مقاله گناه در pdf
نوشته شده به وسیله ی علی در تاریخ 95/2/25:: 10:41 عصر

مقاله گناه در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله گناه در pdf کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله گناه در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله گناه در pdf :
گناه
مقدمه
دو باغ را کنار هم در نظر بگیرید که از نظر آب و هوا و نوع گیاهان و درختان یکسانند. باغبان یکى از آنها به آفات و آسیبهایى که باغ را تهدید مىکند توجه دارد، قهراً آن باغ از طراوت و شادابى و میوه و گل و شکوفه برخوردار است، ولى باغبان دیگر به آفات و آسیبها یا توّجه ندارد و یا بىخبر است، در نتیجه باغى پژمرده و میوههایى کرم خورده خواهد داشت.
انسان نیز چنین است، که اگر توجه به آفات روحى و جسمى خود نکند، عنصرى وازده و خطرناک خواهد شد، ولى اگر با توجه و دقت مراقب خود باشد، فردى وارسته و شایسته خواهد گردید.
آفات و آسیبها در مورد انسان، همان عیوب و گناهان است که تمام انبیا و کتابهاى آسمانى، بشر را از آلودگى به آن، بر حذر داشتهاند، و با هشدارها و تاکیدات خود انسانها را به پاکى و اجتناب از گناه، دعوت نمودهاند.
امیرمؤمنان على علیه السلام در سخنى مىفرمایند:
«آفَهُ النَّفسِ اَلوَلَه بالدّنیا» (1)
«آفت روحِ (پاک) انسان، حرص و دلبستگى به دنیا است.»
و امام صادق علیه السلام مىفرمایند:
«آفَه الدّین الحَسدُ و العُجبُ و الفَخر» (2)
«آفت دین، حسادت وخود پسندى و تکبراست.»
على علیه السلام بپاخاست و پرسید:
بهترین اعمال در ماهرمضان چیست ؟.
رسول اکرم صلى الله علیه وآله در پاسخ فرمودند:
«الوَرَعُ عن مَحارم اللَّه»
«بهترین عمل دراین ماه، پرهیزازگناه است.»
گناه
گناه به معنى خلاف است و دراسلام هر کارى که برخلاف فرمان خداوند باشد، گناه محسوب مىشود.
گناه هر چند کوچک باشد چون نافرمانى خداست، بزرگ است.
رسول اکرم صلى الله علیه وآله در سخنى به ابوذر فرمودند:
«لاتنظر الى صغر الخطیئه و لکن انظر الى من عصیته» (3)
«کوچکى گناه را ننگر، بلکه بنگر چه کسى را نافرمانى مىکنى!.»
واژههاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پیامبر صلى الله علیه وآله و امامان علیهم السلام با واژههاى مختلف، از گناه یاد شده است، که هر کدام گویى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است.
واژههایى که در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
1- ذنب 2- معصیت 3- اثم 4- سیئه 5- جرم 6- حرام 7- خطیئه
8- فسق 9- فساد 10- فجور 11- منکر 12- فاحشه 13- خبث 14- شر
15- لمم 16- وزر و ثقل 17- حنث
1- ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى یک نوع پىآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى یا دنیوى دارد؛ این واژه، در قرآن 35 بار آمده است.
2- معصیت، به معنى سرپیچى و خروج از فرمان خدا و بیانگر آن است که انسان از مرز بندگى خدا بیرون رفته است؛ این واژه در قرآن 33 بار آمده است.
3- اثم، به معناى سستى و کندى و واماندن و محروم شدن از پاداش
ها است زیرا در حقیقت گنهکار یک فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ این واژه در قرآن 48 بار آمده است.
4- سیئه، به معنى کار قبیح و زشت است که موجب اندوه و نکبت
گردد، در برابر «حسنه» که به معنى سعادت و خوشبختى است؛ این واژه 165 بار در قرآن آمده است.
کلمه «سوء» از همین واژه گرفته شده که 44 بار در قرآن آمدهاست.
5- جُرم، در اصل به معنى جدا شدن میوه از درخت و یا به معنى پست است، جریمه و جرایم از همین ماده مىباشد، جرم عملى است که انسان را از حقیقت، سعادت، تکامل و هدف جدا مىسازد؛ این واژه 61 بار در قرآن آمده است.
واژههاى گناه در قرآن
در زبان قرآن و پیامبر صلى الله علیه وآله و امامان علیهم السلام با واژههاى مختلف، از گناه یاد شده است، که هر کدام گویى از بخشى از آثار شوم گناه پرده بر مىدارد و بیانگر گوناگون بودن گناه است.
واژههایى که در قرآن در مورد گناه آمده، عبارتند از:
1- ذنب 2- معصیت 3- اثم 4- سیئه 5- جرم 6- حرام 7- خطیئه
8- فسق 9- فساد 10- فجور 11- منکر 12- فاحشه 13- خبث 14- شر
15- لمم 16- وزر و ثقل 17- حنث
1- ذنب، به معنى دنباله است، چون هر عمل خلافى یک نوع پىآمد و دنباله به عنوان مجازات اخروى یا دنیوى دارد؛ این واژه، در قرآن 35 بار آمده است.
2- معصیت، به معنى سرپیچى و خروج از فرمان خدا و بیانگر آن است که انسان از مرز بندگى خدا بیرون رفته است؛ این واژه در قرآن 33 بار آمده است
.
3- اثم، به معناى سستى و کندى و واماندن و محروم شدن از پاداشها است زیرا در حقیقت گنهکار یک فرد وامانده است و مبادا خود را زرنگ پندارد؛ این واژه در قرآن 48 بار آمده است.
4- سیئه، به معنى کار قبیح و زشت است که موجب اندوه و نکبت گردد، در برابر «حسنه» که به معنى سعادت و خوشبختى است؛ این واژه 165 بار در قرآن آمده است.
کلمه «سوء» از همین واژه گرفته شده که 44 بار در قرآن آمدهاست.
5- جُرم، در اصل به معنى جدا شدن میوه از درخت و یا به معنى پست است، جریمه و جرایم از همین ماده مىباشد، جرم عملى است که انسان را از حقیقت، سعادت، تکامل و هدف جدا مىسازد؛ این واژه 61 بار در قرآن آمده است.
6- حرام، به معنى ممنوع است، چنانکه لباس احرام لباسى است که انسان در حج و عمره مىپوشد و از یکسرى کارها ممنوع مىشود. و ماه حرام ماهى است که جنگ در آن ممنوع مىباشد و مسجد الحرام یعنى مسجدى که داراى حرمت و احترام خاصى بوده، و ورود مشرکین به آن ممنوع است؛ این واژه حدود 75 بار در قرآن آمده است.
7- خطیئه، غالباً به معنى گناه غیر عمدى است. و گاهى در معنى گناه بزرگ نیز استعمال شده است، چنانکه آیه 81 سوره بقره و 37 سوره الحاقه بر این مطلب گواه مىباشد.
واژههاى گناه در روایات
در روایات اسلامى، واژههاى دیگرى نیز در مورد گناهان مختلف به کار رفته مانند: جریره، جنایت، زَلّت، عثرت، عیب، و;که هرکدام بیانگر نوعى از گناه است که ممکن است به سراغ انسان بیاید.
راه دیگر براى شناخت گناه
در قرآن هیجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن
قرار گرفتهاند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آمیخته با خشم و غضب است، با اینکه رحمت خداوند شامل همه چیز مىشود؛
«وَ رَحمَتى وَسعَت کُلّ شَیى» (6)
«و رحمت من بر هر چیزى گسترده است.»
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جایى مىرسد که همچون توپ دربسته در اقیانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذیرد.
لعنت شدگان در قرآن
کافران و مشرکان، یهودیان لجوج، مرتدان، قانون شکنان حیلهگر، پیمان شکنان، کتمان کنندگان حق، سردمداران کفر بخاطر فساد در زمین، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خدا صلى الله علیه وآله، ظالمان، قاتلان، ابلیس، تهمتزنندگان به بانوان پاک دامن، مخالفان رهبران راستین، شایعه سازان دروغ پرداز، ناپاکدلان و دروغ گویان.
لعنت شدگان در روایات
کسى که بر کتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه کند.
کسى که مقدرات الهى را نپذیرد.
کسى که به خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله بى احترامى کند.
کسى که سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد. (7)
کسى که مردم را به کار خیر دعوت مىکند ولى خودش تارک آن است، یا دیگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتکب آن مىشود. (8)
راه دیگر براى شناخت گناه
در قرآن هیجده گروه بخاطر گناهان مختلف، مورد لعن قرار گرفتهاند؛
«لعن» در اصل به معنى طرد و دور ساختن از رحمت، آمیخته با خشم و غضب است، با اینکه رحمت خداوند شامل همه چیز مىشود؛
«وَ رَحمَتى وَسعَت کُلّ شَیى» (6)
«و رحمت من بر هر چیزى گسترده است.»
ولى انسان بخاطر سوء انتخاب خود به جایى مىرسد که همچون توپ دربسته در اقیانوس رحمت الهى قرار دارد اما ذرهاى آب رحمت را به درون نمىپذیرد.
لعنت شدگان در قرآن
کافران و مشرکان، یهودیان لجوج، مرتدان، قانون شکنان حیلهگر، پیمان شکنان، کتمان کنندگان حق، سردمداران کفر بخاطر فساد در زمین، منافقان چند چهره، آزار دهندگان به رسول خدا صلى الله علیه وآله، ظالمان، قاتلان، ابلیس، تهمتزنندگان به بانوان پاک دامن، مخالفان رهبران راستین، شایعه سازان دروغ پرداز، ناپاکدلان و دروغ گویان.
لعنت شدگان در روایات
کسى که بر کتاب آسمانى دست برده و مطلبى اضافه کند.
کسى که مقدرات الهى را نپذیرد.
کسى که به خاندان پیامبر صلى الله علیه وآله بى احترامى کند.
کسى که سهم رزمندگان را به خود اختصاص دهد. (7)
کسى که مردم را به کار خیر دعوت مىکند ولى خودش تارک آن است، یا دیگران را از گناه و عذاب باز مىدارد، ولى خود مرتکب آن مىشود. (8)
لشکر عقل و جهل
براى شناخت بیشتر گناهان، حدیث معروفى که در آن، لشکر عقل و جهل شمرده شده راهنماى بسیار خوبى است که مارا در این راستا کمک خواهد کرد. (9)
در آغاز حدیث، سماعهبن مهران مىگوید: جمعى در محضر امام صادق علیه السلام بودند، سخن از عقل و جهل به میان آمد. امام صادق علیه السلام فرمود: عقل و لشکرش و همچنین جهل و لشکرش را بشناسید تا هدایت گردید.
سماعه مىگوید: امام صادق علیه السلام نخست عقل و جهل را تعریف کرد سپس 75 خصلت را به عنوان لشکر عقل شمرد و 75 خصلت دیگر را به عنوان لشگر جهل برشمرد. (که براى رعایت اختصار از ذکر آنها خوددارى شد) و در پایان فرمود: پیامبران و اوصیاى او و هر مؤمن حقیقى مجهز به لشکر عقل هستند.
اقسام گناه
علماى اسلام از قدیم گناهان را بر دو گونه تقسیم نمودهاند:
1- گناهان کبیره (بزرگ).
2- گناهان صغیره (کوچک).
این تقسیم بندى از قرآن و روایات سرچشمه گرفته است؛
در قرآن چنین مىخوانیم:
«ان تجتنبوا کبائر ماتنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریماً» (10)
«اگر از گناهان کبیرهاى که از آن نهى شدهاید، اجتناب کنید، گناهان کوچک شما را مىپوشانیم وشما را در جایگاه خوبى وارد مىسازیم.»
و در جاى دیگر آمده است:
«و وضعَ الکِتاب فَترىَ الُمجرمینَ مُشفِقینَ ممّا فیهِ و یقُولونَ یا ویلتنا ما لِهذا الکِتاب لایُغادِر صغیره وَلا کَبیرهً الا اَحصاها» (11)
«و کتاب (نامه اعمال) در آنجا گذارده شود، گنهکاران را مىبینى که از آنچه در آن است، ترسان و هراسناکند، و مىگویند: اى واى بر ما، این چه کتابى است که هیچ عمل کوچک و بزرگى نیست، مگر اینکه آن را شماره کرده است؟»
و در آیهاى دیگر مىخوانیم:
«الّذین یَجتَنبون کبائِرَ الاِثم و الفَواحش الاّ اللَمَم انّ ربّک واسعُ المَغفره;» (12)
«(نیکوکاران) کسانى هستند که از گناهان بزرگ و زشتى ها، جز گناهان کوچک پرهیز مىکنند، بىگمان آمرزش پروردگارت وسیع است.»
و دربارهى بهشتیان مىخوانیم:
«و الَّذینَ یَجتَنِبُون کبائِر الاِثمِ و الْفَواحِش» (13)
«(مواهب آخرت، جاودانه است براى) آنانکه از گناهان بزرگ و کارهاى زشت پرهیز مىکنند.»
و دربارهى مغفرت الهى مىخوانیم:
«انّ اللهّ لایَغفر اَن یُشرکَ به و یَغفِر ما دونَ ذلک لِمن یشآء و من یُشرک بِاللّه فَقد اِفتَرى اِثماً عَظیماً» (14)
«خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد و پایینتر از آن را براى هرکس بخواهد (و شایستگى داشته باشد) مىبخشد و آن کس که براى خدا شریکى قایل گردد، گناه بزرگى انجام داده است.»
تقسیم بندى گناهان در روایات
روایات متعددى از ائمّه علیهم السلام به ما رسیده که بیانگر تقسیم گناهان به کبیره و صغیره است، ودر کتاب اصول کافى یک باب تحت عنوان «باب الکبائر» به این موضوع اختصاص یافته که داراى 24 حدیث است.
در روایت اوّل و دوّم این باب، تصریح شده که گناهان کبیره، گناهانى را گویند که خداوند، دوزخ و آتش جهنم را بر آنها مقرر نموده است. (15)
در بعضى از این روایات (روایت سوم و هشتم)، هفت گناه به عنوان گناه کبیره، و در برخى از روایات (روایت 24) نوزده گناه به عنوان گناهان کبیره، شمرده شده است. (16)
گرچه هر گناه، چون مخالفت فرمان خداى بزرگ است، سنگین و بزرگ مىباشد، ولى این موضوع منافات ندارد که بعضى از گناهان نسبت به خود و آثارى که دارد، بزرگتر از برخى دیگر باشد، و به گناهان بزرگ و کوچک تقسیم گردد.
گناهان کبیره در کلام امام صادق علیه السلام
«عمروبن عبید» یکى از علماى اسلام، به حضور امام صادق علیه السلام آمد، سلام کرد و سپس این آیه را خواند:
«الذینّ یجتنبون کبائر الاثم و الفواحش» (17)
«نیکوکاران کسانى هستند که از گناهان بزرگ، و زشتىپرهیز مىکنند.»
سپس سکوت کرد و دنبال آیه را نخواند؛
امام صادق علیه السلام به او فرمودند: «چرا سکوت کردى؟!»
او گفت: «دوست دارم، گناهان کبیره را از کتاب خداوند بدانم.»
آنگاه امام صادق علیه السلام گناهان کبیرهاى را که در قرآن آمده بیان نمودند:
1- بزرگترین گناهان کبیره، شرک به خداست؛ قرآن مىفرماید:
«وَ من یُشرک بِاللّه فَقد حَرّم اللّه عَلَیهِ الجنّه» (18)
«کسیکه براى خدا، شریک قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام مىکند.»
2- ناامیدى از رحمت خدا؛
«انّه لایَیأس مِن روحِ اللّه الاّ القَوم الکافِرون» (19)
«هیچکس جز کافران از رحمت خدا، نومید نگردد.»
میزان و معیار شناخت گناهان کبیره از صغیره
در اینکه معیار در شناخت گناهان کبیره از صغیره چیست، بین علما، گفتگو و اختلاف فراوان شده، که در مجموع 5 معیار را بیان کردهاند:
1- هر گناهى که خداوند در قرآن، براى آن وعده عذاب داده باشد.
2- هر گناهى که شارع مقدس، براى آن حد تعیین کرده، مانند شرابخوارى یا زنا و دزدى و مانند آن که تازیانه و کشتن و سنگسار از حدود آنها است و در قرآن به آن هشدار داده است.
3- هر گناهى که بیانگر بى اعتنایى به دین است.
4- هر گناهى که حرمت و بزرگ بودنش با دلیل قاطع ثابت شده است.
5- هر گناهى که در قرآن و سنّت، انجام دهنده آن، شدیداً تهدید شده است. (36)
در مورد شماره گناهان کبیره، برخى آن را 7 عدد و برخى 10 و برخى 20 و بعضى 34 و بعضى 40 عدد و بیشتر، ذکر نمودهاند. باید توجه داشت که این تفاوت از آیات و روایات مختلف،
اقتباس و جمع آورى شده و بخاطر آن است که همه گناهان کبیره نیز یکسان نیستند.
گناهان کبیره از دیدگاه امام خمینى قدس سره
در کتاب تحریر الوسیله امام خمینى قدس سره در مورد معیار گناهان کبیره، چنین آمده است:
1- گناهانى که در مورد آنها در قرآن یا روایات اسلامى وعدهى آتش دوزخ، داده شده باشد.
2- از طرف شرع، به شدت، از آن نهى شده است.
3- دلیل، دلالت دارد که آن گناه، بزرگتر از بعضى از گناهان کبیره است.
4- عقل، حکم کند که فلان گناه، گناه کبیره است.
5- در ذهن مسلمینِ پاىبند به دستورات الهى، چنین تثبیت شده که فلان گناه، از گناهان بزرگ است.
6- از طرف پیامبر صلى الله علیه وآله یا امامان علیهم السلام در خصوص گناهى تصریح شده که از گناهان کبیره است.
سپس مىگویند: گناهان کبیره، بسیار است، بعضى از آنها عبارتند از:
1- نا امیدى از رحمت خدا.
موارد تبدیل گناه صغیره به کبیره
از آیات و روایات استفاده مىشود که در چند مورد، گناه صغیره، تبدیل به کبیره مىشود و حکم گناهان کبیره را پیدا مىکند از جمله:
1- اصرار بر صغیره
تکرار گناه صغیره، آن را تبدیل به گناه کبیره مىکند، و اگر انسان حتى یک گناه کند، ولى استغفار نکند، و در فکر توبه هم نباشد، اصرار به حساب مىآید.
صغیره همچون نخ نازک و باریکى است که اگر تکرار شود، طناب و ریسمان ضخیم و کلفتى مىگردد که پاره کردنش مشکل است.
قرآن دربارهى پرهیزکاران مىفرماید:
«ولم یصروا على ما فعلوا و هم یعلمون» (39)
«آنان آگاهانه بر گناهانشان، اصرار نورزند.»
امام باقر علیه السلام در شرح این آیه فرمود: (40)
«اصرار، عبارت از این است که کسى گناهى کند و از خدا آمرزش نخواهد و در فکر توبه نباشد. (41)
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«ایاک و الاصرار فانه من اکبر الکبائر و اعظم الجرائم» (42)
«از اصرار بر گناه بپرهیز، چرا که از بزرگترین جرایم است.»
2-کمک به گناه و ظلم
یکى از زمینههاى اجتماعى که باعث گسترش گناه مىگردد اعانت بر ظلم است چرا که کمک به ظالم و گنهکار در جهت گناهش او را نیرومندتر و گستاختر مىنماید و همین اساس گسترش گناه و پیدایش گناهان دیگر خواهد شد، مثلاً بىحجابى یکى از گناهان اجتماعى ا
ست که اگر افراد دیگر کمک به موضوع بىحجابى کنند، هرگونه کمک باشد، باعث گسترش آن شده و به صورت عادى در همه جا رخنه خواهد کرد، خود این گناه نیز باعث کمک به گناهان دیگر است.
اسلام شدیداً از کمک به گناه و بخصوص اعانت ظالم نهى کرده است و در
این زمینه هشدارهاى موکد نموده است.
اینک به آیات قرآن در این رابطه توجه کنید:
«تَعاونوا علىَ البِرّ و التّقوى وَ لا تَعاونوا عَلى الاِثمِ و العُدوان» (224)
«در کارهاى نیک و تقوى یکدیگر را یارى کنید و هرگز در راه گناه و تعدى همکارى نکیند.»
براستى اگر در جامعه، همکارى در کارهاى نیک و مثبت و سازنده باشد و از همکارى در گناه و ستم خوددارى شود بخش بسیار مهمى از نابسامانىها، سامان مىیابد واز گناهان بسیارى جلوگیرى به عمل مىآید.
«و لا تَرکَنوا الَى الّذینَ ظلموا فتَمسّکم النّار» (225)
«بر ظالمان تکیه نکنید که موجب مىشود آتش دوزخ شما را فراگیرد»
یعنى هرگونه تمایل، همکارى، دوستى و اظهار رضایت به ظالمان جرم است و از آن برحذر باشید و هرگونه پیوند خود را با آنها قطع کنید.
«فلا تَقْعُد بعد الذِّکرى مع القَوم الظّالِمین» (226)
«بعد از توجه با قوم ستمگر منشین.»
«و لا تطع منهم آثماً او کفوراً» (227)
«و از هیچ گنهکار و کافرى اطاعت نکن.»
گناهان کلیدى
همان گونه که پیرى و ضعف، زمینه هجوم کسالت و بیمارىهاى گوناگون مىگردد، گاهى عیب و یا گناهى زمینه و کلید انواع گناهان مىشود. مثلاً:
1- حسادت، انسان را به انواع گناهان مانند کارشکنى، تهمت، دروغ و سوء قصدها و;وادار مىکند. امام صادق علیه السلام فرمود:
«ان الحَسَد یَاکُل الاِیمانَ کَما تَاکُلُ النّار الحَطَب» (68)
«همانگونه که آتش، هیزم را مىبلعد، حسادت ایمان را مىبلعد.»
انسان حسود به هر تلاشى که رقیب خود را بشکند، دست مىزند.
2- بخل و حرص، بخل سبب ندادن زکات و خمس و ترک انفاق و مىشود، به علاوه مردم از بخیل ناراحتند و همین موجب بدگویىها و سوء ظنها مىگردد؛
امیرمؤمنان على علیه السلام فرمود:
«البُخلُ جامِع لِمساوِى العُیُوب وَ هُو زمام یقادُ بِه اِلى کلّ سوء» (69)
«بخل، جامع و گرد آورنده همهى بدىها است، و افسارى است که همه
ى بدىها را بسوى خود مىکشاند.»
حرص نیز سبب گناهانى مانند: کم فروشى، احتکار، گران فروشى، رشوه خوارى، تملق و انواع بى تقوایىها مىشود.
3- دروغ، انسان با دروغ گناهان خود را توجیه مىکند و زیر پوشش توجیههاى دروغین، صدها گناه دیگر بروز مىکند، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«جُعِلَت الخَبائِثُ کُلّها فى بَیتٍ و جُعِلَ مِفتاحُها الکذب» (70)
«تمام زشتىها در اتاقى قرار داده شده، و کلید آن، دروغ است»
4- خشم و بداخلاقى، عیبى است که سبب فحش، غیبت، دشمن تراشى و انواع زشتىها مىشود، امام حسن عسکرى علیه السلام فرمود:
«الغضب مفتاح کل شر» (71)
«خشمِ (بىکنترل) کلید هر بدى است.»
عیوب و گناهان دیگرى نیز وجود دارند که زمینهساز گناهان دیگر مىشوند، مانند: بدگمانى، حرام خوارى، شراب خورى، ستیزهجویى، ترس، تکبر و;.که براى رعایت اختصار از شرح بیشتر خوددارى شد.

کلمات کلیدی :