سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله استصحاب در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله استصحاب در pdf دارای 24 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله استصحاب در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استصحاب در pdf

« چکیده »  
مقدمه  
کلیات  
اقسام استصحاب  
حجیت استصحاب  
ادله حجیت استصحاب  
بررسی ونقد ادله  
نتیجه گیری  
نظر آخوند خراسانی ومر حوم مظفر  
« فهرست منابع»  

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استصحاب در pdf

1ـ امام خمینی ، روح الله ، الاستصصحاب ؛ موسسه تنظیم ونشر آثارامام خمینی ، چاپ اول ، تهران ، 1417 ه.ق

2ـ انصاری ، مرتضی ، فرائد الاصول ؛ مجمع فکر اسلامی ، چاپ اول ، قم ، 1419 ه.ق

3ـ جوهری ، اسماعیل ، الصحاح تاج اللغهوصحاح العربیه ؛ دار العلم للملازمین ، چاپ چهارم ، بیروت ، 1407ه.ق

4ـ حر عاملی ، محمد ، وسایل الشیعه ؛ موسسه آل البیت (ع) لاحیاالتراث ، چا پ دوم ، قم ، 1414 ه.ق

5ـ حلی ،محمد ، مبادی الوصول الی علم الاصول ؛ مکتب الاعلام الاسلامی ، چاپ سوم ، قم ، 1404 ه.ق

6ـ حیدری ، علی نقی ، اصول الاستنباط ؛ حقوق اسلامی ، چاپ دوم ، 1382ه.ش

7ـ خراسانی ، محمد کاظم ، کفایهالاصول ؛ مسسه آل البیت لاحیاءالتراث ، بی جا ، بی تا

8ـ عراقی ، ضیاء، نهایهالافکارفی مباحث الالفاظ ، موسسه نشر اسلامی ، قم ، 1450 ه.ق

9ـ فاضل لنکرانی ، محمد ، ایضاح الکفایه؛ انتشارات نوح ، چاپ اول ، قم ، 1376 ه.ش

10ـ کاظمی خراسانی ، محمد علی ، فوائد الاصول ؛ موسسه نشر اسلامی ، چاپ اول ، قم ، 1409 ه.ق

 11ـ مظفر ، محمد رضا ، اصول الفقه ؛ موسسه نشر اسلامی ، چاپ سوم ، قم ، 1425 ه.ق

12ـ مکارم شیرازی ، ناصر ، انوار الاصول ؛ مدرسه امام علی بن ابی طالب (ع) ، چاپ دوم ، 1428 ه.ق

« چکیده »

 « استصحاب » یکی ازمهمترین مسائل اصولی است که درطول تاریخ اصول فقه همیشه مورد بحث واقع می گردیده است . اصولیین درابتدا او را در زمره ادله عقلی جای داده ونام می بردند اما بعدها با تفکیک دقیقی که شیخ انصاری بین ادله شرعی واصول عملیه بوجود آورد ، استصحاب جز اصول عملیه قرارگرفت و مورد بحث واقع شد . باید گفت هریک ازاصولیین بنا بردیدگاهی که نسبت به استصحاب داشته اند تعریفی ارائه داده اند ولذا چون این دیدگاهها ازنظرادله متفاوت است ، جامعی بین آنها بوجود نیامد تا براساس آن ، تعریف واحدی درمورد استصحاب بوجود آید

اما درمورد عناصروارکان تشکیل دهنده استصحاب ازجمع بین نظرات اصولیین به هفت رکن می توان رسید : 1ـ یقین سابق  2ـ شک لاحق  3ـ اجتماع یقین وشک دریک زمان  4ـ وحدت متعلق  یقین وشک  5 ـ تعدد زمان متیقن ومشکوک  6ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک  7 ـ فعلیت شک ویقین . وبدین ترتیب براساس این ارکان بین استصحاب وقاعده «الیقین» و«مقتضی ومانع» تفکیک صورت می گیرد

برای اثبات استصحاب درطول دوره بحث آن چهارچیزبعنوان ادله حجیت او مطرح گردیده : 1 ـ حکم عقل  2 ـ بناء عقلا  3ـ اجماع  4 ـ روایات  و بر اساس همین ادله بوده است که مهمترین مساله دربحث استصحاب بوجود آمده که محدوده کاربرد استصحاب تا چه حد است ؟

آنچه که شیخ انصاری مطرح می کند وبعد ازاو دیگران درصدد نفی یا اثبات آن برمی آیند این است که استصحاب درموارد شک دررافع معتبر است ولی درموارد شک درمقتضی ، خیر . بدین ترتیب آنچه که تا کنون بین اصولیین مورد بحث واقع می شود آن است که با توجه به برداشتی که از ادله حجیت استصحاب می شود ، دایره اِعمال این اصل مشخص ومعین گردد

مقدمه

درمورد پیشینه تاریخی بحث استصحاب می توان سه دوره را درنظر گرفت :‌

دردوره نخست که مربوط به ائمه اطهار (ع) است ؛ روایات بسیاری که بعدها درکتاب های اصولی به آنها استدلال شده ازجانب معصومین (ع) صادر گردید . هر چند تا قرن ها اساسا برای اعتبار و حجیت استصحاب به آنها توجه نمی شد و یا درمحدوده بسیار کمی کاربرد داشت . دردومین دوره که ازمتقدمین اصولیین شروع شده و تا زمان پدر شیخ بهایی ( شیخ حسین بن عبد الصمد ) ادامه داشت استصحاب ازباب بنای عقلا و افاده ظن حجت و معتبر دانسته می شود . همین امر باعث شد که آراء فقهای این دوره در مواردی که به دلیل استصحاب تمسک جسته اند با زمان های بعد متفاوت گردد . از کلمات بزرگانی چون شیخ طوسی ، علامه حلی و ; درمورد استصحاب می توان اینگونه برداشت کرد که عمل به استصحاب و ابقاء حکم گذشته در حال ثانی عمل به دلیل گذشته است و نفی این حکم نیازمند دلیل می باشد که در فرض مورد استصحاب وجود ندارد

دردوره سوم که ازبعد از زمان پدرشیخ بهایی آغازمی گردد حجت بودن استصحاب ازباب اخبار پذیرفته می شود . دراین دوره شیخ انصاری با مرزبندی دقیقی که ارائه دادند اصول عملیه را از امارات جدا ساخته و به بهترین وجه به توضیح مبسوط دربخش اصول عملیه می پردازد . با تقسیم بندی ایشان است که استصحاب دراصول عملیه قرار گرفته و بحث استصحاب از این پس شروع به شکوفایی می کند بگونه ای که درزمان های بعد ازشیخ انصاری با شرح هایی که بزرگان دینی دراین زمینه به تقریرمی آورند مبحث استصحاب به عمق و بالندگی بیشتری می رسد

کلیات

درمورد اینکه استصحاب درچه جایی جاری می شود به طور خلاصه باید گفت هرگاه شک به حکم شرعی وجود داشته باشد و اماره ای هم درتایید این حکم شرعی نباشد یاحالت سابقه ای برای مسئله وجود ندارد که دراین صورت اصل برائت یا احتیاط یا تخییر جاری می شود و یا حالت سابقه ای برای مسئله قابل ملاحظه است که دراینجا استصحاب جاری شده و درمورد آن مسئله حکم به همان حالت سابقه می شود

الف ) تعریف استصحاب

استصحاب از ریشه « صحب ، یصحب » به معنای همراهی است و اینجا ثلاثی مزید است از باب « استفعال » به معنای « طلب همراهی کردن » . (جوهری ، 1/161 ) و ازهمین معنا است وقتی گفته می شود : « استصحب هذا الشخص : یعنی او را همراه و رفیق خود قرار دادی .»  (همان )

اما درمورد تعریف اصطلاحی استصحاب دراصول ، باید گفت نظرات متفاوتی بیان شده است . شیخ انصاری به عنوان اولین کسی که مبحث استصحاب را بصورت مبسوط مورد بررسی قرار داده درتعریف آن گفته است : محکمترین و خلاصه ترین تعریف استصحاب آن است که گفته شود : « ابقاء ما کان  یعنی باقی نهادن آنچه بوده . » ( انصاری ، 3/9 )

از سویی دیگر مرحوم آخوند خراسانی این تعریف را نپذیرفته و تعریف دیگری ارائه داده است . ایشان گفته اند : « الحکم ببقاء حکم او الموضوع ذی حکم شک فی بقائه :‌ حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی درحالتی که شک دربقاء آن حکم شده باشد  . » ( خراسانی ، 384 )

اما آیت الله مکارم شیرازی تعریف آخوند را کافی ندانسته و قائلند قید دیگری باید به این تعریف اضافه شود . ایشان استصحاب را اینگونه تعریف کرده اند که : « الحکم ببقاء حکم هو الموضوع ذی حکم شک فی بقائه من دون قیام دلیل خاص علیه : حکم به بقاء حکم یا موضوع دارای حکمی در حالتی که شک دربقاء آن حکم شده باشد بدون اینکه دلیل خاصی برای این بقاء حکم باشد . » ( مکارم شیرازی ، 3/274)

مرحوم مظفردردفاع ازتعریف شیخ انصاری می گویند : درمورد تعریف شیخ انصاری دو اشکال مطرح شده که بدین قرار است

1- اگرمنظورازابقاء ، ‌ابقاء عملی ازطرف مکلف باشد چنین معنایی مورد حکم عقل نیست و عقل حکم می کند به بقاء حکم نه بقاء عملی از جانب مکلف و اگرمنظورازابقاء ، ابقایی که مربوط به مکلف باشد نیست دیگروجه اشتراکی بین الزام شرعی که به این ابقاء تعلق می گیرد و بین بنای عقلا و ادراک عقلی وجود ندارد

2- این تعریف ارکان اساسی استصحاب یعنی« یقین سابق » و « شک لاحق » را دربرنمی گیرد

سپس ایشان در جواب به این اشکال فرموده اند

« مقصود ازاستصحاب همان قاعده درعمل است که ازجانب مشارع جعل شده و این قاعده طبق تمامی مبانی ها ( روایات ، حکم عقل و بناء عقلا ) معنای یکسانی دارد فقط دلیل آن گاهی روایات می شود گاهی حکم عقل و گاهی بنای عقلا

درمورد اشکال دوم نیز باید گفت یقین سابق از کلمه « ما کان » فهمیده می شود ، چراکه داخل شدن وصف درموضوع مشعربرعلیت آن وصف برای حکم است و لذا علت ابقا همین است که قبلا وجود داشته است و آنچه قبلا بوده متیقن است

معنای « شک لاحق » نیز ازخود کلمه « ابقا » بدست می آید چراکه اولا منظورازابقاء ، ابقاء حکمی و تعبدی است نه ابقای تکوینی ثانیا اگر شک دربقا وجود نداشته باشد اصلا فرض ابقاء بی معنا است و دیگر بقا ، خود حکم می بود و عمل کردن به آنچه قبلا یقینی بوده . بنابراین باید نسبت به واقع حقیقی شکی حاصل شده باشد تا حکم به بقاء یقین قبلی شود . ( مظفر ، 4/278ـ277)

ازطرفی امام خمینی (ره ) نیز که بحث استصحاب را در کتاب مستقلی با همین عنوان مورد بررسی قرارداده اند درمورد تعریف استصحاب نظرمتفاوتی دارند . ایشان براین نظرهستند که اگرتعریف استصحاب « ابقاء ما کان » باشد استصحاب یک قاعده فقهی خواهد بود نه اصل عملی اما اگر استصحاب را یک مسئله اصولی بدانیم بنابر اینکه آن را چگونه ببینیم ( اینکه کاشف ازواقع هست یا نه ) تعریف آن متفاوت می گردد لذا اگر استصحاب را اماره دانسته و وجه اعتبار آن را بنای عقلا یا شارع بدانیم تعریف آن می شود : «‌ الکون السابق للشیء الکاشف عن بقائه فی زمن الشک فیه : بودن سابق برای چیزی که کاشف است از بقاء آن چیزدرزمانی که شک دروجود آن شده است » . و اگراستصحاب را معتبر شرعی بدانیم بدین ترتیب که یقین طریقی باشد براینکه متعلق آن درزمان شک هم هست تعریف آن به این گونه است : « الیقین السابق الکاشف عن متعلقه فی زمن الشک : یعنی یقین سابقی که کاشف است ازاینکه متعلقش درزمان شک وجود دارد » . و اگراستصحاب را اصل بدانیم نه طریق به واقع تعریف استصحاب خواهد بود : « الشک المسبوق بالیقین بالشیء : استصحاب شکی است که مبسوق به یقین به متعلق شک است .»

ایشان پس از بیان این تعاریف اضاافه کرده اند که دراین تعریفها جامعی وجود ندارد که طبق آن جامع ما بتوانیم یک تعریف واحد ویکسان از استصحاب ارائه کنیم وهمانطور که گفته شد بنابراینکه استصحاب را چگونه ببینیم تعاریف آن نیز متفاوت باقی خواهد ماند . ( امام خمینی (ره) ، 4ـ1)

ب ) ارکان استصحاب

مطلب دومی که درکلیات بحث باید به آن پرداخت ارکان تشکیل دهنده استصحاب است . رکن هایی که با نبود هر کدام از آنها دیگر جایی برای جاری ساختن استصحاب باقی نمی ماند

این ارکان عبارت هستند از

1ـ یقین

مراد ازیقین دراستصحاب ، یقین به حالت سابق است ؛ حال این حالت سابق می خواهد حکم شرعی باشد یا موضوعی که دارای حکم شرعی است . می توان گفت همین یقین سابق علت قاعده استصحاب است

2ـ شک

منظور شک دربقاء متیقن است چراکه اگر یقین سابق همچنان باقی باشد یا یقین سابق به یقین دیگری تبدیل شود دیگر نیازی به این قاعده نخواهد بود . این نکته را باید درنظر داشت که مقصود ازشک در اصل استصحاب اعم از شک به معنای حقیقی آن یعنی تساوی بین دو احتمال وظن غیر معتبر ( گمان ) است

3ـ اجتماع یقین وشک در یک زمان

یقین وشک باید درآن واحد حاصل شود زیرا اگریقین سابق با شک لاحق دریک زمان محقق نشوند این مورد درصورتی خواهد بود که یقین به شک تبدیل شده وشک به یقین سرایت کند که دراین حالت عمل به یقین ازمصادیق قاعده استصحاب نخواهد بود بلکه ازموارد اجرا قاعده « الیقین » می شود

نکته ای که دراینجا باید درنظرداشت این است که مبدا پیدایش یقین وشک می تواند دریک زمان واحد نباشد مثلا گاهی مبدا پیدایش یقین قبل ازپیدایش شک است که درمثالهای متعارف استصحاب همینگونه است وگاهی مبدا پیدایش یقین بعد از پیدایش شک است مانند اینکه درروزجمعه نسبت به طهارت لباس شک می کند واین شک تا روز شنبه ادامه دارد سپس درهمان روزشنبه یقین برایش حاصل می شود که لباس درروزپنج شنبه پاک بوده که دراین مورد نیز استصحاب قابل اجرا است . ( کاظمی خراسانی ، 4/316)

4ـ وحدت متعلق یقین وشک

قاعده استصحاب درموردی جاری می شود که نسبت به همان چیزی شک شود که یقین به آن تعلق گرفته است . درواقع این شرط ، جداکننده قاعده استصحاب از قاعده« مقتضی ومانع » است . ( مظفر،4/281)

5 ـ تعدد زمان متیقن و مشکوک

همانطورکه گفته شد دراستصحاب متیقن همان مشکوک است بنابراین وقتی زمان یقین وشک یکی است محال است که زمان متیقن ومشکوک نیز یکی باشد چراکه درصورت یکی بودن زمان متیقن ومشکوک اجتماع یقین وشک نسبت به شی واحد پیش می آید واین محال است . می توان گفت اگر مساله برعکس شده یعنی زمان یقین وشک متفاوت وزمان متعلق آنها یکی باشد به این ترتیب که درزمان لاحق درهمان متیقن سابق با همان وصف سابق شک کند یعنی شک انسان به یقین سابق سرایت کند چنین موردی از موارد استصحاب است واین مورد درواقع قاعده « الیقین » خواهد بود . ( مظفر ،4/280)

6 ـ تقدم زمان متیقن بر زمان مشکوک

با توجه به اینکه زمان متیقن ومشکوک متفاوت است باید توجه داشت که زمان متیقن باید مقدم بر زمان مشکوک باشد یعنی شک ، به بقا همان چیزی که سابقا وجودش یقینی بوده تعلق بگیرد چراکه اگر برعکس شود وزمان متیقن متاخراززمان مشکوک باشد یعنی درپیدایش چیزی که الان متیقن الوجود است شک شود این مورد ازموارد استصحاب قهقری خواهد بود که ما دلیلی بر صحت آن ( استصحاب قهقری ) نداریم . ( کاظمی خراسانی ، 4/316 )

7 ـ فعلیت شک ویقین

یقین وشک درقاعده استصحاب باید بصورت فعلی باشند ویقین وشک فرضی ( تقدیری ) کفایت نمی کند با یک مثال این مساله روشنتر می شود : مثلا هرگاه مکلف یقین به حدث پیدا کند وسپس ازحال خود غافل شده ونماز بخواند وپس ازفراغ ازنماز شک کند که آیا قبل ازداخل شدن درنمازتحصیل طهارت کرده یا نه ؟ به عبارت دیگر این فرد می گوید اگر قبل ازنماز توجه می کردم شک برایم پیش می آمد ( فرض می کند که برایش شک پیش آمده نه اینکه واقعا وبالفعل قبل از نماز خواندن برایش شک بوجود آمده باشد .) وطهارت را حاصل می کردم ، حال طبق قاعده استصحاب طهارت سابق (طهارت فرضی قبل ازنماز) را جاری کرده درنتیجه نمازش را صحیح می داند . اما باید گفت این مساله ، مقتضی قاعده فراغ است یعنی حکم به صحت نماز این فرد می شود چراکه شک بعد از فراغ ازعمل حاصل شده وقبل ازعمل شکی وجود نداشته است . بدین ترتیب دراینجا قاعده فراغ جاری می شود نه استصحاب ( همان ، 317)

تفاوت استصحاب با قاعده « الیقین » و « مقتضی ومانع »

دو قاعده دیگروجود دارد که ارکان اصلی تشکیل دهنده آن مانند استصحاب ، یقین وشک است لذا باید وجه تمایز آنها با قاعده استصحاب مشخص گردد تا درمصادیق پیش آمده تشخیص داده شود که کدامیک ازاین قواعد قابل اجرا درآن مورد است . با درنظرگرفتن ارکان وشرایط دیگر استصحاب که قبلا گفته شد می توان به تفاوت این سه قاعده پی برد

درقاعده استصحاب اتحاد ذاتی متعلق یقین وشک است . ( یعنی هردو یک چیز هستند) اما زمان آنها باهم فرق می کند دیگرفرقی نمی کند که مبدا پیدایش یقین وشک نیز یکی باشد یا متفاوت ؛ مثلا اگر کسی درروزجمعه یقین به عدالت شخصی پیدا کرد وروزشنبه شک کند که آیا عملی ازاوصادر شده که با عدالت اومنافات داشته باشد درعین آنکه می داند آن شخص درروزجمعه عادل بوده است بگونه ای که درروزشنبه ، هم یقین به عدالت روزجمعه داشته باشد وهم شک به عدالت درروزشنبه دراینجا قاعده استصحاب جاری می شود

اما درقاعده مقتضی ومانع : متعلق یقین وشک متفاوت هستند ( یعنی متیقن یک چیز است ومشکوک چیز دیگری است ) چون دراین قاعده یقین به وجود مقتضی تعلق می گیرد مانند وجود آتش درچوب وشک به وجود مانع مثلا رطوبت که مانع از شعله ور شدن است

ودرقاعده الیقین : متعلق یقین و شک ازنظرذات و زمان متحد هستند اما زمان صدور یقین ( خود یقین ) با زمان صدور شک ( خود شک ) فرق دارد . مثلا کسی در روزجمعه یقین به عدالت کسی پیدا می کند و درروزشنبه یقین روزجمعه او به شک تبدیل می شود . به این قاعده « شک ساری » نیز گفته می شود چون شک از روز شنبه به عدالت یقینی درروزجمعه سرایت می کند و یقین سابق را از بین می برد . ( حیدری ، 405ـ403)

اقسام استصحاب

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله گونههاى ازدواج در عصر جاهلى در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله گونه‌هاى ازدواج در عصر جاهلى در pdf دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله گونه‌هاى ازدواج در عصر جاهلى در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله گونه‌هاى ازدواج در عصر جاهلى در pdf

چکیده    
الف) گونه اصلى ازدواج (زناشویى)    
عناصر ازدواج    
ب) گونه هاى دیگر    
1ـ نکاح ضیزن (نکاح مقت، نکاح وراثتى)    
2 ـ جمع بین الاختین    
3 ـ نکاح متعه    
4 ـ نکاح شغار    
5 ـ نکاح بدل    
6 ـ استبضاع    
7 ـ مضامده    
8 ـ مخادنه    
9ـ نکاح رهط    
10ـ زنان صاحب رایه    
11 ـ ازدواج با امه (کنیز)    
ج) مختصرى درباره «زنا» و مرز آن با نکاح    
نتیجه    
کتابنامه    

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله گونه‌هاى ازدواج در عصر جاهلى در pdf

1 ابن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، ]بى تا[

2 ابن منظور، لسان العرب، تعلیق على شیرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408 ق / 1988 م

3 ابوالفداء، اسماعیل بن کثیر، المختصر فى اخبار البشر، قاهره، مکتبه المتنبى، ]بى تا[

4 آلوسى، محمود شکرى، بلوغ الارب فى معرفه احوال العرب، تحقیق محمد بهجه أثرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1314 ق

5 بخارى، محمدبن اسماعیل، صحیح البخارى، بیروت، دارالفکر، 1401 ق

6 بغدادى (خطیب)، احمدبن على، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ]بى تا[

7 بغدادى، محمدبن حبیب، المحبّر، تصحیح ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، منشورات درالآفاق الجدیده، ]بى تا[

8 ترمانینى، الزواج عند العرب فى الجاهلیه والاسلام، دمشق، طلاس، ]بى تا[

9 جوادعلى، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، بى جا، بى نا، 1413 ق / 1993 م

10 شافعى، کتاب الأم، بیروت، دارالفکر، 1403 ق / 1983 م

11 شهرستانى، ابوالفتح محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمّد سیدگیلانى، بیروت، دارالمعرفه، 1381 ق / 1961 م

12 طبرى، ابوجعفر محمدبن جریر، جامع البیان، تحقیق صدقى جمیل عطّار، بیروت، دارالفکر، 1419 ق / 1999 م

13 فرّوخ، عمر، تاریخ الجاهلیه،بیروت، دارالعلم للملایین، 1984 م

14 فوزى، ابراهیم، أحکام الأسره فى الجاهلیه و الإسلام، بیروت، دارالکلمه للنشر، 1983 م

15 کرکى (محقق)، جامع المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، 1411 ق

16 کلبى، هشام بن محمد، مثالب العرب، تحقیق نجاح طائى، بیروت، دارالهدى، 1419 ق

17 گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، ]بى تا[

18 مسلم بن حجّاج نیشابورى، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ]بى تا[

19 هاشمى، على، المرأه فى الشعر الجاهلى، بغداد، مطبعه المعارف، 1960 م

 

چکیده

«ازدواج» یا به عبارتى پیوند میان زن و شوى، «خانواده» را مى آفریند و سپس از تجمع سازمان یافته خانواده هاست که یک «جامعه» شکل مى یابد. از این رو، براى آشنایى با کفایت ها و کاستى هاى هر جامعه، در کنار همه پژوهش هاى لازم، ضرورت دارد که چند و چون ازدواج در آن جامعه نیز بررسى شود

در این نوشتار با توصیف و تحلیلِ گونه هاى ازدواج در عصر جاهلى، جنبه اى مهم از اوضاع زن، خانواده و جامعه عصر جاهلى تبیین مى شود. گفتنى است که مقطع تاریخى یاد شده، مدخل و زمینه اى براى تاریخ اسلام به شمار مى آید که مطالعه ابعاد مختلف آن، موجب شناخت عمیق آیین اسلام و دستاوردهاى آن مى شود. هم چنین در این نوشتار، گونه هایى از ازدواج هاى رایج در عصر جاهلى که به تأیید و امضاى شریعت اسلام رسیده نیز معرفى شده است

واژگان کلیدى: عصر جاهلى، پیوند زناشویى، عقد ازدواج، ازدواج موقت، ازدواج هاى جاهلى و زنا.

الف) گونه اصلى ازدواج (زناشویى)

آوازه «تاریخ قبل از اسلام» به عصر جاهلیت، چه بسا این تصور را به وجود آورد که ازدواج در آن دوره، به دور از هر آیین و مرامى بوده است و در آن روزگار اساساً هرچه بوده، تنها راهى براى اطفاى نایره شهوت بوده است و نه ازدواج به مفهوم پیوند «زناشویى» و آغازى بر تشکیل خانواده

در سده هاى نخستین از تاریخ اسلام، پس از برپایى جنبش «شعوبیه» که از تفاخر و هم چشمى کردن عرب و عجم حکایت داشت، هاله هایى از تصور مزبور، بروز یافت. برخى از «مثالب» نویسان که درباره رسوم نارواى قوم رقیب (طرف مفاخره) کتاب مى نوشتند، در زشت نمایى از عرب، با بیان «نکاح الجاهلیه»، ازدواج هاى ناپسند را برجسته و عیان کرده و از موارد پسندیده با شتاب گذشته اند

تردیدى نیست که عرب به گونه هاى جاهلانه اى از نکاح ارتکاب مى جست و حتى از نکاح هاى زشت و ننگ بار با برخى از خویشان خود پرهیز نمى کرد، چنان که به ازدواج با زن پدر ـ به شرط آن که مادر خودش نباشد ـ یا ازدواج هم زمان با دو خواهر (جمع بین الاختین) دست مى یازید

اما باید دانست که مردم عرب در دوران پیش از اسلام، در کنار تمام «جاهلیت»ها، به آیین و عرفى نیز پاى بند بودند، چنان که ایشان در همان دوران، ازدواج با شمارى از زنان را حرام مى دانستند که اسلام نیز حرمت آن را امضا و تقریر نمود.5 مرد عرب با دختر، مادر، خواهر، خاله یا عمه خویش ازدواج نمى کرد.6 و اساساً نزد عرب، اصل بر این بود که نکاح با محارم، حرام باشد.7 از این رو باید اذعان داشت که استنباط گوستاولوبون، مستشرق فرانسوى (1841ـ1931م) مبنى بر این که آیه حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ و...; بر شما حرام شده است ]ازدواج با [مادرانتان و دخترانتان و...»8 به تجویز نکاح با محارم در عصر جاهلى (و میان ملت هاى سامى)9اشاره دارد، پذیرفته نیست

این نکته بسیار مهم و قابل تأمل است که شکل اصلى و رایج نکاح در میان اقوام عرب (قبیله قریش و بیشتر قبایل عرب)10 همانند این روزگار، ازدواجى به نام «بعوله» (پیوند زناشویى) بوده است. بر مبناى این ازدواج، مرد (بعل) و زن (بعله)، هر دو زن و شوى و همسران یکدیگر مى شدند و هرگاه با این ازدواج، فرزندى زاده مى شد آن فرزند در نَسب تابع پدر بود، البته مرد مى توانست تعداد بسیارى از این زنان را داشته باشد (چند همسرى)11 یا آن که به یک همسر بسنده نماید (تک همسرى).12 این ازدواج (بعوله) به دو شکل انجام مى شد: به صورت عادى و با رضایت طرفین یا پس از وقوع جنگ در میان قبایل و با اسارت زنان

گفتنى است که در شکل عادى، ازدواج بر سه عنصر «خواستگارى»، «مهریه» و «عقد»13 تکیه داشت که در ادامه، به طور اختصار مورد بحث قرار مى گیرد. اما درمورد ازدواج با اسیر جنگى، رسم بر این بود که هر یک از مردان قبیله فاتح مى توانستند از میان زنان اسیر شده، بر اساس قرعه کشى یکى را برگزینند، آن گاه اگر زن براى آن مرد، فرزندى مى آورد، خودبه خود، همسر و زوج او مى گردید و مرد نیز شوهر او محسوب مى شد. به هررو، پس از ازدواج (بعوله)، زن زیر حمایت و سرپرستى مرد قرار مى گرفت

بدیهى است که رواج این گونه زناشویى بیان گر آن است که در آن دوران نه تنها در امر ازدواج، هرج و مرج نبوده، بلکه رسم ومرامى استوار در میان بوده است.15 اما باید دانست که تعلّق یک سویه زن به مرد، آن چنان شدید و بغرنج بود که زن پس از ازدواج به ملکیّت مرد در مى آمد، به طورى که پس از وفات مرد، زن همچون یکى از اموال به جاى مانده (ترکه) به وارثان مى رسید

عناصر ازدواج

در حالت عادى مرد از ولىّ دختر ـ و نه خود او ـ خواستگارى مى کرد و بدون آن که رضایت دختر مطرح باشد، همین ولىّ (پدر، برادر یا عمو) ردّ و قبول آن خواسته را برعهده داشت و او بود که از خواستگار، «مهریه» را مى ستانید; مهریه اى که حتماً باید پرداخت مى شد، زیرا این خود، «ثمن» و بهایى براى زن به شمار مى آمد.17 بى گمان، سعى ولىّ بر آن بود که مبلغ مهریه، گزاف باشد تا نشان از شرافت زن باشد.18 این مهریه را «نافجه» نیز مى نامیدند; به معناى آن چه بر مال ولىّ «زیاد» (افزوده) مى شد

در میان بادیه نشینان رسم بر این بود که خواستگار براى پرداخت مهریه، تعدادى شتر را تا خیمه زن مى آورد، در حالى که عرب شهر نشین وجه نقد (درهم و دینار) را ترجیح مى داد

تصریح شده است که گاهى دختر جوان اصلا چیزى از مهریه را اخذ نمى کرده است.20 جواد على، پژوهشگر تاریخ عصر جاهلى، در این باره به بیان عبارت هاى مردّد پرداخته است، به طورى که در جایى مى گوید

نزد عرب جاهلى، اصل آن بود که مهریه به زن پرداخت شود، اما ولىّ امرِ زن کسى بود که آن را مى ستانید تا از آن در خریدن آن چه زوجه با خود به خانه شوهر مى برد (جهیزیه) مصرف نماید. و گاهى نیز ولىّ، مهریه را براى خود اخذ مى کرد و چیزى

از آن به زن نمى پرداخت چون باور داشت که این حقّ خود اوست، از این رو در اسلام این عمل ممنوع گردید.21و

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی در pdf دارای 133 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی در pdf

چکیده

مقدمه

فصل اول

ولایت در قرآن

مقدمه

1-1 ولایت خدا بر مخلوقات;

1-1- معنای لغوی ولایت;

1-1-2 معنای لغوی ولی

1-1-3 معنای اصطلاحی ولایت;

1-1-4 معنای اصلاحی ولیّ

1-1-5 واژه ولایت در قرآن

1-1-6 ولایت خداوند تعالی

1-1-7 ولایت تکوینی خداوند

1-1-8 ولایت تشریعی خداوند

1-1-9 تفاوت ولایت تکوینی و تشریعی خداوند

1-1-10 ولایت عام

1-1-11 ولایت خاص;

1-1-12 ولایت خاصه با واسطه و بی واسطه

1-1-13 ولایت اخصّ;

1-2 ولایت مخلوق نسبت به هم

1-2-1 ولایت بشری یا ولایت انسان ها نسبت به یکدیگر

1-2-2 ولایت خاص رسول اکرم (ص) و مؤمنینی که در حال رکوع در راه خدا انفاق می کنند

1-2-3 ولایت مؤمنین بر مؤمنین

1-2-4 ولایت اصناف خاص فقهی

1-2-5 ولایت کافران بر مؤمنین

1-2-6 ولایت ملائکه بر انسان ها

1-2-7 ولایت شیاطین نسبت به انسان

فصل دوم

ولایت و رابطه آن با امامت;

مقدمه

2-1 امامت;

2-1-1 امام در لغت;

2-1-2 معانی امام در قرآن

2-1-3 امامت نزد امامیه

2-1-4 رابطه ولی، نبی و رسول

2-1-5 فرق بین رسول و نبی و امام

2-1-6 مقام ولایت قابل وصول برای همگان است

2-1-7 امامت و تشیع

2-1-7-1 اهمیت امامت;

2-1-8 تحکیم ولایت;

2-2 وصایت و غدیرخم

2-2-1 عقیده وصایت و جانشینی حضرت علی (ع)

2-2-2 حدیث یوم الدار

2-2-3 حدیث منزلت;

2-2-4 حدیث غدیر

2-2-5 حدیث ثقلین

2-2-6 حدیث لوح

2-2-7 ولایت تشریعی و تکوینی در نبوت و امامت;

2-2-8 انواع ولایت تشریعی

2-2-8-1 تفویض تشریع احکام

2-2-8-2 زعامت سیاسی و اجتماعی

2-2-8-3 ولایت در اموال عمومی

2-2-8-4 مرجعیت در معارف و احکام اسلام

2-2-9 ولایت تکوینی

2-2-10 علی (ع) و مسئله وصایت از دید عرفانی اهل سنت;

2-2-11 واقعه غدیر خم

2-2-12- غدیریه ها

2-3 ولایت فقیه

2-3-1 ولایت فقیه از نظر شیعه

2-3-2 سخنی از مرحوم آیت اله بروجردی (ره)

2-3-3 نظر امام خمینی (ره) درباره ولایت فقیه

2-3-4 ولایت اعتباری

2-3-5 ولایت تکوینی امام معصوم از دیدگاه حضرت امام خمینی (ره)

2-3-6 نظر شیخ مفید (ره)

2-3-7 نظر شیخ مفید (ره) درباره اقامه حدود

2-3-8 نظر محقق کرکی (ره)

2-3-9 دیدگاه قرآن و حدیث درباره حکومت فقیه

2-3-9-1 حدیثی از اهل سنت درباره خلافت;

فصل سوم

آیات ولایت در تفاسیر شیعه وسنی

مقدمه

3-1 آیه اکمال دین و اتمام نعمت;

3-1-1 زمان و سبب نزول آیه

3-1-2 آیه ولایت;

3-1-3 زمان و سبب نزول آیه

3-1-4 آیه تبلیغ

3-1-5 زمان و سبب نزول آیه

3-1-6 اشعار صفی علیشاه در شأن آیات مذکور

3-2 ولایت در نهج البلاغه

فهرست منابع و مآخذ

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله ولایت فقیه از دیدگاه شیعه و سنی در pdf

1- قرآن کریم

2- قیصری، شرح فصوص الحکم، ص

3- قرشی، قاموس قرآن، 7/

4- کلینی، اصول کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب من أذی المسلمین و احتقرهم، حدیث 8

5- یثربی، عرفان نظری، ص 389

6- جوادی آملی، شمیم ولایت، ص 97

7- خرمشاهی، دانشنامه قرآن و قرآن پژوهی، 2/2323

8- طوسی، الغیبه، نقل از دایره المعارف اسلام، 10/136

9- نوبختی، التنبیه، ص 95 ، نقل از دایره المعارف اسلام، 10/137

10- اسدی گرمارودی، درس هایی از اصول عقاید، 2/130-129

11- اکبری، سیمای امیرالمؤمنین، ص 168

12- ناصرخسرو، دیوان اشعار، تصحیح حاج نصر الله تقوی، ص 614

13- بصائر الدرجات، 1/20 باب 10؛ بحارالانوار، 25/103-1 ، نقل از خمینی، ولایت فقیه، ص 53

14- بحارالانوار، 18/382 باب اثبات المعراج و معناه و کیفیته

 چکیده

ولایت یکی از ارکان مهم دو مذهب تشیع و تسنن می باشد و از دیدگاه‌های گوناگون قابل بررسی است. در این پایان‌نامه، مقایسه ای اجمالی صورت گرفته و آرای شیعه و اهل سنت در مورد ولایت بیان گردیده و سعی شده بدون ترجیح نظر یک مذهب بر مذهب دیگر، فقط آرای موافق و مخالف مطرح شود؛ و نیز انواع ولایت در قرآن و مفاهیم و مصادیق آن با عنایت به آیات شریفه‌ای که در ارتباط با ولایت، مورد بحث می باشند مدنظر بوده است

از جمله نتایج به دست آمده از این تحقیق می توان به موارد زیر اشاره نمود

1 توجه و حساسیت فوق العاده پیروان مذهب امامیه نسبت به امر ولایت و پافشاری در اثبات حقانیت اعتقاد خویش

2 استدلال و نظم فکری اسماعیلیه برای اثبات ادعایشان در مورد جانشینی امام جعفر صادق (ع) و سلسله امامان مستور

3 عقیده شیخیه در مورد رکن رابع و وجه اختلافی که در مورد اعتقاد به وجود امام عصر (عج) با امامیه دارند

4 اصالت مهدویت در میان پیروان مذهب امامیه و اهل سنت و وجه اختلاف بین این دو مذهب درباره غیبت امام عصر (عج)

5 وجه اشتراک همه عرفای سنی و شیعه درباره ولایت علی (ع) و صلح کلی که در امر خاتم‌الاولیا دارند

6 آشنایی مختصر با نظرات محیی‌الدین ابن عربی درباره ولی، ولایت و ختم الاولیا

مقدمه

مسئله ولایت یکی از اساسی ترین و ریشه‌ای‌ترین مسائلی است که گستره آن تمامی دایره دین، از هدایت ظاهری و باطنی، عبادی و اجتماعی تا زعامت و خلافت و ; را در بر می گیرد

در باور تشیع و عرفان اسلامی ولایت همچون روحی در کالبد دین است که بدان حیات و زندگی می بخشد؛ زیرا قوام و استمرار دین، همچنین حیات دینی پیروان آن در گرو وجود کسی است که پاسدار حدود و مرزهای آن باشد و لازمه این معنا آن است که چنین شخصی، خود عالم و عارف به تمامی این حدود و قوانین آن باشد و این تنها برای کسی حاصل است که به نهایت درجه قرب به حق رسیده و صاحب مقام ولایت مطلقه الهی باشد تا بدین وسیله بتواند از مبدأ هستی، علوم و معارف دینی را اخذ نماید. چنین فردی نزد شیعه، تنها شخص امام معصوم (ع) و نزد اهل سنّت حضرت رسول اکرم (ص) و نزد عرفا، ولیّ کامل محمّدی (ص) است. کمتر کسی است که از اهمیت مسئله ولایت در دیدگاه اعتقادی شیعه، هر چند اجمالاً، مطلع نباشد، بلکه حتی به عقیده برخی، تشیع و ولایت مرادف با یکدیگرند، به گونه ای که اطلاق یکی، دیگری را در ذهن تداعی می نماید و شاید اگر بگوییم ولایت در عرفان، بخصوص در مکتب ابن عربی نیز دارای چنین اهمیتی است، گزاف نگفته ایم

همانطور که در تشیع، ولایت، باطن دین و سرّ عبادات است، در عرفان نیز ولایت، باطن و اساس جمیع کلمات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی این کمالات است که این، نیز همان غایت دین می‌باشد، پس نزد عرفا نیز ولایت، باطن و اصل دین است. همچنانکه در تشیع به مقتضای آیه شریفه واذ ابتی ابراهیم ;[1] ، مقام امامت رسول برتر از نبوت و رسالت اوست، در عرفان نیز مرتبه ولایت او برتر از نبوت و رسالتش می باشد

همانطور که در تشیع، امام و ولی کامل، واسطه در فیض الهی است، در عرفان نیز جمیع نعمات الهی ابتدا بر انسان کامل و سپس به واسطه او بر حقایق عالم نازل می شود.[2]

و نیز همچنانکه در تشیع، وجود امام و  حجّت حق سبب تعادل نظام هستی، بلکه عامل برپایی و قوام آن می باشد و حدیث شریف «لو لا الحجته لساحت الارض باهلها»[3] به آن اشاره دارد در عرفان نیز بقای ولی کامل محمدی (ص) سبب بقای این عالم است، همچنانکه رحلت او از دار دنیا، سبب زوال آن می باشد

همانطور که ملاحظه می شود جوهره بحث ولایت در عرفان، قابل قیاس و حتی تطبیق با دیدگاه تشیع در این باره است، اگرچه احیاناً در بیان صاحب نظران شیعی و غیرشیعیِ آن در تعیین مصداق، اختلاف نظر وجود داشته باشد

طرح این گونه مسئله ولایت در عرفان، ظاهراً از حکیم ترمذی آغاز گردیده است. وی اولین کسی است که علیرغم سنّی بودنش درباره حقیقت ولایت و مراتب آن مطابق با دیدگاه شیعه، سخن رانده و آن را در جهان بینی عرفانی داخل نموده است.[4]

ابن عربی که خود از برجسته ترین عرفای متأخر است، تحت تأثیر شدید این حکیم عظیم الشأن قرار گرفت و مباحث ولایت او را شاید بتوان گفت در حدی افراطی تر از وی، طرح و گسترش داد و دامنه آن را تا عالم غیب نیز کشاند، چنانکه حقیقت ولایت مطلقه الهی را از آنِ حقیقت محمدی (ص) می داند که در نظر وی، اولین تعیّن و برترین مظهر و مجلای حق، همچنین سبب و غایت و غرض از آفرینش ماسوی است

موضوع مورد بحث در این رساله، «ولایت از دیدگاه دو مذهب تشیّع و تسنّن» می باشد و غرض از آن، به هیچ وجه، ترجیح نظر یک مذهب بر دیگری نیست، بلکه مقصود بیان نظریات این دو مذهب درباره موضوع مذکور است

بنابراین، موضوع و هدف اصلی این تحقیق بررسی ولایت در اسلام است، اعم از آراء مذهب تشیع که خود شاخه های متعدد دارد و نیز دیدگاههای اهل سنّت

بدیهی است که با در نظر گرفتن ابعاد مختلفی که ولایت در اسلام و قرآن دارد و با عنایت به اینکه تحقیق مستقلی در این موضوع صورت نگرفته و این اثر، اولین تحقیقی است که به بررسی ولایت از دیدگاه‌های مختلف، از جمله قرآن، عرفان، فرق معروف شیعه و عقاید اهل سنّت می‌پردازد، وجود کاستی ها در این اثر، چندان دور از انتظار نیست و ادامه و تکمیل آن نیاز به تحقیقات مفصل بعدی دارد که امید است از این پس، در این مسیر انجام شود

انگیزه نگارنده از انتخاب این موضوع، محوری و مهم بودن بحث ولایت در میان مسلمانان عموماً و شیعیان خصوصاً و در میان عرفا به طور اخصّ است، چرا که همیشه این سئوال ذهن نگارنده را به خود مشغول کرده که آیا ولایت مورد بحث در شیعه، همان ولایت مورد نظر در عرفان است یا نه. و مطلب دیگری که برایم سئوال برانگیز بود نوع اعتقاد به مهدویت نزد اهل سنّت و تفاوت آن با مهدویت مطرح در تشیّع بود و همین عوامل مرا بر آن داشت تا این موضوع را برای تحقیق برگزینم

اثر حاضر مشتمل بر این فصول است

اولین فصل به مبحث «ولایت در قرآن» اختصاص داده شده که مشتمل بر دو بخش است، بخش اول درباره ولایت خدا بر مخلوقات و بخش دوم ولایت مخلوق نسبت به هم مورد بررسی قرار گرفته. عنوان دومین فصل این اثر «ولایت و رابطه آن با امامت» می باشد که شامل سه بخش است: بخش اول در مورد امامت، بخش دوم درباره وصایت و غدیر خم و بخش سوم به ولایت فقیه پرداخته است

فصل سوم با عنوان «آیات ولایت در تفاسیر شیعی و سنّی» که مشتمل بر دو بخش می باشد. بخش اول آیه اکمال دین، آیه ولایت، آیه تبلیغ و بخش دوم ولایت در نهج البلاغه نامیده شده است

چهارمین فصل این اثر تحت عنوان «ولایت از دیدگاه بعضی فرق معروف شیعه» و شامل پنج بخش می باشد: اسماعیلیه، شیخیه، کیسانیه، زیدیه و غلاه شیعه

فصل پنجم با عنوان «ولایت در عرفان» که مشتمل بر سه بخش است: بخش اول دیدگاه عرفا درباره ولایت، بخش دوم نظریات ابن عربی درباره ولایت و بخش سوم به بحث درباره انسان کامل پرداخته است

ششمین فصل این اثر درباره «ختم ولایت از نظر تشیع و تسنن» می‌باشد که شامل سه بخش است: بخش اول مهدی در تشیع، بخش دوم اعتقاد به مهدویت از دیدگاه اهل سنت و بخش سوم غلاه و مهدویت را مورد بررسی قرار می دهد

و در پایان، نتیجه گیری، پیشنهادها و ; به اختصار گنجانده شده است

با مروری گذرا بر موضوعات مندرج، محدوده پژوهشی خود را مشخص کردیم تا شیفتگان ولایت با زمینه فکری مناسب به کندوکاو در این مجموعه بپردازند

فصل اول

ولایت در قرآن

مقدمه

در این فصل به معنای لغوی و اصطلاحی ولیّ و ولایت پرداخته شده و سپس ولایت با توجه به آیات شریفه قرآن، تقسیم بندی شده و تحت دو عنوان کلیِ «ولایت خدا» و «ولایت مخلوق» مورد بررسی قرار گرفته است

 1-1 ولایت خدا بر مخلوقات

1-1-1 معنای لغوی ولایت

واژه ولایت به فتح واو به معنای نصرت و یاری و به کسیر واو به معنای امارت و تولیت است. ولایت مأخوذ از ولی به معنی قرب هم استعمال شده است. مطابق این معنا، ولایت دارای معنای عامی می شود که شامل هر نوع قرب و نزدیکی است. چنانکه راغب می گوید: وَلاء و توالی آن است که دو چیز چنان باشند که میانشان چیز دیگری نباشد و به طور استعاره به نزدیکی، وَلاء و توالی گویند خواه در مکان باشد یا صداقت یا نصرت یا اعتقاد.[5]

از این رو می توان گفت که معنای قرب، معنای عامی است که شامل تمامی معانی دیگر ولایت می شود و شاید نظر بعضی که قائلند وَلایت و وِلایت هر دو به یک معنی می باشند در واقع ناظر به همین معنا باشد و فقط به جهت تفاوت میان معانی فرعی آنها، یکی را فتحه و یکی را کسره داده اند. این نظر با توجه به اشتراک این دو، در معانی دیگرشان قوّت بیشتری می یابد. همچنانکه وَلایت به فتح واو را به دوست داشتن، دوست شدن، یاری دادن، دست یافتن بر چیزی و  تصرف کردن در آن، پادشاهی راندن و تسلط پیدا کردن؛ و ولایت به کسر واو را به والی شدن، قدرت، سلطان و پادشاهی نیز معنا کرده اند.[6]

1-1-2 معنای لغوی ولی

ولی به معنای سرپرست و اداره کننده امر و نیز به معنی دوست و یاری کننده می آید. ولی از وَلْیْ است به معنی نزدیکی بدون فاصله و او کسی است که به تدبیر امور از دیگری احق و سزاوار است. به رئیس قوم والی گویند که به تدبیر و امر و نهی امور، نزدیک و مباشر است.[7]

1-1-3 معنای اصطلاحی ولایت

ولایت در اصطلاح به معنای قیام عبد به حق است. یعنی اخلاق او به اخلاق الهی و اوصاف او به اوصاف الهی مبدل گردد و این امر وقتی محقّق می شود که حضرت حق، متولّی امور او گردد تا آنکه او را به غایت قرب و تمکین برساند. چنانکه در حدیث قدسی است

هنگامی که خدا، در شب اسراء پیامبر را به میهمانی پذیرفت، پیامبر از خدا سئوال کرد: پروردگارا! منزلت مؤمن نزد تو چگونه است؟ خدا در جواب فرمود: ای محمد! آن کس که ولیّ‌ای از اولیای مرا اهانت نماید، آشکارا با من به ستیز برخاسته است و من برای نصرت اولیای خود از هر چیزی سریع‌تر و شتابان‌ترم. هیچ بنده‌ای از بندگانم با وسیله ای محبوب تر از انجام فرایض به من تقرّب نمی جوید. اگر او محبوب من و من محبّ او شدم، همه مجاری ادراکی و تحریکی او را به عهده می گیرم، بنابراین اگر او می فهمد با نور علمی من می‌فهمد.[8]

به طور کلی ولایت در اصطلاح عبارت است از قرب و نزدیکی به خداوند.[9]

1-1-4 معنای اصلاحی ولیّ

ولیّ در اصطلاح، کسی است که حق تبارک و تعالی به موجب آیه و هو یتولّی الصّالحین[10] متولّی امور او گردیده است و وی را از عصیان و خذلان که نتیجه ارتکاب به معاصی است حفظ می کند و او را به مرتبه کمال رجال می‌رساند. یعنی مرتبه رجال لاتلهیهم تجاره ولابیع عن ذکر الله[11] و رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه[12].

قشیری در رساله خود درباره ولی دو احتمال می دهد: ولی بر وزن فعیل است که یا به معنای فاعلی آن است و بدین معنا بر کسی اطلاق می شود که همواره در طاعت الهی می باشد بدون آنکه از او معصیتی سربزند و یا به معنای مفعولی آن می باشد که در این صورت به معنای کسی است که حق تعالی همواره حفظ و حراست او را از ارتکاب به معاصی به عهده گرفته است. همانطور که آیه شریفه و هو یتولی الصالحین به آن اشاره دارد

ابن عربی در تعریف اولیاء چنین می گوید: همانا اولیاء کسانی اند که حضرت حق جل جلاله نصرت و یاری آنها را در مقام مجاهده با دشمنان چهارگانه یعنی هوی، نفس، دنیا و شیطان به عهده گرفته است.[13]

 1-1-5 واژه ولایت در قرآن

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام و اهمیت آن در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام و اهمیت آن در pdf دارای 74 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام و اهمیت آن در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام و اهمیت آن در pdf

مقدمه
فصل اول: اهمیت استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام
مبحث اول: اهمیت قضاوت در اسلام
بند اول: تعاریف قضاوت از نظر اسلام و فرق آن با داوری
حوزه علمی‌ قاضی تحکیم
بند دوم اهمیت قضاوت
مبحث دوم: استقلال قضایی در اسلام
بند اول: مفهوم استقلال قضایی
بند دوم: استقلال قضایی در متون اسلامی
فصل دوم: استقلال قوه قضائیه
مبحث اول: تعریف نهاد قضایی و اصول اساسی استقلال قوه قضاییه
مبحث دوم: بررسی استقلال قوه قضاییه در نظام جمهوری اسلامی
بررسی مسیر تحول استقلال قضات در قوانین جمهوری اسلامی ایران
فصل اول: شاخصهای استقلال قضات و بررسی آن در قوانین اساسی
مبحث اول : تعریف و توضیح شاخصهای استقلال قضات
بند اول: شاخص عدم نفوذ و تأثیر پذیری قضات
بند دوم: شاخص منع عزل قضات
بند سوم : شاخص منع تغییر و انتقال قضات
بند چهارم:‌ عدم نقص رأی قاضی
بند پنجم: تمکن مالی قضات
بند ششم: وظایف و تکالیف قضات در حفظ استقلال قضایی خود
مبحث دوم: بررسی استقلال قضات در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
فصل دوم: استقلال قضات در دیگر در قوانین و مقررات جمهوری اسلامی‌ ایران
بخش سوم: مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی‌ قضات
فصل اول: مسئولیت و مصونیت قضات
مبحث اول: مسئولیت کیفری قضات و مصونیت آنها
مبحث دوم: مسئولیت مدنی قضات و مصونیت آنها
فصل دوم: تخلفات و تعقیب انتظامی‌ قضات
مبحث اول: تخلفات قضات
مبحث دوم: تعقیب انتظامی‌ قضات
نتیجه‌گیری
فهرست منابع

 

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام و اهمیت آن در pdf

1- قرآن مجید

2- نهج‌البلاغه، ترجمه جعفر شهیدی، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ دوم، 1370

3- آخوندی، محمود، آیین دادرسی کیفری، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، جلد 1، چاپ پنجم، 1372

4- آشوری، محمد، آیین دادرسی کیفری، انتشارات سمت تهران، جلد 1، چاپ دوم، بهار 1376

5- ابوالحمد، عبدالحمید، مبانی سیاست، جلد اول، انتشارات توس، تهران، چاپ هفتم، 1376

6- انصاری، مسعود، مصونیت‌های قانونی، انتشارات اشراقی،‌ بی‌تا، چاپ دوم

7- انصاری، حمید، مبانی فقهی شرایط قاضی در فقه شیعه و مذاهب چهارگانه، چاپ اول، بهار 1371

8- بوشهری، جعفر، حقوق اساسی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ ششم، 1353

9- جعفری لنگرودی، محمد جعفر، دانش نامه حقوقی، جلد اول، انتشارات ابن سینا، چاپ سوم

10- حیدر زاده، هادی، تعقیب انتظامی‌قضات، انتشارات آزاده، تهران، چاب اول، 1373

11- حر عاملی، وسائل الشیعه، جلد 19، مکتب الاسلامیه، تهران، 1401 ه.ق

12- خمینی، روح‌الله موسوی، تحریر الوسیله، ترجمه علی اسلامی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به حوزه علمیه قم، بی‌تا

13- دهخدا، علی اکبر، لغت‌نامه ، جلد 38، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 1339

14- رسو‌ل‌زاده خویی، اسماعیل، قضاوتها و حکومت عدالتخواهی علی (ع)،  انتشارات یاسمن، تهران، چاپ هفتم، 1357

15- سنگلجی، محمد، قضا در اسلام، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، 1347

16- شهید اول، المعه الدمشقیه فقه الامامیه، انتشارات الهام، تهران، چاپ اول، 1377

17- شجیعی، زهرا، وزارت وزیران در ایران، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران

18- عاملی، باقر داور وعدلیه، انتشارات علمی، چاپ اول، 1369

19- فروغی، محمد علی، دستور حضرت علی (ع) به مالک اشتر، انتشارات خیام، تهران، 1319

20 – قاضی، ابوالفضل، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی، جلد اول، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ دوم، تیرماه 1370

21- قاضی شریعت پناهی، ابوالفضل، بایسته‌های حقوق اساسی، نشر یلدا، تهران، چاپ اول، بهار 73

22- کریم زاده، احمد، نظارت انتظامی‌در نظام قضایی، موسسه انتشارات آیدا، تهران، 1376

23- کرمانی ناظم الاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، بخش اول، ص 257

24- متین دفتری، احمد، آئین دادرسی مدنی، جلد اول، بی‌تا، چاپ چهارم، 1349

25- محمدی گیلانی، محمد، قضا و قضاوت در اسلام، موسسه خدمات چاپ تهران، 1360

26- مدنی، سید جلال الدین، حقوق اساسی در جمهوری اسلامی‌ایران، جلد 6، انتشارات سروش، چاپ اول، 1369

27- مشکینی، علی قضا و شهادت، انتشارات یاسر، قم، 1359

28- معین، محمد، فرهنگ فارسی، جلد 3،  انتشارات امیر کبیر، تهران، 1362

29- مونتسکیو، روح القوانین، ترجمه علی اکبر مهتدی، چاپخانه مجلس، بی‌تا

30- مجموعه قوانین کامل سال 1370 ، چاپ روزنامه رسمی‌کشور

31- نجفی، شیخ محمد حسن، جواهر الکلام فی شرح شرایع الاسلام ، جلد چهارم، تحقیق و تصحیح محمد قوچانی، دارالکتاب اسلامیه، تهران، 1398 ه.ق

32- نراقی، احمد، مستند الشیعه، به نقل از محمد سنگلجی، ص 10

33- ولیدی، محمد صالح، حقوق جزا، سهولت کیفری، موسسه انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ دوم، 1371

34- هاشمی، سید محمد، حقوق اساسی جمهوری اسلامی‌ایران، جلد دوم، مجتمع عالی آموزش قم، قم، چاپ دوم، 1375

35- یزدی، سید محمد کاظم، عروه الوثقی، جلد 3، مطبعه الحیدری، تهران، 1378 ه.ق

 مقدمه

مردم در آغاز یک دسته بودند و اختلافی در میان آنها وجود نداشت کم کم دسته ها و قبایل بوجود آمدند و چون که بخاطر گذراندن زندگی روزمره با یکدیگر داد وستد داشتند اختلافات و تضادهایی در میان آنها پدیدار شد که باید رفع خصومت می‌شد. هر گاه اختلاف در میان خانواده بود رییس خانواده رفع خصومت می‌کرد و اگر بین دو نفر در اجتماع اختلافی پیش می‌آمد ابتدائاً ممکن بود طرفین خودشان توافق کنند یا اینکه شخص ثالثی را برای داوری بین خود انتخاب کنند و شخص منتخب طرفین باید با رعایت بی طرفی و از روی عدالت و راستی قضاوت می‌نمود و معمولاً به اشخاصی رجوع می‌کردند که از نقطه نظر اجتماعی در موقعیت بالاتری باشد این افراد در اجتماعات بیشتر روحانیون و پادشاهان بودند روحانیون بدلیل اینکه کمتر در امور عادی و دنیوی دخالت می‌کردند مورد اعتماد مردم بودند و شاه نیز بعلت سلطه و قدرتی که بر افراد جامعه داشت خواه نا خواه به عنوان فیصله دهنده اختلاف لقب گرفته بود و با توجه به اینکه شاه به تنهایی نمی‌توانست رفع اختلاف نماید مردم برای تسریع در احقاق حق خود به روحانیون و علماء دینی و آگاهان و مطلعین روی آوردند و این افراد موثق و قابل اعتماد بودند و عمده دلیل این اعتماد استقلال اندیشه و رأی و قضات بی طرفانه آنها بود و این استقلال برای شخص قاضی امری فطری و از اعتقادات قلبی انسان بوده است و با تکامل اجتماعات انسانی به عنوان اصلی اجتناب ناپذیر در دستگاه قضایی هر کشور جایگاه ویژه ای پیدا کرد. استقلال در تصمیم گیری لازمه قضاوت است و استقلال دادرس امنیت قضایی را تضمین می‌کند. و با اعتماد به مصونیت و امنیت شغلی به حمایت از حق و درگیری با فشارها و افراد صاحب نفوذ می‌پردازد هسته مرکزی دستگاه تأمین کننده عدالت هر کشور، دادگستری است که مرکب از عده‌ای قضات می‌باشد که دادرسان واقعی جامعه می‌باشند و باید مستقل و بی طرف باشند تا بتوانند وظیفه خطیر و سنگین خود را به نحو احسن انجام دهند. استقلال قضایی، و افکار عمومی‌را شامل می‌شود. وقتی شخصی پس از طی مراحل مختلف به تصدی شغل قضا رسید شأن قضاوت و موقعیت و جایگاه ویژه آن اقتضا دارد که چنین فردی مصونیت شغل داشته باشد و با این تضمین قاضی عدالت گستر جامعه خویش خواهد بود

دین اسلام در چهارده قرن پیش اصل فوق الذکر را به رسمیت شناخته است و برای آن ارزش والا قائل شده است در کشور ما ایران پس از بروز اندیشه های قانون خواهی وارد قانون اساسی و متون مدون قانونی گردید هدف از این تحقیق بررسی استقلال قضات در قوانین و مقررات کشور ایران است که ببنیم روند قانونگذاری در مورد این اصل چگونه است و چه راه هایی و مکانیسم هایی را برای حفظ این اصل پیش بینی نموده اند

از آنجا که دین مبین اسلام یکی از اولین ادیان تعیین کننده اصل استقلال قضات بوده است در بخش اول پس از ارائه تعاریف قضاوت به بررسی این اصل در اندیشه و متون اسلامی‌خواهیم پرداخت و در ادامه مباحث این بخش به بررسی استقلال قوه قضاییه می‌پردازیم و در بخش دوم مسیر تحول قوانین و مقررات در مورد اصل استقلال قضات مورد تحقیق و پژوهش قرار خواهد گرفت و در بخش پایانی مسئولیت، مصونیت و تعقیب انتظامی‌قضات مورد بررسی قرار خواهد گرفت قسمت اخیر این تحقیق نیز نتیجه گیری می‌باشد

فصل اول: اهمیت استقلال قضایی در نظام حقوقی اسلام

مبحث اول: اهمیت قضاوت در اسلام

دین اسلام شأن والای قضاوت را به گونه ای ممتاز متمایز ساخته و موقعیت ویژه آنرا در میان سایر بخشهای اجتماعی با ارائه تعاریف و تحلیل های مختلف مستند نموده است

قرآن مجید به عنوان اولین و بزرگترین منشور زندگی مسلمانان، تعریفهای متنوعی از قضاوت بیان داشته است و احکام دینی، تمام زوایای این محکم را بررسی نموده اند علماء و اندیشمندان اسلامی‌نیز به تبع آن به شرح و تفسیر آن پرداخته اند

در این مبحث ابتدا به تعریف قضاوت پرداخته و سپس اهمیت قضاوت مورد بحث قرار می‌گیرد

بند اول: تعاریف قضاوت از نظر اسلام و فرق آن با داوری

قضا به فتح قاف در لغت به معنی فرمان دادن، حکم کردن، فتوا دادن، رأی دادن، به حاجت کسی رسیدن و روا کردن، آگاهانیدن و پند دادن می‌باشد.[1] در قرآن مجید لفظ قضا بر معنای متعددی اطلاق گردیده است[2] که به شرح ذیل می‌باشد

1- اراده نمودن مانند آیه شریفه « و اذا قضی امراً فانما یقول له کن فیکون»[3]

2- امر کردن مانند آیه شریفه!« و قضی ربک ان لاتعبد الا ایاه»[4]

3- حکم کردن مانند آیه شریفه! « ثم لا تجدوافی انفسهم حرجاً مما قضیت»

4- خلق کردن و آفریدن مانند آیه شریفه: فقضهن سبع سموات فی یومین[5]

5- فعل مانند آیه شریفه: فاقص ما انت قاض[6]

6- اعلام کردن مانند آیه شریفه: و قضینا الیه ذلک الامر[7]

اگر چه در قرآن معنای زیادی از قضاوت بکار برده شده است اما معنی اصلی و مشهور آن که در میان حقوقدانان اسلامی‌همان حکم کردن و دادرسی است

فقهای عالی مقام اسلام با عنایت خاص به موضوع قضاوت در بیشتر کتاب فقهی خود مبحث قضاوت را مورد بررسی قرار داده و براساس معیارهای اسلامی‌و استدلالات اصولی خود تعاریفی را برای قضاوت بیان داشته اند. شهید اول درکتاب دروس آنرا چنین تعریف کرده است: « القضا هو ولایه شرعیه علی الحکم والمصالح العامه من قبل امام علیه السلام[8] مرحوم نراقی در کتاب مستند می‌گوید: « القضا هو ولایه حکم خاص فی واقعه مخصوصه و علی شخص مخصوص با ثبات، یوجب عقوبه دنیویه شرعا او حق من حقوق الناس»[9] سید محمد کاظم یزدی در کتاب عروه الوثقی قضاوت را اینچنین تعریف کرده است: دادرسی میان مردم به هنگام ستیز و برخورد و برکنار ساختن اختلاف و پایان دادن موضوع اختلاف میان و آنان»[10]

شیخ محمد حسن نجفی در کتاب معروف جواهرالکلام در تعریف قضاوت می‌گرید: در ولایت شرعی در صدور حکم از سوی کسی که بتواند در مسائل جزئی شرع فتوی دهد شیخ ضیاءالدین عراقی در کتاب قضا در تعریف قضاوت آنرا از میان بردن ستیز و دعوی میان دو یا چند نفر می‌دادند. حضرت امام خمینی نیز در کتاب تحریر الوسیله در تعریف قضاوت می‌فرماید: « و هو حکم بین الناس للرفع التنازع بینهم با شرایط الاتیه» آن حکم بین مردم است جهت رفع تنازع بین آنان با شرایطی که می‌آید[11]

بنابراین باید گفت قضاوت منصبی از مناصب حکومت که قاضی به مقتضای این منصب به احکام و اشخاص ولایت و سلطه پیدا می‌کند تا بتواند استیفاء حقوق واجرای حدود و تعزیرات نماید و آن سمت از طرف کسی به قاضی داده می‌شود که اولاً خود صلاحیت تصدی به چنین امری را داشته باشد و ثانیاً شایستگی واگذاری آنرا به دیگران نیز داشته باشد. برابر عقید مسلمین. این شخص همان صاحب رسالت و نبوت است زیراولایت قضا بخشی از ولایت مطلقه صاحب رسالت، و شاخه‌ای از درخت پربار ریاست عامه پیغمبران و جانشینان بر حق آنهاست

قاضی بر دو قسم است قاضی تنصیب که مراد قاضی منصوب از ناحیه امام و حکومت است دوم قاضی تحکیم که چنین تعریف شده است

هر گاه طرفین نزاع بر داوری فردی که بعنوان قاضی منصوب نگردیده رضایت دهند داوری وی را قضاء تحکیم و چنین دادرسی را قاضی تحکیم، حکم و یا محکم نامند حکم قاضی تحکیم از دیدگاه فقهای شیعه و سنی

صرفنظر از اختلاف آرایی که در احکام و برخی صفات قاضی تحکیم مطرح می‌باشد فی الجمله قضاء تحکیم به نظر تمامی‌فقهای شیعه جایز می‌باشد. در مقام فتوا عموم فقهای شیعه اعتبار تمام شرایط اساسی قضاء نظیر بلوغ، عقل، اسلام(ایمان)، عدالت، علم، طهارت مولد، ذکوریت و ; را در قاضی تحکیم معتبر و لازم دانسته اند

در مشروعیت قاضی تحکیم میان فقهای اهل سنت اختلاف است. امام فخرالدین رازی و امام ابولاحامد غزالی منکر مشروعیت قاضی تحکیم می‌باشند ولی دیگر علماء سنی قاضی تحکیم را مشروع دانسته اند نهایتاً گروهی گفته اند در همه امور بدون استثناء  قاضی تحکیم مشروعیت دارد و گروهی گفته اند در حقوق الله قاضی تحکیم غیر مشروع است

حوزه علمی‌ قاضی تحکیم

در اینکه آیا حکمیت در تمام امور و احکام جایز است یا آنکه جواز حکمیت صرفاً در منازعات مالی و امثال آن می‌باشد ولی در حدود و قصاص و تعزیرات جایز نیست؟ اختلاف نظر وجود دارد

عده ای از فقها شیعه به استناد عموم ادله قضا و اینکه وجهی برای منع قاضی تحکیم در برخی احکام وجود ندارد، زیرا هرگاه وی واجد شرایط قضا باشد که باید چنین باشد، پس حکمش در همه احکام نافذ است رأی به نفوذ حکم در همه امور داده اند

و در مقابل آنان عده ای دیگر با توجه به ویژگیها و اهمیتی که مسائل کیفری دارند بدان لحاظ که پای نفس و جان افراد در آن مطرح است دادرسی دراینگونه موارد را جایز ندانسته و حکم به منازعاتی که مربوط به این امور می‌شود را منحصر به قاضی منصوب می‌دانند. این نظریه از آن جهت که رسیدگی به جرایم و اعمال مجازاتها مربوط به اعمال حاکمیت دولت می‌شود و قابل واگذاری نیست تقویت می‌شود مشابه همین دو نظر در میان فقهای حنبلی نیز وجود دارد و دیگر مکاتب اهل سنت تحکیم در عقوبات را جایز نمی‌دانند و البته برای مشروعیت قاضی تحکیم به روایتی از رسول اکرم (ص) که چنین است. « من حکم بین اثنین فتراضیا به فلم یعدل فعلیه لعنه الله تعالی و همچنین به عموم ادله قضا همچون آیه « و اذا حکمتم بین الناس ان تحکموا با لعدل» و همچنین ادله وجوب امر به معروف و نهی از منکر و اجماع استناد شده است

در اینکه آیا تحکیم در زمان غیبت نیز متصور است عده ای از فقها برآنند که صرفاً در زمان حضور امام موضوعیت دارد. بنابراین با وجود امام حکمیت فرد واجد شرایط مشروع است و در زمان غیبت فقهای جامع شرایط به حکم اذن عام امام مجاز به دادرسی می‌باشد پس حکمیت دیگر معنایی ندارد. چون قاضی چه تحکیم چه تنصیب باید دارای تمام شرایط باشد از سوی دیگر برخی از فقها برای اثبات تحکیم در زمان از طریق نفی برخی از شرایط قاضی منصوب به اذن امام موضوعیت آنرا اثبات کرده اند

[1] – دهخدا، علی اکبر، لغت نامه جلد 38، تهران1339، انتشارات دانشگاه تهران، ه ش ص 335

[2] – سنگلجی محمد، قضا در اسلام-چاپ دوم- انتشارات دانشگاه تهران- تهران مهر، 1347 ص 5تا

[3] – سوره مبارکه بقره آیه 117: هستی بخش آسمانها و زمین اوست و هنگامی‌که فرمان وجود چیزی را صادر می‌کند می‌گوید: موجود باش و او فوراً موجود میشود

[4] – سوره مبارکه اسری آیه 23: پروردگارت فرمان داده که جز او چیزی را نپرستید

[5]- سوره مبارکه آیه 12، آنها را بصورت هفت آسمان در دو روز آفرید

[6]- سوره مبارکه طه آیه 65، هر فعلی که می‌خواهی بکن

[7]- سوره مبارکه حجر آیه 66، ما به لوط چگونگی این امر را اعلام کردیم

[8]- شهید اول، دروس، کتاب القضا، چاپ سنگی، بی‌تا، بی‌صفحه

[9]- نراقی، احمد، مستند الشیعه، به نقل از سنگلجی، محمد، ص 10

[10]-  بزدی، سید محمد کاظم، عروه الوثقی، جلد 3، ص2

[11]- امام خمینی، تحریر الوسیله، جلد چهارم، کتاب قضا، ترجمه علی اسلامی، ص 80

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله پیاده سازی VLSI یک شبکه عصبی آنالوگ مناسب برای الگوریتم ها

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله پیاده سازی VLSI یک شبکه عصبی آنالوگ مناسب برای الگوریتم های ژنتیک در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله پیاده سازی VLSI یک شبکه عصبی آنالوگ مناسب برای الگوریتم های ژنتیک در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله پیاده سازی VLSI یک شبکه عصبی آنالوگ مناسب برای الگوریتم های ژنتیک در pdf

خلاصه

1- مقدمه

2- تحقق شبکه عصبی

2-1- اصول عملکرد

2-2- پیاده سازی مدارهای شبکه

3- پیاده سازی الگوریتم آموزش ژنتیک;

4- نتایج تجربی

5- نتیجه و چشم انداز

منابع

خلاصه

مفید بودن شبکه عصبی آنالوگ مصنوعی بصورت خیلی نزدیکی با میزان قابلیت آموزش پذیری   آن محدود می شود

این مقاله یک معماری شبکه عصبی آنالوگ جدید را معرفی می کند که وزنهای بکار برده شده در آن توسط الگوریتم ژنتیک تعیین می شوند

اولین پیاده سازی VLSI ارائه شده در این مقاله روی سیلیکونی با مساحت کمتر از 1mm که    شامل 4046 سیناپس و 200 گیگا اتصال در ثانیه است اجرا شده است

از آنجائیکه آموزش می تواند در سرعت کامل شبکه انجام شود بنابراین چندین صد حالت منفرد    در هر ثانیه می تواند توسط الگوریتم ژنتیک تست شود

این باعث می شود تا پیاده سازی مسائل بسیار پیچیده که نیاز به شبکه های چند لایه بزرگ دارند    عملی بنظر برسد

 1- مقدمه

شبکه های عصبی مصنوعی به صورت عمومی بعنوان یک راه حل خوب برای مسائلی از قبیل تطبیق الگو  مورد پذیرش قرار گرفته اند . علیرغم مناسب بودن آنها برای پیاده سازی موازی ، از آنها در سطح وسیعی بعنوان شبیه سازهای عددی  در سیستمهای معمولی استفاده می شود

یک دلیل برای این مسئله مشکلات موجود در تعیین وزنها برای سیناپسها در یک شبکه    بر پایه مدارات آنالوگ است . موفقترین الگوریتم آموزش ، الگوریتم Back-Propagation است . این الگوریتم بر پایه یک سیستم متقابل است که مقادیر صحیح را از خطای خروجی شبکه    محاسبه می کند . یک شرط لازم برای این الگوریتم دانستن مشتق اول تابع تبدیل نرون است

در حالیکه اجرای این مسئله برای ساختارهای دیجیتال از قبیل میکروپروسسورهای معمولی  و سخت افزارهای خاص آسان است ، در ساختار آنالوگ با مشکل روبرو می شویم . دلیل این مشکل ، تغییرات قطعه و توابع تبدیل نرونها و در نتیجه تغییر مشتقات اول آنها از نرونی به نرون دیگر و از تراشه ای به تراشه دیگر است و چه چیزی می تواند بدتر از این باشد که آنها با دما نیز    تغییر کنند

ساختن مدارات آنالوگی که بتوانند همه این اثرات را جبران سازی کنند امکان پذیر است ولی این مدارات  در مقایسه با مدارهایی که جبران سازی نشده اند دارای حجم بزرگتر و سرعت کمتر هستند . برای کسب موفقیت تحت فشار رقابت شدید از سوی دنیای دیجیتال ، شبکه های عصبی آنالوگ   نباید سعی کنند که مفاهیم دیجیتال را به دنیای آنالوگ انتقال دهند

در عوض آنها باید تا حد امکان به فیزیک قطعات متکی باشند تا امکان استخراج یک موازی سازی گسترده    در تکنولوژی VLSI مدرن بدست آید . شبکه های عصبی برای چنین پیاده سازیهای آنالوگ بسیار مناسب هستند زیرا جبران سازی نوسانات  غیر قابل اجتناب قطعه می تواند در وزنها لحاظ شود

مسئله اصلی که هنوز باید حل شود آموزش است . حجم بزرگی از مفاهیم شبکه عصبی آنالوگ که در این زمینه می توانند یافت شوند ، تکنولوژیهای گیت شناور را جهت ذخیره سازی وزنهای آنالوگ بکار می برند ، مثل EEPROM حافظه های Flash

در نظر اول بنظر می رسد که این مسئله راه حل بهینه ای باشد .  آن فقط سطح کوچکی را مصرف می کند و بنابراین حجم سیناپس تا حد امکان فشرده می شود    (کاهش تا حد فقط یک ترانزیستور) . دقت آنالوگ می تواند بیشتر از 8 بیت باشد و زمان ذخیره سازی داده (با دقت 5 بیت) تا 10 سال  افزایش می یابد

اگر قطعه بطور متناوب مورد برنامه ریزی قرار گیرد ، یک عامل منفی وجود خواهد داشت  و آن زمان برنامه ریزی و طول عمر محدود ساختار گیت شناور است . بنابراین چنین قطعاتی احتیاج به وزنهایی دارند که از پیش تعیین شده باشند

اما برای محاسبه وزنها یک دانش دقیق از تابع تبدیل شبکه ضروری است . برای شکستن این چرخه پیچیده ، ذخیره سازی وزن باید زمان نوشتن کوتاهی داشته باشد . این عامل باعث می شود که الگوریتم ژنتیک وارد محاسبات شود . با ارزیابی تعداد زیادی از ساختارهای تست می توان وزنها را با بکار بردن یک تراشه واقعی تعیین کرد

همچنین این مسئله می تواند حجم عمده ای از تغییرات قطعه را جبران سلزی کند ، زیرا داده متناسب   شامل خطاهایی است که توسط این نقایص ایجاد شده اند

این مقاله یک معماری شبکه عصبی آنالوگ را توصیف می کند که برای الگوریتم های ژنتیک بهینه شده اند

سیناپس ها کوچک 10X10m و سریع هستند . فرکانس اندازه گیری شده شبکه تا 50MHz افزایش می یابد که در نتیجه بیش از  200 گیگا اتصال در ثانیه  برای آرایه کاملی از 4096 سیناپس بدست می آید . برای ساختن شبکه های بزرگتر باید امکان ترکیب چندین شبکه کوچکتر روی یک سطح یا   روی تراشه های مختلف وجود داشته باشد که با محدود کردن عملکرد آنالوگ به سیناپس ها و ورودیهای نرون   بدست می آید

ورودیهای شبکه و خروجیهای نرون بصورت دیجیتالی کدینگ می شود . در نتیجه عملکرد سیناپس از ضرب به جمع کاهش می یابد . این مسئله باعث می شود که حجم سیناپس کوچکتر شود و عدم تطبیق پذیری قطعه بطورکامل جبران سازی شود

چونکه هر سیناپس یک صفر یا وزن اختصاصی اش را اضافه می کند که می تواند شامل   هر تصحیح ضروری باشد . سیگنالهای آنالوگ بین لایه های شبکه آنالوگ ، بوسیله اتصالات چند بیتی اختیاری بیان می شوند

شبکه ارائه شده در این مقاله برای یک جریان عددی real-time‌ در محدوده فرکانسی     1 – 100MHz و پهنای 64 بیت بهینه شده است

قصد داریم که آن را برای کاربردهای انتقال داده مثل DSL‌ سرعت بالا ، پردازش تصویر       بر اساس داده دیجیتالی لبه تولید شده توسط تصاویر دوربین بوسیله تراشه پیش پردازش   آنالوگی و ارزیابی تناسبی آرایه ترانزیستور قابل برنامه ریزی که در گروه ما توسعه داده شده است بکار ببریم

2- تحقق شبکه عصبی

 2-1- اصول عملکرد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   36   37   38   39   40   >>   >