سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله فرش نائین در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله فرش نائین در pdf دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله فرش نائین در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله فرش نائین در pdf

تاریخچه فرش نائین

سوابق تاریخی

ساختار

طرحهای رایج

رنگ بندی

رنگرزی

شیوه کاربرد رنگها در ترکیب رنگی قالی نائین

ابعاد متداول فرش نائین

طرح و نقشه

طبقه  بندی  فرش  نایین

دلایل  ارزش  فرش نایین

طراحان فرش  نایین

طرح های  رایج  نایین

تولید کنندگان  نایین

منابع و مآخذ

تاریخچه نائین

شهرستان نائین در حاشیه جنوبی کویر مرکزی ایران و شمال باتلاق گاوخونی قرار دارد. از جنوب به شهرستان اردکان از توابع یزد، از شرق به شهرستان طبس از توابع استان خراسان و از شمال به دشت کویر و دامغان، از غرب به اردستان وزواره و از جنوب غربی به شهرستان اصفهان محدود می باشد

سوابق تاریخی

در امر نساجی شهرت نائین در سالهای قبل به عبای بسیار ظریف آن بود که از پشم شتر بافته می شد اما کم کم عبا بافی رونق خود را از دست داد و مردم این شهر نیز قالیبافی را جایگزین آن کردند

سیسیل ادواردز در مورد قالی نایین می گوید: چون قالیبافان به ریسیدن کلافهای ظریف برای تهیه پارچه های نازک و ریز عادت داشتند، چله های قالیچه را طوری قرار دادند که در هر اینچ 2222 گره به دست آمد و به این ترتیب قالیچه هایی تهیه کردند که از لحاظ ریزی بافت تا آن موقع در ایران نظیر نداشت. چون جنسی جدیدی بود و میزان فرآورده نیز زیاد نبود، خیلی خوب به فروش رفت

آغاز ورود و تجارت قالی نایین در تهران (پایتخت) رامی توان سال 1318 هجری شمسی، یعنی در سالهای آغازین جنگ دوم جهانی برشمرد. این جریان در پیشبرد هنر قالیبافی این منطقه بسیار مؤثر بودو باعث معرفی هر چه بیشتر آن گردید

ادواردز در این مورد نیز می گوید: سپس جنگ جهانی آغاز گردید و بازار تهران رونق گرفت. در آن هنگام از نظر تازه به دوران رسیده های پایتخت هیچ کالایی خیلی خوب و یا خیلی گران نبود. پس قالیچه های نائین به تهران حمل گردید و در آن جا به عنوان ریز باف ترین و یکی از بهترین قالیچه های ایران شناخته شد

توضیحات مذکور مربوط به اوضاع قالیبافی در نایین تا سال 1328 شمسی می باشد. اما با سپری شدن این برهه زمانی و آغاز شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جدید در جهان، بازارهای جدید و وسیع تری برای قالی نائین پدید آمد. به طوری که نه تنها باعث گرایش هر چه بیشتر مردم نائین به سوی این حرفه گردید، بلکه سبب تمایل قالیبافان سایر نواحی کشور نیز به امر تولید فرش نائین شد

امروزه در منطقه نائین، قالیبافی جزء لاینفک زندگی مردم شده، به طوری که تقریباً در تمامی منازل حداقل یک دار قالیبافی برپاست و بیننده تیزبین در یک نگاه جهتگیری تمامی امور ظاهری و باطنی شهر را در راستای قالیبافی می بیند. آنچنان که نام نائین، تصویر گر شهری با کوچه و گذری پوشیده از قالی در جهان گردیده است

در حدود سال 1310 هجری شمسی، نشر و انتقال قالی نائین به بخشها، روستاها و شهرهای همجوار آغاز شد. بدین ترتیب در منازلی که دار قالی برپا بود، در مقابل یکسال کار بدون مزد (به دختران طالب یادگیری که از روستاهای اطراف مراجعه مینمودند) آموزش قالیبافی می دادند. پس از این مدت کارآموزان خود اقدام به برپایی دار قالی در منازل خویش می نمودند و ایشان نیز تحت شرایط مذکور به آموزش قالیبافی مبادرت می ورزیدند. این جریان موجب انتقال این هنر – صنعت به روستاهای اطراف و شهرهای همجوار گردید

مهمترین جهش توسعه، بخش خوربیابانک بود که توسط فردی به نام، رحیم رنگ آمیز نائینی که خدمتگزار اداره آموزش و پرورش نائین بود و سپس به بخش خور منتقل گردید، صورت پذیرفت

اما توسعه و گسترش فرش نائین به این جا نیز ختم نشد و به شهرها و مناطق مهم دیگر همچون: کاشمر، مشهد، آمل (مازندران)، چهار محال و بختیاری، اصفهان، فارس، زاهدان و غیره نیز راه یافت. و این در شرایطی بود که این شهرها عمدتاً خود از مراکز قالیبافی بوده و دارای قالی بومی خاصی بودند

 ساختار

فرش نائین، با کیفیتی که در بازارهای جهانی معروف است، از آن نوع فرشهایی نیست که استفاده از پشمهای ضخیم ایرانی در آنها امتیازی به حساب آید. پشم مصرفی در این فرشها از نوغ ظریف است و درصد بالایی از آن نوع پشمی است که به آن کرک گفته می شود. اما آنچه می توان در مورد پشم یا کرک مورد استفاده در این فرشها گفت، آنست که کلاً از پشم نو و خالص و از نظر ظرافت از حد استاندارد پشمهای ایرانی بالاتر است. فرش نائین از زمینه های نادر و مناسب کاربرد پشمهای ظریف غیرایرانی است

فرش نائین دارای گره فارسی و دو پود است. ساختار فرش متکی بر بافت و شرایط فنی حتی الامکان دقیق است. نقایص بافت از جمله کجی، سره، نزدن پود، دو دست شدن، چند رنگی، و غلط بافی در این فرش بسیار کم و کیفیت تولید در حد بالای استاندارد است. بدیهی است که در اینجا هنگامی که صحبت از فرش نائین می شود، نوعی فرش خاص مورد نظر است که از نظر بازارهای داخلی و جهانی، به عنوان یک فرش عالی ایرانی شهرت ویژه یی دارد و به آسانی می توان دریافت که کیفیت عالی بافت، که متضمن ثبات رنگ، ابعاد، استحکام، دوام و همچنین صحت و دقت در نقشه است، در این شهرت بی تأثیر نبوده است

دارها عموماً چوبی است و تلاش هایی برای تعدیل آنها به دارهای فلزی صورت گرفته است. روش نصب دار و شیوه ی چله کشی و پایین کشی فرش، مشابه مراکزی نظیر اصفهان و کاشان است و افرادی خاص درانجام این کارها مهارت و تجربه دارند

فرش هایی که درون منازل و عمدتاً به وسیله ی زنان بافته می شود، به دلیل طولانی بودن زمان بافت، فشار چندانی بر بافنده وارد نمی کند. پرداخت اولیه، ضمن بافت صورت می گیرد و پرداخت نهایی فرش هایی بالاتر از 160 جفت (گره) با دست انجام می شود. نائین یکی ازمراکز موفق بافت فرش های بزرگ پارچه با کیفیت خوب بوده است (شاید علت این امر استاندارد بودن نسبی نقشه هاست که باعث افزایش سرعت تولید می شود

اگر چه امروز تعداد این فرشها کم شده، ولی استفاده از دستگاههای مکانیکی پیشرفته برای شستشو، کز دادن (برای از بین بردن گره ها و پرزهای اضافی پشت فرش) و پرداخت، در مراحل تکمیل این فرش ها ضروری است. کار گاه های نائین، چه در مراحل بافت و چه در مراحل تکمیل، عموماً روشن و پر نور بوده و از نظر استاندارد مطلوب می باشند و این امر بی تردید از دلایل بالا بودن کیفیت فرش های تولیدی است

تار و پود فرشهای نائین از پنبه و پرز از ابریشم ولی ترکیب پشم و ابریشم است که معمولاً ابریشم سفید را در حاشیه نقوش فرش می بافند که به طرح حالت برجسته می بخشد

گره: فرشهای نائین با گره سنه بافته می شوند و تعداد آنها از سیصد هزار تا یک میلیون گره در هر متر مربع تغییر می کند

قالیهایی که برای مصرف خانواده ها به کار می رود مجموعاً ساختاری محکم و پرزهایی بلند دارد تا برای زیر پای افراد و خانواده دوام بیشتری داشته باشند و چون قالیهای نائین دارای

پرزهایی کوتاهند، و اکثراً رنگهای روشن در آنها به کار رفته، برای مصرف خانواده ها کمتر مورد احتیاج است و بیشتر برای تزئین به کار می رود

خامه مورد مصرف در فرش نائین از کارخانه ی پشم هرند – شرق یزد، صنایع کرک کاشان و صنایع کاشان فراهم می آید و از نمره 8 تا 20 متریک در این فرش به کار می رود که نمره 20 آن در فرشهای ظریف نائینی مصرف می شود. نخهای مورد مصرف در چله ی فرش، از نوع چله ی موردمصرف در فرشهای اصفهان است و از اصفهان و کاشان تأمین می شود، علیرغم شهرت فرشهای ابریشم، فرش نائین بیشتر بر پنبه و پشم متکی است

طرحهای رایج

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تغذیه ورزشکاران در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تغذیه ورزشکاران در pdf دارای 68 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تغذیه ورزشکاران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تغذیه ورزشکاران در pdf

تفاوت رژیم غذایی ورزشکاران با افراد عادی

کربوهیدراتها

پروتئین

چربی

مایعات و الکترولیتها

ویتامین و املاح

ورزش و مکملهای غذایی

 نقش آب  در ورزشکاران

میزان مصرف مایعات در ورزشکاران

چرا ورزشکاران همیشه در صدد کاهش وزن خود هستند

علل عدم توانائی ورزشکاران در اضافه وزن عضلانی

هضم

شیمی غذا

ویتامینها

عناصر trace  جزئی (ریزمغذیها)

آب (مایعات)

هرم مواد غذایی

منابع

تفاوت رژیم غذایی ورزشکاران با افراد عادی

 رژیم غذایی یک ورزشکار باید در یک مطلب اساسی با رژیم غذایی فرد عادی تفاوت داشته باشد . ورزشکاران علاوه بر احتیاجات زندگی روزمره ، نیاز به سوخت برای تمرین و مسابقه دارند غذا سوخت لازم برای ورزشکاران را تأمین می کند ولی اغلب ورزشکاران از سوختی که در مخازن خود میریزند غافلند . پروتئین ، چربی و کربو هیدراتها سوخت بدن ( انرژی ) شما هستند . همه غذا ها ترکیب یکسانی از نظر محتوا ندارند . همانگونه که ماشینهای مسابقه نیاز به بنزین با درجه اکتان بالا دارند. ورزشکاران نیز نیاز به مواد غذایی دارای درجه کربوهیدرات بالا دارند

کالری

یک ورزشکار نوجوان ( به خصوص فردی که در حال رشد است ) نسبت به هر زمان دیگری از زندگی نیاز بیشتری به کالری دارد . انرژی مورد نیاز همچنین به نوع ورزش تخصصی و برنامه تمرین شما بستگی دارد . یک دختر نوجوان با جثه متوسط که دارای فعالیت متوسط و هنوز در حال رشد است به حدود 2200 کالری در روز نیاز دارد ، حال آنکه یک دختر 15 ساله با جثه کوچک که رشدش کامل شده به حدود 1800 کالری یا کمتر نیاز دارد . پسران نوجوان بالاخص نیاز بسیاری به کالری دارند . یک پسر نوجوان در حداکثر رشد ممکن است به 4000 کالری در روز احتیاج داشته باشد . میزان کالری که در ورزش نیز می سوزد متفاوت است تمرین پیش از یک فصل در یک تیم فوتبال ممکن است در روز 500 کالری یا بیشتر بسوزاند

کربوهیدراتها

کربوهیدراتها بهترین سوخت برای ورزشکاران هستند.چرا که در مقایسه با چربی و پروتئین برای سوختن نیاز به اکسیژن کمتری دارند.در صورتی که به اندازه کافی از کربوهیدراتها استفاده کنید قادر خواهد بود شدیدتر ورزش کنید.(چه در هنگام ورزش و چه در مسابقه)

یک رژیم پر کربوهیدرات به شما اجازه میدهد که به خاطر بازسازی ذخایر کربوهیدراتی و کاهش زمان بازگشت به حالت اولیه سخت تر تمرین نمایید.رژیم غذایی در زمان تمرین به ویژه حائز اهمیت است.چرا که اگر شما قادر به تمرین شدیدتر باشید،در طی مسابقه نیز به سطوح بالاتری از کارایی می رسید.هر بادی60-50 در صد کالری مصرفی خود را از کربوهیدراتها تأمین کند.به عنوان یک ورزشکار شما حتی به مقادیر بیشتری در حد 70-60 در صد کالری مصرفی 10-6 گرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن نیاز خواهد داشت.در صورتی که یک ورزشکار استقامتی هستید،نیاز شما به کربوهیدرات میتواند تا 90-70 در صداز کالری مورد نیاز روزانه شما افزایش یابد

غذاهای کم محتوا ذخایر کربوهیدرات بدن شما را کاهش خواهد داد و انرژی شما را تحلیل خواهند برد.به نحو مشابه،در صورتی که به جای کربوهیدراتها از غذاهای پرچرب و پر پروتئین استفاده کنید،نخواهید توانست انرژی مناسب برای تمرین و مسابقه مطلوب را تأمین نماید

پروتئین

زمانیکه به عنوان منبعmaintenance انرژی بکار رود پروتئین در رشد،نگه داری و ترمیم بافتهای بدن دخالت دارد.بر خلاف کربوهیدراتها یک سوخت گرانبها و کم بازده به شمار می آید.از آن جهت گرانبها محسوب می شود که به خاطر مصرف شدن به عنوان سوخت، پروتئین نخست باید به کربوهیدرات یا چربی تبدیل شود که مستلزم صرف انرژی و تولید سموم است.شما برای دفع سموم آب را از دست می دهید که میتواند به کم آبی(دهیدراسیون) منجر شود که خطری برای ورزشکاران است.از آن جهت کم بازده است که استفاده از پروتئین به منظور تأمین انرژی با نقش اولیه پروتئین یعنی رشد،نگهداری و ترمیم بدن سازگار نیست

از آنجا که بدن ورزشکاران کمی بیشتر در معرض آسیب و جراحت می باشد،نیاز ورزشکار به پروتئین کمی بیشتر از یک فرد غیر ورزشکار است.در صورتی که ورزشکار به برنامه های پرورش اندام و افزایش حجم عضله می پردازد،نیاز به پروتئین بیشتری دارد.برای ورزشکاران استقامتی پروتئین نقش یک باک سوختی ذخیره و به عنوان پشتیبانی کربوهیدراتها سوخت اصلی را ایفا می کند . در کتب ، توصیه میشود که یک ورزشکار در حال رشد حدود5/1 گرم پروتئین به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن مصرف کند.استفاده از یک رژیم متعادل نیاز پروتئینی ورزشکار را تأمین میکند و نیازی به مکمل های پروتئینی وجود ندارد.مصرف زیاد پروتئین میتواند با افزایش ازت،اوره و آمونیوم موجب ضعف شدید گردد.در ورزشکارانی که فراورده های گوشتی و لبنی را مصرف نمی کنند یا رژیم های خاص گیاهخواری دارند ممکن است نیاز به پروتئین تأمین نشود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله اصول سرپرستی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اصول سرپرستی در pdf دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اصول سرپرستی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله اصول سرپرستی در pdf

فصل اول:  کلیات  
عامل زمان در سرپرستی صحیح:  
دستگاههای مرتبط در اجرای یک پروژه:  
اصول زمانبندی:  
هزینه‌های کلی یک طرح  
فصل دوم:  
بررسی قوانین کار  
مفاهیم اولیه:  
1 شرایط صحت قرارداد  
2 مواردی که در آن باید مشخصی باشد:  
3 مدت آزمایشی:  
4 تغییر حقوقی کارفرما:  
5 تعلیق کار:  
موارد تعلیق کار:  
خاتمه قرارداد کاری:  
قصور کاری کارگر:  
حق‌السعی:  
انواع مزد:  
تشکلهای کارگری و کارفرمایی  
مقررات و آئین‌نامه‌های حفاظت فنی و بهداشت کار:  
الف) نکات کلی:  
ب) مایعات قابل احتراق:  
ج) پخت قیر و آسفالت:  
د) برشکاری و جوشکاری با گاز و برق:  
ه‍( خطوط فشار قوی برق:  
و) تجهیزات اطفای حریق:  
سازه‌های حفاظتی:  
مشخصات استاندارد در راهرو:  
وسائل حفاظتی فردی:  
ایمنی هنگام کار با ماشین‌آلات و تجهیزات ساختمانی:  
نکات ایمنی تجهیزات مکانیکی:  
نکات ایمنی وسائل موتوری بالابر:  
نکات ایمنی موتوری جابجایی مصالح ساختمانی:  
وسائل و تجهیزات برقی:  
نکات ایمنی در اجرای عملیات ساختمانی:  
نصب اسکلت:  
اجرای اسکلت بتونی:  
سیم کشی و نصب تجهیزات:  
اهداف سرپرستی طرح:  
عوامل مؤثر در سرپرستی صحیح:  
انتخاب بهترین شیوه تأمین پرسنل:  
انتخاب محل بهینه امکان پرسنل:  
تأمین بهینه ماشین‌آلات و تجهیزات:  
ایجاد یک سیستم اطلاعاتی صحیح:  
ایجاد یک سیستک ارتباطی صحیح:  
ایجاد یک سیستم حفاظتی و ایمنی:‌  
ایجاد سیستم پاسخکویی و عکس‌العمل به نحوه کار پرسنل:  
انتخاب صحیح پیمانکار جزء:  
ایجاد سیستم ارتباط صحیح با عوامل نظارت کارفرما:  
اصول پایه در ایجاد برنامه زمانبندی کامل کارگاه  
نکاتی که از این سخنی حاصل می‌شود:  
اصول زمانبندی تهیه برنامه زمانی سرمایه‌گذاری  
اصول اقتصاد مهندسی:  
ویژگیها و وظایف سرپرستی کارگاه:  
ب) وظایف سرپرست کارگاه:  
تجهیز در راه‌اندازی کارگاه  
دستگاه مشاور:  
نحوه اجرای پروژه:  
نگهداری و تعمیرات تجهزات کارگاهی  
فصل سوم:  
برنامه‌ریزی و مدیریت پروژه:  
الف) مقدمه: مدیریت و راه‌اندازی کارگاه  
ب) اطلاعات مورد نیاز جهت برنامه‌ریزی پروژه:  

فصل اول:  کلیات

علل لزوم سرپرستی صحیح: 1- جلوگیری از اتلاف زمان کارکنان 2- جلوگیری از اتلاف زمان ماشین‌آلات و تجهیزات و ابزار مورد استفاده 3- جلوگیری از صرف هزینه اضافه و نادرست 4- جلوگیری از افزایش کیفیت اجرا مثل آرماتورA3کیفیت آرماتور مصرفی را پایین می‌آورد و دوباره هزینه بر سرپرست می‌افتد. 5- حفظ ایمنی و حفاظت در حین اجراء: حفظ ایمنی افراد و کارکنان کارگاه در مجاورت کارگاه حفظ ایمنی ابزار و وسایل

عامل زمان در سرپرستی صحیح

برنامه زمانبندی: پیمانکار نسبت به برنامه زمان‌بندی دو وظیفه دارد: 1- پیمانکار در صورت تأخیر از این برنامه باید به دنبال تأخیرات مجاز باشد که ناشی از عقب ماندگیهای از برنامه زمان‌بندی است که از قصور این گونه عقب ماندگی به مدت کار اضافه می‌شود. 2- تهیه برنامه جزئی: پیمانکار با توجه به امکانات خودش برنامه جزئی تهیه می‌کند تا هم در چهارچوب برنامه کلی پیش برود

دستگاههای مرتبط در اجرای یک پروژه

1- کارفرما 2- مهندس مشاور- دستگاه نظارت 3- پیمانکار

اصول زمان‌بندی

1- در نظر گرفتن شیفت‌های کاری ممکن- یک شیفت- دو شیفت- سه شیفت

2- در نظر گرفتن وظائف شغلی- گروه جوشکاری- گروه اجرای بتون‌ریزی

3- اصل تقسیم کار

4- شرائط کاری پرسنل: در این حالت اطمینان به اجراء صحیح کار دیگر نیست و پرسنل کاری کار را نمی‌توانند درست انجام دهند مثل بتون‌ریزی یک دیوار برشی که در یک زمان روز پشت سرهم آن پرسنل توانایی کار را دیگر ندارند

5- قابلیت کاری اجراء اجرایی: مانند قبلی است ولی فرق آن این است که در مورد ابزار مصالح مثل اینکه حجم آبی که برای بتن‌ریزی مداوم که ریخته می‌شود در نظر گرفته نشده است و یا تأمین آب

هزینه‌های کلی یک طرح

1- مواد و مصالح مصرفی

2- کارگر یا کارمند «پرسنل»: داشتن اطلاعات کافی در مورد تعداد نفرات و تخصص شغلی آنها

3- تجهیزات و ماشین‌آلات: حد مشخصی وجود دارد که اگر از این حد بیشتر شود ضرر به وجود می‌آورد و اگر تأمین حد باشد کار را سریعتر پیش می‌برد یعنی تعداد ماشین‌آلات شخص تا آن حد است

فصل دوم

- ایمنی و حفاظت در اجراء

ایمنی عمومی

 1- ایمنی پرسنل مرتبط با پروژه

2- ایمنی افراد مجاور پروژه و عابرین

3- ایمنی ابنیه، وسایل، تجهیزات کارگاه و مجاور آن

بررسی قوانین کار

مفاهیم اولیه

کارگر: شخصی است که در مقابل گرفتن حق‌السعی به دستور کارفرما برای او کار می‌کند

کارفرما: شخصی حقیقی یا حقوقی است که کارگر در مقابل حق‌السعی در مقابل برای او کار می‌کند

کارگاه: محلی است که انجام پروژه به دستور کارفرما انجام می‌گیرد

قرارداد کار: قراردادی است کتبی یا شفاهی که مدت‌دار است که رابطه کارگری و بین کارگر و کارفرما را تثبیت می‌کند

1 شرایط صحت قرارداد

1- معین بودن موضوع قرارداد

 2- شرعی بودن قرارداد یا مشروعیت قرار

3- عدم ممنوعیت طرفین قرارداد

2 مواردی که در آن باید مشخصی باشد

 1- مشخصات دقیق باید مشخص باشد 2- نوع کار یا وظیفه کاری 3- دستمزد کارگری 4- ساعات کار و تعطیلات و مرخصی 5- محل اجرای کار 6- تاریخ انعقاد قرارداد و مدت قرارداد

3 مدت آزمایشی

مدتی است که از طرف کارفرما اجرا می‌شود هر کدام از طرفین قرارداد می‌توانند یکطرفه و بدون اعلام قبلی قرارداد را فسخ نمایند اگر این فسخ به دستور کارگر باشد فقط مدتی را کار نکرده دستمزد نمی‌گیرد اگر 3 ماه با آن قرار بسته و او 20 روز کار کرده فقط 20 روز را می‌گیرد و از طرف کارفرما باشد 3 ماه را می‌گیرد برای غیرمشخص 1 ماه: کارگر  و برای متخصص 3 ماه: تکنسین، مهندس

4 تغییر حقوقی کارفرما

اگر کارفرما عوض شود مثل اینکه فوت کرده باشد و شخصیت حقوقی کارفرما عوض شود یا ادغام در یک سازمان دیگر در مفاد قرارداد کاری هیچ تغییری حاصل نشده و کارفرمای جدید موظف به انجام تعهدات کارفرمای قبلی خواهد بود

5 تعلیق کار

توقف انجام یا روند پروژه است

موارد تعلیق کار

وقتی که به وسیله کارگر به دلیلی موجهی نمی‌تواند دیگر کار کند 1- خدمت نظام وظیفه 2- حوادث غیرمترقبه که باعث تعطیلی کارگاه می‌شود. 3- مرخصی بدون حقوق مدت‌داری که بین کارگر و کارفرما است. 4- توقیف کارگر اگر منجر به محکومیت نشود کارفرما باید بعد از محکومیت او را به کار بازگرداند جهت ادامه کار به کارفرما مراجعه نماید

 مواردی که بعد از اتمام زمان تعلیق کارگر به سر کار برنمی‌گردد: 1- اگر کارگر ظرف 30 روز پس از عامل تعلیق محسوب می‌شود و علاوه بر حقوق باقیمانده و مطالبات وی با ازای هر سال خدمت 30 روز آخرین حقوق به عنوان حق سنوات با وی تعلق می‌گیرد. 2- اگر از طرف کارفرما باشد و بدلیل موجه باشد حق سنوات معادل 45 روز آخرین حقوق خواهد بود

خاتمه قرارداد کاری

 1- فوت کارگر 2- بازنشستگی کارگر 3- از کارافتادگی کلی کارگر به ازای هر سال کار کارگر 2 ماه آخرین حقوق را باید کارفرماها به کارگر بدهند 4- انقضای مدت قرارداد 5- پایان کار موضوع قرارداد مثل گچ کاری یک بخش ماده شده وقتی که گچ‌کاری تمام شد قرارداد هم تمام شده فرض می‌شود. 6- استعفای کارگر به ازای هر سال 30 روز به عنوان سنوات آخرین حقوق برای کارگر در نظر گرفته می‌شود. قصور کاری کارگر اگر ثابت شود سالی 30 روز است

قصور کاری کارگر

اگر در شورای اسلامی یا در انجمن کار ثابت شود. اگر نشود ارجاع به هیئت تشخیص و اگر باز رأی صادره مورد توافق طرفین نباشد کار به هیئت حل اختلاف می‌رسد

حق‌السعی

عبارتست از کلیه دریافتهای قانونی که بر مبنای قرارداد به کارگر پرداخت می‌شود اعم از مزد، حقوق، حق مسکن، تشویقی

مزد: وجه نقدی یا غیرنقدی که صرفاً در قبال انجام کار به کارگر تعلق می‌گیرد

انواع مزد

1- ساعتی: بر مبنای ساعت انجام شده کار توسط کارفرما به کارگر پرداخت می‌شود

2- کارمزد: در قبال کار انجام شده یا محصول تولید شده به کارگر پرداخت می‌شود

3- کارمزد ساعتی: در یک مدت زمان معین به کارگر پرداخت می‌شود مانند کارمزد است

مزد ثابت: مجموع مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل

مزد + مزایا به تبع کار یا شغل سرپرستی ، صعوبت کار ، فوق‌العاده

مزایای رفاهی جزء تبع شغل نیستند. حق مسکن، حق فرزند

پرداخت مزد: پرداخت مزد در فواصل زمانی معین باید پرداخت شود که حداکثر این فاصله زمانی برابر 30 روز که اگر برابر 20 روز باشد این فرد حقوق نامیده می‌شود

حداقل مزد: حداقل مزد از طرف یا سوی شورای عالی کار تعیین می‌شود. بر مبنای تورم اعلام شده توسط بانک مرکزی تعیین می‌شود و توسط نقدی پرداخت می‌شود

پرداخت مزد کاگران کارمزد: به ازای روزهای تعطیل رسمی و جمعه‌ها به آنها حقوق تعلق می‌گیرد مبنای محاسبه کارمزد در روزهای تعطیل کارمزد آنها در روزهای کارکرد آخرین ماه است

دیون کارگر به کارفرما: اگر کارگر به هر دلیلی به کارفرما بدهکار باشد

موارد مجاز بر کسر حقوق کارگر: 1- مساعده: حق خود کارگر قبل از اینکه کار کرده باشد می‌دهند از حقوق خود کارگر است. 2- وام  3- پرداخت اشتباه قبلی  4- اجاره خانه سازمانی  5- پرداخت کارگر برای اجناس ضروری از شرکت تعاونی همان کارفرما

حداکثر میزان کارفرما مجاز است از مزد کارگر کم کند ¼ مزد کارگر است حداکثر و به شرط اینکه از مزد حداقل کمتر نشود

مأموریت: موردی که کارگر برای انجام کار به دستور کارفرما حداقل km50 کیلومتر از محل کار اصلی دور شود و یا ناگزیر باشد یک شب در آنجا بخوابد

حق مأموریت: حداقل برابر مزد ثابت یا مبنای روزانه کارگر به ازای هر روز مأموریت و همچنین تأمین وسیله نقلیه مناسب توسط کارفرما است

مدت کار: مدت زمانی که کارگر وقت برای کار می‌گذارد: یا عبارت از زمانی که نیرو یا وقت خود را در اختیار کارفرما قرار می‌دهد حداکثر مدت کار 8 ساعت در شبانه‌روز، در هفته حداکثر 44 ساعت، برای کارهای سخت و زیرزمینی حداکثر 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته

کار روز: از ساعت 6 تا 23                   کار شبانه: از ساعت 22 تا

کار متناوب: کاری است که نه در ساعات متوالی بلکه در ساعاتی از روز انجام می‌شود انتخاب زمان کاری به عهده کارگر است. جمع ساعات کار وتناوب برای کار متناوب حداکثر 15 ساعت در شبانه‌روز است

کار نوبتی: کاری است در طول ماه گاهی صبح، گاهی عصر و گاهی شب انجام می‌شود در کار نوبتی جمع ساعات کار در 4 هفته متوالی نباید از 176 ساعت بیشتر باشد

فوق‌العاده نوبت کاری: اگر کار صبح یا عصر باشد 10% مزد

اگر کار صبح یا عصر یا شب 15% مزد

اگر کار صبح یا شب 5/22% مزد

اگر کار عصر یا شب 5/22% مزد

اضافه مزد کار در شب: برای کار در شب به کارگران غیرنوبتی 35% مزد ساعت کار در شب تعلق می‌شود

اضافه کاری: با دو شرط مجاز است: 1) توافق کارگر 2) پرداخت 40% مزد به صورت اضافه برای هر ساعت کار اضافی در حداکثر اضافه کاری 4 ساعت کار در روز در شرایط عادی در شرایط خاص حداکثر این اضافه کاری به 8 ساعت در روز افزایش پیدا کند

نکته1: در صورت افزایش اضافه کاری بیش از ساعت کار در روز کارفرما باید حداکثر ظرف 48 ساعت موضوع را به اداره کار اطلاع دهد تا شرایط خاص برای اداره کار احراض شود

شرائط خاص: 1- جلوگیری از حوادث ناشی از شرایط قابل پیش‌بینی 2- اعاده فعالیت کارگاه

نکته2: اگر شرایط خاص برای اداره کار احراض نشود کارفرما باید به ازای ساعات کار اضافه به قانون باید خسارت بدهد

نکته 3: اضافه کاری برای کارهای شبانه یا کار سخت و زیان‌آور ممنوع است

تعطیلات و مرخصی‌ها

تعطیلی با حقوق اجباری هفته: در هر هفته یک روز تعطیلی با حقوق برای کارگران اجباری است مثل روز جمعه یا روز دیگری در هفته- حقوق جمعه کارگر 40% افزایش می‌یابد

نکته 1: اگر روزهای کاری هفته از 6 روز کمتر باشد مزد روز تعطیل هفتگی برابر  مجموع مزد روزهای کاری در هفته است

نکته 2: اگر 5 روز کار در هفته و یا 44 ساعت کار در کارگاه دایر باشد حقوق هر 2 روز تعطیل برابر مزد روزانه کارگر است

نکته 3: مرخصی استحقاقی کارگر: معادل 30 روز به ازای سال است که شامل 4 جمعه هم دارد و سایر تعطیلات رسمی مرخصی استحقاقی حساب نمی‌شود و شامل کارگاه‌هایی است که از قانون کار تبعیت می‌کند. مرخصی استحقاقی کارگران برای کارهای سخت و زیان‌آور معادل 5 هفته در سال است که حتی‌المکان در 2 نوبت و با تناوب 6 ماه تعلق می‌گیرد

ذخیره مرخصی استحقاقی فقط 9 روز از آن شامل می‌شود بقیه سوخت می‌شود

نکته 4: تعیین زمان مرخصی با توافق کارگر و کارفرما است اما در صورت عدم توافق رأی اداره کار محل تعیین کننده است

نکته 5: در کارهایی که حضور حداقل یعنی از کارگران را ایجاد می‌کند کارفرما باید جدول مرخصی سالانه کارگران را ظرف 3 ماه آخر هر سال بعد تهیه و به طریق شورای اسلامی کار یا انجمن صنفی و یا نمایندگان کارگران برسد

نکته 6: مرخصی کمتر از 1 روز کاری جزء مرخصی استحقاقی حساب می‌شود مثل مرخصی‌های ساعتی در صورت فسخ و خاتمه قرارداد مطالبات مربوط به مدت مرخصی استحقاقی کارگر به او پرداخت می‌گیرد مثلاً اگر مرخصی نرود پول مرخصی‌ها را به او می‌دهند

نکته 7: در موارد ذیل کلیه کارگران حق استفاده از 3 روز مرخصی استحقاقی را دارند

1- ازدواج دائم 2- فوت همسر، والدین یا فرزندان

نکته 8: مدت مرخصی استعلاجی با تأیید سازمان تأمین اجتماعی جزء سوابق کاری و بازنشستگی کارگران محسوب می‌شود

تشکلهای کارگری و کارفرمایی

انجمن اسلامی: مستند به اصل 26 قانون اساسی- انجمن اسلامی می‌توانند یک کانون هماهنگی درست کنند که در حد «استان» و کانون عالی هماهنگی در حد «کشور»

انجمن صنفی: مستند براصل 26 قانون اساسی- می‌تواند کارفرمایی هم باشد. انجمن صنفی می‌تواند یک کانون هماهنگی در حد «استان» و کانون عالی هماهنگی در حد «کشور» درست کند

شرکت تعاونی مسکن: مستند بر اصل 31 و 43 قانون اساسی: مثل بالایی است- کانون هماهنگی- کانون عالی هماهنگی «اسکان» که به اتحادیه مرکزی تعاونیهای مسکن کارگران یا اسکان هم می‌گویند و اساس در وزارت کار ثبت شود

شرکت تعاونی مصرف: مستند بر اصل 43 و 44 قانون اساسی: مثل بالایی- کانون هماهنگی- کانون عالی هماهنگی «امکان» که به اتحادیه مرکزی تعاونیهای مصرف کارگران یا امکان هم می‌گویند و اساسنامه در وزارت کار ثبت می‌شود

کارگران یک واحد تنها می‌توانند یکی از 3 مورد زیر را داشته باشد

1- شورای اسلامی کار 2- انجمن صنفی 3- نمایندگان، کارگران

مقررات و آئین‌نامه‌های حفاظت فنی و بهداشت کار

1- ایمنی عمومی: اهداف ایمنی عمومی

1) ایمنی کارگران و افراد مرتبط با پروژه

2) ایمنی افراد مجاور طرح

3) ایمنی ابنیه، وسایل، تجهیزات در کارگاه و مجاور آن

ایمنی عمومی شامل موارد زیر است

1 نظارت بر محل قرارگیری تجهیزات و مصالح ساختمانی و تعبیه علائم مشخص کننده آن

2 محصور نمودن محوطه عملیاتی در صورت نزدیکی آن به معابر

3 جلوگیری از مسدود شدن معابر و یا در صورت نیاز تعبیه معبر جدید

4 محصور نمودن اطراف حفره‌ها و سوراخهای ابنیه حین اجراء مثل محل آسانسور یا داکت‌های لوله‌کشی در داخل ساختمان

5 کنترل ورود و خروج پرسنل و مصالح به کارگاه

6 کنترل شرایط کارگران مشغول کار با سیستمهای حساس

2- ایمنی در مقابل حریق و برق گرفتگی

1) ایمنی در مقابل حریق: جلوگیری از انبار مواد اشتعال‌زا بدون نیاز فوری و بدون رعایت اصول ایمنی

2) انبار کردن مایعات اشتعال‌زا در فاصله ایمنی از مصالح قابل احتراق

3) ‌بهره‌گیری از وسایل حفاظتی نظیر ماسک، سپر و توری در عملیات خاص بمانند برش و جوشکاری با برق و گاز

4) مراقبت و نگهداری از سیلندرهای تحت فشار

5) مراقبت از مسیر عبور کانالها و کابلهای برق فشار ضعیف و قوی و اجرای مسیر عبور این کانالها به صورت شبکه‌ای منظم

6) لزوم وجود کمکهای اولیه منطبق بر استاندارهای بهداشتی به گونه‌ای که حین حادثه در دسترس باشد

3- ایمنی در کار با ماشین‌آلات و تجهیزات ساختمانی

4- ایمنی در کار با ماشین‌آلات برق و مکانیکی

5- ایمنی در حین اجرای عملیات ساختمانی: 1) تخریب 2) گودبرداری «عملیات خاکی» 3) اجرای اسکلت

6- تأمین وسایل و سازه‌های حفاظتی و تأسیساتی و تسهیلاتی بهداشتی

نکات ایمنی در جلوگیری از حریق و برق گرفتگی

الف) نکات کلی

 1) نکات مذکور در این بخش در مواردی که برشکاری و جوشکاری یا انبار مواد قابل احتراق وجود دارد لازم‌الاجراء است

2) نصب علائم: علائم ممنوعیت استعمال دخانیات در محلهای حساس باید نصب شود

3) جمع آوری کهنه‌های روغنی و یا روغن و گریسکاری روی ماشین‌آلات و تجهیزات و یا در مجاور آنها جایز نیست

4) فاصله حداقل گرم کننده موقت یا دائم از دیوارها و قطعات چوبی 1 متر و از جدا کننده‌های برزنتی 3 متر

5) سوزاندن ضایعات در محل کارگاه، ساختمانی جایز نیست

ب) مایعات قابل احتراق

1) قبل از سوخت گیری باید موتور همه ماشین‌آلات و تجهیزات خاموش بشود

 2) کلیه مایعات با نقطه اشتعال کمتر از 7 درجه سانتیگراد نباید روی سطح زمین انبار شود مگر در ظروف کاملاً محافظت شده

 3) محل خروجی یا سرریز مخازن سوخت نباید جایی باشد که نشت از آنها باعث احتراق گردد مانند نزدیکی تابلوهای برق و یا موتور روشن تأسیسات

  4) وقتی که محیطی در مجاورت بخار مواد اشتغال‌زا وجود دارد تجهیزات جرقه‌زن نباید قرار گیرد

ج) پخت قیر و آسفالت

1- بشکه‌های پخت باید در جاهای خود در زمین محکم شود و در خارج ساختمان قرار گیرند و در محوطه‌های بسته نگهداری نشوند

2- وسایل اطفاء حریق اولیه حریق باید در نزدیکی محل کار موجود باشد

3- کارگران باید به دستکش، ساعد حفاظتی مجهز باشند

4- بالا بردن قیر یا آسفالت داغ توسط کارگر به هر اندازه از نردبان ممنوع است

د) برشکاری و جوشکاری با گاز و برق

1- مجهز بودن عوامل کار به وسایل حفاظتی چون ماسک، سپر و توری الزامی است

2- اگر عملیات در مجاورت مایعات یا مواد قابل استعال صورت گیرد دسترسی به کمکهای اولیه و همچنین حضور فرد کمکی در محل الزامی است

3- هنگامی که عملیات روی فلزات با پوشش قلع و روی انجام می‌شود ایجاد تمهیدات خروج سریع دود از محل الزامی است

4- شیرآلات و اتصالات سیلندرهای گاز  باید از روغن و گریس دور باشد و همچنین هنگام باز شدن باید با دست باز شود و با ضربه شدن نباشد

5- سیلندرهای گاز باید در شرایط غیرکاری خارج ساختمان و دور از نور مستقیم خورشید و گرمای مستقیم باشد

6- حفظ فاصله ایمن بین سیلندرها و محل جوشکاری باید رعایت شود، به گونه‌ای که جرقه و براده به آن نرسد

ه‍( خطوط فشار قوی برق

خطوط فشار قوی خطوطی است که برق را با ولتاژ 1000 یا بیشتر عبور می‌دهد

1- قبل از عملیات گودبرداری این خطوط باید کاملاً محافظت و ایزوله بشود

2- تعمیر و نصب وسایل و تجهیزات برقی یا سیم کشی موقت در فاصله کمتر از 3 متری این خطوط مجاز نیست

و) تجهیزات اطفای حریق

1) وسایل اطفای حریق اولیه مانند سطلهای ماسه و یا کپسولهای خاموش کننده در بخش‌های مختلف کارگاه نصب می‌گردد. 2) ریختن مصالح ساختمانی و یا ضایعات حاصل از عملیات در فاصله کمتر از 2 متری شیرهای آتش‌نشانی و یا در حد فاصل این شیرها و خیابان ممنوع است

سازه‌های حفاظتی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله جبرگرایى الهیاتى و راه‏ حل هاى آن در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله جبرگرایى الهیاتى و راه‏ حل هاى آن در pdf دارای 44 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله جبرگرایى الهیاتى و راه‏ حل هاى آن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله جبرگرایى الهیاتى و راه‏ حل هاى آن در pdf

چکیده  
مقدّمه  
پیش‏فرض‏هاى جبرگرایى الهیاتى  
برهان پایه ناسازگارى  
پاسخ فیلسوفان مسلمان  
پاسخ توماسى  
پاسخ ارسطویى  
پاسخ اُکامى  
تعریف حقایق مستقر و غیرمستقر  
پاسخ‏هاى مبتنى بر نفى تقدّم علّت بر معلول  
پاسخ‏هاى مبتنى بر نفى اصل انتقال ضرورت  
پاسخ‏هاى فرانکفورتى  
پاسخ خداگرایى گشوده  
پاسخ مولینیسم  
نتیجه‏گیرى  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله جبرگرایى الهیاتى و راه‏ حل هاى آن در pdf

ـ ابن‏سینا، النجاه، تحقیق محمدتقى دانش‏پژوه، تهران، دانشگاه تهران، 1364

ـ بوئتیوس، تسلاى فسلفه، ترجمه سایه میثمى، تهران، نگاه معاصر، 1385

ـ تالیافرو، چارلز، فلسفه دین در قرن بیستم، ترجمه ان شاءاللّه رحمتى، تهران، دفتر پژوهش و نشر سهروردى، 1382

ـ سعیدى‏مهر، محمد، «علم الهى و اختیار انسان»، در: محمد محمدرضایى و دیگران، جستارهایى در کلام جدید، تهران، سمت، 1381، ص 41ـ79

ـ ـــــ ، علم پیشین الهى و اختیار انسان، تهران، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، 1375

ـ سلطانى، ابراهیم و احمد نراقى (ویراستار و مترجم)، کلام فلسفى (مجموعه مقالات)، چ دوم، تهران، صراط،

ـ محمدرضایى، محمد و دیگران، جستارهایى در کلام جدید، تهران، سمت و اشراق، 1381

- Adams, Marylin, “Is the Existence of God a Hard’ Fact”, The Philosophical Review, v. 76, No. 4, 1967b, p. 492-

- _____ , The Problem of God’s Foreknowledge and Free Will in Boethius and William Ockham, PhD Dissertation, Cornell University, 1967a

- Adams, Robert Merrihew, “Middle Knowledge and the Problem of Evil”, American Philosophical Quarterly, v. 14, No. 2, 1977, p. 109-

- _____ , “Middle Knowledge”, The Journal of Philosophy, v. 70, No. 17, 1973, p. 552-

- _____ , “Plantinga on the Problem of Evil”, in James Tomberlin & Peter van Inwagen, Alvin Plantinga, 1985, p. 225-

- Aquinas, Saint Thomas, Summa Theologica, tr. by Fathers of the English Dominican Province, Benziger Bros,

- Aristotle, Complete Works of Aristotle: The Revised Oxford Translation, ed. by Jonathan Barnes, v. 1, Princeton University Press,

- Brown, Campbell and Nagasawa, Yujin, “Anything You Can Do, God Can Do Better”, American Philosophical Quarterly, v. 42, No. 3, 2005, p. 221-

- Craig, William Lane, The Problem of Divine Foreknowledge and Future Contingents from Aristotle to Suarez, Brill’s Studies in Intellectual History 19, Leiden: E. J. Brill,

- Fischer, John Martin and Todd, Patrick and Tognazzini, Neal, “Engaging with Pike: God, Freedom and Time”, Philosophical Papers, v. 38, No. 2, 2009, p. 247-

- _____ , “Responsibility and Control”, Journal of Philosophy, v. 79, No. 1, 1982, p. 24-

- _____ , The Metaphysics of Free Will: An Essay on Control, Oxford, Blackwell Publishers,

- Frankfurt, Harry, “Alternate Possibilities and Moral Responsibility”, Journal of Philosophy, v. 66, No. 23, 1969, p. 829-

- Freddoso, Alfred, “Molina, Luis de”, in Edward Craig (ed.), Routledge Encyclopedia of Philosophy, London, Routledge,

- Geach, Peter Thomas, Providence and Evil, Cambridge University Press,

- Ginet, Carl, On Action, Cambridge, Cambridge University Press,

- Hasker, William, “A Refutation of Middle Knowledge”, Nous, v. 20, No. 4, 1986, p. 545-

- _____ , God, Time, and Knowledge, Ithaca, Cornell University Press,

- Honderich, Ted (ed.), Essays on Freedom of Action, Boston, Routledge and Kegan Paul,

- Hunt, David, “On Augustine’s Way Out”, Faith and Philosophy, v. 16, No.1, 1999, p. 3-

- Lucas, John Randolf, The Future: An Essay on God, Temporality, and Truth, London, Blackwell,

- Mann, William (ed.), The Blackwell Guide to the Philosophy of Religion, Oxford and New York, Blackwell,

- Markosian, Ned, “The Open Past”, Philosophical Studies, v. 79, No. 1, 1995, p. 95-

- Mavrodes, George, “Some Puzzles Concerning Omnipotence”, The Philosophical Review, v. 72, No. 2, 1963, p. 221-

- Molina, Luis de, Liberi Arbitrii cum Gratiae Donis, Divina Praescientia, Providentia, Praedestinatione et Reprobatione Concordia, ed. by J. Rabeneck, Ona and Madrid,

- _____ , On Divine Foreknowledge: Part IV of the Concordia, English translation of Part IV of Luis de Molina, Liberi Arbitrii cum Gratiae Donis, Divina Praescientia, Providentia, Praedestinatione et Reprobatione Concordia, tr. and introduction by Alfred J. Freddoso, Ithaca: Cornell University Press,

- O’Briant, Walter, “Determinism, Fatalism and Theism”, Sophia, v. 10, No. 2, 1971, p. 22-

- Ockham, William, Predestination, Foreknowledge, and Future Contingents, 2nd ed & tr. by Marilyn McCord Adams and Norman Kretzmann, Indianapolis, Hackett,

- Pike, Nelson, “Divine Omniscience and Voluntary Action”, The Philosophical Review, v. 74, No. 1, 1965, p. 27-

- Plantinga, Alvin, “On Ockham’s Way Out”, Faith and Philosophy, v. 3, No. 3, 1986, p. 235-

- _____ , “Which Worlds Could God have Created”, The Journal of Philosophy, v. 70, No. 17, 1973, p. 539-

- _____ , The Nature of Necessity, London, Oxford University Press,

- Prior, Arthur, “The Formalities of Omniscience”, Philosophy, v. 37, 1962, p. 114-

- Purtill, Richard, “Fatalism and the Omnitemporality of Truth”, Faith and Philosophy, v. 5, No. 2, 1988, p. 185-

- Rhoda, Alan and Boyd, Gregory and Belt, Thomas, “Open theism, omniscience, and the nature of the future”, Faith and Philosophy, v. 23, No. 4, 2006, p. 432-

- Rice, Hugh, “Fatalism”, Stanford Encyclopedia of Philosophy,

- Runzo, Joseph, “Omniscience and Freedom for Evil”, International Journal for Philosophy of Religion, v. 12, No. 3, 1981, p. 131-

- Stump, Eleonore and Kretzmann, Norman, “Eternity”, Journal of Philosophy, v. 78, No. 8, 1981, p. 429-

- _____ , Norman, “Prophecy, Past Truth, and Eternity”, Philosophical Perspectives, v. 5, Philosophy of Religion, edited by James Tomberlin, Atascadero: Ridgeview Press, 1991, p. 395-

- Swinburne, Richard, The Coherence of Theism, Oxford, Oxford University Press,

- Tomberlin, James and van Inwagen, Peter, Alvin Plantinga, Springer,

- Van Inwagen, Peter, An Essay on Free Will, Oxford, Oxford University Press,

- Widerker, David, “Libertarianism and Frankfurt’s Attack on the Principle of Alternative Possibilities”, The Philosophical Review, v. 104, No. 2, 1995, p. 247-

- _____ , “Libertarianism and Frankfurt’s Attack on the Principle of Alternative Possibilities: A Further Look”, Philosophical Perspectives, v. 14, Action and Freedom, ed. by James Tomberlin, Wiley-Blackwell, 2000, p. 181-

- Wiggins, David, “Towards a Reasonable Libertarianism”, in Ted Honderich, Essays on Freedom of Action, 1973, p. 31-

- Zagzebski, Linda, “Does Libertarian Freedom Require Alternate Possibilities”, Philosophical Perspectives, v. 14, Action and Freedom, ed. by James Tomberlin, Wiley-Blackwell, 2000, p. 231-

- _____ , “Foreknowledge and Free Will”, Stanford Encyclopedia of Philosophy,

- _____ , “Omniscience, Time, and Freedom”, in William Mann (ed.), The Blackwell Guide to the Philosophy of Religion, 2004, p. 3-

- _____ , The Dilemma of Freedom and Foreknowledge, New York, Oxford University Press,

 

 

چکیده

یکى از تقریرهاى جبرگرایى الهیاتى نظریه‏اى است که با تکیه بر علم پیشین و خطاناپذیر الهى، به نفع جبرگرایى استدلال مى‏کند. حامیان این نظریه معتقدند که چون خداوند از پیش به همه اعمال انسان علمِ خطاناپذیر دارد، پس انسان نمى‏تواند کارى جز آنچه خداوند از پیش مى‏داند انجام دهد؛ و بنابراین، اعمال انسان اختیارى نیستند. در این مقاله، پس از تشریح پیش‏فرض‏هاى مورد قبول اکثریت جبرگرایان الهیاتى، ابتدا برهان پایه جبرگرایى الهیاتى ـ به مثابه استدلالى که مى‏تواند کمابیش مورد اتّفاق این گروه از جبرگرایان باشد ـ تقریر مى‏شود و سپس، با بررسى مهم‏ترین راه‏حل‏هایى که تاکنون براى این نوع جبرگرایى به دست داده شده است، جایگاه هریک در ارتباط با مقدّمات این برهان تبیین مى‏شود

کلیدواژه‏ها: جبرگرایى الهیاتى، علم پیشین، اختیار، ضرورت گذشته، انتقال ضرورت، اکام، مولینا

 

 

مقدّمه

تقدیرگرایى یا جبرگرایى1 نظریه‏اى است که بر مبناى آن، اعمال انسان ضرورى و بنابراین غیراختیارى است. به بیان دیگر، جبرگرایى اعتقاد به این امر است که هیچ‏کس نمى‏تواند اعمال خود را به گونه‏اى متفاوت با آنچه فى‏الواقع انجام مى‏دهد، انجام دهد.2 جبرگرایان با تکیه بر مبانى و مقدّماتى متفاوت، از این نظریه دفاع مى‏کنند. جبرگرایى مثلاً گاهى بر مبناى قوانین منطقى و ضرورت‏هاى متافیزیکى (جبرگرایى منطقى3)، گاهى بر مبناى وجود و اوصاف خداوند (جبرگرایى الهیاتى4) و گاهى برمبناى تعیّن‏گرایى علّى5 مدلل مى‏شود

یکى از تقریرهاى جبرگرایى الهیاتى نظریه‏اى است که با تکیه بر علم پیشین7 وخطاناپذیر8 الهى، به نفع جبرگرایى استدلال مى‏کند. حامیان این نظریه معتقدند: چونخداوند از پیش به همه اعمال انسان علمِ خطاناپذیر دارد، انسان نمى‏تواند جز آنچه را خداوند از پیش مى‏داند، انجام دهد؛ بنابراین، اعمال انسان اختیارى نیستند. ارزیابى دقیق ادّعاى ناسازگارى علم پیشین و خطاناپذیر الهى با اختیار9 انسان، منوط به تبیینپیش‏فرض‏هایى است که در خصوص علم الهى و اختیار انسان داریم. بحث و فحص در خصوص این پیش‏فرض‏ها و نیز در خصوص اعتبار10 و صحت11 استدلال‏هایى که بهنفع جبرگرایى الهیاتى شده است، در تاریخ فلسفه و کلام، پیشینه‏اى بسیار طولانى دارد. برخى از فیلسوفان و متکلّمان معتقدند که این استدلال‏ها صحیح12 نیستند و از اثباتناسازگارى علم پیشین الهى با اختیار انسان عاجز هستند. در مقابل، برخى دیگر از فیلسوفان و متکلّمان معتقدند که دست‏کم، پاره‏اى از این استدلال‏ها صحیح هستند و ما ناگزیر به انتخاب یکى از این سه گزینه هستیم: الف) پذیرش علم پیشین و خطاناپذیر خداوند و نفى اختیار انسان؛ ب) نفى علم پیشین و خطاناپذیر خداوند و قول به اختیار انسان؛ ج) نفى توأمان علم پیشین و خطاناپذیر خداوند و اختیار انسان

جبرگرایى الهیاتى با مقاله نلسون پایک14 در فلسفه و کلام جدید تولّدى دوباره یافت.15 پس از آن هم استدلال‏هاى متعدّدى به نفع جبرگرایى الهیاتى ارائه شد؛16 استدلال‏هایى که داراى برخى وجوه مشترک هستند، امّا وجوه متفاوتى نیز دارند. وجوه متفاوت این استدلال‏ها باعث شده است که ردّ همه آنها با توسّل به پاسخ واحد دشوار باشد. در حقیقت، تنها با ردّ یکى از مفروضات و مقدّمات مشترک در همه این استدلال‏ها مى‏توان به‏یک‏باره همه آنها (و در نتیجه جبرگرایى الهیاتى) را مردود دانست. البته، تبیین اینکه مفروضات و مقدّمات مشترک در همه استدلال‏هاى جبرگرایى الهیاتى چه چیزهایى هستند، کار دشوارى است؛ با این‏همه، به نظر مى‏رسد که میان جبرگرایان الهیاتى، بر سر صحت برخى استدلال‏هاى جبرگرایانه، توافقى عمومى وجود دارد. در این مقاله، تلاش مى‏کنیم که با نظر به دیدگاه‏هاى فیلسوفان دین معاصر، ابتدا پیش‏فرض‏هاى مورد قبول اکثریت جبرگرایان الهیاتى را تبیین کنیم و بر مبناى این پیش‏فرض‏ها، استدلالى در دفاع از جبرگرایى الهیاتى ارائه دهیم که مورد وفاق اکثریت جبرگرایان الهیاتى باشد؛ و سپس نشان دهیم که دیدگاه‏هاى مختلف فلسفى، براى ردّ جبرگرایى الهیاتى، دقیقا کدام‏یک از مقدّمات استدلال مذکور را رد مى‏کنند و یا کدام‏یک از قواعد استنتاجى به‏کار رفته در این استدلال‏ها را نامعتبر مى‏دانند

باید متذکّر شد که بررسى قوّت و اعتبار پاسخ‏هاى مختلف به جبرگرایى الهیاتى، خارج از اهداف مقاله حاضر است. هدف اصلى این مقاله آن است که با ارائه الگویى تا حدّ امکان جامع، نشان دهد که هر دیدگاه فلسفى، براى ردّ جبرگرایى الهیاتى، دقیقا کدام‏یک از مقدّمات استدلال‏هاى جبرانگارانه را رد مى‏کند و یا کدام‏یک از قواعد استنتاجى به‏کار رفته در این استدلال‏ها را نامعتبر مى‏داند

پیش‏ فرض‏هاى جبرگرایى الهیاتى

به نظر مى‏رسد که اغلب جبرگرایان الهیاتى، در استدلال به نفع نظریه متبوع خود، ادّعاهاى زیر را مفروض مى‏گیرند

فرض 1 واژه «خدا» یا «خداوند» (و واژگان معادل آن در زبان‏هاى دیگر17) یک اسم خاص18 است، یعنى براى اشاره به هویّت یکتایى به‏کار برده مى‏شود. اگر خداوندوجود داشته باشد، مرجع واژه «خداوند» موجودى یکتاست؛ در غیر این صورت، این واژه یک نام تهى19 است

فرض 2 همه صفات خداوند ذاتى هستند؛20 یعنى اگر خداوند صفتى را دارا باشد، آن صفت به گونه‏اى است که ممکن نیست خداوند موجود باشد، امّا آن صفت را نداشته باشد. به عبارت دیگر، اگر بپذیریم که خداوند وجود دارد و وجود او ضرورى است، باید بپذیریم که خداوند در همه جهان‏هاى ممکن وجود دارد و در همه آنها همان صفاتى را دارد که در جهان بالفعل دارد

فرض 3 خداوند ابدى است. منظور از ابدیت خداوند این است که خداوند در چارچوب زمانى انسان‏ها قرار دارد، امّا برخلاف انسان‏ها در همه زمان‏ها وجود دارد؛ یعنى در همه لحظات زمانى گذشته وجود داشته است، در لحظه حال وجود دارد، و در همه لحظات زمانى آینده هم وجود خواهد داشت. تفسیر دیگرى هم از معناى ابدیت وجود دارد که بر مبناى آن تفسیر، خداوند موجودى فرازمانى یا بى‏زمان21 است که از چارچوبزمانى ـ دست‏کم از چارچوب زمانى انسان‏ها ـ خارج است.22 برخى از فیلسوفانمدّعى هستند که جبرگرایى الهیاتى عمیقا وابسته به تفسیر اوّل از معناى ابدیت است و با ابدیت با تفسیر دوم ناسازگار است. این افراد، چنان‏که خواهیم دید، قبول این تفسیر دوم از ابدى بودن خداوند را راهى براى برون‏رفت از تنگناى جبرگرایى الهیاتى مى‏دانند

فرض 4 خداوند عالم مطلق است. منظور از «عالم مطلق» بودن خداوند این است که او همه گزاره‏هاى صادقِ همه زمان‏ها را مى‏داند. فرقى هم نمى‏کند که این گزاره‏ها مربوط به امور کلّى باشند یا مربوط به امور جزئى. پس، این نظر برخى فلاسفه اسلامى که «خداوند به امور جزئى علم ندارد»24 با جبرگرایى الهیاتى ناسازگار است و اگر بتوان مستقلاً از علم نداشتن خداوند به امور جزئى دفاع کرد، افق دیگرى براى ردّ جبرگرایى الهیاتى گشوده مى‏شود

فرض 5 علم مطلق خداوند خطاناپذیر است. البته، معناى خطاناپذیرى علم خداوند خود تفسیرپذیر و مورد مناقشه است. بنابر یکى از تفاسیر، معناى خطاناپذیرى علم خداوند این است که اگر گزاره‏اى در علم خداوند باشد، آن گزاره ضرورتا صادق است. به بیان دیگر، ممکن نیست خداوند چیزى را بداند و آن چیز در عالم واقع محقّق نشود. بنابر تفسیر دیگرى، معناى خطاناپذیرى علم خداوند این است که ضرورتا چنین است که اگر گزاره‏اى در علم خداوند باشد، آن گزاره صادق است. آلوین پلانتینگا25 در مقاله‏اى26درباره این دو تلقّى متفاوت بحث مى‏کند و نشان مى‏دهد که تلقّى مقبول، تلقّى دوم است

اگر این دو تفسیر مختلف از مفهوم خطاناپذیرى را در زبان منطق معرفتى27صورت‏بندى کنیم، تلقّى روشن‏ترى از آنها خواهیم داشت. بنابر تفسیر اول از معناى خطاناپذیرى علم الهى، اگر گزاره‏اى در علم خداوند باشد، آن گزاره ضرورتا صادق است. پس، تفسیر اوّل در زبان منطق معرفتى به صورت (PKGP)(P) درمى‏آید. در این صورت‏بندى، KaB معادل این است که «a گزاره B را مى‏داند» و G هم نمادى است که براى اشاره به خداوند به‏کار گرفته شده است. بنابر تفسیر دوم از معناى خطاناپذیرى علم الهى، ضرورتا چنین است که اگر گزاره‏اى در علم خداوند باشد، آن گزاره صادق است. پس، تفسیر دوم در زبان منطق معرفتى به صورت (KGPP)(P) درمى‏آید

تفسیر اوّل از خطاناپذیرى تفسیرى حدّاکثرى است و پذیرش آن نتایج عجیبى دارد. اگر خداوند عالم مطلق باشد، آن‏گاه بر پایه این تفسیر از مفهوم خطاناپذیرى علم الهى، هر گزاره صادقى ضرورتا صادق است؛ چون اگر خداوند عالم مطلق باشد، به هر گزاره صادقى علم دارد و اگر این تفسیر از خطاناپذیرى علم الهى درست باشد، هر گزاره‏اى که خداوند به آن علم داشته باشد، ضرورتا صادق است. پس، هر گزاره صادقى ضرورتا صادق است. تعبیر این نتیجه بر پایه معناشناسى جهان‏هاى ممکن،28 آن است که هرگزاره‏اى که صادق است، در همه جهان‏هاى ممکن، صادق است. این نتیجه را حتى جبرگرایان بسیار افراطى هم قبول ندارند. همین هم باعث مى‏شود که این تفسیر نخست از مفهوم خطاناپذیرى علم خداوند مورد قبول واقع نشود و جاى خود را به تفسیر دوم بدهد

فرض 6 جبرگرایان الهیاتى، در استدلال‏هایى که براى ناسازگارى علم پیشین و خطاناپذیر الهى با اختیار انسان اقامه مى‏کنند، پیش‏فرض‏هاى مهمّ دیگرى هم دارند که یکى از آنها اصل ضرورت گذشته29 است. بر اساس این اصل، در لحظه t، همه گزاره‏هاى مربوطبه گذشته (که اتّفاقاتى در زمان گذشته را شرح مى‏دهند) ضرورى هستند؛ یعنى مثلاً اکنون (هنگام نوشته شدن این مقاله)، ضرورى است که «آلمان در جنگ جهانى دوم شکست خورد.» در همه استدلال‏هاى جبرگرایان الهیاتى، اصل ضرورت گذشته یا اصلى شبیه به آن به‏کار گرفته شده است

فرض 7 پیش‏فرض دیگر جبرگرایان الهیاتى اصل انتقال ضرورت30 است. بر اساس ایناصل، اگر گزاره P و گزاره PQهر دو ضرورى باشند، آن‏گاه گزاره Q نیز ضرورى است. به طور خاص، اگر در لحظه t دو گزاره P وPQ ضرورى باشند، آن‏گاه گزاره Q نیز در آن لحظه ضرورى است. اضافه کردن قید زمانى به ضرورت به سبب آن است که بر مبناى اصل ضرورت گذشته، نوعى از ضرورت هست که به زمان بستگى دارد؛ یعنى با در نظر گرفتن این تلقّى از ضرورت، ممکن است یک گزاره در لحظه‏اى از زمان ممکن عام و در لحظه دیگرى ضرورى باشد. شایان ذکر است که اصل انتقال ضرورت در ضعیف‏ترین نظام‏هاى منطق وجهى31 هم برقرار است، مثلاً در نظام K؛32 به همین دلیل، کمترکسى در آن مناقشه مى‏کند

فرض 8 از دیرباز، چالش‏هاى گسترده‏اى در مورد مفهوم «اختیار» وجود داشته است. جبرگرایان الهیاتى هم دیدگاه‏هاى متفاوتى در خصوص مفهوم «اختیار» دارند؛ با این‏همه، به نظر مى‏رسد که همگى بر سر یک شرط حدّاقلى براى مختار بودن توافق دارند. این شرط در قالب اصل امکانات بدیل33 طرح مى‏شود. بر اساس اصل امکانات بدیل،شرط حدّاقلى مختار بودن آدمى این است که بتواند از میان دو یا چند امر بدیل، یکى را انتخاب کند.34 البته در میان جبرگرایان الهیاتى در خصوص ریشه و عامل اصلى این انتخاب اتّفاق‏نظر وجود ندارد؛ با این‏حال، همگى توافق دارند که اگر S نتواند A را انجام ندهد، در انجام A مختار نیست

برهان پایه ناسازگارى

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله علم حضوری (ویژگی ها، اقسام و گستره) در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله علم حضوری (ویژگی ها، اقسام و گستره) در pdf دارای 46 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله علم حضوری (ویژگی ها، اقسام و گستره) در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله علم حضوری (ویژگی ها، اقسام و گستره) در pdf

چکیده  
ویژگی های علم حضوری  
1 متصف نشدن به صدق یا کذب  
2 خطاناپذیری  
3 فقدان واسطه  
4 عینیت علم و معلوم  
5 اتحاد عالم و معلوم یا اتصال وجودی میان آنها  
6 امکان دست یابی به حقیقت وجود  
7 شخصی و غیرقابل انتقال بودن  
8 عدم امکان اتصاف به احکام ذهنی  
9 عینیت یا وحدت علم و ذات عالِم  
10 بی نیازی از قوای ادراکی  
11 عینیت وجود علمی و عینی  
12 امتناع تقدّم علم بر معلوم  
13 شناخت هستی و نه چیستی  
14 عدم اندراج تحت مقوله  
15 تشکیک پذیری  
مساوقت علم با حضور؛ بازگشت حصولی به حضوری  
تقسیمات علم حضوری  
1 علم حضوری همگانی و غیرهمگانی  
2 علم به وجه و علم به کُنه  
3 شهود کلی و جزئی یا مطلق و مقیّد  
گستره علم حضوری  
مکاشفات عرفانی  
ارتباط مکاشفه یا تجربه عرفانی با علم حضوری  
الف. کشف صوری  
ب. کشف معنوی  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله علم حضوری (ویژگی ها، اقسام و گستره) در pdf

ـ ابن سینا، التعلیقات، تحقیق عبدالرحمن بدوی، قم، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1404

ـ ـــــ ، الشفاء، الالهیّات، تهران، ناصر خسرو، 1363

ـ ابن فناری، مصباح الانس، تهران، فجر، 1363

ـ ابوالبرکات، المعتبر، چ دوم، اصفهان، دانشگاه اصفهان، 1373

ـ بهبهانی، علی نقی، معیار دانش، تصحیح سیدعلی موسوی بهبهانی، تهران، بنیان، 1377

ـ جوادی آملی، عبداللّه، شناخت شناسی در قرآن، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، بی تا

ـ حسین زاده، محمّد، پژوهشی تطبیقی در معرفت شناسی معاصر، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، 1382

ـ ـــــ ، «حواس ظاهری از منظر معرفت شناسی»، فصلنامه معرفت فلسفی، ش 10 (زمستان 1384)

ـ حسین زاده، محمّد، درآمدی بر معرفت شناسی و مبانی معرفت دینی، چ دوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، 1385

ـ ـــــ ، «طبقه بندی مفاهیم از منظر متفکران مسلمان»، ماهنامه معرفت، ش 99 (اسفند 1384)

ـ ـــــ ، مبانی معرفت دینی، چ دوم، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(قدس سره)، 1380

ـ حلّی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجریدالاعتقاد، تصحیح حسن حسن زاده آملی، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی تا

ـ داماد، میرمحمّدباقر، تقویم الایمان، تحقیق علی اوجبی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه تهران، 1376

ـ داود قیصری، شرح القیصری علی فصوص الحکم، قم، بیدار، بی تا

ـ رازی، فخرالدین محمّد، المباحث المشرقیه، بیروت، دارالکتاب العربی، 1410

ـ ـــــ ، المطالب العالیه من العلم الالهی، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1420

ـ زنوزی، ملّاعبداللّه، لمعات الهیه، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، 1361

ـ ـــــ ، منتخب الخاقانی فی کشف حقائق عرفانی، تصحیح نجیب مایل هروی، تهران، مولی، 1361

ـ سید جلال الدین آشتیانی، شرح مقدّمه قیصری بر فصوص الحکم، تهران، امیرکبیر، 1370

ـ شیخ اشراق، التلویحات ]در: مجموعه مصنّفات شیخ اشراق[، چ دوم، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1373

ـ ـــــ ، المشارع و المطارحات] در: مجموعه مصنّفات شیخ اشراق[، تهران، حکمت و فلسفه ایران، 1355

ـ شیرازی، قطب الدین محمّد، شرح حکمه الاشراق، قم، بیدار، بی تا

ـ طالقانی، محمّدنعیما، اصل الاصول در: سید جلال الدین آشتیانی، منتخباتی از آثار حکمای الهی ایران، چ دوم، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378

ـ طباطبائی، سید محمّدحسین، اصول فلسفه و روش رئالیسم، قم، دارالعلم، بی تا

ـ ـــــ ، نهایه الحکمه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، بی تا

ـ غزّالی، ابوحامد محمّد، مقاصد الفلاسفه، تحقیق سلیمان دنیا، مصر، دارالمعارف، 1961

ـ قمی، محسن و حسین زاده، محمّد، «مکاشفه و تجربه دینی»، مجله معرفت، ش 19 (زمستان 1375)

ـ لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1372

ـ مدرّس تهرانی، آقاعلی، مجموعه مصنّفات، تهران، اطلاعات، 1378

ـ مصباح، محمّدتقی، آموزش فلسفه، چ دوم، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1379

ـ ـــــ ، تعلیقه علی نهایه الحکمه، قم، در راه حق، 1405

ـ ـــــ ، شرح اسفار، کتاب نفس، نگارش محمد سعیدی مهر، قم، انتشارات اسلامی، 1375

ـ مطهّری، مرتضی، مجموعه آثار، چ ششم، قم، صدرا، 1377، ج 6

ـ ملّاصدرا، الحکمه المتعالیه فی الاسفارالعقلیه الاربعه، قم، مصطفوی، بی تا

ـ ـــــ ، الرسائل، قم، مصطفوی، بی تا

ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1360

ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح سید جلال الدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، 1354

ـ موسوی خمینی، روح اللّه، شرح حدیث جنود عقل و جهل، چ سوم، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1377

چکیده

علم حضوری ویژگی های بسیاری دارد که آن را از علم حصولی متمایز می سازد. در میان انبوه ویژگی ها، تنها برخی از آنها، همچون خطاناپذیری، امری معرفت شناختی است، اما عمده آنها وجودشناختی اند. برای اینکه این ویژگی ها را تمییز دهیم و ویژگی های معرفت شناختی آنها را از وجودشناختی تفکیک کنیم، لازم است نگاهی گذرا به این ویژگی ها داشته باشیم

در این مقاله، پس از تقسیمات علم حضوری، بدین نتیجه رهنمون می شویم که قلمرو علم حضوری گسترده است و موارد بسیاری را دربر می گیرد. از عصر شیخ اشراق تاکنون، نمونه های بسیاری ذکر شده که درخور توجه و بررسی است. سپس، مکاشفه یا تجربه عرفانی نیز با علم حضوری بررسی کرده ایم. در ادامه، به این مسئله پرداخته ایم که آیا معرفت هایی که از راه مکاشفه و تجربه عرفانی حاصل می شوند، حضوری اند یا حصولی، یا برخی حضوری است و برخی دیگر حصولی؟

کلید واژه ها: وجود علمی و عینی، خطاناپذیری، علم حصولی، مکاشفات عرفانی، تأثّرات حسی، علم حضوری همگانی و غیرهمگانی، مثال متصل و منفصل، کشف معنوی و صوری

 

ویژگی های علم حضوری

با تأمّل در تعریف های «علم حضوری» و «علم حصولی» و جستوجو در آثار حکمای مسلمان، می توان ویژگی ها یا تمایزهایی میان آنها یافت. در اینجا، نگاهی گذرا به اهمّ ویژگی های علم حضوری خواهیم داشت. پیش از هر چیز، لازم است خاطرنشان سازیم که ممکن است بتوان شماری از تمایزها یا ویژگی هایی را که ارائه می شود، به یک ویژگی ارجاع داد یا یک ویژگی را به چند ویژگی تحلیل کرد. اما این امر ـ یعنی تعداد و کمیّت آنها ـ چندان اهمیتی ندارد، بلکه مهم توجه به اصل این تمایزها و ویژگی هاست

1 متصف نشدن به صدق یا کذب

این تمایز یا ویژگی در آثار حکمای مسلمان تا گذشته ای بسیار دور قابل پی گیری است و می توان آن را تا عصر شیخ اشراق دنبال کرد. شیخ اشراق بدین ویژگی تصریح کرده و بدین سان میان علم حضوری و حصولی تمایز نهاده است

سؤال: اذا علم مدرک ما شیئاً ان لم یحصل شیء فما ادرکه، و ان حصل فلابدّ من المطابقه

جواب: العلم الصوری یجب ان یکون کذا، و امّا العلوم الاشراقیه المذکوره فاذا حصلت بعد ان لم تکن، فیحصل للمدرک شیء ما لم یکن و هو الاضافه الاشراقیه لاغیر، و لایحتاج الی المطابقه

علاوه بر شیخ اشراق، صدرالمتألّهین نیز بدین ویژگی تصریح کرده است.2 در هر صورت، یکی از مهم ترین تمایزها یا ویژگی های علم حضوری این است که قابل اتصاف به صدق و کذب یا مطابقت و عدم مطابقت با واقع نیست، در صورتی که علم حصولی بدان متصف می گردد. اما منشأ این تمایز چیست؟ چرا علم حضوری به صدق و کذب یا مطابقت و عدم مطابقت با واقع متصف نمی شود؟ پاسخ این مسئله را باید در ویژگی های دیگر جستوجو کرد

2 خطاناپذیری

علم شهودی یا حضوری خطاناپذیر است، در صورتی که علم حصولی چنین نیست و احتمال خطا در آن راه دارد. در مورد این ویژگی، می توان ادعا نمود: از عصر حکمایی که آموزه علم حضوری را ابداع نموده و تلویحاً یا تصریحاً به تمایز آن با علم حصولی توجه کرده اند، تاکنون در این باره اتفاق نظر وجود دارد که علم حضوری منهای تفسیرها و تعبیرهای آن، که خود نوعی علم حصولی است، خطاناپذیر است. کمتر مسئله فلسفی را می توان یافت که چنین مقبولیت همگانی داشته باشد، به گونه ای که حتی یک نفر از حکما در آن اظهار تردید یا مخالفت نکرده باشد

از منظر معرفت شناسی، مهم ترین ویژگی علم حضوری یا شهودی «خطاناپذیری» آن است. منشأ این تمایز یا ویژگی چیست؟ چرا علم حضوری خطاناپذیر است و احتمال خطا در آن راه ندارد؟ با تأمّل در تعریف یا تعریف های علم حضوری، می توان راز خطاناپذیری علوم حضوری را گشود و به پاسخ این مسئله دست یافت. پاسخ به این مسئله، خود، ویژگی یا تمایز دیگری است که در پی می آید

3 فقدان واسطه

ویژگی دیگر علم حضوری این است که در این گونه معرفت، میان عالم و معلوم، مدرِک یا مدرَک واسطه ای همچون مفاهیم و صور ذهنی متحقق نیست، بلکه ذات معلوم در عالم حضور دارد. این ویژگی را به روشنی در برخی از تعریف های علم حضوری می توان یافت. دست کم در این تعریف، که علم حضوری ادراک بدون واسطه صور و مفاهیم ذهنی است، این ویژگی مشهود است. با تحقق این ویژگی یا تمایز علم حضوری، که امری وجودشناختی است، راز خطاناپذیری علوم حضوری، که ویژگی یا تمایزی معرفت شناختی است، آشکار می گردد. خطا در مورد ادراکی متصور است که میان عالم و معلوم یا مدرِک و مدرَک واسطه باشد. آنجا که واسطه ای نیست، بلکه نفس معلوم یا مدرَک نزد عالم یا مدرِک حاضر است، خطا ناممکن است. از باب نمونه، در آنجا که شیئی را با آینه مشاهده می کنیم، خطا متصور و امکان پذیر است؛ زیرا ممکن است آینه محدّب یا مقعّر باشد و در ارائه یک شیء آنچنان که هست، خطا کند. اما آنجا که ذات شیء را بدون واسطه ای همچون مفاهیم و صور ذهنی می یابیم، چگونه ممکن است خطا تحقق یابد؟

حاصل آنکه، سومین ویژگی علم حضوری این است که واسطه ندارد؛ زیرا در این گونه معرفت، معلوم در عالم یا مدرَک نزد مدرِک حضور دارد و عالمْ معلوم را بدون واسطه صور و مفاهیم ذهنی می یابد. از این روست که علم حضوری یا شهودی خطاناپذیر است. راز خطاناپذیر بودن علم حضوری، بدون واسطه بودن آن است

در تحلیل خطاناپذیری علم حضوری، خاطرنشان کردیم که علم حضوری بدون واسطه است و در این گونه معرفت، معلوم در عالم یا مدرَک نزد مدرِک حضور دارد. منظور از این عبارت چیست؟ با تأمّل در این عبارت و دقت در تبیین و توضیح آن، به ویژگی یا تمایز دیگری دست می یابیم که می توان آن را چهارمین ویژگی به شمار آورد

4 عینیت علم و معلوم

در علم حضوری، واقعیت معلومْ عین واقعیت علم است. اما در علم حصولی چنین نیست، بلکه واقعیت معلوم در آن با واقعیت علم مغایر است؛ زیرا در علم حصولی، واقعیت علمْ مفهوم یا صورتی است که در ذهن ما موجود است و واقعیت معلومْ ذاتی است که بیرون از ذهن ما در خارج موجود است. در علم حضوری، علم ما همان واقعیت معلوم است که نزد ما حاضر است. اگر اکنون شاد یا غمگین هستیم، واقعیت معلوم نزد ما موجود است و ما با اتصال وجودی یا اتحاد با آن واقعیت، آن را می یابیم. از این رو، علم ما به شادی، ترس و اندوهْ همان وجود شادی، ترس و اندوه در ماست

این ویژگی یا تمایز در ناحیه علم و از حیث ارتباط آن با معلوم است، نه در ناحیه عالم و معلوم. آیا می توان در ناحیه عالم و از حیث ارتباط آن با معلوم نیز میان علم حضوری و حصولی تمایز نهاد؟ پاسخ مثبت به این پرسش ما را به تمایز یا ویژگی دیگری رهنمون می گردد

 

5 اتحاد عالم و معلوم یا اتصال وجودی میان آنها

در علم حضوری، معلوم در عالم حضور دارد. معنای این گفته آن است که در علم حضوری، عالم و معلوم با یکدیگر متحدند. به تعبیر دیگر، میان آنها اتصال وجودی حکم فرماست؛ تعبیری که در عبارت شیخ اشراق نیز آمده است: «العلم الحضوری الاتصالی الشهودی... .»4 اگر عالم با معلوم متحد نباشد و میان آنها اتصال وجودی تحقق نیابد، علم حضوری یا شهودی تحقق نخواهد یافت. بدین سان، برای تحقق علم حضوری، تحقق این گونه ارتباطْ شرط اساسی است. هر جا این ارتباط تحقق یابد، علم حضوری محقق می گردد. البته، در علم ذات به ذات، این ارتباط فراتر از اتحاد است. ارتباط و اتصال وجودی عالم و معلوم در علم ذات به ذات به نحو وحدت است. در این قسم علم حضوری، عالم در واقع، با معلوم یکی است. به لحاظ وجود خارجی عالم عین معلوم و معلوم عین عالم است و تمایز آنها از حیث اعتبار است. ابن سینا به عینیت و وحدت عالم و معلوم در مورد علم ذات به ذات تصریح کرده است؛ آنجا که می گوید

فالبری عن الماده ... هو معقول لذاته، و لانّه عقل بذاته فهو معقول ذاته؛ فذاته عقل و عاقل و معقول، لا انّ هناک اشیاء متکثّره ... فقد فهمت انّ نفس کون الشیء عاقلا و معقولا لایوجب ان یکون اثنین فی الذات و لا فی الاعتبار ایضاً

حاصل آنکه، چهارمین تمایز یا ویژگی علم حضوری، که امری وجودشناختی ـ و نه معرفت شناختی ـ است، آن است که معلوم با عالم متحد است و با آن اتصال وجودی دارد. این اتصال یا اتحاد، معنای گسترده ای دارد و علاوه بر اتحاد، که در آن به لحاظ واقع میان عالم و معلوم تغایر هست، شامل وحدت نیز می شود. بدین سان، هر جا واقعیت معلوم نزد عالم حاضر باشد، علم حضوری و شهودی تحقق می یابد. از این رو، معرفت حضوری عبارت است از: حضور واقعیت معلوم نزد عالم

از اینجا، روشن می شود که ملاک تحقق علم حضوری اتحاد یا اتصال وجود عالم و معلوم است، اما اینکه مراد از این اتحاد یا اتصال چیست، و در کجا چنین رابطه ای محقق می شود، خود مسئله مهمی است که در ادامه مباحث به آن می پردازیم. آنچه لازم است در اینجا خاطر نشان سازیم این است که این ویژگی با ملاک تحقق علم حضوری ارتباط تنگاتنگی دارد، بلکه می توان آن را ملاک تحقق علم حضوری به شمار آورد

ممکن است با توجه به مبحث «اتحاد عالم و معلوم»، به ذهن خطور کند که این ویژگی به علم حضوری اختصاص ندارد و شامل علم حصولی نیز می شود. در علم حصولی نیز عالم با معلوم متحد است و با آن اتصال وجودی دارد. از این رو، نمی توان آن را از ویژگی های اختصاصی علم حضوری و امتیازات آن تلقّی کرد. علم حضوری و حصولی در این ویژگی مشترکند و اصولا علم بدون اتصال وجودی عالم و معلوم و ارتباط آنها با یکدیگر، تحقق نمی یابد

برای یافتن پاسخ این اشکال، لازم است به ارکان علم حضوری و حصولی و تمایز آنها از این نظر توجه کنیم. علم حضوری بر دو رکن استوار است: عالم و معلوم؛ اما علم حصولی سه رکن دارد: عالم، واسطه ـ که مفهوم و صورت ذهنی است ـ و معلوم. در اصطلاح، واسطه یا مفهوم و صورت ذهنی را «معلوم بالذات»، و معلوم را «معلوم بالعرض» می نامند. معلوم های بالعرض عمدتاً همان اشیای خارجی هستند که در ظرف خارج تحقق دارند و از طریق صور ذهنی معلوم می گردند. کسانی که به اتحاد عالم و معلوم در علم حصولی قایلند، مدعی اتحاد عالم و معلوم بالعرض نیستند. هیچ حکیمی نمی تواند چنین ادعای نامعقولی را بر زبان آورد. اگر در علم حصولی سخن از «اتحاد عالم و معلوم» است، مراد از «معلوم»، معلوم بالذات است که همان صورت ذهنی است. بدین سان، منظور از «اتحاد عالم و معلوم» در علم حصولی این است که جوهر و ذات عالم با معلوم بالذات، یعنی صور ذهنی، متحد می شود. آشکار است که صور ذهنی موجود در نفس، با آن اتصال وجودی داشته، متحد است. حکما از عصر شیخ اشراق تاکنون تأکید کرده اند که چنین علمی حضوری است. اگر علم نفس به صور ذهنی حضوری نباشد، مستلزم تسلسل است. بدین روی، صور ذهنی، که معلوم بالذات اند با عالم (نفس) متحدند و اتصال وجودی دارند. پس علم نفس به آنها حضوری است. حصولی بودن علم در صورتی است که صور ذهنی از این نظر، که از معلوم های بالعرض حکایت می کنند، مطمح نظر قرار گیرند. پس صور ذهنی از این نظر که از معلوم های بالعرض حکایت می کنند، علومی حصولی اند و در مورد این دسته از علوم، اتحاد عالم و معلومْ بالعرض، نامعقول است. پس می توان گفت: در علم حضوری، عالم و معلوم با یکدیگر متحدند، در صورتی که در علم حصولی چنین نیست

 

6 امکان دست یابی به حقیقت وجود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<      1   2   3   4   5   >>   >