تحقیق نقش شهدا در امنیت جامعه در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق نقش شهدا در امنیت جامعه در pdf دارای 56 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق نقش شهدا در امنیت جامعه در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق نقش شهدا در امنیت جامعه در pdf

چکیده  
مقدمه  
1-فصل اول (کلیات)
1-1-تعریف وتبیین موضوع   
2-1-ضرورت واهمیت تحقیق  
3-1-فایده واهداف تحقیق  
4-1-پیشینه تحقیق  
5-1-سوالهای تحقیق  
6-1-فرضیه تحقیق  
7-1-روش تحقیق  
8-1-ساختار و محدوده تحقیق  
9-1-اصطلاحات و مفاهیم کلیدی  
10-1-مشکلات و موانع تحقیق  
2-فصل دوم (شهید شناسی)
1-2-در حقیقت شهادت  
مفهوم شناسی شهادت  
2-2- شهادت تزریق حماسه به جامعه  
3-2-مبانی شهادت در قرآن و روایات  
شهادت در احادیث  
4-2-شهادت در کلام امام خمینی(ره)  
3-فصل سوم( امنیت شناسی)
1-3- تعریف امنیت  
2-3- واژه امن در قرآن  
3-3-آثار امنیت  
1-3-3- مهمترین و نتیجه غایی جامعه امن، عبادت خالصانه خدای تعالی  
2-3-3-امکان سکونت  
4-3-امنیت و حوزه های آن در قرآن کریم  
5-3-حوزه های امنیت از دیدگاه امیر المومنین (ع)  
1-5-3-امنیت روحی و روانی  
2-5-3-امنیت فردی  
3-5-3-امنیت اجتماعی  
6-3-انواع و ابعاد امنیت  
1-6-3-امنیت معنوی  
2-6-3-امنیت فردی و اجتماعی  
3-6-3-امنیت سیاسی و نظامی  
4-6-3-امنیت حقوقی و قضایی  
7-3-امنیت ملی  
1-7-3-تعریف ، علایق و مقاصد امنیت ملی  
2-7-3-عوامل مؤثر درتأمین امنیت ملی  
8-3-ابعاد و وجوه امنیت ملی  
4-فصل چهارم (نقش شهدا در امنیت جامعه)
1-4-رابطه ایمان و احساس امنیت  
2-4-قرآن و رابطه ایمان و احساس امنیت  
3-4-شهادت و نقش آن در تداوم امنیت  
4-4- تأثیر شهادت و روحیه شهادت طلبی بر امنیت ملی  
نتیجه گیری   
منابع  

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق نقش شهدا در امنیت جامعه در pdf

قرآن

1الحر عاملی ، محمد بن حسن ، وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه ، بیروت ، دار احیاء الترات العربی ،

2امیدوار ، احمد ، مقالاتی پیرامون امنیت ملی و نقش نیروی انتظامی

3از غندی ، علیرضا و جلیل روشن دل ، مسایل نظامی و استراتژیک معاصر ، تهران ، انتشارات سمت ،

4انیس ابراهیم ، منتصر عبد الحلیم ، فرهنگ المعجم الوسیط ، جلد 2 ، اسلامی ، تهران ،

5بستانی ، فؤاد افرام ، فرهنگ جدید عربی- فارسی ، ترجمه المنجد الطلاب ، محمد بندر ریگی ، تهران انتشارات اسلامی ،

6جعفری ، محمد تقی ، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه ، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی ،

7جنتی ، احمد ، نصایح ، قم ، نشر الهادی ، چاپ 24 ،

8جیمز،ویلیام،دین وروان،ترجمه مهدی قاینی

9جیمز،ویلیام،فرددرجامعه امروزی

10حسینی دشتی ، سید مصطفی ، معارف و معاریف ، انتشارات موسسه فرهنگی آرایه ،

11خمینی ، روح الله ، ایثار و شهادت در مکتب امام خمینی (ره) ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) با همکاری بنیاد شهید انقلاب اسلامی،موسسه چاپ ونشرعروج،

12 صحیفه نور ، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)

13دائره المعارف قرآن الکریم ، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم ،

14دشتی ، محمد ، ترجمه نهج البلاغه ، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیر المومنین (ع) ، قم

15روشن دل ، جلیل ، امنیت ملی و نظام بین الملل ،انتشارات سمت ، تهران ،

16سید رضی ، نهج البلاغه ، ترجمه سید جعفر شهیدی ، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی ، تهران

17سلیمان پور ، قربانعلی ، مقالاتی با عنوان ایثار و شهادت ، فرهنگ ایثار و شهادت و مسأله امنیت ملی ، انواع مقالات علمی و فرهنگی

18سمائی ، علی منصور ، مقالاتی با عنوان ایثار و شهادت و امنیت ملی

19شیخ الاسلامی ، جعفر ، شورا ، وحدت و امنیت از دیدگاه قرآن و امیرالمومنین(ع) ، تهران اسلامی ، چاپ اول ،

20شریعتی ، علی ، شهادت ، انتشارات حسینیه ارشاد ، تهران

21صابری یزدی ،علی رضا ، انصاری ، محلاتی ، محمد رضا ، الحکم الزاهره ، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی ، قم ، چاپ دوم

22طباطبایی ، محمد حسین ، ترجمه تفسیر المیزان ، محمد باقر موسوی همدانی ، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

23عمید ، حسن ، فرهنگ فارسی ، انتشارات امیر کبیر ، چاپ 16 ،

24قربانی ، حسین علی ، شهید و شهادت ، موسسه انتشارات کهن دژ ،

25قرائتی ، محسن ، تفسیر نور ، موسسه در راه حق ، قم ، چاپ اول ،

26مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار، ترجمه حسن بن محمد ولی ارومیه ای ، انتشارات مسجد مقدس جمکران ، قم ،

27 محمدی ری شهری، محمد ، میزان الحکمه ، دارالحدیث ، چاپ دوم ، قم ،

28مخبر دزفولی ، حاج شیخ عباس ، ارمغان شهید ، نشر جامعه مدرسین ، قم ، چاپ سوم ،

29مردانی ، محمد حسین ، مهدویت و شهادت ، نشر شاهد ، تهران ،

30مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه ، دارالکتب الاسلامیه ، چاپ دوم ،  تهران

31مطهری ، مرتضی ، مقدمه ای بر جهان بینی اسلام ، انتشارات صدرا ، تهران

32 حماسه حسینی ، انتشارات صدرا ، تهران

33معین ، محمد ، فرهنگ فارسی ، انتشارات بهزاد ،

در حقیقت شهادت

   شهادت پربارترین وعمیق ترین وبالقوه ترین واژه ای است که ازشکوه نورانیت وجذبه خاصی برخورداراست وبابارغنی ومحتوای عمیقی که داردنموداری است ازتکامل ایمان وعمل صالح ومقومت وشناخت ومبارزه وجهادکلمه است که به تنهایی فرهنگی گسترده داردکه هرسطرسطروجمله جمله اش گویای بعدوالایی است درحیات بشر.فرهنگی که ازمبداتامعادش ازحضور,نظارت اگاهی انتخاب هوشیاری ودقت روشندلی روشنگری تسلیم ورضا توکل ایثارتقوا عبودیت وایمان نغمه سرایی میکند.رداسلام ولسان قرآن واهل بیت معصومین(علیهم السلام)شهادت گزینش مرگ سرخ متکی برشناخت وآگاهی برمبنای آزادی ئاختیاردرمبارزه علیه موانع تکاملی وانحرافات فکری است که مجاهدبامنطق وشعوروبیداری انتخاب میکندوروحیات یک ملت وتاریخ راتضمین مینماید.شهادت مکتب سازنده ای است که شگرف ترین اثرات وخلل ناپذیرترین واکنش های نسلهای به هم پیچیده تاریخ راداراست.درحقیقت شهادت خون دوباره ای است که به کالبدنیمه جان جامعه واردمیگردد.خون این عنصرخلیفه اللهی درنظام اجتماعی به عنوان گویاترین وموثرترین عامل تبلیغ صدق وصفا حق وحقیقت آگاهی وسازندگی خواهدبود.ازاین روست که امام علی (ع)بعدازشهادتمحمدابن ابی بکربه عبدالله ابن عباس می نویسد:به خداسوگنداگرعلاقه ام من به هنگام پیکاربادشمن درشهادت نبودوخودرابرای مرگ درراه خدااماده نشاخته بودم دوست میداشتم حتی یک روزبااین مردمی که محمدابن ابی بکرراتنهاگذاشتندروبرونشوم[1] این چه عشقی است که امام اول شیعیان حضرت علی (ع)اینگونه ازان تعبیرمیکندوآن رامهم وبزرگ میداند.مرحوم علامه طباطبایی(ره)درتفسیرالمیزان میگوید:شهادت یکی ازحقایق قرآنی است که درمواردمتعددیادشده دارای معنای وسیعی است.حواس عادی ماونیروهای وجودی ماتنهاصورت افعال راتحمل میکنند.حقایق اعمال ومعانی نفسانیه کفروایمان شقاوت وسعادت خیروشرحسن قبح وآنچه ازدسترس حس مخفی است وتنهاباقلوب کسب میشوداینها ازدیدانسان خارج استکه نه برآن احاطه ونه احصادارد.برای حاضرین چه رسدبرای غایبین .اماشهیدان به ادراکی میرسندکه براینهااشراف وازاینهامطلع ودرکنارشان حضوردارند

    بایدتوجه داشت که مسأله شهید وشهادت رانمیتوان باحواس ظاهری اعم ازدیده هاوشنیده هاویاآزمون وخطاوبررسی جامعه آماری بیان داشت وآن راموردتحلیل قرارداد.نمونه عینی این واقعیت همین اقرارعدم شناختی است که اطرافیان شهیدبه آن اعتراف دارند.اکثروابستگان وخانواده های معظم شهداودوستان وهمرزمان شهیدان که مدتی درطول حیات دنیایی یک شهیدشب وروزهمراه اوبوده اندبه این مطلب اذعان داشته ودارندکه:فلانی رانشناختم که چه کس یبود؟چه یک شهیددرخلوت عاشقانه خودبایگانه معشوق خویش لحظاتی راشپری کرده است که دست هیچ کس به آن نرسیده وپای هیج فهمی درآن راه نیافته است

  شهادت پایان به حیات طبیعی مادی وکثیف برای دفاع ازارزشهای والای انسانی وشکافتن قفس کالبد مادی وحرکت به مقام بلندشهودالهی استودست شستن ازبودن درحال هوشیاری وآزادی ودست یافتن به شدن است.وخلاصه شهادت نوعی مرگ نیست بلکه شهادت صفتی است ازحیات معقول.وشهیدازفنارسته وبه ابدیت وبقاپیوسته وازصحنه نبردبیرون نرفته نه ازصحنه نبردونه ازصحنه اثرونه ازصحنه جامعه ونه ازصحنه رونددین که همچنان شاهداستوخبیرحاضراست وناظرشهودی دقیق وحضوری گسترده ونظارتی عمیق وخبری صادق برای اوست

مفهوم شناسی شهادت

   واژه شهادت در زبان عربی از ریشه لغوی شهد است. در فرهنگ منجد الطلاب، شهد مطابق با معانی ذیل آمده است: حاضر شدن در مجلس، چیزی را دیدن، آگاهی یافتن از چیزی، درک کردن چیزی، به نفع یا ضرر کسی در نزد حاکم گواهی دادن و سوگند خوردن به چیزی[2]. راغب اصفهانی نیز در المفردات فی غریب القرآن، ذیل واژه شهود و الشهاده چنین آورده است: حاضر بودن و گواه بودن یا با مشاهده چشم و یا با اندیشه و بصیرت. واژه شهاده در معنی حضور به صورت مفرد به کار می رود؛ مثلاً آیه 73 سوره انعام که می فرماید: عالم الغیب و الشهاده. مرحوم علامه طباطبایی نیز معتقد است که شهادت مصداق پیروی حق و به خاطر اظهار حق و برای زنده کردن حق است.  شهید یعنی اینکه هیچ چیز از او مخفی نیست و شهید به معنای علیم است، چرا که خداوند فرمود: شهد الله انّه لا اله الّا هو و الملائکه;

 استاد محمد تقی جعفری، شهادت را چنین تعریف کرده است

الف) شهادت عبارت است از پایان دادن به فروغ درخشان حیات در کمال هشیاری و آزادی و آشنایی با ماهیت حیات که از دیدگاه معمولی عقل و خرد در متن طبیعت، مطلوب است، در راه وصول به هدفی که والاتر ازحیات طبیعی است؛

ب) شهادت؛ یعنی، پایان دادن به حیات طبیعی برای دفاع از ارزش ها و حیات انسانی افراد جامعه.؛

ج)شهادت، شکافتن قفس کالبد مادی و حرکت به مقام شهود الهی در راه وصول به مشیت ربانی در بزرگداشت حیات انسان هاست؛

د) شهادت، تعیین ملاک و میزان و الگو برای زندگی در این دنیا و بیان اینکه زندگان بدون آن ملاک و میزان و الگو نمی توانند خود را دارای حیات واقعی تلقی کنند

شهادت، اعتراض سرخی است بر حاکمیت سیاه، فریاد خشمی است بر سرسکوتی که همه حلقوم ها را بریده است

 شهادت در یک کلمه، برخلاف تاریخ های دیگر که حادثه است، درگیری است. در فرهنگ ما یک درجه است. وسیله نیست، خود، هدف است، اصالت است، خود یک تکامل است. خود یک مسؤولیت بزرگ است

شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق وشعور و بیداری و بینایی خویش انتخاب می کند

علامه مطهری معتقد است که مرگی شهادت است که انسان با توجه به خطرات احتمالی یا یقینی، فقط به خاطر هدف مقدس و انسانی یا به تعبیر قرآن«فی سبیل الله» از آن استقبال کند، و شهادت دو رکن دارد یکی آنکه در راه خدا باشد و دوم اینکه هدف، مقدس باشد.[3]

شهادت تزریق حماسه به جامعه

    شهید مطهری می فرماید: هیچ کس به اندازه شهیدان،[به تاریخ و جامعه بشری]خدمت نکرده است، چون آنها هستند که راه را برای دیگران باز می کنند و برای انسان ها آزادی را هدیه می آورندا تا هر کس کار خود را انجام بدهد، اوست که محیط مناسب را برای دیگران فراهم می آورد

شهادت یعنی عاملی که شهدا را به پیشگاه خالق بی همتا رهمنون می سازد، و این با اندیشه و مرام، کسانی که فطرت خداجویشان را فراموش کرده و به پوچی رسیده اند و اینک به دنبال مرگی هستند که آنهارااززندگی   بی هدف و انگیزه شان دور می کند، بیگانه است

سندهای افتخار یامشعل های فروزان با ژرف نگری در آنچه که به عنوان وصیت از شهدا به ما رسیده، می توان به انگیزه های عمیق این انسان ها در پی یافتن زندگی جاوید معنوی، دست یافت. آگاهی و شناخت این سندهای افتخار، مشعل های فروزان راه برای هر سالک الی الله است

   با تحلیل و بررسی وصایای شهدا، درمی یابیم که راه شهدا، راه اسلام و قرآن و انبیاء (ع) و ارزش های آنان، همان ارزش های دین مبین اسلام است و از جامعه می خواهند که نگذارند ارزش های دینی و اسلامی کم رنگ شود،

از نظام و رهبری و ولایت فقیه پشتیبانی نموده، غفلت نکنند و مواظب باشند که ضد انقلاب تمام تلاش خود را برای کمرنگ کردن ارزش ها و دلسردی مردم از مسئولین به کار می گیرند و در نهایت به این برمی خوریم که تمام مطالب و اعمال و رفتار و کردار آنها در یک کلمه، «برای خدا» خلاصه می شود و چیزی جز آن را در نظر نداشته اند و در سراسر وصیت نامه ها سخن از عشق است و عاشقی، پرواز به سوی ملکوت، پرواز از این تن خاکی، پرواز از این بند و قفس دست و پاگیر، پرواز از همه وابستگی های مادی و زمینی، پرواز به سوی تنها معشوق و تنها معبود، یگانه مقصد و مقصود؛ که اگر نبود اجل معین الهی، چشم بر هم زدنی، روحشان آرام نمی  گرفت وپر می کشید و به سوی معشوقشان پروازمیکرد

هر کس روح زنده دارد باید انتخاب کند؛ یا با پیکر خونین به لقای یار شتافتن و شهادت را و یا زنجیر و تسلیم و بندگی و ذلت را. هر کس می خواهد زنده بماند، زندگی را از حسین (ع) بیاموزد که زندگی،جهاد در راه عقیده و شهادت در راه خداست. ما هرگز نخواهیم مرد، چون مکتب ما شهادت است.» (امام خمینی رحمت الله علیه)

مبانی شهادت در آیات و روایات

   از پیامبر(ص) نقل شده که شهید شش پاداش نزد خدا دارد: 1- همان لحظه که به زمین افتد، گناهش آمرزیده شود، تاج وقار بر سرش نهند که یک دانه یاقوتش از همه دنیا بهتر است؛ 2- جای خود را در بهشت بیند؛ 3-از عذاب قبر ایمن است؛ 4-از وحشت قیامت در امان است؛ 5- شفاعتش را درباره هفتاد نفر از بستگانش بپذیرند؛ 6- هفتاد و دو حوری تزویجش کنند.[4] از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر(ص) فرمودند: بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است تا آدمی در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی وجود ندارد. در روایتی از امام صادق(ع) چنین آمده که: اشرف الموت قتل الشهاده

پیامبر(ص) می فرمایند: که هیچ قطره ای نزد خدا محبوبتر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود، نیست).[5]

و برای بهشت دری است مخصوص مجاهدین در راه خدا که از آن در وارد بهشت می شوند. هنگامی که بر در بهشت رسند، آن در گشوده می شود، در حالی که مجاهدین شمشیرها به کمر بسته و هنوز مردم در موقف حساب سرگردانند.[6] از ثمالی، از علی بن الحسین(ع) نقل شده که فرمود: هیچ قطره ای نزد خدا محبوبتر از دو قطره نیست: قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که در تاریکی شب از چشم [7]بنده ای جاری شود

 آیات فراوانی درقرآن کریم به مسأله شهادت اشاره نموده است دراین قسمت به برخی ازانهااشاره میکنیم

 1-وَلَئِن قُتِلتُم فِی سَبیلِ اللهِ اَومُتُم لَمَغفِرَهٌ مِنَ اللهِ وَرَحمَهٌ خَیٌرمِمَایَجمَعوُن[8]

اگردرراه خداکشته شوید یابمیریدهماناآمرزش ورحمت خدا بهترازهرچیزی است که برای خودفراهم می آورید.دراین آیه رحمت وآمرزش ویژه پروردگاربهشهداموردتوجه قرارمیگیردواین مغفرت بالاترین سرمایه زندگانی اخروی به حساب می آید

3-وَلَئِن مُتُم اَوقُتِلتُم لَالَی اللهِ تُحشَرُون [9]اگردرراه خدابمیریدیاکشته شویدبه سوی خدامحشورمیشوید

 4-وَالذِینَ قُتِلوُافِی سَبِیلِ اللهِ فَلَن یُضِلَّ اَعمَالَهٌُم سَیَهدِیهِم وَیُصلِحُ بَالَهُم وُیدخِلُهُمُ الجَنَهَ عَرَفَهَا لَهُم[10]

وآنان که درراه خداکشته شدندهرگزخداونداعمالشان راضایع نمیگرداندآنهاراهدایت کرده وامورشان رااصلاح می فرمایدودربهشتی که قبلا به آنان  شناسانده وارد خواهدکرد

5-اِنَ اللهَ اشتَرَی مِنَ المُومِنینَ اَنفُسَهُم وَاَموَالَهُُم بِاَنَ لَهُمُ الجَنَه یُقَاتِلوُنَ فِی سَبیِلِ اللهِ فَیَقتُلوُنَ وَیُقتَلوُنَ وَعدًا عَلَیهِ حَقًافِی التَورَاهِ وَالاِِنجِیلِ وَالقُرآن وَمَن اَوفَی بِعَهدِهِ مِنَ الله فَاستَبشِرُوا بِبَیعِکُمُ الَذِی بَایَعتُم بِه وَذلِکَ هُوَ الفَوزُالعَظِیم

خداجان ومال مومنین رابه بهای بهشت خریداری کرده آنهادرراهخداجهادمیکنندکه دشمنان دین رابه قتل برسانندویاخودکشته شونداین وعده ی قطعی است برخداوعهدی است که درتورات وانجیل وقرآن یادفرموده وکیست که ازخداباوفاتر به عهدباشد؟ای اهل ایمان شما به خوددراین معامله بشارت دهیدکه همانااین معاهده ی باخداسعادت وفیروزی بزرگی است

6-وَمَن یُقَاتِل فِی سَبیِل ِاللهِ فَیُقتَل اَو یَغلِب فَسَوفَ نُؤتِیهِ اَجرًاعَظِیمًا

وهرکس درراه خداکشته شدویافاتح گردیداجرعظیمی به اوعطا خواهیم کرد.البته بایدتوجه داشت نعمتهایی که به شهداعطامیشودرانبایدهمچون نعمتهایی که به اشخاص عادی داده میشودلحاظ نمودبلکه  مرادنعمتهاوکمالاتی است که تنهانصیب برگزیدگان وخواص ازبندگان الهی اومیشود

7-وَلاتَقُولُوا لِمَن یُقتَلُ فِی سَبِیلِ اللهِ اَموَاتٌ بَل اَحیَاءٌ وَلَکِن لاتَشعُرُونَ.[11]

به کشته شدگان درراه خدامرده نگویید زیرازنده اند لکن شمادرک نمیکنید

شهادت دراحادیث

احادیث وروایات متعددی پیرامون شهیدومقام والای آنان نقل شده است که به پاره ای ازآنهااشاره میکنیم

 1-امام صادق (ع)ازرسول  الله (ص)نقل فرمودند:اشرف الموت قتل الشهاده. باشرافت ترین مرگهاکشته شدن به نحوشهادت است.[12]

2-ازحضرت رضا(ع)ازپدرن بزرگوارش (ع)ازرسول الله (ص)است که فرمود:اول من یدخل الجنه شهیدوعبد مملوک .اولین کسی که وارد بهشت میشود شهید است وبنده ی مملوک[13]

3-ازامام صادق(ع)ازپدران بزرگوارش (ع)ازرسول الله (ص)است که فرمود:ثلاثه یشفعون الی الله یوم القیامه فیشفعهم الانبیا ثم العلما ثم الشهدا

سه  گروه هستند که درروز قیامت شفاعت میکنندوخداوند هم شفاعت آنهارامیپذیرد:انبیا وسپس علماوسپس شهدا[14]

4-ازامام صادق(ع)است که ازپیامبر(ص)پرسیدند:قال:کفی بالبارقه فوق رأسه فتنه. چراشهیددرقبرش موردامتحان وابتلا قرارنمیگیرد؟فرمود:شمشیربالای سرش درهنگام شهادت برای امتحانوابتلای اوکافی است[15]

5-امام باقر(ع)فرمودکه علی ابن الحسین (ع)مکررمیفرمود:مامن قطره الی الله عزوجل احب من قطره دم فی سبیل الله

هیچ قطره ای برای خداوندعزوجل محبوبترازقطره خونی که درراه خداریخته شودنیست[16]

6-امام صادق(ع)فرمود:من قتل فی سبیل الله لم یعرفه الله شیا من سیاته. هرکس درراه خداکشته شودخداوندهیچ کدام ازبدیهایش رابه او نمی نمایاند.[17]

7-ازامام زین العابدین(ع)ازپدران بزرگوارش(ع)ازرسول الله(ص)است که فرمود:خداوندهفت خصلت به شهیدعطامیکند:تااینکه فرمودوهفتم آنکه: شهیدبه وجه خدامینگردوهماناآن برای هرنبی وشهیدبراحتی ازهرگونه ابتلایی است[18]

  امام صادق (ع) برترین جهاد را جهادی می شمارد که مرکب شخص پی شود و خونش در راه خدا به زمین ریخته شود پیامبراکرم(ص) نیز محبوب ترین قطره نزد خدای متعال را قطره ی خونی می شمارد که در راه خدا برزمین می ریزد: «ما من قطره احب الی الله عزّوجلّ من قطره دم فی سبیل الله»[19]

 اولیای دین نه تنها مردم را به دفاع از ایمان و اعتقاد و ارزش های دینی دعوت می کردند، بلکه دفاع از جان و مال و ناموس را نیز لازم شمرده و حتی استقبال از خطر جانی را در راه دفاع از جان و ناموس و جان نزدیکان نیکو شمرده و کسی را که در این عرصه کشته شود، شهید خوانده اند »من قتل دون عیاله فهو شهید، من قتل دون ماله فهو بمنزله الشهید [20]

   از امام رضا(ع) سؤال کردند کسی که در سفراهل وعیالش را به همراه دارد و عده ای به آنان طمع می‌کنند، آیا باید در دفاع از آنان بایستد هر چند بترسد که به قیمت جانش تمام شود؟ حضرت فرمود: بله باید بایستد و دفاع کند[21]

    دسته ی دیگر احادیثی است که از عشق وعلاقه ی اولیای الهی به شهادت سخن می گوید از رسول خدا(ص) نقل شده که فرمودند: «و الذی نفسی بیده لوددت انی اقتل فی سبیل الله ثم احیا فاقتل ثم احیا فاقتل» قسم به کسی که جانم در دست اوست، دوست داشتم که در راه خدا کشته شوم، سپس زنده گردم، دوباره کشته شوم، بار دیگر زنده شوم و مجدداً کشته شوم

 چه این که ازامام علی)ع(نیز نقل شده که حضرت عشق و علاقه ی خود را به مرگ و شهادت بیش از علاقه ی کودک شیرخوار به پستان مادر توصیف نموده است

والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امه[22]

     شبیه این جملات ازائمه واولیای دیگر نیزنقل شده است. امام حسین (ع) علاقه خود به شهادت را در قالب این بیت ابراز فرمودند :و ان یکن الابدان للموت انشئت فقتل امریء بالسیف فی الله اجمل اگر بدنها برای مرگ آفریده شده، پس کشته شدن انسان با شمشیردر راه خدا، بهتر و زیباتراست.   شبیه این جملات توسط اهل بیت و یاران امام حسین (ع) درشب عاشورا نیز ابراز شد. هنگامی که امام بیعت خود را از اصحاب خود برداشت، یکی پس از دیگری با بیان جملاتی که ازعشق به شهادت ناشی می شد، به حضرتش ابراز وفاداری کردند. فرزندان عقیل از این که امام را در برابر دشمن تنها بگذارند، تبرّی جسته واظهار داشتند: »به خدا سوگند چنین نمی کنیم، جان و مال و خانواده ی خود را فدای تو می کنیم و به همراه تو با دشمن می جنگیم تا کشته شویم«. مسلم بن عوسجه نیز گفت» : هرگز از تو جدا نمی شوم، حتی اگر سلاح جنگی در اختیار نداشته باشم، دشمن را با سنگ مورد حمله قرار می دهم تا با تو کشته شوم.« سعید بن عبدالله حنفی نیز گفت: »به خدا سوگند اگر بدانم که کشته می شوم، سپس زنده می گردم، آن گاه زنده زنده مرا می سوزانند و خاکسترم را بر باد می دهند، و هفتاد مرتبه این حادثه تکرار می شود، هرگز از تو جدا نمی شوم تا در راه تو کشته شوم، چرا چنین نکنم، در حالی که یک مرتبه کشته خواهم شد و به کرامت ابدی خواهم رسید.« دیگر اصحاب و اهل بیت آن حضرت نیزسخنانی شبیه به آن را ابراز کردند[23]. در روز عاشورا نیز با عمل خویش گفتار خود را مبنی بر عشق به شهادت به اثبات رساندند

شهادت در کلام امام خمینی (ره)

امام خمینی (ره) در زمینه شهادت می فرماید

   اگر نبود در شأن و عظمت شهداى معظم فى سبیل اللّه جز این آیه کریمه، که با قلم قدرت غیب بر قلب مبارک نورانى سید رسل صلى اللّه علیه و آله و سلّم نگاشته و پس از تنزل مراحلى به ما خاکیان صورت کتبى آن رسیده است، کافى بود که قلمهاى ملکوتى و مُلکى شکسته شود و قلبهاى ماوراى اصفیاءاللّه از جولان در حول آن فرو بسته شود. ما خاکیان محجوب یا افلاکیان چه دانیم که این «ارتزاق عند الرّب شهدا» چى است. چه بسا مقامى باشد که خاص مقربان درگاه او جلّ و علا و وارستگان از خود و ملک هستى باشد، پس مثل من وابسته به علائق و وامانده از حقایق چه گویم و چه نویسم، که خاموشى بهتر و شکستن قلم اولى است

 امام خمینى همچنین پیرامون نکاتى از همین آیه مى فرماید: «در این آیه کریمه بحث در زندگى پس از حیات دنیا نیست که در آن عالم همه مخلوقات داراى نفس انسانى به اختلاف مراتب از زندگى حیوانى و مادون حیوانى تا زندگى انسانى و مافوق آن زنده هستند، بلکه شرف بزرگ شهداى در راه حق، «حیات عند الرّب» و ورود در «ضیافه اللّه»

   این حیات و این ضیافت را با قلمهاى شکسته اى مثل قلم من نمى توان توصیف و تحلیل کرد، این حیات و این روزى غیر از زندگى در بهشت و روزى در آن است. این لقاء اللّه و ضیافه اللّه مى باشد. آیا این همان نیست که براى صاحبان نفس مطمئنه وارد است «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنّتى» که فرد بارز آن سید شهیدان سلام اللّه علیه است .                                                                                                                                 از شهدا که نمى شود چیزى گفت. شهدا شمع محفل دوستانند. شهدا در قهقهه مستانه شان و در شادى وصولشان «عند ربّهم یرزقون»اند، و از «نفوس مطمئنه اى» هستند که مورد خطاب «فادخلى فى عبادى و ادخلى جنتى» پروردگارند. اینجا صحبت از عشق است و عشق؛ و قلم در ترسیمش بر خود مى شکافد

امام خمینى درباره شفاعت مى فرماید: «جلوه شفاعت شافعان در این عالم، هدایت، آنها است و در آن عالم، باطن هدایت شفاعت است. تو از هدایت اگر بى بهره شدى از شفاعت بى بهره اى و بهر قدر هدایت شوى شفاعت شوى

با توجه به معنى شفاعت و رابطه آن با هدایت در این دنیا و نقشى که شهدا در امتداد انبیاء و علماء براى هدایت مردم ایفا مى کنند، جایگاه رفیع شهدا را مى توان دریافت

تعریف امنیت

[1] نهج البلاغه ، ص
[2] بستانی ، ص
[3] مخبر دزفولی ، ص
[4] جنتی ، ص
[5] صابری یزدی ، ص
[6] مخبر دزفولی ، ص
[7]
[8] آل عمران/
[9] همان /
[10] محمد / 4-
[11] بقره /
[12] بحارالنوار ، ج 100 ، ص8 ، روایات
[13] روایت 21 2 بحارالنوار ، ج100، ص
[14] همان ، ص12 ، روایت
[15] وسائل الشیه ، ج11 ، ص6 ، روایت
[16] همان ، ص8 ، روایت
[17] همان ، ص9 ، روایت
[18] همان ، روایت
[19] همان ، ج 15 ، ص
[20] همان ، ج 15، 121-
[21] همان ، ج15 ،ص
[22] نهج البلاغه ، خ
[23] نهج البلاغه ، ص

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :