سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88 در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88 در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88 در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88 در pdf

چکیده

مقدمه

تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88

زمینه‌ها و عوامل داخلی

نقد عملکرد نظام در طی سالیان گذشته

1- تدوین مانیفست براندازی در حزب مشارکت;

2- زیر سؤال بردن پیشاپیش سلامت انتخابات با مطرح کردن احتمال وقوع تقلب;

3- حذف احمدی‌نژاد به هر قیمت;

4- سیاه نمایی و تخریب کلیت نظام و ارائه فضای یاس‌آلود توسط کاندیداهای معترض;

5- برنامه‌ریزی منسجم جهت ایجاد جنبش‌های اجتماعی فراگیر و خیابانی کردن آنها

تحلیل محتوای مواضع و اقدامات مجرمانه جریان فتنه و راهبرد آنها

نتیجه گیری

منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تاثیر عوامل داخلی در فتنه 88 در pdf

1- محمدتقی مصباح، پرسشها و پاسخها، ج 1، چاپ دوم، قم: مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1379، ص 21

2- مصطفی ناصص، ولایت فقیه و تفکیک قوا، چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، ص 65

3- محمد هاشمی، حقوقی اساسی جمهوری اسلامی، ج 1، چاپ اول، تهران: انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، 1374، ص 90

چکیده

در فتنه 88 در واقع سه گروه و سوژه اصلی داشتیم. گروه اول همان عوامل اصلی یعنی فتنه‌گران و فتنه‌انگیزان بوده که عوامل و جریان‌ خارجی و استکباری هستند. دسته دوم ابزارها و افرادی بودند که ابزار فتنه شدند و با فتنه هماهنگ بوده و به گونه‌‌ای عوامل اجرایی فتنه قرار گرفتند. دسته سوم در فتنه هم کسانی بودند که بستری برای فتنه شدند؛ شاید هم به صورت ناخودآگاه بستر شدند و با تصمیم و اراده خود و با هماهنگی با فتنه‌گران نبوده است ولی در عین حال به صورت جریان ناخودآگاه و جریان انفعالی بستری برای فتنه قرار گرفتند

این سه دسته را باید از یکدیگر جدا دانست؛ چرا که حتی مقام معظم رهبری هم برخوردشان با این سه دسته متفاوت بوده و به صورت یکسان با آن‌ها برخورد نکردند

دسته اول همان جریان‌های خارجی و استکباری بودند که از روز اول با قدرت زور به سراغ انقلاب اسلامی آمدند؛ در جایی که زورشان هم نرسید به قدرت تزویر متوسل شدند که تزویر همان فتنه‌ای بود که انتخاب کردند تا به اهداف خود در سرکوبی انقلاب و نظام برسند

جریان‌های استکباری در تمام موقعیت‌ها به دنبال اجرای فتنه در کشور هستند

این جریان‌های استکباری و خارجی همواره در تمام موقعیت‌ها، نظام جمهوری اسلامی و کشور ما را رصد می‌کنند تا هر موقعیتی که به دست آوردند وارد شده و مزدورانه فتنه خود را اجرا کنند

کلیدواژگان:  فتنه- استکبار- انتخابات


مقدمه

پیروز انقلاب اسلامی ایران در سال 57 را باید سرآغاز یک تغییر و تحول اساسی در وضعیت و روند تحولات سیاسی در نظام بین‌الملل دانست

پدیده‌ای که رژیم‌های سیاسی بشری موجود و مدعی حاکم بر نظام بین‌الملل را به چالش کشید و این پدیده، راه سوم و مدلی جدید را عرضه کرد و با فطرت الهی و پاک انسان، منطق رفتاری و غایت خلقت بشری سازگار است که همان مردم سالاری دینی است

در عین حال با مختصات مادی‌گرایانه و انسان محوری رژیم‌های بشری ناسازگار و در تعارض بوده است؛ راز اصلی مناقشات و کشمکش‌های موجود بین آنها را نیز باید در همین خصوصیت جستجو کرد

اکنون سی و چهار سال است که ملت بزرگ ایران در تحقق آرمان‌های انقلاب اسلامی شکوهمند خود و پیمودن فرآیند تکاملی آن، محکم و استوار ایستاده است و برای ارتقای نظام “مردم سالاری دینی” خود با حفظ همه مبانی و مختصات اصیل آن می‌کوشد و در واقع، با نگاهی به این دوران سخت و گاهاً پرالتهاب، باید گفت که تجربه مردم سالاری دینی در ایران، محصول عبور عزتمندانه و افتخار آمیز از چالش‌ها و تهدیدات عدیده سخت، نیمه سخت و نرمی است که بیش از سه دهه با آنها دست و پنجه نرم می کند

البته باید اذعان داشت که هر کدام از آنها، به نسبت سطح و عمقی که داشتند، آسیب‌هایی را به نظام و مردم وارد و هزینه‌هایی را نیز تحمیل کردند. برخی آسیب‌ها و هزینه‌ها، دامنه‌ای محدود داشته و برخی نیز آثار و پیامدهای دراز مدتی برجای گذاشتند که در تهدیدات و فتنه‌های بعدی ایفای نقش کرده و به نوعی تاثیر گذار بودند

اینکه گفته‌اند: «گذشته چراغ راه آینده است»، توصیه‌ای حکیمانه با نگرشی واقع‌بینانه به پدیده‌ها است برای کسانی که آموزه‌های آن را مدنظر قرار دهند و از عبرت‌های آن پند بگیرند. براین اساس، بررسی آثار و پیامدها، به خاطر آموزه‌ها و عبرت‌هایی که پیش روی ما قرار می دهد، بسیار حائز اهمیت هستند

از میان آسیب‌ها، چالش‌ها و تهدیدات سی و چند ساله گذشته، فتنه 88، از حیث ماهیت، ابعاد، گستره و عمق، عناصر و بازیگران، شیوه‌ها و ابزار، آثار و پیامدها، منحصر به فرد بوده است

فتنه سال 88 آزمونی بزرگ برای ملت ایران بود که درس‌ها و عبرت‌های زیادی را آموخت؛ در کنار فواید و آثار مثبتی که به دنبال داشت، تبعات و پیامدهای منفی نیز بر جای گذاشت و هزینه‌های بسیاری را تحمیل کرد که برخی از آنها جبران‌ناپذیر هستند

اعمال مجرمانه‌ای از سوی برخی عناصر که خود را متعلق به انقلاب و نظام می پنداشتند، اتفاق افتاد که در محکمه عدالت قابل بخشش نیست که بازخوانی هر کدام می‌تواند برای اهل بصیرت عبرت آموز باشد؛ در این گفتار، صرفا به برخی آثار و پیامدهای منفی فتنه در ابعاد داخلی و خارجی اشاره خواهد شد


تاثیر عوامل داخلی در فتنه

زمینه‌ها و عوامل داخلی

اما در صحنه‌ داخلی، پیشینه وقایعی را که منجر به فتنه پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم شد باید حداقل در 20 سال قبل جست‌وجو کرد. پس از رحلت حضرت امام خمینی‌(ره) بعضی عدالت را پیش پای توسعه قربانی کردند و سپس با ترویج روحیه مصرف‌گرایی و تجمل، از ادبیات و آرمان‌های انقلاب فاصله گرفته و زمینه را برای حمله وسیع فرهنگی و اعتقادی دشمن علیه ایران اسلامی آماده ساختند

با وجود تصریح مکرر مقام معظم رهبری (مدظله‌العالی) مبنی بر شدت تهاجم فرهنگی دشمن، مرعوبین غرب با اعمال برخی سیاست‌های مشکوک فرهنگی و امنیتی – سیاسی، زمینه برای بازگشت بسیاری از عناصر ضد انقلاب گریخته از کشور، مهیا شد و با افزایش زاویه‌گیری از اهداف نظام، همان‌گونه که خاتمی در اولین نطق خود پس از ریاست جمهوری مطرح کرد، دولت کارگزاران مسیر روی کار آمدن دولت اصلاحات را هموار ساخت

زاویه‌گیری از اهداف نظام توسط افراطیون دوم خردادی به اوج خود رسید و حالتی بسیار صریح‌تر و علنی‌تر پیدا کرد. مدعیان گفتمان توسعه سیاسی نیز در عرصه‌های مختلف سیاست، امام‌زدایی و انقلاب‌زدایی را در دستور کار خود قرار دادند و با حاکم شدن نوعی لیبرالیسم جزمی و منحط عرصه فرهنگی کشور، بسیار از منابع دولتی، در اختیار منحرف‌ترین جریان‌های مدعی روشنفکری قرار گرفت، تا آنجا که به تعبیر رهبر معظم انقلاب (مدظله‌العالی)، انبوهی از مطبوعات کشور به پایگاه‌های دشمن تبدیل شد

تلاش وسیع برای هتک و هدم مبانی ارزشی و باورهای انقلابی مردم نتیجه حضور همین عناصر در عرصه‌های تولید فکر و حمایت و پشتیبانی بی‌دریغ دولت از آن‌ها بود.( ناصص، ولایت فقیه و تفکیک قوا، چاپ اول، قم: دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، ص 65)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تقسیم ترکه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تقسیم ترکه در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تقسیم ترکه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تقسیم ترکه در pdf

چکیده  
مقدّمه  
1- ترکه (مفهوم، اموال و حقوق تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن)  
1-1- مفهوم ترکه  
2-1- اموال و حقوق جزء ترکه  
1-2-1- اموال جزء ترکه  
2-2-1- حقوق مالی جزء ترکه  
3-1- حقوق متعلق به ترکه  
1- نقد و بررسی نظرات فقهی در خصوص چگونگی مالکیت ورثه نسبت به ترکه  
1-2- نظری عدم مالکیت ورثه قبل از اخراج حقوق متعلق به ترکه  
1-2- نظری عدم مالکیت ورثه در فرض استیعاب دیون  
3-2- نظریه مالکیت ورثه به مجرد وفات مورث  
2- حقوق موضوعه  
نتیجه‌گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تقسیم ترکه در pdf

-     قرآن کریم

الف) منابع فارسی

2-      امام خمینی، سید روح‌الله (1385)، حاشیه بر رساله ارث ملا هاشم خراسانی، چ 2، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار الامام الخمینی (ره)

3-      امامی، سید حسن (1374)،حقوق مدنی، ج 3، چ 11، تهران، کتابفروشی اسلامیه

4-      بهرامی احمدی، حمید (1390)، حقوق تعهدات و قراردادها با مطالعه تطبیقی در فقه مذاهب اسلامی و نظام‌های حقوقی، چ1، تهران، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)

5-      ــــــــــــــــــــ (1386)، کلیات عقود و قراردادها، چ 2، تهران، نشر میزان

6-      جعفری لنگرودی، محمدجعفر (1379)، مجموعه محشی قانون مدنی، چ 1، تهران، انتشارات گنج دانش

7-      ـــــــــــــــــــ (1370)، وصیت – ارث، چ 2، تهران، انتشارات دانشگاه تهران

8-      حائری شاهباغ، سیدعلی (1376)، شرح قانون مدنی، ج2، چ 1، تهران، انتشارات گنج دانش

9-      سنگلجی، محمد (1387)، چهار رساله، چ 1، تهران، مؤسسه فرهنگی نگاه بینه

10-   شهیدی، مهدی (1374)، ارث، چ 1، تهران، انتشارات سمت

چکیده

سؤال مهم مطرح پس از وفات مورِّث این است که آیا مالکیت ورثه نسبت به ترکه بلافاصله با فوت مورِّث صورت می‌پذیرد یا شرط تحقق آن، پرداخت دیون و اخراج وصایا است؟ در میان فقیهان برخی معتقدند، قبل از پرداخت دیون و وصایا، ترکه در ملک متوفی باقی می‌ماند. بنا بر نظری دیگر، اگر دین مستوعب ماترک باشد، ترکه به ورثه منتقل نشده و در حکم مال میت است. گروهی دیگر نیز معتقدند که ترکه به مجرد فوت متوفی به نحو متزلزل و مراعی به ورثه منتقل می‌گردد. ثمر عملی نظریات مزبور در بحث مالکیت نمائات ترکه در فاصله وفات تا تأدی دیون و نیز در مسئل وراثت حمل ناشی از تلقیح نطفه بعد از فوت مورِّث آشکار می‌گردد. این جستار با نقد و بررسی ادل ارائه‌شده برای نظریات مختلف، نظری مالکیت متزلزل ورثه بر ترکه به محض وفات مورِّث را اقوی دانسته است. ضمن اینکه از دیدگاه حقوقی نیز نظر مزبور را با مقررات قانون مدنی سازگارتر می‌داند

واژگان کلیدی:ترکه، مالکیت متزلزل، دین، ورثه، فقه امامیه، حقوق ایران

کلیدواژگان

ترکه؛ مالکیت متزلزل؛ دین؛ ورثه؛ فقه امامیه؛ حقوق ایران

مقدّمه

یکی از مهم‌ترین مسائل مطرح در فقه و حقوق اموال، جانشینی ورثه نسبت به اموال و حقوق مالی متوفی است که در نظام‌های حقوقی مختلف در قالب بحث ارث مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در واقع از آنجا که اصولاً دارندگی اموال و حقوق مالی برای زندگان اعتبار می‌گردد، در فرض وفات شخص باید در جستجوی مالکین یا دارندگان جدیدی برای حقوق مالی متوفی بود. طبیعی است در فرضی که متوفی دارای دیونی نبوده و وصیتی نیز ننموده است، ورثه به‌صورت بلامنازع مالک و دارند اموال و حقوق مالی متوفی به محض وفات وی خواهند بود. لیکن در بسیاری از موارد، دارایی اشخاص محدود به دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) نمی‌گردد بلکه در مواردی در کنار اجزاء مثبت دارایی با اجزاء منفی (دیون) نیز روبه‌رو هستیم. بنابراین علاوه بر ورثه، حقوق طلبکاران متوفی نیز مطرح است. همچنان‌که ممکن است متوفی در زمان حیات وصایایی را نیز برای پس از فوت خویش نموده باشد. حال سؤال اصلی این است که آیا ورثه به‌رغم وجود دیون و نیز وصایا به محض وفات شخص، مالکیت اجزاء مثبت دارایی وی را به‌دست می‌آورند یا اینکه مالکیت ورثه و انتقال حقوق مالی به ایشان پس از پرداخت دیون و اخراج وصایا خواهد بود؟ آیا در این میان میزان دیون متوفی تأثیری در پاسخ مسئل مزبور دارد یا خیر؟

در پاسخ به سؤالات مزبور در میان فقیهان وحدت نظر وجود ندارد، همچنان‌که حقوق‌دانان ایران نیز نگرش یکسانی در این خصوص ندارند. این جستار درصدد است دیدگاه‌های ارائه‌شده توسط دانشمندان فقه و حقوق در ارتباط با مسائل مذکور در فوق را مورد بررسی تحلیلی قرار دهد. در این راستا پس از ارائ تعریف ترکه، حقوق و اموال تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن (1) به نقد و بررسی نظرات مختلف فقهی در خصوص مسئله مورد بحث پرداخته (2) و در نهایت دیدگاه حقوق موضوعه ایران در خصوص چگونگی تعلق حقوق دیان و ورثه بر ترکه را مورد تحلیل قرار می‌دهیم (3)

1- ترکه (مفهوم، اموال و حقوق تشکیل‌دهند ترکه و حقوق متعلق به آن)

در این قسمت پس از ارائ مفهوم ترکه (1-1)، به تبیین حقوق و اموال تشکیل‌دهند آن (2-1) و حقوق متعلق به ترکه (3-1) می‌پردازیم

1-1- مفهوم ترکه

ترکه در لغت مأخوذ از «ترک» و به معنای اموالی است که متوفی پس از فوتش از خود به‌ جا می‌گذارد. جمع آن «ترکات» و به کسر اول و سکون راء هم استعمال شده است (ابن فارس، معجم مقاییس اللغه، 1، 346؛ انیس، 1374، 1و 2، 84؛ابوحبیب، 1408، 49). ترکه را ارث و میراث و موروث نیز نامیده‌اند (زحیلی، 1409، 8/249؛ سید سابق، 1391، 3/606؛ قبله‌ای خوئی، 1381، 22؛ سنگلجی، 1387، 60). در آی 180 سور مبارک بقره، در مقام بیان اموال باقی‌مانده از متوفی، از تعبیر ترکه و خیر استفاده شده است[1]. همین امر در روایات (حر عاملی[2]، بی‌تا، 17/522) نیز قابل مشاهده است

در متون قانونی ترکه تعریف نشده و اموال و حقوق جزء ترکه به‌تفصیل بیان نگردیده است. لیکن در متون فقهی و حقوقی علاوه بر ارائه تعریف در خصوص ترکه، به بحث حقوق و اموال جزء ترکه پرداخته شده است. در این راستا، ترکه عبارت از کلی اموال و حقوق مالی مورِّث دانسته شده که پس از فوت وی به ملکیت ورثه منتقل می‌گردد اما قبل از آن باید دیون را تأدیه و وصایای او را اخراج نمود و سپس بقیه را بین ورثه تقسیم کرد (به‌عنوان نمونه رک. قبله‌ای خوئی، 1381، 192؛ سید سابق، 1391، 3/604- 605؛ فراج حسین، 1418، 26؛ عمید، بی‌تا، 59؛ قاسم‌زاده، 1388، 260 و 261؛ فتح‌الله، 1415، 93). بنابراین نه تنها ترکه شامل اموال بلکه شامل حقوق مالی نیز می‌گردد. جالب توجه است که برخی از حقوق‌دانان (مصلحی عراقی، 1384، 44- 45) مفهومی وسیع‌تر برای ترکه در نظر گرفته، از آن تحت عنوان کیس دارایی یاد نموده‌اند. به اعتقاد ایشان ترکه اعم از دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) و دارایی منفی (بدهی‌ها) به شمار می‌آید

البته بر اساس نظر اخیر نیز حقوق طلبکاران متوفی که دارایی منفی شخص اخیر را تشکیل می‌دهد، می‌بایست از قسمت مثبت ترکه پرداخت گردد تا ترکه تصفیه و خالص گردد. بنابراین آنچه مسلم است اینکه اموال و حقوق مالی متوفی جزء ترکه وی محسوب است همچنان‌که اصولاً می‌بایست بدهی‌ها و حقوق مالی طلبکاران قبل از تقسیم حقوق مالی و اموال متوفی بین ورثه، پرداخت گردد

2-1- اموال و حقوق جزء ترکه

1-2-1- اموال جزء ترکه

اموال موجود متوفی اعم از منقول و غیر منقول جزء ترکه است. به‌علاوه ممکن است کسی در زمان حیات علاوه بر اموال موجود، سبب تملک مالی را نیز ایجاد کرده باشد و خود مال پس از موت او موجود شود. مثلاً فردی شبکه صید ماهی در رودخانه‌ای گسترده باشد و پس از فوت او ماهی به شبکه بیفتد (طباطبایی یزدی، 1378، 2/143؛ مغنیه، 1374، 493)یا کسی در زمان حیات، حساب پس‌اندازی در یکی از بانک‌ها افتتاح کرده و پس از فوت او قرعه به نامش اصابت می‌کند، در این قبیل موارد نیز چون سبب تملیک مال به وسیله خود متوفی در زمان حیات ایجاد شده است، بنابراین اموال مزبور جزء ترکه او محسوب می‌شود

2-2-1- حقوق مالی جزء ترکه

حقوق مالی جزء ترکه فراوان است. در این راستا می‌توان از مطالبات مالی متوفی (امام ‌خمینی، 1385، 24)، حق خیار (بحرالعلوم، 1403، 1/50-51؛ محقق حلی، 1409، 2/277؛ علامه حلی، 1420، 11/175؛ محقق سبزواری، 1423، 1/470؛ شیخ انصاری، 1420، 6/109؛ امام‌ خمینی، 1390، 1/531؛ همو، 1421، 1/47؛ همو، 1385، 17؛ خمینی، 1418، 2/271)، حق رد و اجازه عقد فضولی[3] (در فرضی که مالک قبل از رد یا اجازه وفات یابد) (امام خمینی، 1385، 27)،‌ حق رهن مرتهن بر عین مرهونه[4] (امام خمینی، 1385، 24) یاد نمود.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در pdf

علامه طباطبایی: متفکری با آرمان‌هایی سترگ  
روزشمار زندگی  
ذکر پاره‌ای از کارهای ماندگار علامه  
منش علامه در کلاس درس  
منش علامه در منزل  
علامه از نظر دیگران  
رابطه علم ودین از نظر علامه طباطبایی  
الف: معیار و ملاک و میزان بودن عقل  
ب: مصباح و چراغ نورانى بودن عقل  
ج: مفتاح بودن عقل نسبت‏ به شریعت  
د: وحى به عقل نور مى‏دهد  
نحوه ارتباط عقل و وحى(علم ودین) از نظر علامه طباطبایی  
منابع:  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله رابطه علم و دین از نظر علامه طباطبایی در pdf

1 مهر تابان، علامه سیدمحمدحسین حسینی تهرانی

2 مقدمه‌ی دکتر سیدحسین نصر بر کتاب شیعه در اسلام

3 ویژه نامه‌ی روزنامه شرق در سالگرد وفات علامه

4 ویژه نامه‌‌ی خبرگزاری مهر در سالگرد وفات علامه

علامه طباطبایی: متفکری با آرمان‌هایی سترگ

این صفحه شرح قطره‌ایست از دریایی که سال‌ها با سکوت و آرامش به خدمتی بسی اساسی به جامعه‌ی اسلامی و ایرانی کمر همت بسته است و از آن‌جا که خود به مرتبه‌ی وصال به حقیقت نایل آمده است مانند مشعلی نورانی اطراف خود را منور ساخته و راه پای بسیاری از شاگردان و ارادتمندان و خوانندگان آثار خود را از دور و نزدیک روشن ساخته و به حیات فکری و معنوی آنان روح و جهت و معنی بخشیده است.»

(برگرفته از مقدمه‌ی دکتر نصر بر کتاب شیعه در اسلام)

علامه طباطبایی در سنین جوانی

روزشمار زندگی

سیدمحمدحسین که بعدها به علامه طباطبایی شهرت یافت در سال 1281 شمسی چندی پیش از امضای فرمان مشروطیت در شادآباد تبریز متولد شد. پنج سال بیشتر نداشت که از نعمت مادر محروم شد و مدتی بعد نیز پدرش به دیار باقی شتافت. وصی پدرشان اما مرد و زنی را برای نگه‌داری از محمدحسین و برادر خردترش، محمدحسن، به خدمت گرفته و ایشان را به مکتب روانه کرد. وی سپس تا سال 1296 به فراگیری قرآن و آثاری هم‌چون گلستان، بوستان و تعلیم خوش‌نویسی پرداخت

او بعد از اتمام تحصیلات ابتدایی به مدرسه‌ی طالبیه‌ی تبریز رفت و تا سال 1304 به فراگیری ادبیات عرب و علوم نقلی و فقه و اصول همت گماشت. به جهت ادامه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ تحصیل در علوم اسلامی وی رهسپار نجف اشرف گردید و بدین ترتیب فصلی نوین در زندگی سیدمحمدحسین جوان گشوده شد. حوزه‌ی نجف در آن زمان در اوج اشتهار بود و علاقمندان فراگیری علوم اسلامی را از اقصی نقاط مرزهای جهان اسلام جذب می‌نمود و بر سر سفره‌ی درس اساتید بنام می‌نشانید

محمدحسین علوم ریاضی را در نجف اشرف نزد آقا سیدابوالقاسم خوانساری که از ریاضی‌دانان مشهور آن زمان بود فراگرفت. ایشان هم‌چنین دروس فقه و اصول را نزد استادان برجسته‌ای چون آیت‌الله نائینی صاحب کتاب «تنبیه‌الامه» در زمان انقلاب مشروطیت، آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله کمپانی خواندند. در فلسفه نیز، ایشان نزد حکیم متأله آقا سیدحسین بادکوبه‌ای تلمذ نمود. معارف الهیه و اخلاق و فقه الحدیث را نزد عارف والامقام آیت‌الله سیدعلی آقا قاضی طباطبائی آموخت و در سیر و سلوک و مجاهدات نفسانیه و ریاضات شرعیه تحت نظر و تعلیم و تربیت وی قرار گرفت. وی بعد از دریافت اجازه‌ی اجتهاد از آیت‌الله نائینى، در سال 1314شمسى و در 33 سالگى به علت تنگی معیشت و نرسیدن مقرری به زادگاه خود مراجعت نمود و ده سال در آن‌جا کوس اقامت افکند و به سامان بخشیدن وضعیت زراعت، کشاورزى و اصلاح و ایجاد باغ‌ها پرداخت. علامه در این خصوص چنین می‌گوید: «سال 1314 در اثر اختلال وضع معاش ناگزیر به زادگاه اصلی خود تبریز برگشتم و ده سال و خرده‌ای در آن سامان به‌سربردم که حقاً باید این دوره را در زندگی خود دوره‌ی خسارت روحی بشمارم، زیرا در اثر گرفتاری ضروری به فلاحت از تدریس و تفکر علمی جز مقداری بسیار ناچیز باز مانده بودم و پیوسته با یک شکنجه‌ی درونی به سر می‌بردم.»

شهریور 1320 رضاخان سقوط کرده و فضاى باز سیاسى در ایران به وجود آمده بود. همه‌ی فرقه‌ها و گروه‌ها به فعالیت وسیع مشغول بودند. علامه طباطبایی بعد از مدتی اقامت در تبریز و در سال 1325 به قم عزیمت می‌نماید. علت این هجرت را می‌توان در نقل‌قولی از ایشان از جانب یکی از شاگردانش دریافت: «وقتى از تبریز به قم آمدم و درس اسفار را شروع کردم، قریب به یک صد نفر در مجلس درس حضور پیدا مى کردند؛ حضرت آیت‌الله بروجردى رحمهالله‌علیه دستور دادند که شهریه‌ی طلابى را که به درس اسفار می‌آیند قطع کنند. چون خبر آن به من رسید، متحیر شدم که خدایا چه کنم؟ اگر شهریه‌ی طلاب قطع شود، این افراد بدون بضاعت که از شهرهاى دور آمده‌اند و تنها ممر معاش آن‌ها شهریه است چه کنند؟ و اگر من به خاطر شهریه‌ی طلاب، تدریس اسفار را ترک کنم لطمه به سطح علمى و عقیدتى طلاب وارد می‌آید. در تحیر به سر می‌بردم، تا بالاخره یک روز که به حال تحیر بودم و در اتاق منزل از دور کرسى می‌خواستم برگردم، چشمم به دیوان حافظ افتاد که روى کرسى بود؛ آن را برداشتم و تفأل زدم که چه کنم؟ آیا تدریس اسفار را ترک کنم، یا نه؟ این غزل آمد

من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم

محتسب داند که من این کارها کم‌تر کنم

من که عیب توبه‌کاران کرده باشم بارها

توبه از مى وقت گل دیوانه باشم گر کنم

دیدم عجیب غزلى است؛ این غزل می‌فهماند که تدریس اسفار لازم و ترک آن در حکم کفر سلوکى است. همان روز یا روز بعد، آقاى بروجردى حاج احمد، خادم خود را به منزل ما فرستادند و پیغام داده بودند: ما در زمان جوانى در حوزه‌ی علمیه‌ی اصفهان نزد مرحوم جهانگیرخان، اسفار مى خواندیم ولى مخفیانه؛ چند نفر بودیم و خفیه به درس ایشان می‌رفتیم و اما درس اسفار علنى در حوزه‌ی رسمى به هیچ وجه صلاح نیست و باید ترک شود! من در جواب گفتم: به آقاى بروجردى از طرف من پیغام ببرید که این درس‌هاى متعارف و رسمى را مانند فقه و اصول، ما هم خوانده‌ایم و از عهده‌ی تدریس و تشکیل حوزه‌هاى درسى آن برخواهیم آمد و از دیگران کمبودى نداریم. من که از تبریز به قم آمده‌ام فقط و فقط براى تصحیح عقاید طلاب بر اساس حق و مبارزه با عقاید باطله‌ی مادیین و غیرُهُم است. در آن زمان که حضرت آیت‌الله با چند نفر، خفیه به درس مرحوم جهانگیرخان مى رفتند، طلاب و قاطبه‌ی مردم بحمدالله مومن و داراى عقیده‌ی پاک بودند و نیازى به تشکیل حوزه‌هاى علنى اسفار نبود ولی امروزه هر طلبه‌اى که وارد دروازه‌ی قم مى‌شود با چند چمدان پر از شبهات و اشکالات وارد مى‌شود و باید به درد طلاب رسید و آن‌ها را برای مبارزه با ماتریالیست‌ها و مادیین بر اساس صحیح آماده کرد و فلسفه‌ی حقه‌ی اسلامیه را بدان‌ها آموخت و ما تدریس اسفار را ترک نمى‌کنیم. ولى در عین‌حال من آیت‌الله را حاکم شرع مى‌دانم، اگر حکم کنند بر ترک اسفار مسئله صورت دیگرى به خود خواهد گرفت». علامه در ادامه اضافه می‌کنند: «پس از این پیام آیت‌الله بروجردى دیگر به هیچ وجه متعرض ما نشدند و ما سال‌هاى سال به تدریس فلسفه از شفاء و اسفار و غیره مشغول بودیم»

با هجرت به شهر قم، آن عالم والامقام به سامان دادن کارها و پروژه‌های سترگ خویش دست یازید. این دوران مشحون از سعی وافر علامه در امر پژوهش و تحقیق، تدریس، تربیت شاگردان متعدد و ایجاد ارتباطات مؤثر با محافل علمی و دانشگاهی خارج از حوزه می‌باشد. سرانجام در اوج درگیرى‌هاى سیاسى پس از انقلاب در 24 آبان 1360 به سراى جاودانگى کوچ کرد. روحش شاد، یادش گرامی و راهش پر رهرو باد

ذکر پاره‌ای از کارهای ماندگار علامه

در طول عمر پربرکت خویش علامه به انجام کارهای شگرفی همت گماشت که از عمق نگاه استراتژیک او نشان داشت. هرچند بنابر قول دکتر شایگان، علامه خودش بزرگ‌تر از آثارش بود، لیکن در این مجال مختصر به ذکر پاره‌ای از کارهای بزرگ آن عالم ربانی بسنده می‌شود تا گوشه‌ای از ابعاد فکری و شخصیتی ایشان بر ما آشکار گردد

1 تفسیر المیزان: بی‌شک این تفسیر از بزرگ‌ترین کارهای علامه می‌باشد که به دنبال بیست سال تلاش و کوشش بی‌وقفه‌ی ایشان به ثمر نشسته و امروزه دوست‌داران و علاقمندان قرآن از آن توشه‌ها برمی‌چینند و نکته‌ها می‌آموزند. عمده‌ترین ویژگی المیزان همانا تفسیر قرآن با خود قرآن است

2 احیاء فلسفه در حوزه‌ی قم: علاوه بر احیاء فلسفه و تدریس منابع متعدد فلسفی، علامه کتب مختلفی را در این زمینه به نگارش درآورد که بدایه الحکمه، نهایه الحکمه و اصول فلسفه و روش رئالیسم از آن جمله‌اند

3 تنقیح و نقد روایات بحارالانوار: آیت‌الله سیدمحمدحسین حسینى تهرانى نقل می‌کند که «ایشان تا جلد ششم از طبع جدید (بحارالانوار) را تعلیقه نوشتند، لیکن به لحاظ یکى دو تعلیقه‌اى که صریحاً در آن‌جا نظر علامه مجلسى را رد کردند، این امر براى طبقه‌اى که تا این اندازه حاضر نبودند نظریات مجلسى مورد ایراد واقع شود خوش‌آیند نشد؛ و متصدى و مباشر طبع بنا به الزامات خارجیه، از ایشان تقاضا کرد که در بعضى از مواضع قدرى کوتاه‌تر بنویسند و از بعضى از ایرادات صرف‌نظر کنند. علامه حاضر نشدند و فرمودند: در مکتب شیعه ارزش جعفربن‌محمدالصادق از علامه مجلسى بیش‌تر است و زمانى که دایر شود به جهت بیانات و شروح علامه مجلسى ایراد عقلى و علمى بر حضرات معصومین علیهم‌السلام وارد گردد، ما حاضر نیستیم آن حضرات را به مجلسى بفروشیم. و من از آن‌چه به نظر خود در مواضع مقرر، لازم مى‌دانم بنویسم؛ یک کلمه کم نخواهم کرد. لذا بقیه‌ی مجلدات بحار بدون تعلیقه‌ی علامه طباطبایى طبع شد و این اثر نفیس فاقد تعلیقات علامه گردید.»

4 برقراری ارتباط با محافل و مجامع دانشگاهی: استاد دامنه تلاش‌های خود را به مرزهای حوزه منحصر نساخت و به قول دکتر سیدحسین نصر از خود اثر عمیقی نه تنها در طبقه‌ی روحانیت بلکه در عده‌ای از طبقه‌ی متجدد و تحصیل‌کرده در غرب به جا گذارد. استاد دو کتاب «شیعه در اسلام» و «قرآن در اسلام» را به درخواست پرفسور مورگان (Kenneth Morgan) از دانشگاه کولگیت آمریکا (Colgate University) جهت معرفی شیعه به مردم مغرب زمین به رشته‌ی تحریر درآورد. هم‌چنین مصاحبات و مجالسات متمادی ایشان با هانری کربن (Henry Corbin) که پاییز هر سال با حضور تعدادی دیگر از فضلاء و اندیشمندان صورت می‌گرفته نشان دیگری از اهمیت برقراری ارتباط با محافل دانشگاهی در نزد ایشان می‌باشد

منش علامه در کلاس درس

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در pdf دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عوامل پیشرفت فرد و جامعه در pdf

عوامل پیشرفت فرد و جامعه  
بى اعتمادى، عامل نابودى  
دست پنهان استعمارگران  
اتحادى خجسته  
عوامل پیشرفت یک کشور  
موفقیت فردی و پیشرفت جامعه  
راستی جامعه ما کجا می رود!!!!؟  
عامل اصلی پیشرفت جامعه معلم است  
نقش ارتباطات و وسایل ارتباط جمعی در پیشرفت جامعه  
نظریه ها  
1- مارکسیسم کلاسیک ( orthodox marxism ) :  
2- نظریه اقتصاد سیاسی رسانه ها ( political economic ) :  
3- مطالعات فرهنگی ( cultural studies)  
4- مطالعات فرهنگ توده ( mass culture studies )  
5- مکتب فرانکفورت ( frankfurt school )  
امنیت ؛ زمینه ساز‌ موفقیت و پیشرفت جامعه  
منابع :  

عوامل پیشرفت فرد و جامعه

خداى سبحان مى فرماید: (لیْسَ بِأَمَانِیِّکُمْ وَلاَ أَمَانِىِّ أَهْلِ الْکِتَـبِ مَن یَعْمَلْ سُوءًا یُجْزَ بِهِ;)(1)؛ «[پاداش و کیفر] به دلخواه شما و دلخواه اهل کتاب نیست؛ هر کس بدى کند، در برابر آن کیفر مى بیند»

پیشرفت فرد در جامعه و نیز پیشرفت جامعه در میان دیگر جوامع به وجود سه عامل اساسى بستگى دارد

1 صاحبان اندیشه با انگیزه الهى و به دور از هر گونه فخر فروشى و قدرت طلبى مى توانند با تولید علم و آموزش همگانى، از طریق نگارش و بیان، سطح دانش افراد جامعه و قدرت اندیشه آنان را افزایش دهند و با تربیت افراد شایسته و گسیل دادن آنها در میان طبقات جامعه و عمومى کردن علم، استعدادهاى آنان را شکوفا کنند تا شخصیت فرد و جامعه با بروز توانایى هایشان به اثبات برسد و همه احساس شخصیت کنند

2 قوى بودن اخلاق انسانى فرد و جامعه است، چرا که نقش اخلاق اجتماعى در پیشرفت فرد و جامعه بسیار مهم است و اهل بیت(علیهم السلام) در سخنان خود بر رعایت آن تأکید کرده اند، از این رو بزرگ ترین بخش کتاب بحارالانوار که یک مجموعه حدیثى شیعى به شمار مى رود، درباره مسائل اخلاقى است

نقل شده است که: منصور دوانیقى براى این که بتواند فرزندان امام حسن مجتبى (علیه السلام) را که با حکومت او مخالف بودند تضعیف و در نهایت سرکوب کند، با استفاده از ابزار دروغ که یک عمل ضد اخلاقى است امام حسن مجتبى(علیه السلام) را متهم به کثرت ازدواج و طلاق مى کرد تا با این شیوه از جاذبه روحى آنان در میان مردم بکاهد و زمینه سرکوبشان را فراهم کند

شخصى نماز جماعت پر جمعیتى داشت، اما رفته، رفته از تعداد مأمومین او کاسته شد. هنگامى که علت آن را جویا شدیم، معلوم شد او از همه لحاظ خوب بوده، اما در منزل با اعضاى خانواده اش بد اخلاقى مى کرده است که خبر آن به مردم رسیده و مردم از گرد او پراکنده شده اند. این داستان ها نشان دهنده جایگاه ارزشمند اخلاق در جذب افراد است

3 داشتن انگیزه و نیت صحیح و ارائه برنامه هاى عملى و وفادار ماندن به آن، که این ویژگى بدون وجود احزاب آزاد ممکن نیست. کشور پاکستان که از هنگام استقلال از هند به علت مسلمان بودن مردم آن، به این اسم نامیده شده است، در مقابل کشور هند قرار دارد که بیشتر مردم آن سیک، نجس (طبقه اى از مردم هند که زندگى سختى را مى گذرانند) و بودایى و جز آن هستند، پاکستان دو حزب بزرگ دارد. یکى حزب مردم وابسته به بى نظیربوتو و دیگرى حزب مسلم لیگ، اما به این دلیل که هرگاه حزب مردم به قدرت مى رسد، آزادى هاى اجتماعى بیشترى به مردم مى دهد، غالب مردم طرفدار آن حزب هستند، ولى حزب مسلم لیگ که انحصار طلب است و بر خلاف آموزه هاى اسلامى به فکر قدرت خود هستند، نه به فکر منافع مردم، از حمایت کمترى برخوردار است و این نشان مى دهد که مردم دوستدار اخلاق بوده، گرد کسانى که داراى اخلاق انسانى هستند جمع مى شوند

بى اعتمادى، عامل نابودى

نقل شده است: عبدالرحمان بن عوف که بر اساس شروطى خلافت را به عثمان واگذار کرد، هنگامى که دید او به تعهدات خود عمل نکرد، در قتل او نقش مهمى ایفا کرد و در توجیه عمل خود گفت: به گونه اى اعتمادم از او سلب شده است که حاضر نیستم عقال شترى را نزد او امانت بگذارم. وى هنگام شورش مردم علیه عثمان که به قتل او انجامید، یکى از مخالفان سرسخت او بود

دست پنهان استعمارگران

شخصى از قول معمارى نقل مى کرد: کسى از من خواست براى او کار کنم و من نیز پذیرفتم و هنگامى که براى دیدن نوع کار به محل موردنظر رفتیم، دیدیم سفارت انگلیس است و نوع کار هم ساختن دویست دستگاه توالت بود. شگفت زده، پرسیدم: چرا این سفارت با وجود 10 ـ 15 نفر کارمند و چند نفر ارباب رجوع مى خواهد این تعداد توالت بسازد؟

به من گفتند: شما کار کن و مزدت را بگیر. من هم مشغول کار شدم و آن تعداد توالت را ساختم. اما پس از مدت ها جریان انقلاب مشروطیت پیش آمد و مردم ضد حکومت قاجار راهپیمایى کردند، سپس به طرف سفارت انگلیس رفتند و در آن متحصن شدند و در آن زمان توالت ها به کار آمد. ملاحظه مى کنید که بدرفتارى قاجاریه و نقشه انگلیس چند سال بعد نتیجه داده است

همچنین در طرح دیگرى، انگلیسى ها با همکارى و همدستى پادشاهان سعودى، مکه و مدینه را که محل تجمع مسلمانان و رمز وحدت و هم فکرى آنان در برابر دشمنان اسلام است با اختراع آیین وهابیت به مرکز نفاق و کانون دشمنى میان مسلمانان تبدیل کردند. از این رو وهابى ها قبور ائمه مدفون در بقیع را خراب کردند. البته هنگام تخریب حرم پیامبر(صلى الله علیه وآله) مسلمانان جهان به خصوص مسلمانان هند علیه سعودى ها تظاهرات کردند و انگلیسى ها به پادشاه سعودى توصیه کردند فعلا دست نگه دارد و به مردم اعلام کند که پیامبر(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیده که به او فرمودند: فعلا مصلحت نیست حرم مرا خراب کنید. به هر حال، از ترس خروش و قیام یکپارچه مسلمانان دنیا حرم پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) را خراب نکردند

اخیراً صدام نیز از طریق رادیو و تلویزیون اعلام کرده است براى شما خبر مهمى دارم و آن این که من جدم پیامبر را در خواب دیدم که فرمودند، فعلا مصلحت نیست کویت را اشغال کنى، فقط «بوبیان و وربه» را برگردان

یکى از نوکران انگلیس اخیراً گفته بود هفت میلیون نفر از جمعیت هفده میلیونى عراق شیعه هستند که مظلوم هم مى باشند، اما حق آنان در حکومت به اندازه همان هفت میلیون نفر است و ما حق آنان را به همین نسبت مى دهیم و متأسفانه هیچ کس پیدا نشده است که پاسخ سخنان نادرست او را بدهد و از حقوق شیعه که اکثریت جمعیت عراق را تشکیل مى دهند دفاع کند. شایان توجه است که بر اساس آمار منتشر شده، 85% جمعیت عراق را شیعیان تشکیل مى دهند. البته ممکن است این نوکر انگلیس نیز همین روزها خواب ببیند که فعلا مصلحت نیست این گونه سخن بگوید

سفیر سابق آمریکا در ایران در کتاب خاطراتش نوشته است: ما از طرف دولت متبوع خود به شاه ایران توصیه کردیم که براى تحکیم پایه هاى حکومتش پنج کار مهم را با شدت و قاطعیت انجام دهد

1 پاپ هاى مسلمانان را با هر وسیله ممکن متهم کند. توجه داشته باشید که مقصود او از پاپ ها، فقها، علما و مراجع شیعه است

2 جوانان مسلمان را به فساد اخلاقى و روحى و اعتیاد و بازى هایى مانند فوتبال سرگرم کند

3 از افزایش و رشد جمعیت روحانیون از طریق بردن آنان به سربازى و محدود کردن تعداد آنان با وضع قوانین دست و پاگیر جلوگیرى کند

4 اقلیت هاى دینى مانند: یهودیان، مسیحیان و بهائیان را بر اکثریت مسلط کند و پست هاى مهم و حساس را در اختیار آنان قرار دهد

5 برگزارى مجالس روضه خوانى و پند و ارشاد را ممنوع کند و در عوض مجالس سرگرمى و لهو ولعب و نمایش فیلم هاى مبتذل در تلویزیون و سینماها را رواج دهد و خلاصه مردم را از مجالس روضه و به خصوص از مجالس عزاى امام حسین(علیه السلام) به مجالس فساد بکشاند

وى مى افزاید: اما به توصیه هاى ما عمل نکرد و در نتیجه سقوط کرد

یکى از اهالى کویت نقل مى کرد: جنگ کویت را از دو سال قبل طراحى کرده بودند، زیرا یکى از بستگانم که در لندن، ریاست مرکزى با کاربرى سرمایه گذارى را به عهده دارد قبلاً به ما گفته بود: حکومت کویت پابرجا نیست و امکان دگرگونى و نابودى آن وجود دارد و حتى امکان دارد کشور عربستان، عراق یا ایران آن را اشغال و ضمیمه کشور خود کنند. از این رو به آنان سفارش مى کرد که با احتیاط سرمایه گذارى کنند و به گونه اى سرمایه هاى خود را به کار گیرند که اگر اتفاق ناگوارى در آن کشور روى داد، سرمایه هاى شان نابود نشود و مورد دست برد دیگران قرار نگیرد

سؤالى که در این جا ممکن است مطرح شود این است که انگلیسى ها از طرح این نقشه ها چه سودى مى برند؟ و آیا غیر از ننگ و عار نتیجه دیگرى نصیب آنان مى شود؟

پاسخ: آنان با طرح همین نقشه هاى دقیق و حساب شده، برترى و سلطه جویى خود بر دیگر کشورها را حفظ مى کنند و این نقشه ها یکى از راه هاى حفظ برترى قدرت، ثروت و پول آنان است. آنان با طرح این نقشه ها، ثروت هاى هنگفتى از مسلمانان را به باد دادند و آسیب فراوانى به آنان رساندند و پس از این که کویت از اشغال صدام خارج شده، به دست کویتى ها باز گردد نیز براى بازسازى کشور و فراهم کردن اثاثیه منزل و لوازم زندگى، میلیاردها دلار پول مسلمانان به جیب غربى ها سرازیر مى شود، زیرا تمام آن وسایل را باید از کشورهاى غربى تهیه کنند

اتحادى خجسته

اگر روزى دولت هاى اسلامى با هم متحد شوند و مرزها و قوانین تفرقه افکنانه را از میان بردارند و همه مسلمانان در برابر غربى ها بایستند، مى توانند براى همیشه، خود را از سلطه سیاسى و اقتصادى آنان نجات دهند، اما اجانب سیاست ایجاد تفرقه و جدایى میان مسلمانان را به اجرا گذاشته و فکر اتحاد و همبستگى ملت ها و کشورهاى اسلامى را حداقل یک قرن به تأخیر انداخته اند و خلاصه این که انگلیس توانسته است با سیاست ایجاد تفرقه میان مسلمانان و کسب منافع نامشروع و غیر انسانى همچنان برترى خود را بر کشورهاى اسلامى حفظ کند

بنابراین، اگر ما مسلمانان بخواهیم کشورهاى اسلامى، از جمله عراق حکومت اسلامى و شیعى داشته باشند، باید شخصیت شیعى عراق و اخلاق اجتماعى اسلامى خود را نشان دهیم و شیوه کار و اخلاق اسلامى و راهکار وفادار ماندن به آن را به جهانیان نشان دهیم، والله المستعان

عوامل پیشرفت یک کشور

امروز ما باید کشور عزیزمان ایران را بسازیم. ساختن ایران عزیز، نیازمند چند عامل است. البته خداوند متعال همه امکانات، استعدادها و شرایط را براى انجام این مأموریت در اختیار ملت ایران قرار داده است؛ منابع عظیم زیر زمینى از نفت و گاز، معادن، زمینهاى کشاورزى، دریا، آب، موقعیت سیاسى و سوق الجیشىِ ویژه و منحصر به فرد ملت و کشور ایران؛ و از اینها مهم تر، ملتى با فرهنگ، مومن و پاک، انقلابى و مهم تر از همه خداوند یک هدیه استثنایى به ملت ایران داده است و آن عبارت است از جوانان مؤمن، پاک و هوشمند ایران اسلامى که بهترین جوانان عالم هستند. ما با اتکا به این استعدادها باید کشورمان را بسازیم و ان شاءالله با همت بلند شما این اتفاق خواهد افتاد

ما براى ساختن کشور به چند عامل نیازمندیم. عامل اول، وحدت و انسجام است. یک ملت متحد و همدل، شکست ناپذیر است. یک ملت متحد مى تواند همه قله هاى ترقى و پیشرفت را فتح کند. دشمنان ما طى 27 سال گذشته به انحاء و روشهاى مختلف تلاش کردند بین صفوف متحد ملت ما خلل و خدشه وارد کنند

عنصر دومى که باید مورد توجه قرار بدهیم عبارت است از کار. یک ملت با صحبت، وقت تلف کردن، توجه به مصرف و بهره مندیهاى کاذب به هیچ نقطه اى از تعالى نخواهد رسید. ملتهایى که قله هاى ترقى را فتح کرده اند، در یک دوره اى به طور فشرده و سنگین کار، تلاش و مجاهدت کرده اند

جوانان عزیز! مردم مؤمن دشتى! خودتان را آماده کنید، کمربندها را ببندید، آستینها را بالا بزنید، همتها را براى یک دوره پرتلاش و مجاهدت سنگین براى ساختن ایران عزیز بسیج کنید. هرکس در هر کجا هست، باید یک عنصر فعال، دلسوز و مجاهد در راه ساختن ایران عزیز باشد. جوانان دشتى باید دشتى را بسازند، تنگستانیها تنگستان را و بوشهریها بوشهر را تا همه این نقاط این کشور مقدس و عزیز [آباد شود.]

عامل و عنصر دیگرى که ما نیاز داریم عبارت است از عدالت؛ عدالت محور و رکن جامعه اسلامى است. عدالت ستون خیمه جامعه نمونه است. عدالت رکن حاکمیت اسلامى است. عدالت روح انقلاب اسلامى است

بدون عدالت پیشرفتى اتفاق نخواهد افتاد. بدون عدالت کشور ساخته نخواهد شد و بدون عدالت استعدادها و ذخایر انسانى و مادى شکوفا نخواهد شد. عدالت تضمین پیوند دلها و مهرورزى است

عزیزان من! عدالت یعنى همه جاى کشور باید با هم پیشرفت بکند. عدالت یعنى امکانات کشور به طور عادلانه در همه این سرزمین توزیع بشود. عدالت یعنى جوانان عزیز دشتى به اندازه جوانان اصفهان، تبریز، مشهد و شیراز فرصت پیشرفت، ترقى و شکوفایى استعدادهایشان را در اختیار داشته باشند. عدالت یعنى اگر امکانى در یک نقطه از کشور هست، اول مردم آن نقطه و بعد مردم سایر نقاط کشور از آن استفاده کنند

موفقیت فردی و پیشرفت جامعه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در pdf دارای 19 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله نقش محبت و مهرورزی در پیشرفت جامعه در pdf

محبت و مهرورزی در  جامعه  
نقش مهرورزی در پیشرفت وتعالی جامعه  
1 ـ مهرورزی با مهربانی، محبت و لطف قلبی  
2 ـ « امانت دانستن پست و مقام » ، اساس مهرورزی  
3 ـ مهرورزی ؛ مبنای خوشبینی کارگزاران نسبت به مردم  
خوشبینی نسبت به مردم اساس تکیه به اراده الهی مردمی  
4 ـ مهرورزی با مردم جز با دلهای پاک ممکن نیست .  
5 ـ مهرورزی کارمندان با مردم مستلزم نظارت است .  
6 ـ آسیب شناسی مهرورزی  
7 ـ مهرورزی بوسیله شفاف سازی و عذرخواهی  
8 ـ مهرورزی بر رعایت حقوق متقابل ملت و دولت مبتنی است .  
9 ـ غرور زدگی آفت ، مهرورزی  
منابع :  

 محبت و مهرورزی در  جامعه

در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. » در جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خوددر جهان امروز مهرورزی نه تنها به تقویت هویت فرهنگی در جامعه و پشتیبانی از آن منجر می شود بلکه موجب شناسایی هر چه بیشتر تفاوت ها و مشا بهت های مردمی می گردد و می تواند سبب شود که انسان ها به درک درستی از همکاری برای رسیدن به سعادت همکان دست یابند. برای آنکه بتوان انتظارات جامعه معاصر را بهتر برآورده کرد ، باید افق های مهر و محبت چنان گسترده شود که تمامی فرهنگ های جهان را تحت پوشش قرار دهد و مبنایی باشد که رشد و تعالی هر جامعه ای بر آن بنا شـود
باید بدانیم بدون بکار گیری این زبان اندیشه پرور نمی توان به ضرورت های جهانی جامعه پیشرفته پاسخ معقول داد. امروزه تعالی و پیشرفت یک فرایند جهانی است و متاثر از عوامل مختلف درون مرزی و برون مرزی می باشد. تعالی و پیشرفت متضمن برخوردار شدن از زبانی جهانی یعنی مهرورزی می باشد. زبانی که قادر باشد ارزشها و فضیلت های بومی و ملی هر جامعه ای را به زبان جهانی عرضه کند در هر جامعه ای یاد گیری « هنر گفتن » و « فضیلت شنیدن » و « یاد گیری فن اندیشه ورزی » به جای « اندیشه دوزی » و یاد گیری « دانش ورزی » به جای « دانش دوزی » ، یادگیری پرورش منش در کنار اندوزش دانش و یادگیری خویشتن داری برای خویشتن گستری در سایه مهرورزی متقابل امکان پذیر می شود. گویا به همین سبب است که سازمان های جهانی تعلیم و تربیت از جمله یونسکـو به صراحت یادآور می شود که یاد گیری در قرن بیسـت و یکم بر چهار پایه استوار می گردد که یکی از آنها یادگیری چگونه با هم زیسـتن است: که خود یکی از ضروری ترین های یاد گیری در جهان متکثر کنونی است که شامـل مدارا ، هم زیستی ، هم اندیشی و مهرورزی نسبت به یکدیگر است
تـنها از طریق مهر و محـبت دو جانبه ی همراه با تفاهم متقابل است که می توان به صلح واقعی در هر جامعه ای دست یافت. هیچ ارتباط نافذ موثی بدون فرهـنگ مهرورزی امکان پذیر نیسـت. اگر اولیا و متولیان فرهنگی و تربیتی جامعه فرهنگ مهرورزی در بین خود و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند

  تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »  و نسـل جدید ترویج کنند و خود از این راهبرد ها به شکـل منطقی و جاذب بهره بگیرند ، افراد جامعه نیز خوی مدارا و تفاهم را در خود پرورش می دهند و در روابط بین فردی و مناسبت های اجتماعی خود از طریق مهرورزی به مصالـحه دست می یابند
تنها از طریق مهرورزی معطوف به صلح فراگیر است که تفاهم ، بلند نظری ، دگر پذیری و پذیرش آرای مخالف ، خویشتن داری ، سعه صدر و مدارا در میان افراد نهادینه می شود. شایسـته است که مفهوم و معنای صلح را از منظر کلام مولای متقیان، علی (ع) نیز بدانیم. امام در یکی از سفارش های خود می فرماید : « پیشنهاد هیچ صلحی را که خوشنودی خدا در آن باشد رد مکن. که آسایش رزمندگان، آرامش خود و امنیت کشورت در صلح تامین می شود. اما پس از صلح از دشمنت سخت بر حذر باش که گاهی برای غافلگیر کردن تو ، خود را به تو نزدیک می کند. پس جانب احتیاط فرو مگذار و خوش بینی را از خود بران و اگر با دشمن پیمان بستی تا او را در پوشش پناه خویش بگیری به پیمان خود وفادار بمان و ذمه ات را با امانت کامل پاس دار و جان خود را سپر عهد و پیمان خویش قرار بده که در میان واجبات خداوند بزرگ شهرت وفای به عهد بزرگترین است و ملت ها به رغم جدایی گرایش ها و پراکندگی آراء در این مورد سخت هم داستانند. خداوند عهد و ذمه خود را در فضای امنی قرار داده ، با مهر خویش پرتوش را میان بندگان گسـترده است و حریمـش ساخته تا در آن پناه گیرند و در سایه اش بیآرامند. این همه برای آن است که انسان به والایی اخلاق و ژرفای روح دست یابد ، زیرا آنچه انسان را والا می سازد نه شدت احساسات والا ، که گستره و عمق اندیشه والا و متانـت و مهرورزی در گفتار و کردار اوسـت. »

نقش مهرورزی در پیشرفت و تعالی جامعه  

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   176   177   178   179   180   >>   >