبهای اجتماعی بسیاری رنج برده اند و همواره در جستجوی یافتن علل و انگیزه های آنها بوده اند تا ر

هها و شیوه هایی را برای رهایی ازآنها بیابند. از مجموعه این آگاهیها و تجربه ها و آموخته ها، توانسته اند زمینه های مطالعاتی و رشته های مختلفی را برای تبیین بی هنجاریها و نابسامانیهای زندگی اجتماعی پی ریزی کنند. حاصل این کار پیدایی دانش آسیب شناسی اجتماعی (جامعه شناسی انحراف) است. آسیب شناسی اجتماع

ی مطالعه بی نظمیها و آسیبهای اجتماعی همراه با علل و انگیزه های پیدایی آنها و نیز شیوه های پیشگیری و درمان این پدیده ها، به انضمام مطالعه شرایط بیمار گونه اجتماعی است؛ زیرا خاستگاه اصلی تبهک

اری را باید در کل حیات اجتماعی از قبیل: فقر، تورم، گرانی، بیکاری، فقدان امنیت مالی و حقوقی و دیگر عواملی که باعث محرومیت می شوند. زمینه مساعدی را برای انواع مختلف آسیبهای اجتماعی چون: خودکشی، سرقت، اعتیاد به مواد مخدر، الکلیسم، طلاق، گدایی و… فراهم می آورند. از این رو مفهوم آسیب شناسی گسترده وسیعی پیدا می کند و از ابعد ارزشی و کاربردی فراوانی برخوردار می گردد.

 

تعریف آسیب شناسی اجتماعی
آسیب شناسی عبارت است از مطالعه و شناخت ریشه بی نظیمها در ارگانیسم در پزشکی به فرآیند به علت یابی بیماریها، آسیب شناسی گویند. در مشابهت کالبد انسانی با کالبد جامعه می توان اسیب شناسی اجتماعی را مطالعه و ری

شه یابی بی نظمی های اجتماعی تعریف کرد.
در واقع، آسیب شناسی اجتماعی، مطالعه ناهنجاریها و آسیب های اجتماعی نظیر بیکاری، اعتیاد، فقر، خودکشی، روسپیگری، طلاق. ولگردی،

گدایی و; همراه با علل و شیوه های پیشگیری و درمان آنها به انضمام مطالعه شرایط بیمارگونه و نابسامان اجتماعی است.
اعتیاد چیست؟ معتاد کیست؟
اعتیاد چیست؟ اعتیاد را به عادت کردن خود گرفتن، خوگر شدن، و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن معنی کرده اند. به عبارت دیگر، ابتلای اسارات آمیز به ماده مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیان آور شمرده شود اعتیاد نام دارد.
اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست، اما عواقب آن به صورتهای مختلف نظیر کم شدن تحمل و وابستگی بدنی هویدا می شود.
در طب جدید به جای کلمه اعتیاد، وابستگی به دارو به کار می رود که دارای همان مفهوم ولی دقیق تر و صحیح تر است. مفهوم این کلمه آن است که انسان بر اثر کار برد نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی و روانی به آن وابستگی پیدا می

کند، به طوری که بر اثر دستیابی و مصرف دارو، احساس آرامش و لذت به او دست می دهد؛ در حالی که نرسیدن دارو به خماری، دردهای جسمانی و احساس ناراحتی و عدم تامین دچار می شود(فدائی و سجادیه، 1365: 19).
معتاد کیست؟
معتاد کسی است که در اثر مصرف مکرر و مداوم، متکی به مواد مخدر یا دارو شده باشد، یا به عبارت دیگر قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر معتاد شناخته مس شود. (برژره، 1368:5) از نظر آسیب شناسی هر دار

ویی که پس از مصرف چنان تغییراتی را در انسان به وجود آورد که از نظر اجتماعی قابل قبول و پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و کسی که چنین موادی را مصرف می کند معتاد شناخته می شود.
عوارض جسمی
1 تریاک و مشتقات آن دندانها را کثیف و آسیب پذیر کرده، مخاط دهان را ملتهب می سازد و موجب نقصان ترشحات غدد بزاقی می گردد.
2 ورود مرفین یا هروئین به بدن، کار دستگاه عصبی را در سطوح مختلف تغییر می دهد و در صورت تداوم، آن را به بدکاری مزمن و دایمی سوق می دهد. (تقوی: 1370: 97).
3 مواد فیونی موجب تنبل شدن کبد گردیده، راه ریختن صفرا به روده را منقبض و تنگ می کند و چون ترشحات پانکراس به خوبی در روده ها نمی ریزد، یرقان ا

یجاد می شود و اثرات ناگواری بر دستگاه گوارش دارد.
4 کلیه ها در اثر مصرف مواد مخدر دچار ورم یا نفریت می گردد و این اثرات منجر به تکرر ادرار از یک سو و اشکال در دفع ادار یا ادرار ادارار توام با درد از سوی

دیگر می شود.
5 استعمال مواد مخدر سبب کم یا متوقف شدن میل جنسی می شود. زنان معتاد خیلی زود نازا می شوند و در زمان بار داری با احتمال سقط جنین مواجه خواهند بود.
6 مواد مخدر، تارهای صوتی حنجره را تحریک کرده، به التهاب مزمن می انجامد و در نتیجه آهنگ صوتی معتاد غیر طبیعی می شود به علاوه، گاه بیماری بر نشیت مزمن و آسم را در پی داشته، ریه ها به محیط سازگاری برای بروز سل تبدیل می شود.
7 چنانچه دود تریاک ریه را پر کرده باعث شود که اکسپژن لازم به خون نرسد، تپش قلب، تنگی نفس، و دوران سر ایجاد می شود. (آذرخش، 1334: 422)
8 از عوارض دیگر می توان خشکی پوست، قرمز شدن

، بالا رفتن حرارت پوست در نقاط مختلف بدن و شکننده شدن ناخنها و به طور کلی ضعف عمومی را نام برد.
مثال: زندگی نامه و مصاحبه بالینی یک معتاد
عباس 26 سال داشت ـ در خانواده ای محروم در جنوب تهران به دنیا آمد ـ روابط او با دیگر اعضا خانواده نه تنها گرم و صمیمی نبود؛ بلکه در خانواده ای

طرد کننده زندگی می کرد. ـ مرگ برادر بزرگ و عقب ماندگی ذهنی خواهرش، او را سخت ناراحت کرده بودـ در تعدادی از دروس دوره راهنمایی ضعیف بود. اما علاقه بسیاری به ورزش داشت؛ ولی خانواده او را از رفتن به باشگاه منع می کرد ـ رابطه گرمی با شوهر خواهر خود داشت و گاهی از سیگارهای حشیش دار او استفاده می کرد. در سال سوم راهنمایی با 6 مورد تجدیدی روبرو شد ـ همین امر موجب شد که به هم سن و سالهای خود روی آورد ـ اکثر دوستانش دچار انواع بزهکاری بودند و دزدی و اعتیاد میانشان رواج بسیار داشت. در 17 سالگی بعد از مردود شدن در سوم راهنمایی به سیگار وحشیش روی آورد و داماد خانه نیز به این مساله دامن زد و عرصه را برای او باز تر کرد و او را برای به این امر تشویق نمود;
مصاحبه بالینی:
در مصاحبه بالینی که از عباس به عمل آمد، وی مضطرب و افسرده بود و با تکیه کلامهای خاص خود صحبت می کرد و تا حدودی تیکهای عصبی در نقاط مختلف صورتش قابل مشاهده بود. البته از اعتیاد خود اظهار ناراحتی می کرد؛ ولی خود را در چنگال آن اسیر می دید و می گفت که به هیچ عنوان نمی تواند آن را ترک کند. شخصیت مایل به نو

روتیک او با گرایشهای شدید و افسردگی از طرز و محتوای کلامش مشخص بود. با ناامیدی صحبت می کرد و خود را بازنده ای می پنداشت. بازنده ای که به علل مبهم نتوانسته است از چیزهایی که میخواسته برخوردار باشد. ناامیدی شدیدی نسبت به آینده و سردرگمی در زندگی را مطرح می کرد. عین گفته او چنین است. گاه گاهی گیج گیجم رو ه

وام. به علاوه بیزاری نسبت به فعالیتهای روزمره را عنوان می کرد و خود به یکی از علائم افسردگی اش که اختلال در خواب و کم اشتهایی است اشاراتی داشت.
روابط نادرست خانوادگی سبب شده که دارای روحیه ای خجول و آن طور که خودش می گوید همواره از پایین بودن اعتماد به نفس در رنج باشد.

علل و انگیزه های اعتیاد را می توان در موارد یاد شده برشمرد:
1ـ زندگی در گذر جوانی به زمزمه ای پایان ناپذیر می ماند، رازها و جاذبه های این برهه از عمر آدمی به گونه ای است که بسیاری را به ورطه تباهی می کشاند. نتایج بررسی ها نشان داده است که 16% از معتادان کمتر از 19 درصد سن دارند و 28 در افراد بین 51 تا 59 سالگی تشکیل می دهند.
2ـ افراد سست عنصر و بی اراده
3ـ عوامل روانی و فشار عصبی
4ـ نابسامانی های زندگی، بیکاری، فرار از مشکلات و عدم توانایی فرد از رو به رو شدن با مسائل اجتماعی
5ـ ماده ای است عده ای از افراد تصوری نادرست برای پیدا کردن آرزوهای گم شده خود می پندارند.
6ـ اختلالات خانوادگی و تضاد و کشمکش بین والدین
7ـ فراوانی مواد مخدر و تهیه آسان آن
8ـ در نزد فرد معتاد، ترس و وحشت، بزدلی، جانشین شجاعت، شهامت و از خود گذشتگی می شود.
اصلی ترین راه مبارزه با مواد مخدر و خشکاندن ریشه اعتیاد، برچیدن زمینه و انگیزه اعتیاد در نزد جوان است. آموزش عمومی و پیشگیری از اعتیاد باید به عنوان یک فرهنگ همگانی شود. و مقدم بر همه باید با شناخت دقیق نیازهای جوانان که متاسفانه بیشتری شمار معتادان را تشکیل می دهد به علل و ریشه های اعتیاد پی برد. و خانواده به عنوان اساسی ترین واحد جامعه نقش به سزایی در دور نگه داشتن فرزندان از مواد مخدر را دارد.
تعریف طلاق
طلاق مهمترین عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است طلاق در لغت به معنی رها شدن از عقد نکاح و فسخ کردن عقد نکاح بوده و پدیده ای است قرار دادی که به زن و مرد امکان میدهد تا تحت شرایط پی

وند زناشویی خود راگسیخته و از یکدیگر جدا شو

ند.
طلاق بر انحلال یک ازدواج رسمی در زمانی که طرفین آن هنوز در قید حیاتند و بعد از آن آزادند تا دوباره ازدواج کنند دلالت می کند. یا به عبارت دیگر طلاق شیوه نهادی شده اختیاری پایان یک ازدواج است.
متفکران و جامعه شناسان طلاق را یکی از آسیبهای اجتماعی به شمار آورده بالا رفتن میزان آن را نشانه بارز اختلال در اصول اخلاقی و به هم خوردن آرامش خانوادگی در مجموع دگرگونی در هنجارهای اجتماعی محسوب می دارند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله حق و عدالت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله حق و عدالت در pdf دارای 45 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله حق و عدالت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله حق و عدالت در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله حق و عدالت در pdf :

حق و عدالت

حق، عبارت‌ از سلطه‌ و اختیاری‌ است‌ که‌ فرد در برابر دیگر یا اشیا دارد. به‌ بیان‌ دیگر، حق، امری‌ اعتباری‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ آن، فرد شایستگی‌ بهره‌برداری‌ از چیزی‌ را می‌یابد و دیگران‌ به‌ رعایت‌ آن‌ موظف‌ هستند؛ مثل‌ حق‌ پدر و مادر در برابر فرزندان‌ یا حق‌ زوجین‌ در برابر یک‌دیگر.
استاد مطهری‌ حق‌ را سزاواری‌ فرد به‌ یک‌ شیء می‌داند و آن‌ را نیز بر دو نوع‌ تکوینی‌ و تشریعی‌ تقسیم‌ می‌کند:

حق‌ یعنی‌ ثابت‌ و سزاوار، و ما دو نوع‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ داریم: یک‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تکوینی‌ که‌ عبارت‌ است‌ از رابطه‌ای‌ واقعی‌ بین‌ شخص‌ و شیء، و عقل‌ آن‌ را در می‌یابد، و یک‌ ثبوت‌ و سزاواری‌ تشریعی‌ که‌ بر وقق‌ آن‌ وضع‌ و جعل‌ می‌شود.
در واقع‌ مقصود از حق، امتیاز بالقوه‌ای‌ است‌ که‌ برای‌ فرد در نظر گرفته‌ می‌شود و وی‌ که‌ بر اساس‌ آن، صلاحیت‌ استفاده‌ از امور خاصی‌ را می‌یابد. به‌ بیان‌ دیگر، حق‌ نشان‌دهنده‌ اولویتی‌ است‌ که‌ فرد بر دیگران‌ دارد. با این‌ بیان، حق‌ نوعی‌ نصیب‌ و امتیاز برای‌ صاحب‌ حق‌ است‌ که‌ به‌ سبب‌ آن، یک‌ سلسله‌ بهره‌مندی‌ها را می‌یابد یا برخی‌ ممنوعیت‌ها از او برداشته‌ می‌شود.
در بحث‌ از مسأله‌ حق، استاد مطهری‌ این‌ پرسش‌ را مطرح‌ می‌کند که‌ «آیا حق‌ و مالکیت‌ از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو انسان‌ است‌ یا از عوارض‌ انسان‌ به‌ ماهو مدنی».
به‌ بیان‌ دیگر، آیا این‌ مفاهیم‌ از اعتباریات‌ بعد از اجتماع‌ است‌ یا قبل‌ از اجتماع؛ یعنی‌ حق‌ پس‌ از تشکیل‌ جامعه‌ و برقراری‌ روابط‌ اجتماعی‌ تحقق‌ یابد یا قبل‌ از آن. استاد

معتقد است‌ که‌ حق‌ در مرتبه‌ پیش‌ از اجتماع‌ است؛ از همین‌ جا است‌ که‌ او گاه‌ آزادی‌ را حق‌ نمی‌داند؛ چرا که‌ آزادی‌ در مرتبه‌ پیش‌ از اجتماع‌ تحقق‌ می‌یابد. وی‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌داند و اگر هم‌ گاه‌ از حق‌ آزادی‌ سخن‌ به‌ میان‌ آید، مقصود آن‌ است‌ که‌ دیگران‌ نباید آزادی‌ فرد را سلب‌ کنند. به‌ گمان‌ استاد، این‌ که‌ در فقه‌ اسلامی‌ به‌ حق‌ آزادی‌ اشاره‌ نشده، به‌ این‌ جهت‌ بوده‌ که‌ فوق‌ حق‌ دانسته‌ شده‌ است.

علت‌ این‌که‌ در فقه‌ اسلام‌ در میان‌ حقوق، نامی‌ از حق‌ آزادی‌ نیست، این‌ نیست‌ که‌ در اسلام‌ به‌ حق‌ آزادی‌ معتقد نیستند؛ بلکه‌ آزادی‌ را فوق‌ حق‌ می‌دانند؛ پس‌ اعتراض‌ نشود که‌ چرا آزادی‌ جزء حقوق‌ اولیه‌ طبیعی‌ در اسلام‌ نام‌ برده‌ نشد.
حق، هم‌ به‌ اموری‌ که‌ خارج‌ از وجود انسان‌ است‌ تعلق‌ می‌گیرد، و هم‌ هر چیزی‌ که‌ برای‌ امر دیگری‌ پدید آمده، منشأ حق‌ است؛ برای‌ مثال‌ موجودات‌ طبیعی‌ که‌ برای‌ انسان‌ آفریده‌ شده‌اند یا مغز که‌ برای‌ فکر کردن‌ یا زبان‌ که‌ برای‌ بیان‌ آفریده‌ شده‌اند، همه‌ منشأ حق‌ هستند.
هم‌ حق‌ و هم‌ مالکیت‌ از اموری‌ است‌ که‌ به‌ اشیأ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ می‌گیرد. همان‌طور که‌ نمی‌شود انسان‌ مالک‌ نفس‌ خود باشد نمی‌تواند بر نفس‌ خود حق‌ باشد؛ بنابراین‌ انواع‌ آزادی‌ها هیچ‌ کدام‌ حقی‌ و بهره‌ای‌ نیست‌ که‌ آدمی‌ بخواهد از چیزی‌ بردارد؛ بلکه‌ بهره‌ای‌ است‌ که‌ از خودش‌ می‌برد. معنای‌ حق‌ آزادی‌ یعنی‌ کسی‌ حق‌ ندارد که‌ آزادی‌ مرا از من‌ سلب‌ کند ;؛ ولی‌ در مورد حق‌ می‌توان‌ گفت: لزومی‌ ندارد که‌ بر چیزی‌ یا بر کسی‌ باشد. هر چیزی‌ که‌ برای‌ چیزی‌ به‌ وجود آمده‌ باشد منشأ حق‌ است‌ ;؛ پس‌ در مورد حق، شرط‌ نیست‌ که‌ به‌ خارج‌ از وجود انسان‌ تعلق‌ داشته‌ باشد. بلی، همان‌طوری‌ که‌ در متن‌ آمده، حق‌ بر نفس‌ معنا ندارد؛ ولی‌ حق‌ بر انجام‌ یک‌ عمل‌ خاص‌ می‌تواند باشد.
رابطه‌ حق‌ و تکلیف‌
در مقابل‌ حق، تکلیف‌ قرار دارد که‌ آن‌ نیز مانند حق، مبنای‌ خارجی‌ و واقعی‌ دارد و این‌ مبنا را مصلحت‌ می‌نامند.

تکلیف‌ از لحاظ‌ ماهیت‌ مغایر است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ ولی‌ حق‌ مجعول‌ از لحاظ‌ ماهیت، متحد است‌ با مصلحت‌ واقعی؛ یعنی‌ چون‌ در طبیعت‌ این، حق‌ موجود است، در تشریع‌ نیز موجود است.5
حق‌ و تکلیف‌ ملازم‌ یک‌دیگرند. هر جا حقی‌ باشد، تکلیفی‌ همراه‌ آن‌ است؛ برای‌ مثال، اگر زن‌ حقی‌ بر گردن‌ شوهر خود دارد، شوهر نیز مکلف‌ است‌ تا آن‌ حق‌ را ادا کند. یا اگر شخص‌ «الف» از شخص‌ «ب» مقداری‌ پول‌ طلب‌ دارد یعنی‌ شخص‌ «الف» محق‌ است، شخص‌ «ب» به‌ پرداخت‌ بدهی‌ خود تکلیف‌ دارد. استاد مطهری‌ هم‌ با توجه‌ به‌ سخنان‌ امام‌ علی7 حق‌ و تکلیف‌ را دو روی‌ یک‌ سکه‌ می‌داند:

فَالحَقُّ‌ أَوسَعُ‌ الأَشیَأِ‌ فِی‌التَّوَ‌اصُفِ‌ وَ‌ أَضیَقُهَا فِی‌ التَّنَاصُفِ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ لِأَحَدٍ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ عَلَیهِ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌ی‌ عَلَیهِ‌ اًِ‌لاَّ‌ جَرَ‌ی‌ لَهُ.6
از نظر استاد، حق، محدود است. این‌که‌ انسان‌ دارای‌ حقوق‌ است، به‌ معنای‌ نامحدود بودن‌ آن‌ نیست:
در حقیقت‌ باید گفت‌ انسان‌ حقی‌ دارد و حق‌ حد‌ی‌ دارد.
این‌که‌ انسان، حق‌ سخن‌ گفتن‌ دارد، بدین‌ معنا نیست‌ که‌ به‌دیگران‌ دشنام‌ دهد یا غیبت‌ کند یا تهمت‌ بزند یا سخن‌ لغو بگوید. انسان‌ حق‌ فکر کردن‌ دارد؛ اما این‌ حق‌ محدود است؛ یعنی‌ نباید در اندیشه‌ نابودی‌ دیگران‌ باشد.
استاد مطهری‌ حق‌ را بر سه‌ قسم‌ می‌داند:
1 حقوق‌ انسان‌ بر طبیعت‌ و ثروت‌های‌ آن‌ (حقوق‌ اقتصادی)؛
2 حقوقی‌ که‌ در مورد اختلافات‌ وحی‌ محکمات‌ دارد. (حقوق‌ قضایی)؛
3 حقوقی‌ که‌ از نظر حکومت‌ و سیاست‌ دارد (حقوق‌ س

یاسی).
طبق‌ این‌ بیان، حق، طرفینی‌ است. هیچ‌ کس‌ بر دیگری‌ حق‌ ندارد، مگر آن‌که‌ دیگری‌ هم‌ بر او حقی‌ دارد. ذی‌ حق‌ بودن، دو طرفی‌ است. همان‌ گونه‌ که‌ پدر و مادر بر فرزند حق‌ دارند، فرزند هم‌ بر پدر و مادر حق‌ دارد. در واقع‌ حق‌ و تکلیف‌ دو روی‌ یک‌ سکه‌اند. هیچ‌گاه‌ نمی‌شود فردی‌ بر دیگری‌ حقی‌ داشته‌ باشد؛ اما آن‌ دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ ب

اشد. هر یک‌ از آن‌ها، هم‌ حق‌ دارند و هم‌ تکلیف:
وَ‌ لَو‌ کَانَ‌ لِأَحَدٍ‌ أَن‌ یَجرِ‌یَ‌ لَهُ‌ وَ‌ لاَ‌ یَجرِ‌یَ‌ عَلَیهِ‌ لَکَانَ‌ ذَلِکَ‌ خَالِصاً‌ لِلَّهِ‌ سُبحَانَهُ.
اگر در عالم‌ هستی‌ کسی‌ پیدا شود که‌ بر دیگری‌ حق‌ داشته، اما دیگری‌ بر او حقی‌ نداشته‌ باشد، آن‌ موجود فقط‌ خداوند است. جهت‌ این‌ امر هم‌ آن‌ است‌ که‌ مبنای‌ حق‌ درباره‌ خداوند با دیگران‌ فرق‌ دارد. حق‌ افراد به‌ معنای‌ انتفاع‌ بردن‌ است؛ اما حق‌ خداوند معنایش‌ این‌ است‌ که‌ دیگران‌ در مقابل‌ خداوند تکلیف‌ دارند. هیچ‌کس‌ در جهان‌ از خداوندطلبی‌ ندارد که‌ خداوند موظف‌ بر ادای‌ آن‌ باشد؛ ولی‌ افراد می‌توانند از یک‌دیگر طلبکار باشند.9
برخی‌ از فیلسوفان‌ حقوق‌ معتقدند که‌ همواره‌ میان‌ حق‌ و تکلیف‌ ملازمه‌ نیست؛ یعنی‌ این‌گونه‌ نیست‌ که‌ در همه‌ موارد که‌ حقی‌ هست، تکلیفی‌ هم‌ باشد. آستین‌(Austin) از تکالیفی‌ نام‌ می‌برد که‌ حقی‌ در برابر آن‌ها وجود ندارد و آن‌ها را تکلیف‌ مطلق‌ می‌نامد. مانند تکلیف‌ انسان‌ در برابر خدا، تکلیف‌ به‌ پرهیز از خودکشی‌ و آزار حیوانات. نمی‌توان‌ گفت‌ که‌ حیوان‌ حق‌ دارد مورد آزار قرار نگیرد.10
کُلن‌ هم‌ به‌ تکالیفی‌ اشاره‌ دارد که‌ در برابر آن‌ها یا حقی‌ نیست‌ یا صاحبان‌ حق‌ او مشخص‌ نیستند؛ برای‌ مثال، صاحبان‌ مطبوعات‌ و ناشران‌ به‌ رعا

یت‌ عفت‌ قلم‌ و خودداری‌ از انتشار آثار مستهحین‌ مکلف‌ هستند. در این‌جا این‌ تکلیف، حقی‌ را برای‌ شخص‌ دیگر ایجاد نمی‌کند. برخی‌ گفته‌اند که‌ صاحب‌ حق‌ در این‌جا دولت‌ است؛ یعنی‌ دولت‌ در نتیجه‌ عمل‌ کسی‌ که‌ نشر خلاف‌ عفت‌ می‌پردازد حقی‌ می‌یابد. کُلن‌ این‌ ایراد را نپذیرفته‌ و گفته‌ که‌ فقط‌ دولت‌ در این‌جا مکلف‌ است‌ که‌ با قانون‌ جلو این‌ کارها را بگیرد. در این‌جا می‌توان‌ بر مبنای‌ حق‌ اجتماع، پاسخ‌ کُلن‌ را داد.
برخی‌ از محققان‌ فلسفه‌ حقوق11 برای‌ این‌که‌ حق‌هایی‌ را نشان‌ می‌دهند که‌ تکلیفی‌ در مقابل‌ آن‌ها نیست، آزادی‌ بیان‌ را مثال‌ زده‌اند به‌ این‌ معنا که‌ «الف» می‌تواند یا محق‌ است‌ که‌ محتوای‌ ذهن‌ خود را آشکار سازد؛ اما در این‌جا شخص‌ «

ب» مکلف‌ نیست‌ همان‌ چیز را برای‌ «الف» فراهم‌ کند. همان‌گونه‌ که‌ اگر «الف» محق‌ است‌ تا طلب‌ خود از «ب» بخواهد، در مقابل‌ «ب» مکلف‌ است‌ تا طلب‌ الف‌ را بپردازد؛ البته‌ در این‌جا می‌توان‌ گفت: شخص‌ «ب» مکلف‌ است‌ که‌ سد راه‌ آزادی‌ بیان‌ «الف» نشود. فرق‌ دو مثال‌ پیشین‌ در این‌ است‌ که‌ در مثال‌ اول‌ اد‌عا همان‌ طلب‌ است‌ که‌ مربوط‌ به‌ دو طرف‌ و مشترک‌ میان‌ آن‌هاست؛ اما در این‌جا آزادی‌ بیان‌ مربوط‌ به‌ یک‌ طرف‌ است‌ در عین‌ حال‌ عدم‌ ایجاد مانع‌ برای‌ طرف‌ مقابل‌ است. در واقع‌ این‌که‌ اد‌عا در این‌جا مشترک‌ نیست، برخی‌ از فیلسوفان‌ حقوق‌ را با مشکل‌ پیشین‌ مواجه‌ ساخته‌ است.
حقوق‌ طبیعی‌
حقوق‌ طبیعی‌ از حقوق‌ تکوینی‌ انسان‌ است‌ که‌ امری‌ ثابت‌ و دایم‌ به‌شمار می‌رود. این‌ حقوق، لازمه‌ طبیعت‌ انسان‌ است. به‌ بیان‌ دیگر، امتیازاتی‌ که‌ برخاسته‌ از فطرت‌ آدمی‌ و همزاد با سرشت‌ او است. برخی‌ گفته‌اند: در ایجاد این‌ حقوق، کسی‌ دخالت‌ نداشته‌ و هیچ‌کس‌ هم‌ نمی‌تواند آن‌ را از انسان‌ سلب‌ کند. برخی‌ از محققان‌ گفته‌اند که‌ این‌ حقوق‌ در همه‌ زمان‌ها و مکان‌ها یکسان‌ و مراعات‌ آن‌ مقتضای‌ طبیعت‌ عقلانی‌ انسان‌ است. این‌ حقوق‌ به‌ هیچ‌ مرجع‌ بشری‌ وابسته‌ نیست. به‌ بیان‌ دیگر، این‌ حقوق‌ دارای‌ ویژگی‌های‌ ذیل‌ است:
1 جهانی‌ بودن‌ یا کلیت؛
2 ضرورت؛

3 ثبات.12
برخی‌ نیز گفته‌اند: حقوق‌ طبیعی، اصول‌ و قواعد ثابتی‌ است‌ که‌ از اراده‌ حکومت‌ها و غایت‌ مطلوب‌ انسان‌ برتر است‌ و قانونگذار باید آن‌ها را سرمشق‌ خود قرار دهد.13
محققان‌ فلسفه‌ حقوق‌ معانی‌ سه‌گانه‌ ذیل‌ را برای‌ حقوق‌ طبیعی‌ ذکر کرده‌اند:
– قانون‌ طبیعت‌ و نظم‌ طبیعی‌ و اشیا؛
– قانون‌ عقل‌ و نظم‌ عقلایی‌ در سلوک‌ انسان‌ها؛
– ارزش‌ها و آزادی‌هایی‌ که‌ ملازم‌ طبیعت‌ انسان‌

است.14
ضرورت‌ حقوق‌ طبیعی‌ از این‌جا ناشی‌ می‌شود که‌ پشتوانه‌ حقوق‌ موضوعی‌ است. حقوق‌ طبیعی‌ بهترین‌ ملاک‌ برای‌ ارزیابی‌ حقوق‌ موضوعه‌ است. جهت‌ ارزیابی‌ و اصلاح‌ حقوق‌ موضوعه، چاره‌ای‌ جز پذیرفتن‌ حقوق‌ طبیعی‌ نیست. اگر حقوق‌ طبیعی‌ را نپذیریم‌ نمی‌توانیم‌ برخی‌ از رفتارهای‌ بشری‌ مانند بردگی‌ را تقبیح‌ کنیم. استاد مطهری‌ حقوق‌ فطری‌ را یک‌ نظریه‌ عقلی‌ می‌داند و در باب‌ اهمیت‌ آن‌ چنین‌ می‌گوید:
در حقیقت‌ نظریه‌ حقوق‌ فطری‌ را باید نظریه‌ حقوق‌ عقلی‌ نام‌ نهاده؛ زیرا فقط‌ مطابق‌ این‌ نظریه‌ است‌ که‌ می‌توان‌ به‌ قضایای‌ بدیهی‌ عقلی‌ و اصول‌ متعارفه‌ در باب‌ حق‌ قایل‌ شد و در نتیجه‌ می‌توان‌ علم‌ حقوق‌ را یک‌ علم‌ عقلی‌ و فلسفه‌ – ولو فلسفه‌ عملی‌ نظیر اخلاق‌ – دانست؛ اما با انکار حقوق‌ فطری، علم‌ حقوق‌ یک‌ علم‌ وضعی‌ است‌ نظیر علم‌ فقه.15
رواقیون‌ از نخستین‌ طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ بودند. آن‌ها به‌ دنبال‌ قانونی‌ بودند که‌ در همه‌ جا و برای‌ همیشه‌ جاری‌ باشد. توماس‌ آکویینی‌ هم‌ ا

ز طرفداران‌ قانون‌ الاهی‌ بود و آن‌ را برترین‌ قوانین‌ می‌دانست. از نظر وی، این‌ قوانین‌ باید بر قوانین‌ بشری‌ حاکم‌ باشند و عقل‌ بشر نیز فقط‌ برخی‌ از آن‌ها را درک‌ می‌کند و برای‌ دسترس‌ به‌ آن‌ها باید از وحی‌ مدد گرفت.
هوگو گروسیوس‌ (1645 – 1583) نیز از جمله‌ طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ است. از نظر وی، این‌ حقوق‌ و قوانین‌ مبتنی‌ بر آن‌ها چنان‌ ثابتند که‌ اگر خدا هم‌ نمی‌بود، آن‌ها پابرجا بودند. قوانین‌ وضعی‌ تابع‌ حقوق‌ طبیعی‌ هستند. حقوق‌ طبیعی‌ احک

ام‌ عقل‌ بود، و نشان‌دهنده‌ طبیعت‌ عقلایی‌ بشر است.
از نظر وی، بالاترین‌ قاعده‌ حقوق‌ طبیعی، قاعده‌ لزوم‌ وفا به‌ عهد است‌ که‌ التزام‌ به‌ عقود و قراردادها را بیان‌ می‌کند.
کانت‌ هم‌ از طرفداران‌ حقوق‌ طبیعی‌ است. او مهم‌ترین‌ حق‌ طبیعی‌ را آزادی‌ می‌داند و حق‌ مالکیت‌ را فرع‌ بر آن‌ تلقی‌ می‌کند.
برخی‌ از فیلسوفان‌ مانند بنتام‌ حقوق‌ طبیعی‌ را بی‌معنا دانسته، آن‌ را نفی‌ می‌کند. او معتقد است‌ که‌ هیچ‌ چیز خارج‌ از چارچوب‌ قوانین‌ موضوعه‌ وجود ندارد. از نظر وی، حقوق‌ طبیعی، مخلوق‌ قانون‌ طبیعی‌ است، و قانون‌ طبیعی‌ نیز امری‌ مجازی‌ بیش‌ نیست.
از دیدگاه‌ بنتام، آدمی‌ بر اساس‌ کسب‌ لذت‌ و دفع‌ الم‌ به‌ دنبال‌ سود و خوشی‌ است. فضیلت‌ هم‌ آن‌ چیزی‌ است‌ که‌ سبب‌ فزونی‌ لذت‌ و کاهش‌ درد می‌شود. از نظر بنتام، بحث‌ از حقوق‌ طبیعی‌ ما را از مسأله‌ سود و خوشی‌ دور می‌سازد.16
وی‌ معتقد است‌ که‌ طبیعت‌ برای‌ ما حق

ی‌ را تعیین‌ نمی‌کند؛ بلکه‌ این‌ حکومت‌ است‌ که‌ حق‌ ما را مشخص‌ می‌کند. وظیفه‌ حکومت‌ این‌ است‌ که‌ با تنبیه‌ و تشویق، بیش‌ترین‌ خوشی‌ها را برای‌ جامعه‌ فراهم‌ سازد.
پوزیتویست‌ها هم‌ مخالف‌ حقوق‌ طبیعی‌ هستند؛ زیرا معتقدند که‌ این‌ حقوق‌ قابل‌ اثبات‌ نیستند. حقوقی‌ قابل‌ اثبات‌ است‌ که‌ قابل‌ اجرا باشد و بتوان‌ از آن‌ تخلف‌ کرد.
مبنای‌ حقوق‌ طبیعی‌
در بحث‌ از مبنای‌ حقوق‌ طبیعی‌ این‌ پرسش‌ مطرح‌ است‌ که‌ چگونه‌ میان‌ انسان‌ و یک‌ شیء رابطه‌ای‌ خاص‌ برقرار می‌شود که‌ به‌ آن‌ حق‌ گفته‌ می‌

شود. آیا این‌ رابطه، جنبه‌ قرارداری‌ دارد و ملاک‌ حق‌ در این‌جا وضع‌ است‌ یا آن‌که‌ یک‌ نوع‌ طبیعی‌ وجود دارد.
استاد معتقد است‌ که‌ جز با پذیرش‌ اصل‌ غائیت‌ نمی‌توان‌ حقوق‌ فطری‌ را پذیرفت. این‌که‌ جهان‌ خلقت‌ دارای‌ غایت‌ است‌ و هر موجودی‌ برای‌ هدفی‌ خاص‌ آفریده‌ شده‌ می‌تواند مبنای‌ حقوق‌ فطری‌ باشد.17
طبق‌ اصل‌ غایتداری، خداوند جهان‌ طبیعت‌ را برای‌ انسان‌ها آفریده‌ و همه‌ آن‌ها دارای‌ حق‌ بالقوه‌ هستند؛ یعنی‌ هر کس‌ صلاحیت‌ دارد از آن‌ بهره‌ برداری‌ کند. همین‌ که‌ فرد در طبیعت‌ کار کند و از آن‌ بهره‌ ببرد، صاحب‌ حق‌ می‌شود

.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نظرگاههای فمینیستی دربارهی تولید مثل و خانواده در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده در pdf دارای 32 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده در pdf :

نظرگاه‌های فمینیستی درباره‌ی تولید مثل و خانواده

از نظر تاریخی، تعداد کمی از فلاسفه ای که از عدالت در حوزه ی عمومی سیاست دفاع کرده اند، در مورد عدالت در ساختار خانواده هم اظهار نظر کرده اند. به جای این، بیشتر آنها به خانواده به عنوان حوزه ای مجزا که باید از دخالت دولت برکنار بماند نگریسته اند.

فضای خصوصی و فضای عمومی به دو حوزه ی مجزا تقسیم می شدند که اولی در دسترس اقدامات عمومی قرار نمی گرفت. آنجا که این فلاسفه قدرت خصوصی را در خانواده برحق و مشروع نمی دانستند، بسادگی از آن می گذشتند.
جان استیوارت میل در این میان یک استثنا بود. او در اثرش به نام «انقیاد زنان» اینطور اظهار نظر کرد که نابرابری زنان در خانواده با برابری آنان در اجتماع سازگار نیست. او می گوید: پیامد

های “خودپرستی، خودویژگی ناعادلانه” ای را در نظر بگیرید که در پسران ِ خانواده هایی که تحت تسلط مردانه اداره می شوند پرورانده می شود. به این صورت که “صِرف پسر بودن، حق برتری بر همه ی افراد متعلق به آن نیمه ی دیگر از بشریت را می دهد.” (1988) . چگونه این نوع پسران می توانند به مردانی تبدیل شوند که با زنان بعنوان انسانهای برابرحقوق برخورد می کنند؟ متفکرین فمینیست این برخورد با مفهوم خانواده را بعنوان یک مفهوم متعلق به حوزه ی خصوصی و شخصی، گسترش بخشیده و تعمیق داده اند. در واقع، این فکر که “هر چیز خصوصی، یک موضوع سیاسی است” در مرکز افکار فمینیستی معاصر قرار دارد.
1- چرا خانواده، موضوع ِ بررسی اصول عدالت قرار می گیرد؟
11 – خانواده یک نهاد سیاسی است.
12 – خانواده پیشرفت و تکامل شهروندان آینده را تحت تاثیر قرار می دهد.
13 – خانواده، هم می تواند آزادی زنان را محدود کند و هم راه این آزادی را هموار کند.
2 – ساختارهای خانوادگی چگونه باید مورد ارزیابی قرار بگیرند؟

21 – ارزیابی بر اساس انتخاب.
22 – ارزیابی بر اساس برابری.
23 – منافع کودکان.
3 – انتخاب تولید مثل.

31 – سقط جنین.
32 – بارداری تجارتی (Commercial Surrogacy).
4 – نتیجه گیری.

1 – چرا خانواده موضوع بررسی اصول عدالت قرار می گیرد؟
فمینیستها اینطور اظهار نظر می کنند که حوزه های به اصطلاح خصوصی خانواده یعنی امور جنسی و تولید مثل از سه نظر باید به عنوان بخشی از حوزه ی سیاسی قلمداد شوند و از نظر اصول عدالت مورد بررسی قرار یگیرند:
1 – خانواده یک نهاد سازماندهی شده ی “طبیعی” (natural) نبوده بلکه یک نهاد اجتماعی (social) است که با قوانین اجتماعی تنظیم می شود. بنابراین، دولت نمی تواند در امور خانواده دخالت نکند: تنها مسئله ای که باقی می ماند چگونگی و اساس این دخالت است.
2- دولت منافع مهمی در پیشرفت و تکامل شهروندان آینده دارد.
3- جدایی و تقسیم کار در خانواده های سنتی جلوی فرصتها، امکانات و آزادی های زنان را در فضای اجتماعی می گیرد.
بگذارید به ترتیب به هر کدام از این سه مبحث بپردازیم.
11– خانواده یک نهاد سیاسی است
دیدگاه های سنتی به خانواده، به عنوان نهادی پیش-سیاسی (pre-political )

یا غیر سیاسی برخورد می کردند. برداشت پیش-سیاسی از خانواده از طرف آنهایی بود که اساس را بر واقعیتهایی زیست شناختی و روانشناختی می گذاشتند. آنها که برداشتی غیر سیاسی از نهاد خانواده داشتند اظهار می کردند که شرایط سیاسی مانند در تنگنا بود

ن، برخورد منافع و قدرت در قالب خانواده نمی گنجند. هر دو این پیش فرض ها مسئله برانگیز هستند و مورد انتقاد فمینیستی قرار گرفته اند.
111 – چرا خانواده یک نهاد پیش-سیاسی نیست؟
برای بسیاری از تئوری پردازان سنتی ِ موضوع خانواده، خود طبیعت، جدایی و تقسیم وظایف در درون خانواده را الزامی می کند. زنان بطور طبیعی خواهان داشتن فرزند و بزرگ کردن آنها هستند، در حالیکه مردان بطور طبیعی اینطور نیستند. (روسو 1979). بدین ترتیب یک پایه فیزیولوژیکی برای تفاوت جنسیت (gender ) وجود دارد: نقش مسلط زنان در بچه داری و کار خانگی سرنوشتی زیست شناختی (biologic ) برای آنان است.
فمینیستها سه پاسخ به این بحث داده اند.
پیروان نظریه سازنده گرایی اجتماعی (Social constructivists) هرگونه تفاوت فیزیکی یا روانی ماهَوی میان زن و مرد را که بتواند جایگاه متفاوت آنان را در خانواده توضیح بدهد، انکار می کنند. پیروان این نظریه در پی راههایی بوده اند که فرهنگ و جامعه از آن طریق حتی ظاهری ترین تفاوتهای میان زن و مرد را شکل داده اند. این دسته از فمینیستها برآنند که بسیاری از تفاوتهای میان مرد و زن که ادعا می شود موجب نابرابری هستند، در واقع باید به عنوان نتایج نابرابری در نظر گرفته شوند. برای مثال، آنها ادعا می کنند که ما نمی توانیم برداشت درستی از تفاوتهایی مانند بلندی قد و قدرت بیشتر جسمی میان مرد و زن داشته باشیم، بدون اینکه تاثیر رژیم غذایی، تقسیم کار و تمرینات فیزیکی را در نظر بگیریم. مورخین و مردم شناسان فمینیست در پی نشان دادن نقش مهم فرهنگ، دین و موقعیت طبقاتی در شک

ل دادن زندگی زنان بوده اند. (جون اسکات 1988).
فمینیستهای تفاوت گرا (Difference feminists ) وجود تفاوتهای ماهَوی زیست شناختی و روانشناختی میان مرد و زن را می پذیرند. ولی آنها در پی به چالش کشیدن مشکلات هنجاری و اجتماعی هستند که این تفاوتها می آفرینند. حتی اگر زنان بیش از مردان دارای طبیعت پرستارگرایانه (nurturing) باشند، یا اگر بیشتر در مورد روابطشان با دیگران حساس باشند، تاثیر این تفاوتها بستگی به ارزشگذاری ما دارد. (جیلیان

1982 و نودینگز 1986). بعنوان مثال اگر به کار پرورش کودکان بیشتر ارزش گذاشته شود، آنوقت باید دنیای کاری بگونه ای شکل بگیرد که زنان (و مردان) بتوانند وقت بیشتری را با فرزندانشان بگذرانند. یا اینکه ما باید به زنان (و مردان) برای کار ِ خانه و پرورش کودکان دستمزد پرداخت کنیم. فمینیستهای تفاوت گرا در پی شناساندن و ارزیا

بی دوباره ویژگی هایی هستند که بطور سنتی با زنان مربوط دانسته شده است. از دیدگاه اینان، تقسیم کار بر اساس جنسیت لزوما مشکل س

از نیست، تا وقتی که این تقسیم کار دواطلبانه

باشد و به نقش مرد و زن ارزش لازم گذاشته شود. این دیدگاه متفاوت را شاید بتوان با این لطیفه جمعبندی کرد: زنانی می خواهند به برابری با مردان برسند که هِمّت لازم را نداشته اند.
هدف و توجه یک دیدگاه و منظَر ضد انقیاد، جابجا کردن مسائل مربوط به تفاوتهای زیست شناختی و روان شناختی از مرکز بحث های مربوط به خانواده و تولید مثل است. تمر

کز یکسویه بر روی “تفاوتهای” میان مردان و زنان در مقابل “برابری” آنها، مسئله ی برخورد برابر میان انسانها را مبهم و نامشخص می کند. حتی اگر برخی تفاوتهای طبیعی هم میان مردان و زنان وجود دارد، این تفاوتها توجیه گر ساختارهای اجتماعی که موجب آسیب

پذیری زنان در برابر فقر، عدم برابری دستمزد برای کار مساوی و خشونت خانوادگی می شوند، نیستند. هر چقدر هم که ویژگی های زیست شناختی و روان شناختی زنان مبتنی بر واقعیات باشند، باز هم این تفاوتها نمی توانند موجب انقیاد اجتماعی زنان تلقی بشوند. (مک کینون:1989 و رود:1989 ). بیولوژی قادر به توضیح عدم حق مالکیت زنان (coverture) بر دارایی هایشان – در قرن هجده میلادی مالکیت دارایی های زن تماما در اختیار شوهرش بود – نیست. همچنین بیولوژی قادر به توضیح قوانین طلاق در عصر حاضر، قوانین حضانت و س

رپرستی فرزند و یا قوانین مربوط به تولید مثل زنان نیست. هیچ چیزی در طبیعت ِ ما تعیین کننده ی چگونگی ساعات کار و مدرسه نیست که بر اساس آن، اینقدر ترکیب کردن ِ کار و بچه داری برای همه مشکل و طاقت فرسا باشد. حتی اگر طبیعت دلیلی بر موضوع تفاوتهای جنسیتی (gender differences ) باشد، باز هم نمی تواند این اندازه نابرابری اجتماعی میان مردان و زنان را توضیح بدهد و یا مهمتر از آن، این نابرابری ها را توجیه کند.
112 – چرا خانواده یک نهاد غیر سیاسی نیست؟
این واقعیت، که قانون پیش از این در امور خانواده وارد شده است – مانند عدم حق مالکیت زنان بر دارایی هایشان – یک بینش و بصیرت مهم فمینیسم معاصر است. خانواده همیشه توسط قوانین شکل داده شده است، چه به اجبار و چه با قراردادهای اجتماعی. برای مثال، قوانین در ایالات متحده ی آمریکا تعیین می کنند که چه کسی می توان

د ازدواج کند، چه کسی حق والدین را داراست، چه کسی و تحت چه شرایطی می تواند طلاق بگیرد و چه کسی دارای حق ارث است. تقریبا همه ی کشورها قوانینی دارند که بر طبق آنها از ازدواج زوج های همجنسگرا و حق اختیار فرزند برای آنها جلوگیری می کنند. در برخی کشورهای دیگر، دختران از حق ارث برخوردار نیستند که این نتایج ویران گر و مخربی در وضعیت زندگی آنان دارد. خانواده در واقع همیشه تا حد زیادی توسط دولت تنظیم و کنترل شده است، و اغلب به زیان برابری زنان. (فاین مَن 1995).
با این وجود، برخی از متفکرین علوم سیاسی اینطور اظها

ر می کنند که کاربرد قانون – بطور مشخص تعق، بعنوان یک نهاد قانونی تنظیم می شود، این متفکران اظهار می کنند که مناسبات روزمره ی خانوادگی بر اساس اصول دیگری پایه ریزی شده اند. خانواده بر اساس پیوند های عشق و محبت و نه پیوندهای حقوقی بنا شده است. شرایط و موضوعات حقوقی مانند برخورد منافع، قدرت و در تنگنا قرار گرفتن به نهاد خانواده متعلق نیستند، حداقل وقتی که به صورت درست عمل می کنند. این متفکران این نظر- که با وارد کردن موضوع عدالت در خانواده مربوط می کنند – را که بر طبق آن وظیفه ی شستن ظرفها را هم باید با اصول عدالت مشخص کرد مورد نقد قرار می دهند. (ساندِل 1982).
نکته ای وجود دارد که باید در مورد ایده ال ِ خانواده بعنوان اشتراکی فرای قانون که طرز فکر اعضای آن، از زندگی ِ درهم تنیده شده و یک خیر مشترک سرچشمه می گیرد، بیان داشت. به عبارت تکان دهنده ی کریستوفر لاش، اینطور خانواده ها می توانند “بهشتی در یک دنیای بی عاطفه باشند.” ولی این نوع نگاه به خانواده در رابطه با چند موضوع مهم، نگاه محدودی است. اولا بسیاری از خانواده ها بیشتر از آنکه بر اساس عشق و رضایت بنا شده باشند، بر اساس اجبار و اضطرار پا گرفته اند. خانواده هایی که در واقعیت وجود دارند اغلب با عدم توافق ها و حتی با خشونت مشخص می شوند. در این خانواده ها، درونی کردن هنجارهای مبتنی بر عدالت، یک اصلاح و بهبود شرایط به حساب می آید. دوما، حتی در خانواده هایی

که بر اساس عشق بنا شده اند زنان در رابطه با تقسیم نابرابر کار در خانواده و پیش فرض های مربوط به بچه داری و مسئولیت های خانه داری در شرایط آسیب پذیری قرار می گیرند. در حالیکه خانواده های ایده ال در رابطه با روابظ اعضای شان می توانند در شرایطی فرای اصول عدالت

قرار بگیرند، مقتضی است که شهروندان درباره ی روشهایی که از آن طریق، ترتیبات خانوادگی روی عدالت اجتماعی و زندگی خانوادگی تاثیر می گذارند، تامل کنند. اکثر ما بطور همزمان هم اعضای یک خانواده هستیم و هم اعضای یک جامعه ی بزرگتر: ه

یچ دلیلی وجود ندارد که دیدگاه و منظری بر اساس محبت هماهنگ و سازگار نتواند در کنار یک دیدگاه و منظر بر اساس استانداردهای عدالت وجود داشته باشد. (اوکین 1989). سرانجام، با توجه به این دودیدگاه و منظر مکمل هم اما متفاوت با هم، هیچ دلیلی وجود ندارد که شهروندان برای وظیفه ی شستن ظرفها هم اصول قانونی عدالت را جستجو کنند.
عدالت، با این حال، باید در خانواده حکمروا باشد. نه فقط به خاطر اینکه خانواده ها در دنیای واقعی، با خانواده های ایده ال بسیار فاصله دارند. منافع دولت همچنین در تشویق و حفظ عدالت در خانواده ها هم هست، بخاطر تاثیرات خانواده بر روی آینده ی شهروندان و بر روی فرصت هایی که در دسترس زنان قرار می گیرد و آزادی های واقعی آنان.
12– خانواده بر روی پیشرفت و تکامل شهروندان آینده تاثیر می گذارد
تقریبا هر کسی در اجتماع ما، زندگی را در شکل و نوعی از خانواده آغاز می کند. نوع ِ خانواده ی هر کس، بر روی اینکه آن کس به چه نوع آدمی تبدیل خواهد شد تاثیر می گذارد. در خانواده، بچه ها در ابتدا با مفاهیم حق و ناحق رو به رو می شوند و همینطور سرمشق هایی که بر طبق آن در می یابند که در آینده چه خواهند کرد و چه خواهند شد. خانواده ها جای مهمی برای یادگیری اصول اخلاقی هستند. در حالیکه بیشتر خانواده ها نا

برابری و انقیاد را می آموزند و نه اصول عدالت را. با پیروی از جان ستیوارت میل، متفکرین فمینیست این نکته رامطرح می کنند که چگونه کودکان که اولین تجربیاتشان از رفتار بزرگترها، نوعدوستی نابرابر، تسلط و دیگری را زیرنفوذ خود درآوردن است، اصول عدالت را که برای شهروند شدن نیاز دارند خواهند آموخت. (اوکین 1989).
افلاطون نیز اهمیت خانواده را برای پیشرفت و تکامل اخ

لاقی افراد تصدیق می کرد. در کتاب پنجم جمهور، سقراط کشف می کند که وقتی تئوری پردازان ِ عدالت، تاثیرات خانواده را بر روی اجتماعی شدن کودکان به حساب می آورند، مجبور به این نتیجه گیری خواهند بود که نهاد خانواده باید ملغی و فسخ شود. در حالیکه تعداد کمی از فمینیستها به پیروی از افلاطون معنقد به الغای نهاد خانواده هستند، ولی تقریبا تمامی آنها به ضررت رفرم و اصلاح این نهاد معتقدند.
حانواده ها محل یادگیری اصول اخلاقی هستند، ولی نقش آنها از این هم بیشتر است. والدین نقش بسیار بزرگی در زندگی کودکانی که به آنان وابسته اند ایفا می کنند. دولت ناگزیر به تنظیم امورخانواده ها است تا: تمام کودکان تحصیل کنند، در برابر بیماری های واگیردار واکسینه بشوند و نیازهای اساسی آنها تامین شود. هیچ دولتی نمی تواند در برابر اینکه کودکان باید باسواد و دارای قابلیت های کاری در اقتصاد جامعه باشند، بی تفاوت باشد. به همین ترتیب همه ی دولت ها، حداقل تا حدودی، وابسته به نیروی کار برای پرستاری از کودکان و بچه داری هستند. کاری که امروزه به بیشترین میزان توسط زنان انجام می شود. با توجه به اهمیت زیاد این، چرا کار ِ خانه دارای رسمیت عمومی بیشتر نیست؟ فمینیستها بر روی این موضوع یعنی پرستاری در درون ِخانواده بسیار کار کرده اند. همچنین در برابر دولت تا با دخالت خود، جبران این کار ِ در خانه را بصورت عادلانه تضین کند. (کیتِی 1999). فمینیستها همچنین اظهار کرده اند که دولت های عادل باید شرایط پرستاری کودکان را طوری فراهم آورند که همه ی آنها – پسران و دختران، دارا و فقیر- دارای امکانات برابر برای رشد و شرکت فعال در اجتماع باشند.
13– خانواده می تواند هم آزادی های زنان را محدود کند، ه

م این آزادی ها را ممکن سازد
با وجود پیشرفتهایی که بوسیله ی جنبش فمینیستی در ربع آخر قرن بیستم حاصل شد، بیشتر خانواده ها بر اساس تقسیم نابرابر کار بنا شده اند. در سراسر کره زمین، زنان هنوز بیشترین قسمت کارهای خانه را انجام می دهند – نه تنها خانه داری بلکه پرورش و نگهداری کودکان. متفکران فمینیست رویکرد سنتی به خانواده که این نابرابر

ی را پوشیده و مبهم می دارد، مورد حمله قرار داده اند. برای مثال، آنها این رویکرد ِ غالب ِ اقتصادی را که بر طبق آن رئیس خانواده، مامور ِ نوعدوستی است

که منافع تمامی افراد خانواده را در نظر دارد، مورد انتقاد قرار داده اند. (برای این رویکرد نگاه کنید به بکر 1981). آنها نشان داده اند که در کشورهای فقیر، وقتی کمک های اقتصادی به جای سرپرست زن خانواده، به سرپرست مرد خانواده پرداخت می شود مقدار کمتری از آن کمک ها به کودکان خانواده می رسد. (حداد 1997).
اقتصاد دانان و جامعه شناسان فمینیست همچنین نشان داده اند که چگونه نقش زنان بعنوان یکی از والدین در خانه، توانایی آنان را برای دنبال کردن موقعیت شغلی شان و رقابت بر سر کارهایی که وقت بیشتری را طلب می کند، محدود کرده است. (برگمان 1986، فولبر 1994). بنابراین تعداد زیادی از زنان از نظر اقتصادی به شوهرانشان وابسته باقی می مانند و در صورت طلاق در برابر فقر آسیب پذیرتر هستند. در یکی از مطالعاتی که در موارد زیادی به آن استناد می شود، نشان داده شد که سطح زندگی شوهر سابق یکسال پس از طلاق به میزان 42 درصد افزایش پیدا کرده بود. در حالیکه سطح زندگی زن سابق به میزان 78 درصد کاهش پیدا کرده بود. (ویزمَن 1985). این اختلاف زیاد در درآمد و سطح رفاه نتیجه ی یک رشته فاکتورها و عوامل است و شامل این واقعیت که زنان اغلب دارای قابلیت های شغلی پایینتر و سابقه ی شغلی کمتری در مقایسه با شوهرانشان هستند.
وابستگی اقتصادی زنان همچنین موجب می شود که آنها مورد خشونت بدنی، جنسی و یا روانی توسط شوهران یا شرکای زندگی مردشان که با آنها رابطه دارند قرار بگیرند. (گوردون 1988، Global Fund for Women Report, 1992). زنان توانایی غیر متقارن و نابرابری برای خروج از رابطه ی زناشویی دارند و این، به شوهران یا شرکای زندگی شان قدرت بسیار بیشتر و مزیت های بیشتری در طول ازدواج می بخشد. (سن 1989).
مدافعان وضعیت کنونی اغلب استدلال می کنند که اگر زنان فرصت های کمتری از مردان در اختیار دارند، این بیشتر از همه بستگی به انتخاب های خود آنان د

ارد. فمینسیتها در برخورد با این ادعا، راهها و روشهایی را که این انتخاب ها را شکل داده اند مطرح کرده اند. همین انتخاب ها توسط نیروهایی که خودشان مورد ایراد هستند و انتخابی هم نیستند محدود شده اند. برخی از فمینیستها استدلال نانسی چادارو (1978) را پی می گیرند که بر طبق آن، این واقعیت که پرستاران اولیه ی کودکان مادرانشان هستند، منجر به راههای پیشرفت ِ از نظر جنسی متفاوتی برای پسران و دختران می شود. دختران هو

ت خودشان را در وَلَد همجنس خودشان (مادر) پیدا می کنند، و خودشان را بیشتر وابسته به دیگران احساس می کنند. پسران با تعریف هویتشان بصورت وَلَد غایب (پدر)، فردیت ( individuated) بیشتری احساس می کنند. چادارو استدلال می کند که “مادری” از اینجا با یک مکانیسم ناخودآگاه در طول نسل ها بازتولید می شود. و بدین ترتیب نابرابری زنان در خانه و محل کار ماندگار می شود.
کار چادارو در این مورد بحث انگیز است، ولی این انکارناکردنی است که دختران و پسران با انتظارات متفاوتی در مورد شیوه ی رفتارشان بزرگ می شوند. کودکان در طول رشدشان در مورد ویژگی ها و رفتارهای جنسی مناسبی که باید در پیش بگیرند پیام های روشن و موثرفرهنگ

ی – از والدین، معلمان، دوستان و رسانه های همگانی – دریافت می کنند. دختران باید پرستارگونه، فداکار، غیرمهاجم و جذاب باشند. “توجه داشتن و در فکر کسان دیگر بودن” (care) بعنوان یک خصلت و ویژگی زنانه تلقی می شود. این ویژگی ها بصورت سنتی موجب نابرابری زنان می شوند: پرستاران بعنوان رهبران و مدیران خوبی تلقی نمی شوند. تعداد کمی از زنان در پست های مدیریت اجرایی، ژنرال های ارتش و رهبران سیاسی کار می کنند. دختران همچنی

ن در صورت ارجحیت دادن به ازدواج و بچه داری ممکن است دچار محرومیت شوند، تا حدی که آنها کمتر از پسران محتمل است که امکان و فرصت ارتقاء قابلیت های تحصیلی و کاری را داشته باشند.
پاسخ دیگر فمینیستی، بر روی رابطه ی متقابلی که میان انتخاب زنان در خانواده از یکسو و جامعه ی ناعادلانه ی خارج از سوی دیگر وجود دارد تاکید می کند. جامعه ی ناعادلانه ای که با

تقسیم و جدایی کار اقتصادی بر اساس جنسیت، بصورتی که زنان تنها 75 درصد دستمزد مردان را در ازای کار برابر دریافت می کنند، مشخص می شود. با توجه به دستمزد پایین تر زنان، این منطقی است که در خانواده هایی که باید خودشان کار نگهداری کودکان را انجام بدهند، این زنان باشند که کار بیرون از خانه را رها کنند. وقتی که زنان از نیروی کار اجتماعی بیرون کشیده شدند، آنها در پیشرفت مهارت های کاری و داشتن درآمد، بیشتر از پیش از مردان عقب می مانند. کار نگهداری کودک بی اندازه وقت گیر است و آنها که به تنهایی این کار را انجام می دهند بعید است که بتوانند کار دیگری مانند تحصیل، فعالیت سیاسی و یا موقعیت های شغلی که وقت زیادی را می طلبد دنبال کنند. و آنها که به هر حال به طریقی کار بیرون و خانواده را با هم ترکیب می کنند، با موانع جدی رو به رو هستند. موانعی مانند: فقدان سرپرستی و نگهداری ِ مناسب کودک با کمک هزینه ی دولتی، کارهایی با انعطاف کمتر در تعیین ساعات کار برای زنانی که مجبورند از کودکان مریض شان مراقبت کنند، مدرسه هایی با برنامه ی سنگین تحصیلی که در عمل فرض را بر این می گذارند که یکی از والدین ِ محصل، در خانه هستند و همچنین کارهایی که در آنها انتظار کار در شیفت اضافی هم وجود دارد. (هوشیلد 1989). و همه اینها در کنار مسئولیت

کار در خانه قرار می گیرند. تجزیه و تحلیل آماری نشان می دهد که دوران مادری موجب کمتر شدن میزان درآمد زن می شود، حتی اگر او هیچ مرخصی از شغل خودش نگیرد. (فولبر 1994). نابرابری جنسیتی (gender inequality ) همچنین در دستیابی به مشاغل بالای اقتصادی و دولتی ادامه پیدا می کند. در این نوع مشاغل، مردان سفید پوست که 40 درصد جمعیت را تشکیل می دهند، 95 درصد

روسای کل، 90 درصد سردبیران روزنامه ها و 80 درصد اعضای مجالس قانونگذاری را اِشغال کرده اند. (رود 1997).
فمینیستها در این باور مشترک هستند که خانواده های دوران معاصر، تنها قلمرو انتخاب نیستند بلکه قلمرو اضطرار و اجبار نیز هستند. فمینیستها همچنین با هم توافق دا

رند که سلسله مراتب جنسیتی (hierarchy gender) در اجتماع ما ناعادلانه است، با اینکه آنها در مورد منشاء این ناعادلانه بودن با هم اختلاف نظردارند. در حالیکه برخی فمینیستها بر نقش خانواده بعنوان مرکز و محور بی عدالتی جنسیتی (gender injustice ) تاکید می کنند (اوکین1989)، برخی دیگر، دلایل اصلی این بی عدالتی را در ساختار کار و فرصت های کاری می بینند. (برگمان 1986). با این حال برخی دیگر هم بر سلطه جنسیتی و خشونت تاکید دارند. (مک کینون 1989). به نظر می رسد تمام این نمونه ها در نابرابری جنسیتی نقش مهمی دارند و جای تردید دارد که بتوان نقش هر یک را تقلیل داد. بخاطر همین، درک عمیق اثرات متقابل این عوامل ِ مختلف ِ انقیاد اهمیت دارد. جنسیت (gender) بدون تردید با دیگر محورهای محرومیت اجتماعی مانند نژاد و طبقه دارای رابطه و تاثیر متقابل است. در واقع، تحقیق فمینیستی بر روی موضوع خانواده، تجربیات مختلف زنان را در خانواده هایی که در آن زندگی می کنند در نظر می گیرد. نه فقط خانواده های دگرجنسگرا (heterosexual) با یک پدر و یک مادر، بلکه همچنین زنان مجرد، خانواده های متشکل از افراد همجنسگرا و خانواده هایی که در فقر زندگی می کنند. ما باید مواظب باشیم که پدیده های اجتماعی جداگانه را یک کاسه نکنیم. با اینکه من بعضی وقتها در این مقاله از “خانواده” نام می برم، در نظر گرفتن تفاوتها و شرایط مختلف خانواده ها بسیار اهمیت دارد.
اعم از اینکه خانواده، عامل اصلی باشد، یا یکی از عوامل که همراه با دیگر ساختارهای اجتماعی و انتظاراتی که فرهنگ بوجود آورده است، اشاره ی فمینیستها به راههایی ست که از آن طریق خانواده بعنوان قسمتی از یک سیستم ِ بازتولید ِ نابرابری

اجتماعی و اقتصادی ِ زنان عمل می کند. نمی توان به خانواده به عنوان جزئی جدا از آن سیستم و یا عضوی مجرد نگریست. خانواده، بعنوان یک نهاد عادلانه هم نمی تواند در نظر گرفته شود بخاطر اینکه در تعداد قابل ملاحظه و غیرقابل چشم پوشی از خانواده ها، عدالت رعایت نمی شود. برای فمینسیتها موضوع اصلی این نیست که آیا دولت می تواند در امور خانواده و تولید مثل دخالت کند یا نه، موضوع اصلی این است که چگونه و تا کجا می توا

ند.
2– ساختارهای خانوادگی چگونه باید مورد ارزیابی قرار بگیرند؟
تقسیم وظایف والدین و مسئولیت های خانه داری چگونه باید انجام گیرد؟ چه کسی باید حق کنترل درآمد خانه را داشته باشد؟ چه کسی حق تشکیل خانواده دارد؟ و یا حق داشتن فرزند؟ چه چیزی والدین و پدر و مادر را تعریف می کند؟ کودک چند قیّم می تواند داشته باشد؟ یک پدر و مادر چند فرزند می توانند داشته باشند؟ اگر امکانات و راههای متفاوتی را که تکنولوژی امروزه برای پدر و مادر شدن بوجود آورده در نظر بگیریم، پاسخ دادن به این پرسشهای پیچیده باز هم مشکل تر می شود. در زیر، من دو ارزش مهمی را که بنا بر نظر فمینیستها باید راهنمای تشکیل خانواده قرار بگیرند بررسی می کنم: انتخاب شخصی (individual choice) و برابری (equality).
2.1 – ارزیابی بر اساس انتخاب
خانواده ی سنتی در طول پنجاه سال گذشته تغییرات زیادی را به خود دیده است: افزایش تعداد زنانی که در سالهای پس از جنگ جهانی دوم به نیروی کار اجتماعی می پیوندند. افزایش چشم گیر میزان طلاق بطوری که تعداد موارد طلاق در سالهای 80 میلادی تقریبا دوبرابر و نیم این تعداد در سالهای 40 میلادی بود. تهیه ی قرص ضد حاملگی که امکان جلوگیری از بارداری های ناخواسته را برای زنان آسانتر کرد و آنها راحت تر توانستند برای بچه

دارشدنشان برنامه ریزی کنند. افزایش تعداد خانواده هایی که شامل پدر ِ تنها یا مادر ِ تنها است و همچنین افزایش تعداد خانواده های همجنسگرا و خانواده های گسترده. در سال 1989، بیست و پنج درصد از کودکان در خانواده های تک والدی زندگی می کردند که اغلب هم فقیر و بی چیز بودند و این از جهتی نشانگر بحران در خانواده ها بود. (میناو 1997). عوامل اقتصادی، تکنولوژیکی و اجتماعی، زنانی را که بعنوان مادر خانه بطور تمام وقت خانه دار بودند با شوهری که نان آور خانه بود، به یک اقلیت تبدیل کرده اند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   81   82   83   84   85   >>   >