سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی در pdf

تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی
پیش زمینه کلی
نظر زیست شناسان اجتماعی
بعد فرهنگی
تفاوت های جنسیت در علاقه به آثار نوشته شده و نوارهای شهوانی
تفاوت های جنسی در پاسخدهی به فیلم های شهوانی
تفاوت های جنسیت در فعالیت جنسی
پیش زمینه این تحقیق
نتایج و بحث

 

 

تفاوت های جنسیت در پذیرفتن پیشنهادات جنسی

راسل د. کلارک . دانشگاه ایالت فلوریدا

النیل ها تفلید. دانشگاه هاوائی در مونوآ

با توجه به نگرشات کلیشه ای، فرهنگی مردان نسبت به زنان در زمینه روابط جنسی علاقمند تر هستند، احتمال اینکه زنان فعالیت جنسی را محدود سازند بیشتر است. در این مقاله، به کار صاحب نظرانی که در حمایت از این مسئله بحث کرده اند اشاره می کنیم و به بررسی اطلاعات مصاحبه ای و ارتباطی که این موضوع مورد و بحث را مورد حمایت قرار می دهند می پردازیم. در پایان، به دو آزمایش تجربی از این فرضیه رجوع می کنیم

در این آزمایشات، که در سال 1978 و 1982 انجام شد، حد معمول علاقه هم پیمانان مرد و زن با یکی از سه تقاضا با معشوقه احتمالی برخورد می کند: امشب بریم بیرون؟ یا

به آپارتمانم می آئی؟ یا من همبستر می شی؟ اکثر مردان مایلند بازنی که به آنها نزدیک شده است یک رابطه نامشروع جنسی داشته باشند. زنان اینگونه نیستند. هیچ زنی موافق با یک رابطه نامشروع جنسی نمی باشد. بسیاری از دلایل احتمالی برای این تفاوت های جنسی اشاره شده مورد بحث قرار گرفته اند

این مطالعات در سالهای 1978 و 1982 صورت گرفتند. از زمانی که چگونگی تهدید ایدز در مبتلا کردن مردان و زنانی که مایل به ملاقات هم، رفتن به آپارتمان، یا در شرایط غیر منتظره جنسی قرار گرفتن دنبال شد، این مسئله اهمیت یافت


پیش زمینه کلی

با توجه به نگرشات کلیشه ای فرهنگی، مردان برای رابطه جنسی علاقمندتر هستند، این زنانند که محدودیتها در چنین فعالیت هایی قائل می شوند (مک کورمیک[1]، 1979، هاتفیلد،[2] 1983، و پپلین،[3] 1983). صاحب نظران از گوناگونی در نسبت با این اظهار نظر موافق بوده اند. آنچه که آنان اختلاف نظر دارند در این مورد است که چرا چنین تفاوت هایی در جنسیت وجود دارد. محققان مصاحبه و اطلاعات ارتباطی زیادی را جمع آوری کرده اند که حمایت فراوانی را برای این موضوع مورد بحث فراهم ساخته اند. با این وجود، هیچگونه حمایت عملی برای این فرضیه وجود ندارد. در این تحقیق، آزمایشی تجربی از این موضوع را گزارش می دهیم

اجازه دهید با مرور تئوری و اطلاعات موجود شروع کنیم

نظر زیست شناسان اجتماعی

از قدیم، تعیین کننده های زیست شناختی همچون زیگموند فروید[4] نشان دادند که زیست شناسی سرنوشت می باشد و اینکه علاقه در فعالیت های جنسی اصولاً از طریق ژن ها، آناتومی، (کالبدشناسی) و هورمونها مشخص می شود. اولین زیست شناسان اجتماعی فرض کرده بودند که مردان و زنان از لحاظ ژنتیکی به گونه ای تنظیم شده اند که ذاتاً علاقمند به مهار/ تجربه جنسی هستند. (هاگن،[5] 1979، کندریک،[6] 1987، سیمونز،[7] 1979، یا ویلسون،[8] 1975 را ملاحظه نمایید). سیمونز (1979) اظهار داشت که احتمالاً مقایسه مردان و زنان موثرترین شیوه موجود در مرتب کردن اطلاعات گوناگون در زمینه تمایلات جنسی انسان می باشد (صفحه 4). حیوانات آن دسته از صفات را به ارث می برند که تضمین می کنند تا همان اندازه ژنهایشان را تا حد امکان به نسل بعدی منتقل خواهند کرد. این مسئله مزیتی هم برای زن و هم برای مرد است که به همان اندازه تا جائی که امکان دارد بچه ای زنده را بدنیا آورند. اما مردان و زنان در یک لحاظ مهم تفاوت دارند. برای اینکه فرزندی بوجود آید، مردان نیاز دارند که تنها مقداری ناچیز انرژی مصرف کنند، احتمالاً یک مرد می تواند پدر تقریباً تعداد زیادی از بچه ها باشد. برعکس، یک زن می تواند تنها تعدادی محدود فرزند را بدنیا آورد و بزرگ کند، این مسئله به نفع اوست (زن) که آن بچه های کمی که آبستن شده است را حفظ کند. سیمونز اظهار داشت“ تفاوت های بسیار زیاد جنسی در حداقل نیروگذاری والدین و در فرصت های تکثیر و محدودیت ها روشن می سازد که چرا انسان اندیشه ورز- یک انسان با تفاوت های کم جنسی- تفاوت های کامل جنسی در روان را نشان می دهد” (صفحه 4)

در بین تفاوت هایی که سیمونز نقل کرده است این موارد وجود دارند: 1) مردان علاقه مند به معشوقه های مختلف جنسی می باشند؛ زنان اینگونه نیستند؛ 2) برای مردها فعالیت های جنسی برابر با جوانی است. برای زنان فعالیتهای جنسی مساوی با قدرت سیاسی و اقتصادی است؛ مردان به طور جدی هر گونه دلیلی را برای رها نکردن زنان دارند (آنان از لحاظ ژنتیکی طوری برنامه ریزی شده اند که تا جائی که امکان دارد زنان زیادی را آبستن کنند. زنان هر دلیلی برای “ کمرو” شدن دارند. زمان می گیرد تا مشخص سازیم آیا مرد یک خطر ژنتیکی -  این احتمال دارد که پرورشی. حفاظتی. تولیدی باشد – است. در تمام جوامع.، زنان بعنوان خدمت به مرد آمیزش می کنند. نه بر عکس آن

اخیراً زیست شناسان اجتماعی و روانشناسان اجتماعی کشف کرده اند که روند کمی پیچیده تر از آن است که در ابتدا تصور می شد. کرت فروند[9] و همکارانش (1983 و 1986) اظهار داشتند که عشقبازی بطور طبیعی شامل چهار مرحله است: a) اولین نظر و موقعیت یک معشوقه احتمالی (b رفتار متقابل قبل از لمس کردن (برای مثال، لبخند زدن به کسی، خندیدن، عشوه گری کردن، صحبت کردن، c) تاثیر متقابل لامسه ای (لمس کردن، در آغوش گرفتن) و d) سبب برخورد اندام های جنسی شدن. تعداد زیادی از نویسندگان بیشتر از آنچه که جامعه شناسان زیست شناختی تصور می کرده اند متوجه شده اند که زنان نقش بسیار موثری را در سه مرحله اول از ( معاشقه ) عشقبازی دارند، آنها بیشتر از کمک عمل می کنند، همچون دروازه بانها که کار را متوقف می سازند. گالیر،[10]تراویس،[11] و آلگییر،[12] 1986؛ مور،[13]1985؛ پرپر،[14] 1985 را ملاحظه نمایید). برای مثال  مور( 1985) متوجه شد که در بارِ زنان و مردان مجرد، آن زن است که ارتباط را آغاز می کند.  آنها تمایل خود را به شیوه های مختلفی با اشاره می رسانند – با لبخند زدن، خندیدن، تکان دادن سرشان، یا بالا کشیدن دامنشان، گاهی خودنمائی می کنند ( در طول اتاق با حرکت دادن زیاد باسن خود قدم می زنند.  شکم را فشار داده. سر را بالا کرده، پشت را قوس داده، بنابراین سینه هایشان به جلو کشیده می شود. ) سپس نزدیک می شوند – به سمت مرد و موقعیت خود که در دو قدمی اشان است می روند. رفتار بعدی بستگی به مرد دارد. در صورتیکه مرد تمایل داشته باشد.  هر دو شروع به صحبت می کنند. با این وجود.، بالاخره مردها هستند که باید ظاهراً روابط جنسی را آغاز کنند. به خصوص اولین باری که رابطه جنسی رخ می دهد. پس از آن، اگرچه معمولاً مردان آغاز کنند ارتباط ه روابط جنسی می باشند زنان در سهیم بودن شروع مختارتر هستند

بعد فرهنگی

در سمت دیگر طیف آنهائی هستند که استدلال می کنند رفتار جنسی آموخته می شود (برنارد،[15] 1973؛ بایرن و بایرن،.[16] 1977؛ فایراستون،[17] 1970؛ فوکالد،[18] 1978؛ گریفیت و هاتفیلد،[19] 1984؛ رابین،[20]1973؛ تاوریس[21] و آفریر،[22]1977؛ سافیلیوس،[23] رودزچایلد[24] 1977؛یاهاتفیلد و والستر،[25] 1978 ). با توجه به این طرح، مردان و زنان به سادگی متن نمایشنامه هایی را که برای شروع رویاروئی جنسی مناسب و مربوط به پیشنهادات جنسی می باشد را فرا می گیرند، آنها به آسانی یاد گرفته اند که از نظر جنسی نسبتاً ماجراجویا محتاط باشند همانگونه که فرهنگشان انتظار دارد که باشند. پاداش ها و مجازات های فرهنگی رفتار را شکل می دهند. از اینرو، اگر مردان نسبت به زنان نسبتاً ماجراجوتر هستند، صرفاً بدین دلیل است که فرهنگ آنها را تشویق می کند که اینگونه باشند


 

[1] – MC cormick

[2] – Hatfield

[3] – Peplin

[4] – Sigmund Freud

[5] – Hagen

[6] – Kendrick

[7] – Symons

[8] – Wilson

[9] – Kurt freund

[10] -Gaulier

[11] -Travis

[12] -All geier

[13] -Moore

[14] -Perper

[15] -Bernard

[16] -Byrne

[17] -Fivestone

[18] -Foucault

[19] -Griffitt

[20] -Rubin

[21] -Tavvis

[22] -Offir

[23] -Safilios

[24] -Rothscild

[25] -Walster


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله زبان آموزی ورشد گفتار در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله زبان آموزی ورشد گفتار در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله زبان آموزی ورشد گفتار در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله زبان آموزی ورشد گفتار در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله زبان آموزی ورشد گفتار در pdf :

زبان آموزی ورشد گفتار

زبان آموزی ورشد گفتار در80 سال گذشته مورد توجه قرار گرفته به ویژه درنیمه دوم قرن بیستم بطور دقیق تر مورد بررسی قرار گرفته است. زبان آموزی کودک به

همراه توصیف وبررسی ساخت زبان وچگونگی کارکرد آن مورد توجه زبان شناسان می باشد. یافته های مربوط به زبان آموزی، مراحل فراگیری زبان، تدوین دستور زبان کودک وارائه ویژگی های همگانی زبان از نتایج مهم این بررسی ها بوده است.
یافته های زبان آموزی همچنین به بررسی چگونگی گسترش مهارت های زبانی نیز وزبان پریشی مورد استفاده بوده است به علاوه یافته های یاد شده درزمینه بررسزایی داشته است. زبان آموزی هم از لحاظ نظریه های یادگیری وهم از لحاظ بررسی مراحل رشد زبانی قابل توجه است. زبان آموزی درزمانی پس از یک سالگی شروع می شود وتا 5 سالگی تقریباً به حالت ثابت نزدیک می شود. دوره زبان آموزی درحدود 5/3 به طول می انجامد.(مشکوه الدینی، 1376،ص 272)
بررسی زبان آموزی به چگونگی رشد مهارت های گفتاری وشنیداری را مشخص می سازد . کودک

تا پیش از سواد آموزی قادر است از زبان بطور مناسب دربرقراری ارتباط زبانی استفاده نماید. بعلاوه هر سخنگوی زبان علاوه برقواعد دستوری ، قواعد کاربردی زبان را نیز به تدریج می آموزد؛ یعنی از طریق تعامل با محیط واطرافیان اصول کاربرد شناختی زبان را نیز فرا می گیرد.زبان آموزی تنها بهتوانایی های آوایی ، واژگانی ، دستوری وسبکی محدود نمی شود؛ بلکه به ویژگی های کاربردی زبان نیزشامل می گردد. البته دانش زبانی کودک ناخودآگاه است بکارگیری وقضاوت ناخود آگاه زبان توسط کودک شم زبانی نامیده می شود.

نتیجه تسلط کودک برمهارت های زبانی کسب توانایی به کارگیری زبان است . درصورتی که کودک توانایی زبان را داشته باشد نه تنها دانش ومهارت های زبانی وارتباطی خود را بکار می برد بلکه خواهد توانست درآینده نیز براین خلاقیت زبانی تکیه کند .
به نظر انسترون وبلیایف زبان آموزی برافزایش وتقویت توانش زبانی، توانش ارتباطی، خلاقیت زبانی، تفکر درباره زبان وهمچنین مهارت های آمادگی خواندن ونوشتن درآینده تأثیر می گذارد (بلیایف ، 1368 ،ص77) .
1-2 نظریه های زبان آموزی
الف: نظریه شناخت گرایی
پیاژه، روانشناس بزرگ سوئیسی، به اصل شناخت دریادگیر ی کودک توجه داشت. از این رو به پدیده زبان آموزی علاقه مند نبود. او زبان را به عنوان منبعی برای داده های لازم جهت بررسی چگونگی رشد شناخت درنظر می گرفت. به نظر او زبان آموزی یک پدیده ثانویه است که دردرون شناخت طبیعی کودک از محیط خود شکل می گیرد. از این رو پیاژه زبان آموزی را وابسته به شناخت می دانست. وقتی زبان را به عنوان مجرایی برای ایجاد ارتباط میان کودک و محیط اجتماعی او در نظر گرفته است . پیاژه معتقد بودکه ذهن کودک برای کسب شناخت، از جهان اطراف همواره ف

عال است واز این لحاط ، اطلاعاتی از راه زبان توسط افراد محیط به او می رسد؛ به گسترش شناخت او چندان کمک نمی کند. او رشد زبان کودک را ناشی از رشد شناختی واجتماعی او می دانست. با این حال ، پیاژه این فرض را که تنها رشد شناختی برای رشد زبان آموزی کافی ب

اشد انکار می کند. به عقیده او میزان مناسبی از رشد شناختی برای رشد زبانی لازم است، با این حال تنها رشد شناختی را برای زبان آموزی کافی نمی داند ، بلکه برخی فرآیندهای دیگر را نیز ضروری می داند.( مشکوه الدینی ، 1376، ص274)
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر شناخت گرایی عبارتند از: نظریه یادگیری گشتالت گرایان ، نظریه معنا دار دیوید آزوبل، نظریه پردازش اطلاعات، نظریه شناختی پیاژه ونظریه شناختی بروند.
ب: نظریه شرطی شدگی رفتار زبانی
اسکینر، روان شناس آمریکایی، به اصل شرطی شدگی درباره زبان آموزی کودک اعتقاد داشت. وی اعتقاد داشت که برپایه رفتار گرایی همه جنبه های زبان ورفتار انسان را می توان توضیح داد. او یادگیری انسان را امری اکتسابی می داند . به اعتقاد اسکینر ذهن انسان شبیه لوح سفید یاد صفحه خالی است ووقتی زبان دراین صفحه خالی وارد می شود، یادگیری تحقق می یابد. براساس این دیدگاه ذهن انسان فقط محرکات زبانی بیرونی را پذیرفته وهنگام یادگیری زبان مشاهده منظم رویداد های جهان خارج کودک را وارد به تولید زبان می کند. به عقیده اسکینر انسان از راه آزمایش وخظا به یادگیری زبان می پردازد. وی که آزمایشهای زیادی در خصوص یادگیری حیواناتی مثل موش، کبوتر انجام داده است این نوع یادگیری را شرطی شدن عامل نامیده وآنرا ‹‹ترتیب از راه پاسخ های ارادی ›› می داند.
در نظریه اسکینرتنها شرط لازم برای فهم چگونگی یادگیری زبان این است که بتوانیم متغیرهای حاکم وعوامل بیرونی را مشخص کنیم.
درواقع نظریه یادگیری اسکینر می کوشد یادگیری زبان را با استفاده از یک مدل محرک پاسخ

، تبیین کند. به تعبیراسکینر اگر رفتار زبانی معینی بطور مکرر یک نتیجه مثبت داشته باشد به تقویت مثبت واگر نتیجه منفی داشته باشد به تقویت منفی منجر می شود. درحقیقت تقویت مثبت براثر پاداش رفتار زبانی فرد وتقویت منفی براثر تنبیه رفتار زبانی فرد شکل می گیرد. از سوی دیگر، از دیدگاه رفتار گرایان، کودک دریادگیری زبان تا حد زیادی از عامل تقلید کمک می گیرد. بس

امد استفاده، کاربرد واژه ها وساخت های زبان نیز دریاد گیری از راه تقلید مؤثر است. اگر کودکی درحال یادگیری زبان، پس از کاربرد یک عنصر یا قاعده زبانی احساس کند ارتباط مؤثر زبانی برقرار شده است، فکر می کند رفتار زبانی او مورد تأیید قرارگرفته است. این احساس مثبت باعث تقویت آن رفتار و در نتیجه یادگیری آن عنصر می شود.
به عقیده اسکینر، بر پایه فرآیند شرطی شدگی رفتار مؤثر زبانی که در نتیجه انگیزه ها و پاسخ های ناشی از محیط از جمله پدر و مادر و دیگر افراد محیط برایش پیش می آید، زبان را فرا می گیرد. به این معنی که بر اثر تقویت و شرطی شدگی رفتار زبانی از راه پاداش های مطلوبی که از محیط خود دریافت می نماید، سرانجام عادت های زبانی ویژه مربوط به محیط خود را کسب می کند. بنابراین، به عقیده اسکینر برای توضیح فرآیند زبان آموزی لازم نیست هیچگونه ویژگی ذاتی ذهن خاص و پیچیدگی برای کودک فرض شود، بلکه برای توضیح آنها کافی است که روابط منظم موجود میان رویدادهای جهان بیرون و گفته های کودک که به طور مثبت تقویت

می شود نشان داده شود که به این ترتیب در دوره زمانی مناسب تکرار و استوار می گردد. (مشکوه الدینی، ص276)
در فرآیند شرطی شدگی زبانی در زبان آموزی کودک، در فرضیه اسکینر نارسانی هایی را می توان ملاحظه نمود. در فرضیه اسکینر نارسایی هایی را در فرآیند شرطی شدگی زبانی

در زبان آموزی کودک می توان ملاحظه نمود.
1- تقلید: با وجود اینکه تقلید در امریادگیری زبان وجود دارد ولی می توان به نمونه های فراوانی اشاره کرد که نشان دهنده عملکرد ذهنی انسان هستند. مهمترین این شواهد از انحراف های زبانی نظامند حاصل می شوند. یکی از این انحرافات تصمیم افراطی اس

ت که کودک طی برخی قواعد ساخت های مختلف را بر ساخت های دیگر تعمیم می دهد. مانند صورت های ‹‹سوزیدم›› و ‹‹کاریوم›› بنابراین اگر یادگیری صرفاً از راه تقلید صورت می گرفت، نباید صورت های یادشده که توسط بزرگسالان هیچگاه به کار نمی روند، تولید شود. بنابراین باید به ‹‹قاعده سازی درونی›› معتقد باشیم تا بتوانیم تعمیم های افراطی را به درستی توجیه نماییم .
2- بسامد عناصر: بسامد واژه ها وساخت هایی که در محیط یادگیری زبان به کار می روند تا آن حدی که رفتارگرایان بر آن تأکید می کنند بر یادگیری زبان اثر نمی گذارد.
اگر بسامد عناصر زبانی در یادگیری تأثیر زیادی داشته باشد نباید واژه های پر بسامد که طبیعتاً بیشتر شنیده می شوند دچار تصمیم افراطی شوند. در مقابل، عناصر زبانی وجود دارند که از طرف بزرگسالان به طور فراوان استفاده شده و پر بسامد هستند ولی کودکان در جریان یادگیری زبان سالها طول می کشد تا آنها را یادبگیرند و استفاده نمایند. (زندی 1381،

ص66)
3- تأیید: رفتارگرایان تأثیر والدین و یا اطرافیان را در یادگیری زبان به عنوان مهم ترین نوع تقویت مطرح می کنند. از نظر آنان تأیید یک رفتار زبانی، به قابل قبول بودن آن از لحاظ دستوری وابسته است، اما تحقیقات نشان می دهد که تأیید یا عدم تأثیر اطرافیان با صحت دستوری جملات ارتباط اندکی دارد.
4- نظریه اسکینر فقط در آزمایشگاه قابل کاربرد است. تقسیم کار به تع

دادی مراحل تدریجی و دادن پاداش پس از به انجام رسیدن هر مرحله، ممکن است در آزمایشگاه سیر و قابل هدایت باشد، ولی چنین تقسیمی در محیط زبان آموزی کودک به هیچ وجه روی نمی دهد.
در بالا نیز تأیید والدین این امر را تصدیق می کند. والدین ممکن است در برابر پاسخ غلط کودکان به آنان پاداش بدهند در حالی که مادر یا پدر به درستی به گفته های کودک خود توجه نمی کنند. از طرفی رفتار کودک قابل پیش بینی نیست.
5- زبان از خود نظامی قانون مند دارد. زبان، دارای ساختاری است که زبان آموزی کودک بر اساس مراحل شخصی رخ می دهد و نظامند بودن زبان جزء لاینفک هر زبانی است. اگر کودک از طریق شرطی شدن زبان را بیاموزد و در طی محرک و پاسخ به زبان آموزی بیانجامد که قوانین زبان آموزی هر کودک نسبت به کودک دیگر متفاوت باشد، در حالی که تمام کودکان در دوره خاصی از یادگیری زبان به قسمتی از زبان تسلط می شوند و این دوره از شروع تا تکامل و به پایان رسیدن آن زمان مشخصی را طی می کند.
مهمترین نظریه های یادگیری مبتنی بر رفتارگرایی عبارتند از: نظریه ادوارد ترندایک و نظریه شرطی سازی عامل بی.اف اسکینر.
ج) نظریه ذاتی، ذهنی بودن زبان:
نوام پاسکی به عنوان یک فردگرا و طرفدار یادگیری ذاتی زبان، با انتقاد از ن

ظریه اسکینر، یادگیری زبان را در انسان امری فطری می داند. هر کودک دارای نظامی ذهنی به نام دستگاه فراگیری زبان است که او را قادر می سازد درباره ساخت زبانی که در حال یادگیری است فرضیه هایی بسازد. بدین ترتیب چاسکی نظام قواعد ذهنی خود را از طریق یک فرآیند مبتنی بر تغییرات نظام مند توسعه می دهد. چاسکی معتقدات هر انسانی که زبان

را فرا می گیرد، مجموعه ای از قاعده ها یا اصول را برای تولید ساخت های گفتاری کسب می کند. او این نظام ذهنی را ‹‹توانش دستوری یا توانش زبانی›› می نامد. کودک با ذهنی متولد می شود که به مجموعه ای از ویژگی های همگانی زبان، مجهز است. چاسکی با طرح ذاتی بودن زبان، آن را ابراز زبان آموزی می داند. در مدل ذاتی بودن ذهن، زبان عبارتست از: دانشی که در ذهن قرار دارد. این دستور جهانی در ذهن شکل می گیرد و زبان آموخته شده را کنترل می کندبدین ترتیب یادگیری زبان،مجموعه ای ازپارامتر ها و فراگیری واحدهای واژگانی است.
چاسکی که خود در مکتب ساختگرا پرورش یافته بود در کتاب ساخت های نحوی خود شالوده تفکرات رفتارگرایی را متزلزل کرد. او نشان داد که زبان مادری خود را به آن نحوی که رفتارگرایان بیان می کنند یاد نمی گیرد و جنبه خلاقه یا زایشی بودن زبان را مورد تأکید قرار داد از نظر وی خلاقیت زبان خصیصه ای طبیعی است و استعداد یادگیری زبان ذاتی ذهن بشر است. او بر نامحدود بودن جمله های زبان تأکید کرد.
به عقیده چاسکی، کودک در ذهن خود دستور زبانی را به همراه دارد و به طور ناخودآگاه گفته های اطرافیان خود رادر نظر های گفتاری جستجو می کند.کودک با ذهنی که به مجموعه ای از ویژگی های همگانی زبان مجهز است تولد می شود. و با دارا بودن چنین ذهنی با داده های زبان ذهنی است که بر آن اساس زبان ظاهر را تولید می کند و این دلایلی است که زبان را می توان بر مبنای پدیده های بیرونی توصیف کرد. کودکان درباره زبان چیزهایی می دانند که مواردی را که از طریق محیط شنیده اند نمی توانند درک کنند. کودکان به پایه تجربی، دانش ب

یرونی زبان را درک می کنند. در نظریه ذاتی بودن ذهن، چاسکی دستور همگانی را یک نظریه علمی می داند که بر اساس داده های خاص درباره زبان قابل توجیه است. دانش زبانی ناخودآگاه، از برخورد توانایی زبانی که در ذهن وجود دارد. و داده زبانی که از طریق محیط کسب می شود به وجود می آید. آنچه می توان گفت این است که کودکان درباره زبان چیزهایی را می دانند که آنها را از طریق شنیدن یادگرفته اند. (cook، 1996 P. 39)
چاسکی در نظریه خود ارتباط بین هوش و محیط زبانی را با زبان آموزی کودک رد کرده است و این دو را از یکدیگر مستقل می داند و این عصر را این گونه توجیه می

نماید که از لحاظ زبان آموزی و نیز زمان زبان آموزی بین کودکان با بهره هوشی بالا و کودکان کودن تفاوت ناشی وجود ندارد. (مشکوه الدینی،1373، ص 280)
د) دیگوتسکی و ارتباط اجتماعی
تحلیل بسیار مستدل و جالبی که دیگوتسکی از سرشت تفکر زبانی بر مبنای سنای واژه به عمل آورد: سرآغاز تلاشی است که برای درک فرآیندهای شناختی صورت گرفته است به عقیده دیگوتسکی ریشه زبان، اجتماعی است و مطالعه پیشرفت و رشد شناختی را به عنوان مرکز مراحل فهم می داند. زبان و رشد شناختی به عنوان مراحل جدا از هم بوده. و زبان و تفکر همسان نیستند، بلکه ارتباط نزدیکی با هم دارند. از نظر پیاژه گفتار خود مجوز به عنوان مرحله ای است که در سه سالکی ظاهر شده و در سن 7 سالگی از بین می رود. در حالیکه دیگوتسکی آن را به عنوان گفتاری که از خارج به داخل منتقل شده است می داند. و می گوید که این گفتار منشأ اجتماعی دارد. از نظر او زبان تجارت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی را منعکس و وقتی آنها را منتقل می کند.
دیگوتسکی برای مراحل متوالی رشد ذهنی روش هایی را ابداع نموده است. بحث های نظری وی بر مطالعه و بررسی تشکیل مفهوم بر مبنای روش

ها و پژوهش های زیر استواراست:
1- بررسی زبان خود محور که تصورات پیاژه را به طور بنیادی متحول ساخت.
2- بررسی های تأثیر متقابل رشد ذهنی و آموزش دبستانی
3- بررسی مربوط به مقایسه رشد مفاهیم علمی- که کودک در آموزشگاه فرا می گیرد.
وی در بررسی رشد عقلانی و زبان کودک، موضوع پیام را در تبدیل گفت و شنود به گفتار درونی و تفکر دانسته و موضع خام راستون را که تفکر را با فعالیت عضله یکی می داند، رد کرده وگفتار درونی شده را ارتعاشات عضله هنجره نمی داند، بلکه آن را یک بازنمودن درونی می خواند. به اعتقاد وی، زبان پیش از آن که به عنوان یک ابزار

منطقی و تحلیلی مورد استفاده قرار گیرد. در غیاب ساخته های مفهومی، نقش های دیگری را نیز ایفا می کند. او در زمینه مفاهیم خود بخودی کودکان پژوهش کرده و هوش را استعداد برخورداری از تعلیم و تربیت می داند. دیگوتسکی در تلاش های خود برای درک فرآیندهای شناختی دیدگاه میانجی گرانه دارد. او برای درک چگونگی رشد تفکر، مسأله را از دیدگاه تاریخی می نگرد.
دیگوتسکی پژوهشهایی را که فرض بر این بوده که تفکر و واژه عناصر مجزا و مستقل بوده و تفکر زبانی حاصل تربیت خارجی آنهاست، فعلاً می پندارد او واحد تفکر زبانی را معنای واژه می داند و معتقد است که معنای واژه تا زمانی که اندیشه قالب زبان تجسم نیافته است، پدیده تفکر به شمار می رود. زمانی معنای واژه پدیده زبان محسوب می شود که زبان با اندیشه درآمیزد. او معنای واژه را حاصل ترکیب واژه و اندیشه می داند. دیگوتسکی بازتاب امور واقع عالم را مشخصه اصلی واژگان می داند و از این رو واژه را کلید فهم ماهیت آگاهی انسان تلقی می کند. (دیگوتسکی1367، ص15و28)

به طور کلی دیگوتسکی عقیده دارد که کودکان در یادگیری زبان افراد فعال هستند. در همان مراحل اولیه که کودک قادر به استفاده از زبان نیست، حرکات کودکان نشان از پیشرفت شناختی به سوی تفکر دارد. دیگوتسکی می داند که حرکات بدنی کودک نوعی از زبان است که کودک آن را بعداً تبدیل به نوشتن می کند. این نوع نوشتن را دیگو تسکی نوشتن در هوا می داند. او اعتقاد دارد که معنی از طریق تعلل با دیگران در محیط به

وجود می آید و این در حالیت که این مبنا از قبل در ذهن کودک بوده است. وقتی کودکان از زبان در موقعیت های اجتماعی استفاده می کنند (مانند بازی)، آنها زبان را وسیله ای برای کشف جهان به کار می گیرند. (فریس،2001،ص 69)
1-3 مهارت های گفتاری
کودکان نیاز دارند تا درباره احتیاجات، احساسات و افکارشان، با یکدیگر بحث کنند. مهارت گفتار در پیشرفت دیگر مهارتهای زبانی از قبیل مهارت تفکر، خواندن، نوشتن و شنیدن تأثیرگذار است. این مهارت در یادگیری واژه گان زبان به مهارت خواندن کمک می کند. هنگامی که کودکان با استفاده از مهارت گفتاری نوشته ها را می خوانند اولین مراحل نوشتار را نیز یاد می گیرند، صحبت کردن کودکان با خودشان در هنگام نوشتن می تواند کمک زیادی به یادگیری مهارت نوشتن کند.در حقیقت با خود صحبت کردن کودکان هنگام نوشتن، تجزیه و تحلیلی است به آنچه که نوشته است و خلاصه این که مهارت گفتار بر مهارت شنیدار تأثیرگذار است، چون همیشه گویندگان تمایل دارند که شنوندگان خوبی باشند. آنها معمولاً به آنچه دیگران می گویند علاقه مند هستند. مهارت گفتار می تواند به وسیله گفتگو با دیگران و برنامه های مختلف تلویزیون و رادیو پیشرفت داده شود، مطالعه بازدید از مکان هایی مثل موزه، کتابخانه ها و;، بحث و گفتگو با اعضای خانواده نیز می تواند در افزایش مهارت گفتار مؤثر باشد.
در کلاس درس، گفتگو نیاز به تشویق دارد. تحقیقات نشان می دهد که کودکان از گفتگو درباره زبان و چگونگی استفاده از آن سود نمی برد، بلکه آنها برای اینکه از زبان و مهارت گفتار سود ببرند باید دانش آموزان فعالی به عنوان استفاده کننده از زبان باشند. بازی های دوران کودکی نیز در جهت ایجاد تجارب جدید برای کودکان تأثیر بسزایی برزبان آنان دارد. همه کودکان نیازدارند تا با معلم وهمسالانشان تعامل داشته باشند . واین نوع ارتباط بین کودکان یا کودکان با معلمشان می تواند در افزایش مهارت گفتار دانش آموزان مؤثر باشد.

مراحل رشد گفتاری کودک
مطالعات نشان می دهد که کودکان بطور عادی نخستین واژه ای زبان مادری خود را تا حدود بین یک ونیم سالگی برزبان می آورد پس مراحل مشخص زبان آموزی را می گذارند وپس از آن درحدود 5 سالگی هسته اصلی زبان درذهن او شکل می گیرد. جملات گوناگون می توان به اصل کاربرد شناختی زبان نیز اشاره کرد واین نکته را متذکر شد ک

 

ه کودکان در تعامل با اطرافیان نیز درباره سبک های زبانی، وپیچیدگی های زبان آشنا می شود.
1-1-3 مرحله اول: پیش زبانی
کودک از زمان تولد تا 12 ماهگی در مرحله پیش زبانی قرار دارد. کودک دراین مرحله بیشتر با گریه وخنده کردن ارتباط خود را با اطرافیان برقرار می کند. این مرحله را مرحله غان ونون نامیده اند. ویا اصطلاحاً آن را (babbling & crying ) می نامیم. مرحله غان ونون کردن تا سن 5 ماهگی ادامه پیدا می نماید. درحدود 6 ماهگی کودک شروع به تولید صداهای نامفهوم می کند. الگوهای آهنگین معمولاً از 9 ماهگی به بعد درکودک ظاهر می شود. درحقیقت کودک از 7 ماهگی به بعد تمایل خود را برای ارتباط با دیگران نشان می دهد. نوع حرکات کودک در

این سن، مثل: خندیدن، حرکات دست ها وپاهای کودک و;. هریک برای بیان نوع خاصی از ارتباط مورد استفاده قرار می گیرد. دراین سن کودک ارتباط اجتماعی خود را با استفاده از یکی از این روش ها برقرار می نماید. همانطو رکه درقبل نیز اشاره شده بود، ویگوستکی این نوع حرکات کودک را که بیشتر با دستان خود انجام می دهد، نوشتن در هوا می داند.
به تدریج صداهایی که کودک به طور تصادفی بر زبان می راند، جای خود را به آواها و سپس کلماتی می دهدکه به اعمال، اشیاء یا رویدادها اطلاق می شود. کودک در حدود 10 تا 11 ماهگی توجه خاص خود را به برخی از امور نشان می دهد. و تا حد زیاد

این مرحله از زبان آموزی کودک تا حد زیاد تحت تأثیر تقلید می باشد.
1-2-3 مرحله دو، گفتار تک واژه ای: (Holophrastic speech)
گفتار تک واژه ای به وسیله بچه ها بین 12 تا 18 ماهگی مورد استفاده قرار می گیرد. مثلاً برای کلمه ‹‹من آب می خواهم››. فقط از واژه ‹‹آب›› استفاده می کنند. استفاده از یک کلمه به منظور اشاره به یک پیام معنی دار ‹‹گفتار تک واژه ای›› (holophrase) نامیده می شود. در مرحله تک واژه ای ممکن است کلمات به صورت عام به کار روند. مثلاً وقتی

کودک کلمه ‹‹سگ›› را استفاده می کند. آن را برای حیوانات چهارپا، بادم و همچنین برای گربه نیز به کار می برد. (فریس2001، ص182)
در مرحله تک واژه ای برای اینکه بتوانیم با کودک بهتر ارتباط برقرار نماییم و منظور کودک را از به زبان آوردن یکواژه خاص در یک بافت و یا موقعیت به خوبی درک نماییم لازم است که موقعیت و بافت سخن را نیز در نظر بگیریم.
2-3-3 مرحله سوم، گفتار دو واژه ای یا تلگرافی
بعد از تولید اولین کلمات، تعداد کلمات کودکان به طور سریعی افزایش پیدا می کند. در این هنگام، کودکان کلمات را در کنار یکدیگر قرار می دهند تا معنای بیشتری را بیان کنند. در این حالت، کودکان انکار خود را بیان می کنند ولی کلمات نقشی از قبیل حروف

تعریف وحروف اضافه را حذف می کنند. این دوره تعداد محدودی از کلمات به کودکان اجازه می دهد تا پیام خود را به طور مختصر به شنونده برساند. کاربرد کلمات تلگرافی از 18 تا 24 ماهگی به طور چشمگیری افزایش می یابد. در پایان مرحله دو واژه ای است که کودک می تواند جملات نحوی بسازد. گفتار تلگرافی نشان می دهد که کودک از لحاظ واژگانی پیشرفت نموده است و از طرفی از لحاظ دستوری نیز توانسته است جمله بسازد.
1-4-3 مرحله چهارم، گفتار پیشرفتی
این مرحله که در ادامه مرحله گفتار دو واژه ای می آید، از حدود 3 سالگی در کودک شروع می شود و تا 4 سالگی ادامه پیدا می کند. همانطور که اشاره شد کودک در 24 ماهگی قادر به تولید جملات دستوری است است و والدین جمله هایی که به وسیله کودک تولید می شود، جملات امری است. در این مرحله حروف ربط اضافه در گفتار کودک ظاهر می شود وکودک جمله های گوناگون و تنوعی را تولید می کند. از لحاظ تلفظی نیز گفتار کودک شبیه به تلفظ بزرگتر ها می شود. از نقطه نظر توانشی نیز تحولات زیادی در زبان کودک رخ داده. علاقه زیادی به گفتگو نشان می دهد. در این زمان کودک از واژه کها ی تصریفی که به نقش های دستوری بر می گردد استفاده نموده و به راحتی جمله های مثبت، منفی، خبری و امری را تولید می کند.
1-5-3 مرحله پنجم: گفتاری تلفظ صحیح صداها (صداها

در گفتار)
مرحله پنجم، مرحله ای است که گستره ای از سن 4 تا 8 سالگی را دربر می گیرد. کودک از 4 تا 5 سالگی هنوز در حال فراگیری جنبه های مختلف زبان مادری خود است. تا حدود سنی 5 سالگی با دارا بودن واژگان فعال، مهمترین بخش فراگیری زبان به اتمام رسانده است. زمانی که کودک وارد مدرسه می شود دارای ویژگی های اساسی آوایی، صرف

ی، نحوی، معنایی وبیشتر ویژگی های کاربرد شناختی زبان مادری است.
دردوران کودکستان ودبستان این ذخیره واژگانی به سرعت افزایش می یابد.
1-4 گفتار ثابت
کودک درحدود 5/4 سالگی واژگان محدود محیط خود وساخت های اصلی زبان را بطور طبیعی فراگیرد وآنهارا بطور ناخودآگاه درتولید ونیز شنیدن ودرک گفتار بکار می برد. می توان آغاز سن 5 سالگی را آغاز گفتار ثابت نامید. با آغاز این مرحله کودک به دوره ای رسیده است که درکنار یادگیری زبان وساخت های زبانی نیاز دارد تا تعاملات اجتماعی واستفاده از زبان را درموقعیت های متفاوت اجتماعی درک نماید. از این سن است که مسئله کاربرد شناختی زبان مطرح می شود. کاربرد شناختی زبان واستفاده از زبان موضوعی بسیار پیچیده است و نیاز به درک و استفاده از جملات در حالتهای خاصی دارد. و گاهی نیاز به آموزش صحیح نیز دارد.
کودک بعد از رفتن به مدرسه، و کذراندن مرحله زبان آموزی، یعنی رسیدن به سن پنج سالگی، برای ارتباط با همسالان، معلمان و دیگرافراد باید بتواند ارتباط اجتماعی بیشتر و گسترده تری برقرار نماید و برای رسیدن به این هدف آگاهانه و ناآگاهانه تلاش می نماید.در واقع نقش پدر و مادر و معلمان در این مرحله می تواند در بکارگیری زبان و گسترش آن بسیارمؤثر باشد. (مشکوه الدینی، 1376،ص 112)
در مرحله گفتار ثابت کودک می تواند از طریق گفت گوی یک طرفه (سخنرانی)، مکالمه دو نفره و گروهی با افراد دیگر ارتباط برقرار کند.
هنگامی که شخص تصمیم به ایجاد ارتباط می گیرد، ابتدا با توجه به هدف گفتگو و موقعیت برون زبانی مکالمه، رابطه همترازی و; با طرف مقابل، با بکارگیری قواعد کاربرد شناختی زبان، گونه های مناسب زبانی را انتخاب می نماید و در این جریان از رفتارهای کلامی و غیر کلامی استفاده می کند. (زندی،1381،ص28)

1-5 مهارت شنیداری
مهارت شنیداری نخستین مهارت زبانی است که کودکان کسب مب کنند. در حقیقت قدرت شنیدن و تشخیص صداها در قبل از تولد توسعه می یابد. در مدت دو هفته قبل از تولد، کودک می تواند صدای مادرش را از دیگر صداهای پیرامونش تشخیص دهد.
مهارت شنیداری، مهارتی است که از مهارت های زبانی دیگر کمتر مورد توجه قرار گرفته است. و این در حالی است که کودک که بیشتر وقت خود را به شنیدن و الگوهای جمله ای و ساختاری زبان خود را به وجود اورند. در حقیقت مهارت شنیداری باعث پیشرفت در دیگر مهارت های زبانی می شود. عوامل گوناگونی می توانند بر مهارت شنیداری تأثیر بگذارند. این عوامل می تواند عوامل بیرونی و درونی باشد. مثلاً اگر مدرسه ای در نزدیک یک فرودگاه و یا مسیر ریل قطار باشد، این سرو صداها که یک عامل بیرونی است می تواند بر قدرت شنیداری کودک تأثیرگذار باشد. از طرفی، وضعیت اجتماعی، تجربیات قبلی، احساسات و عواطف و مشکلات فیزیکی و روانی نیز می تواند از عوامل درونی باشد که بر مهارت شنیداری کودک تأثیرگذار است.
گس (GOSS)، مهارت شنیداری را به عنوان مرحله ای سازمان دهی می کند که توسط کودک شنیده می شود که آنچه که واحدهای گفتاری را به مصداقی که می تواند دلالت کند ارجاع می دهد. (فریس2001، ص247-246)
مهارت شنیداری خود می تواند شامل مراحلی باشد.
1- دریافت درون داد شنیداری: این مرحله شامل دریافت پیام گفتاری است، دریافت پیام به معنی درک و فهمیدن پیام نیست.
2- توجه به درون داد شنیداری دریافت شده: در این مرحله از مهارت شنیداری، شنونده به آنچه به وسیله گوینده تولید شده است دقت نموده و تمرکز می کند. دریافت پیام گوینده به توجه فیزیکی و ذهنی نیاز دارد.
3- تفسیر و تعامل با درون داد شنیداری دریافت شده: شنونده به سادگی نمی تواند اطلاعات را طبقه بندی و جمع آوری نماید، شنونده باید کدهای اطلاعاتی گوینده را دریافت کرده و آنها را طبقه بندی و مقایسه کند و آنها را به دانش قبلی خود ارتباط دهد. در این مرحله، اگر شنونده به آنچه گوینده می گویدآشنا باشد ویا درباره آن ، دانش قبلی داشته باشد، بهتر می تواند ارتباط برقرار نماید. بعد از اینکه شنونده پیام را دریافت نمود می تواند با تفکر درباره آن پاسخ دهد. ( فریس، 2001،ص247).
توانایی های عادی شنیدن وگفتن همراه ودرکنار هم به کارمی رون

د، کودک پیش از آغاز گفتار، معنی واژه ها را که پیش تر شنیده است می فهمد و نسبت به آنها واکنش نشان می دهد. شنیدن فرآیندی همراه با گفتار است، در واقع افراد ناشنوا به دلیل ناتوانی شنیداری، از فراگیری و تولید گفتار نیز به طور طبیعی محرومند برای شنیدن، درک مؤثر معنی گفتار لازم است. (مشکوه الدینی،1376، ص143)
به طور کلی می توان گفت که کودکان با گوش دادن وارد تعاملات اجتماعی می شوند. گوش دادن فرآیندی ذهنی است، انتخاب، سازماندهی به خاطر سپردن، واکنش های کلامی و غیر کلامی را به همراه دارد. گوش دادن فعال زمانی رخ می دهد که ما رفت

ارهایی انجام دهیم که حاکی از توجه به طرف مقابل باشد. ما در گوش دادن، از یکنوع صافی ادراکی- انتخابی استفاده می کنیم. در مهارت گوش دادن نیز به تقویت رفتار غیر کلامی باید توجه شود.

منابع و مآخذ
1- باطنی، محمد رضا، زبان و تفکر، 137، تهران؛ آبانگاه
2- بلیایف، بوریس، روانشناسی آموزش زبان خارجی، ترجمه امیر فرهمند پور، 1368، تهران؛مرکز نشر دانشگاهی
3- زندی، بهرام، زبان آموزی، 1367
4- مشکوه الدینی، مهدی، سیر زبان شناسی، 1376، انتشارات دانشگاهی فردوسی
5- مشکوه الدینی، مهدی، توصیف و آموزش زبان فارسی، 1373، انتشارات دانشگاه فردوسی
6- دیگوتسکی، لو، سیموینویچ

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله فرهنگ چیست ؟ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله فرهنگ چیست ؟ در pdf دارای 10 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فرهنگ چیست ؟ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله فرهنگ چیست ؟ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله فرهنگ چیست ؟ در pdf :

فرهنگ چیست ؟

نگاهی از بام تیره و هوس آلود سده بیست به روزگاران گذشته ،جهان را پهنه دگرگونیهای بیشمار نشان می دهد . دگرگونیهایی که گاه نابودی و نامرادی ، و زمانی امید و کامروایی به ارمغان آورده اند ،و پرونده زندگی انسان را از لحظه های زشت و زیبا آکنده اند . بررسی مجموعه فراز و نشیبهای تاریخ ،بشر را بدین حقیقت رهنمون می کند که : پدیده های خوب و بد جوامع انسانی چیزی جز بازتاب روشن فرهنگها نیست به عبارت دیگر فرهنگ ، خاستگاه همه پیشرفتها ،نوآوریها و منشأ همه عقب ماندگی به شمار می آید .

فرهنگ
هر چه وسیع و جامع بودن مفهوم فرهنگ ،شناخت و شناساندن همه جانبه آن را دشوار ساخته است اما از دیرباز هر یک از اندیشمندان ،به فراخور آگاهیهای خویش ، در این حقیقت نگریسته و تعاریفی از آن را ارائه داده اند . اما مع الوصف هر یک از این تعاریف پیرایه هایی از کاستی را نیز به همراه داشته و به تنهایی نمی تواند تعریف کاملی از فرهنگ به شمار آید .
به عنوان مثال ( تایلر ) – دانشور آمریکایی – می گوید :
(( در روزگار ما این کلمه ( فرهنگ ) بر همه ابزارهایی که در اختیار ماست دلالت دارد . و همچنین بر همه رسمها و باورها ،دانشها ،هنرها ، نهادها ،و سازمانها ی جامعه . انسان از گذرگاه فرهنگ جامعه خود و به برکت آن ،موجود اجتماعی می شود . و با مردم پیرامون خود از صدها جهت ، همرنگی و همنوایی می یابد ، و از مردم جوامع دیگر متمایز می شود . ))
(( نیم کوف )) جامعه شناس برجسته غرب در این باره می نوی

سد :
(( فرهنگ عصاره زندگی اجتماعی است . و در تمام افکار ،امیال ،الفاظ و تکاپوهای ما منعکس می شود و حتی در اطوار و حرکات خفیف چهره ما راه دارد .))
بر این اساس ،(( فرهنگ مجموعه پیچیده أی است – متضمن معلومات ،معتقدات ،هنرها ،اخلاق قوانین ،آداب و رسوم و تمامی تمابلات ،قابلیتها و عادات مکتسبه – که آدمی در حالت عضویت در یک جامعه حاصل می نماید . ))
انواع فرهنگ

در یک نگاه کلی می توان همه فرهنگهای موجود را به دو مادی و الهی تقسیم کرد و مورد بازنگری قرار داد :
فرهنگ مادی
این فرهنگ بر پوچ انگاری ارزشهای الهی و انسانی بنا نهاده شده است . جنبه انسانی به فراموشی سپرده شده و تنها به عنوان ((موجودی مادی )) مورد ارزیابی قرار می گیرد . چنین فرهنگی افراد پیرو خویش را پیرامون رفاه فزونتر ، آزادی و بهره وری بیشتر از غرایز و سودپرستی به جنبش در می آورد .
در فرهنگ مادی ،هدف وسیله را توجیه می کند .بنابراین ، پیروان چنین فرهنگی برای رسیدن به اهداف مادی و بهرمندی هر چه بیشتر از مزایای زندگی به هر وسیله أی دست میازند و از هر شیوه ممکن سود می جویند . بدین ترتیب در سایه چنین فرهنگی ، بنیادهای اخلاقی جامعه فرو می ریزد ، ارزشهاس انسانی کم رنگ می شود ، آمار بزهکاریها فزونی میابد و بشر در گرداب بی پناهی و تنهایی گرفتار آمده اضطراب و تشویش بر سراسر زندگی وی حاکم می شود . در این باره نمونه أی از اظهارات جامعه شناس معروف (( سوروکین )) را به عنوان شاهد می آوریم که چنین گفت :
<< هر یک از جنبه های مهم زندگی ، سازمان و تمدن جامعه غربی دستخوش بحرانی غیر عادی شده است …کالبد و روح این تمدن هر دو به شدت بیمار است به سختی نقطه أی که مجروح نباشد در پیکر تمدن غرب و یا عصبی که به درستی انجام وظیفه کند در سلسله اعصاب آن می توان یافت ما آشکارا در برزخ میان دو عصر بسر می بریم در پایان عصر محتضر فرهنگی مادی دیروز پر شکوه وطلوع تمدن معنوی فردائی زایا ، ما در حال زندگی اندیشه و عمل در واپسین دقائق روز طولانی تمدن مادی بسر می بریم که مدت شش قرن می درخشیده است هنوز پر تو های لرزان و کم فروغ خورشید شامگاهی بر شکوه عصری وداع گر می تابد ، لیکن این روشنایی دیگر درخشانی نیست فروغش امید بخش و تابان نیست در پرتو غروب در سایه های مه پیوسته ژرفی تیرگی شان فزونی می یابد، در جهت یابلی و تشخیص سالکان راه بمراتب دشوار می گردد، شب یلدای برزخ مدنی با همه کابوسها با همه اشباح و سایه های دلهره انگیزش با همه هراسها و دهشت های دل آزار و جان کاهش در برابر ماه چهره می نماید .>>
فرهنگ الهی
فرهنگ الهی ، انسان را آمیزه أی از پیکر خاکی و روان آسمانی می داند که فرهنگ اسلامی تبلور تمام و کمال آن است ، هدفش دستیابی به کمالی است که در تابش آفتاب (( وحی )) حاصل می شود و معیارهای برتری افراد را نیز پرهیزکاری و پایبندی به اصول ثابت اخلاقی می داند .
قرآن در این رابطه می فرماید : هر آینه گرامی ترین شما نزد خدا ، پرهیزکار ترین شماست .
اصولاً برای شناخت اصالت و میزان برخورداری یک فرهنگ از روح و حیات نیاز به

مطالعه و شناخت ، عناصر برجسته ، جهت و حرکت ، آهنگ رشد و انگیزه های حاکم بر آن فرهنگ می باشد . تا مشخص شود که آیا دارای شخصیت مستقلی می باشد ؟ و یا اینکه التفاطی بوده و دنباله رو فرهنگهای دیگر است .
فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ مادی که ساخته و پرداخته دست بشر است ، به این ویژگی منحصر به فرد ،آراسته گشته و به حیات خود ادامه می دهد .
متفکر بزرگ اسلامی ، استاد شهید مرتضی مطهری در این باره می فرماد :
<< فرهنگ اسلامی مانند یک سلول زنده رشد کرد و فرهنگهایی را از یونان و هندی و ایرانی و غیره در خود جذب کرد و به صورت موجود جدید با چهره و سیمای مخصوص به خود ظهور کرد و به اعتراف محققان تاریخ فرهنگ و تمدن ، تمدن اسلامی در ردیف بزرگترین فرهنگها و تمدنهای بشری است . >>
برخی از ارزشهای دینی در فرهنگ اسلامی
1-پرستش خدا اساسی ترین ارزش دین 2-پرورش روح عدالتخواهی 3-مسؤولیت فرد 4-پرورش روح اجتماعی
وجه تمایز فرهنگ مادی و الهی
زیر بنای فرهنگ مادی ((اقتصاد )) و (( بهره جوئی از لذتهای مادی )) است از این رو ، انسان را تنها از این دیدگاه می نگرند و تمام هدف را در رفاه و آسایش و کامیابی و لذت جوئی خلاصه می کنند ، قدرت و بهره جوئی حیوانی را کمال انسان می دانند و او را در این مسیر به پیش می رانند . به همین دلیل است که دنیای امروز دنیای تبلیغات فریبنده و میدان نمایش و عرضه کالاهای متنوع مصرفی شده است زیرا در این فرهنگ ، اخلاق ، معنویت و ارزشهای انسانی جایی ندارد .
در فرهنگ الهی که بنای آن بر اخلاق و ارزشهای الهی و انسانی گذاشته شدهوضع بگونه أی دیگر است . اقتصاد و بهره جوئی ار مادیات وسیله است نه هدف . یعنی در این فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و مادیات وسیله است نه هدف . یعنی در این فرهنگ اخلاق اصل و رفاه و مادیات فرع هستند و آدمی به اعتدال میان این دو رهنمون می شود. در واقع در این فرهنگ هم بعد مادی در حد ضرورت و نیاز مورد توجه است و هم بعد معنوی در حد اعلی .
وجه مشترک فرهنگ
همه فرهنگها ، گذشته از خاستگاه خود ، از ویژگیهای مشترکی برخوردارند ؛که اشاره به برخی از آنها می تواند در بررسی پدیده های اجتماعی سودمند افتد :
1-((فراگرفتنی )) است . بدین معنی که فرهنگ ، قابل آموختن است

. و از راه وراثت به دیگر یانتقال نمی یابد . در واقع فلسفه وجود ((آموزش و پرورش )) در جامعه انسانی نیز همین ویژگی است .
2-خاستگاه فرهنگ اجتماع بشری ا ست، در واقع ، فرهنگ یک موضوع اجتماعی است که در جامعه شکل می گیرد ، بارور می شود و مفهوم می یابد .

3-هر چند فرهنگ ، بزرگترین نیاز جامعه بشری است ،ولی خود اساسی ترین نیازمندیهای زندگی انسان را بر آورده می سازد .
4-فرهنگ ، ایستایی نمی پذیرد و با گذشت زمان پیوسته تحول مییابد .
5-فرهنگ قابل انتقال است و از نسلی به نسلی یا از ملتی به ملتی دیگر منتقل می شود.
تبادل فرهنگی
امروز پیشرفت شتابان دانش ،مرزهای بین المللی را در هم شکسته و پدید آمدن سیستمهای نوین ارتباطی ، جوامع پراکنده انسانی را در یک مجموعه فرهنگی واحد جای داده است به این ترتیب مجموعه أی به نام دهکده جهانی در اثر ارتباط و نزدیکی روز افزون ملل گوناگون انتقال ارزشها و تأثیر و تأثرهای متقابل فرهنگی ، با وسعت و سرعت باور نکردنی در حال انجام است .
اما در این میان باید بین دو مقوله تبادل فرهنگی و تهاجم فرهنگی تفاوت قائل شد چنانچه رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه ا… خامنه أی به این امر اشاره کرده ، می فرمایند :
<<تهاجم فرهنگی با تبادل فرهنگی متفاوت است . تبادل فرهنگی لازم است و هیچ ملتی از اینکه معارفی را در تمام زمینه ها – از حمله فرهنگ و مسائلی که عنوان فرهنگ به آن اطلاق می شود – از ملتهای دیگر بیاموزد ، بی نیاز نیست .>>
گرفتن دانش و فنون مختلف و کشف مجهولات و نمونه برداری از ابزارها وسایل کار از سایر ملتها بخشی از تبادل فرهنگی است .و این همان چیزی است که مورد تأیید و تأکید اسلام نیز قرار گرفته است ، پیامبر اکرم (ص )فرمود :
دانش را فرا بگیرید هر چند لازم باشد به چین بروید
بی توجهی نسبت به فرهنگ خودی :
هر یک از جوامع انسانی ، فرهنگ خاص خود را دارند ، که طی سالیان متمادی در اثر خاطرات تلخ و شیرین در تاریخ سرزمین آنها شکل گرفته و به صورت فرهنگ آن سرزمین در آنده است که از آن به فرهنگ (( فرهنگ خودی )) تعبیر می شود .
تا زمانی که فرهنگ خودی به حیات خود ادامه داده و قدرت هضم و دفع تازه های فرهنگ وارداتی را داشته باشد هیچگونه آسیبی نخواهد دید .ولی اگر فرهنگ

خودی ، پویایی و جذابیت خود را از دست داده و قدرت انطباق با مقتضیات زمان را نداشته باشد ،فرهنگ بیگانه براحتی می تواند جایگاه خود را پیدا کند و فرهنگ خودی را به انحطاط و فراموشی سپارد .از همین روست که همه ادیان الهی بویژه دین مبین اسلام سعادت جامعه بشری را با احیاء واحترام به اصول انسانی و معنوی می داند و همواره هشدار می دهد که برای حفظ ارزشهای انسانی در جامعه همه باید کوشا باشند .
خود باختگی فرهنگی :

حالت خود باختگی بیشتر ناشی از ((خود کم بینی و احساس حقارت )) در قبال پیشرفت و موفقیت های دیگران است . لذا استکبار جهانی با دست یافتن به پیشرفتهای مادی ، چنین تبلیغ می کند که علت پیشرفتهای مختلف و شگفت انگیز جهان غرب ناشی از فرهنگ آنها است .
اینگونه تبلیغات در افراد ضعیف النفس و کسانی که از آگاهی و تحلیل صحیحی برخوردار نیستند تأثیر گذارده ، آنان را مجذوب فرهنگ غرب می کند .
رفاه طلبی و تجمل گرایی :
القاء روحیه رفاه طلبی و دنیا گرایی یکی از محورهای اصلی استکبار در تهاجم فرهنگی می باشد . دشمن برای سست کردن عقاید و اصول فرهنگ جوامع مستقل ، بخصوص کشور های اسلامی طرحهای مختلف و متنوعی را پی ریزی می کند .
از زمانی که غربیها قدرت وحدت بخش مکتب اسلامی و برنامه های آن را برای زندگی سعادتمندانه بشر تجربه کردند ، موقعیت استکباری خود را در معرض خطر دیده به فکر خنثی کردن حرکت فرهنگی اسلام افتادند . یکی از عوامل فرهنگی که باعث موفقیت اسلام و وحدت پیروانش می شود ، تأکید بر عدم وابستگی مسلمانان به زخارف دنیوی و هواهای نفسانی است که این امر باعث می شود که دلهای آنان همواره متوجه خدا بوده و خدا محور اصلی وحدت برای همه باشد ؛و از طرفی عدم دلبستگی به مادیات

دنیا باعث دوام و بقاء روحیه جهادی در امت اسلامی خواهد شد که در این صورت هیچ قدرتی را یارای غلبه بر امت اسلامی نخواهد بود .
عدم شناخت صحیح از دین و بی توجهی در عمل به آن :
عدم درک و شناخت صحیح مسلمانان از فرامین دینی و احکام شریعت یکی از عوامل مهم سلطه پذیری ممالک اسلامی محسوب می شود . اگر همه ملتهای مسلمان آگاه شوند که قرآن مجید با تأکید فراوان ، سلطه سیاسی

و اقتصادی بیگانگان را بر مسلمان نفی و منع کرده ، به هیچ وجه سلطه کفار غربی را نمی پذیرند .
زمینه های خارجی تهاجم فرهنگی
تبلیغ علیه تعالیم الهی :
دشمنان ادیان الهی همیشه سعی می کنند دین را از صحنه و متن زندگی خارج نموده و آن را به حاشیه برده امری غیر ضروری جلوه دهند . زیرا دین حقیقی را مانع چپاولگری و غارت خود می بینند .
آنان برای رسیدن به این هدف ، تمام امکانات خود را بسیج می کنند و با تبلیغات گسترده و دامنه دار سعی دارند چهره دین را مطلوب ، ناقص ، عقب مانده و در یک کلمه غیر ضروری و بی اهمیت نشان دهند .
برتری نژادی :
قوم گرایی و نژاد پرستی همواره یکی از معضلات بشریت بوده و می باشد از زمانهای گذشته تا کنون درگیری و اختلافات نژادی بدترین نوع جنگها بوده و بیشترین خونریزی را بدنبال داشته است . امروزه با وجود ادعاهای فراوان مبنی بر پیشرفت فرهنگ و تمدن بشر ،هنوز هم شاهد تصفیه های خونین قومی و نژادی در اطراف و اکناف دنیا هستیم که یکی از نمونه های فاجعه آمیز آن ، جنایات صربها علیه ملت مسلمان و مظلوم بوسنی ،آنهم در قلب اروپای وحشی بظاهر متمدن می باشد .
رشد صنعت و تکنولوژی
از زمانی که کشورهای اروپایی از سلطه جو خفقان قرون وسطایی نجات یافتند ، تحول چشم گیری در زمینه علوم و صنایع دست آوردند ، این پیشرفت فنی

و تکنولوژی اگر چه در بسیاری از زمینه ها به خدمت بشریت شتافت ؛اما بعلت فقدان روحیه الهی و معنوی و انسان دوستانه ،صاحبان این تکنولوژی ،خسارت

جبران ناپذیری را نیز برای بشریت به بار آوردند . کشورهای صنعتی ، سلاحهای مرگبار و مخروب ناشی از تکنولوژی جدید را به خدمت حس نژاد پرستی قدیمی خود گرفته و در سطح گسترده تری دست به تهاجم زدند .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی در pdf دارای 3 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی در pdf :

کارهای انجام داده و یاد گرفته شده در محیط کارآموزی
آشنایی با چگونگی برنده شدن پیمانکار در مناقصه .
انتقال هزینه شرکت در مناقصه به حساب پیمان در جریان ساخت .
انتقال هزینه مطالعاتی طرح به حساب دارایی در جریان تکمیل .
ثبت ضمانت انجام تعهدات شرکت .
ارزیابی پیشنهادهای رسیده از بین پیشنهاد

هایی که تمامی شرایط مناقصه را دارا باشد و از لحاظ قیمت خارج از اعتدال نباشد .
بررسی سپرده و ضمانتنامه .
مرتب کردن جدول مقایسه پیشنهادها .اقصه از طرف بانکها موکول به دریافت وثیقه از طرف پیمانکار .
بررسی اسناد تفصیلی و اسناد و مشخصات اجرایی طرح برای گزینه انتخابی .
بررسی گزینه های مختلف برای اجرای طرح و تعیین نکات مثبت و منفی هر گزینه
تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از بکارگیری هر گزینه .
مقایسه گزینه ها و انتخاب مناسبترین گزینه .
توجیه فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی گزینه انتخابی .
آشنایی با چگونگی تنظیم و پرداخت صورت وضعیتها .
ارزیابی قیمت پیشنهادی پیمانکار برای اجرای طرح، همراه با سایر اسناد ذکر شده در آگهی مناقصه، در دو پاکت جداگانه .
برآورد مغایرت بیمه های پیمانکاری .
بایگانی پاکتهای مرتب شده و در جدول مقایسه پیشنهادها کمیسیون مناقصه با رعایت مفاد آیین نامه تعیین برنده مناقصه و سایر مقررات و دستور عمل ها، پس از ارزیابی پیشنهادهای رسیده از بین پیشنهادهایی که تمامی شرایط مناقصه را دارا باشد و از لحاظ قیمت خارج از اعتدال نباشد، مناسبترین پیشنهاد را از نظر مالی و سایر شرایط انتخاب و به عنوان برنده مناقصه معرفی می کند. پس از اعلام نتیجه چنانچه برنده مناقصه حاضر به بستن قرارداد نشود سپرده یا ضمانتنامه وی به نفع کارفرما ضبط خواهد شد و از شخصی که پیشنهادش در مرتبه دوم است برای بستن قرارداد دعوت می شود .
تطبیق دادن میزان دستمزد و هزینه حمل و نقل را تا پای کار در محاسبه خود منظور کرده است .
مرتب کردن فرمهایی که نظارت در اجرای تعهداتی که پیمانمار طبق مفاد پیمان و اسناد و مدارک پیوست آن می پذیرد .
ثبت وجوه دریافتی از کارگاه بابت تصفیه تنخواه گردان .

گزارش خسارت با جریمه های پرداختی از طرف پیمانکار، که ناشی از تأخیر در تکمیل کارها یا علتهای دیگر باشد معمولاً در مواد جداگانه ای در قراردادهای پیمانکاری پیش بینی می شود .
ایجاد کردن بخشی از مخارج اجرای طرح از محل تنخواه گردانی که پیمانکار به هر کارگاه تخصیص می دهد پرداخت می شود .
مخارج قبل از انعقاد قرارداد در صورتی که قابل تشخیص و شناسایی باشد به حساب پیمان انتقال می یابد؛ در غیر اینصورت جزو هزینه‌های دوره وقوع

محسوب خواهد شد .
دستگاه نظارت معمولاً در فواصل معینی با کمک نماینده پیمانکار بر مبنای پیشرفت واقعی کارها، صورت وضعیت تمام کارهایی را که پیمانکار از شروع کار تا تاریخ تنظیم صورت وضعیت انجام داده است و همچنین وضعیت مصالح پای کار را تعیین و پس از تأیید بر اساس نرخهای پیمان تقویم و تسلیم کارفرما می کند .
ثبت پیش پرداخت پیمان .
هزینه های مربوط به برچیدن کارگاه کلاً به عهده پیمانکار است و مصالح حاصل از تخریب نیز به وی تعلق دارد .
تهیه صورت حسابی که به محض آنکه تحویل موقت کارها انجام گرفت دستگاه نظارت با همکاری پیمانکار به اندازه گیری و تهیه صورت وضعیت قطعی کارهای انجام شده خواهد پرداخت .
ثبت تجدید تنخواه گردان .
هرگاه بر اساس صورتحساب قطعی، پیمانکار بستانکار یا بدهکار باشد در مدت یک ماه از تاریخ امضای صورتحساب قطعی این بدهی یا طلب باید تصفیه شود .
چگونگی پرداخت بابت ثبت قرارداددر دفتر اسناد رسمی .
ثبت ابطال ضمانتنامه شرکت در مناقصه .
ثبت پیش دریافت پیمان .
ثبت هزینه های تأسیس کارگاه .
ثبت تنخواه گردان ارسالی به کارگاه .

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله عدالت اجتماعی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عدالت اجتماعی در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عدالت اجتماعی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله عدالت اجتماعی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله عدالت اجتماعی در pdf :

عدالت اجتماعی
مقدمه
مسئله عدالت با وجود اینکه یک مسئله اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است، ولی از نظر مکتب شیعه آنقدر مهم است که در کنار پنج اصل اعتقادی یعنی توحید، نبوت، معاد، عدل و امامت قرار گرفته است. به همین دلیل عدالت باید یک مسئله فراگیری باشد و نمی‌توان عدالت را فقط اختصاص به یک بعد از زندگی اجتماعی مردم تلقی کرد. اینکه در کنار اصول اعتقادی مسلمانها قرار گرفته، مانند همه اصول اعتقادی باید فراگیر باشد.

عدالت آنقدر مهم و فراگیر است که در اعتقاد شیعه، عدالت از خداوند شروع می‌شود، در نظر شیعه رأس حکومت باید عادل باشد، امام باید عادل باشد، مرجع‌تقلید و قاضی باید عادل باشند. هیچ کسی نیست که در حکومت قرار بگیرد و از عدالت برخوردار نبا

شد، اگر عادل نباشد مشروعیتش را از دست می‌دهد. پس در حقیقت ارکان جامعه به عدالت بستگی دارد. عدالت فراگیر شامل در دو بعد بسیار مهم است. اول عدالت سیاسی و دوم عدالت اقتصادی. در ادبیات ما وقتی صحبت از عدالت اجتماعی می‌شود، عموماً سراغ مقابله با فقر یا سراغ عدالت اقتصادی می‌روند، در حالی که عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. اگر عدالت سیاسی نباشد، عدالت اقتصادی بوجود نمی‌آید و اگر ایجاد شود خود به خود از بین خواهد رفت. اولین انحرافی که در صدر اسلام شروع شده است، انحراف از عدالت اقتصادی نبوده، بلکه انحراف عدالت سیاسی بوده است. خلیفه دوم فردی بسیار زاهد بود. زهد او به حدی بوده که در کتب تشیع هم ذکر شده است. او مشکل عدالت اقتصادی نداشت، مشکل او عدالت سیاسی بوده است. پس اولین انحراف که شروع می‌شود، عدالت سیاسی است و دومین انحراف که در دوران عثمان اتفاق افتاد، عدالت اقتصادی می‌باشد. یعنی عدالت اقتصادی با یک فاصله زمانی از عدالت سیاسی به انحراف کشیده می‌شود.
فهم عدالت سیاسی ساده و شفاف است. عدالت سیاسی یعنی اینکه هر کسی در جای خودش باشد. آنهایی که کوچکند بزرگ نشوند و آنهایی که بزرگند کوچک نشو

ند. اینکه امیرالمومنین فرمود من همه را غربال می‌کنم! آنهایی که پایین رفته‌اند، بالا بیایند و آنهایی که بالا هستند پایین بروند؛ یعنی من از عدالت سیاسی شروع می‌کنم و ایشان از عدالت سیا

سی شروع کردند و بعد به زدودن فقر اقتصادی پرداختند. حضرت امیرالمومنین در سال چهارم حکومت خویش، خطاب به جمع فرمودند؛ آیا فقیری در حکومت من می‌بینید؟ همه اعلام می‌کنند که ما فقیری سراغ نداریم.

اگر کسی توانایی و شایستگی کسب جایگاه مدیریتی را نداشته باشد و بخواهد عدالت اقتصادی را برقرار کند، شدنی نیست. دلیلش این است کـه در اینجا عدالت سیاسی مراعات نشده است. البته اگـر عـدالت سیاسی باشد ولی تلاشی برای استقرار عدالت اقتصادی نشود، این هم به معنای تحقق عدالت نیست.
یکی از ویژگیهای عدالت فراگیر این است که عدالت سیاسی و اقتصادی توأمان در یک جامعه مستقر باشد. هم عدالت سیاسی و هم عدالت اقتصادی باید با هم توأم باشند.
تقدم عدالت سیاسی به معنی کم اهمیت بودن عدالت اقتصادی نیست، عدالت اقتصادی در ادبیات ما بد تفسیر شده است. در کشور ما عدالت اقتصادی را عمدتاً در توزیع می‌دانند. یعنی مقابله کردن با فقر. اگر عدالت اقتصادی صرفاً مقابله با فقر باشد یک گداخانه بزرگی درست می‌شود که این خلاف اسلام است و با روح اسلام سازگاری ندارد.
حضرت امام می‌فرماید؛ شاید یکی از دلایل توجه به قرض‌الحسنه این است که اسلام با گداپروری مخالف است. اگر قرضی می‌گیرید باید آن را برگردانید. یعنی باید کار کرد، تولید کرد تا بتوان قرض را پرداخت. پس عدالت اقتصادی تنها یک جنبه توزیعی ندارد، بلکه در تولید هم است یعنی دادن فرصتهای برابر به همه. امروز کسانی در شهرهای کوچک و روستاها هستند و علی‌رغم استعداد فوق العاده‌ای که دارند و می‌توانند تولید کنند؛ فرصتی برای ظهور و بروز در تولید و سرمایه‌گذاری پیدا نمی‌‌کنند و لذا یک محرومیت تاریخی را در روستاها شاهد هستیم. این وضع حتی در شهرها هم قابل مشاهده است. میزان برخورداری یک شهروند تهرانی از خدمات شهری 200 هزار تومان، یک اصفهانی 50 هزار تومان و کسی که در اراک زندگی می‌کند 20 هزار تومان است. حالا شما می‌توانید شهرها و روستاهای خودتان را محاسبه کنید و این مقایسه را به دست بیاورید. میزان برخورداری شهرها از خدمات باعث مهاجرت از روستا به شهرها می‌ش

ود. یعنی آنجاهایی که رفاه بیشتر است، ولو شغل هم نباشد. افراد در تهران احساس رفاه بیشتری می‌کنند. پس عدالت اقتصادی، هم در عدالت تولیدی است و هم در عدالت توزیعی. عدالت تولیدی یعنی دادن فرصت‌های برابر به کسانی که استعداد تولید دارند و فقر را از آنها دور کنند.
بنابراین ما با یک عدالت فراگیر در اسلام روبرو هستیم. اولاً عدالت سیاسی مقدم بر عدالت اقتصادی است. ثانیاً عدالت اقتصادی تنها مقابله با فقر نیست.
اگر عدالت سیاسی نباشد شایستگان از حکومت حذف و آدمهای ضعیف و ناکارآمد اداره کشور را بدست می‌گیرند. وقتی که افراد ناکارآمد اداره یک کشور را بدست گرفتند، قادر نخواهند بود که عدالت را اجرا کنند.
عدالت در اسلام هم مقابله با فقر است و هم مترادف با کارآمدی است. اما در غرب وقتی می‌گویند عدالت اجتماعی، بیشتر تأمین اجتماعی و فقرزدایی مورد توجه است و بیشتر این جنبه‌ از عدالت را دنبال می‌کنند. اما در اسلام کارآمدی جزئی از عدالت است. مخصوصاً عدالت سیاسی یعنی حکومت شایستگان. اگر حکومت شایستگان نباشد و افراد ناکارآمد بخواهند عدالت اقتصادی را تحقق ببخشند، این باعث می‌شود که همان عدالت اقتصادی هم تحقق پیدا نکند. ثانیاً اگر ما از عدالت اقتصادی عدالت تولیدی را حذف کردیم، پس چه کسی ثروت را تولید بکند؟ باید ثروتی تولید بشود تا فقر از بین برود.
لذا ما در بین عدالتخواهان با سه گروه مواجه هستیم. یک گروه صرفاً به عدالت توزیعی اعتقاد دارند، گروه دیگر به عدالت تولیدی معتقدند و می‌گویند شما فرصت‌های برابر در اختیار همه قرار بدهید، فقر خودش از بین می‌رود، لازم نیست گروهی راه بیفتند و با فقر مقابله کنند. به نظر من گروه سومی هستند که عدالت فراگیر را معتقدند. هم به عدالت سیاسی اعتقاد دارند و هم به عدالت اقتصادی و عدالت اقتصادی را هم عدالت در تولید و هم عدالت در توزیع می‌دانند. ما به چنین تفکری نیاز داریم. اگر چنین رویکردی به عدالت پیدا نشود، توسعه در ایران اتفاق نمی‌افتد. ضروری است که ما هم رویکرد به توسعه و هم رویکرد به عدالت را بازنگری کنیم. عدالت توزیعی ما را به سمت یک جریان سوسیالیستی می‌کشاند. اعتقاد صرف به عدالت توزیعی و بی‌اعتقاد به عدالت تولیدی یک گرایش شبه سوسیالیستی است. آنهایی که صرفاً به عدالت تولیدی تأکید می‌کنند، یک گرایش سرمایه‌دارانه را دنبال می‌کنند. تنها کسانی می‌توانند بگویند دیدگاه ما اسلامی است که عملاً و قولاً به یک عدالت فراگیر معتقد باشند. عدالت فراگیر نه سوسیالیستی است و نه کاپیتالیستی، بلکه عدالت فراگیر همان عدالت اسلامی است. اگر چنین عدالتی آرمان مردم، جوانان و دانشجویان ما بشود، می‌تواند یک ملت را به سعادت برساند. چون لازمه این کار مقابله با تبعیض، ظلم و ناکارآمدی است. مقابله با اشغال پست‌هایی است که توسط افراد ناشایست اشغال شده است، مقابله با فقر و بیکاری است. اینها ابعاد یک مبارزه عدالت‌خواهانه را شکل خواهد داد. امیدواریم همانطوری که انقلاب اسلامی از

ابتدا یکی از شعارهای مهمش عدالت بوده، بتوانیم در ایران اسلامی عدالت اسلامی را به عنوان یک الگوی عملی تحقق ببخشیم و جلوه‌ای از حکومت علوی را در کشورمان پیاده کنیم
در حالی که بسیاری از انسان‌ها ناتوان از تامین مخارج خود و خانواده شان توسط کار خود هستند، یعنی آنچه گاهی در اثر حوادث اجتناب ناپذیر است، آنها را نباید به امید صدقات افراد عادی رها کرد، بلکه زندگی آنها باید توسط قوانین دولت مردمی ت

امین گردد.

.. اما آن کسانی از میانشان که دارای بدن‌های قوی هستند; باید به کار واداشته شوند، و از این بهانه که کاری پیدا نمی‌کنند معاف گردند، باید چنان قوانینی وجود داشته باشد و این مشاغل را مورد تشویق قرار دهد; دریانوردی، زراعت، ماهیگیری

و تمامی شیوه‌های تجارت که نیازمند نیروی کار هستند ». مدیران سیاسی جهت ایجاد شرایطی از « عدالت اجتماعی » به توسط « مهندسی اجتماعی » بود. این شرایط به توسط « ارضاء خواسته‌های افراد تا آنجا که آنها بر خواسته‌های دیگران غلبه نکنند » مشخص می‌شد. پاوند از ناسازگاری « عدالت اجتماعی » با عدالت به معنای واقعی کلمه به خوبی آگاه بود. او اشاره می‌کند که عدالت اجتماعی « مغایر با روح حقوق عرفی (common law) است ». لازمه‌ی آن بازگشت به آن رژیمی است که در جایگاهی قرار داشته باشد که در آن « حقوق به فردی که سن کافی دارد و از ظرفیت طبیعی برخوردار به خاطر پیشه‌ای که در جامعه دارد یا شغلی که در گیرآن است تعلق دارد و وظایف به او پیوسته است; هنگامی معیار برابری در آزادی عمل است، تمامی طبقات; از اندیشه‌ی عدالت بی زاراند. هنگامی که معیار برابری در ارضاء خواسته‌ها است، چنین طبقه بندی و بازگشت نسبی به ایده‌ی رژیمی در جایگاه قانونی ویژه چاره ناپذیر است ». پاوند شاید فوران فعلی در « حقوق ویژه » را برای همه گونه از اقشار، طبقه‌ها و دسته‌ها پیش بینی نمی‌کرد، اما آنقدر‌ها هم از چنین چیزی متعحب نمی‌شد. همانگونه که او نیز به خوبی می‌دانست، عدالت اجتماعی و « حقوقی » که متضمن آن است فرق چندانی با طبقه بندی، گروه بندی و دسته بندی کردن ندارند. هرچند که دیدگاه پاوند را باید صرفاً بازگشتی نسبی به ذهنی گرایی‌ هابز دانست. برای او حقوق عرفی در میان قلمروی عدالت باقی مانده بود. با این وجود، این قلمرو به آنچه پس از تلاش برای یک « اقتصاد برای ارضاء خواسته‌های همه که قابل قبول به لحاظ اجتماعی باشد » باقی می‌ماند کاهش یافته بود. آنجا که آنها به لحاظ قانونی به جا آورده می‌شوند، خواسته‌ها، آرزوها و منافع جای حقوق طبیعی را اشغال می‌کنند ـ که معنای آن این است که آنها ابتدا باید به « حقوقی » تبدیل شوند که جایگاه بالاتری نسبت به حقوق طبیعی داشته باشد. رئالیست‌های حقوقی که جدایی قانون از قانون

گذاری سیاسی را توسط پاوند نمی‌پذیرفتند، نوکیش‌های بسی

ار تندروتری بودند. در دیدگاه آنها قضات می‌بایست مهندسین اجتماعی باشند که تمامی قدرتی که در اختیار دارند را به کار گیرند تا عدالت اجتماعی به اجرا درآورده شود. قضات نباید از « ایدئولوژی مالکیت » یا « عدالت سنتی » ترسی به خود راه دهند. و آنها نباید از مداخله کردن به عنوان قانون گذاران در امور شرکت‌ها، مشاغل، نهادها، انجمن‌ها و خانواده‌ها سرباز زنند. حقوق دان آمریکایی بروکس آدامز (Brooks Adams) در مباحثه خود در باره‌ی واگذاری انحصاری (راه آهن و سایر خدمات رفاهی) اصولی را اعلام کرد که رئالیست‌های حقوقی می‌توانستند آن را نسبت به به تشکیلات مالیکت خصوصی و به تمامی حقوق مالکیت و تعهد نامه‌های وابسته به کار برند: «

هنگامی که قانون به فردی یا طبقه‌ای از انسان‌ها حق انحصاری را نسبت به انتخاب موارد خاص اعطا می‌کند که موردی ضروری است، یا حتی مسئله‌ای که دیگران آرزومند داشتن آن هستند; معنای آن در معرض بندگی قرار دادن کسب کنندگان است ». با این ادعا که حقوق مالکیت و

دارایی حقوقی « انحصاری » هستند رئالیست‌های اقتصادی نتیجه می‌گیرند ـ البته در سبک و سیاقی‌هابزی ـ که حقوق به طور کلی انحصاری است، یعنی آن چیزی است که توسط قدرت سیاسی به انسان‌ها اعطا می‌شود. از نظر آنها چیزی به عنوان « دارایی طبیعی » وجود ندارد. دارایی و مالیکت همیشه آفریده‌ای از قانون گذاری است. رئالیست‌ها همچنین استدلال آدامز را در این مورد که بندگی وضعیتی است از نیاز یا آرزوی ارضاء نشده یا خواسته‌ای عقیم مانده می‌پذیرند. آنها از این استدلال برای معین کردن مالکیت خصوصی به عنوان یگانه ـ و البته بزرگترین ـ تهدید برای « عدالت اجتماعی » استفاده می‌کنند. چرخش جامعه شناختی در علم و فلسفه‌ی حقوق در اواخر قرن نوزدهم آغاز گردید و در میانه‌ی دو جنگ جهانی به اوج خود رسید. این در واقع بازگشتی به بازتعریف ذهنی‌گرای‌ هایز از « حقوق طبیعی » بود. شالوده‌هایی که‌ هابز برای انقلاب اندیشه بشری در باره‌ی حقوق و سیاست پایه ریزی کرده بود، در نهایت به فورانی از عصری از خودکامگی همه جاگیر و دولت بزرگ منتهی گردید. حقیقت آن است که نمی‌توان حقوق بشر UD را بدون مورد توجه قرار دادن این انقلاب درک نمود. همانگونه که به کمک آزمایش فکری که پیشتر به آن اشاره شد دیدیم، این اندیشه که مردم باید در سعی و کوشش جهت ایمن ساختن حق خود در ارضاء خواسته‌هایشان شخصاً ابتکار عمل را در دست گیرند فقط می‌توانست به نتایجی از نوع‌هابزی و از پیش معلوم منتهی شود: یا جنگ همه بر علیه همه و یا تمرکز قدرت سیاسی. منطق این استدلال آشکارا در ساختار UD قابل مشاهده است. در جلوگیری از حقوق انسان برای (راه اندازی) جنگ همه بر علیه همه، باید آنها را به « جامعه پذیر کردن » و به تاملات صرف در باره‌ی وظایف دولت برگرداند. حکومت باید حقوق بشر را در هماهنگی با تشکیلات و امکانات مالی کشور به اجرا در آورد. لازمه‌ی چنین امری سبک و سنگین کردن دائمی منافع و خواسته‌ها و همچنین دستگاه‌های

ی عریض و طویل از سیاستمداران، بوروکرات‌ها و کارگزاران برای جمع آوری داده‌ها و تفسیر آنها است و به مرحله‌ی عمل در آوردن خط و مشی‌هایی است که از پیش گزینش شده‌اند. همه‌ی این‌ها ناگزیر هستند زیرا آنچه حقوق بشر نسبت به آنها « حقوق به » محسوب می‌شود نیز ب

ه طور اجتناب ناپذیری نادر‌اند. برخلاف حقوق طبیعی یک فرد که جایگاه او را به عنوان تولید کننده یا نگهبان منابع نادر بجا می‌آورد، حقوق بشر (این فرد فرضی) ادعاهایی است در باره‌ی هرچه که می‌تواند در خدمت ارضاء « منزلت » او باشد یا به عبارتی در خدمت آزمندی او. در تحلیل نهایی آنها همگی به حقی برای کار و خدمات مولد جمعیت انبوهی از دیگرانی گمنام و نا معلوم برگردانده می‌شوند، کسانی که همگی زیر یک حکومت واحد زندگی می‌کنند. حقوق بشر هر یک فرد انسانی « حقی » است به مالیات و کنترل دیگران ـ حقی که برای جدا کردن خصوصیت مهلکش از آن باید از او گرفته شده و جهت اجرا به یک مرجع مقتدر مرکزی سپرده شود. عدالت اجتماعی ـ به آن مفهوم که حقوق بشر جدی گرفته شود ـ به معنای آمار و مدیریت سیاسی منابع مالی است و متضمن آن است که یک « حق » چیزی بیش از اهمیتی پرازلفاظی نمی‌تواند باشد مگر آن که به امتیازی قانونی توسط سیاستی موثر تبدیل شود. همانگونه که تی. اچ. مارشال در « حق شهروندی و طبقه‌ی اجتماعی » می‌نویسد: « مزایایی در شکل خدمات، دارای این خصوصیات هستند که حقوق شهروندان نمی‌تواند به طور دقیق تعریف و معین شود. عنصر کیفی بیش از حد بزرگ ا

ست. در نتیجه حقوق انفرادی باید تابع برنامه ریزی کشوری و ملی باشد ». این سیاست‌ها هستند که حقوق را جعل می‌کنند. سخنان تی. اچ. مارشال به معنای انتقاد از مفهوم عدالت اجتماعی و حقوق بشر نیست، بلکه منظور وی روشن کردن این واقعیت است که با

چه قاطعیت و صداقتی حامیان آنها قلاب سیاسی را همراه با طعمه‌ی ذهنی گرای فلسفه‌ی هابز از « حق » بلعیده‌اند. سخن پایانی برخلاف کرومباگ، من حقوق بشر را به عنوان « دوست داشتنی اما کودکانه » نمی‌نگرم. برعکس، من آنها را به عنوان طول و تفصیل پیچیده‌ای از دیدگاهی‌ هابزی و غیرعادی می‌دانم که مطابق با آن انسان دیگر « عامل اخلاقی » معین، متناهی و طبیعی نیست، بلکه صرفاً مجموعه‌ای نامعین از خواسته‌ها و آرزوها است که در جستجوی ارضاء (آنها) به توسط تمامی وسیله‌های ممکن است. از این رو حق اساسی یا طبیعی انسان دیگر تمامیت طبیعی وجود واقعی‌اش و کارهایش نیست، بلکه ارضا خواسته‌های او می‌باشد. بدبختانه، چنانچه انسان‌ها در تلاش ارضاء خواسته‌های خود از طریق ابتکار عمل شخصی و با تمامی امکانات موجود باشند

، نتیجه‌ی قطعی آن جنگ و نابودی جهان است. به همین خاطر ـ یعنی آنگونه که نظریه به طور تلویحی بیان می‌کند ـ انتخاب انسان‌ها باید دست کشیدن از کنترل بر زندگانی خود باشد تا به این ترتیب شاید مطابق با اولویت‌ها، سیاست‌ها و « طرح‌های کشوری و ملی »‌ی یک مرجع یگانه، خواسته‌هایشان و آروزهایشان برآورده شود. مطابق با آن نظریه و در چنین راه و رسمی، خواسته‌ها و آرزوهای انسان‌ها به نحو موثرتری به توسط تمامی امکانات موجود برآورده می‌شود. البته چنین تمناهایی که ارضاء می‌شوند دیگر همان تمناهای خود آنها نیستند، بلکه صرفاً تمناهایی که به کمک آمار به اهداف سیاسی مناسب تبدیل شده‌اند. البته هیچ کدام از این‌ها بدون هزینه هم نیست. اگر یک ارتش نظامی، همانگونه که روبرت هین لین (Robert Hein-lein) می‌نویسد، تشکیلاتی دائمی برای نابودی زندگی و دارایی است، پس حکومت

مدرن با تعداد بیشماری نهاد خصوصی و گروه‌هایی با حقوق انحصاری، تشکیلاتی دائمی برای جدایی انسان‌ها از زندگانی و دارایی شخصی خود است. خود انسان‌ها، به آن اندازه که دیگر از اعضای نخبگان اهل سیاست گذاری محسوب نمی‌شوند، باید به عنوان « منابع کشوری و ملی » مورد برخورد قرار گیرند تا حکومت حقوق انسانی آنها را به جا آورد. آنها به معنای دقیق کلمه باید در تلاش برای یکسان سازی ارضاء خواسته‌ها و در هماهنگی

با تشکیلات و منابع مالی حکومتی که مدعی اختیارداری آنها است اداره شوند. این دیدگاهی پیچیده و در شیوه‌ی خودش مسحور ک

ننده از انسان‌ها و حقوق آنها است، اما من هیچ نظر موافقی با آن ندارم. من نمی‌توانم معتقد باشم که آزمندی، و نه طبیعت عقلانی انسان ویژگی متمایز کننده و صفت بارز « منزلت انسان » است. اعتقاد به آن برابر است با پذیرش این که حقوق فرد درست به اندازه‌ی خواسته‌های او نامحدود است و از این رو منابع اصلی نزاع و هرج و مرج است. هیچ کجای سنت کلاسیک قانون و حقوق طبیعی نشانی از چنین اعتقادی نمی‌توان یافت. حقوق بشر میراث نظریه‌های نمونه در سنت مثلاً توماس آکویناس یا جان لاک نیست. حقوق بشر UD با هر دیدگاهی که انسان‌ها را ـ و نه فقط آرزوها و خواسته‌هایشان را ـ جدی بگیرد بیگانه است. عدالت اجتماعی گونه‌ای از عدالت نیست، بلکه همانقدر با عدالت بیگانه است که یکسان سازی ارضاء خواسته‌ها از روابط سامان بخش میان انسانی که در هماهنگی با آزادی قرار دارد دور است

قوه قضائیه و عدالت اجتماعی
امروز یکی از بدترین دشمنی‌‏ها و بی‌‏انصافی‌‏هایی که علیه دولت کریمه (دولت احمدی‌‏نژاد) صورت می‌‏گیرد، این است که دولت جدید با اصلاحات اقتصادی و خصوصی‌‏سازی مخالف است، در حالی که خود آقای احمدی‌‏نژاد در جلسه مجلس خبرگان رهبری اولین حرفش این بود که خصوصی‌‏سازی در کشور به نحو شایسته‌‏ای انجام نگرفته است و باید تقویت شود.
به گزارش”ایلنا”، سیدمحمود هاشمی شاهرودی در دومین روز از همایش سراسری ائمه جمعه سراسر کشور، با بیان اینکه امروز دشمنان به دنبال ناکارآمد جلوه دادن نظام جمهوری اسلامی در اذهان مردم داخل و خارج از کشور است، تصریح کرد: امروز استفاده از ابزار جنگ، لشکرکشی و شوراندن گروه‌‏های ضد انقلاب و گروهک‌‏های منافق علیه جمهوری اسلامی به بن‌‏بست رسیده است البته دشمن همواره درصدد ضربه زدن به نظام اسلامی ما و به فروپاشی کشاندن آن است.
هاشمی شاهرودی با بیان اینکه به اعتقاد بنده دشمنان انقلاب امروز بر روی دو محور تمرکز کرده‌‏اند، محور اول را بخش اقتصادی و محور دوم را بخش فرهنگی عنوان کرد و گفت: معتقدم بخش اول که اولویت‌‏ اول آنها در فروپاشی نظام ماست، مهم‌‏تر از بخش دیگر است. آنها سعی می‌‏کنند با استفاده از فشارهای سیاسی و بحث‌‏هایی نظیر نقض حقوق بشر در ایران و مسائل هسته‌‏ای و امنیتی کشور، اقتصاد ما را فلج کنند.
وی افزود: دشمن از بعد خارجی سعی می‌‏کند ما را با تحریم‌‏های اقتصادی و مالی مواجه کند و حتی حساب‌‏های مالی ما را در خارج از کشور مسدود کند و نگذارد از تسهیلات پولی بین‌‏المللی استفاده کنیم، در بعد داخلی نیز سعی در ایجاد فساده

ای مختلف به خصوص فسادهای ساختاری دارد. در این بین به دنبال ایجاد ناامنی‌‏های اقتصادی، ضایع کردن حقوق سرمایه‌‏گذاران و تشویق آنان برای سرمایه‌‏گذاری در خارج از کشور و ایجاد تشکیلات قوی مالی و پولی با سرویس‌‏دهی بالا در کشو

رهای همجوار به منظور جذب مغزها و فعالان اقتصادی ماست.
هاشمی شاهرودی با تأکید بر اینکه امروز یکی از بدترین‌‏ سیاه‌‏‌‏ نمایی‌‏هایی که علیه کشور و دولت انجام می‌‏شود، این است که دولت کریمه را ناکارآمد و پوپولیستی معرفی کنند، گفت: دشمن امروز در تبلیغات خود به دنبال سیاه جلوه دادن عملکرد دستگاه‌‏های کشور در مسائل اقتصادی است و به شدت تبلیغ می‌‏کند که دولت جدید می‌‏خواهد فعالیت‌‏های اقتصادی را تعطیل کند و اموال پولداران را بگیرد و به فقرا ببخشد به گونه‌‏ای که امور اقتصادی را تعطیل کند.
رییس قوه قضائیه با اشاره به اینکه رونق اقتصادی یک کشور در گرو سرمایه‌‏گذاری و توسعه بخش خصوصی آن کشور است، تصریح کرد: سرمایه‌‏گذار به شدت حساس است و با کمترین دلهره از فعالیت باز می‌‏ایستد و سرمایه خود را در جای دیگر هزینه می‌‏کند که در ایجاد این فضا تبلیغات و ناکارآمد جلوه دادن نظام اقتصادی کشور خیلی موثر است.
هاشمی شاهرودی با انتقاد از بی‌‏ضابطه بودن طرح مسائل مبارزه با مفاسد اقتصادی و اعلام اسامی مفسدین اقتصادی در کشور، گفت: باید جلوی اطلاع‌‏رسانی‌‏های نسنجیده که آب به آسیاب دشمن می‌‏ریزد، گرفته شود و این رفتارها مورد بازنگری قرار گیرد. کیفیت مطرح کردن یک فساد اقتصادی در یک نهاد بسیار موثر است. متأسفانه برخی اطلاع‌‏رسانی‌‏ها به گونه‌‏ای صورت می‌‏گیرد که گویی همه مسوولان کشور فاسد و متخلفند یا مسوولان نظام با مفاسد اقتصادی برخورد نمی‌‏کنند و از آقازاده‌‏ها نیز حمایت می‌‏کنند.
وی با اشاره به طرح مسأله عدالت اجتماعی، ضمن انتقاد از چگونگی تبیین این شعار، گفت: عده‌‏ای طوری این عدالت اجتماعی را تبیین می‌‏کنند که باید از کسانی که دارای سرمایه‌‏ای هستند پرسیده شود که از کجا این پول را آورده‌‏ای. یا اینکه باید پول‌‏های ثروتمندان را گرفت و به فقرا بخشید. این عدالت اجتماعی نیست که بخواهیم همه افراد را زیر پوشش کمیته امداد ببریم. در اسلام انفاق و تأمین اجتماعی جایگاه خاص و رفیعی دارد. اسلام عدالت اجتماعی را اینگونه می‌‏خواهد که هر فردی در جامعه خود دارای شغل و درآمد آبرومندانه‌‏ای باشد، نه اینکه مواجب‌‏بگیر دولت باشد.
رییس قوه قضاییه با تأکید بر اینکه تبدیل جامعه به یک جامعه مواجب‌‏بگیر دولت، عدالت اجتماعی نیست، خاطرنشان کرد: اینگونه عدالت، همان توزیع فقر است. عدالت اجتماعی یعنی ایجاد زمینه‌‏های پیشرفت برای همه افراد، ایجاد زمینه‌‏های شغلی، رفع بیکاری و اینکه افراد درآمد شرافتمندانه‌‏ای در مقابل عمل و خدمت انجام شده کسب کنند. مشکل ما اینجاست که به دلیل برخی مشکلاتی که در این بخش‌‏ها وجود دارد، دشمن این مشکلات را در بوق و کرنا می‌‏کند و ته دل سرمایه‌‏گذاران خصوصی و دولتی ما را خالی می‌‏کند.
هاشمی شاهرودی با مهم‌‏ برشمردن بحث مب

ارزه با مفاسد اقتصادی، گفت: در این مبارزه فقط بحث قضایی مطرح نیست بلکه این مبارزه نیازمند همکاری همه مردم، مسوولان، مطبوعات و ائمه جماعات سراسر کشور است. فساد اقتصادی این نیست که بگوییم فلان مدیر دولتی با استفاده از برخی رانت‌‏ها و سوءاستفاده‌‏ها مبادرت به اختلاس کرده است، به اعتقاد من این جنبه،‌‏ نوع کوچکی از فساد اقتصادی است که بنده آن را فساد اصغر می‌‏نامم البته در این مورد نیز مبارزه نیاز است و این امر تاکنون انجام گرفته است. این شکل کم‌‏خطری از مفاسد اقتصادی است. بند

ه این فساد را از این جنبه فساد اصغر می‌‏نامم که بالاخره پولی مورد اختلاس قرار گرفته است اما به خارج از کشور که منتقل نشده است، فقط مالکیتش

عوض شده است و در ضمن آثار زیانبار اقتصادی نیز ندارد.
وی خروج سرمایه از کشور و ایجاد دلهره در دل مولدان اقتصادی و سرمایه‌‏گذاران داخلی را بزرگترین مفسده اقتصادی و فساد اکبر عنوان کرد و گفت: در این نوع فساد عده‌‏ای سعی می‌‏کنند به سرمایه‌‏گذاران بقبولانند که دولت می‌‏خواهد سرمایه‌‏هایشان را بگیرد، حتی در استدلال‌‏های خود به نهج‌‏البلاغه حضرت امیر تکیه می‌‏کنند. در کجای نهج‌‏البلاغه گفته شده است که هر کس بیشتر سرمایه داشته باشد، فساد انجام داده است.
وی با تأکید بر لزوم اصلاح و بازنگری در سیستم اقتصادی کشور و اعطای مجوز به بخش خصوصی، گفت: متأسفانه برخی سرمایه‌‏گذاران وقتی می‌‏خواهند مجوزی برای فعالیت خود بگیرند، باید هفت خوان را بگذرانند، در حالی که این امر در خارج از کشور با تشویق و تقدیر از سرمایه‌‏گذار صورت می‌‏گیرد.
رییس قوه قضائیه با اشاره به بحث خروج سرمایه از کشور، گفت: باید با اتخاذ راهکارها و اصلاح شیوه‌‏ها مبادرت به جذب سرمایه‌‏های داخلی کرد. چرا این سرمایه‌‏ها در خارج از کشور منجر به آبادانی آن کشور شود و ما از این نعمت بی‌‏بهره باشیم؟ چرا مالیات این سرمایه‌‏ها در خارج از کشور گرفته شود و ما از آن بی‌‏نصیب باشیم.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   76   77   78   79   80   >>   >