سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی در pdf دارای 43 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی در pdf

طرح مسئله (مقدمه)
فرضیه تحقیق
سؤال اصلی
سؤال فرعی
هدف تحقیق
موانع و مشکلات تحقیق
سازماندهی تحقیق
روش تحقیق
اهمیت تحقیق
فصل اول- کلیات
دیدگاههای نظری در مورد موانع ساختاری توسعه سیاسی
مفهوم توسعه سیاسی
شاخصهای توسعه سیاسی
رهبران سیاسی
منافع ملی و اصل پاسخگویی
حاکمیت قانون
مشارکت سیاسی
دگرگونی در ساختار اجتماعی
رابطه دین و توسعه سیاسی
سطوح سه گانه موانع توسعه سیاسی
الف- موانع ساختاری سیاسی
ب- ساخت اجتماعی به عنوان مانع توسعه سیاسی
ج- موانع خارجی یا بین المللی توسعه سیاسی
فصل دوم- موانع اجتماعی یا بین المللی توسعه سیاسی در عربستان سعودی
الف- موانع اجتماعی (بررسی نقش وهابیت در عدم توسعه سیاسی عربستان)
ماهیت درونی وهابیت
جریانهای مختلف وهابی در عربستان
ضعف در آگاهیهای سیاسی
زن در عربستان سعودی
نقش مطبوعات در عربستان سعودی
طبقه متوسط
موانع خارجی یا بین المللی
فصل سوم- ساخت حکومت به عنوان مانع توسعه سیاسی
ساختار قدرت سیاسی در عربستان
سیستم حکومتی
الف- جناحهای موجود در رأس قدرت
سدریها
جناح رقیب
جناح سوم- جناح آل فیصل
ب- مذهب وهابیت به عنوان ابزار
ج- نفت- رکن اساسی ساختار سیاسی عربستان
د- نیروهای مسلح
نتیجه گیری
منابع و مأخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله موانع ساختاری توسعة سیاسی در عربستان سعودی در pdf

1- آشتی ، نصرت الله . ساختار حکومت در عربستان ( تهران : دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی،)
2- امینی، محمدهادی. تاریخ مکه، ترجمه محسن آخوندی ( تهران: انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی )،
3- سانتوس، دوس ودیگران. توسعه و توسعه نیافتگی، (ترجمه گروهی از مترجمان، تهران: نشر ایران، 1358)
4- سریع القلم، محمود. عقل وتوسعه یافتگی ، ( تهران، نشر سفیر، 1372)
5- هالیدی، فرد. عربستان بی سلاطین ، ترجمه بهرام افراسیابی، (تهران انتشارات سپهر، 1360)
6- مجله فرهنگ و توسعه، سال اول، شماره سوم، آذر و دی 1371، ص
7- سیف‌زاده، سیدحسین. نوسازی و دگرگونی سیاسی، ( تهران- نشرسفیر- 1368) ص
8- داد، سی ایچ. رشد سیاسی، ترجمه عزت الله فولادوند، (تهران- نشر نو- ص16)
9- مجله سیاسی و اقتصادی، سال ششم، شماره هفتم و هشتم فروردین و اردیبهشت 1371، ص
10- لیس، رابرت. سرزمین سلاطین، مترجم فیروزه خلعت‌بری، ( تهران- انتشارات شباویز، 1367)، ص
11- زارع موسوی، منیرالدین. وهابیت و پیدایش پادشاهی در عربستان سعودی،
( تهران – وزارت امورخارجه- 1371)، ص
12- روزنامه کیهان، 7/3/
13- روزنامه کیهان، 16/6/
14- مجله فرهنگ، شماره(1) و (2) پاییز و زمستان. 1370، ص
15- فوبیه، کلود. نظام آل سعود، ترجمه نورالدین شیرازی، (تهران- انتشارات فراندیش سطر13) ص
16- با تامور، تحابی. طبقات اجتماعی در جوامع جدید، ترجمه اکبر مجدالدین، (تهران- انتشارات دانشگاه شهید بهشتی- 1368) ص

 

طرح مسئله (مقدمه)

جامعه توسعه یافته، جامعه ای است که در حوزه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، تکنولوژی و سیاسی دچار تحول و دگرگونی شده است. در حوزه سیاسی جامعه نوساز و توسعه یافته دارای ویژگیهای خاصی از جمله تغییر فرهنگ سیاسی مردم و دگرگونی روابط مبتنی بر قدرت، تغییر ساختارها و پیدایش نهادهای اجتماعی، سیاسی جدید و تغییر در بنیانها و سیستم حقوقی روبه روست. توفیق در امر توسعه موجب تمایز کشورها از یکدیگر با عناوینی چون کشورهای توسعه یافته یا پیشرفته و کشورهای توسعه نیافته یا عقب مانده می‎شود. اکثر کشورهای توسعه نیافته به ضرورت توسعه سیاسی پی برده اند. چرا که تحولات عمومی جهان، دگرگونیهای اقتصادی- اجتماعی، شهری شدن، گسترش و پیچیدگی ارتباطات در جهان امروزی و افزایش سطح سواد و فرهنگ جوامع و … جملگی عامل رشد و آگاهی سیاسی مردم شده و تقاضا برای مشارکت سیاسی را افزایش می دهند. در صورتیکه ساختارهای سیاسی جوامع همگام با افزایش رشد و آگاهی سیاسی به بسط و افزایش امکانات پاسخگویی نپردازند، ثبات سیاسی جوامع به مخاطره می افتد. اگر بین تحولات اقتصادی، اجتماعی با تحولات سیاسی هماهنگی و همگامی وجود نداشته باشد، تضاد و تعارض شدیدی در جوامع ایجاد می‎شود که می‎تواند موجبات فروپاشی نظامهای سیاسی را فراهم نماید. از این رو اکثر کشورها، با ساختارهای سیاسی سنتی به ضرورت ایجاد توسعه و نوسازی سیاسی ولو به ظاهر پی برده و درصدد ایجاد تغییرات سیاسی برآمده اند. زیرا توسعه سیاسی وضعیتی است که در آن یک نظام سیاسی با اتخاذ سیاستهای روشن و کارشناسانه و ایجاد نهادهای مؤثر برای پاسخگویی به نیازهای جامعه ظرفیت سیاسی خود را افزایش بدهد. در چنین نظامی مشارکت افراد، انفکاک ساختاری و حاکمیت قانون دیده می‎شود و دموکراسی شیوه رسوم حکومتی آن جامعه بوده است. در پادشاهی عربستان سعودی خصوصاً در چند ساله اخیر یک سلسله رفرمها و تحولات جدید در جهت تجدیدبنای ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دیده می‎شود. اقدامات و اصلاحات مزبور قاعدتاً می بایست تغییر ساختارها و ثبات سیاسی عربستان از شکل سنتی به فرهنگی مدرن را منجر و باعث توسعه سیاسی عربستان شود اما در واقع چنین نشده است

فرضیه تحقیق

ساخت سیاسی عربستان و روابط مبتنی بر قدرت هیأت حاکمه در عربستان مانع اصلی توسعه سیاسی بوده است. چرا که ساختار سیاسی عربستان سنتی می‎باشد. بنابراین کلیه اقدامات و اصلاحات انجام شده قاعدتاً می بایست با نگرش سنتی توأم باشد نه اصلاحاتی عمیق و بنیانی

سؤال اصلی

موانع ساختاری توسعه سیاسی در عربستان سعودی کدامند؟

سؤالات فرعی

1-   توسعه سیاسی چیست؟

2-   نقش عوامل اجتماعی و بین المللی در عدم توسعه سیاسی عربستان چیست؟

3-   نقش حکومت در این راستا چه می باشد؟

هدف تحقیق

این پژوهش می‌خواهد نشان دهد که باورهای سنتی (اندیشه ها و فرهنگ سنت گرایانه) چگونه می‎تواند مانع توسعه سیاسی گردد

موانع و مشکلات تحقیق

عدم وجود منابع تخصصی کافی و موردنیاز در کتابخانه ها در خصوص ساختار سیاسی عربستان سعودی و به روز نبودن، علمی نبودن و عدم جامعیت آنها

سازماندهی تحقیق

در فصل اول به تعریف توسعه سیاسی، شاخصهای توسعه و برداشتهای مختلفی که از مفهوم آنان وجود دارد پرداخته و سپس موانع سه گانه در توسعه سیاسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت

فصل دوم به بررسی موانع موجود در راه توسعه سیاسی عربستان که مربوط به جامعه مدنی است، می پردازد. در این فصل ابتدا موانع اجتماعی نظیر: وهابیت، فرهنگ سیاسی زنان در عربستان، مطبوعات، طبقه متوسط عربستان مورد بررسی قرار می‎گیرد. و در قسمت دوم همین فصل به موانع خارجی یا بین المللی توسعه سیاسی عربستان پرداخته خواهد شد

در فصل سوم حکومت به عنوان مانع توسعه سیاسی فرض شده است. در این قسمت بررسی ساخت قدرت در عربستان سعودی، ابزارها و شیوه های اعمال قدرت، بررسی ایدئولوژی وهابیت به عنوان ابزار و نفت مهمترین ستونی که بنیان نظام آل سعود بر آن استوار است مورد بحث قرار می‎گیرد. در قسمت بعدی همین فصل روند اصلاحات سیاسی در عربستان بررسی خواهد شد در این رابطه حوزه جامعه و محیط بین المللی و حکومت به عنوان اصلی ترین مانع توسعه سیاسی مطرح می‎شود. و در بخش پایانی به ارائه نتیجه نهایی از بحث و تطابق مباحث تئوریک با مباحث تاریخی و عملی خواهیم پرداخت

روش تحقیق

روش جمع آوری اطلاعات این پژوهش منابع کتابخانه ای می‎باشد

اهمیت تحقیق

این پژوهش می‌خواهد نشان دهد که چه عواملی مانع توسعه سیاسی است و چگونه می‎توان به توسعه سیاسی رسید

 

دیدگاههای نظری در مورد موانع ساختاری توسعه سیاسی

مفهوم توسعه سیاسی

به طور یقین اگر علل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و بین المللی، عدم توسعه و موانع توسعه در یک کشور مورد بحث قرار نگیرد، توسعه شناخته نخواهد شد

قبل از تعریف توسعه سیاسی باید دید که توسعه چیست؟ در یک تعریف کوتاه و خلاصه، توسعه یک دگرگونی عمیق سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. این دگرگونی مربوط به انسان و جامعه است. هنگامی حرکت توسعه درست انجام خواهد گرفت که با معیارهای ارزشی جامعه انسانی سازگار باشد. مایکل تودارو توسعه را پدیده ای صرفاً اقتصادی نمی داند و معتقد است توسعه باید به عنوان جریانی چند بعدی که مستلزم تجدید سازمان و جهت گیری مجموعه نظام اقتصادی و اجتماعی کشور است، مورد توجه قرار گیرد.[1]

بحث ما در ارتباط با توسعه سیاسی است. از یک دیدگاه توسعه سیاسی دارای دو مفهوم است: 1- وجود رقابت ایدئولوژیک در جامعه، زمانی که نه تنها گروهها، بلکه ایدئولوژیهای متفاوت بتوانند با یکدیگر رقابت کنند. ممکن است این رقابت در درجه اول بین نخبگان (الیت) جامعه باشد و لازم نیست که رقابت در مرحله اول توده ای باشد. کمااینکه در کشورهای توسعه یافته نیز در اوایل کار بین نخبگان رقابت ایجاد شد
2- مشارکت با هم در سطح گروههای برگزیده یعنی باز بودن نظام سیاسی به نحوی که نوعی گردش نخبگان در جامعه صورت پذیرد و جامعه سیاسی راکد و فاسد نشود. با توجه به تعاریف فوق، منطقاً به نظر می رسد که برای نائل شدن به توسعه سیاسی، نوع خاصی از نظام سیاسی لازم است.[2] در غرب توسعه اقتصادی، شیوه دموکراتیک و در بعضی از کشورهای دیگر به شیوه های اجبارآمیز و یا توسط حکومتهای اصلاح طلب و یا توسط انقلاب تحقق پیدا کرده است. بنابراین توسعه اقتصادی همراه و ملازم با انواع نظامهای سیاسی رخ می‎دهد. با توجه به تعاریف گذشته از توسعه سیاسی اجرای رشد سیاسی امکان‌پذیر نیست، مگر آنکه نوع خاصی از نظام سیاسی موجود باشد.[3]

تعریفی دیگر: توسعه سیاسی فرایندی است که طی آن مجموعه نظام از آنچنان فرهنگ خود فزاینده و ظرفیت هماهنگ ساز و توان سازگاری برخوردار باشد که بتواند ثبات و تعادل و مشروعیت سیاسی خود را حفظ کند

تعریفی دیگر: دستیابی به موقعیتی است که طی آن یک نظام سیاسی به جستجوی آگاهانه و موفقیت آمیز برای افزون شدن کیفی ظرفیت سیاسی خود از طریق ایجاد نهادهای مؤثر و موفق نائل آید

[1]  – مایکل تودارو، توسعه اقتصادی در جهان سوم، چاپ سوم، ترجمه غلامعلی فرجادی (تهران- وزارت برنامه و بودجه- 1367) جلد اول، ص

[2] – مجله فرهنگ و توسعه، سال اول، شماره 3، آذروردی 1371 ، ص

[3] – مجله راهبرد، سال اول، شماره اول، ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :