سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله سوپاپ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله سوپاپ در pdf دارای 20 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله سوپاپ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله سوپاپ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله سوپاپ در pdf :

سوپاپ

مقدمه :
صنعت خودرو سازی در طی سالیان اخیر جهش های چشمگیری داشته است که همگی باعث شده اند امروزه بشر قاغدر به ساخت خودروهایی شود که ضمن اینکه سوخت کمتری مصرف می کنند راندمان بالاتری دارند و محیط زیست را هم کمتر آلوده می کنند .

بخشی از این کار از طریق تغییراتی که در طراحی موتور داده شده است صورت گرفته است . یکی از راههای بالا بردن راندمان موتور استفاده از سوپاپهای چندگانه برای هر سیلندر است در اتومبیلهای قدیمی هر سیلندر فقط دو سوپاپ داشت یکی برای خروج دود و دیگری برای ورود هوا .

اما اگر بتوانیم برای هر سیلندر 4 سوپاپ یا بیشتر قرار دهیم این امکان فراهم می شود که ورود هوا به درون سیلندر و خروج دود از /ان بهتر صورت گیرد و کارآیی موتور و توان خروجی آن افزایش یابد . امام این کار با روش های قدیمی طراحی موتور که میل بادامک در قسمت تحتانی موتور و نزدیک میل لنگ قرار داشت و توسط میله های بلندی بنام میل سوپاپ و به اسبکهای متصل می شد تا سوپاپها را باز بسته کند عملی نبود . و به همین جهت لازم بود که تغییری در طراحی موتور صورت گیرد به این ترتیب که میل بادامک به قسمت فوقانی موتور منتقل شود و بجای یک میل بادامک از دو میل بادامک استفاده شود و این ایده در نسل جدید موتورهای خودرو که طی یک دهه اخیر به بازار آمده اند به مورد اجراء در آمده است . مدلهایی از این نمونه را در همنی پاجروهایی دهه 90 که در شرکت داریم هم می توان دید . که معمولا تعداد سوپاپها را با علائم اختصاری مانند : V16 بر روی آنها نوشته اند که به معنی 16 سوپاپ می باشد .

هر چند هنوز هم خیلی از خودروهای داخلی با روش قدیمی : OHV ساخته می شوند ولی با مقایسه ای که در مورد مدل پت فایندر نیسان و مدل دوج آمریکایی سال 2003 ارائه داده شده است بخوبی روشن می شود که استفاده از روش جدید تا چه اندازه مقرون به صرفه و مفید است . ما یا نباید وارد عرصه پیچیده اتومیبل سازی شویم و یا اگر وارد شدیم لازم است از جدیدترین فن آوری روز دنیا استفاده نمائیم .

روش DOHC اگر چه از نظر ساخت پیچیدگی بیشتری دارد و گران تر تمام می شود ولی مزایای بسیاری دارد و از جمله حل کردن مشکل لختی ناشی از داشتن میل سوپاپ است که درمدلهای قدیمی وجود داشت و محدودیت تنظیم زمان بندی سوپاپ را در دورهای بالا به همراه داشت ضمن اینکه وجود قطعات بیشتر در موتور همواره با خرابی های بیشتر و سر و صدار زیادتر هم می باشد .

در ایران مدلهای مختلف مزدا از سیستم :OHC استفاده می کنند .

حروف اختصاری : OHV به معنی قرار داشتن میل بادامک در قسمت فوقانی موتور است و مخفف کلمات :
OverHead Valve که حرکت باز و بسته شدن سوپاپ ها با واسطه میل سوپاپ ، و استکانی و نظائر آن صورت می گیرد چون میل بادامک در قسمت تحتانی موتور و نزدیک میل لنگ قرار دارد و سوپاپها هم در قسمت فوقانی هستند و برای انتقال این حرکت نیازبه این واسطه های وجود دارد . به این موتورها Pushrod یا موتورهای میل سوپاپ دارهم می گویند . هر چند اینگونه موتورهای قدیمی هستند و اینگونه طراحی ها دیگر منسوخ شده است اما برای چندین دهه از همین روش با موفقیت برای باز و بسته کردن سوپاپها استفاده می شده است . موتورهای میل سوپاپ دار خیلی ساده هستند و اندازه کوچکی دارند و دوام آنها به اثبات رسیده است .
اما جنبه منفی که اینگونه موتورها دارند این است که کنترل دقیق زمان بندی سوپاپها در سرعت های بالا مشکل است چون در دورهای بالا مشکل بالا رفتن اینرسی این قطعات مختلف بوجود می آید ( قطعاتی از قیبل : استکانی ، میل سوپاپ و اسبک ) و اشکال دیگری که وجود دارد این است که در این حالت قرار دادن بیش از دو سوپاپ برای هر سیلندر خیلی مشکل است . اما با استفاده از روشهای جدید قرار دادن میل سوپاپ در بالا می توان از دو میل بادامک در قسمت فوقانی موتور استفاده کرد واز آخرین فن آوری ها از جمله : زمان بندی متغیر سوپاپ ها Variable Valve Timing بهره گرفت .
OHC or SOHC engine

معنی کلی OHC= OVER HEAD CAM یعنی میل بادامک فوقانی است و SOHC= SINGLE OVERHEAD CAMیعنی میل بادامک تکی بالای سیلندر است . که تنها با واسطه استکانی ها ؛ موجب به حرکت در آوردن سوپاپها می شود .
مزیت اینگونه سوپاپها این است که چون مستقیما با میل بادامک مربوط می شوند براحتی می توانند خود را با سرعتهای بالا تطبیق دهند و زمان بندی دقیق تری داشته باشند و ضمنا این امکان هم وجود دارد که از سه یا حتی 4 سوپاپ برای هر سیلندر استفاده شود.

عیب اینگونه موتورها در آن است نیاز به استفاده از تسمه یا زنجیر برای تنظیم زمان بندی دارند که باعث می شود که کار کمی پیچیده و بغرنج شود .
DOHC or Twin cam engine
موتورهایی با دو میل بادامک یا : DOHC= DOUBLE OVERHEAD CAM امروزه در اکثر اتومبیلها مورد استفاده قرار می گیرند . و علت آن هم این است که به این ترتیب می توان برای هر سیلندر بیش ازدو سوپاپ در نظر گرفت . و از طرفی سوپاپهای ورودی را را هم در سمتی که اگزوز موتور نیست قرار داد ( توجه کنید که در ماشینهای قدیمی محل سوپاپهای ورود و خروج در یک سمت و کنار هم قرار دارند ) و به این ترتیب امکان تنفس بهتری برای موتور فراهم می شود و در نتیجه می توان از موتورهایی با ابعاد کوچکتر ، توان خروجی موتور بیشتری را گرفت . برای مقایسه موتور ی با حجم 5/3 لیتر و 6 سیلندر که دارای میل بادامک از نوع : DOHC می باشد و بر روی اتومبیلهای پت فایندر مدل 2003 نیسان 2003 Nissan Pathfinder نصب شده اند . دارای توان خروجی معادل 240 اسب بخار هستند از نظر توان معادل موتور 9/5 لیتری OHV (موتور قدیمی میل سوپاپ دار ) 8 سبلندر دوج دورانگو سال 2003 2003 Dodge Durango باشد که توانی معادل 245 اسب بخار دارد . .
مزایا : راندمان بالا ، امکان قرار دادن چندین سوپاپ برای هر سیلندر ، و منطبق با روش زمان بندی متغییر .

 

سوپاپ و نحوه کارکرد آن
سوپاپ در اصطلاح فرانسوی Soupape و‏ در لغت به معنی دریچه و یکی از قطعات قارچی شکل موتور بوده که روی سیلندر و درون سر سیلندر موتور قرار می‌گیرد و ورود هوا و خروج به ترتیب هوای ورودی و دود خروجی را کنترل می‌کند . بطور کلی هر چیزی که ورود و خروج چیز دیگری را کنترل کند می‌تواند یک سوپاپ تلقی شود . به عنوان مثال دربهای ورودی و خروجی در فروشگاه های بزرگ که هر کدام محل خاص دارند را می توان به این مورد نسبت داد .

ریشه کلمه سوپاپ فرانسوی است و در اصطلاح به معنای دریچه می باشد . در فرهنگ معین سوپاپ چنین تعریف شده‌است : « پولکی که روی دهانه دریچه‌های سر سیلندر قرار گرفته و دریچه‌ها را سد می‌کند . »

انواع سوپاپ در خودروها به ترتیب زیر می باشند .

سوپاپ و یا سوپاپ های ورودی یا هوا یا بنزین .

سوپاپ و یا سوپاپ های خروجی یا دود یا اگزوز .

سوپاپ‌های متداول امروزی معمولاً از نوع سوپاپ قارچی شکل یا پایه‌دار می‌باشند . این سوپاپ‌ها شامل یک ساقه ( که به مشابه ساقه قارچ است ) و بخش کفی سوپاپ که مانند قسمت بالایی قارچ بوده و این بخش در محفظه احتراق قرار گرفته و بیشترین فشار و درجه حرارت را تحمل می نماید . همچنین محل قرارگیری سوپاپ که در سرسیلندر و یا خود سیلندر قرار دارد نیز دارای یک لبه به نام نشیمنگاه است ، نشیمنگاه سوپاپ دارای یک لبه مورب است . این لبه که با نام وجه سوپاپ نیز شناخته می شود ، دارای شیب خاصی در طراحی و ساخت می باشد که بر حسب نوع موتور مورد استفاده ،

سوپاپ دارای زاویه نشیمنگاه خاص مورد استفاده قرار می گیرد . در انتهای دیگر سوپاپ یعنی بر روی ساقه آن یک یا بعضاً دو فنر قوی قرار دارد که بوسیله یک نگهدارنده و دو عدد خار به انتهای سوپاپ محکم شده‌اند ( به یاد داشته باشید این 2 خار بوسیله هیچ موردی نگه داری نمی شوند و تنها در قسمت انتهای سوپاپ قرار دارند ) . فنر سوپاپ موجب می‌گردد تا وجه سوپاپ بر روی نشیمنگاه سوپاپ محکم نگهداشته شده و بدین ترتیب از هر گونه نشتی در زمانهای تراکم و قدرت جلوگیری شود . زاویه رایج برای وجه و نشیمنگاه سوپاپ 45 درجه ‌است . اما برای سوپاپ‌های هوا گاهی از زاویه 30 درجه نیز استفاده می‌شود .

 

همانگونه که ذکر شد سوپاپ‌ها وظیفه دارند تا در زمانهای مناسب ابتدا هوا را وارد سیلندر سازند . پس از آن در مراحل ترکم و قدرت ( احتراق و سوخت ) بسته بمانند و سپس در مرحله تخلیه گازهای ناشی از احتراق را از سیلندر خارج کند . اما مکانیزم این عمل باز و بسته کردن سوپاپ ها چگونه ‌است و این تنظیم زمانی و نیز نیروی محرکه سوپاپ‌ها از کجا می‌آید؟

زمانبندی و تنظیم زمان های بازشدن یا بسته ماندن سوپاپ‌ها را قطعه‌ای به نام میل بادامک انجام می‌هد . این میله با توجه به ساختار و شکل برجستگیهای روی آن که به آن ها بادامک گویند این مهم را به انجام می رساند . همچنین تعیین می‌کند که بسته ماندن سوپاپ‌ها می‌بایست تا چه زمانی ادامه پیدا کند . همانگونه که ذکر شد حرکات و باز و بسته شدن سوپاپ‌ها می‌بایست کاملاً هماهنگ باشد با حرکات بالا و پایین رفتن پیستون در سیلندر . برای تامین کردن این هماهنگی در ساختمان موتورها میل بادامک‌ها را در ارتباط ثابت و همیشگی با میل لنگ نگه می‌دارند . در اصطلاح رایج به این عمل تایم زنی موتور گفته می شود .

از آنجا که میل لنگ تحت تاثیر حرکات بالا و پایین پیستون می‌چرخد از اینرو حرکت میل بادامک به خودی خود با حرکت پیستون هماهنگ می‌شود . این هماهنگی باعث می‌شود تا در لحظه پایین آمدن در ابتدای کورس خود ( همان اولین مرحله در موتورهای چهار زمانه ) ، به منظور مکش هوا به داخل سیلندر میل بادامک سوپاپ هوا را باز کند . اینکار تا زمانی ادامه می‌یابد که پیستون شروع به متراکم ساختن هوای ورودی سازد در این زمان سوپاپ هوا و سوپاپ دود هر دو بسته می شوند . بسته بودن سوپاپ تا پایان مرحله قدرت ادامه پیدا می‌کند در این لحظه با شروع حرکت پیستون به به سمت بالا سوپاپ دود هم باز شده و تا رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا باز می‌ماند . پس از آن سیکل جدیدی آغاز می‌شود . البته این سیستم کامل نبوده و در تمام موتورها زمان هایی با نام آوانس و ریتارد زمان بندی سوپاپ ها داریم و زمانی که به آن قیچی سوپاپ ( زمانی که هر دو سوپاپ دود و هوا باز باشند ) گویند که در مقالات بعدی به شرح کامل این موارد خواهیم پرداخت . تنها به این نکته بسنده کنیم که باز بودن سوپاپ ها به زمانی که در بالا گفته شده است خلاصه نمی گردد و مطلب فوق تنها برای آموزش و آشنایی کلی و نه دقیق و جزئی با این سیستم بوده است .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله ساختار مغز در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ساختار مغز در pdf دارای 26 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ساختار مغز در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله ساختار مغز در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله ساختار مغز در pdf :

ساختار مغز

مغز در داخل استخوان جمجمه و نخاع در داخل ستون فقرات جای گرفته‌ است. سه پرده که در مجموع مننژ نامیده می‌شوند، مغز و نخاع را از اطراف محافظت می‌کنند.

• پرده داخلی : پرده داخلی چسبیده به مغز و نخاع بوده و کار تغذیه بافت عصبی را انجام می‌دهد.
• پرده میانی : پرده میانی عنکبوتیه نام دارد که به پرده خارجی چسبیده و از پرده داخلی کم و بیش فاصله دارد.
• پرده خارجی : از بافت پیوندی محکم تشکیل شده و به استخوانهای محافظ چسبیده است.
در فاصله بین عنکبوتیه و پرده داخلی مایع شفافی قرار گرفته است که از ترشحات رگهای خونی است. این مایع را مایع مغزی-نخاعی می‌گویند و کار آن محافظت از بافت عصبی است.

مخ
مخ بزرگترین قسمت مغز است و دارای دو نیمکره است که توسط رشته‌های عصبی محکم و سفید رنگی بهم متصلند و ارتباط دو نیمکره نیز از طریق همین رشته‌های عصبی صورت می‌گیرد. قسمت سطحی مخ ، خاکستری رنگ است و قشر مخ نامیده می‌شود. قشر مخ در انسان به علت وسعت زیاد خود و جای گرفتن در فضای محدود حالت چین خورده دارد. در زیر قشر مخ ماده سفید رنگی وجو دارد که از اجتماع رشته‌های عصبی میلین دار تشکیل شده است و این رشته همان دنباله‌های نورونهایی هستند که در قشر خاکستری با سایر قسمتهای دستگاه عصبی قرار دارند.

 

علاوه بر قشر مخ چند هسته خاکستری در بخش سفید آن وجود دارد که مهمترین آنها غده تالاموس و غده هیپوتالاموس است. هر قسمت از قشر خاکستری کار ویژه‌ای انجام می‌دهد. مراکز مربوط به دریافت و تفسیر اطلاعات رسیده از اندامهای حسی مختلف مانند چشم و گوش و پوست در این قسمت است. قسمتی از قشر خاکستری مرکز حرکات ارادی است. مخ مرکز احساسات ، فکر کردن و حافظه است. نیمکره چپ مخ حرکات طرف راست و نیمکره چپ بدن حرکات طرف راست بدن را کنترل می‌کنند. هر نیمکره کارهای ویژه‌ای را نیز انجام می‌دهد.

نیمکره چپ در زبان آموزی ، یادگیری ، تفکر ریاضی و منطق ، تخصص دارد. نیمکره راست انجام دادن کارهای ظریف هنری ، موسیقی را کنترل می‌کند. تالاموسها مرکز تقویت پیامهای حسی مانند چشم ، درد و ترس هستند و پیامهای حسی را قبل از اینکه به قشر مخ برسند تقویت می‌کنند. هیپوتالاموس مرکز تنظیم اعمال مختلفی از جمله گرسنگی ، تشنگی ، خواب و بیداری و دمای بدن است.
هوش و استعداد
استعداد را میزان نسبی پیشرفت فرد در یک فعالیت برآورد می‌کنیم. اگر برای کسب مهارت در یک فعالیت افراد مختلف در شرایط و موقعیت یکسانی قرار بگیرند متوجه خواهیم شد که افراد مختلف تفاوتهایی از لحاظ میزان کسب آن مهارت نشان می‌دهند. برخی افراد در یک زمینه یادگیری بهتر و کارایی زیادتری از خود نشان می‌دهند و پیشرفت آنها در آن زمینه سریعتر است، در حالی که افراد دیگر در زمینه‌های دیگری ممکن است از خود کارایی و مهارت و سرعت پیشرفت زیادتری نشان دهند. در واقع چنین تفاوتی به تفاوت آنها در استعدادهایشان مربوط می‌شود.

افراد علاوه بر تفاوتهایی که از لحاظ استعدادهایشان با یکدیگر دارند، مثلا یکی در زمینه فنی و دیگری در امور هنری استعداد دارند، از لحاظ هوشی نیز متفاوت از هم هستند. به عبارتی افراد از لحاظ بهره هوشی در طیفی گسترده شده‌اند که از عقب ماندگی ذهنی شدید تا نبوغ و غیر هوشی را شامل می‌شود. اما اکثریت افراد در حدود متوسط قرار می‌گیرند.

کاربرد هوش و استعداد
موفقیت افراد در تمامی فعالیتها و رفتارهای او تا درجاتی به میزان هوش و استعداد او بستگی دارد. هرچند برخی فعالیتها نیاز چندانی به سطح هوشی بالا و یا استعداد خاص در آن زمینه ندارند و همه افراد تا حدودی از عهده انجام آن فعالیتها برمی‌آیند، مثل امور روزمره و شخصی زندگی. اما برخی فعالیتها نیز وجود دارند که لازمه آنها و موفقیت در انجام آنها سطح معینی از هوش و استعداد فرد در آن زمینه است. به عنوان مثال در هنر موسیقی علاوه برداشتن سطح معینی از هوش ، داشتن استعداد از عوامل بسیار ضروریست. بنابراین کاربرد سطح هوشی و استعداد عمدتا در زمینه انتخاب مشاغل و رشته‌های تحصیلی مورد توجه است.
رابطه هوش و استعداد
در گذشته از بهره هوشی برای تعیین اینکه یک فرد در یک زمینه خاص می‌تواند کارایی لازم را از خود نشان دهد یا نه استفاده می‌کردند. به عبارتی آزمونهای هوشی برای تعیین میزان استعداد فرد در آن زمینه بکار می رفت و اولین بار چنین روشی در جنگ جهانی اول و دوم برای گزینش افراد برای تخصصهای مختلف استفاده شد. در جنگ جهانی دوم فقط داوطلبانی را که نمره آنها در آزمون هوشی از حد خاصی بالاتر بود برای آموزش خلبانی انتخاب می‌کردند. در تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده بود برای حقوقدان شدن بهره هوشی 95 – 157 ، مهندس شدن 100 -151 ، مکانیک شدن 60 – 155 و ; تعیین شده بود.

امروزه علاوه بر تأکید اساسی که بر بهره هوشی در یادگیری مهارتها و حرفه‌ها می‌شود مسأله استعداد نیز در کنار آن اهمیت ویژه‌ای دارد و آزمونهای هوشی نمی‌توانند تعیین کننده صرف میزان موفقیت فرد در یک زمینه باشند. به عنوان مثال فردی که از لحاظ سطح هوشی در حد بالایی قرار دارد لزوما مهندس یا پزشک خوبی نخواهد شد. موفقیت آن وابسته به بهره هوشی او در کنار استعدادهایی که در آن زمینه دارد می‌باشد. افرادی با بهره هوشی یکسان ممکن است استعدادهای مختلفی در زمینه‌های مختلف از خود نشان دهند. فردی ممکن است در زمینه موسیقی مهارت و شایستگی نشان دهد، دیگری در مکانیک و دیگری در علوم پزشکی.

سنجش هوش و استعداد
برای سنجش استعداد افراد در زمینه‌های گوناگون معمولا از آزمونهای ویژه سنجش استعداد استفاده می‌شود. برخی از این آزمونها کلی بوده و تواناییها و استعدادها فردی را به صورت کلی می‌سنجند. مثلا ابزارها و آزمایشاتی وجود دارد که توانایی فرد را در زمینه انجام فعالیتهای ظریف مورد سنجش قرار می‌دهند برخی از این افراد در این زمینه نمرات بالایی می‌گیرند که نشان دهنده استعداد آنها در کارهای ظریف مثل ساعت سازی ، طلاسازی و ; است. افرادی که در این زمینه نمره پایین می‌گیرند در یادگیری و انجام این فعالیتها دچار مشکل می‌شوند یا حداقل باید زمان بیشتری برای کسب مهارت در آنها صرف کنند.

برای سنجش هوش نیز از آزمونهای جداگانه‌ای استفاده می‌شود. یک آزمون استعداد بیانگر سطح هوشی فرد نخواهد بود و یک آزمون هوش میزان استعداد فرد را در یک زمینه بطور کلی مشخص نمی‌کنند. البته برخی از آزمونهای هوشی با تعیین هوش و عملی تا حدودی توانایی فرد را در زمینه‌های مختلف کلامی و عملی را برآورد کنند و به صورت یک راهنمایی کلی می‌توانند مفید باشند. به این ترتیب روشن می‌شود با توجه به مجزا بودن بحث هوش و استعداد آزمونهای جداگانه نیز برای برآورد دقیق ویژگیهای فرد مورد استفاده قرار می‌گیرند.
نابغه‌های کودن
در روانشناسی عقب ماندگی ذهنی با افرادی هر چند نادر مواجه می‌شویم که با وجود پایین بودن بهره هوشی حتی در سطحی که به عنوان یک عقب مانده ذهنی معرفی می‌شوند، استعدادهای فوق‌العاده‌ای از خود در یک زمینه خاص نشان می‌دهند. بطوری که استعداد آنها دائما چشمگیر و قابل توجه باشد. یکی از این نابغه‌های کودن با بهره هوشی مربوط به طبقه عقب ماندگی ذهنی متوسط قادر بود با یک قیچی و یک طلق اشکالی را با ظرافت و دقت تمام برش دهد. بدون اینکه از الگو یا مواد و ; استفاده می‌کند. این اشکال معمولا اشکال پیچیده مثل یک اسب در حال رسیدن ، یک گوزن با گردنی افراشته بر روی یک صخره و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود که با تمام ظرافت هنری برش داده می‌شد.

توصیه‌هایی به والدین و مربیان در زمینه رابطه هوش و استعداد
والدین باید توجه داشته باشند که لزوما داشتن بهره هوشی بالا به منزله دارا بودن استعداد در تمامی زمینه‌ها نیست. افرادی که بهره هوشی بالا دارند ممکن است در زمینه‌های مختلف استعدادهای مختلف داشته باشند. از اینرو بهره هوشی به تنهایی نمی‌تواند تعیین کننده رشته تحصیلی یا شغلی فرد در آینده باشد. بر این اساس والدینی که اصرار دارند فرزند باهوش آنها حتما در رشته‌های ریاضی فیزیک یا مهندسی تحصیل کند ممکن است با در نظر نگرفتن استعداد فرزند خود در زمینه هنر استعدادهای او را سرکوب سازند.

مربیان در مدارس بویژه در مدارس دوره متوسطه باید تمام تلاش خود را در جهت راهنمایی دانش آموزان برای کشف استعدادهای خود به عمل آورند، یکی از این روشها می‌تواند اجرای آزمونهای معتبر استعداد سنج باشد.
انواع حافظه

مطالبی را که یادآوری می‌کنیم با توجه به زمان یادآوری می‌تواند مربوط به دو نوع مختلف حافظه باشد. دانش آموزی را تصور کنید که در کلاس درس مطالبی را در مورد موضوعی یاد می‌گیرد، مثلا نام یک آتشفشان یا پایتخت یک کشور و ; . زمانی که بلافاصله و در همان کلاس درس سوالاتی از این مطالب از وی می‌شود، در پاسخگویی به آن از حافظه کوتاه مدت خود استفاده می‌کند، ولی زمانی که سوالات در جلسه بعد و چند روز دیگر از او پرسیده می‌شود و او پاسخ می‌دهد، در واقع از حافظه دراز مدت خود استفاده کرده است. وقتی ما مطلبی را بلافاصله بعد از شنیدن آن به خاطر می‌آوریم، یادآوری آن کار آسانی خواهد بود و به سهولت انجام خواهد گرفت، اما زمانی که مدتی از شنیدن مطلب می‌گذرد و تلاش می‌کنیم آن را یاد بیاوریم، با مشکل بیشتری روبرو خواهیم شد.

زمانی که ما بلافاصله مطالب را یادآوری می‌کنیم، در واقع از دانش فعال خود که هنوز در سطح هشیاری ما قرار دارد، استفاده می‌کنیم، ولی زمانی که مدتی بعد از شنیدن مطالب قصد یادآوری آنها را می‌کنیم، دانشی که از آن استفاده می‌کنیم، نافعال است. با این توصیف در تقسیم بندیهایی که از حافظه به عمل آمده، آن را به دو نوع حافظه کوتاه مدت و دراز مدت تفسیم بندی کرده‌اند. تفاوت این دو نوع حافظه عمدتا به مدت زمان نگهداری اطلاعات مربوط می‌شود. هرچند تفاوتهای دیگری نیز با یکدیگر دارند.

مطالعات نشان داده‌اند که آدمی انواع مختلفی از حافظه (Memory) را دارد. اینکه «اطلاعات برای مدت زمان کوتهی ذخیره می‌شوند یا برای مدت زمان بلند» باعث تقسیم حافظه به انواع «حافظه کوتاه ‌مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند ‌مدت (Long-Term Memory) شده است. با وجود این تقسیم آنها برای ذخیره کردن اطلاعات مراحل سه‌گانه حافظه را اجرا می‌کنند، البته به شیوه‌ها و ساختارهای مختلف این کار را انجام می‌دهند. نکته دیگر آنکه در بعضی از مطالعات و منابع از حافظه نوع سومی نیز به نام «حافظه حسی» (Sensory Memory) صحبت می‌شود.
حافظه کوتاه مدت (S.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه ، گنجایش محدود آن است که بطور متوسط بین هفت ماده به اضافه یا منهای دو ماده (2±7) است. بعضی افراد تنها 5 ماده و برخی تا 9 ماده را در حافظه کوتاه مدت خود نگه می‌دارند، اما بطور متوسط گنجایش حافظه کوتاه مدت اکثریت افراد 7 ماده است. این رقم فراخنای حافظه نامیده می‌شود.

ویژگی دیگر حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی ، دیداری (عمدتا به صورت صوتی) رمزگردانی می‌شوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی رمزگردانی کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند.

بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
یک آزمایش ساده برای تعیین فراخنای حافظه
از دوست خود بخواهید فهرستی از کلمات مثل اسامی افراد ، مکانها یا ارقام را تهیه کند و برای شما بخواند. بعد از آن ببینید از فهرست خوانده شده ، چند نام یا رقم را می‌توانید به ترتیب به یاد بیاورید. رقمی که بدست می‌آورید، احتمالا بین 5 و 9 خواهد بود که فراخنای حافظه شما را نشان می‌دهد. در واقع حافظه کوتاه مدت مثل جعبه هفت خانه‌ای است. زمانی که این هفت خانه پر شود، به ناچار باید برخی از خانه‌ها خالی شوند تا اطلاعات جدید بتوانند در آنها قرا بگیرند. این مساله یکی از علل فراموشی است.
حافظه دراز مدت (L.T.M)
مهمترین ویژگی این نوع حافظه گنجایش نامحدود آن است، بطوری که مطالب زیادی را در آن می‌توان نگهداری کرد، بدون آنکه از بین بروند. به عبارتی اطلاعات در این نوع حافظه از بین نمی‌روند، هرچند ممکن است فراموش شوند. به عنوان مثال کتابخانه بزرگی را در نظر بگیرید که در آن دنبال کتابی می‌گردید که قبلا در آنجا قرار داده شده است. اگر نتوانید به کتاب مورد نظر دست پیدا کنید، به این معنی نخواهد بود که کتاب مورد نظر در آن کتابخانه وجود ندارد، یا از بین رفته است. ممکن است نحوه قرار دادن آن در محل مناسبی صورت نگرفته، یا پیگردی آن مناسب نیست.

رمزگردانی مطالب در این نوع از حافظه به صورت معنایی صورت می‌گیرد، برخلاف حافظه کوتاه مدت که از رمز صوتی و یا دیداری استفاده می‌کند. به عنوان مثال اگر فهرستی از کلمات به حافظه دراز مدت سپرده شوند، چند روز بعد از آن در حین یادآوری ممکن است کلمات هم معنی با آن کلمات یادآوری شوند، نه خود آن کلمات. اگر به فرض کلمه آفتاب در فهرست بوده، شخص ممکن است کلمه خورشید را یادآوری کند. این مساله را در یادآوری داستانها ، اخبار و مطالبی که می‌شنویم و مدتی بعد آنها را بازگو می‌کنیم، به وضوح می‌توانیم ببنیم. در حالی که موضوع داستان ، خبر یا مطالب دیگر بطور کامل ارائه می‌شود، اما لزوما از همان کلمات گوینده یا نویسنده کتاب استفاده نمی‌کنیم. از این مورد در روشهای بهسازی حافظه استفاده می‌شود، مبتنی بر اینکه مطالب را با توجه به معانی آنها یادسپاری کنیم.

بازیابی در این نوع حافظه برخلاف حافظه کوتاه مدت با خطا و اشکالاتی همراه است که گنجایش زیاد آن و اطلاعات نامحدود موجود در آن و گذشت زمان از دلایل آن می‌تواند باشد.
حافظه حسی
«حافظه حسی» نخستین مرحله به یاد‌سپاری و ذخیره کردن اطلاعات است. در این حافظه نسخه دقیقی از«اطلاعات حسی» ذخیره می‌شود. گنجایش این حافظه نامحدود است، اما مدت زمان ذخیره‌سازی اطلاعات بسیار کوتاه (حدود یک ثانیه) است. بعد از آنکه محرکی (از طریق گیرنده‌های حسی) وارد حافظه حسی شد، اگر مورد «توجه» (Attention) و دقت قرار گیرد، اطلاعات آن محرک به حافظه «کوتاه ‌مدت» انتقال می‌یابد. این فرآیند دقت و توجه برای انتقال اطلاعات با حافظه کوتاه مدت بسیار مهم است، زیرا آدمی در هر لحظه تحت تاثیر محرکهای حسی فراوانی قرار دارد، که اگر قرار بود این محرکها «ادراک» (Perception) شوند، زندگی غیر ممکن می‌شد. آدمی از طریق توجه کردن به بعضی از امور (محرکها) و بی‌توجهی به بعضی دیگر تصمیم می‌گیرد، تا آنچه را که می‌خواهد، ادراک کند. این فرآیند برای آغاز یادگیری مهم است.
رابطه بین دو نوع حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت
آیا بین حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت رابطه‌ای وجود دارد؟ این دو نوع حافظه از چه راهی با یکدیگر مرتبط می‌شوند؟ اینها سوالاتی هستند که نظریه‌های مختلفی در پاسخ آنها ارائه شده است. بر اساس یکی از این نظریه‌ها که به نظریه حافظه دوگانه معروف است، اطلاعات برای اینکه در حافظه دراز مدت ذخیره شوند، باید از حافظه کوتاه مدت به آنجا منتقل شوند. بنابراین اطلاعاتی که از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت منتقل می‌شوند، پایدار می‌مانند و در غیر این صورت بطور کامل از بین می‌روند.

از مهمترین راههایی که انتقال مطالب از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت را سبب می‌شود، ایجاد پیوند بین مطالب موجود در حافظه کوتاه مدت با مطالبی است که از قبل در حافظه بلند مدت وجود دارد و روش دیگر مرور ذهنی است. مرور ذهنی تحکیم و انتقال اطلاعات را به حافظه بلند مدت با سهولت انجام می‌دهد.
تفاوتهای حافظه کوتاه مدت و بلند مدت
تمایز روانشناختی
مراحل سه‌ گانه حافظه (رمز گردانی ، اندوزش ، ارزیابی) در هر دو نوع حافظه وجود دارند. اما تفاوتی که وجود دارد اینست که کار‌کرد و فرایند این سه مرحله در هر دو موقعیت یکسان نیست. برای مثال حافظه کوتاه مدت رمز‌گردانی را به صورت «شنیداری و دیداری» انجام می‌دهد، در حالیکه رمزگردانی حافظه بلند مدت به صورت «معنایی و پیوندهای معنی‌دار است».
تمایز زیست‌شناختی
حافظه کوتاه مدت و بلند از لحاظ ساختار مغزی نیز متفاوت هستند. پژوهش‌ها معلوم ساخته است که «هیپوکامپ» (Hippocampus) که ساختاری در زیر قشر مخ و نزدیک به مغز است، فقط در حافظه بلند مدت نقش دارد، ولی در حافظه کوتاه مدت تاثیر ندارد. این در حالی است که مناطق پیشانی قشر مخ (قطعه پیشانی) در حافظه کوتاه مدت دخالت دارند.
مراحل حافظه
اصطلاح حافظه مفهومی کلی دارد و به آن گروه از جریانات روانی که فرد را به ذخیره کردن تجارب و ادراکات و یادآوری مجدد آنها قادر می‌سازد، اطلاق می‌شود. بر این اساس گفته می‌شود که حافظه سه مرحله دارد: رمز گردانی ، اندوزش و بازیاب. مقصود از رمز گردانی تبدیل اطلاعات فیزیکی به نوعی رمز قابل قبول برای حافظه است. اندوزش عبارت است از نگهداری اطلاعات رمزگردانی شده و بازیابی فرایندی است که از طریق آن اطلاعات به هنگام نیاز از حافظه فرا خوانده می‌شوند.
نگاه اجمالی
به نظر می‌رسد ما آدمیان هر چه داریم یا هر چه که هستیم از برکت حافظه (Memory) است. حافظه پدیده‌های بیشمار هستی را در کل واحدی یکپارچه می‌کند. اگر نیروی پیوند دهنده و وحدت ‌بخش حافظه نبود، هوشیاری انسان به لحظه‌های زندگی‌اش تجزیه می‌شد. مطالعات زیادی در حوزه حافظه صورت گرفته و امروزه روان شناسان برای حافظه انواع مختلفی قائل هستند که ساده‌ترین آن تقسیم حافظه به «حافظه کوتاه مدت» (Short-Term Memory) و حافظه بلند مدت (Long-Term Memory) است. اما حافظه در هر نوعش یک چیز مشترک دارد و آن «مراحل حافظه» هم در حافظه کوتاه مدت و هم در حافظه بلند مدت مراحل حافظه وجود دارند. اگر چه از لحاظ «روانشناسی و زیست شناسی» کارکردها و ساختارهای متفاوتی را شامل می‌شوند.
تاریخچه
حافظه از نظر فلسفه کلاسیک یکی از توانائی‌ها یا قوای ذهنی است. از این رو قرنها اعتقاد بر این بود که بعضی از مردم حافظه بد و بعضی دیگر حافظه خوب دارند. امروزه کمتر بر حافظه به عنوان قوای ذهنی تاکید می‌شود، بلکه تاکید بیشتر بر شرایطی است که رمزگردانی ، اندوزش و بازیابی را تسهیل می‌کند. « نورمن » (Norman,D.A) از جمله روانشناسانی است که در نظریه خود تحت عنوان پردازش اطلاعات در یادگیری بر اهمیت حافظه و مراحل آن تاکید دارد.
نقش و تاثیر در زندگی
همه یادگیریها نشانی از حافظه دارند. اگر ما تجربه‌هایمان را به کلی فراموش می‌کردیم، نمی‌توانستیم چیزی یاد بگیریم، چرا که در این صورت زندگی ما متشکل تجربه‌های گذرایی می‌شد که هیچگونه پیوندی بین آنها وجود نداشت و حتی از عهده یک مکالمه ساده هم بر نمی‌آمدیم. برای ایجاد ارتباط با دیگران شما باید اندیشه‌هایی را که می‌خواهید، بیان کنید و همچنین مطلبی را که چند لحظه پیش شنیده‌اید، به یاد آورید. این مورد تنها یک مورد ساده از تاثیر حافظه در زندگی روزمره انسان است. روشن است در عظیم‌ترین یافته‌های علمی ، پیشرفتهای فنی و ; ردپای حافظه و تاثیر آن کاملا پیداست.
مراحل اصلی حافظه
بسته به اینکه اندوزش مطالب برای چند ثانیه (حافظه کوتاه مدت) یا برای مدت طولانی‌تری (حافظه بلند مدت) مورد نظر باشد، شیوه کار مراحل حافظه متفاوت خواهد بود. بطور کلی در مرحله رمزگردانی ، اطلاعات به شکل معینی یا به صورت رمز معینی در حافظه اندوخته می‌شوند.

• رمز گردانی در حافظه کوتاه مدت به صورت رمز صوتی ، دیداری و یا شنیداری است، ولی در حافظه بلند مدت به صورت رمز معنایی است.
• در مرحله اندوزش اطلاعات رمز گردانی شده در حافظه نگهداری می‌شوند. میزان مواد اندوخته شده بسته به نوع حافظه متفاوت خواهد بود. گنجایش حافظه کوتاه مدت برای اندوزش مطالب ماده است، در حالی که گنجایش حافظه بلند مدت نامحدود است.
• در مرحله بازیابی پی‌گردی در حافظه اتفاق می‌افتد و این پی‌گردی در حافظه کوتاه مدت با سرعت بسیار زیاد انجام می‌گیرد. در واقع با چنان سرعتی که ما از آن آگاه نمی‌شویم. در حافظه بلند مدت سرعت بازیابی بر حسب نوع طبقه بندی مطالب در حافظه ، مدت زمان سپری شده از زمان اندوزش تا بازیابی و دیگر عوامل متفاوت خواهد بود.
اساس زیستی مراحل حافظه
مراحل مختلف حافظه ساختارهای مختلفی در مغز دارند. گویاترین شواهد در این زمینه حاصل بررسی‌هایی است که در آنها از طریق عکسبرداری از مغز به جستجوی تفاوتهای «عصب شناسی ، کالبد شناسی» بین مراحل رمز گردانی و بازیابی پرداخته‌اند. در این آزمایشها آزمودنی‌ها در بخش اول (رمزگردانی) مطالبی را می‌خواندندو در بخش دوم بازیابی اطلاعات خوانده شده را بازیابی (فراخوانی) می‌کردند و همان حال بوسیله «پی.ای.تی»(P.E.T) فعالیت مغزیشان ثبت می‌شد. یافت‌ها نشان داد که در جریان خواندن مطالب (رمزگردانی) بیشتر نواحی نیمکره چپ مغز و در جریان فراخوانی (بازیابی) اطلاعات بیشتر در نیمکره راست مغز فعال می‌شود. بنابراین تمایز بین مراحل رمز گردانی و مرحله بازیابی اساس زیستی مشخصی دارد.
فراموشی و مراحل حافظه
فراموشی با مراحل حافظه رابطه تنگاتنگی دارد. اگر در هر یک از این سه مرحله خطایی صورت گیرد، دیگر مطالب آموخته شده یا وقایع و چیزها به خوبی بازیابی نخواهند شد. برای مثال اگر برای بار دوم نام فردی که با او آشنا شدید را نمی‌توانستید به یاد بیاورید، این احتمال وجود دارد که این ناتوانی ناشی از وقوع خطا در هر یک از سه مرحله مورد نظر باشد. امروزه اغلب پژوهش‌ها درباره حافظه هدفشان اینست که عملیات ذهنی هر یک از این مراحل را مشخص کنند و توضیح دهند که چگونه ممکن است در هر یک از این عملیات اشکالی پیش آید و به خطای حافظه منجر شود. در نظریه‌های حافظه ، فراموشی ناشی از وقوع خطا در یک یا چند مرحله از این مراحل سه‌گانه شناخته می‌شود.
چشم انداز بحث
مبحث حافظه و مراحل آن هر چند عمدتا مورد توجه روان شناسان می‌باشد، اما از لحاظ اینکه اساس بیولوژیکی برای حافظه شناخته شده است، به علوم عصب فیزیولوژیک نیز مرتبط است. بر اساس این نظریه در طول گذر اطلاعات از سه مرحله حافظه تغییرات بیولوژیکی در یاخته‌های عصبی اتفاق می‌افتد. روانشناسی تربیتی نیز جهت بهبود فرایند یادگیری از یافته‌های مربوط به پژوهشهای حافظه استفاده می‌کند. امروزه شیوه‌های نوین برای بهسازی حافظه با استفاده از بهبود شرایطی که منجر به تحکیم عمل هر یک از مراحل حافظه می‌شود، بکار می‌روند.

بطور کلی شناخت مراحل حافظه و ویژگیهای هر یک از مراحل و اینکه چگونه در هر یک از این مراحل تغییراتی روی اطلاعات اعمال می‌شود، متخصصان را در شناسایی علل فراموشی و درمان آنها ، شیوه‌های بهسازی حافظه به صورت شیوه‌های مناسب برای رمز گردانی بهتر ، نگهداری طولانی‌تر و بازیابی سریعتر مفید فایده خواهد بود.
بهسازی حافظه ( روش تقطیع و فراخنای حافظه )
در مورد اکثر افراد گنجایش حافظه کوتاه مدت نمی‌تواند به بیش از 2±7 افزایش یابد. با وجود این می‌توان اندازه قطعه‌ها را افزایش داد و از این راه بر تعداد ماده‌ها در فراخنای حافظه افزود. به عنوان مثال برای یادآوری 12 رقم 92-318-1499-231 می‌تواند آنها را در سه دسته چهارتایی دسته بندی کرد: 1892-4993-2311 و به راحتی 12 رقم را یادآوری کرد.
روش تصویر سازی ذهنی و رمز گردانی
هر وقت یک جفت واژه با یک تصویر ذهنی به هم ربط داده شوند، یادآوری آنها ، آسانتر می‌شود. هنگامی که ما دو واژه پروانه و کتاب را با یک تصویر ذهنی به هم ربط می‌دهیم، احتمالا یک پیوند معنادار بین آن دو برقرار می‌کنیم. این اصل عمده زیربنای بسیاری از نظامهای یادیار است. روش مکانها و روش واژه کلید از انواع نظامهای معروف یادیار هستند.
روش مکانها
این روش به ویژه در مواردی موثر است که با ردیف منطقی از ماده‌های دلبخواهی مانند واژه‌های نامربوط به یکدیگر سروکار داشته باشید. گام نخست این است که ردیف منظمی از مکانهای مختلف را به خاطر بسپارید. مثلا مکانهایی که ضمن قدم زدن در خانه خود با آنها برخورد می‌کنید. پس از این که توانستید قدم زدن ذهنی را راحت انجام دهید، شروع می‌کنید به ساخت یک تصویر ذهنی که در آن اولین واژه با اولین مکان ربط داده شده است و دومین واژه با دومین مکان و الی آخر.
روش واژه کلید
در یادگیری واژگان زبان خارجی می‌توان از این روش سود جست. برای مثال فرض کنید می‌خواهید یاد بگیرید که واژه اسپانیایی Caballo به معنی horse انگلیسی (اسب) است. روش واژه کلید دو مرحله دارد:
• مرحله اول یافتن بخشی از واژه اسپانیایی است که با یک واژه انگلیسی هم صدا است. از آنجا که Caballo به صورت Cab-eye-yo تلفظ می‌شود، eye می‌تواند به عنوان واژه کلید بکار رود.
• مرحله دوم ساختن یک تصویر ذهنی است که واژه کلید را به معادل انگلیسی واژه اصلی پیوند می‌دهد. مثلا یک اسب که بر یک چشم (eye) بسیار بزرگ لگد می‌زند. این تصویر ذهنی یک رابطه معنادار بین انگلیسی و معادل اسپانیایی آن برقرار می‌کند که برای به یاد آوردن آن ابتدا واژه eye و سپس تصویر ذهنی ذخیره شده که رابط eye و horse است، را بازیابی می‌کند.
روش بسط معنایی در بهسازی حافظه
هرچه معنای ماده‌ها بیشتر بسط بدهیم، آنها را بهتر به خاطر می‌آوریم. به سخن دیگر هرچه پیوندهای بیشتری بین ماده‌ها ایجاد کنیم، بر تعداد راههای بازیابی افزوده می‌شود. اگر می‌خواهید چیزی را به یاد آورید، معنای آن را بسط دهید. برای بسط دادن به یک مطلب می‌توانید سوالات متعددی برای خود مطرح کنید و به آنها پاسخ دهید.
روش استفاده از بافت در بهسازی حافظه
از آنجا که بافت نشانه بازیافتی نیرومندی است می‌توان با بازآفرینی بافتی که یادگیری در آن صورت گرفته، حافظه را بهبود بخشید. مثلا اگر جلسات درسی شما همیشه در اتاق معینی تشکیل شود، شما در این اتاق بهتر از هر جای دیگری مطالب آن درس را به یاد خواهید آورد، چون بافت آن اتاق بهترین نشانه بازیافتی برای مطالب درس شما محسوب می‌شود.

با این وجود اغلب اوقات وقتی می‌خواهیم چیزی را به یاد بیاوریم، نمی‌توانیم عملا به بافتی باز گردیم که یادگیری در آن صورت گرفته است. مثلا وقتی می‌خواهید نام یک همکلاسی دوره دبیرستان خود را به یاد بیاورید و نام او فورا به ذهن شما نمی‌آید، صرفا برای به خاطر آوردن آن روانه دبیرستان دوره تحصیل خود نمی‌شوید. در چنین موقعیتهایی می‌توانید بافت را بطور ذهنی بازسازی کنید.
روش سازمان دهی در بهسازی حافظه
روش سازمان دهی به این دلیل بازیابی را بهبود می‌بخشد که بر کارآیی پیگردی در حافظه می‌افزاید و به نظر می‌رسد که ما می‌توانیم اطلاعات بسیار زیادی را یاد اندوزی و بازیابی کنیم. به شرط این که این اطلاعات را سازمان داده باشیم. با مشخص کردن مطالبی از یک فصل درسی که باید به خاطر سپرده شوند، با توجه به عناوین و سر فصلهای بیان شده ، چارچوب کلی درس را ترسیم و سازمان دهی می‌کنیم. این کار هم از سوی معلم و هم از سوی خود فرد یادگیرنده قابل انجام است، اما زمانی که توسط خود یادگیرنده انجام می‌شود، تاثیرات قویتری خواهد داشت.
روش تمرین بازیابی در بهسازی حافظه
در این روش که به صورت تمرین بازیابی انجام می‌شود، می‌توانید درباره مطلب مورد یادگیری سوالاتی از خود مطرح کنید. بعد می‌توانید بخشهای معینی را که در دور اول برایتان مشکل بود، مجددا بخوانید تا بهتر درک کنید.
روش پس ختام
یکی از معروفترین فنون بهسازی حافظه روش پس ختام نام دارد. این روش 6 مرحله مشخص دارد که حروف اول آن وقتی در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند، نام این روش پس ختام را می‌سازند. این مراحل عبارتند از:

1 پیش خوانی
2 سوال کردن
3 خواندن
4 تفکر
5 از حفظ گفتن
6 مرور کردن

یادگیرنده در مرحله اول مطلب مورد نظر را پیش خوانی می‌کند تا یک برداشت کلی از موضوعات و قسمتهای مهم آن داشته باشد. در مرحله دوم فرد درباره هر بخش سوالهایی را طرح می‌کند و در مرحله سوم هر بخش را به قصد پاسخ دادن به سوالهایی که طرح کرده می‌خواند. در مرحله چهارم به تفکر در مورد مطالب خوانده شده و روابط بین آنها می‌پردازد و در انتهای هر بخش از کل مطالب مورد نظر برای یادگیری اقدام به از حفظ گفتن می‌کند و زمانی که تمام بخشها را به ترتیب مطالعه کرد، مرحله 6 یا مرور کل مطالب را انجام می‌دهد.

نگهداری ذهنی
مقدمه
مطالعه در چگونگی بدست آوردن توانایی تثبیت ذهنی کمیت‌ها که پیاژه آن را نگهداری ذهنی نامیده‌است، بطور تجربی و با روش بالینی ، تنها توسط ژان پیاژه انجام شده و دیگران آن را ادامه داده‌اند. پیاژه گستره روانشناسی بالینی ، دیدگاهی را ارائه داده‌است که طی آن به پدیدآیی و چگونگی تحول فرآیندهای روانی توجه جدی شده‌است. در نظر او بین تحول در زمینه شناختی و تحول در زمینه انفعالی (احساسی و هیجانی) ، همگامی وجود دارد.

در نظر پیاژه ، ساختمان روانی فرد به تدریج و در اثر تعامل با محیط بنا می‌شود. نظام روانی و ذهنی از پیش ساخته‌شده‌ نیست، بلکه تعامل زمینه زیستی و تعامل‌های محیطی و تفویض‌های اجتماعی ، آن را به تدریج در فرد بنا می‌کند. در واقع ، یک نوع هماهنگی و همسازی بین عوامل داخلی و خارجی ، تحول روانی را هموار می‌سازد. پیاژه یک روانشناس شناخت نگر است. او انسان را به در برخورد با محیط ، منفعل فرض نمی‌کند. بلکه مطرح می‌کند که انسان بر محیط اثر می‌گذارد و اثر نیز می‌پذیرد.
ادوار تحولی
در طول تحول ، ساخت‌های روانی و ذهنی یکی پس از دیگری در فرد تهیه و به استقرار می‌رسد. نکته مهم در تبیین تحول روانی- ذهنی کودک ، توجه به تحول تدریجی و ساخته شدن ساخت‌ها و توانایی‌ها در طی مراحل است. پیاژه دوره‌‌های تحول روانی را به سه دوره اصلی تقسیم کرده ‌است:
• دوره حسی و حرکتی ، از تولد تا 2 سالگی
• دوره پیش عملیاتی و عملیاتی ، از 2 سالگی تا 12 – 11 سالگی.
• دوره انتزاعی ، از 12 – 11 سالگی به بعد
نگهداری ذهنی
در دوره دوم ، در نیم‌دوره دوم این دوره ، در زمینه روانی و ذهنی فرد ، ظرفیت جدیدی بوجود می‌آید که طی آن ، کودک به خصوصیات و مشخصات اشیا ثبات می‌بخشد. تثبیت کمیت و ثبات بخشیدن به خصوصیات اشیا در نظر پیاژه ، نگهداری ذهنی نامیده‌ می‌شود. در نیم‌دوره قبلی ، نیم دوره پیش عملیاتی ، خصوصیات اشیا اعم از خصوصیات فیزیکی و هندسی برای کودک وضع ثابتی ندارد. پیشرفت بزرگی در نیم‌دوره عملیاتی در کودک حاصل می‌شود که بر اساس آن می‌تواند به دنیای خارج و به خصوصیات اشیا ثبات و دوام ببخشد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله روش های نوین یادگیری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله روش های نوین یادگیری در pdf دارای 13 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله روش های نوین یادگیری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله روش های نوین یادگیری در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله روش های نوین یادگیری در pdf :

روش های نوین یادگیری :
آنچه بنده تا کنون مشاهده و تجربه کرده ام به طور اختصار عرض می کنم .یکی از مواردی که در یاد گیری مؤثّر است استفاده از رسانه های جمعی و رایانه میباشد .مثلادر درس آمار و مدلسازی هنگامی معلّم به کمک (CD) مینی تب تدریس می کند یادگیری راحت تر است و محاسبه و فاکتور های موجود مانند پراکندگی،چارکهاوغیره بسیار راحت تر و آسان تر می با شد و سریعتر می توان مطالب را به دانش آموزان ارائه کرد البتّه تجزیه و تحلیل

 

این فاکتورها به عهده معلّم می باشد.
از طرفی با توجّه به تجرته ای که دارم به نتیجه رسیده ام اگر هر هفته در مقاطع راهنمائی و متوسطه دو ساعت کلاس درس ریاضی آزاد به شکلی که مطرح میکنم برگزار شود در ایجاد انگیزه و شور و نشاط در دانش آموزان مؤثّر است.از طرف مسئولین با توجّه به هر سال تحصیلی فهرستی از عنوان های مختلف مباحث ریاضی مطرح شود و معلّم مختار باشد هر عن

وان را که می خواهد انتخواب کند و مطالبی را در مورد آن عنوان مطرح کند

سپس مسائلی از خود در همان رابطه مطرح کند و آن را بین دانش آمو زان به بحث و تبادل نظر قرار دهد .حل مسائل را بعهده خود دانش آموزان قرار دهد و نحوه امتحان نیز به عهده معلّم باشد و باتوجّه به مطالب تدریس شده امتحان گرفته شود.
من تقریبا ده سال است که در ده دقیقه آخر هر کلاس سعی می کنم یک مسئله مربوط با موضوع درسی مطرح کنم و یک نمره برای حل آن در نظر می گیرم و این

کار آنقدر باعث شور و نشاط در دانش آموزان می شود که هسجچان و علاقه وافر دانش آموزان به وضوح مشاهده می شود و با نظر خواهی که از ـنها به عمل آمده است این کار مورد تائید اکثر آنهابوده است.
این کلاس آزاد ریاضی بدان جهت مفید است که در کلاس درس معلم امکان آن را ندارد که به مسائل جانبی بپردازد و تاید به مطالب کتاب و تمرینات آن بپردازد. مش

کلات دیگر آموزش ممکن است به مسائل زیر مربوط شود:
1- تدریس همکاران محترم ریاضی بیش از 24ساعتدر هفته به علت کمبود دبیروغیره.
2- استاندارد نبودن کلاس ها از نظر تعداد دانش آموزان
3- آشنا نبودن بعضی از همکاران محترم با رایانه و یا در دسترس نبودن آن
4- نحوه برگزاری آزمون سراسری
5- تشویق
6- آشنا شدن با روش های نوین یادگیری
7- آشنا شدن با الگوهای یک تدریس نوین
8- قداست علم
9- عادت در یادگیری
10- تغییر یا حذف مطالب کتب درسی قبل از آنکه معلم کتاب را بررسی کرده باشد
11- قدر دانی از آثار و تألیفات همکاران ارجمند ریاضی
12- حذف امتحانات نهایی در پایه های پنجم ابتدائی و سوم راهنمائی و استفاده از معلمین متخصص در رشته های ریاضی در دوره ابتدایی که راجع به بعضی از موار

د توضیح می دهند و موارد 6و7و9 با استناد به کتاب کلیت روش ها و فنون تدریس (آثار;;; صفوی)بیان می کنم.
نحوه برگزاری آزمون سراسری

یکی از مواردی که در سال های سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی در نحوه تدریس معلم تآثیر می گذارد نحوه پذیرش دانشگاه ها بر اساس آزمون سراسری می باشد و این باعث شده است دانش آموزان کمتر به درک مفاهیم ریاضی بپردازند و از اثبات قضایا و چگونگی بدست آمدن یک فرمول سر باز زنند و تمایلی نشان نمی دهند در کلاس هندسه تحلیلی هنگامی طریقه بدست آوردن فرمول فاصله از یک نقطه از صفحه را تدریس می کردم در پایان یک دانش آموز پرسید آیا اثبات این فرمول در امتحان می آید در آزمون سراسری چه طور ؟من گفتم خیر .ایشان گفت : پس بهتر نبود از اول فقط فرمول را می نوشتید و می گفتید بدین ترتیب جایگزین کنیم و اگر در کلاس نکات تستی مطرح نشود دانش آموزان از کار معلم راضی نیستند پس باید در این مورد فکر اساسی برداشته شود که به مفاهیم توجه شود دیگر آنکه در کتب درسی بدون آنکه قبلاً همکاران کلاسهای مورد نظر را طی کرده باشند .
قداست علم
سه چیز در متن خود از قداست برخوردار است:علم،تقوا،جهاد.و باید سعی کنیم که قداست علم را به دانش آموزان بفهمانیم.
تشویق
قدر دانی از افراد شایسته و نیکوکار و ارج نهادن به شخصیت و اعمال و رفتار آنان بسیار اهمیت داردو فوق العاده در پیشرفت امور مؤثر است ، به گونه ای که ممکن است شخصی بر اثر تشویق دگرگون شود و کاملاً مسیر زندگی خویش را تغییر دهد و به درجاتی بس عالی ارتقاء یابد و به عکس بی اعتنائی و بی توجهی در برابر اعمال و رفتار پسندیده موجب دلسردی است و سبب می شود که افراد شور شوق و هیجان خود را از برای انجام کارهای نیک و ار

زنده و کسب فضائل و محاسن از دست بدهند و رغبتی برای نیل به مقامات عالیه از خود نشان ندهند. لذا باید توجه داشته باشیم که مبادا نسبت بهه نیکان و کاره

ای نیک نوباوگان با بی اعتنائی برخورد نمائیم و ارزش و اهمیتی برای آنان در نظر نگیریم و نیز باید بدانیم که در مسابقات علمی داوری بسیار مهم است چنانکه معلوم است آن کسی که به رأی داور برنده معرفی می شود این برای او امتیاز و تشویق به حساب آمده چه بسا بر اثر داوری عادلانه آن کسی که برنده محسوب شده در زمینه آنچه مسابقه داده به درجات بس عالی نائل شود.
یادگیری از کتاب تعلیم و تربیت اسلامی
یادگیری فرایند تغییر کردن ،تغییر یافتن ،با تغییر پذیرفتن کم و بیش دائمی است یا انجام می دهیم ایجاد می گردد.
می توان کفت بهترین تعریفی که تا کنون از یادگیری شده است از آن هیلگارد و مارگویز است.این دو روان شناس یادگیری را بدین شرح تعریف کرده اند: «یادگیری یعنی ایجاد تغییر نسبه ثابت،در رفتار بالقوه یادگیرنده، مشروط بر این که این تغییر بر اثر اخذ تجربه رخ داده باشد»
خصوصیات این تعریف یعنی تغییر نسبه ثابت ،رفتار بالقوه و تجربه اهمیت بسزا دارد و اینها هستند که این تعریف را از دیگر تعریفهای یادگیری متمایز می سازند . با استناد به تعریف فوق بطوری که از کلمه «رفتار بالقوه»بر می آید،باید گفت که یادگیری با عملکرد تفاوت دارد.یادگیری ، بر تغییرات نسبه دراز مدت حاصل از تجربه و تمرین در دلالت دارد . در حالی که عملکرد عبارت از تبدیل یادگیری به رفتار است. عملکرد،متأثر از عوامل خلق الساعه ، چون انگیزش

، مقتضیات محیط و خستگی است . پس بنا به اقتضای این عملکرد ممکن است یک شاخص صحیح یا نا صحیح برای یادگیری باشد.
راههای یادگیری
1-تقلید:انسان بسیاری از رفتارها و کردارهای خود را در مرحله آغازین زندگی از راه تقلید از والدین و اطرافیان خود یاد می گیرد. مثلاً سعی می کند سخن گفتن

را با تقلید از دیگران در مورد تلفظ کلمات که در برابرش بارها تکرار شده است یاد بگیرد.به همان گونه که تلاش می کند راه رفتن ، لباس پوشیدن و آداب و رسوم را از کسانی که با او در تماس هستند بیاموزد. بدین ترتیب آدمی بسیرای از عادتها و رفتارها را از راه تقلید از محیط زندگی فرا می گیرد.
کسی که از دیگران تقلید می کند او را الگو و پیشوای خود قرار می دهد و در او نسبت به خود تفوق و برتری احساس می کند لذا از او تقلید می کند و می خواهد که خودش را به مثابه او جلوه گر سازد. برای همین است که اعمال و رفتار افراد برجسته مورد توجه و تقلید دیگران قرار می گیرد و نظر ایشان را به خود جلب می کند. مثلاً والدین و اطرافیان چون در نظر کودک مهم و با عظمتند مقتدای او هستند و نیز پیامبران اسوه دیگرانند.
2-آزمایش علمی و آزمایش و خطا: آدمی از راه تجربه علمی در رویاروئی با مشکلات گوناگون زندگی و تلاش برای حل و غلبه بر آنها به فراگیری می پردازد. او در مراحل زندگی پیوسته با مسائل تازه ای برخورد می کند که پیش از آن نیاموخته است. در این هنگام می اندیشد که چه چاره ای در برابر آنها به کار برد و چه رفتاری داشته باشد.وی در چنین مواردی طوری عمل می کند ککه در شرایط مختلف دفتارهای گوناگون داشته باشد که البته در برخی موارد دچار اشتباه می شود.بدین ترتیب آدمی همواره از طریق آنچه روان شناسان آن را آزمایش و خطا می نامند چگونگی برخورد با مسائل جدید و راه حل مشکلاتی را که عملاًدر زندگی با آنها مواجه می شود می آمورد.
3-تفکر و مشاوره: انسان از طریق تفکر و مشاوره به یادگیری

می پردارد زیرا وقتی درباره مشکل خاصی فکر یا مشاوره می کند در واقع به نوعی آزمایش و خطای ذهنی دست می زند. او با این کار در ذهن خود یا با استمداد از آرای دیگران راه حلهای گوناگون آن مشکل را مورد بررسی قرار می دهد و راه های اشتباه و غیر متناسب را رد می کند. بنابر این انسان از طریق تفکر و مشاوره برای

رسیدن به هدف خود به راه های جدیدی پی می برد و به نوآوریها و ابداعهای تازه ای راهنمائی می شود . به همین دلیل روان شناسان جدید این نوع یادگیری را «عملیات عالی یادگیری»می نامند.
4- انگیزه: انگیزه در امر یادگیری اهمیت فراوانی دارد. اگر برای دست یابی به هدف مشخص انگیزه ای نیرومند وجود داشته باشد انسان تلاش می کند که راه های درستی برای یادگیری و رسیدن به هدف خویش پیدا نماید.و چنانکه با مشکلی مواجه می شود با کوششی هر چه تمامتر به حل آن مشکل می پردازد تا سر انجام راه حل مناسب را بیابد.
5- پند گرفتن از رویدادهای مهم تاریخ: یکی از عواملی که تحریک انگیزه یادگیری وجلب توجه آدمی کمک می کند رویدادها و حوادث و مشکلات مهمی است که وجدان مردم را تحریک می کند و توجهشان را بر می انگیزد. معمولاً بر اثر تحقق این گونه رویدادهای مهم آمادگی دارند تا درس و پندی را که در آنها وجود دارد بیاموزند .
6- تکرار : یکی از راه‌‌های یادگرفتن و به خاطر سپردن تکرار است و عرضه مکرر اندیشه‌ها و آرا به افراد معمولاً به استقرار این اندیشه‌ها و نظرات و تثبیت آنها در اذهانشان می‌انجامد.
7- توجه : مسأله توجه در یادگیری عامل مهمی به حساب می‌آید ؛ مثلاً اگر انسان به یک سخنرانی توجه نکند نمی‌تواند مضمون و مفاد آن سخنرانی را درک نماید و در نتیجه نمی‌تواند در آینده مطلبی را که در سخنرانی بیان شده به یا‌د‌ آورد . به همین دلیل معلمان و مربیان همواره می‌کوشند که در شاگردان خود حالت توجه و دقت به وجود آورند تا درس را کاملاً درک کنند و یاد بگیرند.
8- مشارکت پی‌گیرانه : برای یادگیری مهارتهای حرکتی لازم است یادگیرنده به تمرین عملی مهارتها بپردازد تا یادگیری کامل حاصل شود تم

رین عملی نه تنها در یادگیری مهارتهای حرکتی مهم است که در یادگیری علوم نظری و رفتارهای اخلاقی و فضایل و ارزشها و آداب و رفتار اجتماعی نیز اهمیت دارد ؛ زیرا انسان کاری را که می‌خواهد یادبگیرد اگر خودش انجام دهد به سرعت و دقت یادگیری او کمک می‌کند . نتایج یک تحقیقات تجربی این مسأله را روشن کرده‌زکسانی بودند که تنها معلم یا مسئول آزمایشگاه آن کلمات را برایشان می‌خواند و آنها گوش می‌دادند و نیز آنان موفقتر از کسانی بودند که معلمان ضمن خواندن کلمات تصویر همان کلمات را برای آنها روی پرده به نمایش می‌گذاشتند . نتیجه این آزمایش اهمیت مشارکت پی‌گیرانه را در امر یادگیری نشان می‌دهد.

9- توزیع یادگیری : تحقیقات تجربی روانشناسان معاصر ثابت کرده‌است که توزیع یادگیری یا تمرین آن ، در فاصله‌های زمانی دور از هم که در خلال آن فرصتهایی برای استراحت فراهم شود به سرعت یادگیری و تثبیت آن در حافظه کمک می‌کند. این تحقیقات همچنین روشن کرده‌است که یادگیری با استفاده از روش‌ توزیع بسیار بهتر از یادگیری به روش متمرکز است. روش متمرکز روشی است که در طول مدت زمانی پیوسته و بدون فاصله‌های استراحت صورت می‌گیرد.
عادت :
هر گاه کسی یک موضوع علمی یا یک کار ع

 

ملی را آنقدر تکرار کند که در مراحل بعدی انجام و فهم آن بدون هیچگونه وقفه و درنگی صورت گیرد می‌گویند به آن عمل یا فهم آن مطلب عادت کرده‌است. بنابراین عادت ورزیدگی قبلی موجب سرعت فهم و پیشرفت کار است که به میزان قابل توجهی در کیفیت فهم و سرعت درک و عمل تأثیر دارد. تمرین و ورزیدگی و تکرار فراوان این نتیجه را دارد که واکنش و تأثر را تا اندازه‌ای غیر عادی و خودبخود می‌سازد. در این صورت است که عادت به وجود می‌آید و باعث می‌شود که مطالب بدون هیچگونه مانع و زحمتی مفهوم و میسر گردد.

الگوهای یک تدریس نوین از کتاب کلیات روشها و فنون تدریس
بنا به تعریفی که جویس و ویل از الگوی تدریس بیان کرده‌اند:
الگوی تدریس یک طرح کلی یا الگویی است که دانش‌آموزان را در امر یادگیری انواع دانشها ، نگرشها و مهارتها یاری می‌دهد . یک الگوی تدریس به طوری که گفته خواهد شد از یک پشتوانه نظری یا فلسفی برخوردار است و همچنین در بردارنده مراحل ویژه‌ای از تدریس است که برای دست‌یابی به نتایج مطلوب تربیتی طراحی شده‌است . اکنون یک نوع الگوی تدریس را معرفی می‌کنم:
الگوی تدریس به روش کاوشگری گروهی
الگوی کاوشگری گروهی از اندیشه‌های جان دیوئی ، هربرت تلن ، ویلیام هرد کیلپا تریک و گرودون هولفیش و فیلیپ اسمیت نشأت گرفته‌است . این الگو از فرآیندهای مبتنی برآ‍زادی و روش علمی تشکیل یافته‌است و معلم هنگام آموزش به شیوه کاوشگری گروهی مراحل زیر را دنبال می‌کند :
1- برای ایجاد انگیزه دانش‌آموزان را با یک مسئله مواجه می‌سازد.
2- به دانش‌آموزان به اندازه کافی فرصت می‌دهد تا پیرامون مسئله فکر کنند واکنش ن

شان دهند و اظهارنظر نمایند.
3- فعالیت‌ها را با فهمیدن مسئله و کاری که باید صورت گیرد گروهبندی افراد، طرز کار گروهها،‌در نظر گرفتن جا و مکان برای فعالیت‌های گروهی ، تعیین و تدارک وسائل ، مواد ومنابع و تعیین دقیق وقت سازماندهی می‌کند.

4- گروه‌ها مطالعات خود را انجام می‌دهند.
5- گروه‌ها پیشرفت کار خود، مراحل کار و نیازهای گروهی را گزارش می‌دهند و به گزارشها گوش می‌دهند و به سایرین کمک می‌کنند.
6- در صورت لزوم کار گروهی در زوهای دیگر دنبال می‌شود.
یک معلم به طور خلاصه باید با استفاده از الگوی آموزش مستقیم مراحل زیر را طی کند :
1- مرور یادگیری قبلی
2- بیان هدف درس
3- توضیح یا نمایش مفهوم یا مهارتی که بایستی آموخته می‌شد با استفاده از اشیاء عینی.
4- کنترل میزان درک و فهم دانش آموزان.
5- دادن تمرین گروهی و راهنمایی آنها .

6- طرح سوال‌های کوتاه جواب برای حصول اطمینان از فهمیدن.
7- ارائه بازخورد در موارد لازم .
8- ارائه تمرینهای اضافی.
9- نظارت بر کار دانش‌آموزان و کمک به آنها در موارد ضروری .
10- ارائه تمرین مستقل.
11- ارزشیابی از کار دانش‌آموزان .
• چیکده مقاله
عنوان : یکی از مشکلات آموزشی که معلم با‌ آنها مواجه ا

ست.
نام‌و‌نام‌خانوادگی : احمدتلافیان
نشانی محل کار و تلفن : شهرستان نیشابور، نمونه حسینی

ان
بحث در مورد آزمون سراسری و تأثیر آن در سالهای سوم و پیش‌دانشگاهی
• موانع یادگیری و پیشنهادات جهت رسیدگی به آنها مانند 1) تدریس بیش از حد بعضی دبیران 2)استاندارد نبودن کلاسها از نظر تعداد دانش‌آموزان 3) آشنا نبودن با فن‌آوری و تکنولوژی در مورد بعضی همکاران 4)نحوه پذیرش دانشگاه‌ها 5)تشویق 6)قداست علم 7)عادت در یادگیری 8)تغییر یا حذف بخشی از کتب درسی بدون گذراندن دوره ضمن خدمت مربوط به آن .9)قدردانی از آثار و تألیفات دبیران ریاضی 10)حذف امتحان تنهائی در پایه‌های پنجم ابتدایی و سوم راهنمایی .

 

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله آهنربای دائمی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آهنربای دائمی در pdf دارای 22 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آهنربای دائمی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آهنربای دائمی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آهنربای دائمی در pdf :

آهنربای دائمی

مقدمه
آهنربای دائم به اختصار PM1 خوانده می‌شود و قطعه‌ای از فولاد سخت و یا دیگر مواد مغناطیسی که تحت اثر میدانهای شدید ، مغناطیس شده و این اثر را برای مدت طولانی در خود حفظ می‌کنند. اثر آهنربایی اولین بار ، روی قطعه‌هایی از سنگ معدن آهن ، به نام آهنربای طبیعی یا معدنی در طبیعت مشاهده شد و دیدند که قطعات آهن را به خود جذب می‌کند.

بعدا دریافتند که چنانچه قطعه درازی از این سنگ آهن مغناطیسی معدن را ، بطور معلق در هوا نگهدارند این قطعه دراز خود را در امتدادی قرار می‌دهد که یک انتهایش به طرف قطب شمال زمین قرار دارد و این انتهای میله آهن مغناطیس دار را قطب شمال و سر دیگر آن را قطب جنوب نامیدند. چنین قطعه سنگ معدن آهن ، آهنربای میله‌ای نامیده شد.

نظریه اول آهنربایی
هر آهنربا از تعدادی ذره آهنربایی تشکیل شده است. وقتی یک قطعه آهن ، آهنربا نیست، ذرات آهنربایی بطور پراکنده و دلخواه داخل آن قرار دارند و وقتی ذرات داخل آهن در امتدادی منظم قرار گیرند، اثرات مغناطیسی آنها باهم جمع شده و آن آهن ، آهنربا می‌شود.
نظریه دوم آهنربایی
خاصیت آهنربایی به الکترونها وابسته است. الکترون دارای یک نیروی دوار در اطراف خود می‌باشد و وقتی مدارهای الکترونها در امتداد میله آهن طوری قرار گیرند که دایره‌های نیرو با یکدیگر جمع شوند، میله آهنی ، آهنربا می‌شود. در طبیعت از نقطه نظر تغییرات چگالی فلوی مغناطیسی (B) بر حسب جریان (I) می‌توان مواد را به دو دسته تقسیم نمود:

1 مواد غیر مغناطیسی: از این مواد می‌توان پلاستیک و میکا و عایقهای جریان الکتریکی را نام برد. در این مواد ، نفوذ پذیری مغناطیسی عددی ثابت است و مقدار آن را µ= 4×10-7 فرض می‌کنیم.
2 مواد مغناطیسی: مواد مغناطیسی که به مواد فرومغناطیسی نیز معروفند جزء گروه آهن به شمار می‌روند. در این مواد با جریان مفروض I چگالی شار (B) افزونتری نسبت به فضای آزاد شکل می‌گیرد و منحنی B-I این مواد غیر خطی است. مواد مغناطیسی خود به دو گروه تقسیم بندی می‌شوند:
• مواد فرومغناطیسی نرم: که آنها خطی کردن تغییرات B بر حسب I (منحنی B-I) امکان پذیر است، از تقریب خوبی برخوردار می‌باشد و در این مواد ، B بخاطر I حاصل می‌شود.
• مواد فرومغناطیسی سخت: که از اینگونه مواد برای ساخت مغناطیس دائم استفاده می‌شود. در این مواد B بخاطر دو عامل جریان (I) و خاصیت مغناطیس شوندگی ماده (M) بروزمی کند. این مواد در اثر میدانهای شدید ، مغناطیس شده و این اثر را تا مدت طولانی خود حفظ می‌کنند.
مواد مغناطیسی برای مقاصد خاص نیز ساخته می‌شوند، بطوری که طی سی سال گذشته چند ماده مغناطیسی جدید ساخته شده که مشخصات لازم برای ایجاد یک آهنربای دائم خوب را دارا هستند. آهنربای دائم خوب ، از ماده‌ای است که تا حد امکان شار باقیمانده (یا چگالی شار باقیمانده) بزرگی داشته باشند. عمده این مواد فریتها (مواد مغناطیسی سرامیکی) و مواد مغناطیسی خاک کمیاب هستند.
انواع آهنربای دائم
سه نوع آهنربای دائم که دارای کاربرد فراوان هستند به شرح زیرند:
آهنربای آلنیکو
آلنیکو از ابتدای نام سه عنصر آلومینیوم ، نیکل و کبالت گرفته شده است. این آلیاژ که عمدتا از فلزات آهن و آلومینیوم و نیکل و کبالت ساخته می‌شود، قابلیت پذیرش نیروی مغناطیسی بالایی و به منظور ساختن آهنربای دائم بلندگوها و لامپهایی با حوزه مغناطیسی و در سروموتورهای DC2 پیشرفته استفاده می‌شود.

معمولا در آخر اسم “آلنیکو” حرفی اضافه می‌گردد که مشخص کننده قدرت آهنربا است. فرضا “آلنیکوv” قویترین آهنربای دائم نسبت به “آلنیکوها” است و معمولا آهنربای “آلنیکو” را به صورت طولی مغناطیس می‌کنند و سپس مورد استفاده قرار می‌دهند. منظور از مغناطیس کردن طولی این است که دو قطب S و N در طول جسم قرار می‌گیرند.
آهنربای فریت
این آهنربا را آهنربای سرامیک نیز می‌نامند. این آهنربای دائم از ترکیب مواد ذوب شده نوعی چینی و پودر ماده مغناطیسی ساخته می‌شود. این آهنربا چون پودر پس ماند مغناطیسی و نیروی خنثی کننده زیادی دارد، آن را به صورت عرضی مغناطیسی می‌کنند. منظور از مغناطیس کردن عرضی ، قرار گرفتن دو قطب S و N در عرض جسم است و چون چگالی شار (B) این آهنربای دائم کم است برای جبران چگالی شار زیاد، آن را دراز می سازند.

چون هزینه ساخت این آهنربا کم بوده و مواد اولیه آن به ارزانی قابل تهیه است، بطور گسترده مورد استفاده قرار می‌گیرد. نامگذاری آهنربای فریت با توجه به نوع عنصری که در ساخت آهنربا از آن استفاده شده است صورت می‌گیرد. مثل فریت استرونیتام و یا فریت باریم.
آهنربای سارماریوم – کبالت
عنصر اصلی این آهنربای دائم عنصر ساماریوم با علامت اختصاری Sm و عدد اتمی 62 است. چون این آهنربای کمیاب (به دلیل عنصر تشکیل دهنده کمیاب ساماریوم) دارای پس ماند مغناطیسی و خنثی کننده خیلی زیادی است، به همین دلیل می‌تواند شدتی به مراتب بزرگتر از آهنربای دائم معمولی داشته باشد. به عنوان مثال در یک طول و مساحت برابر ، چگالی شار (B) این آهنربا دو برابر آهنربای سرامیک است.

هزینه تولید این آهنربا قابل ملاحظه است و به همین دلیل آن را کم قطر می‌سازند. چون شدت مغناطیسی این آهنربا بالا است، لذا از چنین آهنربایی که در ابعاد کوچک و وزن کمتر شدت مغناطیسی خوبی دارد در ساعتهای الکترونیکی و لامپهای ماگنترون و تجهیزات نظامی و سروموتورها هواپیما استفاده می‌کنند. به این ترتیب روز به روز دامنه کاربرد این آهنربا رو به افزایش است.

دید کلی
آهنربای دائمی با کیفیت بالا کاربردهای بسیار زیاد و مهمی در علم و انقلاب تکنولوژیک ، مثلا در اسبابهای اندازه گیری الکتریکی دارند. ولی میدانهایی که توسط آنها ایجاد می‌شود خیلی قوی نیست، اگر چه آلیاژهای مخصوصی که اخیرا بدست آمده‌اند داشتن آهنربای دائمی قوی که خواص مغناطیسی خود را برای مدت مدیدی حفظ کنند امکان پذیر ساخته است. از جمله این آلیاژها ، مثلا فولاد-کبالت است که شامل حدود 50% آهن ، 30% کبالت و مخلوطهایی از تنگستن ، کروم و کربن است.

عیب دیگر آهنربای دائمی این است که القای مغناطیسی آنها نمی‌تواند به سرعت تغییر کنند. از این نظر ، سیملوله‌های حامل جریان (آهنرباهای الکتریکی) بسیار مناسبند. زیرا با تغییر جریان در سیم پیچ سیملوله می‌توان میدان آنها را به آسانی تغییر داد. با قرار دادن هسته آهنی داخل سیملوله ، میدان آن را می‌توان صدها هزار بار افزایش داد. بیشتر آهنرباهای الکتریکی که در مهندسی بکار می‌روند چنین ساختمانی دارند.
ساخت آهنربای الکتریکی ساده
آهنربای الکتریکی ساده را می‌توان در منزل ساخت. کافی است که چندین دور سیم عایق شده‌ای را بر یک میله آهنی (پیچ یا میخ ، بپیچانیم و دو انتهای سیم را به یک منبع dc نظیر انبار ، یا پیل گالوانی وصل کنیم. بهتر است آهن ابتدا تابکاری شود، یعنی ، تا دمای سرخ شدن داغ شود. مثلا در کوره گرم و سپس به آرامی سرد شود. سیم پیچ باید توسط رئوستایی با مقاومت 1W تا 20W به باتری وصل شود، بطوری که جریان مصرف شده از باتری خیلی شدید نباشد. گاهی آهنرباهای الکتریکی شکل نعل اسب را دارند که برای نگه داشتن بار بسیار مناسبترند.
ساختار آهنربای الکتریکی
میدان پیچه با هسته آهنی بسیار قویتر از پیچه بدون هسته است، زیرا آهن درون پیچه شدیدا مغناطیده و میدان آن بر میدان پیچه منطبق است. ولی ، هسته‌هایی آهنی که در آهنرباهای الکتریکی برای تقویت میدان بکار می‌روند، فقط تا حدود معینی مقرون به مساحت‌اند. در واقع ، میدان آهنرباهای الکتریکی عبارت است از برهمنهی میدان حاصل از سیم ‌پیچ حامل جریان و میدان هسته مغناطیده ، برای جریانهای ضعیف ، میدان دوم به مراتب قویتر از میدان اولی است.

وقتی که میدان در سیم پیچ افزایش می‌یابد، ابتدا این دو میدان به یک میزان معینی متناسب با جریان افزایش می‌یابند، بطوری که نقش هسته تعیین کننده می‌ماند. ولی ، با افزایش بیشتر جریانی که از سیم پیچ می‌گذرد، مغناطش آهن کند می‌شود و آهن به حالت اشباع مغناطیسی نزدیک می‌شود. وقتی که عملا تمام جریانهای مولکولی موازی شدند، افزایش بیشتر جریانی که از سیم ‌پیچ می‌گذرد نمی‌تواند چیزی بر مغناطش آهن اضافه کند، در حالی که میدان سیم‌ پیچ به زیاد شدن متناسب با جریان ادامه می‌دهد.

هرگاه جریان شدید از سیم‌ پیچ (برای دقت بیشتر ، در لحظه‌ای که تعداد آمپر ـ دورها در متر به 106 نزدیک می‌شود.) بگذارند، میدان حاصل از سیم ‌پیچ بسیار قویتر از میدان هسته آهنی اشباع شده می‌شود. بطوری که هسته عملا بی‌فایده می‌شود و فقط ساختمان آهنربای الکتریکی را پیچیده می‌کند. به این دلیل ، آهنرباهای الکتریکی ، پر قدرت بدون هسته آهنی ساخته می‌شوند.
آهنربای الکتریکی پر قدرت
تهیه آهنرباهای الکتریکی پرقدرت مسأله انقلاب تکنولوژیک بسیار پیچیده‌ای است. در واقع ، برای اینکه بتوانیم جریانهای بزرگی را بکار بریم، سیم‌پیچها باید از سیم کلفتی ساخته شوند. در غیر این صورت ، سیم‌ پیچ شدیدا گرم و حتی گداخته می‌شود. گاهی بجای سیم از لوله‌های مسی استفاده می‌شود، که در آن جریان نیرومند آب برای خنک کردن سریع دیواره‌های لوله که جریان از آن می‌گذرد گردش می‌کند. ولی با سیم ‌پیچی که از سیم کلفت یا لوله ساخته شده است داشتن تعداد زیادی دور در واحد طول ناممکن است.
از طرف دیگر ، استفاده از سیم نازک تعداد دورهای زیادی را در واحد متر ممکن می‌سازد، نمی‌گذارد تا جریانهای زیاد را بکار بریم. پیشرفت زیادی را در ایجاد میدانهای مغناطیسی بدست آمده به بهره گیری از ابررسانا‌ها در سیم پیچهای مغناطیسها مربوط می‌شود، که بکار بردن جریانهای شدید را مقدور می‌سازد.
تکنیک کاپیتزا
کاپیتزا (P.L. kapitza) فیزیکدان شوروی سابق راه هوشمندانه‌ای را برای بیرون آمدن از این وضع پیشنهاد کرد. او جریانهای عظیم 104 آمپر را برای مدت بسیار کوتاهی حدود 001 s از سیملوله‌ای گذرانید. در این مدت ، سیم ‌پیچ سیملوله خیلی شدید گرم نشد، در حالی که میدانهای مغناطیسی کوتاه مدت شدیدی بدست آمده بودند.

البته او وسایل خاصی را ترتیب داد که برای ثبت نتایج آزمایشهایی که در آنها اثر میدان مغناطیسی پرقدرت حاصل در سیملوله برای اجسام گوناگون مورد بررسی قرار می‌گرفتند. در اغلب کاربردهای فنی ، تعداد آمپر ـ دورها در سیم ‌پیچهای آهنرباهای الکتریکی میدانهای نسبتا شدید می‌توان بدست آورد (با القای چند تسلا).

منشا میدان مغناطیسی آهنربای دائمی
مفاهیم پایه:

وقتی که تحقیق روی پدیده های مغناطیسی شروع شد، سوالاتی بدون پاسخ در مغناطیس مطرح گردید مثلا گفته می شد که ;
• میدان مغناطیسی آهنرباهای دائمی از چه ناشی می شود؟
• چه فرایندی فیزیکی میله فولادی غیر آهن ربا را به آهن ربا تبدیل می کند؟
• واقعیت وجودی قطب ها در میله های آهن ربا، از چیست؟ و ;

این پرسش های اساسی توجه پژوهشگران جلب کردند. واقعیت وجودیقطب ها در میله های آهنربا ، جایی که خواص مغناطیسی خیلی روشن ظاهر می شد، مورد توجه دانشمندان قرار گرفت. بدیهی بود که قطب ها متفاوتند، به قسمتی از هر قطب یک آهن ربا ، قطبی از آهن ربای دیگر را جذب و قطب دیگر آن را دفع می کرد. برای توجیه این پدیده ها ، گیلبرت فرضیه وجود “ بارهای مغناطیسی” طبیعی را مطرح کرد، یعنی قطب های شمال و جنوب که مانند بارهای الکتریکی اندر کنش دارند.

نظریات کولن در مغناطیس:
• کولن نظریه بارهای مغناطیسی گیلبرت را گسترش داد. کولن با استفاده از ترازوی پیچشی ، اندر کنش بین دو آهن ربا باریک و دراز را بررسی کرد. او نشان داد که می توان هر قطب را با “مقدار مغناطیس” یا “بار مغناطیسی “ مشخص کرد و قانون اندر کنش قطب های مغناطیسی مانند اندر کنش بارهای الکتریکی است:

دو قطب هم نام ، با نیرویی که “بارهای مغناطیسی” متمرکز در این قطب ها تناسب مستقیم وبا مجذور فاصله بین آنها نسبت عکس دارد، یکدیگر را دفع ، در حالی که دو قطب ناهمنام را یکدیگر را جذب می کند. بنابراین ، اگر یکی از قطب ها را با بار مغناطیسی M و دیگری را بار مغناطیسی m مشخص کنیم و r فاصله بین این دو قطب باشد، نیروی اندر کنش بین قطب ها برابر می شود با: F=kMm/r2 که در آن k ضریب تناسب است و به انتخاب یکاها بستگی دارد.
• بر اساس آزمایشات کولن اندازه شدت میدان مغناطیسی برابر با نیروی وارده از طرف میدان مغناطیسی بر واحد بار مغناطیسی اختیار شد. اگر نیروی F روی قطب مغناطیسی m اثر کند شدت میدان مغناطیسی با رابطه زیر داده می شود. H=F/m به شدت میدان مغناطیسی جهتی نسبت داده می شود که بر جهت نیروی وارده بر قطب شمال آهن ربا منطبق است.

چرا تک قطبی مغناطیسی نداریم؟
بارهای الکتریکی را می توان از هم جدا کرد و در یک جسم بارهای مثبت یا منفی را زیادتر کرد. ولی قطب های شمال و جنوب یک جسم را نمی توان جدا کرد و جسم تک قطب نمی توان به دست آورد. به علاوه ، دو قطب هر آهنربایی “مقدار مغناطیس” برابری نشان می دهند. به طوری که نمی توان جسمی به دست آورد که مغناطیس شمال یا جنوب بیشتری داشته باشد. اگر آهنربا را ریز ریز بکنیم هر تکه اش دارای دو قطب شمال و جنوب است و کوچکترین آهنربا ، مولکول یا اتم می باشد که برای خودش هر دو قطب را در کنار هم دارد. به عبارتی جدا کردن قطب ها به هیچ طریقی ممکن نیست، یعنی نمی توان جسم تک قطبی به وجود آورد.
نتایج عدم وجود تک قطبی مغناطیسی:

عدم امکان جدا کردن مغناطیس های شمال و جنوب یک جسم ، کولن را به این نتیجه گیری رساند که این دو نوع بار مغناطیسی در ذره بنیادی جسم آهنربا شده ، پیوند ناگسستنی دارد. به عبارت دیگر ، پذیرفته شد که هر بخش کوچکی از این جسم «اتم ، مولکول یا گروه کوچکی از اتم ها و مولکول ها) نوعی آهنربای کوچک است با دو قطب در دو انتها به این صورت کولن به فرضیه مهمی درباره وجود آهنرباهای بنیادی با دو قطب با پیوند جدایی ناپذیر دست یافت.

توجیه آهن ربا شدن آهن:
باید قبول کنیم که در تکه آهن ، آهنربا نشده ، آهنرباهای بنیادی وجود دارند، ولی همگی به طور کاتوره ای (آشفته) قرار گرفته اند بدون هیچ ترتیبی آهنرباهای کوچک در تمام جهات ممکن قرار گرفته اند، شمار آهنرباهایی که قطب شمالشان در یک جهت قرار گرفته اند با شمار آهنرباهایی که در جهت مخالف قرار گرفته اند تقریبا برابر است. به این دلیل، اثرهای همه این آهنرباهای بنیادی به طور متقابل یکدیگر را خنثی می کند و تکه آهن در کل خاصیت آهنربایی ندارد.

هر گاه این تکه آهن را در میدان مغناطیسی قرار دهیم ، مثلا آهنربایی به آن نزدیک کنیم یا داخل پیچه حامل جریان قرار دهیم، میدان مغناطیسی آهنرباهای بنیادی را می چرخاند و به صورت زنجیر وار در جهت هم قرار می دهد. در اینجا اثر قطب های مخالف در جسم آهنربا همدیگر را خنثی می کند و در قطب های مغناطیسی در دو سر میله ظاهر می شوند. از این رو ، مغناطش جسم عبارت است از مرتب شدن جهت گیری های آهنرباهای بنیادی بر اثر میدان مغناطیسی خارجی ، یعنی فرایندی که از خیلی جهات شبیه فرایند قطبش عایق ها است.

سیر تحولی و رشد :
انسانهای اولیه به سنگهایی برخورد کردند که قابلیت جذب آهن را داشتند. معروف است که ، نخستین بار ، شش قرن قبل از میلاد مسیح ، در شهر باستانی ماگنزیا واقع در آسیای صغیر «ترکیه امروزی) ، یونانیان به این سنگ برخورد کردند. بنابراین بخاطر نام محل پیدایش اولیه ، نام این سنگ را ماگنتیت یا مغناطیس گذاشتند که ترجمه فارسی آن آهنربا می باشد. سنگ مذکور از جنس اکسید طبیعی آهن با فرمول شیمیایی Fe3O4 می باشد.

بعدها ملاحظه گردید که این سنگ در مناطق دیگر کره زمین نیز وجود دارد. پدیده مغناطیس همراه با کشف آهنربای طبیعی مشاهده شده است. با پیشرفت علوم مختلف و افزایش اطلاعات بشر در زمینه مغناطیس ، انواع آهنرباهای طبیعی و مصنوعی ساخته شد. امروزه از آهنربا در قسمتهای مختلف مانند صنعت ، دریانوردی و ; استفاده می گردد.

منشا پیدایش :
کهربا شیرهای است که مدتها پیش از بعضی از درختان مانند کاج که چوب نرم دارند، بیرون تراوید. و در طی قرنها سخت شده و بصورت جسم جامدی نیم شفاف در آمده است. کهربا به رنگهای زرد تا قهوهای وجود دارد. کهربای صیقل داده شده سنگ زینتی زیبایی است و گاهی شامل بقایای حشرههایی است که در زمانهای گذشته در شیره چسبناک گرفتار شده اند.

یونانیان باستان خاصیت شگفت انگیز کهربا تشخیص داده بودند. اگر کهربا را به شدت به پارچهای مالش دهیم اجسامی مانند تکه های کاه یا رانههای گیاه را که نزدیک آن باشد جذب میکند. اما سنگ مغناطیس یک ماده معدنی است که در طبیعت وجود دارد. نخستین توصیف نوشته شده از کاربرد سنگ مغناطیس به عنوان یک قطب نما در دریانوردی در کشورهای غربی ، مربوط به اواخر قرن دوازدهم میلادی است. ولی خواص این سنگ خیلی پیش از آن در چین شناخته شده بود.

انواع آهنربا :

اساس کار تمام آهنرباها یکسان است، اما به دلیل کاربرد در دستگاههای مختلف ، آرایش و صنعت ، آن را به اشکال و اندازه‌های گوناگون می سازند، و لذا انواع آن از لحاظ شکل عبارتند از :
• تیغهای
• میلهای
• نعلیشکل
• استوانهای
• حلقهای
• کروی
• پلاستیکی
• سرامیکی و ;

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله کار آفرینی در سازمان در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله کار آفرینی در سازمان در pdf دارای 41 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله کار آفرینی در سازمان در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کار آفرینی در سازمان در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله کار آفرینی در سازمان در pdf :

کار آفرینی در سازمان

مقدمه :

از اوایل دهه 80 هجوم همزمان برای کارآفر

ین و تاکید شرکتها بر نوآوری برای بقا و رقاب با کارآفرینانی که بیش از پیش در صحنه بازار ظاهر می شدند موجب هدایت فعالیت های کارآفرینانه به درون و داخل شرکتها شد (دان کن و دیگران ، 1988،ص 21-16). همراه با رسوخ فرایندهای اداری دیگرسالاری در فرهنگ شرکتها در دهه های 60 و 70 کارآفرینی در سازمان های بزرگ

به طور فزاینده ای مورد توجه مدیران ارشد شرکتها قرار گرفت تا آنها نیز بتوانند به فرایند اختراع ،‌نوآوری و تجاری نمودن محصولات و خدمات جدید خود بپردازند . با آغاز دهه 80 و پیشرفت ناگهانی صنایع در عرصه رقابت های جهانی ،‌ اهمیت تفکر و فرایند های کارافرینانه در شرکت های بزرگ بیش از گذشته مورد تاکید قرار گرفت و تحقیق کانون توجه خود را به چگونگی القای کارآفرینی در ساختار اداری شرکت های بزرگ معطوف نمودند(استینسون و گمپرت ،‌1985) . برخی از محققین درهمان ابتدا چنین بیان می نمودند که کارآفرینی و دیوان سالاری دارای ماهیتی متناقص بوده و نمی توان هردو را دریک ساختار اعمال نمود. اما برخی دیگر از محققان همچون برگلمان (R.Burgleman) به تشریح چگونگی ایجاد شرکتهای کارآفر

ینانه (Enterprenearial Ventureing)فرعی در چارچوب شرتهای مادر پرداختند و معتقد بودند آنچه که پیش تمامی انواع کارآفرینان از تعاریف تا عمل میتوان یافت ، اقدام به یک فعالیت پر مخاطره (Venturing)می باشد. و هدف از تعمیم فرایند کارآفرینی در سازمان ها در واقع اولویت دادن ه اقدام به فعالیت های پر مخاطره نسبت به برنامه های جاری شر

کت می باشد‌(پرگل مان 1984، ص 166-154).
البته لازم به توضیح است که فعالیتهای پر مخاطره در کارآفرینی مستقل و فردی به معنای سازماندهی یک سازمان جدید یا تاسیس یک شرکت فعالیت پرمخاطره در مفهوم کارآفرینی شرکتی به معنای توسعه فعالیتی جدید در چارچوب شرکت میباشد( کوارتکو و دیگران ،‌1993، ص 34-28).

محققین کارآفرینی شرکتی را مفهومی چند بعدی می دانند که فعاریت های شرکت را به سوی نو آوری در محصول و فناوری ،‌مخاطره پذیری و پیشتازی (Practiveness)سوق می دهد . با توجه به اینکه در این فصل به کارآفرینی شرکتی یا سازمانی پرداخته می شود‌، منظور از واژه کارآفرینی بدون هرگونه پسوندی همان کارآفرینی مستقل و منفرد می بادش.
در این مبحث ابتدا به ضرورت و سیر تطور کارآفرینی در شرکتها و تعاریف ارائه شده می پردازیم و تفاوتهای ویژگی های شخصیتی ،‌جمعیت شناختی و تفاوت

های کارکردی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی مورد برسی قرار می گیرد. سپس موانع ساختاری و سازمانی برای ایجاد کارآفرینی در شرکتهای موجود ،‌بر شمرده شده و سپس انواع استراتژی های ارائه شده جهت االقای کارآفرینی در شرکتهاو مدل های ارائه شده در این خصوص بررسی و دسته بندی می گردد.

ضرورت کارآفرینی در سازمان :

امروزه بسیاری از شرکتها به لزوم کارآفرینی شرکتی پی برده اند و در واقع این گونه تغییر گرایش در استراتژی در پاسخ به سه نیازی است که بر شرکتها تحمیل گردیده است:
1 افزایش سریع رقبای جدید
2 ایجاد حس بی اعتمادی نسبت به شیوه های مدیریت سنتی در شرکتها
3 خروج بهترین نیروی کار از شرکت ها و اقدام آنها به کارآفرینی مستقل

در خصوص نخستین مورد یعنی رقابت باید اشاره نماییم که این عامل با شتابی که در سال های اخیر به خود گرفته تمامی شرکتها را به ستوه آورده و حتی

صنایعی را که در فناوری های پیشرفته (high-tech industries) فعالیت دارند نیز امروزه با رقبای بسیاری مواجه نموده است . سرعت نوآوری و ارئه محصولات جدید به قدری سریع گشته که تغییرات ،‌ابتکارات و بهبودها به امری عادی در بازارهای فروش

مبل ساخته است . از اینرو شرکتها یا باید به نوآوری بپردازند یا اینکه محکوم به فنا می باشند.
از سوی دیگر ، باتوجه به حرکت سریع محیط به سوی پیچیدگی بیشتر وعدم پایداری در شرایط و بازار ،‌شیوه های سنتی مدیریت نمی تواند پاسخگوی اینگونه چرخشهای شدید در محیط بوده و عدم تطبیق سریع آن با شرایط تصمیم گیری در چنین محیط های جدیدی ، نوعی بی اعتمادی را نسبت به سبکهای مدیریت سنتی ایجاد نموده است.
سومین مشکل ترک شایسته ترین افراد شرکت به منظور اقدام به کارآفرینی مستقل می باشد و از علل اصلی تشویق افراد به ترک شرکتهای خود می توان به پاداش های حاصل از کارآفرینی مستقل همچون رفاه اقتصادی و اجتماعی ،‌شهرت و استقلال در تصمیم گیری اشاره نمود و همین عوامل سبب می شود تا کارکنان جوان و با سابقه شرکه

ا بیش از پیش به کارآفرینی ترغیب شوند.
از سوی دیگر شکل گیری بازار های سرمایه به صورت یک صنعت نوین و تمایل آن به سرمایه گذاری های پر مخاطره سبب شده تا کارآفرینان به سهولت بیشتری نسبت به گذشته برای تحقق فکرها و اجرای پروژه هایشان به منابع مالی دست پیدا کنند(فری ،‌1993، ص 373 ) .
به طور کلی پیشرفت سریع دانش و فناوری ،‌تغییر روندها

ی جمعیت شناختی (Demographictrenel)همچون افزایش سطح تحصیل ،‌اشتغال زن و مرد به کار در خانواده ها و افزایش طول عمرو سالخوردگی جمعیت ،‌و حضور اثر بخش بازارهای سرمایه و آشنایی بیش از پیش مدیران با پدیده کارآفرینی سبب گردیده تا گرایش به کارآفرینی در استراتژی شرکتها شدیدا مورد اکید قرار گیرد( کوارتکو و هاجتس ، 1989 ،‌ص 95 ).

 

سیر تطور کار آفرینی در سازمان

کالینزو مور در سال 1970 اولین محققینی بودند که در مطالعات

خود بین کارآفرینان مستقل (Independence) و اداری (administrative)،‌تمایز قایل شدند و اینطور عنوان نمودند که کارآفرینان مستقل سازمان های جدید را به طور مستقل بر منصه ظهور می رسانند. در حالی که کارآفرینان اداری سازمان های جدیدی را در درون یا در کنار ساختارهای شرکتی موجود ایجاد می نمایند.
سرسپائر در سال 1973 برای تشریح کارآفرینی در سازمان ها واژه کارآفرین درون سازمانی‌(Inter-Corporate Entreprenearship) را ابداع نمود و اشاره کرد که این فرایند شامل تاسیس واحدهای نسبتا مسقل در درون شرکها می باشد. و به اعضای شرکت اجازه می دهد تا با همان روحیه ،‌آزادی عمل و تعهد همانند شرکتهای کوچک فعالیت کنند. و سپر در سال 1980 کارآفرینی را به صورت کارآفرینی داخلی (Interal Entrepreneurship) و کارآفرینی مستقل (Independence Entrepreneurship) تقسیم بندی نمود و بیان نمود

که کارآفرینان داخلی فعالیت های کارآفرینانه را در سازمان های بزرگ هدایت می نمایند و راه ایجاد و تشکیل واحدهای فرعی سازمانی و مستقل را برای ارائه محصولات و خدمات نوین مهیا می کنند( سوبسائر ،‌1973، ص 135(.
پینکات در سال 1985 از ترکیب واژه ها یEntrepreneurship ، Corporate Intre واژه Intraprenearship را ابداع نمود و کارآفرینی سازمانی را فردی تعریف نمود که در سازمان ها ی بزرگ همچون یک کارآفرین مستقل فعالیت می نماید و فعالیت وی ایجادواحدهای جدیددر سازمان ،‌ارائه محصولات ،‌خدمات و فرایندهای حدید می

باشد که شرکتها را به سوی رشد و سودآوری سوق میدهد ( پینکات ، 1985، ص4(
از این پس سیر مطالعات در خصوص کارآفرینی سازمانی شدت گرفت و مطالعات گسترده ای در خصوص تفاوت های ویژگی های شخصیتی و تفاوت های کارکردی کارآفرینان مستقل با کارآفرینان سازمانی آغاز گردیدو انواع استراتژی های سازمانی برای ایجاد کارآفرینی سازمانی ارائه شد.
محققین با عناوین مختلفی از این فرایند یاد نموده اند که بر اساس سیر تاریخی در جدول 104 انواع عناوین ذکر شده است.
لازم به ذکر است که امروزه کارآفرینی سازمانی و کارآفرینی شرکتی به عنوان دو استراتژی متفاوت برای ایجادتحول در شرکتها مطرح می باشند. به طوریکه اگر یک فرد آغاز گر فعالیتهای پر مخاطره در شرکت باشد به این فرایند کارآفرینی سازمانی (Intre Preneurship)و به فرد مورد نظر کارآفرین سازمانی گفته می شود و اگر کل شرکت و کارکنان دارای روحیه کارآفرینی شوند ، از آن به عنوان کارآفرینی شرکتی (Corp

orete Entrewpreneurship) نام برده می شود (گینزبرگ و هی A.Ginsberg، 1994،ص 389-382)

سیر تاریخی ابداع واژه ها در خصوص القای کارآفرینی در سازمانها

نام محقق سال فارسی انگلیسی ردیف
O.collins&D.Moor

کالینزو مور 1970 کارآفرینی اداری Administrative Entrepreneurship 1
I.Susbauerسوسبائر 1973 کارآفرینی درون شرکتی Intra corporate Entrepreneurship 2
K.Vesperوسپر 1980 کارآفرینی داخلی Ienternal Entrepreneurship 3
R.Burglemanبرگل مان 1983 فعالیت پرمخاطره شرکتی Corporate Venturing 4
G.Pinchotپنگات 1985 کارآفرینی سازمنی
کارآفرینی سازمان Intrapreneurship
Intrapreneur 5
R.Reich ریش 1987 کارآفرینی جمعی Collective Entrepreneurship 6
W.Guth&A.Ginsbergگوث و گینز برگ 1990 کارآفرینی شرکتی Corporate Entrepreneurship 7
J.Cornwall & 1990 کارآفرینی در سازمان Organizational Entrepreneurship 8
1994 احیا سازمانی Organizational Revitalization 9

منبع اصلی‌:پایان نامه دکتری

در جدول 4-2 تعاریف مربوط به کارآفرینی سازمانی و در جدول 3-4 تعاریف کارآفرینی سازمانی از دیدگاه برخی محققین آمده است که درخصوص وجود یک فرد کارآفرین در درون سازمان میباشد . درجدول 4-4 نیز تعاریف ارائه شده در مورد کارآفرین شرکتی به طور جمعی در شرکت آمده است.

تعاریف کارآفرینی سازمان Intrapreneurship
ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 هاش شرل هامر 19892 فعالیت هایی که به طور صریح از حمایت قانونی و منابع سازمانی در جهت تلاش های نواورانه برای ارائه محصول جدید ، رشد ، بهبود محصول و فرایندهای جدید تولید برخوردار می گردند
2 وسپر 1990 فرایندی است که سبب می شود شرکت ن

واورتر شده و نسبت به موقعیت های بازار ،‌سرتیعتر عکس العمل نشان دهد و از طریق ایجادحس مالکیت کارکنان را انگیزش می ماید
3 نفزیگر
هورنز بای
مونتاگنو
کوارتکو 1993 یک فرایند چند بعدیهمراه با نیروهای بسیاری است که به طور هماهنگ عمل می نمایند و نمجربه اجرای یک اندیشه نواورانه می گردند

4 فری 1993 کارآفرینی یک فرایند است .فرایندی که اگر قرار باشد بقا یابد ،‌باید تشویق ، تمجید و حمایت شده و مورد تقدیر قرار گیرد،‌کارافرینی سازمانی فرایندی است که از یق القای فرهنگ کارافرینانه در یک سازمان به ارائه نواوری در محصول و فرایندها می انجامد

جدول 4-3 – تعاریف کارفرین سازمان Intrapreneur

ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 پینگات 1985 (واژه را ابداع نموده ) کارافرین سازمانی فردی است که همچون یک کارافرین در سازمان های بزرگ فعالیت می کند و به کارافرینان اداری گفته می شود که موفقیت آنها ،‌ایجادواحدهای مستقل جدید در یک شکرت می باشد،‌آنها محصولات خدمات و فرایندهای جدید را ارائه می کنند که شرکت را قادر به رشد و سودآوری می سازد

2 جک دان کن 1988 کارآفرین سازمانی فردی رویایی است که مجری (doer)هم می باشد
3 منکائیل ورنر
چارلفز گاتچی 1987 افرادی که در محیط های انگیزشی و حمایتی فعالیت می کنند و کلید اصلی بازاریابی و توسعه محصول در یک شرکت می باشند
4 گینزبرگ و گوث 1990 کسی کهه در زیر چتر یک شرکت محصولات ،‌فعالیت ها وفناوری جدید را کش و به بهره برداری میرساند
5 کانتر 1990 افرادی که در سازمان های بزرگ حیثیت شغلی خود را بر روی نتایج حاصل از نوآوری می گذارند
6 کورن وال
پرل مان 1990 کارافرین سازمانی فردی است که دریک سازمانکار است ، چرا که اینگونه افراد پر معرفی و تولید محصولات‌ ،‌ خدمات و فارندهای جدیدمی پردازند و بدین ترتیب موجب رشد و سوددهی آن می شوند
7 کوتکو و هاچستن 1982 کارافرین سازمانی فرد رویی است که محاسبه می کند چگونه فکر را به یک واقعیت سود آور تبدیل نماید. شباهت های زیادی بین کار افرین سازمانی وجود دارد و تفاوت آنها در این است که نوع دوم داخل سازمان صورت می گیرد و موضوع اصلی آن ایجاد یا توسعه رونح کارافرینانه و در داخل محدوده شرکت می باشد که به موجب آن نواوری ارتقا یابد.

جدول 4-4 تعاریف کارافرینی شرکتی Corporate Entrepreneurship

ردیف نام محقق نام محقق سال تعریف
1 شاپیرو 1980 کارافرینی شرکتی یک مفهوم چند بعدی است که فعالیت های شرکت را متوجه نواوری محصول ،‌ نواولری در فناوری ،‌مخاطره پذیری و پیشتازی می سازد
2 میلر 1983 کارافرینی شرکتی شامل نواوری سریع در محصول ،‌مخاطره پذیری و پیش تازی است
3 روزاپت ام ، کامتر 1990 کارافرینان شرتی ، افرادی هستند که محدودیت ها را می ازمایند و امکانات جدیدی را برای شرتها از طریق هدایت فرایند نواوری ایجاد میکنند. آنها از قدرت مهارتهای خود در زمینه های بسیاری همچون توسعه محصول یا طراحی مه

ندسی و . ; اسفاده می نمایند
4 گوث و گینزبرگ 1990 کارافرین شرتی دارای دو بعد است 1 – نواوری به منظور ایجاد فعالیت فعالیت های جدید 2 – تاسیس واحدهای جدید
5 چارلزبادن فولر کارافرین شرکتی همراه با نواوری در شکرتها

موجود می باشد و شامل نوسازی ، القا و احیای قوانین جدید رقابت میباشد . در پس این اندیشه ا فردی قرار دارد که گر چه نقش رهبری دارد اما به تنهایی نمی تواند نواوری کندو نیاز به سازماندهی تیم های کاری دارد
6 کاوین و اسلیون 1996 کارافرینی شرکتی به مفهوم تعهد شرکت به ایجاد و معرفی محصولات جدید ، فرایندهای جدید و نظام های سازمانی نوین می باشد

4-4 مقایسه ویژگی شخصیتی و جمعیت شناختی کارافرینان مستقل با کارافرینان سازمانی
تاکنون محققین بسیاری به مقایسه ویژگی ها و رفار کارافرینان مستقل با کارافرینان سازمانی پرداخته اهند . از میان این دسته محققین مطالعات گروه کاکس ، کوپر و چنینگز (1994) از یگران کامل تر و جامع تر بوده است. این محققین با انتخاب دو دسته از کارافرینان مستقل و کارافرینان سازمانی که از میان کارفرینان بسیار موفق انتخاب شده بودند ،‌به مطالعه جامع ویژگی های شخصیتی و عوامل جمعتیت شناختی و شخصی آنها و مقایسه مقابله ای انها پرداختند.
روش مطالعه و جمع آوری اطالاعات آنها از طریق مصاحبه حضوری با 19 کارافرین سازمانی موفق و 22 کارافرین مستقل موفق و پرسشنامه ها ی متفاوت صورت

گرفته است.
الف : ویژگی های شخصیتی :
در جدول 4-5 ویژگی هایشخصیتی کارافرینان مستقل با کارفرینان سازمانی مقایسه شده است
جدول4-5 – مقایسه ویژگی های شخصیتی بین کارافرینا

ن مسقل و کارافرینان سازمان

ویژگی پر قدرت کارفرین مستقل کارافرین سازمان
گرایش به قدرت تقریبا این گرایش در آنها در حد صفر میباشد برای برخی از انها اولین و مهمترین انگیزه می باشد
گرایش به رفاه اقتصادی
نیاز به توفیق از آنجایی که به آنها استقلال می بخشد اهمیت بالایی دارد. 21% از آنها گرایش به رفاه و ثروت را مهمترین انگیزه می دانند آنها رفاه اقتصادی و ثروت رابرای ایجاد اهمیت در جهان امروز لازم می دانند.پشت به گروه دیگر بیشتر به دنبال این نیاز خود می باشند
نیاز به استقلال 47% از کارافرینان به توفیق بالایی را در خود احساس می کنند که آنرا نتیجه دوران کودکی خودو تاثیر شدید والدین خود می دانند و می خواهند به دیگران ثابت کنند که دنیا را مطابق میل خودشان ساخته اند 46% از این گروه ،‌نیاز به توفیق بالایی را در خود احساس می کنند و به دنبال این هسند که ثابت کنند بهتر از نفر قبلی کار می کنند
مخاطره پذیری 32% آنرا مهمترین انگیزه خود معرفی کرده اند چرا که آنها را سپرسی تحقق رویایشان رهنمون می سازد این نیاز تقریبا د رانها تعدیل

شده می باشد
ترس از شکست 75% خود را فردی مخاطره پذیر معرفی نموده اند نها 32% خود را پذیرای مخاطارات معدل معرفی نموده اند و اکثریت خود را مخاطره گریز معرفی کرده اند
خلاقیت شکست مالی را به منزله پایان عمر کار خود می دانند و ترس بیسیار بالایی از شکست دارند شکست اهمیت چندانیدر تصمیم گیهایشان ندارد
80-85% خود را فردی خلاق می دانند و خلاقیت خود را با رویاها آغاز می نمایند آنها خود را کمتر از گروه دیگر خلاق می دانندو خودرا مسئول مدیریت و حمایت

از خلاقیت کارکنان می پندارند.
منبع چنینگز ،‌کاکس و کوپر 1994

ب ) ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی :
دسته دیگر از ویژگی ها که مورد توجه و مطالعه این محققین قرار گرفت ، ویژگی های شخصی و جمعیت شناختی می باشد که در ادامه برخی از مهمترین آنها را بررسی می کنیم.

دوران کودکی :
تجربیات کودکی آنها بسیار متفاوت از یکدیگر می باشد . کارافرینان مستقل در دوران کودکی خودمحدودیتهای بسیاری را تجربه کرده اند و روابط نزدیکی با مادران خود داشته اند و بیشتر آنها در کودکی پدر خود را از دست داده اند و یا اینکه پدر آنها حضور فیزیکی در خانه نداشت هاست و به طور کلی دوران کودکی پر تلاطمی را گذرانده اند. برعکس ،‌کارافرینان سازمانی دوران کوددکی آرامی را گذرانده اند و پدر آنها در دوران حضور پررنگی در خانوانده داشته است.
تحصیلات :

اختلاف سطح تحصیلات بین دو گروه امری محرز و طبیعی می باشد . کارافرینان مستقل از سطح تحصیلات پایین تری برخوردارندو عده ای نیز در حین کار ، تحصیلات خود را تکمیل نموده اند،‌چرا که آنرا ابزاری جهت ارتقا در سیسبه مراب شرت یافته اند . تنها 21

% از کارافرینان مستقل در مقطع کارشناسی ارشد تحصیلات داشته اند در حالیکه 68% از کارافرینان سازمانی تا مقطع کارشناسی ارشد تحصیلات داشته اند.

عدم قرار گرفتن در پایگاه اجتماعی :
مطالعات نشان می دهد که این عامل بیشتر در مورد کارافرینان مستقل بوده است و عدم قرار گرفتن آنها در پایگاه اجتماعی مورد نظرشان همچون عاملی سرعت بخش بر تصمیم آنها مبنی بر شروع کسب و کاری مستقل تاثیر می گذارد.
الگوی نقش :
کارافرینان مستقل همواره در زندگی خود با فردی برخورد نموده اند که آنرا به عنوان الگو برگزیده و تاثیر عمیق بر روند فعالیت آنها داشته است اما کارافرینان سازمانی در جریان ارتقا خود بیشتر در حد نصیحت راهنمایی از افراد ارشدتر تاثیر می پذیرند (جیننگز و دیگران ، 1994، ص 66).

تفاوتهای کارکردی کارافرینی مستقل با کارافرینی سازمانی:

 

پر واضح است که کارافرینی درون سازمانهای بزرگ بسیار مشکل تر از کارفرینی مستقل می باشد ،‌چرا که کارافرینی سازمانی در تصمیم گیری ،‌تخصیص منابع و استقلال عمل دارای محدودیتهایی می باشد . البته این دو دارای جنبه های کلیدی مشترکی می باشند . برای مثال هرد و شیوه به نواوری توجه دارند. این نواوری می تواند در یک محصول ،‌خد

مت ،‌فرایند یا سبک های مدیریتی جدید باشد. هدف هردو شیوه ایجاد محصولات یا خدمات با ارزش افزوده است . محقققین از ابعاد گوناگونی تفاوتهای اصلی بین دو شیوه را مورد بررسی قرار داده اند که در اینجا به سه اختلاف اساسی بین کارافرینی سازمانی و مستقل می پردازیم :
اولین اختلاف در این است که اقدامات کارافرین مستقل ،‌توسعه ای (Developmental) است ،‌در حالی که کارافرینی سازمانی اغلب متوجه بازیابی (restorative)می باشد. اقدامات بازیابی معمولا در مواجه شدن با رکود در سازمانهای بزرگ صورت می گیرد. کارافرینی سازمانی می تواند رشد و نواوری را در یک شرکت سنتی بهبود دهد. همچنین کارافرینی سازمانی می تواند اصلاحی (Modifying) نیز باشد. چرا که فرهنگ کارافرینانه را در سازمانی اصلاح میکند که درگذشته ساختاری کاملا عمودی و سلسله مراتبی داشته است.
فرد نیز ارائه خدمات و محصولات جدید ممکن است که نتیجه کارافرینی سازمانی باشد ،‌اما هدف غائی آن بازیابی فرهنگ کارافرینانه است و این در حالیاست که کارافرین مستقل فرایند یا محصولی را ایجاد می کند که پیش از آن موجود نبوده است.

دومین اختلاف بین کارافرینی مستقل و سازمانی در دشمنان شرکت است . در مورد کارافرینی مستقل ،‌دشمن ، بازار می باشد. کاری که کارافرین مستقل انجام می دهد ،‌زدودن موانع موجود در بازار برای بقا و رقابت می باشد . اما در مورد کارافرینی سازمانی ،‌فرهنگ شرکت ،‌دشمن اولیها است . باتوجه به این ارتباط ،‌شرکت می تواند جلوی بسیاری از فرایندهای کارافرینانه را که به دنبال آن بوده ، سد نماید. از این رو اختلاف سومی که بین این دو نوع کارافرینی وجوددارد شاید تناقضی است که درباره مورد دوم وجود دارد . در بسیاری از موارد ،‌شرکت مادر(Holding Company) می واند به جای یک دشمن ، یک دوست باشد. چنانچه ارتباط شرکت مادر و واحد تاسیس شده جدید(New Venture) ،‌خوب باشد کارافرین سازمانی از خزانه شرکت مادر ،‌به سرمایه لازم دسترسی دارد.
با وجود اینمکه سرمایه شرکت محدود است و گردآوری پول نیاز به تایید مدیران در سطوح مختلف دارد ‌،اما چنانچه امکان یا فرصتی برای اقدام به یک فعالیت پر مخاطره وجود داشته باشد کارافرین سازمانی از سوی شرکت مادر تامین اعتبار می شود. درحالیکه کارافرین مستقل یا باید از ثروت شخصی خود استفاده کند ویا تلاش نماید تا سرمایه ای را از منابع مختلف خارجی به دست آورد(فری ، 1993،‌ص 375(.

در جدول 4-6 برخی تفاوتهای کارکردی بین کارافرینی سازمانی و مستقل از دیدگاه وسپر (1980) جمع بندی شد

جدول 4-8 برخی از موانع و راه حلهای پیشنهادی از دیدگاه سایکس (Hilister B.Sykes) و بلاک (Zenas Block) آمده است.

جدول 4-8 موانع و راه حلهای پیشنهادی برای کارافرینی سازمانی
شیوه مدیریت سنتی تاثیرات منفی اقدامات پیشنهادی
1 – تقویت روشهای استاندارد برای جلوگیری از اشتباه محدود شدن راه حلهای خلاف و هدر رفتن سرمایه تنظیم قوانین متناسب با هر وضعیت
2 – مدییت منابع برای کارایی از دست دادن رهبری در رقابت تمرکز بر مسائل مهم همچون بازار سهام
3 – کنترل به جای برنامه ریزی واقعیات به جای آنکه جایگز

ین فرضیات شوند ،‌نادیده گرفته می شوند تغییر برنامه به منظور انعکاس یافته های جدید
4 – برنامه ریزی بلندمدت به دنبال اهداف واهی و تحمل هزینه های بالای شکست پیش بینی هدف ، زمانبندی و ارزیابی

5 – مدیریت وظیفه ای شکست کارافرین و یا شکست فعالیتهای پر مخاطره حمایت از کارافرین با مهارتهای چند رشته ای و مدیریتی
6 –اجتناب از اقداماتی که فعالیت اصلی شرکت را به خطر می اندازد ازدست رفتن فرصتها گامهای کوچک ولی استوار
7 – حمایت از فعالیت اصلی بدهی ها زمانیکه فعالیت اصلی تمدید شود اقدام های پر مخاطره کنار گذاشته می شود مخاطره پذیری را در پیش گیرید، اما مخاطره حساب شده را بپذیرید
8 – ارزیابی گامهای جدید از طریق فعالیتهای قبلی تصمیمات نادرست در مورد رقابت و بازار استفاده از استراتژیهای یادگیری و آزمون فرضیات
9 – پاداش به صورت مساوی انگیزش پایین و اقدامات غیر کارامد برقراری توازن بین مخاطه و پاداشو برقراری پاداش های خاص
10 – ارتقاد افراد سازگار خروج افراد خلاق ایجاد هماهنگی بین عاملین و گردانندگان شرکت

4-7 بررسی ادبیات استراتژی های کارافریثنی در سازمان

علاقه فزاینده به کارافرینی به عنوان یک استراتژی برای افزایش نواورانه کارکنان و در عین حال بالا بردن موفقیت شرکت از طریق تشکیل واحدهای جدید، ویا اقدام های پرمخاطه سبب گردید تا از ابتدای دهه 80 محققین استراتژی های متفاوتی را بدین منظور طراحی نمایند. در بررسی ادبیات موجود در خصوص استراتژی های ازمان با استراتژی های بسیاری روبرو می شویم که ابعاد گسترده ای را در بر می گیرد‌(کوارتکو و مونتا گنو، 1989 ص 83-87)
اما با نگاهی دقیقتر به انواع آنها متوجه ابعاد مشترکی بین آنها می شویم که از جمله آنها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
1 وجود فردی که نقش محوری ایفا می نماید و دیگران و منابع را در یک سازمان به سوی یک فرصت بسیج و ترغیب می کند.
2 ایجاد یک فعالیت جدید یا یک واحد به صورت مستقل در شرکت مادر
3 افزایش نواوریها بیش از حد متعادل
4 تلاش در جهت و ایجاد بینشی مشترک نسبت به تغییرا در سطح ساختار فرهنگ سازمان ،‌گرایش به فعالیت های گروهی و یمی ،‌انگیزش ،‌هدفگرایی

مشترک ،‌پیشتاز بودن در زمینه فغالیت و یادگیری سازمانی ( کوارتکو و دیگران ،‌1990، ص 58-49).
با مطالعه سیر تکمیل دیدگاه ها نسبت به استراژی های کارافرینی در سازمان متوجه می شویم که دو نوع استراتژی اصلی برای ایجاد کارافرینی در سازمان وجد دارد. اولین استراتژی وجود فرد کارافرین در سازمان و نشات گرفتن کلیه مراحل فرایند از سوی وی میباشد که نهایتا منجر به تکمیل و اجرای یک تفکر در درون سازمان می شود ، که آنرا کارافرینی سازمانی می نامیم . دومین استراتژی ایجاد کارافرینی در درون خود سازمان (Corporate Entrepreneurship) می باشد که تغییرات ساختاری ،‌فرهنگ سازمانی ، تشکیل تیم های کارافرینانه و نایتا ایجاد بینش و یک فهم مشترک در بین مدیران و کارکنان را سبب می گردد و آنرا کارافرینی شرکتی می نامند. چنین سازمانی نه تنها به طور مستمر شاهد اجرا و تحقق انواع تفکرها خواهد بود بلکه چارچوب های صنعت خود را نیز درهم شکسته و به یک رهبر صنعتی تبدیل می شود. برای هردو استراتژی محققین مدل هایی را ارائه نموده اند ،‌ که در این مدل ها انواع فعالیت های لازم و عوامل موثر بر فرایند در نظر گرفته شده است.دربخش انواع مدل ها برای کارافرینی در درون سازمان به آنها پرداخته می شود (بارن فولر و استاپ فورد ،‌1994‌،ص 536-521). در ادامه به بررسی مهمترین دیدگاه ها از سوی محققین از سوی محققین در خصوص کارافرینی د ردرون سازمان می پردازیم .

4-7-1 استراتژی ها ازدیدگاه هانس شول هامر
ازدیدگاه این صاحب نظر استراتژی شامل یک سری فعالیت های هدفگرا می باشد که نیاز به تجهیز منابع دارد. در محیط های رقابتی ، شرکت ها نیاز به نواوریها درزمینه فناوری و سازمانی دارند تا اینکه به اهداف شرکتی خود نائل گردند . در این راه شرکتها است

راتژیهای متفاوتی را انتخاب می نمایند که از این میان 5 استراتژی کارافرینی شرکتی را میتوان به شرح ذیل نام برد ( شول هامر ،‌1982، ص 229-209).

1 کارافرینی اداری (Administrative enterpreneurship)
در این دیدگاه نواوری به عنوان یک فرایند چندمرحله ای و قابل

کنترل فرض می شود . کانون توجه در این استراتژی بر نیروی انسانی متمرکز می شود تا پروژه نواوری سریعتر تمام شود و مزایای حاصل از تولید انبوه را دنبال داشته باشد.
2 کارافرینی فرصت گرایانه (Opportunistic Entrepreneurship)
نواوری از طریق این استراتژس به صورت اتفاق روی میدهد و استراتژی اینگونه شرکتها تمرکز بر فعالیت در فعالیت ها در محیط خارجی و شناسایی فرصت ها می باشد.

3 کارافرینی تقلید (Imitative Entrepreneurship)
گرچه این استراتژی با خود نواوری تناقض دارد ، اما ازجهت نهادینه کردن کارافرینی در سازمان ارزش بسیاردارد. شرکتهای بزرگ به این دلیل ازهم تقلید می کنند که مخاطره شکست را به حداقل برسانند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   96   97   98   99   100   >>   >