سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تمایز عدالت در ادبیات لیبرالیستی و ادبیات اسلامی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تمایز عدالت در ادبیات لیبرالیستی و ادبیات اسلامی در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تمایز عدالت در ادبیات لیبرالیستی و ادبیات اسلامی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تمایز عدالت در ادبیات لیبرالیستی و ادبیات اسلامی در pdf

چکیده  
مقدمه  
عدالت در ادبیات لیبرالیستی  
عدالت در ادبیات اسلامی  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تمایز عدالت در ادبیات لیبرالیستی و ادبیات اسلامی در pdf

نهج البلاغه، 1385، ترجمه عبدالمحمد آیتی، چ هفدهم، تهران، فرهنگ اسلامی

آربلاستر، آنتونی، 1377، لیبرالیسم غرب، ترجمه عباس مخبر، چ سوم، تهران، مرکز

افلاطون، 1380، مجموعه آثار (کتاب جمهوری)، ترجمه محمدحسن لطفی، چ سوم، تهران، خوارزمی

برلین، آیزیا، 1390، آزادی و خیانت به آزادی، ترجمه عزت اله فولادوند، چ سوم، تهران، ماهه

بوردو، ژرژ، 1378، لیبرالیسم، ترجمه عبدالوهاب احمدی، تهران،، نی

داوری اردکانی، رضا، 1383، فرهنگ، خرد و آزادی، چ دوم، تهران، ساقی

راولز، جان، 1383، عدالت به مثابه انصاف، ترجمه عرفان ثابتی، تهران، ققنوس

ساندل، مایکل، 1374، لیبرالیسم و منتقدان آن، ترجمه احمد تدین، تهران، علمی و فرهنگی

غنی نژاد، موسی، 1372، سراب عدالت از دیدگاه هایک، نامه فرهنگ، ش 10 و 11، ص 42 ـ 49

فیض کاشانی، محسن، 1402ق 1980م، تفسیر الصافی، چ دوم، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات

قمی، شیخ عباس، 1427ق، سفینه البحار، چ چهارم، تهران، اسوه

مجلسی، محمدباقر، بی تا، بحارالانوار، چ سوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی

مطهری، مرتضی، 1386، مجموعه آثار، تهران، صدرا

موحد، محمدعلی، 1384، در هوای حق و عدالت، چ سوم، تهران، کارنامه

میل، جان استوارت، 1375، رساله درباره آزادی، ترجمه جواد شیخ الاسلامی، چ چهارم، تهران، علمی و فرهنگی

ـــــ، 1388، فایده گرایی، ترجمه مرتضی مردیها، تهران، نی

چکیده

مفروض بنیادین در این گفتار مبتنی بر تمایز جوهری میان دو مکتب معرفتی ـ عقیدتی اسلام و لیبرالیسم است. اسلام مکتب وحیانی و لیبرالیسم ایدئولوژی انسانی است. در بیان تمایز ذاتی میان این دو مکتب، مطالعه‌ای تطبیقی در موضوع عدالت انجام شده است. در این مطالعه، معلوم گردید که مفهوم بنیادین و اصیل در لیبرالیسم، آزادی فردی است. به هر میزان که لیبرالیسم بر آزادی‌های فردی پافشاری کرده، عدالت بیشتر به حاشیه رفته است. اما در اسلام، پس از اصل توحید، عدالت در کانون تفکر اسلامی جای دارد. مؤمنان به عدالت‌ورزی فرا خوانده شده‌اند. بنیاد حکومت اسلامی بر عدالت است. چنان‌که امیر مؤمنان علی(ع) بیعت با مردم مدینه را تنها به شرط اقامه قسط و عدل پذیرفتند

کلیدواژه‌ها: عدالت، آزادی فردی، منفعت‌گرایی، اقتدار، قانون

 

مقدمه

اسلام و لیبرالیسم دو نظام معرفتی ـ عقیدتی مستقلی هستند که به دلیل تمایزهای بنیادی نمی توان یکی را به دیگر تأویل برد، یا وصفی برای یکدیگر تلقی کرد. تأویل اسلام به لیبرالیسم و بعکس، یا توصیف اسلام به لیبرالیسم (اسلام لیبرالی) و لیبرالیسم به اسلام (لیبرالیسم اسلامی)، بدون فروکاستن و فرسایش مبانی نظری ممکن نیست. اسلام آیین الهی است که در فرایند نزول وحی به دست بشر رسیده است و در پردازش آن حتی رسول خدا هیچ نقشی نداشته است: ما ینطق عن الهوی إن هو الا وحی یوحی (نجم: 4). بنیاد معرفتی اسلام بر خدامحوری استوار است و انسان مخلوق و بنده خدا است و بر پایه شریعت الهی، حیات این جهانی خود را سامان می دهد. در مقابل، لیبرالیسم ایدئولوژی انسانی است که در شکل گیری آن تجربه بشری دخالت مستقیم دارد. به همین دلیل، بر خلاف اسلام، که باید آن را فهمید، لیبرالیسم را باید طراحی و ایده پردازی کرد. بنیاد معرفتی لیبرالیسم بر انسان محوری و فردیت استوار است. لیبرالیسم، هرگونه مرجعیت دین وحیانی را برنمی تابد و آن را نفی یا انکار می کند. انسان و جامعه لیبرال، نظام حقوقی و حیات دنیوی خویش را بر این پایه قرار می دهد. بر این اساس، منطقی به نظر می رسد که رویکرد اسلام و لیبرالیسم در موضوع مهمی چون عدالت، تمایز ذاتی و بنیادین با یکدیگر داشته باشند

ازآنجا که محدود کردن دامنه تحقیق امر ضروری است، بحث با این پرسش اساسی پی گیری می شود که عدالت در هر دو نظام معرفتی ـ عقیدتی اسلام و لیبرالیسم، تا چه اندازه جدی گرفته شده است؟ آیا عدالت به طور یکسان در کانون اندیشه اسلامی و لیبرالیستی جای دارد؟ آیا اسلام و لیبرالیسم در ساماندهی های سیاسی و اجتماعی به یک اندازه دغدغه عدالت محوری را دارند؟ پاسخی که در این تحقیق آمده، تأکید بر این فرض است که آن گونه که عدالت در اسلام اصالت و نقش محوری دارد، در لیبرالیسم چنین نیست. عدالت در لیبرالیسم بر خلاف اسلام، جدی گرفته نشده است

 

عدالت در ادبیات لیبرالیستی

در ادبیات لیبرالیستی، بیشترین واژه ای که توجه اذهان را به خود جلب می کند، واژه آزادی است. کمتر واژه ای همچون آزادی در ادبیات لیبرالیستی موضوعیت دارد. سازمان ادبیات سیاسی و اجتماعی با محوریت آزادی است. مقصود از آن، آزادی های فردی است. جان استوارت میل در تعریف آزادی گفته است

آزادی حقیقی ـ به مفهومی که واقعاً شایسته این نام باشد ـ همین است که ما باید آزاد باشیم که منافع خود را به هر راهی که خود می پسندیم، تعقیب کنیم مشروط بر اینکه در ضمن این تعقیب نکوشیم به منافع حقه دیگران لطمه بزنیم، یا اینکه از کوشش آنها برای تحصیل منافعی که با مصالح مشروع ما اصطکاک ندارد، جلوگیری کنیم (میل، 1375، ص50)

ژرژبوردو، تعریف ساده شده آزادی را اینگونه بیان کرده است: آزادی توانایی ای است موجود در هر انسان برای عمل کردن بر طبق اراده خاص خویش، بی آنکه ملزم به تن دادن الزامات دیگری جز آنچه برای آزادی دیگران ضروری است باشد (بوردو، 1378، ص47). برداشت و تعریف اغلب نویسندگان و روشنفکران لیبرال از مفهوم آزادی، تقریباً به این دو تعریف نزدیک است. دغدغه اصلی آنان تأمین و حراست آزادی های فردی است. به طوری که کارل پوپر در کتاب جامعه باز و دشمنان آن و آبزایا برلین در آزادی و خیانت به آزادی، درباره دشمنان آزادی سخن گفته اند. چنین دغدغه ای در ادبیات لیبرالیستی، نسبت به عدالت منقود است. تألیف اثری درباره دشمنان عدالت برای لیبرال ها چندان جذاب نبوده است. به تعبیر دکتر رضا داوری، اکنون آزادی لفظ و مفهومی هر جایی شده و عدالت در حجاب و حصار خود بنیادی بشر و ایدئولوژی ها و خطابه های متعلق به دوره جدید پوشیده و محجوب گشته است (داوری اردکانی، 1383، ص225). هرچند خود وی هم گرفتار همین سلطه لیبرالی شده و در عنوان کتاب خود، به جای عدالت، آزادی را برمی گزیند

مفهوم آزادی را نمی توان در ادبیات لیبرالیستی نادیده گرفت؛ زیرا موجب انکار لیبرالیسم می شود. ولی در مورد عدالت این چنین نیست. عدالت در اندیشه لیبرال قابل چشم پوشی است؛ هر فردی آزاد است هرگونه که مایل است، زندگی خود را انتخاب کند. اگرچه این انتخاب، عادلانه نباشد. افراد مجازند عالمی را برای خود بسازند که با عدالت سازگاری نداشته باشد. تنها چیزی که آزادی فرد را تحدید می کند، آسیب رساندن و اضرار به دیگران است. چنین حدی برای آزادی لزوماً به معنای عدالت نیست؛ زیرا هر آسیب نرساندن و عدم اضراری عدالت نیست. طبیعی است که وقت عدالت در اندیشه سیاسی لیبرال جدی گرفته نشود، نابرابری های سیاسی و اجتماعی به معضلی جبران ناپذیر تبدیل خواهد شد. چنان که امروزه جوامع لیبرال گرفتار آن شده اند. به عقیده ژرژبوردو، لیبرال ها بسیار دیر با این انتقاد مواجه شدند: هنگامی که لیبرالیسم با تبدیل شدن به آموزه ای غالب به تحمیل نظمی اجتماعی پرداخت که در آن آزادی به سبب پدید آوردن بی عدالتی ها شکل اصلی خود را از دست داد (بوردو، 1378، ص 37)

امروزه، قانون ریزی های لیبرال، به دلیل تحمیل تبعیض نژادی و نابرابری بر جامعه، از خلأ عادلانه بودن رنج می برند. به طوری که این امر در نظر برخی، نشان دهنده نیاز به مفهومی از عدل است که با آن بتوان خود قوانین را مورد قضاوت قرار داد (آربلاستر، 1377، ص 112)

تمام تلاش جان راولز در نیمه دوم قرن بیستم این است که بتواند لیبرالیسم را با مفهومی از عدالت (عدالت به مثابه انصاف) آشتی دهد. سؤال وی این است که چگونه می توان برداشتی از عدالت را برای رژیمی مبتنی بر قانون اساسی طراحی کرد که هم بذاته قابل دفاع به نظر برسد و هم طرفداران بالفعل و بالقوه آن بتوانند این برداشت را تأیید کنند (راولز، 1383، ص 73). درواقع، جان راولز پروژه تعدیل لیبرالیسم را بر عهده گرفته است؛ تعدیلی که ناظر به طبقه  ای است که بیشترین سود را از نظام لیبرالیستی برده است. بورژوازی پیروزمندانه توانست در این آموزه تضمینی سزاوار خویش بیابد و با معرفی لیبرالیسم به مثابه ایدئولوژی، ستمگری هایش را توجیه کرد (بوردو، 1378، ص37). جان راولز، وظیفه خود دانسته به عنوان فیلسوف سیاسی بر مسایل به شدت مناقشه برانگیز و مورد اختلاف تمرکز کند. وی تضاد جدی میان دعاوی آزادی و دعاوی برابری در سنت لیبرالیستی مشاهده کرده است. به عقیده وی: مناقشه های حدود دو قرن گذشته نشان می دهد که هیچ گونه توافقی عمومی درباره مناسب ترین طرز آرایش نهادهای اساسی مدافع آزادی و برابری شهروندی دموکراتیک وجود ندارد (راولز، 1383، ص22). جان راولز، ریشه بی اعتنایی به عدالت را در مکتب فایده گرایی دانسته که در سنت لیبرالیسم نشو و نما یافته است. به عقیده وی، ویژگی تکان دهنده دیدگاه مکتب فایده گرایی در مورد عدالت این است که برای این مکتب اهمیتی ندارد. مگر به صورت غیرمستقیم که این مجموعه رضامندی چگونه میان افراد توزیع گردد (ساندل، 1374، ص61)

لیبرال ها همواره از ناحیه دولت احساس خطر و نگرانی می کنند. دولت شرّ لازمی است که باید مهار شود. اما شرّ بودن دولت، نه از آن روست که ممکن است بی عدالتی کند، بلکه چون موجب تحدید آزادی های فردی می شود، نگران کننده است. دولت واقعیتی جزء من مستقل و نماد اقتدار است. اقتدارگرایی هم به معنای باز بودن نامحدود اقتدار دولتی است؛ چون هر دولتی بالقوه ظرفیت اقتدارگرایی را در خود دارد؛ تهدیدی برای محدود سازی آزادی فردی به شمار می آید. ازاین رو، دولت مطلوب از نگاه لیبرالیسم سیاسی، آن است که قلمرو هرچه وسیع تری را برای حقوق فردی در نظر بگیرد و خود را به دخالت در آن قلمرو مجاز نداند. بعکس، نامطلوب ترین دولت آن است که مرزی میان زندگی خصوصی و زندگی عمومی قایل نباشد و بخواهد در همه چیز دخالت کند (موحد، 1384، ص231). همین نگرانی از اقتدار، موجب فاصله گرفتن برخی از لیبرال ها با ایده برابری خواهی نزدیک شود؛ زیرا برابری خواهی دولت دستاویزی برای رفتاری نابرابر با شهروندان می شود. به عقیده فریدریش هایک، ایده برابری را که از قبول عام برخوردار است و در ظاهر با دموکراسی موافقت دارد، به وقت خود می تواند آرمان های بنیادین آزادی و ارزش فرد را از اساس ویران کند و زندگی را بی معنا و تهی سازد. وی این گزاره که می گوید: همه افراد برابر زاده می شوند، نادرست دانسته است (ساندل، 1374، ص135)

برداشت لیبرالیستی از مفهوم عدالت، شباهت زیادی با تعریف ثراسوماخوس سوفسطایی دارد. منفعت شخصی تلازم ذاتی با اندیشه آزادی دارد، بلکه اصالت نفع انگیزه اصلی در شکل گیری اندیشه لیبرال است. ایده آزادی راهی برای تأمین منافع شخصی است. به همین دلیل، میان لیبرالیسم و فایده گرایی همپوشانی و همخوانی زیادی برقرار است. آن گونه که از جان استوارت میل نقل شد، آزادی حقیقی یعنی تأمین منافع خود از هر راهی که خود می پسندیم. پس بنیاد اندیشه آزادی بر نفع خواهی خود استوار است. اگر هم دولت تهدیدی برای آزادی به شمار می رود، چون منافع شخصی فرد را مورد تهدید قرار می دهد. همواره اقتدار از اتباع خود انتظار دارد که منافع شخصی را فراموش کرده، به نفع اقویا عمل کنند. هرچند این تبعیت در چارچوب قانون باشد. حال، اگر عدالت عبارت از: تبعیت و عمل به قانون است، معنای دیگر آن عبارت از: به سود و نفع اقتدار عمل کردن است. عدالت از ما می خواهد به نفع خود عمل نکنیم، بلکه به نفع اقویا و حاکمان عمل کنیم؛ زیرا حاکمان قوانین را به نفع خود وضع می کنند. بدین ترتیب، در نگاه فایده گران لیبرالی چون جان استوارت میل، عدالت به مثابه معضلی برابر اصالت نفع به شمار می رود. او عدالت را در سراسر تاریخ تفکر فلسفی، مانعی برای پذیرش فایده گرایی دانسته است

در تمامی اعصار تفکر فلسفی، یکی از بزرگ ترین موانع در مقابل پذیرش اینکه فایده یا خوشبختی معیار درستی و نادرستی اخلاقی است، از انگاره عدالت ناشی شده است. احساس نیرومند و درک ظاهراً روشنی که این واژه با سرعت و قطعیتی شبیه شمّ غریزی احضار می کند، آن را در نگاه اکثریت متفکران چنان می نمایاند که گویی به کیفیتی ذاتی در اشیاء اشاره دارد. این امر نشان می دهد که امر عادلانه باید همچون چیز مطلقی در طبیعت و ماهیت موجود باشد که به طور کلی متمایز از تغییر و تنوع و مصلحت است و از منظر نظری، متضاد آن است، اگرچه در بلندمدت، هرگز از آن واقعاً منفک نیست (میل، 1388، ص123)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مبتدا و خبر در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مبتدا و خبر در pdf دارای 15 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مبتدا و خبر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مبتدا و خبر در pdf

مقدمه  
تعریف  
اقسام مبتدا و خبر و احکام آن دو  
مطابقت وصف با مابعد  
عامل در مبتدا و خبر  
رابط چیست؟  
موارد جواز ابتدا به نکره  
موارد وجوب تقدم خبر  
امتناع تقدم خبر  
وجوب حذف خبر  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مبتدا و خبر در pdf

شرح ابن عقیل علی ألفیه ابن مالک

شرح سیوطی علی أالفیه ابن مالک

محمد علی صالحی مازندرانی، شرح صمدیّه

سیدعلی‌حسینی، توضیح شرح ابن عقیل

مقدمه

مبتدا و خبر به ترتیب در ابتدای مرفوعات قرار دارند در بعضی از کتب نحوی فاعل را مقدم دانسته و سپس مبتدا و خبر را ذکر کرده‌اند و این نظر جمهورنحویون است امّا سیبوبه و عده‌ای دیگر مبتدا و خبر را مقدم دانسته‌اند. سیبویه به عنوان اثبات مدّعای خویش دلایلی را ذکر کرده

1- مبتدا در آغاز کلام قرار می‌گیرد و کلام با آن شروع می‌شود پس باید قبل از فاعل در مورد آن بحث شود به خلاف فاعل که در ردهّ‌ی بعد قرار دارد. مثال مبتدا: زیدٌ قامَ و مثال فاعل: قام زیدٌ

2- مبتدا اگر از جایگاه خویش مؤخَّر گردد بازهم مبتدا است مثل (زیدٌ الکاتب) ولی فاعل به خاطر تقدُّم از فاعلیت خارج می‌شود و جمله فعلیه به اسمیه (مبتدا و خبر) تبدیل می‌شود

3- مبتدا به لحاظ مبتدا بودن، عامل و معلول است زیرا عامل در خبر و معلول برای ابتدائیت است؛ اما فاعل به لحاظ فاعلیت تنها معلول است و اگر برخی از موارد عامل شود به اعتبار فاعلیت نبوده بلکه به خاطر شبه فعل بودن است مانند: (جائنی ضاربُ عمروٍ) اما آنان که فاعل را مقدم داشته‌اند برای اصالت آن دلایلی ذکر کرده اند که ما در اینجا به ذکر و دلیل بسنده می کنیم

1- عامل فاعل لفظی و عامل مبتدا معنوی است و بدون شک عامل لفظی قوی‌تر از عامل معنوی است چرا که عامل معنوی با آمدن عامل لفظی زائل می‌گردد

2- فاعل جزئی از جمله فعلیه است و جمله فعلیه اصل در جمله‌هاست پس فاعل اصل است

 

تعریف:

مبتدا: مبتدا یا اسمی است که مسندٌالیه بوده و از عوامل لفظی مجرد و خالی باشد و یا وصفی است که بعد از نفی یا استفهام واقع می‌شود در حالیکه رفع داده باشد اسم ظاهر و یا اسمی که در حکم اسم ظاهر است. مثل: (زیدٌ قائمٌ) و (أقائمٌ زیدان و یا ما قائم زیدٌ)

خبر: آن اسمی است که مجرد (از عوامل لفظی بوده و مسندٌبه می‌باشد. مثل: (الکلم لفظٌ) و (هندٌ قائمٌ ابوها)

توضیح: در تعریف آمده که مبتدا مسندٌالیه است منظور این است که چیزی به آن نسبت داده می‌شود که همان خبر است و منظور از عوامل لفظی این است که چیز بر آن داخل نشود (مثل حرف جر و یا نواسخ) و وصف آن است که بعد از نفی و یا استفهام واقع شود و منظور از اسمی که در حکم اسم ظاهر است ضمیر منفصل می‌باشد و مثال (زیدٌ قائمٌ) برای مبتدای اسمی و مثال (أقائمٌ زیدان) و یا (ما قائمٌ زیدٌ) برای مبتدای وصفی است و مثال (الکلم لفظٌ) برای خبر مفرد و هم‌چنین مثال (هندٌ قائمٌ ابوها)

اقسام مبتدا و خبر و احکام آن دو

مبتدا بر دو قسم است

1- مبتدایی که دارای خبر است

2- مبتدایی که دارای فاعل بوده و آن فاعل جانشین خبر است

مثال قسم اول مانند(زیدٌ عاذرٌ مَن اعتَذَرَ) در این مثال زید مبتدا و عاذر خبر و من اعتذر مفعول عاذر محسوب می‌شود. قسم دوم مانند:(أسارٍذانِ) که همزه برای استفهام و سارٍ مبتدا و ذان فاعل و جانشین خبر است

و آنچه که به مانند همین مورد باشد بر آن قیاس می‌شود وآن هر وصفی است که بر استفهام یا نفی اعتماد کند. مانند: (أقائمٌ زیدان) و (ما قائمٌ زیدان)

بنابراین هرگاه وصف برنفی یا استفهام تکیه نکند نمی‌تواند مبتدا واقع شود.وصفی که فاعل را رفع می‌دهد و مستغنی از خبر است، دارای سه شرط می‌باشد

1- بر استفهام یا نفی اعتماد نماید

2- مرفوع آن، اسم ظاهر و یا ضمیر منفصل باشد

3- کلام با عنوان نمودن مرفوع، کامل شود

بنابراین اگر کلام باعنوان نمودن مرفوع کامل نگردد وصف مبتدا نخواهد بود مانند: (أقائمٌ اَبُواهُ‌زیدٌ) ‌در این مثال با وجود اسم مرفوع (أبَواهُ) کلام کامل نیست و از این رو قائمٌ مبتدا نخواهد بود. بلکه (زید) مبتدای مؤخَّر و(قائمٌ) خبر مقدم و (أبواهُ) فاعل برای قائم است و هرگز نمی توان قائم را مبتدا شمرد، زیرا با وجود (ابواهُ) به عنوان فاعل قائم کلام تام محسوب نمی‌شود. همچنین هر گاه وصف ضمیر مستتر را رفع دهد مبتدا نخواهد بودواز این رو صحیح نیست در (ما زیدٌ قائمٌ ولا قاعدٌ) قاعد را مبتدا و ضمیر مستتر در آن را فاعل و مستغنی از خبر دانست هر چند که در ضمیر منفصل نیز وصف مبتدا نیست بلکه به عنوان خبر مقدم و ضمیر منفصل به عنوان مبتدای مؤخّر گرفته می‌شود مانند«أمسافرٌ أنت» (طبق قولی)

مبتدای وصفی که بر استفهام تکیه می‌کند را فرقی در حرف بودن استفهام مانند (أقائمٌ الزیدان) و یا اسم بودن آن نمی‌کند مانند (کیف جالسٌ العَمُران) و در مورد نفی نیز فرقی بین اسم و فعل و حرف نیست

1- حرف، مانند: ( ما قائمٌ الزیدان)

2- اسم، مانند: (غیر قائمٍ الزیدان) که در اینجا (غیر) مبتدا و مضاعف و (قائمٍ) مضاف‌إلیه و (الزّیدان) فاعل قائم و جانشین خبر غیر است چرا که (غیرُ قائمٍ الزّیدان) به معنای (ما قائمٌ الزیدان) است

3- فعل، مانند: (لیس قائمٌ الزّیدان) که در اینجا (لیس) فعل ماضی و ناقص « قائم» اسم آن و(الزیدان) فاعل و جانشین خبر لیس است

و شاهد مثال در بیت زیر نیز از همین مبتدای وصفی است

غیرُ مأسوفٍ علی زَمَنٍ                         یَنقَضِی بالهَمِّ و والحُزنِ

در این بیت (غیر) مبتدا و مضاف، (مأسوفٍ) مضاف‌إالیه،(علی زمنٍ) جارومجرور و محلاً مرفوع به مأسوف است؛ زیرا (علی زمَنٍ) نائب فاعل برای مأسوف و جانشین خبر غیر است

البته گروهی بر این نظرند که اصلاً لازم نیست مبتدای وصفی بر استفهام یا نفی تکیه کند. مثل:(فائزٌ اُولُوالرَّشَدِ) که در این مثال وصف (فائز) بر نفی یا استفهام تکیه نکرده است. کما که هیچ‌کس منکر سماعی آن نیست

مطابقت وصف با ما بعد خود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پایان نامه بررسی الزامات و نتایج خصوصی سازی در کشورهای در حال تو

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه بررسی الزامات و نتایج خصوصی سازی در کشورهای در حال توسعه در pdf دارای 130 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه بررسی الزامات و نتایج خصوصی سازی در کشورهای در حال توسعه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی الزامات و نتایج خصوصی سازی در کشورهای در حال توسعه در pdf

چکیده
مقدمه
•    فصل اول
تعاریف و مفاهیم خصوصی سازی
1-1تعاریف خصوصی سازی از دیدگاه های متفاوت
1-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه(جمال صغیر)
2-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه(بیس لی و چایلد)
3-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه (شوارتز)
4-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه(دکتر ابوالقاسم هاشمی)
5-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه(سازمان بهره وری آسیاییapo)
6-تعریف خصوصی سازی از دیدگاه(مجله مجلس)
1-2تعریف کلی خصوصی سازی;;
1-3 خصوصی سازی در مفهوم ظاهری و حقیقی;;
1-4 مفهوم سیاسی خصوصی سازی;
1-5 نظارت یا دخالت دولت و تاثیر آن بر اقتصاد;;
1-کلاسیک ها;;
2-مکتب اتریش;;
3- نئوکلاسیک ها
4-کینز;
1-6مهمترین عوامل دخالت دولت در اقتصاد;
1-عوامل اقتصادی;
2-عوامل اجتماعی
3-عوامل سیاسی
1-7دلایل خصوصی سازی;
1-8 اهداف کلی خصوصی سازی;
1-کاهش اندازه بخش دولتی و انتقال مالکیت
2-افزایش کارایی
3-کاهش کسر بودجه ناشی از پرداخت یارانه ها و کمک زیان به شرکت های دولتی;
4-تعدیل یارانه ها و اختلال قیمت ها;;
5-مقررات زدایی و اصلاح قوانین;
6-افزایش رقابت
7-ایجاد انگیزه در کارکنان شرکت;;
8-گسترش بازار سرمایه
•    فصل دوم
راه و روش های خصوصی سازی
2-1 قدم های اولیه خصوصی سازی
2-2 روش های خصوصی سازی;
1-انحلال،تجزیه،ترکیب
2-مذاکره;
3-عقد قرارداد های واگذاری مدیریت و اجاره دارایی های بخش دولتی;
4-مشارکت;
5-عرضه سهام مشمول واگذاری به عموم و افزایش سرمایه;
6-توزیع کوپن
7-فروش به مدیران;
8-فروش به کارکنان
9-بازسازی
10- سرمایه گذاری خارجی
11- ترکیب روش
12- مزایده;
12-1 روش قیمت سعود یابنده
12-2روش قیمت نزولی;
12-3روش اولین قیمت
12-4روش دومین قیمت
2-3 مشکلات و موانع خصوصی سازی;
2-4 موانع سیاسی خصوصی سازی;
2-5موانع اجرایی خصوصی سازی;;
1-ضعف مدیریت در اجرای سیاست های خصوصی سازی;;
2-تعیین قیمت مناسب برای بنگاه های دولتی مشمول واگذاری;
3-هزینه های بالای خصوصی سازی
4- ضعف بازار عای مالی(پول و سرمایه)
•    فصل سوم
بررسی تجربه ی کشور ها در خصوصی سازی
3-1برنامه خصوصی سازی در لهستان;;
3-2 تجزبه انگلستان;
3-3تجربه فرانسه
3-4 تجربه آلمان;
3-5 تجربه شیلی;
3-6 تجربه مکزیک;
3-7تجربه پاکستان
3-8 تجربه مالزی;
3-9 جمع بندی کلی;
•    فصل چهارم
بررسی خصوصی سازی در ایران
4-1بررسی نقش و جایگاه شرکت های دولتی در اقتصاد ایران
1-    تعداد شرکت های دولتی;
2-بودجه شرکت های دولتی;;
3-استفاده از بودجه عمومی دولت جهت جبران هزینه های جاری
4-2بررسی اجمالی اجرای سیاست خصوصی سازی در ایران و نقاط ضعف آن
4-3وضعیت شرکت های دولتی طی دوره اجرای سیاست خصوصی سازی;
4-4برخی از نقاط ضعف سیاست خصوصی سازی در ایران;
-ضعف برنامه خصوصی سازی در گسترش فرهنگ سهامداران;
-خصوصی سازی و توزیع ثروت در ایران
-واگذاری سهام شرکت های دولتی به بخش خصوصی
4-5روش های واگذاری شرکت های دولتی و شیوه های قیمت گذاری;
4-6دلایل عملکرد نامطلوب و عدم موفقیت شرکت های دولتی در ایران;
1-عوامل درون زا
2-عوامل برون زا;
4-7برنا مه خصوصی سازی در سال های اخیر
4-8موانع و مشکلات اقتصادی
4-9موانع و مشکلات حقوقی- قانونی
4-10موانع و مشکلات اجرایی-مدیریتی;
4-11 پیشنهادات و توصیه های سیاسی
•    فصل پنجم
اثر ها،مزایا و نتایج خصوصی سازی در اقتصاد
5-1مروری بر اثرها و مزایای خصوصی سازی
5-2 تاثیر بر کارایی اقتصاد;;
5-3 نتایج و توصیه های سیاسی
5-4 نتیجه گیری;
فهرست منابع و مأخذ;

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی الزامات و نتایج خصوصی سازی در کشورهای در حال توسعه در pdf

1-رحیمی بروجردی،علیرضا،(1385)،خصوصی سازی،چاپ اول،انتشارات دانشگاه تهران،تهران

2-رحیمی بروجردی،علیرضا،(1369)، سیاست های اقتصاد کلان واصلاحات ساختاری،چاپ اول،موسسه کمال علم،تهران

3-کابلی زاده،احمد،(1384)،خصوصی سازی مردمی:کارایی همراه با عدالت،،چاپ اول،مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی،تهران

4-کمیجانی،اکبر،(1382)،ارزیابی عملکرد سیاست خصوصی سازی در ایران،چاپ اول،معاونت اقتصادی وزارت امور اقتصادی و دارایی،تهران

5-گروه نویسندگان،(1389)،ترجمه،چشمی،علی،الزامات و نتایج خصوصی سازی(مجموعه مقالات)،چاپ اول،مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی،تهران

1-کلاسیک ها

شاید بتوان گفت اقتصاددانان مکتب کلاسیک و از جمله بنیانگزاران این مکتب ،آدام اسمیت از جمله تئوریسین هایی است که برای اولین بار در یک چارچوب علمی منظم  راجع به علم اقتصاد و از جمله کارایی نظام در تخصیص بهینه منابع ابزار عقیده نمودند و شاید به همین خاطر است  که آدام اسمیت را پدر علم اقتصاد می دانند.لذا ما بحث خویش را راجع به جایگاه، نقش کارایی نظام بازار در تخصیص بهینه منابع از این مکتب شوع نمودیم

براساس دکترین کلاسیک مکانیزم بازار آزاد قادر است از طریق سیستم های خود سامان بخش خویش بهترین تخصیص منابع و حداکثر رفاه را برای جامعه ایجاد نماید

اسمیت معتقد به دکترین قوانین طبیعی در امور اقتصادی بود،نفع شخصی را مهم ترین عامل در رفتار انسان و اساسی ترین انگیزش در امور اقتصادی می دانست.اوبر این عقیده بود که هر فرد بهترین داور در مورد منافع شخصی خود می باشد و باید افراد را آزاد گذاشت تا منافع خود راحداکثر نمایند،در نتیجه ی این رفتار بیشنیه سازی انفرادی،تخصیص بهینه منابع   حاصل گردیده و منافع اجتماعی نیز حداکثر می گردد

کلاسیک ها آزادی فردی و وجود شرایط رقابت کامل را بهترین  زمینه  برای کارکرد سالم مکانیزم بازار و تخصیص بهینه منابع  می دانستند و معتقد بودند که تحت این شرایط هیچ انحصار خصوصی قادر نیست مدت زیادی  ادامه یابد با پیدایش  منافع انحصاری بلافاصله رقابت پدیدار گشته انحصارات را نابود نموده و مجال  به هیچگونه “رانت طلبی”  در فرایند سیاسی شکل می گیرد و عمدتا نتیجه فعالیت ها و دخالتهای بیش از حد دولت در امور اقتصادی و اجتماعی است. با محدود شدن فعالیت دولت، مکانیزم بازار هر نوع رانت غیر طبیعی را که ظاهر شود به سرعت توزیع و تعدیل می نماید

آدام اسمیت مخالف هرگونه دخالت دولت در فعالیت اقتصادی بود و دولت خوب را دولتی میدانستند که کمترین دخالت با کمترین خرج داشته باشد

اسمیت تنها وظایف دولت ها را در دفاع از مرزهای جامعه در مقابل بیگانگان ، وضع قوانین و مقررات برای ایجاد نظم و انجام برخی فعالیت های عمومی می دانست و مشکلات اقتصادی مانند بیکاری،تورم،فقر و محرومیت،اتلاف منابع و ; را ناشی از دخالت بی مورد و بیش از حد دولت می داند.وی دولتها را فاسد،ضعیف و مسرف معرفی نموده و میگوید

«ملل بزرگ هرگز از ولخرجی و خلافکاری بخش خصوصی به دریوزگی نمی افتند،ولی با اسراف و ریخت و پاش بخش عمومی اغلب به گدایی و فقر دچار می شوند»

2- مکتب اتریش

مکتب اتریش نیز همانند کلاسیک ها  شرایط و اصول اولیه بازار را می پذیرند و نظام بازار آزاد و عملکرد  بدون مانع نیروهای آن رامورد تاکید قرار داده و براین باورند که یک نظام حقوقی صحیح با رقابت آزاد و تصمیم گیری فردی برای  کارآفرینان  اقتصادی،حافظ و ضامن کارکرد سالم مکانیزم بازار خواهد بود.آزادی فردی و فرایند بازار لازم و ملزوم یکدیگرند،آزادی فردی لازمه اجتناب ناپذیر کارکرد سالم نظام بازار است  و از طرف دیگر آزادی فردی تنها در سیستمی می تواند تحقق بیابد که فرصت های لازم برای افراد فراهم شود تا از هوشیاری،شعور و امکانات خود  بهره گیرند و مکانیزم بازار چنین فرصت هایی را برای افراد تدارک می بیند. بنابراین از دیدگاه  مکتب اتریش نظام بازار رقابتی مبتنی بر تصمیم گیری آزادانه کار آفرینان اقتصادی، توانایی کافی برای تخصیص بهینه منابع را داشته و از طریق جمع آوری و کانالیزه کردن اطلاعات، سرمایه و انرژیهای پراکنده، سرمایه گذاری های مولد،خلاقیت های جدید و در نتیجه شکوفایی اقتصادی و افزایش رفاه ملی را سبب میشود.هایک تئورسین مشهور مکتب اتریش بیان می کند که مکانیزم بازار الگوی کاملی از یک نظام غیر شخصی خود سامان بخش بوده و مناسب ترین راه حل برای مسئله اقتصادی جامعه است.

اتریش ها معتقدند که دولت با مداخلات ناموجه خود در قالب سیاست های کلان اقتصادی،عمده ترین منبع بی ثباتی سیستم بازارتلقی شده وعلت بحرانهای اقتصادی و سیکل های تجاری قرن نوزدهم و بیستم را مداخلات دولت در سیستم پولی و مالی مکانیزم بازار می دانند

هایک در تبیین بحران های نظام سرمایه داری چنین می نویسد:”بی ثباتی اقتصاد بازار معمول آن است که مهم ترین تنظیم کننده مکانیزم بازار یعنی(پول)از حیطه فرایند بازار خارج شده است.”

هایک به حجم و میزان فعالیت دولت حساسیت چندانی نشان نمی دهد آنچه برای او حائزاهمیت است روش های است که دولت برای انجام وظایف خود برمیگزیند.وی مدعی است که دولت ها اهدافی مشروع و موجه را با ابزارهایی نامشروع و غیرموجه دنبال میکنند

مع هذا میتوان اینگونه نتیجه گرفت که نگاه مکتب اتریش به مسئله حدود دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی یک نگاهی کیفی است. حجم فعالیت دولت و سهم آن درGNP اهمیت چندانی ندارد.آنچه حافظ و ضامن کارکرد سالم مکانیزم خود سامان بخش بازار و تنظیم مناسب رابطه بین دولت و جامعه یمدنی است این است که فهالیت های دولت پیشاپیش از طریق قوانین کلی توسط نمایندگان مردم تعیین گردیده و دولت ملزم به رعایت اصل حاکمیت قانون باشد.سپردن تعیین وظایف دولت به صلاحدید بوروکرات ها و سیاستمداران را به شدت زیانبار می دانند و آن را به معنای سیاسی شدن تصمیم گیری های اقتصادی بسط بیحدو حصر بوروکراسی و نهایتا حذف آزادی های فردی و اختلال در مکانیزم خودسامان بخش بازار بشمار می آورند.آنها تنها  معتقدند به دولت،در خدمترقابت با حفظ آزادی های فردی و کمترین دخالت در فعالیت های اقتصادی می باشد

3- نئوکلاسیک ها

نئوکلاسیک ها ضمن اعتقادکامل به مکانیزم خودسامان بخش بازار،به نقش فعال تری نسبت به کلاسیک ها برای دولت در فعالیت های اقتصادی معتقد بودند.آنان مهم ترین واساسی ترین ابزاربرای کارکرد سالم مکانیزم خودسامان بخش بازار را بعد از شرایط رقابت کامل،”وجودحقوق مالکیت”و”ضمانت اجرای آن”می دانند و معتقدند که این دو پارامتر باعث می گردند که کارآفرینان اقتصادی نسبت به پاداش تلاش هایشان مطمئن گردند و در نتیجه استعداد

،خلاقیت ها،نوآوری،ابتکارات و اختراعات ظهور نموده و به فعالیت های اقتصادی پویایی و کارایی می بخشد

آنها براین باورند که دولت باید عمدتا به فعالیت هایی چون:وضع مقررات و قوانین،ضمانت اجرای قوانین، ایجاد و نگهداری نهادهای عمومی،اجرای

 فعالیت های عام المنفعه،فراهم نمودن زمینه های رقابت کامل و حفظ آزادی های فردی بپردازندو این مسئولیت ها را به طریقی تدوین و تنظیم نماید که مردم با منافع و ارزش های متفاوت در برابر یکدیگر و در برابر دولت مورد حمایت قرار گیرند. تنها هنگامی به فعالیت های اقتصادی دولت اجازه داده می شود که تخصیص بهینه منابع از طریق مکانیزم خود سامان بخش بازار امکان پذیرنبوده و اطمینان از”مولد بودن دولت”حاصل گردیده باشد

بنابراین پیروان مکتب نئوکلاسیک  وظیفه دولت را ایجاد شرایط رقابت، حفظ آزادی های فردی،احیای حقوق مالکیت، ضمانت اجرای قوانین و به طور کلی فراهم نمودن فضای امن و مناسب برای فعالیت کانیزم بازار و شرکت در فعالیت های اقتصادی تنها هنگامی که مکانیزم بازار نمی تواند به صورت بهینه عمل نماید می دانند

تاکنون بر مکاتب اقتصادی  توجه داشتیم که نسبت به مکانیزم خود سامان بخش بازار خوش بین بوده و بر این باور بودند که اگر شرایط و زمینه های لازم فراهم آید مکانیزم بازار آزاد میتواند بهترین تخصیص منابع را حاصل نماید و در نتیجه رجحان ها و رفاه جامعه  به حداکثر میرسد.اما در صفحات آتی نگاهی خواهیم داشت بر اندیشه های اقتصادی که نسبت به عملکرد خود سامان بخش مکانیزم بازار خوش بین نبوده و در جبهه مقابل مکاتب اقتصادی فوق قرار میگیرد

 4-کینز

کینز اندیشمند بزرگ اقتصاد سیاسی ملقب به پدر علم اقتصاد کلان،ایمانی به خصایص خود سامان بخش بازار و دانش و اطلاعات نامتمرکز سیال در آن نداشت.وی یک نخبه گرا بود و بر تدابیر نخبگان در ایجاد ثبات اقتصادی تاکید خاص می نمود و اشاره میکند که توصیه های صحیح و دانش مقتضی قاد راست دولت را د رهدایت ماشین اقتصادی جامعه به وضعیت مطلوب یاور و مددرسان باشد

کینز در پاسخ به شرایط رکود اقتصادی سالهای 1929-1932 که جهان سرمایه داری را فرا گرفته بود،به بررسی و تشریح علل بحران و راههای مبارزه با آن پرداخت،او علت اساسی بحران و رکود را کمبود تقاضای موثر معرفی مینماید و بیان میکند که هیچ امیدی به مکانیزم خودسامان بخش بازار آزاد جهت مقابله با این مشکل نیست

وی معتقد بود که نظام بازار آزاد در معرض بی ثباتی مزمن است و نمی تواند بهره برداری کامل و کارا از منابع مولد جامعه را تضمین کند و بی ثباتی جز سرنوشت آن است

بنابراین کینز معتقد بود که دولت باید در فعالیت های اقتصادی دخالت نموده و با استفاده از اهرم های مالی و پولی،تنظیم و ارشاد جو اقتصادی را بر عهده گیرد تا نظام بازار همه ی توان خود را ظاهر گرداند.بر این اساس دخالت دولت در اقتصاد و انجام سرمایه گذاری های گوناگون اجتماعی،زیر بنایی،نظامی و;توسط دولت به امری متداول برای جلوگیری از کسادی اقتصادی تبدیل شد و بودجه های سالیانه دولت ها با توجه به وضع اقتصادی و احتمال کسادی،ارقام بیش از پیش قابل توجهی را به خود اختصاص داد

توصیه های ارشادی کینز به میزان زیادی در خط مشی و اندیشه اقتصادی کشور های غربی موثر افتاده و اقتباس شیوه او توسط  حکومت های غربی یکی از عوامل مهمی بوده است که ثبات زیادی به اقتصاد این کشورها پس از جنگ دوم جهانی بخشیده است

1-6 مهمترین عوامل دخالت دولت در اقتصاد

با عنایت بر دیدگاه ها و نظریات فوق می توان مهم ترین علل دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی را به صورت زیر دسته بندی نمود

 -1عوامل اقتصادی

اکثر قریب به اتفاق تئوری های اقتصادی دخالت و کنترل دولت در فعالیت های اقتصادی را پاسخی به شکست و نا توانی مکانیزم خودسامان بخش بازار آزاد در تخصیص بهینه منابع و ایجاد حداکثر رفاه و تعادل اقتصادی می دانند و معتقدند که نظام بازار و سیستم قیمت ها بنا به علل متعددی قادر به پاسخگویی همه نیازهای اقتصادی جامعه نیست و در تولیدو عرضه برخی نیازها و کالاهای هساسی با مشکل مواجه است.مهم ترین مسائلی که باعث اختلال در کارکرد سالم نظام خودسامان بخش بازار آزاد میگردند عبارتند از:وجود کالاها و خدمات عمومی،انحصارات،عوارض(صرفه ها)خارجی و صرفه جویی های مقیاس تولید

2-عوامل اجتماعی

قسمت های عمده ای از دخالت دولت در فعالیت های اقتصادی به خاطر پاسخگویی به برخی مسائل و مشکلات اجتماعی جامعه می باشد.نگرانی از بیکاری و مشکلات ناشی از آن، رفع فقر و محرومیت،توزیع عادلانه درامدها و ثروتها،ایجاد اشتغال،تامین نیازهای بهداشتی و اموزشی و فراهم نمودن زمینه های مساعد جهت رشد و شکوفایی استعدادها،ابتکارات،اختراعات از جمله مسائل اجتماعی میباشند کهدخالت دولت در فعالیت های اقتصادی را اجتناب ناپذیر می نماید

3- عوامل سیاسی

علاوه بر نارسایی های بازار و شکست آن در تولید و ارائه برخی کالاها خدمات اساسی و وجود برخی مسلئل و مشکلات اجتماعی،قسمتی از فعالیت های اقتصادی دولت به خاطر دستیابی به برخی اهداف سیاسی توجیه گردید زیرا بسیاری از طرح ها و پروژه ها را می توان نام برد که هیچ گونه توجیه اقتصادی-اجتماعی ندارند وصرفا به خاطر دستیابی به اهداف سیاسی ایجاد شده اند.حفظ امنیت و استقلال سیاسی،دفاع از جامعه در مقابل بیگانگان،ایجاد و حفظ صنایع استراتژیک،برپایی نظام سوسیالیستی در کشورهای اروپای شرقی،جنگ های بین المللی اول و دوم،انقلاب های سیاسی،کودتاها و ادغام های سیاسی- نظامی از جمله مسائل عمده ای هستند که موجب شدند بسیاری از تولیدات نظامی، منابع انرژی ،وسایل نقلیه سنگین،هواپیماسازی،کشتی سازی و; در اختیار دولت ها قرار گیرند

1-7 دلایل خصوصی سازی

برای خصوص سازی دلایل متفاوتی ذکر شده است.شاخص ترین آن ها عملکرد ضعیف شرکت های دولتی در مقایسه با بخش خصوصی است. بطور معمول مشاهده شده که شرکت های دولتی به سبب پایین بودن بهره وری،هزینه های سنگینی را بر بودجه دولت تحمیل می کنند و بار مالی دولت را افزایش می دهند.بنابراین یکی از راه های موثر کاهش کسری بودجه دولت کاهش این هزینه ها به وسیله خصوصی سازی شرکت های دولتی است.با خصوصی سازی می توان کارایی آن دسته از دارایی هایی را که در بخش دولتی بطور بهینه مورد استفاده قرار نمی گیرد و یا ازبین میرود و هدر میشود،افزایش داد و از اتلاف منابع ملی جلوگیری کرد و درنتیجه کیفیت مدیریت منابع ملی را افزایش داد

عملکرد حیرت انگیز اقتصادی کشورهای شرق آسیا  برپایه بخش خصوصی ایجاد رقابت شدید میان بنگاه های اقتصادی تکیه بر صادرات و تشویق سرمایه گذاری های خارجی نشان میدهد که با خصوصی سازی میتوان به بازارهای خارجی،فناوری مطلوب با سرمایه را گسترش داد.شکست اقتصادهای برنامه ریزی شده و مالکیت دولتی در شوروی سابق،اروپای شرقی و;ضرورت خصوصی سازی را خاطرنشان می سازد و اطمینان می دهد که از این راه میتوان پایه  ی مالکیت بخش خصوصی را گسترش داد

باید خاطرنشان کرد که خصوصی سازی به تنهایی یک هدف نیست. بلکه وسیله برای رسیدن به اهدافی از قبیل:افزایش کارایی و رشد سریع تر اقتصادی. بنابراین افزایش کارایی تولیدی،کاهش دخالت های دولت در تصمیم گیری های اجرایی و رهاکردن مسئولان دولتی از دخالت های بیش از اندازه در جزئیات کارهای اجرائی و در عوض تمرکز بر مسائل و سیاست هایی که برای حیات ملی کشور ضروری اند،از منافع بسیار مهم خصوصی سازی بشمار می روند

دولت می تواند با خصوصی سازی شرکت های دولتی، درآمدهای نقدی خود را افزایش دهد،ضمن آنکه به درامدهای جدید مالیاتی دسترسی می یابد

همچنین با کاهش هزینه هایی که قبل از خصوصی سازی،شرکت های دولتی متحمل میشدند،کسری بودجه را کاهش دهد.بخش دولتی قبل ازخصوصی سازی ،بدلیل فشارهای سیاسی و اجتماعی مجبور به افزایش اشتغال از راه استخدام بی رویه و بدون ضابطه نیروی کار بود که در بسیاری از مواقع مشاهده می شد که بهره وری نهایی نیروی کار در این شرایط،، منفی بوده است

خصوصی سازی می تواند منابع انسانی ومالی را تخصیص بهینه کند و نیروی کار مازاد را به طرف فعالیت های مولد اقتصادی سوق داده و همچنین فرصت های بوجود آمده برای فعالیت های  فاسد را کاهش دهد. بنابراین ایجاد شغل های مبتنی بر رشد،به جای خلق اشتغال کاذب،می تواند از نتایج خصوصی سازی محسوب شود.بنگاه های تولیدی خصوصی برای افزایش سوددهی و رقابت با دیگران تلاش فراوان به عمل می اورند تا فنون مدیریت علمی،فناوری پیشرفته و منابع مالی جدید برای سرمایه گذاری های آتی دسترسی پیدا کنند.ضمن آنکه درصدد افزایش کیفیت محصولات،افزایش صادرات و بهبود ارائه خدمات و جلب رضایت مشتریان نیز هستند.در چنین شرایطی است که تولید و تجارت از فضای اطمینان بخشی برخوردار خواهد شد و سرمایه هایی که درگذشته از کشور خارج شده بودند،دوباره به کشور برمی گردند و کشور می تواند از منابع وپس انداز های خارجی نیز بهره مند شود

 1-8 اهداف کلی خصوصی سازی

اهداف خصوصی سازی در هر کشوری باتوجه به سیاست ها،برنامه های  اقتصادی و راهبردهای کلی جامعه مشخص می گردد.چون راهبردها و برنامه های اقتصادی در کشورها متفاوت است در نتیجه خصوصی سازی نیز در هر کشوری بدنبال اهداف خاصی است

در کشورهای پیشرفته و توسعه یافته از نظر اقتصادی،دولتها از اجرای فرایند خصوصی سازی به دنبال دستیابی به اهدافی همچون افزایش کارایی،کسب درآمد و کاهش بار مالی دولت می باشد.در حالی که کشورهای در حال توسعه باتوجه به وجود مشکلات و تنگناهای بیشتر،اهداف متعدد دیگری از جمله استفاده بهینه از منابع مالی شرکتها،کاهش حجم دخالت دولت در اقتصاد،سپردن تخصیص منابع به مکانیسم خودسامان بخش بازار،مقابله با نقدینگی سرگردان در اقتصاد،ایجاد فضای رقابتی امن برای سرمایه گذاری های بلند مدت،دستیابی به مهارتهای نوین مدیریت،دسترسی به سرمایه و تکنولوژی خارجی و توزیع ثروت و درآمد بین اقشار مختلف جامعه نیز دنبال می شود.درادامه به اختصار به تشریح مهمترین اهداف خصوصی سازی شرکت های دولتی پرداخته میشود

1) کاهش اندازه بخش دولتی و انتقال مالکیت

یکی از مهمترین اهداف خصوصی سازی کوچک کردن حجم فعالیت های دولت میباشد.کاهش مداخله دولت در تصمیم گیری های اقتصادی را می توان از دو بعد خرد و کلان مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار داد. در بعد خرد بیشتر این هدف دنبال می شود که ماهیتی اقتصادی به بنگاه های دولتی بخشیده شود و انضباط مالی حاکم بر بازار،بر عملکرد واحدها و موسسات اقتصادی حاکم گردد و اهداف غیر اقتصادی تا حد امکان حذف شود.اما در بعد کلان اهدافی چون آزادسازی اقتصاد،حذف مقررات و کنترل های دست و پاگیر،اصلاح قوانین و مقررات و ایجاد شرایط فضای رقابتی دنبال می شود

2) افزایش کارایی

مطالعات جامع ارزیابی عملکرد بنگاه های دولتی نشان می دهد که بطور متوسط کارایی بنگاه های دولتی پایین تر از بنگاه های خصوصی است که در همان زمینه به فعالیت مشغول هستند.بنگاه های دولتی بخصوص در کشورهای درحال توسعه در فضایی کاملا تحت کنترل عمل می کنند که در آن دولت مالک بوده و مدیریت آن صرفا یک عامل است.با وجود این در عمل مدیریت خود را مالک دارایی ها می داند

ازسوی دیگر فقدان سیستم نظارت بر عملکرد مدیران،عدم وجود انظباط مالی،جایگزینی اهداف اجتماعی به جای اهداف اقتصادی از جمله عواملی هستند که کارایی بنگاه های دولتی را تحت تاثیر قرار می دهند

عدم کارایی بنگاههای دولتی از فقدان استقلال در تعیین اهداف و قیمت کالاها و خدمات تولیدی،استخدام ویا اخراج کارگران،پرداخت حقوق وپاداش، خرید وبه کارگیری دارایی های جدید و;نشات می گیرد.با خصوصی سازی بنگاه های دولتی،رابطه ای منطقی بین مالکان شرکت و مدیران تعریف میشود ومدیران اجازه می یابند کنترل کاملی بر بنگاه های اقتصادی اعمال نمایند تا به اهداف تعیین شده(که مهم ترین انها حداکثر کردن سود است)دست یابند.این حالت حتی برای مواردی همچون به پیمان گذاشتن فعالیت ها ویا اجاره واحدهای تولیدی که مالکیت کماکان دولتی تشویق مدیران به ندرت با سوددهی بنگاه ارتباط دارد و بیشتر با لحاظ نمودن عواملی همچون میزان تولید،فروش،نگهداری سطح اشتغال و; تعیین می گردد

3) کاهش کسر بودجه ناشی از پرداخت یارانه ها و کمک زیان به شرکت های دولتی

انتقال فعالیت های اقتصادی از بخش دولتی به بخش خصوصی عمدتا موجب کاهش در هزینه ها و افزایش درآمد بنگاه ها می شود.فروش مستقیم دارایی ها وشرکتهای تحت پوشش،درامد نقدی دولت را باتوجه به میزان و روش فروش افزایش می دهدوبرخی از مشکلات کوتاه مدت کشورها

رابرطرف میکند .کاهش مستمر کسر بودجه زمانی حاصل می شود که به طریقی هزینه های درازمدت دولت کاهش یابد ویا همزمان درامدهای مستمر افزایش یابد.به عنوان مثال در قراردادهای پیمانکاری با صرفه جویی در هزینه ها،روند درازمدت هزینه های جاری دولتی کاهش می یابد ویا در فروش شرکت های زیان ده علاوه برایجاد در امدهای نقدی،موجب کاهش یارانه های پرداختی به شرکت ها در اینده می شود

4) تعدیل یارانه ها و اختلال قیمت ها

تصمیمات تولیدی،تجاری،قیمتگذاری و سرمایگذاری در شرکت های دولتی بدون تردید متاثر از تصمیم گیریهای سیاسی است.بر اساس جهتگیریها وضرورتهای اجتماعی و سیاسی برخی از شرکت ها مجبورند کالاها و خدمات خود را با قیمتی پایین تر از قیمت بهای تمام شده به بازار عرضه کنندو در نتیجه دولت به شکل مستقیم با پرداخت کمک زیان زیان شرکت های مزبور را جبران کنند.همچنین ممکن است یارانه های مخفی مانند استفاده از امتیازها و معافیت های خاص گمرکی و مالیاتی ویا دریافت مواد اولیه وانرژی ارزان قیمت به شرکت ها پرداخت گردد.در مواردی نیز به شرکت های دولتی دستور داده میشود تا کالاهای خاصی را از شرکت معینی با قیمت بالا خریداری نمایند

بدیهی است که این گونه دخالت های دولتی موجب اختلال در قیمت ها ودر نتیجه تخصیص نامطلوب و غیر بهینه منابع ودر برخی موارد اتلاف منابع ملی می شود.خصوصی سازی بنگاه های دولتی اگر با برنامه ریزی صورت گیرد،می تواند بسیاری از موارد اختلال در قیمت ها و پرداخت یارانه ها را متوقف سازد،نفوذ گروه های ذی نفع در کسب امتیازهای خاص را کاهش دهد و روند تولید را با مکانیسم بازار هماهنگ نماید

 5)مقررات زدایی و اصلاح قوانین

عدم کارایی شرکت های دولتی فقط به دلیل مالکیت دولتی شرکت های مزبور نمیباشد.مقررات دست و پاگیر،مهم ترین عامل اصلی می باشد که مانع انعطاف پذیری و پویایی فعالیت های اقتصادی می شود.به همین دلیل مقررات زدایی اولین و مهم ترین قدم برای فراهم کردن شرایط و فضای رقابتی  در جامعه است.مقررات زدایی می باید در دو شاخه ی اصلی برای افزایش کارایی اقتصادی و هماهنگ با خصوصی سازی بنگاه های دولتی صورت پذیرد

 حذف قوانین زائد و بوروکراسی اداری موجود به طریقی که نهاد های مختلف مشوق فعالیت های برنا مه ریزی شده بنگاه های اقتصادی جهت توسعه فعالیت هایشان باشند
ایجاد شرایط و فضای مناسبی که بنگاه های اقتصادی قادر باشند تصمیمات عملیاتی را بر اساس مکانیسم بازار و بدون وجود قوانین دست و پاگیر اتخاذ نمایند
حذف قوانینی که به موجب آنها واحدهای دولتی را در یک وضعیت انحصاری قرار داده و مانع ورود رقبای اقتصادی در آن عرصه فعالیت می گردد

6) افزایش رقابت

رقابت مهم ترین امتیاز و مایه حیات نظام اقتصادی مبتنی بر بازار است و هر عاملی که نیل به رقابت در بازار را مانع شود،بتدریج عدم کارایی را بر سیستم اقتصادی حاکم میکند.یکی از اهدافی که در راستای خصوصی سازی مورد پذیرش تمام صاحبنظران می باشد”افزایش رقابت”در فعالیت های اقتصادی است.بنابراین خصوصی سازی به مفهوم افزایش رقابت و گرایش به سوی نظام بازار مفهومی عام و پذیرفته شده می باشد

تنها نکته قابل ذکر این است که در کوتاه مدت با خصوصی سازی فعالیت های انحصار طبیعی و کالاهای عمومی فضای رقابتی براین گونه فعالیت ها حاکم نخواهد شد و لازم است تا زمان مهیا شدن فضای رقابتی در بخش خصوصی این گونه فعالیت ها تحت نظارت و هدایت دولت باشند

7) ایجاد انگیزه در کارکنان شرکت ها

سهیم نمودن کارگران،کارمندان و مدیران شرکت ها در سهام شرکت ها از ابزارهای مهم سیلسی با آثار مثبت اقتصادی و اجتماعی در فرآیند خصوصی سازی به شمار می رود.فروش سهام به کارکنان واحدهای تولیدی  دراصل تبدیل مالکیت غیر مستقیم عمومی به مالکیت مستقیم و رسمی مردم است.دراین روش خصوصی سازی،بین منافع بنگاه و منافع شخصی کارکنان رابطه مستقیم و مثبتی برقرار می شود که خود به خود به افزایش بهره وری عوامل تولید خواهد انجامد

در انتقال سهام به کارکنان اهداف توزیعی نیز مدنظر می باشد. به این ترتیب که ذخایر سرمایه ملی بین تعداد بیش تری از افراد جامعه توزیع می گردد و انگیزه مثبتی در شاغلین شرکت ها برای افزایش فعالیت و احساس مسئولیت در حفظ اموال و دارایی ها بوجود می آورد

8) گسترش بازار سرمایه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در pdf دارای 110 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در pdf

فصل اول :طرح تحقیق
مقدمه
بیان مسئله
اهمیت پژوهش
اهداف پژوهشی
سوالات پژوهشی
فصل دوم :پیشینه نظری تحقیق
تاریخچه هوش هیجانی
رویکردهای هوش هیجانی
رویکردهای مایروسالووی ومدل چندعاملی بار-ان
عوامل موثر برهوش هیجانی
وراثت یا محیط
هوش هیجانی و شخصیت
مقایسه دوهوش بهره (هوش بهر عمومی IQو هوش هیجانی EQ)
آیا هوش هیجانی رامی توان افزایش داد
ویژگی افراد باهوش هیجانی بالا
هوش هیجانی :سن و جنس
ارتباط هوش هیجانی و سلامت روان
هوش هیجانی و اختلالات روانی
- بی تفاوتی عاطفی و هوش هیجانی
- ناتوانی عاطفی غیر کلامی و هوش هیجانی
کاربرد هوش هیجانی
استرس
مقابله
شیوه های مقابله بابحران
رابطه هوش هیجانی و شیوه های مقابله با بحران
فرضیه های پژوهشی
فصل سوم :روش تحقیق
مقدمه
جامعه آماری
حجم نمونه
تعریف مفاهیم
تعریف عملیاتی متغیرها
ابزارسنجش
معرفی هوش هیجانی بار- ان
1)دامنه سنی ،جنس و زمان
2)کاربرد پرسشنامه
معرفی پرسشنامه راهبرد های مقابله بااسترس(CISS)
اعتباروروایی ابزارهای اندازه گیری
نمره گذاری پرسشنامه
اجراءو نمره گذاری
متغیرهای پژوهشی
فصل چهارم :بررسی های آماری
مقدمه
آمار توصیفی
آمار استنباطی
فصل پنجم :بحث ونتیجه گیری
نتیجه گیری کلی
محدودیت ها وپیشنهاد ات
منابع

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان در pdf

-        اکبرزاده ،نسرین 1383هوش هیجانی ،تهران ،انتشارات فارابی

- گلمن ،دانیل ،83،هوش هیجانی ،ترجمه پارسا ،انتشارات رشد

- گلمن ،دانیل ،هوش هیجانی توانایی محبت کردن و،محبت کردن و محبت دیدن ؛مترجم پارسا ،1382،انتشارات رشد ،تهران

- اتکینسون ،هیلگارد وهمکاران ،1368،زمینه روانشناسی ،براهنی محمد تقی و همکاران ،تهران رشد

- اکبرزاده نسرین ،1376،گذراز نوجوانی به پیری ،انتشارات رشد ،تهران

- شرایدن رادماچر ،1372روانشناسی تندرستی ،قنبری ،ابوتراب شجاعی ،تهران

- گنجی ،حمزه ،1376،بهداشت روانی ،تهران ،ارسباران

- قریب افشاری ،عباس استرس دائمی ،مشهد ،درخشش ،1371

- میلانی فر بهروز 1376،بهداشت روانی ،تهران :قوس

مقدمه

هوش هیجانی مفهومی است که ریشه در کارهای ثراندیک و گاردنر دارد . ثراندیک به مطالعه جنبه های غیر شناختی هوش در سازگاری و موفقیت پرداخته است. او به طور کلی از هوش اجتماعی به عنوان یکی از جنبه های هوش هیجانی یادکرده است . به اعتقاد ثراندیک هوش اجتماعی به یکی از توانایی درک حالات درونی ،انگیزه ها ورفتار های خود ودیگران، عملکرد بهینه بر اساس اطلاعات کسب شده است. گاردنر در نظریه ی هوش های چندگانه هوش های فردی(درون فردی و بین فردی )را مطرح کرد ه است واو از تعریف خود از این هوش ها به ایجاد الگوی دقیق و عینی از خوشتن و استفاده از آن در جهت عملی موثر و کارآمد در زندگی ،تمایز میان هیجان ها جهت فهم وهدایت رفتار خود اشاره می کند

گلمن به نقل از پارسا (1382)اشاره می کند که هوش هیجانی شکل دیگری از با هوش بودن است.یعنی توانایی هایی مانند اینکه فرد بتواند انگیزه های خود را حفظ نماید ،در مقابل ناملایمات پایداری کند ،تکا نش های خود را کنترل کند ،حالات روحی خود را تنظیم نماید و نگذارد که پریشانی خاطر ،قدرت تفکر اورا خدشه دار سازد .همچنین درمقابل شکست استقامت و پایداری داشته باشد با دیگران همدلی کند و امیدوارباشد

هوش هیجانی آگاهی از احساس و استفاده از آن ،اتخاذ تصمیم های مناسب درزندگی توانایی تحمل کردن ضربه های روحی ومهار آشفتگی های روحی است . هرگونه تغییر درزندگی انسان خوشایند یا نا خوشایند مستلزم نوعی سازگاری می باشد روش های مقابله با تغییر ات زندگی وتنش های حاصله از این تغییرات درافراد مختلف و بر حسب موقعیت های گوناگون متفاوت است

تعابیر مختلف از مقابله (از جمله موس وشیفر ،1994فلدمن 1989فولکمن ولازاروس 1984) آن رامجموعه ای از تلاش های شناختی و رفتاری فرد می دانند که در جهت تعبیر وتفسیر واصلاح یک وضعیت تنش زاست و منجر به کاهش رنج ناشی از آن می شود

بیان مسئله

     دهه اخیر شاهد ظهور و گسترش بی سابقه تحقیقات علمی راجع به هیجانات و عواطف مختلف (عشق ،ترس ،نفرت و;.)بوده است . علت این تمرکز ویژه را شاید بتوان بیش از هر چیز در حساسیت و اهمیت نگران کننده این مو ضوع در سالیان اخیر جستجو کرد . با آغاز دهه 1990وبا معرفی هوش هیجانی توسط مایر و سالوی بحث درباره ی اثرات روانشناختی هیجانی و کارکرد های انطباقی آن ابعاد تازه ای پیدا کرده است . سالوی ومایر در هانت وایوانز (2003)در آخرین تعریف خود از سازه هوش هیجانی چهار توانایی را برای آن برشمردند که عبارتند از :1)ادراک ،ارزیابی و بیان هیجان  2)کارکرد هیجان در تسهیل تفکر 3)فهم و تهلیل هیجان 4)تنظیم واکنش هیجان .بار – ان در سال 1997در رویکر مشابهی هوش هیجانی را به عنوان یک توانایی هیجانی،شخصی وعاطفی مطرح کرد که فرد را برای سازگاری کارآمد و موثر با نیاز هاو فشارها ی محیطی آماده می سازد . مو لفه های این مفهوم شامل

1-   مولفه های درون فردی :توانایی های شخصی را از هیجان و و کنترل آنهارا بررسی می کند

2-   مولفه های میان فردی :توانایی های شخصی برای سازگاری با دیگران و مهار ت های اجتماعی را ارزیابی می کند

3-   مولفه سازگاری :انعطاف پذیری ،توان حل مساله وواقع گرایی شخصی را مورد بررسی قرارمی دهد

4-   مولفه ی اداره یا کنترل تنش ها :توانایی کنترل تنش و کنترل تکانه ها را بررسی می کند

5-   مولفه خلق و خوی عمومی :نشاط و خوشبینی فرد رامورد بررسی قرار می دهد

به طور کلی سبک مقابله ای به تلاش های شناختی و رفتاری برای جلو گیری ،مدیریت و کاهش تنیدگی اشاره می کند (لازاروس و فولکمن ،1984،به نقل از پنلی و توفاکو 2002)

اندرو پارکر (1990)براساس تحقیقی جهت بررسی فراینده مقابله عمومی ،افراد رابرحسب سه نوع اساسی سبک مقابله متمایز می سازد :سبک مقابله ای مسئله مدار ،سبک مقابله ای هیجان مدار و سبک مقابله ای اجتنابی .راهبردهای مقابله ای مساله مدار شیوه هایی را توصیف می کند که براساس آن فرد اعمالی را باید برای کاستن ویا ازبین بردن یک تنیدگی انجام دهد محاسبه می کند .رفتارهای مسئله مدار شامل جستجوی اطلاعات بیشتر درباره مساله ،تغییر ساختار مساله ازنظر شناختی و الویت دادن به گام هایی برای مخاطب قرار دادن مساله می شود .برعکس راهبردهای مقابله ای هیجان مدارشیوه هایی را توصیف می کند که بر اساس آن ،فرد برخود متمرکز شده و تمام تلاش او متوجه کاهش احساسات ناخوشایند خودمی باشد.واکنش مقابله ای هیجان مدار شامل گریه کردن ،عصبی و ناراحت شدن ،پرداختن به رفتارهای عیب جویانه ،اشتغال ذهنی و خیال پردازی می باشد .و بالاخره استراتژی اجتنابی مستلزم فعالیت هاو تغییراتی شناختی است .که هدف آن اجتناب از موقعیت تنیدگی زا می باشد .رفتارهای مقابله اجتنابی ممکن است به شکل روی آوردن و درگیر شدن دریک فعالیت تازه ویا به شکل روی آوردن به اجتماع و افراد دیگر ظاهر شود.(هرن ومیشل 2003)

اهمیت پژوهش 

     امروزه در اکثر کشور های پیشرفته بحث بهره ی هیجانی مطرح شده است و این مفهوم در موسسات به سازمانهاو مراکز صنعتی و بخصوص درمصاحبه های استخدامی کاربرد فراوانی دارد . در گذشته در کشور های صنعتی ،درمصاحبه های استخدامی بیشتر به IQ(بهره هوش )یک فرد توجه می شد ولی امروزه بیشترین تاکید معیار استخدامی دراین کشورها بر بهر ه عاطفی EQ یا هوش هیجانی فرداست .امروزه دانشمندان معیار سنجش فرد را EQمی دانند ،زیرا مشاهده شده است که مشروط بر اینکه فرد از بهره هوشی IQطبیعی برخوردار باشد .هوش عاطفی بالا در موفقیت فرد تاثیر فراوانی دارد .بنابراین هوش عاطفی بالا در طی کردن پله های موفقیت نقش مهمی را ایفا می کند .در واقع فقط هوش مطرح نیست بلکه چگونگی کنار آمدن فرد با دیگران و اداره کردن هیجان ها نیز مهم است . امروزه ده در صد افرادی که از کار خود اخراج می شوند و اکثرا یعنی90%افرا د به دلیل مشکلات ارتباطی و عدم سازگاری که ناشی از ضعف های شخصی و هیجانی هستنداز کار خود برکنار می شوند

   هوش هیجانی مدعی است که می تواند حداقل برخی از مشکلات زندگی بشر امروزی را که در اصطلاح (تعارض بین آنچه انسان احساس می کند و آنچه که به آن فکر می کند)  حل و فصل کند

پژوهش حاضر سعی دار دکه هوش هیجانی و ابعاد آن را مورد بررسی قرار دهد

انسان همواره در معرض استرس هاو بحران های گوناگون می باشد و پرهیز از مواجهه با بحران افسانه ای بیش نیست در فاصله بین تولد ومرگ موقعیت های گوناگونی برای فرد به عنوان موقعیت های بحران زا ایجاد می گردد که برخورد صحیح با آن ها فرد را در تعادل و سلامت روانی نگه می دارد

براساس شواهد موجود راهبرد های مقابله ای نقش مهمی در بهزیستی فیزیکی و روانشناختی افراد هنگام مواجهه با وقایع استرس زا و حوادث منفی زندگی بازی می کند .(اندلر و پارکر 1989؛مالی و همکاران 1988)راهبردهای مقابله ای اغلب به عنوان یک میانجی بین حوادث استرس آور پیشایند ها و پیامد هایی همچون اضطراب ،آشفتگی روانشناختی و شکایات بدنی به کار می روند (آورو  و همکاران 2003)

پژوهش حاضر تلاش دارد تا رابطه میان سبک های مقابله با استرس و هوش هیجانی را بررسی می کند

اهداف پژوهش

اکثر جمعیت جامعه ها را جوانان تشکیل می دهند که به نوبه خود به مشکلات عدیده ای مواجه هستند که درمیان قشر دانشجو از این امر مستثنی نبود ه و به امید یافتن شغلی مناسب در دانشگاه های کشور مشغول به تحصیل اند.نحوه عملکرد دانشجویان در موجوه مختلف زندگی به میزان زیادی هوش هیجانی شان بستگی دارد وشیوهای مقابله بااسترس در میان راه موفقیت فرد را در آینده شغلی و خانوادگی تضمین می کند .بنابراین نتایج این تحقیق می تواند موفقیت افراد در وضع کنونی و دورنمای آینده آنان را تخمین زند

هدف تحقیق حاضر بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سبک های مقابله با بحران در دانشجویان می باشد

سوالات پژوهشی

-        آیابین هوش هیجانی (EQ)دانشجویا ن و شیوه های مقابله با بحران در آنان ارتباطی وجود دارد ؟

-        آیا بین هوش هیجانی دانشجویان و شیوه های مقابله با بحران در سنین مختلف تفاوت وجود دارد؟

-        آیا با توجه بهره هیجانی هرفرد می توان پیش بینی کرد که در مقابله با بحران از چه شیوه ای استفاده می کند ؟

-        آیا بین وضعیت اقتصادی دانشجویان و میزان مقابله با بحران رابطه وجود دارد ؟

-        بین رشته تحصیلی دانشجویان و میزان مقابله با بحران رابطه وجود دارد ؟

تاریخچه هوش هیجانی

بحث های فلسفی درمورد رابطه بین تفکر و عاطفه در فرهنگ مغرب زمین به پیش از 2000سال قبل برمی گردد .در اینجا ما به فعالیت های روانشناسی از سال 1900میلادی تا کنون اشاره می نماییم این سال هارا می توان به پنج دوره تقسیم کرد .(فورگاس ومایر ،2003،ترجمه امام زاده ای و نصیری )

1-   سال های (1969-1900)دوره ای که در آن مطالعات روانشناختی مر بوط به هوش و عاطفه جدا ومستقل از یکدیگر صورت می گزفت

2-   سال (1989-1970)دوره ای که طی آن روانشناسان به بررسی چگونگی تاثیر عواطف و تفکر بریکدیگر می پرداختند

3-   سال های (1993-1990)دوره ای که در آن هوش عاطفی به عنوان یک مو ضوع مورد مطالعه و تحقیق مطرح گردید

4-   سال های (1997-1994)دوره ای که طی آن مفهوم هوش عاطفی رواج یافت

5-   از سال 1998تا کنون دوران اخیر که دوران انجام مطالعات شفاف سازی در مود مفهوم هوش عاطفی است

دوره اول یعنی سال های 1990-1969دوره ای بود که تحقیقات پیرامون هوش وعاطفه در حوزه های جداگانه صورت می گرفت .در حوزه هوش اولین آزمون ها ساخته و توسعه پیدا کردند و هوش به عنوان عاملی در نظر گرفته می شد که در بر گیرنده توانایی انجام صحیح امور و استدلال کردن است . در این دوره همچنین اساس زیست شناختی هوش مورد مطالعه قرار گرفت

در بررسی های مربوط به عواطف پژوهشگران در گیر موضوع مرغ وتخم مرغ بودند . به این ترتیب شخصی که به مو قعیت استرس آور مواجه می شود و مثلا دید خرس ،ابتدا پاسخ فیزیولوژی هیجان رااز خودنشان می دهد( مثلاافزایش ضربان قلب )وسپس احساس هیجان می کند و یا ابتدا احساس هیجان در او شکل می گیرد وپس تغییرات فیزیولوژیک دراو بروز پیدا می کند ؟

مساله دوم در بررسی عواطف این بود که آیا عواطف مفهومی عام وجهان شمول است یا به وسیله عوامل فرهنگی تفکیک می شود ؟

داروین عقیده داشت که عواطف دربین همه حیوانات و از جمله انسان مشترک است و در تضاد با فلسفه شک گرایی روانشناسان اجتماعی که معتقد بودند عواطف در فرهنگ های مختلف به اشکال مختلف بروز پیدامی کند

دوره دوم :یعنی سال های 1989-1970دوره ای بود که طی آن پیشرفت های چندی در زمینه هوش عاطفی ،صورت گرفت هوش وعاطفه که قبلا حوزه های جداگانه ای بودند ،دراین دوره در یک حوزه جدید ،به یکدیگر نزدیک شدند و حوزه جدیدی را عنوان شناخت واحساس تفکروعاطفه تشکیل دادنددر این حوزه جدیدپژوهشگرانبه دنبال یافتن قوانین مناسبی در این دوره بودند که عواطف به چه چیزی اشاره دارد و چه زمانی بروز پیدامی کنند .بعضی از پژوهشگران نظر داروین را مبنی بر آنکه عواطف در بین افراد یک گونه یکسان است و این که عواطف تظاهرات بیرونی احساسات درونی در مورد روابط می باشند را تایید کردند .در این دوره همچنین تاثیر عاطفه بر تفکر افراد افسرده و افرادی که قبلا به اختلال دو قطبی (مانیک –دپرسیو )مبتلا بودند ،مورد بررسی و آزمایش قرار گرفت .پژوهشگرانی که درمور هوش مصنوعی مطالعه می کردند ،علاقه مند به دانستن این موضوع شدند که آیا لازم است نظام های ویژه رابه شکل برنامه های رایانه ای طراحی کنند تا بتوانند احساسات شخصیت های داستانی را درک نمایند ؟

تحقیق این اثر مستلزم تهیه و تدوین تعدادی ازقوانین اساسی عواطف و نیز تعیین مصادیق و معانی آنها بود که در بررسی و مطالعه موضوع شناخت و عاطفه مورد توجه قرار گرفته بود این موضوع گر چه کم اهمیت به نظرمی رسید اما نیازمند تبادل نظر بین محققان هوش مصنوعی و کسانی بود که درموردعاطفه و شناخت مطالعه می کردند .گرچه اصطلاح هوش عاطفی در این مفهموم هنوز به قدر کافی توسعه پیدانکرد ه بود .لذا در این دوره طبق شیوه های مرسوم از این مفهوم تعریف یا توصیفی ارائه نشد .همچنین تعاریف اولیه را که از هوش عاطفی ارائه شده بودند .در واقع اشاره ای اجمالی به هوش عاطفی داشتند اما واضح وروشن نبودند ،اگر هم گاهاً روشن بودند ،به طور کامل گویای مفهوم هوش عاطفی نبودند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله مقایسه سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشنا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مقایسه سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی با دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شهید بهشتی در pdf دارای 101 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقایسه سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی با دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شهید بهشتی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله مقایسه سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی با دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شهید بهشتی در pdf

فصل اوّل:
1-    مقدمه     2
2-    بیان مسئله     10
3-    سوالهای پژوهشی     13
4-    اهداف پژوهش     13
5-    اهمیت و ضرورت پژوهش     14
6-    متغیرها و تعاریف مفهومی‌و عملیاتی آنها     15
7-    خلاصه مباحث مطرح شده     17
فصل دوم:
8-    پیشینه  تحقیق     18
9-    تاریخچه بهداشت روانی     19
10- تعریف سلامت روانی و نظریه های شناختی ارائه شده     44
11-هدف اصلی بهداشت روانی و دیدگاههای روان تحلیلگری و انسانگری در مورد بهداشت روانی     44
الگوی شخصیت سالم از دیدگاه رفتارگرایی    52
11-الگوی شخصیت سالم از دیدگاه پرلز    53
نظریه عقلانی هیجانی الیس     55
12-دیدگاه اریسکون در مورد مشخصات افراد سالم    57
انسانها دارای شخصیت سالم از نظر الکساندر    58
13-دیدگاه انجمن ملی بهداشت جهانی    59
14-دیدگاه های نظری درباره سلامت روانی     60
  الف ـ نظریه سیستم ها     60
  ب ـ رویکود اکولوژیکی     62
  ج ـ مفهوم تعادل حیاتی     65
فصل سوم:‌
روش تحقیق     68
طرح تحقیق     69
انتخاب نمونه یا نمونه گیری     70
جامعه آماری     70
تعداد نمونه     71
روش نمونه گیری     71
معرفی ابزار پژوهش و پایایی آنها     71
روش جمع آماری اطلاعات     72
روش آماری     73
فصل چهارم:‌
تجزیه و تحلیل آماری     74
فصل پنجم:
بحث و نتیجه گیری     88
منابع 95

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله مقایسه سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی با دانشجویان دانشکده علوم پایه دانشگاه شهید بهشتی در pdf

1- شاملو، سعید (1382) ـ بهداشت روانی ـ تهران: رشد

   2- شاملو، سعید (1377) ـ مکتب ها و نظریه ها در روانشناسی شخصیت ـ انتشارات رشد

3-   دوان شولتز وسیدنی الن شولتز ـ نظریه های شخصّیت (ترجمه: یحیی سید محمدی): موسسه نشر ویرایش،

4-   گردی، فلور 1382 ارتباط و میزان تفکرات غیر منطقی با سلامت روانی دانشجو کارشناس و کار شناسی ارشد گروههای مختلف تحصیلی شهید بهشتی، تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی

5-   فرهادی، فرحناز 1382 بررسی رابطه هوش، حافظه و سلامت روانی با کارایی کنترلهای مراقبت پرواز شرکت فرودگاههای کشور، پایان نامه کارشناسی ارشد، معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی

6-   مبارکه، محّمد در خشان 1376 بررسی رابطه میزان پرداختی به ورزش با سلامت روانی و ویژگیهای شخصیتی مدیران میانی سپاه شاغل در رده های تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد ـ معاونت پژوهشی دانشگاه شهید بهشتی

7-    اعربیان، اقدس (1383) ـ بررسی تاثیر باورهای خودکار آمدی بر سلامت روانی و توفیق تحصیلی دانشجویان،پایان نامه کارشناسی ارشد، تهران،‌دانشگاه شهید بهشتی

مقدمه:

هزاره سوم میلادی در شرایطی آغاز می‌گردد که جهان کماکان درگیر مشکلات عدیده‌ای چون تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن در ابعاد روانی ـ اجتماعی انسان است. پیشرفت و توسعه علی رغم آنکه تسهیلات فراوانی به همراه داشته است اما در برگیرنده مشکلات اساسی نیز هست. بدین ترتیب موضوع تغییرات اجتماعی و پیامدهای آن د رتعلیم و تربیت و سلامت روانی یا بیماریهای مرتبط با ان ،‌افزایش رضایتمندی از زندگی یا کاهش آن و هزاران موضوع دیگر از‌این دست پیش روی محققان است

از آنجا که بهداشت روانی پدیده‌ای روانی ـ اجتماعی، نیازمند درک و تفسیر درست از مسائل مرتبط است و باید آن را در چهارچوب عوامل اساسی زمینه ساز و یا در ارتباط مستقیم با عوامل زیانبخش برای سلامتی مورد توجه است‌این موضوع از آن جهت مهم است که فراتر از متغیرهای مستقل و جداگانه‌ای که به طور طبیعی نقش اساسی خود را در سلامت روانی و یا بیماری‌ایفا می‌کنند. عوامل مشترک را نیز را که در‌ایجاد یا تسهیل اختلافات روانی برعهده دارد مورد توجه قرار داده است و با رویکردی کل نگر به تنظیم چهارچوب موثر می‌پردازیم

تغییرات شرایط اجتماعی،‌طی دو دهه گذشته،‌موجب تغییرات بنیادین در سطح خانواده و دوستان از یک سو و نیز موجب تغییرات وسیعی در تعلیم و تربیت و شیوه های آن  و نیز سبک های زندگی از سوی دیگر گردیده است صرف نظر از مشکلات جاری که می‌تواند ما حصل شرایط بد اقتصادی و توسعه نیافتگی باشد دگرگونی های پی در پی در الگوهای زندگی تغییر درمطالبات اجتماع از فرد، تغییر در ارزش ها، باورها و فرهنگ به گونه‌ای است که که می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم توانایی های سازشی فرد را تحت تاثیر قرار دهد

بدین ترتیب سطوح مختلف اجتماعی به ویژه کودکان و جوانان در مواجه با تغییرات پی در پی پیرامونی مشکلات متنوع را تجربه می‌کنند و با مسائلی درگیر می‌شوند که ابعاد آن برای بسیاری از خانواده ها  و مسئولان امرناشناخته است

توانایی انسان در بهم ارتباط دادن حوادث محیطی و نشان دادن واکنش منطقی به رشد روانشناسی کمک فراوان کرده است از همه جالب تر‌اینکه توانایی ماست که با اشخاص مختلف‌ایجاد رابطه می‌کنیم و در صورت ناامیدی از آنها فاصله می‌گیریم توانایی انسان در استفاده از خلاق از قوه تصور و فکر خود و برخورد واقع بینانه که با امور یکی دیگر از نشانه های بلوغ و رشد فکری ماست

ناراحتی های روانی لزوماً حاصل نیروهای اسرار آمیز و نفوذ ناپذیر نیستند بلکه اغلب در فرایندهای معمولی مانند اشتباه در یادگیری، استنباطهای اشتباه براساس اطلاعات نادرست یا ناکافی و تمیز ندادن تصور از واقعیت بوجود می‌آیند از آن گذشته اندیشه ا گر حاصل فرضهای اشتباه باشد می‌تواندغیر واقع بینانه گردد و رفتار اگر مبتنی بر طرز تلقی های غیر منطقی باشد غیر عقلانی نظر به‌اینکه خویشتن نگری،فراست – آزمون واقعیت ها و یادگیری اصولاً فرایندهای شناختی هستند‌این طرز برخورد با بیماریهای روانی را شناخت درمانی نامیده است

روانشناسی قرن بیستم بیشتر بر هیجانات منفی نظیر افسردگی و اضطراب تمرکز یافته است تا بر هیجانات مثبتی نظیر شادی و بهزیستی. هدف مطالعات روانشناختی بیشتر بر آن بوده است که بیماریهای روانی را مورد بحث و گفتگو قرار دهد و درمان آنها هدف اصلی بوده است. به عبارتی دیگر تعریف سلامت روانی مترادف با فقدان بیماریهای روانی و یا علایم بیمارگونه تلقی شده است در حالیکه از دهه 1980 به بعد در تعریف سلامت تغییر و تحول بسیاری پدید آمده است. متون مربوط باروانشناسی سلامت تنها به جنبه های منفی و رفع آثار منفی در افراد محدود نمی‌شود همانطور که در تعریف سازمان بهداشت جهانی به سلامت از جنبه مثبت آن تأکید شده است و فردی واجد سلامت شناخته می‌شود که به لحاظ زیستی ـ روانی ـ اجتماعی از شرایط معینی برخوردار باشد (بوم و همکاران، 2001،‌نقل از کرمی‌نوری و همکاران 1381)

اختلالات روانی مشکلات جدی و شایع بوده که در سراسر دنیا مشاهده می‌شود و یکی ازناتوان کننده ترین بیماریها در طب محسوب می‌شود که هزینه های زیادی را به جامعه تحمیل می‌کند. سابقه شناخت اختلالات روانی و در کنار آن بحث سلامتی روانی به سابقه تاریخ و شناخت بشر از خود و تغییر رفتاری بعضی از انسانها نسبت به انسانهای دیگر باز می‌گردد. گاه مرز بین‌این دو یعنی سلامت روانی از اختلال روانی چنان درهم می‌آمیزد که اطلاق‌اینکه فردی سالم یا بیمار است مشکل به نظر می‌آید‌اینست که افراد و یا مراکز علمی‌زیادی کوشیده اند تا تعریف واضح و دقیقی از موضوع سلامت روانی و اختلال روانی ارائه دهند که البته کلیه تعاریف ارائه شده با توجه به شرایط و موقعیت های اجتماعی سنن و فرهنگ بوده و اصولاً از دید کسانی که نگرشی طبیعی به سوال نگاه می‌کنند کسی سالم و بیمار است که اگر بیمار نباشد ویا کسی که بیمار است که سالم نباشد‌این امر در بعضی بیماریها مانند بیمار روانپزشکان و کسانی که با طب پیشگیری سروکار دارند برای تعریف سلامت روانی و بهنجاری از میانگین نرمال یا زنگوله معروف منحنی توزیع عمومی‌استفاده می‌کنند و افراد را با خصوصیات افراد میانگین مقایسه کرده که‌این جنبه بالینی و درمانی نداشته و صرفاً جنبه آماری دارد و البته تعیین خصوصیات افراد میانگین که از طریق آماری بدست می‌آید خود مسئله قابل بحث است

اصولاً فردی از نظر روانی سالم است که تعادلی بین رفتارها و کنترل او در مواجه مشکلات اجتماعی وجود داشته باشد. از‌این دیدگاه انسان و رفتارهای او در مجموع یک سیستم در نظر گرفته می‌شود که بر اساس کیفیت تاثیرمتقابل عمل می‌کند با‌این دید سیستمیک ملاحظه می‌شود که چگونه عوامل متنوع زیستی انسان بر عوامل روانی اجتماعی او اثر گذاشته و بالعکس از آن تاثیر می‌پذیرد

به عبارت دیگر  بهداشت و تعادل روانی انسان به تنهایی مطرح  نیست بلکه آنچه مورد بحث قرار می‌گیرد پدیده هایی است که در اطراف او وجود دارند و بر جمع سیستم و نظام او تأثیر می‌گذارند و از آن متاثر می‌شوند

کارشناسان سازمان بهداشت سلامت فکر و روان را‌این چنین تعریف می‌کنند:‌

سلامت فکر عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران تغییر و اصلاح فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر بهروز بهداشت روانی، نشر قدس 1370 ص 65ـ3)

لونسیون (Levinson) و همکارانش در سال 1962 سلامت روانی را‌این چنین تعریف کرده اند: سلامت روانی عبارت است از‌اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود ـ دنیای اطراف ـ محل زندگی ـ اطرافیان و با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت زمانی و مکانی خویشتن

کارل مینجر (Krlmeninger) می‌گوید سلامت روانی عبارت است از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان بطوریکه باعث شادی و برداشت مفید و مؤثر به کامل شود

واتسون (watson) موسس مکتب رفتارگرایی می‌گوید “ رفتار عادی نمودار شخصیت سالم انسان عادی است که موجب سازگاری او با محیط و با نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او  می‌شود ”

تعریف گینزبرگ (Ginsburg)‌این چینین است “ تسلط و مهارت‌اینکه در ارتباط صحیح با محیط در سه فضای مهم زندگی عشق، کار، تفریح. ‌این شخص و همکارانش برای توضیح بیشتر می‌گویند استعداد یافتن و ادامه کار. داشتن خانواده. ‌ایجاد محیط خانوادگی خرسند. فرار از مسایلی که با قانون درگیری دارد لذت بردن از زندگی و استفاده صحیح از فرصتها و سلامت روان است

با تعریفی که از بهداشت روانی شد می‌توان استنباط کرد که بهداشت روانی علمی‌است برای بهتر زندگی کردن. رفاه اجتماعی که تمام زوایای زندگی از محیط خانه گرفته تا مدرسه دانشگاه محیط کار و نظایر آن را دربر می‌گیرد. در بهداشت روانی آنچه بیش از همه مورد نظر است (احترام به شخصیت و حیثیت انسانی است) و تا هنگامیکه‌این حیثیت و احترام برقرار نشود سلامت فکر و روان و بهبود روابط انسانی معنی و مفهومی‌نخواهد داشت

شاملو در مورد اهداف بهداشت روانی و اصول آن می‌نویسد. هدف اصلی بهداشت روانی پیشگیری است و‌این منظور بوسیله‌ایجاد محیط فردی و اجتماعی مناسب حاصل می‌گردد و بنابراین بهداشت افراد اجتماع و تمام مردم بطور دسته جمعی منظور نظر بهداشت روانی است و اصول بهداشت روانی عبارت است از

1- احترام به شخصیت خود و دیگران

2- شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر

3- دانستن‌این حقیقت که رفتار انسان تحت تأثیر عواملی است

4- آشنایی به‌اینکه رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست

5- شناسایی احتیاجات و محرکهایی که سبب‌ایجاد رفتار و اعمال گردد

از آنجا که بهداشت روانی اجتماع  را هم بطور انفرادی و هم بطور دسته جمعی در بر می‌گیرد لذا اصل کلی در بهداشت  رو انی سالم سازی محیط فردی و اجتماعی است و اصول فوق برای نیل بدین  منظوربکار می‌رود

احساس یاس و یا ناامیدی از خود یکی از بارزترین علائم غِِِیر عادی و عدم تعادل و روانی بوده و بنابراین لازمه برخورداری از سلامت روانی‌این است که شخص به خود احترام گذارده و اعتماد به نفس درانجام کارها و در ورابط بین فردی و برخورد با دیگر افراد جامعه را داشته و خود را دوست بدارد. شخص سالم احساس می‌کند افراد اجتماع او را دوست دارند و به او احترام می‌گذارند و او نیز متقابلاً به آنها احترام گذاشته و آنها را دوست دارد. عدم اعتماد به نفس باعث می‌شود که فردمبتلا اظهار کند که به کسی اعتماد ندارد. اجتماع برای او ارزش قائل نیست و بنابراین از برخی از وظایف اجتماعی خود صرف نظر کرده و از قبول هر گونه مسئولیت شانه خالی می‌کند. بر عکس حالت فوق نیز ممکن است بوجود بیاید یعنی فرد با تصور غیر عادی از خود و برای جبران نقصیه خود نیروی خود را بیش از حد تصور مصرف کرده و دست به کارهای خطرناک بزند

شخصی که از سلامت روانی برخودار هست همچنین بایستی خود را همانطور که هست بشناسد و قبول کند یعنی علاوه بر استفاده از خصوصیات مثبت و بر جسته به محدودیت و نواقص فرد نیز آشنایی کامل داشته باشد. پی بردن به شخصیت قابلیتها و تواناییها یا به عبارت دیگر خود پنداری از مهمترین مسائل بهداشت روانی است و چون خود پنداری در اثر یادگیری وجود می‌آید لذا تجارب گذشته و نقش اولیاء در تربیت فرزند اهمیت یافته و باعث می‌شود کودک به قضاوت دیگران در مورد خود پی برده و از خود ارزیابی به عمل آورد. خود پنداری همیشه قابل تغییر است و رابطه مستقیم با محیط و اطرافیان و طرز برخورد و رفتار آنان دارد. صمیمیت و محبت،‌استوار بودن خانواده و روابط صحیح بین اعضای خانواده باعث ثبات و پایداری شده و بالعکس از هم گسسته شدن خانواده و یا روابط نامطلوب اعضای آن باعث عدم ثبات خود پنداری و از دست دادن اعتماد به نفس شده و شخص در مقابله با مشکلات دچار نگرانی ـ اضطراب شده ـ و رفتارهای نامناسب از خود نشان می دهد

بیان مساله

 بخش عمده‌ای زندگی آدمی‌به عنوان موجودی اجتماعی در مناسبات و روابط متقابل او با دیگران خلاصه می‌شود اما‌این مناسبت متقابل نیز مانند سایر رفتارهای آدمی‌بدون حساب و کتاب و بدون نظم و قانون نیست. مثلاً نقشهای مختلفی که مادر در زندگی خود به عنوان فرزند یک خانواده پدر یا مادر معلم یا دانشجو و بالاخره عضوی از اعضای جامعه برعهده می‌گیریم در نظر بگیرید طبیعی است که رفتارهای ما تناسب هر یک از نقشهایی که بر عهده داریم متناوب است (کریمی‌1368)

از آنجایی که معلمان نا متعادل وبه ویژه در مقطع ابتدایی در زمینه رفتارهای چون بی ثباتی ـ اضطراب ـ تنفر و احساس حقارت می‌توانند تأثیرات مخّربی بر روی دانش آموزان داشته باشند یا بلعکس در ابعاد مثبت،‌معلمان با ثبات و متعادل و سازگار نه تننها موجبات سلامتی روانی و بهداشت روانی دانش آموزان را در کلاسهای خود فراهم می‌سازند بلکه در کمک به سلامت روانی دانش آموزان بسیاری که دارای اختلالات روانی هستند نیز می‌توانند نقش کمکی و درمانی چشمگیری‌ایفا کنند از‌این جهت بررسی نقش متغیرهایی که برروی سلامت روانی دانشجویان دانشکده علوم پایه و علوم تربیتی و روانشاسی که اکثراً در‌آینده‌ای نزدیک به وظیفه خطیر تعلیم و تربیت دانش آموزان و دانشجویان اشتغال خواهند ورزید ـ اثر می‌گذارند از اهمیت خاصی برخودار است (ترابی نژاد 1371)

در جامعه‌ای که در آن افراد از احساس مسئولیت برخودار باشند در مقابل انواع فشارهای روانی و تهدیدهای خارجی مقاومتر و پایدارتر خواهند بود و‌این موضوع در بین دانشجویان مراکز دانشکده های علوم تربیتی و علوم پایه شکوفایی استعداد ها ـ بروز خلاقیتها و پیشرفتاهای اجتماعی و فرهنگی را در پی خواهد داشت

نتایج تحقیقات انجام شده در مورد ارتباط سلامت روانی احساس مسئولیت نشان می‌دهد که بین‌این دو متغیر رابطه وجود دارد لیکن در کشور ما تحقیقی که قابلیت تعمیم داشته باشد انجام نشده است

سلامت روانی در توزیع و تشریح عملکرد رفتار افراد متغیرهای مهمی‌تلقی می‌گرددزیرا‌این متغیر می‌تواند به عنوان عوامل تسهیل کننده پیشرفت یا یک عامل بازدارنده پیشرفت و کسب مهارتهای جدید عمل کند. وقتی که فرد متقاعد شود که پیروزی و شکست در فعالیتهایش به خودش وابسته است با انگیزه های بهتری دست به فعالیت می زند

واز طرف دیگر با افزایش موفقیتها نگرش مثبت فرد نسبت به خود و ارزشی که برای خودش قائل است نیز افزایش می یابد که درنتیجه باعث افزایش عزت نفس و اعتماد فرد نسبت به خود خواهد شد

 از سوی دیگر چون عزت نفس زمینه اساسی ادراک فرد از تجارب زندگی را فراهم می‌کند در صورت مثبت بودن می‌تواند به عنوان سپری در مشکلات عاطفی و اجتماعی خود را محافظت کند و راهبردهای موثری برای افزایش بهداشت روانی و عملکرد دانش جو در اختیار او قرار دهد. با توجه به ‌اینکه سلامت روانی یکی از مفاهیم مهم و مطرح می‌باشد و از طرفی  نتیجه تحقیقات متعدد رابطه آن را با برخی متغیرهای بسیار نشان داده اند لذا لازم است تا تحقیقی در بین دانشجویان مراکز دانشکده های علوم پایه و علوم تربیتی دانشگاه شهید بهشتی انجام گیرد تا با کاربرد علمی‌مفهوم فوق دانشجو از نظر کنترل کیفیت درونی وبیرونی بهتر شناسایی شده و سپس به او کمک شود تا سلامت روانی اش را تقویت نماید

سوالات تحقیق

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >