مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/4/31:: 2:0 صبح

مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf
چکیده
مقدّمه
نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق
نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق
طرح اشراقى نظریه صدور
مرحله اول: صدور طولى انوار
مرحله دوم: مشاهده، ابتهاج و اشراق
نور سانح و قاعده الواحد
گستره نور سانح در عالم ملکوت
نقش نور سانح در هستىشناسى اشراقى
مرحله سوم: ترکیب انوار سانح با جهات
مرحله چهارم: مشارکتپذیرىهاى ملکوتى و ایجادهاى جدید
مرحله پنجم: شاهکار سهروردى در نظریه صدور
تأثیرپذیرى ملّاصدرا از طرح اشراقى نظریه صدور
نتیجهگیرى
••• منابع
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله طرح اشراقى نظریه صدور و تأثرات ملّاصدرا از آن در pdf
ـ ابنسینا، الاشارات و التنبیهات، شرح خواجه نصیرالدین طوسى، تهران، الکتاب، 1403ق
ـ ـــــ ، التعلیقات، قم، دفتر تبلیغات اسلامى، 1379
ـ ـــــ ، النجات، تهران، دانشگاه تهران، 1364
ـ افلوطین، مجموعه آثار، ترجمه محمدحسن لطفى، تهران، خوارزمى، 1362
ـ سهروردى، شهابالدین، حکمهالاشراق، ترجمه سیدجعفر سجادى، تهران، دانشگاه تهران، 1377
ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 1 (التلویحات، المشارع و المطارحات)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373
ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 3 (پرتونامه، یزدان شناخت)، مقدّمه سیدحسین نصر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1372
ـ ـــــ ، مجموعه مصنّفات، ج 2 (حکمهالاشراق)، مقدمه و تصحیح هانرى کربن، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، 1373
ـ شهرزورى، شمسالدین محمد، شرح حکمهالاشراق، تصحیح حسین ضیائى، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، 1372
ـ شیرازى، قطبالدین، شرح حکمهالاشراق، تهران، دانشگاه تهران، 1380
ـ فارابى، ابونصر، سیاسات مدنیه، ترجمه و حاشیه سیدجعفر سجادى، تهران، انجمن فلسفه ایران، 1358
ـ ـــــ ، مجموعه رسائل (عیونالمسائل)، حیدرآباد دکن، دائرهالمعارف عثمانیه، 1349
ـ ملّاصدرا (صدرالدین محمّدبن ابراهیم شیرازى)، الحکمهالمتعالیه فى الاسفار العقلیهالاربعه، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1990م
ـ ـــــ ، الشواهد الربوبیه، تعلیقات ملّاهادى سبزوارى، تهران، مرکز نشر دانشگاهى، 1360
ـ ـــــ ، المبدأ و المعاد، تصحیح محمد ذبیحى، تهران، بنیاد حکمت اسلامى صدرا، 1381
ـ ـــــ ، شرح الهدایهالاثیریه، بى جا، چاپ سنگى، بىتا
ـ ـــــ ، مجموعه رسائل فلسفى (اجوبهالمسائل النصیریه)، تهران، حکمت، 1375
چکیده
مورّخان فلسفه و نیز اهل کلام و بسیارى از حکما، یکى از اهداف و ارکان نظریه فیض را «تبیین وساطت بین خداوند و خلق او و نیز توضیح نحوه برآمدن کثرت از وحدت» ذکر کردهاند. در میان فلاسفه اسلامى، فارابى و ابنسینا نخستین کسانى بودند که در اینباره به نظریهپردازى پرداختند. پس از ایشان، سهروردى با این اعتقاد که نظریه حکماى مشّایى وافى به مقصود نیست، ضمن اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابنسینا، با قرار دادن آن بر مبنایى دیگر و وارد کردن آموزههاى جدید، به طرح نوینى از نظریه صدور دست یافت که قرنها پس از او مورد توجه صدرالمتألّهین قرار گرفت. نویسنده در این مقاله سعى مىکند نشان دهد که ملّاصدرا در تدوین نظریه خویش درباره نظام فیض، حدّاقل از چهار جهت از مکتب اشراقى تأثیر پذیرفته است: 1) توجه به جهات و حیثیات عینى در پیدایش کثیر از واحد؛ 2) عدم پذیرش انحصار عقول به ده عقل؛ 3) پذیرش عقول عرضى علاوه بر عقول طولى؛ 4) استفاده از قاعده امکان اشرف براى تبیین نظام فیض
کلیدواژهها: حکمت اشراق، ملّاصدرا، فیض، عقول طولى و عرضى، قاعده امکان اشرف، نورالانوار
مقدّمه
طرّاحى نظریه صدور در مکاتب فلسفى با هدف تبیین چگونگى پیدایش کثیر از واحد بسیط صورت گرفته است. این نظریه مىپرسد که آنچه عین وحدت است و هیچ شائبهاى از کثرت و دوگانگى در ذاتش نیست، چگونه مبدأ و منشأ اینهمه اختلافها و چندگانگىها مىشود؟ و چگونه این کثرات از او شرف صدور یافته و پا به عرصه ظهور نهادهاند؟
گرچه ریشهیابى طرح این بحثْ ما را به اندیشه فلاسفه قدیم یونان مخصوصا افلوطین مىرساند و به هیچوجه نمىتوان ادّعا کرد که مبدعان این نظریه فیلسوفان مسلماناند، امّا تأمّل و تعمّق در اندیشه فیلسوفان مکاتب سهگانه فلسفه اسلامى به وضوح بیانگر این حقیقت است که ایشان در نظام فلسفى خویشْ توضیح، تبیین، و تصویرى خاص و متمایز از نظریه فیض فلوطینى ارائه کردهاند؛ چنانکه فارابى با توجه به نظریه نوافلاطونى فیضْ به ارائه قرائتى نو مبتنى بر تمایز متافیزیکى وجود و ماهیت، و با تمیز بین قدیم بالذّات و بالزّمان و قدم عالم (نه به معناى مشارکت با خداوند و نه امرى جداى از او) به حلّ مسئله مىپردازد. فارابى اساس را بر خلقت ابداعى قرار داد و با ارائه نظریه عقل، توانست هم مسئله خلق کثیر از واحد را تبیین کند و هم مسئله خلقت و تکوین را توضیح دهد
ابنسینا نیز ضمن پذیرش مسئله فیض یا صدور، با الهام از فارابى، تصویرى متفاوت با تصویر افلوطینى را از این مسئله ارائه داده است. براى ابنسینا، برخلاف افلوطین، واجبالوجود با وحدتى که منشأ همه کثرات است، فقط «واحد یا احد» نیست که هیچ شائبهاى از کثرت و ترکیب در او نباشد؛ بلکه براى واجبالوجود، هم وحدانیت محض است و هم خیر محض، هم رب است و هم حق، هم علیم است و هم مرید.2 ابنسینا برخلاف افلوطین که فیضان، دوام، و ضرورت آن را برمبناى اقتضاى طبع واجبالوجود تحلیل مىکند،3 فیض را ناشى از اراده الهى که همانا قدرت، علم، رحمت، و حکمت اوست، مىانگارد و فیضان و صدور را فعلى ارادى، آگاهانه، حکیمانه، و عاشقانه مىداند. به این ترتیب، او به مرزبندى قویم میان قرائت خود از نظریه صدور و قرائت فلوطینى از این نظریه دست زده است
نظریه صدور ابنسینا، با همه ابتکارات فلسفى وى در طرّاحى آن، به الگوى سادهاى از عالم ملکوت منتهى شد که پس از او بسیار سخت مورد انتقاد سهروردى قرار گرفت. این سادگى از پیوند نظریه فلسفى صدور ابنسینا با نظریه افلاک بطلمیوسى نشئت مىگرفت. از اینرو، سهروردى با اخذ ساختار اصلى نظریه صدور ابنسینا (و قرار دادن آن بر مبنایى دیگر) به طرح نوینى از این نظریه دست یافت که نه پیوندى با نظریه بطلمیوسى داشت، نه داراى سادگى نظریه ابنسینا بود. بنابراین، او توانست به تبیین امورى بپردازد که در نظریه ابنسینا قابل توجیه و تحلیل نبود
در این مقاله، ابتدا به انتقادى مىپردازیم که مکتب اشراق از دو منظر عقل و دین به نظریه سینوىِ صدور، وارد دانسته است؛ آنگاه نظریه صدور سهروردى و طرحى را که او بر اساس آن از عالم ملکوت ارائه مىدهد، تبیین مىکنیم (این طرح که نسبت به طرح مشّاییان از عالم ملکوت، کاملاً تازه است، مسبوق به کشف و شهود شیخ مکتب اشراق مىباشد که به وسیله نور و مناسبات پیچیده، به نظریهپردازى و سیستمسازى از مشهودات خود پرداخته است.) در ادامه نیز از تأثیر این طرح بر اندیشه حکیم صدرالمتألّهین سخن خواهیم گفت
نقد عقلانى الگوى سینوى صدور در مکتب اشراق
نوآورىهاى ابنسینا در نظریه فیض در دیدگاه سهروردى وافى به مقصود نبود و او را قانع نمىکرد؛ زیرا از دیدگاه وى، الگوى سینوى صدور نمىتوانست تبیین جامعى براى جهان ارائه دهد
سهروردى بر این باور است که رئیس مکتب مشّاء عالم ملکوت را بسیار ساده انگاشته تا آنجا که قبول عالم ملکوت با آن سادگى به عنوان علّت عالم مادّه با این پیچیدگى مشکل شده است
سهروردى براى اینکه ناسازگارى و عدم تناسب بین عالم ملکوت و عالم مادّه را در نظریه فیض ابنسینا بیان کند به مشخّصههاى این عالم نظر مىکند و عالم ملکوت سینوى را با توجه به همین مشخّصهها مورد بررسى و تحلیل نقّادانه قرار مىدهد
ویژگىهاى عالم مادّه اعم از فلک تحت قمر و افلاک مافوق قمر آن عبارتاند از
الف) عالم مادّه بسیار وسیع است؛
ب) اشیا و اجزاى تشکیلدهنده این عالمْ «لاتعدى» و «لاتحصى» مىباشند و تکثّر و تنوّع آنها غیرقابل شمارش است؛
ج) روابط و مناسبات بین اجزاى این عالمْ بسیار گسترده، پیچیده، و عجیب است؛
د) ما در تمام عرصه این گیتى، تحرّک، پویش، زایش، و تجدّد دائمى را مشاهده مىکنیم، به گونهاى که در هر لحظه صور، انواع، و اشیاى تازهاى حادث مىشوند و اوضاع فلکى هر لحظه در وضعیتى به سر مىبرند که غیر از وضعیت قبلى و بعدى است؛
ه.) تکافى و همعرضى نیز از مشخصههاى این عالم است، یعنى اشیاى درونى این عالم اگرچه ممکن است به لحاظ کمالات وجودى داراى اختلاف سطح باشند، امّا بین آنها روابط علّى و معلولى حقیقى و ایجادى برقرار نیست و به اصطلاح در طول یکدیگر واقع نیستند
از دیدگاه سهروردى، این خصیصهها باید در الگو یا نظریهاى که فلسفه و عقل براى عالم ملکوت پیشنهاد مىدهد ملحوظ باشد؛ وگرنه نمىتوان به نظریهاى واقعبینانه دست یافت
اگر عالم ملکوتْ علّت عالم مادّه، و عالم مادّه ظلّ عالم ملکوت است، پس نه تنها عالم ملکوت باید از حیث وسعت، تکثّر، و پیچیدگى با عالم مادّه متناسب باشد، بلکه حیثیات مذکور را باید به نحو اکمل و اشرف دارا باشد؛6 در حالى که نظریه صدور ابنسینا، با همه ابتکاراتش، به عالم ملکوتى مىانجامد که ده عقل دارد و هر عقل داراى سه حیثیت تعقّلى است: 1) تعقّل نفس خود؛ 2) تعقّل حیثیت امکانى خود؛ 3) تعقّل حیثیت وجوب بالغیرى خود. هر عقل با توجه به سه حیثیت مذکور، علّت عقل مادون خود و جرم فلکى و نفس فلکى مىگردد
سهروردى تصریح مىکند که: در مکتب مشّاء بین عالم ملک و ملکوت، از حیث تکثّر، تنوّع و پیچیدگى، و همچنین از حیث ترتیبات و نسبتهاى بین موجودات، تناسب و سازگارى وجود ندارد؛ گویا در جهانبینى مشّایى، عالم مادّه عظیمتر و عجیبتر است (تا آنجا که در حکمت مشّاء، اصول و قواعد مربوط به این عالم از قواعد مربوط به عالم ملکوت بیشتر است.)
نقد وحیانى نظریه سینوى صدور در مکتب اشراق
در مکتب اشراق، طرح ابنسینا براى صدور، از نقطه نظر دینى و وحیانى هم مورد نقد و بررسى قرار گرفت. از دیدگاه سهروردى و پیروان او، الگویى که ابنسینا به لحاظ عقلانى براى عالم ملکوت طرّاحى کرده بود، نمىتوانست دادههاى وحى را تبیین و توجیه کند
توضیح اینکه ابنسینا خود به یک تطبیق دست زد، تطبیقى که بعدها دستمایه نقد اشراقیون شد. ابنسینا، از راه انطباق «عقل» با «فرشته»، الگوى خود از عالم عقول در فلسفه را بر عالم ملکوت در دین و شریعت منطبق نمود.9 او از این رهگذر، جهانشناسى فلسفى خود را با فرشتهشناسى دینى پیوند زد. البته ابنسینا مبتکر این پیوند نبود. شاید بتوان گفت که اوّلین بار، فارابى این پیوند را برقرار کرد10 و ابنسینا از او پیروى نمود. سهروردى بعد از بیان اینکه مشّاییانْ عالم ملکوت را سادهتر و عالم مادّه را پیچیدهتر تلقّى کردند، و حال آنکه عجایب و لطایف و مناسبات در عالم بالا بسیار بیشتر از این عالم است، مىگوید که اکثر اشارات انبیا و اساطین حکمت ناظر به همین مسئله است
شهرزورى (شارح حکمهالاشراق)، در شرح عبارت فوق، به یک حدیث نبوى استناد مىکند و مىگوید که پیامبر اکرم صلىاللهعلیهوآلهفرمودهاند: «براى هر چیزى، ملکى وجود دارد.»12 در حقیقت، اشراقیون بر این باورند که عالم ملکوت با این تصویرى که دین ارائه مىدهد، با آن الگوى ساده سینوى که مقتضاى نظریه صدور اوست، سازگارى و تناسب ندارد
طرح اشراقى نظریه صدور
سهروردى اعتقاد دارد که کاستىها و نواقص موجود در نظریه سینوى صدور را شناسایى کرده است. از نظر او الگوى سینوى سادهتر از آن است که بتواند چنین عالم پیچیدهاى را تبیین کند. امّا به هر روى، او شاکله اصلى نظریه صدور ابنسینا را مىپذیرد؛ به عبارت دیگر، نقطه مرکزى این نظریه براى شیخ اشراق قابل انکار نیست. از اینرو، با همه وجود خود، ضرورت نظریهپردازى نوینى را در نظریه صدور، حول هسته مرکزى نظریه ابنسینا، احساس مىکند
این نظریه پردازى نوین تماما در پرتو پیوند بین نظریه صدور و علمالانوار انجام یافت؛ و تمام نوآورىهاى شیخ اشراق در این زمینه از همین پیوند نشئت گرفت. در حقیقت، وى با معرفتشناسى اشراقى ـ فلسفى پیرامون نور و مناسبات نورى، ابواب جدیدى را در قاعده الواحد به عنوان هسته مرکزى نظریه صدور ابنسینا مىگشاید؛ و در نتیجه، به کشف ابعاد جدیدى از عالم ملکوت نائل مىآید
شیخ اشراق در مراحل اوّلیه طرح خود، با ابنسینا همگام است. در قاعده الواحد و محتواى فلسفى آن (و ساختار منطقى استدلالى که جهت اثبات قاعده اقامه شده است)، بین رئیس مکتب مشّاء و شیخ مکتب اشراق، ناسازگارى وجود ندارد؛ گرچه به لحاظ مفاهیم و واژههایى که مختار هریک از آنهاست، تفاوتهایى وجود دارد. طرح مشّایى نظریه صدور بر پایه مفاهیمى چون «علّت»، «معلول»، «عقل»، «تعقّل»، «امکان» و «وجوب» بنا مىشود؛ ولى سهروردى ساماندهى نظریه خود را با موادّى چون «نور»، «ظلمت»، «ضوء»، «ظل»، «فقر»، «غنا»، «اشراق»، «قهر»، «محبت»، «مشاهده»، «عشق» و «ابتهاج» آغاز مىکند و به انجام مىرساند

کلمات کلیدی :