سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله تعهد و وجدان کاری در مدیریت اسلامی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تعهد و وجدان کاری در مدیریت اسلامی در pdf دارای 64 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تعهد و وجدان کاری در مدیریت اسلامی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تعهد و وجدان کاری در مدیریت اسلامی در pdf

تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر وجدان کاری و انضباط اجتماعی
اهمیت کار
مفهوم کار
تعاریف وجدان
تقسیم بندی و معانی اصطلاحی وجدان
وجدان کاری
وجدان کاری در قرآن
پاره ای از موارد استعمال وجد در قرآن کریم
وجدان کاری در کلام رهبر
اخلاقیات
اخلاق کار
اخلاق در غرب
اخلاق کار در ژاپن
عوامل روانی در وجدان کاری
نقش وجدان کاری در توسعه پایدار
وجدان کار و بهره وری
تعهد و وجدان کاری
عدم بروز وجدان کاری به صورت یک مسئله و مشکل فراگیر سازمانی
دیدگاه دانشمندان علم مدیریت و رفتار
وجدان از دیدگاه اندیشمندان اسلامی
ضمانت اجرایی احکام وجدانی
منابع

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله تعهد و وجدان کاری در مدیریت اسلامی در pdf

1- علی اکبر فرهنگی، نگرش فلسفی اجتماعی بر کار و مسایل آن، مجله دانش مدیریت، شماره 12،
2- محمد جعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، چاپ پنجم، کتابخانه گنج دانش، تهران، 1370
3- بیروآلن، فرهنگ علوم اجتماعی- ت- دکتر باقر ساروخانی- انتشارات کیهان، تهران 1366
4- مسعود حاجی زاده، میهندی، آشنایی با جامعه شناسی کار، محیط کار و جامعه، شماره 2، خرداد
5- آیت ا… مصباح یزدی، کار در نظام ارزشی اسلام، مجله کار و جامعه، شماره 8 و 9
6-مسعود حاجی زاده میهندی، آشنایی با جامعه شناسی کار
7-علی اکبر دهخدا، “لغت نامه دهخدا” ، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج اول، 1372، ج 14
8-حسن عمید، در فرهنگ فارسی عمید، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران،
9-جمال الدین محمدبن مکرم (ابن منظور)، «لسان العرب»، دارالفکر، بیروت، لبنان،
141 هـ . ح 3
10- محمدتقی جعفری، «وجدان» ، انتشارات اسلامی، تهران
11- باقر ساروخانی، «دایره المعارف علوم اجتماعی»، جلد اول، تهران، انتشارات کیهان، 1376
12- اریک فروم، «انسان برای خویشتن»، ترجمه: اکبر تبریزی، کتابخانه بهجت، تهران، مهر 1361، صص 160-159
13- ژکس، «فلسفه اخلاق» (اخلاق عملی9، ترجمه: ابوالقاسیم پورحسینی، امیرکبیر، تهران، 1362
14- میرمحمد سید عباس زاده، وجدان کار، رهیافت علمی و کاربردی، انتشارات آرشیا، 1374
15- ذبیح الله صدفی، پیمایشی در سنجش میزان وجدان کاری، خلاصه مقالات دومین اجلاس بررسی راههای عملی حاکمیت وجدان کاری و انضباط اجتماعی، واحد علوم تحقیقات دانشگاه آزاد اسلامی
16- شورای فرهنگ عمومی، 1373، دوره سوم
17- تفسیر المیزان، ج2
18- بحار، ج 92
19- الحیاه، ج 2، ص 294
20- نهج البلاغه به نقل از الحیاه
21- مدثر آیه 38
22- المستدرک به نقل از الحیاه ، ج 1، ص 274
23- بحارالانوار، نقل از الحیاه، ج 1، ص 270
24- حسین بن محمد الراغب الاصفهانی، «مفردات»، دارالمعرفه، بیروت، لبنان
25- وجدان کاری در کلام رهبر، مجله صف، شماره 216
26- سید حسن ابطحی، اخلاقیات در مدیریت، نامه پژوهش، شماره 5
27- سید محمد مقیمی، سازمان و مدیریت رویکردی پژوهش، تهران، انتشارات ترمه، 1377
28- وفا غفاریان، حفظ اخلاق و ارزشهای اعتقادی در سازمانها، مجله تدبیر، شماره 16، مهر 76
29- سید مهدی سجادی، تعلیم و تربیت خانواده و وجدان کار، نامه پژوهش، شماره 5، صص 295 و 293
30- دکتر خسرو موحد، نقش وجدان کاری و انضباط اجتماعی در توسعه پایدار، خلاصه مقالات دومین اجلاس بررسی حاکمیت وجدان کار و انضباط اجتماعی
31- دکتر حسن میرزایی، تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر وجدان کاری و انضباط اجتماعی در سازمان، خلاصه مقالات دومین اجلاس بررسی حاکمیت وجدان کاری و انضباط اجتماعی
32- س فجر، ی، 30-
33- سوره قیامت، ص
34- جمال الدین محمد خوانساری، «شرح غررالحکم و دررالحکم»، انتشارات دانشگاه تهران، 1373، ج 5

 

 تجزیه و تحلیل عوامل مؤثر بر “وجدان کاری”‌ و “انضباط اجتماعی”

در این تحقیق در ابتدا به این مطلب می پردازدکه چرا مقوله های وجدان کار و انضباط اجتماعی بسیار کم و جزئی در مطالعات و نوشته های سازمانی آمده است. این تحقیق ضمن شناخت این دو مقاله یک طرح نظری برای شناخت، پژوهش و تجزیه و تحلیل علل و عوامل بوجود آورنده و مؤثر بر آنها ارائه می‎دهد. محقق وجدان کاری در سازمان را یک پدیده عقیدتی می داند که در عمق ذهنیت افراد سازمانی نفوذ کرده و با آثار مثبت، مفید و اثربخشی از قبیل: تعهدکاری، درست کاری، وقت شناسی، کیفیت کار و … در متن “فرهنگ سازمانی” جلوه گر و نمایان می‎شود. برمبنای مطالب این تحقیق هر نوع بررسی و تحقیق در ماهیت، ریشه های آثار عوامل و متغیرهای وجدان کاری در سازمان یک مدل سه بعدی را دربرمی گیرد که در یک بعد آن علل و عوامل ساختاری، در بعد دیگر علل و عوامل رفتاری و در بعد سوم علل و عوامل زمینه ای روی پژوهش قرار گرفته و مشخص می‎شوند

اهمیت کار

کار جوهر وجود آدمیان است برای یک یک افراد جامعه کارکردهایی بسیار دارد که از آن جمله اند

-         تأمین نیازهای حیاتی و اقتصادی

-         ارضاء خواسته های روانی

بدین سان که از طریق کار مولد، انسان احساس بودن می نماید هستی خویش را مفید می شمارد و از حاصل کارش لذت می‎برد. از اینرو است که بسیاری، مهم ترین عامل از خود بیگانگی[1] را ندیدن حاصل کر توسط عامل و آفریننده آن می دانند به نظر ما، حاصل کار، جلوه ای از وجود فرد دارد انسان در آن آیینه ای هستی خویش را می بیند حاصل کار، تبلور و مصداق حیات است. حال این دستاورد می‎تواند مادی باشد، نظیر تولید یک کفش، یا غیرمادی، نظیر انتقال اندیشه و تربیت

برای جامعه نیز کار، کارکردهایی بی شمار دارد. کار انسانها مایه حیات و بقاء جامعه است یعنی فقر و غنای جامعه مستقیماً با کمیت و کیفیت کار انسانها در ارتباط است

شرابیر در اثرش تکاپوی جهانی می نویسد ژاپنیها در آغاز قرن نوزدهم خود را از کاروان توسعه دور یافتند برای رسیدن بدان بسیار اندیشیدند اما، در این میان هیچ نیافتند. نه سرزمینی وسیع داشتند و نه منابع زیرزمینی گسترده بنابراین، به بالاترین و پایان ناپذیرترین ثروتهای عالم، یعنی کار، تولید و آفرینش تمسک جستند و این همان ثروتی بود که در همه برهه های حیات، این کشور را یاری داد. حتی زمانی که بر اثر جنگی خون ریز و اتمی جای جای جامعه تخریب شده بود

برای جامعه کار نه تنها مایه بقاء حیاتی است، بلکه بقاء تاریخی جامعه نیز از طریق تولید و کار تحقق پذیر است. دستاوردهای کار آدمیان در دل تاریخ می نشیند و با آن، یادگارهای جاودان بشر فراهم می آیند جامعه از طریق کار آدمیان طبیعت را تسخیر می کند، بر آن چیره می‎شود و انسانهایش مصداق تحقق خلیفه ا… می گردند

مفهوم کار

«کار» در زبان فارسی به معنای شغل است و گاه نیز به فعل آمده است. کار فعلی است که با مشقت توأم باشد. «راغب اصفهانی»، بر این اعتقاد است که هر فعلی که با اراده از حیوان صادر شود کار است.[2]

در اینجا مقصود از کار، کار انسانی است چون حیوانات نیز به کار و کار گروهی می پردازند ملاک تمایز کار انسان از کار سایر جانداران، آگاهانه بودن کار انسانی است

خصوصیت دیگر کار انسان مفید بودن آن است با توجه به این ویژگی اقتصاددانان لیبرال کار را چنین معرفی می کنند

«کار عبارت است از استفاده ای که انسان از نیروهای مادی و معنوی خود در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات می نماید»

خاصیت تولیدی بودن نیز در تعریف کار از دیدگاه برخی اقتصاددانان دارای اهمیت است «لوردویک اچ مای»، اقتصاد دان آمریکایی کار را با توجه به ویژگی تولیدی آن چنین تعریف می‎کند: «هر گونه تلاش انسانی خواه تلاش ذهنی، جسمی و معنوی که به تولید کالاهای اقتصادی منتهی شود کار نامیده می‎شود»

«کار، فعالیت انسان به منظور تولید، تغییر شکل یا انتقال اشیاء است، حاصل تلاش مذکور را هم کار گویند».[3]

برگسن می گوید:[4] «کار عبارت است از آفرینش امر فایده بخش».[5]

پرودن[6] در تعریف کار، آنرا عمل هوشیارانه انسان بر روی ماده می داند.[7] و فریدمن[8] کار را مجموعه اعمالی می داند که انسان بر روی ماده با هدفی معطوف به فایده و مصلحت، به کمک مغز و دست و اعضای دیگر انجام می‎دهد.[9]

به عقیده «کارل مارکس» کار عملی است که بین انسان و طبیعت به وقوع می پیوندد

وی در این زمینه در کتاب سرمایه می نویسد: «کار نخستین برخورد بین انسان و طبیعت است. انسان در برابر طبیعت نقش یک قدرت طبیعی را ایفا می کند، او قدرت جسمانی خود یعنی قدرتی که در بازوها، پاها و سروصورت خود دارد به حرکت وامی دارد تا مواد را به شکل درآورد که برای زندگی اش مفید باشد».[10]

به طور کلی کار دارای مفاهیم مختلفی است

الف: مفهوم فلسفی کار: بسیار وسیع است و وسیع ترین مفهوم این لفظ به شمار می رود یعنی هم در مورد خداوند متعال صدق می‎کند هم درباره انسان و هم حتی درباره موجودات طبیعی

ب: مفهوم فیزیکی کار: در فیزیک، کار عبارت است از تبدیل انرژی و اصولاً انرژی را به چیزی که قابل تبدیل به کار تعریف می کنند انرژی وقتی مصرف می‎شود و تغییری در آن به وجود بیاید است

ج: مفهوم اخلاقی کار: منظور از مفهوم اخلاقی کار این است که افراد دو نوع هستند بعضی ها خلق و خویی دارند که نمی توانند بیکار بنشینند، دلشان می خواهد فعالیت کنند، دائماً می خواهند تلاش کنند، آرام نمی گیرند

برعکس انسانهایی نیز هستند که نمی خواهند کار کنند، تنبلند، به زور و با اهرم باید از جا بلندشان کرد. اخلاق پسندیده این است که انسان فعال باشد و کار کند، یعنی بیکار و تنبل نباشد

د: مفهوم اقتصادی کار: در این مفهوم کار عبارت است از حرکتی که کسی انجام دهد و موجب می‎شود که چیزی مورد رغبت دیگران قرار گیرد، به طوری که در ازای آن حاضر باشند چیزی بپردازند[11] با توجه به مطالب گفته شده کار را می‎توان به شکل زیر تعریف نمود

کار عبارت است از مجموعه عملیاتی که انسان به کمک مغز، دستها، ابزار و ماشین آلات به منظور استفاده عملی بر روی ماده انجام می‎دهد و این اعمال نیز به نوبه خود بر انسان اثر می گذارد و او را تغییر می‎دهد.[12]

بنابراین کار دارای خصوصیات اصلی زیر می‎باشد

1-   دائمی و همیشگی بودن کار

2-   به تولید کالا و خدمات می‎انجامد

3-   دستمزدی برای آن در نظر گرفته شود

4-   منجر به برقراری تعادل جسمانی و حفظ سلامت روحی و بدنی انسان می‎شود

5-   موجب تقویت روابط اجتماعی و ارضای نیازهای اجتماعی افراد می‎شود

تعاریف وجدان

معنی لغوی کلمه وجدان

کلمات در زبانهای گوناگون دارای تعاریفی هستند. در عده ای از این کلمات علاوه بر تعاریف لغوی و معنای اصلی کلمات معانی اصطلاحی نیز وجود دارد که اغلب این تعاریف اصطلاحی بسته به کاربرد کلمات در علوم، مختلف می‎باشد کلمه «وجدان» نیز از این گونه کلمات است در ذیل به معنای لغوی وجدان خواهیم پرداخت

«وجدان [وِ] (ع، صص) وجود. وجد: گم شده را یافتن؛ در عرف بعضی، وجدان عبارت است از نفس و قوانی باطنی»[13]

در فرهنگ فارسی عمید از کلمه وجدان چنین یاد شده است

«یافتن، یافتن مطلوب، نفس و قوای باطنی آن، قوای باطنی آن، قوه باطنی که خوب و بد اعمال به وسیله آن ادراک می‎شود».[14]

در کتاب لسان العرب که یک کتاب کامل فرهنگ عربی است معنی وجدان به صورت زیر آمده است

«کلمه وجدان از وجد گرفته شده و به معنای دست یافتن به مطلوب است و اگر از کلمه وجد مشتق شده باشد به معنی زمین هموار می‎باشد البته در یک معنی، به معنای غضب هم آمده است».[15]

در انگلیسی کلمه وجدان به Conscience تعبیر می‎شود و این کلمه دارای معنای زیر می‎باشد

«احساس درست بودن یا اشتباه بودن، افکار و احساسات در یک فرد که به او الهام می‎کند چه چیزی غلط است».[16]

با توجه به این سه دسته معنی یعنی در زبان فارسی و عربی و انگلیسی می یابیم که در هر سه زبان تقریباً یک معنی افاده می گردد و از همه آنها معنای قوه باطنی، نفس و نیروی درونی که انسان را به خیر و شر هدایت نموده و برای کارها ارزش گذاری می‎کند می‎توان فهمید

تقسیم بندی و معانی اصطلاحی وجدان

الف: تعریف عمومی

در تعاریف عمومی، وجدان عبارت است از آگاهی به «من» یا آگاهی به «شخصیت» که این تعریف تقریباً دلالت بر Conscience دارد. در این صورت احراز شخصیت و هر نوع پدیده و فعالیتی که در درون انسان انجام می‎گیرد اگر به طور خودآگاه بوده باشد انسان در این حالت از فعالیت وجدانی بهره مند است.[17]

در فرهنگ علوم اجتماعی وجدان چنین تعریف شده است: وجدان نظام فکری و احساسی است که با آن فرد با مسائل موجه می‎شود. وجدان از این نظر که معین می‎کند که در شرایط معین و برای شخصی معین، چه چیز درست و چه چیزی نادرست است جهات اخلاقی و هنجارگذار دارد.»[18]


 

[1]  Alienation

[2] علی اکبر فرهنگی، نگرش فلسفی اجتماعی بر کار و مسایل آن، مجله دانش مدیریت، شماره 12، 1370، ص 24

[3] محمدجعفری لنگرودی، ترمینولوژی حقوق، چاپ پنجم، کتابخانه گنج دانش، تهران، 1370، ص 516

[4]  Bergson

[5] بیروآلن، فرهنگ علوم اجتماعی- ت- دکتر باقر ساروخانی- انتشارات کیهان، تهران 1366، ص

[6] Proudhon

[7]  همان

[8]  Friedmann

[9] همان

[10] مسعود حاجی زاده، میهندی، آشنایی با جامعه شناسی کار، محیط کار و جامعه، شماره 2، خرداد 72، ص 40

[11] آیت ا… مصباح یزدی، کار در نظام ارزشی اسلام، مجله کار و جامعه، شماره 8 و 9، ص 27 و 28

[12] مسعود حاجی زاده میهندی، آشنایی با جامعه شناسی کار، ص 40

[13] علی اکبر دهخدا، “لغت نامه دهخدا” ، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، ج اول، 1372، ج 14

[14] حسن عمید، در فرهنگ فارسی عمید، موسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363، ص ؟؟؟

[15] جمال الدین محمدبن مکرم (ابن منظور)، «لسان العرب»، دارالفکر، بیروت، لبنان، 141 هـ . ح 3

[16]  “Scott. Foresman Advanced Die”. E.L. Thorndike & Clarencel. Barnhart, USA: Scott. Forseman. And Company.),

[17] محمدتقی جعفری، «وجدان» ، انتشارات اسلامی، تهران، ؟؟؟

[18] باقر ساروخانی، «دایره المعارف علوم اجتماعی»، جلد اول، تهران، انتشارات کیهان، 1376، ص 12


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :

مقاله تنیس روی میز در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تنیس روی میز در pdf دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تنیس روی میز در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله تنیس روی میز در pdf

تاریخچه :  
آشنایی با وسایل تنیس روی میز :  
انواع شیوه راکت گیری :  
تئوری چرخش توپ  
نقاط ضربه زدن به توپ :  
مراحل اجرای تکنیک ها :  
سرویس ساده ( بدون پیچ ) کشیده : NOSPIN  
تکنیک فورهند ساده :  
تئوری چرخش توپ در تکنیک فورهند ساده :  
انواع تمرینات در این تکنیک :  
سرویس بک هند ساده :  
تکنیک بک هند ساده :  
تکنیک های حمله ای :  
تکنیک کات یا پیچ زیر :” Under spin , chop , cut , back spin”  
سرویس کات فورهند :  
تکنیک کات (دریافت ) :  
تئوری چرخش توپ :  
نقاط تماس توپ با راکت :  
نظریه دوم نقطه 2 توپ است .  
کات بک هند :  
دریافت کات بک هند :  
منابع:  

تاریخچه

تنیس روی میز مانند بسیاری از ورزش های دیگریک تفریح متعادل اجتماعی است . احتمالا برای اولین بار طی 25 سال آخر قرن 19 با وسایل ساده در انگلستان به بازی گرفته شده است . . عناوین مختلفی مانند گوسیما وپف واف ،‌پیم پام ،‌پینگ پنگ و تنیس روی میز عناوینی که به تقلید ازصدای برخورد توپ با میز اطلاق شده است . بعد از آن که عنوان پینگ پنگ به این ورزش اختصاص داده شد در سال 1900 توسط کمپانی تری _ژاک و پسر به ثبت رسید

در اوایل قرن 20 بعد از آنکه این ورزش در اروپا مدتی به کار گرفته شده بود مجددا در انگلستان حیاتی دوباره یافت

فدراسیون های ملی هم در اروپاو هم در خاور دور تاسیس گردیدند . بیش از 60 سال است که تنیس روی میز به صورت یک ورزش ارزنده دوره جهانی مطرح بوده است . هم اینک 40 میلیون بازیکن جدی و مشتاق و میلیون ها بازیکن معمولی به این ورزش می پردازند . تغییرات در این ورزش فقط توسط مجمع عمومی فدراسیون بین المللی تنیس روی میز امکان پذیر خواهد بود . که هر دو سال یک  بارصورت خواهد پذیرفت . این ورزش به نام تنیس روی میز در سال 1962 در برلین تاسیس یافت . در سال 1977 فدراسیون تنیس روی میز تصمیم گرفت که این رشته را وارد مسابقات المپیک نماید . در سال 1988 در بیست و چهارمین المپیک جهانی در کشور سئول این رشته نیز حضور یافت . فدراسیون بین المللی تنیس روی میز حدودا 140 عضو دارد که گسترده ترین عضویت را بین فدراسیون های بین المللی که راکت وسیله ورزشی آنان است دارا بوده و در بین کلیه ورزش های در بین 6 فدراسیون برتر دنیا جای دارد . تنیس روی میز یکی از عظیم ترین رویدادهای ورزشی انفرادی در جهان می باشد که

 در آن صدها نفر ورزشکار از بین 105 کشورحضور دارند که دردو رشته تیمی و پنج رشته انفرادی بر روی بیش از هشتاد میز به رقابت خواهند پرداخت

این ورزش توسط افسران انگلیسی برای نخستین بار در جنوب کشور در شهر های آغاجاری . آبادان . مسجد سلیمان آغاز فعالیت نمود و سپس به مناطق دیگر کشور نیز کشیده شد

ورزش تنیس روی میز هم به صورت همگانی و نیز در بعد قهرمانی مورد استفاده قرار می گیرد . باتوجه به این که محدودیت سنی برای این رشته وجود ندارد و هم چنین در هر مکانی می توان به آن پرداخت . از طرف دیگر در پاره ای از مشکلات فیزیکی نظیر معلولیتهای جسمی و در بخشی از پزشکی نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد . به همین دلایل ، مورد توجه اقشار مختلف می باشد

عوامل مهم موثر در این رشته عبارتند از : سرعت ، عکس العمل ، چابکی ، هماهنگی اعصاب و عضلات ،‌تمرکز ، دقت ، ظرافت دید و ;

آشنایی با وسایل تنیس روی میز

برای پرداختن به این رشته در جاهای مستقف و یا روباز نیاز به میز . راکت و توپ می باشد

انواع شیوه راکت گیری

به دو شیوه قلمی و دست دادن اجرا می شود . که شیوه قلمی یا پن هلدر pan holder مخصوص خاور دور ” نژاد زرد ” می باشد . برای این شیوه ابتدا صفحه راکت را در کف دست آزاد قرار می دهیم که دسته راکت به طرف بالاست و در این حالت با 2 انگشت شست و اشاره نیز دسته راکت را می گیریم و سه انگشت میانی ، انگشتری و کوچک در پشت راکت به صورت باز یا بسته جای خواهد گرفت . از ویژگی های مطلوب این روش این است که جهت اجرای سرویس می توان به خوبی از حرکتهای مفصل مچ استفاده نمود

اما همین سبک راکت گیری در قسمت بک هند ( جهت دریافت توپ در قسمت چپ میز ) با مشکلاتی مواجه می باشد ، خصوصا اگر بازیکن دورتر از میز قرار گرفته باشد . در واقع در قسمت فورهند قدرت بازی خیلی خوبی دارند اما چنان چه توپ در قسمت چپ میز و مخصوصا اگر دور تر از میز باشد بازیکنان را در دریافت با مشکلاتی مواجه می سازد

روش بعدی شیوه دست دادن یا شکند است . جهت این شیوه صفحه راکت را در دست آزادانه نگه می داریم در این حالت دسته راکت به طرف زمین متمایل است به حالت دست دادن با دسته راکت دست می دهیم به گونه ای که تیغه بین دسته و صفحه راکت در قسمت  نرمه بین بین شست و سبابه قرار گیرد و انگشت اشاره در پشت راکت قرار خواهد گرفت و انگشت شست در طرفی دیگر از راکت که فورهند یا جلوی راکت نامیده می شود به اتفاق سه انگشت دیگر قرار خواهند داشت

انگشت شست می تواند روی انگشت میانی قرار داشته باشد یا اینکه کمی بالاتر و روی صفحه توصیه می شود که جهت آموزش مبتدیان به اهمیت آزاد بودن عضلات مچ توجه نمود . معمولا بهتر است که برای اجرای تکنیک فورهند انگشت سبابه در حد کوتاهی روی راکت مانور داشته باشد و برای اجرای تکنیک بک هند انگشت شست حرکت خواهد داشت

این روش مخصوص اروپائیان و بقیه نقاط دنیاست و معمولا قهرمانان جهان که با این روش راکت را می گیرند به دلیل اینکه در قسمت سرویس مانور زیادی ندارند در هنگام اجرای سرویس  در واقع دسته راکت را نمی گیرند درحقیقت بالاترین حد دسته راکت که روی صفحه قرار دارد ،‌توسط 2 انگشت شست و اشاره گرفته می شود . پس از اجرا ی سرویس جهت دریافت ها ی دیگر از شیوه شیک هند استفاده می کنند . راکت گیری صحیح و اصولی برای آموزش و هم چنین جهت پیشرفت بازیکنان نقش مهمی دارد و احساس دست مطلوبی به دست آورد . او باید بتواند  200 ضربه را بدون خطا به توپ وارد کند . در این حرکات کنترل هماهنگی اعصاب . عضلات ورید بهتر خواهد شد

تئوری چرخش توپ

در تئوری چرخش توپ ضربه ای که به توپ وارد می شود چنان چه

مسیر حرکت راکت یا دست ازعقب به جلو باشد
زاویه صفحه راکت تقریبا عمود با سطح افق باشد ، نیرو از نقطه 3 توپ وارد شده و از نقطه 9 خارج می شود

برای ضربه فورهند و بک هند : مرکز و شماره 3 راکت

توصیه می گردد و ضربات با قسمت مرکزی راکت و کمی به طرف بالا کنترل گردد . ” در ضرباتی که حرکت از عقب به جلو است “

نقاط ضربه زدن به توپ

در کلیه تکنیک های تنیس روی میز با توجه به نوع تکنیک به نقاط خاصی از  توپ ضربه زده می شود

1-      نقطه قبل از اوج

2-      هنگام اوج

3-      بعد از اوج

مراحل اجرای تکنیک ها

1-      مرحله قبل از ضربه

2-      مرحله هنگام ضربه

3-      مرحله پس از ضربه

کلیه تکنیک های تنیس روی میز در این سه مرحله اجرا می شوند

قبل از قرار گرفتن پشت میز جهت آموزش و اجرای تکنیک ها حالت آماده باش را توضیح می دهیم

آماده باش حالتی است که ما در حالت آماده دریافت هستیم . به این منظور ما در مرکز میز به گونه ای می ایستیم که پاها به اندازه عرض شانه باز و موازی هم باشند

بدن از دو ناحیه زانوها و قسمت کمر زاویه دارند ” خم کردن زانوها و آوردن بالاتنه به پایین تا دستها به موازات هم با زاویه قائمه بین ساعد و بازو و در جلوی بدن قرار دارد . صفحه راکت عمود بر سطح افق می باشد

به دلیل اینکه در این حالت در موقعیت دریافت قرار داریم لذا متوجه هرگونه حالات و حرکات حریفان خواهیم بود

سرویس ساده ( بدون پیچ ) کشیده : NOSPIN

برای اجرای این سرویس به گونه ای می ایستیم که پای چپ ما در امتداد خط میانی میز قرار داشته باشد وپای راست عقب تر . معمولا در این صورت پاها را به حالتی قرار می دهیم که تعادل برقرار شود . صفحه راکت عمود بر سطح افق و برای اجرای سرویس با حرکت دست از عقب به جلو در حالی که صفحه راکت عمود است به نقطه 3 توپ ضربه وارد می شود

این سرویس از سمت راست به سمت راست حریف ارسال می شود . بیشتر کار را هم ساعد انجام می دهد

تکنیک فورهند ساده

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

پایان نامه مفهوم هنر در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  پایان نامه مفهوم هنر در pdf دارای 78 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد پایان نامه مفهوم هنر در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه پایان نامه مفهوم هنر در pdf

مقدمه  
دیباچه  
فرم های هنر  
یک اثر ادبی نیز بسان یک قطعه موسیقی است.  
فرم در هنرهای مصور  
1- زیبایی  

مقدمه

هنر قدیم است به قدمت بشریت- تاریخ هنر ملت ها نموداری از استعداد ها و تواناییها و اندیشه ها و پشتکار و پایداری و استقامت آنها می باشد; آثار مکشوف از طبقات مختلف زمین گویای تمدنهای گوناگون و اوضاع جغرافیایی و تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد و سیستم حکومت اجتماعی و وضع زندگی ویژه ملت هاست

کتاب حاضر که از ماقبل تاریخ آغاز شده و مطالب آن به وجهی فشرده به اوایل قرون وسطی پایان می پذیرد همانند سینمایی هنرهای مصور ملتهای: آشور، کلده، سومر، ایران، یونان، روم، هند و چین را از برابر نظر شما می گذراند و از تحول تمدنها و انگیزه نشیب و فراز آنها تا آنجا که بر ما مکشوف و معلوم گشته است خواننده را آگاه می سازد

این کتاب به نیت تدریس در رشته باستان شناسی دانشکده ادبیات تهران ( که از سال گذشته به برنامه دروس این رشته افزوده گشته است) فراهم آمده است;

باستان شناسی مخصوصاً در کشورهایی مانند ایران که تمدنی بزرگ و باستانی دارند رشته بسیار مهم و سودمندی است، زیرا صرف نظر  از کشف آثار نبوغ نیاکان و دریافت راز مقاومت ها که درنشیب و فرازهای زندگی و تماس با ملل مختلف به مرحله بروز و ظهور رسیده است ( و موجب غرور ملی و تقویت نیروی روانی و سرافرازی باطنی نسل حاضر و آینده است)، از نظر حسن جریان زندگی و تماس با ملل مختلف گیتی و جلب سیاحان و رونق بازار اقتصاد کشور نیز اهمیت بسزایی دارد;. هر چه بیشتر بدین رشته توجه شود، بیشتر فرزندان این آب و خاک و اجد صلاحیت علمی برای کاوش و کشف می گردند و کشور را از متخصصان خارجی که هرگز این علاقه و بی غرضی و اطلاع از آداب و رسوم محلی را ندارند بی نیاز می سازند. به سبب محدود بودن صفحات کتاب ارائه پاره ای تصاویر که شرح آنها در مت آمده است، میسر نشد و از هر سبک و یا موضوعی فقط یک یا دو نمونه ارائه گشته است امیدوارم با « پرژکسیون» و تصاویر رنگین که در دست تهیه است ( توأم با توضیح) رفع این نقصیه بشود

دیباچه آموزنده ای از بانو« هلن گاردنر» آمریکایی درباره رسم و رنگ و فرم و تکنیک و ساخت هنرها جهت مزید دانش، دانشجویان به وسیله دوست و همکار عزیزم « بانو دکتر سمیمن دانشور» ترجمه شده است که  موجب تشکر است; مطالب این دیباچه در زمینه هنرهای عینی است و در امر ذهنی یا فلسفه هنر، و اینکه: هنر چیست؟ وارد بحث نشده است فقط با یک جمله که: « هنر چیست، نمی دانیم: واقعیتی است که در دست ماست» از بسط  مقال و تشریح مطلب و روشن شدن موضوع می گذرد; البته بحث بسیار پیچیده و بغرنجی است که قرون متمادی روی آن اندیشه شده و هر فیلسوفی آنچه به عنوان نظریه اعلام کرده است یکی از وجوه این واقعیت است;.در دو کتاب زیبا شناسی که اینجانب تألیف  کرده ام  به عناوین مختلف از آن گفتگو شده است و چون تصور می کنم نپرداختن به این موضوع، جای خالی و ابهامی در کتاب حاضر باقی می گذارد، کوشش می کنم در همین مقام عصاره آراء و اندیشه های برخی از زیبا شناسان را که تاکنون تدوین شده است تذکار نمایم: برونتیر می گوید: « هنر چیزی و زیبایی چیز دیگری است»

گاستالا معتقد است: « هنر ساخته دست بشر است»

زیبا شناسی می گوید: « بشر پیش از آنکه دانشمند باشد هنرمند بوده است، زیرا حکومت خیال مقدم بر حکومت عقل و تجربه است»

زیباشناسی می گوید:« ساخته هنری محصول دانایی به وسیله توانایی است»

زیباشناسی می گوید:« هنر لذت و شوری است که عینیت و موضوعیت یافته است»

زیبا شناسی می گوید:« هنر فقط نمایش، یا تجسم نیست، بلکه گزارش و ترجمه ای از روح هنرمند است»

زیبا شناسی می گوید:« هنرمند حقیقت نمی گردد، بلکه آن را خلق می کند»

زیباشناسی می گوید:« هنر مضراب یا زخمه طبیعت و زندگی است که بر تارهای عواطف و احساسات هنرمند نواخته می شود; از این رو همان طور که طبیعت رنگارنگ، و زندگی گوناگون است، عواطف هنرمند و تأثیر هنر او در بیننده در اعصار و طبقات و زمانها و مکانهای مختلف نیز گوناگون می باشد»

زیباشناسی می گوید: هنر زاییده احوالیست که مستقل از تجسس برای حقیقت و اخلاق و سود و یا تحریک غرایز حیوانی است

تن می گوید: « در زندگی جاری، اخلاق پادشاه است، ولی در قلمرو دانش و هنر، اخلاق را راهی نیست»

نیچه می گوید:« تشبیه همواره لذت بخش است، ما نیز از هنر لذت می بریم، زیرار هنر یک نوع تشبیهی از جهان است»

نیچه می گوید: هنر عبارت از فعالیت بشر به وسیله اعلام و ابراز آرزوها برای یک زندگی عالی تر است

نیچه می گوید: هنر گل زندگی است – و هنر مند دوست واقعی بشر است که این گل خوشبو را بدو هدیه می کند

نیچه می گوید: تعریف هنر خیلی بغرنج تر از آنست که در یک جمله بگنجد شاید یک تعریف محکم آن اینست که

« هنر بیان بلیغ ارزشهای (والور) تمام چیزهایی است که مربوط به زندگی است ( منظور از ارزش یا والور جالب و جالبتر بودن است) و اجتماعی بودن هنر از همین رو است که ارزشهای اجتماع را بیان می کند»

نیچه می گوید: « در تحلیل هنر همواره چهار هدف عمده مورد نظر است

1-   فعالیت خلاقه هنرمند

2-    ساخته هنری

3-   اقبال جامعه

4-   ارتباط هنر با نظم جامعه»

گوته می گوید : « هر هنر، می یابد مانند هر زندگی و هر کار، از پیشه که لازمه اش تقلی داست آغاز گردد»

شیللر می گوید: هنر مایه زندگی کردن نیست، بلکه وسیله بازی بی شائبه است« با زیبا، جز بازی نباید کرد»

شیلرر می گوید:« هنر دعوتی است بسوی سعادت»

خوشبختانه کتابخانه ای در دسترسم نیست والا تعداد این مثالها افزونتر می شد وا حتمالاً موجب کسالت خواننده می گشت; از آنچه تذکار شد چنین نتیجه گرفته میشود که در ابتدای امر، هنر معنای ساخت را داشته است و به تدریج هر چه ذوق آدمی لطیف تر گشته تجسس زیبایی با امر هنر بیشتر توأم شده است تا سرانجام زیبا و هنر تلفیق گشته اند که به عنوان « سودای عرفانی و علو روحانی» تعبیر شده اند

دوران این تحول، بس دارز است و در پی آن تحول فلسفه ها می آید; برای زیبا شناس و فیلسوف، هر زمان واجد بازیهای فکری بی پایانی است که به جای دور تسلسل می توان آنها را « مارپیچ یا منحنی های بی پایانی است تفکرات هنری» نام نهاد، زیرا هرگز مانند دایره بسته نمی شود وم پیوسته در تعالی است. مشکلات چونی و چرایی هنر، مانند خود هنر هر روز بغرنج تر می گردد شیوه ها یا مکتب ها یکدیگر را طرد می کنند- قواعد و اصول کهنه و فرتوت از میان می روند- مبتکر هر هنری دوستاران نوی و بوجود می آورد- کلمات کهنه می شوند، تغییر می کنند- ذوقیات تازه ای به ظهور می رسند- حیرت ندارد، مانند همه چیز زندگی است، انقلاب و سرعت عجیبی در کار است- صد هنرمند نابعه در فرانسه می شمارند که سن آنان از حدود سی سال تجاوز نمی کند! دوستاران هنر آنان فراوانند و فریادهای تحسینشان بلند است;

زیباشناس و فیلسوف، تا می رود یکی را با دیگری قیاس کند اصل موضوع منتفی می شود;.سال گذشته را در فرانسه گذراندم و دوستان هنری جدیدی یافتم، بحث و فحص و مطالعه کردم، سرانجام متوجه شدم: یا احساس تازه ای در جامعه جوان امروز پیدا شده که من فاقد آن هستم، یا واقعاً این جامعه دچار تب سوزانی گشته است که هذیان می گوید; می باید صبر کرد بحران بگذرد تا ببینیم چه باقی می ماند

برخی از خصیصه ها یا کاراکترهای هنرمند و دوستار مشترک هستند و پاره ای مقایر یکدیگرند چنان که یک کار هنری برای سازنده اش امری است تحلیلی و برای بیننده امری است ترکیبی- فلسفه جدید، آنچه مشترک میان هنرمند و دوستار هنر است به پنج قسمت تشخیص کرده است

1-   عمل افتراق: یعنی موردی که وادار می کند ما امری از امور زندگانی را نادیده گرفته به فراموشی بسپاریم

2-   عمل تصفیه شهوات: شهواتی که محل و امکان اجرا در زندگانی ندارند و به وسیله هنر اطفاء می شوند

3-    فعالیت تکنیکی: که بیشتر مربوط به سازنده است و دوستار هنر بندرت از آن اطلاع دارد

4-    عمل تکامل: که از طریق اجرای آرمانها و آمال زندگی گام نهادن است

5-   عمل افزوده: به لذتهای واقعی زندگی افزون است، خاصه برای آنان که کم دارند، یعنی لذت هایی جدید ایجاد کردن که به رایگان به دست آمده و تعلق به خود هنرمند است و از او سلب نمی گردد

در این پنج اصل، دوستار هنر با هنرمند شریک است( ولی به وجهی مبهم و اندکی سطحی ) یعنی با این تفاوت که هنرمند قادر است خلق کند اما دوستار هنر قارد نیست

همچنین برای هنرمند خلاق نیازهایی روانی قائل شده اند

1-   نیاز به بقای اثر یا دوام روح آثار

2-    احتیاج به لذت، و فرار از ناملایمات و کسالتها

3-    نیاز به خلق آثاری جهت ارضای حس خود پسندی و منیت و تفاخر و نشان دادن قدرت و توانایی

4-    احتیاج به عالم خلود، یعنی گریختن به جهانی آزاد و ایده آلی که ماوراء گرفتاری های اجباری زندگی است

5-   لذت مسبب بودن: این لذت در تمام افراد چه کوچک و چه بزرگ و حتی در حیوانات مشاهده می شود و صرف نظر از هنر، در تمام امور زندگی یک صفت بارزی است ;. بقول، لسینگ: بشر، در هر تحریک شدید، قوای خود را بیش از آنچه که هست تصور می کند شعف قدرت،‌و لذت فتح ( که مسبب جنگهاست) از همین رو است

ملاحظه می فرمایید که ما نیز سرانجام به نتیجه نهایی یا مثبتی نرسیدیم;.منتهی، کاری که شد شاید این باشد که اندکی ذهن شما را روشن کرده و موجبات تفکر بیشتری را در این امور فراهم ساخته باشد. در خاتمه باید بگوییم که ممکن است در تحلیل اوضاع تاریخی و جغرافیایی و مذهبی و فلسفی کشورهایی که ذکر هنرشان در این کتاب آمده است و همچنین در کوششی که جهت نشان دادن تأثیرات مذهب و سیاست و اقتصاد هر کشوری در هنرهای آنان مبذول داشته ام چنانکه باید توفیق نیافته باشم و حتی خطاها و لغزشهایی نیز مشاهده شود ولی چون برای اولین بار چنین کتابی به زبان فارسی انتشار می یابد امید دارم همکاران گرامی و صاحبنظران و منتقدان بر اینجانب منت نهند و از نادرستی ها مرا آگاه فرمایند تا در چاپ آینده و یا در جلد دوم تصحیح گردد

دیباچه

فرم های هنر

دیباچه حاضر از کتاب « هنر در طول قرون The art through the ages تألیف: خانم هلن گاردنر  Helen Gardner نویسنده نامدار آمریکایی ترجمه شده است

جوهر هنر: هنر چیست؟  نمی دانم;.. جوهر اصلی این پدیده اسرار آمیز و وصف ناپذیر ما را حیران می سازد. اما در عین حال بطور قطع و یقین می دانیم که از قدیمترین زمانها تاکنون افراد بشر تجارب فردی و خصوصی خود را به صور مجسمی منعکس ساخته اند که ما آنها را آثار هنری می نامیم;. و ضمناً می دانیم که هنر در زندگی بشر، اصلی اساسی است

اگر از ما آثار معماری، نقاشی، کاشی سازی، موسیقی، شعر و نمایش و رقص را باز گیرند چه نوع زندگانی ما خواهد گشت؟

آثار هنری همواره موجود بوده و جاودانه وجود خواهند داشت و برای سعادت بشری اصلی اساسی بشمار می روند;آثار هنری تجارب انسانی هستند که شکل به خود گرفته اند و ما از دریچه حواسمان بدانها می نگریم و لذت می بریم ما نقاشی و رقص را با چشم می بینیم، ادبیات را با گوش می شنویم و هم با دیده می نگریم، موسیقی را استماع می کنیم، نقشی بر سنگ یا بر سطحی فلزی یا گلی را با دست لمس می کنیم و نرمی مخمل یا ابریشم را بمدد حس لامسه احساس می کنیم، لکن راه هنر به همین سادگی نیست; تأثیرات حسی ما به عکس العمل های احساسی منجر می شود. و ذکاء ما به عقل می انجامد و سرانجام، احساس و ذکاوت ما به مرحله ادراک منتهی می گردد. این ادراک چگونه حاصل می شود؟ فرمولی قطعی و صریح موجود نیست که ادراک هنری را روشن کند. پیچیدگی یا تعقید پدیده ای که هنر نام دارد در آنست که از نظرهای گوناگون مورد بحث قرار می گیرد و هیچیک از این نظرها را بر دیگری برتری نیست- هر کس در برابر یک اثر هنری از نقطه نظر خود، نقطه نظری که عادت و اخلاق و روحیه شخصی او در آن دخالت دارد، قضاوت می کند و این قضاوت با قضاوت دیگری که دید خاص و متفاوتی دارد بی شک دیگرگون خواهد بود- در نقد هنری مهم این است که نقاد از تمام نقطه نظرها، هنر را مورد مطالعه قرار دهد، و این چنین ادراکی ذکاوتمندانه و غنی خواهد بود

بنابراین در مطالعه یک اثر هنری می باید اصول زیر را در نظر داشت: باید دانست که یک اثر هنری عبارت از شکل یا فرمی است که هنرمندی آفریده است; این اثر بر اساس قواعد زمان و مکان و تمدنی خاص بنا شده است، دارای موضوع و محتوی می باشد و معمولاً خدفی را شامل است

بهتر است در این اصول تعمق و موشکافی کنیم: هنری واجد فرمی است، یعنی دارای ساختمانی سرشار از زندگی است که به مجموعه هم آهنگی منتهی شده اسسست، این ساختمان اصیل باعث می شود که اثر هنری از اشیاء دیگر تمیز داده می شود; – این اثر راچه کسی آفریده است؟- هنرمند.- پس، هنر عبارت می شود از تجسم یک تجربه انسانی- و هنرمند هم کسی است که از میان تجارب زندگی خود موادی بر می گزیند، آنها را می آراید، یا می پیراید و بدانها شکل می بخشد» ( توماس مونرو Thomas Munro  ) بنابراین خلق آثار هنری فعالیتی است ترکیبی یعنی عبارتست از انتخاب مواد و بهم پیوستن آنها بوجهی که مجموعه ای کامل از آن به دست آید. اگر این مجموعه دارای آن خاصیت نامحسوس «وحدت» باشد. اگر زندگی درونی در آن بدر بخش. هنرمند در خلق اثر خود توفیق یافته است. « تنها همین خاصیت نامحسوس است که اهمیت دارد» (لاورنس  D.H.Lawrence  ) – یک اثر هنری ممکن است از نظر تکنیک قابل انتقاد باشد و درعین حال عاری از حیات هم جلوه کند، اما وجود همین خاصیت درونی، و نامحسوس، آنرا مافوق انتقاد قرار دهد..، این گفته که از چینی ها ست مؤید این ادعاست: « اگر نقاشی بخواهد نقش ببری را با مهارت ترسیم نماید، در صورتی موفق می شود که در درون خویش احساس کند که خود به توانایی و قدرت ببری می باشد»

بیننده و منقد هنری، یک اثر هنری را از جهت مخالفی و را نقطه نظر هنرمند مشاهده

می کند. یعنی از نظر تحلیلی می نگرد نه از نظر ترکیبی ;به بیان دیگر تماشاچی، اثر تمام تمام شده، و شکل و فرم کامل را مشاهده می کند اما منقد می کوشد در بیابد که هنرمند چگونه مواد را بهم پیوسته است تا اثر کاملی را که اینک در برابر اوست بوجود آورده است; هر چند مشکل است که بیننده عین تجربه هنرمند را از دریچه اثر هنری او بیازماید، اما منقد اثر هنری، به این تجریه بی حد نزدیک می گردد و در اثر ممارست به جایی می رسد که عین احساس درونی ، یعنی جوهر و اصل روحی و نا محسوس هنر را درک می کند. گفتم: یک اثر هنری شکلی است که به وسیله هنرمند از تجربه انسانی او ترسیم یافته است، اینک اضافه می کنیم: که ریشه و زمینه این اثر در تمدن ملتی است که هنرمند از آن بر خاسته است

هنر در زمان وجود دارد و وابسته به زمان است- نیروهای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و مذهبی در هنر تأثیر شگرف دارند; از این نظرها که به هنر بنگریم، می بینیم هر فرمی در هر زمانی گویای سبکی است و سبک عبارتست از راه و رسمی معین، در زمانی که اثر هنری بوجود آمده است- سبک راه و رسمی است که تمام آثار هنری را در یک زمان، به رنگی خاص می آراید، رنگی که خاص زمان معین و خاصیت رنگی همان زمان است; معماری، نقاشی، مجسمه سازی، سفال سازی و فلز کاری- ادبیات، موسیقی،‌ نمایش و خلاصه تمام مظاهر هنری یک عهد به رنگ زمان همان عهد رنگ آمیزی شده اند;.. به طوری که هر هنر در هر زمان بیان کننده هنر دیگر همان زمان است، سبک نیز بسمان زمان، هرگز ساکن و ثابت نیست، بلکه گذر است; نطفه سبکی تکوین می یابد،‌ سپس به بلوغ می رسد، و آنگاه می پژمرد و زوال می یابد;. بنابراین ممکن است یک اثر هنری از سبک زمان خود پیروی کند، ممکن است یک اثر هنری انقلابی باشد و هنرمند چنین اثری دیده به آینده داشته باشد، به آزمایش بپردازد، مواد تازه ای را که سروش سبک نوی است در اثر خود بگنجاند

همچنین گفتیم: هر اثر هنری دارای محتوی است، حتی آثاری نظیر ماسکها، سفالها و نقشهای مجرد یا هندسی. پارچه ها و کوزه ها و کاشیها که در بادی امر بنظر تزینی می آیند، ممکن است واجد یک معنای انسانی عمیق باشند;.. محتوی هر اثر هنری، ارتباط مستقیمی به زمان آفرینش آن اثر دارد; تصادفی نیست که نقاشان عهد رنسانس این همه تصویر از حضرت مریم نقش کرده اند، و هم چنین اتفاقی نیست که نقاشان مدرن متوجه طبیعت جاندار شده اند و به نقش های مجرد و یا تزیینی صرف، توجه یافته اند و چینی ها در منظره سازی طریق کمال را پیموده اند،  و نیز تصادفی نیست که نقش های روی آثار برنزی چین قدیم، و یا سفالهای سرخ پوشان بومی امریکا، این همه باد و باران را منعکس می سازد، و یا نقش اصلی حجاریهای مایان ها مارپردار، و یوزپلنگ می باشد

بنابراین، هدف هنر، خود موضوع مهمی است که باید مورد مطالعه قرار بگیرد، به اغلب احتمال بسیار از آثار هنری به خاطر مقاصد و هدفهای معین بوجو آمده اند، شک نیست وقتی دیدار کننده ای پا به موزه ای می گذارد، متوجه این هدفها نمی شود، زیرا موزه انبان ذخیره ایست مصنوعی که در آن، اشیا، از زمان و مکان اصلی خود بسی دور مانده اند، اما اگر این اشیاء را تک تک مورد مطالعه قرار بدهیم و زمان و مبدأ آنها را در نظر آوریم، علت خلق آنها و همچنین سبب فرم خاصشان روشن می گردد، و در می یابیم که لباس ها و مجسمه ها مناسب بناهای خاصی بوجود آمده بوده اند. قالی ها برای کاخهای عظیمی بافته شده بوده اند، کوزه های هندی جهت حمل آب در دشتهای خشک به این شکل در آمده بوده اند، و صراحی های چینی بدان سبب بلند و باریک ساخته شده بوده اند که در مراسم پرستش در گذشتگان از می مالامال گردند;. هدف معماری، معمولاً به سهولت دریافته می شود. اما باید دانست که بسیاری از نقش ها، مجسمه ها، تزیین ها، سفالها و فلز کاری ها هم بسان معماری، برای هدفی بوجود آمده اند

بنیاد شکل( یا جوهر فرم) از میان این همه موارد قابل مطالعه در هنر، بهتر است ابتدا به سراغ شکل یا فرم برویم و از چگونگی این دیدار سخن بگوییم

فرم یا شکل، عبارت از مجموعه ای واحد و کامل و زنده ( ارگانیک) است- ترکیب عناصری است که مجموعه ای را بوجود آورده است. روش و سبکی است که هم آهنگی میان این عناصر برقرار کرده است، خلاصه عاملی است که شخصیت ممتاز و یگانه ای به مجموعه بخشیده است. مراد،‌ از لفظ زنده، یا ( ارگانیک) بر حسب « فرهنگ وبستر » چنین است: « زنده، یعنی واجد بودن ساختمانی کامل و قابل مقایسه با بدن آدمی – یعنی اجزایی که مجموعه واحدی را تشکیل داده اند- یعنی اجزایی که هم با یکدیگر و هم با مجموع متناسب هستند»- مراد ما از ساختمان ( مطابق فرهنگ یاد شده) چنین است: « ساختمان، یعنی انچه بنا شده است، یعنی نظم اسقرار یافته میان قسمتهای مختلف بدن یا یک شیئی»; این بوده معنای ظاهری مفهوم وسیع فرم;. لیکن چینی ها ضرب المثلی دارند که بسیار معروف است، می گویند: « باید به گوش جان شنید، و آنچه شنید دید» آقای پریستلی. می گوید: « این گفته چستر تون بس حکیمانه است: فرق است میان مرد مشتاقی که کتابی را از سر اشتیاق می خواند با مرد خسته ای که در جستجوی کتابی است تا برای امرار وقت و مشغولیت بخواند».- خواندن کتابی، استماع آهنگی، تماشای تصویری، می باید با نهایت تمرکز قوای ذهنی و به کمک احساس و ذوق صورت بگیرد

وقتی به استماع یک قطعه موسیقی مشغول هستید، اصواتی به گوشتان می خورد که گاه هم آهنکگ و گاه در هم به نظر می آیند و ممکن است موجب تحریک حس شادی یا غم شما بشوند: اگر به همین اکتفا کنید به کمترین حد لطافت آن قطعه پی برده اید- ولی باید گفت: ادراک لطافتی تا این حد ناقص،موسیقی شناسی نامیده نمی شود;شاید نا آشنایی یا تنبلی سبب این عدم ادراک است;. در صورتی که اگر به عکس، به دقت گوش فرا دهید تا جایی که نغمه ای از آن قطعه را به ذهن بسپارید، و همین نوا را گاه در مایه اصلی خود و گاه در مایه ای دیگر بشنوید و تغییر مایه را تشخیص بدهید و مخصوصاً در بیابیدکه خاصیت هر نوایی در هر سازی متفاوتست، و این نکات را در سراسر قطعه دنبال کنید و از هیچ چیز حتی اگر جزیی هم باشد غفلت نورزید و در ضمن این پیروی، پیوستگی نغمات را ادراک کنید و تکرار نغمه ها و مدگردیهای قطعه و تغییر و زنها و حرکات را دریابید، در این صورت اول را در راه شناختن موسیقی برداشته اید

یک اثر ادبی نیز بسان یک قطعه موسیقی است

نویسنده، از کلمات مدد می گیرد، کلمات را با هم ترکیب می کند تا جمله ها بوجود آیند، و جمله ها عبارات را تشکیل می دهند- با تکرا، تنوع، و بهم آمیختگی کلمات و ایجاد تحرک، نویسنده اثر خود ر اقدم به قدم جلو می برد تا به اوج برساند; و بدینوسیله نمونه ای ابداع می کند که نه تنها واجد محتوی و مضمون است بلکه به علت نبوغ و مهارت خاص نویسنده، محرک نیز هست و می تواند عکس العملی احساسی در خواننده ایجاد کند، همین مهارت است که باعث میشود مضمون، زنده و محرک گردد، زندگی و تحرکی که فقط مرهون کلمات و معنای آنها نیست.. بنابراین: نه موسیقی یک سلسله اصوات پی در پی است و نه ادبیات سیل کلمات ردیف شده می باشد;;مهم  در ادبیات و موسیقی ارتباط و کمال تناسب اصوات و کلمات می باشد

اکنون به یک تابلو نگاه کنید: اگر در این تابلو توجه شما به موضوع نقش شده جلب شود و آن را مانند تصویری از یک واقعه تاریخی، یا عکسی از گوشه ای از طبیعت تلقی کنید، و این طرز تلقی باعث تداعی معانی و تذکار خاطره های شما گردد، حد اعلای لطافت هنر نقاش را ادراک نکرده اید

یکبار دیگر نگاه کنید: ممکن است حس کنجکاوی شما تحریک گردد واز خود بپرسید: چرا این نقش چنین احساسی در شما می انگیزد؟ اینک ممکن است به نظرتان برسد که مثلاً رنگ آبی بر رنگهای دیگر تابلو حکومت می کند;.. می بینید که این رنگ در یک قسمت عمده تابلو جلوه گری کرده است و بعد در چند جای دیگر هم به مقدار کمی تکرار شده است;.. متوجه می شوید که این رنگ آبی در تابلو مورد نظر، گاه کمرنگ و بی رنگ، و گاه تیره تر بکار رفته است- ضمناً متوجه قسمتهای زرد می شوید و ملاحظه می کنید آبی ها و زردها در هم آمیخته شده اند، چنانکه گویی درخشش همدیگر را تأیید و تأکید می کنند یا ممکن است قسمتی به رنگی روشن و درخشان در تابلو به نظر آید، شاید این قسمت به شکل هندسی، مثلث باشد، در این صورت چشمان شما در تابلو به گردش می پردازد و هادی شما در این گردش مثلث های روشن است که تکرار گردیده اند، در کنار این مثلث های روشن رنگهای دیگری هم خوابیده اند، این رنگها و این درخشندگی ها تکرار می شوند، تنوع می یابند و مانند نواهای موسیقی در هم می آمیزند و با هم ارتباط می گیرند، و در نتیجه مجموعه متناسبی مانند یک قطعه موسیقی بوجود می آورند;

یک نفر نقاش را هنگام ترسیم نقشی در نظر بیاورید: می بینید که رنگهای خود را به تناسب روی بوم می گذارد در وهله اول- این رنگها نمایش دهنده هیچ موضوع خاصی نیستند;.. اما بعد، کم کم طرح خانه ای از میان منطقه روشن با رنگهای روشن پدیدار می شود;.. در آنجا که آبی نهاده بود;.. در حقیقت همان تناسب است که محتوی و مضمون را زنده و محرک جلوه می دهد و به تابلو تحرکی می بخشد که تقلید صرف از طبیعت، مطلقاً از چنان تحرکی برخوردار نیست;.. فرق میان هنر و طبیعت همین است

در این سه هنر، و همچنین در تمام هنرها، می بینیم: اساس و اصل، طرز ساختمان و ترکیب است. و همچینن مشاهده می کنیم که همین طرز ساختمان و بنای اثری هنری است که به مضمون روح می بخشد و چشم و گوش را ارضا میکند;. اگر کسی بخواهد از راز هنر پرده برگیرد باید قادر به دیدن همین ساختمان و ترکیب باشد و بتواند ساختمان یک اثر هنری را با بینشی هنر مندانه تشخیص بدهد« در حقیقت شبان و روزان، چشمانم را به روی جهان محسوس گشوده ام،‌و هم گاه بگاه چشمانم را بسته ام، تا شاید شکوفه های بینش در درون من بشکفد و سرانجام مرا بیک نظام منطقی هدایت کنند;.. من بدین گونه نقاشی کرده ام»

عناصر فرم هنرمندی که یک اثر هنری می آفریند، در حقیقت ادراک خاص خود را به وسیله عناصر محسوس و عینی صورت مجسم می بخشد;; بخاطر تحقق بخشیدن به این هدف، جهان خلقت، تمام عناصر بی شمار خود را در برابر هنرمند به نمایش گذاشته است تا او از آن میان کدام را برگزیند که رساننده ادراک خاص او از جهان باشند;.. هنرمند مسلماً از چگونگی جنس مواد یا عناصری که برای هدف هنرش شایسته هستند بخوبی آگاه است و قدرت آنها را از نظر فنی به نیکویی می داند و طریق استفاده از آنها را به بهترین وجه اطلاع دارد و می داند چگونه آنها را به کاربرد که در شخصیت شکلی که به وجود می آورد تأثیر کلی داشته باشند; چکش و تیشه است که می تواند با قدرت و آرامش، هیکلی از سنگ سخت و تسلیم ناشدنی بیافریند، و انگشتان آدمی است که به چابکی می تواند بر روی گل مطیع، بلغزد و شکلی بوجود می آورد;..نقششی رنگین که برای فرش مناسب است، ممکن است در حجاری نامناسب جلوه کند- تشخیص تناسب این مواد با موضوع، نخستین قدم در راه شناختن و ادراک هنر است

مواد دیگر یا عوامل متشکلی که هنرمند در آفرینش آثار هنری بکار می برد و فقط چشمی که تربیت یافته است به مشاهده آنها توفیق می یابد عبارتند از: خط- سایه و روشن- رنگ- زمینه یا بافت –سطوح هندسی – مواد- حجم حرکت و مکان

اگر هنرمندی بادو بعد: عرض و طول، سرو کار دارد و بر روی سطح صاف کار می کند مثلاً در نقاشی و کاشی کاری و منسوجات، از خط، رنگهای روشن و تیره، زمینه  وسطح هندسی استفاده می کند، در این نوع آثار عمق به طور عملی وجود ندارد، اما طرز کار ممکن است بعد سوم، یا عمق را به بیننده القا کند;

اگر سروکار هنرمند، با سه بعد، یعنی طول و عرض و ارتفاع است مانند: معماری، مجسمه سازی و کوزه گری و سبد بافی- در این صورت هنرمند از مواد: حجم و مکان هم علاوه بر عوامل متشکله هنرهای دو بعدی استفاه می کند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در pdf دارای 40 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در pdf

چکیده‏

مقدّمه‏

چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه‏

اشتراک‏ها و افتراق‏های عرفان عملی و اخلاق‏

نسبت عرفان با اسلام‏

نکته اوّل: عرفان متعالی و برین در قرآن‏

نکته دوم: کلمات پیامبر اکرم(ص) و احادیث و روایات، الهام بخش عرفان اصیل اسلامی‏

نکته سوم: محال و بی‏معنا بودن عرفان منهای مذهب‏

نکته چهارم: منطق عرفانی قرآن‏

نکته پنجم: اساس عرفان اسلامی‏

برخی اصول نظری عرفان از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

مقامات و منازل در عرفان عملی‏

گرایش‏های عرفانی استاد مطهری‏

منابع و مأخذ

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله عرفان در افق اندیشه استاد شهید مرتضی مطهری در pdf

1 قرآن کریم

2 نهج‌البلاغه

3 انسان کامل، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 75

4 آشنایی با قرآن، ج 1، سال 69

5 آفتاب احیاگران، محمدجواد رودگر، انتشارات قبلی، قم، 80

6 آشنایی با علوم اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات جامعه مدرسین، قم، سال 62

7 انسان و ایمان، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

8 احیاء تفکر دینی، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

9 آئینه جام، مرتضی مطهری، صدرا، تهران، سال 67

10 بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، جلد 46، باب 19، بیروت، سال 73

11 پیرامون جمهوری اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68

12 پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم مرتضی مطهری ، انتشارات صدرا، تهران، سال 62

13 پاره‌ای از خورشید، گردآوری و تدوین، حمیدرضا سیدناصری، امیررضا ستوده، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر، تهران، سال 77

14 تماشاگه ‌راز، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 63

15 تفسیر موضوعی قرآن مجید، عبدالله جوادی آملی ، مرکز نشر اسراء، قم ، سال 66

16 خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 68

17 جمال عشق، محمدجواد رودگر، انتشارات تجلّی، قم، سال 80

18 روح مجرد، سیدمحمدحسین حسینی‌تهرانی، انتشارات علامه طباطبایی، مشهد، سال 1418 هـ‌ .ق

19 راه‌های اثبات وجود خدا، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 67

20 سیری در نهج‌البلاغه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 65

21 شرح مبسوط منظومه، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 1378

22 ویژه‌نامه استاد مطهری، جمع نویسندگان، انتشارات حزب جمهوری اسلامی، تهران، سال 62

23 مقالات فلسفی، مرتضی مطهری، انتشارات حکمت، تهران، سال 76

24 مجموعه آثار، ج 17و 14و 79و 6و 3و 2، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 80 ـ 74

25 مقدمه‌ای بر جهان‌بینی اسلامی، مرتضی مطهری، انتشارات صدرا، تهران، سال 64

26 نقدی بر ماکسیسم، مرتضی مطهری، انتشارت صدرا، تهران، سال 63

27 یادنامه استاد مطهری، جمعی از دانشمندان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، تهران، سال 60

مقدّمه‏

تفسیری که از شاکله و شخصیت استاد شهید مطهری در اذهان خاص و عام وجود دارد، این است که او راشخصیت فلسفی و حکمی می‏دانند و همین بُعد وجودی استاد، ظهور بیش‏تری دارد و اکثر نوشته‏ها و گفته‏های آن‏ متفکّر بزرگ نیز از خردورزی و عقل‏گرایی او در تبیین اندیشه و بینش و حتّی گرایش‏های دینی حکایت می‏کند که‏ حکمت اندیشی و فلسفه‌ورزی او بر هیچ اهل معرفتی پوشیده نیست؛ امّا به این معنا نیست که در عرصه‏ها و ساحت‏های دیگر از مطالعات، اظهارنظر و تضلّع ویژه بهره‏مند نبوده است؛ بلکه شخصیت جامع‏الاطراف شهید مطهری جواز ابراز اندیشه و اظهار رأی صائب و ثاقب وی را در ابعاد گوناگون تفکّر دینی نیز منطقی و معقول می‏نماید؛ به‌ویژه این‏که گرایش‏های علمی و عملی استاد شهید به مقوله عرفان پژوهی در اواخر عمر شریفش، موارد معیار سنجش، و ارزیابی، استخراج و تبیین دیدگاه‏های عرفانی او را نیز مطلوب، بلکه ضرور می‏کند؛ افزون بر این‏که از صاحب نظری و کارشناسی ژرف‏اندیش، با گستره علمی و مطالعاتی فراوان، نیازشناسی، زمان‏شناسی و درک و درد دینی‏که استاد داشت، انگیزش بیش‏تری را فراروی ما می‏نهد تا نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی وی را بیش از پیش ‏مورد کاوش معرفتی قرار دهیم و این ساحت معرفتی شهید مطهری نیز به اصحاب معرفت و ارباب فضیلت و دانش‏پژوهان و حقیقت جویان معرّفی شود؛ چه این‏که در آثار و اثمار گونه‏گون گفتاری و نوشتاری یا بیانی و بَنانی آن متفکّر اسلام‏شناس، مواضع گوناگونی یافت می‏شود که زمینه‏ها و بسترهای کافی را در حصول و تبیین این وجه شخصیتی وی ‏در اختیار ما می‏نهد

بدیهی است ذهن و زبان و قلم استاد به تفکیک قلمرو و گستره هر کدام از فلسفه و عرفان و حکمت عقلی وشهودی به‏طور کامل آشنا بود و التزام عملی استاد در رهاوردهای علمی‏اش در امتیاز مقوله‏های حکمی ـ عرفانی ‏کاملاً مشهود است؛ امّا چه توان کرد که اشتراکات فراوان در حوزه‏های نظری هر کدام از معرفت فلسفی و عرفانی و این‏که زبان عرفان «فلسفه» و «فلسفی» است (مطهری، 1362: ص 190)، زمینه‏های لازم را در نوع نگرش‏ها وگرایش‏های استاد به‏صورت جامع فراهم ساخت؛ به ویژه آن‏که راه برهان و عرفان و معرفت استدلالی و ذوقی را مانعهالاجتماع ندانسته، هر دو را دارای ارزش معرفتی قلمداد می‏کرد و حتّی معتقد بود که ترجیح یکی بر دیگری، از نظر علمی و معرفتی بیهوده است

; به نظر ما، سخن از ترجیح آن راه بر این راه بیهوده است. هر یک از این دو راه، مکمّل دیگری است و به هر حال، عارف، منکر ارزش ‏راه استدلال نیست (مطهری, 1360: ص 146 ـ 154)

به همین میزان، دو هدف ما را بر آن داشت تا به تبیین اجمالی نگرش‏ها و گرایش‏های عرفانی استاد شهید اهتمام ‏ورزیم: 1 اندیشه‏ها و نگرش‏های عرفانی استاد از لابه‏لای آثارش استخراج و به آگاهان جامعه به‏ویژه نسل جوان وروشنفکر معرّفی شود و تبیین‏های عرفانی و اصول و معیارهای اندیشه آن شهید فرزانه و پاسخگویی‏هایی که به‏برخی سؤالات و شبهات در حوزه عرفان، ادبیات عرفانی و شخصیت‏های عرفانی ـ ادبی داده, مغفول و مهجور نماند و این ساحت پربرکت معرفتی استاد نیز در جامعه علمی حضور و ظهور داشته باشد

2 روح و روحیه عرفانی و گرایش‏های سلوکی و درد سیر و سلوکی استاد شهید در لابه‏لای معارف فلسفی وعقلانی‏اش پوشیده نماند و فقط تفسیر تک‏بعدی و تک‏ساحتی از شخصیت علمی و عملی استاد نداشته باشیم. افزون ‏بر این، گرایش‏های عرفانی ـ سلوکی در عرفان عملی که استاد شهید در اواخر عمر شریفش یافته و تحوّلی در شخصیت وی شمرده شده است نیز مطرح می‏شود تا مورد توجّه جدّی قرار گیرد. از سوی دیگر، اعتقاد خاصّ استاد به عرفان اصیل اسلامی که آن‏را دارای اصالت، استقلال و غنایی ویژه می‏دانست، تبیین، تحکیم و از آن دفاع شود و به‏ویژه در برابر اندیشه‏هایی که عرفان را غیراصیل، غیرمستقل و حتّی بیگانه و وارداتی می‏دانند و برخی نیز با کمی‏ تسامح، آن ‏را تلفیقی و التقاطی قلمداد می‏کنند، لازم می‏نُماید که نگرش‏ها، بینش‏ها، اعتقادات و حتّی نظریه استاد در اصالت، استقلال و جامعیت عرفان اسلامی به‏طور کامل تبیین و آشکار شود

استاد شهید، «اصالهالفطره‏ای» است (ر.ک: رودگر، 1380: ص 27) و «فطرت را ام‏المعارف می‏داند (مطهری، 1375: ص 250) و در تعبیری روشن و شفّاف و مستدل و مبرهن می‏فرماید

از نظر ما، راز تکامل را در «فطرت» انسان باید جست‌وجو کرد

عرفانی که شهید مطهری از آن سخن می‏گوید و در بطن و متن آموزه‏های قرآنی و حدیثی و سنّت و سیره علمی وعملی معصومان‏علیهم السلام ریشه دارد و هماره فطرت انسان به چالش کشیده می‏شود، تا «لیستادوهم میثاق فطرته» تحقّق ‏یابد، شناخت آن نوع از عرفان رنگ و بوی دیگری دارد که به انسان درد خدا و درد خلق و گرایش به درون و برون را توأمان عنایت می‏کند؛ بدین‏سبب، از خودآگاهی عرفانی به‏صورت راز سیر و سلوک یا عرفان عملی و نیل به مقام‏توحید و کمال سخن به میان می‏آورد (مطهری، 1378: ج 2، ص 324 ـ 324)؛ پس معرفت به خود، محاسبه خود و مراقبت از خویشتن، سرمایه‏های اصلی عرفان اسلامی هستند

چیستی عرفان و اقسام آن از دیدگاه استاد شهید مطهری‏

عرفان، شناخت حق و اسما و صفات الاهی از طریق تهذیب نفس و تزکیه و طهارت درونی است که در اثر سیر وسلوک حاصل می‏شود و تفسیر ویژه‏ای از عالم و آدم یا جهان هستی ارائه می‌کند؛ در پرتو آن، عالم را جلوه حق و مظهراسمای حُسنای الاهی می‏بیند و «توحید»، واپسین مقصد سیر و سلوک عارف است؛ توحیدی که وجود حقیقی رامنحصر در خدا دانسته، ماسوای الاهی را تجلّیات آن وجود و «نمود» می‏داند، نه «بود»؛ یعنی اگر در حکمت وفلسفه از «بود و نبود» و در اخلاق از «باید و نباید» بحث می‏شود، در عرفان از «بود و نمود» بحث می‏شود و در تفسیر عرفانی هستی، وجهه الاهی و معنوی، وجه اصیل وحقیقی قلمداد می‏شود؛ پس در عرفان از دو مقوله «خدا» «و انسان کامل» یعنی توحید و موحِّد سخن به میان می‏آید که «شهود توحید» یا «توحید شهودی» و راه‏رسیدن به مقام منیع توحید ناب و عرفانی در منازل و مقامات تعریف‏پذیر و تحقّق بردار است که سالک باید لزوماً درسیر و سلوک به آن دست یازد. به تعبیر استاد شهید مطهری، «توحید عارف یعنی طیّ طریق کردن و رسیدن به مرحله‏جز خدا هیچ ندیدن» (همو، 1362: ص 188). عرفان از منظر استاد، به دو بخش عرفان علمی و عرفان عملی ‏تقسیم‏پذیر است که از دو جنبه می‏توان درباره آن‏ها بحث کرد: 1 جنبه فرهنگی ـ عرفان؛ 2جنبه اجتماعی ـ تصوّف‏ که دو بخش علمی و عملی وابسته به جنبه علمی و فرهنگی عرفان قلمداد شده است؛ اگرچه عرفان علمی اشتراک‏ها و افتراق‏هایی با اخلاق داشته و عرفان عملی به «سیر و سلوک» در عرفان نامگذاری شده است که سالک برای نیل‏به قلّه منیع انسانیت یعنی «توحید»، باید مراحل و منازلی را بپیماید و در فهم و طریقت چنین مراحل و مقاماتی و این‏که چه باید بکند و چه حالاتی برای او حاصل می‏شود، واردات قلبی‏اش چه و چگونه است و چه وظایف و مراقبت‏هایی را باید اعمال کند و سالک به‏طور کامل باید از راه و رسم منزل‏ها آگاه باشد، به انسان کامل یا خضر راه، پیر طریق، مراد، طایر قدس، و; نیازمند است؛ یعنی در رسیدن به توحید و مقام توحّد سالک، سیر و سلوک و پیر راه، لازم ‏است تا از خطر گمراهی برهد و به سر منزل مقصود برسد و تلائم و تعامل، تلازم و ترابط ویژه‏ای بین عرفان علمی و عرفان عملی برقرار است که در سیر و سلوک عرفانی متجلّی می‏شود و استاد شهید، روی این مقوله‏ها بسیار تأکید دارد (همان: ص 187). در این‏جا لازم است بر اساس اندیشه‏ها و نگرش‏های استاد، اشتراک‏ها و افتراق‏هایی را که بین ‏عرفان و فلسفه و عرفان و اخلاق وجود دارد، مطرح سازیم

اشتراک و افتراق عرفان و فلسفه‏

استاد مطهری معتقد است: چون عرفان نظری به تفسیر هستی می‏پردازد و از خدا، جهان و انسان بحث می‏کند، مانند فلسفه الاهی، دارای موضوع، مبادی و مسائل است و حتّی اعتقاد دارد که اگرچه استدلال‏های عرفانی ازمایه‏های عرفانی و کشفی و ذوقی استفاده می‏کند، به زبان دیگری یعنی فلسفه تعبیر و تبیین می‏شود (همان: 190). در هر حال، عرفان و فلسفه در این‏که به تفسیر هستی و نوعی جهان‏بینی می‏پردازند مشترکند؛ امّا در دو ناحیه ‏با هم امتیازاتی دارند

أ. اختلاف و افتراق در ناحیه بینش‏ها؛

ب. اختلاف و افتراق در ناحیه روش‏ها

أ. در ناحیه بینش‏ها، از نظر عارف فقط خدا اصالت دارد و ماسوای الاهی همه نمودها و مظاهر خدای سبحان ‏هستند و عرفان به وحدت شخصی وجود یا وجود ذات مظاهر اعتقاد دارد؛ در حالی‏که در فلسفه، هم خدا و هم غیرخدا اصالت دارند، جز این‏که خدا واجب‏الوجود و قائم بالذّات و غیرخدا ممکن‏الوجود و قائم بالغیر و معلول ‏واجب‏الوجود یعنی وجود ذات ‏مراتب هستند

عارف در بینش خویش به شهود حقیقت نائل می‏شود و به مقام قرب الاهی و فنا در ذات خدا می‏رسد؛ البتّه با قدم‏سیر و سلوک؛ ولی فیلسوف در بینش خویش فقط به «فهم جهان» و داشتن تصویری جامع و کامل از جهان در ذهن خویش می‏پردازد؛ یعنی در بینش عرفانی سخن از سلوک و شهود یا «شدن»، و در بینش فلسفی سخن از «شناختن» و «فهمیدن» است

ب. در ناحیه روش‏ها، روش عرفانی، سلوکی و مبتنی بر تزکیه و تهذیب نفس و نورانیت باطنی است، و روش‏فلسفی بر عقل و استدلال و برهان تکیه دارد که در روش‏ها، اختلاف از ابزارهای معرفتی هر کدام از فیلسوف و عارف‏حادث و حاصل می‏شود به این‏که ابزار معرفتی عارف، قلب و دل، و ابزار معرفتی فیلسوف، «عقل و ذهن» است وبه همین دلیل، استاد مطهری، در مواضع گوناگون پاورقی اصول فلسفه و روش رئالیسم و جاهای دیگر درباره تبیین‏ فلسفی و مسائل فلسفی می‏فرماید

«تا ذهن را نشناسیم نمی‏توانیم فلسفه را بشناسیم» (مطهری، 1362: ص 54: 2/1362: ص 132). مباحث عرفانی، چه نظری و چه عملی، بر روی شناخت دل و راه قلب و فطرت قلبی و باید و نبایدهای سلوکی ‏تکرار و تأکید می‏کند؛ بدین‏سبب، در فرق نهادن ابزاری و متدیک حکمت و عرفان می‏نویسد

ابزار فیلسوف، عقل و منطق و استدلال است؛ ولی ابزار کار عارف، دل، و مجاهده و تصفیه و تهذیب و حرکت و تکاپو در باطن است ‏(همو، 1362: ص 191)

استاد شهید، امتیازاتی را که بین نحله‏ها و نظریه‏های مختلف فلسفی از حکمت مشّا، اشراق و حکمت متعالیه ‏وجود دارد نیز به‏طور کامل تبیین کرده است که در فهم نگرش‏ها، روش‏ها، بینش‏های فیلسوفان و فلسفه‏های متنوّع‏ کاربرد فراوان دارد (همان: ص 100 ـ 113)

وی در پایان به‏طور کلّی در افتراق حکمت و عرفان می‏نویسد

از نظر حکمت الاهی، هدف خصوص معرفهاللَّه نیست؛ بلکه هدف، معرفت نظام هستی است؛ آن‏چنان که هست. معرفتی که هدف‏حکیم است، نظامی را تشکیل می‏دهد که البتّه معرفهاللَّه رکن مهمّ این نظام است؛ ولی از نظر عرفان، هدف، منحصر به معرفه‌اللّه است. از نظر عرفان، معرفهاللَّه، معرفت همه چیز است. همه چیز در پرتو معرفهاللَّه و از وجهه توحیدی باید شناخته شود و این‏گونه شناسایی فرع برمعرفهاللَّه است. (همان: ص 100 ـ 113)

اشتراک‏ها و افتراق‏های عرفان عملی و اخلاق‏

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله خورشید در قرآن در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله خورشید در قرآن در pdf دارای 103 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خورشید در قرآن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله خورشید در قرآن در pdf

تعریف موضوع
پیشینه تحقیق
سئوالهای اصلی تحقیق
سئوالهای فرعی
اهمیت مسئله
فرضیه اصلی
فرضیه فرعی
روش تحقیق
محدودیتهای تحقیق
چکیده
مقدمه
فصل اول: تفسیر علمی قرآن و دیدگاههای مختلف در مورد قرآن
تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی و اعجاز علمی
معنای اصطلاحی تفسیر علمی (انطباق قرآن با علوم تجربی)
پیشینه تاریخی تفسیر علمی در غرب
پیشینه تاریخی تفسیر علمی در اسلام
تفسیر علمی دریک قرن اخیر و علل گسترش آن
ردیابی تفسیر علمی در تفاسیر شیعه و اهل سنت
انگیزه های روی آوری مفسران به علم گرایی افراطی
جریان زیادی روی و میانه روی در تفسیر علمی و ویژگیهای آن
اقسام تفسیر علمی
الف: اقسام تفسیر براساس هدف مفسر
ب: اقسام تفسیر علمی از جهت شکل و شیوه
معیارهای تفسیر علمی معتبر
آثار مثبت و منفی تفسیر علمی (بررسی دیدگاههای مخالفین و موافقین تفسیر علمی)
فصل دوم:خورشید در قرآن
نگاهی گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید
بررسی آیات قرآن در مورد خورشید
بررسی نکات تفسیری در مورد آیات مربوط به خورشید
فصل سوم: خورشید: تولد ، حرکت و مرگ
ساختمان و ویژگیهای خورشید
حرکت خورشید
چرخه زندگی خورشید (زیستگرد خورشید)
نتیجه کلی
فهرست منابع

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله خورشید در قرآن در pdf

1- تفسیر المیزان، محمدحسین طباطبایی ، ج19 بنیاد علمی و فکری طباطبایی زمستان 76 چاپ چهارم
2- الجواهر فی تفسیر القرآن. جوهری طنطاوی. ج9 المکتبه الاسلامیه. 1394هـ ق. 1974 م
3- اطلس منظومه خورشیدی، پاتریک مور. گری هانت. ترجمه عباس جعفری. سازمان جغرافیایی و کارتوگرافی گیتاشناسی. نوروز
4- پژوهشی در اعجاز علمی قرآن. ج1 محمدعلی رضایی اصفهانی کتاب مبین. 1380 چاپ اول
5- جهان افرین حسین نوری همدانی. نوین قم. تابستان 75 چاپ دوم
6- جهان بزرگ و آنچه در آنست. محمدطاهری معیری. انتشارات اطلاعات. 1368 چاپ اول
7- سفر به منظومه شمسی ترجمه سیدمحمود تقوی. مهرداد ابراهیمی کارگاه نشر 1374 چاپ دوم
8- فصلنامه بینات شماره
9- کهکشانها درقرآن. لطفعلی سلیمی. انتشارات انصاری. اول فروردین 81 چاپ اول
10- تفسیر طبری (جامع البیان فی تفسیر القرآن) طبری. ج23 دارالمعرفه بیروت 1371 ق
11- تفسیر مجمع البیان طبرسی ج8 احیاء التراث العربی. بیروت 1379 ق
12- تفسیر مجمع البیان ج20 طبرسی. ترجمه حاج شیخ محمدرازی خرداد 1360 انتشارات فراهانی
13- مقایسه ای میان تورات انجیل- قرآن علم. دکتر بوکای ترجمه ذبیح الله دبیر. دفتر نشر فرهنگ اسلامی. 1374 چاپ ششم
14- مفردات راغب اصفهانی. ماده سبع و دئب
15- نجوم به زبان ساده. اثر کامیل-فلاماریون. ترجمه م.ا. تهرانی بنگاه ترجمه و نشر کتاب. زمستان 49 ش چاپ اول
16- تفسیر نمونه جلدهای 10، 13، 18 ناصرمکارم شیرازی دارالکتب الاسلامیه زمستان 68 چاپ پنجم

 

تعریف موضوع

تحقیق با عنوان خورشید در قرآن را شاید بتوان موضوعی فیزیکی قرآنی نامید. زیرا در این  مجموعه، وضعیت فیزیکی و یا شیمیایی خورشید و نحوه حرکت آن بررسی شده و پس از قطعیت رسیدن کامل این علوم تجربی با قرآن تطبیق داده می شود

پیشینه تحقیق

تحقیق در زمینه خورشید در حقیقت پیشینه ای چند هزارساله دارد و تنها قرآن نیست که بدان اشاره داشته است از بطلمیوس گرفته تا کوپرنیک ، گا لیله، کپلر و … همه و همه به نحوی خورشید را از جهات مختلف مورد کنکاش قرار داده اند و جالب اینکه قرآن کریم پیش از همه این جنجالها موضع محکم خود را در هزار و اندی سال پیش به همگان عرضه داشته است و اکثر دانشمندان امروزی یافته های علمی خود را به قرآن استناد می کنند

سوالهای اصلی تحقیق

1-    کدامیک از آیات قرآن با یافته های قطعی علوم تجربی منطبق است؟

2-    چند نوع حرکت را می توان برای خورشید در نظر گرفت؟

3-    سرانجام خورشیدی که چند میلیون سال از عمر آن می گذرد چه می شود؟

سوالهای فرعی تحقیق

1-    در چه مواردی انطباق قرآن با علوم تجربی اعجاز علمی را ثابت می کند؟

2-    آیا غیر از این حرکاتی که در  قرآن برای خورشید در نظر گرفته شده می توان خورشید را دارای حرکت نوع چهارمی دانست؟

3-    مواردی که علوم روز در مورد حرکت و آتیه خورشید بدان اشاره میکند تا چه حد قابل انطباق و استناد به قرآن است؟

فرضیه اصلی

1-    ظنّی بودن علوم تحربی در غالب موارد

2-    خورشید نیز مانند زمین دارای حرکاتی است

فرضیه فرعی

1-    خورشید همیشه دارای یک شکل، یک حرکت و یک وضعیت خاص نخواهد بود

اهمیت مسئله

در میان تمام ثوابت، خورشید یگانه کوکبی است که نظر بنزدیکی آن به زمین تنها مانند یک نقطه نورانی به نظر نمی رسد و می توانیم قسمتهای مختلف آنرا با استفاده از قرآن و به کمک علوم تجربی تشخیص دهیم و به کمک مطالعه تابشها و حرکات آن بخصوصیات آن و پیدایش شب و روز پی ببریم و اهیمت‌ آن از این جهت شاید کمی محسوستر باشد که حیات و پیدایش آن بدون خورشید معنی ندارد

روش تحقق

در این تحقیق شاید بتوان گفت که ما از دو نوع روش استفاده کرده ایم

1- روش زمینه ای و مواردی:

دراین روش پژوهش گسترده ای از موقعیت قبلی و فعلی و آینده یک واحد مانند خورشید انجام می شود و کنش ها و واکنش های آن بررسی می گردد و با مراجعه به قرآن و تفاسیر مختلف حتمیت و قطعیت آن مورد تایید قرار می گیرد

2- روش جمع آوری اطلاعات

در قسمت دیگر این تحقیق که به صورت استفاده از کتابخانه می باشد، عمدتا از کتب روز و علوم تحربی روز استفاده شده است که نشان دهد سخنی که قرآن در هزاران سال پیش آورده هیچ جای شکی برای هیچ انسانی باقی نگذاشته است و نشان داده که معجزه ای کامل و بس عظیم است

محدودیتهای تحیقیق

1-     پراکندگی موارد تفسیر علمی و اعجاز علمی در تفاسیر بزرگ و مفصل، دسترسی به آنها را دشوار می نماید

2-   اگربخواهیم کمی دقیقتر به مسئله حرکت خورشید نگاه کنیم شاید به طور قطع نتوان گفت که خورشید دارای چند حرکت است زیرا مفسران و دانشمندان مطالب مختلف و گاه متناقضی دراین مورد آورده اند

چکیده

این تحقیق (که اگر نام آنرا بتوان تحقیق گذاشت) از سه بخش اصلی، تشکیل شده است فصل اول که با نام تفسیر علمی و دیدگاههای مختلف در مورد آنست زیر مجموعه هایی چون تاریخچه اجمالی انطباق قرآن با علوم تجربی، پیشینه تاریخی علمی اسلامی و درغرب و علل گسترش آن و علم گرایی افراطی وتعادلی، معیارها و انواع تفسیر علمی معتبر و همچنین آثار مثبت و منفی آن بررسی می‎شود. دراین فصل اگر ما بتوانیم تفسیر علمی معتبرو غیرمعتبررا از هم تشخیص دهیم راهی بس بزرگ را در راه رسیدن به تفسیر علمی که خلوص آن از خلط حوزه علم و دین جلوگیری خواهد کرد خواهیم پیمود، علاوه بر این در این فصل با چند نوع تفسیر علمی که توانسته اند بطور صحیح از انطباق ناصحیح قرآن با علوم تجربی روز جلوگیری کنند آشنا خواهیم شد

اما در فصل دوم این مجموعه در ابتدا نگاهی هر چند گذرا به تاریخچه مطالعات در مورد خورشید خواهیم پرداخت چرا که دانستن پیشینه تاریخی در مورد خورشید مشکل گشای ما در مراحل بعدی شناخت خورشید خواهد بود

در قسمت دوم، آیات قرآن در مورد خورشید و حرکت آن مورد بررسی قرار خواهد گرفت و تفسیر هر آیه در ذیل همان ایه و سپس دسته بندی مفسران به دو گروه مفسران  و صاحبنظران قدیم و جدید و بررسی نظرات آنان در رأس کار ما قرار خواهد گرفت

اما در فصل سوم و آخرین فصل این مجموعه در حقیقت خورشید از تولد تا مرگ به انضمام ویژگیها، ساختمان، زیستگرد و نحوه تشخیص حرکات خورشید در کتب علمی روز مورد بررسی قرار خواهد گرفت

مقدمه

«لخلق السوات و الارض اکبر من خلق الناس و لکن اکثر الناس لایعلمون»[1]

آفرینش آسمان و زمین بزرگتر از خلقت انسان است ولی اکثر مردم نمی دانند»

به نام خداوند جان و خرد                            کزین برتر اندیشه برنگـذرد

خداوند نام و خداوند رای                            خداوند روزی ده‎ای رهنمای

«الشمس و القمر بحسبان»[2]

«خورشید و ماه با حسابی از خداوند در حرکتند (یعنی در مسیری و به نحوی حرکت می کنند که خداوند تعالی بر آندو تقدیر دارد)[3]

علم ستاره شناسی از قدیمی ترین و در عین حال پیشرفته ترین علوم بشری است. از آنجا که جهان خارج از کره ما مسائل آن در محدوده ستاره شناسی قرار می گیرد، دامنه این علوم بشری ازعلوم دیگر گسترده تر است

از نخستین تصورات و برداشتهای اولیه نسبت به عالم لایتناهی و ماه و خوشید و ستارگان و کهکشانها گرفته تا پیشرفته ترین سفینه ها آخرین تجهیزات فنی رصدخانه های کنونی همگی دستاوردها و زمینه های علم ستاره شناسی است و خورشید چون یک ستاره عظیم الجثه است طبیعتا در زمره ستاره شناسی قرار می گیرد

امروزه بشر نه تنها پا از سیاره خود فراتر نهاده بلکه فضا پیماهای مصنوع او تا آخرین سیارات منظومه شمسی را پشت سرگذاشته اند و به آن سوی منظومه ما راه یافته اند

قرآن مجید در آیه فوق الذکر انسان را به تفکر و تدبر در آفرینش آسمانها و ستارگان درخشان و تحولات شگرفی که در اوضاع آنها پدید می آید و نظام متقنی که برآنها حکمفرماست دعوت می کند

درست به دلیل  وجود همین نظم است که قوانین طبیعت مفهوم پیدا می کند

دانشمندان تجربی با تکیه بر اعتماد به وجود نظم در طبیعت مشتاقانه در پی کشف قوانین علمی موجود در همه زمینه های جهان خلقت هستند»

در یکسری آیات قرآن کریم به این مسئله که خلقت تمام موجودات اعم از کوچکترین ذرات اتمی گرفته تا ترکیب گیاهان جانداران و انسان و زمین، کهکشانها و جریان امور همگی آنها روی حساب می باشد و دارای اندازه های معین و مشخص و درهر مورد قابل محاسبه دقیق می باشند

ذیلا به برخی از این آیات اشاره می کنیم

«و ما یعزب عن ربک من مثقال ذره فی الارض و لافی السماء و لا اصغر من ذلک و لااکبر الا فی کتاب مبین»[4]

از علم  پروردگار تو حتی وزن ذره ای پوشیده نیست نه در زمین و نه در آسمان و هیچ کوچکتر یا بزرگتری از آن نیست مگر در کتابی روشن ضبط است

در المنجد کلمه ذره به «اتم» معنی شده پس کوچکتر از اتم (اصغر من ذلک) در واقع شامل ذرات بنیادی عالم می باشند مثل (الکترونها، پروتونها، نوترونها، فوتونها، پنتونها و کوارکها) و با عنایت به تفسیر المیزان مراد از «کتاب مبین» امری است که نسبتش به موجودات نسبت برنامه عمل است به خود عمل و هر موجودی در این کتاب یک نوع اندازه و تقدیر دارد

ازاین جهت می توان حدث زد که مراد از کتاب مبین مرتبه واقعی اشیاء و تحقق خارجی آنها باشد که قابل پذیرش هیچگونه تغییر نیست

همین برنامه عمل اجزاء عالم از کوچکترین ذرات دنیای کهکشانها و وجود حساب و کتاب در اندازه (جرم، سرعت، زمان، بار الکتریکی، نوع حرکت، اندازه حرکت، فشار برای قرار گرفتن ذرات بنیادی اتمها در کنار یکدیگر و پارامترهای دیگر مثل ثابت جاذبه، سرعت نور در فضا، ثابت پلانک، بار الکترون و …) است که دانشمندان برمبنای انها قوانین فیزیکی و شیمای نجوم و … را بدست می آورند

به طور مثال اطلاع داریم که زمان وقوع خورشیدگرفتگی 30 مرداد 1378 مطابق با آگوست 1999 و نقاطی از کره زمین را که بطور کامل یا ناقص می توانند این واقعه طبیعی را ببینند را با پیش بینی بسیار دقیق اعلام می کنند

آیاتی دیگر در این مورد عبارتند از

«… و خلق کل شیئ فقدره تقدیرا»[5]

… و هر چیز را آفرید و  برای آن اندازه ای معین مقرر داشت

«… و کل شیئ عنده بمقدار»

… و تمام اشیاء در نزد او دارای مقداری است.[6]

«والسما رفعها و وضع المیزان»[7]

و آسمان را برافراشت و میزان (عدل و نظم) را در عالم وضع نمود

«هوالذی جعل الشمس ضیاء والقمونورا و قدرناه لتعلمو عددالسنین و الحساب ماخلق ا… ذلک الا بالحق یفصل الایات لقوم یعلمون»[8]

اوست خدایی که خورشید را روشنی بخش و ماه را نورانی قرار داد و برای آن منزلگاههایی مقدر کرد تا عدد سال ها و حساب(کارها) را بدانید. خداوند این را جز به حق نیافریده است او آیات خود را برای دانشمندان شرح می دهد

«… ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور»[9]

.. تو در خلقت خدای رحمن بی نظمی و نقصان نخواهی یافت پس (به دیده عقل در نظم آفرینش) بنگر آیا خللی در آن می یابی؟

می توان نتیجه گرفت که کشف نظم و انسجام طبیعت (یعنی قوانین طبیعی) و اتقان صنع باری تعالی یکی از مسائل عمده طبیعت شناسی است

ما معتقدیم که قرآن کتاب هدایت برای انسانهاست و حاوی تمام چیزهایی است که بشر درحوزه ایمان و عمل بدانها نیاز دارد. بنابراین قرآن یک دائره المعارف علمی نیست و نباید قرآن را با نظریه های متغیر علمی الزاما تطبیق داد

از طرف دیگر نمی توان کتمان کرد که در قرآن اشارات مکرر به پدیده های طبیعی آمده است، اما اینها برای تعلیم علوم نیست بلکه هدف آنها تشویق مردم است به تعلیم علوم طبیعی و در نتیجه توجه به عظمت خلقت و در نهایت نزدیکی به خالق جهان

اما همین قرآن ما را به تدبر در آیاتش تعقل و تفکر فراخوانده است

«کتاب انزلنا الیک مبارک لیدبروا آیاته و لیتذکر اولوالالباب»[10]

کتابی خجسته بر تو فرو فرستادیم تا در آیات آن بیندیشند و خردمندان دریابند و پند گیرند

«ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار … لآیات لقوم یعقلون»[11]

همانا در خلقت آسمانها و زمین و اختلاف شب و روز … همه اینها آیات روشنی بر وجود خدا برای اهل  تعقل است

«کذلک نفصل الایات لقوم یتفکرون»[12]

اولم یتفکروا فی انفسهم… [13]

نکته ای که باید بپذیریم این است که برای فهم بهتر آیات قرآنی تنها معلومات عمیق زبان عربی کافی نیست بلکه علاوه بر آن باید واجد اطلاعات علمی بسیار بالایی بود

این حقیقت از گذشته های بسیار دور مورد تاکید قرآن پژوهان بوده است

آمده است که کسی که از علوم زمانه خود بیشتر بداند نصیبش از حقیقت قرآن بیشتر است بنابراین سخن از تفسیر عصری به معنای منطبق کردن برعلوم نیست بلکه سخن از پرده برداری از معنای آیه درسایه دانستنیهای بیرونی است

یکی از ویژگیهای تفسیر عصری ‌تفسیر علمی است اما تاکید می شود که منظور از تفسیر علمی دراین جایگاه این است که باید از علوم موجود هر عصر در فهم نکات قرآن استفاده شود زیرا در قرآن موارد بسیاری از مسائل خلقت زمین و آسمان، شمس و قمر، مشارق و مغارب، بروج و نجوم ، شب و روز ابر و باران و مسئله آفرینش هستی سخن گفته شده است

مسلما فهم کامل و تفسیر منطقی این دسته از آیات متوقف بر دانستنیهایی از علوم تجربی و انسانی و تحولات علمی روز است، زیرا مفسر در برابر این همه آیات ناچار است توضیح دهد، نکات غامض و پیچیده آنها را بیان کند، موضع قرآن را در برابر بسیاری از مسائل که خود به آنها اشاره کرده شرح دهد و چنین کاری با تفسیر عصری و علمی ممکن است، به این معنا که معارف قرآن را به گونه ای بیان کند که دست کم با مسلمات علوم روز منافاتی پیدا نکند

ما معتقدیم قرآن کلام وحی و مافوق نظریات علمی است و سخنان او برخاسته از فرهنگ و متاثر از دانستنیهای ان زمان نیست تا قرآن در طرح این مسائل عقاید آنان را در نظر گرفته باشد و طبق سلیقه و اعتقاد آنان سخن بگوید، بلکه قرآن در طرح نظریات علمی قصد جدی داشته است خداوند با آگاهی که از تمام پدیده های جهان دارد به گونه ای سخن گفته است که مردم آنروز و هر عصر دیگر استیحانش نکنند و سخنان قرآن برای آنان نامأنوس جلوه نکند

«قل انزله الذی تعلم السرّ فی السموات  و الارض»[14]

بگو قران کسی را فرستاده که ازاسرارهستی و آنگونه که هست اطلاع دارد

«و انه لکتاب عزیز، لا یأتیه الباطل …»[15]

به راستی کتاب ارجمندی است، از پیش رو و پشت سرش باطل به سویش نمی آید

یعنی معنی ندارد  قرآن چیزی بگوید که با حقایق علمی ناسازگار و برخلاف آن باشد و با علم به باطل بودنش باطل را قصد کند

بنابراین مفسر عصری باید در قسمتهایی از آیات مربوط، مفسر علمی هم باشد و نکات و اشارات علمی قرآن را به خوبی توضیح دهد اما مرز میان دانستنیها و تئوریها وفرضیه های علمی همچنان محفوظ و مفسر در این میان گام سوز و محتاط است و باید در نظر بگیریم که قرآن قطعی است و علوم غیرقطعی بنابراین باید با قرآن تطبیق شوند

البته برخی از مفسرین گذشته معاصر از تفاسیر خود از مطالب علمی استفاده نموده اند به طور مثال علامه طباطبایی (ره) وآیت ا.. مکارم شیرازی …، و با رعایت اعتدال از تفسیر علمی در موارد لزوم استفاده نموده اند.[16]

در فصل اول این پژوهشنامه به بررسی تفسیر علمی و دیدگاههای موافق و مخالف در مورد آن پرداخته ایم. ما با توجه به اقسام تفسیر علمی و معیارهای تفسرعلمی معتبر به طور قطع خواهیم توانست مصادیق تفسیر علمی معتبر از غیر معتبر را مورد تمایز قرار دهیم


 

[1] غافر/

[2] رحمن/

[3] ترجمه تفسیر المیزان ج19، ص 160 بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، زمستان 1376، چاپ چهارم محمد حسین طباطبایی

[4] یونس/

[5] فرقان /

[6] رعد/

[7] الرحمن/

[8] یونس/

[9] ملک/

[10] ص/

[11] بقره/

[12] یونس/

[13] روم/

[14] فرقان /

[15] فصلت/

[16] فصلنامه بینات، شماره


برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید


کلمات کلیدی :
<   <<   51   52   53   54   55   >>   >