سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی در pdf دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی در pdf

چکیده  
مقدمه  
تبیین مفاهیم کلیدی نظریه خیزش تمدنی اسلام  
1 بیداری اسلامی  
2 خیزش تمدنی  
روند شناسی جریان بیداری اسلامی  
مرحله اول: فریاد و مبارزه  
مرحله دوم: تجربه و عملکرد  
مرحله سوم: خیزش تمدنی  
انقلاب اسلامی و غلبه بر گفتمان یأس و ناامیدی  
انقلاب اسلامی حلقه اتصال گذشته و آینده تمدنی اسلام  
بسیاری از کشورها، که پس از انقلاب اسلامی:  
متفکران جهان اسلام:  
انقلاب اسلامی، افق گشایی و احیای ظرفیت های تمدنی  
نتیجه گیری  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله بیداری اسلامی؛ خیزش تمدنی اسلام تبیین نظریه مقام معظم رهبری در باب بیداری اسلامی در pdf

جمعی از نویسندگان، 1377، چیستی گفتگوی تمدن ها ( مجموعه مقالات)، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

جمعی از نویسندگان، 1391، مقالات برگزیده همایش نظریه بیداری اسلامی در اندیشه حضرت آیت الله العظمی امام خمینی ره و حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، تهران، انقلاب اسلامی

حاجتی، میراحمدرضا، 1381، عصر امام خمینی ره، چ پنجم، قم، بوستان کتاب

حسین عارف، علیرضا، 1390، بهار عربی: در پرتو بیداری اسلامی، قم، سنابل

حسین عارف، علیرضا، 1390، بهار عربی: در پرتو بیداری اسلامی، قم، سنابل

خامنه ای، سیدعلی، حدیث ولایت، تهران، مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای

داوری اردکانی، رضا، 1379، اوتوپی و عصر تجدد، تهران، ساقی

ـــــ ، 1382، تقابل سنت و تجدد چه وجهی دارد؟، نامه فرهنگ، ش49، ص 4

دوانی، علی، 1340، زندگانی زعیم بزرگ عالم تشیع علامه عالیقدر آیت الله بروجردی، قم، حکمت

روحانی، سیدحمید، 1376، نهضت امام خمینی ره، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی

طاهرزاده، اصغر، 1388، انقلاب اسلامی بازگشت به عهد قدسی، اصفهان، لب المیزان

مجیب الرحمان شامی ـ روزنامه نگار، مجله حضور، ش 34

مظاهری، ابوذر، 1391، منطق فراز و فرود فلسفه سیاسی در اسلام و غرب، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره

ـــــ ، 1393، افق تمدنی آینده انقلاب اسلامی، اصفهان، آرما

موسوی خمینی، سیدروح الله، بی تا، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره

ـــــ ، 1373، کوثر (پیام ها و سخنرانی ها)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ره

نبوی، سیدعبدالامیر، 1389، بهار دموکراتیک عربی؛ بررسی ویژگی های موج چهارم دموکراسی در خاورمیانه عربی، مهرنامه، ش9، بخش علم سیاست، پرونده جهان عرب

نجفی، موسی، نظریه بیداری اسلامی براساس اندیشه سیاسی مقام معظم رهبری، فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی، س 9، ش28، 1391

بی نام، 1380، نگاه شرق شناسی به فلسفه اسلامی، ترجمه علی مرادخانی، نامه فرهنگ، ش41، ص 105

هانتینگتون، ساموئل، 1378، برخورد تمدن ها و بازسازی نظم جهانی، ترجمه محمد علی حمید رفیعی، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی

چکیده

براساس نظریه «خیزش تمدنی»، بیداری اسلامی نهضتی است احیاگر و هویت‌بخش که به صورت مستمر از یک‌ونیم قرن پیش در جهان اسلام به راه افتاده است و مراحل متعدی را طی کرده است. منشأ این بیداری اراده خداوند، تعالیم دین اسلام و مجاهدت علما و مصلحان اسلامی است و عمق آن تا بعد تمدنی اسلام پیش رفته است. این حرکت مستمر، از فریاد و مبارزه در مقابل استبداد و استعمار گرفته تا دوران تجربه و عملکرد و تا خیزش تمدنی اخیر، دورانی از بیداری، استقلال‌خواهی و هویت‌جویی را شکل داده است. انقلاب اسلامی در میانه این دوران و با بیش از سی‌سال تجربه و عملکرد موفق خود، توانست این حرکت را از سطح مبارزه و قیام و انقلاب، به سطح نظام‌سازی و حرکت در مسیر تکامل با افق تمدن اسلامی ارتقا دهد. بر این اساس، جنبش‌های اخیر نوپای جهان اسلام، با نظر به انقلاب اسلامی در یک منازعه تمدنی به وقوع می‌پیوندند؛ منازعه‌ای که میان تمدن غربی و بزرگ‌ترین نامزد تمدن آینده یعنی اسلام به نمایندگی انقلاب اسلامی در جریان است

کلید‌واژه‌ها: بیداری اسلامی، خیزش تمدنی اسلام، انقلاب اسلامی، تمدن اسلامی، بین‌الملل اسلامی، هویت اسلامی

 

 

مقدمه

بیداری اسلامی، بیداری انسانی[1]، انقلاب آزادی[2]، بهار عربی[3] و موج دموکراسی خواهی[4]، مفاهیمی هستند که یک واقعه بزرگ خیزش های اخیر مردمی در کشورهای اسلامی را توصیف می کنند. اما به راستی کدام یک از این مفاهیم و نظریه ها می تواند بیانگر ماهیت واقعی این خیزش ها باشد؟ اساساً این منازعه در چه سطحی صورت گرفته است؟ آیا صرفاً یک منازعه سیاسی و ملی است؟ اگر این یک حرکت اسلام خواهانه باشد آیا سطح این مطالبه سیاسی و ملی است؟ این پرسش ها، حول محور دو مسئله مطرح شده اند؛ یکی، ماهیت این خیزش ها و دیگری، سطح و میزان عمق آنهاست. این نوشته تلاش می کند پاسخ این مسائل را براساس دیدگاه های مقام معظم رهبری، درخصوص بیداری اسلامی بیابد. دیدگاه های ایشان را می توان در قالب یک نظریه و یا چارچوب تحلیلی ارائه کرد[5] و براساس آن، پاسخ مناسبی به این مسائل ارائه کرد

عنوان نظریه خیزش تمدنی اسلام است. در این چارچوب، اجمالاً سخن در این است در عصری که سخن از برخورد و جنگ تمدن ها (هانتینگتون، 1378) است و یا به تعبیر بهتر، عصر صف آرایی و منازعه الگوهای کلی است، نباید حرکت هایی مانند بیدرای اخیر کشورهای اسلامی را تنها در چارچوب ملی و قومی و نیز در سطح اجمالی و روبنایی تعریف و تحلیل کرد. شاید بتوان گفت: در دوران کنونی کشمکشی مشابه کشمکش های دوران جنگ سرد برقرار شده است. کشمکش و جنگ سردی میان دو الگوی بزرگ تمدنی، یعنی اسلام و غرب. درواقع، می توان گفت: خیزش های اخیر، جلوه گسترده تر و دور جدیدی از رویارویی اسلام و غرب هستند (خامنه ای، 25/04/1369). این سطح از رویارویی، از نظر این دیدگاه محصول عبور جریان بیداری اسلامی از مرحله ای است که دوران تجربه و عملکرد نام دارد؛ دورانی که انقلاب اسلامی آن را رقم زده و بر اثر آن، نوعی بیداری تمدنی را که اسلام در مرکز آن قرار دارد، ایجاد کرده است

این نظریه بر یک دوره بندی مفهومی، از جریان بیداری اسلامی از صد و پنجاه سال پیش تاکنون مبتنی است. جریان بیداری اسلامی در این نظریه، حرکت یک پارچه و مستمری تصور شده است که با گذشتن از مراحل فریاد و مبارزه و بعد تجربه و عملکرد، به مرحله خیزش تمدنی رسیده است

در میان این مراحل، مرحله دوم، که بر سه دهه تجربه و عملکرد انقلاب اسلامی مبتنی است، مانند یک خط فارق، حرکت بیداری اسلامی پیش و پس از انقلاب اسلامی را از یکدیگر تفکیک می کند. وقوع انقلاب اسلامی و استمرار و پیشرفت آن، یک نمونه عینی و زنده ای پیش روی جریان بیداری اسلامی خلق کرده که این جریان را از آرمان دست نیافتنی تأسیس حکومت اسلامی و پایداری آن، در دنیایی سرشار از سلطه کفر و الحاد عبور داده و افق و آرمان جدیدی در سطح تمدنی برای آن ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، جریان بیداری اسلامی را به تفصیل رسانده و الگویی زنده و متفاوت از یک مدنیت و تمدن جدید، به جهان اسلام ارائه کرده است

شرایط و وضعیت جنبش های کنونی، بسیار متفاوت از شرایطی است که انقلاب اسلامی در آن به وقوع پیوست. انقلاب اسلامی و جنبش های دو قرن گذشته در جهان اسلام، زمانی واقع شدند که هیچ الگوی متفاوتی از مدنیت، جز آنچه تمدن غربی ارائه کرده، وجود نداشت. جریان بیداری اسلامی تا انقلاب اسلامی، بیشتر در نفی خلاصه می شد. اگرچه برخی مباحث اثباتی در مقام نظر تولید شده بود، اما حرکتی که بتواند خود را در مقام عمل اثبات کند، وجود نداشت. به تعبیر یکی از روشنفکران جهان عرب، ما قبل از انقلاب اسلامی می دانستیم که چه نمی خواهیم، اما این امام خمینی ره بود که به ما یاد داد که چه بخواهیم و چگونه بخواهیم (حسین شریعتمداری به نقل از فهمی هویدی، ر.ک: مصاحبه با دکتر بی ریا، نقش مؤسسه امام خمینی ره در بیداری اسلامی، فرهنگ پویا، ش 21، ویژه بیداری اسلامی). انقلاب اسلامی با وقوع خود و نیز اثبات و تثبیت خود، بیداری اسلامی را نیز از نفی به اثبات و از اثبات به تثبیت کشاند و تداوم و استمرار انقلاب اسلامی، تداوم و استمرار بیداری را تا تمدن سازی اسلامی به دنبال خواهد داشت

 

 

تبیین مفاهیم کلیدی نظریه خیزش تمدنی اسلام

1 بیداری اسلامی

در چارچوب این نظریه، بیداری اسلامی به رستاخیزی اسلامی (خامنه ای، 10/03/1369) و یک حالت برانگیختگى و آگاهى اى در امت اسلامى (همان، 26/6/1390) گفته می شود که احساس هویت و شخصیت را در [ملت های مسلمان] باز آفریده است (همان، 07/04/1369 و 01/12/1380)، به گونه ای که احساس مى کنند که مى توانند در دنیا، در وضعیت بشر، در سرنوشت خود، اثرگذار باشند. وقتى این احساس در ملت ها به یک نقطه معینى برسد، تبلور و تجسم خواهد یافت و تبدیل به واقعیت ها خواهد شد (همان، 27/12/1380). و می توانند در پرتو آن، ابتدا خود را از خمودگی و سستی و خواب آلودگی برهانند و سپس، حصارهاى استبداد و استکبار را ویران سازند (همان، 26/06/1390) و محدودیت های فرهنگی، دینی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را که توسط عوامل داخلی یا خارجی بر آنها اعمال شده، از بین ببرند

خودآگاهی این ملت ها، نسبت به هویت اسلامی خود، اسلام را در دل آنها زنده می کند و اسلام برانگیزاننده و احیاکننده (همان، 18/03/1368) نیز حیات مجدد به آنها می دهد. اسلام هم در گذشته با ظهور خود مرده هاى اجتماعى و سیاسى را زنده کرد: اذا دعاکم لما یحییکم (انفال: 24)؛ اسلام ملت هایى را که خاک مرگ بر روى آنها پاشیده شده بود و چیزى از حیات حقیقى و سرافرازانه مجتمع انسانى نمى دانستند، حیات و آقایى بخشید و پرچم انسانیت و دفاع از انسان ها را به آنها داد (همان، 09/11/1376). و نیز امروزه توانایی این را دارد که به ملت های مسلمان زندگی و حیات مجدد ببخشد. نمونه اش ایران کنونی است که

قرن های متمادی در زیر فشار استبداد ; هویت و قدرت تصمیم و قدرت عمل خودش را از دست داده بود. در این صد سال اخیر هم در زیر فشارهاى مضاعف استعمار و استکبار و دخالت خارجى، اعتماد به نفس خود را به کلى از دست داده بود. اسلام این ملت را به یک ملت پیشرو، مقدم در میدان علم، در میدان عمل، در میدان سیاست، در میدان تفکر، در میدان تعقل و تأمل و در ابتکارات زندگى تبدیل کرد (همان)

روشن است که این توانایی از داشته های یک اسلام واقعی و ناب است و اسلامى که نتواند آرزوهاى خفته و فروکشته قشرهاى مظلوم را در سطح دنیا، نه فقط در سطح کشور خودمان، زنده و احیا کند، شک کنید در اینکه این دین، اسلام [واقعی] باشد (همان،10/12/1368)

در این نظریه، حرکت بیداری اسلامی اخیر، نه بریده و بی ارتباط با حرکت های قبلی است و نه چیزی است که در صورت کنونی متوقف شده و به نتایج فعلی بسنده کند. حرکت بیداری اسلامی یک جریان به هم پیوسته است که از حدود صد و پنجاه سال پیش آغاز، و پس از طی مراحلی، به مرحله کنونی که یک نوع خیزش تمدنی است، رسیده است. باز شدن افق تمدنی اسلام پیش روی این حرکت ها و نیز بسته شدن چشم انداز تمدن مادی غرب، موجب شده که این حرکت ها از یک جریان مستمر درونی برخوردار شوند که تا دستیابی به تمدن اسلامی خاموش نمی شود

همچنین، براساس فلسفه الهی تاریخ، که از پیش فرض های این نظریه به شمار می آید، بیداری اسلامی و استمرار آن اقتضای تاریخ است (مظاهری، 1393). ازاین رو، با اطمینان کامل می توان گفت: این حرکت تداوم خواهد یافت و تحقق کامل وعده الهى، یعنى پیروزى حق بر باطل و بازسازى امت قرآن و تمدن نوین اسلامى در راه است (همان، 17/09/1387)

نشانه این وعده تخلفناپذیر هم در مرحله اول پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و بناى بلندآوازه نظام اسلامى بود که ایران را به پایگاه مستحکمى براى اندیشه حاکمیت و تمدن اسلامى تبدیل کرد. سربرآوردن این پدیده معجزه آسا ; آنگاه مقاومت و استحکام آن در برابر ضربات سیاسى و نظامى و اقتصادى و تبلیغاتى که از همه سو نواخته مىشد، در دنیاى اسلام امیدى تازه برانگیخت و شورى در دل ها پدید آورد. هرچه زمان گذشته، این استحکام، به حول و قوه الهى، بیشتر و آن امید ریشهدارتر شده است. در طول سه دههاى که بر این ماجرا مىگذرد، خاورمیانه و کشورهاى مسلمان آسیا و آفریقا، صحنه این هماوردى پیروزمندانه است (همان، 17/09/1387)

2 خیزش تمدنی

خیزش تمدنی یک برانگیختگی تمدنی است؛ یعنی آنچه موجب تحرک و انگیزه خیزش ملت های اسلامی در این دوره تاریخی شده است، چشم اندازی از تمدن نوین اسلامی است. نه یک چشم انداز تفصیلی و همراه با در اختیار داشتن کلیه لوازم تمدن سازی، بلکه به نحو اجمالی. این مسئله اساساً درباره اسلامی نامیدن این حرکت ها نیز صادق است؛ یعنی اسلامی خواندن آنها به معنى این نیست که همه ملت ها و همه آحادى که در این بیدارى سهیم اند، به صورت منطقى و استدلالى مبانى فکرى یک نظام اسلامى را شناخته اند، بلکه به این معناست که احساس هویت اسلامى در میان توده هاى مسلمان، در همه جا، به وجود آمده است (همان، 07/04/1369) و مسلمانان به آینده اسلام امیدوار شده اند (همان، 22/06/1368)

پرسشی که مطرح می شود، اینکه چگونه می شود ملت هایی که هنوز به یک نظام سیاسی اسلامی نرسیده اند، با چشم انداز تمدنی به حرکت در بیایند. اینجاست که مسئله الگوی خیزش مطرح می شود. انسان با داشتن الگوی کامل می تواند افق خواسته های خود را ارتقا ببخشد. هرچند که با آن افق فاصله زیادی داشته باشد. انقلاب اسلامی هنوز به یک الگوی کامل تمدنی تبدیل نشده است. به تعبیر رهبری، ما زمانی می توانیم الگوی تمدنی جهان اسلام باشیم که مرحله کشور اسلامی را پشت سر بگذاریم و الگو که درست شد، نظایرش در دنیا به وجود می آید (همان، 12/09/1379)، بلکه الگوی خیزش انقلاب اسلامی، تمدنی است؛ چراکه حرکت انقلاب و خیز انقلاب اسلامی ماهیتاً تمدنی است

ما در حال پیشرفت و سازندگى و در حال بناى یک تمدن هستیم. ; ملت ایران، همچنان که شأن اوست، در حال پدید آوردن یک تمدن است. ; ما در این صراط و در این جهت هستیم. نه اینکه ما تصمیم بگیریم این کار را بکنیم، بلکه حرکت تاریخى ملت ایران در حال به وجود آوردن آن است (همان، 01/01/1373)

به عبارت دیگر، ما در بیداری اسلامی اخیر با یک نوع خودآگاهی تمدنی روبه روایم؛ یعنی آنچه این ملت ها را به حرکت در آورده است، اسلام تمدن سازی است که در روند انقلاب اسلامی در حال آشکار شدن است

از سوی دیگر، جنبش های اسلامی اخیر در یک منازعه تمدنی، که میان تمدن غربی و نامزد های تمدن آینده که بزرگ ترین آنها اسلام است[6] ایجاد شده اند (ر.ک: جمعی از نویسندگان، چیستی گفتگوی تمدن ها، ص 3). در این منازعه لازم نیست، همه نیروها در یک سطح باشند. در جهان اسلام، انقلاب اسلامی پرچمدار این منازعه است. سایر کشورهای اسلامی عمدتاً با توجه به ملت ها و نه دولت هایشان در اردوگاه انقلاب اسلامی قرار دارند

روند شناسی جریان بیداری اسلامی

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :