سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران در pdf دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران در pdf :

آزادی سیاسی و اجتماعی در ایران

آزادی آرمان شکوهمند بشری است به همین دلیل قابلیت بدست دادن تعابیر و تفاسیری بس ناهمگون را در خود نهفته دارد.مستبدان و نیز آنان که از پی اهوا و یا مثابه ایدئولوژی اغواگری سیاسی در مقاطعی به آرمان آزادی تمسک جسته‌اند، هر دو از ه

مین ویژگی سوء استفاده می‌کنند.به همین خاطر است که خیلی زود بحث آزادی به بحث از تعابیر و تفاسیر آن، مبانی و قوتها و کاستیهای هر قرائت می‌انجامد.آزادی از مفاهیم اساسی در فلسفه سیاسی غرب و اسلام است این مفهوم در فلسفه سیاسی غرب در سیر تاریخی خود تحول زیادی یافته است .چرا که مفهوم چون دیگر مفاهیم انسانی و ا

جتماعی بشدت از دو متغیر زمان و مکان تاثیر می‌پذیرذ.تحول مفهوم آزادی در فلسفه سیاسی غرب از آن جهت مهم است که تفکر ایران بخصوص پس از مشرو

طه تحت نفوذ اندیشه‌های غرب بوده‌اند.همین مساله باعث تغییر مفهوم آزادی یعنی از اخلاقی به حقوقی سیاسی در ایران شد.ولی باید گفت آزادی در مکتب اسلام با آزادی در فلسفه غرب یعنی لیبرالیسم (بعنوان آموزه برجسته چهار قرن اخیر) تفاوت ماهوی با یکدیگر دارند.در لیبرالیسم آزادی به منزله “هدف ” است ولی در اسلام آزادی “ابزاری” جهت تکامل

و به فعلیت رساندن استعدادهای بشری است .پس از انتخاب دوم خرداد 1376 و نتایج آن بر محیط اجتماعی و سیاسی و ادبیات سیاسی جناحهای کشور، شاهد شکوفایی و روییدن و گسترش مطبوعات و نشریات در کشور بودیم.جریانهای مختلف سیاسی هر کدام در پشت صفحات روزنامه‌ای یا روزنامه‌های خاصی با برداشتهای ویژه خود از مفهوم آزادی به طرح دفاع از آرمانهای خود پرداختند.برداشتها و رویکردهای جناحهای سیاسی از آزادی بستگی به مبانی معرفتی، تحولات داخلی و خارجی و نزدیکی یا دوری از قدرت دارد.جناح راست با توجه ب

ه مبانی معرفتی خود یعنی قرائت سنتی از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و اندیشه ایران باستان مفاهیم درون دینی مثل اولویت بر آزادی درونی، جهت‌دار بودن آن و ; از آزادی ارائه میده

د.جناح چپ با توجه به اصول معرفتی خود یعنی قرائت دموکراتیک از اسلام، فلسفه کلاسیک غرب و لیبرالیسم غرب هم مفهوم درون دینی مثل جهت‌دار بودن آزادی، آز

ادی را به منزله ابزار دیدن و ; هم برون دینی مثل قانونگذاری تاکید بر آزادیهای سیاسی و اجتماعی و ; ارائه میدهد گر چه اولویت را به آزادیهای درونی میدهد جناح ملی – مذهبیها هم با توجه به مبانی معرفتی خود یعنی اسلام بازسازی شده، لیبرالیسم غرب و ناسیونالیسم ایتالیایی بیشتر مفاهیم برون دینی مثل تاکید بر آزادی بیرونی، دموکراسی، آزاد

ی مخالفان و ; از آزادی ارائه میدهد هر جناحی با توجه به مبانی معرفتی و مسائل دیگر نگرش خاصی به آزادی دارد.در نتیجه ا

جماعی در مورد آزادی وجود ندارد.برای رسیدن به وفاق و تعریف مشترک از آزادی باید تحولاتی در مبانی انسان شناسی و معرفت شناسی جناحها صورت بگیرد.به عبارت دیگر باید ساخت نظری و نگرش جناحها به انسان، قدرت ، دین و ; به یکدیگر نزدیک شود.

چکیده : تأمین امنیت اجتماعی از وظایف مهم نظامی سیاسی

و دولت به حساب می آید. حوزه و گستره امنیت اجتماعی، بستگی به تصویری دارد که نظام سیاسی از دولت و ساختار و هدف خود می دهد. از آنجا که محور اصلی در این نوشتار، قانون اساسی جمهوری اسلامی است در این زمینه به بررسی جایگاه امنیت اجتماعی با عطف توجه به تعریف آن و تبیین دولت ، در قانون اساسی پرداخته شده است. با توجه به اندیشه سیاسی اسلام و لزوم هدایت و به سعادت رساندن مردم ، انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، حوزه های امنیت اجتماعی در ابعاد قضایی، اقتصادی، سیاسی و اداری

فرهنگی، اجتماعی، و نظامی قابل ترسیم است که بیانگر جامعیت نظری و گستردگی و حداکثری دولت در نظام اسلامی است.

واژه های کلیدی: امنیت، امنیت اجتماعی، دولت، نظام سیاسی، قانون اساسی

مقدمه:

 

«امنیت» به معنای اولیه آن یعنی صیانت نفس یکی از مسائلی است که «دولت» به خاطر آن به وجود آمده است. به این معنا که ضرورت اساسی ایجاد و تأسیس دولت، استقرار و حفظ امنیت در اجتماع بوده است. البته بحث امنیت در هر زمانی، معنای خاص داشته

است؛ گاه تنها معنای «حفظ جان و صیانت نفس» (در اندیشه ای هابز) داشته و زمانی دیگر، «حفظ اموال و دارایی» (در اندیشه ای لاک) به معنای آن اضافه شده است. (لئو اشتراوس، 1373، ص62) امروزه معنای امنیت علاوه بر مسائل جانی و مالی به حوزه های متفاوت آزادی، مشارکت سیاسی، تأمین اشتغال و رفاه و حتی بهره گیری از اوقات فراغت و برآوردن استعدادها هم کشیده شده است. البته میزان و محدوده این موضوعات و حوزه ها متناسب با بینش و اندیشه نظام های سیاسی و نوع آنها می باشد؛ دینی یا سکولار و لائیک بودن، لیبرالیستی یا مارکسیستی بودن، توتالیتر و انحصارگرا یا دموکرات بودن، به جامعه مدنی و حوزه خصوصی افراد اهمیت دادن و عواملی دیگر بر مؤلفه ها چارچوب امنیت تأثیر می گذارد. از آنجا که دولت در جمهوری اسلامی ایران بعد از پیروزی انقلاب در بهمن ، 57 «اسلامی» شد در این زمینه اندیشه های سیاسی اسلام خصوصاً تشیع و بحث انقلاب و ایدئولوژی انقلاب اسلامی، تأثیر زیادی بر چگونگ

ی تدوین و محتوای قانون اساسی و نوع نظام سیاسی آن گذاشته اس

ت. با توجه به این موضوع سؤال اصلی در نوشتار این است «جایگاه امنیت جامعه در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟»
از آنجا که بحث تأمین امنیت جامعه وظیفه دولت است لازم می آید تا به دولت از منظر اندیشه‎ای نیز نگریسته شود که این موضوع در ابتدا و به اختصار آورده شده است. فرضیه اصلی نوشتار هم این است: «با توجه به اندیشه سیاسی تشیع و لزوم هدایت و زمینه سازی برای به سعادت رسیدن مردم، شاهد ظهور و رشد رویکردی هستیم که بر اساس آن دولت به عنوان متولی وظایف بالا، رشد نموده و توسعه می یابد. این ایده در مقابل رویکرد تحلیلی قرار دارد که با توجه به اینکه بحث امنیت در حوزه های حقوقی (جانی و مالی) در گذشته مطر

ح بوده اما سرایت و گسترانیدن آن در قالب امنیت اجتماعی به حوزه های قضایی (پایمال نشدن حقوق افراد در دادگاههای نظام سیاسی)، سیاسی (بحث مشارکت سیاسی در قالب احزاب، مطبوعات، گروهها و سندیکاهها و آزادیها)، اداری (برخورد مناسب اداره جات با مراجعین)، اقتصادی (تأمین شغل، مسکن، رفاه، جلوگیری از تورم زیاد، رفع فقر)، فرهنگی (ازدواج، هنر و برآوردن استعدادها) در دوران جدید اتفاق افتاده است؛ قائل به تعریف این مفهوم در حیطه حوزه غیر دولتی می باشد. مطابق این رویکرد طرح مسایلی چون ا

همیت این مسایل ریشه در افزایش فردیت افراد و حقوق آنها ـ با توجه به مسائلی چون موضوعیت یافتن تک تک افراد، آزادی، رفاه، فعلیت یافتن استعدادها و; ـ موید این مدعاست.
در این نوشتار ابتدا به مفهوم شناسی پرداخته شده، بعد چارچوب نظری تحقیق و در مرحله بعد موضوع امنیت اجتماعی آمده است. سپس محورها و زمینه های امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی بر شمرده شده و در نهایت نتی

جه گیری مولف آمده است.
نکته آخر آنکه این نوشتار «تبیینی» است؛ یعنی صرفاً به تبیین جایگاه امنیت جامعه و دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی پرداخته شده است.

الف. مفهوم شناسی
امنیت
«امنیت» از جمله مفاهیم پچیده‎ای است که ارائه تعریف واحدی از آن به سادگی میسر نیست. «امنیت» پیش از آنکه مقوله ای قابل تعریف باشد پدیده ای ادراکی و احساسی است یعنی این اطمینان باید در ذهن توده مردم، دولتمردان و تصمیم گیران به وجود آید که برای ادامه زندگی بدون دغدغه امنیت لازم وجود دارد [یا نه] (کاظمی، 1352، ص117).
در تعریف «لغوی» امنیت عبارت از «محافظت در مقابل خطر، احساس ایمنی و رهایی از تردید است.» (بوزان، 1378، ص52) در «فرهنگ لغات» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بدون بیم و هراس بودن آمده است؛ به عنوان مثال در فرهنگ «معین» امنیت به معنای ایمن شدن، در امان بودن و بی بیمی تعریف شده است. (فرهنگ معین، 1363، ص352)، در فرهنگ عمید ایمنی، آرامش و آسودگی (فرهنگ عمید، 1379، ص233) و در فرهنگ «المنجد» اطمینان و آرامش خاطر (فرهنگ المنجد، 1973، ص18) معنا شده است.
در مجموع می توان مفهوم «امنیت» را به مصونیت از تعرض و تصرف اجباری بدون رضایت و در مورد افراد، به نبود هراس و بیم نسبت به حقوق و آزادی های مشروع و به مخاطره نیفتادن این حقوق و آزادی ها، و مصون بودن از تهدید و خطر مرگ، بیماری، فقر و حوادث غیرمترقبه و در کل هر عاملی که آرامش انسان را از بین ببرد؛ تعریف نمود. (Wyne Jones, 1999: 102-4)

امنیت اجتماعی

درون «مقوله» امنیت بحثی قابل طرح است که به بعد داخلی امنیت برمی گردد. یعنی مسائلی که در حوزه های متفاوت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی، افراد جامعه با آن مواجهه هستند. آنها در چارچوب بحث «امنیت اجتماعی» قابل بررسی هستند.
گاه ممکن است جایگاه امنیت فردی در مقابل امنیت جامعه مورد سؤال قرار گیرد. «امنیت فردی»، آرامش و آسایشی است که فرد بدون در نظر گرفتن امکانات جامعه و دولت برای خود فراهم می کند. اما «امنیت اجتماعی» عبارت است از «آرامش و آسودگی خاطری که جامعه و نظام سیاسی برای اعضاء خود ایجاد می کند. (سروستانی، بی تا، ص116) به طور کلی «امنیت اجتماعی» به قلمروهایی از حفظ حریم فرد مربوط می شود که به نحوی

در ارتباط با دیگر افراد جامعه هستند و به نظام سیاسی و دولت مربوط می شود. این قلمروها می توانند زبان، نژاد، قومیت، اعتبار، نقش اجتماعی، کار، درآمد، رفاه، مشارکت سیاسی، آزادی، اعتقاد و ; باشند.

دولت
دولت اجتماعی، انسانی است که در محدوده یک سرزمین مشخص، مدعی انحصار خشونت فیزیکی مشروع به عنوان حق مختص به خود است. (وبر، 1368، 106) به عبارتی دولت عالی ترین مظهر بهره گیرنده از قدرت و حاکمیت است، که در همه جوامع وجود دارد. منظور از دولت در این نوشتار صرفاً قوه مجریه نیست بلکه نهادهای دیگر حکومت، هیأت وزارء، سه قوه و کل نظام سیاسی و حکومت را هم در برمی گیرد. (پهلوان، 1379، ص 277).

دولت حداکثری یا گسترده
گسترش حضور و نفوذ قدرت دولت در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است که به معنای وسیع شدن حوزه هایی است که دولت در آنها دخالت و نقش آفرینی می کند. در دولت حداکثری خیلی از مسایل مردم به دولت ارتباط پیدا می کند؛ از کار و اشتغال و غذا و اقتصاد گرفته تا آزادی، ازدواج، تفریح، سرگرمی و مشارکت سیاسی و ; (Migdal, 1988: 10)

نظام سیاسی

مجموعه ای از ترتیبات شکل یافته که درمجموع به تدوین و اجرای تصمیماتی می پردازد که در تمام جامعه قابل اجرا است. (ژان بلاندل، 1378، ص32). به عبارت دیگر نظام سیاسی مجموعه ای از نهادها و سازمانهاست که با صورت بندی و شکل خاصی به اجرای برنامه ها برای رسیدن به اهداف ترسیم شده در قانون اساسی خود می پردازد. نظام سیاسی به دلیل داشتن حق مشروع اعمال قدرت، از افراد تحت حاکمیت خود طلب اطاعت در قبال این تصمیمات می نماید. (آلموند و دیگران، 1376، ص5)

قانون اساسی

قانون اساسی، ساختار رسمی دولت، قدرتها و نهادهای مرکزی حکومت را ترسیم می کند. همچنین حقوق شهروندان و حوزه محدودیت ها و وظایف حکومت در آن مشخص شده است. (قوام، 1373، ص32)
ب. چارچوب نظری
این نوشتار براساس روش نهادگرایی تدوین شده است. «نهادگرایی»، برقواعد، رویه و سازمانهای رسمی حکومت تمرکز می کند (مارش و استوکر، 1378، صص 102-101) «نهادگرایی» در واقع علم دولت است. (همان، ص106) «نهادگرایی» به عنوان یک روش تحلیل سیاسی دارای سه رهیافت: 1 توصیفی ـ استقرایی 2 رسمی ـ حقوقی 3 تاریخی ـ تطبیقی است.
«رهیافت رسمی – حقوقی» به عنوان الگوی حاکم بر روش شناسی انتخاب شده که در آن قانون اساسی به مثابه متغیر مستقل و ابعاد متفاوت امنیت اجتماعی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. در این رهیافت قانون اساسی به عنوان مبنا و به اصطلاح مادر قوانین که معیار عملکرد نهادهای سیاسی است مورد مطالعه و تجزیه و تحلیل نهادگرایان قرار می گیرد. در این رهیافت از خلال قوانین عمومی و سازمانهای رسمی حکومتی (به صورت حوزه ای) به مطالعه شکل، ماهیت، ساختار و عملکرد آنها می پردازد. از طریق نهادهای سیاسی به مطالعه دولت و ماهیت فلسفه سیاسی حاکم پرداخته می شود.
قانون اساسی که با توجه به نظریه نهادگرایی مورد بررسی قرار گرفته بیانگر شالوده محتوایی و ساختار نظام سیاسی ایران است از درون آن می توان به عنوان مثال مسائلی چون هدف نظام سیاسی و در نتیجه ابعاد امنیت اجتماعی را استخراج کرد. حقوقی که در قانون اساسی برای تک تک افراد ترسیم شده از وظایف دولت به شمار می آید که در رهیافت نهادی مورد بررسی قرار می گیرند.

از آنجا که حوزه حقوق، اصول و اهداف مصرح در قانون اساسی ملهم از اندیشه های سیاسی اسلام و ایدئولوژی انقلاب اسلامی است در ابتدا به این بحث (اندیشه های سیاسی اسلام در ارتباط با دولت و وظایف آن) پرداخته می شود بعد، با توجه به قانون، ابعاد امنیت اجتماعی که همان «نهادگرایی» است استخراج می شود. به عبارت دیگر از آنجا که محور تأمین امنیت جامعه است بحث دولت از لحاظ اندیشه ای از منظر متفکرین اسلامی به صورت اجمالی در ابتدا مورد بررسی قرار می گیرد.
در یک تقسیم بندی نظام ها از لحاظ محتوایی به دینی و غیر دینی (سکولار و لائیک) تقسیم می شوند هر کدام از این نظام ها تعریف خاصی از نظام س

یاسی و مؤلفه ها و اهداف آن می دهند. عمده جوامع اسلامی به عنوان جوامعی دینی به دنبال ایجاد نظام های سیاسی دینی هستند. نظام سیاسی دینی در جوامع اسلامی برگرفته از اندیشه ها و تفکرات سیاسی خاصی است. در نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظامی دینی که برگرفته از اندیشه های سیاسی شیعه است مقوله «امامت و رهبری» جایگاه مهمی دارد. امامت و رهبری از اصول دین و از ستون های پایه ای مذهب آن به شمار می آید. این مسأله هم در شرع (نقل) آمد. و هم از نظر عقلی توسط اندیشمندان مسلمان به اثبات رسیده است که در ادامه برخی از آنها ذکر خواهد شد.
1 دولت از دیدگاه اندیشمندان مسلمان
در دیدگاه اندیشمندان و متفکرین اسلامی برای جلوگیری از هرج و مرج و ناامنی، رفع مخاصمات و بقای نسل بشر و برآوردن نیازها و احتیاجات آن، مقابله با دشمن و حفظ مرزها دولت ضروری است. همه اندیشمندان اسلامی، اعم از شیعه و سنی، همانند فارابی، ابن سینا، ماوردی، اخوان الصفا، عامری، غزالی، ابن جماعه، ابن خلدون، ابن تیمیه و; در آثار و کتب خود بر ضرورت دولت اشاراتی داشتند.[1] در این خصوص کلام حضرت علی (ع) روشنگر است، آنجا که خوارج شعار لا حکمه الا لله سر می دادند می‎فرمایند:
«; در جامعه باید حاکم (حکومت) وجود داشته باشد چه صالح و چه فاجر؛ تا مؤمن در حکومت او کار خویش کند و کافر بهره خود را برد و در سایه حکومت او مال دیوانی را فراهم آورند و با دشمنان پیکار کند و راه ها را ایمن سازد و به نیروی او حق ناتوان را از توانا بستانند تا نیکوکردار روز به آسودگی به شب رساند و از گزند تبه کاران در امان ماند.»[2] (نهج البلاغه، خطبه 40)
2 وظایف دولت
در خصوص وظایف دولت بین اندیشه گران معمای اختلاف آراء وجود دارد. با این حال چارچوب اصلی در این بحث را می توان مستند به کلام حضرت علی (ع) ا

ستخراج نمود، آنجا که از محورهای زیر بعنوان وظایف اصلی حکومت ها یاد می کنند:
1-2- نصحیت مردم، آگاهی بخشی به معنای راه درست و غلط را نشان دادن (یکی از تفاوتهای نظام های اسلامی با غیراسلامی این است که دولت مردم را نصیحت می کند ارائه طریق می کند و آنها را راهنمایی می کند)
2-2- توفیر فی ء ، ایجاد رفاه و آسایش، تقسیم ثروت جامعه، بودجه و بیت المال (وظیفه اقتصادی دولت: در جامعه اسلامی فقر، ضد ارزش است و دولت بای

د تلاش کند که شکم فقرا را سیر کند.)
3-2- آموزش و تعلیم، برای جلوگیری از جهالت تمام زمینه های علمی، فنی و تکنولوژیکی و تربیت مردم نسبت به رعایت شؤون همدیگر و اخلاقیات در جامعه (وظیفه فرهنگی دولت)
4-2- تاسیس سیستم قضایی و مجازات متخلفین و گناهکاران از طریق قانون.[3] (نهج البلاغه، خطبه 340)
نامه حضرت(ع) به مالک اشتر (نهج البلاغه، نامه 53) هم سرشار از سفارشات سیاسی و تذکر و یادآوری وظایف حکومت و حاکم در قبال مردم است.
به طور کلی در نظرات و اندیشه های متفکرین اسلامی وظایف ذیل استخراج می شود:[4]
یک. اجرای احکام شرع و حفظ دین
دو. اجرای عدالت و انصاف قانون در جامعه
سه. بالا بردن توان نظامی، اقتصادی جامعه
چهار. تأمین امنیت و حفظ مرزها
پنج. رفع مخاصمات و نزاعها و حفظ نسل بشر
شش. برآوردن نیازهای جسمانی و روحانی انسان
هفت. مدیریت و تدبیر بالای امور مردم و مملکت
هشت. تأمین احتیاجات و مصالح مردم و حفظ حقوق آنها
نه. راهنمایی و هدایت مردم با آموزش ها و تدارک بسترهای لازم برای به کمال رساندن مردم
ده. تعلیم علمی و آموزشی مردم
یازده. توزیع ثروت و بودجه در جامعه
مشاهده می شود در اندیشه های سیاسی اندیشمندان مسلمان در ارتباط با دولتهای اسلامی هدف اصلی از اداره جامعه ”هدایت مردم به سمت سعادت و کمال“ است لذا حساسیت بیشتری نسبت به دغدغه های و نگرانی هایی که باعث می شوند فرد

در مسیر سعادت و کمال نیفتد نشان می دهد.
با ارائه تعریف و توضیحاتی که در ارتباط با نظام سیاسی اسلامی از جانب اندیشمندان و متفکرین دینی داده شد. هدف نظام سیاسی و دولت، «لزوم هدایت مردم به سمت سعادت و کمال و در نظر گرفتن ابعاد جسمانی و روحانی انسان و این دنیایی و آن دنیایی برای رشد» است. این هدف در مقدمه قانون اساسی جمهوری اسلامی هم آمده است:
«قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران مبین نهادهای فرهنگ

ی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه ایران براساس اصول و ضوابط اسلامی است» (مقدمه قانون اساسی، 1381، ص7) که حکومت در آن «به خود سازمان می دهد تا در روند تحول فکری و عقیدتی راه خود را به سوی هدف نهایی (حرکت به سوی الله) بگشاید» (همان، ص13) و «هدف از حکومت رشد دادن انسان در حرکت به سوی نظام الهی است تا و الی الله المصیر زمینه بروز و شکوفایی استعدادها به منظور تجلی ابعاد خدا گونگی انسان فراهم آید (تخلقو باخلاق الله) (همان، ص15) پس به طور کلی هدف اصلی حکومت در قانون اساسی رشد معنوی انسان به سوی آمال ترسیم شده از طرف اسلام است.
البته نفس وقوع انقلاب هم برافزایش مسئولیت‎ها و ابعاد آن و حداکثری شدن نظام سیاسی تأثیر می گذارد. در این زمینه هانتینگتون می گوید:
«انقلابها، حکومتهای نیرومند را جانشین حکومتهای ضعیف می سازند. این حکومتهای نیرومند براثر تمرکز قدرت و از این مهم تر، به خاطر گسترش قدرت در نظام سیاسی پدید می آیند [;] کارکرد تاریخی و راستین انقلابها، احیاء و تقویت قدرت است.» (هانتینگتون، 1370، ص453).
دولتهای انقلابی غالباً به مداخله وسیع در عرصه اقتصاد می پردازند و سیاستهای ملی کردن و دولتی نمودن بنگاهها و مؤسسات اقتصادی را به سرعت اجرا می کنند. انقلاب، فرهنگ سیاسی جدیدی به وجود می آورد و ارزش ها و هنجارهای تازه ای را ترویج می نماید که این فرهنگ سیاسی جدید برگرفته از ایدئولوژی و آرمانهای انقلاب است (معظم پور، ج2، 1382، ص321)
ایدئولوژی انقلاب اسلامی تأثیر زیادی برگستره نظام سیاسی و دولت دارد. ایدئولوژی انقلاب اسلامی با تأکید برعدالت اجتماعی و ضرورت کاهش شکاف طبقاتی و رسیدگی به زندگی مستضعفان، هم در قانون اساسی تبلور یافت و هم در عمل، زمینه لازم را برای افزایش تصدی فعالیت های اقتصادی توسط دولت فراهم آورد. ای

ن ایدئولوژی «با تأکید بر عدل و قسط اسلامی و اجرای سیاستهای مساوات گرایانه از قبیل دولتی سازی صنایع مادر و دولتی سازی سیستم بانکی کشور مصادره ها و توقیف اموال طبقات ثروتمند و وضع مالیتهای تصاعدی و مالیات بر درآمد و ثروت و پرداخت سوبسیدهای مصرفی» (کرباسیان، 1374، ص44) اقدمات وسیعی برای توزیع عادلانه تر درآمد از سوی دولت انجام گرفت.
با توجه به مسائل فوق الذکر از لحاظ اندیشه ای و نظری محورها

و حوزه هایی که رابط میان مردم و حکومت و نظام سیاسی در قانون اساسی از لحاظ نظری تبلور می یابد، گسترده و متنوع می شود. این محورها و حوزه های گسترده و متنوعی که مردم با نظام سیاسی ارتباط برقرار می کنند حوزهای سیاسی

، اقتصادی، فرهنگی، حقوقی و قضایی را شامل می شود. از این جهت، حقوقی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی برای انسان ترسیم شده از لحاظ نظری جامعیت دارد و تمام حقوق و نیازهای انسان را تحت الشعاع قرار می دهد. این حقوق که در ارتباط با اجتماع و نظام سیاسی و جمع است، حوزه «امنیت جامعه» است. این حقوق باعث امنیت بخشی به جامعه، حداقل از لحاظ نظری می شود. پس به طور کلی در نظام جمهوری اسلامی با توجه به قانون اساسی از یک طرف هم سطح

توقعات و انتظارات مردم بالا می رود و در هم سطح و حوزه امنیت و آرامش آنها گسترده می شود. در این زمینه چون دولت و نظام سیاسی خود را متصدی امورات متفاوت مردم معرفی کرده، برای مردم و آسایش ذهی و روانی به وجود می آورد.
ج. ابعاد امنیت اجتماعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران
با نگاهی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه «نهادگرایی»، در حوزه های متفاوت حقوقی و قضایی اقتصادی فرهنگی سیاسی و اداری و نظامی اصول و حقوقی که به اجتماع و دولت جمهوری اسلامی مربوط می شود و جزء اهداف جامعه نظام سیاسی قار گرفته و برای مردم و افراد جامعه و اجتماع امنیت بخش است و از آنجا که به جامعه و نظام سیاسی ارتباط پیدا می کند و در جمع و اجتماع مطرح هستند و تأثیر دیگران بر آنها بیش از تأثیر خود فرد است در بر آوردن یا عدم برآوردن آنها در زیر مجموعه امنیت اجتماعی آورده شده اند که عبارتند از:
1 حوزه حقوقی و قضایی
در حوزه حقوقی و قضایی اصول و اهداف حقوقی آمده که برای فرد امنیت بخش است اینکه:
مردم ایران از هر قوم و قبیله ای که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ و نژاد و زبان سبب امتیاز نخواهد بود. [5] (اصل نوزدهم)
حقوق زن و مرد برابر و مساوی است (اصل بیستم)
برای حفظ کیان و بقای خانواده باید دادگاه ایجاد شود. (اصل بیست و یکم)
جان، مال، حقوق، حیثیت، مسکن و شغل اشخاص می باید مصون از تعرض باشد (اصل بیست و دوم)
تفتیش عقاید ممنوع است و هیچ کس را نمی توان به صرف داشتن عقیده ای مورد تعرض مواخذه قرار داد (آزادی عقاید) (اصل بیست و سوم)
هر کس می تواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید و همه ملت حق دارند اینگونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند. (دادخواهی) (اصل سی وسوم)
در همه دادگاهها طرفیق حق دارند برای خود وک

یل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد. (اصل سی وپنجم)
مجازات و اجرای آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد. (اصل سی وششم)
اصل بر برائت است و هیچ کسی از نظر قانون مجرم شناخته نمی شود مگر آنکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. (اصل سی وهفتم)
گرفتن اقرار یا کسب اقرار با شکنجه ممنوع است (اصل سی و هشتم)
هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، ب

ازداشت، زندانی یا تبعید شده است ممنوع است (اصل سی ونهم) اینکه قوه قضائیه باید:
یک. به رسیدگی و صدور حکم در مورد تظلمات، تعدیات، شکایات بپردازد، دعاوی را حل و فصل و تخاصمات را رفع کند.
دو. به احیای حقوق عامه وگسترش عدل و آزادیهای سیاسی بپردازد.
سه. به نظارت بر حسن اجرای قوانین بپردازد.
چهار. به کشف جرم و تعقیب و مجازات و تعزیر مجرمین و اجرای حدود و مقررات مدون جزای اسلام بپردازد.
پنج. به اقدام مناسب برای پیشگیری از وقوع جرم و اصلاح مجرمین بپردازد. (اصل یکصد و پنجاه و ششم)
2 حوزه اقتصادی
در حوزه اقتصادی اصول، اهداف و حقوقی به شرح زیر ترسیم شده که برای فرد در حوزه اجتماع امنیت بخش است اینکه:
دولت باید اقتصاد صحیح و عادلانه ای بر طبق ضوابط اسلامی جهت رفاه، رفع فقر و بر طرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه های تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه پی ریزی کند. (اصل سوم، بند 12)
دولت باید تبعیضات ناروا را رفع کند و امکانات عادلانه برای همه ایجاد نماید. (همان، بند 13)
دولت موظف است برای مردم شغل ایجاد کند و هر کسی هر شغلی خواست می تواند برگزیند[6] (اصل بیست و هشتم و اصل چهل و سوم، بند 2)
دولت موظف است از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات تأمین اجتماعی برای بازنشستگی، بیکاری، پیری، از کار افت

ادگی و بی سرپرستی، در راه ماندگی، حوادث و سوانح و خدمات بهداشتی و درمانی و مراقبت های پزشکی به صورت بیمه و غیره تدارک ببیند. (اصل بیست و نهم)
هر فرد در خانواده ایرانی باید متناسب با نیاز خود مسکن داشته باشد (اصل سی و یکم و اصل چهل و سوم، بند 1)
ساعات کار و محتوای آن باید طوری باشد که هر فرد علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خودسازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و شرکت ف

عال در افزایش مهارت و ابتکار داشته باشد. (اصل چهل و سوم، بند 3)
اقتصاد بیگانه بر اقتصاد کشور نباید سلطه داشته باشد (همان، بند 8)
کشور باید خود کفا باشد[7] (همان، بند 9)
اموال شخصی مردم محترم است . (اصل چهل و هفتم)
باید در بهره برداری از منابع طبیعی و استفاده از درآمدهای ملی در سطح استانها و توزیع فعالیتهای اقتصادی در میان استانها و مناطق مختلف کشور تبعیض صورت نگیرد (اصل چهل و ششم)
دولت موظف است ثروتهایی که از راههای نامشروع به دست آمده اند را ضبط کند[8] (اصل چهل و نهم)
3 حوزه فرهنگی و اجتماعی
در حوزه فرهنگی – اجتماعی اصول، اهداف و حقوقی ترسیم شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:
دولت باید محیط مساعد برای رشد فضایل اخلاقی براساس ایمان، تقوی و مبارزه با کلیه مظاهر فساد و تباهی ایجاد کند (اصل سوم، بند یکم)
دولت باید سطح آگاهی های عمومی در همه زمینه ها را با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانه های گروهی و وسایل دیگر بالا ببرد. (همان، بند دوم)
دولت باید به تقویت روح، بررسی و تتبع و ابتکار در تمام زمینه های علمی، فنی، فرهنگی و اسلامی از طریق تأسیس مراکز تحقیق و تشویق محققان بپردازد. (همان، بند چهارم)
دولت باید خودکفایی در علوم و فنون را تأمین کند (همان، بند سیزدهم)
همه قوانین و مقررات و برنامه ریزی ها باید در جهت آسان کردن تشکیل خانواده، پاسداری و قداست آن و استواری روابط خانوادگی برپایه حقوق و اخلاق اسلامی باشد. (اصل دهم)
برای بیوگان و زنان سالخورده و بی پرست بیمه درست شود (اصل بیست و یکم، بند چهارم)
باید زمینه های مساعد برای رشد شخصیت زن ایجاد شود (همان، بند یکم)
برای نشریات و مطبوعات باید آزادی بیان وجود داشته باشد تا بتوانند آزادانه مطالب خود را بیان کنند (اصل بیست و چهارم)

تجسس ممنوع است (اصل بیست و پنجم)
دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان، برای همه ملت تا پایان متوسطه فراهم سازد (اصل سی ام، اصل چهل و سوم، بند 1 و اصل سوم بند سوم)
دولت باید تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح فراهم کند (اصل سوم، بند سوم)
4 حوزه سیاسی و اداری
در حوزه سیاسی اصول، اهداف و حقوقی مطرح شده که برای فرد در اجتماع امنیت بخش می باشد و عبارتند از:

استعمار و نفوذ خارجی باید طرد شود (اصل سوم، بند و پجم)
هرگونه استبداد، خودکامگی و انحصارطلبی باید محو گردد (همان، بند ششم)
آزادیهای سیاسی و اجتماعی باید تأمین شود (همان، بند هفتم)
عامه مردم باید در تعیین سرنوشت سیاسی خویش مشارکت داشته باشند (همان، بند هشتم)
در نظام جمهوری اسلامی امور کشور باید به اتکاء آراء عمومی اداره شود و از راه انتخابات کشور اداره شود (اصل ششم)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله تاثیر روانی رنگ در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله تاثیر روانی رنگ در pdf دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله تاثیر روانی رنگ در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تاثیر روانی رنگ در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله تاثیر روانی رنگ در pdf :

تاثیر روانی رنگ

رنگ عاملی است نیرومند آه میتواند احساسات و درونیات ما را تحریک آند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد.
رنگ عاملی است نیرومند آه میتواند احساسات و درونیات ما را تحریک آند یا تسکین بخشد، به هیجان آورد و آرامش بخشد.
احساسی از گرمی و سردی، شادی و غم، سرعت و سکوت ایجاد آند، درست مانند موسیقی آه میتواند در لحظاتی خوشایند و در لحظاتی هم ناخوشایند باشد. همه رنگها با ما سخن میگویند، لبخند میزنند، ما را در خود فرو میبرند و تاثیرات گوناگون میگذارند، همانگونه آه اصوات چنیناند. در طول قرنها، رنگ برای اشخاص مختلف معانی متفاوتی داشته است. رنگ برای سنت آگوستین انعکاس افطونی خدا بود، برای ایزاک نیوتن انرژی نوری و برای واسیلی آاندینسکی، یک شیوه بیان روح.

برای اثبات اهمیت رنگها، توضیح چندانی زم نیست. رنگها در ذات وجودی مخلوقات قرارگرفتهاند و جداییناپذیرند. همانگونه آه نمیتوان جنسیت را از اشیا گرفت، رنگ را نمیتوان از آن جدا آرد.
امروزه ثابت شده است رنگها براحتی روی سیستم عصبی، قدرت بینایی، سیستم گوارش، حات روحی روانی افراد و اخق فردی آنها تاثیر میگذارند، بنابراین برای استفاده مفید از رنگ زم است اثر روانشناختی آن را آه میتواند در انتخاب دآوراسیون، لباس، محیط و; وارد عمل شود، درک آنیم.

گاه به آارگیری آام ناشیانه رنگ به وسیله افراد، تاثیرات منفی برخی مذاهب و فرهنگها، خلق و خوی فردی افراد و وضع برخی قوانین، عدم تنوع و یکنواختی در به آارگیری بعضی رنگها،
آاربرد رنگ را بخصوص در پوششهای فردی با اشکات بزرگ و قابلتوجهی روبهرو آرده است آهدر دراز مدت تاثیرات مخرب آن آشکارا به چشم میخورد.
انتخاب رنگ در لباس در ارتباطات میان فردی اهمیت ویژهای دارد، چرا آه لباس افراد اگر چه شان
و شخصیت افراد را شکل نمیدهد، اما اغلب پایهای برای قضاوت اولیه در مورد افراد است و تاثیر
شگرفی بر قضاوتهای دیگران نسبت به آنها میگذارد.
تحقیقات نشان داده اگر شما لباس مرتبط با پایگاه اجتماعی بایی را در برداشته باشید و هیچ
آس شما را نشناسد، در عبور از عرض یک خیابان شلوغ بیشتر از آسی آه لباس مربوط به پایگاه
اجتماعی پایینی را در بر دارد، مورد توجه خواهید بود و آسانتر به شما راه خواهند داد.
اصو لباس، عوه بر محافظت انسانها از سرما و گرما، وسیلهای برای ارتباطات غیر آمی
است و به تنهایی قادر است حداقل 01 پیام اساسی را به دیگران منتقل آند:

1 – سطح اقتصادی
2 – سطح تحصیلی
3 – اعتبار اجتماعی
4 – وضعیت اجتماعی
5 – سطح پیچیدگی
6- زمینه اقتصادی
7- زمینه اجتماعی
8- زمینه تحصیلی
9- سطح موفقیت

01- ویژگیهای اخقی
استفاده درازمدت افراد از لباسهایی به رنگهای سیاه، خاآستری، قهوهای و سورمهای بسیار
نامناسب است، چرا آه این رنگها با گذشت زمان آسالتهای روحی و روانی با خود به همراه
دارد یا آنها را به نوعی تقویت خواهد آرد؛ به عنوان مثال اگر چه رنگ سیاه در دنیای مد و لباس
اهمیت خاصی دارد و معانی گوناگونی را انتقال میدهد، اما گروه آثیری از مردم از رنگ سیاه

متنفرند، چرا آه سیاه، رنگ مرگ است و بیشتر در فرهنگها در مراسم عزاداری به آار برده
میشود.
اگر چه جنبه مثبت سیاه آن است آه نشانه دانش و آگاهی است، اما در بروز و تشدید حالت
افسردگی و غم دخالت دارد و افرادی آه عقهمند به استفاده از رنگ سیاه هستند، تمایل دارند

سرشت واقعی خود را پنهان آنند و اسرارآمیز به نظر برسند. همینطور افرادی آه مکرر لباسهای
خاآستری میپوشند، اینطور القاء میآنند آه وضعیت سختی دارند یا نشان دهنده این است
آه خود زیر فشار دنیای خارج له شده و محتاج اندآی آرامش برای تجدید قواست. اگر چه جنبه
مثبت خاآستری این است آه عقل و تدبیر را نشان میدهد، زیرا تداعیآننده قشر خاآستری
مغز است.
در طول قرنها، نقاشان در آثارشان از قهوهای برای رساندن مفهوم غم استفاده آردهاند. در زبان
فرانسوی »« brunبه معنی اندوه، آسالت و غم است و آسانی آه قهوهای را دوست دارند و به
طور دائم از این رنگ در لباس خود استفاده میآنند، افراد بدون تخیل، آسلآننده و بیش از حد
تابع اطرافیان هستند، ولی در عوض این رنگ قدرت تمرآز را بخصوص در دانشآموزان و دانشجویان افزایش میدهد.
امروزه در ارتباطات میان فردی، مردم بیش از آن آه به حرفهای شما توجه داشته باشند، به
لباسی آه پوشیدهاید و به وضعیت ظاهری شما توجه دارند، بنابراین رنگها میتوانند همچون
مهمانی ناخوانده بر روابط شما با دیگران تاثیر بگذارند. بیشک بیش از این آه تنوع رنگها برای
شما موثر باشد، در جذب مخاطبان شما موثر خواهد بود.

اگر محدودیت استفاده رنگها از فرهنگ اجتماعی آمی دور میشد، رنگ چه معجزهها آه
نمیآرد، چون اگر رنگها و تنوع آنها مهم نبودند، زیباترین نمادهای آفرینش یعنی آسمان و زمین،
گلها و درختان، دریاها، اقیانوسها و; با این همه تنوع رنگ آفریده نمیشدند. تنوع در لباسها
در هر سنی آه هستید، در اولین برخورد شما با مخاطبانتان بویژه آنها آه همیشه شما را
میبینند، لبخندی نرم و پرنشاط ایجاد میآند آه این خالی از لطف نیست.

استفاده از رنگهای گرم و پرنشاط )سبز روشن، زرد، قرمزهای مختلف و نارنجی( و امثال اینها
سن افراد را آمتر نشان میدهد و در آنها نشاط و خندهرویی بیشتری ایجاد میآند، ولی
رنگهای سیاه، قهوهای، خاآستری، بنفش آدر و آبیهای تیره میتوانند در ایجاد یک صورت و

شخصیت آام رسمی با قدرت اراده با موثر بوده و سن افراد را بیش از آنچه هست، نشان
میدهد.
رنگهای زرد، صورتی، یاسی، گلبهی و امثالهم در خلق و پیدایش صورت و اندامی جوان،
شخصیتی پرانرژی و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود. در حقیقت رنگهای سرد و آدر فشار
خون را پایین میآورد و نشاط را از دیدگان دور میآند. استفاده از رنگهای شفاف و روشن باعث
افزایش روحیه و ایجاد حالت شادابی میشود. همچنین رنگهای گرم در با بردن احساس نشاط
و هیجان، تقویت و قدرت حافظه و بینایی و گرمای بیشتر بدن موثر است.

بر این اساس میتوان گفت شناخت و استفاده درست از رنگها بخصوص در لباس افراد میتواند
نقش موثری در برقراری یک ارتباط موثر و سازنده با مخاطب داشته باشند؛ مث افرادی آه بکرات
لباسهای آبی تیره میپوشند در برقراری ارتباط واقعی با دیگران مشکل دارند و بیدلیل مضطرب
میشوند، چراآه آبی تیره توانایی اعتماد آردن به دیگران را از میان میبرد. چنین فردی با تمرآز

شدید روی عقل و منطق ممکن است تماس خود را با احساساتش از دست بدهد. پوشیدن
لباسهایی به رنگ آبی تیره نشاندهنده شخصی است آه
” رنگهای زرد، صورتی، یاسی، گلبهی و امثالهم در خلق و پیدایش صورت و اندامی جوان،
شخصیتی پرانرژی و مهربان و قابل نفوذ موثر خواهد بود; “
بیش از حد استرس دارد و مشکت ذهنش را مشغول آرده است. اگر رنگ غالب پوشاک شما

 

آبی است ] بخصوص در مورد آقایان[زم است احساسات منفی خود را بتدریج و به آرامی تخلیه
آنید تا مبادا یکدفعه خشمگین شوید و در نتیجه آنترل خود را از دست بدهید.
آبی در بسیاری از اصطحات آمی امروزه آورده میشود آه معروفترین آن Feeling Blueاست،
یعنی افسردگی احساس آردن یا دقیقتر از آن، سرخوردگی روحی احساس آردن. در گذشته
اصطح ، blue-Stockingاصطحی ضد زن بود و برای مسخره آردن زنان تحصیلکرده به آار

میرفت و به زنی اطق میشد آه تحصیت دانشگاهی داشت، زیرا به نظر مخالفان چنین
زنی، زنانگی خود را نادیده میگرفت تا درس بخواند، چراآه در آن زمان زن بودن و داشتن هوش
آآادمیک با یکدیگر سنخیت نداشتند.

اثرات روانی رنگ
از دیرزمان اثر روانی رنگ، در اشخاص مختلف مورد توجه دانشمندان بوده است و به مرور، این
تحقیقات گسترش یافته است.
ثابت شده اتاقهایی از بیمارستانها آه رنگ آبی یا شیشههای آبیرنگ دارند، اثر خوبی روی
بیماران دارد یا اشخاصی آه نزدیکبین هستند و چشم آنها در مطالعه زیاد خسته میشود باید
آاغذهای سبز و آبی به آار برند آه بسیار مناسب است.
همچنین نتایج تحقیقات نشان داده قرار گرفتن زیر نورهایی با رنگ خاص تاثیر روانی زیادی بر
فرد دارد؛ به عنوان مثال وقتی شما دودل هستید یا اطمینان آافی راجع به مسالهای ندارید،
پوشیدن لباسهای زرد یا محاصره شدن در محیطی پر از رنگهای زرد زنده به شما آمک خواهد
آرد تا توجهتان را روی مشکل پیش آمده متمرآز آنید تا بتوانید به دودلی خود پایان دهید.
استفاده از رنگ زرد در برقراری ارتباط نیز آمک میآند.
اگر احساس تنهایی میآنید یا قادر نیستید با دیگران تماسهای خوبی برقرار آنید، استفاده از
این رنگ روشن، جریان آلمات شما را آسان و شیوایی آم شما را تقویت خواهد آرد. از نظر

فیزیکی، در محاصره قرمز بودن باعث افزایش خون میشود و آدرنالین را به بدن تزریق میآند.
وقتی شخصی بشدت خسته یا افسرده است یا نیروی ارادهاش تحلیل رفته است، قرمز میتواند به عنوان عاملی انرژیزا استفاده شود. همچنین پوشیدن لباسهای قرمز یا قرار گرفتن در محیط قرمز، وقتی فرد بشدت ناراحت، هیجانی، مضطرب یا تحت فشار است میتواند به بروز خشم یا ایجاد خشونت منجر شود.

در زمان بقراط حکیم معتقد بودند رنگها در پیشرفت یا بهبود بیماریها تاثیر بسزایی دارد و از
آن تاریخ درمان با رنگ ) (chromotherapyآغاز شده است آه امروزه اهمیت خاصی دارد و مورد مطالعه و توجه پزشکان قرار گرفته است. درمان با رنگ اثر فوری ندارد و باید به صبر و حوصله منتظر نتیجه آن بود.

رنگ در اعتقادهای مذهبی
در انجیل، عهد عتیق و جدید، به رنگهای زیادی اشاره شده است. رنگهای نمادین مسیحی و
یهودی هنوز هم در مناسک این مذاهب وجود دارد. رنگ سبز زمردین با عیسی مسیح پیوند
یافته است. مسیحیان اغلب رنگ آبی را به حضرت مریم باآره اختصاص میدهند.

در متون اسمی از رنگهایی آه در جامعه مکروه است، سخن رفته است. بهترین رنگها در
جامعه سفید است و پس از آن به ترتیب زرد، سبز، سرخ آمرنگ، آبود و عدسی. سرخ تیره
رنگ )بخصوص در نماز( و جامه سیاه آراهت شدید دارد.
ما دیل زیادی داریم آه رنگ سبز مایل به آبی رنگ ویت مطلق الهی است. بهشت موعود ما

بهشتی است با رنگ سبز مایل به آبی. در دین اسم حدیثی نداریم آه بگوید پوشش حجاب
چه رنگی باشد اما احادیث زیادی داریم بر آراهت رنگ سیاه. رنگ سیاه ایجاد غرور و در عین
حال آدورت روحی میآند. رنگ سیاه رنگ غم است.
رنگ اندوه است. ما برای رنگ سیاه شب حدیث داریم آه پیش از غروب آفتاب، چراغ روشن آنید
به خاطر اینآه هیچوقت نور از زندگی ما بیرون نرود و تیرگی شب بر ما سلطه پیدا نکند.

اثر روانی رنگ در آودآان

به موجب تحقیقاتی آه از طرف انستیتوی روانشناسی رنگ آه مرآز آن شهر اسن آلمان
است به عمل آمده رنگهای قرمز، نارنجی، زرد و آبی رنگهای مورد عقه اطفال هستند و
رنگهای خاآستری، قهوهای، سیاه و سفید هیچگاه مطلوب آنها نیستند. این انستیتو برای
تعیین درجه نفوذ رنگ در اطفال، در آودآستانهای آلمان به مطالعات مداوم و پیگیری پرداخت
و متوجه شد مث یکی از خانمهای معلم فقط به خاطر آت و دامن قهوهای آه میپوشد، مورد
نفرت اطفال واقع شده و لقب بدعنق گرفته، ولی همین معلم پس از آنآه لباسهایی به رنگ
روشن و جالب تن آرد، موفق شد محبوب شاگردان آودآستان شود.
رنگها نفوذ عجیبی بر سلسله اعصاب آودآان دارند؛ مث چنانچه رنگ سیاه یا سفید مطلق
مدتی مرتب در معرض دید آودآان قرار گیرد یا بزرگسان اطراف آنها دائم با لباس سیاه ظاهر
شوند، اعصاب آنها خسته و مختل میشود.
طی سالها، آزمایشهای فراوانی برای تعیین ارجحیت رنگها صورت گرفته است؛ مث نوزادان
به رنگهای درخشان مثل زرد، سفید، صورتی و قرمز بیشتر خیره میشوند و با بزرگ شدن
آودآان عقه به رنگ زرد به تدریج آم میشود و قرمز و آبی جای آن را میگیرد.
پس از بلوغ، عقه به رنگهایی با طول موج آوتاهتر )آبی و سبز( بیشتر از رنگهای با طول
موج بلند )قرمز، نارنجی و زرد( میشود. در این حالت عقه به رنگها به صورت زیر است:

آبی، قرمز، سبز، بنفش، نارنجی و زرد
آودآان و نوجوانان به رنگ بیشتر از شکل واآنش نشان میدهند و با لذت تمام به آن دل
میبندند. تحقیقات نشان داده آودآانی آه در نقاشیهای خود رنگهای سرد مانند آبی یا
سبز را انتخاب میآنند، متفکرتر و سنجیدهتر هستند. به آار بردن رنگهای قهوهای و
خاآستری نشاندهنده ناراحتیهای درونی آنان است.
استفاده آزادانه از رنگ قرمز توسط آودآان خصومت یا نیاز به صحبت را نشان میدهد و از
طرفی هم بیانگر عشقی ساده و بیآیش است.

رنگ آبی در نقاشی آودآان بیانگر سازگاری، تمایل به اطاعت و آنترل یا سرآوب احساسات
است و نیز آودآانی آه زیاد از رنگ سبز استفاده میآنند، معمو به طور محسوسی فاقد
احساسات قوی و آشکار هستند. آودآان بندرت به رنگهای قهوهای، سیاه یا خاآستری عقه

 

دارند. استفاده در هم و برهم از رنگ قهوهای مشخصه اعتراض به والدین است.
همچنین اگر آودک به طور مداوم از رنگ سیاه برای رنگآمیزی استفاده آند، نشاندهنده
اعتراض، ترس یا اضطراب است.

اصو هیچ رنگی برای هیچ سنی ممنوع نیست. این خود ما هستیم آه با طرح قوانین بسته یا
نسبتا بسته همه چیز را در محدودهای معین متوقف میآنیم. رنگ لباس از نظر علمی زمانی
نامناسب است آه در آن یک ترآیببندی مناسب برای ایجاد یک هارمونی موفق به آار نرفته
باشد.
رنگها در لباس باید دارای یک ترآیببندی هنرمندانه و علمی باشد تا چشم نوازش شود و
احساس درونی انسان نفسی تازه آند. در جامعه ما آه افسردگی با ضرایب گوناگون، درصد قابل
توجهی از جوانان و مردم را در برگرفته آه آسالتها و خستگیهای درازمدت از مهمترین نتایج آن
است، پیشنهاد میشود برای بهبود این وضعیت از لباسهایی با رنگهای پر نشاط استفاده

شود، چرا آه انرژی رنگ در افراد تاثیر خواهد داشت.
پس بهتر است ابتدا سلیقههایمان را آمی تغییر دهیم و در استفاده از رنگهای لباسهایمان
مقداری تجدیدنظر آنیم. رنگهای مختلف را در لباسهای دیگران عجیب و غریب ندانیم و آنها را
سبک نپنداریم، چرا آه همه رنگها زیبا هستند.

رنگها و تاثیرات آنها
رنگ زمانی ظاهر می شود که فرکانس نوری در محیطی متناسب شدت گرفته و متظاهر گردد. رنگ علیرغم خصوصیات ایجاد انگیزه، هوس، شادمانی، ساختاری و حتی تهیجی، دارای خصوصیات سوزاننده و برنده نیز هست. هر رنگ دارای خصوصیات منحصر به فرد درمانی و تعادل بر انگیزی است. یکی دیگر از خصوصیات رنگها این است که می توانند تا اعماق نیروی ادراک و شعور ما نفوذ نمایند.

رنگ ها را می توان به سه قسمت اسامی یا سه گروه تقسیم کرد. نخستین گروه (گروه اصلی) ‌قرمز – زرد – آبی. گروه دوم همان رنگ هایی که از ترکیب رنگ اصلی بدست می آیند و گروه سوم نیز از ترکیب رنگ های اصلی با رنگهای نوع دوم حاصل می شود. در ادامه به تاثیرات رنگها در ذهن – روان و محیط فیزیکی اطرافمان اشاره می کنیم که در بین این متون از تاثیر رنگ ها به گونه ای از بیماری ها اشاره خواهد شد که ناگفته نماند که این فهرست ها صرفا حالت پیشنهادی داشته و به صورت نسخه نبایستی تلقی گردد.

برای مبارزه با ناراحتی ها و بیماریها استفاده از رنگها در علم پزشکی پیشرفته صرفا چاره ساز نبوده و این پیشنهادات در کنار بهره گیری از سایر موارد درمان می تواند بسیار موثر باشد و بهبودی را سریعا برای انسان به ارمغان بیاورد;.

رنگ سفید:
رنگ سفید در بنیه تمامی طیفها نهفته و وجود دارد. رنگ سفید متظاهر کننده احساسات نبوغ و استعدادهای بالقوه فرد بوده و رنگی است که نبوغ و توانایی های فرد را تقویت نموده و برای تمامی بنیه رنگها مناسب تشخیص داده می شود.
برای درمان توسط رنگها بهتر است با این رنگ شروع شود و با این رنگ نیز پایان یابد.
رنگ سیاه:
رنگ سیاه نیز مانند سفید در تمامی طیفهای نوری متمرکز و وجود دارد. سیاه در ورای پرده ای درهم ریخته و آشفته مخفی گردیده. بسیاری از افراد از رنگ سیاه به عنوان رنگ درمان کننده استفاده می کنند. این رنگ در زمانی که فرد دچار مشکلات روحی شده و بسیار آشفته حال است، می تواند حالت آرامش بخش و حفاظت کننده را ایفا کند.

این رنگ باعث می شود که احساسات زنانه در افراد به حرکت بیفتد و همین امر باعث می گردد که در وجودشان انرژی مغناطیسی نیرو مندی را حس نمایند. اگر رنگ سیاه در لباسهای مورد استفاده، به وفور مورد استعمال قرار گیرد، باعث می گردد فرد دچار افسردگی و آشفتگی روحی گردد. و روانشناسان که سعی در درمان با رنگها را دارند سعی می کنند این رنگ را به همراه سفید استفاده کنند. زیرا تاثیرات منفی هر دو رنگ باعث می شود که حالات متعادلی ایجاد شود و همین امر باعث می شود فرد از درون آرامش یابد و عدم تعادل و توازن وی نیز از بین می رود. رنگ سیاه باعث می گردد که رفتارهای ناشی از غیر شعور افراد به نظم سوق پیدا کند. برای رسیدن به این نتیجه بهتر است رنگ سیاه را به تمام، بر تن نکنید و حتما پیراهن یا کفش و یا چیزی از لباستان را به رنگ سفید انتخاب کنید.
رنگ قرمز یا سرخ:
رنگ سرخ به نهایت روح افزاد و جان بخش است. این رنگ به لحاظ داشتن خصوصیات خود باعث می گردد که چاکراها به حرکت بیفتند. (چاکراها محلهایی هستند که در بدن انسان به وفور وجود داشته و انرژی های لازم از طریق آنها وارد بدن شده و یا از آن خارج می گردند، ما باید توجه داشته باشیم که این مراکز و نقاط با بدن فیزیکی ما هیچ ارتباطی نداشته و تاثیراتی در حرکات و عملیات فیزیکی ما ندارند و تنها در شرایط تاثیر گذاری و یا تاثیر پذیری روحی ما انسانها کار برد دارند.

رنگ قرمز به سبب داشتن انرژی شدید در خود باعث می گردد که تحریکات و احساسات فیزیکی و عوامل و اسباب فیزیکی خود را بیدار سازد و همین بیداری آنها را به شدت به فعالیت وا می دارد. این رنگ می تواند سرماخوردگی، ناراحتی‌های گردش خون و وجود عفونت در نایژه ها و ریه ها مفید واقع شود و آنها را درمان نماید.

اما باید توجه داشت که این رنگ احساسات مربوط به انتقام، کینه، بی منطقی، جسارت، عشق و سکس را نیز تهییج می نماید. اگر مقدار رنگ قرمز بیشتر مورد استفاده قرار گیرد منجر به ناملایمات احساسی و افسردگی های ناپایدار می شود.

علاوه بر این باعث افزایش فشار خون در انسانها نیز می شود. به طور خلاصه رنگ قرمز، باعث می شود که حرارت و دمای بدن انسان بیشتر شود و گردش خون و جریان آن را سریعتر می سازد و برای افرادی که دارای فشار خون پایینی هستند مفید می باشد.
رنگ نارنجی:
این رنگ با مشخصه بسیار شاخص و ساده خود، سمبل نشاط و شادمانی و از طرفی نشانه دانش و آگاهی است. این رنگ احساسات اجتماعی بودن و شدن را افزایش داده و فعالیتهای اجتماعی را در افراد تقویت می بخشد.
موثرترین بخش بدن انسان، سیستم عضلانی و ماهیچه های انسان است که به سرعت از این رنگ تاثیر می پذیرد. استفاده افراطی از رنگ نارنجی سبب نامتعادلی و ناهماهنگی در سیستم عصبی افراد می شود. و توصیه می شود که این رنگ به همراه رنگ سبز یا آبی استفاده شود.

اعضای مختلفی از بدن از جمله طحال، غده پانکراس، معده، روده ها و کلیه ها از این رنگ متاثر هستند. ناراحتی و افسردگی های شدید نیز می توانند به وسیله رنگ نارنجی درمان شوند. برای رفع ناراحتیهای گذرا در سیستم گوارشی نیز استفاده از رنگ نارنجی مفید می باشد.
لازم به ذکر است: اگر توجه کنید در بازی فوتبال کمک داوران که پرچم نارنجی و زردی که در دست دارند اگر بازیکنان فوتبال با عصبانیت به سمت آنها حرکت کنند و رای و حکم آنها معترض می شوند آنها پرچم خود را در پشت خود نگه می دارند چون رنگ پرچم کمک داوران باعث بروز خشم بیشتر بازیکنان می شود.
رنگ زرد:
تاثیر گذارترین نقطه ای که در بدن انسان می تواند از رنگ زرد متاثر گردد، ذهن آدمی است. تمامی فعالیتهای ذهنی فرد به وسیله نیروی رنگ زرد به حرکت در می آید. از طرفی برای از بین بردن ناملایمات و یأس و ناامیدی رنگ زرد مفید واقع می شود. زیرا نیروی رنگ زرد به فرد امیدواری به زندگی و نیروی زیستن می بخشد. به وسیله رنگ زرد، خوش بینی و اعتماد به نفس را در خود افزایش می دهد.
سیستم عصبی، معده، روده ها، کلیه ها و تمامی جهاز هاضمه تحت تاثیر این رنگ قرار دارند. و اگر ناراحتی در آنها ایجاد شود به وسیله رنگ زرد می توان آن را درمان نمود. رنگ زرد و زرد طلایی هم واکنشهای فرد را در رابطه با زندگی و هم تصورات خوش بینانه در انسان را تقویت می بخشد.
رنگ سبز:
رنگ سبز یکی از رنگهایی است که در جهان بیش از بقیه رنگها دیده می شود. رنگ سبز حالت آرام بخشی دارد و به عنوان سمبل شفقت و مهربانی و متعادل بودن روح و روان و رفتار به شمار می رود. این رنگ از طرفی دل رحمی، مهربانی و مودت و دوستی را در انسانها افزایش می دهد. رنگ سبز روشن که به طیف نوری آبی نزدیکتر است، در بسیاری از درمانها مفید واقع می شود و بهترین رنگ برای درمان دردها محسوب می گردد. این رنگ در تقویت احساسات دوستی، امیدواری، ایمان و صلح بسیار موثر می باشد و برای این بیشتر پرچم کشورهای صلح طلب دارای چنین رنگی است و اگر جامعه ای بیشتر به این رنگ گرایش داشته باشد، از آرامش و ثبات بهتری برخوردار می باشد.
مهمترین نقطه ای که از رنگ سبز متاثر می گردد، چاکرای قلب است. این حالت باعث می گردد که ناراحتی های قلبی، فشار خون زیاد و یا کم، سردردهای ناموزون و ناهماهنگ میگرن، بی حالی و سستی در بدن و هم چنین رنگ پریدگی از طریق رنگ سبز درمان می شود و آنچه که نبایستی در این قضیه فراموش شود اینکه، از رنگ سبز نبایستی در درمان بیماریهایی از قبیل سرطان و یا بیماریهای غده ای از آن استفاده کرد. زیرا رنگ سبز باعث می شود که سرعت رشد و توسعه و پیشرفت هر چیزی افزایش یابد و این رنگ باعث رشد تومورهای سرطانی شده و بسیار خطرناک است.
رنگ آبی:
رنگ آبی حالت خنک کنندگی سیستم انرژی را دارد و به طور کلی رنگی است که حالت آرام بخشی و استراحت دهندگی را دارد. این رنگ انرژیهای موجود در بدن را متعادل ساخته و حالت آنتی سیتیک (گندزدایی) را در بدن نشان می دهد. این رنگ در انتظام بخشی سیستم تنفسی نیز مفید واقع می شود. از طرفی رنگ آبی باعث می شود که فشار خون بالا کاهش یابد و در رفع ناراحتی ها و بیماریهای گلو و حنجره نیز مفید واقع می شود.
استفاده از رنگ آبی در درمان بیماریهای مربوط به آسم، آبله مرغان، زردی و یرقان رماتیسم و بیماریهای شایع کودکان بیسار مفید بوده و حتی مانع از بروز بیماری می شود از طرفی این رنگ منجر به افزایش قدرت پیش بینی می شود و حدس را در افراد افزایش می دهد و از این جهت رنگ آبی مناسب ترین رنگ برشمرده می شود. اگر می خواهید بیشتر از هر رنگی از رنگ آبی استفاده کنید، همیشه آن را رنگهای گرم به طور مشترک مورد استفاده قرار دهید. در کنار لباس آبی از رنگهای قرمز و نارنجی بهره بگیرید.
استفاده از رنگ آبی در کنار رنگهای گرم باعث می شود که احساسات هنری – فکری فرد افزایش می یابد و منبع مربوط به آن به طرز بسیار وسیعی به حرکت در می آید.
رنگ لاجوردی:
این رنگ در رفع بیماریهای روحی و فیزیکی بسیار مفید می باشد. مهمترین تاثیر این رنگ در منطقه مربوط به چاکرای ابروها است. به تناسبی همین رنگ به جهت ارتباط با مراکز چاکرای عصبی باعث می شود که حالت متعادلی در سیستم عصبی پدید آید و واکنشهای مثبت را موجب می شود. از طرفی نیروی بخشش و عفو را در بدن افزایش داده و تقویت می بخشد. نیروی خالی این رنگ به خوبی خون را تمیز کرده و شستشو می دهد. از این جهت بسیاری از توکسینها (سمومی که به وسیله میکروبها تولید می شوند) از طریق این رنگ از بدن و گردش خون خارج می شوند و این رنگ تعادل و توازن لازم را در میان دو نیم کره مغز ایجاد کرده و تاثیرات مثبتی می گذارد. این رنگ در رابطه با چهره انسان نیز بسیار موثر و مفید است و تمامی سینوسهای صورت را تحت تاثیر نهاده و اگر در بخشهای مختلف صورت از جمله اطراف چشم،گوش، بینی ، دهان، گونه ها و ناراحتی هایی مشاهده گردد، می توان از رنگ لاجوردی استفاده کرد و بیماری را بهبود بخشید.
با تمام این اوصاف، نبایستی از خاصیت آرام بخشی و ساکن و ساکت سازی آن چشم پوشید. به طور مثال کسانی که با تمرکز حواس و یا مدیتاسیون مشغول فعالیت هستند، در بین مراحل مختلف تمرینات خویش جایگاه ویژه ای را به رنگ لاجوردی اختصاص می دهند. زیرا این رنگ احساسات ذی شعور را به همراه قوه تخیل و حدس و گمان را پیش فرض تقویت می کند.
در محیطی که زندگی کرده و یا کار می کنید باید توجه داشته باشید که رنگ لاجوردی حالت افسردگی و بی قیدی در برابر دیگران و حالت عدم مسوولیت را در انسان افزایش می دهد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله بحران آب در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بحران آب در pdf دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بحران آب در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بحران آب در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بحران آب در pdf :

بحران آب

مایع شگفت انگیز:
انسان ها از زمان های قدیم در تشریح شگفتی‌ های آب بسیار کوشیده‌اند و در ابتدا نظارت بر آن را به فرشتگانی نسبت می‌دادند که اعمالشان را به صورت آواز و در قالب اسطوره‌ها و افسانه ها می ریختند. بسیاری از مفاهیم نهادین چون سرچشمه حیات، گوهر پالاینده و عنصر بارورنده با آب عجین است.

آب با همه سادگی‌اش، با ارزش ترین منبع طبیعی است که در زمین وجود دارد و بدون آن، حیات وجود نخواهد داشت. با این‌حال آنچه در چند دهه اخیر مشاهده می‌کنیم این است که انسان، آب را تلف کرده، از منابع موجود بیش از حد بهره گرفته و کنترلی در استفاده از آن اعمال نکرده است. عواقب این رفتار بی فکرانه، بتدریج گریبان او را می‌گیرد. اکنون نشانه‌های کمبود آب فراوان‌اند: سطح سفره‌های آب زیر زمینی پائین می آید، از وسعت دریاچه‌ها کاسته می‌شود و زمین‌های مرطوب

ناپدید می‌شوند. به دلیل بهره‌برداری خودسرانه و غیر علمی از منابع زیرزمینی، دشتها نشست کرده اند و فرو نشست زمین، به معنی فشردگی ذرات آن و نفوذ پذیری کمتر آن است. نتیجه، از طرفی عدم نفوذ آب به درون زمین و تجدید مجدد منابع آبهای زیرزمینی است و از طرف دیگر جاری شدن سیل و شسته شدن خاک های حاصل‌خیز کشاورزی که خود سبب فقر منطقه و خشکسالی های بیشتر می شود.

مهندسان،‌ ” راه حل” مشکل آب را احداث سد‌های هر چه عظیم‌تر و طرح‌های انحراف آب رود‌خانه ها می‌دانند که هزینه های کمر شکن دارد و به روند‌های طبیعی آسیب فراوان می‌رسانند. مسئله صحرازایی نیز برای انسان اهمیت فراوان دارد. بر اساس بررسی به عمل آمده توسط برنامه محیط زیست سازمان ملل، تاکنون یک چهارم از زمین‌های آبیاری، نیمی از کشت های دیم و سه چهارم چراگاهها، به صحرا تبدیل شده اند. در این امر، انسان نیز به اندازه شرایط اقلیمی مقصر است. با این‌حال او قادر به متوقف کردن و بهبود این وضعیت نیز هست.
اکنون واضح است که امکان ندارد چشمانمان را به نتایج ناشی از تاثیر انسان بر منابع آب، ببندیم. این پیامد ها نیاز به تحقیق گسترده‌ای دارند و به عبارت دقیقتر، وظیفه ای بسیار پیچیده اند که به همکاری صمیمانه دانشمندان سراسر دنیا احتیاج دارد تا به نفع همه بشریت بکوشند.
توزیع منابع آب در زمین:
اگر چه سه چهارم کره ما را آب تشکیل داده است، اما فقط درصد کوچکی از آن آب شیرین و قابل استفاده برای ما است: 97 درصد آبهای زمین در اقیانوسها و دریاها جای دارد. از 3 درصد باقیمانده، حدود 2 در صد به صورت یخچال‌ها و یا یخهای نواحی قطبی تجمع یافته است. مابقی عمدتا به‌صورت آبهای زیرزمینی هستند که دسترسی به آنها گاهی غیر ممکن است. دریاچه‌ها و رودخانه‌ها، بزرگترین منابع آب آشامیدنی دنیا را تشکیل می‌دهندکه کمتر از 001 درصد از کل آبهای زمین راشامل می‌شوند.

خواص منحصر به فرد آب:
ویژگی‌های غیرعادی و حتی منحصر به فرد آب، به وجود پیوند های هیدروژنی در این ملکول بر می‌گردد. از جمله این ویژگی ها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ظرفیت گرمایی_ Heat Capacity :

مقدار حرارتی است که برای بالا بردن دمای جرم مشخصی از ماده، به اندازه 1 درجه سانتیگراد، لازم می‌باشد. آب، بالاترین ظرفیت گرمایی را در بین مایعات و جامدات متداول دارد. این خاصیت آب، تاثیرات مهمی در کنترل آب و هوای زمین دارد: آب مقادیر فراوانی از گرمای اتمسفر را جذب می‌کند بدون اینکه دمای خودش زیاد تغییر کند.به این ترتیب در گرمای تابستان، آب اقیانوسها، گرما را جذب می‌کند و سپس در زمستان، آن را به آهستگی پس می‌دهد. اگر آب در سطح کره زمین وجود نداشت، زمین هم مانند ماه یا مریخ، اختلاف دمای چند صد درجه‌ای را در زمستان و تابستان خود، تحمل می نمود.

جرم حجمی:

دانسیته یا چگالی بیشتر مایعات با کاهش دما، افزایش می‌یابد و در نقطه انجماد آنها به حداکثر خود می رسد. دانسیته آب در 4 درجه سانتی‌گراد به حداکثر خود می رسد و سپس کاهش می‌یابد. این پدیده ویژه، امکان ادامه حیات آبزیان را در مناطقی که آب یخ می‌زند، فراهم می‌کند: یخ، سبکتر از آب می‌شود و در زیر آن،‌ حیات ادامه می‌یابد. در ضمن تفاوت دانسیته، سبب ایجاد جریان های داخلی در آب می شود که آب غنی از اکسیژن و مواد غذایی حاصل از فتوسنتز را که در طی تابستان در لایه بالایی آب جمع شده( Epilimnion )، به لایه های زیرین ( Hypolimnion )در طول زمستان، می‌رساند.

حلالیت:

آب یکی از بهترین حلال های دنیا است و می تواند بسیاری از ترکیبات را در خود حل کند و بنابراین واسطه ای عالی در انتقال مواد غذایی به گیاهان و جانوران است. در ضمن واسطه‌ای مناسب برای حمل مواد سمی و آلاینده‌ها می‌باشد.

مدیریت بحران آب:

با افزایش سرسام آور جمعیت انسان و جهان رو به توسعه، تقاضا برای مصرف آب به طور چشمگیری افزایش یافته است. جداول میزان آب در همه قاره ها و در بسیاری از نواحی سقوط کرده، کمبود آب در بعضی مناطق سبب پیدایش قحطی و مشکلات غذایی شده و آلودگی آبها نیز به این مشکلات افزوده است. هم اکنون بحران آب، یکی از پنج موضوع اساسی مذاکرات کشور‌ها می‌باشد. به گزارش بانک جهانی، هنوز بیش از یک میلیارد نفر در دنیا، قادر به استفاده از آب سالم نیستند و همه ساله حدود 3 میلیون نفر به خاطر آب آلوده از بین می روند.
ایجاد سدها، کشاورزی و حیات وحش منطقه را به خطر می اندازد. انحراف آب رود خانه ها، باعث ایجاد کشمکش بین همسایه ها می‌شود. هم اکنون مصر که بیشتر آب مصرفی خود را از ” نیل” تامین می‌کند، با اتیوپی که سرچشمه های نیل را در اختیار دارد، درگیر است. سد هایی که در ترکیه بر رود‌خانه های فرات و دجله زده شده است، آب کشور‌های سوریه و عراق را به شدت کاهش می‌دهد. منطقه خشک خاور میانه در جستجوی آب است. بسیاری از کارشناسان معتقدند که جنگ دیگری در این منطقه رخ خواهد داد. اما این‌بار نه برای نفت بلکه بر سر آب: منبعی که جایگزینی ندارد.

اکنون تعارض نگران کننده‌ای میان هر دو نقش آب پدید آمده است: آب به عنوان یک کالا و آب به عنوان عنصری تعیین کننده در حمایت از زندگی و بقای همه انواع موجودات. این نقش دوگانه،‌ به رویکردی زنده و تازه نیاز دارد. رویکردی که برای وظایف حیاتی این عنصر گرانبها، ارزش و احترام عظیمی قائل باشد.

روش های فراهم کردن آب شیرین:
چگونگی پیدایش ابرها؛ امکان ایجاد باران مصنوعی:

انسان از زمان های قدیم در جستجوی آب و امکان دستیابی به باران بوده است. از باران سازهای قبیله‌های دور دست تا تکنولوژی‌قرار دادن هسته های مصنوعی در ابرها به منظور جذب و جمع آوری رطوبت. با چندین روش ایجاد باران یا آب شیرین، آشنا شوید:

ترکیبات خوشه ای؛ دسته جدیدی از مواد: از زمانی که جان دالتون تئوری اتمی را مطرح کرد، مطالعه رفتار ماده به دو شاخه تقسیم شده است: یک شاخه به بررسی خواص انفرادی اتمها و ملکولها می‌پردازد و شاخه دوم بر روی خواص جمعی اتمها و ملکولها که توده ماده را می‌سازند، بحث می‌کند. از سال 1970، مرز مستقل این دو شاخه ازبین رفت و دسته جدیدی از مواد معرفی شدند که امروزه آنها را مواد خوشه‌ای_ Clusters می‌نامیم. این ذرات که نه ماکروسکپی و نه میکروسکپی هستند، نه تنها از لحاظ بررسی های علمی محض جالب توجه‌اند، بلکه کاربرد های زیادی هم در تکنولوژی دارند.( کاتالیزور‌ها،‌ میکروالکترونیک، سرامیک‌ها و;)

خوشه‌های یونی: خوشه‌هایی که بار الکتریکی داشته باشند، خوشه یونی نامیده می‌شوند. در شعله ها و فرآیند های تابشی( هر جا که ماده در معرض یونش قرار گیرد) ایجاد می گردند. این ترکیبات در اتمسفر بالایی و پایینی، حتی در فضا وجود دارند. یونهای مختلف مثل OH- ، NH4+ ، Na+ و; می‌توانند با ملکولهای موجود در اتمسفر( H2O، CO2 ، N2O ، SO2 و;) واکنش دهند و خوشه‌های یونی را بوجود آورند.

هسته سازی و تشکیل ابرها: برای تجمع ذرات آب، تشکیل ابر و سپس باران، آئروسل ها، به میان می‌آیند. آئروسل ها، خوشه‌های بزرگ در سوسپانسون های گازی هستند. قطر آنها بین 0001- 01 میکرو متر است و غلظت آنها به طور طبیعی بین 104_ 106 ذره در سانتی متر مکعب می‌باشد. بدون آنها هرگز ابر و بارانی نخواهیم داشت. این ذرات،‌ منجر به عمل ” هسته‌سازی” مایعات در فاز بخار می شوند. ” هسته سازی همگون”، تشکیل خوشه های ریز از یک فاز جدید، درون فاز توده‌ای قدیم اطلاق می‌شود. در ” هسته سازی ناهمگون” ، ذرات کوچک حل شونده یا مواد خارجی، آغاز کننده عمل تراکم هستند که این امر معمولا قبل از رسیدن به درجه فوق اشباع رخ می‌دهد. آئروسل ها در این نوع هسته سازی اهمیت دارند و این پدیده اساس ایجاد باران‌های طبیعی و مصنوعی( بارور کردن ابر ها) است.

توجه داشته باشیم که همواره ممکن است این آزمایشات، خطراتی را به‌دنبال داشته باشد؛ از جمله باران های شدید و غیر قابل کنترل. بدیهی است هر گونه دخالت در طبیعت،‌ بایستی با احتیاط بسیار صورت پذیرد. در غیر این صورت، ما به زودی با مشکلات دیگری روبرو خواهیم بود.
پاشیدن آب دریا به داخل ابرها:

محققان جدیدا بر روی روش جدیدی برای تولید باران کار می‌کنند. در این روش، با کمک یک باد قوی، مقادیر فراوانی از آب دریا،‌ به سطح پایینی ابر،‌ اسپری می شود. به این ترتیب هم رطوبت ابر بیشتر می‌شود و هم ذرات نمک،‌به عنوان “هسته” در جمع آوری رطوبت ، به تشکیل قطرات باران کمک می‌کنند. عمل اسپری شدن نه با پمپ بلکه با کمک سانتریفوژ انجام می‌شود و پاشندگی در ناحیه ای وسیع، به ارتفاع 10 متر انجام می‌شود. پروفسور سالتر در این زمینه می گوید ماشین باران ساز وی، در 10 تا 20 کیلومتری نواحی ساحلی_ کوهستانی، نظیر دریای سرخ یا خلیج فارس کارگذاشته می‌شود. سپس نیاز به یک باد ساحلی است تا هوای پر از رطوبت را به سمت خشکی براند و به کوهها اجازه دهد تا این رطوبت را جمع کند و ابر را تشکیل بدهد. در همین زمینه روسها بر روی دستگاهی کار می کنند که بتواند باد شدید را ایجاد کند،‌ اما اختلاف نظراتی در این مورد وجود دارد.

 

استفاده از فشار اسمزی معکوس: پدیده فشار اسمزی،‌ باعث نفوذ آب از غشا نیمه تراوا و از قسمت رقیق( آب شیرین) به قسمت غلیظ ( آب شور) می شود. اما در صورت اعمال فشار خارجی، فرآیند اسمزی معکوس می‌شود و آب از قسمت غلیظ به رقیق منتقل می‌شود. ‌در حال حاضر در برخی از کشور ها نظیر عربستان سعودی از این روش به میزان قابل ملاحظه ای برای تامین آب شیرین استفاده می شود.

نمک زدایی از آب دریا: این فرآیند که با تقطیر آب دریا امکان پذیر است، ‌به دلیل نیاز به انرژی زیاد، ‌مقرون به صرفه نیست. به علاوه، نمک باقیمانده حجم بسیار زیادی دارد که امکان استفاده از آن( در این حجم زیاد) وجود ندارد. اگر بتوان از انرژی خورشید در فرآیند تقطیر استفاده کرد، ممکن است در آینده بتوان از این روش در مقیاس اقتصادی بهره مند شد.

 

بحران آب را جدی بگیریم
بی برو برگرد امسال از نظر میزان بارندگی سال خشکی است ; استان های خوزستان و فارس از خیلی پیش درگیر کم آبی بوده اند. سطح آب بیشتر سد ها هم نسبت به همین زمان در سال های گذشته خیلی پایین تر است.

در بیشتر کشور های پیشرفته آبی که وارد فاضلاب ها می شود مجددا تصفیه شده و وارد شبکه شهری می گردد.در شهری مثل لندن این کار گاهی تا چهار بار هم اتفاق می افتد، البته به خاطر وجود املاح زیاد عملا آب لوله کشی برای شرب استفاده نمیشود;
اما در ایران
تصفیه آب در ایران هزینه های زیادی دارد، هزینه ای که شرکت های آب منطقه ای از مشترکین دریافت می کنند عملا جوابگوی هزینه های خرید آب از تصفیه خانه ها نیست. همیشه هم میزان آب خریده شده با آب فروخته شده برابری نمیکند که این به علت هدر رفتن آب به صورت های مختلف است که اصطلاحا آب به حسا ب نیامده نامیده می شود.

بگذریم; مشکل فعلا کمبود آب است که تا چند وقت دیگر گریبان تهرانی ها را هم میگیرد.
بد نیست فرهنگ مصرف آب را عوض کنیم. من چند نکته که به نظرم می آید می نویسم

1- یک لیوان آب برای مسواک زدن کافی است ، فوقش دو لیوان ; شیر آب را باز نکنید و همان طور که دارید مسواک میزنید محو کجی دماغتان و جوش های سر سیاه روی پیشانی و موهای سفید شقیقه شوید .
2- هنگام دوش گرفتن بعد از خیس کردن بدن و زمان لیف کشیدن شیر آب را ببندید; دیگر آن دوران که یک ساعت توی حمام کیسه میکشیدند گذشت ; برای کسی که هر روز یا یک روز در میان دوش میگیرد لازم نیست که یک ربع زیر آب داغ بایستد تا چرک های تنش ور بیاید.
3- آبی که از شستشوی سبزی و میوه باقی می ماند برای آبیاری گلدان ها استفاده کنیم .
4- کسانی که شلنگ میگیرند دستشان و با آب لوله کشی هر روز حیاط را میشورند و یک ساعت باغچه آب می دهند و دیوارها را خیس میکنند که بوی خاک بلند شود و حال کنند، ایشالله که امسال روزی دو ساعت هم در شبانه روز آب نداشته باشن. ( من بیشتر مواقع تذکر میدهم ولی همیشه هم این جمله را جواب می شنوم که آب مصرف میکنیم پولشم خودمون میدیم.)
( خدا رحمت کند مادربزرگم را ; روزی 17 بار حیاط و 24 بار جلوی در خانه را آبپاشی میکرد، طوری که وقتی از پیچ کوچه میپیچیدیم و جلوی در را خشک میدیدم می فهمیدیم که مادربزرگ ام خونه نیست.)
5- اگر مثل من عادت دارید ظرفها را دو روز بعد در حالی که باقیمانده غذا و چربی روی آنها ماسیده بشورید ، بهترین راه این است که ابتدا یک کتری آب جوش بیاورید و روی ظرفها بریزید تا چربی ها از سطح ظروف کنده شوند.
هنگام شستن ظروف آب را مدت طولانی باز نگذارید.
6- قبل از جواب دادن به تلفن شیر آب را ببندید.
7-اگر مثل من مامانی دارید که عادت دارد چپ و راست سیفون دستشویی را به مدت نیم ساعت باز میگذارد و می رود ;. خوب بهتر است با مامانتان کل کل نکنید.
8- شبی دو رکعت نماز باران بخوانید ; جواب نمیدهد البته ، ابرها بی دین و ایمان تر از این حرفها هستند!

تأثیر بحران آب بر توسعه موزون کشاورزی
خشکسالی و کم‌‌‌آبی از واقعیت‌های پر سابقه کشورمان است.
در سال‌جاری این پدیده آثار خود را با شدت بیشتری نصیب بخش کشاورزی کرده است. از این رو، پرسش‌های متعددی درباره آینده این بخش مطرح است از جمله اینکه با وجود کم‌آبی، توسعه پایدار کشاورزی در کشور چگونه باید انجام شود. آیا بخش کشاورزی توانایی مقابله با خشکسالی و بحران آب را دارد و آیا در شرایطی که دنیا خود با بحران آب روبه‌روست برای تامین امنیت غذای مردم می‌توان به بازارهای جهانی چشم دوخت؟برای دستیابی به پاسخ این پرسش‌ها با مهندس احمد آل‌یاسین متخصص آب و عضو جامعه مهندسان مشاور ایران به گفت‌وگو نشستیم.
وی مولف 14 جلد کتاب درباره مسائل آب است که از آخرین آنها می‌توان به تقابل منابع سیاره زمین و الگوی توسعه و مصرف اشاره کرد. آل‌یاسین معتقد به توسعه کشاورزی موزون با توجه به محدودیت آب و منابع تجدید‌شونده است و در این راستا بر تثبیت جمعیت کشور، مدیریت بهینه آب و خاک و استمرار سیاست‌ها و برنامه‌ها تاکید می‌ورزد. به گفته وی با اضافه شدن نیمی از جمعیت چین و هند به طبقه متوسط جهانی که دارای الگوی مصرف بالا هستند، بازار جهانی محصولات اساسی کشاورزی، مانند گذشته برای همه کشورها وجود نخواهد داشت و در آینده نباید متکی به این بازارها بود.
• با توجه به اینکه ایران در منطقه خشک و نیمه خشک واقع شده آیا الگوهای کشت و مصرف آب در بخش کشاورزی متناسب با شرایط اقلیمی کشورمان است؟

در این پرسش دو محور نهفته است. یکی محور مصرف آب در کشاورزی که باید گفت متأسفانه وضعیت در این زمینه رضایت‌بخش نیست، زیرا از حدود 5/7 میلیون هکتار اراضی آبی کشور حدود 8/1 میلیون هکتار اراضی کشاورزی زیر سدها به شبکه‌های آبیاری مدرن مجهز شده‌اند. علاوه بر این در هیچ‌یک از نظام‌های آبیاری سنتی و مدرن از راندمان مطلوب آبیاری که در کشورهای پیشرفته وجود دارد برخوردار نیستیم. در حال حاضر راندمان آبیاری در کشورهای پیشرفته حدود 65 درصد و در ایران 35 درصد است.

محور دوم پرسش مربوط به انطباق الگوهای کشت با اقلیم کشورمان است. همان طور که می‌دانید ایران از اقلیم خشک و نیمه خشک برخوردار است و اقلیم نسبتا مرطوب تنها در حاشیه خزر و نوار غربی ایران قرار دارد که دارای بارندگی بیشتری است. با این وجود ایران با چند هزار سال سابقه و تجربه در زمینه کشاورزی و آبیاری، صاحب الگوهای ویژه کشت منطقه‌ای شده که تا حدودی با اقلیم مناطق مختلف سازگاری دارد. کارشناسان نیز برای بهبود این الگوها ایفای نقش کرده‌اند و با توجه به شرایط اقلیمی هر منطقه، الگوهای کشت ویژه‌ای را ایجاد کرده‌اند.

• با این وصف، آیا بخش کشاورزی توانایی مقابله با بحران آب و خشکسالی را دارد؟
در گذشته زارعان با انواع خشکسالی خود را عادت داده و به دانش بومی خود متکی بودند، اما اکنون وضع فرق می‌کند. امروزه با جمعیت 70 میلیون نفری کشور، نیاز به غذا و تولید، بیشتر شده و این در حالی است که کاهش اراضی کشاورزی در اثر توسعه شهرها و تاسیسات صنعتی و همچنین فرسایش خاک و توسعه بیابان‌زایی اتفاق افتاده است. بنابراین مقابله با کم‌آبی و پدیده خشکسالی نیازمند برنامه صحیح کشاورزی با الگوهای منطقی کشت متکی به بهره‌وری از آب و زمین، جلوگیری از کوچک شدن و تغییر کاربری اراضی کشاورزی، توسعه تحقیق، آموزش و ترویج و استمرار سیاست‌ها و برنامه‌ها است.

در مورد سیاست‌ها و برنامه‌ها در بخش کشاورزی باید گفت طی سه دهه گذشته برنامه‌های کشاورزی استمرار نداشته و قربانی دولت سالاری و مدیر‌سالاری شده است. هر مسئول یا مدیری که روی کار آمده همواره این تصور را داشته که پیشینیان فاقد دانش و آگاهی بودند و اوست که رسالت دارد تا اصلاحات را پیاده کند، درصورتی که در یک جامعه مدنی برای دستیابی به یک برنامه مناسب و جامع باید به خرد جمعی مراجعه کرد.

• شما به موضوع افزایش جمعیت کشور اشاره کردید، کنترل جمعیت را برای توسعه کشاورزی مبتنی بر کم‌آبی تا چه حدی ضروری می‌دانید؟

چالش اصلی در واقع بین توسعه و مصرف و منابع طبیعی است. توسعه کشاورزی در کشور ما باید وجود داشته باشد، اما لازم است این توسعه، سازگار با منابع پایه آب و خاک و محیط زیست باشد. برای دستیابی به توسعه کشاورزی موزون و پایدار با توجه به محدودیت منابع تجدید‌شونده و تکرار پدیده خشکسالی، دولت باید نسبت به تثبیت جمعیت اقدام کند.
ما در ایران ظرفیت حداکثر 10 میلیون هکتار زراعت آبی داریم، بنابراین منابع آب و خاک در کشور در اوج خودش می‌تواند 100 میلیون نفر را تغذیه کند. البته این روزها مسئولان بخش کشاورزی از کشت گلخانه‌ای برای مقابله با خشکسالی و کم‌آبی صحبت می‌کنند، اما محصولات گلخانه‌ای غذای اصلی مردم را تشکیل نمی‌دهد. بنابراین تثبیت جمعیت در وضعیت کم‌آبی کشور باید در اولویت قرار گیرد.

• با توجه به اینکه گفته می‌شود جهان با بحران آب روبه‌روست، فکر می‌کنید بازارهای جهانی محصولات کشاورزی، چه سرنوشتی پیدا کنند. آیا این بازارها در آینده می‌توانند تکیه‌گاه مطمئنی برای رفع کمبود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله اسماء الهی در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اسماء الهی در pdf دارای 16 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسماء الهی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسماء الهی در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسماء الهی در pdf :

اسماء الهی

یکی از مسائل مهم اعتقادی و کلامی پس از اثبات هستی خداوند، ارائه یک تصویر مفهومی از چگونگی هستی باریتعالی است (بطوری که مستلزم محدودسازی خداوند متعال نباشد). این بحث از مباحث ضروری و بنیادین در حوزه دین پژوهی و از مسائل مشترک علوم کلام، فلسفه و عرفان است و هر یک از این علوم ازمنظر خاص خود به تشریح و تبیین این مسئله پرداخته اند. در طول تاریخ اندیشه دینی نیزبحث از اوصاف و اسماء الهی بخش عظیمی از محتوای علوم دینی را به خود

اختصاص داده است، چرا که این سوال همیشگی ذهن بشر بوده است که آیا در قالب مفاهیم و الفاظ متداول انسانی، می توان خدا را شناخت و درباره او سخن گفت. علاوه بر مباحث مفصل وبسیار جامع در حوزه دین پژوهی کلاسیک (عرفان، فلسفه و کلام)، امروزه نیز این بحث یکی از د اسم و صفت مترادف به کار می رود ( گاهی نیز تفاوت هایی بین آن دو گذاشته می شود). در عرفان، میان اسم و صفت تفاوت و تمایز گذاشته می شود.

در آیات و روایات بسیاری به اسما و صفات الهی اشاره شده است؛
1 «وَللّهِ الأسْمَاءُ الْحُسْنی فَادْعُوهُ بِهَا وَذَرُواْ الَّذِینَ یُلْحِدُونَ فِی أَسْمَآئِهِ سَیُجْزَوْنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» ( اعراف / 180).
2 «قُلِ ادْعُوا اللّه اَوِ ادْعُواْ الرَّحْمنَ اََیّا مَّا تَدْعُوا فَلَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (اسراء/110).
3 «اللّه لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (طه / 8).
4 «هُوَ اللّه الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الأَسْمَاء الْحُسْنی» (حشر / 24)
و ;
آیات فراوان دیگری نیز در این زمینه وجود دارد که بر اسما و صفات الهی تاکید دارد. با وجود ا

ین همه تاکید، هر انسان متدینی باید در این زمینه مطالعه و مداقه نماید. در روایات اهلبیت (علیهم السلام) نیز بیانات مختلفی در باره صفات الهی وارد شده است که به ما در فهم این بحث کمک می کند.
گاهی در برخی از متون دینی و روایات با بیاناتی مواجه می شویم که دلالت بر نفی صفات از خداوند متعال دارند. مثلا حضرت علی (ع) در نهج البلاغه می فرمایند:
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل

 

موصوف انه غیر الصفه» (نهج البلاغه، خطبه 1 )
«و کمال الاخلاص له نفی الصفات عنه لشهاده کل صفه انها غیر الموصوف و شهاده کل موصوف انه غیر الصفه» (نهج البلاغه، خطبه 1) حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند
حضرت در این بیان صریحا بیان می کنند که کمال اخلاص برای خدا، نفی صفات از اوست زیرا که هر صفتی غیر از موصوف و هر موصوفی غیراز صفت است. این بیان حضرت (ع) دلالت دارد که خداوند متعال اصلا صفت ندارد، ولی با توجه به سخنان دیگری که حضرت در این زمینه دارند، می توان مقصود این بیان را فی صفاتی دانست که دلالت بر محدودیت و نقص می کند. هر گونه صفتی که مستلزم محدودیت و تناهی در ذات الهی باشد منتفی است. زیرا در احادیث دیگر می بینیم که این مطلب بطور صریح بیان می شود و تنها صفاتی که دلالت بر محدودیت داشته با

شند نفی می شوند. احادیث بسیاری در این زمینه وجود دارد و ما تنها به برخی از آنها اشاره می کنیم: «لم تحط به الصفات فیکون بادراکها ایاه بالحدود متناهیا» (شیخ صدوق، التوحید، قم، منشورات جامعه المدرسین، باب 2، ح 27). در این حدیث تاکید بر نفیصفاتی است که دلالت بر محدودیت خداوند کنند. صفات بر خداوند محیط نیستند که باعث محدود شدن خداوند شوند. و یا در ادمه می فرماید: «سبحانه و تعالی عن الصفات فمن زعم ان اله الخلق محدود فقد جهل الخالق المعبود» (شیخ صدوق، التوحید، باب 2، ح 27) او از صفات منزه و متعالی است. پس کسی که گمان برد اله مخلوقات محدود است آفریننده معبود را نشناخته است. احادیث بسیار دیگری نیز وجود دارد که موید این مطلب است که نمی توان بطور کلی صفات را از

خداوند نفی کرد. 1
به نظر می رسد شناخت ذات الهی جز از طریق شناخت اسما و صفات او غیرممکن است. قدرت خدا، علم خدا، فاعلیت خدا و ; از صفات الهی شمرده می شوند. همانطور که گفتیم، بحث از اسما و صفات از نظر رتبه متاخر از بحث اثبات خداوند است.

علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید:
«وقتی ماچشم خود را گشوده، به جهان هستی نظر می افکنیم نخست خود و سپس نزدیک ترین امور به خود را; درک می کنیم؛ لکن ما خود و همچنین قوا و افعال خود را نمی بینیم، مگر مرتبط به غیر. پس حاجت، اولین چیزی است که انسان آن را مشاهده می کند و آن را در ذات خود و در هر چیزی که مرتبط با او و قوا واعمال اوست و همچنین در سراسر

جهانِ بیرون از خود، می بیند و در همین اولین ادراک به وجود ذاتی حکم می کند که حوائج او را برمی آورد، و وجود هر چیزی به او منتهی می شود، و آن، ذات خدای سبحان است. [اثبات وجود خداوند] ; در قدم دومی که در این راه برمی داریم، ابتدایی ترین مطلبی که به آن برمی خوریم این است که ما در نهاد خود چنین می یابیم که غایت وجود هر موجودی آن حقیقت است و وجود هر چیزی از اوست، پس او مالک تمام موجودات است؛ زیرا اگر واجدِ آن نباشد نمی تواند آن را بغیر خود اف

اضه کند; پس او دارای همه کمالاتی است که ما در عالم سراغ داریم، از قبیل حیات، قدرت، علم، شنوایی، بینایی، رزق، رحمت، عزت و امثال آن، و در نتیجه او حی، قادر، عالم، سمیع و بصیر است، چون اگر نباشد ناقص است، حال آن که نقص در او راه ندارد. و همچنین او رازق، رحیم، عزیز، محیی، ممیت، مبدی ء، معید، باعث و امثال آن است، زیرا که رزق، رحمت، عزت، زنده کردن، میراندن، ابداء، اعاده و برانگیختن کار اوست; این راه ساده ان، ج8، ص350-349)
بنابراین، ما با دیدن هر صفتی از صفات کمال در جهان، بطور عقلی پی می بریم که خداوند واجد آن صفات است. اما سوالات کلامی مهمی درباره اسماء و صفات الهی، نحوه شناخت ما از آنها و نسبت آنها با ذات الهی وجود دارد. اسما و صفات به چه معنا هستند؟ آیا همانطور که ما انسان ها خودمان را به برخی صفات متصف می کنیم، به همان معنا خداوند را به صفات الهی متصف می کنیم؟ رابطه اسما و صفات با ذات الهی چیست؟ آیا صفات عین ذات هستند؟ و ;. از میان متکلمان اهل سنت، معتزله منکر صفات الهی هستند و ذات الهی را نایب مناب صفت دانسته اند و در مقابل، متکلمان اشعری به زیادت صفات بر ذات معتقد بودند. در مقالات پیش رو تلاش می کنیم بطور خلاصه به این سوالات پاسخ دهیم و نظر متکلمان شیعه را بیان کنیم.

اسماء الهی از نگاه عرفانی امام خمینی
بی تردید یکی از اساسی ترین و ضروری ترین بحثها، در حوزه دین پژوهی، مسأله شناخت حق سبحانه و اسماء حسنای اوست. و از آنجا که بحث از اسماء حق سبحانه، محور اصلی و اساسی همه علوم الهی نظیر کلام، فلسفه و عرفان و مانند آن است، لذا هر کدام از آنها از منظر خاص خود به تشریح آن پرداخته و حقایق ظریف و مهمی د

ر این زمینه ارائه نموده اند، گرچه آن حلاوت و ظرافتی که در این باره در عرفان اسلامی وجود دارد، در هیچ جای دیگر نمی توان یافت.
و از آنجا که ره آورد فکری فقیه مجاهد، حکیم ژرف اندیش و عارف نکته آموز، حضرت امام خمینی در احیاء معرفی و نشر معارف الهی در حوزه های مختلف فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی، پرجاذبه، گویا، آموزنده و مؤثر است، به این سبب طرح شناخت اسماء از نگاه عرفانی آن بزرگ مرد اندیشه و عرفان، ضرورت انکارناپذیر داشته و در نشر حقایق توحیدی، تأثیری بسزا خواهد داشت، بخصوص این که این گونه معارف الهی بیشتر از مسائل و مورده و زمینه طرح، پژوهش و نشر آن فراهم شده است. اینک در این مقاله به جلوه ای از ره آورد عرفانی حضرت امام خمینی، درباره اسماء الهی اشاره می شود.
مفهوم عرفانی اسم الهی
یکی ازمباحث کلیدی در شناخت اسماء الهی (از نگاه امام خمینی) بحث تعریف مفهوم عرفانی اسم الهی است. حضرت امام براساس مبانی عرفان در این باره می فرماید: «اسم الهی عبارت است از ذات یا صفتی معین از صفات، و تجلی از تجلیات مثلاً
هرگاه ذات حق سبحانه با صفتی معین تجلی کند اسمی از اسماء آن پدید می اید مثلاً از تجلی خداوند با رحمت واسعه او، اسم «الرّحمن» پدیده آمده و از تجلی او با رحمت خاصه کمالی، اسم «الرحیم» ظاهر شده است. و از تجلی حق با وصف انتقام، اسم «المنتقم» ظهور یافته است.
و در جای دیگر نیز آورده اند: «اسم، عبارت است از ذات، که به تعین خاصی متعین شده و منشأ اثر گردیده باشد.
و نیز می فرمایند: «اسم علامت است و این علامت یک شناسایی است، اسماء خدا هم علامتهای ذات مقدس اوست، و آن قدری که بشر می تواند به ذات مقدس حق تعالی اطلاع ناقص پیدا کند، از اسماء حق است.
بنابراین اسماء الهی از منظر عرفانی حضرت امام عبارت از تجلیات ذات حق سبحانه و ظهورات وجودی اوست. و این معنا برای اسم الهی بر مبنایی استوار است که بزرگان اهل عرفان به تفصیل درباره آن بحث کرده اند. از آن میان عارف کاشانی در این باره گفته است: «اسم در اصطلاح عرفا از سنخ لفظ نیست، بلکه عبارت است از خود ذات، وقتی با صفت خاص وجودی ماند علیم، قدیر، قدوس، سلام و مانند آن در نظر گرفته شود.»[75] و یکی دیگر از بزرگان نیز گفته است: «اسم الهی عبارت است از ذات حق سبحانه به لحاظ تقیدس یعنی ذات، هر گاه موصوف به صفت معین در نظر گرفته شود اسم نامیده می شود مانند «الرحمن» که ذاتی دارای رحمت است، «قهّار» که ذات دارای قهر است»[76] و حکیم سبزواری درباره اسم الهی می گوید: «اسم نزد عرفا عبارت از حقیقت وجود است، هنگامی که با تعین صفاتی

 

در نظر گرفته شود یا با تجلّی خاص از تجلیات الهی ملاحظه گردد.»[77] از بررسی مجموع ره آورد اهل معنا بدست می اید که تقریباً همه آنها با تعبیرات مشابه درباره تعریف اسم الهی اتفاق نظر دارند.
نکته ای که در این بحث باید اشاره شود، تفاوت اسم و صفات الهی است. اهل نظر بر آنند، که هستی را بی هیچ گونه تعین، مسمّی، و بشرط تعین اسم؛ و خود تعین را صفت می گویند.
و همچنین گفته شده که تفاوت بین اسم و صفت مانند تفاوت عرضی و عرض یا فعل و صورت است مثلاً ناطق اگر بشرط شیء لحاظ شود عرضی بوده و قابل حمل نیست. اسماء و صفات الهی نیز چنین است، مثلاً عالم و قادر، سمیع و بصیر را اسم؛ و علم، قدرت،
سمع، و بصر را صفت گویند.

تفاوت اسماء ذاتی، صفاتی و فعلی حق سبحانه

از نگاه اهل معرفت گرچه همه اسماء الهی اسم ذات اند، لیکن از جهت دیگر به اسماء ذات، صفات و افعال تقسیم می شوند، چون اسمائی که دلالت آنها بر ذات ظاهرتر است، به نام اسماء ذات خوانده می شوند مانند: الله، قدّوس، سبوح، اوّل، آخر، سلام، عزیز، عظیم، ظاهر، باطن، صمد، غنّی و امثال آن و اسمائی که دلالت آنها بر صفات اظهر است، اسماء صفات نامیده می شوند مثل: عالم، قادر، سمیع، بصیر، رحمان، رحیم، علیم. و اسمائی که دلالت آنها بر افعال ظاهرتر است، اسماء افعال نامیده می شوند. مانند: وکیل، باعث، مجیب، خالق، مصوّر، وهّاب، رزّاق، فتّاح، قابض، باسط، رافع، منتقم، جامع، نافع و امثال آن. حضرت امام گذشته از تعلیقه فصوص الحکم. در تفسیر سوره حمد، پس از طرح و تبیین این مسأله بر اساس سخنان ابن عربی در «انشاء الدوایر. دیدگاه خاص خود را درباه تفاوت اسماء ذات، و صفات و افعال چنین اظهار نموده است: «این مطلب در مذاق نویسنده درست نیاید و مطابق ذوق عرفانی نشود، بلکه آنچه در این تقسیم به نظر می رسد آن است که میزان در این اسماء آن است که سالک به قدم معرفت پس از آن که فنای فعلی برای او دست داد، حق تعالی تجلیاتی که به قلب می کند تجلیات به اسماء افعال است، و سپس از فنای صفاتی، تجلیات صفاتیه، و پس از فنای ذاتی، تجلیات به اسماء ذات برای او می شود، و اگر قلب او قدرت حفظ داشت پس از محو، آنچه که از مشاهدات افعالیه خبر دهد اسماء افعال است، و آنچه که از مشاهدات صفاتیه، اسمای صفات و هکذا اسماء ذات».
حضرت امام در ادامه با استناد این بحث به ایه قرآن کریم در تحلیل دیگری از این مسأله گفته اند: «می توان گفت که این تقسیم به اسماء ثلاثه در قرآن شریف نیز اشاره شده و آن ایات، شریفه آخر سوره حشر است که فرمود: هوالله الّذی لا اله ال هو، عالم غیب و الشهادت هو الرحّمن الرّحیم. الی آخر ایات، این ایات شریفه، شایده اوّلی آنها اشاره به اسماء ذاتیه، و دوّمی اشاره به اسماء صفاتیه، و سوّمی اشاره به اسما افعالیه با

شد و تقدیم ذاتیه بر صفاتیه و آن بر افعالیه به حسب ترتیب حقایق وجودیه و تجلیات الهیه است، نه حسب ترتیب مشاهدات اصحاب مشاهده و تجلیات به قلوب ارباب قلوب” آن گونه که پیداست، حضرت امام در تقسیم اسماء الهی به اسماء ذاتی و صفاتی و افعالی نظر عرفانی خاصی ارائه کرده اند و مسیری را که بسیاری از بزرگانی اهل معرفت نظیر محی الدین عربی، داود قیصری. ابن فناوی وسید حیدرآملی و امثال آنها، در تبیین این بحث پیموده اند، نادیده گرفته و مبنای آنان را در این باره ناتمام دانسته است.
گرچه به نظر می رسد که دیدگاه حضرت امام با ن

ظر سایر اهل معرفت کاملاً قابل جمع بوده و هر دو صحیح است، زیرا حضرت امام از لحاظ قوس صعودی و از نگاه عرفان عملی تقسیم اسماء را به ذاتی، صفاتی و افعالی مطرح کرده و دیگران از قوس نزولی و نگاه عرفان نظری به مسأله پرداخته اند، لذا هر دو تحلیل می تواند درست باشد، چون با قطع نظر از تجلیات اسمائی حق بر قلب سالک و خبردادن او از مشاهدات خویش، اسماء حق سبحانه قابل این تقسیم است و شاهد بر صحت مدعی بیان دوم خود حضرت امام که ایه مبارکه سوره حشر را ناظر به تقسیم اسماء الهی به ذاتی و صفاتی و افعالی در متن واقع دانسته است بدون آن که سخنی از تجلی و شهود سالک مطرح باشد.

اسماء مستأثره الهی
یکی از مباحث ظریف درباره اسماء الهی بحث اسماء مستأثره است. اصطلاح اسم مستأثر که از مفاهیم لطیف عرفانی در بحث اسماء الهی محسوب می شود، ریشه در روایات دارد، حضرت امام محمد باقر علیه السلام، پس از بیان این مطلب که اسماء
الهی به 73 حرف است و نزد ما اهل بیت 72 حرف آن وجود دارد فرمود: «و حرف واحد عند الله تعالی استأثر به فی علم الغیب عنده” و هم چنین امام هادی علیه السلام، نیز پس از بیان تعداد اسم اعظم الهی فرمود: «و حرفٌ عندالله مستأثر ب فی علم الغیب” و بیهقی از عبدالله بن مسعود در کتاب «الأسماء و الصفات» نقل کرده که پیامبر اکرم(ص) ضمن دعائی فرمود: «و اسالک بکل اسم هولک; او استأثرت به فی علم الغیب عندک” بحث اسماء مستأثره الهی، گذشته از آن که در آثار عرفانی نظیر مفاتیح غیب الجمع و الوجود و شرح آن یعنی مصباح الانس مورد بررسی قرار گرفته، در منظر و مشرب عرفانی امام خمینی نیز مورد توجه خاصی واقع شده و در چند جا درباره آن بحث شده است، از آن میان در تعلیقه فصوص فرموده اند: «وجود یا به تجلّی غیبی احدی که همه اسماء و صفات در ساحتش مقهور و مستهل

ک اند تجلی می کند و این تجلّی به اسم مستأثر که هفتاد و سومین حرف از حروف اسم اعظم است واقع می شود و این مقام بشرط لای وجود است پس در این مقام وجود اسم دارد لکن آن اسم در علم غیب او مستأثر است.»

پرسش و نکته مهم در بحث اسماء مستأثره آن است که ایا اسماء مستأثره مظهر دارد یا نه؟
حضرت امام از استادش مرحوم شاه آبادی نقل کرده که فرمود: «اسم مستأثر همان ذات احدیث مطلقه است (اطلاق اسم گرچه اشعار به تعین دراد لکن به نحو مسامحه بر ذات احدیت مطلقه اطلاق می شود) زیرا ذات با حیثیت تعین منشأ اسم مستأثر از اسماء ذاتیه ای است که در خارج مظهر ندارد.»
لکن حضرت امام گرچه در یک مورد اظهار داشته است که چون اسم مستأثر در حقیقت جزء اسماء محسوب نمی شود لذا ظهور و مظهر ندارد،اما در چندین جای دیگر اصرار نموده که اسماء مستأثره نیز مظهر دارد از آن میان گفته است: «از نظر من اسم مستأثر نیز آثاری در خارج دارد، مگر این که اثر او همانند خودش مستأثر است.» و در مورد دیگر می گوید: «اسماء مستأثر دارای مظاهر مستأثره است، چون هیچ اسمی بدون مظهر نیست.» و هم چنین در مقدمه وصیت نامه الهی سیاسی خود نیز به مظهر داشتن اسماء مستأثره الهی اشاره کرده است. بعضی از بزرگان در تحلیل این دیدگاه حضرت امام (مظهر داشتن اسماء مستأثره) بر این نکته عنایت کرده اند که حیثیت اسمی ایجاب می کند که حتی اسماء مستأثره نیز مظهر داشته باشد چون پیدایش اسم بر اساس اقتضای نیاز ممکنات است و اسماء الهی قبله مناجات است، آنگاه پس از بیان فرازی از سخنان امام خمینی می گوید: «پس چگونه ممکن است، اسم گرچه مستأثر باشد، بدون مظهر و اثر باشد و قبله حاجات نباشد، مضافاً به این که در بعضی از دعوات مأثوره، اسم مستأثره مورد تمسّک جهت قضای حاجات واقع شده است.» از مجموع آنچه گفته شد این نکته بخوبی معلوم گردید که حضرت امام در بحث اسماء مستأثره نیز دارای دیدگاه خاص عرفانی بوده است. اما پرسش مهم و اساسی این جاست که اطلاع حاصل کردن از اسماء مستأثره چگونه امکان پذیر است تا درباره آن بحث شود که ایا مظهر و اثر دارد یا نه؟
چون حتی بنا بر نظر حضرت امام خمینی که قایل به مظهر داشتن اسماء مستأثره است، مظهر او نیز همانند خود آن اسماء در علم غیب الهی مستأثره است،پس حکم بر مظهر داشتن و یا عدم آن چگونه میسور خواهد بود. بخصوص آن که در دعای شب
عرفه آمده: «و باسمک المخزون فی خزائنک الذی استأثرتَ به فی علم الغیب عندک لم یظهر علیه احد من خلقک لا ملک مقرب لا بنی مرسل ولا عبد مصطفی»

اسم تکوینی و اسم لفظی

یکی از مباحث دیگر درباره اسماء الهی تقسیم آن به اسم تکوینی و لفظی است، اسم تکوینی عبارت از حقیقت عینی و خارجی است که شأنی از شؤون ذات واجب الوجودی است، و اسم لفظی عبارت از اسماء لفظی که اسمِ اسم هستند، به عنوان مثال و تقریب به ذهن: آب با صفت معینی که اسم است به مانند اینکه امواج دریا تطورات، شؤون و شکن های آب دریا اند، هر موج آب متشأن به شکن و حدّی است، و این امواج استقلا

ل وجودی ندارد، چه این که هیچ یکی از آن امواج، دریا نیستند، اما از دریا جدا هم نیستند، هریکی از آن امواج اسم خاصی است و اگر بخواهیم برای این امواج که شؤون دریاست الفاظی به اقتضای خواص آب در این مظاهر و به حسب غلبه وصفی از اوصاف آن وضع شود، این الفاظ اسماء آن اسمهای شؤونی هستند که اسمای اسماء گفته می شوند.
این بحث درمنظر عرفانی حضرت امام نیز مورد توجه قرار گرفته، لذا با اشاره به اسماء لفظی در چند مورد،بدلیل روشن بودن اسماء لفظی، بیشتر به طرح اسماء تکوینی پرداخته و از آن میان گفته است: «و بالجمله اسم عبارت است از نفس تجلّی فعلی که به آن، همه دار هستی تحقق یافته، و اطلاق اسم بر امور عینیه در لسان خدا و رسول و اهل بیت عصمت علیهم السلام، بسیار است، چنانچه اسماء حسنی را فرمودند ما هستیم.» و در جای دیگر فرمود: «این مقداری که همه موجودات عال اسم خدا هستند و نشانه خدا هستند، این یک مقدار اجمالی است که همه عقول این را می توانند بفهمند و همه عالم را اسماءالله بدانند.» و هم چنین در جای دیگر با تکیه بر جزئیات، از بسیاری از پدیده های عالم به اسماءالله نام برده و گفته است: «تمام عالم زنده است، همه هم اسم الله هستند، همه چیز اسم خداست، شما خودتان از اسماءالله هستید، زبان تان هم از اسماءالله است، دستتان هم از اسماءالله است، حرکات قلبتان هم اسم الله است، حرکات نبضتان هم اسم الله است، این بادهایی که وزیده می شود همه اسم الله اند.» نکته قابل ذکر در این بحث آن است که اگر اهل معرفت بخصوص حضرت امام از
همه عالم و آدم به اسماء الهی یاد نموده اند، براساس

تعریفی است که آنها از اسم الهی ارائه کرده اند. (قبلاً بحث شد) روی آن مبنا عالم هستی با تمام پدیده های آن ایت، علامت و مظهر خدای سبحان است و هر کدام به اندازه کمال وجودی خود خدا را نشان می دهد و دلیل بر وجود خالق و مدبّر و مصوّر عالم است، لذا اهل معرفت از عالم هستی به اسماء الهی یاد نموده است.

ایا اسم عین مسمّی است
یکی از مباحث دیگر درباره اسماء الهی بحث اتّحاد و یا عدم اتّحاد اسم با مسمّی است، این بحث گذشته از عرفان اسلامی، درمیان اهل کلام نیز مطرح

بوه است[108]، لذا به تفصیل درباره آن بحث کرده و همه معتقد به اتحاد اسم با مسمّی می باشند، لیکن باید توجه داشت آنچه متکلّمان اشعری درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند و به تعبیر شیخ بهائی کاغذهایی را سیاه نموده و مباحث بی فایده ای را انجام داده که مربوط به اسم لفظی است، به طول یقین غلط و بی اساسی است،زیرا اسم لفظی هیچ گاه نمی تواند عین مسمّی باشد، چون به اصطلاح علمی، لفظ از مقوله کیف، و مسمّی از مقوله جوهر است و نمی تواند عین هم بشود لذا در روایات اتحاد
اسم با مسمّی کاملاً مردود دانسته شده است. اما آنچه را اهل معرفت درباره اتحاد اسم با مسمّی گفته اند غیر از توهم اهل کلام بوده و ناظر به حقیقتی دیگر است لذا فیض کاشانی در این باره گفته است: «اسم به لحاظ هویت و وجود عین مسمّی است و از نظر مفهوم غیر مسمّی است.» و قیصری نیز می گوید: «همه حقایق اسمائی در حضرت احدیت به یک اعتبارـ مصداق و وجود ـ عین ذات، و به لحاظ دیگر ـ مفهوم و حدود ـ غیر ذات است.» این بحث در نگاه عرفانی امام خمینی نیز مورد توجه و دقت قرار گرفته و می فرمایند: «اسم عین مسمّی، و صورت اسم یعنی اعیان، عین اسم و مسمّی، و ظل منبسط، عین حقیقت الهی و مستهلک در آن است و هیچ گونه استقلال ندارد.» و در جای دیگر نیز گفته است: «اسم در عین حال که عین مسمّی است حجاب او نیز است.» از این معلوم می شود که حضرت امام نیز با بزرگان اهل معرفت در این مسأله هم عقیده است که اسم الهی عین مسمّی است، لیکن نکته مهم در این بحث آن است که مشخص شود، اتّحاد و عینیت اسم با مسمّی از دیدگاه اهل معرفت بخصوص حضرت امام خمینی به چه معناست.
بعضی از عرفا بعد از آن که اسم را عبارت از ذات با صفت متعین و تجلّی مشخص معنا کرده، گفته اند: «از این معلوم می شود که مراد از عینیت اسم با مسمّی چیست.»
هدف قیصری آن است که چون اسم الهی تجلی و تعین ذات با صفت مشخص است لذا عین مسمّی محسوب می شود.

از دقت در کلام حضرت امام بخوبی معلوم می شود که ایشان گذشته از مبنای عرفا، مسأله عینیت اسم را با مسمّی در فانی بودن اسم در مسمّی و متسهلک بودن اسم در مسمّی نیز جستجو و طرح کرده است، لذا فرموده اند: «اسم در مسمای خود فانی است، ما خیال می کنیم که خودمان یک استقلالی داریم لکن این طور نیست اگر آنی آن شعاع وجود که موجودات را با آن شعاع اراده و با آن تجلّی موجود فرمود برداشته شود، تمام موجودات لاشی اند، الله نور السموات و الارض یعنی وجود سموات و ارض که عبارت از نور است

از خداست و آن قدر فانی در اوست که الله نورالسموات، نه این که الله ینوّر السموات.» بنابراین هدف اهل معرفت از اتّحاد اسم بامسمی آن است که حقایق عینی عالم و پدیده های هستی چون جلوه، مظهر و ایت مسمّی (ذات حق سبحانه) هستند، لذا از باب اتّحاد ظاهر و مظهر و فنای واستهلاک اسم در مسمّی، و تعین ذات در اسمی از اسماء خواهد بود.

حقیقتی عینی، لفظی و غیبی اسم اعظم
یکی از مباحث اسماء الهی که مورد توجه همگان بوده و بزرگان اهل حکمتو معرفت به تفصیل درباره آن بحث کرده اند، بحث اسم اعظم الهی است. این مسأله در مباحث عرفانی حضرت امام نیز به طور دقیق و همه جانبه مورد توجه قرار گرفته و از جمله در شرح دعای سحر از جنبه های مختلف به تبیین این بحث پرداخته و از آن میان درباره حقیقت غیبی آن فرموده اند: «اسم اعظم را به حسب حقیقت غیبی جز خداوند هیچ کس از آن آگاهی ندارد.» بحث دیگر حضرت امام درباه اسم اعظم مربوط به مقام لفظی آن است که درباره آن می گوید: «حقیقت اسم اعظم به حسب لفظ و عبارت، پس آن را تنها اولیاء اهل ریاضت و علماء راسخین در علم می دانند و از دیگران مخفی است و آنچه در کتاب های عرفا و مشایخ از حروف اسم اعظم ویا کلمات آن آمده یا از روایات صیحه گرفته شده و یا در اثر کشف و ریاضت که به هنگام فراغ و انصراف از دنیا برای آنان حاصل شده است.» بحث ظریف عرفانی درباره اسم اعظم درکلام حضرت امام، مسأله حقیقت عینی اسم اعظم است که درباره آن آورده اند: «اسم اعظم بحسب حقیقت عینی، عبارت از انسان کامل است که خلیفه خدا در همه عالم هستی است و او حقیقت محمدی است که عین ثابت او در مقام الهیه با اسم اعظم متّحد است و سایر اعیان ثابته بلکه اسماء الهی از تجلیات این حقیقت شمرده می شود، چون اعیان ثابته تعین های اسماء الهی است و عین ثابت ح

قیقت محمّدی عین اسم الله اعظم است و سایر اسماء و صفات و اعیان از مظاهر و فروع آن است، پس همه پدیده های نظام آفرینش تجلّی و ظهور حقیقت محمدی است.» این مسأله که حقیقت محمدی صورت عینی اسم اعظم است از مباحث مهم عرفانی در بحث اسماء الهی است لذا برخی از بزرگان ضمن بحث مبسوطی بدین نکته ظریف اشاره کرده اند: «اسم اعظم خاتم (صلی الله علیه و آله) نصیب کس دیگر نمی شود، آری بدان قدر که به آن حضرت تقرّب عینی جستی نه اینی،

به اسم اعظم حق نزدیک شدی، چون قرآن بین دفتین، صورت کتبیه خاتم است، این اسم کتبی نیز اسم اعظم است.»

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله اسکواش در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله اسکواش در pdf دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله اسکواش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله اسکواش در pdf ،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله اسکواش در pdf :

اسکواش
اسکواش را می توان در هر سطحی بازی کرد لیکن ارایه یک باز ی خوب کار مشکلی است. بازی دو بازیکن با دو درک نسبتا” هماهنگ و مناسب از بازیهایی که با راکت انجام می شود می تواند به عنوان یکی از رشته های ورزشی پر تحرک در سطح کشور مطرح گردد. ورزش اسکواش بر دو نوع است: اسکواش راکت و اسکواش تنیس
– اسکواش راکت: نوعی باز ی است که در یک زمین چهار دیواری بازی می شود و هر بازیکن به طور متناوب توپ کوچکی را با راکت به دیوار مقابل می زند

و بازیکن طرف دیگر باید آن را به دیوار مزبور بر گرداند.
این ضربه ها با سرعت و زاویه زده می شود که بازیکن

حریف نتواند توپ را به دیوار مقابل برگرداند، بازی با زدن سرویس آغاز می گردد و پس از برخورد به دیوار با زاویه مشخص و حساب شده ای وارد زمین سرویس می گردد.
مسابقه شامل سه یا پنج گیم و هر گیم دارای 9 امتیاز می باشد.
– اسکواش تنیس: این بازی نظیر اسکواش راکت است در همان زمین نیز بازی می شود با این تفاوت که فقط سرویس زننده می تواند امتیاز کسب کند و به جای اینکه در جایگاه سرویس قرار گیرد در زمین سرویس می ایستد و توپ را با ضربه حساب شده ای می زند تا در جلو خط سرویس آن طرف زمین فرود آید توپ هنگام برخورد به دیوار با سرعت بر می گردد.
معمولا سالن اسکواش از 4 الی 8 زمین بازی تشکیل می شود که هر زمین ابعاد 4/6 ×75/9 متر و با ارتفاع 7/5 متر پیش بینی می گردد.
موقعیت زمین ابعاد (متر) مساحت (متر مربع) حریمها (متر) مساحت حریم (متر مربع ) مساحت کل (متر مربع )
طول عرض ارتفاع طولی عرضی برای یک واحد
ملی و بین المللی 75/9 4/6 7/5 4/62 – – – 4/62
استانی و منطقه ای 75/9 6/4 4/5 4/62 – – – 4/62
محله ای و تفریحی 75/9 4/6 4/5 4/62 – – – 4/62

در بازیهای المپیک و بین المللی از دیوارهای شیشه ای نشکن برای دور زمین استفاده می شود که در این صورت حد اقل یک متر حریم در خارج دیوار ها منظور می گردد و ابعاد به 2/7 ×2/9 × 5/12 متر خواهد رسید

در سالنهای اسکواش، بسته به نیازهای منطقه ای ممکن است

در پشت سر بازیکنان و با استفاده از شیشه های ضخیم سالنی با ظرفیت 50 الی 100 نفر با هزینه مختصر ایجاد نمود. در سالنهای ویژه که برای انجام مسابقات بین المللی در نظر گرفته می شود ممکن است با پیش بینی دیوارهای شیشه ای بیشتر امکانات تماشا را افزایش داد.

تاریخچه اسکواش ایران و جهان
اسکواش در معنای لغوی یه معنی له کردن و تحت فشار قرار دادن است و در اصل صدای برخورد توپ با راکت و اصابت آن و برگشت توپ صدای اسکواش را به گوش می رساند.

از سال 1874 میلادی این بازی در انگلستان جنبه رسمی پیدا نمود که کم کم به شکل امروزی درآمد و در ابتدا با 7 عضو تاسیس گردید که عبارت بودند از مصر، انگلستان، استرالیا، آفریقای جنوبی، پاکستان، هند و زلاندنو.

این رشته در ایران در سال 1345 در شهرهای آبادان، اهواز، مسجد سلیمان و تهران و در باشگاههای بانک ملی، شرکت نفت و بانک سپه شروع به کار کرد و در سال 1373 فدراسیون ایران با ریاست آقای غلامحسین فرزامی تاسیس گردید و در سال 1994 میلادی به عضویت فدراسیون آسیائی درآمد و در حال حاضر با ریاست آقای حمید قاسمی و 12 استان فعال با اهدافی چون همگانی کردن این رشته(تشکیل کمیته اسکواش باز) به سوی جایگاه واقعی خود در نزد علاقمندان خود حرکت می نماید. لازم به ذکر است مسابقاتی چون المپیاد

مدارس اسکواش، جام ماه مبارک رمضان، قهرمانی کشوری بزرگسالان، جام بین المللی دهه مبارک فجر، لیگ استانها و ;.. هر ساله برگزار می گردد.

اطلاعات عمومی

اسکواش را می توان در هر سطحی بازی کرد لیکن ارایه یک باز ی خوب کار مشکلی است. بازی دو بازیکن با دو درک نسبتا” هماهنگ و مناسب از بازیهایی

که با راکت انجام می شود می تواند به عنوان یکی از رشته های ورزشی پر تحرک در سطح کشور مطرح گردد. ورزش اسکواش بر دو نوع است: اسکواش راکت و اسکواش تنیس

– اسکواش راکت: نوعی باز ی است که در یک زمین چهار دیواری بازی می شود و هر بازیکن به طور متناوب توپ کوچکی را با راکت به دیوار مقابل می زند و بازیکن طرف دیگر باید آن را به دیوار مزبور بر گرداند.

این ضربه ها با سرعت و زاویه زده می شود که بازیکن حریف نتواند توپ را به دیوار مقابل برگرداند، بازی با زدن سرویس آغاز می گردد و پس از برخورد به دیوار با زاویه مشخص و حساب شده ای وارد زمین سرویس می گردد.

مسابقه شامل سه یا پنج گیم و هر گیم دارای 9 امتیاز می باشد.

– اسکواش تنیس: این بازی نظیر اسکواش راکت است در همان زمین نیز بازی می شود با این تفاوت که فقط سرویس زننده می تواند امتیاز کسب کند و به جای اینکه در جایگاه سرویس قرار گیرد در زمین سرویس می ایستد و توپ را با ضربه حساب شده ای می زند تا در جلو خط سرویس آن طرف زمین فرود آید توپ هنگام برخورد به دیوار با سرعت بر می گردد.

معمولا سالن اسکواش از 4 الی 8 زمین بازی تشکیل می شود که هر زمین ابعاد 4/6 ×75/9 متر و با ارتفاع 7/5 متر پیش بینی می گردد.

در بازیهای المپیک و بین المللی از دیوارهای شیشه ای نشکن برای دور زمین استفاده می شود که در این صورت حد اقل یک متر حریم در خارج دیوار ها منظور می گردد و ابعاد به 2/7 ×2/9 × 5/12 متر خواهد رسید

در سالنهای اسکواش، بسته به نیازهای منطقه ای ممکن است در پشت سر بازیکنان و با استفاده از شیشه های ضخیم سالنی با ظرفیت 50 الی 100 نفر با هزینه مختصر ایجاد نمود. در سالنهای ویژه که برای انجام مسابقات بین المللی در نظر گرفته می شود ممکن است با پیش بینی دیوارهای شیشه ای بیشتر امکانات تماشا را افزایش داد.

بازاریابی دراسکواش

هر فدراسیون ورزش ملی ،مسئول اصلی در امرپیشبرد یک رشته ورز

 

شی وحصول اهداف ملی ،سازمانی وفدراسیونی به کمک آن رشته ورزشی است.درجات توفیق فدراسیون های مختلف ،به عوامل متعددی وابسته است .آگاهی از وظائف مدیر،امروزه از ضروریات مدیریت هر سازمان هوشمندوفدراسیون ورزشی است.غفلت در هر یک از وظائف هدفگذاری، برنامه ریزی،به کارگیری نیروی انسانی، سازماندهی،رهبری ونظارت ،یعنی دوری از علم و واقعیت ،والبته هر یک از این وظائف با پیشرفت علوم انسانی دستخوش تحولات جدیدی می شوند.
یکی از ضروریات هر فدراسیون ورزشی در انجام وظائف واجرای برنامه ها ودستیابی به اهداف ،وجود منابع مالی متناسب است.این مهم بازاریابی را بعنوان یکی از روش های مهم درتامین منابع مالی،شاخص نموده است.بحث درآمدزائی ولزوم خودکفائی مالی برخی از فدراسیون های ورزشی مثل فدراسیون اسکواش، ازسوی سازمان تربیت بدنی ایران اهمیت بازاریابی ورزشی را بیش از پیش برجسته کرده است.
یکی از شاخه های نسبتا نورسته علم اقتصاد،رشته بازرگانی است که خود دارای شاخه های ظریف تری است که بازاریابی ،یکی از آنهاست.دربازاریابی ،ابتدا چگونگی استعدادوقابلیت جذب بازار وقدرت پذیرش آن برآورد می شود ،سپس کالاها وخدمات محاسبه شده فراهم می گردد،پس از آن نحوه فروش وانتخاب فروشنده ودرجه بندی آن مد نظر قرار می گیرد(1).
هرچندبازاریابی ورزشی ، زیرمجموعه ای از علم بازار یابی است، اما پیچیدگی ها وویژگی های خاص خودرا دارد.والبته کاربرد بازاریابی عمومی ورزش در فدراسیون اسکواش هم با ملاحظات اختصاصی روبه روست که تلاش مقاله با بررسی منابع ،تحقیقات ومقالات ،دست یابی به راه کارهای اجرائی نوین بازاریابی در اسکواش وایجاد بستر مناسب برای مطالعات تحقیقی وتکمیلی، دراین حوزه است. درابتدا مقتضی است از زحمات خانم پارسی پوربعنو

ان کارشناس بازرگانی در امر شناسائی وترجمه فنی برخی منابع ،تشکر وقدردانی نمایم.

بازاریابی ورزشی:ضای نیازها وخواسته های فرایند مبادله ،طراحی شده اند.علم بازاریابی ورزشی ،همانند خود بازاریابی از علوم دیگری چون علم اقتصاد،جامعه شناسی،روان شناسی،ارتباطات وحقوق مدد می جوید(9).
باید بین بازار یابی ورزشی وبازار یابی از طریق ورزش تمایز قائل شد.بازار یابی ورزشی ،هنگامی روی می دهد که سازمانی ورزشی درصدد ترویج محصولات وخدماتتش باشد،مثل یک باشگاه که برای فروش بلیط مسابقه مربوط به تیمش در روزنامه آگهی می دهد. اما بازار یابی از طریق ورزش ،زمانی است که سازمانی غیر ورزشی ،درصدد بهره گیری از ورزش ،بعنوان ابزار فروش محصولاتش باشد،مثل یک شرکت تولید کننده نوشابه که نام تجاری محصولاتش را طی یک رویداد ورزشی تبلیغ می کند(9).
ورزش بعنوان صنعت امروزه مفهومی آشنا در کشورهای پیشرفته صنعتی بشمار می رود.رابرت میرز(Robert Meers)مدیر شرکت ریباک(Reebok)می گوید: ما چندین سال است به این باور رسیده ایم که امروزه بازار در اختیار انواع ورزش ها ،مد وموسیقی

است.(10)
درآمریکا صنعت ورزش ،یازدهمین گروه صنعتی بزرگ را تشکیل می دهدومردم سالانه 213 تا 350 بیلیون دلار ،صرف خرید کالاها وخدمات ورزشی می کنند.رشد در صنعت ورزش با شاخص هائی چون ،تعدادشرکت کنندگان،پوشش رسانه ای ،میزان اشتغال ،بازارهای بین المللی و;اندازه گیری می شود(10)
اسکواش بعنوان یک ورزش نیزقطعا در این گردش مالی وسیع ،سهمی دارد.این رشته قابلیت لازم در هر دو جنبه بازاریابی ورزش و بازاریابی از طریق ورزش را می تواند داشته باشد .نکته مهم در استفاده مناسب از این قابلیت ،اقدام در فرایند بازاریابی علمی ومتن

اسب با تقسیم بندی های اجرائی در این علم است.

انواع فعالیتها در بازاریابی :
بازاریابی ، طیف وسیعی از فعالیتها وتصمیم ها را در بر می گیرد که در یک تقسیم بندی خیلی کلی ،می توان آنها را در چهار گروه یا طبقه خلاصه کرد؛
1- محصول 2- قیمت 3- ترفیع 4-توزیع(5)
ایجاد هماهنگی بین این چهار طبقه ،هدف اصلی بازاریابی را در بر می گیرد.فدراسیون اسکواش نیز برای بازاریابی علمی ، می تواند فعالیتهای این حوزه خود را در چهار طبقه مورد نظرخلاصه کندودر هر طبقه از ملاحظات علمی – کاربردی آن استفاده نماید.

محصول:
منظور از محصول ورزش،کالا،خدمات یا ترکیبی از هر دو است که برای ارائه مزیت به تماشاگر ورزشی،ورزشکار ،حامی مالی یااسپانسر،طراحی می شود(10).
بازاریابی ورزشی ،منحصربه فرد است،زیرا مشتریان آن ،مثل خریداران سایر فرآورده ها نیستند.فراهم کنندگان رویدادها،محصولات وخدمات ورزشی به علت سرشت آزاد فعالیتها ، ناپایداری رویدادها وابهام در نتایج ،نمی توانند برجستگی کار را پیش بینی کنند(2).
لذا دریک جمع بندی کلی می توان گفت که محصول در ورزش ،متفاوت از دیگر حوزه هااست واهم دلائل این مسئله عبارتند از:
1-غیرملموس بودن نتیجه
2-زودگذربودن
3-عدم ثبات وپایداری

4-حواشی شدید احساسی
5-مشتریان متخصص
6-کنترل اندک بازاریاب برمحصول
7-جذابیت عمومی
8-وحدت اجتماعی
9-هم محصول مصرفی است وهم صنعتی(یعنی

هم توسط سازمان ها وهم توسط مصرف کنندگان عادی استفاده می شود)(9).
دراین طبقه از فعالیتهای بازاریابی، ابتدا بایدمحصولات وخدمات قابل عرضه وفروش را شناسائی ودسته بندی کرد. محصولات وخدمات در فدراسیون اسکواش ایران براساس جزوه ای مدون ،بدین شکل طبقه بندی ومعرفی شده است:
1-مسابقات2-آموزش3-امورفرهنگی4-امورتوسعه وتجهیزنگهداری5-امور پژوهشی وتحقیقاتی
6-اردوهای تیم ملی7-بازیکنان نخبه8-اموراداری ومالی

مسابقات:مسابقات ورویدادهای رقابتی همواره یکی از محصولات اصلی ورزش وبویژه اسکواش است.طبیعی است که اهمیت وحساسیت های مسابقات در ارزش ومتقاضی آن تاثیر می گذارد.این محصول از هردو جنبه بازاریابی ورزش وبازاریابی از طریق ورزش قابل ارائه است.در مسابقات حساس وپر مخاطب می توان با اقدام به بلیط فروشی یا مبالغ مربوط به ورودیه برای شرکت درمسابقات و; نسبت به بازاریابی اقدام کرد.در عین حال بسیاری ازتولید کنندگان محصولات غیر ورزشی را می توان متقاعد کرد که در مسابقات فرصت خوبی را برای معرفی محصول خود خواهند یافت.انواع مسابقات ثبت شده در فدراسیون اسکواش ایران عبارتند از:
مسابقات بین المللی ، کشوری واستانی دررده های مختلف سنی.
آموزش:آموزش نیزازجمله محصولاتی است که متقاضیان نسبتا زیادی دارد.با توجه به اقبال عمومی برای حضور در کلاس های آموزشی گروهی وانفرادی اسکواش ،طراحی وبازاریابی اینگونه کلاس هامی تواند در دستور کار فدراسیون قرارگیرد.تربیت مربی ومدرس ازوظائف مهم فدراسیون های ورزشی است.این محصول بتناسب متقاضیانی دارد که درصورت کاربرد ملاحظات علمی بازاریابی در آن می تواند حداقل در تامین منابع مالی توسعه آموزشی دراین حوزه موثر باشد.برخی از محصولات مشخص در این حوزه عبارتند از؛ کلاسهای ارتقاء درجه مربی وداوری درسطوح بین المللی،کشوری و استانی

امورفرهنگی: امورفرهنگی نیز محصولاتی را در برمی گیرد که در صورت بازاریابی مناسب ،می تواند حداقل در تامین منابع مالی تولید وارائه محصولات وخدمات اثربخش باشد.برخی از محصولات تعیین شده در این حوزه عبارتند از؛1-چاپ خبرنامه هفتگی اسکواش،2-چاپ فصلنامه تخصصی اسکواش،3-نگهداری وتامین سایت اختصاصی فدراسیون( پارس اسکواش)،4-ساخت فیلم های آموزشی اسکواش،5-پوسترهای آموزشی اسکواش،6-چاپ کتاب
امورتوسعه وتجهیز: شرایط سرمایه گذاری درایجاد ونگهداری سالن اسکواش درموقعیت های مختلف وهمینطور تولید لوازم مربوطه مثل راکت،توپ،پو

 

 

شاک و; را در برمی گیرد . تعریف محصول یا خدماتی در این حوزه از طرف فدراسیون اسکواش امکان مشارکت وجذب متقاضی را در تولید محصول یا خدمات مشارکتی یاری می دهد.برخی از این دسته محصولات عبارتند از؛1-ساخت انواع سالن های اسکواش در زمین های خصوصی ودولتی2-اجاره سالن های اسکواش3- واردات راکت وتوپ4- ساخت سالن اسکواش شیشه ای5-واردات سالن اسکواش شیشه ای6-ایجاد ونگهداری اسکواش باز درزمین های خصوصی ودولتی
7-تولید راکت وتوپ8-تولیدکفپوش سالن اسکواش9-واردات کفپوش سالن اسکواش
10-تولید شیشه های مخصوص دیواره های اسکواش
امورپژوهشی وتحقیقاتی:با توجه به بودجه های موجود در امر تحقیق ، بویژه در مراکز رسمی علمی وتحقیقی در صورت بازاریابی صحیح در امر نیازهای پژوهشی فدراسیون اسکواش می توان آنها را در سرمایه گذاری واجرای تحقیقات با هدف دستیابی به نتایج کاربردی در فدراسیون ملی اسکواش ومراکز دانشگاهی وپیشرفت علمی متقاعد نمود.برخی از حوزه های مشخص شده در این حوزه عبارتند از؛1-درامورمدیریتی واجرائی،2-درامورفنی وتخصصی اسکواش،3-درامورتجهیزاتی وامکانات کاربردی،4-درامورتربیت بدنی وعلوم ورزشی مربوط به اسکواش
اردوهای تیم ملی:تشکیل اردوهای تیم ملی را نیز می توان بعنوان محصولی در نظرگرفت.با توجه به میزان توجهات رسانه ها به اردوهای تیم ملی ،بعضا این محصول نیزدر صورت بازاریابی می تواند با مشارکت برخی ازمتقاضیان ازجمله حامیان مالی همراه شود.ازجمله محصولات این بخش عبارتند از؛اردوهای داخلی وخارجی کوتاه وبلندمدت
بازیکنان نخبه:بازیکنان نخبه نیز یکی از محصولات فدراسیون اسکواش می توانند باشند.بازیکنان نخبه وبرجسته همواره مورد توجه وتاکید بیشتر رسانه ها وتما شاگران خواهند بود.حامیان مالی وبازاریابان از طریق ورزش می توانند با پوشش دادن هزینه های تمرین وزندگی آنها را با نام شرکت ولباس منقش به آرم خود درمسابقات شرکت دهند.ازجمله محصولات این بخش عبارتند از؛تحت پوشش گرفتن یکی از15بازیکن اول رده بندی (رنکینگ)بزرگسالان، جوانان ونوجوانان

قیمت:
هرمحصول قیمت تعیین شده ای دارد.دربازاریابی ورزش با تصمیمات قیمت گذاری متعددی درباره محصول اصلی وسایر محصولات مرتبط با آن مواجه هستیم. بازاریاب باید برای قیمت محصول خود ،توجیه داشته باشد.رویکردهای قیمت گذاری عبارتند از؛1-نقطه سربه سر،2-عرضه وتقاضا،3-تامین اهداف،4-قیمت گذاری رقبا(9).
قیمت ،تاثیر زیادی بر ارزش محصول دارد،قیمت های بالا ،سبب می شود که مشتری خواستار کیفیت های برتری باشد،ازجمله جذابیت،تسهیلات،آرامش ،پ

اکیزگی وقابلیت دسترسی.اهمیت ایجاد خط مشی قیمت گذاری ،برای آن است که اثر چشمگیری برموفقیت طرح بازاریابی دارد.بنا بر نظریه پیتز واستاتلار (1996)،برای اتخاذ خط مشی قیمت گذاری ،باید چهار عامل را در نظر گرفت:
1-خریدار:از ابعادی چون شکل جمعیت شناسی،شکل های روان شناختی ،رفتارهای خرید و…
2-رقبا:بینش مصرف کننده در مورد ارزش محصول ،در مقایسه با محصولات،بررسی وتحلیل قیمت محصول رقبا و…
3-هزینه های تولید:شامل تحلیل هزینه های مواد،تجهیزات،دستمزدها،اجاره وکمترین هزینه برای رسیدن به محصول
4-گرایش ها:بررسی وتحلیل قوانین مربوط به قیمت گذاری ،مقررات دولتی ،وضعیت اقتصادی ،سیاسی و…
درمجموع بازاریابان ورزشی در تحلیل نهائی ،باید تعیین کنند که نگرش مصرف کنندگان نسبت به ارزش محصول در مقایسه با سایرمحصولات رقیب چیست وبراین اساس ،بهای مناسبی برای آن کالا مشخص سازند.(2)
دراین راستا فدراسیون اسکواش نسبت به قیمت گذاری محصولات خود اقدام نموده است.با توجه به فعالیتهای ترفیع بازاریابی ،اقدامات این بخش فدراسیون دریک نمونه مهم محصول بنام مسابقه ،در بخش ترفیع ارائه می شود.

ترفیع(ترویج):
ترفیعات،یا ارتقاءشامل مجموعه ای ازفعالیت های اطلاع رسانی،ترغیب واثرگذاری است که این سه کاملا بهم مربوطند.مهمترین روش های اقدام برای ترفیع ،عبارتند از1-آگهی(تبلیغات)، 2-روابط عمومی،3-فروش حضوری (شخصی)،4-پیشبردفروش.
پیشبرد فروش،هماهنگ کردن وفراهم نمودن فعالیت های فروش حضوری وتبلیغات است ،که خود فعالیت هائی مانند استقرار ویترینهائی در فروشگاه ،برگزاری نمایشگاه های تجاری واستفاده از نمونه ها وجوایز را در بر می گیرد.
واژه ترفیع را می توان ارتباطات معنا کرد.ترفیع ،چگونگی ارائه اطلاعات درباره محصول وآگاهی دادن به مشتری ،توسط سازمان است(9).در واقع این اقدام نوعی جا انداختن محصولات ورزشی وکارهائی است که برای اثرگذاری براذهان مصرف کنندگان صورت می گیرد.هدف از جاانداختن محصول این است که با ایجاد شکلی مشخص از فرآورده ،آن را ازفرآورده های رقیب متمایز سازند.(2)
شناخت بیشتر اجزای آمیخته ترفیع ،اقدام دراین حوزه را موثرتر می نماید.
آگهی:آگهی یاتبلیغات می تواند به صورت کتبی وشفاهی،کاتالوگها،نامه های پستی،فیلم ونوار، مجلات تخصصی،بروشور وکتابچه ،پوسترها ونقشه ها ،راهنماها،تابلوهای خیابانی،نصب آگهی روی اتوبوس هاودر ورزشگاه ها،اعلانها واعلامیه ها،علائم نمایشی،کلمات ونشانها،نمایش،پرچم هاو;باشد.درواقع عرضه پیام های یک جانبه هزینه بر،د

رباره محصول در رسانه های مختلف تبلیغاتی است.
معرفی:نوعی ارتباط بدون هزینه درمورد محصول ،که در آن فرد حمایت کننده ،معمولا شناسائی نمی شودوپیام بدلیل ارزش های خبری اش به جامعه منتقل می شود.مثل اخبار در رادیو وتلویزیون.
روابط عمومی:میهمانی ارباب جرایدورسانه ها،سخنرانی ها،سمینارها،گزارش های سالیانه شرکت،انجام امور خیریه واجتماعی،انتشارات،روابط اجتماعی.
فروش حضوری(شخصی):نمایش حضوری محصول،ملاقاتهای فروش،مذاکرات تجاری،بازاریابی تلویزیونی،برنامه های ترغیبی،حضور در نمایشگاه ها

پیشبردفروش:شامل تمهیداتی برای تشویق مصرف کنندگان ،به خرید کالای ورزشی است.مسابقات وسرگرمی ها ،قرعه کشی ،جوایزوهدایا،نمونه های رایگان،نمایشگاه ها،کوپن های خرید،تخفیف های تشویقی،اعتبارات یا بهره کم،برنامه های تفریحی،تخفیف تجاری ،ملاقاتها،سررسیدنامه وتقویم،وسایل تبلیغاتی،موادآموزشی،گردش های دسته جمعی از نمونه های این موارد هستند.
روابط اجتماعی محلی:فعالیتها وبرنامه هائی که سازمان ورزشی برای تامین نیازها وپاسخگوئی به علایق مردم انجام می دهد.مثل همکاری با شهرداری و…

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   121   122   123   124   125   >>   >