تحقیق میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات در pdf دارای 72 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات در pdf

مقدمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
فرضیه‌های پژوهش
تعریف متغیرها

فصل دوم : پایه‌های نظری و پیشنه تحقیق

مقدمه
اضطراب
علائم اضطراب
بیماری‌های که در اثر اضطراب ایجاد می شوند
رویکردهای نظری به اضطراب
اضطراب امتحان
پیشینه تحقیقات

فصل سوم : روش تحقیق

مقدمه
عنوان صفحه

جامعه آماری
نمونه آماری
شیوه اجرای تحقیق
روش‌های آماری

فصل چهارم : یافته‌های پژوهشی

مقدمه
یافته‌های توصیفی
یافته‌های استنباطی

فصل پنجم : بحث و نتیجه‌گیری

مقدمه
بحث و نتیجه‌گیری
پیشنهادهای کاربردی
پیشنهادهای پژوهشی
محدودیت‌های پژوهش

منابع و ضمائم

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات در pdf

1- انجمن روانپزشکی آمریکا، 1373 طبقه‌بندی اختلالات روانی D.S.M.I.V ترجمه نصرالله پورافکاری، انتشارات آزاد
2- انرایت، سایمون، ج.، پاول، ترور، ج. 1378 کنترل اضطراب و فشار روانی. ترجمه مهرداد پژوهان. تهران. غزل
3- شولتز، دوان شولتز، الن سیدنی. 1381 نظریه‌های شخصیت. ترجمه یحیی سیدمحمدی. تهران. ویرایش
4- پورافکاری، نصرت‌الله. 1373 فرهنگ جامعه روان‌شناسی – روانپزشکی و زمینه‌های وابسته. تهران. فرهنگ معاصر
5- کاپلان، سادوک و گرب . 1367 خلاصه روانپزشکی علوم رفتاری و روانپزشکی بالینی. ترجمه پورافکاری. تهران. انتشارات شهر آشوب
6- کاپلان، هارولد و سادوک، بنیامین. 1368 خلاصه روانپزشکی بالینی. ترجمه پورافکاری. تهران. ذوقی
7- مجد، محمد. 1365 روان پویایی اضطراب، نشریه روان‌شناسی ، سال هفتم ، شماره 13، ص 41
8- سیف، علی‌اکبر، مقدمه‌ای به روان‌شناسی یادگیری. انتشارات دوران
9- دادستان، پریرخ. 1375 روان شناسی مرضی – تحولی از کودکی تا بزرگستالی. انتشارات سمت. ج 1
10- سیف ، علی‌اکبر. 1367 تغییر رفتار در رفتار درمانی – نظریه‌ها و روش‌ها. انتشارات نشر دانا
11- گلدبرگ، ریچارد. اضطراب. ترجمه نصرالله پورافکاری. 1368 تبریز. انتشارات تابش
12- کوپر، کاری. 1980 غلبه بر اضطراب. ترجمه ماشاءالله مدیحی. 1373 انتشارات یادآوران
13- معانی، ایرج. 1370 اضطراب. انتشارات چاپ پخش
14- دادستان، پریرخ. 1376 سنجش و درمان اضطراب امتحان. مجله روان‌شناسی. شماره 1 ص 31
15- خداپناهی، محمدکریم. 1376 انگیزش و هیجان. تهران. انتشارات سمت
16- غفوری، منصور. 76-1375 بررسی رابطه بین انگیزش پیشرفت، منبع کنترل، خلاقیت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان سال سوم دبیرستان‌های نظام جدید متوسط شهر تبریز. در سال تحصیلی 76-1375 پایان‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تبریز
17- آلیانی، زهرا. 1382 بررسی رابطه پایبندی به دعا با میزان اضطراب دانشجویان دانشگاه تبریز. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. داشگاه تبریز
18- پناهی شهری، محمود، 1372 بررسی مقدماتی روایی و اعتبار فرم های سیاهه حالت و صفت اضطراب. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس
19- آذرنیا، اکبر. 1382 بررسی رابطه بین سطوح مختلف اضطراب با حافظه و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان پسر سوم راهنمایی شهرستان تبریز در سال تحصیلی 82-1381 . پایان‌نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تبریز
20- یان سیچانی، کرمعلی. 1372 بررسی میزان اضطراب ناشی از امتحانات در دروس دانش آموزان سال دوم دبیرستان‌های اصفهان. پایان‌نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه تربیت مدرس
21- پاول و اندایت. 1378 فشار روانی اضطراب و راههای مقابله با آن. ترجمه دکتر بخشی‌پور و صبوری. مشهد. انتشارات آستان قدس رضوی

 

چکیده

این پژوهش به منظور بررسی و مقایسه میزان اضطراب دانشجویان پسر قبل از امتحانات و در ایام امتحانات صورت گرفته است. پژوهش در سطح دانشگاه تبریز انجام گرفت

بعد از انتخاب نمونه لازم به منظور جمع‌آوری داده‌ها از مقیاس زونگ استفاده شد

برای تحلیل داده‌های جمع‌آوری شده آزمون t استفاده شده .T محاسبه شده در سطح 001/0 معنی‌دار است که فرضیه H1 مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر بین میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات تفاوت وجود دارد و این تفاوت از لحاظ آماری معنی‌دار‌ است  و به این ترتیب فرضیه پیشنهادی پژوهش مورد تأیید قرار گرفت

مقدمه

قرن حاضر قرن فن‌آوری، قرن اضطراب و قرن پیچیدگی‌‌هاست که هر کدام انسان را مخاصره کرده‌اند. در میان این گرداب، آن چه از انسان امروزی انتظار می‌رود دانش آموزی و کنار آمدن با پیچیدگی‌های دنیاست. این پیچیدگی، انسان امروزی را بر آن داشته تا با آن کنار آید و برای کنار آمدن بر این وضع، از مکانیزم تعادل حیاتی سود می‌جوید. انسان مجموعه‌ای از هیجانات است که برای مقابله با این پیچیدگی‌ با آنها توسل می‌جوید. در این میان اضطراب مشهود و بارز است. همه ما از معنای واژه اضطراب و چگونگی احساس‌مان در زمانی که می‌گوییم مضطربیم، تصور کلی داریم. ما می‌توانیم تا حدی در مورد تجربه‌ درونی مرتبط با چنین احساس‌هایی هم داستان‌ باشیم. جدا از نظریه‌‌پردازیهای که در مورد اضطراب شده، اضطراب نقش یک علامت خطر را مبنی بر این که جریان بر وقف مراد نیست برای فرد ایفا می کند. در این تلاطم قرن، نقش انسان بر کسب دانش رقم زده است. انسان دانش را کسب کرده و به پیش می‌رود و هرچه می‌آموزد در انبار ذهن خویش آنها را اندوزش می‌کند

انسان در عصر پراضطراب به پیش می‌رود و علم می‌آموزد ولی ارتباط مخزن اندوزش ذهنی وی با این هیجانات، او را با مشکلات عدیده‌ای مواجه ساخته است. ارتباط بین هیجانات و حافظه بسیار پیچیده است؛ زیرا این دو در بسیاری از زمینه‌ها با یکدیگر روابط متقابل دارند( خداپناهی، 1376)

به هر حال اضطراب به منزله بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد در حد اعتدال آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان یک پاسخ سازش یافته تلقی می‌شود، به گونه‌ای که می‌توان گفت اگر اضطراب نبود همه ما پشت میزهایمان به خواب می‌رفتیم، یا فقدان اضطراب ممکن است ما را مشکلات و خطرات قابل ملاحظه‌ای مواجه کند( دادستان، 1376). ولی با این حال اضطراب می‌تواند عملکرد شناختی را مختل سازد و بایستی این پدیده را در موسسات آموزشی مد نظر قرار داد. عملکرد یک دانش آموز در جلسه امتحان تحت تأثیر اضطراب قرار می‌گیرد، این امر نباید سبب شود فکر کنند یادگیری صورت نگرفته است، این دانش آموز ممکن است، جواب سوال‌ها را به خوبی یاد گرفته باشد، اما اضطراب او باعث ناتوانی‌اش در دادن جواب کامل سوال گردد( سیف، 1379)

اگر موقعیتی فراهم شود تا افراد در سطح بهینه هیجانی به آموزش بپردازند در این صورت اضطراب نه به عنوان عامل مختل، بلکه به عنوان یاری رسان در یادگیری ایفای نقش می‌کند. همه می‌دانند که در پایین‌ترین سطح هیجانی، انسان دچار کسالت و خواب‌آلودگی می‌شود و در بالاترین سطوح هیجانی، فرد دچار آشفتگی روانی می‌شود، ولی با این حال در سطح بهینه هیجانی، فرد به بهترین عملکرد دست می‌یابد. سطح پایین انگیختگی با محرومیت حسی ارتباط دارد و انگیختگی زیاد به احساس استرس فشار و ناکامی می‌انجامد و در سطح بهینه انگیختگی، عملکرد به بهترین شکل بروز می‌کند( مارشال ریو[1]، 1376)

اضطراب به عنوان یک انگیختگی هیجانی در نظر گرفته می‌شود و در دهه‌های اخیر در پرداخت به اضطراب متخصصان بالینی و آموزشی، یکی از نشانه‌های حاصل از اضطرابی سطح بالا را افت تحصیلی نامیده‌اند و از آن به بعد تحقیقاتی در این زمینه انجام گرفته است و افرادی چون دارک[2] 1989، و بسیاری کسان دیگر، در این زمینه دست به تحقیق زده‌اندو تأثیر اضطراب بر هوش، حافظه، پیشرفت تحصیلی، عزت نفس و ; را  مورد توجه قرار داده‌اند

بیان مسئله

تقریباً هر کسی تجاربی از نوع ناراحتی‌های کلی، انتظار رویدادهای شوم و احساس تنش در موقعیت‌هایی را داشته است که علت تنش نیز روشن نیست. ما معمولاً اضطراب را به این گونه پدیده‌ها ارتباط می‌دهیم. اضطراب را می‌توان در گسترده‌ترین معنای آن به حالت عاطفی و فیزیولوژیکی گوناگونی ارتباط داد. هنگامی که کودکی در بامداد امتحان، تمایلی به مدرسه رفتن نشان نمی‌دهد. ممکن است بی‌میلی او را به احساس اضطراب نسبت به کارکرد وی در امتحان نسبت دهیم. هنگامی که قهرمان ورزشی نمی‌تواند پیش از مسابقه مهمی غذا بخورد ممکن است رفتار او را ناشی از اضطراب بدانیم. همچنین هنگامی که کودکی، درسی را بر می‌گزیند که آشکارا برای او کششی در بر ندارد، ممکن است گزینش او نتیجه ترس از شکست و یا اضطراب بدانیم. ظاهراً اضطراب دارای منابع گوناگون است و می‌تواند از راههای ممکن بسیاری پدیدار شود. اضطراب ممکن است به نشانه‌های فیزیولوژیکی معینی منجر شود که بی‌شباهت به نشانه‌های ناشی از عاطفه‌ ترس نیست . اضطراب می‌تواند به کاهش کارکرد در کار فکری پیچیده بینجامد. ممکن است به گزینش غیر منطقی بینجامد و یا ممکن است به عقب‌نشینی فرد از موقعیت‌هایی منجر شود که اضطراب‌آورهستند. در هر صورت، در حالی که تفکر درباره منشاء و معنی اضطراب سده‌های پیاپی مورد توجه الهیون و فلاسفه بوده است. اغلب گفته می‌شود که فروید نخستین بررسی روان‌شناسی اضطراب را انجام داده است. منظور از اضطراب نوعی حالت هیجانی ناخوشایند و مبهم است که با پریشانی، هواس، تپش  قلب، تعرق، سردرد، بی‌قراری و تکرر ادرار همراه است. هنگامی که فرد نسبت به کارآمدی، توانایی و استعداد خود در شرایط امتحان دچار نگرانی و تردید می‌شود می‌توان از اضطراب امتحان سخن گفت. در هنگام امتحان، به ویژه امتحانات سرنوشت ساز( کنگور و امتحان نهایی) بیشتر دانش آموزان و دانشجویان اضطراب امتحان را تجربه می‌کنند. وجود اندکی اضطراب در انسان طبیعی و مطلوب است و موجب افزایش تلاش و تکاپو می‌شود، اما اگر از حد اعتدال تجاوز کند موجب کاهش پیشرفت تحصیلی خواهد شد. دانش آموز و دانشجویی که اضطراب امتحان دارد احساس می‌کند که ذهنش خالی شده و هرچه را که آموخته فراموش کرده است، چنین فردی معمولاً به پرسش‌ها پاسخ‌های بی‌ربط، نادرست و یا ناقص می‌دهد و با افکاری نامربوط و ناخواسته در مورد پیامدهای امتحان درگیر است

ساراسون و ماندلر بر این باورند که در موقعیت‌هایی نظیر موقعیت امتحان، معلومات مرتبط با آزمون و حالات اضطرابی آموخته شده وارد میدان می‌شوند. پاره‌ای از این حالات اضطرابی با آزمون مورد نظر مرتبط و برخی دیگر با آن نامرتبطند. اگر سطح اضطراب برانگیخته شده با محتوای آزمون مرتبط باشند سطح کارآمدی افزایش می‌یابد. در حالی که اضطراب نامرتبط با وظیفه محوله، سطح کارآمدی را کاهش می‌دهد(دادستان، 1376)

اهمیت و ضرورت مسئله

جامعه امروز با یک تغییر سریع به جلو می‌رود و عدم انطباق با تغییرات آن، موجب عدم سازگاری انسان‌ها می‌شود. برای انطباق دادن خود با محیط، باید هم محیط و هم خود شناخته شود. احتیاجات و نیازهای افراد به دقت مورد کنکاش قرار گیرند، اگر این تحولات را وارد جریان دانش کنیم باید آموزشگاه، مدرسه و دانشگاه این تغییرات را در نظر بگیرند. یکی از موضوعاتی که امروزه در روان‌شناسی به طور گسترده مطالعه می‌شود، نقش هیجانات و عواطف است. اضطراب می‌تواند عملکرد فرد را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین درک اضطراب، روند و تأثیرات آن ضروری است

بایستی گفته شود، که اضطراب در بین انسان‌ها وجود دارد، هر موجود با هوشی، اضطراب‌دارد، می‌توان گفت که اضطراب یک حالت طبیعی بدن است، انواع متعدد مسائل زندگی فردی، اجتماعی و جسمانی ایجاب می‌کند که به طور دایم از خود سازگاری نشان دهیم، غیر از اضطراب چه چیزی ما را بر جلو بر می‌دارد و هر انسانی که فکر می‌کند دارای سهمی از اضطراب است و به طور کلی می‌توان گفت 10 درصد اضطراب‌ها برای یک انسان عادی، ضرورت دارند اما متاسفانه این درصد همیشه پایین نیست(گنجی، 1376). به هر حال، انسان‌ها دارای سهمی از اضطراب هستند که از پائین‌ترین حد تا بالاترین حد گسترده شده است. به همین خاطر نیاز است تا به اهمیت و گستردگی مسئله پرداخت شود

با شروع فصل امتحان باز هم شاهد سردرد، تهوع، دل درد و ; ناشی از استرس فراگیر امتحانی، میان دانش آموزان و دانشجویان هستیم. استرسی که هر ساله با شروع فصل امتحانات، حتی جامعه‌شناسان، روان‌شناسان و کارشناسان مسایل آموزشی و تربیتی را هم به تحلیل، هشدار و ارایه راهکارها وا می‌دارد. پس ضرورت دارد تحقیقاتی در زمینه اضطراب و به خصوص اضطراب امتحان صورت پذیرد. دراین پژوهش نیز سعی شده است تا میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و در ایام امتحانات با هم مقایسه شود. این پژوهش بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که آیا میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات با میزان اضطراب دانشجویان در ایام امتحانات تفاوت دارد و آیا این تفاوت معنی‌دار است

 اهداف پژوهش

آیا بین میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت وجود دارد

فرضیه‌های پژوهش

بین میزان اضطراب دانشجویان قبل از امتحانات و موقع امتحانات تفاوت وجود دارد

تعریف متغیرها

تعریف مفهومی اضطراب

اکثر نظریه‌پردازان با نظر لنگ[3] مبنی بر آن اضطراب یک سازه فرضی است موافقند. به این ترتیب اضطراب مفروضه‌ای است که موجودیت فیزیکی ندارد، اما می‌تواند در تهمین پدیده‌های قابل مشاهده سودمند باشد. می‌توان اضطراب را بر حسب افکاری مانند اینکه «‌من می‌ترسم»، یا احساس‌های جسمی، از جمله افزایش ضربان قلب، تعریق و تنش و یا بر اساس رفتارهای مثل اجتناب از موقعیت یا گریختن تفسیر کرد(انرایت[4] و پاول[5]، 1378)

 

تعریف مفهومی اضطراب امتحان

اضطراب امتحان نوعی خود اشتغالی ذهنی است که با خود کم انگاری و تردید درباره توانایی‌های خود بروز پیدا کرده و اکثراً به ارزیابی شناختی منفی، عدم تمرکز حواس، واکنش‌های جسمانی نامطلوب و افت عملکرد تحصیلی منجر
می‌گردد( ساراسون و دیدیوسون)

[1] -Marshal Reeve

[2] -Darke

[3] -Lang

[4] -Enright

[5] -Powell

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دا

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در pdf دارای 119 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در pdf

مقدّمه
بیان مسئله
اهمیت و ضرورت مسئله
اهداف تحقیق
متغیرهای تحقیق
تعاریف واژه ها و اصطلاحات
ورزش و تفریح
اثرات فیزیولوژیکی ورزش و تمرینات بدنی
اثر روی گردش خون
اثر روی دستگاه تنفس
اثر روی دستگاه حرکتی
اثر روی سیستم عصبی
اثر روی تغذیه و دستگاه گوارش
رعایت برخی نکات بهداشتی به هنگام ورزش کردن
ورزش های مناسب برای دوران مختلف زندگی
تفریح
ویژگی ورزشکار مسلمان
ورزش از دیدگاه اسلام
فوائد ورزش چیست ؟
فوائد دال بر صحت و سلامتی ورزش
نقطه چربی خود را دوباره تنظیم میکند
ایمنی و مصونیت بدن را افزایش می دهد
میزان کلسترول خون را می کاهد
قلبی سالم برای شما می سازد
روند پیری را کند می نماید
طول عمر را افزایش می دهد
عضلات را می سازند
ورزش همچنین استخوان سازی هم می کند
حوصله و اخلاق شما را بهبود می بخشد
مغز را به فعالیت وا می دارد
وضعیت مزاجی شما را بهبود می بخشد
خطر ابتلا به سرطان را کاهش می دهد
تربیت بدنی
مقدمه
اولین حضور در کلاس
اهداف رشته تربیت بدنی
نقش نگرش دانش آموزان و والدین در نتظیم اهداف
طریقه برنامه ریزی در مدرسه
آمادگی جسمانی
اصول تمرین
جزئیات مواد یک جلسه تدریس تربیت بدنی
ارزشیابی
ارزشیابی از نظر مقایسه
ویژگی های یک ورزشکار مسلمان
فواید ورزش شطرنج
رژیم غذایی مناسب پس از تمرینات برای افزایش حجم ماهیچه ها
منابع سرشار از پروتئین
چربی های سالم
ورزش های آیروبیک واقعاً چیست؟
انواع ورزش های آیروبیک
نکات ایمنی که لازمست در ورزش کردن بدانیم
روش تحقیق
جامعه مورد مطالعه
حجم نمونه
روش نمونه گیری
جامعه نمونه (حجم نمونه)
ابزار اندازه گیری در تحقیق
ابزار جمع آوری اطلاعات
روش جمع آوری اطلاعات
روش آماری
تجزیه و تحلیل داده ها
علاقه مند به ورزش
بی علاقه مند به ورزش
عملیات آماری
نتیجه گیری
محدودیت ها و مشکلات تحقیق
پیشنهادات
منابع و مآخذ
فهرست ضمائم
پرسشنامه شخصیت آیزینگ

 

 

بخشی از منابع و مراجع پروژه تحقیق مقایسه ویژگی های شخصیتی دانش آموزان علاقه مند به ورزش و دانش آموزان بی علاقه به ورزش در pdf

1 اسدی، سعید بهداشت در ایران – جزوه علوم پزشکی
2 حجتّی، محمد باقر اسلام و تعلیم و تربیت – فرهنگ اسلامی تهران
3 زیگموند، فروید اصول روانکاوی شجاع شفقی ققنوس تهران
4 صبوری، حسین ورزش در اسلام – اینترنت –
5 ضمیری، محمدعلی تاریخ آموزش و پرورش – راهگشا تهران

 

 

مقدّمه

 دانش آموزان در مقاطع مختلف تحصیلی (پیش دبستانی، دبستانی، راهنمایی، متوسطه، پیش دانشگاهی) اعم از پسران و دختران علاقه وافری به زنگ های ورزش و تربیت بدنی دارند. این موضوع آن چنان روشن و بدیهی است که هر خانواده ای در منزل از اینکه فرزندشان امروز درس ورزش دارد، خوشحالی او را در چهره و حرکات می بیند و ساکنان و اهالی نزدیک مدرسه معمولاً در زنگهای ورزش بچه ها هیاهو و سروصدای بیش از حد دانش آموزان را در هر شهر و دیار و در هر مقطع می شنوند

 گویی حرکات ورزش، بازی با توپ، طناب کشی، تقسیم بچه ها به گروه های رقیب در بازی، وسط بازی در دبستان ها بخصوص به همراه معلمان و دبیران ورزش از حلاوت و شیرینی بالایی برخوردار است

 شکل ورزش در دوره های مختلف متفاوت می شود، اگر در دور پیش دبستانی با بازیهای سبک زنجیره باختی رنگ می گیرد، در دور ابتدایی با گُرگَم به هوا، دنبال بازی، فوتبال گل کوچک، در دور راهنمایی با فوتبال و شنا و والیبال و ژیمناستیک و حتی کشتی ادامه و در دور متوسطه با بازیها و ورزش های قدرتی مثل پرورش اندام و وزنه برداری، دو میدانی و فوتبال و والیبال و شنا و کوهنوردی و ; تکمیل می گردد

 متأسفانه در هم مدارس همه6 امکانات ذکر شده وجود ندارد و اغلب این ورزشها در خارج از مدرسه و در باشگاه ها و مراکز تربیت بدنی تکمیل و ادامه می یابد

شاید دلیل عمده علاقه و میل شدید دانش آموزان به ورزش و تربیت بدنی  فرهنگ شهرنشینی و آپارتمان نشینی باشد و دلیل دیگر ارزش ها و جایگاهی که ورزش حرفه ای در سطح جهانی به عنوان یک صنعت و سازمان اثرگذار در مسائل عمومی و سیاسی و فردی و اقتصادی است

 چنانچه در قرن شانزدهم میلادی طبقه ای به نام شجاعان وجود داشته است. اما آیا می توان با اطمینان گفت که همه دانش آموزان علاقه شدیدی به ورزش و تربیت بدنی دارند؟ (حجتّی، 1370)

 بدیهی است که علیرغم علاقه و اهمیت ذکر شده دانش آموزانی هم هستند که علاقه چندان به ورزش و تربیت بدنی ندارند و ترجیح می دهند که به جای ورزش در کتابخانه مطالعه کنند یا در کلاس با یک یا دو نفر از بچه های هم فکر مسئله حل کنند. و یا به همراه مربی پرورشی فعالیتهای فرهنگی را ادامه دهند

 بر این اساس و به جهت علاقه شدید دانش آموزان به ورزش های مختلف و نیز بی علاقگی برخی از آنها به ورزش باید گفت که این میل و علاقه و عدم رغبت و گریز از ورزش در میان دانش آموزان خاستگاه شخصیتی و درونی دارد

 یعنی عده ای دارای صفات و ویژگی هایی هستند که به ورزش شدیداً علاقه دارند. و عده ای هم که علاقه چندانی به ورزش ندارند، ویژگی های خاصی شخصیتی و جسمانی را دارند که در این تحقیق قصد بررسی این ویژگی ها در دو گروه از دانش آموزان متوسطه را داریم و امیدواریم نتایج و یافته های تحقیق قابل استفاده مربیان و مدیران و خانواده ها و حتی دانش آموزان قرار گیرد

 بیان مسئله

 ابعاد وجودی انسان ها (جسمانی، روانی عاطفی، روحانی، اجتماعی و ; ) ایجاب می کند. انسانها در زمینه های ذکر شده تعامل و تفافل و تقابل داشته باشند. یعنی چون دارای بعد عاطفی هستند، به همنوعان مهر و محبّت نمایند. و یا خدای ناکرده با اختلال در این بُعد به همنوعان کینه و حسد و غضب نمایند

 و در بعد اجتماعی به همنوعان در تشکل های گروهی مدد برسانند و خود را نیز جزئی از عناصر اجتماعی قرار دهند و در صورت عدم مشارکت و همکاری به انزوا و گوشه گیری پناه ببرند ودر بعد روانی دارای بهداشت و سلامت عمومی و تعادل و نشاط و بروز استعدادهای درونی باشند و در غیر این صورت دچار مشکلات اختلالی و افسردگی و اضطراب و ; گردند

 در بُعد جسمانی نیز که موضوع تحقیق حاضر است. فطرت و ذات انسانی تمایل به جنب و جوش و تلاش و فعالیتهای مختلف جسمانی دارد، که در عصر حاضر نمود مهم و برجسته آن پرداختن به فعالیتها و انواع ورزشهاست. و طبیعی است، این تمایل و علاقه به ورزش دارای نشانه ها وعلائمی در رفتار و شخصیت افراد است ،  بی میلی و بی علاقگی به ورزش هم در افراد دارای ویژگی ها و نشانه ها و برجستگی هایی است که در این تحقیق قصد بررسی این ویژگی ها در سطح دانش آموزان متوسطه هستیم

 دانش آموزانی که علاقه به ورزش دارند، ویژگی های برجسته ای دارند از جمله

 1 ) پرجنب و جوش و دارای انرژی جسمانی بالایی هستند

 2 ) معمولاً نقش رهبری را برعهده دارند

 3 ) از معلمان و دبیرانی که ورزشکار هستند، به شدّت الگو می گیرد

 4 ) به مجلات و روزنامه های ورزشی بیشتر علاقه نشان می دهند

 5 ) در کیف مدرسه ای معمولاً عکس هایی از ورزشکاری یا ورزشکاران را همراه دارند

 6 ) در زنگ های تفریح معمولاً از قهرمانی ها و قهرمانان و مسابقات و اسطوره ها حرف می زنند

 7 ) در مواقعی که در مدرسه ایجاب کند که کمک و همکاری باشد، برای نشان دادن زور و قدرت پیشقدم می شوند

 8 ) در موبایل و نوارهای خود عکس ها و صداهایی را نگهداری می کنند که با ورزش تناسب دارد

 9 ) به تیم ها و افراد خاّص تعّصب دارد و همیشه و همواره از آنها حمایت می کند

 10 ) سعی دارد پیراهن و لباس و کفش خود را طوری انتخاب کند که بیان کننده اخلاق ورزش وی باشد

 11 ) در ساعات ورزش در تدارک و تقسیم بچه ها برای مسابقه و تمرین پیشقدم است

 12 ) در مناسبت ها و روزهای خاصی که برنامه هایی در مدرسه تدارک دیده شده، موارد ورزش و امور جسمانی و قدرتی را به عهده می گیرد

 13 ) لحن و صدای خود و حرکات اندام و بدن را به صورت افراد ورزشکار تقلید می کند. و در مقابل دانش آموزانی که علاقه و میل به ورزش ندارند. فاقد چنین صفات و ویژگی ها هستند و یا حداقل فقط بخش ضعیفی از این صفات را دارند

 فلذا الگوها و صفات و ویژگی های ذکر شده هرچقدر در افراد بالا باشد. میل و علاقه ورزشکاری بالایی دارند و برعکس دانش آموزی که فاقد این صفات و ویژگی ها باشد. از توانائیهایی و خوی ورزشکارانه پائینی برخوردار است. براین اساس در طرح تحقیق قصد بررسی و تحقیق در همین تفاوت و اختلاف ویژگی ها را داریم. یعنی با انتخاب دو گروه دانش آموزان دور متوسطه گروهی که ورزشکار هستند و همواره در سطح آموزشگاه و خارج از آموزشگاه به امور و فعالیتهای ورزشی می پردازند و در تیم ها و باشگاه ها عضو بوده و حتی مقام و مدال هایی هم در مسابقات مختلف کسب کرده اند

 و گروهی که هیچ موفقیت ورزشی نداشته و حتی میل و علاقه ای هم به ورزش ندارند و فقط در امتحان درسی تربیت بدنی با مشکلات نمره قبولی دریافت می کنند. و با این توضیحات، ویژگی ها و صفات این دو گروه را بررسی کرده ایم

 اهمیت و ضرورت مسئله

 اللهم قوّ خدمتک جوارحی

 خدایا اندام و جسم مرا برای خدمت قوی و تواناگردان (دعای کمیل)

 این دعا و استغاثه دائمی پدران و مادران و وعاظ و حکیمان و علماء سرلوحه اشعار و آثار شاعران و مغز کلام و هسته مرکزی آثار نویسندگان و علمای مختلف اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی بهداشتی و آموزشی و حکمتی و فلسفی در جهان است که تا صحت و سلامتی حاصل نیاید هیچ خدمت و حکمی را انتظار نتوان داشت

 و این دعا ورد زبان همیشگی و روزمره ماست که خداوند صحت و سلامت دارد (محمدعلی ضمیری، 1374). در تعلیم و تربیت ایران باستان پرورش جسمانی از ارکان و بدیهات آموزش بوده است

 تیراندازی، اسب سواری، شنا، کشتی، لازمه یک جوان برومند بوده که وارد اجتماع و قبول مسئولیتهای اجتماعی می گردد

 در گات های آموزشی زرتشت در آموزش اخلاق و تربیت به کودکان آموزش ورزش های متداول روز تأکید شده است. (همان منبع، ص 21)

 در گذشته ورزشهای ذکر شده اسب سواری، تیراندازی، کشتی باعث پرورش جوانان برومند در دفاع از مرزهای ایرانی و تولید و ایجاد نسلی فرهیخته و قوی می شده است. امروزه متأسفانه زندگی شهری و آپارتمانی و عدم تحرک و جنبش جسمانی خیلی عظیمی از جوانان که از رختخواب با اتومبیل در سر کلاس حاضر می شوند. و از فعالیتها و حرکات و جنب و جوش گذشته که در باغ و صحرا و مرزعه و مغازه در حد بزرگان کار می کردند، خبری نیست را به شدت به امرورزش نیازمند محتاج کرده است

 این وضع در مورد بزرگترها نیز چنین است و شکل گیری هسته های اولیه ورزش های همگانی در شهرها و پارک شهرها حتی در میان بازنشستگان مرد و زن نیز حاکی از این مطلب است

 فطرت قدرت جویی و حس قوی بودن سالم و سلامت بودن همواره در انسانها موج می زند. حتی فروید معتقد است که زندگی و حیات انسانها دو قطب دارد. قطب مرگ و قطب زندگی. و انسانها همواره برای گریز از مرگ زندگی می کنند و گریز از مرگ مستلزم قوی بودن، سالم بودن، تناسل و بقا و داشتن ثروت و قدرت و غیره است که در زندگی انسانها گاهی با صفات منفی احتکار و استبداد و ; شکل می گیرد. (شجاع شفتی، 1377 )

 در آموزشگاه های متوسطه مشاهده می شود که دانش آموزان آن نشاط و شادابی و تحرک و جنب و جوش دانش آموزان 20 تا 30 و 40 سال گذشته را ندارند. که به علل آنها اشاره گردید

 ولی حداقل ورزش هفتگی و ورزش های رسمی در آموزشگاه ها افراد را به سوی ورزش کردن در خارج از آموزشگاه که خوشبختانه به صورت غیرانتفاعی در همه جا وجود دارد می کشاند

 موضوع دیگری که شاید به اطمینان بتوان در اینجا مطرح کرده این است که تفریح و انواع تفریحات شکل ورزش مدارانه دارند. پارک ها و اماکن تفریحی با قراردادن سرسره های بزرگ و کوچک و قایق سواری و چرخ فلک و میزهای شطرنج و بازیهای تنیس روی میز و تنیس توری و حتی اماکن معین گل کوچک مکانی برای تخلیه بار انرژی و انجام تفریح و ورزش است

 فلذا امروزه بخشی از ورزش های عمومی نه ورزش های حرفه ای بسیار به امور تفریحی نزدیک شده است

 به هر حال با شرح و توضیح این موارد به اهمیت ورزش در بُعد اجتماعی و تحصیلی و بیولوژیکی و فردی و ; اشاره گردید که متأسفانه دیابت، چاقی، اوره، چربی و تنبلی چشم و یبوست و ده ها بیماری که از بی تحرّکی گریبانگیر خانواده ها و دانش آموزان متوسطه می گردد

(( در بروشورهای مختلف هفته بهداشت در سراسر کشور اوایل اردیبهشت سال 1388 ))

 اهداف تحقیق

 هدف اصلی تحقیق حاضر عبارت است از

 تبیین و شناخت ویژگی های دانش آموزان علاقمند به ورزش و بی علاقه به ورزش

 ولی چنانچه کاملاً روشن است هدف ذکر شده کلی و مبهم است و برای تبیین دقیق به طرح اهداف فرعی تر و کوچک تر مبادرت کرده ایم

 اهداف فرعی

¨    دانش آموزان ورزشکار و علاقه مند پرجنب و جوش ترند

¨    دانش آموزان علاقه مند به ورزش انرژی زیادتری دارند

¨    دانش آموزان بی علاقه به ورزش کتابخانه و سکوت را ترجیح می دهند

¨     دانش آموزان علاقه مند به ورزش از هر فرصت کوچک برای انجام فعالیت ورزش استفاده می کنند

¨     دانش آموزان علاقمند به ورزش اغلب نقش رهبری و اداره کننده را دارند

¨   دانش آموزان علاقه مند به ورزش در آموزشگاه، دبیران علاقه مند به ورزش و ورزشکاران حرفه ای را به عنوان الگو برای همه ستایش و دفاع می کنند

دانش آموزان بی علاقه ممکن است برای اخذ نمره ورزشی فقط یک نوع ورزش را پیگیری کنند

 متغیرهای تحقیق

 متغیّر تحقیق ورزش و علاقه به ورزش در میان دانش آموزان دور متوسطه است. در این تحقیق متغیر مستقل و متغیر وابسته سرکار نیست و قصد بررسی یک متغیر بر روی متغیر دیگر یا متغیرهای دیگر را نداریم. بلکه میزان و دامنه متغیر علاقه به ورزش را در دو گروه دانش آموزان علاقه مند به ورزش و بی علاقه به ورزش را ارزیابی کرده ایم. براین اساس در این پژوهش ویژگی های دانش آموزان علاقه مند به ورزش را از لحاظ حالات جسمانی، ویژگی های روانی، جنبه های عاطفی، اشکال شناختی و عقلانی و حتی راه های اجتماعی بررسی و شناسایی کرده ایم

 و این پرواضح است ضلع و جنبه روبروی این ویژگی ها و خصوصیات دانش آموزان بی علاقه به ورزش قرار دارند. باید خاطر نشان ساخت که معمولاً در بین دانش آموزان بی علاقه مطلق در ورزش کم تر وجود دارند و این علاقه و بی علاقگی جنبه نسبی دارد

 و کسی که صبح در ورود به مدرسه با تکه توپ پلاستیکی گل کوچک را طراحی می کند در کلاس درس انشای خود را در معرفی یک ورزشکار می خواند و در زنگ های تفریح والیبال بازی می کند و در زنگ ورزش بچه ها را گروه بندی و انواع مسابقات را انجام می دهد. با دانش آموزانی که فقط در ایام امتحان بارفیکس و شنا رفته تا نمره ای دریافت کند؛ بسیار متفاوت است

 تعاریف واژه ها و اصطلاحات

 ورزش : هر نوع فعالیت و حرکات جسمانی که بتوان آنرا حرکات ورزش خواند

 علاقه مند : شرایطی که فرد در انتخاب موقعیتهای مختلف ورزشی را انتخاب کند

 بی علاقه : عدم توجه و اهتمام به انجام و حتی تماشای حرکات و رفتارهای ورزشی

 ورزش های همگانی : ورزشهایی که در شهرهای بزرگ گروه های مختلف اقشار مردم برای حفظ سلامتی و کاهش فشار خون، قند، چربی و افزایش تحرک به صورت دو آهسته و نرمش و حرکات ساده دست و پا انجام می دهند

 ورزش حرفه ای : ورزش هایی که افراد برای پیروزی بر حریفان و کسب مدال های قهرمانی و عبور از رکوردهای ثبت شده انجام می دهند

 تفریحی : ورزشهایی که با نوعی تفریح و سرگرمی همراه است تا کودکان و خانواده ها با توجه به شمول سرگرم کننده و لذت بخش آنها زمینه های ورزشی را در افراد فراهم آورند

 دانش آموزان متوسطه : دانش آموزانی که در حدود سنی14 سال و بیشتر قرار دارند و در حدود شناختی منطقی و عقلانی واقع شده اند و با علاقه به ورزش و کمک و اهتمام به آنها می توان آینده ورزش و قهرمانی و سلامتی آنان را تضمین کرد

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله انگلیسی سنجش موفقیت برنامه ریزی فناوری اطلاعات IT/ISSP با

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله انگلیسی سنجش موفقیت برنامه ریزی فناوری اطلاعات IT/ISSP با ترجمه فارسی در pdf دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله انگلیسی سنجش موفقیت برنامه ریزی فناوری اطلاعات IT/ISSP با ترجمه فارسی در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله انگلیسی سنجش موفقیت برنامه ریزی فناوری اطلاعات IT/ISSP با ترجمه فارسی در pdf

چکیده

مقدمه

رویکرد های برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات;

هم راستایی استراتژی‌های تجاری و سیستم‌های اطلاعاتی;

مدل مفهومی;

عوامل سازمانی;

الف – مدیریت دانش;

ب – ارتباط CIO و CEO

ج – هماهنگی و تعامل بین ذی‌نفعان از فرایند IT/ISSP

د – مدیریت تغییرات;

ه – بلوغ سیستم‌های اطلاعاتی;

و – آگاهی مدیران ارشد سازمان از منافع فناوری اطلاعات و تعهد به استفاده استراتژیک از IT 

ز – آشنایی مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی با فرایندها و اهداف تجاری سازمان

نتیجه گیری;

چکیده

برای برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی چارچوبهای متفاوتی ارائه شده است، ولی هنوز سازمانها در تدوین استراتژیهای فناوری اطلاعات با مشکلاتی مواجه هستند که نهایتا این مشکلات منجر به شکست برنامه‌ها می‌شود. این شکست‌ها غالبا به این دلیل است که چارچوبهای مختلف برنامه‌ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات، در شناسایی مشکلات ریشه‌ای مربوط به سیستم‌های اطلاعاتی که بندرت مشکلات فنی و تکنولوژیک هستند، دچار ناکارایی هستند که این امر ناشی از توجه نکردن به رابطه بین فناوری اطلاعات با محتوای سازمانی است. در این مقاله سعی شده است تا با ارائه یک مدلی با رویکرد سازمانی، عواملی که کیفیت و موفقیت این فرایند را متاثر می‌کنند، شناسایی کنیم

 مقدمه

برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی(IT/ISSP) عامل اساسی در انسجام فناوری اطلاعات در یک سازمان برای افزایش مزیت رقابتی است. طبق مطالعات انجام شده روی مباحث مدیریت سیستم‌های اطلاعاتی، برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی یکی از ده موضوع اصلی است که مدیران شرکتها و متخصصان سیستم‌های اطلاعاتی با آن مواجهند

 فرایندIT/ISSP شامل افقهای برنامه ریزی بلندمدت برای سرمایه ها، خدمات انسانی، تخصص فنی، الزامات سخت افزاری و نرم افزاری برای استفاده از فرصتهای پیش آمده است. لدرر و ستی (1996) نشان دادند که IT/ISSP ناقص ممکن است منجر به شکست پیش بینی های انجام شده برای سرمایه گذاریها در سیستم‌های اطلاعاتی و فناوری اطلاعات شود که نهایتا منجر به ایجاد سیستم‌های اطلاعاتی غیر منعطف ، تکراری و ناقص می‌شود. برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی یک وظیفه مدیریتی بسیار مهم است که باعث می‌شود تا سازمان بطور اثربخشتر و مناسبتر از فناوری اطلاعات استفاده کند

 مطالعات گذشته در این زمینه، عموماً بر متدولوژی‌های برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی، منافع و مشکلات برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی، ارزیابی اثر، مراحل رشد، نقش کمیته راهبری، طرح تحقیق برای برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی، ابعاد فرایندی و محتوایی برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی، هم راستایی بین برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و برنامه ریزی تجاری و خود فرایند برنامه ریزی، تمرکز داشته‌اند

 برای مثال (لدرر و ستی 1911) گزارش دادند که سازماندهی و پیاده سازی ، ابعاد مهم برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی هستند. داس و همکاران، ابعاد برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی را به متغیرهای محتوایی و فرایندی تقسیم کردند و نشان دادند که رسمیت، حوزه کاربری، مشارکت ، نفوذ و همکاری ، ابعاد مهم برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی هستند. محققان دیگری ادعا می‌کنند که ابعاد برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی عبارتند از: رسمیت، میزان تلاش برای برنامه ریزی، توجیه فرایندها، افق برنامه ریزی و میزان مشارکت و درگیری مدیران ارشد سازمان. همچنین یکسری از مطالعات، تاثیر فرایند برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی و انسجام برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی را مورد بررسی قرار داده اند

 (سگارز و گروور، 1998) چهار عامل هم راستایی، تحلیل برنامه ریزی، همکاری و توانمندی در برنامه ریزی را بعنوان عوامل موثر بر برنامه ریزی استراتژیک سیستم‌های اطلاعاتی شناسایی کردند. راگواناتان و راگواناتان (1996) مدل موفقیت برنامه ریزی را از ادبیات مدیریت استراتژیک توسعه دادند و تلاش کردند تا موفقیت برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی را مفهوم سازی و اعتبار سنجی کنند

 با توجه به پیشینه ارائه شده، فرایند برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستم‌های اطلاعاتی خیلی پیچیده تر از آن است که بتوان آن را با تغییرات تکنولوژیک اداره کرد. تئووآنگ (2000) بیان می‌کنند که فرایند IT/ISSP بسیار وابسته به محتوی است و باید از دیدگاه سازمانی به آن نگاه شود. بنابراین اثربخشی و کیفیت برنامه ریزی سیستم‌های اطلاعاتی وابسته به ماهیت عملیات سیستم‌های اطلاعاتی، خصوصیات و مشخصه های سازمانی و خود فرایند برنامه ریزی است. اگرچه مطالعات گذشته یکسری فاکتورها و ابعاد را شناسایی کرده اند، ولی بین آنها ارتباط اندکی را پیدا کرده اند. بنابراین در این مقاله سعی شده است تا بیشتر با دید سازمانی و مدیریتی و با عنایت به مطالعات گذشته ، عوامل موثر بر کیفیت فرایند IT/ISSP شناسایی شود و به کمک آن مدلی برای سنجش میزان موفقیت این فرایند مهم، ارائه شود

رویکرد های برنامه ریزی استراتژیک فناوری اطلاعات

Abstract

Strategic planning for information technology and information systems provided different frameworks, but still IT organizations develop strategies to face the problems that ultimately led to defeat these problems are the applications. Often this failure is due to the different frameworks of IT strategic planning, identifying root problems related to information systems and technology that are rarely technical problems, are suffering from this deficiency caused by not considering the relationship between the IT organization with the content . This paper has tried to provide an organizational model approach, the quality and success factors that affect this process, they can identify

Introduction

IT strategic planning and information systems (IT / ISSP) major factor in the integration of IT in an organization is to increase competitive advantage. According to studies on the topics of information systems management, strategic planning of information systems is one of the ten subject matter experts and company executives facing information systems

Process IT / ISSP, including long-term planning horizons for funds, human services, technical expertise, hardware and software requirements to use the opportunities it has. Ldrr and suttee (1996) showed that IT / ISSP incomplete may lead to failure predictions made for investment in information systems and information technology that ultimately leads to non-flexible information systems, is repetitive and incomplete. Strategic planning of information systems management task is very important to the organization that is fully effective and appropriate use of information technology

Previous studies in this field, mainly on information systems planning methodologies, benefits and problems of information systems planning, evaluation, development stages, the role of steering committee, project research information systems for planning, programming, content and process dimensions of information systems, both Rastayy between information systems planning and business planning and its planning process, have focused

For example (and suttee Ldrr 1911) reported that organize and implement, important aspects of information systems are planned. Das et al, Dimensions of information systems to plan content and process variables were divided and showed that recognition, user domain, participation, influence and cooperation, important aspects of information systems are planned. Researchers claim that other aspects of information systems planning are: recognition, level of effort to plan, explain processes, planning horizons and levels of participation and involvement of managers of the organization. Also a series of studies, the impact of information systems planning process and integrity of information systems planning are examined

(Sgarz and Groover, 1998) four factors together Rastayy analysis, planning, cooperation and capacity planning as factors affecting strategic information systems planning were identified. Ragvanatan and Ragvanatan (1996) model, successfully planned the strategic management literature developed and successfully tried to plan the information systems concept to construction and validation

According to the record presented, IT strategic planning process and information systems so that it is more complicated than it could to manage technological change. Tyvvang (2000) have stated that the process of IT / ISSP is highly dependent on the content and organizational perspective should be looking at it. Thus the effectiveness and quality of information systems planning depends on the nature of information systems operations, properties and characteristics of their organizational and process planning. Although previous studies have identified some factors and dimensions have, between them, but have found little correlation. So in this paper has tried to see more organization and management and, thanks to the previous studies, factors affecting the process quality IT / ISSP and to help identify the model for measuring the success of this important process, is presented

Approach to IT strategic planning

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله خاتمیت و مهدویت در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله خاتمیت و مهدویت در pdf دارای 230 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله خاتمیت و مهدویت در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله خاتمیت و مهدویت در pdf

مفهوم خاتمیت
اساس خاتمیت
خاتمیت پیامبر اسلام
پاسخ به نظرات دکتر عبدالحسین سروش
تاملی بر مفهوم خاتمیت
خاتمیت و ولایت
معنا و مبنای خاتمیت از منظر روشنفکران
جمع خاتمیت با امامت و مهدویت
مهدویت
نقدی بر مهدویت

 

مفهوم خاتمیت

یکی از القاب آن بزرگوار خاتم الانبیاء است. و خاتم به فتح تا یا به کسر تا، از نظر معنی تفاوتی ندارد و هر دو بمعنی تمامیّت و پایان هر چیزی است. از این نظر، عرب به انگشتر، خاتم به فتح تا می گوید چون انگشتر در آن زمان، مهر و به منزله امضای افراد بوده است و چون نامه ای را می نوشتند آخر آن را مهر می کردند. جای مهر انگشتر، آخر نامه بود و نامه با آن ختم می شد. خاتمیت پیامبر گرامی در اسلام از ضروریات است و هر که مسلمان است، می داند که پیامبر گرامی خاتم انبیا است و بعد از او تا روز قیامت پیامبری نخواهد آمد

سرّ خاتمیت را در دو چیز می توان یافت

1- دین اسلام با فطرات انسانها کاملاً مطابق است

2ـ دین اسلام  جامع الاطراف است و می تواند در هر زمانی و در هر مکانی و د رهر حالی جوابگوی جامعه بشریّت باشد. اسلام مدّعی است که هر چه جامعه ‌بشریت از نظر دین احتیاج داشته گفته است

وقتی چنین باشد، آمدن دین دیگری پس از اسلام لغو و بیهوده است. به عبارت دیگر، آمدن دین پس از دین دیگری به واسطه چند چیز است

1ـ اینکه آن دین نتواند جامعه را اداره کند و ویژه برخی از زمانها باشد، و این محدودیّت چنانچه گفته شد در اسلام نیست. دلیل واضح آن مرجعیّت در اسلام است. شما نمی توانید فقه جامع الشرایطی را پیدا کنید که مطلبی از دین از او سؤال کنید و او در جواب بماند

2ـانحراف یا تحریفی در دین قبلی پیدا شود. چنانچه دین نصرانیت و یهودیّت به اقرار خود آنان چنین است. این نقیصه در اسلام نیست و پروردگار عالم متعهد است که اسلام از این گونه نقایص مصون بماند

3ـ  زمینه اقتضایی برای آن دین باقی نماند. مثلاً، اگر دینی به اقتضای زمان به معنویات زیاد اهمیّت داده باشد تا در آنان تعادل ایجاد شود، وقتی حال تعادل پدید آمد آن دین خود از میان رفتنی است. تصوّر این مطلب در اسلام غلط است زیرا چنانچه گفتیم اسلام دینی است که با فطرت انسان صد در صد مطابقت دارد و همان طور که به معنویات اهمیّت داده است به همان مقدار به مادیات نیز اهمیت داده است

این خلاصه ای از بحث خاتمیت بود، و پوشیده نیست که بحث خاتمیت بحثی مفصل و علمی است که در فراخور این نوشته نیست. ما در اینجا به همین مقدار اکتفا می کنیم

اساس خاتمیت

اساسا مساله خاتمیت‏خود یک مساله‏اى‏است که با زمان ارتباط دارد. نسخ شدن یک شریعت و آمدن شریعت‏دیگر به جاى آن، فقط و فقط به زمان بستگى دارد و الا هیچ دلیل دیگرى‏ندارد. همه علما این را قبول دارند که رمز اینکه یک شریعت تا یک موقع‏معینى هست و بعد، از طرف خدا نسخ مى‏شود، تغییر پیدا کردن اوضاع‏زمان و به اصطلاح امروز مقتضیات زمان است. بعد این سؤال پیش مى‏آیدکه اگر اینطور باشد، پس باید همیشه با تغییر مقتضیات زمان شریعت موجودتغییر بکند، بنابر این هیچ شریعتى نباید شریعت‏ختمیه باشد و نبوت نبایددر یک نقطه معین ختم بشود. جواب این سؤال را دیشب عرض کردیم که کسانى که‏این سؤال را مى‏کنند در واقع دو چیز را با یکدیگر مخلوط مى‏کنند. خیال‏مى‏کنند معناى اینکه مقتضیات زمان تغییر مى‏کند فقط و فقط اینست که درجه‏تمدن بشر عوض مى‏شود و لذا باید پیغمبرى مبعوث بشود متناسب با آن‏درجه از تمدن یعنى پیشرفت علم و فرهنگ بشر. در صورتى که اینطورنیست. مقتضیات زمان به صرف اینکه درجه تمدن تغییر مى‏کند سبب‏نمى‏شود که قانون حتما تغییر بکند. علت عمده اینکه شریعتى مى‏آیدشریعت قبل را نسخ مى‏کند، اینست که در زمان شریعت پیش مردم استعدادفرا گرفتن همه حقایقى را که از راه فهم باید به بشر ابلاغ بشود ندارند. تدریجاکه در مردم رشدى پیدا مى‏شود، شریعت بعدى در صورت کاملترى ظاهرمى‏شود و هر شریعتى از شریعت قبلى کاملتر است تا بالاخره به حدى‏مى‏رسد که بشر از وحى بى‏نیاز مى‏شود، دیگر چیزى باقى نمى‏ماند که بشربه وحى احتیاج داشته باشد یعنى احتیاج بشر به وحى نامحدود نیست،محدود است، به این معنى که چه از لحاظ معارف الهى و چه از لحاظدستورهاى اخلاقى و اجتماعى یک سلسله معارف، مطالب و مسائل هست‏که از حدود عقل و تجربه و علم بشر خارج است‏یعنى بشر با نیروى علم‏نمى‏تواند آنها را دریابد. چون علم و عقل قاصر است وحى به کمک مى‏آید.دیگر لازم نیست که بینهایت مسائل از طریق وحى به بشر القا بشود. حداکثرآن مقدارى که بشر به وحى احتیاج دارد، زمانى به او القا مى‏شود که اولاقدرت و توانائى دریافت آن را داشته باشد و ثانیا بتواند آن را حفظ ونگهدارى کند. اینجا مساله‏اى هست که باید آن را در دنبال این مطلب‏عرض بکنم و آن اینست که یکى از جهات احتیاج به شریعت جدید اینست‏که مقدارى از حقایق شریعت قبلى در دست مردم تحریف شده و به شکل‏دیگرى درآمده است. در حقیقت‏یکى از کارهاى هر پیغمبرى احیا و زنده‏کردن تعلیمات پیغمبر گذشته است‏یعنى قسمتى از تعلیمات هر پیغمبرى‏همان تعلیمات پیغمبر پیشین است که در طول تاریخ در دست مردم مسخ‏شده است، و این، تقریبا مى‏شود گفت که لازمه طبیعت بشر است که در هرتعلیمى که از هر معلمى مى‏گیرد، کم و زیاد کند، نقص و اضافه ایجاد مى‏کندو به عبارت دیگر آن را تحریف مى‏کند. این مساله را قرآن کریم قبول دارد،تجارب بشر هم به درستى آن شهادت مى‏دهد. مثلا خود قرآن کریم که آمدتورات و انجیل را نسخ کرد ولى قسمتى از تعلیمات آنها را احیا و زنده نمود، یعنى بعد از آنکه به دست مردم مسخ شده بود قرآن گفت نه، آنکه تورات یاانجیل واقعى گفته است این نیست که در دست این مردم است، این است که‏من مى‏گویم، این مردم در آن دست برده‏اند. مثلا همین موضوع ملت‏ابراهیم، طریقه ابراهیم که در قرآن آمده است. قریش خودشان را تابع‏ابراهیم حساب مى‏کردند ولى چیزى که تقریبا باقى نمانده بود، تعلیمات‏اصلى ابراهیم بود. عوض کرده بودند، دست برده بودند، یک چیز من درآوردى شده بود قرآن اینطور بیان مى‏کند:«ما کان صلوتهم عند البیت الا مکاء و تصدیه‏» (2) ابراهیم نماز را واجب کرده بود. نماز او واقعا عبادت بوده‏است. عبادت یعنى خضوع در نزد پروردگار، تسبیح و تنزیه و تحمیدپروردگار. حالا اگر نماز ابراهیم از لحاظ شکل ظاهر فرقى داشته باشد با نمازما، مهم نیست ولى مسلم نماز ابراهیم نماز بوده است‏یعنى آنچه که در نمازهست، نوع اذکار، نوع حمدها، نوع ثناها، ستایشها، خضوعها اظهار ذلتها،تسبیحها و تقدیسها در آن بوده است. اینقدر در این عبادت دخل و تصرف‏کرده بودند که در زمان نزول قرآن نماز را به شکل سوت‏کشیدن یا کف‏زدن‏درآورده بودند. پس یکى از کارهائى که هر پیغمبرى مى‏کند احیاء تعلیمات‏پیغمبران پیشین است. لهذا قرآن راجع به ابراهیم (ع) مى‏گوید:«ما کان ابراهیم یهودیا و لا نصرانیا و لکن کان حنیفا مسلما» (3) یهودیها مى‏گفتند همین طریقه‏اى را که ما داریم و اسمش یهودى‏گرى است، ابراهیم داشت. نصرانیها مى‏گفتند طریقه ابراهیم همین است که ما الآن‏داریم. یعنى اینکه ما داریم، همان است منتها کامل شده است و نسخ‏کننده‏طریقه ابراهیم است. در آیه دیگر مى‏گوید:«شرع لکم من الدین ما وصى به نوحا»تشریع کرد براى شما دینى را که در زمان نوح به آن توصیه شده بود«و الذى اوحینا الیک و ما وصینا به ابراهیم و موسى و عیسى‏»این دینى که براى شما توصیه شده است، همانست که به نوح توصیه شده وهمانست که به تو وحى شده و همانست که به ابراهیم و موسى و عیسى‏توصیه شده است‏«ان اقیموا الدین و لا تتفرقوا فیه کبر على المشرکین ما تدعوهم الیه‏» (4) توصیه شد که همین دین را اقامه‏بکنید. (یعنى دین همان دین است، یک راه است)تشتت پیدا نکردند مگربعد از آنکه مى‏دانستند ولى روى هواپرستى این تفرقه‏ها را ایجاد کردند.یعنى این رشته‏هاى مختلف را دست مردم ایجاد کرده است، اگر ساخته‏هاى‏مردم را حذف بکنید. مى‏بینید تمام اینها یک دین است، یک ماهیت‏است، یک طریقت است. غرض این جهت است که یکى از کارهاى انبیاءاحیاء اصل دین است که اصل دین از آدم تا خاتم یکى است. البته فروع‏مختلف است. هر پیغمبرى که مى‏آید یکى از کارهایش پیرایش است‏یعنى‏اضافات و تحریفات بشر را مشخص مى‏کند حالا اینجا یک سؤال پیش‏مى‏آید: آیا این خاصیت (تحریف دین) از مختصات بشرهاى قبل از خاتم‏انبیاء است‏یا بشرهاى دوره‏هاى بعد هم این طبیعت را دارند یعنى در دین‏خودشان دخل و تصرف مى‏کنند خرافات اضافه مى‏کنند؟ مسلم طبیعت‏بشر که عوض نشده است. بعد از پیغمبر خاتم هم همین طور است. آن شعرمعروف که مى‏گویند مال نظامى است و مال او نیست، مى‏گوید

دین ترا در پى آرایشند در پى آرایش و پیرایشند

بس که ببستند بر او برگ و ساز گر تو ببینى نشناسیش باز

اگر اینطور نبود، این همه فرق از کجا پیدا شد؟ معلوم است که بدعت در دین‏خاتم هم امکان‏پذیر است، چنانکه ما که شیعه هستیم و اعتقاد داریم به‏وجود مقدس حضرت حجه بن الحسن، مى‏گوئیم ایشان که مى‏آیند «یاتی‏بدین جدید» تفسیرش اینست که آنقدر تغییرات و اضافات در اسلام پیداشده است که وقتى اومى‏آید و حقیقت دین جدش را مى‏گوید، به نظر مردم مى‏رسد که این دین‏غیر از دینى است که داشته‏اند و حال اینکه اسلام حقیقى همانى است که آن‏حضرت مى‏آورد. در اخبار و روایات آمده است که وقتى ایشان مى‏آید خانه‏هائى‏و مساجدى را خراب مى‏کند، کارهائى مى‏کند که مردم فکر مى‏کننددین جدیدى آمده است. حال آیا از این نظر که هر پیغمبر، مصلح دین سابق‏هم هست، از نظر احتیاج به مصلح نه از نظر استعداد بشر براى دریافت کامل‏حقایق لازم از طریق وحى مساله خاتمیت چگونه توجیه مى‏شود؟ اینجا بازدو مطلب است. یک مطلب این است که در اینکه احتیاج به مصلح و اصلاح‏همیشه هست و در دین خاتم هم هست، بحثى نیست‏خود امر به معروف ونهى از منکر اصلاح است. ائمه فرموده‏اند: «و ان لنا فی کل خلف عدولا ینفون‏عنا تحریف الغالین و انتحال المبطلین‏» در هر زمانى، در هر عصرى افرادى‏هستند که تحریف غلوکنندگان و نسبتهاى دروغ مردمى را که هدفشان‏خراب‏کردن دین است اصلاح مى‏کنند. در اینکه احتیاج به اصلاح و مصلح‏هست بحثى نیست ولى تفاوت در این جهت است که در زمان شرایع سابق‏مردم این مقدار قابلیت و استعداد را نداشته‏اند که افرادى از میان آنها بتوانندجلوى تحریفات را بگیرند و با تحریفات مبارزه کنند. باید پیغمبرى باماموریت الهى مى‏آمد و این کار را انجام مى‏داد از مختصات دوره خاتمیت،قوه اصلاح و وجود مصلحین است که مى‏توانند اصلاح بکنند، علاوه براینکه مطابق عقیده ما شیعیان یک ذخیره اصلاحى هم وجود دارد که‏حضرت حجه بن الحسن است و او هم‏احتیاجى نیست که به عنوان پیغمبر اصلاح بکند بلکه به عنوان امام. امام‏یعنى کسى که تعلیمات و حقایق اسلامى را از طریق وراثت‏خوب مى‏داندیعنى پیغمبر آنچه را مى‏دانسته است به امیرالمؤمنین گفته است‏خالص‏اسلام در دست‏حضرت امیر بوده است و بعد از او به دست ائمه ما رسیده‏است. احتیاجى به وحى جدید نیست. امام همان چیزى را که از طریق وحى‏به پیغمبر رسیده است بیان مى‏کند. اینجا مطلبى هست که باید عرض بکنم.یکى از مسائلى که در اطراف آن خرافه به وجود آمده است، خود مساله‏احیاء دین است. من یک وقتى در انجمن ماهیانه دینى یک سخنرانى کردم‏تحت عنوان «احیاء فکر دینى‏». آنجا گفتم براى دین مانند هر حقیقت دیگرعوارضى پیدا مى‏شود. در همین شبهاى اول سخنرانى در اینجا عرض کردم‏دین مانند آبى است که در سرچشمه صاف است، بعد که در بستر قرارمى‏گیرد، آلودگى پیدا مى‏کند و باید این آلودگیها را پاک کرد. ولى متاسفانه درهمین زمینه افکار کج و معوجى پیدا شده ست‏خوشبختانه از خصوصیات‏دین خاتم است که مقیاسى در دست ما هست که اینها را بفهمیم و تشخیص‏بدهیم. راجع به مساله تجدید و احیاء دین از همان قرن دوم و سوم هجرى‏در میان مسلمین (البته اول در اهل تسنن و بعد در شیعیان)فکرى پیدا شده است که چون در طول زمان براى دین بدعت پیدا مى‏شودو دین شکل کهنگى و اندراس پیدا مى‏کند احتیاج به یک اصلاح و تجدیددارد مانند اتومبیل که سرویس مى‏شود یاخانه که سالى یک مرتبه تکانده مى‏شود و مثلا رنگش را عوض مى‏کنند. این‏خاصیت زمان است که دین را کهنه مى‏کند. گفتند براى این کار خداوند درسر هر چند سال یک نفر را مى‏فرستد که دین را تجدید بکند چون کهنه‏مى‏شود، گرد و غبار مى‏گیرد و احتیاج به پاک کردن دارد. خدا در سر هر چندسال احتیاج دارد که دین را نو بکند. این را من در کتابهائى مى‏دیدم، و دیدم‏که عده‏اى از علماى ما را در کتابها به نام مجدد اسم مى‏برند مثلا مى‏گویندمیرزاى شیرازى مجدد دین است در اول قرن چهاردهم، مرحوم وحیدبهبهانى مجدد دین است در اول قرن سیزدهم، مرحوم مجلسى مجدد دین‏است در اول قرن دوازدهم، محقق کرکى مجدد دین است در اول قرن‏یازدهم، همینطور گفته‏اند مجدد دین در اول قرن دوم امام باقر (ع) است،مجدد دین در اول قرن سوم امام رضا (ع) است، مجدد دین در اول قرن‏چهارم کلینى است، مجدد دین در اول قرن پنجم طبرسى است و; مامى‏بینیم علماى ما این مطلب را در کتابهایشان زیاد ذکر مى‏کنند مانند حاجى‏نورى که در «احوال علما» ذکر کرده است‏یا صاحب کتاب «روضات‏الجنات‏» که همین مجددها را نام برده است. در وقتى که مى‏خواستم آن‏سخنرانى «احیاء فکرى دین‏» را انجام بدهم به این فکر افتادم که این موضوع‏را پیدا بکنم. هر چه جستجو کردم دیدم در اخبار و روایات ما چنین چیزى‏وجود ندارد و معلوم نیست مدرک این موضوع چیست؟ اخبار اهل تسنن راگشتم دیدم در اخبار آنها هم وجود ندارد، فقط در «سنن ادبى داود» یک‏حدیث بیشتر نیست آنهم از ابى هریره نقل شده است به این عبارت: «اان الله‏یبعث لهذه الامه على راس کل مائه من یجدد لها دینها» پیغمبر فرمود خدابراى این امت در سر هر صد سال کسى را مبعوث مى‏کند تا دین این ملت راتازه بکند. غیر از ابى داود کس دیگرى این روایت را نقل نکرده است. خوب‏حالا چطور شد که شیعه این را قبول کرده است؟ این روایت از آن روایات‏خوش شانس است. این حدیث مال اهل تسنن است. آنها در این فکر رفته‏اندو راجع به این موضوع در کتابها زیاد بحث کرده‏اند. مثلا مى‏گویند اینکه‏پیغمبر گفته است در سر هر صد سال یک نفر مى‏آید که دین را تجدید بکندآیا او براى تمام شؤون دینى است‏یا اینکه براى هر شانش یک نفر مى‏آید؟مثلا یکى از علما مى‏آید که در کارهاى علمى اصلاح بکند یکى از خلفا یاسلاطین مى‏آید که دین را اصلاح کند. (هر چند در اینجا منافع خصوصى به‏میان آمده است که وقتى در هر قرنى یکى از علما را مجدد حساب کرده‏اند، براى اینکه خلفا را راضى کنند گفته‏اند او وظیفه دیگرى دارد، در هر قرنى‏یک خلیفه هم مى‏آید که دین را اصلاح کند) مثلا در اول قرن دوم عمربن‏عبدالعزیز بود، اول قرن سوم هارون الرشید بود و; از قرن هفتم به بعد که‏چهار مذهبى شدند گفتند آیا براى هر یک از این مذاهب باید یک مجددبیاید یا براى هر چهار مذهب یک مجدد؟ گفتند براى هر یک از مذاهب یک‏مجدد، به این ترتیب که سر هر صد سال، مذهب ابوحنیفه مجدد علیحده، مذهب شافعى مجدد علیحده، مذهب حنبلى مجدد علیحده و; بعد راجع به سایر مذاهب اسلامى بحث‏شد گفتند مذهب شیعه هم یکى از مذاهب است، بالاخره پیغمبرفرموده مجدد هست باید براى همه مذاهب باشد، آن هم یکى از مذاهب‏اسلامى است، خارجیگرى هم از مذاهب اسلامى است، ببینیم در مذهب‏شیعه چه کسانى مجدد بوده‏اند؟ حساب کردند گفتند محمد بن على الباقرمجدد مذهب شیعه است در اول قرن دوم، على بن موسى الرضا مجددمذهب شیعه است در اول قرن سوم، شیخ کلینى مجدد مذهب شیعه است‏در اول قرن چهارم. این را براى هر مذهبى توسعه دادند و حتى براى سلاطین‏هم در هر صد سال یک مجدد حساب کرده‏اند. این فکر به شیعه سرایت‏کرده است. من کتابها را خیلى گشتم. به نظر من اولین کسى که این فکر را درشیعه وارد کرد شیخ بهائى بود نه به عنوان اینکه این را یک حقیقت بداند وبگوید که این حدیث درست است، بلکه در رساله کوچکى که در «رجال‏»دارد وقتى که راجع به شیخ کلینى بحث مى‏کند مى‏گوید شیخ کلینى چقدرمرد با عظمتى است که علماى اهل تسنن او را مجدد مذهب شیعه دانسته‏اند.شیخ بهائى یک مرد متبحر بود، از حرفهاى اهل تسنن اطلاعاتى داشت،خواست این را به عنوان فضیلتى از شیخ کلینى ذکر کند نه اینکه این حدیث،حدیث درستى است. گفته است‏شیخ کلینى آنقدر عظمت دارد که اهل‏تسنن به حرفش اعتماد دارند و او را مجدد مذهب شیعه دانسته‏اند. دیگران‏هم که رجال نوشته‏اند حرف شیخ بهائى را نقل کرده‏اند، کم‏کم خود شیعه‏هم باورش آمده که این حرف، حرف درستى است. بعد در دوره‏هاى صدسال و دویست‏سال بعد از شیخ بهائى، در قرون دوازدهم و سیزدهم (که به‏عقیده من ما دوره‏اى منحطتر از این دوقرن نداریم، یعنى اگر بخواهیم بدانیم که معاریف شیعه و کتابهائى از شیعه‏در چه زمانى از همه وقت بیشتر انحطاط داشته یعنى سطحش پائین‏تر بوده‏قرن دوازدهم و سیزدهم است.) افسانه‏سازها این حدیث را به صورت یک‏حدیث واقعى در نظر گرفته و بدون اینکه خودشان بفهمند که ریشه این‏حدیث کجاست، نشسته‏اند باقى دیگرش را درست کرده‏اند. اهل تسنن تاشیخ کلینى آمده بودند، اینها همینطور آمده‏اند تا رسیده‏اند به اول قرن‏چهاردهم. گفتند میرزاى شیرازى مجدد مذهب شیعه است در اول قرن‏چهاردهم. حالا این مدرکش چیست معلوم نیست. از همه مضحکتر اینست‏که حاج میر ملاهاشم خراسانى در کتاب «منتخب التواریخ‏» همین موضوع‏را نقل کرده است و مجددهاى مذهب شیعه را قرن به قرن ذکر مى‏کند. او هم‏هر چه نگاه مى‏کند مى‏بیند جور در نمى‏آید براى اینکه افرادى بوده‏اند که واقعامى‏توان اسمشان را مجدد گذاشت از بس که خدمت کرده‏اند ولى اتفاقا درسر صد سال نبوده‏اند مثل شیخ طوسى. (شاید عالمى پیدا نشود که به‏اندازه او به شیعه خدمت کرده باشد ولى گناه او این بوده که در بین دو صدساله قرار گرفته است و نمى‏شود او را مجدد حساب کرد.) اما عالم دیگرى راکه در درجه بسیار پائینترى است، مجدد حساب کرده‏اند. حاج ملا هاشم‏مثل علماى تسنن گفته است علما حسابشان جدا است‏سلاطین هم‏حسابشان جدا است. مجددها در میان خلفا و سلاطین کیانند؟ تا آنجا که‏شیعه پادشاه نداشته است، از سنیها گرفته‏اند عمر بن عبدالعزیز و مامون و;از آنجا که خود شیعه پادشاه داشته است آمده‏اند سراغ پادشاهان شیعه:عضدالدوله دیلمى و; کم‏کم رسیدند به نادرشاه. این مردى که از کله‏هامناره‏ها مى‏ساخت، شده است مجدد مذهب شیعه! بعد مى‏گوید نادرشاه‏اهمیتش این بود که سپهسالار خوبى بوده است، یک قلدر بزن بهادر خوبى‏بوده است. تا روزى که متوجه دشمنان ایران بود خوب کار کرد دشمنان ایران‏را بیرون کرد، هندوستان را فتح کرد، ولى بعد دیگر کارش خونریزى بود، هى‏آدم کشت تا آنجا که بعضى معتقدند این مرد در آخر عمرش دیوانه شد. این‏مرد دیوانه مى‏آید مى‏شود مجدد مذهب شیعه! ببینید کار ما به کجا رسیده‏است؟! ببینید مالیات گرفتنش چگونه بوده است؟ اصطلاحاتى خودش‏وضع کرده بود مثلا مى‏گفت من از فلان جا یک الف مى‏خواهم. دیگر یک‏ذره حساب در کارش نبود که این الف که مى‏گوید مساوى مثلا یک کرورتومان است‏یا الف کله آدم؟! مثلا مى‏گفت من از ورامین یک الف‏مى‏خواهم. آخر این ورامین اینقدر ثروت دارد یا ندارد؟! دوره‏اى از چندساله آخر عمر نادر که به داخل ایران پرداخته بود، اسف‏آورتر وجود ندارد. توجه داشته باشید که گاهى در این حرفها ریشه‏هائى از مذهبهاى دیگر وجوددارد. اهل مذهبهاى دیگر آمده‏اند معتقدات خودشان را داخل کرده‏اند. این‏فکر که در هر هزار سال یکبار یک مجدد دین مى‏آید، مربوط به قبل از اسلام‏است. این حرف مال اسلام نیست. باباطاهر مى‏گوید: به هر الفى الف قدى برآید الف قدم که در الف آمدستم یک فکر در ایران قدیم بوده و مال زردشتیهااست که هر هزار سال یکبار، مصلحى آید. یک وقت در کتاب زردشتیهاخواندم که «هوشیدر» لقب آن کسى است که باید راس هر هزار سال بیاید درایران یک احیائى بکند. در هزاره فردوسى، ملک الشعراء بهار قصیده گفته‏است، مى‏گوید: «این هزاره تو حسنش هوشدر است‏». فردى است که افکارزردشتى‏گرى را خیلى در ایران رایج کرده است و به قول مرحوم قزوینى باعرب و هر چه که از ناحیه عرب باشد یعنى اسلام دشمن است. در کتابى که‏او راجع به زردشتى‏گرى نوشته و دو جلد است، آنجا که شرح حال یعقوب‏لیث صفارى را ذکر مى‏کند، او را یکى از آن [اشخاصى]که هزاره را به وجودآورده است، توصیف مى‏کند. بنابر این آن سخن از حرفهاى دروغى است که‏با روح اسلام جور در نمى‏آید و از ناحیه دیگران آمده است. الان یادم افتادکتاب «فراید» ابوالفضل گلپایگانى مبلغ زبردست بهائیها را مطالعه مى‏کردم،دیدم در آنجا حدیثى را نقل مى‏کند از جلد سیزدهم بحار که پیغمبر اکرم‏فرمود: «ان صلحت امتی فلها یوم و ان فسدت فلها نصف یوم‏» یعنى اگر امت‏من صالح باشند یک روز مهلت دارند و اگر فاسق باشند نیمروز مهلت دارند.بعد مى‏گوید روزى که پیغمبر بیان کرده همانست که در قرآنست:«و ان یوما عند ربک کالف سنه مما تعدون‏» (5) یک روز در نزد پروردگار تو مساوى با هزار سال است. پس اینکه پیغمبرفرمود اگر امت من صالح باشند یک روز مهلت دارند و اگر فاسق باشندنیمروز یعنى اگر صالح باشند هزار سال باقى خواهند بود واگر فاسق باشند پانصد سال. این ابوالفضل گلپایگانى که از آن شیادهاى‏درجه اول است، بعد مى‏گوید این حدیث پیغمبر راست است، چرا؟ براى‏اینکه این امت که فاسق شد، صالح بود و هزار سال هم بیشتر عمر نکرد زیراتا سنه 260 که سال رحلت‏حضرت امام حسن عسکرى است، دوره نزول‏وحى است چون ائمه هم همان وحى را بیان مى‏کردند این دوره، به اصطلاح‏همان دوره انبساط اسلام است. از زمان وفات امام حسن عسکرى باید گفت‏که عمر امت‏شروع مى‏شود، همان سال، سال تولد امت است. از زمان وفات‏امام حسن عسکرى که آغاز عمر امت است، از 260 که هزار سال بگذردچقدر مى‏شود؟ مى‏شود 1260 سال ظهور «باب‏». پس پیغمبر فرمود که اگرامت من صالح باشد هزار سال عمر مى‏کند یعنى بعد از هزار سال کس‏دیگرى دینى مى‏آورده دین مرا منسوخ مى‏کند، و اگر فاسق باشد 500 سال. براى اینکه این حدیث را پیدا کنم اول خودم «بحار» را گشتم، پیدا نکردم.دیدم آقا میرزا ابوطالب دو سه ورق درباره این حدیث توجیه مى‏کند و مى‏خواهدبه گلپایگانى جواب بدهد. باور کرده که چنین حدیثى وجود دارد.چون در کتاب گلپایگانى دیده، باور نکرده که این را گلپایگانى از خودش‏جعل کرده باشد. من هر چه گشتم دیدم چنین چیزى پیدا نمى‏شود. یک‏چیزى دیدم در «بحار» از کعب الاحبار نه از پیغمبر، آنهم به یک عبارت‏دیگر که در زمان مهدى (ع)، در زمان رجعت، افراد مردم اگر آدمهاى خوبى‏باشند هر کدام هزار سال عمر مى‏کنند و اگر آدمهاى بدى باشند پانصد سال.این حدیث را کعب الاحبار گفته و درباره آدمها هم‏گفته است. ابوالفضل گلپایگانى گفته این را پیغمبر گفته است نه کعب الاحبار.از بس این موضوع عجیب بود من به آقاى دکتر توانا که اطلاعات زیادى‏درباره بهائیها دارند تلفن کردم گفتم یک چنین جریانى است، این کتاب‏ابوالفضل گلپایگانى اینطور مى‏گوید، و کتاب میرزا ابوطالب اینطور مى‏گوید،شما در این زمینه مطالعه دارید، من هر چه در «بحار» گشتم هیچ پیدا نکردم‏به جز همین حدیث. گفت راست مى‏گوئید جز این حدیث کعب الاحبارتمام از مجعولات است. اینها مى‏رساند که مسامحه‏کارى در کار دین چقدربد است. آن حرف ابوهریره که در سنن ابى‏داود آمده چه غوغائى در اهل‏تسنن ایجاد کرده، بعد علماى شیعه آن را در کتابهاى خودشان ذکر کردند وبرایش حساب باز کردند و کشیدند به آنجا که نادر یکى از مجددین مذهب‏شد. اینجا یک شیادى به نام ابوالفضل گلپایگانى شیادى مى‏کند و عالمى‏مثل آقا میرزا ابوطالب باورش مى‏شود که چنین چیزى وجود دارد نمى‏رود«بحار» را نگاه بکند ببیند در آن هست‏یا نیست. بعد صدها نفر دیگر مى‏آیندکتاب میرزا ابوطالب را مى‏خوانند و این حدیث را قبول مى‏کنند. در دین‏اسلام مصلح هست، ولى به این صورت که یک اصلاح کلى داریم که به‏عقیده ما شیعیان مال حضرت حجت است که مصلح جهانى است. این‏اصلاح، جهانى و عمومى است و ربطى به بحث ما ندارد. و یک اصلاح‏خصوصى است که مبارزه کردن با بدعتهاى بالخصوصى است. این وظیفه‏همه مردم است و در همه قرنها هم افراد مصلح (به معنى مذکور) پیدامى‏شوند. خداهم شرط نکرده [که ظهور این افراد] هر 100 سال به 100 سال باشد یادویست‏سال به دویست‏سال یا پانصد سال به پانصد سال یا هزار سال به‏هزار سال. هیچ کدام از اینها نیست. در مورد ادیان دیگر پیغمبرى باید مى‏آمدتا دین سابق احیا بشود و این امر جز از راه نبوت امکان نداشت. ولى براى‏احیاى اسلام علاوه بر اصلاحات جزئى، یک اصلاح کلى هم توسط وصى‏پیغمبر صورت مى‏گیرد. این هم یک فصل راجع به خاتمیت

پى‏نوشتها

1- سوره احزاب، آیه 40 2- سوره انفال، آیه 35 3- سوره آل عمران آیه 67 4- سوره شورى، آیه 13 5- سوره حج، آیه

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :

مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در pdf

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در pdf دارای 25 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در pdf   کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در pdf

چکیده  
مقدمه  
فلسفه تاریخ ابن‌خلدون  
فلسفه سیاسی فارابی  
فهم فلسفه سیاسی اسلامی  
عقل‌گرایی و وحی‌گرایی  
مکتب محسن مهدی  
نتیجه‌گیری  
پی‌نوشت‌ها:  
منابع  

بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله محسن مهدی و بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب در pdf

مهدی، محسن، «سنت عقلانی در اسلام»، سنت‌های عقلانی در اسلام، تنظیم و تدوین فرهاد دفتری، ترجمه فریدون بدره‌ای، تهران، فرزان، 1380

Butterworth, Charles E., (Ed.), The Political Aspects of Islamic Philosophy, Essays in Honor of Muhsin S. Mahdi, Harvard University Press,

Butterworth, Charles E., “In Memoriam: Muhsin Sayyid Mahdi (1926-2007)”, Arabic Sciences and Philosophy, vol. 18,

Butterworth, Charles E., Review of Medieval Political Philosophy, Edited by Ralph Lerner and Muhsin Mahdi (Ithaca, N.Y.: Cornell University Press, 1972), in The American Political Science Review, Vol. 68, No. 2, Jun.,

Lerner, Ralph and Muhsin Mahdi, Eds., Medieval Political Philosophy: A Source Book, Cornell University Press,

Mahdi, Muhsin S., “Orientalism and the Study of Islamic Philosophy”, Journal of Islamic Studies, 1: 73-98,

Mahdi, Muhsin, “Alfarabi on Philosophy and Religion”, in Islamic Philosophy and Theology, Edited by Ian Richard Netton, Routledge,

Mahdi, Muhsin, “Alfarabi”, History of Political Philosophy, Edited by Leo Strauss and Joseph Crapsey, The University of Chicago Press, Third Edition,

Mahdi, Muhsin, “Al-Frb’s Imperfect State”, Review of Al-Farabi on the Perfect State: Ab Nasr al-Frb’s Mabdi r Ahl al-Madna al-Fdila by Richard Walzer, Journal of the American Oriental Society, Vol. 110, No. 4, Oct. – Dec.,

Mahdi, Muhsin, Alfarabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy, University of Chicago Press,

Mahdi, Muhsin, Ibn Khaldun’s Philosophy of History: A Study in the Philosophical Foundation of the Science of Culture, George Allen & Unwin Ltd,

Mahdi, Muhsin, Review of Greek into Arabic: Essays on Islamic Philosophy by Richard Walzer, Journal of Near Eastern Studies, Vol. 24, No. 1/2, Jan. – Apr.,

Mahdi, Muhsin, The Political Orientation of Islamic Philosophy, Center for Contemporary Arab Studies, Georgetown University,

Parens, Joshua, “In Memoriam: Muhsin Sayyid Mahdi”, PS, Political Science & Politics, 41, 1. Academic Research Library, Jan.,

Parens, Joshua, Review of Alfarabi and the Foundation of Islamic Political Philosophy by Muhsin S. Mahdi, The American Political Science Review, Vol. 96, No. 2., Jun.,

Strauss, Leo and Joseph Cropsey, (Eds.), History of Political Philosophy, University of Chicago Press, Third Edition,

چکیده

مقاله حاضر به بررسی اندیشه سیاسی محسن مهدی و اهمیت وی در بسط فلسفه سیاسی اسلامی در غرب می‌پردازد. تفسیر مهدی از فلسفه سیاسی اسلامی، مبتنی بر پیوند «عقل» و «وحی» و نقش متعالی این دو با «سیاست» است. همچنین، تلاش وی در بازشناسی فلسفه سیاسی فارابی، موجب تفسیر جدیدی از سنت فلسفه سیاسی غرب گردید. محسن مهدی نه تنها به احیای متون فلسفه سیاسی اسلامی و بسط محتوای آن اهتمام ورزید، بلکه نسلی از استادان و محققان را تربیت کرد که امروزه مکتب مهدی را در محافل علمی غرب شکل دادند و به بسط رهیافت وی در تفسیر فلسفه سیاسی، فلسفه سیاسی اسلامی و حتی فلسفه سیاسی غربی می‌پردازند

 

مقدمه

محسن سیدمهدی1 (1926-2007)، مهم‌ترین و مؤثرترین شخصیت در بسط عمیق فلسفه سیاسی اسلامی در غرب است. مهدی در 21 ژوئن 1926 در کربلای عراق از پدری عراقی و مادری ایرانی متولد شد. پدرش طبیب بود و بر اساس اصول جالینوس طبابت می‌کرد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در کربلا دنبال کرد و دو سال آخر متوسطه را به بغداد رفت. مهدی با اینکه بورس دولتی عراق جهت تحصیل مدیریت تجاری در دانشگاه آمریکایی بیروت را دریافت کرد؛ اما چنان علاقه‌مند و شیفته فلسفه بود که درخواست تحصیل در دو رشته را داد. وی پس از یک‌سال تدریس اقتصاد در دانشگاه بغداد در حالی که بیست و دو سال سن داشت موفق شد بورس دیگری جهت تحصیل اقتصاد در دانشگاه شیکاگو را دریافت کند. اندکی پس از رفتن به دانشگاه شیکاگو در سال 1948، تحت تأثیر آرنولد برگستراسر،2 ایوس سیمون،3 و بالاتر از همه نابیا ابت4 و لئواشتراوس قرار گرفت. بنابراین، اقتصاد جای خود را به فلسفه، به ویژه بازشناسی تاریخ فلسفه اسلامی داد و وی به کمیته اندیشه اجتماعی پیوست. تحصیلات دکترا تخصصی‌ خود را در دانشگاه شیکاگو در سال 1954م با نگارش و ارائه رساله‌ای زیرنظر اشتراوس به پایان رساند که اندکی بعد با عنوان فلسفه تاریخ ابن‌خلدون: مطالعه‌ای در مبنای فلسفی علم فرهنگ منتشر شد.5 همچنین فوق دکتری را در دانشگاه پاریس و دانشگاه فرایبورگ گذراند

محسن مهدی بعد از دوره‌ای به عنوان استاد مدعو در دانشگاه فرایبورگ، به بغداد برگشت و سمت‌هایی را در کالج حقوق و دانشکده هنر و علوم دانشگاه بغداد بر عهده گرفت. وی متخصص فلسفه یونان باستان، فلسفه یهودی، مسیحی و اسلامی، فلسفه سیاسی غرب مدرن و از همه مهم‌تر متخصص برجسته زبان عربی به لحاظ تاریخی و جغرافیایی بود. در سال 1957م، مقام استادیاری گروه زبان‌ها و تمدن‌های شرقی دانشگاه شیکاگو را پذیرفت و در مدت دوازده سالی که در آنجا بود، به بازشناسی آثار فارابی و انتشار ویرایش‌ها، ترجمه‌ها و مطالعات عمیق آنها پرداخت. محسن مهدی پس از دعوت تعداد زیادی از مؤسسات علمی، در سال 1969 مدیریت مرکز مطالعات خاورمیانه و ریاست گروه زبان و تمدن خاور نزدیک6 دانشگاه هاروارد را پذیرفت. وی در دو دهه اخیر به دانشجویان و پژوهشگران دانشگاه هاروارد و دیگر دانشگا‌ه‌های غربی خدمات زیادی نمود و در سال 1996م پس از 27 سال استادی دانشگاه هاروارد بازنشسته شد. وی سال‌های طولانی عضو شورای مشورتی گروه مطالعات خاور نزدیک در پرینستون بود و نقش مهمی در شکل‌دهی مراتب عالی مطالعات خاور نزدیک و خاورمیانه در ایالات متحده ایفا کرد. وی به عنوان استاد مهمان علاوه بر تدریس در دانشگاه‌های متعدد آمریکا، در دانشگاه‌های پاریس، فرایبورگ، مراکش، قاهره، پاکستان و بوردو نیز تدریس و سخنرانی‌های علمی داشته است. مهدی در 9 جولای 2007م پس از تحمل بیماری طولانی در سن 81 سالگی از دنیا رفت

محسن مهدی به نگارش و انتشار آثار متعددی در زمینه فلسفه سیاسی اسلامی پرداخته است که به طور ویژه به خاطر کشف، ویرایش، ترجمه و تفسیر بسیاری از آثار فارابی شناخته شده است. هیچ‌یک از محققان اسلامی و غربی، همانند مهدی، آثار فراوان و بسیار مهم فارابی را کشف نکردند. وی بر اساس معیارهای روش تحقیق فلسفی، ویرایش دقیقی از آثار فارابی، به ویژه آثار سیاسی او پدید آورد. مهدی بارها به اقصی نقاط دنیا مسافرت کرد تا با کشف دست‌نوشته‌های فراموش‌شده فارابی ویرایش موشکافانه واقعی از نظرات وی ارائه دهد. وی با کشف متون فراموش‌شده، کشف سنت فراموش‌شده را ممکن ساخت، که در آینده می‌تواند برای محققان اسلامی، بیش از محققان غربی، اهمیت داشته باشد. فلسفه تاریخ ابن‌خلدون،8 ابو نصر الفارابی، فلسفه ارسطوطالیس، فلسفه افلاطون و ارسطوی فارابی، فلسفه سیاسی میانه،9 ابونصر الفارابی، کتاب المله و نصوص اخری، کتاب الحروف، دیدگاه فارابی در باب فلسفه و دین،10 بعد سیاسی فلسفه اسلامی،11 شرق‌شناسی و مطالعه فلسفه اسلامی12 و فارابی و تأسیس فلسفه سیاسی اسلامی13 از جمله مهم‌ترین آثار مهدی هستند.14 کتاب وجوه سیاسی فلسفه اسلامی، مهم‌ترین کتابی است که به افتخار محسن مهدی منتشر شده است

روشن است، بررسی دقیق و همه‌جانبه یک عمر تلاش علمی محسن مهدی در باب فلسفه سیاسی اسلامی، نگارش آثار محققانه متعدد و تربیت شاگردان برجسته، تنها در یک مقاله امکان‌پذیر نیست، بی‌تردید بحث جامع درباره فلسفه سیاسی محسن مهدی نیازمند نگارش کتابی مستقل است. از این‌رو، آنچه در اینجا مورد بررسی قرار می‌گیرد، گزیده و اجمالی‌ از اندیشه‌های محسن مهدی درباره فیلسوفان و فلسفه سیاسی اسلامی و بسط آن در محافل علمی غرب است؛ اندیشه‌هایی که متأسفانه در محافل علمی جهان اسلام و به ویژه کشور ما چندان شناخته شده نیست

 

فلسفه تاریخ ابن‌خلدون

رساله دکتری محسن مهدی درباره ابن‌خلدون، نخستین اثری است که یکی از ستون‌های اندیشه تاریخی و سیاسی اسلامی را در اختیار همگان قرار می‌دهد.16 ابن‌خلدون در اندیشه عرب معاصر اهمیت ویژه‌ای دارد. زیرا، اندیشمندان سیاسی عرب معاصر، همانند جامعه‌شناسان و مردم‌شناسان، در اندیشه ابن‌خلدون، برای تمدن یا فرهنگ عرب، دریافتی خاص و عجیب می‌بینند. مهدی به طور بی‌سابقه‌ای سعی کرد تا مفهوم اصلی اندیشه ابن‌خلدون را کشف کند و شباهت‌ها و تفاوت‌های پنهان میان اندیشه وی با اندیشه معاصر را تبیین کند.17 مهدی برخلاف هانری کربن که نگاهی بدبینانه به اندیشه ابن‌خلدون داشت، سعی می‌کند نگاه واقع‌بینانه و مثبتی از اندیشه ابن‌خلدون ارائه نماید. البته تأمّل و توجه وی به ابن‌خلدون در حد همین رساله باقی می‌ماند و هنگامی که به عمق فلسفه سیاسی اسلامی و به ویژه فلسفه سیاسی فارابی پی می‌برد، دیگر دغدغه اصلی ایشان ابن‌خلدون نیست

فلسفه سیاسی فارابی

بی‌تردید، اهمیت و اهتمام به فلسفه سیاسی فارابی در نوشته‌های محسن مهدی بسیار برجسته است؛ زیرا به نظر مهدی اهمیت فارابی جهانی است و صرفاً منحصر در دنیای اسلامی نیست. فارابی بزرگ‌ترین نویسنده فلسفی پس از ارسطو است؛ ابن‌سینا، فارابی را به عنوان برجسته‌ترین شخصیت در میان اسلافش معرفی می‌کند؛ ابن‌میمون نوشته‌های فارابی را بسیار عالی می‌داند؛ ابن‌رشد مطالعات خود را به عنوان محقق معتقد به آثار فارابی شروع کرد؛ آلبرت کبیر آثار فارابی درباره منطق را مورد استفاده قرار داد؛ راجر بیکن از فارابی به عنوان مرجع دین و الهیات ذکر می‌کند؛ توماس آکوئیناس و ابن‌رشدگرایان لاتینی از اثر فارابی در باب عقل18 بسیار استفاده کردند؛ محقق رنسانسی پیکو دلا میراندولا19 سبک مهم و متفکرانه فارابی را تحسین کرد و در دنیای اسلامی آثار فارابی در باب دانش سیاسی، منطق و موسیقی تا دوره مدرن مورد مطالعه قرار می‌گرفت.20 با این حال، فارابی علاوه بر تأثیرپذیری از آموزه‌های اسلامی، تحت تأثیر آموزه‌های یونانی نیز بود. جمهوری، مرد سیاسی، تیمائوس و قوانین افلاطون و تقریباً تمام آثار ارسطو به استثنای سیاست آثار سنت یونانی هستند که برای فارابی فراهم بود. البته هرچند سیاست ارسطو در مطالعه فارابی غایب بود، اما نقدهای ارسطو بر مطالب مهم جمهوری افلاطون از طریق شرحی بر منابع ارسطو برای فارابی شناخته شده بود.21 اما پرسش مهمی که مهدی در خصوص تأثیرپذیری فارابی از افلاطون مطرح می‌کند آن است که اساساً چرا فارابی به افلاطون و آثار وی مراجعه کرد؟22 برای پاسخ به این پرسش مناسب است بندهای بعدی مقاله مطالعه شوند

یکی از آثار مهم محسن مهدی، فصل «فارابی» در کتاب تاریخ فلسفه سیاسی است که زیرنظر لئو اشتراوس و جوزف کراپسی نوشته شده است. یکی از منابع اصلی تاریخ فلسفه سیاسی غرب به شمار می­رود.23 ویژگی کتاب مذکور آن است که نخستین‌بار اندیشه‌های فیلسوفانی همچون فارابی و ابن‌میمون را در کنار دیگر اندیشمندان سیاسی غرب مطرح می­کند که در آثار مشابه آن سابقه ندارد. این مسئله شدت علاقه اشتراوس به این دو فیلسوف را نشان می‌دهد. محسن مهدی، در فصل مذکور، در خصوص فلسفه سیاسی فارابی به طور خاص و فلسفه سیاسی اسلامی به طور عام، مطالب بسیار مهمی نوشته است. به نظر وی فارابی نخستین فیلسوفی است که تلاش کرد فلسفه سیاسی کلاسیک را با آموزه‌های اسلامی مواجه، مرتبط، و تا آنجا که ممکن است هماهنگ نماید. اما فارابی برخلاف سیسرون، با مشکل معرفی فلسفه سیاسی کلاسیک در فضای فرهنگی کاملاً متفاوت مواجه بود، که می‌بایست آن را حل کند. همچنین برخلاف آگوستین، از محیط آزادی برخوردار نبود تا فلسفه سیاسی کلاسیک بتواند بدون چالش مورد استفاده قرار گیرد، بلکه می‌بایست با ادعاهای متعارض فلسفه سیاسی و دین مواجه و آن را حل کند

اهمیت جایگاه فارابی در تاریخ فلسفه سیاسی همانا بازیابی و مفهوم‌سازی سنت کلاسیک، در درون بافت جدیدی است که ادیان وحیانی فراهم ساختند. مهم‌ترین آثار فارابی، آثاری هستند که به نظام‌های سیاسی و دستیابی به سعادت از طریق زندگی سیاسی می‌پردازند. آثار سیاسی فارابی مسئله هماهنگی میان فلسفه و اسلام را از منظر جدیدی ارائه می‌کند و به مسئله رابطه میان بهترین نظام، به ویژه آن‌گونه که افلاطون فهمید، و قانون الهی اسلام می‌پردازد.25 جست‌وجو برای بهترین نظام ما را به ضرورت تلفیق علم الهی و سیاسی راه می‌بَرد، که در نهایت ضروری است که حاکم باید مهارت حکومت کردن را با مهارت نبوت یا فلسفه تلفیق نماید. حاکم نبیّ یا حاکم فیلسوف، بشری است که برای پرسش تحقق بهترین نظام راه‌حل ارائه می‌دهد و از این جهت وظایف حاکم نبیّ و حاکم فیلسوف یکسان به نظر می‌رسد.26 حکمت یا فلسفه شرط ضروری برای بنیان و بقای مدینه فاضله است. اما نبوت برای بنیان مدینه فاضله، و نه برای بقای آن، ضرورت دارد.27 بنابراین، جایگاه فارابی در فلسفه اسلامی نظیر جایگاه سقراط و افلاطون در فلسفه یونان است، به گونه‌ای که می‌توان گفت اصلی‌ترین نگرانی آنان، رابطه میان فلسفه و مدینه بوده است. فارابی مؤسس سنتی بود که رهیافتی فلسفی به مطالعه و فهم پدیده‌های سیاسی و دینی دارد. این سنت به وی و از طریق وی به افلاطون و ارسطو برمی‌گردد. آثار مهم سیاسی فارابی مانند المدینه الفاضله، المله الفاضله و السیاسه المدنیه، میدان تلاقی میان آموزه‌های اسلامی و آموزه‌های سیاسی یونانی می‌باشد. میدانی که نه تفاوت‌ها یا تعارض‌های ممکن، بلکه شباهت‌های میان این دو آموزه، خود را در معرض دید همگان قرار می‌دهند

به نظر محسن مهدی شباهت‌های چشم‌گیری میان آموزه‌های اسلامی و آموزه‌های افلاطونی وجود دارد. هر دو با یک خدا به عنوان علت غایی قانون‌گذاری شروع می‌کنند و باورهای درست درباره مخلوقات الهی و جهان طبیعت را به عنوان اساسی برای ایجاد نظام سیاسی مطلوب در نظر می‌گیرند. در هر دو، این باورها باید تصویری مناسب از کیهان را انعکاس دهد، برای تمام شهروندان، حقیقت درباره امور الهی و والاترین اصول جهان را دست‌یافتنی سازد، منجر به عمل فاضله شود و بخشی از اسباب ضروری برای دستیابی به سعادت نهایی را شکل دهد. هر دو وظایف بنیان‌گذار و قانون‌گذار و پس از او وظایف جانشینان را در رهبری جامعه مورد توجه قرار می‌دهند که اهمیت کاملاً محوری برای ساماندهی و حفظ جامعه دارد. هر دو به ارائه و حفظ قوانین الهی پرداخته، و مخالف این دیدگاه هستند که ذهن یا روح از جسم گرفته شده یا خود ذهن یا روح جسمانی هستند، دیدگاهی که فضیلت بشری و زندگی جمعی را متزلزل می‌سازد. هر دو مخالف با زهد بزدلانه هستند؛ چراکه انسان را از امکان فهم معنای عقلانی باورهایی که دعوت به پذیرش آن می‌شود یا معنای عقلانی اعمالی که دعوت به انجام آن می‌شود، مأیوس می‌کند. هر دو شهروندان را به سوی سعادتی فراتر از دل‌مشغولی‌های دنیوی‌شان معطوف می‌سازند. در نهایت، هر دو، هنر فقیه و متکلم را به جایگاه دوم حفظ مقصود بنیان‌گذار و قانون او و ایجاد سپری در برابر حملات تنزل می‌دهند

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

کلمات کلیدی :
<   <<   146   147   148   149   150   >>   >