مقاله بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زم
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/5/30:: 2:15 صبح
مقاله بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی درعوامل مطرح در فرایند برنامهدهی معماری در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی درعوامل مطرح در فرایند برنامهدهی معماری در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی درعوامل مطرح در فرایند برنامهدهی معماری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی رویکردهای مختلف سازگاری با زمینه جهت تقویت جایگاه زمینه گرایی درعوامل مطرح در فرایند برنامهدهی معماری در pdf :
چکیده
زمینهگرایی و درک پیام آن ضرورتی در فرایند طراحی پروژههایی است که میخواهند در راستای توسعه پایدار گام بردارند. گذشته از بعد کالبدی، جنبههای متفاوتی در این حوزه مطرح است که به منظور اصلاح و بهبود تعامل با بستر لازم است از مرحله اولیه برنامهدهی معماری در مورد تحقق آنها در پروژههای امروزی مطالعه گردد. هدف اصلی پژوهش تلاشی برای شناخت روشها و چگونگی ایجاد تعاملی هدفمند با زمینه، جهت تبیین جایگاه زمینهگرایی در نظام برنامهدهی معماری است.
روش این تحقیق، روش مصداق به مفهوم است. با مطالعه مؤلفههای مربوط به زمینه و عوامل مطرح در برنامهدهی معماری، راهکارهای ایجاد هماهنگی بین مؤلفهها و عوامل تدوین شده و در نمونههای موردی پژوهش به روش کیفی مورد بررسی قرار گرفتهاند. ار اینرو نمونهها از جامعه گستردهای انتخاب شدهاند تا نتایج و معیارهای به دست آمده جامعیت کافی را دارا باشند. استفاده از تجربیات سایر کشورها، انتخاب استراتژیهای مناسب را سبب میشود و خروجی کاربردی از این تجربیات، ضامن تداوم و استقبال از تکرار آنها در موارد مشابه است. بر اساس نتایج تحقیق معماری زمینهگرا نه تأکید بر تقلید دارد و نه مانع نوآوری و خلاقیت است. هدف ایجاد ارتباطی بهتر بین معماری و زمینه است که جنبههای زیباییشناختی و معنایی در آن اهمیت فراوان دارند. بر اساس مقایسه شاخصها و حوزههای مطرح در بحث زمینهگرایی و مراحل موجود در برنامهدهی معماری، علاوه بر تعریف عمیقتر خلاقیت معمارانه، باید نحوه نگرش معماران، مخاطبان و کارفرمایان به این حوزه تغییر یابد. الهام از روحیه مکان در کنار توجه به روحیه زمان، توجه به ویژگیهای جغرافیایی، اقلیمی، کالبدی، بصری و اجتماعی بستر، آموزش صحیح معماران و گفتمان معمار، مخاطب و کارفرما از نتایجی است که باید در جامعه معاصر ایران، در برنامهدهی معماری همواره مدنظر قرار گیرد؛ تا با حضور آنها محیط مطلوب در معماری و در مقیاس کلانتر از معماری تعریف گردد.
کلمات کلیدی: معماری، زمینه طراحی، برنامهدهی معماری، جامعه معاصر.
1 مقدمه
زمینهگرایی دیدگاهی است که به ویژگیهای خاص یک مکان توجه دارد. از این رو در عین حال که به گونهای ضمنی به تمایز مکان نیاز دارد و ایجاد ارزشهای جدید را نفی نمیکند، به صراحت، تداوم ارزشهای کالبدی مکان با زمینه موجود را خواستار است. زمینهگرایی سازگاری با زمینه کالبدی، تاریخی و اجتماعی-
فرهنگی است که بر طبق ایدهها و اشکال گذشته در شکل دادن به کالبد شهرهای معاصر حضور دارند. در زمینهگرایی علاوه بر توجه به جنبههای کالبدی به جنبههای انسانی نیز توجه میشود چرا که عدم توجه به جنبههای انسانی بناهایی را به وجود میآورد که آثار جبرانناپذیری در پی خواهند داشت. انسان امروزی چنان فاصلهای از زمین و طبیعت گرفته است که بیش از هر زمان دیگر باید به خویش برگردد و به تأمل نشیند. از سویی دیگر، تجربه پنج هزار سالهای که از تاریخ در اختیار بشر قرار دارد، هیچ زمانی به اندازه امروز همگانی نبوده است. تبادل سریع اطلاعات در دنیای معاصر و ارتباط آنها با معماری باعث یکسانسازی شهرها و تبدیل آنها به شهرهای عمومی شده است. توجه به زمینه و بستر شکلیابی طرح، همواره در امتداد تاریخ مورد نظر طراحان بوده و هم اکنون نیز با توجه به سیر جهانی شدن شهرها، علاقهمندی معماران به توجه به زمینه اثر مشهود است. معماران زمینه گرا تلاش دارند که پتانسیلهای مثبت هر سایت را پیدا و در بنای خود استفاده کنند. اگرچه در دوران معاصر با وجود شهرهایی با چهره ناهمگون فقدان زمینهای که بتوان به آن رجوع کرد حس میشود اما با این وجود هر سایت دارای قابلیتهای فرهنگی، کالبدی و تاریخی است که میتوان از آن استفاده کرد. در این مطالعه سعی شده است ابتدا با توجه به اهمیت دلبستگیهای مکانی و حفظ ارزشهای سایت و زمین، به عنوان بستر شکلگیری تمدنهای بشری، به نقش معماری زمینهگرا توجه و به زمینه اثر به عنوان یکی از مهمترین شاخصههای آن پرداخته شود.
1
Proceedings of the International Conference on Advanced Methods of Design and Construction in Context-oriented Architecture, Tabriz, Iran, 8- 9 October 2014
Paper Code.5283
معماری یک کل یکپارچه ، هماهنگ و هدفمند است، که مؤلفههای سازنده آن حول کلیت آن انتظام مییابند. در فرایند طراحی معماری که ماهیتی کلنگرانه، راهحل محور و فراگردی توام با نقد، آزمون و خطاست، برنامهدهی به منظور دستیابی به کلیتی هدفمند، همراه با زیبایی فرمی و فضایی اهمیت پیدا میکند. برنامهدهی معماری، روشی منظم به منظور جست و جو و تحقیق است. یعنی روشی است با کنش متقابل نسبت به عوامل مؤثر بر طراحی معماری. بدین منظور باید راهبری پروژه در جهت نیل به طرح نهایی، در راستای توسعه پایدار، همراه با ملحوظ کردن تمامی عوامل و مؤلفههای مطرح در زمینه، در تمامی مراحل برنامهدهی در معماری، از بنا نهادن اهداف تا حل مسئله باشد.
این مقاله در نظر دارد با مطالعه اسناد و مدارک موجود و همچنین با تحلیل نمونههای موردی مطرح در این خصوص، به نحوه ارتباط طرح با زمینه و مزایای بهرهگیری از این روش بپردازد و در آخر به این نتیجه برسد که چگونه می توان به وسیله زمینهگرایی به شهری پایدار و هماهنگ از نظر معماری و شهرسازی رسید. بی-
شک شناخت بستر شکلگیری طرح، توجه به سایر مؤلفههای زمینه و شناخت نقش آن در هدایت بستر فکری کنونی آثار معماری بسیار حائز اهمیت است. با توجه به مطالب مطرح شده، سؤالات پژوهش حاضر اینگونه تبیین میشوند که چه مبانی و اصولی باید در طراحی معماری هماهنگ با زمینه مورد توجه قرار گیرد؟ چگونه مؤلفههای مطرح در زمینه میتواند بر وجوه مختلف طراحی معماری تأثیر گذار باشد؟ و چگونه میتوان کمیت و کیفیت رابطه اثر معماری را با مؤلفههای مطرح در زمینهگرایی افزایش داد؟ مضمون مقاله بر آن نیست که زیبایی مطلق طرحها و موفقیت آنها را در انجام عملکردهای مربوطه و صرفاًیا ارتباط آنها با طبیعت را مورد ارزیابی قرار دهد. هدف آشنایی با روشهایی است که برای ایجاد ارتباطی سازگار و همگونتر میان اثر معماری و زمینه میتوان از آنها بهره جست. در این راستا ابتدا مفهوم زمینه و زمینهگرایی در معماری مطالعه گشته و سپس موضوع برنامهریزی در فرایند طراحی معماری و عوامل مطرح در این فرایند مورد بررسی قرار گرفته است.
در مرحله بعدی با بررسی نمونههای موردی متنوع، پاسخهای ارائه شده به عوامل مطرح در فرایند برنامهدهی آنها جهت ایجاد هماهنگی با زمینه اثر، مورد شناسایی قرار گرفته تا با تحلیل و طبقهبندی آنها معیارهایی جهت کاربرد در موضوع زمینه گرایی در معماری معرفی گردد. این پژوهش تلاشی جهت معرفی چگونگی هماهنگی بین عوامل مطرح در برنامهدهی معماری با نیروهای موجود در سایت و زمینه به لحاظ مسائل کالبدی، فرهنگی- اجتماعی و تاریخی است.
2 نوع و روش تحقیق
این تحقیق از نوع کاربردی و روش تحقیق در آن به صورت کیفی است. جمعآوری اطلاعات در آن به روش کتابخانهای (استفاده از منابع مکتوب و اینترنت) و مطالعه نمونههای موردی است که جهت تحلیل نحوه تعامل با زمینه بررسی گشتهاند.
این تحقیق همانند سایر تحقیقات کیفی، ماهیتی چند روشی دارد و با رویکرد تفسیری- تحلیلی موضوع مورد بحث را از مصداق به مفهوم بررسی کرده است.
در واقع در این پژوهش، از آنجاییکه پژوهشگر نقش مهمی در تفسیر و فهم دادهها دارد، از تدابیر چندگانه استفاده می-شود. یعنی تقرب به موضوع با استفاده از روشهای متعددی صورت میگیرد که در نهایت به صورت یکپارچه و در هم تنیده جمع بندی میگردند.
3 مفهوم زمینه و زمینهگرایی در معماری و شهرسازی
زمینه (کانتکست)1در لغت اشاره به ارتباط میان کلمات و انسجام میان آن ها دارد. بنابراین کانتکست در اصل به هم تافتن و مرتبط ساختن کلمات و جملات به منظور ساختن یک سخن یا گفته است. از این رو، کانتکست مشار به ارتباط، همنشینی و هم بافی میان اجزاست. در بستر شهر، به گونهای قیاسی، میتوان کانتکست را اتصال و همنشینی میان بناها خواند (مرزبان، .(78:1389 مراد از زمینه همان متن بستر و محیطی است که معماری در آن شکل میگیرد و هم محتوا وشکل را در بر میگیرد. هر پدیده در محیط پیرامون خود تأثیر میگذارد و از آن تأثیر میگیرد. بنابراین هر دو در تعامل با یکدیگر هستند. به طور کلی زمینهگرایی سازگاری با زمینههای کالبدی، تاریخی و اجتماعی- فرهنگی است. در کل می توان زمینه را به سه دسته تقسیم کردکه در ادامه آمده است.
زمینه کالبدی: در زمینه گرایی، اجزای شکل شهر به تنهایی ارزیابی و مطالعه نمیشوند، بلکه در زمینه وسیعتر محیطی قرار می-گیرند. یک اثر معماری با نظام بزرگتر شهری مرتبط است و در سلسلهمراتبی از مجموعهها قرار دارد. بنابراین زمینهگرایی پیوند میان معماری و شهرسازی در زمینهای معین است. به عبارت دیگر، زمینه جایی است که معماری و شهرسازی را به هم مربوط میسازد. گرایش شهرسازان به ساخت و ساز در مجموعه موجود به معنی در هم بافتن نو و کهنه به نحوی است که بتواند یک کل زنده و مطلوب ایجاد کند .(Waterhouse,1978:7) پس باید تعهد خاصی نسبت به مسأله ورود معماری جدید در درون زمینه موجود احساس شود. زمینه کالبدی که به شکل کل از قبل موجود گفته میشود، عناصری چون فرم و شکل، مقیاس، تناسبات، جزئیات مصالح، بافت، رنگها، هندسه، دسترسیها، جهتگیری، چشم اندازها و پرسپکتیو، توپوگرافی محل، وضعیت پوشش گیاهی، بافت شهری شامل میزان تراکم بناها، خیابانها وپیادهروها و نسبت آنها
context1
2
.(Norberg- Schulz, 1980:18)
Proceedings of the International Conference on Advanced Methods of Design and Construction in Context-oriented Architecture, Tabriz, Iran, 8- 9 October 2014
Paper Code.5283
با یکدیگر، ترکیب احجام و فرمها در کنار یکدیگر، سازماندهی فضاها، همجواری بناها با یکدیگر، پیوند بناهای قدیمی و جدید، خط آسمان، خط زمین و نوع اتصال به زمین و بسیاری از این مسائل را دربرمیگیرد.
زمینه تاریخی: تاریخ گرایان بر این عقیدهاند که گذشته، برای شهرسازی کنونی درسهایی عینی دارد. اگر جامعهای خود را از گذشته جدا کند، تلاش انسان گذشته را بیهوده انگاشته است. انسان، در یک کلمه، طبیعتی ندارد. آنچه دارد تاریخ است. تنها فرق میان تاریخ انسان و تاریخ طبیعی آن است که تاریخ انسان هرگز نمیتواند از ابتدا آغاز شود. به گفته پوپر انسان اگر بخواهد پیشرفت کند باید روی شانه پیشکسوتان بایستد و سنت خاصی را ادامه دهد. جوهر جامعه و توسعه آن به سنت پیوند خورده است .(Rowe & Koetter, 1978:118-119) زمینه تاریخی به میزان، نظم و رابطه اجزای شهر در طول زمان گفته میشود. شواهد تاریخی معماری وشهرسازی گویای این است که در گذشته معماری وشهرسازی در توازن با محیط زیست شکل میگرفته است. معماری سنتی با گرایش به سمت پایداری
بومشناختی و اجتماعی با احترام و توجه به منابع طبیعی و حفظ آن برای آیندگان شکل گرفته است.
زمینه فرهنگی- اجتماعی: زمینهگرایان اجتماعی- فرهنگی معتقدند که فرهنگ مجموعه قواعدی را میآفریند که شکل ساخته شده بازتابی از آن است. مردم به کمک فرهنگ یعنی مجموعه ارزشها، باورها، جهانبینی و نظامهای نمادی مشترک به محیط خود معنی میدهند و فضای خالی را به مکان تبدیل می-
کنند(.(Rapoport,1977:6 اساس نظریه مکان درک خصوصیات انسانی و فرهنگی فضای کالبدی است. فضا به لحاظ کالبدی زمینی خالی، اما دارای محدوده و هدف است که اشیاء را به هم پیوند میدهد. وقتی فضا محتوای فرهنگی مییابد، “مکان” نامیده میشود. ویژگی مکان هم اشیائی را که دارای شکل، بافت و رنگ
است دربر میگیرد و هم روابط فرهنگی را که بر اثر مرور زمان ایجاد میشود زمینه اجتماعی- فرهنگی به معانی، ارزشها و اهداف
مشترک گفته میشود.
معمار و شهرساز زمینهگرا باید قادر باشد ویژگیهای یک مکان را دریابد و آن را بخشی از فرایند طراحی خود قرار دهد زمینهگرایان بر این عقیدهاند که هر ساختمان علاوه بر اینکه باید با ساختمانهای موجود هماهنگی داشته باشد، خود باید زمینهای مناسب برای ساختمانهای آینده باشد. زمینهگرایی به معنای تقلید صرف از گذشته نیست، چرا که وضع موجود سایت در واقع بیانگر میزان پیشرفت علم در زمان ساخت بنا بوده و معماران و طراحان باید با استفاده از مفاهیم موجود در سایت تکنولوژی و دستاوردهای زمان خویش را به عرصه نمایش بگذارند. زمینهگرایی یکی از دیدگاههای رایج در معماری و شهرسازی است. در معنای کلی میتوان گفت که آغاز زمینهگرایی محله است اما زمینهگرایی در دو جهت خرد وکلان بسط مییابد. زمینهگرایی در مقیاس کلان به منطقهگرایی و در مقیاس خرد به حال و هوای درونی بنا میرسد. اما وجه جهانی منطقهگرایی نیز از حد منطقه فراتر رفته و بعدی جهانی مییابد؛ بدین سان معماری زمینهگرا خود را اگرچهعمیقاً در مکان فرو میبرد اما حضور خود را تا دوردست ها تا شهرها و کشورها تا جهان وکیهان برمی افرازد. این حضور از جنس “گفتمان” و “سخن” است، یعنی حضوری معنایی و نهصرفاً نحوی(تولایی، .(34-43 :1380
وابستگیهای فرهنگی- اجتماعی هر بوم از خصلتهای اساسی معماری زمینهگرا میباشد . شاخص بررسی بناها در اینگونه از معماری نه شاخصهایی جهانی بلکه شاخصهایی بومی و منطقهگرا محسوب میشوند. شاخصهای روابط اجتماعی انسانها با یکدیگر حکایت از آن دارد که با وسعت ارتباطات و بهرهگیری از فرهنگهای گوناگون نه تنها معماری ضعیف نمیگردد بلکه تقویت نیز میشود. توانایی معماری زمینهگرا در برآورده نمودن نیازهای انسانی در ابعاد گوناگون میتواند به عنوان یکی از شاخصههای مهم در بررسی معماری زمینهگرا باشد. معماری زمینهگرا بر زمین مداری و پیوند محیط با فضا تأکید دارد و با درک پیام بستر خود شکل میگیرد و در واقع پیامی را که بستر معماری به او انتقال داده به عینیت رسانده و طراحی میکند. در نتیجه ساختمان جزءکوچک از طبیعت پیرامون خواهد بود. در این نوع معماری هر بنایی بر اساس زمینههای فرهنگی، اجتماعی، تاریخی، کالبدی، اقلیمی و شرایط خاص آن سایت و ساختمان طراحی و اجرا میگردد. گروهی دیگر معماری زمینهگرا را تصویری از آینده میدانند. در واقع زمینهگرایی و موضوعات وابسته آن را بازتابی از یک آگاهی جامع و گسترده از زمینه میدانند .(Stokols,
1987:15-17)
مریل گیتس در سال 1980 زمینه در معماری را در سه گروه کلی دستهبندی میکند که عبارتند از: الگوهای فرمی، فعالیتی و اقلیمی. فرم در اینجا عناصری چون فضا، شکل، مقیاس، تناسبات و جزئیات مصالح، بافتها و رنگها را در بر میگیرد. این عنصر در دو بعد جغرافیایی و زمانی برای ارتباط معماری با زمینهاش مورد استفاده قرار میگیرد. در زمینه فعالیتها، گردش در فضای سایت، رفتار افراد و گروهها از جمله عواملی هستند که میتوانند بنا را با زمینه مرتبط سازند. اقلیم هم که تأثیر خود را در مصالح رنگ ها، بازشوها، فشردگی و فرم احجام و سقفها بروز میدهد. اما زمینهگرا بودن معماری همواره به معنای ایجاد هماهنگی و توازن با زمینه اطراف نیست. حساسیت معمار و میزان درک او از ویژگیهای فیزیکی و ذهنی و احساسی سایت یا حس مکان که تنها با حضور و زندگی در یک مکان حاصل می-
شود، به معمار کمک میکند تا این ارتباط را بهتر درک و ایجاد کند. هر چند این امر میتواند تا اندازهای خطرساز باشد. زیرا همواره این شبهه وجود دارد که استعدادهای یک زمین بسته به فلسفه فکری معمار تبیین و تعریف میشود(وایزربرگ، .(1378
کلمات کلیدی :